تاریخ مشروطه

دکتر موسی نجفی: هرچند از جهت سبقت آنها بر ما در ترقی و بودن ما و آنها در یک زمان، بر ما است که از آنها اخذ کنیم، و لکن باید با کمال دقت و ملاحظه باشد.
تحقیق و تهذیب این امور و جلب انظار بر حسب قاعده کلی که هر فردی نسبت به تکلیف و خدمتی که دارد، ضامن و کفیل آن است، وظیفه ارباب قلم خواهد بود و حکم تکامل از آن حکم ارباب مناصب استبدادیه است که دارای منصب سرتیپی یا امیرتومانی خارج فوج باشد که مال ملت را می‌خورند و مصدر هیچگونه خدمتی نبودند.
خدمت ارباب جراید، بیدار نمودن ملت و دلالت آنها بر طرق نزدیک به ترقی است؛ نه آنکه به آنچه ممکن است اوراق پر کرده، نظرشان به جلب شخصی یا جماعتی در یک شماره و مذمت ایشان در شماره دیگر یا به عکس جریده‌نویسان عالم به واسطه نکات سیاسیه رد ایراد بر هم بسیار دارند و لکن نزاع خود ملاحظه فواید نوعیه می‌نمایند، نه اغراض شخصیه؛ و هم کلمات خود را بر عنوان و لسان تأدب ادا می‌کنند، نه به طرق بغض. جراید ما که به جز کلمات رکیکه و تعبیرات قبیحه، دلیل و برهانی ندارند، نمی‌دانیم که احتمال نمی‌دهند جز ایرانیان، کسی دیگر بداند یا می‌گویند، اگر هم باشد این جراید به آنها نمی‌رسد...
انصافاً اگر به‌جای پاره‌ای مطالب که در بعض جراید ما یافت می‌شود، اوراق کتاب حسین کرد و اسکندرنامه درج شود، ضررش کمتر خواهد بود.
تمسک به الفاظ رکیکه، کاشف است از آنکه دلیلی بر طبق مدعا نیست و مطالب درست از برای پر کردن اوراق نیست...
هشدارها و نکته‌سنجی‌های نویسنده ایرانی مقیم حوزه مقدسه نجف در عصر مشروطیت، بخوبی از دقت نظر و هوشیاری برخی از رجال ایران و مطلعان عصر خبر می‌دهد؛ و اینکه عده‌ای این شبهه را القا می‌کنند که ایرانیان با دیدگاه صرفاً مثبت و خوش بینانه و از سر سادگی و تفنن از ابتدا با فرهنگ غرب برخورد کرده‌اند، هر چند بسیاری از روشنفکران و متجددان را شامل می‌شود، قدر مسلم تعداد انگشت شمار و صاحب فهم و ذکاوتی را در بر نمی‌گیرد و امروز دیدگاه این عده معدود ممکن است برای ما کاملاً جوان و زنده باشد.
گفتار و بیانات افراد وابسته به این گرایش و گروه فکری- هرچند- در تاریخ دهه‌های بعد از مشروطیت و بویژه در دوران پهلوی اول و دوم، کاملاً در تاریخ به فراموشی و کم‌ارجی سپرده شدند امروز آنچنان با ارزش است که ممکن است در بسیاری از فرازها و مواضع، محاوره جدی با زمان داشته باشد. در اینجا، به یکی دیگر از این مقالات و مطالب خواندنی اشاره می‌کنیم:
قیامت شرق در قرن بیستم
اگرچه عنوان را کلیه شرق قرار داده‌ایم، لکن آنچه نقطه نظر را بر آن مقصود داشته‌ایم، فقط راجع به احول عالم است که عمده و سواد اعظم بلکه 2 سلطنت اسلامی بلکه مبانی و اساسیات آن مانند مکه معظمه و مدینه مشرفه و مشاهد اهل بیت عصمت در این قطعه از خاک مذلتناک واقع شده‌اند.  متجاوز از 100 سال است که اروپا در کیفیت بلعیدن عموم خاک آسیا یا شرق، مجلس‌ها برپا کرده، منازعه و مشاجره‌ها قامت کرده‌اند. رنان، مورخ و کاتب شهیر فرانسوی، که بالغ بر 50 سال است در گذشته، در تاریخ مسیح به مناسبت ذکر احوال اورشلیم و فلسطین و جلیل و ناصریه که منبت نصرانیت و محل ظهور حضرت عیسی بوده، حصه دولت فرانسه را از شرق در آن نقطه معین می‌کند. و همچنین سایر اروپاییان که محدود به شرق هستند، هر کدام به نظرات دور و نزدیک و عاقبت‌بینی، حصه‌ای برای خود برقرار کرده‌اند. ناپلئون فرانسوی و پطر روسی در همان ایام، نقشه‌ریزی‌ها برای این مقصود داشتند که تفصیلش ما را از مقصد دور می‌سازد. بالجمله گفت‌وگوی در این مطلب را اروپاییان مساله شرقیه نامیده و در تعیین حصص برای خود نزاع‌ها داشتند؛ تا آنکه به مناسباتی چند بنای تسریع در حلش را گذاشته، میدان را برای کثرت منازعه مصلحت ندیدند. بدین جهت مندرجاً مهماامکن در مقام رفع مناقشات کوشیده، مشغول عملیات شدند. بعد از تسخیر هندوستان یا مقارن آن، بنابر این گذاشتند که آنچه از ممالک اروپایی و آفریقایی در تحت سلطنت و نفوذ سلاطین مشرق است، باید بدواً از کف آنها خارج نمایند و بعد از آن شروع به تسخیر خود از ممالک شرقیه کنند. لذا از یک طرف ناپلئون حمله به مصر آورده، از طرف دیگر مقدمات شورش را در تونس، الجزایر [و] جزیره قبرس شروع کردند و از طرفی دیگر یونان، بلغار، صرب، رومانیا، [و] جبل اسود را در کار استقلال دادن شدند و در همه این مقامات کامیابی و موفقیت نصیب اروپا شد.
ادامه دارد