|
با امضای بیش از 70 نماینده وزیر نفت در صحن علنی مجلس استیضاح میشود
بنزین روی زنگنه!
حمید کمار*: عصر دیروز و پس از برگزاری جلسه کمیسیون انرژی و بیژن زنگنه، استیضاح وزیر نفت به دلیل قانع نشدن استیضاحکنندگان به صحن علنی مجلس رفت. در همین راستا عضو هیأترئیسه مجلس شورای اسلامی با اشاره به نتیجه برگزاری جلسه دیروز کمیسیون انرژی مجلس درباره استیضاح بیژن زنگنه گفت: نمایندگان درخواستکننده استیضاح از پاسخهای وزیر نفت قانع نشدند به همین دلیل طرح استیضاح توسط کمیسیون انرژی در موعد مقرر به هیأترئیسه مجلس ارسال میشود. نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: جلسه امروز در کمیسیون انرژی با حضور تعدادی از نمایندگان درخواستکننده استیضاح برگزار شد که پس از بررسی 2 محور استیضاح، آقای زنگنه گفت مابقی محورها را در صحن علنی پاسخ خواهد داد. به گفته وی، توضیحات آقای زنگنه بویژه درباره مسأله حذف کارت سوخت و واگذاریها برای نمایندگان قانعکننده نبود. احمد امیرآبادیفراهانی افزود: وزیر نفت طی روز گذشته و امروز از میان 9 بند استیضاح 4 بند را توضیح داد و خواستار توضیح 5 بند باقیمانده در صحن علنی شد.
استیضاح بیژن زنگنه اما در حالی به صحن علنی مجلس رفته که پیش از این هم موضوع استیضاح وی در دستور کار بخشی از نمایندگان مجلس بود. پس از سهمیهبندی بنزین اما موج گسترده نارضایتی مردم از وی آغاز شد. یکی از مواردی که در سهمیهبندی اخیر مورد انتقاد جدی مردم بود، بیصداقتی وزیر نفت در اطلاعرسانی سهمیهبندی بود، بهطوری که تا 3 روز پیش از اجرای طرح، اصل طرح را تکذیب کرد. اظهارات متناقض زنگنه در تمجید از سهمیهبندی پس از اجرای طرح که در تناقض با انتقادات سالهای پیش او از این طرح بود هم بشدت مورد انتقاد مردم و رسانهها قرار گرفت.
* حذف کارت سوخت و پشیمانی آقای وزیر
وزیر نفت دولت تدبیر در حالی از برکات سهمیهبندی بنزین طی روزهای اخیر سخن میگوید که مردم سخنان سالهای گذشته وی درباره فسادزا بودن سهمیهبندی را به خاطر دارند. پس از حذف سهمیهبندی در سال 94 بود که مصرف بنزین در کشور سیر صعودی شدیدی به خود گرفت تا جایی که مصرف روزانه از 71 میلیون لیتر در سال 94 به حدود 92 میلیون لیتر در سال 97 رسید. همین افزایش تقاضا یکی از عواملی بود که طرح سهمیهبندی را به کشور برگرداند.
* پالایشگاه، اولویت چندم شیخالوزرا
تقریبا کسی نیست که نداند اولویت اول زنگنه در مدیریت صنعت نفت، «افزایش تولید و صادرات نفت خام» است. وزیر نفت هم البته از اعلان این موضوع ابایی ندارد، چنانکه در نشست اخیر اوپک، باز هم از علاقه وافر خود برای تولید و صادرات حداکثری نفت خام خبر داد. کارنامه 14 ساله صدارت زنگنه در رأس وزارت نفت نشان میدهد در دوران مدیریت وی، توسعه ظرفیت پالایشی کشور جزو اولویتهای وی نبوده است.
* قهر وزیر با CNG
از جمله انتقادات وارد بر عملکرد زنگنه در غائله بنزینی اخیر دولت، رها کردن توسعه زیرساختهای سوختهای جایگزین از جمله CNG است. چنانکه آخرین آمارهای شرکت پالایش و پخش نشان میدهد طی حدود 6 سال مدیریت زنگنه در وزارت نفت در دوره جدید، تنها 300 جایگاه CNG ساخته شده است. این در حالی است که در دوره 8 ساله پیش از زنگنه، بیش از 2000 جایگاه CNG ساخته شد.
* بیصداقتی در مدیریت
حاشیهایترین جنبه مدیریتی زنگنه اما عدم صداقت وی در بیان موضوعات مختلف تحت مدیریت خود است. این موضوع بویژه پس از سهمیهبندی اخیر بنزین به چشم مردم و رسانهها آمد؛ زمانی که بیژن زنگنه حتی در همان هفته منتهی به روز سهمیهبندی، هرگونه سهمیهبندی را تکذیب میکرد. پس از اجرای ناگهانی سهمیهبندی، موج گسترده انتقادات مردم متوجه زنگنه شد. اظهارات متناقض وی درباره سهمیهبندی و نیز تکذیب اصل موضوع 3 روز مانده به اجرای طرح، از جمله محورهای انتقادات مردم به زنگنه بود. اخیرا هم سندی از زنگنه در فضای مجازی منتشر شده که ادعای «نقش ویژه دولت تدبیر در ساخت پالایشگاه ستاره خلیج فارس» را رد کرده است. سند مزبور، نامهای است از سوی زنگنه به اسحاق جهانگیری در ماههای آغازین دولت یازدهم که در آن وزیر نفت دولت تدبیر خطاب به معاون اول رئیسجمهور، پیشرفت پالایشگاه ستاره خلیج فارس را 69 درصد عنوان میکند. این در حالی است که وی در 10 اردیبهشت 96 به فاصله چند روز پیش از انتخابات ریاستجمهوری، پیشرفت این پروژه در شروع به کار دولت یازدهم را 47 درصد عنوان کرده بود. نکته جالب این اظهارات، اعتراف وی به افتتاح نمایشی این پروژه بود؛ زمانی که وی گفت: پیشرفت کلی طرح شامل 3 فاز هماکنون به 3/90درصد رسیده است. ارائه آمارهای بدون سند و خلاف واقع، موضوعی است که در روز استیضاح زنگنه هم احتمالا محل مناقشه و جنجال خواهد شد.
***
[افزایش قیمت بنزین و خامفروشی نفت؛ محورهای اصلی استیضاح زنگنه]
عضو کمیسیون انرژی مجلس با اشاره به 9 محور تشکیلدهنده طرح استیضاح وزیر نفت، گفت: بحث افزایش قیمت بنزین و عدم ساخت پالایشگاه که موجب ایجاد بستر تحریم شد از جمله محورهای استیضاح است. هدایتالله خادمی درباره طرح استیضاح وزیر نفت، گفت: زنگنه امروز (دوشنبه) برای پاسخ به سوالات نمایندگان در کمیسیون انرژی حضور پیدا کرد و نمایندگان از پاسخهای وی قانع نشدند که این موضوع طرح استیضاح را به صحن علنی کشاند. وی با اشاره به محورهای استیضاح تصریح کرد: این مسأله 9 محور دارد. یکی از آنها بحث افزایش قیمت بنزین است؛ زنگنه با این استدلال که کارت سوخت فسادآور است استفاده از این کارتها را بلااستفاده کرد اما اکنون مجدد کارت سوخت را برگردانده است. این کار موجب خساراتی به کشور شد. بحث بعدی درباره عدم ساخت پالایشگاه است که کشور را تکمحصولی و وابسته به فروش نفت خام کرد. این نماینده مردم افزود: با این کار بستر تحریم فراهم شد. اگر خامفروش نبودیم و تولید فرآوردههای باارزش دیگری داشتیم، این اتفاق نمیافتاد. خادمی با انتقاد از دوره وزارت زنگنه، خاطرنشان کرد: زنگنه کل وزارت نفت را ناکارآمد کرد. او اکثر نیروهای کارآمد وزارت نفت را خانهنشین یا بازنشسته کرد. زنگنه نهتنها پروژهای را انجام نداد، بلکه پروژه فاز 11 پارسجنوبی را که در دست پیمانکاران و شرکتهای ایرانی بود و همچنین میدان مشترک فرزاد را متوقف کرد، کرسنت را تعیین تکلیف نکرد، قرارداد با پاکستان برای انتقال گاز از این مسیر تا هند را متوقف کرد، قرارداد خوبی را که با ترکمنستان داشتیم بر هم زد و قراردادی هم با عمان بسته نشد. وی ادامه داد: در حال حاضر عربستان روزانه 500 هزار بشکه نفت در میدان فرزاد تولید میکند ولی سهم ما فقط 35 هزار بشکه است. عضو کمیسیون انرژی مجلس درباره تعداد نمایندگانی که طرح استیضاح وزیر نفت را امضا کردهاند، گفت: تا کنون 75 تا 78 نفر این طرح را امضا کردهاند که بسیاری از آنها افرادی هستند که عقب نخواهند نشست و انشاءالله طرح در صحن علنی هم رای خواهد آورد.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از مشکلات حاد مردم در چند نقطه کشور
مسیر خدمت
* در آستانه انتخابات، جریان انقلابی زلزلهزدگان در آذربایجان شرقی، سیلزدگان در خوزستان و مردم بدون گاز خانگی در سیستان و بلوچستان را فراموش نکند
گروه اجتماعی: ایجاد مشکلات جدید برای زلزلهزدگان شهر میانه با بارش برف، صفهای طولانی خرید کپسول گاز در سیستانوبلوچستان و عدم رسیدگی به وضعیت سیلابهای شهری در کوتعبدالله و آبادان توجه بیش از پیش مسؤولان و وعدهدهندگان دولتی را میطلبد. به گزارش «وطنامروز»، پیگیری خبرهای پراکنده از مشکلات مردم نقاط مختلف کشور نشان میدهد که خیلی از دستگاههای دولتی در انجام وظیفه ناتوان هستند و باید یک عزم جدی در بدنه دولت و نهادهای نظارتی آن به وجود آید تا حداقل بخشی از وعدههایی که دولتیها به مردم میدهند عملی شود و کمی از بار مشکلات کم شود. در این گزارش برخی مشکلات مردم در 3 نقطه مختلف کشور را بازخوانی میکنیم.
* چه خبر از میانه؟
دقیقا یک ماه از زلزله شهر میانه در آذربایجان شرقی میگذرد و در این مدت مسؤولان تا توانستهاند وعده و و عید دادهاند. حتی دیروز محمدباقر هنربر، مدیرکل مدیریت بحران استانداری آذربایجان شرقی از قول سازمان مللیها وعده داد که هزار دستگاه بخاری به زلزلهزدگان اهدا میشود. وی درباره آخرین وضعیت زلزلهزدگان این استان گفت: سازمان ملل یکهزار دستگاه بخاری که قابلیت استفاده به عنوان اجاق گاز را نیز دارند، برای توزیع بین زلزلهزدگان شهرستانهای میانه و سراب در اختیار ما قرار داده است که امروز (دوشنبه) با حضور نماینده این سازمان در بین مردم توزیع میشود. تا روز گذشته ۱۱۶۵ نفر در میانه و ۷۰۰ نفر در سراب، وام ۱۰ میلیون تومانی اسکان موقت دریافت کردهاند و ۱۰۵ اتاقک ۴×۳ در میانه و ۱۳۸ اتاقک در سراب نیز در بین مردم توزیع شده است. به ۱۷۵ نفر در مناطق زلزلهزده میانه و ۴۶ نفر در سراب کانکس اختصاص داده شده است. ۶۳۷ واحد مسکونی در میانه و ۴۰۲ واحد مسکونی نیز در سراب آواربرداری شده، عملیات پیریزی ۱۵ واحد در میانه و ۳۹ واحد در سراب در حال انجام بوده و آرماتوربندی 4 ساختمان در میانه و 5 ساختمان در سراب آغاز شده است.
با وجود ادعای این مسؤول اما بررسیهای میدانی نشان میدهد برخی زلزلهزدگان در شرایطی که شاهد بارش برف و باران در منطقه هستیم، همچنان در تامین نیازهای اولیه با مشکل مواجه هستند. این در شرایطی است که پسلرزههای زلزله میانه هنوز ادامه دارد و سهشنبه هفته پیش زلزله 3/3 ریشتری در میانه تکرار شد.
مردم روستای ورنکش که بیشترین خسارت را در زلزله آذربایجان شرقی دیدهاند مشکلات بسیاری دارند. طبق اخبار خبرگزاریها در شرایطی که سوز و سرمای طبیعی منطقه را فرا گرفته است، برخی خانوادهها همچنان در چادر اسکان داده شدهاند. یکی از اهالی این روستا چند روز پیش به فارس گفت: «خانههایمان بر اثر زلزله تخریب شدند، اینجا منطقهای سردسیر و کوهستانی است، بارش برف نیز از امروز شروع شده و عملاً امکان زندگی در چادر برایمان مقدور نیست».
صفرعلی بابایی یک سوپر مارکت دارد که دیوارهایش بر اثر زلزله ترک خورده و تقریبا ویران شده ولی با این حال برای تامین مایحتاج اهالی روستا هر روز مغازهاش را باز میکند.
لودرها و بیلهای مکانیکی در حال آواربرداری است اما اهالی روستا از روند کند آواربرداری گلایه میکنند، آنها نگران سردی هوا هستند، چرا که بارش برف روستایشان را سفیدپوش کرده است.
حسنپور که برای کمک به زلزلهزدگان آمده نیز میگوید: «روزانه حدود ۷ تا ۸ خانه آواربرداری و ۱۰ خانه نیز تخریب میشود. هوای اینجا سرد است، چادرها پاسخگوی اسکان موقت نیست و اهالی روستا نیاز مبرم به کانکس دارند. مجموعا ۱۷ کانکس در سطح روستای ورنکش مستقر شده است که این تعداد نسبت به میزان خرابیها به هیچوجه جوابگو نیست». محمدرضا مشایخی، فرماندار ویژه شهرستان میانه هم در پاسخ به انتقادات گفت: «تنها دغدغه ما بعد از اسکان موقت، آواربرداری و تخریب واحدهای خطرساز است. ۵۵ دستگاه ماشینآلات از سوی دستگاههای مرتبط با محوریت بنیاد مسکن برای آواربرداری کامل در ۷ روستا فعال هستند. درباره چادرها هم باید بگویم که اکثر این چادرها برای استفاده کسانی است که از سکونت در خانههای سالم خود به خاطر وقوع پسلرزهها در هراس هستند، برخی برای افرادی است که ساکن دائمی روستاهای مورد نظر نبوده و برخی نیز برای خسارتدیدگانی است که ۳ میلیون تسهیلات اولیه بلاعوض خود را گرفته اما برای گرفتن مابقی تسهیلات خود اقدام به تحویل چادر نکردهاند. از زمان وقوع زلزله حضور نیروهای سپاه پاسداران، بسیج، داوطلبان جهادی و بنیاد مسکن در مناطق زلزلهزده میانه محسوس بوده و باعث دلگرمی ساکنان و حل بسیاری از مشکلات شده اما انگار بیتوجهی برخی مسؤولان مانع رفع معضلات اساسی این مناطق است. با وجود ادعای مسؤولان، زلزلهزدگان میانه مشکلات اساسی دارند؛ برخی زلزلهزدگان هنوز در چادر هستند، کانکسهای موجود پاسخگوی تعداد زلزلهزدگان نیست و سوز و سرمای شدید هوا معضلات آنها را چندبرابر کرده است. بگذریم از اینکه با کمک بلاعوض دولت هم تقریبا نمیشود کاری کرد. مسؤولان اگر میخواهند بزرگی مشکل را ببینند باید سری به روستای ورنکش میانه بزنند.
* صفهای طولانی کپسول در سیستانوبلوچستان
انتشار خبر رسیدن گاز به زاهدان در سال 1395 و تبلیغات گسترده دولتی بسیاری از مردم سیستانوبلوچستان را خوشحال کرده بود اما بعدها مشخص شد گاز به سیستانوبلوچستان رسیده اما به خانههای سیستان و بلوچستانیها نه!
ایجاد صفهای طولانی برای خرید کپسولهای گاز در این استان محروم نشان میدهد که مسؤولان وزارت نفت کارهای زیادی در این استان دارند که انجام ندادهاند. خبرگزاریها گزارش دادهاند که بسیاری از شهروندان زاهدانی منتظر در صفهای کپسول گازمایع از اینکه همه جای کشور لولهکشی گاز وجود دارد اما مردم این استان برای تهیه سیلندر گاز باید ساعتها در هوای سرد و وضعیت نامطلوب عرضه در صفهای طولانی گاز بمانند شکایت دارند. یکی از شهروندان میگوید: برخی سودجوییها و سهلانگاریها باعث شده است دلالها وارد باز شوند و کپسول را به قیمت آزاد 30 هزار تومان تعویض و اختلاف قیمتی 22 هزار تومانی (قیمت دولتی 8 هزار تومان است) را به مردم تحمیل کنند. بیشتر مردم از اشتراک گاز برخوردار شدهاند و قانونا باید کپسول را در منزل تحویل گیرند اما کسی پاسخگو نیست و شماره تماسی که برای پیگیری به مشترکان اعلام کردهاند مدام اشغال است. وی ادامه داد: در حال حاضر که در فصل سرما قرار داریم و مصرف گاز بیشتر شده، میانگین مصرف هر خانوار هفتهای 2 کپسول است، یعنی باید هفتهای حداقل یک روز در صف باشند، چون در هر نوبت 2 کپسول بیشتر تعویض نمیکنند.
معضل گاز در سیستانوبلوچستان بعد از گرانی بنزین بزرگتر شد. دادستان عمومی و انقلاب زاهدان در اینباره گفت: «تفاوت قیمت بین گاز و بنزین باعث استفاده بیشتر گاز در خودروها شد. استفاده از گاز به جای بنزین در خودروها رواج زیادی در شهرستان دارد که این خود باعث ایجاد صفهای طولانی شده است». مدیرعامل یکی از شرکتهای گاز سیستانوبلوچستان در این رابطه گفت: «در حال حاضر روزانه حدود 200 تن گاز در مرکز استان توزیع میشود. این امر در حالی است که سال گذشته این رقم بین 120 تا130 تن بود. قبل از سهمیهبندی جدید بنزین، تعداد کمتری از رانندگان سیستم گازسوز (LPG) را روی خودروی خود نصب کرده بودند. در آن زمان برخی رانندگان اقدام به فروش بنزین خود و خرید کپسول برای مخزن LPG خودروی خود میکردند اما پس از سهمیهبندی جدید بنزین، تعداد قابل توجهی از خودروها برای نصب سیستم LPG اقدام کردهاند که فشار قابل توجهی به شرکتهای توزیع گاز آورده است».
حالا مسؤولان دولتی که طبق معمول هیچ پیشبینیای در این زمینه نکردهاند با مشکل اساسی مواجه شدهاند و حتی در توزیع کپسول گاز ناتوانند، بنابراین دولت باید تمهیداتی را برای رفع معضل کمبود کپسول گاز در سیستانوبلوچستان بیندیشد.
***
* سیل با اولین بارش در خوزستان
با بارش بارانهای پاییزی سیلاب شهر کوت عبدالله را فرا گرفت. 9 ماه پیش سیل در این شهر مردم را آواره کرد اما هنوز مشکل سیلاب و فاضلاب در این شهر کوچک خوزستان حل نشده و با بارش شدید باران سیل میهمان خانهها میشود. خیابانهای منطقه کوت عبدالله در شهرستان کارون استان خوزستان به علت بارش باران و نداشتن کانال فاضلاب مناسب دچار آبگرفتگی شده است. شهرک بسیج کوت عبدالله از توابع شهرستان کارون این روزها شاهد خروج فاضلابهای شهری و ورود این آبهای آلوده و کثیف به منازل مردم است به طوری که بعضی از مردم این منطقه برای حفظ سلامتی خود و فرزندانشان خانههای خود را رها کردهاند. به گفته مردم، ۳ سال است این منطقه با مشکل مواجه است اما مسؤولان تنها وعده میدهند و هیچگونه کار اجرایی انجام ندادهاند. در این چند روز که این منطقه با این مشکل مواجه است خانوادهها برای حفظ سلامتی فرزندانشان، آنها را از حضور در مدرسه منع کردهاند. از طرفی آبگرفتگی آبادانیها را هم کلافه کرده به طوری که رئیس شورای شهر آبادان از مردم عذرخواهی کرده است. ناصر کعبی، رئیس شورای اسلامی شهر آبادان گفت: وجود مشکلات در شهر نشان از آن دارد که ما نتوانستهایم مشکلات شهری بویژه آبگرفتگی معابر آبادان را رفع کنیم. بارندگی اخیر سبب بروز آبگرفتگی در بخشهای زیادی از شهر شد و مشکلاتی را برای شهروندان به وجود آورد که از این بابت از تمام مردم عذرخواهی میکنیم. البته بارندگی هم زیاد بود در این بارندگی تمام اعضای شورا در کنار کارکنان شهرداری کوشیدیم مشکلات را به حداقل برسانیم اما باز هم از این بابت از شهروندان عذرخواهی میکنیم. مسؤولان نباید فکر کنند که معضل سیل در خوزستان تمام شده چون هنوز مردم با مشکلات مختلفی دست و پنجه نرم میکنند و سیل به یک مشکل همیشگی در این استان تبدیل شده است.
ارسال به دوستان
جولان اسقاطیها
* معضل آلودگی هوای کلانشهرها و راهکارهای مؤثر برای جدیتر شدن فرآیند جمعآوری خودروهای فرسوده در پرونده «وطنامروز»
آلودگی هوا سالیان متمادی است در ایام سرد سال میهمان ناخوانده مردم شهر تهران میشود و میتوان گفت دیگر قسمتی از زندگی روزمره است. در واقع این معضل امروز بهعنوان یکی از بزرگترین چالشهای زیستمحیطی این کلانشهر شناخته میشود که هر ساله با تحمیل خسارتهای هنگفت، هزینهای مضاعف بر مدیریت شهری و بهتبع آن زندگی مردم وارد میکند. بانک جهانی سال 2018 میزان خسارات وارده به سلامت عمومی شهر تهران را 6/2 میلیارد دلار برآورد کرد که با توجه به تحمیل هزینههای غیرمستقیمی همچون تعطیلی بخشهای اقتصادی و آموزشی، این خسارت بیشتر هم خواهد شد. با توجه به اینکه آلودگی هوا، خسارات مستقیم و غیرمستقیم زیادی را بهبار میآورد، افراد و نهادهای مختلفی را درگیر خود کرده ولی تاکنون در حل این مسأله موفقیت چشمگیری مگر بهلطف باد و باران مشاهده نشده است. این مسأله نشان میدهد درک صحیحی از این پدیده و علل بروز آن وجود ندارد. *** ذرات معلق با قطر کمتر از 5/2 میکرون عامل اصلی آلودگی هوای تهران
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، نخستین گام در مبارزه با آلودگی هوای شهر تهران، شناخت و تجزیه و تحلیل آلایندههای اصلی شهر است. در همین راستا، بررسیهای انجام شده نشان میدهد ذرات معلق با قطر کمتر از 5/2 میکرون (PM5/2) عامل اصلی این پدیده نامطلوب است به طوری که بر اساس گزارش کیفیت هوای تهران در سال ۱۳۹۶، منشأ 101 روز از 108 روز با شرایط هوای ناسالم در شهر تهران، غلظت بیش از حد مجاز ذرات PM5/2 در هوا بود؛ روندی که در آمار سالهای پیش از آن هم قابل مشاهده است. در دومین گام برای کاهش آلودگی هوای شهر تهران ناشی از ذرات PM5/2، ضروری است منابع منتشرکننده این آلاینده بهطور دقیق شناسایی شود که اصطلاحاً در مطالعات مختلف موسوم به منشأیابی ذرات معلق است.
ذرات معلق به 2 گروه اولیه و ثانویه تقسیم میشود. ذرات معلق اولیه موادی هستند که بهصورت مستقیم از منابع آلاینده به هوای محیط وارد شده و قابل اندازهگیری هستند، در حالی که ذرات معلق ثانویه ابتدا در اشکال مختلف گازی وارد جو میشوند و بر اثر فعل و انفعالات موجود در هوا تغییر فاز میدهند و به شکل ذرات معلق درمیآیند. از آنجایی که ذرات معلق ثانویه بهصورت مستقیم قابل اندازهگیری نیستند، تعیین سهم منابع انتشار آنها کمی پیچیدهتر از ذرات معلق اولیه خواهد بود، بنابراین حساسترین مرحله در منشأیابی PM5/2، در نظر گرفتن ذرات معلق ثانویه است.
* سهم منابع مختلف (درصد) در انتشار ذرات معلق در هوای شهر تهران
*** اسقاط ناوگان فرسوده، راهحل کاهش آلودگی هوای کلانشهرها
نتایج ارزیابی هزینه- فایده (Benefit-Cost) اجرای طرحهای مختلف کاهش آلودگی هوا نشان میدهد در این مقطع زمانی، تنها اسقاط ناوگان فرسوده حملونقل و نصب فیلتر دوده روی اتوبوسهای غیرفرسوده دارای توجیه اقتصادی است. هر راهکار به میزانی که از انتشار PM5/2 جلوگیری کند، به همان اندازه فایده اقتصادی به همراه دارد و به عنوان فاکتور مثبت در اتخاذ آن راهکار در نظر گرفته میشود. در مقابل، هزینه اجرای هر راهکار بهعنوان فاکتور منفی در اتخاذ آن راهکار محسوب میشود. اسقاط ناوگان فرسوده میتواند از تحمیل هزینه 810 میلیون دلاری و انتشار 30 درصد PM5/2 جلوگیری کند. اجرای فیلتر دوده روی اتوبوسهای غیرفرسوده نیز علاوه بر سوددهی 30 میلیون دلاری، تأثیر 5/3 درصدی در کاهش ذرات معلق هوای شهر تهران دارد.
نکته قابل توجه اینکه وقتی ارزیابیها نشان میدهد تولید موتوسیکلت برقی متحمل ضرر اقتصادی میشود و در این مقطع زمانی تجویز نمیشود، بدین معنا نیست که اجرای این سیاست در کل اشتباه است. این راهکار در بلندمدت، اثرات مثبت اقتصادی خود را مطمئناً نشان خواهد داد ولی در این برهه از زمان که محدودیتهای مالی وجود دارد، به دلایل مطرحشده، سرمایهگذاری روی آن کار درستی نخواهد بود. بنابراین در دومین گام از اجرای راهکارهای کاهش آلودگی هوای تهران، با در نظرگرفتن 2 معیار توجیه اقتصادی و میزان اثربخشی، ضروری است سیاستی تدوین شود که بتوان در مرحله اول، اسقاط ناوگان فرسوده حملونقل موجود در شهر تهران و در مرحله دوم، نصب فیلتر دوده روی اتوبوسها را بهطور کامل اجرایی کرد.
*** توقف چرخه اسقاط توسط دولت، دلیل تداوم آلودگی هوای تهران
هرچند گره زدن اسقاط ناوگان فرسوده به واردات خودروهای سواری در ابتدا سیاست هوشمندانهای به نظر میرسد اما اسقاط در سال گذشته با یک رکود بیسابقه مواجه شد به طوری که در بدترین شرایط سالهای اخیر در پایان سال 97 تنها 100 هزار گواهی خرید و فروش شد. عامل اصلی توقف چرخه اسقاط، ناپایدار بودن بازار عرضه و تقاضا بهواسطه گره زدن خرید گواهیهای اسقاط تنها به واردکنندگان خودرو بوده است.
با توجه به شرایط ذخایر ارزی کشور ناشی از تحریمها، دولت واردات خودروهای سواری در سال 97 را ممنوع کرد که این مسأله بهطور مستقیم روی اسقاط ناوگان فرسوده اثر منفی داشت. با کاهش واردات خودروهای سواری از 2 میلیارد دلار در سال 96 به 500 میلیون دلار در سال 97، اسقاط ناوگان فرسوده نیز یک کاهش 75 درصدی را تجربه کرد و این مسأله نگرانی درباره آلودگی هوای کلانشهرها و همچنین مصرف بیرویه سوخت در کشور را دوچندان کرد.
در نهایت با توجه به اینکه در بازار تقاضای گواهی اسقاط، خریدار دیگری وجود نداشت، علاوه بر کاهش 75 درصدی اسقاط، حدود 100 هزار گواهی در پایان سال 97 در مراکز اسقاط انباشته شد. این مسأله تنها به همینجا ختم نشد به طوری که بازار خالی از خریدار گواهیها منجر به تعطیلی 90 درصدی این مراکز معادل 200 مرکز و بیکاری قریب به 25 هزار نفر بهطور مستقیم و غیرمستقیم در این مراکز شد.
*روند تعداد گواهیهای خریداریشده در مراکز اسقاط در سالهای اخیر
***
اولویتبندی راهکارهای مقابله با آلودگی هوا به دلیل کمبود منابع مالی
نکتهای که همچنان پابرجاست و ممکن است مانعی در برابر اجرای راهکارهای کاهش آلودگی هوا باشد، محدودیتهای تأمین منابع مالی برای اجرای آنهاست، بنابراین برای رفع چنین مشکلی در اولین گام ضروری است که یک اولویتبندی و رتبهبندی بین راهکارهای مؤثر، بر مبنای هزینههای اجرا و میزان اثرگذاری آنها در کاهش آلودگی هوا انجام شود. بر این اساس، راهکارهایی اتخاذ شوند که هزینه کمتر و فایده و اثربخشی بیشتری در این مقطع زمانی داشته باشند. *** کمبود منابع مالی دلیل شکست راهکارهای مقابله با آلودگی هوا
شهرداری تهران ضمن ارائه برنامههای سال ۱۳۹۷ این مجموعه، علت اصلی اجرایی نشدن راهکارهای مؤثر کاهش آلودگی هوای تهران را عدم تخصیص بودجههای دولتی برای اجرای این راهکارها اعلام کرده است. بنابراین اصلیترین مسأله در اجراشدن راهکارها، توجیه اقتصادی آنهاست، بدین معنی که برای کاهش آلودگی هوا باید راهکاری اتخاذ شود که هزینه مستقیمی در پی نداشته باشد. از این رو طرح کاهش بهعنوان راهکار اصلی کاهش آلودگی هوای تهران معرفی و از آبان ۱۳۹۵ در تهران اجرایی شد. طرح کاهش که شاخهای از طرح منطقه کمانتشار (LEZ) در ایران معرفی شده است، در عمل جزئیات متفاوتی داشته و تنها بر پایه معاینه فنی خودروها استوار است، لذا با ارزیابی تأثیر معاینه فنی در ایران میتوان میزان کاهش ذرات معلق هوای تهران ناشی از این طرح را محاسبه کرد. این ارزیابی بر اساس سناریوی «EISINGER2005» انجام شد که نتایج محاسبات نشان میدهد با اجرای کامل این طرح در سطح شهر تهران، حدود 5/1 درصد (معادل 5/0 میکروگرم بر مترمکعب) از ذرات معلق شهر تهران کاهش خواهد یافت.
طرح کاهشی که در حال اجراست، تا زمانی که مبتنی بر معاینه فنی و کنترل حدود آلایندگی خودروها باشد، هرچند گامی رو به جلو بهمنظور بسترسازی راهکارهای مؤثر بر کاهش آلودگی هوای تهران محسوب میشود اما نمیتواند کاهش چشمگیری در غلظت ذرات معلق هوای تهران ایجاد کند، از این رو ضروری است راهکارهایی بهمنظور بهبود طرح کاهش ارائه شود و مورد بررسی دقیق کارشناسی قرار گیرد. طرح کاهش اجرا شده در ایران با الگوگیری از طرح منطقه کمانتشار (LEZ) است که نتایج بسیار موفقی را در اروپا به همراه داشته است اما آنچه منجر به تفاوت نتایج طرح کاهش در ایران و طرح LEZ در اروپا میشود، فاکتورهایی است که در این طرحها کنترل میشود. حدود مجاز آلایندگی در معاینه فنی بهعنوان تنها فاکتور کنترلکننده آلایندگی خودروها در ایران انتخاب شده است اما در طرح LEZ مناطق مختلف اروپا، فاکتورهای مؤثر دیگری برای کاهش آلایندگی خودروها شامل فرسودگی خودرو، فیلتر دوده، سوخت جایگزین و... انتخاب شده است.
* فاکتورهای مؤثر کنترل آلایندگی در طرح LEZ کشورهای اروپایی * فاکتورهای موجود در طرحهای LEZ اروپایی، راهکارهای هفتگانه کاهش انتشار ذرات کمتر از 5/2 میکرون را تداعی میکند که به دلیل تحمیل هزینههای مستقیم و چالشهای اقتصادی اجرای آنها، از اولویت دستگاههای مسؤول خارج شده بودند. بنابراین زمانی کاهش آلودگی هوای تهران مشاهده میشود که این راهکارهای قطعی کاهش آلودگی هوا در بستر معاینه فنی اجرایی شوند. *** چرایی عدم استقبال مراکز اسقاط از خرید خودروهای فرسوده
در حال حاضر اصلیترین دلیل توقف چرخه اسقاط این است که مراکز اسقاط تحت هیچ شرایطی اقدام به خرید خودروهای فرسوده نمیکنند، چرا که یک بازار پایدار و متعادل برای خرید گواهیهای اسقاط وجود ندارد. بنابراین اولین گام و شرط لازم برای رونق چرخه اسقاط، توسعه پایدار بازار تقاضای گواهیها خواهد بود. از این رو با توجه به بررسیها و محاسبات انجام شده، واردکنندگان قطعات خودرو، شهرداریهای کلانشهرها و ایجاد نظام انگیزشی مالیاتی، پایدارترین بازارهای گواهیهای استاندارد برای این مسأله شناخته میشوند. واردکنندگان قطعات خودرو (اعم از خودروی سبک، سنگین و موتوسیکلت) بیشترین ارزش وارداتی کالا به کشور را در سالهای اخیر داشتهاند به طوری که سال 96 بهتنهایی 2/9 درصد ارزش کل واردات کشور با ارزش حدود 5 میلیارد دلار به این بخش اختصاص یافت و قطعات خودرو در صدر کالاهای عمده وارداتی قرار گرفت. با توجه به نیاز مستمر کشور به قطعات خودرو، این بازار میتواند پایدارترین بازار تقاضای گواهیهای اسقاط باشد، لذا پیشنهاد میشود: «واردکنندگان قطعات خودرو مکلف شوند علاوه بر پرداخت عوارض گمرکی، بهازای واردات قطعه به ارزش 20 هزار دلار، یک گواهی اسقاط از مراکز اسقاط دریافت کنند. ترخیص قطعات وارداتی خودروها هم منوط به ارائه گواهی اسقاط مذکور به سازمان گمرک جمهوری اسلامی ایران باشد». با توجه به محاسبه اثرات تکلیف فوق در حوزههای مختلف صنعت خودروسازی میتوان گفت الزام واردکنندگان قطعات خودرو به دریافت گواهی اسقاط نهتنها اثرات منفی قابلتوجهی ندارد که در بخشهای مختلف خودروسازی، قطعهسازی، مراکز اسقاط، توزیعکننده سوخت و... اثرات مثبت چشمگیری خواهد داشت. از جمله این اثرات میتوان به افزایش تولید سالانه 150 هزار دستگاهی خودروسازان، صرفهجویی 500 میلیون لیتری سوخت بهطور سالانه، فعالیت مجدد 220 مرکز اسقاط با حدود 25 هزار کارگر، افزایش فعالیت و انگیزه قطعهسازان داخلی و کاهش آلودگی هوای کلانشهرها اشاره کرد.
***
نقش شهرداریها در رونق چرخه اسقاط ناوگان فرسوده
شهرداریها با توجه به رسالت خود در ایجاد هوای پاک، یکی از ذینفعان اصلی اجرای این طرح خواهند بود، لذا لازم است با خرید گواهیهای اسقاط و رونق بازار عرضه و تقاضای این گواهی، گامی بلند در راستای ایجاد هوای پاک در شهر بردارند، از این رو پیشنهاد میشود:
«شهرداریهای کلانشهرها موظف شوند بهازای دریافت هر 200 میلیون تومان از محل درآمدهای ناشی از عوارض عمومی، یک گواهی اسقاط از مراکز اسقاط اخذ نمایند. شهرداریها با نظارت شورای اسلامی شهرها مجاز باشند بهتناسب افزایش هزینه ناشی از دریافت گواهی اسقاط، عوارض مذکور را افزایش دهند. اخذ عوارض مذکور صرفاً منوط به ارائه گواهی اسقاط به سازمان امور شهرداریها و دهیاریهای کشور باشد و در صورت عدم اجرای این تبصره، سازمان مذکور مکلف شود مبلغ متناسب عدم اجرای تعهدات شهرداریها را از تخصیص منابع مالی بودجه کل کشور به شهرداریها کسر کند».
***
راهکارهای موثر بر کاهش انتشار PM5/2
با توجه به اهمیت مساله آلودگی هوا، راهکارهایی بهواسطه نظرات کارشناسی و همچنین تجربیات موفق سایر کشورها در کاهش انتشار PM5/2 ارائه شده که به شرح زیر است:
1- اسقاط و از رده خارج کردن ناوگان فرسوده
2- نصب فیلتر دوده روی خودروهای دیزلی
3- جایگزینی موتوسیکلتهای برقی و انژکتوری
4- ارتقای سطح کیفیت سوخت مصرفی خودروها
5- استفاده از سوختهای جایگزین شامل: CNG، LPG و هیبرید
6- نصب کاتالیست روی خودروهای بنزینی
7- طرحهای مدیریت ترافیک مانند طرح منطقه کمانتشار (LEZ)
از بین راهکارهای اشاره شده، نصب کاتالیست روی خودروهای بنزینی و ارتقای سطح سوخت، با رشد خوبی در کشور و بویژه در شهر تهران همراه بوده است اما دیگر راهکارها از سالیان گذشته تاکنون در پیچوخم اتفاقات مختلف گیر کردهاند و خروجی مطلوبی از آنها حاصل نشده است.
***
مشوقهای مالیاتی، ابزاری برای رونق چرخه اسقاط ناوگان فرسوده
یکی از مشوقهای معمول در نظام سیاستگذاری، مشوقهای مالیاتی است که در کشور ما نیز در زمینههای مختلف از این سیاست بهره گرفته شده و موفق هم بوده است. بنابراین در این چرخه نیز میتوان از این مشوق به نحو احسن و به گونهای که ذینفعان در این چرخه متضرر نشوند، استفاده کرد، لذا پیشنهاد میشود: «در صورتی که خریداران خودرو به ازای خرید یک دستگاه خودرو، تعداد گواهی اسقاط معادل آن را به شرکتهای خودروسازی یا نمایندگیهای مجاز فروش آنها تحویل دهند، قیمت نهایی فروش خودروی مذکور با احتساب نرخ مالیات بر ارزش افزوده 4 درصد محاسبه شود. سازمان امور مالیاتی نیز مکلف باشد در صورت ارائه گواهی اسقاط مذکور توسط شرکتهای خودروسازی، معادل تخفیف مذکور را در دریافت مالیات بر ارزش افزوده اعمال کند». محاسبات کارشناسی نشان میدهد اعمال این سیاست نه تنها اثر سوئی در اقتصاد و صنعت ندارد، بلکه منجر به رونق تولید و افزایش درآمدهای مالی خواهد شد به طوری که با اجرای این سیاست، سالانه حداقل 250 هزار دستگاه خودرو در کشور تولید میشود که علاوه بر توسعه کمی و کیفی تولیدات خودروهای کشور، منجر به بهبود وضعیت کار و کارگر خواهد شد. همچنین با توجه به افزایش تولید خودروسازیها، افزایش سود خودروسازان و افزایش درآمد دولت از محل افزایش دریافت عوارض ناشی از افزایش تولید خودرو بهوجود خواهد آمد. بنابراین ضروری است با رفع ناکارآمدیهای اشاره شده شامل ناپایدار بودن خریداران گواهی اسقاط و نبود ضمانت اجرایی و شفافیت در سازوکار اجرایی قوانین، بستری پویا و کارآمد برای ارتقای جایگاه اسقاط ناوگان فرسوده با هدف کاهش آلودگی هوای کلانشهرها و بهینهسازی مصرف سوخت ایجاد شود. اجرای کامل سیاستهای پیشنهادی اسقاط با کاهش 30 درصدی در انتشار PM5/2، اثرات قابل ملاحظهای در کاهش آلودگی هوای تهران خواهد داشت. به طوری که غلظت متوسط سالانه PM5/2 در هوای شهر تهران از 35 به 24 میکروگرم بر مترمکعب خواهد رسید و به تبع این میزان کاهش، صرفهجویی سالانه بیش از 450 میلیون دلار در هزینههای سلامت عمومی شهر تهران حاصل میشود. همچنین متوسط شاخص AQI روزهای آلوده تهران از 120 به 90 میرسد که در حالت کلی میتوان گفت مردم شهر تهران دیگر روز آلوده و ناسالمی را تجربه نخواهند کرد.
***
اسقاط ناوگان فرسوده طرحی بینیاز از بودجههای دولتی
اسقاط ناوگان فرسوده مورد تأیید همه کارشناسان و مسؤولان بوده، از ابتدای دهه 90 تصمیم گرفته شد با اتخاذ یک سیاست هوشمندانه، وابستگی این راهکار به بودجههای دولتی قطع شود. در این سیاست، واردکنندگان خودروهای سواری موظف شدند بهازای واردات خودرو با مشخصات معین، گواهی اسقاط از مراکز اسقاط دریافت کنند و این مسأله باعث شد چرخه اسقاط رونق یابد و تعداد گواهیهای بیشتری خریداری شود. قبل از سال 90 که دولت وظیفه خرید گواهی را داشت، به طور متوسط سالانه 150 هزار گواهی خریداری میشد اما با رشد اسقاط در سیاست جدید، 400 هزار گواهی در پایان سال 96 خریداری شد که بیشترین میزان اسقاط در طول اجرای این راهکار بود.
ارسال به دوستان
بگذارید فوتبال برای مردم بماند!
بنفش سر آبی را برید
* چگونه تعلل وزارت ورزش و مدیرانش موجب خلق بحران استراماچونی شد
مهدی طاهرخانی*: هواداران استقلال از همان چیزی که میترسیدند، عدل در بدترین زمان ممکن به سرشان آمد. تنها چند روز از صدرنشینیشان بعد از چند فصل سکونت در خانههای میانی جدول گذشته بود که ناگهان «عمود خیمه» تیمشان رفت. استراماچونی که پیش از این تصور میشد تنها برای ترساندن و گرفتن امتیازاتی در حال تهدید مدیریت استقلال است، همانطور که وعده داده بود رفت، بیآنکه حتی به مدیران آبی اجازه یک دیدار خشک و خالی را بدهد. این خروجی مدیریت ورزش ما است؛ مشت نمونه خروار! تکهای کوچک از مدیریت کشور که حالا در بیتدبیری تمام، عینیت پیدا کرده است. آنهایی که حتی کوچکترین سررشتهای از کشورداری و مدیریت ندارند، با پوست و استخوان خود میفهمند و درک میکنند سوءمدیریت یعنی چه. استراماچونی رفت همانطور که پیشتر برانکو رفته بود. اتفاقات به فاصله 5 ماه به صورت باورنکردنی برای 2 باشگاه زیرمجموعه وزارت ورزش تکرار شد تا ثابت شود هیچ چیزی اتفاقی نیست. به صراحت میگوییم مقصر هیچ نهاد و مسؤولی نیست جز وزارت ورزش و جوانان. آدرس غلط تحریم و FATF را به توده ندهید که آنها معلول هستند و شما خودتان تمامقد علت. تحریمها بدون هیچ شک و شبههای تاثیر فراوانی در مدیریت کلان کشور و حتی ورزش گذاشتهاند اما این به آن معنا نیست که یک باشگاه با چند مدیر و دهها کارمند و صدها رابط و میلیونها هوادار نتواند از راه درست و بیخطر تنها مبلغ
100 هزار یورو را بدون دردسر به یک خارجی برساند. چطور برانکو در 4 سال گذشته پولش را گرفت؟ کیروش چگونه بدون آنکه متهم به پولشویی شود همه مطالباتش را دریافت کرد؟ داستان برای دیگر مربیان خارجی کشور، از جمله ایگور کولاکوویچ مربی مونتهنگرویی تیمملی والیبال چگونه است؟ چرا هیچکس متهم به پولشویی توسط پلیس کشورش نشد و تنها این مشکل برای استراماچونی وجود داشت؟
* آدرس غلطی به نام تحریم
مدیر استقلال به چشم هوادار زل میزند و آدرس غلط تحریم را میدهد. بله! کار در وضعیت شبهجنگی (تحریمهای سخت خارجی) بسیار سخت است اما مقصر وزارت ورزش است که این مهم را درک نکرد و برای مدیریت سرخابیهای پایتخت به جای مدیرانی که نمرهشان دستکم 18 از 20 است، سراغ افرادی رفت که با تبصره باز هم نمرهشان تکرقمی است. تحریم نه برای امروز است نه دیروز.
کشور چندین سال است با این معضل دست و پنجه نرم میکند و مقصر افرادی هستند که سراغ مدیریت قوی برای حل این مشکل بزرگ نرفتند. اگر تا پیش از این وزرای ورزش و روسای سازمان تربیتبدنی، تصور میکردند پستهای «نامآور» و «نانآور»ی مثل مدیریت سرخابیها را میتوانند به هر دوستی که به آن بدهکار هستند هبه کنند، اینک باید به فکر انتخاب «بهترینها»ی کشور برای این پستها باشند. در دورهای که هیچ مشکلی اعم از تحریم و بسته شدن حسابهای بانکی و این دست از مشکلات نبود، میشد هر فردی را بدون هیچ کارنامه مرتبطی پیدا کرد و در عرض یک سال او را از یک گمنام مطلق، مبدل به معروفترین چهره روز کرد. اگر همین امروز یکی از وزرای کمترشناخته شده کابینه بخواهد کنار مدیر عامل استقلال یا پرسپولیس با پای پیاده حد فاصل چهارراه ولیعصر تا سهراه جمهوری تهران را طی کند، چند درصد مردم او را میشناسند و چند نفر مدیران سرخابی را؟ جواب قطعا روشن است و همه میدانند مدیران سرخابی چه چهرههای شناخته شدهای بین توده هستند. شاید همین شهرت و درآمدن از گمنامی، خیلی از مدیران پاییندستی را وسوسه کند تا با فشار و ابزارهای موجود بخواهند وزارت ورزش آنان را در رأس مدیریت بگذارد. این دقیقا نطفه و نقطه شروعکننده همه مشکلات کلان فوتبال است. اما حالا وضعیت تغییر کرده و باید همانگونه که برای پستهای حساس مثل مدیریت یک نهاد مهم، دقت و وسواس به خرج داده میشود، برای مدیریت باشگاههای پرهوادار نیز این وسواس را به خرج داد. اگر بیاهمیتی شود، نتیجه همانی میشود که امروز در باشگاه استقلال میبینیم و دیروز در باشگاه پرسپولیس شاهدش بودیم.
* مدیریت به روش صرافی و بازاری
از همان روز نخست که باشگاه استقلال سراغ مربی ایتالیایی رفت، باید همه راهکارهای موجود را برای پرداخت مبلغ 750 هزار یورویی او و 3 دستیارش پیشبینی میکرد. سراغ راهکارهای دمدستی رفتن مثل صرافی در کشورهای همسایه و این دست از ابزارهای کوچه بازاری، نتیجهاش میشود همینی که امروز شاهدش هستیم. استراماچونی میرود چون مدیرعامل و اعضای هیاتمدیره استقلال طی این چند ماه اخیر، هرگز تهدیدهایش را جدی نگرفتند و تصور کردند او در حال فشار آوردن است و هرگز راضی به ترک تهران نمیشود. اثبات این ادعا سخت نیست. سرمربی آبیها در حالی شنبه و یکشنبه تمرین را تحریم کرد که هیچ تلاشی برای دیدنش نشد و تازه شامگاه یکشنبه که نامه فسخ قراردادش را رسانهای کرد، مدیران به تکاپو افتادند. تازه یادشان آمد ساعت 10 شب جلسه ویژه در هتل کنار بازیکنان تیم تشکیل دهند و از همه آزاردهندهتر اینکه آن جمع ساعت 12 شب به خانه استرا رفتند و 2 ساعت تمام پشت در خانه او منتظر ماندند و موفق به دیدنش نشدند! وقتی کارد به استخوان سرمربی استقلال رسید، تازه همان کاری را کردند که باید 4 ماه قبل به صورت جدی فکری به حالش میشد. این، مدیریت مردانی است که وزیر ورزش شخصا برای استقلال انتخاب کرد. در حالی که هواداران استقلال ماهها علیه فتحی شعار میدادند و اعتقاد داشتند او مدیر مناسبی برای باشگاه محبوبشان نیست، وزیر ورزش به صورت آشکارا مقاومت کرد و گفت هیچ برنامهای برای تغییر فتحی ندارد! اما حالا که هواداران استقلال همانند تماشاگران پرسپولیس، مقابل ساختمان باشگاه تجمع میکنند و شعار میدهند، خبر تغییرات احتمالی شنیده میشود. فتحی بزودی میرود همانطور که عرب رفت اما تا وقتی که وزارت ورزش نخواهد موضوع مدیریت سرخابیها را جدی بگیرد، از این دست اتفاقات باز هم رخ میدهد؛ شک نکنید!
* چرا زودتر کاری نکردید؟
همانطور که پیشتر مترجم استراماچونی در مصاحبه با «وطن امروز» افشا کرده بود، این مربی ایتالیایی با اولین پرواز روز دوشنبه، خاک ایران را ترک کرد. پس از رسانهای شدن این خبر و تجمع 500 نفری هواداران استقلال مقابل ساختمان باشگاه بود که مسؤولان بالادستی وزارت ورزش به صرافت افتادند و هر یک مدعی شدند با کمک وزارت امور خارجه و دولت سعی میکنند این مشکل را به گونهای حل کنند. حتی عراقچی میگوید ما او را بازمیگردانیم. اما باید پرسید چرا این مدیران و مسؤولان در تمام 4 ماه گذشته که سرمربی استقلال مرتب نسبت به مشکلات مالی گله میکرد، برای حل معضل پا پیش نگذاشتند؟ باید همیشه یک گره کوچک و ساده را آنقدر کور و سردرگم کرد که سرانجام پای همه بالادستیها برای بازکردنش به مسأله باز شود؟! امروز اسماعیل خلیلزاده به عنوان رئیس هیاتمدیره استقلال حرفهای تازهای را میزند و مدعی میشود نیمی از قرارداد استراماچونی و دستیارانش پرداخت شده است اما باید سوال کرد چرا تا وقتی این مربی در ایران بود این حرفها به هواداران زده نشد؟ او در تهران بود و هیچکس برای حل مشکل پا پیش نگذاشت اما حالا وزارت امور خارجه و باقی مدیران ماموریت بازگرداندنش را دارند!
با این وجود به نظر میرسد همه این تلاشها مشابه همانی است که پیشتر قرار بود برای حل مشکل برانکو انجام شود اما با گذشت زمان دیگر هیچ خبری از هیچ مسؤولی نشد. امثال برانکو و استراماچونی میروند و این هزینه کلانی است که میلیونها هوادار باید برای انتخابهای غلط وزارت ورزش با پوست و استخوانشان بدهند. زیر بار فشار گرانی و مصائب بیپایان اقتصادی، برای بخشی از مردم، فقط همین «دلخوشی فوتبالی» مانده بود که دولت آن را هم از آنان گرفت. آقای رئیسجمهور مچکریم!
دبیر گروه ورزشی*
ارسال به دوستان
با سرمایهگذاری ۱۷۰ میلیارد ریالی توسط ستاد اجرایی فرمان امام(ره) در قائمشهر صورت گرفت
احیای نساجی مازندران
در نخستین روز سفر استانی محمد مخبر، رئیس ستاد اجرایی فرمان امام به مازندران، مراسم احیای کارخانه نساجی قائمشهر با حضور استاندار، نماینده ولیفقیه و مسؤولان استانی برگزار شد. به گزارش «وطنامروز»، محمد مخبر در این مراسم اظهار داشت: در ۱۵ ماه گذشته توانستیم نزدیک به ۲۰ هزار طرح را به نتیجه برسانیم. وی افزود: آمادگی این وجود دارد حداکثر ظرف 6 ماه آینده تمام فازهای این کارخانه که چیزی حدود ۷۰۰ شغل ایجاد میکند را راهاندازی کنیم که این مسأله کنترل و نظارت آقای استاندار را میطلبد.
مخبر با تاکید بر اینکه همه چیزمان برای مردم است و دشمن بعد از مایوس شدن از تقابل در حوزههای نظامی، امنیتی و سیاسی به بخش اقتصادی روی آورده است و تمام فشار را روی آن گذاشته است، گفت: ما در این بخش ضعف داریم و علت آن هم این است که این بخش را به دست مردم ندادهایم و اگر آن را به دست مردم میدادیم همانطور که جنگ و مسائل امنیتی را به این شکل اداره کردیم، اقتصاد را هم به همین شکل میتوانستیم اداره کنیم. رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام افزود: در استان مازندران در همین سفر تقریبا ۵۸۰۰ طرح را که ۱۴۰۰ طرح آن بازآفرینی و احیاست افتتاح میکنیم و در مجموع هزار و ۱۲۰ میلیارد تومان در استان مازندران در بخشهایی چون بازسازی مناطق سیلزده و بخشهای عمرانی سرمایهگذاری کردهایم. مخبر خاطرنشان کرد: در استان مازندران ۱۴۳۰ پروژه زیربنایی راهاندازی کردیم که شامل ۳۵۰ کلاس درس، ۱۴۰ مسجد، ۹۰ پروژه زیربنایی مثل کتابخانه و خانه عالم و ساخت ۱۱۵۰ مسکن محرومان میشود. وی ادامه داد: طبق اعلام استاندار، احیای فاز اول نساجی مازندران نیاز به ۱۷ میلیارد تومان سرمایه داشت که انجام دادیم، در ادامه برای فازهای بعدی هم آمادگی داریم که طبق آمار اعلامی دولت ورود کرده و برای مردم اشتغال ایجاد کنیم. در ادامه این مراسم حجتالاسلام معلمی، نماینده ولیفقیه در استان مازندران با اشاره به عنایات رهبر معظم انقلاب به نساجی قائمشهر گفت: امید است روند احیای نساجی مازندران با ورود جهادی ستاد اجرایی فرمان امام رونق پرشتابی پیدا کند. وی افزود: ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) که یادگار امام راحل است منشأ خیر و برکت برای ایجاد اشتغال و تولید است و امیدواریم خداوند متعال بر توفیقات آن بیفزاید.
در ادامه این برنامه احمد حسینزادگان، استاندار مازندران با تقدیر از عملکرد و نگاه ویژه ستاد اجرایی فرمان امام به مازندران اظهار داشت: ستاد اجرایی فرمان امام اولین نهادی بود که شاید مستقیما هم با بحث سیل مرتبط نبود و مسؤولیتی نداشت ولی بیشترین خدمات را به سیلزدگان ارائه کرد که از این بابت هم جای سپاسگزاری دارد.
وی افزود: خدمات ستاد اجرایی فرمان امام(ره) در بحث راهاندازی کارخانجات و پروژههای عمرانی، بهداشت و درمان، حمایت از خانوادههای تحت پوشش بهزیستی و معلولان، مدرسهسازی و مسجدسازی و ایجاد قرارگاههای جهادی یک مدل مدیریتی جدید بدون بروکراسیهای زائد و فاسد است که اثرات مطلوبش به مردم برمیگردد و این موضوع کمتر در رسانهها و بخشهای مختلف مطرح شده است. وی ادامه داد: مهمترین کار ستاد اجرایی فرمان امام هم راهاندازی تسهیلگری در بخش اقتصادی و اجتماعی است که در روستاها و در ایجاد اشتغال نقش موثری داشته است. استاندار مازندران با اشاره به تاکید رهبر انقلاب بر احیای نساجی مازندران خاطرنشان کرد: امکان نداشت رهبر معظم انقلاب مسؤولی از استان مازندران چه در حوزههای اجرایی و چه از نمایندگان مجلس خبرگان را ببینند و درباره اینکه بالاخره تکلیف نساجی مازندران چه شد سوال نکنند. وی با اشاره به اینکه این مسأله نشاندهنده آن است که واقعا موضوع نساجی فراتر از یک کارخانه است، گفت: نساجی قائمشهر بخشی از تاریخ و هویت مردم قائمشهر شده است و نمیتوانید قائمشهر را بدون نساجی فرض کنید و لذا امروز برای ما یک روز تاریخی است. در ادامه این برنامه فرماندار قائمشهر نیز اظهار داشت: از حمایت ستاد اجرایی فرمان امام هم از طرف خود و هم از طرف شهروندان گرانقدر قائمشهر تشکر فراوان دارم.
گفتنی است کارخانه نساجی قائمشهر که با نام نساجی مازندران هم شناخته میشود، از نخستین واحدهای صنعتی بزرگ کشور محسوب میشد که کلنگ آن سال ۱۳۰۷ به زمین زده شد و سال ۱۳۱۳ به بهرهبرداری رسید. بعدها تعداد کارخانههای نساجی در قائمشهر به 3 واحد رسید تا چرخه ریسندگی کامل شود.
گذشت و تغییر زمان از کاهش کشت پنبه در مازندران گرفته تا فرسودگی ماشینآلات و سنگینی بروکراسی ناشی از مالکیت دولتی سبب شد مشکلات کارخانههای نساجی از سال ۷۲ با واگذاری آن به بانک ملی آن هم با هدف حل معضلات ناشی از مالکیت دولتی نمود بیرونی پیدا کند. مشکلات واحدهای باقیمانده نساجی قائمشهر از دهه ۸۰ با واگذاریهای مختلف و نسخههایی که با تغییر هر دولت، وزیر و استاندار پیچیده میشد، به کلاف سردرگم تبدیل شد. در حال حاضر کارخانه نساجی شماره یک قائمشهر پس از واگذاریهای مختلف و انباشتهشدن مشکلات در مالکیت شهرداری این شهر قرار دارد و به خاطر مشکلاتی که این نهاد به لحاظ حقوقی و مالی گرفتار آن است، عملا حل مشکلاتش به حالت تعلیق در آمده است. شاید کمتر خانوادهای را در سوادکوه، زیرآب، شیرگاه، پلسفید، جاده نظامی و قائمشهر بتوان پیدا کرد که عضوی از آن در کارخانه نساجی فعالیت نداشته است. با سیلهای رخ داده در سالهای اخیر معیشت اغلب محلیها در مازندران تحت تاثیر قرار گرفته بود و نیروی کار فعال در این شهرستان رهسپار شهرهای دیگر شده بودند که با افتتاح دوباره این کارخانه میتوان به توسعه اقتصادی قائمشهر و ایجاد زنجیره تولید در سراسر استان مازندران امیدوار بود.
ارسال به دوستان
سیدقاسم موسویقهار شاعر، مداح و مناجاتخوان پیشکسوت دعوت حق را لبیک گفت
مرغ باغ ملکوت
عباس اسماعیلگل: سیدقاسم موسویقهار، صاحب صدای ماندگار در مناجاتخوانی که با دعای سحرهای ماه مبارک رمضان میان عامه مردم شناخته میشد، پس از تحمل بیماری سرطان درگذشت. موسوی قهار، مداح و قاری که مردم ایران صدایش را سالها از رادیو و تلویزیون شنیده بودند، در 71 سالگی دار فانی را وداع گفت. موسویقهار که مدتها از سرطان حنجره رنج میبرد، پس از عفونت در مجرای تنفسی در بیمارستان امیراعلم تهران بستری شد و در حالی که خانواده او درصدد حل مشکلات مالی برای تأمین مخارج بیمارستانی بودند، چشم از جهان فروبست. موسویقهار پس از درگذشت «سیدجواد ذبیحی» که بهترین مناجاتخوان رادیو ایران در سالهای پیش از انقلاب بود، به رادیو راه یافت و به بهترین دعاخوان و مناجاتخوان صداوسیمای جمهوری اسلامی تبدیل شد. وی تمام ادعیه روزهای هفته، ایام ماه مبارک رمضان، ابوحمزه ثمالی، دعای سحر و زیارت و دعاهای مختلف را خواند که در طول چند دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی از رسانه ملی پخش شده است. موسویقهار در زمره بهترین قاریان ایرانی و مداحان و ذاکران حسینی هم بود و مجالس ترحیم و محافل و هیأتهای مذهبی گوناگونی را در سراسر ایران اداره میکرد. او همچنین بارها در کشورهای دیگر به زبانهای فارسی و عربی به اجرای برنامه پرداخته بود که ایرانیان مقیم اروپا و آمریکا، خاطرات فراوانی از مداحیهای او در وصف مولای متقیان علی(ع) دارند.
* آرامش زیر سایه سیدالکریم
خانواده مرحوم موسویقهار درخواستی مبنی بر تدفین پیکر این ادعیهخوان و مداح اهلبیت(ع) در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) براساس وصیت وی به شورای عالی قرآن داده بودند که پس از انجام هماهنگیهای لازم مجوزهای لازم در این زمینه اخذ شد و پیکر مرحوم موسویقهار در حرم نورانی سیدالکریم(ع) تدفین میشود. قرار است مراسم تشییع زندهیاد موسویقهار صبح امروز از مقابل خانه مداحان اهلبیت(ع) با نوا و روضهخوانی مداحان و ذکران اهلبیت(ع) به سمت حرم عبدالعظیم حسنی(ع) برگزار شود.
***
گفتوگوی «وطن امروز» با حسن سلطانی، مجری برنامههای آیینی صداوسیما
موسوی قهار صدایش را وقف اهل بیت کرد
«حسن سلطانی» مجری برنامههای آیینی صداوسیما که بسیاری از مخاطبان او را به واسطه اجرای برنامه سحرگاهی رسانه ملی در ایام ماه مبارک رمضان در خاطر دارند، به دلیل اجرای مشترک با زندهیاد موسویقهار در برنامههای مختلف، رابطه نزدیک و صمیمانهای با وی داشت. سلطانی در گفتوگو با «وطن امروز» از ناگفتههایی درباره شخصیت خاص این مداح پیشکسوت برایمان گفت: زندهیاد موسویقهار از نعمتی بزرگ برخوردار بود و آن نعمت صدای دلنشین بود که خداوند به وی عطا کرده بود و بشدت صدایش مورد اقبال عموم قرار گرفته بود و طی این 36 سالی که مداوم صدای روحانی ایشان در ماه رمضان از شبکههای مختلف صداوسیما پخش میشد، به دلبستگی مردم نسبت به لحن، آوا و سبک و سیاق این استاد نغمهسرا افزوده شد. وی افزود: به جرأت میتوان گفت صدای زندهیاد موسویقهار از معدود صداهایی است که پس از انقلاب اسلامی در چند دهه به اثری ماندگار و نوستالژیک برای اقشار مختلف مردم بدل شد که مردم سحرهای خود را با سپردن گوششان به نوای دلنشین وی به صبح میرساندند. سلطانی در ادامه به مهمترین ویژگی زندهیاد موسویقهار اشاره کرد و گفت: مهمترین ویژگی زندهیاد موسویقهار را میتوان کمحرفی و بهتر بگویم مفید حرف زدنش دانست بهطوری که چند مرتبهای که ایشان میهمان بنده در برنامههای مختلف صداوسیما بود، حتی یک بار هم نشد پشت سر دوستان و همکاران مشترک غیبت کند و حرف نامربوط و بدون هدفی درباره اطرافیان بزند که این ویژگی مسلما از شخصیت محترم و باوقار موسویقهار نشأت میگرفت. وی در ادامه خاطرنشان کرد: کسی که صدایش را وقف مناجاتخوانی و نشر معارف اهلبیت(ع) میکند، باید سعی کند در کلامش هم متانت و طهارت را رعایت کند، زیرا کلامش در راستای ترغیب عده کثیری برای گفتوگوی عاشقانه با خالقشان استفاده میشد و مسلما چنین افرادی باید بشدت از صدای خود مراقبت کنند.
سلطانی تاکید کرد: خوشبختانه زندهیاد موسویقهار از معدود شخصیتهایی بود که از صدای دلنشین خود مراقبت فراوانی میکرد و از سوی دیگر نیز بسیار اهل خودسازی بود بهطوری که مرحوم قهار معتقد بود نباید هر کلامی از حنجره مناجاتخوان بیرون آید و باید حرمت کلام کسی که با قرآن و خدا مناجات میکند همیشه حفظ شود. مجری برنامههای آیینی صداوسیما در ادامه درباره ماندگارترین نوایی که از زندهیاد موسویقهار به یادگار مانده است، گفت: بدون شک نواها و آوازهای ماندگار و زیبایی از ایشان به یادگار مانده که در اعیاد شعبانیه و ماه رمضان بهترین آثار موسویقهار از شبکههای مختلف صداوسیما پخش میشد اما بنده هم همانند همه مخاطبان معتقدم دعای سحر با نوای ایشان نهتنها یکی از بهترین آثارشان است، بلکه یکی از ماندگارترین نواهای منتشر شده در 40 سال اخیر صداوسیما محسوب میشود که اقشار مختلف مردم به محض شنیدن این نوای دلنشین خاطرات زیبا و به یادماندی روزهای خاطرهانگیز ماه رمضان برایشان زنده میشود. بهطور حتم این محبوبیتی که ایشان بهخاطر خلق نواهای ماندگار کسب کرده، باقیات صالحاتی برایشان خواهد بود.
وی در پایان به سختیهایی که زندهیاد موسویقهار در این سالها بهخاطر ابتلا به سرطان حنجره متحمل شد اشاره و تصریح کرد: مسلما برای کسی که بیشترین سالهای عمرش را با خواندن و ذکر گفتن برای حق تعالی سپری کرده، بسیار سخت و دردناک خواهد بود که با ابتلا به بیماری مهلک سرطان حنجره و از کارافتادن تارهای صوتیاش توان مناجاتخوانی را از دست بدهد و متاسفانه آنطور که بنده اطلاع کسب کرده بودم زندهیاد موسویقهار بهخاطر این مسأله بسیار از نظر روحی تحت فشار بود و شرایط بسیار سخت و دردناکی را سپری میکرد.
***
بخشی از آخرین گفتوگوی مرحوم موسویقهار با «وطن امروز»
دل را برای وصل یار، آماده وصلت کنیم
* شما مقابل امام خمینی(ره) سرودی قرائت کردید که تأثر حضرت امام را برانگیخته بود؛ آن سرود برای چه کسانی خوانده شد؟
بله! من توفیق داشتم محضر حضرت امام و مقام معظم رهبری نیز قرائت دعا، مداحی و... داشته باشم. اتفاقا در دیدار اخیر جامعه قرآنی با مقام معظم رهبری حضور داشتم. ایشان نیز به حقیر لطف دارند و هر بار که خدمت میرسیم با اظهار لطفی که میکنند، به ما انرژی و شوق فراوانی تزریق میکنند. اما درباره سرود «شهید من» که در محضر امام خواندم؛ من قبلا این سرود را برای شهدا خوانده بودم ولی هیچگاه در جایی پخش نشده بود. آن دوره هم زمانی بود که مردم فوج فوج به جبهه اعزام میشدند و حال و هوای کشور متفاوت از همیشه بود. در جماران هم عمدتا برادران ارتشی برای اعزام به جبهه حاضر شده بودند و این سرود را خواندم که اتفاقا بیت «من سرباز روحالله/ که پیوستم به جندالله» را هم در آنجا اضافه کردم.
* تا حالا شده کسی از تأثیر صدای شما و منقلب شدنش بگوید؟
بله! تعداد بسیاری وجود داشته و البته از گفتن آن باک دارم اما در این مساله لطف خدا بسیار شامل حال من میشود. فردی بود که بعد از منبر آمد گفت من نه عقیدهای به دین داشتم و نه نماز اما بعد از شنیدن صدای شما، زندگیام تغییر کرد. یا زنی بعد از تماسهای پیاپی با دوستان و آشنایان شماره من را پیدا کرد و گفت: فقط میخواستم این را به شما بگویم که همسرم نمازخوان نبود و اعتقاد چندانی به دین نداشت، سر سفره ناهار، زمانی که دعای فرج شما را شنید، ناگهان منقلب شد و موقع غذا خوردن اشک از چشمانش جاری شد و بعد از آن نمازخوان و مومن شده است. در شهرستان مهدیشهر استان سمنان در مراسم ختم یکی از دوستان، من روی منبر رفتم و از مولا علی(ع) خواندم و جوانی از اهل تسنن به تشیع گروید. جالب آن است که الان نیز عمدتا با اکثر این افراد ارتباط دارم.
* شما با مرحوم صبحدل نیز ارتباط و همکاری داشتید؛ از ایشان و تاثیرشان بر مکتب ادعیهخوانی بفرمایید.
خدا خیرتان بدهد که از ایشان یاد کردید. خدا ایشان را رحمت کند. ایشان به معنای واقعی کلمه «تک» بودند. ذوق و خلاقیت ایشان در ادعیهخوانی سرشار بود. انسان وقتی میرود در جایی و به قرائت دعا میپردازد، همزمان از واکنش مخاطبان تاثیر میپذیرد، یک نگاه نامانوس حال آدم را میگیرد و نمیتواند بخواند اما ایشان با نگاهش من را راه میانداخت و انگیزه و شوق فراوانی در حین خواندن به من میداد. مرحوم صبحدل، معلمی بود که هدایت میکرد و آنقدر دلسوز بود که حتی به خانه مداحان، خوانندگان و مناجاتخوانها میرفت تا به ضبط برنامهها بپردازد. از شعرا تا مداحان و خوانندگان همه از او تمجید میکنند.
* در کنار ادعیهخوانی دیگر به چه فعالیتی در عرصه هنردینی مشغول هستید؟
من علاوه بر ادعیهخوانی، مداحی هم میکنم و خدا توفیقی داده است تا طبع شعر و تغزلم هم روان باشد. 3 جلد کتاب شعر دارم که اتفاقا همین الان، کتاب «نسیم سحر» در مقابل من است.
* امکانش هست شعری از آن را برایمان بخوانید؟
امشب بیا یک لحظه در خلوتگهی، خلوت کنیم
آنچه به خلوت کردهایم، آماده جلوت کنیم
درمان درد عاشقی، اشک است وصل روی یار
با اشک عشق و عاشقی، معشوق را دعوت کنیم
آید مشامم بوی یار، امشب بیا در کوی یار
یک لحظه رو در روی یار، در خلوتی صحبت کنیم
برگو تو با نامحرمان، اینجا سوی محرمان
این محفل نامحرمان، پاکیزه و خلوت کنیم
لطف خدای «قهار» برعاشقان پیوسته یار
دل را برای وصل یار، آماده وصلت کنیم
ارسال به دوستان
حسن روحانی دیروز 18 آذر به دانشگاه فرهنگیان رفت تا در مراسم 16 آذر شرکت کند
دیـده نشـو!
در اقدامی بیسابقه اکیپ پخش زنده صدا و سیما و خبرنگاران به برنامه دعوت نشدند و سایت ریاستجمهوری نیز برخلاف گذشته از پخش زنده این مراسم صرف نظر کرد
گروه سیاسی: روز دانشجوی امسال با فضایی نسبتا متفاوت با سالهای گذشته در دانشگاهها برگزار شد؛ از سخنرانی ریاست قوهقضائیه در دانشگاه تهران که با استقبال بالای دانشجوها همراه شد تا غیبت حامیان دولت و سکوت تشکلهای همسو با جریان اصلاحات که بخش قابل توجهی از آنان مصلحت را عدم برگزاری برنامه در شرایط فعلی دیدند. با همه اینها غایب بزرگ روز دانشجو کسی نبود جز «حسن روحانی». غایبی که البته با 2 روز تاخیر سعی کرد حاضری خود را در محیطی آرام بزند.
تأثیری که بسیاری آن را ناشی از وضعیت او در افکار عمومی بویژه پس از گرانی بنزین میدانند. حسن روحانی در حالی صبح دیروز با حضور در دانشگاه فرهنگیان، این دانشگاه را بهعنوان دانشگاهی به دور از فعالیتهای تشکیلاتی گروههای دانشجویی مانند دیگر دانشگاههای پایتخت، برای سخنرانی روز دانشجو انتخاب کرد که در اقدامی بیسابقه حتی اجازه ورود دوربینهای پخش زنده صداوسیما نیز برای پوشش این جلسه داده نشد. پایگاه خبری جماران که نزدیک به جریان اصلاحات است گزارش داد این اولین سخنرانی رئیسجمهور بود که نهتنها در صداوسیما که حتی از طریق پرتال ریاستجمهوری نیز پخش زنده نداشت و پایگاه اطلاعرسانی دولت تنها چند تصویر از سخنرانی رئیسجمهور منتشر کرده است. خبرگزاری تسنیم نیز گزارش داد که علاوه بر این همه خبرگزاریها به مراسم دعوت نشده بودند. با همه این تدابیر ویژه اما آنچنان که از متن سخنان منتشر شده رئیسجمهور نیز مشهود است، بخش قابل توجهی از سخنان روحانی را پاسخگویی به انتقادات وارد شده نسبت به عملکرد وی تشکیل داده است؛ سخنانی که وی در آن با نفی وعده 100 روزه و توهین بیشناسنامه خطاب کردن منتقدان هستهای در سالهای گذشته و از سوی دیگر توجیه عملکرد دولت در زمینه گرانی بنزین و مذاکرات هستهای، به دفاع کلی از عملکرد دولت پرداخته است.
* اگر کسی بخواهد به نمایندگی از ملت صحبت کند رئیسجمهور است
حسن روحانی صبح دیروز با حضور در دانشگاه فرهنگیان در جمع دانشجویان این دانشگاه با بیان اینکه همه دانشجویان باید با یک بیان صریح، خوب، روشن و شجاعانه مطالب خود را بیان کنند، تصریح کرد: ما به دنبال چنین دانشجویی هستیم که با صراحت در برابر کسانی که مسؤولیت دارند، مطالب و انتقادات خود را مطرح کند که البته این دوران و مسؤولیت نیز محدود است و دانشجو باید با قدرت گفتوگو، قدرت را نقد کند، اگرنه احتمال انحراف در قدرت وجود دارد و این قدرت شامل همه قوای کشور، نهادها، گروهها و حتی جامعه بزرگ مردم است.
رئیسجمهور در این بخش از سخنانش با اشاره به «بیشناسنامه» خطاب کردن منتقدان سیاست هستهای در سخنرانی اردیبهشت سال 93 خود گفت: اگر بگوییم فلان فرد، مخالفان را بیشناسنامه خوانده است، حرف نادرستی است. وی افزود: در یک مراسم سخنرانی فردی سخنی بر زبان آورد که مردم و ملت اینچنین میگویند و من گفتم از طرف مردم نگویید، بلکه بگویید نظر حزب من این است و منظور من از شناسنامه این بود و اینکه نه به عنوان کل ملت ایران سخن بگویید. روحانی با بیان اینکه اگر کسی بخواهد به نمایندگی از ملت صحبت کند، رئیسجمهور است، ادامه داد: اینگونه سخنان را تحریف نکنیم که به نفع کشور نبوده و نباید اینگونه عمل کنیم. باید واقعیتها را درک کنیم و همه زوایا را برای منفعت کشور در نظر بگیریم.
* چه زمانی گفتم مشکلات را 100 روزه حل میکنیم؟
رئیسجمهور در بخش دیگر سخنانش به انتقاد دانشجویان درباره وعده 100 روزه برای حل مشکلات کشور واکنش نشان داد. روحانی که در یکی از سخنرانیهای انتخاباتی خود در سال 92 گفته بود «راهحلهای کوتاهمدت یک ماهه و ۱۰۰ روزه برای حل مشکلات و معضلات اقتصادی، اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی در دولت تدبیر و امید پیشبینی شده است که با این برنامه ما میتوانیم در یک فرصت کوتاه شاهد تحول اقتصادی باشیم»، درباره این ادعا با اشاره به اینکه در انتخابات سال 92 اعلام کردم گزارش 100 روزه اولیه اقدامات دولت و اعلام اقدامات و برنامههای 4 ساله دولت در پایان دولت یازدهم 2 برنامه اصلی دولت است، تأکید کرد: چه زمانی گفتم مشکلات را 100 روزه حل میکنیم؟ بسیاری از دولتها در جهان برنامه گزارش اقدامات 100 روزه و برنامههای 4 ساله دارند و این اختراع و اکتشاف ما نیست. روحانی با تأکید بر اینکه در همان 100 روز ابتدایی دولت یازدهم بود که اولین توافق با 1+5 و 6 قدرت جهانی به صورت توافق موقت انجام، تصویب و اعلام شد، تأکید کرد: حتی حق غنیسازی جمهوری اسلامی ایران بهعنوان مهمترین دستاورد در آن توافق موقت به رسمیت شناخته شد، چرا که تا آن روز به دلیل قطعنامههای شورای امنیت، غنیسازی کشور را به رسمیت نمیشناختند اما اعلام کردند ایران حق غنیسازی دارد و این بزرگترین دستاورد 100روز اول بود. رئیسجمهور تأکید کرد: همین توافق موقت گشایشی در پولهای کشور ایجاد کرد و کلید ما چرخید و 700 میلیون دلار طبق توافق ژنو به صورت ماهانه آزاد شد. روحانی با اشاره به اینکه آزادسازی این مقدار پول دولت باعث رشد کشور شد و دولت قادر به اعلام نرخ تورم شد، گفت: در 100 روز اول اعلام کردیم تا پایان دولت، تورم تکرقمی میشود اما همه دوستان اقتصاددان ایراد میگرفتند که شاید چنین اقدامی عملی نباشد ولی به آنان گفتم، اگر عملی نشد، از مردم معذرتخواهی خواهم کرد. رئیسجمهور با بیان اینکه اواسط سال 94 تورم بعد از 26 سال تکرقمی شد، گفت: برای نخستینبار در سال 95 رشد اقتصادی در کشور 5/12 درصد شد که در آن سال مقام اول دنیا در شاخص رشد اقتصادی را کسب کردیم و همه با هم این کار را به نتیجه و سرانجام رساندیم.
* فسادآور بود اما اضطرار داشتیم
روحانی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به انتقادات از عملکرد دولت در دونرخی کردن قیمت سوخت و ارز که خود همیشه از مخالفان آن بوده است، گفت: بارها در دولت در اینباره بحث کردیم که نرخ ارز آزاد شود و برخی وزرا نیز چنین اعتقادی داشتند اما در نهایت به این نتیجه رسیدیم در صورت آزادسازی، زندگی مردم دچار سختی و قیمتها در بازار 2 برابر میشود و برخی معتقد بودند این تفاوت قیمت را به صورت یارانه به مردم دهیم که در نهایت متوجه شدیم افزایش قیمت کالاها با این پرداخت تفاوت قیمت فاصله دارد. روحانی با تأکید بر اینکه بنزین دونرخی و دلار چندنرخی سخت و فسادآور است، گفت: اما گاهی شرایط اضطرار به وجود میآید و باید در دوران سختی قبول کنیم و همه باید در کنار هم باشیم و دانشگاهها در چگونگی اجرای این طرح وارد شوند. رئیسجمهور در بخش دیگری از سخنان خود در جمع دانشجویان در دانشگاه فرهنگیان به موضوع اصلاح قیمت بنزین اشاره کرد و با تأکید بر اینکه قانون ما را موظف میکند قیمت حاملهای انرژی را افزایش دهیم، گفت: همیشه این بحث وجود داشته که افزایش قیمت بنزین به یکباره انجام شود یا به صورت سال به سال و کارشناسان نظرات متفاوتی در این زمینه دارند. روحانی با تأکید بر اینکه اساس تصمیم به سهمیهای کردن و افزایش قیمت بنزین این بوده است که نیازمند واردات بنزین نشویم، گفت: قبل از این دولت، بنزین و گازوئیل وارد میکردیم و حتی در فصل زمستان گاز را هم وارد میکردیم به طوری که یکی از کشورهای همسایه شمالی وقتی در یک زمستان سخت متوجه نیاز ما به گاز شد، قیمت را 9 برابر کرد و دولت قبل ناچار به پرداخت آن شد.
* ما به آمریکا اعتماد نکردیم
رئیسجمهور در ادامه با اشاره به شرایط امروز کشور گفت: در شرایط آسانی قرار نداریم و شرایط سخت است اما مقصر ما نیستیم. ما توافق را به هم نزدیم و تقریبا همه کشورهای دنیا جز چند کشور، آمریکا را مقصر میدانند و اجماع بینالمللی وجود دارد که آمریکا این شرایط را برای توافق برجام ایجاد کرده است. روحانی در پاسخ به انتقاد یکی از دانشجویان درباره اعتماد دولت به آمریکا، گفت: ما به آمریکا اعتماد نکردیم به همین خاطر گفتیم توافق را بعد از تصویب در سازمان ملل میپذیریم و امضا میکنیم. ما کار خود را درست انجام دادیم. رئیسجمهور افزود: ببینید! امروز آمریکا چقدر از برجام عصبانی است، معاون وزیر خارجه این کشور اخیرا گفته است برجام را باید از بین ببریم، زیرا با وجود برجام، چند ماه بعد خرید و فروش تسلیحات برای ایران آزاد میشود و این کشور میتواند از چین، روسیه و اروپا سلاح بخرد و به همه کشورها سلاح بفروشد. روحانی ادامه داد: وزیر خارجه آمریکا عصبانی است و میگوید چرا اروپاییها در مقابل ایران که به تعهدات خود عمل نمیکند، اقدامی نمیکنند و این نشان میدهد برجام به نفع ما بوده است و ما کار خود را درست انجام دادهایم. رئیسجمهور با تاکید بر اینکه برجام نه مقدس است و نه لعنتی، گفت: برجام یک قرارداد بینالمللی است که باید تلاش کنیم از مزایای آن استفاده کنیم. پیامبر(ص) هم با یهود بنیقریظه قرارداد بست، آنها خیانت کردند و پیامبر روبهرویشان ایستاد. پیامبر با کفار پیمان بست و آنها پیمان شکستند.
ارسال به دوستان
فرش قرمز زیر پای میهمان نامرئی!
نوید مؤمن: سیدعباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه کشورمان پس از برگزاری نشست وین، از پیوستن 6 کشور سوئد، نروژ، دانمارک، هلند، بلژیک و فنلاند به اینستکس استقبال کرد و در اینباره اظهار داشت: «یکی از راهحلهای پیش رو، بحث اینستکس است. اینستکس به مراحل پایانی خود نزدیک شده و 6 کشور جدید نیز به آن ملحق شدهاند و درباره اینستکس و اینکه چگونه میتواند در آینده روابط تجاری ایران و اروپا نقش ایفا کند، بحث مفصلی صورت گرفت».
آقای عراقچی در حالی از «اینستکس» به مثابه یک «راهحل» یاد میکند که این ساختار، در بهترین حالت ممکن و حتی اگر به صورت صددرصدی عملیاتی شود، صرفا حکم یک «مجرا» یا « ساختار» را دارد نه «هدف» و «راهحل»! به عبارت بهتر، اینستکس صرفا ساختار و مجرایی است که مبادلات مالی شرکتهای اروپایی با ایران (آن هم در صورتی که شرکتهای اروپایی اراده کنند) میتواند در قالب و چارچوب آن صورت گیرد. در اینجا اصل معضل، یعنی عدم همکاری شرکتهای بزرگ و متوسط اروپایی با ایران (به دلیل ترس از تحریمهای تبعی آمریکا) به قوت خود باقی است، ضمن آنکه شرکتهای کوچک و بعضا وابسته به دولتهای اروپایی نیز به صورت کاملا محدود و تعریفشده، تنها حاضرند بخش اندکی از ظرفیتهای تجاری خود را در این مجرای اقتصادی به گردش درآورند.
بدون شک مقامات وزارت امور خارجه کشورمان بخوبی آگاهند «اینستکس» نهتنها حکم یک «راهحل اروپایی» برای بهرهمندی جمهوری اسلامی ایران از فواید حداقلی برجام را ندارد، بلکه اسم رمز «تروئیکای اروپایی» برای خرید زمان و پیشبرد تاکتیک خطرناک «پیچیدهسازی صحنه بازی» محسوب میشود. متعاقب خروج «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا از توافق هستهای با ایران، اتحادیه اروپایی بویژه تروئیکای اروپایی یعنی 3 کشور انگلیس، آلمان و فرانسه، بعدها با بیانیهای در بروکسل، موارد یازدهگانه را اعلام و تعهد دادند به آن عمل کرده و نیازهای ایران مانند تراکنشهای مالی که مطابق برجام پیشبینی شده بود یا موضوعات مربوط به حوزه بیمه، صادرات و واردات را برطرف کنند. هماکنون در اواخر سال 2019 محصول آن همه تعهد اروپا، در قالب ساختاری نامتوازن و مبهم به نام «اینستکس» تبلور یافته است. نکته قابل تامل اینکه اروپا همین ساختار قطرهچکانی را نیز عملیاتی نکرده! این موضوع صرفا منبعث از ناتوانی اروپا نیست، بلکه انعکاسی از بدعهدیهای اتحادیه اروپایی بوده و میتوان گفت این «عدم تعهد» هدفمند و برخاسته از مناسبات پنهانی است که بین تروئیکای اروپایی و ایالات متحده وجود دارد.
باید این حقیقت را پذیرفت که «اینستکس» نه تنها یک «راهحل»، بلکه در عمل یک مجرای عملیاتی «موثر» نیز جهت برطرف کردن نیازهای حداقلی تجاری کشورمان محسوب نمیشود. متاسفانه برخی- سادهلوحانه!- تصور میکردند بعد از خروج ترامپ از برجام شکاف عمیقی بین آمریکا و اروپا رخ دهد، در حالی که رصد رفتار اروپا پس از آن نشان داد در حوزه دیپلماسی پنهان و در مواجهه با ایران، نوعی تفاهم یا به تعبیر درستتر، «همیاری» و «همپوشانی» میان واشنگتن و تروئیکای اروپاییوجود دارد. این اقدام در قالب استراتژی مهار همهجانبه ایران تعریف و تاکتیکهایی که اتحادیه اروپایی با همکاری و تایید آمریکا در این بازی تعیین کرده، کاملا مشخص است. در اینجا ما با استراتژی «مهار همهجانبه ایران قدرتمند» و در ذیل آن، تاکتیک «پیچیدهسازی صحنه بازی» مواجه هستیم.
واقعیت امر این است که اتحادیه اروپایی با مانور برنامهریزیشده بر روی کلیدواژه «اینستکس»، تاکنون از کشورمان زمان خریده است. اصرار مقامات فرانسوی بر روی کاربردی و عملیاتی بودن ساختار اینستکس، مصداق عینی «آدرسدهی کاذب به افکار عمومی» از سوی غرب محسوب میشود. حداقلیترین انتظار ممکن این است که وزارت امور خارجه کشورمان، تکمیلکننده این بازی مقامات اروپایی نباشد! اظهارات اخیر آقای عراقچی و به طور کلی استقبال وزارت امور خارجه از پیوستن 6 کشور اروپایی به ساختاری که هنوز «نامرئی» بوده و در کارآمدی آن دهها ابهام نقطهای و ساختاری وجود دارد، اساسا قابل قبول نیست.
مسؤولان دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان نباید در اینباره فرمایشات رهبر حکیم انقلاب را فراموش کنند. معظمله در همان روزهای ابتدایی خروج ترامپ از توافق هستهای و زمانی که اروپاییان سخن از حفظ برجام به میان میآوردند، تاکید فرمودند: «ما باید از طرف مقابل تضمین بگیریم؛ تعهد صرف طرف اروپایی کافی نیست».
بدون شک در ماورای ساختار «اینستکس» نهتنها تضمینی در راستای تامین منافع حداقلی کشورمان در برجام وجود ندارد، بلکه حتی تعهدی از سوی طرف اروپایی که در آینده بتوان بهواسطه عدم اجرایی شدن آن تروئیکا را مورد بازخواست قرار دارد متصور نیست! بهتر است در چنین شرایطی مسؤولان وزارت امور خارجه کشورمان از پهن کردن فرش قرمز برای «میهمان نامرئی اروپایی» اجتناب کنند!
ارسال به دوستان
با سرمایهگذاری ۱۷۰ میلیارد ریالی در قائمشهر صورت گرفت
احیای نساجی مازندران توسط ستاد اجرایی فرمان امام(ره)
در نخستین روز سفر استانی محمد مخبر، رئیس ستاد اجرایی فرمان امام به مازندران، مراسم احیای کارخانه نساجی قائمشهر با حضور استاندار، نماینده ولیفقیه و مسؤولان استانی برگزار شد. به گزارش «وطنامروز»، محمد مخبر در این مراسم اظهار داشت: در ۱۵ ماه گذشته توانستیم نزدیک به ۲۰ هزار طرح را به نتیجه برسانیم. وی افزود: آمادگی این وجود دارد حداکثر ظرف 6 ماه آینده تمام فازهای این کارخانه که چیزی حدود ۷۰۰ شغل ایجاد میکند را راهاندازی کنیم که این مسأله کنترل و نظارت آقای استاندار را میطلبد.
مخبر با تاکید بر اینکه همه چیزمان برای مردم است و دشمن بعد از مایوس شدن از تقابل در حوزههای نظامی، امنیتی و سیاسی به بخش اقتصادی روی آورده است و تمام فشار را روی آن گذاشته است، گفت: ما در این بخش ضعف داریم و علت آن هم این است که این بخش را به دست مردم ندادهایم و اگر آن را به دست مردم میدادیم همانطور که جنگ و مسائل امنیتی را به این شکل اداره کردیم، اقتصاد را هم به همین شکل میتوانستیم اداره کنیم. رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام افزود: در استان مازندران در همین سفر تقریبا ۵۸۰۰ طرح را که ۱۴۰۰ طرح آن بازآفرینی و احیاست افتتاح میکنیم و در مجموع هزار و ۱۲۰ میلیارد تومان در استان مازندران در بخشهایی چون بازسازی مناطق سیلزده و بخشهای عمرانی سرمایهگذاری کردهایم. مخبر خاطرنشان کرد: در استان مازندران ۱۴۳۰ پروژه زیربنایی راهاندازی کردیم که شامل ۳۵۰ کلاس درس، ۱۴۰ مسجد، ۹۰ پروژه زیربنایی مثل کتابخانه و خانه عالم و ساخت ۱۱۵۰ مسکن محرومان میشود. وی ادامه داد: طبق اعلام استاندار، احیای فاز اول نساجی مازندران نیاز به ۱۷ میلیارد تومان سرمایه داشت که انجام دادیم، در ادامه برای فازهای بعدی هم آمادگی داریم که طبق آمار اعلامی دولت ورود کرده و برای مردم اشتغال ایجاد کنیم. در ادامه این مراسم حجتالاسلام معلمی، نماینده ولیفقیه در استان مازندران با اشاره به عنایات رهبر معظم انقلاب به نساجی قائمشهر گفت: امید است روند احیای نساجی مازندران با ورود جهادی ستاد اجرایی فرمان امام رونق پرشتابی پیدا کند. وی افزود: ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) که یادگار امام راحل است منشأ خیر و برکت برای ایجاد اشتغال و تولید است و امیدواریم خداوند متعال بر توفیقات آن بیفزاید.
در ادامه این برنامه احمد حسینزادگان، استاندار مازندران با تقدیر از عملکرد و نگاه ویژه ستاد اجرایی فرمان امام به مازندران اظهار داشت: ستاد اجرایی فرمان امام اولین نهادی بود که شاید مستقیما هم با بحث سیل مرتبط نبود و مسؤولیتی نداشت ولی بیشترین خدمات را به سیلزدگان ارائه کرد که از این بابت هم جای سپاسگزاری دارد.
وی افزود: خدمات ستاد اجرایی فرمان امام(ره) در بحث راهاندازی کارخانجات و پروژههای عمرانی، بهداشت و درمان، حمایت از خانوادههای تحت پوشش بهزیستی و معلولان، مدرسهسازی و مسجدسازی و ایجاد قرارگاههای جهادی یک مدل مدیریتی جدید بدون بروکراسیهای زائد و فاسد است که اثرات مطلوبش به مردم برمیگردد و این موضوع کمتر در رسانهها و بخشهای مختلف مطرح شده است. وی ادامه داد: مهمترین کار ستاد اجرایی فرمان امام هم راهاندازی تسهیلگری در بخش اقتصادی و اجتماعی است که در روستاها و در ایجاد اشتغال نقش موثری داشته است. استاندار مازندران با اشاره به تاکید رهبر انقلاب بر احیای نساجی مازندران خاطرنشان کرد: امکان نداشت رهبر معظم انقلاب مسؤولی از استان مازندران چه در حوزههای اجرایی و چه از نمایندگان مجلس خبرگان را ببینند و درباره اینکه بالاخره تکلیف نساجی مازندران چه شد سوال نکنند. وی با اشاره به اینکه این مسأله نشاندهنده آن است که واقعا موضوع نساجی فراتر از یک کارخانه است، گفت: نساجی قائمشهر بخشی از تاریخ و هویت مردم قائمشهر شده است و نمیتوانید قائمشهر را بدون نساجی فرض کنید و لذا امروز برای ما یک روز تاریخی است. در ادامه این برنامه فرماندار قائمشهر نیز اظهار داشت: از حمایت ستاد اجرایی فرمان امام هم از طرف خود و هم از طرف شهروندان گرانقدر قائمشهر تشکر فراوان دارم.
گفتنی است کارخانه نساجی قائمشهر که با نام نساجی مازندران هم شناخته میشود، از نخستین واحدهای صنعتی بزرگ کشور محسوب میشد که کلنگ آن سال ۱۳۰۷ به زمین زده شد و سال ۱۳۱۳ به بهرهبرداری رسید. بعدها تعداد کارخانههای نساجی در قائمشهر به 3 واحد رسید تا چرخه ریسندگی کامل شود.
گذشت و تغییر زمان از کاهش کشت پنبه در مازندران گرفته تا فرسودگی ماشینآلات و سنگینی بروکراسی ناشی از مالکیت دولتی سبب شد مشکلات کارخانههای نساجی از سال ۷۲ با واگذاری آن به بانک ملی آن هم با هدف حل معضلات ناشی از مالکیت دولتی نمود بیرونی پیدا کند. مشکلات واحدهای باقیمانده نساجی قائمشهر از دهه ۸۰ با واگذاریهای مختلف و نسخههایی که با تغییر هر دولت، وزیر و استاندار پیچیده میشد، به کلاف سردرگم تبدیل شد. در حال حاضر کارخانه نساجی شماره یک قائمشهر پس از واگذاریهای مختلف و انباشتهشدن مشکلات در مالکیت شهرداری این شهر قرار دارد و به خاطر مشکلاتی که این نهاد به لحاظ حقوقی و مالی گرفتار آن است، عملا حل مشکلاتش به حالت تعلیق در آمده است. شاید کمتر خانوادهای را در سوادکوه، زیرآب، شیرگاه، پلسفید، جاده نظامی و قائمشهر بتوان پیدا کرد که عضوی از آن در کارخانه نساجی فعالیت نداشته است. با سیلهای رخ داده در سالهای اخیر معیشت اغلب محلیها در مازندران تحت تاثیر قرار گرفته بود و نیروی کار فعال در این شهرستان رهسپار شهرهای دیگر شده بودند که با افتتاح دوباره این کارخانه میتوان به توسعه اقتصادی قائمشهر و ایجاد زنجیره تولید در سراسر استان مازندران امیدوار بود.
ارسال به دوستان
ضرورت پاسخ به ابهامات حوادث اخیر
دکتر محمودرضا امینی: حوادثی در کشور رخ داد. سناریویی به وقوع پیوست که ابعاد پنهان و آشکاری هم دارد. با این حال، آنچه حادث شد توطئه شدید و خطرناکی بود؛ هرچند طی ۴۸ ساعت جمع شد. اما چالشی که اکنون ملت ما با آن مواجه است چالش کمخبری یا کماطلاعی است، در شرایط فعلی، مردم با عدم شفافیت و بیخبری مواجه هستند. این یک واقعیت است که باید آن را به عنوان یک مساله پذیرفت. مردم میدانند که آشوبگران شکست خوردند. مردم در اطلاعات و اخبار دیدند آنهایی که به خیابان ریختند و موجب آسیب شدند و خونریزی کردند، آدمهای خاصی بودند و در صف معترضان قرار نداشتند. ولی بالاخره این سوال در ذهن مردم وجود دارد که اینها چه افرادی بودند؟ مردم میخواهند بدانند این افراد توسط چه کسانی هدایت و حمایت میشدند و واقعیت چه بوده است. بله! امکان دارد مواردی وجود داشته باشد که به دلایل امنیتی مصلحت نیست علنی شود اما در فضای بیخبری یا کمخبری، اتفاقی دیگر واقع میشود.
نمیتوان جلوی خبرپراکنی رسانههای معاند نظیر بیبیسی، صدای آمریکا و... را گرفت. در این فضا، شایعهپراکنی جان میگیرد. شایعه خود تبدیل به خبر میشود و بالعکس خبر هم شایعه میشود. در این شرایط، افکار عمومی با علامت سوالهای مختلفی مواجه میشود. بر این اساس، فضاهای خبری نظیر صداوسیما، روزنامهها و پایگاههای خبری باید مسؤولانه عمل کنند. باید در این زمینه روشنگری کنند و تا جای ممکن، با ارائه اخبار و گزارشات و تحلیلها، مردم را از فضای بیخبری که در چارچوب آن بیگانگان طرحهای خود را به پیش میبرند، خارج کنند. نباید بگذاریم مردم ما در فضای کمخبری، با خبرهای القایی و وارداتی، به تدریج خو بگیرند و دستهای خارجی، به افکار عمومی ما شکل بدهند.
گاهی میبینیم در شبکههای مجازی خبری در حال دست به دست شدن است. وقتی ماجرا را رصد میکنیم، درمییابیم بیبیسی در این زمینه خبرپراکنی کرده و فلان سایتها نیز آن خبرها را منتشر کردهاند. در این شرایط، مردم وقتی میبینند شبهههایی از سوی طرفهای مشکوک مطرح میشود و نهادهای مسؤول در کشور ما پاسخی نمیدهند، طبیعی است دچار تردید شوند. از این رو، رسانهها رسالتی دارند و آن، این است که از مسؤولان سوال کنند مثلا درباره ماهشهر جوی ایجاد شده؛ حقیقت ماجرا چه بوده است؟ مسؤولان هم باید شفافسازی کرده و جواب بدهند. من از دستگاههای امنیتی و خبری کشور درخواست میکنم بیایید درباره اعتراضات بنزینی شفافسازی کنید و اجازه بهرهبرداری بهنفع را، از رسانهها و دستگاههای معاند بگیرید.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|