printlogo


کد خبر: 2762تاریخ: 1393/1/23 00:00
شهرت‌طلبی

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدسعید  لواسانی: برای اینکه به مدارج بالای معنوی برسیم و هدف آفرینش ما تحقق پیدا کند و دولت و جامعه ما نیز دولت و جامعه اسلامی شود، لازم و ضروری است نفسانیت و هوای نفس از وجود ما پاک شود. زیرا نفس بزرگ‌ترین دشمن انسان و انسانیت و جامعه انسانی است و تا بر آن فائق نیامده‌ایم، همواره در حجاب نفسانیت هستیم و از دیدار حق محرومیم و باید نگران باشیم که روزی ما را به زمین بزند و اسیر فتنه‌های خود کند. فتنه‌گری‌های نفس، ظهورات و جلوه‌های نفس است. نفس بتی است که هر لحظه و آنی به صورتی درمی‌آید و هیچ‌گاه از آن ایمن نیستیم. تاکنون برخی ظهورات آن را بیان کردیم و اگر خدا بخواهد در چند شماره به یکی از جلوه‌های بسیار خطرناک آن یعنی «شهرت‌طلبی» اشاره می‌کنیم. «شهرت‌طلبی» ترجمه «حب‌جاه» و به معنای تلاش برای قدر و منزلت پیداکردن است و آن از ظهورات نفس است که انسان را به هلاکت می‌کشاند و بلکه از بزرگ‌ترین مهلکات نفسانی است. «شهرت‌طلبی» در حقیقت به حب‌نفس و به مطرح‌کردن خود بازمی‌گردد و به دنبال غفلت از خدا ظهور می‌کند و بنده را از قرب الهی مانع می‌شود. از این‌رو زدودن این خصلت ناشایست به سختی ممکن است؛ چون در حقیقت کنارزدن و شکستن خود است. چنانکه حضرت امام می‌فرمایند: «تمام گرفتاری‌هایى که براى همه ما هست، براى این حب‌جاه و حب‌نفس است. حب‌جاه است که انسان را به کشتن مى‏دهد، انسان را به فنا مى‏دهد، انسان را به جهنم مى‏برد. رأس همه خطیئه‏ها همین است: «رَأْسُ کُل‌ خَطیئَهٍ» همین حب‌جاه‏ و حب‌نفس است. همه خطاها از این‌جا بروز مى‏کند. انسان چون خود را مى‏بیند و خودخواه است، همه چیز را براى خودش مى‏خواهد؛ و هر کس مانع او بشود ـ‌ولو به توهمش‌ـ با او دشمن مى‏شود؛ و هر چه را که مى‏خواهد، چون براى خودش مى‏خواهد، حدود، دیگر قائل نیست، از این جهت مبدأ همه‏ گرفتاری‌ها مى‏شود.» [تفسیر سوره حمد: 108 ـ 109] اما حقیقت «شهرت‌طلبی» چیست؟ «حقیقت «شهرت‌طلبی» تسخیر قلوب مردم و مالک‌شدن دل‌های ایشان است.» [معراج السعاده: 589] به گونه‌ای که انسان دوست دارد نام و آوازه‌اش انتشار یابد و در دل‌های مردم جای گیرد، تا مردم او را بزرگ بدارند و به او و فرمان‌های او گردن بنهند. این امر چگونه میسر است؟ وقتی که مردم او را دارای کمالی بدانند، چه کمال حقیقی و چه کمال دروغی و پنداری. به تعبیر دیگر انسان خود را به صفات و ویژگی‌ها و فضیلت‌های اخلاقی و اجتماعی آراسته می‌کند، یا چنان جلوه می‌دهد که به این خصایص آراسته است و خود را متصف به علم و دانش، عبادت و پارسایی، شجاعت و سخاوت، ریاست و قدرت، مال و ثروت، کمال و جمال و امثال آنها می‌کند. اما هدف همه تلاش‌های شبانه‌روزی برای رسیدن به این کمالات، آن است که دل‌های مردم رام او شود و به فرمان او دربیاید و مردم به او دل‌بسته شوند و او را مدح و ثنا گویند و ستایش کنند و در خدمت او درآیند و همواره یاری‌اش کنند و در یک کلام او را بزرگ بدارند و احترام کنند و همواره بر خود مقدم بدارند. [جامع‌السعادات: 2/360] خواننده محترم توجه دارد که انسان موظف است خود را به کمالات مختلف متصف کند؛ هم کمالات حقیقی چون بندگی خدا و عبادت و هم کمالات اعتباری چون خدمتگزاری به مردم و خدمت در نظام اسلامی. اما این اتصاف به کمالات دوگونه است: یا تنها برای خداست، که این در حقیقت حمد خداست که بنده کمال الهی را در خود متجلی می‌کند و شکر خداست که بنده شکر نعمت‌های الهی را به جا می‌آورد. یا به سبب تثبیت نفسانیت است که ظهور و جلوه‌ای از هوای نفس است که حقیقت آن جز حجاب و سقوط در اسفل‌السافلین نیست. چنانکه عارف عالی‌مقام و حکیم متأله ملاصدرای شیرازی می‌فرماید: «بزرگ‌ترین علت حجاب از درک حقیقت، حب‌جاه‏ و مقام‌داشتن نزد دیگران و میل به ریاست و شهرت و نفوذداشتن در بلاد و برترى بر مردمان است.» [عارف و عارف‌نمایان: 60]
چرا چنین است؟ زیرا او خود را دارای کمالاتی می‌پندارد که مردم باید به دلیل این کمالات رام او باشند و او را بزرگ شمرند. در حالی که کسی که برای خدا کار می‌کند، اصلا کمالی برای خود قائل نیست و حقیقت کمال را از آنِ خدا می‌داند و همواره خود را محتاج الطاف و فیوضات الهی می‌بیند. توجه هم داشته باشیم که مردم در «شهرت‌طلبی» متفاوت هستند. برخی در حد خانواده و دوستان خود متوقف می‌شوند، برخی در شهر و روستای خود و برخی در کشور و دولت و حکومت متوقف می‌شوند و برخی می‌خواهند جهان در برابر آنان تعظیم کند. بنابراین هیچ‌کس از این صفت خطرناک و هلاک‌کننده مصون نیست. مگر اینکه با مجاهده با نفس، حجاب نفسانیت را در خود خرق کند و نور حق را در ورای آن ببیند.


Page Generated in 0/0066 sec