پشتم از حجم کار خم شده است
دست و پایم پر از ورم شده است
سر و تیپ افتضاح و سم شده است
وزنم از فرط کار کم شده است
ای خدا له شدم ندارم تاب
شدهام غرق در بشور و بساب
دست و پایم ترک ترک شده است
آااخ این شیشه باز لک شده است!!!
عاملش واجبالکتک شده است!
بشکن آن کاسه را که تک شده است...
دل من شد به حال خویش کباب
شدهام غرق در بشور و بساب
تا صدای قریپ قریپ بدهد
بشود خانه پاک بیش از حد
توی پاکی شود عیارش صد
میزنم تی الی دقیقه نود
کاشکی منفجر شوم چو حباب
شدهام غرق در بشور و بساب
کار، خیلی، توان بنده، قلیل
رفته غضروفها به کل تحلیل
مور را چه به کار حضرت فیل؟!
شده از خستگی مخم تعطیل
کاش میزد کسی به جایم بیل
کیست دنبال کار خیر و ثواب؟!
شده ام غرق در بشور و بساب
عید نوروز توی ماه صیام
برهوت است خانه اقوام
باید اما رویم موقع شام
تا گذارند بلکه سنگ تمام
مکن از لطف بنده را تو جواب
شدهام غرق در بشور و بساب
میکنم یک دعا و ختم کلام
پاک کن بنده را در این ایام
نفْس گسترده پیش پایم دام
بنده هم میسُرد سریعا پام!
لابهلای تی و اسید و حباب
جُرم من را بپاک یا تواب