کلمتون
نرگس داشادیان

۱-موهایش متحد شدند، شپش ها را گرفتند.
۲-تفریحی می‌کشید سختی را، بعد معتاد شد.
۳-به دوست ناباب گوش داد، نقص عضو شد.
۴-درخت افتاد، کمر جنگل شکست.
۵-قلبش گرفت، چاه باز کن خبر کردند.
۶-حواسش را پرت کرد، دیگر نتوانست جمعش کند.
۷-یک من ماست به اندازه چربی خون گاو،کره دارد.