printlogo


کد خبر: 2712تاریخ: 1393/1/23 00:00
از متن تا حاشیه فیلم جنجالی دارن آرنوفسکی
بادبان کشتی فیلم «نوح» از جنس کفر؟!

میترا رضاییان‌: آرنوفسکی، کارگردان و نویسنده آثاری چون «مرثیه‌ای برای یک رویا»، «کشتی‌گیر» و
«قوی سیاه» سرانجام فیلم نوح را ساخت و اکران کرد.
 در این فیلم راسل کرو نقش نوح را ایفا می‌کند و صدالبته گویا هم در فیلم پیامبر است اما پیک و پیامبر کفر. به غیر راسل کرو، در نوح  دارن آرنوفسکی، آنتونی هاپکینز هم نقش‌آفرینی می‌کند. هاپکینز در نقش متوسیلا، پدربزرگ حضرت نوح هنرنمایی می‌کند؛ شخصیتی تاریخی که با ۹۶۹ سال سن، به عنوان پیر‌ترین فرد در کتاب انجیل لقب گرفته است. همچنین جنیفر کانلی در نقش همسر نوح و ری وینستون در نقش توبلان یکی از دشمنان نوح و داگلاس بوث و لوگان لیرمان در نقش شِم و هام پسران نوح و اِما واتسون نیز در نقش بهترین دوست شِم با نام لا حضور یافته‌اند.  خب، در نظر اول بین بازیگران فیلم مشکل خاصی دیده نمی‌شود. در همه جای دنیا، پول، هنرپیشه را متقاعد می‌کند به جای بررسی انصاف و استناد تاریخی فیلمنامه، به پول فکر کند و تجربه‌ای جدید در بازیگری. پس مشکل ما بین بازیگرانی نیست که چه‌بسا با توجیه اینکه من کار حرفه‌ای انجام می‌دهم و منبع پولساخت فیلم مشکل من نیست به راحتی در برابر دوربین فیلمی الحادی قرار گرفته‌اند و باز هم قرار خواهند گرفت.
بین عوامل فیلم، چهار تهیه‌کننده دیده می‌شوند: اسکات فرانکلین( Scott Franklin)، خود جناب آرنوفسکی، ماری پرنت؛ کسی که از او با عنوان پرزیدنت تولیدات یونیورسال استودیو نام برده می‌شود و قطعا طرفداران گودزیلا و باب اسفنجی از تهیه‌کنندگی دو فیلم کاملا سرگرم‌کننده او در سال آتی میلادی کیفور خواهند شد و دیگری، کسی نیست جز خود همان آقای جاسوس تسلیحات اتمی که با افتخار اعتراف کرده بود که از سال 1980 که پا در حیطه مقدس سینما گذاشته‌، در مواقع فراغت(!) مشغول تجهیز رآکتورهای اتمی اورشلیم بوده است! آقای آرنون میلچان که در گفتار پیشین درباره تهیه‌کنندگی او در ساخت فیلم «دوازده سال بردگی» استیو مک‌کوئین مطالبی در شماره ۱۲۷۳ «وطن امروز» به تاریخ ۱۹ اسفند سال ۹۲ منتشر شد. صد البته ماموریت اتمی فرهنگمدارانه میلچان با ساخت فیلم‌های زیبا و هدفمند کارنامه‌اش، کمتر از ماموریت تسلیحاتی و جاسوسی نیست.
آرنوفسکی در فیلم نوح که داستانی کهن و متواتر بین مذاهب آسمانی است، اتفاقا می‌خواهد حرفی جدید و نو، توأم با شرک بزند. در واقع کارگردانان در سال‌های اخیر گویا رسالتی نامکتوب دارند که قداست‌زدایی کنند (خوش‌بینانه‌ترین ترکیب واژگانی که می‌توان برای این رسالت مغرضانه نوشت) و گویا در این مسیر با هم کورس گذاشته‌اند. اگرچه پرهیز از خرافات و خرافه‌پرستی، یکی از تعهدات وجدانی ذهن روشنگر هنرمند است، آن هم در مقام هنرمندی بین‌المللی ولی خوره «برداشت آزاد» همچون موریانه بر مجریان اسطوره‌های ملل و مذاهب افتاده و نگاه تحقیرآمیز به روایات اصلی مورد تایید همه مذاهب آسمانی، جدای قضیه مبارزه با خرافه‌پرستی است.
بیایید دارن آرنوفسکی را از لابه‌لای سخنانش بشناسیم و کمتر درباره فیلم اظهارنظر شخصی داشته باشیم. او در مصاحبه با ایندیپندنت گفته است: «من فکر می‌کنم نوح اولین ابرقهرمان است ...خب، بذارید ببینم... ابرقهرمان دوم؛ آدم و حوا اولین هستند. این یک فیلم ابرقهرمانانه نیست، هیچ قدرت فوق‌العاده‌ای وجود ندارد اما قدری شبیه است.» و در مصاحبه با  تلگراف، با همان لحن طنزآمیز شیطنت‌بار خود که در همه کارگردانان مسری شده است، به منتقدان و مردم مذهبی، چنین پاسخ داده است: «من به این افراد علاقه‌مند نیستم. البته من قصد ندارم برای خودم دشمن بتراشم. کمااینکه با قوی سیاه و کشتی‌گیر چنین اتفاقی افتاد ولی من حتی نمی‌دانم چگونه با کسی که معتقد است خداوند جهان را در شش روز آفریده، صحبت کنم.»‌این جمله یعنی زیر سوال بردن کلیات ادیان ابراهیمی.
آرنوفسکی پیش‌تر در سال ۲۰۰۸ گفته بود: من تصور نمی‌کنم داستان این فیلم چندان مذهبی باشد. فکر می‌کنم زمان خوبی را برای ساخت این فیلم انتخاب کردیم. موضوع این فیلم برای من آن هم در دورانی که جهان در آستانه یک آخرالزمان محیط زیستی است یک سوژه عالی به شمار می‌آید. نوح شخصیت بسیار جالبی دارد و اولین فعال محیط‌زیست جهان است. به نظر می‌رسد آرنوفسکی که صراحتاً به غیرمذهبی بودن ژانر فیلم خود اشاره کرده است قصد آن را داشته باشد که در فیلم «روزهای نوح» یا «کشتی نوح» از عمده حقایق و اصلیات داستان زندگی حضرت نوح چشم بپوشد و به جزئیات و فرعیات زندگی این پیامبر اولوالعزم بپردازد. از معرفی نوح به عنوان صاحب اولین مزرعه انگور تاریخ بشریت و شراب خوردن و مست کردن او چنین به نظر می‌رسد که ایده آرنوفسکی و سایر همتایان هالیوودی او برای اشتیاق ناگهانی در جهت تولید نسخه سینمایی داستان‌های مقدس و مذهبی هدفی جز کمک به ارتقای معنویت و ارزش‌های انسانی باشد.
ریدلی اسکات به دنبال اصل و ریشه بخشیدن به ریشه‌های قومی و نژادی خود و پرورش یهودستایی است و اسپیلبرگ نیز در فقدان باور و اعتقاد و ایمان قلبی به دین و مذهب درست پای خود را در جایی گذاشته است که انتظار می‌رفت هر کسی جز او در این وادی قدم بگذارد و سرانجام آرنوفسکی که با زبان خودش از غیر‌مذهبی بودن فیلمی سخن گفته که دین و مذهب و خداپرستی تم اصلی داستان اورجینال آن را در کتب مقدس تشکیل می‌دهد؛ از این رو نیت این 3 کارگردان و کمپانی‌های حامی آنها برای تبدیل داستان‌های کتب مقدس به فیلم، کاملا مشخص است.  ما کشتی‌گیر هتاک آرنوفسکی و ماجرای «آیت‌الله» و پرچم ایران را در فیلم «کشتی‌گیر» او دیدیم- در حالی‌که مشکلات مابین دولت‌ها، انصافا ربطی به پرچم که نماد ملت‌هاست ندارد- حال باید نظاره‌گر کشتی آرنوفسکی باشیم که رو به کدام قبله دارد؟ آیا به دیوار ندبه می‌خورد یا در ساحل کفر پهلو می‌گیرد؟
اگرچه آرنوفسکی طی بیانیه‌ای از کمپانی‌هایی چون «پارامونت» و «ریجنسی» برای پشتیبانی ساخت این فیلم و دمیدن روحی تازه بر حماسه کتاب انجیل تشکر و قدردانی کرده اما باز هم یک جای کار می‌لنگد، بعید به نظر می‌رسد آرنوفسکی به داستان انجیل و حفظ اصلیات و جزئیات آن وفادار باشد، او تعهدی به انجیل ندارد و به نوح به عنوان اولین فعال محیط زیست بشر می‌نگرد! (مصاحبه با تلگراف).


Page Generated in 0/0233 sec