یادداشتی بر رمان «روز داوری» نوشته سجاد خالقی
عدالت‌خواهی با طعم معما

مهدی صفری: «دیشب را در ساختمان نیمه‌کاره سر کرده بودند و حالا در اتاق یک مسافرخانه قدیمی جنوب تهران، انتظار قدم بعدی را می‌کشیدند. آرش همان‌طور گوشه اتاق کز کرده بود و زمین را نگاه می‌کرد. آبتین دلخور از سکوت همسفرش، بی‌هدف چند قدم در اتاق برداشت، بعد به طرف پنجره برگشت و آن را باز کرد. صدای موتور ماشین‌های در حال عبور به داخل هجوم آورد. دوباره گفت: «با توام آرش، بیا نگاه کن. از اینجا تهران خیلی قشنگه». امروز کمتر نویسنده‌ای، اقبالی به نوشتن داستانی در ژانر معمایی نشان می‌دهد و جای خالی برخی رمان‌های ایرانی در قفسه کتابفروشی‌ها خالی است. داستان «روز داوری»، داستانی پلیسی و ماجرایی است که خواننده را تا آخر با خود و برای کشف معما همراه می‌کند. آنچه در قسمت ابتدایی این متن خواندید، بخشی از این رمان است. قهرمان داستان، سرگرد آبتین مقدس، افسر پلیس است؛ او که دوره‌های افسری و تکاوری را در ارتش گذرانده، به دلایلی تصمیم می‌گیرد همکاری خود را با ارتش قطع و به پلیس ملحق شود. رمان از جایی آغاز می‌شود که آبتین را با چشمان بسته به محل نامعلومی می‌برند و از او می‌خواهند فردی به نام آرش را دستگیر کند.  این داستان به 2 بخش مجزا تقسیم می‌شود؛ در قسمت اول شاهد پیدا کردن سرنخی از مخفیگاه آرش، همکاری اعضای پلیس و پیگیری‌های قهرمان داستان برای به دام انداختن آرش و انتقال آن به تهران هستیم که در کشاکش این انتقال ارتباط عاطفی میان آبتین و آرش به وجود می‌آید و با فراری دادن آرش از دست پلیس، داستان وارد بخش بعدی می‌شود. قهرمان داستان به دنبال پی بردن به دلایل بازداشت آرش و کشف حقیقت است و آشنایی او با دوستان جدید باعث کشف و شناسایی متهمان اصلی فساد سازمان‌یافته و مدیریت‌شده در خارج از کشور می‌شود. «روز داوری» با زاویه دید سوم شخص، زبانی یکنواخت دارد و ساده و صمیمی جلو می‌رود. هر چند به صورت خطی روایت شده است. قهرمان داستان برخی اتفاقات گذشته را بارها و بارها برای خود مرور می‌کند. اصلی‌ترین اتفاقی که در گذشته افتاده، تصمیمی است که او گرفته و باعث از دست دادن همسرش شده است. از این بابت بی‌نهایت شرمسار است و خود را مقصر مرگ همسرش می‌داند. قهرمان داستان، بشدت مقرراتی و قانونمند است و عمل به قانون را به هر چیزی مقدم می‌داند. شوخی نمی‌کند، نمی‌خندد و ترجیح می‌دهد با افرادی تعامل کند که همین خصوصیات و شخصیت را داشته باشند. امروزه عدالت‌خواهی، یکی از موضوعات اصلی گفتمان مردم کوچه و بازار شده است که دستمایه خوبی برای این نویسنده دغدغه‌مند فراهم کرده است. داستان در گرماگرم انقلاب سال 57 و همزمان با اعتصاب‌های سراسری اتفاق می‌افتد. آبتین شخصیتی حق‌طلب است و برای رسیدن به اهدافش در کنار انقلابیون فعالیت می‌کند و با بهره‌گیری از تکنیک‌های پلیسی و کمک دوستان جدیدش، به شبکه فساد نفوذ می‌کند و آن را درهم‌می‌پاشد. به‌رغم پتانسیلی که موضوع داستانی داشته است، همگی کاراکترهای داستان، به‌جز در دو صحنه کوتاه، مرد هستند و به همین دلیل می‌توان این رمان را یک رمان کاملاً مردانه نامید. احساس می‌شود نویسنده قصه در فصل پایانی کمی خسته شده است و می‌توانست برای نشان دادن در هم شکستن شبکه فساد، طراحی بهتری انجام دهد. در عوض در برخی فصل‌ها داستان بسیار کند پیش می‌رود و از دیالوگ‌های دوطرفه زیادی استفاده شده است. نویسنده محترم می‌توانست برای صیقل دادن داستان، بخش‌هایی را در بازنویسی خلاصه یا حذف کند. به خاطر عدم پیچیدگی نگارش و استفاده از متنی روان و پلات یکنواخت، این رمان در دسته رمان‌های عامه‌پسند قرار می‌گیرد.