|
تهیه سرپناه برای شهروندان تبریزی سختتر شد
رشد نجومی قیمت مسکن در تبریز
قیمت مسکن در تبریز طی ماههای اخیر رشد قابل توجه و در برخی نقاط شهر رشد نجومی داشته و طبق اعلام کارشناسان، نقدینگی بازار به سمت مسکن رفته است. در این روزهای گرم رمضان فقط کافی است سری به بنگاههای املاک در تبریز بزنید تا متوجه رشد بالای قیمت مسکن و قیمتهای داغ و حبابی در تبریز شوید. نگاهی به وضعیت بازار مسکن در این روزها نشان میدهد قیمت مسکن در تبریز بشدت بالا رفته است و مثل اینکه هیچ چیز توانایی این را ندارد جلوی رشد توجیهناپذیر آن را بگیرد. مشاوران املاک تبریز معتقدند بازار مسکن چند سالی در کسادی به سر میبرد و در این ماههای اخیر رشد قابل توجهی داشته است. البته برخی نیز معتقدند نقدینگی در جامعه از بانکها و بازار ارز به سمت مسکن رفته است و این افزایش نقدینگی باعث بالا رفتن قیمتها شده است. البته گواه این مدعا نیز گزارش رسمی بانک مرکزی است که نشان میدهد قیمت مسکن در اردیبهشت سال جاری نسبت به اردیبهشت ۹۶، حدود ۳۵ درصد افزایش یافته است. با اینکه این نرخ افزایش قیمت مسکن هیچ نسبتی با نرخ تورم اعلام شده ندارد ولی در این بین اجارهنشینها و کسانی که قصد خرید دارند تحت تاثیر این رشد نجومی قیمتها قرار گرفتهاند. یکی از مشاوران املاک در خیابان فرشته شمالی تبریز به مهر گفت: قیمت مسکن بازهم طی ماههای آتی افزایش مییابد. تقی رادپور با بیان اینکه مسکن به سوی گرانی لجام گسیخته گام برمیدارد، ادامه داد: مردم را به خرید مسکن تا پایان خرداد ماه دعوت میکنم، چرا که شاهد افزایش دوباره قیمتها خواهیم بود. وی سپس با اشاره به اینکه هماکنون شاهد رونق بازار مسکن در تبریز هستیم، افزود: در خیابان فرشته شمالی یک واحد آپارتمان ۱۰۰ متری نوساز بالای ۳۰۰ میلیون تومان به فروش میرسد. این فعال بازار مسکن درباره رشد اجارهبهای آپارتمانها نیز گفت: اجارهبها نیز رشد ۲۰ درصدی داشته است. به عنوان مثال یک واحد ۱۲۰ متری در مرزداران تبریز اجاره کامل یکمیلیون و ۵۰۰ هزار تومان و با ۳۰ میلیون تومان رهن اولیه به میزان ۶۰۰ هزار تومان اجاره داده میشود.
رهن کامل نداریم!
یکی دیگر از مشاوران املاک در منطقه ولیعصر تبریز با تایید افزایش بیسابقه قیمت مسکن در تبریز به مهر گفت: در حالی که سیاست ارز تکنرخی دولت نتوانسته به کاهش قابلتوجه قیمت طلا و سکه منجر شود و حباب بزرگی در این بازار وجود دارد، بیم آن میرود هجوم نقدینگیهای سرگردان باعث شود بازار مسکن نیز از ریل خود خارج شود. علی بابایی سپس با اشاره به اینکه افزایش قیمت مسکن به همراه افزایش خرید و فروش آن میتواند در دستیابی مشاوران املاک به حق کمیسیونهای نجومی مؤثر باشد، گفت: به نظر میرسد تحریک بعضی مشاوران املاک در ایجاد این جو و تحریک فروشندگان و مالکان بیتأثیر نیز نیست. وی سپس ادامه داد: بیشتر افرادی که دنبال خرید خانه هستند سراغ اجاره ملک میروند، چرا که واقعیت این است که مردم توان خرید مسکن با این قیمتهای نجومی را ندارند. بابایی افزود: قیمت مسکن به صورت بیرویه در حال افزایش است و این امر میتواند اقشار متوسط و ضعیف جامعه را فقیرتر کند. این فعال بازار مسکن گفت: در این شرایط بازار رهن کامل نیز نداریم، چرا که نرخ سود سپردههای بانکی کاهش داشته و برای صاحبان ملک مقرون به صرفه نیست رهن کامل را از مستاجر بگیرند و در بانک سپردهگذاری کنند. وی ادامه داد: مشاوران املاک به هیچوجه در دادن قیمت مسکن دخالتی نمیکنند و این خود مالکان هستند که ملک خود را قیمتگذاری میکنند یا اجاره میدهند.
رشد قیمتها در بازار مسکن با هیچ منطقی سازگار نیست
در عین حال یکی از خریداران مسکن در تبریز نیز گفت: رشد قیمتها در بازار مسکن با هیچ منطقی سازگار نیست. یاشار بیگی گفت: متوسط قیمت هر مترمربع آپارتمان در شهر تبریز که در اردیبهشت ۹۶، ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان بوده در اردیبهشت امسال به ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان و در ماه گذشته به حدود ۳ میلیون و۵۰۰ هزار تومان رسیده است. وی با بیان اینکه بیشترین معاملات مسکن در شهر تبریز در منطقه ائلگلی، ولیعصر و زعفرانیه صورت گرفته است، ادامه داد: رشد قیمتها در مناطق ثروتمندنشین تبریز نجومی بوده اما در نقاط میانی رشد قیمتها چندان بالا نبوده است. گفتنی است مشاهدات میدانی خبرنگار مهر حاکی از آن است که قیمت واحد نوساز در کوی الهیپرست به طور متوسط بین 5 تا 6 میلیون تومان است. در کوی فردوس متوسط قیمتها برای هر متر بین ۵ میلیون تا ۷ میلیون تومان و در زعفرانیه، رجاییشهر شبنم، سهند ائلگلی و شهرک پرواز از ۳ تا ۴ میلیون است. همچنین در شهرک باغمیشه تبریز کف قیمتی هر متر زمین ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است در حالی که در همین شهرک در برخی موقعیتها قیمت به بالاتر از این رقم نیز میرسد. در کوی ولیعصر تبریز قیمتها از ۳/۵ میلیون تومان آغاز میشود و تا ۱۰ میلیون تومان نیز ادامه پیدا میکند.
ارسال به دوستان
تکرار «حرف مردم» در بزرگترین تریبون ملی
محمدرضا کردلو: میخواهم درباره مداحی پریروز میثم مطیعی در نماز عید فطر مطلبی بنویسم. بگذارید از ابیات میانی این خطابه شعر شروع کنم:
«ای نشسته صف اول به عدالت برخیز
مانده بر شانه تو بار امانت برخیز
علم داد برافراز که ملت هستند
دل به شاهین ترازوی عدالت بستند
همتت قطع ید دانهدرشتان باشد
وای اگر دزدی از این قافله آسان باشد
وای اگر توصیه و نامه پذیرد قاضی
داد و بیداد اگر رشوه بگیرد قاضی»
خب! فکر نمیکنم از این صریحتر کسی قوه قضائیه را در حضور مسؤولانش نقد و برخی نقاط ضعف در این مجموعه را یادآوری کرده باشد؛ حداقل من در خاطر ندارم. با این همه، خبری از هجمههای سراسری و رسانهای از سوی قوه قضائیه در مواجهه با این نقد و شاید شعر اعتراضی، نشده و نخواهد شد و اگر کسی کمی غور در اخبار و تحولات کند، با نگارنده همنظر خواهد بود که برخلاف آنچه ضدانقلاب در رسانههایش بازنمایی میکند، دستگاه قضا سعه صدر بیشتری از قوای دیگر دارد. نشان به آن نشان که خبرنگار اصلاحطلب هم پس از بازگشت از جلسه اصحاب رسانه با رئیس جمهور متاسفانه از لفظ طلبکار برای جناب روحانی استفاده کرده و گفته: «حسن روحانی طلبکارانه به همه نقادان شورید»(1). حکایت اعتراض برخی نمایندگان مجلس به پیامک چند دانشجو هم که این روزها نقل محافل رسانهای است و حجتی بر ریاکاری حضرات در آزادی بیان و ادعای نقدشنوی!
سال گذشته هم اگر خاطرتان باشد، همین علی مطهریهای مجلس و آشناهای دولتی به مداحی عید فطر 96 معترض شدند! حرفم این است که اگر قوه قضائیه بخواهد با منطق آزادی بیان از نگاه دولت و مجلس با این ابیات مواجهه کند، واقعا چه اتفاقی خواهد افتاد؟ این چند خط برای یادآوری این جمله رئیسجمهور، که مدعی بود قوای دیگر را نمیشود نقد کرد اما دولت را چرا(2). البته معلوم شد این حرفها عمدتا نمایش بود. تا آنجا که برخی حضرات دولتی حتی محضر رهبری هم گلایه برده بودند که این چه شعرهایی بود که فلانی خواند و... .
خطابه شعر امسال البته چند ویژگی داشت که نخ تسبیح میان همه خطابهشعرهای قرائت شده تا امروز از سوی میثم مطیعی است و در واقع ثابت بودن اصول آن را یادآوری میکند؛ اصولی که با توجه به وقایع روز مصادیق تازهتری برای بازنمایی در شعر و مداحی پیدا میکند. مثلا در ماجرای برجام، محتوای شعری که مطیعی خواند، به جهت پیروی از اصول سیاست خارجی انقلابی، همان محتوای عید فطر 95 و 96 بود، البته این بار با مصادیقی که تاییدی بر پیشبینیهای عاقلانه و بصیرت شاعران و مداح این خطابه است. متخصصترین دیپلماتها اگرچه توجیههای موافقانه خود را در فقره برجام مطرح میکردند و سفت پای آن میایستادند، امروز بعد از اقدام ترامپ در خروج از برجام متوجه شدند شعر ساده میثم مطیعی، واقعیتر از خوشبینی آنها بود (دل به لبخندش اگر باختهای، باختهای)(3) چرا که برخاسته از بصیرت و عقلانیت انقلابی بود؛ بصیرتی که همواره بر شعار مرگ بر آمریکا تصریح میکند:
«عید رسوا شدن دشمن پیمانشکن است
روز یکدل شدن و جشن خروش وطن است
شد عیان بر همه دنیا که چهل سال چرا
بود ورد لب ما، مرگ به تو آمریکا...»
این شعر به 2 ادعا از سوی رئیسجمهور محترم و یکی از اعضای تیم مذاکرهکننده، به موضوع تدریس برجام در مدارس و ادعای تضمین کری بر برجام اشاره کرده و میگوید:
«باید این تجربه در «مدرسه تدریس» شود
سند محکم بدعهدی ابلیس شود
گرچه بدعهدی دشمن همه جور است و جفا
عهد بد بستن ما نیز خطا بود، خطا
ذوق بیهوده ز برجام خطا بود، نبود؟
تکیه بر عهد عموسام خطا بود، نبود؟
پس اگر ذکر تبرای کسی گشته قضا
حال فریاد کند مرگ بر آمریکا را...
گفته بودند که امضای فلان تضمین است
نه فلان ماند و نه امضاش، حقیقت این است
زان هیاهو چه به جا مانده به غیر از اسمش
جسدی مانده ز برجام و ز روح و جسمش»
شعر سرودهشده در ادامه عبرت گرفتن از گذشته را بر اساس همان بصیرت و عقلانیت انقلابی توصیه میکند و با اشاره به برجام تاکید میکند:
«بوی فاسد شدنش نیز بلند است بلند
ادکلنهای اروپایی اگر بگذارند
ادکلنهای اروپایی بیخاصیتی
که ندارند به جز گیج شدن منفعتی
این اروپا مگر آن نیست که در سعدآباد
بست پیمان و بلافاصله دادش بر باد؟»
امسال نیز شعر میثم مطیعی یک مداحی جامع بود. اشاره به ماه صیام و حظ معنوی روزهداران در این ماه، تبریک عید سعید فطر و زکات این روز، توجه به موضوع انتظار و یادکردی از ملت مظلوم فلسطین و یمن، یادآوری ایثار و ازخودگذشتگی مردم و تقدیر از آنها و حقی که از آنها برگردن مسؤولان است:
«مردم ما دلشان صبر زلالی دارد
سفره کوچکشان نان حلالی دارد
همه هستند اگر نوبت ایثار شود
پای کارند اگر موسم پیکار شود
گلهمندند ولی حجب و حیایی دارند
مردم ما چه گذشتی، چه وفایی دارند
ای نشسته صف اول صف ایثار آنجاست
آن سوی نرده... ببین... لذت دیدار آنجاست
نکند نرده میان تو و مردم باشد
درددلها پس این فاصلهها گم باشد»
و تشویقهای مردم که از پس این ابیات فضای مصلای امام خمینی را پر میکرد و تصاویر حاضرانی که سرشار از شعف بودند حاکی از یک همراهی مردمی با اشعاری بود که قرائت شد.
میثم مطیعی در اشعار امسال، رویکرد اشتباه سال گذشته نزدیکان به دولت و متخصصان جنگ روانی را که هدف «خطابه شعر» سال گذشته را منحرف کردند و بدون سعه صدر با انتقادات منصفانهاش مواجه شدند، یادآوری کرد:
«گر به یک نقد رود صبر و قرارت از دست
صف اول منشین، بین جماعت جا هست
سعی کن در سعه صدر شوی پیشقدم
رهبری گفت که من نیز صف اولیام(4)
وحدت آن نیست که جز ما همه خاموش شوند
ما بگوییم و بگوییم و همه گوش شوند»
اشاره به موضوعات روز که عموم مردم با آنها دست و پنجه نرم میکنند، مانند سال گذشته موجب اقبال مضاعف مردم از خطابه شعر امسال بود:
«گوش کن قصه پرغصه بیکاران را
شِکوه کارگران و کامیونداران را
چه شده ارز؟ که ماتند همه تاجرها
نرخ مسکن چه شد؟ آه از دل مستأجرها
همتی سد کند این موج گرانیها را
کاش آرام کنیم این نگرانیها را
معدن رنج، دل کارگران است هنوز
چشم مردم به عدالت، نگران است هنوز
گره ار وا نکنی خود گره کار مباش
برنمیداری اگر بار کسی، بار مباش
عید شد، آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که کردی، نرود از یادت»
شعر امسال میثم مطیعی پایانبندی واقعگرایانهای نیز داشت:
«مشکلی نیست که با همت ما حل نشود
کارها کاش به برجام معطل نشود
آنچه باعث شده تحریم شود طاقتسوز
اقتصادی است که وابسته به نفت است هنوز
نفت ما جوهر امضا شدن تحریم است
نفت ما خونِ دمادم به تن تحریم است
تکیه بر همت خود کن که فرج خواهد شد
ما برآنیم که تحریم، فلج خواهد شد
پشت سر لشکر فرعون و مقابل، دریاست
ذرهای ترس به دل راه مده، حق با ماست
نیل اگر هست عصا در کف موسی هم هست
مژده «إِنَّ مَعِیَ رَبِّی» آقا هم هست»
و مسالهای که خیلی مهم است و همه توان و تلاش دشمن برای از بین بردن آن به کار گرفته شده است؛ امید:
«دشمنانی که گرفتند شهید از من و تو
وای از آن دم که بگیرند امید از من و تو»
..............................................................................
پینوشت
1- مرجان توحیدی، خبرنگار روزنامه شرق پس از جلسه اصحاب رسانه با رئیسجمهور نوشت: حسن روحانی طلبکارانه به همه نقادان شورید و رسانهها را هدف گذاشت و گفت: «شمایید که توقع مردم را بالا بردهاید». نه من و نه هیچ کس دیگر در آن جمع فکر نمیکرد که آخر سر بدهکار بیرون بیاییم.
2- روحانی در سخنرانی روز دانشجو گفته بود: دولت را نقد کنید؛ راحتتر و هزینهاش کمتر است.
3- اشاره به شعر قرائتشده میثم مطیعی در سال گذشته
4- خود بنده هم صف اولی هستم. صف اول یک نفر نیست که؛ ما هم مدعى بودیم و هم صف اولى. در آن شعر هم هست: «ما مدعیان صف اول بودیم» ولی معلوم شد خبرها جای دیگری است؛ دیگرانی را بردند و ماها جا ماندیم. هیچ خسته نشوید. اگر بنای بر خسته شدن بود آنهایی که قبل از انقلاب زندان رفتند و کتک خوردند و تبعید شدند باید خسته میشدند. (دیدار مداحان مراسم سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین با رهبر انقلاب/ 9 مهر 96)
ارسال به دوستان
دشمنی آمریکا، واقعیتی فراحزبی و نامحدود
امید رامز: یکی از محورهای اصلی سخنرانیهای رهبر انقلاب بویژه در سالیان اخیر تاکید بر وجود دشمن، لزوم شناخت آن، چرایی و چگونگی آن، توجه به اهمیت مقابله با آن و رد منطقی و متقن ادعای برخی جریانهای داخلی مبنی بر وجود توهم توطئه است. در همین راستا 3 نکته اساسی در بیانات ایشان همواره مورد تاکید قرار گرفته است؛ اول اینکه این دشمنی به هیچوجه محدود به مساله هستهای، مسائل موشکی، اتهام تروریسم و حقوق بشر نیست: «یک مساله اساسی این است که دشمنی آمریکا با ملت ایران و با جمهوری اسلامی اصلا حول محور هستهای نیست. این خطاست اگر خیال کنیم دعوای آمریکا با ما بر سر قضیه هستهای است. نه! قضیه هستهای بهانه است. قبل از اینکه مساله هستهای مطرح باشد، همین دشمنیها، همین مخالفتها از اول انقلاب بود. اگر یک روزی هم مساله هستهای حل شد، فرض کنید جمهوری اسلامی عقبنشینی کرد، همانگونه که آنها میخواهند، خیال نکنید مساله تمام خواهد شد؛ نه! 10 بهانه دیگر را بتدریج پیش میکشند؛ چرا موشک دارید؟ چرا هواپیمای بدون سرنشین دارید؟ چرا رژیم صهیونیستی را به رسمیت نمیشناسید؟ چرا از مقاومت در منطقه حمایت میکنید؟» (12/8/92)
دوم اینکه این دشمنی محدود به دولت فعلی یا به صورت کلیتر محدود به جمهوریخواهان نیست و متوجه کل نظام سیاسی ایالات متحده در قبال ایران است: «نگویید اینها کار این دولت است و کار ترامپ است؛ نه! دولت قبل هم که با ما نشست، صحبت کرد و وزیر خارجهاش 10 روز، 15 روز در اروپا پایبند جلسات بود؛ آنها هم تقریبا همین جور[بودند]». (2/3/97) سوم اینکه نحوه مواجهه ایران با آمریکا در این دشمنی، از نوع «واکنش» است نه «کنش»؛ به عبارت دیگر این نظام سیاسی آمریکاست که این منازعه و تخاصم را آغاز کرده است نه ایران: «برخی به مبارزه سخت و جنگ دشوار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی ایران با هجوم همهجانبه دشمنان معترضند و فکر میکنند جمهوری اسلامی ایران این جنگ را شروع کرده است اما این تصور نوعی غفلت است». (24/12/96)
دشمنی جمهوریخواهان
حتی خوشبینترین طرفداران داخلی رابطه با آمریکا نیز در دشمنی جمهوریخواهان با ایران شک ندارند. «دکترین رمبو» که مطابق آن با توجیه هراس از کمونیسم، باید موانعی فراروی انقلابهای ملی تراشیده میشد تا از پیشرفت آنها ممانعت به عمل آید و مبنای حمایت مستقیم ایالات متحده از عراق و حتی حضور مستقیم آنها در جنگ علیه ایران شد، در زمان «رونالد ریگان» جمهوریخواه اتفاق افتاد. کمکهای اطلاعاتی به عراق با هواپیماهای آواکس، حمله موشکی به هواپیمای مسافری از سوی ناو جنگی و اهدای 2 مدال بابت این «دستاورد قهرمانانه» (بنا به اذعان نشریه Foreign Policy) به «ویلیام راجرز» فرمانده عملیات و مشارکت مستقیم در جنگ نفتکشها در سالهای 66 و 67 را حتی غربگرایان داخلی نیز فراموش نمیکنند. سیاست اغواگر «حسن نیت در برابر حسن نیت» جرج بوش پدر و بدعهدی در قبال ایران پس از آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان، محور شرارت خواندن ایران توسط بوش پسر پس از تلاش بیوقفه دولت اصلاحات برای تنشزدایی در روابط با آمریکا و ارائه نظریه «جنگ تمدنها» در برابر نظریه «گفتوگوی تمدنها»ی خاتمی و در نهایت اذعان به تلاش برای تغییر رژیم به کمک برخی «عوامل داخلی» نظام ایران توسط دونالد ترامپ، سابقه و نیت جمهوریخواهان را در قبال ایران پس از انقلاب بخوبی نشان میدهد.
دشمنی دموکراتها
تمام تلاش برخی «عوامل داخلی» در ایران در این سالها این بوده است که دشمنی آمریکا با ملت و جمهوری اسلامی ایران را به جمهوریخواهان تقلیل دهند. آنها با غفلت یا به نوعی تغافل از نحوه مواجهه دموکراتها در قبال ایران، آنان را از دشمنی عمیق با ایران مبرا میکنند و اگرچه به ترامپ بدبین هستند اما اوباما را باادب میدانند. آنها به این گفته اوباما استناد میکنند: «ما به دنبال تغییر رژیم در ایران نیستیم؛ به انتخاب مردم ایران در انتخابات احترام میگذاریم؛ ضمن پارهای انتقادات که از کشور ایران دارم از جمله در زمینه حقوق بشر و حمایت از تروریسم(!) اما همچنان خواهان دیالوگ و گفتوگو با ایران بر سر اختلافاتمان هستم». این در حالی است که «استراتژی» دموکراتها در قبال ایران با جمهوریخواهان تفاوتی ندارد؛ آنچه متفاوت است «تاکتیک» دموکراتهاست. اینکه اوباما با افتخار اعلام میکند بدون شلیک حتی یک گلوله، صنعت هستهای ایران را برچیدیم، ناشی از همین تغییر تاکتیک در عین حفظ استراتژی است. ضمن اینکه فراموش نکنیم شدیدترین تحریمهایی که تا به حال بر کشوری اعمال شده، موسوم به تحریمهای فلجکننده در زمان همین «اوبامای مودب» علیه ایران اعمال شد. دموکراتها حتی بعضا در اتخاذ تاکتیک هم با حزب رقیب تفاوتی ندارند. دموکراتها دروغ میگویند که به دنبال تغییر رژیم در ایران نیستند و برخی این دروغ بزرگ را باور میکنند. ژوئن سال 2009 (اولین سال ریاستجمهوری باراک اوباما)، چند هفته قبل از انتخابات سال 88 ایران بود که بخش سیاستگذاری غرب آسیا در مرکز «سابان سنتر» وابسته به «انستیتو بروکینگز» که یکی از اندیشکدههای مهم حزب دموکرات آمریکاست، سندی به نام Which Path To Persia یا «راههای فتح ایران» را منتشر کرد. در این سند، برای تصرف ایران 9 راه متفاوت ذیل 4 دستهبندی کلی گزینههای دیپلماتیک، گزینههای نظامی، تغییر رژیم و محدودسازی پیشنهاد میشود. پیشنهاد تعامل و ارائه گزینه وسوسهکننده، حمله نظامی همهجانبه، تشویق اسرائیل به حمله نظامی علیه ایران و حمایت از آن در یک جنگ نیابتی، انقلاب مخملی، حمایت از اپوزیسیون داخلی و حمایت از گروههای شبهنظامی داخلی در شرق و غرب کشور از جمله گزینههایی است که توسط تصمیمسازان دموکرات اندیشکده انستیتو بروکینگز به کاخ سفید پیشنهاد میشود. جدا از اینکه دموکراتها هم همچون جمهوریخواهان حساب ویژهای روی گروههای اپوزیسیون داخلی برای تغییر رژیم باز کردهاند، با توجه به این سند آیا باز هم میتوان دروغ اوباما و سایر دموکراتها را مبنی بر عدم تمایل به تغییر رژیم در ایران باور کرد؟
دشمنی نظام سیاسی آمریکا
نحوه مواجهه آمریکا بیش از اینکه ناشی از نگاه جمهوریخواهان یا دموکراتها باشد، ناشی از یک نگاه فراحزبی و ملی است که در اتاقهای فکر این کشور به سیاستمداران این کشور دیکته میشود. از جمله مراکز مهمی که در جهت سیاستگذاری و جهتگیری کلی کاخ سفید فعالیت میکند،
Bipartisan Policy Center است که به مرکز سیاست دوحزبی آمریکا معروف است. این اندیشکده (Think Tank) متشکل از جمعی از دانشگاهیان، صاحبان کسبوکار و سیاستمداران با سابقه ایالات متحده است که عمدتا در کاخ سفید، کنگره و سنا مشغول به کار بودهاند و در حوزههای انرژی، اقتصاد، مسکن و از همه مهمتر امنیت ملی برای کاخ سفید تصمیمسازی و خطمشیگذاری میکنند. این مرکز ماه مه 2018 سندی با نام «سیاست آمریکا در قبال ایران؛ گزینههای استراتژیک» منتشر کرد که در آن پس از بررسی منافع آمریکا در غرب آسیا و اهداف ایران در این منطقه و همچنین تحلیل نقاط ضعف ایران، 3 گزینه را از جمله تقویت گروههای ضد شیعه جهت آسیبپذیری داخلی رژیم ایران، تضعیف قدرت منطقهای ایران و در نهایت تغییر دموکراتیک نظام پیشنهاد میدهد.
چرایی دشمنی آمریکا؟
3 دلیل عمده برای دشمنی آمریکا با ایران قابل تصور است.
1- یکی از مهمترین دلایل این دشمنی، نظام دینی یا به تعبیر خودشان «تئوکراتیک» است؛ نظام توحیدی مبتنی بر اسلام ناب که عدالت، ظلمستیزی، معنویت، استقلال و مخالفت با تسلط غیرمسلمان بر مسلمان، جزو ارکان آن است.
«اینها با نظامی که در این منطقه حساس سر بلند کرده، ایستاده، رشد کرده، با ظلمهای آمریکا مخالفت میکند، نسبت به آمریکا هیچگونه ملاحظهکاری نمیکند، روحیه مقاومت را در منطقه توسعه میدهد و پرچم اسلام را در دست گرفته، مخالفند». (2/3/97)
«نفس وجود جمهوری اسلامی و حکومت دینی، دشمنان دین را به جنگ و هجوم میکشاند؛ همچنانکه به استناد آیات مکرر قرآن، جبهه حق در تمام طول تاریخ همواره در معرض تهاجم جبهه باطل بوده است». (24/12/96)
2- استقلالطلبی ویژگی مهم دیگری است که منشأ تخاصم آمریکا علیه ایران است. کشوری که مسؤولان آن سالیان سال تحت نظر آمریکا اعمال سیاست میکردند، اکنون علم استقلال برافراشته است و این برای ایالات متحده غیر قابل پذیرش است. در اثبات این ادعا همین بس که «نوآم چامسکی» نظریهپرداز مشهور آمریکایی میگوید: «جمهوری اسلامی ایران از نظر آمریکا غیر قابل پذیرش است، چون از استقلال خود چشمپوشی نمیکند».
3- سومین ویژگی مهم مخالفت آمریکا با ایران، روحیه انقلابی کشور و صدور انقلاب به سایر کشورهای منطقه است. آمریکا کشوری است که ضمن ایجاد «تهدید» یا بزرگنمایی و پررنگسازی یک تهدید ساختگی با ابزار رسانه، دشمنی و حضور خود را در «منطقه تهدید» توجیه میکند. یکی از دلایل جنگ عراق و افغانستان و همچنین ایجاد داعش همین موضوع بوده است. ایالات متحده سعی داشته روحیه مقاومت ایران را با ایرانهراسی به عنوان یک تهدید معرفی و دشمنی خود با جمهوری اسلامی را توجیه کند. در سالیان گذشته در اسناد امنیت ملی ایالات متحده، ایران همواره جایگاه ویژهای داشته است. به اذعان این کشور، جمهوری اسلامی توازن قدرت را در منطقه تغییر داده و این به معنی تهدید منافع آمریکا در منطقه است. اینها عین عباراتی است که در سند استراتژی امنیت ملی آمریکا National Security Strategy در سال 2018 آورده شده. تهدید دیگر از سوی ایران برای منافع آمریکا، گسترش نفوذ ایران در منطقه است که طبق توصیه این سند باید کنترل شود. پیش از این نیز انستیتو Rand آمریکا، طی یک مطالعه آیندهپژوهی، ایران را در افق زمانی 2035 تا 2050 یک «قدرت کلیدی» (Key Power) معرفی کرده بود که به نظر میرسد این مهم قبل از افق زمانی مذکور محقق شده است.
بنابراین اینکه رهبری بارها تاکید کردهاند دشمنی آمریکا با ایران گزارهای مبتنی بر واقعیت است و البته نه محدود به دولتهای این کشور، بلکه برخاسته از نظام سیاسی این کشور است، سخنی مهم و مستدل است که لازم است سیاستگذاران و تصمیمگیران به آن توجه ویژه کنند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|