جشنواره کن 2019 با بیتفاوتی از کنار شنبههای اعتراضی فرانسه می گذرد
فرش قرمز فراموشی
محمدرضا کردلو: نزدیک به 30 شنبه است که اعتراضات در فرانسه ادامه پیدا کرده است. تصاویر اعتراضات فرانسوی از هرکجای دنیا مخابره میشد احتمالا سازمان ملل ماموری برای حل بحران به آنجا میفرستاد و دست آخر هم چند گزارش حقوق بشری برای تحریک افکار عمومی صادر میشد. حالا این اتفاق نیفتاده و قرار هم نیست بیفتد، حتی اگر همه شنبههای سال 2019 پاریس رنگ و بوی اعتراض بگیرد.
در کنار همه جنبشهای کارگری و دانشجویی در فرانسه، کن اما شاهد یک جشنواره سینمایی است که بیش از فیلمهای سینماییاش به جاذبههای لوکس و جانبی ساحل شنی مدیترانه معروف شده است. جشنواره سینمایی فیلم کن که حالا فیلمسازان را از سراسر دنیا به ساحل شهر نیس فرانسه میکشاند، در آغاز یک جشنواره کوچک بود؛ جشنوارهای که با ادعای مقابله با فاشیسم موسولینی و هیتلر و غوغای آن سالهای جشنواره ونیز شکل گرفت. جشنواره ونیز بعد از روی کارآمدن موسولینی تحت تاثیر مستقیم دولت جدید ایتالیا قرار گرفت؛ این اعضای دفتر موسولینی بودند که برندگان ونیز را مشخص میکردند. اتفاقی که در جشنواره ونیز سال 1937 افتاد جالب بود؛ فیلمی از «ژان رنوار» که در تبلیغ صلح ساخته شده بود جایزه هیات داوران را گرفت و در حالی که هیچ فیلم آلمانی تا آن روز جایزه مهمی از ونیز نگرفته بود، هیتلر برای جایزه گرفتن یک فیلم تبلیغاتی از «لنی ریفنشتال» که در ستایش حزب نازی ساخته شده بود تلاش بسیاری کرد، البته یک گزینه ایتالیایی هم در پیشنهادات هیتلر وجود داشت. هیات داوران ونیز از ورود هیتلر در انتخاب بهترین فیلم انتقاد کرده و استعفا میکنند. این اتفاق باعث میشود اخراجشدگان فرانسوی ونیز به فکر برگزاری یک جشنواره دیگر باشند. با دخالت وزیر آموزش ملی و وزیر کشور فرانسه، برگزاری یک جشنواره در تقابل ونیز به امری سیاسی تبدیل میشود. دولت در بهار 1939 با برگزاری جشنوارهای در فرانسه موافقت میکند. این تصمیم زمانی جدیتر دنبال میشود که پیش از برگزاری جشنواره ونیز اعلام میشود «یوزف گوبلز» وزیر تبلیغات آلمان نازی میهمان دوره پیش روی ونیز است. ژوئن 1939 است که اعلام میشود جشنواره سینمایی کن در سپتامبر و همزمان با جشنواره ونیز برگزار خواهد شد. در پی ترس فرانسویها از تحریک هیتلر و جلوگیری از بحران، اعلام میشود جشنواره کن اعلام جنگ به ایتالیا نیست و متفاوت از ونیز برگزار خواهد شد. ایتالیا و آلمان دعوت برای حضور در کن را نپذیرفتند، کشورهای دیگر هم به دلیل سازماننیافتگی کن از حضور در آن سر باز زدند. آمریکا تنها کشوری بود که به دلایل تجاری و بازار سینمای فرانسه دعوت کن را پذیرفت. کن افتتاح شد. دومین روز جشنواره کن وقتی «گوژپشت نتردام» در حال پخش بود، هیتلر هم با یک سخنرانی «جنگ دوم جهانی» را آغاز کرد. کن تعطیل شد. وزارت خارجه فرانسه در سالهای پس از جنگ با ورود مستقیم به فضای سینمایی کن را راهاندازی کرد. فضای پس از جنگ هم باعث شده بود، تقابلی که با جشنواره ونیز شکل گرفته بود فراموش شود. بعد از برگزاری جشنواره کن در سالهای 46 و 47 میلادی، در سالهای بعدی (1950-1948) به بهانه کمبود بودجه برگزار نشد تا در نهایت در 1951 و با تغییر زمان (انتقال به بهار) برگزار شد. 5 سال بعد نخل طلا به عنوان جایزه اصلی جشنواره معرفی و در سالهای بعد بخشهای تازهتری به جشنواره اضافه شد. در سالهای پایانی دهه 60 و در حالی که کن وضعیت تثبیتشدهای میان جشنوارههای سینمایی یافته بود، جنبشهای دانشجویی در ماه مه 1968 این جشنواره را متاثر کرد. چهرههای تاثیرگذار سینمای هنری جهان در آن سال با اشغال محل برگزاری کن، بیانیهای را با عنوان مجمع سینمایی فرانسه قرائت کردند و خواستار تعطیلی کن در حمایت از اعتراضات دانشجویی- کارگری شدند. «ژان لوک گدار» و «فرانسوا تروفو» از سران این مجمع بودند که از مدتی پیش در اعتراض به برکناری «هنری لانگلوا» رئیس سینماتک فرانسه، توسط پلیس ضدشورش فرانسه دستگیر شده بودند. این دو از عوامل اصلی عدم برگزاری جشنواره بینالمللی فیلم کن در آن سال بودند. جشنواره کن 1968 نیمهکاره ماند و هیات مدیره این جشنواره از تعطیلی آن خبر داد. در سالهای بعد و دقیقا از 1972، کن به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی ثبت شد و تلاش برای جلوه دادن به رنگ و بوی هنری خود را بیشتر کرد. از طرفی با اضافه کردن بخشهایی غیرمتعارف تلاش کرد کاستیهای سینمایی را با حاشیههای جنسی پر کند. سابقه و پیشینه کن بویژه بخشها و جوایزی که در سالهای اخیر از سوی کن به فیلمها اهدا شده است، نکتهای را برجسته میکند؛ نقادان سینما آن را یک عقبافتادگی فرهنگی برای فرانسه در نسبت با سینمای هالیوود میدانند و البته آن را به همه جشنوارههای اروپایی تعمیم میدهند. اینکه کن به عنوان یک جشنواره فرانسوی تلاش میکند این عقبافتادگی را با گرایش به یک نوع خاص از سینما برجسته کند. آنچنان که «نخل دگرباشی»(queer palm) که انواع مختلفی دارد، حالا به یکی جایزههای بخش جانبی کن تبدیل شده است. در کنار این فیلمهایی که دارای رویکردهای دگرباشانه هستند در سالهای اخیر موفق به دریافت نخل طلای کن نیز شدهاند. «آبی گرمترین رنگ است» در شرایطی توانست نخل طلای کن را دریافت کند که مردم در خیابانهای فرانسه در اعتراض به قانونی شدن ازدواج همجنسگرایان تظاهراتی چندصدهزار نفری برپا کرده بودند. فیلم «عبداللطیف کشیش» به دلیل وجود صحنههای جنسی آشکار از سیستم درجهبندی فیلمها توسط انجمن تصاویر متحرک آمریکا درجهبندی سنی ممنوع شده برای افراد ۱۷ سال و زیر ۱۷ سال گرفت (یعنی افراد در این سنین بههیچوجه مجاز به تماشای این فیلمها نیستند).
این رویکرد در این جشنواره فرانسوی در سالهای بعد نیز با توجه ویژه کن به همجنسگرایان ادامه پیدا کرد، به نحوی که «خاویر دولان» که خود را یک همجنسگرا معرفی کرده است چندین بار از سوی جشنواره کن مورد تحسین قرار گرفت. علاوه بر او چهرههای غیر مطرح دیگری به لطف جوایز جانبی کن به چهرههای هنری و سینمایی مورد علاقه سینمای اروپا تبدیل شدهاند. با این همه و در میانه اعتراضات فرانسوی که حالا «شنبههای پاریس» را معروف کرده است، شهرداری و وزارت فرهنگ فرانسه با هزینهای بالا اقدام به برگزاری کن 2019 کردهاند؛ جشنوارهای که با عاری شدن از مفاهیم سینمایی، حتی جنبههای هنری ادعایی را هم از دست داده و با توجه به گرایشهای خاص سینمایی(دگرباشی)، رونق بخشیدن به فرش قرمز و عکسهای عجیب و غریب و تجارت جنسی خاموشی که پس پرده سینما شکل گرفته، به حیات خود ادامه میدهد. بتازگی «هالیوود ریپورتر» در گزارشی افشاگرانه پیرامون فساد جنسی در حاشیه جشنواره کن نوشته است: رسوایی جنسی «هاروی واینستین» و جنبش «MeToo#» هم نتوانست جلوی کارگردانان و تهیهکنندگانی را که با قول دادن نقش و ویزا، زنان جوان علاقهمند به سینما را مورد سوءاستفاده جنسی قرار میدهند، بگیرد. این واقعیت که «فستیوال کن» و قاچاق جنسی با هم مرتبط هستند، تیتر بسیاری از مطبوعات شده است. کن دهههاست که در موسم برگزاریاش مورد هجوم زنان هنرپیشه با آرزوی سوپراستار شدن و مردان ثروتمند که در تعاملاتی غیراخلاقی هستند واقع میشود. شگفتآور اینکه با وجود تغییراتی که پس از رسواییهای جنسی هالیوودی و به وجود آمدن جنبش MeToo# و اطلاعرسانی در این زمینه به وجود آمده، فستیوال کن همچنان صحنه قرار و مدارهای مخفیانه در هتلها و سوئیتها و قاچاق جنسی است.
این گزارش میافزاید: شکل دیگر قاچاق جنسی در خلال فستیوال کن به این شکل است که زنان جوان مشتاق هنرپیشگی با ملیت غیرآمریکایی از سوی تهیهکنندگان آمریکایی صنعت فیلم هالیوود در قایقهای گرانقیمت تفریحی در ساحل شهر کن قرار میگیرند و نمونهای دیگر از قاچاق جنسی به این شکل جریان مییابد. در این میان رابطهایی هم وجود دارند که دختران جوان را که معمولا از کشورهایی نظیر بریتانیا و جمهوریهای استقلال یافته شوروی سابق هستند، با وعده ورود قانونی به ایالات متحده و دادن یک نقش کوتاه یا بدون دیالوگ در فیلمهای آمریکایی، اغوا میکنند. زیر پوست شهر کن در زمان برگزاری فستیوال، قوانینی نانوشته بین قاچاقچیان جنسی و دختران جوان وجود دارد و به آنها قول ویزای «اچ وان» آمریکا داده میشود، سپس به گونهای با قربانی برخورد میکنند که از ترس از دست دادن رویای آمریکا رفتن و سوپراستار شدن نه میتواند حرفی بزند و نه به پلیس مراجعه کند. اظهارات یک تهیهکننده آمریکایی در این باره قابل تامل است: «هیچکس به شکل قانونی برای ویزای اچ وان برای آن نوع نقشها پول پرداخت نمیکند، زیرا 4 تا 5 هزار دلار هزینه دارد و معمولا مثلا برای یک زن جوان تازه پس از بهرههای جنسی، جهت ورود به آمریکا مبادرت به گرفتن ویزای کار میکنند که هزینه اندکی دربردارد و موقت است». هالیوود ریپورتر همچنین در گزارش خود ادعا کرده است مواردی از جمله یکی از هنرپیشگان زن معروف حال حاضر هالیوودی را پیگیری کرده که از همین طریق فستیوال کن و با تجاوزهای جنسی که به وی شده، پس از آن در مدت کوتاهی به آمریکا انتقال یافته و جلوی دوربین سینما ظاهر شده است. گزارش هالیوود ریپورتر البته بخشهای افشاگرایانه دیگری نیز دارد که از آن جمله اظهارات یکی از کارکنان قایقهای تفریحی حاشیه کن است. یکی از افرادی که در قایقهای تفریحی کن کار میکرده در این رابطه اظهار میدارد که بسیاری از این دختران جوان که بیشتر از اروپای شرقی آورده میشوند، قبل از رسیدن به کن، حیثیتشان را با حضور در جشنواره کن معامله میکنند و سپس مهیای رفتن به رویدادهای بزرگی همچون فستیوال کن میشوند. تمام این کارها با رابطهای حرفهای و مبالغ هنگفت اتفاق میافتد و زنان جویای شهرت، بین افراد دست به دست میشوند.
اشغال کن1968 در همنوایی با جنبشهای دانشجویی- کارگری فرانسه
مه 1968 و همزمان با اعتراضات دانشجویی - کارگری تعدادی از فیلمسازان چپ فرانسه با اشغال کن، به ادامه این جشنواره با توجه به اتفاقاتی که در خیابانهای فرانسه در حال رخ دادن بود، اعتراض کردند. در نتیجه این اقدام، جشنواره کن 1968 تعطیل شد. این روزها اعتراضات فرانسوی بیست و چند شنبه متوالی است در حال پیگیری است اما کن به کار خود ادامه میدهد و در جریان این جشنواره اعتراضی هم نسبت به دولت فرانسه به خاطر برخوردهای خشن با مردم نمیشود. در ادامه گزارشی از روند تعطیلی کن در آن سال(1968) را میخوانید.
«فرانسوا تروفو» کارگردان مطرح فرانسوی روی سن سالن «ژان کوکتو» متنی را در دست دارد و آن را میخواند: «من میخوام متنی را که دیشب در مدرسه ووژیرار توسط سینماگران و اهالی سینمای فرانسه تهیه شده (مجمع اطلاعرسانی و اقدام سینمای فرانسه) براتون بخونم: در تاریخ 17 مه 1968 بیش از 1000نفر از اهالی سینما را در دانشسرای ملی عکاسی و سینماتوگرافی واقع در خیابان ووژیرا گرد هم آورده و اختیارات توسط دانشجویان از تاریخ 15 مه 1968 به این مجمع سینمای فرانسه اعطا شده است. این مجمع از تمام کارگردانان، تهیهکنندگان، پخشکنندگان فیلم، بازیگران، خبرنگاران و اعضای هیات داوران حاضر در کن درخواست میکند به همراه تمام همکاران خارجی خود با هر شیوهای که مناسب میدانند نسبت به ادامه یافتن جشنواره اعتراض کنند. به منظور نشان دادن همبستگی با کارگران و دانشجویان اعتصابی در اعتراض به سرکوب توسط پلیس و همچنین اعتراض به قدرت حاکم و ساختار حال حاضر صنعت سینما. امضا شده توسط مجمع عمومی سینمای فرانسه». اولین نفری که به این درخواست پاسخ مثبت داد «میلوش فورمن» بود که در آن سال فیلم «مجلس رقص آتشنشانها» را در کن شرکت داده بود. او پس از سخنرانی تروفو گفت: «با توجه به این مسائل من یک چیز را میفهمم و آن اینکه باید فیلمم را از مسابقه بیرون بکشم». «آلن رنه» کارگردان صاحب سبک فرانسوی نیز که به خاطر اعتصابات نتوانسته بود از لیون بیرون بیاید، تلفنی اعلام کرد: «فیلمش را به پاریس میبرد». «کلود للوش» سخنران بعدی «اشغال کن» بود. این کارگردان در ادامه صحبتهای تروفو گفت: من فیلمهای «گلهای آبی» و «گرونوبل» را از جشنواره بیرون میکشم. تروفو ادامه داد: «من فکر میکنم همه چیزهای مهم و باارزش در فرانسه متوقف شده است. ظرف امروز بعدازظهر یا شب باید در رسانههایی که باقی ماندند اعلام کنیم و رادیوها باید اعلام کنند که جشنواره متوقف شده است». کارگردانان معترض بعد از ترک سالن کوچک ژان کوکتو به سالن اصلی پخش فیلم در کن میروند. آنجا گدار اعتراض خودش را اینطور آغاز میکند: «حتی یک فیلم نیست که مشکلات امروز کارگرها و دانشجوها رو نشون بده. حتی یک فیلم که توسط من، فورمن، پولانسکی یا فرانسوا ساخته شده باشه، حتی یکی. ما تاخیر داریم. رفقای دانشجوی ما یک هفته است زیر مشت و لگد افتادن و برای ما سرمشق هستن. الان مساله این نیست که فیلم دیدن رو ادامه بدیم یا نه. معلومه که باید نمایش فیلم رو ادامه بدیم و بیشتر فیلم ببینیم. این هدف ماست. اما این مساله امروز و فردا نیست. مساله الان نشون دادن همبستگی سینما با جنبشهای دانشجویی و کارگری هست که داره در فرانسه اتفاق میافته... با یک هفته و نیم تاخیر. تنها راه عملی این کار متوقف کردن نمایش همه فیلمهاست». گدار در ادامه به یکی از منتقدانش که اجازه صحبت کردن به او را نمیدهد، میگوید: «من دارم از همبستگی با مردم فرانسه صحبت میکنم و شما برای من از تراولینگ و کلوزآپ میگین؟!» «لویی مال» پشت تریبون میرود و اعلام میکند هیات داوران از رسمیت افتاده است. چون 4 نفر از اعضایش انصراف داده و آن را ترک کردهاند. در نهایت در ساعت دوازده، 19 مه 1968هیات مدیره جشنواره تعطیلی بیست و یکمین دوره کن را اعلام میکند.
دگرباشها پشت فرمان کَن
تلاش روشنفکران ایرانی برای هنری جلوه دادن جشنوارههایی مانند کن، یکی دیگر از آن رفتارهای عجیب و غریب است که بارها در نوشتهها، با عنوان «تناقض» از آن یاد شده است. با همه جنبههای زنندهای که حامیان جنبش MeToo# هم از افشاگری آنها ابایی ندارند، رسانههای روشنفکری در ایران تلاش میکنند جنبههای فرمی «کن» را برجسته کنند و به نحوی این جشنواره فرانسوی را سر دست بگیرند و با تمسک به آن به انتقاد از جشنوارههای داخلی بپردازند. فرآیندها و سازوکارهای جشنوارههای داخلی اگرچه قابل نقد و بررسی است و همواره چالشهای فراوانی بر سر آن در محافل رسانهای وجود دارد اما قیاس با «کن» و امثال کن، اتفاقی است که شوربختانه به جهت محتوای تهی جریان روشنفکری مطرح میشود. امسال اما در هفتاد و دومین جشنواره فیلم کن، عدم حضور حتی یک فیلم ایرانی در این جشنواره، روی دیگر این جشنواره بهاصطلاح مستقل را به روشنفکرانی که برایش سینه چاک میکردند، نشان داد. کن نیز مانند جشنواره فیلم برلین که در دوره اخیر خود هیچ فیلم ایرانی را نپذیرفت، همه 50 فیلم ایرانی متقاضی حضور در این جشنواره را رد کرد. اگرچه برخی تحلیلها از ضعف سینمای جشنوارهای در سالهای اخیر حکایت دارند اما پذیرفته شدن بسیاری از فیلمهای ضعیف در کن و برلین طی سالهای قبل، نشان میدهد دلیل اصلی این اتفاق منشا دیگری دارد؛ اینکه ماجرای پذیرفته نشدن فیلمها با تحریمهای ترامپ بیارتباط نیست! که اگر این گمانه جدی باشد، حاکی از یک فاشیسم سینمایی نوظهور است که همه ادعاهای هنری و فرمی مسؤولان کن را زیر سوال میبرد. به دلایل دیگر البته تاییدکننده این موضوع نیز هست که حالا دگرباشها فرمان «کن» را به دست گرفتهاند. شاهد این ادعا اتفاقی است که طی روزهای اخیر در کن و رسانههای سینمایی مطرح شد؛ اعلام خبر آغاز کن با اهدای نخل طلای افتخاری به آلن دلون 83 ساله، با اعتراض عجیب و غریب جنبشهای فمینیستی و انجمنهای همجنسبازان مواجه شد، چراکه دلون پیشتر طی یک اظهارنظر سرپرستی فرزند توسط والدین همجنس را نادرست خوانده بود. جشنواره کن اگرچه اعلام کرد نخل طلای افتخاری آلن دلون را پس نمیگیرد اما با ادبیاتی دلجویانه از همجنسبازان تلاش کرد مخاطبان دگرباش خود را نیز حفظ کند. چنانکه وقتی در مه سال2013 جمعیتی چندصدهزار نفری از مردم فرانسه به خیابان ریختند و علیه قانونی شدن همجنسبازی و ازدواج همجنسگرایان در پاریس شعار دادند، کن با انتخابی که دارای پیامهای مشخص بود مقابل آنان ایستاد و در دفاع از همجنسبازی به فیلمی که عشق 2 دختر همجنسباز به یکدیگر را به تصویر میکشید، جایزه داد. نخل طلای کن به عبداللطیف کشیش رسید تا فیلم پورنوگرافیک او که حتی از قابلیتهای سینمایی نیز بهره نمیبرد، اوضاع را برای رسمیت بخشیدن به ازدواج همجنسبازان مهیا کند. کن حالا جاده صافکن همجنسبازان شده بود، چرا که بهرغم مخالفت شدید اجتماعی در فرانسه، این اقدام را انجام میداد. این اتفاق البته تنها یک مورد از هزاران مورد دیگری است که نشان میدهد «کن» در راستای سیاستگذاریهای فرهنگی و اجتماعی برای رسمیت بخشیدن به گرایشهای دگرباشانه تا چه اندازه فعال است. آمارها نیز نشان میدهد کن در ادامه حمایت از گرایشهای دگرباشانه، چگونه فیلمسازانی با این رویکرد را مورد تشویق قرار داده است. «زیبایی»، «به هر حال لارنس»، «غریبه کنار دریاچه»، «غرور»، «کارول»، «اینجا ته دنیاست»، «120تپش در دقیقه» و فیلمهای دیگری که به حمایت از دگرباشی پرداختهاند، طی سالهای اخیر مورد توجه کن قرار گرفتهاند. «زاویه دولان» یکی از کسانی است که با حمایت مطلق کن به عنوان یک کارگردان شناخته شده روی سن کن با همین عنوان مورد تشویق قرار میگیرد. شاید غیر از روشنفکران ایرانی برای بسیاری در سراسر دنیا این موضوع به امری بدیهی تبدیل شده باشد که کن تنها یک محفل هنری برای نمایش چند فیلم نیست، بلکه شاید بشود حتی اتفاقات اصلی را مسائلی دانست که در حاشیه کن در حال اتفاق افتادن است. هالیوود ریپورتر که هر ساله گزارشهایی افشاگرانه از کن دارد، در گفتوگویی با یکی از فعالان بازار جنسی کن در طول برگزاری جشنواره در مطلبی تحت عنوان «40 هزار دلار برای یک شب همراهی: رازهای فراخوانی دختران در کن» مینویسد: دومین تجارت بزرگ و سودآور در کن پس از فیلم، صنعت سکس است. این مطلب ادامه میدهد: هر سال در زمان برگزاری جشنواره فیلم کن، حدود 30 تا 40 قایق تفریحی لوکس در ساحل کن حاضر هستند که هر کدام متعلق به افراد ثروتمند هستند. معمولا در هر قایق حدود 10 دختر فعالیت میکنند که یا برهنه هستند یا نیمهبرهنه. مواد مخدر و مشروبات الکلی و دختران زیبا پای ثابت این قایقها هستند. شما براحتی میتوانید آنها را تماشا کنید که منتظر دریافت پاکت پول در انتهای شب هستند. این مساله 60 سال است که جریان دارد. این یک نمونه از دهها هزار مطلبی است که در فضای وب میتوان درباره حاشیههای مهمتر از متن کن یافت؛ مسائلی که حتی درباره آنها کتابهایی جدی نیز وجود دارد، از جمله «50 سال آفتاب، سکس و سلولویید؛ پشت پرده معروفترین جشنواره فیلم دنیا» که توسط پیتر بارت، سردبیر ورایتی جمعآوری شده است.