|
بررسی سناریوی خروج واشنگتن از برجام تا اعمال دوباره تحریمها
هدف: ضربه به پیوند حاکمیت و ملت
پویان شریعت: پیش از آنکه در 18 اردیبهشت دونالد ترامپ اعلام کند از توافق هستهای با ایران خارج شده است، گروههای و شخصیتهای سیاسی متعددی در آمریکا درباره عواقب این اقدام به دونالد ترامپ هشدار دادند. شخصیتهای زیادی همه تلاش خود را کردند تا آمریکا و ترامپ از این تصمیم صرفنظر کرده و خواستههای خود در قبال ایران را در چارچوب همین توافق پیگیری کند. به عنوان مثال واشنگتنپست در مقالهای به تاریخ 27 ژوئیه به قلم مکس بووت، ترامپ را در تقابل با جمهوری اسلامی ایران توصیف کرد و نتیجه گرفت ایران باهوشتر از ترامپ است. در این مقاله درباره اقدامات ایران برای اینکه بهانهای در قبال خروج ترامپ از برجام ندهد، نوشت: «ایران برای احیای مجدد اقتصاد خود نیز موافقت کرد بخش اعظم برنامه هستهای خود را در ازای لغو تحریمهای بینالمللی، متوقف کند. همچنین پس از روی کار آمدن ترامپ عصبی و متخاصم، سران ایران به اندازهای تیزهوش بودند تا آزار و اذیت ناوهای آمریکایی در خلیجفارس را به حالت تعلیق درآورند تا بهانهای در اختیار ترامپ برای حمله به مزاحمان دریایی و پاره کردن توافق هستهای قرار ندهند». شخصیتهای سیاسی سعی داشتند به دولت آمریکا بفهمانند ایران با رفتارهای خود سعی دارد همه مسؤولیت خروج از برجام را بر گردن آمریکا بیندازد و در نهایت از تهدید پیش رویش به عنوان یک فرصت استفاده کند. در همین رابطه 12 سناتور ارشد آمریکایی نیز در نامهای سرگشاده به دونالد ترامپ ضمن تأکید بر لزوم حفظ توافق هستهای با ایران هشدار دادند پیامدهای این اقدام، انزوای آمریکا یا از سرگیری برنامه هستهای ایران خواهد بود. این در حالی است که همه اقدامات واشنگتن در خروج از برجام خلاصه نشد. کاخ سفید در ادامه اقدامات غیرقانونی و غیرانسانی خود درست در روزهای منتهی به یومالله 13 آبان با یک پروپاگاندای مهندسی شده به دنبال جلب نظر متحدان اروپایی و هدایت افکار عمومی در سایر کشورها برای همراهی با سیاستمداران واشنگتن در جهت اجرای همه تحریمها و از سر گیری تحریمهای لغو شده برآمد و در نهایت مقارن با روزهای شکست هیمنه ایالات متحده توسط دانشجویان پیرو خط امام، تحریمها را در دستور کار قرار داد. اما واقعیت ماجرا این است که اساساً آمریکاییها دریافتهاند که استفاده از زبان تهدید و زور و فشار علیه ایران نهتنها هیچگاه موجب عقبنشینی آن نمیشود، بلکه حتی انسجام و اتحاد ملی در ایران را نیز افزایش میدهد و این اتحاد نیز در جهت مقاومت در برابر دشمن صرف میشود. به عنوان نمونه هافینگتون پست در مقالهای در 25 ژوئیه به قلم علی واعظ، مدیر پروژه ایران در گروه بینالمللی بحران نوشت: «در واقع تصمیم دونالد ترامپ برای خروج از توافقنامه هستهای ایران که احتمالا از سرگیری تحریمها را به دنبال خواهد داشت، تغییرات سیاسی در ایران را تشدید کرده و این قبیل اقدامات هر گونه تلاش برای دستیابی به یک توافق آتی را پیچیدهتر میکند، بویژه اینکه ترامپ میتواند خواستار امتیازات بیشتری باشد. حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، از اعتبار سیاسی داخلی خود که به واسطه توافق سال 2015 کسب کرده است، برای اعمال فشار استفاده کرد و از زمان خروج ایالات متحده آمریکا از این توافق، وی مجبور شده است منتقدان و جریان مقابل خود را که با این توافق مخالف بودند، آرام کند... سیاست دولت ترامپ در حال حاضر همبستگی داخلی رژیم ایران را تقویت کرده است اما لزوماً در جهت اهداف ایالات متحده آمریکا نیست». واعظ در همین مقاله حتی به اتحاد گروههای سیاسی و جریانات قدرت در ایران نیز اشاره میکند که در برابر تصمیم دونالد ترامپ مواضع نزدیک به هم اتخاذ کرده و از یکدیگر حمایت میکنند: «روحانی مصممتر شده است، او در مسیر درستی حرکت کرده و محافظهکاران و تندروها از وی استقبال کردهاند».پیش از این نیز تحلیلها در مجامع غربی درباره ایران نشان میداد اساساً سیاست جمهوری اسلامی ایران و رابطه مردم و حکومت به گونهای است که اگر پای منافع ملی یا مقدسات و مسائل اعتقادی مردم در میان باشد، اتحاد نخستین گزینه ایرانیها در برابر دشمن است. به عنوان نمونه روزنامه الحیات در 24 ژوئیه در گزارشی نوشت: «...اما تجربهها نشان داد ایران میتواند طرحهای توسعهطلبانه خود را بر اساس ظلم و ستم روا داشته شده علیه شیعه و در حاشیه قرار گرفتن آنان پیریزی کند...». وندی شرمن، معاون وزیر خارجه سابق آمریکا و عضو کلیدی تیم مذاکرهکننده هستهای آمریکا در مذاکرات ژنو نیز در مصاحبه با یاهو نیوز گفت: «ایرانیان ملتی نیستند که در برابر تهدیدات سر تسلیم فرود آورند». شرمن اضافه کرد: «ترامپ فرهنگ مقاومت ملت ایران را درک نمیکند و همین مساله میتواند زمینه مقاومت حتی علیه شدیدترین تحریمها را فراهم آورد». به عبارت دیگر آمریکاییها بخوبی میدانند در برابر ایران استفاده از روش فشار و زور نتیجهای عکس در پی خواهد داشت. با این حال دولت ترامپ خروج از توافق هستهای و بازگشت تحریمها علیه ملت ایران را به عنوان راهبرد سیاست خارجه خود در قبال تهران برگزیده است. در همین رابطه نشنال اینترست در مقالهای با عنوان «چرا سیاست ترامپ در قبال ایران محکوم به شکست است» نوشت: «اگر ترامپ گمان میکند سیاست وی (در قبال ایران) از خروج از برجام تا اعمال هرگونه تحریم منجر به سازش رهبران تهران شده یا ایران را مجبور به تغییر رفتارش میکند، سخت در اشتباه است. علت این موضوع یک واقعیت ساده است: اکثر ایرانیان صرفنظر از دیدگاههایی که در قبال حکومت خود دارند، مخالف دخالت ایالات متحده در امور خود هستند. این امر ناشی از یک دیدگاه معتبر و رایج در بین ایرانیان بوده و مربوط به نگرشی است که درباره قدرتهای غربی به عنوان منبع کنترل خارجی وجود داشته و ریشه آن به بیش از 100 سال پیش بازمیگردد. چنین بی اعتمادی تا به امروز همچنان ادامه داشته...». اما در همان زمانی که ترامپ در حال تصمیم برای خروج از برجام بود، مشاورانش در کاخ سفید بخوبی میدانستند برای استفاده از چنین راهبردی نیاز به روشهای مؤثر و متناسب با فضای جامعه ایران وجود دارد که به انسجام ایرانیان ضربه وارد کند، از این رو همواره مشاهده میکنیم در سیاست خارجی آمریکا یک دوراهی در مسیر ایران گذاشته میشود تا از اختلافنظرها در ایران برای انتخاب مسیر استفاده شود و مانع انسجام مسؤولان، جریانات قدرت و مردم در ایران شوند.حتی اظهارنظرهای مقامات واشنگتن مبنی بر مذاکره با ایران بدون هیچ پیش شرط، موجب بروز و ظهور 2 نوع نظر در قبال آمریکا شد که یک گروه خواهان بررسی شرایط مذاکره و گروه دیگر نیز بشدت مخالف آن هستند. در چنین شرایطی آمریکاییها با اظهارنظرهای ثانویه و اقدامات مرتبط با آن سعی میکنند بر اختلاف نظر پیش آمده بیفزایند و در نهایت انسجام پیش روی ایران در قبال اقدام آمریکا در خروج از برجام را مانع شوند. به زبان سادهتر حتی اظهارات پمپئو و ترامپ برای مذاکره یک هدف عمده را دنبال میکرد که در واقع ایجاد شکاف و ضربه به اتحاد و انسجام ملی بود. در روزهایی که آمریکاییها از خروج از برجام تا پیشنهاد مضحک مذاکره و اعمال دوباره تحریمها را در دستور کار قرار دادند، درک موقعیت و اهداف سیاست خارجی آمریکا اهمیت بالایی داشته و لزوم بروز رفتارهای مناسب برای پیشگیری از بازی در زمین تعریف شده از سوی ترامپ ضروری است. ایرانیها در وضعیت فعلی باید صرفنظر از اختلافات و حتی نارضایتیها، همگی به شکلی هماهنگ از یک صدا برخوردار باشند و حتی اختلافات سیاسی در قبال سناریوهای احتمالی واشنگتن را در فضایی آرام و بدون تنش بررسی کرده و سریعتر با موضعی واحد در حوزه سیاست خارجی وارد شوند. در آخر باید یادآور شویم به اعتقاد برخی ناظران مسائل بینالملل بررسی رفتار سیاستمداران واشنگتن در طول 8 ماهه گذشته بویژه از زمان خروج از برجام تا آخرین اقدام در چند روز قبل که منجر به بازگشت دوباره تحریمها علیه ملت ایران شد رمز عملیاتی را افشا میکند که هدف از انجام آن ایجاد شکاف در میان مردم و ضربه به مقاومت ملت ایران در سایه رهبری پیر و مراد خود است. مسؤولان ارشد آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا پس از 40 سال دشمنی و انجام انواع جنایات علیه ملت ایران تنها به یک راهبرد رسیدهاند و آن ضربه به مقاومت سراسری ایران و قطع زنجیره اتحاد از راس حاکمیت تا کوچکترین عنصر اجتماعی در جامعه ایران است؛ موضوعی که هوشیاری بیش از پیش مردم مقاوم ایران را میطلبد و خود بیانگر واقعیتی انکارناپذیر درباره آمریکاست؛ واقعیتی که حکایت از آخرین تلاشهای آمریکا برای ضربه به انقلاب اسلامی دارد و به گفته مقام معظم رهبری افول آمریکا را نوید میدهد. ارسال به دوستان
ایران و چشماندازهای نظم امنیتی مطلوب آمریکا در غرب آسیا
چالشهای انقلاب اسلامی در بیثباتترین دوران خاورمیانه
سجاد عابدی: نظم منطقهای خاورمیانه همواره مورد چالش و دگرگونی قرار گرفته است و به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی، ژئوکالچری و ژئواستراتژیکی منطقه، قدرتهای بزرگ و فرامنطقهای به بهانههای مختلف در امور منطقه خاورمیانه دخالت کردهاند. منطقه خاورمیانه یکی از بحرانیترین مناطق دنیا محسوب میشود. نظامیگری و خرید تسلیحات بویژه از سوی کشورهای حاشیه خلیجفارس یکی از اولویتهای برجسته این منطقه است، بنابراین منطقه مذکور در دهههای اخیر همواره درگیر در معمای امنیت بوده است. علاوه بر این، حضور دولتهای خارجی بویژه آمریکا به عنوان قدرت مسلط در نظام بینالملل از دیگر مسائلی است که این منطقه با آن روبهرو است، بنابراین خاورمیانه یکی از بیثباتترین دورههای خود را تجربه میکند، بیثباتیای که بخش اعظم آن محصول فعالیت گروههای تروریستی در منطقه است. در این میان، جنگهای داخلی و خلأ قدرت در منطقه، سیاستهای قدرتهای بزرگ مانند ایالات متحده آمریکا، روسیه و اتحادیه اروپایی و همچنین رقابت قدرتهای منطقهای مانند ایران و عربستان فضا را برای فعالیت گروههای تروریستی مهیاتر از قبل کرده است. آمریکا استراتژی جنگ نیابتی علیه تشیع و گفتمان انقلاب اسلامی را از طریق بازیگر همسوی خود و محور سازش با غرب در منطقه یعنی عربستانسعودی هدایت میکند. یکی از دلایل اصلی شکلگیری جنگهای نیابتی، بازتولید مولفههای آیینی و ایدئولوژیک وهابیت از واقعیتهای تعارض منطقهای محسوب میشود. بهرهگیری از مفاهیم ایدئولوژیک، زمینه لازم برای شکلگیری منازعات هویتی را به وجود آورده است. هر منازعه هویتی نیازمند نقشیابی بازیگران خویشاوند خواهد بود. در فرآیند منازعات هویتی، عربستان تلاش دارد موقعیت خود را از طریق مولفههای هویتی و بسیج گروههای اجتماعی اعاده کند. به همین دلیل است که در دورانهای مختلف تاریخی، از مفاهیم وهابی، مبتنی بر اندیشههای سلفی و تکفیری بهره گرفته شده است. چنین رویکردی نشان میدهد وهابیت بخشی از واقعیت مربوط به هویت و رقابت ایدئولوژیک عربستان با جهان اسلام محسوب میشود. وهابیت تمام این اعمال گروهی را به منزله بدعت محکوم میکند و تفسیر تحتاللفظی متون مقدس و قرآن و سنت را ارج مینهد. در گفتمان آنها، امت از گناهکارانی تشکیل شده که باید مواخذه شوند و با شمشیر به راه درست بازگردانده شوند. تصویر اهریمنی از جامعه عرب گذشته و حال در نگاه وهابیان، در میل این جنبش به کنترل و تحصیل مشروعیت ریشه دارد. سازماندهی گروههای تکفیری توسط عربستان، زمینههای لازم را برای افراطی شدن سیاست، هویت و امنیت در منطقه به وجود آورده است. نیروهای تکفیری که توسط عربستان سازماندهی شدهاند، نقش محوری خود را در مقابله با اهداف هویتی و ژئوپلیتیکی انقلاب اسلامی ایران قرار دادهاند. به طور کلی، نیروهای هویتی از قابلیت لازم برای تاثیرگذاری بر فرآیندهای رقابت منطقهای و شکل دادن به فضای ژئوپلیتیکی جدید برخوردارند. به هر میزان نیروهای تکفیری از نقش و تحرک منطقهای بیشتری برخوردار شوند، طبیعی است که زمینه برای تحقق برنامههای استراتژیک غرب در فضای جنگ نیابتی و جنگ کمشدت بیشتر میشود. ارسال به دوستان
چرا دادستان آمریکا مجبور به استعفا شد؟
سشنز، قربانی خطرناک
فریدون سیفنیا: «آقای رئیسجمهور! به درخواست شما استعفای خود را اعلام میکنم!» این عبارت بخشی از نامه «جف سشنز» دادستان کل ایالاتمتحده خطاب به دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکاست که بخوبی نشان میدهد استعفای وی و جدا شدن از کابینه دولت فعلی آمریکا، به اجبار و دیکته شده انجام شده است. اینکه چرا دادستان کل همزمان با اعلام نتایج انتخابات میاندورهای برکنار میشود، سوالی است که عدهای تصور میکنند این پرونده ربطی به شکست جمهوریخواهان در مجلس نمایندگان دارد. البته این تحلیل تا حدودی درست است، چرا که در نشست خبری اخیر ترامپ که پس از نتایج انتخابات میاندورهای برگزار شد، شاهد برخورد تند رئیس جمهوری آمریکا با «جیم آکوستا» خبرنگار سیانان بودیم که دقیقاً نشان میدهد ترامپ تا چه حد از تحولات سیاسی کشورش بویژه پیروزی دموکراتها در مجلس نمایندگان عصبانی است. برای درک اینکه چرا به یکباره شاهد کنار گذاشته شدن دادستان کل هستیم باید 2 نکته مهم را مد نظر قرار دهیم. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|