printlogo


کد خبر: 261086تاریخ: 1401/12/24 00:00
تأملی بر چرایی شکست ضدانقلاب در خیابان‌های ایران و چگونگی بهبود فضای سیاسی کشور
پیشواز بهار
* افزایش محسوس جمعیت شرکت‌کننده در راهپیمایی 22 بهمن امسال نشان داد هر قدر توطئه‌های خارجی عیان‌تر شود، مردم نیز در حمایت از نظام راسخ‌تر می‌شوند

محمد سلحشور: پیمانه نخستین سال قرن جدید در حال پر شدن است؛ سالی که از جهات مختلف می‌توان به حوادث آن نگاه کرد. از سویی سال 1401 را می‌توان به معنای عام کلمه نخستین سال مدیریت دولت سیزدهم دانست و به بررسی کم و کیف فعالیت قوه مجریه در آن پرداخت. از سوی دیگر روند سریع تغییرات جهانی در این سال، جهانیان را با پرسش‌ها و فرضیه‌های جدیدی مواجه کرد که یقینا بخشی از پرسش‌های سیاسی ایران را نیز شامل می‌شود. با این حال حوادث پاییز 1401 را هم نمی‌توان نادیده گرفت. آشوب‌های خیابانی سازمان‌یافته‌ای که رهبر حکیم انقلاب از تعبیر «جنگ ترکیبی» برای آن استفاده کردند؛ حوادثی که در سطح سیاسی، روانی، امنیتی و بین‌المللی یک نقشه کلان را پی می‌گرفت که هدفی جز «ناامن‌سازی» و «تضعیف قدرت» ایران نداشت. بر همین مبنا شناخت ماهیت آنچه در بازه‌ای نزدیک به 3 ماه بر ایران گذشت، نیازمند نگاهی چندوجهی است.
در یک تصویر کلان موقعیت ضدانقلاب در این روزها را به این شکل می‌توان بیان کرد:
1- ضدانقلاب که با آغاز آشوب‌های خیابانی امید زیادی به ناامن کردن کشور، حرکت به سمت جنگ داخلی، عمومیت یافتن ترور و در نهایت فعال کردن شکاف‌های قومیتی برای تجزیه سرزمین ایران داشت، این روزها توشه‌ای سرشار از تهی دارد. تقریبا تمام آنچه ضدانقلاب خارج‌نشین به دنبال آن می‌گشت، در داخل ایران به شکست منتهی شد. به همین خاطر مزدوران خارج‌نشین این روزها بیش از پیش با حضور در پارلمان‌های اروپایی، برگزاری تجمع و... تلاش می‌کنند مانع بلاموضوع شدن حوادث اخیر در فضای افکار عمومی غرب شوند.
2- کنش چهره‌های دستچین‌شده‌ای که از آنها به عنوان رهبران اغتشاشات یاد می‌کنند، بیش از همه باعث انزجار عمومی از آشوب‌های اخیر شده است. 2 سر طیف این رهبران پلاستیکی میان «سلطنت‌طلبان» و «تجزیه‌طلبان» قرار گرفته است. آنها حتی در ظاهر امر شهامت دفاع از تمامیت ارضی ایران را ندارند و پیشاپیش نشانی از یک عقبگرد و در نهایت فروپاشی سرزمینی دارند. در این ماه‌ها هر بار ضدانقلاب در خارج از کشور به طریقی خواسته به خود عینیت ببخشد، کلکسیونی از خیانت و خباثت را هویدا کرده است. رقص پرچم گروهک‌های تجزیه‌طلب در تجمعاتی همچون برلین و بروکسل نشان داد نقشه نهایی این جریان چیزی جز چندپاره کردن ایران نیست. آنها در این تجمعات تریبون‌های‌شان را به بدنام‌ترین دشمنان خارجی ایران بخشیدند و راهکار خود را افزایش تحریم‌ها، تشویق به حمله نظامی و دخالت خارجی توصیف کردند. ضدانقلاب در این مسیر تن به ائتلاف با گروه‌های تروریستی همچون کومله و دموکرات داد. پیامی نیز که به داخل ایران مخابره می‌کرد، پیام ویرانی‌طلبی بود، آنچنان که سلبریتی‌های اجاره‌ای که تبدیل به رسانه غیررسمی براندازان شده‌اند، در این مدت به هیچ چیز اندازه خرابکاری که آن را شرافتمندانه(!) می‌خواندند و ترور و خشونت، دعوت نمی‌کردند.
3- در داخل کشور اما فضا به شکل دیگری قابل سنجش و ارزیابی است. مجموعه عواملی همچون انباشت خشم اقتصادی و اجتماعی، تضعیف گروه‌های مرجع سنتی، افزایش ضریب نفوذ رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور و چهره‌های مشهور در فضای مجازی و... کسری از جامعه ایران را به همکاری و عمدتا همدلی با آشوبگران رساند. ابهام ابتدایی درباره مرگ مهسا امینی و موج‌سازی دروغی که در این باره شکل گرفت، جامعه را به یک آستانه هیجانی رساند که دشمنان نیز از این آستانه برای جرقه زدن آشوب‌ها بهره بردند. با این حال گذر زمان و عیان شدن نتایج آشوب خیابانی و مهم‌تر از آن کنار رفتن نقاب از چهره ضدانقلاب، این بخش از جامعه را دچار شکاف و چنددستگی کرد، به گونه‌ای که بسیاری از افرادی که در روزهای نخست آشوب‌ها با ایده آشوبگران همراهی می‌کردند، اکنون میان خود و ضدانقلاب یک شکاف ملموس یافته‌اند. این افراد حتی اگر کماکان در موقعیت تند انتقادی و بعضا ضدیت با نظام نیز باشند اما با آگاهی بیشتری نسبت به 6 ماه پیش به ضدانقلاب خارج‌نشین نگاه می‌کنند. به همین خاطر حوادث ماه‌های گذشته به رغم تمام هزینه‌های سیاسی - اجتماعی‌اش، آگاهی ملی را نسبت به توطئه‌های خارجی افزایش داد. پیش از این حوادث اگر کسی از توطئه تجزیه ایران سخن می‌گفت، بسیاری نسبت به آن تشکیک و تردید وارد می‌کردند اما همگان در این ماه‌ها شاهد آن بودند که راهبران اصلی این آشوب‌ها یعنی سازمان‌های امنیتی و جاسوسی خارجی چگونه مسیر را به سمتی بردند که اصطلاحا «تجزیه‌طلبی» ترند اصلی ادبیات براندازان شود. اگر تا پیش از این ضدانقلاب همواره سعی داشت خود را دایه مهربان‌تر از مادر نشان دهد که به چیزی جز سعادت و رفاه ایرانیان نمی‌اندیشد، اکنون با کارنامه سیاهی روبه‌رو است که به بی‌اعتباری بیش از پیشش منتهی می‌شود. با مجموعه این اوصاف، بخش سرخورده جامعه ایران را که تجربه همدلی با آشوبگران را داشته اما با افتادن نقاب از چهره ضدانقلاب به انفعال و تردید رسیده است، باید یکی از مظاهر مهم در سنجش آشوب‌های خیابانی اخیر دانست.
4- در کنار تمام این موارد، 22 بهمن امسال یکی از پرشورترین جلوه‌های همراهی مردم با نظام جمهوری اسلامی بود. افزایش محسوس جمعیت شرکت‌کننده در این آیین ملی نشان از آن داشت که هر قدر توطئه‌های خارجی عیان‌تر شود، مردم نیز در حمایت از نظام و مسیر انقلاب اسلامی راسخ‌تر می‌شوند. حضور عظیم مردمی بار دیگر وهم‌آلود بودن آرزوی فروپاشی ایران را به همگان نشان داد. نظامی که چنین پایگاه عظیم مردمی‌ای دارد، یقینا در بزنگاه‌های سیاسی دست پرتر را خواهد داشت.
در این فضا مجموعا چند شاخص را می‌توان برای بهبود فضای عمومی کشور مهم تلقی کرد؛ شاخص‌هایی که هر قدر تقویت شود، یقینا کشور در مقابله با یک «جنگ ترکیبی» موفق عمل کرده است.
الف- عقلانی کردن فضای سیاسی: آشوب‌های اخیر فارغ از ماهیت هیجانی و خشونت‌آمیزش، مسیری ضدعقلانیت را پی گرفته بود. گرفتن امکان اندیشه و محاسبه رفتار از یک جامعه نخستین گام برای وادار کردن آن جامعه به اتخاذ تصمیم غلط است. آنچه ایرانیان در 6 ماه گذشته شاهد آن بودند، مرجعیت یافتن چهره‌هایی بود که اساسا ماهیتی ضدعقلانی داشتند. ضدانقلاب حتی در رونمایی از رهبران دستچین شده‌اش نیز مطلقا سراغ افرادی رفته بود که صرفا «چهره مشهور» به حساب می‌آمدند. معرفی یک بازیگر زن که هیچ‌گاه در ایران زندگی نکرده به عنوان رهبر اغتشاشات بیش از همه عمق ابتذال ضدانقلاب را نمایان کرد. با این حال باید پذیرفت در این فضا تقویت مراجع سیاسی اینچنینی، جامعه را به موقعیتی خردستیزانه می‌کشاند. متقابلا احیای مراجع سیاسی، میدان دادن به چهره‌هایی که سیاست را عقلانی می‌بینند و منافع ملی را شاخص خود می‌پندارند، مقدمه‌ای برای عقلانی کردن فضای سیاسی در کشور است.
ب- پذیرش سرخوردگان و به رسمیت شناختن معترضانی که با موج ویرانی‌طلبی ضدانقلاب همراهی نکردند، اقدامی خردمندانه برای بهبود فضای عمومی جامعه است. رهبر انقلاب با پذیرش پیشنهاد عفو بخش بزرگی از محکومان حوادث اخیر نشان دادند نظام اسلامی ضمن رأفت در برابر افرادی که مرتکب اشتباه شده‌اند، قائل به برخورد پدرانه و مدبرانه با معترضان است. یقینا پذیرش تکثر در بین منتقدان شرایط موجود، امکان یکدست‌سازی اعتراضات به نفع آشوبگران را از ضدانقلاب خواهد گرفت.

Page Generated in 0/0335 sec