printlogo


کد خبر: 277946تاریخ: 1402/12/22 00:00
نگاه حمایتی نولان به سازنده بمب اتم در «اوپنهایمر»، 7 جایزه اسکار را نصیبش کرد
انفجار هسته‌ای در اسکار

در حالی نودوششمین مراسم اسکار بامداد دوشنبه 21 اسفند به وقت ایران برگزار شد که مطابق پیش‌بینی‌ها فیلم «اوپنهایمر» که پیش‌تر با 13 نامزدی رکورددار این مرحله بود، با کسب 7 جایزه عنوان بهترین فیلم اسکار 96 را از آن خود کرد. 
مراسم اسکار ۲۰۲۴ با اجرای جیمی کیمل در سالن دالبی تئاتر لس‌آنجلس در حالی برگزار شد که فیلم اوپنهایمر ساخته کریستوفر نولان موفق به کسب ۷ جایزه شامل بهترین فیلم، کارگردانی، بازیگر نقش اصلی و مکمل مرد، تدوین، موسیقی متن و فیلمبرداری شد و فیلم «بیچارگان» ساخته یورگوس لانتیموس هم ۴ جایزه از جمله جایزه کمتر پیش‌بینی شده بهترین بازیگر نقش اصلی زن را به خانه برد، با کسب 5 جایزه از جشنواره گلدن گلوب همچنین دریافت جایزه داریل اف. زانوک به عنوان بهترین فیلم از سوی تهیه‌کنندگان سینمای آمریکا کاملا مشخص بود مسیر اوپنهایمر برای دستیابی به اسکار هموار شده و این در حالی است که بهترین فیلم اسکار 96 در مقام مقایسه با سایر فیلم‌های شاخص و مطرح در سال‌های گذشته یک شاهکار به شمار نمی‌آید. اوپنهایمر اگرچه فیلم تاثیرگذار و خوش‌ساختی است اما آنگونه که در اسکار تحویل گرفته شد  و در 13 بخش کاندیدا شد، گویا یک شاهکار خلق شده است! «بارانداز»، «کازابلانکا»، «هملت»، «ژی ژی»، «بن هور»، «پدرخوانده»، «آخرین امپراتور» و «فارست گامپ» تنها بخشی از فیلم‌هایی هستند که در سالیان گذشته اسکار بهترین فیلم را دریافت کرده‌اند و اکنون وقتی این آثار را با فیلم برگزیده اسکار 96 مقایسه می‌کنیم، کاملا روشن و مشخص است اوپنهایمر در فهرست آثار برگزیده اسکار جزو شاهکارهای سینما به حساب نمی‌آید. البته این فیلم در جشنواره 96 در 13 بخش کاندیدا شد و توانست 7 جایزه را به خود اختصاص دهد.
«اوپنهایمر» از اساس فیلمی است که برخلاف تبلیغات گسترده‌ای که برای آن انجام شده و آن را با مهم‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما مقایسه می‌کنند، باید گفت نه تنها از نظر فنی، بلکه حتی از نظر محتوایی نیز بسیار ضعیف‌تر از اغلب آثار قبلی خود کارگردان است. این فیلم به دلیل استفاده زیاد از صحنه‌های غیراخلاقی درجه R در اکران گرفته است. در حالی که فیلم پر از سکانس‌هایی در تضعیف خانواده است اما نولان از زبان اوپنهایمر در دیالوگی از فیلم وقتی می‌خواهد به توسعه لس‌آلاموس در نیومکزیکو اشاره کند، می‌گوید: بهترین عملکرد افراد زمانی است که همراه خانواده باشند. فیلم جدید نولان نیز مانند اغلب فیلم‌های او غیرخطی روایت می‌شود و با عقب و جلو رفتن در زمان، تلاش می‌کند مخاطب را از مواجهه با یک اثر کلاسیک خسته‌کننده دور کند. داستان فیلم از زمان دانشجویی اوپنهایمر در آزمایشگاه دانشگاه کمبریج آغاز می‌شود. فیلم تلاش می‌کند ضمن اینکه نقش اوپنهایمر را به عنوان پدر بمب اتم آمریکا تثبیت کند، همزمان نقش تاریخی او در ۲ جنایت هولناک انفجار اتمی هیروشیما و ناگازاکی را تطهیر کند و آن را گردن دولتمردان وقت بیندازد. البته ماهیت ساخت و استفاده از بمب اتم را نیز موجه جلوه دهد. نولان بذر این تطهیر را همان ابتدای فیلم در ذهن مخاطب می‌کارد، آنجا که اوپنهایمر به دلیل یک اختلاف کوچک با استاد دانشگاه در تصمیمی ناگهانی با تزریق پتاسیم سیانید در سیب روی میز می‌خواهد از استاد انتقام بگیرد اما چند ساعت بعد وجدان او بیدار شده و می‌رود تا سیب را از دسترس استاد دور کند. کارگردان همین جا به مخاطب القا می‌کند که او دل رئوفی دارد و در ادامه اگر ادعا می‌شود او از اقدام به ساخت بمب اتم پشیمان بوده، به دلیل همین روحیه بوده است! نولان این درام طولانی‌مدت ۳ ساعته را به انحای مختلف با عذاب اوپنهایمر نابغه پر می‌کند اما از نمایش آنچه بر ژاپنی‌ها و مردم هیروشیما و ناگازاکی گذشته است، امتناع می‌کند. «کیلین مورفی» شباهت فیزیکی بسیاری به اوپنهایمر دارد که در به تصویر کشیدن حس تنهایی و زندان عاطفی شخصیت، بسیار خوب عمل کرده است. مورفی برای نقش اوپنهایمر بیش از آنکه تلاش کند دانشمند و نابغه بودن او را نمایان کند، عمدا جنبه حیرانی و سرگردانی این دانشمند را مورد توجه قرار داده و در واقع مورفی فقط جنبه پریشانی «اوپنهایمر» را خوب نشان می‌دهد، نه «پدر بمب اتم» را تا موقعیت او را برای مخاطب امروز ترحم‌برانگیز نمایش دهد.
اساسا انتخاب مورفی را نمی‌توان بی‌ارتباط با بک‌گراند ذهنی مخاطب نسبت به او و جدا از  فیلم‌های قبلی او دانست. مخاطب همچنان نسبت به او سمپاتی دارد و مورفی اگر منفی‌ترین نقش را هم ایفا کند، همچنان وزن مثبت بودن او در ذهن مخاطب بیشتر است. مورفی با این پس‌زمینه در جایگاه سازنده بمب اتم قرار گرفته و مخاطب ناخودآگاه سعی می‌کند نکته مثبتی در فیلم پیدا کند تا سیاهی و منفی بودن او را تا اندازه‌ای کمرنگ کند.
شاید به این دلیل هم هست که وقتی نولان با چند جمله مثبت تلاش می‌کند مخاطب را نسبت به منفی بودن او مردد کند، مخاطب تمام این کلمه‌ها را پرسپکتیو شده در سبد مثبت‌های مورفی قرار می‌دهد.
مورفی از غیرمطمئن‌بودن نازی‌ها می‌گوید و اینکه نمی‌شود به نازی‌ها اعتماد کرد. طبیعتا مخاطب با این جمله، غیرمطمئن‌بودن نازی‌ها را در کنار تلاش برای بقا و نجات مردمی که ممکن است قربانی وحشی ‌بودن و خشونت نازی‌ها شوند، قرار داده و به او حق می‌دهد.
از سوی دیگر بخش‌های مربوط به رابطه او با زنی دیگر و خیانت به زنش که بخشیده می‌شود و مواردی از این دست قصه‌هایی فرعی است که برای دور کردن ذهن مخاطب از جایگاه اصلی او و قصه اصلی، در فیلم جانمایی شده است.
* تطهیر مسببان اصلی قربانیان بمب اتم
فیلم، آلبرت انیشتین، دیگر فیزیکدان یهودی آلمانی را نیز که به آمریکا رفته تطهیر می‌کند. آگوست 1939 انیشتین نامه‌ای را برای فرانکلین روزولت رئیس‌جمهور وقت آمریکا نوشت. این اتفاق یک ماه قبل از حمله آلمان به لهستان و 2 سال قبل از حمله ژاپن به پرل هاربر رخ داد. انیشتین در نامه‌اش به روزولت یادآور شده بود: «ممکن است بتوان یک واکنش زنجیره‌ای هسته‌ای را در یک توده بزرگ اورانیوم راه‌اندازی کرد که توسط آن مقادیر زیادی نیرو و عناصر جدید مثل رادیوم تولید شود. این دستاورد که قطعا در آینده نزدیک به دست خواهد آمد، ممکن است منجر به ایجاد بمب‌های فوق‌العاده قدرتمندی شود».  او رئیس‌جمهور آمریکا را از اینکه دیگران قبل از آمریکا به این بمب دست یابند، ترساند و روزولت بلافاصله بعد از دریافت نامه، یک کمیته علمی را به کار گرفت تا احتمال استفاده از نیروی اتمی در جنگ را مورد بررسی قرار دهند. این دانشمند پس از روشن کردن شعله ساخت بمب اتم، خود را در جهان، مخالف بمب اتم معرفی کرد، یعنی همان کاری که اوپنهایمر پس از ساخت بمب اتم و آزمایش آن روی مردم ژاپن کرد و هر دو به نوعی تلاش کردند دستان خود را از خون قربانیان بشویند. در جایی از فیلم، اوپنهایمر در ملاقات با ترومن، رئیس‌جمهور وقت از اینکه دستش به خون مردم آلوده شده، ناراحت است اما ترومن می‌گوید: آنها به کسی که پرتابش کردند نگاه می‌کنند؛ یعنی من. شما مسؤول حادثه هیروشیما نیستید. در انتهای فیلم نیز همسر اوپنهایمر این سوال را مطرح می‌کند: فکر کردی اگر بگذاری تو را به صلیب بکشند، دنیا تو را می‌بخشد؟
با این اوصاف و موارد زیاد دیگری از این دست می‌توان دلیل استقبال اینچنینی اسکار از این فیلم را دریافت؛ استقبالی که هیچ وقت برای فیلم‌های دیگر نولان شکل نگرفت؛ فیلم‌هایی که به لحاظ کیفیت از فیلم آخرش بسیار بهتر بودند.
* حمایت هنرمندان از مردم غزه در اسکار
اگرچه در اسکار برگزار‌کنندگان تمام تلاش‌شان را برای حمایت از فیلم آخر نولان کردند و بعد از مدت‌ها به صورت جدی به حمایت از سازنده بمب اتم برخاستند که شاید او را بتوان بزرگ‌ترین جنایتکار تاریخ با یک نقاب علمی  دانست اما با این حال هنرمندان در مراسم اسکار نتوانستند همراهی خود را با مردم مظلوم غزه نشان ندهند. از چندی پیش و زمانی که بحث آتش‌بس در غزه مطرح شد و آمریکا همراه با اسرائیل مانع برقراری آتش‌بس شد،  هنرمندان مخالف این جنگ ظالمانه با سنجاق سینه‌ای که روی لباس‌های‌شان می‌زدند، تلاش داشتند مخالفت خود را به صورت علنی نشان دهند.
 این سنجاق‌های قرمز در حمایت از مردم غزه است. سنجاق‌ها دارای یک دست قرمز با یک قلب سیاه در داخل هستند که توسط یک دایره قرمز احاطه شده است که نماد حمایت جمعی از آتش‌بس فوری و دائمی و ارسال فوری کمک‌های بشردوستانه به غیرنظامیان در غزه است.
در مراسم اسکار «جاناتان گلیزر» پس از دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم برای «منطقه مورد علاقه» گفت: «فیلم ما نشان می‌دهد انسان‌زدایی در بدترین حالت به کجا منجر می‌شود. این گذشته و حال ما را شکل داده است. همه جان‌باختگان جنگ غزه قربانی این انسان‌زدایی هستند».
تعدادی از شرکت‌کنندگان از جمله بیلی آیلیش، مارک روفالو و رامی یوسف این سنجاق‌های قرمزرنگ را در حمایت از آتش‌بس در غزه به لباس خود نصب کردند. لازم به ذکر است در مراسم اسکار «منطقه مورد علاقه» ساخته جاناتان گلیزر هم به عنوان نخستین فیلم بریتانیایی، جایزه بهترین فیلم بین‌المللی جوایز اسکار را کسب کرد و جایزه بهترین مستند بلند هم به «۲۰ روز در ماریوپل» از اوکراین رسید. «قاتلان ماه کامل» به کارگردانی «مارتین اسکورسیزی» که در ۱۰ شاخه نامزد دریافت جایزه بود، موفق به کسب هیچ جایزه‌ای نشد و «باربی» پرفروش‌ترین فیلم سال ۲۰۲۳ هم تنها جایزه بهترین ترانه را دریافت کرد.

Page Generated in 0/0072 sec