گزارشی درباره تلاش‌های فرهنگی و رسانه‌ای برخی کشورهای عربی برای عادی‌سازی روابط با رژیم‌صهیونیستی و انفعال رسانه ملی در این ماجرا
تلویزیون خاموش در صلح با جنگ
گروه فرهنگ و هنر: هنر معمولا در مناقشه‌های سیاسی جاده صاف‌کن بوده است. این مربوط به امروز و دیروز نمی‌شود و تاریخ هنر بویژه سینما پر است از آثاری که پیش از وقوع تنش‌ها یا اتفاقات سیاسی به استقبال آن رفتند یا حین به واقعیت پیوستن آنها با تکمیل پازل فرهنگی در کنار پازل نظامی یا دیپلماتیک، به نوعی تکمیل‌کننده یک بازی بزرگ سیاسی شدند. ماجرای توافق اخیر ۲ کشور عربی با رژیم غاصب صهیونیستی برای عادی‌سازی روابط هم اتفاقی از همین دست است؛ ماجرایی که مدت‌ها قبل از رسمی شدن آن، با پخش آثار نمایشی در این زمینه برای آن مقدمه‌چینی شد. 
***
* جریان تحریف در کنار عادی‌سازی!
اولین نمونه در این زمینه برای مقدمه‌چینی را باید گروه تلویزیونی «MBC» عربستان سعودی دانست. این گروه در مدت اخیر تمرکزش را بر پخش سریال‌هایی گذاشت که در آنها به عادی‌سازی روابط آشکار با رژیم اشغالگر در مقابل تحریف قضیه فلسطین می‌پرداخت. در واقع جریان رسانه‌ای جدید که برای رنگ کردن این کلاغ و قالب کردن آن به مخاطب به عنوان طوطی به وجود آمده بود، ۲ جریان عادی‌سازی و تحریف را به شکل همزمان و در کنار هم پیش می‌برد. نکته آنجاست که این جریان تحریف با تبلیغ روایت‎‌های تاریخی جعلی مثل زندگی یهودیان در جزیره عربی یا روایت‌هایی مشابه این سعی کرده جریان تحریف را همزمان با جریان عادی‌سازی پیش ببرد. اتفاقا همین موضوع هم باعث شد خشم برخی محافل عربی نسبت به این تحریف‌های تاریخی آشکار برانگیخته شود. 
 
* بهانه جدید: همزیستی با ادیان و تسامح انسانی
اعتراضات به این سریال‌ها باعث شد کاربران فراوانی در شبکه‌های اجتماعی با ساختن تعابیر و هشتگ‌های متفاوت، واکنش‌های اعتراضی خود را ابراز کنند. «ام شارون» یکی از این هشتگ‌ها بود که در واکنش به پخش سریالی با عنوان «ام هارون» ساخته شد. کاربران حتی پوستری مشابه پوستر سریال با تصویری از شارون تولید کرده و در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشتند. عمده کسانی هم که نسبت به پخش این سریال اعتراض کردند عرب‌زبانان کشورهای حاشیه خلیج‌فارس بودند. حتی آن زمان جمعی از مردم کویت با به راه انداختن کمپینی توئیتری در مخالفت با پخش سریال «‌ام هارون» اعلام کردند: «مردم کویت از دوستداران واقعی فلسطین هستند و فیلم‌هایی مانند ‌ام هارون باید توقیف شوند. اگر چه تلاش‌هایی که توسط رژیم سعودی می‌شود، نمی‌تواند روابط ما را با فلسطینیان با چالش مواجه کند».
در همان زمان گزارش‌های متعددی در ارتباط با این سریال منتشر شد که به گزاره‌های مهمی درباره چگونگی عادی‌سازی روابط از طریق آثار هنری اشاره می‌کرد. بر این اساس، این سریال با داستان‌های جعلی و دروغین، از ابزار «انسانیت، همزیستی با ادیان و تسامح انسانی» برای توجیه اشغالگری صهیونیست‌ها استفاده می‌کرد. این گزاره موضوعی بود که کاربران شبکه‌های اجتماعی نیز آن را تصدیق می‌کردند. برای مثال یک کاربر زن عرب با به اشتراک گذاشتن یک سکانس از «ام هارون» نوشته بود: «ام هارون، چهره بد و خشنی از زنان حاشیه خلیج‌فارس به نمایش می‌گذارد و در مقابل زن یهودی را به عنوان نماد مهر و عاطفه معرفی می‌کند. ما اینگونه نیستیم».
 
* پروژه مظلوم‌نمایی به سبک اعراب خائن
«ام هارون» تنها نمونه تلاش‌های مذبوحانه برای عادی‌سازی روابط میان کشورهای عربی با اسرائیل نبود؛ سریال طنز موسوم به «مخرج ۷» هم از جمله نمونه‌های پر سروصدای این مدت اخیر بود که در آن به شکلی آشکارا، عادی‌سازی روابط با اسرائیل تبلیغ می‌شد. در گزارشی که الجزیره درباره این سریال رفته بود، به یکی از سکانس‌های جنجالی آن اشاره می‌شود. در این سکانس، «ناصر القصبی» کمدین معروف سعودی در کنار «راشد الشمرانی» دیده می‌شود که درباره رژیم اشغالگر قدس و قضیه فلسطین با یکدیگر گفت‌وگو می‌کنند؛ الشمرانی در جمله‌ای در این سکانس می‌گوید: «همکاری‌های تجاری در اسرائیل بزودی آغاز خواهد شد.» اما القصبی در برابر او، ضمن مخالفت با این اقدام می‌گوید: «آنها به فرزندان خود می‌گویند که اسرائیل دشمن است، پس چگونه او به فرزندانش می‌گوید که با اسرائیلی‌ها تجارت خواهد کرد». الشمرانی نیز در پاسخ می‌گوید: «دشمن، اسرائیل نیست بلکه آن فردی است که قدر ایستادن تو در کنارش را نمی‌داند و شب و روز بیشتر از اسرائیلی‌ها تو را نفرین می‌کند. سعودی‌ها به خاطر فلسطین تن به جنگ دادند و هزینه‌هایی را اعم از پول و نفت به عنوان حقوق و مزایا به دولت فلسطین دادند، در حالی که خودشان مستحق‌تر از آنها بودند و سر آخر هم از هر فرصتی برای حمله به عربستان استفاده می‌کنند».  روایت دیالوگ‌های این سریال همان حکایت مظلوم‌نمایی کشورهای عربی است که مدعی هستند ما در تمام در این سال‌ها حامی آرمان فلسطین بودیم و بابت آن هزینه‌های زیادی را متحمل شدیم اما فلسطینی‌ها قدردان این موضوع نبودند! بهانه‌ای که گویا قرار است از این به بعد بارها برای توجیه خیانت متحدان تازه رژیم صهیونیستی به آرمان فلسطین مورد استفاده قرار گیرد. 
 
* خطر بزرگ غفلت از رسانه‌
این بی‌آبرویی تازه در جامعه عربی که با همنشینی وزرای خارجه بحرین و امارات با نخست‌وزیر رژیم کودک‌کش اسرائیل و امضای تفاهمنامه میان آنها ایجاد شده، در شرایطی است که بخش عمده‌ای از جامعه اعراب، حتی آن دسته‌ای که در زمره مسلمانان نیستند نیز با این موضوع مخالف هستند. برای نمونه در همان زمان پخش این آثار، اتحادیه کل تولیدکنندگان برنامه‌های تلویزیونی جهان عرب به ریاست ابراهیم ابوذکری بیانیه‌ای را به احمد ابوالغیط، دبیرکل اتحادیه عرب فرستاد و خواهان توقف پخش فعالیت‌های هنری‌ای شد که علیه پرونده فلسطین هستند و می‌خواهند وجهه اعراب را به نفع مستند کردن برخی افکار پخش شده توسط رسانه‌ها و ابزارهای صهیونیستی در راستای تلاش‌های ناکام برای عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی بد جلوه دهند. 
قطعا در ادامه با ورود هنرمندانی از حوزه‌های مختلف به این موضوع شاهد تولید آثاری متفاوت در این زمینه خواهیم بود. با این همه آنچه جامعه هنری نباید نسبت به آن غافل شود، بی‌عملی و انفعال در این حوزه است. وقتی جامعه هنری و رسانه‌ای به عنوان چشم بینای جامعه نسبت به این موضوع بی‌تفاوت باشند، طبعا بخش‌های دیگر جامعه نیز واکنشی در این زمینه نخواهند داشت. همچنان که جریان خائن در کشورهای عربی با ابزار رسانه به دنبال توجیه رفتار خائنانه خود هستند، این ابزار رسانه و هنر است که می‌تواند وسیله‌ای برای افشاگری در این حوزه و عیان کردن ماهیت جریان‌هایی باشد که به دنبال عادی‌سازی روابط با رژیم کودک‌کش صهیونیستی هستند. 
***
[سیما! کو روایت شما؟]
در روزهای اخیر اتفاقات مهمی در حوزه بین‌الملل بویژه پیرامون مساله قدس در جریان است. شبکه‌های بین‌المللی به طور ویژه به این موضوع پرداخته‌اند. رسانه‌های معارض فلسطین و جریان رسانه‌ای مقابل جمهوری اسلامی، با انواع پرداخت‌ها، روایت خودشان از توافقی که توسط ترامپ به «آبراهام» موسوم شده است را مطرح کرده‌اند؛ توافقی که میان برخی کشورهای حاشیه خلیج‌فارس با اسرائیل و‌ در کاخ سفید امضا شد، ماجرایی است که نمی‌توان و نباید پیرامون آن سکوت کرد، آن هم در شرایطی که همه این اتفاق‌ها و قراردادها و توافق‌ها ارتباطی جدی با عمده مسائل و سیاست‌های جمهوری اسلامی دارد. تقریبا هیچ برنامه تلویزیونی پیرامون این موضوع روی آنتن نرفت. شاید به خاطر بی‌توجهی رسانه ملی است که رسانه‌های رسمی از‌ جمله روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها نیز تحرکی جدی پیرامون این ماجرا نداشتند. 
زیاد دور نیست زمانی که تلویزیون ولو با داشتن شبکه‌هایی محدودتر از امروز برنامه‌های تحلیلی و روایت‌های قابل توجهی پیرامون مسائل داخلی ارائه می‌داد اما حالا با داشتن شبکه خبر و ۲۰ شبکه اصلی و فرعی، یک برنامه وجود ندارد که از توافقی اینچنین مهم روایتی قابل توجه ارائه دهد. اما این اتفاق چرا می‌افتد؟ براستی کارویژه معاونت سیاسی تلویزیون اگر پرداختن به ماجرایی شبیه توافق اخیر نیست، پس چیست؟ وقتی ما در طول سال معنا و مفهوم پرداخت ظریف رسانه‌ای به مساله فلسطین را درک نمی‌کنیم، طبیعی است که شب‌های روز قدس هم هیچ تولید رسانه‌ای جز پخش سخنرانی ۵۰ سال پیش شهید مطهری پیرامون فلسطین نخواهیم داشت و هیچ تولید اقناع‌کننده‌ای در این باره پخش نخواهد شد. 
به نظر می‌رسد یکی از دلایل این اتفاق و خاموشی اصلی‌ترین رسانه جمهوری اسلامی یعنی صداو‌‌سیما، رویکرد محافظه‌کارانه‌ای است که اخیرا نیز موجب تعطیلی برنامه‌های سیاسی و گفت‌وگومحور شده است. 
باید از آقای سیما پرسید، این سکوت به نفع چه کسی است؟