فرزانه دانایی: زمانی که صحبت از قرارداد امنیتی آمریکا، استرالیا و انگلستان میشود، بسیاری بر این عقیدهاند آمریکا توانست یکی از متحدان قدیمی خود را در این باره دور زده و منافع مالی حاصل از فروش زیردریاییهای هستهای را تنها برای خود در نظر بگیرد. همانطور که فرانسه نیز بارها با عصبانیت تمام متذکر شد. آمریکا دیگر حتی برای متحدانش هم کشور قابل اعتمادی نیست. نشریه فارینپالیسی جزئیات بیشتری از این ماجرا را فاش کرده و از رقابتها و دشمنیهایی گفته است که تاکنون بارها موجب شده است فرانسه نتواند به برنامههایش برای فروش سلاحهای نظامی به دیگر کشورهای دنیا عمل کند. این نشریه با این حال این مسائل را حاصل دورویی فرانسه میداند و معتقد است همین دورویی است که باعث شده در اتحادیه اروپایی کسی برای از دست رفتن این توافق ناراحتی نکرده و انتقادی به آمریکا وارد نداند.
این نشریه آمریکایی تلاش دارد نشان دهد دولت بایدن حق داشته است جلوی معامله فرانسه با استرالیا را بگیرد اما در روند این تلاش نشان داده است این نخستین مرتبهای نیست که آمریکا به متحد قدیمیاش پشت میکند یا قراردادهای او را لغو میکند. در گزارش فارینپالیسی به جزئیات تازهای از همکاری فرانسه با استرالیا درباره ساخت ۱۲ زیردریایی هستهای اشاره شده و آمده است قرارداد آنگلوساکسونی اخیر که به استرالیا فناوری زیردریایی هستهای میدهد، در واقع انجام همان تعهدی است که فرانسه در قبال دریافت ۶۵ میلیارد دلار از استرالیا قرار بود انجام دهد. این ضربه، ضربه بزرگی به صنعت تسلیحات فرانسه، سومین صنعت بزرگ جهان پس از ایالات متحده و روسیه و در عین حال ضربهای بزرگ به غرور فرانسویهاست. این نشریه خاطرنشان کرده است: زمانی که نوبت به اعلام خشم میرسد، مسلما در کل دنیا هیچکس مانند فرانسویها نمیتواند خشمش را ابراز کند، با این حال تنها یک کلمه در صحبتهای مقامات فرانسوی بود که به واقع ماجرای اتفاق افتاده در این توافق را برای اذهان عموم روشن میکرد: «دورویی». ژان ایو لودریان، وزیر خارجه فرانسه در بیانیه خود، توافق آمریکا با استرالیا را یک دورویی و تزویر خوانده بود. سفیر فرانسه در واشنگتن نیز آن را «خیانت» و «تحقیر عمومی» فرانسه دانسته بود. چنین الفاظ خشمگینانهای اما با سیاست در پیش گرفته شده توسط پاریس در مقابل واشنگتن چندان همخوانی نداشت. پاریس برای نشان دادن میزان ناراحتیاش سفیر خود در واشنگتن را به پاریس فراخوانده و نشان داد بشدت از این کار عصبانی است. نکته جالب ماجرا این است که بدانیم، این کار زمانی انجام میشود که ۲ کشور اطمینان داشته باشند جنگی در حال وقوع است! اما بعد از چند تلفن دیپلماتیک بین جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا و امانوئل مکرون، همتای فرانسویاش، «اتین» سفیر فرانسه در واشنگتن دوباره به محل کار خود بازگشت و این حرکت فرانسه و رضایت سریعش و تنها گلایه کردن از بدرفتاری آنگلوساکسونها با این کشور، نشان داد فرانسویها در کنترل خشم خود نیز تا حد زیادی توانا هستند.
* ماجرای قرارداد نظامی فرانسه و روسیه
همین چند سال پیش، سال 2014 دولت اوباما درحال دستوپنجه نرم کردن با اقدام فرانسه در فروش تجهیزات نظامی بود؛ عزم پاریس برای فروش ۲ ناو هلیکوپتربر بزرگ به روسیه. این اتفاق از نظر آمریکاییها دورویی فرانسه را نشان میداد، زیرا تنها چند ماه قبل، روسیه، کریمه را به خاک خود الحاق کرده بود و وزیر دفاع فرانسه در آن زمان که همین لودریان، وزیر امور خارجه فعلی است، ادعا کرد فروش ناوهای هلیکوپتربر بزرگ به روسیه بدون توجه به مساله اوکراین به پیش میرود، زیرا فرانسه تنها قصد دارد بدنه این ناوها را به نیروی دریایی روسیه بفروشد. ۴ ماه دیگر طول کشید تا فرانسویها فروش ۲ ناو نظامی را لغو کنند و پاریس تمام 2/1 میلیارد دلاری را که از روسیه گرفته بود پس داد. آمریکاییها بر این عقیده بودند اگر ماجراجویی پوتین در کریمه نبود، استدلالهای مقامات آمریکایی و متحدان اروپایی ناتو در فرانسه مورد قبول این کشور قرار نمیگرفت و ۲ ناو مورد نظر روسی در آبهای این کشور مشغول فعالیت میشدند.
* قرارداد ساخت زیردریایی هستهای با برزیل
به نوشته «فارینپالیسی»، این برای نخستینبار نبود که فرانسه نگرانیهای متحدان خود را در فروش سلاح نادیده گرفت. بخش دیگری از این اقدامات که بسیار مهمتر نیز بود، سال 2009 رخ داد؛ زمانی که فرانسویها قرارداد زیردریایی هستهای دیگری را با برزیل منعقد کردند. آمریکا در آن زمان بشدت نگران فعالیتهای برزیل بود، زیرا در آن زمان «لولا دا سیلوا» در این کشور قدرت داشته و به دنبال افزایش قدرت با خرید زیردریاییهای هستهای و همچنین عضویت در سازمان «بریکس» به عنوان سازمان اقتصادهای در حال ظهور (برزیل، روسیه، هندوستان، چین و آفریقای جنوبی) بود؛ سازمانی که ردپایی از آمریکا در آن نبود و سعی داشت اتحاد تجاری جدیدی را در دنیا به وجود آورد. از نظر آمریکاییها برزیل تنها به دنبال ساخت یک زیردریایی تهاجمی با نیروی هستهای بود و فرانسویها از اینکه این پروژه را برای برزیل انجام دهند، بسیار خوشحال بودند. این مساله در عین حال باعث ایجاد نگرانیهایی در انگلستان نیز شده بود، زیرا انگلستان و آرژانتین هنوز هم بر سر جزایر فالکلند با یکدیگر درگیر بودند و برزیل به صورت رسمی از آرژانتین در این مساله حمایت کرده بود. انگلیسیها بر این باور بودند حتی در صورتی که برزیل برای آنها تهدید فوری و قطعی نیز نباشد، حضور زیردریایی هستهای برزیل میتواند خطری برای آنها به حساب آید. کشف نفت در فالکلند در سال 2010 بر این نگرانیها افزود. ترسهای انگلستان درباره حضور زیردریایی هستهای برزیل در آتلانتیک جنوبی شاید بیجا باشد اما واقعیت از نظر انگلیسیها این بود که فرانسه به این نگرانیها توجهی نکرده بود. امروز ساختوساز زیردریایی هستهای برزیل همچنان ادامه دارد و البته این ماموریت تا سال 2034 پایان نمییابد. برآوردهای فعلی نشان میدهد این پروژه حدود 4/7 دلار ارزش دارد که البته ۶۵ میلیارد دلار از دست رفته فرانسه در استرالیا را پوشش نمیدهد و جبران نمیکند یا حتی نمیتواند جبرانکننده 2/1 میلیارد دلار خسارت فرانسه در ماجرای فروش ناو هلیکوپتربر به روسیه باشد. آنطور که آمریکاییها بیان کردهاند، در طولانیمدت، قرارداد سهجانبه آمریکا، انگلستان و استرالیا به احتمال زیاد بیشتر از سایر قراردادهای دیگر از جمله قرارداد با فرانسه، میتواند برای دفاع ملی استرالیا مفید بوده و منافع غربیها را در مقابله با رفتار تهاجمی چین در منطقه آسیا و اقیانوسیه تامین کند. قرارداد آمریکا همچنین از قرارداد فرانسه که هزینههای اولیهاش به خاطر تاخیرها، افزایش هزینههای ناشی از تاخیر و شیطنتهای معمول در صنایع نظامی ۲ برابر شده، بهتر است.
* دکترین بایدن در حفظ منافع آمریکا
از نظر آمریکاییهای منتقد بایدن نیز این اقدام، اقدام درستی است اما میتواند در راستای دکترین نوظهور بایدن باشد که میگوید «کار درست را انجام بده اما واقعا به طریقه بدی انجامش بده». همانطور که بایدن در خروج مشکوک از افغانستان نیز متحدانش را نادیده گرفت و آنها را در بلاتکلیفی گذاشت، در رویههای بعدی سیاست خارجی آمریکا نیز میتوان چنین حرکاتی را مشاهده کرد. یکی از این موارد میتواند تلاش بایدن برای مقاومت در برابر خط لوله «نورد استریم ۲» بین آلمان و روسیه باشد که یک پیروزی استراتژیک برای روسیه است و همچنان اوکراین و لهستان به آمریکا التماس میکنند تا در برابر این کار مقاومت از خود نشان دهد. نتیجه سیاست خارجی بایدن تاکنون انجام حرکات سریع و در عین حال غیرقابل اجتناب بوده است که توانسته حتی بسیاری را در بین متحدان آمریکا عصبانی کند. هماکنون فرانسویها عصبانی هستند اما با توجه به معاملات تسلیحاتی قبلیشان، جدی گرفتن آنها در این باره سخت است. به احتمال زیاد این مساله نیز مانند تمام ماجراجوییهای قبلی آمریکا و فرانسه در عرصه روابط بینالملل حلوفصل شود اما بر تاریخ دوروییهای ۲ کشور و نفاقشان در برابر متحدان و دوستانشان میافزاید. «دورویی، خیانت و تحقیر» کلمات مناسبی برای توصیف روابط کشورهای ۲ سوی آتلانتیک است، اگرچه در بسیاری مواقع این کلمات با صراحت بیان نشود.