printlogo


کد خبر: 260971تاریخ: 1401/12/22 00:00
نهضت ملی نفت وابسته به آیت‌الله کاشانی بود

تحریف یا نادیده گرفتن نقش بی‌مانند آیت‌آلله کاشانی در بسترسازی و تداوم نهضت ملی شدن نفت از پدیده‌های درخور توجه و در عین حال تلخ تاریخ‌نگاری معاصر است. نگاهی به برخی آثار درباره این بخش مهم از تاریخ کشورمان که عمدتا توسط وابستگان به جناح غیرمذهبی نهضت نفت نگاشته شده‌، شاهدی بر این مدعاست. در پی پیروزی انقلاب اسلامی، پرده‌های تحریف از چهره رهبران راستین نهضت نفت کنار رفت و گوشه‌ای از حقایق این جریان مهم تاریخی آشکار شد. آنچه در ادامه می‌آید تحلیل رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای است که در شماره سی‌ام تیرماه سال 63 روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شده است. 
«در مورد حادثه سی‌ام تیر باید عرض کنم که این حادثه مورد یک تحریف بزرگ تاریخی قرار گرفته است. روزی که در حقیقت باید روز کاشانی اسم پیدا می‌کرد و روز حضور فقاهت اسلام و حضور مظهریت دین و عواطف دینی در صحنه مبارزات سیاسی می‌بود. بعد از سی‌ام تیر تا روز پیروزی انقلاب اسلامی همیشه بلندگوهای تبلیغاتی در دست کسانی بود که با کارگردان و صحنه‌گردان اصلی این حادثه یعنی مرحوم آیت‌الله کاشانی مخالف بودند. یک مدتی که دکتر مصدق بر سر کار بود و جبهه ملی مسؤول امور کشور بود. آن روز که بلندگوهای آنها مرحوم آیت‌الله کاشانی را به صورت یک انسان ضدحرکت آزادی‌خواهانه و عامل اختلاف و عامل تفرقه و تجزیه معرفی کردند. من فراموش نمی‌کنم آن روزگاری را که شخصیت آیت‌الله کاشانی به کلی تحریف شده بود. آیت‌الله کاشانی انسان مبارزی بود. بسیار زیرک و هوشیارانه مسائل را می‌دید و زمینه چنین نفوذ آمریکا در کشور ما را بعد از واقعه خلع ید و روی کار آمدن دکتر مصدق به روشنی پیش‌بینی کرد. حتی به دکتر مصدق خبر هم داد که متاسفانه اثری نکرد. یک چنین شخصیت باعظمتی را بعد از آنکه واقعه 30 تیر گذشت، اول از طرف آن دولت ملی و کارگردانان دولت مصدق و بعد هم از طرف ایادی رژیم آنچنان زیر فشار قرار دادند که این مرد سال‌های متمادی از عمرش را که بعد از آن زنده بود در غربت و انزوا به سر برد. ماجرای نهضت ملی ایران را که از حدود سال 1329 و از ماجرای خلع ید شروع شد باید تقریبا وابسته به آیت‌الله کاشانی دانست. این یک حقیقتی است در باب نهضت ملی. در سال‌های 29 و 30 و 31 که نهضت ملی منتهی به حکومت مصدق شد و ۲ یا ۳ سال یک فصل جدید و بسیار مهمی را در کشور ما و در جامعه ما به وجود آورد.
اگر آیت‌الله کاشانی را از نهضت ملی کنار می‌گذاشتیم، اگر مرحوم کاشانی در نهضت ملی نبود، یقینا چیزی به نام نهضت ملی در کشور ما به وجود نمی‌آمد و من به شما عرض کنم که نهضت ملی یکی از فصول مهم تاریخ ما است. این یک حقیقتی است. اگر آیت‌الله کاشانی نبود، اگر ماجراهای 30 تیر و قبل از 30 تیر که کاملا یادم هست نبود، این اجتماعات تشکیل نمی‌شدند. این نقش مرحوم آیت‌الله کاشانی بود.
آیت‌الله کاشانی زمینه‌سازی کرد و دودستی حکومت و دولت را به دکتر مصدق و ملی‌گراها داد. البته لازم است که ما یک تجربه‌ای اینجا از آن وضعیت بگیریم. همان‌طور که گفتم، درس سی‌ام تیر برای ما یک درس فراموش‌نشدنی است که من بعد از جمع‌بندی این مطلب، به صورت کوتاهی عرض خواهم کرد. مجلس هفدهم در اوایل سال 1331 تشکیل شد که به طور اجمال گزارش این تاریخ را لازم است عرض کنم که همه مطلع بشوند. این، یک سالی بود که حکومت مصدق سر کار بود، چون مجلس جدید تشکیل شده بود. دولت استعفا داد و به دنبال استعفا، مجددا انتخاب شد و یک مشکلی پیش آمد که دولت مصدق پیش شاه رفت و استعفای خودش را به شاه داد یا اینکه مجلس رای اعتماد به دولت مصدق داده بود. مصدق بدون اینکه هیچ کس را در جریان بگذارد یا با مرحوم آیت‌آلله کاشانی مشورت بکند یا به آن کسانی که عوامل اصلی در صحنه نگه داشتن مردم بودند چیزی بیان کند یا با مردم چیزی را در میان بگذارد، استعفا کرد و ناگهان همه مطلع شدند که مصدق استعفا کرده است.
 شاه هم از فرصت استفاده کرد و یکی از مهره‌های قدیمی دست‌نشانده استعمار انگلیس و از نوکرهای دیرین خانه‌زاد انگلیس یعنی قوام‌السلطنه را به سر کار آورد. البته قوام‌السلطنه قبلا هم نخست‌وزیر بود و در دوران حکومت دست‌نشانده انگلیس در ایران سوابق خیلی زیادی داشت. در نقطه مقابل این اعلامیه، فقط یک نفر مقام و مبارز فریادش را بلند کرد و بلند کردن فریاد او ترس و محیط رعب را شکست. در روز سی‌ام تیر مردم به دعوت آیت‌الله کاشانی برای مقابله با حکومت تحمیلی شاه که قوام‌السلطنه را نخست‌وزیر کرده بود و این مقدمه‌ای بود برای اینکه مجددا انگلیسی‌ها برگردند و دوباره امتیاز نفت به آنها داده شود و همان سلطه‌های قدیمی انگلیس مجددا از سر گرفته شود، به خیابان‌ها آمدند. عامل و قهرمان و صحنه‌گردان اصلی این ماجرا آیت‌الله کاشانی بود. سراب مردم و پشتیبانی مردم، مصدق را فریب داد و خیال کرد مردم از او حمایت می‌کنند. پشت کردن مصدق به آیت‌الله کاشانی 2 درس دارد، یکی این درس تلخ که آن کسانی که با کمک دین، با کمک علما، با کمک احساسات دینی مردم سر کار آمدند، اندک فرصتی که پیدا کردند لگد زدند. این درسی است که ما در مشروطه هم گرفتیم. در نهضت ملی هم این درس تکرار شد. در انقلاب خودمان هم این درس پیش آمد و این برای ما یک حقیقت تلخی است. نفس گرم آن کسانی که مردم به نفس آنها احترام می‌گذاشتند و اعتماد می‌کردند، اینها را وارد صحنه کرد و به مجرد اینکه وارد صحنه شدند و احساس کردند که زیر پای‌شان محکم است، پشت کردند، بی‌وفایی کردند، بی‌صفایی کردند و از ریشه‌ای که بر آن روییده بودند، خودشان را قطع کردند. همان حالتی که در مشروطیت پیش آمد. در مشروطیت هم همین‌طور بود. نخستین کاری که آن کسانی که در رأس کار قرار گرفتند، انجام دادند، این بود که مشروطیت را از مادر او که از سینه او شیر نوشیده بود، جدا کردند. یعنی از دامن علمای اسلام و فقهای دین. همین کاری که در نهضت ملی هم متاسفانه پیش آمد. مصدق بعد از 30 تیر احساس کرد که دیگر به آیت‌الله کاشانی احتیاج ندارد. مصدق به مرحوم کاشانی پشت کرد.

Page Generated in 0/0284 sec