حسین جوادی: کارلوس فوئنتس در جملهای متفکرانه میگوید «خواندن، نوشتن، درس دادن، درس گرفتن تمام اینها فعالیتهایی است که هدفش انتقال تمدن به دیگری است.» واقعا چه کسی است که بتواند انکار کند فوتبال سرزمین آزتکها فرهنگ و فلسفه جامجهانی را
تحت تاثیر قرار نداده است؟ آنها درسهای زیادی را به فوتبال موندیال آموختهاند، از همان 1930 یا مکزیکوی 1970 که تنها با یک بدشانسی بازی فینال را از دست دادند، از همان سالهایی که جنگجویانشان در مستطیل سبز چشمها را خیره کردند، اگر آرژانتین به دیاستفانو و مارادونا میبالد، اگر برزیل پله و زیکو را دارد مکزیک نیز میتواند کلودیو سوآرس را سمبل فوتبالش بداند. روزهای پایانی انتخابی بود، مسافران سائوپائولو گروه به گروه مشخص شده بودند ولی تنها چیزی که کمی نگرانکننده به نظر میرسید حذف شدن سبزپوشان مکزیک بود، کمتر کسی میتوانست باور کند آزتکها از رفتن به برزیل جا بمانند، شاید تنها یک جرقه یا اتحاد میتوانست قدرت پسران ساپاتا را به تصویر بکشد، نیوزیلند حریف آنها در پلیآف تشنه راهیابی به جامجهانی بود ولی مکزیکیها اهرمی را داشتند، یک نیروی نامرئی، کواتلیکو، الهه باستانی آزتکها میتوانست پسران هررا را به بهشت نزدیک کند.
میروم برای پیروزی
این اتفاق رخ داد، سرود «Voy a Ganar» در روح آنها دمیده شد، «میروم برای پیروزی» مظمون شعری است که در وصف جنگجویان مکزیکی سروده شده. میگوئل هرارا پسرانش را به شرایط ایدهآل رساند، آنها نیوزیلند را در مجموع 9 بر 3 شکست دادند تا به عنوان سیودومین تیم مسافر جام جهانی شوند، اما کالبد شکافی این پیروزی چیزی است که باید در فرهنگ آزتکها جستوجود کنید، سرخپوستانی که به هیچ عنوان واژه شکست در فرهنگ لغاتشان معنی ندارد، فوتبال و فرهنگ در آمریکای لاتین دو مقوله جدا نشدنی است، فوتبال برای آنها چیزی فراتر از یک زندگی است و نقش موثر آن در اجتماع مکزیکیها را نمیتوان کتمان کرد. اگر قرار باشد روحیه جنگویانه «آمیگوها» را موشکافی کنیم باید نگاهی به هنر باستان در مکزیک و ماهیت آن در میان اعضای اجتماع بررسی کنیم، تحولات احساسی مکزیکیها بیش از پیش سبب شده آنها در مقاطع مختلف و نبردهای بزرگ پیروز باشند. این را میتوان با پیکرهای ترسیم کرد با گذار از ربالنوعی کوچک به بزرگ و بعد تبدیل شدن به یک شاهکار هنری بیان کرد. از آنجا که فوتبال نیز مقولهای هنری برای آنهاست باید گفت این هنر و تمدن هرگز از دنیای خارج خود متاثر نبود. به گفته اوکتاویوپاس، نویسنده و شاعر مکزیکی تمدن باستانی مکزیک با دیگر هنرهای باستانی جهان تفاوت اساسی دارد. شاید به همین دلیل باشد که فوتبال مکزیک در لحظات ناب نبردهای گوناگون میتواند کورسوهای امید را دوباره زنده کند، دوباره خودش را بالا کشیده و به جهان ثابت کند فوتبال در جامجهانی بدون حضور آزتکهای سبزپوش چیز بزرگی را کم دارد. مکزیکیها در منطقه کونکاکاف و آمریکای لاتین از سطح کلاس جداگانهای برخوردارند، و گزاف نیست اگر بگوییم یک انقلاب فوتبال در کونکاکاف ایجاد کردند. رمز پیروزی عنصری است که در خیال مردم و بازیکنان مکزیک نقش میبندد و یک روح متحد را برایشان بهوجود میآورد. مثل همان اتفاقی که در المپیک لندن که با اقتدار برزیل را در فینال شکست دادند، زردپوشان برزیل با آن فوتبال مغرورانهشان که میخواهند دنیا را دریبل بزنند مغلوب سبزپوشان شدند تا مدال طلای المپیک فوتبال مردان به آزتکها برسد.
حالا این بار نیز پس از تمام آن کشوقوسهای فراوان میخواهند به رهبری میگوئل هررا چشمها را خیره کنند. تمام پسران هررا، خاویر چیچاریتو، ارناندس، آندرس گوآردادو و جیووانی دوس سانتوس تصمیم بر این گرفتهاند تا فوتبالی آمیخته با فرهنگی غنی را در برزیل به نمایش بگذارند. آنجایی که خیلیها فکر میکنند آرژانتین، برزیل، آلمان یا اسپانیا فاتح جامجهانی خواهند بود، میراثداران سرخپوستها پیشبینیها را بر هم خواهند زد، درست مثل همان ترانه Voy a ganov ... میروم برای پیروزی... .