|
جنایت هولناک قتل و به دار آویختن نوجوان 16 ساله عراقی در میدان الوثبه بغداد این بار جدیتر از قبل تبعات هولناک ناامنی و بیاعتبار کردن ساختار قانونی در عراق را گوشزد کرده است
سرزمین بیسر
گزارش «وطن امروز» از فراز و فرودهای یک سال نخستوزیری عادل عبدالمهدی به بهانه طرح تحریم وی از سوی آمریکا
هزینه اقتدار و استقلال
روز به روز بر دامنه خشونتها در عراق افزوده میشود و هیچ مقام و شخصیتی در عراق نیست که مسؤولیت رسیدگی به وضعیت فعلی را قبول کند. حدود یک ماه قبل وقتی فشارها برای استعفا یا استیضاح عادل عبدالمهدی بهطور ضمنی با واکنش منفی مرجعیت شیعه همراه شد و ایشان در بیانیهای بر ضرورت پیشبرد اصلاحات در سایه دولت و نظام سیاسی فعلی تاکید داشت و اینکه خود عبدالمهدی یک ماه قبل از آن بهرغم همه اقدامات ضد فساد دولتش راضی به استعفا در صورت توافق گروههای سیاسی برای معرفی نخستوزیر جدید شده بود، این روزها را میدید که نیروهای داعش با نفوذ در جریان اعتراضات مردمی صحنههایی را رقم بزنند که اساس سیاست و حکومت در عراق را تهدید کند. اعدام یک نوجوان 16 ساله در پایتخت عراق در سایه انفعال نیروهای امنیتی و انتظامی در جلوگیری از این حرکت، به این معناست که پروژه بیدولت کردن عراق شکل جدی به خود گرفته است. بدون شک فقدان یک قدرت فائق مرکزی و منسجم در قالب دولت قانونی عراق دقیقاً وضعیتی است که مطلوب آمریکا و ارتجاع عربی منطقه است.
بهرغم درخواست رسمی محمد الحلبوسی، رئیس پارلمان عراق از رئیسجمهور برای معرفی نخستوزیر جدید به پارلمان، هنوز دولت پیشبرد امور (با مسؤولیت محدود) بر سر کار است. همین امر هم سبب شده اغتشاشگران و آشوبطلبان وابسته به آمریکا و عربستان با آزادی عمل بیشتری دست به اقدامات خرابکارانه بزنند.
بعد از حادثه جمعه هفته قبل در پل السنک بغداد، روز پنجشنبه پایتخت عراق شاهد یکی از فجیعترین اقدامات ضدبشری بود.
روز پنجشنبه در منطقه الوثبه بغداد تعدادی افراد که خود را جزو معترضان معرفی میکردند، به خانه یک نوجوان 16 ساله حمله برده، او را به قتل رساندند و آنگاه جنازه او را در میدان منطقه از میلههای چراغ راهنمایی آویزان کردند. عده ای از همراهان این افراد نیز در میدان تجمع کرده و اقدام به هلهله و شادی کردند. برخی تصاویر منتشر شده نشان میدهد عدهای از حاضران نیز اقدام به گرفتن سلفی با جنازه نوجوان آویخته شده کردند؛ جنایتی فجیع که بیش از هر چیز، نشان دهنده نبود نظم و امنیت در پایتخت عراق است. با وجود ادعای مخالفان، بر اساس گزارش کمیساریای حقوق بشر عراق، نوجوان کشته شده عراقی هیچ شخصی را نکشته است. رسمیترین روایتی که تاکنون از این ماجرا شده، سخنان «عبدالکریم خلف» سخنگوی فرماندهی کل نیروهای مسلح عراق است. این مقام نظامی در اینباره گفته است: «هیثم علی اسماعیل» شخصی که در میدان الوثبه اعدام و به تیر برق آویزان شد، 16 سال سن داشت و پس از درگیری لفظی با برخی حاضران در تظاهرات در میدان مذکور، کشته شده است.
وی خاطرنشان کرد: او از معترضانی که در نزدیکی خانهاش تجمع کرده بودند، خواسته بود آنجا را ترک کنند. این مشاجره لفظی در ادامه به درگیری میان دو طرف منجر شد و نوجوان عراقی چند تیر هوایی شلیک کرد و همین امر موجب شد افراد حاضر در نزدیکی منزل این جوان، منزلش را با کوکتل مولوتف به آتش بکشند و پس از آن بر شمار معترضان به این نوجوان، کمکم افزوده شد و آنها پس از یورش به منزل این نوجوان و لخت کردنش، او را کشتند و به تیر برق آویزان کردند. سخنگوی فرماندهی کل نیروهای مسلح عراق افزود: نیروهای امنیتی در این جریان مداخله نکرده و منتظر تصمیمگیری طرفهای مسؤول ماندند. در واکنش به این حادثه، مرجعیت شیعه روز جمعه با انتشار بیانیهای که در نماز جمعه کربلا قرائت شد، تاکید کرد: قتل، آدمربایی و هر نوع تجاوز- از جمله جنایت وحشیانه و هولناکی که (پنجشنبه) در منطقه الوثبه رخ داد- را بشدت محکوم و جناحهای ذیربط را به مسؤولیتپذیری و شناسایی کسانی که چنین جنایتهایی را مرتکب شدند و مجازات آنها دعوت میکنیم و نسبت به تبعات تکرار آن روی امنیت و ثبات کشور و تاثیر مستقیم آن روی روند صلحآمیز اعتراضاتی که باید همه از آن مراقبت کنند، هشدار میدهیم. همچنین عادل عبدالمهدی در واکنش به این واقعه اعلام کرد: گروههای سازماندهی شده آدمکش میخواهند نظام را تعطیل کنند. «صالح محمد العراقی» به عنوان نزدیکترین شخصیت رسانهای به مقتدا صدر در واکنش به اعدام یک نوجوان در میدان الوثبه گفت: اگر ظرف 48 ساعت تروریستهایی که این جرم را مرتکب شدند تحویل دستگاه قضایی نشوند، نیروهای کلاهآبی (نیروهای نظامی وابسته به جریان صدر که در بغداد حاضرند) از میدان التحریر بیرون خواهند رفت. تحلیلگران و کارشناسان مسائل منطقه معتقدند گسترش هرج و مرج در عراق و تداوم بحران انتخاب نخستوزیر در عراق هدفی است که آمریکا آن را دنبال میکند تا از این طریق به اهداف خود برسد.
«صباح العکیلی» تحلیلگر سیاسی عراقی نیز در گفتوگو با پایگاه خبری المعلومه گفت: پس از شکست واشنگتن در ایجاد فتنه میان نیروهای امنیتی و حشدالشعبی از یکسو و تظاهراتکنندگان از سوی دیگر و به راه انداختن جنگ داخلی با تحریک معترضان و اتهامزنی به نیروهای امنیتی و حشد، بعید نیست آمریکا کودتا علیه حکومت عراق را کلید بزند.
***
[روابط ایران و عراق تغییر نمیکند]
دکتر سعدالله زارعی، کارشناس مسائل خاورمیانه در گفتوگو با «وطن امروز» درباره انتخاب نخستوزیر دولت موقت در عراق گفت: به نظر میرسد در 2 روز آینده نخستوزیر مورد توافق گروههای سیاسی حاضر در پارلمان معرفی شود. در حال حاضر از «محمد شیاع السودانی» و «سید ابراهیم بحرالعلوم» به عنوان گزینههایی یاد میشود که بحث درباره آنها جدی است اما اینکه شانس صددرصد برای تصدی این پست داشته باشند باید منتظر ماند و دید آیا گروههای سیاسی حاضر در پارلمان تا آخرین لحظه روی گزینه نهایی اتفاق نظر خواهند داشت؟چنانچه پارلمان نتواند گزینه نهایی را معرفی کند یا اینکه نخستوزیر منتخب پارلمان نتواند در برابر بحرانهای آتی ایستادگی کند و استعفا کند، احتمالا یک شخصیت نظامی زمام امور را بر عهده خواهد گرفت. البته این به آن معنا نیست که روابط بین دولتهای عراق و ایران متزلزل خواهد شد، چرا که درهم تنیدگی فرهنگی و مذهبی در کنار تبادلات اقتصادی و همکاریهای امنیتی 2 سویه بین ایران و عراق عملا باعث خواهد شد این دو کشور ملزم به همکاری با هم فارغ از نوع دولت باشند.
***
[با فشارهای خارجی بحران عراق تمام نمیشود]
«امیر موسوی» کارشناس مسائل عراق در گفتوگو با «وطن امروز» درباره آخرین وضعیت انتخاب نخستوزیر آینده عراق گفت: بهرغم اینکه از زمان استعفای عبدالمهدی نامهای متعددی از سوی جناحهای سیاسی و رسانهها برای تصدی سمت نخستوزیری مطرح شده اما به نظر میرسد وضعیت کنونی عراق به نحوی نیست که بتواند این شخصیتهای سیاسی را قبول کند. وی افزود: هرچند «محمد شیاع السودانی» به عنوان یکی از گزینههای محتمل که مقبولیت مردمی دارد، معرفی شده و او نیز از عضویت در حزب الدعوه استعفا کرده اما به دلیل فضای اجتماعی و سیاسی حاکم بر عراق که روز به روز بحرانیتر میشود، به احتمال زیاد حتی در صورت انتخاب نخستوزیر از سوی پارلمان، فرد مورد نظر نخواهد توانست اوضاع را کنترل کند. به نظر میرسد فشارهای خارجی علیه مردمسالاری و نظام سیاسی فعلی در عراق با این هدف است که بحران در این کشور تداوم داشته باشد.
******
احسان تقدسی*: تحولات این روزهای عراق و خشونت افسارگسیختهای که اخبارش را هر روز میشنویم، بیش از هر چیز نتیجه نبود دولت قدرتمند در این کشور است.
اعتراضات بحق مردم عراق به افزایش فساد و ناکارآمدی در همه ساختارهای قدرت در این کشور، چند هفته پیش عادل عبدالمهدی، نخستوزیر این کشور را به این نتیجه رساند که شاید استعفا و کمک به روی کار آمدن دولت جدید در این کشور راهگشا باشد.
اعتراضات مردمی عراقیها به افزایش فساد در این کشور در حالی بود که عادل عبدالمهدی کمتر از یک سال نخستوزیر عراق بود و اعتراضات به وی تنها 10 ماه پس از آغاز نخستوزیریاش شروع شد. بنابراین وی در مقایسه با سایر مسؤولان عراقی کمترین نقش را در «دلیل» اعتراضات عراقیها داشت. آنچه موجب شد عادل عبدالمهدی نتواند به نخستوزیری خود ادامه دهد علاوه بر چند تصمیم اشتباه و برآوردهای غلط، جنگ روانی بیسابقه رسانههای غربی و عربی علیه وی بود. «وطن امروز» چند هفته پیش در گزارشهای خود نوشته بود که مدل مدنظر آمریکاییها برای عراق، لبنان و افغانستان، بالا نگه داشتن سطح تنشهای داخلی و ماهیگیری از آب گلآلود است. این اتفاق در مورد عراق به صورت ویژهتری در حال تداوم است بویژه آنکه جمعیت 70 درصدی شیعیان عراقی و نزدیکی دینی و اعتقادی آنها با مردم ایران، سبب افزایش حس خطر آمریکا، عربستان و امارات بود.
به هر روی، فساد سیستماتیکی که امروز عراق با آن دست به گریبان است، نتیجه دولتسازی آمریکاییها پس از سقوط صدام است و اگر امروز قرار به محاکمه کسی باشد، باید تحلیلگران سفارت آمریکا در بغداد و مقامات قدیم و جدید آمریکا را به دلیل «استخوان لای زخم» عراق گذاشتن محاکمه کرد.
در طراحی اخیر آمریکاییها و سعودیها درباره عراق آنچه مدنظر بود سوار شدن بر موج اعتراضات مردمی به فساد برای تخریب و سرنگونی دولت عادل عبدالمهدی و آغاز پروژه «بیدولتی» یا «دولت وابسته» در عراق با سرنگونی دولت وی بود.
فاز اول این پروژه لااقل در ظاهر موفق بود، چراکه توانست سایه حضور عادل عبدالمهدی را از سر آمریکاییها کم کند اما اجرای پروژه بیدولتی در عراق، نیازمند افزایش خشونت و به راه افتادن حمام خون در این کشور بود که ورود مرجعیت و جدا شدن صف معترضان واقعی از آشوبگران تا امروز مانع از این اقدام شده است.
یکی از مهمترین دلایلی که سبب تخریب عادل عبدالمهدی شد استقلال و ملیگرایی وی در کنار اعتقاد فوقالعادهاش به جریان مقاومت و نزدیکی به ایران به عنوان قدرت اول منطقه بود. به باور عادل عبدالمهدی، ایران مهمترین دوست عراق در عرصههای منطقهای و جهانی است. دولتمردان عراقی و خطبای نماز جمعه عراق هنوز روایت و ماجرای کمک فوری ایران به عراق در برخورد با داعش آن هم در ساعاتی که پرچمهای داعش به چند کیلومتری بغداد، نجف و کربلا رسیده بود را برای مردم عراق نقل میکنند. این ماجرا در حالی بود که آمریکاییها در پاسخ به درخواست کمک دولت عراق، هرگونه کمک نظامی به این کشور را منوط به تصویب کنگره و طی شدن پروسهای چندماهه کرده بودند که در نوع خود از درسهای عبرتآموز تاریخ است.
یکی دیگر از دلایلی که آمریکا و عربستان را به برخورد با عادل عبدالمهدی اقناع کرد، تلاش فوقالعاده وی در تعطیلی پادگان مشهور منافقین به نام اشرف بود. عادل عبدالمهدی در آن برهه بارها بر نقش منافقین در کشتار کردهای عراقی تاکید و از اینکه کشورش همچنان محل توطئه و جاسوسی علیه ایران است، ابراز نارضایتی کرده بود. بهرغم تلاش بسیار آمریکاییها، دولت وقت عراق توانست اردوگاه اشرف را از چنگ منافقین خارج کند. اهمیت این اقدام عادل عبدالمهدی آنجاست که بدانیم پادگان اشرف بیش از 30 سال در اختیار منافقین بود که تخلیه آن در 5 مرحله از 29 بهمن 1390 تا 15 اردیبهشت 1391 انجام شد. آمریکاییها از همان زمان کینه عاملان سقوط اشرف را به دل گرفتند و از روز سرکار آمدن عادل عبدالمهدی پروژه انتقام اشرف را به سایر انگیزههای خود برای برخورد با عبدالمهدی اضافه کردند.
* ماجرای گذرگاه قائم- بوکمال
عادل عبدالمهدی در یک سالی که نخستوزیر عراق بود، گوش به فرمان آمریکاییها نبود. ماجرای گذرگاه قائم- بوکمال یکی از نقاط برخورد وی با آمریکاییها بود.
این گذرگاه در 6 سال گذشته به بهانه جنگ داعش و با فشار آمریکاییها بسته بود تا اینکه مهرماه سال جاری عادل عبدالمهدی با همان استقلال رای و ملیگرایی که ذکر آن رفت، فرمان به افتتاح آن داد. این گذرگاه در مرز عراق و سوریه قرار دارد.
اهمیت این گذرگاه در آنجا بود که مهمترین منطقه ترانزیت اعضای جریانهای افراطی و در رأس آنها داعش به عراق و سوریه بود. در واقع این گذرگاه نقش بزرگراهی را بازی میکرد که در پناه آن سلاح و نیرو میان عراق و سوریه با حمایت عربستان و امارات و با پوشش گسترده اطلاعاتی آمریکاییها رد و بدل میشد؛ 6 سال تمام این گذرگاه مامن تروریستها بود.
گذرگاه قائم- بوکمال در مرز میان عراق و سوریه پس از 6 سال بازگشایی شد. پیش از این، سالها جنگ با داعش، بغداد و دمشق را مجبور به تخلیه این منطقه مرزی کرده بود.
اعلام حذف داعش از سوی بغداد در دسامبر 2017 و بازپسگیری مناطق قابلتوجهی از مرزهای شرقی سوریه در همانسال، یک برنامه جدی را پیرامون ضرورت افتتاح خط تهران- بغداد-دمشق- بیروت که برخی آن را بزرگراه محور مقاومت مینامند، مطرح کرد. حساسیت آمریکاییها نسبت به افتتاح نشدن این گذرگاه از همین جهت هم بود. این بازگشایی همچنین اهمیت زیادی برای همسایگان عراق داشت.
آمریکاییها بارها نارضایتی خود را از احتمال بازگشایی این گذرگاه به دولت عراق و شخص عبدالمهدی اعلام کرده بودند. با این حال، تحلیل شخص عادل عبدالمهدی این بود که برقراری امنیت در منطقه غربی این کشور مستلزم حضور سوریه است. در مقابل بشار اسد هم بهتر از هرکس میدانست که برای حفظ سیطره خود بر منطقه شرقی، به حضور نیروهای عراقی در این منطقه نیاز دارد. بازگشایی گذرگاه یادشده پروژه محاصره سوریه را با شکست بزرگی مواجه کرد. اهمیت این اقدام عبدالمهدی آنقدر زیاد بود که اگر همین یک کار را به عنوان بزرگترین دستاورد دولت خود عنوان کند، سخن گزافی نگفته است.
عکسهای یادگاری نیروهای سوری با همتایان عراقی خود در گذرگاه قائم- بوکمال پس از گذشت بیش از 6 سال از زمان بسته شدن آن، اعلام کد شکست تلاشهای آمریکا برای شکست محور مقاومت در منطقه بود.
آمریکاییها در نهایت وقتی با اصرار عبدالمهدی برای افتتاح این گذرگاه مواجه شدند، از وی خواستند لااقل خود برای افتتاح این گذرگاه نرود که باز هم عادل عبدالمهدی استقلال خود را نشان داد و شخصا برای افتتاح این گذرگاه راهی منطقه شد.
عادل عبدالمهدی سیاستمدار خبرهای است که سیاستورزی در عراق را به وضوح به قبل و بعد خود تقسیم کرد. تاریخ عراق نمیتواند استقلال رای، ملیگرایی و تجربه فراوان وی در دولتداری را کتمان کند. استقلالطلبی و ایستادن مقابل استکبار هم در همه دنیا بویژه در خاورمیانه و کشوری مثل عراق که دلباختگان آمریکا کم هم نیستند، هزینه دارد. شاید راز تحریم اخیر عادل عبدالمهدی توسط آمریکاییها را در همین سطور بتوان یافت.
روزنامهنگار*
***
عادل عبدالمهدی؛ اقتصاددان شیعه
عادل عبدالمهدی با نام کامل «عادل عبدالمهدی المنتفکی» سال 1942 میلادی در بغداد به دنیا آمد. پدر وی در زمان حکومت ملک فیصل اول (نخستین پادشاه عراق مدرن) در دهه 20 میلادی، یک پست وزارتی را بر عهده داشت و برای مدتی نیز به عضویت مجلس اعیان درآمد. وی در سال 1963 در رشته اقتصاد از دانشگاه بغداد فارغالتحصیل شد و سپس در سال 1970 در انستیتوی بینالمللی مدیریت عمومی پاریس تحصیلات خود را در رشته «علوم سیاسی» در مقطع کارشناسی ارشد ادامه داد. عبدالمهدی همچنین در سال 1972 موفق به دریافت فوقلیسانس «اقتصاد سیاسی» از دانشگاه «پواتیه» فرانسه شد. این سیاستمدار و اقتصاددان شیعه علاوه بر زبان مادری خود، به زبانهای انگلیسی و فرانسوی تسلط دارد. عادل عبدالمهدی همچنین برای مدتی سمت ریاست موسسه پژوهشهای اسلامی فرانسه را عهدهدار شد؛ همچنان که سردبیری شماری از مجلات به زبانهای عربی و فرانسوی را بر عهده داشته است. عبدالمهدی در دهه 1980 میلادی تحت تاثیر انقلاب اسلامی ایران دارای دیدگاههای اسلامگرایانه شد و با همراهی شهید آیتالله سید محمدباقر حکیم به گروه تازهتاسیس مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق پیوست. عادل عبدالمهدی در سال 2003 پس از سقوط رژیم صدام از فرانسه به عراق بازگشت و عضو جایگزین عبدالعزیز حکیم در شورای حکومتی عراق شد. وی پس از آن سمت وزیر دارایی را در دولت موقت ایاد علاوی در سال 2004 برعهده گرفت و در گفتوگوها با دولت آمریکا برای حذف بدهیهای خارجی دولت عراق شرکت داشت و موفق شد بسیاری از طرفهای بینالمللی را برای بخشیدن بخش زیادی از بدهیهای عراق راضی کند. وی سال 2005 پس از انتخابات مجلس عراق یکی از نامزدهای اصلی تصدی پست نخستوزیری بود اما در رأیگیری داخلی «ائتلاف ملی عراق» با یک رأی مغلوب نوری مالکی شد. عبدالمهدی سپس در همان سال به عنوان یکی از 2 معاون رئیسجمهور عراق انتخاب شد و تا سال 2011 در این سمت باقی ماند. او در سال 2007 از یک توطئه ترور که 10 نفر در آن کشته شدند، جان سالم بهدر برد. وی همچنین در نوشتن قانون اساسی جدید عراق مشارکت داشت. آخرین پستی که عبدالمهدی 78 ساله بر عهده گرفت، وزارت نفت بود که مارس 2016 از آن استعفا کرد. عبدالمهدی دارای 4 فرزند است. وی همچنین دارای کتب و مقالات بسیاری در روزنامهها و مجلات مختلف است. از جمله کتبی که وی به رشته تحریر درآورده میتوان به «رویکردها در نشست سیاسی و اقتصادی اسلامی»، «تورم در سطح جهانی» و «ثابتها و متغیرها در تاریخ اقتصادی کشورهای اسلامی» که یک پژوهش آکادمیک و گسترده به شمار میرود، اشاره کرد.
ارسال به دوستان
تندیس انسانیت مدال غیرت
* جهان نبویتویسرکانی آهنگساز ایرانی مقیم اتریش، چهارشنبهشب گذشته در پایان اجرای کنسرت خود در وین پرچم فلسطین را در حمایت از مردم این کشور به نمایش درآورد
محمدرضا کردلو: در روزهای برگزاری جامجهانی 2014 بود که یک پوستر متفاوت طراحی شد؛ پوستری که آن روزها در سطح جهان فراگیر شد. تصویر مربوط به یک کارتونیست خوشذوق بود که در آن شعلههای بمبهای فرود آمده را تشبیه به کاپ جامجهانی کرده و در کنار آن نوشته بود: «جام جنگ». این طرح که به سرعت در شبکههای اجتماعی دست به دست شد و واکنشهای فراوانی را نیز به همراه داشت. در روزهایی که فوتبال و غوغای خبریاش به رژیم صهیونیستی کمک کرده بود به جنایات بیشتری علیه مردم فلسطین دست بزند، این طرح هنری به یک یادگاری تلخ از جامجهانی 2014 تبدیل شد. آنجا که شاید زبان فوتبال علیه دشمن، رسا نبود، این طرح، هنر علیه دشمن را جهانی کرد. شاید در نتیجه همین کار هنری بود که واکنشها به کشتار در غزه میان خود هنرمندان و حتی فوتبالیستهای درگیر جامجهانی شدت یافت؛ مسعود اوزیل، بازیکن مسلمان تیمملی آلمان پس از قهرمانی در جامجهانی پاداش 600 هزار دلاری خود را به کودکان غزه اهدا کرد و بازیکنان تیمملی الجزایر به عنوان تنها نماینده اعراب در جامجهانی برزیل پاداش اهدایی خود را برای حضور در مرحله یک هشتم نهایی جامجهانی به مردم غزه دادند و هنگام ورود به الجزایر و استقبال هموطنانشان از آنها پرچمهای فلسطین را در دست داشتند. حتی چفیه که نماد مبارزاتی مردم فلسطین است روی دوش جانلوئیجی بوفون رفت تا همراهی با مردم فلسطین جنبه عمومیتری پیدا کند. ***
* مبارزه علیه صهیونیسم، زندهتر از همیشه
شاید هیچ مسألهای در جهان معاصر و قرن اخیر نتوان یافت که به اندازه مسأله فلسطین روشنفکران و ناظران بینالمللی را به خود حساس کرده باشد. دفاع از فلسطین حالا به روزمرهترین و در عین حال مهمترین کنش فعالان مدنی در دنیا تبدیل شده است. گروههایی از میان مردم و روشنفکران و بدون کمترین حمایت از سوی نهادهای دولتیشان، درباره فلسطین حساس شدهاند و به این جنبش انسانی چنان پویایی بخشیدهاند که حالا یکی از سرزندهترین حرکتهای علیه ظلم در دنیاست. جنبشهای ضدرژیم صهیونیستی در دنیا چنان ظهور و بروزی دارند که این سوال را در ذهن برخی ناظران دوباره پررنگ میکند: آیا فقط ما هستیم که برای دفاع از فلسطین هزینه میکنیم و هزینه میدهیم؟ طبیعتا پاسخ این سوال یک «نه» بزرگ است، چرا که اساسا مسأله فلسطین پیش از هر وجه دیگری، جنبه انسانی دارد و از این منظر است که میبینیم روشنفکران، هنرمندان و چهرههای سرشناس مستقل، گاه و بیگاه درباره این مسأله واکنش نشان میدهند.
* اعتراض موسیقایی
در تازهترین این واکنشها، «جهان نبویتویسرکانی» آهنگساز ایرانی مقیم اتریش چهارشنبهشب گذشته در پایان اجرای کنسرت موسیقی تحت عنوان «واقعیت یک شایعه معتبر» که در یکی از سالنهای شهر وین برگزار شد، پرچم فلسطین را در حمایت از مردم این کشور به نمایش درآورد. تویسرکانی آهنگسازی این کنسرت را بر عهده داشت و پس از به نمایش درآوردن پرچم فلسطین خطاب به حاضران گفت: امروز میخواهم درباره مسأله فراموششدهای با شما سخن بگویم، از واقعیتی که فراموش شده است، از ملتی که از خانه رانده شدهاند. نبویتویسرکانی که دانشآموخته رشته پیانو، رهبری و آموزشهای هارمونیک است، از سال 1960 و پس از اخراج از سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران به جرم سیاسی، به اتریش مهاجرت کرد و از سال 1965 تا 1975 نزد اساتید برجسته موسیقی اتریشی نظیر «آلفرد اوهل»، «پل کونت» و «دیتر کافمن» موسیقی و هنر را آموخت و از آن هنگام به عنوان آهنگساز در حوزههای مختلف دانشگاهی و هنرستانهای موسیقی وین مشغول آهنگسازی و تدریس است. واکنش نبویتویسرکانی نه اولین صدای اعتراض بود و نه آخرینش. چه روشنفکران داخلی خوششان بیاید چه نیاید، حمایت از مسأله فلسطین به شکل فزایندهای رو به گسترش است و جنبشهای ضدصهیونیسم و تحریم اسرائیل در این زمینه بسیار فعال هستند و توانستهاند بر جریانهای هنری نیز اثرگذار باشند. اتفاقی که سال گذشته در جریان تحریم و انصراف هنرمندان مطرح از حضور در جشنواره موسیقی اسرائیل روی داد شاهدی بر این گزاره است. این اتفاق موجب خشم مقامات اسرائیلی شد. نزدیک به ۲۰ هنرمند از جمله «لانا دلری» آهنگساز و خواننده آمریکایی از شرکت در جشنواره موسیقی اسرائیل که سپتامبر 2018 در شمال اسرائیل برگزار شد، انصراف دادند. دلری، خواننده جهانی پاپ شامگاه جمعه از لغو کنسرت خود در سرزمینهای اشغالی فلسطین خبر داد. او در صفحه توئیترش در توجیه این تصمیم خود نوشت از آنجایی که نمیتواند کنسرت خود را برای طرفداران فلسطینیاش اجرا کند، از این رو هرگز برای طرفداران اسرائیلی خود نیز اجرا نخواهد کرد. او از شرکت در این جشنواره خودداری کرد. جنبه انسانی مسأله فلسطین البته پیش از دلری، چهرههای دیگری را تحت تاثیر گذاشته است یا دستکم آنان را از واکنشهای عمومی و قضاوتهایی که در ازای هرگونه ارتباط با رژیم صهیونیستی نسبت به آنان خواهد شد، به تامل برده است. اعلام انزجار از رژیم اشغالگر اسرائیل، از سوی «ناتالی پورتمن» بازیگر یهودی هالیوود موجب تعجب بسیاری از ناظران شد. این بازیگر برنده جایزه اسکار، آوریل 2018 از سفر به اسرائیل و دریافت جایزه یک میلیون دلاری خودداری کرد. جایزهای به نام «جنسیس» که همه ساله به یهودیانی داده میشود که در حوزه کاری خود دستاوردهای مهمی داشتهاند. بنیادی که مسؤولیت اهدای این جایزه را برعهده داشت در بیانیهای به نقل از یکی از مدیران برنامه پورتمن گفته: «حوادث اخیر در اسرائیل بشدت خانم پورتمن را آزرده کرده و او احساس رضایت نمیکند که در هر رویدادی در اسرائیل شرکت کند». اشاره پورتمن به برخورد اسرائیل با فلسطینیان معترض در نواحی مرزی در آن مقطع بود که با انتقاد جامعه بینالمللی روبهرو شده است.
* روشنفکران ایرانی و طنز تلخ تناقض و ریاکاری
با این همه و در شرایطی که جنبشهای ضد رژیم صهیونیستی در دنیا فراگیر شدهاند، مواجهه روشنفکران داخلی با مسأله فلسطین طنز تلخ تناقض و ریاکاری است. در همه جای دنیا یکی از افتخارات روشنفکران حمایت از فلسطین و مردمی است که برای سالها از خانه خود دور افتادهاند؛ واقعیتی که بهرغم فشارهای بیحد و حصر طرفداران هولوکاست، محدودیتهای بیاندازه دولتهای غربی و سانسور رسانههای پربسامد، روز به روز بیشتر مورد توجه قرار میگیرد و جانمایه تاثیرات عمیق در فرهنگ و سیاست میشود. و شاید در ورای سیاست- و پر قدرت تر از آن- این فرهنگ و هنر است که میتواند نجاتبخش ملت فلسطین باشد. همانگونه که اشعار «محمود درویش» رساتر از بیانیههای دیپلماتیک صدای مردم فلسطین را به گوش دنیا رسانده است:
من عربم
باغهای انگور اجدادم را چپاول کردی
و زمینی را که میکاشتم من و تمام فرزندانم
و برایمان
و برای تمام نوههایم
نگذاشتی جز این سنگها...
آیا خواهد برد آنها را حکومت شما...
چنانکه گفته میشود؟!
همچنین! بنویس:
در بالای صفحه اول
من از مردم نفرتی ندارم
و از کسی نمیدزدم
اما...
اگر گرسنه شوم
گوشت چپاولگرانم را
خواهم خورد
حذر کن...
حذر کن...
از گرسنگیام
و از خشمم
******
باربد بهراد: درست 24 ساعت قبل از آنکه جودوکار سابق تیمملی ایران با پرچم و لباس مغولستان وارد تاتامی شود، دختر 19 ساله ایرانی در قلب اروپا باز هم مروت و پهلوانی واقعی را به شکل واقعیترش معنا کرد. همانقدر که برد و پیروزی برای سعید ملایی شیرین و خواستنی است مسلما برای مبینا علینسب هم چنین حسی را دارد. یکی اما با وجود همه حمایتهای مالی و معنوی که از او شد، نمک خورد و نمکدان شکست و به چنگیزخان پیوست، بلکه سرانجام به مدال المپیک برسد اما یکی دیگر در 19 سالگی انصراف داد برای حمایت از آرمانی بزرگتر و بالاتر و اینگونه قید اول شدن را زد.
خبر خاص و مهم روز پنجشنبه که متاسفانه زیر اخبار تکراری و حالا خستهکننده بازگشت مربی ایتالیایی استقلال گم شد این بود: « بانوی شطرنجباز ایرانی در حمایت از مردم مظلوم فلسطین از رقابت با نماینده رژیم صهیونیستی انصراف داد».
اما این حادثه مهم کی و کجا رخ داد؟ در ادامه رقابتهای شطرنج بینالمللی اسپانیا، مبینا علینسب، استاد بینالمللی شطرنج زنان در دور نهم رقابتها به حریف رژیم صهیونیستی برخورد کرد اما در حمایت از مردم مظلوم فلسطین از رقابت با نماینده این رژیم انصراف داد. علینسب در دور هشتم مسابقات بینالمللی اسپانیا با ریتینگ 2324 مقابل روحیت از هند با ریتینگ 2234 پیروز شد. علینسب تا پایان دور هشتم 5 تساوی، یک باخت و یک برد را به دست آورده بود. با این وجود او نه شهر را به هم ریخت و نه جنجال رسانهای با کمک تلویزیونهای فارسیزبان آن سوی آب به پا کرد. مبینای شطرنج ایران که سال قبل از سوی فدراسیون جهانی این رشته در سن 18 سالگی به عنوان پدیده بزرگ شطرنج جهان انتخاب شده بود، همان کاری را کرد که میبایست.
در قلب اروپا دهها و صدها رسانه مختلف و شبکههای فارسیزبان (که رشد قارچگونه را در این یک دهه اخیر داشتند) حاضر بودند تمام و کمال آنتن پخش مستقیم خود را در اختیار مبینا قرار دهند به شرط آنکه مسیر ملایی را برود. کافی بود مبینای رعنای شطرنج ما عوض دفاع از آرمان والاتر و اصول اخلاقی - انسانی تنها به فکر خویشتن و مدال خوشرنگ خودش بود. چه میشد؟ حدس زدنش با توجه به اتفاقات گذشته چندان سخت نیست. احتمالا «آرکادی دوورکوویچ» روس که رئیس فدراسیون جهانی این رشته است از مبینا تمام قد حمایت میکرد و میگفت«من هم زمان اتحاد جماهیر شوروی و پدرم زمان استالین، سختیهایی را کشیدیم و حالا به تو حق میدهم بخواهی به هر کجایی پناهنده شوی!» به فاصله 2 روز بعد هم همه شبکههای فارسیزبان ساکن لندن سراغ او میرفتند و هر یک مصاحبهای درام را از او میگرفتند و لابد باز هم دروغ شاخدار میشنیدیم که چطور خانوادهاش در زیر زمین نظام ایران در حال فلک شدن است!
البته این پایان کار نبود، چرا که پس از کنار کشیدن کشورهای بزرگ اروپایی و آسیایی برای عدم پذیرش چنین پناهندههایی (کسانی که به پرچم و کشور و ورزشکاران خودشان رحم نکردند) سرانجام یکی از نوادگان خونخوار دیگر تاریخ پیدا میشد و میگفت: بفرمایید زیر پرچم ما. مغولستان نشد شاید نوادگان اسکندر از مقدونیه سراغ او میآمدند. اما کار مهمتر رسانهای میماند برای شبکه فارسیزبان آلسعود که از این پس همه مسابقات شطرنج را با گزارش هیجانی مزدک میرزایی گزارش میکرد! چرا که نه؟ مگر از روزی که ملایی به جودوی کشور و پرچم ایران پشت پا زد همه این اتفاقات، مو به مو رخ نداد؟ هم پای مغولستان به داستان باز شد و هم اینکه شبکه آلسعود اینترنشنال همه مسابقات جودویی را که ملایی با لباس مغولستان در آن حضور دارد پخش مستقیم میکند.
اما خدا را شکر شطرنج با اینکه ورزش فکری و اصولا آرامی است اما ورزشکارانش در ایران به مراتب پهلوانیتر فکر و عمل میکنند. امروز مبینا علینسب اینچنین آرام و بیسروصدا اسب پهلوانی را «الوار» به جلو پیش راند و «قلعه» شهامت و انسانیت را به «رخ» آنهایی کشید که با آن قد و هیکل و آمادگی بدنی، به فیل بیعاج چسبیدند و بازی را باختند. باید جامعه شطرنج امروز به پرورش چنین دستهگلهایی افتخار کند؛ نوجوانان و جوانانی که آموختند چگونه از «شاهآرمانها» حراست کنند که داغ یک «کیش» خشک و خالی هم به دل دشمن بماند. آنها شفافتر و درخشانتر از آن هستند که «مات» شوند چون آموختند چگونه سربازان را آن جلو آرایش دهند و مهمتر از آن «فیل وطن پرستیشان» ناگهان هوای مغولستان نمیکند.
دیروز روز مبینا بود و روزهای پیشتر روز آرین غلامی، دیگر شطرنجباز نوجوان و مستعد ایرانی که در طول چند سال گذشته بارها خودش را قربانی کرد تا نشان دهد پهلوانی به هیکل و زور و بازو نیست، ذهن پویا و دل بزرگ میخواهد که آرین و مبینا هر دو را توأمان دارند.
مسلما هیچ چیزی تلختر از این نیست که یک ورزشکار در یک آوردگاه جهانی بداند و مطمئن باشد از هر حیث از رقیبش سرتر است اما برای هدف بالاتری ناگهان انصراف دهد برود. جنایات صهیونیستها 7 دهه متوالی است که در سرزمینهای اشغالی ادامه دارد و طبیعتا هیچ ورزشکار شریفی نمیتواند چشمش را روی این حجم جنایات بشری ببندد و بگوید؛ ورزش از سیاست جداست و من فقط مدالم را میخواهم. شاید چند سعید ملایی در همین ایران هم داشته باشیم اما ورزش ما لبریز است از رشادت ورزشکارانی که بزرگی و جوانمردیشان را به رخ جهان کشیدند. دیروز آرین غلامی چندباره، کنار کشید تا بزرگیاش را ثابت کند، امروز مبینا و فردا یک دلاور دیگر. گیرم در این بین، یکی دو سعید ملایی هم باشد که نه به خودش رحم کرد نه به پرچم و جودوی ایران. او روز گذشته سرانجام موفق شد لقب یکی از بدنامترین ورزشکاران تاریخ این مرز و بوم را به اسم خویشتن سند بزند. درست 24 ساعت بعد از انصراف مبینا علینسب در اسپانیا، سعید ملایی با لباس و پرچم مغولستان روی تاتامی رفت تا علاوه بر شادی روح چنگیزخان، بتواند به خیال خودش امتیازات لازم را برای صعود به المپیک2020 کسب کند. اما آنچه ملایی یا از آن بیخبر است یا افرادی به او قول همکاری دادند این است که طبق قانون غیر قابل تغییر کمیته بینالمللی المپیک، اگر هر ورزشکاری تغییر تابعیت دهد باید دستکم 3 سال از حضورش در آن کشور بگذرد تا طبق قوانین بتواند مجوز حضور در المپیک را با پرچم و پیراهن جدید به دست بیاورد. ملایی تازه 2 هفته قبل زیرعکس چنگیزخان قسم مغولی خورد و با توجه به فاصله کمتر از 8 ماه تا آغاز المپیک 2020 توکیو مشخص نیست، چه افرادی از چه نهادهایی به او قول همکاری دادند؟ آرش میراسماعیلی چند روز قبل به خبرنگار ورزشی «وطن امروز» گفت: «منتظر اولین حضور ملایی با پیراهن مغولستان هستیم تا شکایتمان را در اینباره پی بگیریم. مسلما اگر نهادی مثل کمیته بینالمللی المپیک بخواهد بهخاطر حمایت از یک فرد خاص، قانون خودش را لغو کند آن وقت باید به مناسبات پشتپرده شک کرد و به صورت سفت و سخت پیگیر روشن شدن ابعاد این خیانتها شد».
فدراسیون جودو و کمیته ملی المپیک قول دادند برای تضییع نشدن حق ورزشکاران ایرانی شکایت از سعید ملایی را تا روز آخر پیگیری کنند و مسلما از دست دادن المپیک کمترین جزایی است که او باید پرداخت کند. جودوی ایران هنوز در تعلیق کامل است و شاید این تعلیق به چند سال آینده هم تعمیم پیدا کند و مسببش کسی نیست جز همان فردی که نه برای سیاستهای کشورش ارزش قائل بود و نه برای مناسبات انسانی.
***
[حذف سعید ملایی با لباس مغولستان]
جودوکار سابق ایران در ادامه نمایش ضعیف خود در مسابقات بینالمللی، اینبار در دور نخست رقابتهای مسترز چین مقابل حریف نهچندان مطرح خود از ایتالیا شکست خورد. در جریان رقابتهای وزن ۸۱- کیلوگرم جودوی مسترز چین، سعید ملایی، جودوکار سابق ایران و دارنده مدال طلای جهان که چند روز پیش و پس از دیدار با رئیسجمهور مغولستان، تابعیت این کشور را قبول کرده است، در نخستین مبارزه مقابل کریستین پارلاتی از ایتالیا در مدت زمان ۳ دقیقه و ۱۱ ثانیه ضربه فنی شد و از دور رقابتها کنار رفت. در این وزن ساگی موکی از رژیم صهیونیستی و نفر نخست رنکینگ به همراه ماتیاس کاس از بلژیک راهی فینال شدند. ملایی که در زمان حضور در تیم ملی ایران صاحب رده یک رنکینگ جهان بود، چندی قبل نیز در رقابتهای ژاپن با نمایشی ضعیف کنار رفت. این هم عاقبت یک تصمیم غلط و احساسی که امیدواریم چراغ راه دیگر ورزشکارانی شود که احساس میکنند خیانت و پشت کردن به کشورشان برایشان شاید نان و آبی داشته باشد.
ارسال به دوستان
مروری بر زندگی و زمانه مرحوم آیتالله سیدجعفر مرتضی عاملی
پاسدار تاریخ شیعه
* گفتوگوی «وطنامروز» با حجت الاسلام سید محمد عاملی، فرزند علامه سیدجعفر مرتضی درباره شیوه پژوهش پدر
سیدجعفر مرتضی عاملی که 4 آبان امسال دعوت حق را لبیک گفت، یکی از مورخان برجسته شیعی در گرایش تاریخ صدر اسلام بود که میتوان از شخصیت او به عنوان یکی از عوامل اصلی احیای تاریخ در حوزههای علمیه یاد کرد. سخن گفتن درباره سیدجعفر مرتضی عاملی سخت است. شاید سختتر از آن، نوشتن از او باشد. باید حاصل یک عمر درس و بحث را در چند سطر خلاصه کرد و در تمام این سطور نیمبند، خیانتی به این مجاهدت نکرد؛ جهادی که طی 75 سال، چه در بیروت و نجف و چه در قم و مشهد ادامه داشت و حتی در روزهای سخت تسلط سرطان نیز ترک نشد. این نوشتار تلاش کوچکی است به رسم تقدیر از یک عمر دینداری. ***
علامه در ایران
سیدجعفر مرتضیعاملی معروف به علامه سیدجعفر مرتضی بیستم بهمنماه ۱۳۲۳ خورشیدی در شهر بیروت زاده شد. سیدجعفر مرتضی یکی از برجستهترین علمای عصر حاضر و البته متخصص در حوزه تاریخ اسلام و تشیع بود که به سبب همین تخصص و تسلط در امر نگارش سیره ائمه شیعه آوازه بلندی در میان همعصران خود داشت. علامه در طول عمر 75ساله خود بیش از 250 اثر نوشته و منتشر کرد که برخی از آنها مانند الصحیح من سیره النبی الاعظم، الصحیح من سیره الامام علی علیه السلام یا مرتضی من سیره المرتضی و مأساه الزهراء نزد علاقهمندان علوم دینی از جایگاه ویژهای برخوردار است. پرداختن به همه این آثار در توان و فرصت این نوشتار نیست اما اشاره به برخی از مهمترین آنها در ادامه این مطلب و یادداشتهای موازی میسر شده است.
سیدجعفر مرتضی تحصیلات خود را به صورت غیررسمی نزد پدرش آغاز کرد و چندی بعد راهی نجف اشرف شد. در آنجا به مدرسه آیتالله العظمی بروجردی یا جامعهالنجفالدینیه رفت و به تحصیل علوم دینی مشغول شد. 6 سال در نجف ماند و پس از آن به قم آمده، نزد آیات عظام میرمحمدی، زنجانی، فانی، حائری و آملی حاضر شد و همزمان تحقیق و پژوهش در باب موضوعات تاریخی شیعه را آغاز کرد. اقامتش تا سال 1371 در ایران ادامه داشت، پس از آن بار دیگر به لبنان رفت و در تمام این 27 سال، به ایران رفت و آمد داشت.
سالهای اقامت علامه عاملی در قم و تردد به تهران، سالهای مهمی در کارنامه علمی ایشان به حساب میآید. چه از آن جهت که حضورش در ایران و راهاندازی منتدا یا مدرسه علمیه جبل عاملیها سرچشمه برکات علمی فراوانی شد و چه از این جهت که حضور در تهران و تدریس برای دانشجویان دوره کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس باب تازهای در تدریس تاریخ تشیع پیش روی اهالی دانشگاه گشود. علامه در همین سالهای تدریس از ارائه مشاورههای تحقیقاتی و ایجاد شرایط مناسب برای تحصیل طلاب لبنانی در ایران و فتح باب تعامل شیعیان علاقهمند به امور پژوهشی نیز غافل نبود. جعفر مرتضی طی ۲۵ سال سکونت در شهر قم دستی بر آتش مباحث مربوط به حکومت از سیره اهلبیت داشت و مجموعهای نیز در این باره تدوین کرد؛ مجموعهای که پیش از هر چیز نشانگر زاویه نگاه سیدجعفر به بحث حکومت و ارتباط سیاستورزی با سیره بود. ایشان پس از بازگشت به بیروت در اواخر سال ۱۹۹۳میلادی، تلاشهای پژوهشی و تربیتی خود را در جنوب لبنان- که آن زمان در اشغال اسرائیل بود- نیز همچون ایران ادامه داد. او علاوه بر پژوهش در زمینه تاریخ تشیع و تاسیس مرکزی تحقیقاتی در بیروت، به برگزاری جلسات مختلف برای جوانان شیعه لبنانی همت گماشت و از این طریق، نسلی از فعالان مذهبی در میان شیعیان لبنان به وجود آورد. یکی از مهمترین اقدامات سیدجعفر مرتضی در مسیر آموزش، تاسیس حوزه علمیهای در شهر بیروت بوده است؛ مدرسهای که با زاویه نگاه و هدف نهایی سید جعفر به امور شیعه راهاندازی شده و در هر اقدامی متوجه دفاع از امامت و ولایت و تلاش مستمر در پاسخگویی به شبهات اعتقادی پیرامون تشیع بوده است.
حاصل 3 مکتب فکری
ویژگیهای منحصر به فرد آثار علامه عاملی، در کنار مشخصات دانش فردی ایشان، مهمترین دلایل اهمیت این تالیفات هستند. سیدجعفر مرتضی یکی از مورخان برجسته شیعی در گرایش تاریخ صدر اسلام بود که میتوان از شخصیت او به عنوان یکی از عوامل اصلی احیای تاریخ در حوزههای علمیه یاد کرد. آثار تاریخی او چندین ویژگی مهم دارد که پیش از اشاره به آنها، میتوان گذاری بر شخصیت سید داشت.
رسول جعفریان، از شاگردان علامه عاملی که سالهاست در حوزه تاریخ اسلام به فعالیت و پژوهش مشغول است، در این باره میگوید: «آقای سیدجعفر مرتضی، حاصل 3 مکتب فکری بود: یکی مکتب لبنان که ادبیات نگارشی ایشان و انس و الفتش با آثار آن دیار، علاوه بر تربیت در دوره کودکی، میراث آن دوره است. دیگر نجف که چند سالی در آنجا مانده و تحصیل کرده بود و البته جزو معدود طلبههایی بود که آنجا را ترک کرد و سال ۴۷ به قم آمد. و سوم مکتب قم که عمده تحصیل و تحقیق و تألیفات ایشان در آنجا بود و تا سال 71 نیز در آنجا باقی مانده بود».
او سهم مکتب قم و اساتید علامه در شکلگیری شخصیت و ممیزات آثار علامه را بیش از دیگر مکاتب میداند و اینطور ادامه میدهد: «در قم، بیش از همه با 3 استاد همنشین بود. آیتالله سیدمهدی روحانی، آیتالله احمدیمیانجی و آیتالله میرمحمدی. از طریق آنها با جمعی از علمای دیگر مانند آیتالله شبیریزنجانی، آیتالله آذری و… مربوط بود. در کل، بیشتر تحت تأثیر آیتالله روحانی بود. خاطرم هست و شاهد بودم، تا زمانی که در ایران بود، همه آثارش را قبل از چاپ به آقای روحانی و احمدیمیانجی میداد تا مرور کنند، چنان که در بسیاری از آنها به ایشان اشاره کرده است».
جعفریان وقتی به موشکافی ویژگیهای علامه در روششناسی و تحقیقات تاریخی میرسد، دقت در تدوین، مطالعات جامع و سریع و البته مشورت با اهالی علم را از مهمترین ویژگیهای سید میداند و میگوید: «سیدجعفر مرتضی نبوغ خاصی در استنباط از نصوص تاریخی داشت، متون را زیاد میخواند و همزمان با سرعت انتقال، در تدوین مطالب هم بسیار سریع بود... خودشان میگفتند یادداشتنویسی پشت کتابها را که عملا فیشنویسی از داخل کتاب بود، از آثار سیدعبدالحسین شرفالدین یاد گرفتند. سیدجعفر در 2 اثر حیات امام رضا و حدیث افک، نشان داد ورودش در تاریخ متفاوت با دیگران است؛ هم روش دارد و هم اهل تتبع گسترده است. به هر حال، ایشان در یک فضای پرنشاطی فعالیت نگارشی خود را آغاز کرد و البته ادامه داد. سیدمرتضی نقادانه کار میکرد و هرچند، خطکشی مذهبی در بحثهای انتقادی خود میکرد اما کثرت تتبع، نقادی سندی و متنی و حدسهای تند و تیز ایشان، راه را برای اظهارات جدید فراهم میکرد». ممیزه مهم دیگری که درباره آثار سیدجعفر مرتضی مورد اشاره واقع شده، سادگی در بیان است. علامه تاکیدی بر استفاده از ویراستار در تالیفاتشان نداشتند و آثار باقی مانده از ایشان به قلم شخص ایشان است؛ نکتهای که از نظر اهالی حوزه و دانشگاه نیز مغفول نمانده است. نوع نگارش سیدجعفر را باید مثالزدنی دانست. مطالب اثر با حفظ صورت علمی و محققانه، آنچنان ساده ارائه شده که مخاطب نیازی به مراجعه به منابع دیگر برای فهم مطالب ندارد. علامه توجه دارد که مخاطب را چگونه با خود همراه کند، او را ابتدا درباره دشواریهای تحلیل آگاه کرده و سپس قدم به قدم با مخاطب در تبیین رویدادها پیش میرود و در نهایت بهصورت ساده و روان نتیجهگیری هر بخش را به مخاطب ارائه میدهد. این سادگی در کنار روش ویژه علامه برای بیان سیره منجر به نتیجهای شده که امروز در قالب الصحیح من سیره النبی الاعظم یا الصحیح من سیره الامام علی پیش روی ما است.
پژوهش به شیوه شیعه!
شروع کار علامه بهصورت تخصص پژوهش در تاریخ هنگامی بود که با برخی مسائل شبههبرانگیز از جانب برخی محققان درباره مسأله ولایتعهدی حضرت رضا مواجه شد. هر چند که ایشان پیش از این مواجهه نیز علاقه زیادی به تحقیق و تدبر در تاریخ شیعه داشت اما برخورد با موضوع ابنعباس و تهمتی که به او درباره دزدی اموال بصره چسبانده شد و اینکه چگونه ممکن است شخصی مثل ابنعباس که مفسر قرآن است و این همه از او تعریف شده دست به چنین کاری زده باشد، ایشان را به تحقیق جدی در این مورد واداشت. پس از آن و اندک زمانی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی اما اندیشه تدوین کتابی با عنوان الصحیح من سیره النبی الاعظم در ذهن علامه جرقه زد. نتیجه این اندیشه البته بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به ثمر رسید؛ اثری که باعث شهرت بیشتر ایشان در دنیای تاریخ شد. سیدجعفر مرتضی با وارد کردن مباحث اجتهادی و روش استنباطی در تاریخ مناظر پژوهشی جدیدی به روی علاقهمندان به کارهای تاریخی بویژه دوستداران تاریخ پیامبر (صلیالله علیه و آله) و امیرالمومنین (علیهالسلام) بازگشود. از ویژگیهای مهم روش کار تاریخی استاد نشان دادن کارکردهای مباحث تاریخی در دفاع از مبانی کلامی شیعی و همچنین حمله جدی و روشمند به مبانی کلامی اهل سنت با استفاده از تاریخ است. تتبع وسیع، ارزیابی دقیق، ریشهیابی هوشمندانه از حوادث، نشان دادن بیپروا و بیمحابای دستهای جعل و تحریف، افشای چهرههای فریبکار در نگارش متون تاریخی و بررسی دقیق بسیاری از آنها، آشنایی گسترده و عمیق با منابع تاریخی و در نهایت روشهای ابتکاری او در تدوین و بررسی سیره از ویژگیهای برجسته استاد بود که در بسیاری از آنها متمایز از دیگر مورخان است.
***
مروری بر شیوه پژوهش مرحوم علامه سیدجعفر مرتضی در گفتوگو با حجت الاسلام سید محمد عاملی، فرزند ایشان
مجتهدِ تاریخنویس!
* مرحوم سیدجعفر مرتضیعاملی یکی از سرآمدان تاریخنگاری شیعه در عصر حاضر بودند. عده زیادی از اهالی اندیشه و تاریخ بر این گزاره اذعان دارند که شیوه پژوهش و مطالعه ایشان در حوزه تاریخ تحلیلی منحصربهفرد و ویژه است. برجسته بودن زاویه نگاه امامتپژوه در علامه یکی از نقاط مهمی است که آثار ایشان را از دیگر همتایانشان متفاوت کرده است. توجه به محوریت حضرت امیر و حضرت رضا از یکسو و همچنین شخص پیامبر اسلام باعث شده بسیاری از اهالی تاریخ وجه امامتپژوهی را در تاریخنویسی ایشان غالب بدانند؛ دلیل این تأکید از سوی علامه و مهمترین نمودهای این شیوه تحلیل کدامند؟
علامه کتابهای مهمی در موضوع امامتپژوهی و البته درباره شخص پیامبر اسلام دارند. ایشان همواره تاکید داشتند در دستهبندی آثارشان نیز طبقه جدایی برای موضوع امامتپژوهی درست نشود. از این رو که همواره اینطور تاکید میکردند در دین اسلام امام و پیامبر شخصیتهایى منزوى از مردم و زندگى آنان نبوده و نیستند؛ طورى که از مردم خواسته شده باشد فقط تقدیسشان کنند و به آنان تبرک جویند. امام و پیامبر اینگونه نیستند. پس درباره اموری که امروز به ایشان مربوط میشود نیز نمیتوان چنین فضایی ایجاد کرد و بین زندگی یا سیره ائمه و پیامبر و زندگی روزمره مردم حد و مرزی ایجاد کرد.
امامان معصوم و پیامبر، مردان تلاش و کوشش هستند، با مردم زندگى میکنند، برای مردم زندگى میکنند، بین آنها به سر میبرند و حتى میتوان گفت به نزدیکترین شکل ممکن میان مردم هستند و حضور دارند. مردم آنها را میبینند و مستقیما و بدون هیچ واسطهاى با ایشان تعامل میکنند و هر ریز و درشتى را از آنها فرا میگیرند و تمام حرکات و سکناتشان را به دقت از نظر میگذرانند. میتوان گفت به همین دلیل است که خداوند آنان را اسوه و پیشوا قرار داده است.
از آنجا که اسلام به تمام شئون زندگى انسان نظر دارد و حتى در جزئیات امور هم همراه مردم است، این به معناى ضرورت تحقیقات فراوان در اسلام و دقت نظر در آن است. اینجا اصلى است که باید تمام فروع به آن منتهى شود و دریایى است که تمام نهرها باید به آن بریزد؛ اصل امامت همان است که نهرهای زندگی مردم باید به آن بریزد. اصل امامت یا همان پیشوایى و چشمه معرفت و الهام در انبیا و اوصیایشان تحقق مییابد؛ همان کسانى که راهنماى حق و دین هسـتند و تنها ایشان راه مستقیم، درست و اصلىاند. این همان چیزى است که باید همت گذاشت و مردم را به آن راهنمایى کرد و بین آنها با این اصل ارتباط برقرار کرد، چون امام چشمه زلالى است که سیرابشان میکند و به روحشان جانى دوباره میبخشد. امام همان کسى است که آنها را از زشتىها باز میدارد و بلا را از آنها دور میکند. ائمه پناهگاهى براى حل مشکلات و عبور از معضلات هستند. البته در معرفى امام به مردم باید توجه داشت که امامت، صرف تصورات مجرد و مفاهیم ذهنی نیست، بلکه مسألهاى واقعى و خارجى است که در تمام جزئیات زندگى همراه انسان است و در او تأثیر میگذارد. امامت راه زندگى و روش زیستن است. امامت همه جا با انسان حضور دارد، حتى زمان خوردن و آشامیدن، خرید و فروش، حضور در کنار همسر یا فرزندان، بیدارى و خواب، شب و روز، سیاست، اقتصاد و تربیت، جنگ و صلح و خلاصه! در تمام شئون؛ چه شئون مهم و حیاتى و چه شئون کوچک و کمتأثیر. پس موضوع امامت باید در تمام بحثها، سخنرانىها و کتابها وجود داشته باشد، چون مردم همانطور که به آب، غذا و هوا نیازمندند به معنا و مفهوم امامت هم نیازمندند.
تقریبا روشن است که ایشان در موضوع امامت چه کتابهایى نوشتهاند؛ میشود کتابهاى «اهل البیت فى آیه التطهیر»، «الغدیر و المعارضون»، «لست بفوق أن أخطئ»، «الولایه التشریعیه» و ... را نام برد.
* علامه در تعداد زیادی از تألیفاتشان به شبهات و نیازهای روز جامعه توجه داشتند؛ مهمترین حوزه مورد توجه علامه کدام بود؟ ایشان مسأله خاصی برای پردازش در نظر داشتند که بیماری و فقدانشان منجر به نپرداختن به آن مسأله شده باشد؟ تأکید علامه در پردازش مسائل روز بر کدام حوزه بود؟
مرحوم علامه در موارد زیادی و همچنین مقدمات برخی آثارشان به این نکته اشاره کردند. وقتی شبههای درباره موضوعی در مورد ائمه و حضرات میدیدند و بعد تاریخی و تحلیلی آن را برجسته میدیدند، سعی میکردند درصدد پاسخدهی علمی برآیند. شبهه در حقیقت همان گزاره یا تحلیل باطلى است که از سوی برخی اهالی باطل به ظاهر و زیور حق آراسته و علامات و ظواهر حق به آن داده شده است به طورى که براى بسیارى از مردم تشخیص آن دشوار است و این امر، مهارت متقلبان در امر تشبیه حق به باطل را نشان میدهد. شبهه مانند درهم و دینار تقلبى است که جنس واقعى آن پست و بىارزش است اما به گونهاى رنگ شده که آن را شبیه فلزات گرانقیمتى چون طلا و نقره کرده است. نکته اصلی همینجاست، چنین تقلبهایى معمولا نسبت به اشیا و مسائلى اتفاق میافتد که مورد توجه و رقابت هستند و در رشد، تکامل و پیشرفت نقش حیاتى دارند. زمینههاى اعتقادى و ایمانى هم که در موضعگیرىها، اخلاقیات، زندگى و اهداف بشر تأثیر بسزایى دارند، از جمله مواضعى است که طمعکاران و هواپرستان تلاش دارند در آن دست به تقلب و فریبکارى بزنند، چون زمینههاى اعتقادى بسیار مهم و از جمله مسائلى هستند که به ناچار هرکسى به شکلى با آن سروکار دارد. همین اهمیت فوقالعاده، دستاندرکاران و آگاهان را وامیدارد که همیشه اقدامات خصمانه اهل باطل را علیه حق و اهل حق زیر نظر بگیرند؛ اقداماتى که عقیده، فکر و ایمان آنها را مورد هدف قرار میدهد. باید با تمام تلاشهایى که در زمینه تحریف، هتک حرمت، کوچک کردن و بىتأثیر کردن مقدسات بر وجدان مردم میشود، مقابله کرد، چون فرصت دادن به دشمن در این زمینه به معناى اجازه دادن به او براى نابود کردن آثار خیر و صلاحى است که در این زمینه تدوین شده یا وجود دارد. همین موضوع اهل فکر و قلم را وادار میکند با هوشیارى در مقابل این خطر بایستند و براى دفع آن تلاش کنند. اهل فکر و قلم مدافعان، رهبران، حامیان و مرزبانان فکرى و ایمانى این امتند و هوشیار نبودن آنها به معناى کوتاهى در حق کیان اسلام است و این یعنى نابودى دین و تشیع.
مرحوم علامه نیز مبتنی بر همین گزارهها و زاویه نگاه، درصدد پاسخگویی به شبهات گوناگون برمیآمدند و در این راه شیوه تحلیل و گردآوری ویژه خود را داشتند.
* تأکید علامه بر روش اجتهادی در تاریخپژوهی یکی از مهمترین وجوه پژوهشهایشان است؛ از نظر شما معنای این شیوه پژوهش اجتهادی و ابعاد آن چیست؟ جایگاه مفهوم اجتهاد در شیوه پژوهشی علامه عاملی چگونه بود؟
این یکی از مهمترین محورهایی است که ایشان نیز در برخی سخنرانیها، مصاحبهها یا هنگام تدریس به آن اشاره و البته تاکید میکردند. ایشان همواره اینطور میفرمودند که روش تعامل با روایات تاریخى فرقى با روش تعامل با سایر روایات مانند: «روایات فقهى»، «اعتقادى»، «تفسیرى» و... ندارد. محقق در روایت فقهى نیاز به بحث سندى و دلالتى دارد؛ نیازمند ترجیح بین روایات یا جمع روایات به ظاهر معارض است. او باید روایت به دست آمده از دل پژوهشهایش را بر قرآن یا بر مسلمات فقهى، اعتقادى، پزشکى و سایر علوم عرضه کند. در واقع به این وسیله روایت را در سنجه با این گزارههای برگرفته از علوم و فنون و متون گوناگون گذاشته و سعی در اجتهاد کند.
در تحلیل روایات تاریخى که واقعهاى را نقل میکند یا مسألهاى را به پیامبر یا امام یا عالمى نسبت میدهد نیز مسأله به همین شکل است؛ وقتى قرآن به واقعهاى اشاره میکند، محقق تاریخ باید زمان و مکان نزول سوره یا آیه را مشخص کند. او نیازمند جستوجو در احادیث تفسیرى است و باید با دقت آن احادیث را بر آیه منطبق کند. گاهى نیاز به جستوجوهاى فراوان و عمیق دارد تا به اهداف آیات و اشارات و خصوصیات زیادى که در آنها نهفته است دست یابد. در این میان البته ممکن است برخی روایات معارض با ادله فقهى باشد یا اصلا در تناقض با آن باشد یا موافق یا مخالف قاعدهاى در قرآن یا متون فقهی دیگر باشد. همینجاست که نیاز به مراجعه به ادله آن مسأله و اجتهاد پیدا میشود. مورخ به اجتهاد متوسل میشود تا بتواند نظر درست را از نادرست و نقل سالم و محکم را از ساختگى و تحریف شده تشخیص دهد. خلاصه! ممارست محققانه در روایات مشخص میکند در بسیارى موارد پژوهشگر باید در تحقیقاتش از ابزاری به نام مفهوم اجتهاد براى یافتن حق و حقیقت استفاده کند.
* مرحوم علامه دستی بر آتش تفسیر قرآن داشتند؛ تأثیر این تجربه تفسیری در فضای تاریخنگاریشان چطور ارزیابی میشود؟ ارتباط تفسیر و تدوین تاریخ از دیدگاه علامه چگونه است؟
مرحوم علامه عاملی در یکی از مصاحبههایشان درباره همین مسأله نکاتی را فرمودهاند. ایشان اعتقاد داشتند قرآن کتاب تاریخ نیســت، بلکه مشرف بر تمام کتابها و متونى است که به ما رسیده است؛ خواه این متون تاریخى باشند یا فقهى یا اعتقادى یا سایر موضوعات. قرآن برتمام افکار، رفتارها، موضعگیرىها، ارزشها، عقاید، روشها و خلاصه! بر همه چیز هیمنه و برترى دارد. قرآن است که بر آنها حکم میراند و معیار صحت و سقم آنهاست و بدون شک هرچه در تعارض با قرآن باشد، دروغ و باطل است. پس بهروشنی میتوان گفت نقش تفسیر آیاتی از قرآن در سنجش گزارههای تاریخی و اهمیت دست اول بودن این منابع چگونه برای علامه اهمیت داشته و دارد.
نکته مهم دیگری که در این راستا باید به آن اشاره کرد، این است که البته آنچه به صراحت در قرآن مطرح نشده و در سایر متون نقل شده، اگر با ملاکهاى قرآنى سازگارى داشته باشد و از نظر قرآن شرایط قبول و پذیرش را دارا باشد، مورد اعتماد قرار میگیرد. آن دسته از متونى که اینچنین شرایطى را دارا نیستند به 2 دسته تقسیم میشوند: دسته اول- آن بخش از روایات تاریخى که با اصول و ضوابط قرآنى تعارض و تناقض دارند؛ مثلا این موارد از اصول قرآنى هستند و گزارههای مهم باید با چنین مفاهیمی سنجیده شود. گزارههایی همچون عصمت انبیا، طهارت مطلق اهل بیت نبوت از هر پلیدى و عیب و نقص، عدم جواز نسبت دادن ظلم و جهل به خداوند و اینکه هیچ چشمى خداوند را درک نمى کند اما او چشمها را درک میکند. در صورت پذیرش این مفاهیم و صحت آنها که از قرآن برآمده است، اگر روایتى کارى را به انبیا نسبت دهد که با عصمت ایشان منافات دارد یا چیزى را که منافى طهارت اهلبیت است به ایشان نسبت دهد یا هر یک از مواردی را که در ابتدای این پاسخ به آنها اشاره کردیم مورد نفی قرار دهد، در ساختگى و دروغ بودنش شکى نیست، چون با ضوابط قرآنى تعارض دارد و این تعارض برای ما گزاره نهایی و مرجع صدور رای است. در کنار این نسبت، دسته دیگری از روایات یا گزارههای قرآنی وجود دارد که مضمون آنها با محکمات قرآن تناقض ندارد و با هیچ یک از اصول، ضوابط و قوانینى که خداوند وضع فرموده نیز در تعارض نیست، چنین روایاتى محکوم به بطلان نیست، بلکه در محدوده احتمالات باقى میماند و طبق روال طبیعى درباره آنها تحقیق میشود. از این حیث است که میتوان اهمیت تفسیر و تحلیل قرآنی درباره گزارههای تاریخی، بویژه درباره تاریخ امامت و پیامبر را بهروشنی درک کرد.
***
مهمترین آثار علامه سیدجعفر مرتضیعاملی در یک نگاه
تنها کلمه است که میماند!
احمدرضا کلانتری: تکثر آثار علامه سیدجعفر مرتضیعاملی، مهمترین ویژگی شیوه پژوهش ایشان است. اهالی اندیشه و شاگردان ایشان تعداد این آثار را بیش از 200 جلد دانستهاند؛ تالیفاتی که قطعا بخش مهمی از اندوخته شیعه در باب تاریخ تحلیلی اسلام و سیره اهلبیت به حساب میآید. در این نوشتار، گزیدهای از مهمترین آثار علامه را مرور میکنیم.
* کتابی که شهید شد؛ اَلصَّحیح مِنْ سیرَهِ النّبیِّ الْاَعْظَم(ص)
یکی از 2 کتاب مهمی که علامه عاملی در باب سیره پیامبر(ص) و اهلبیت نوشته است؛ کتابی به زبان عربی که ابتدا در بخشهای مختلفی و در دوره ۱۱ جلدی تا پایان جنگ احزاب تدوین شد و بعدها در دوره ۳۵ جلدی تا پایان رویداد سقیفه را نیز در برگرفت و پس از آن کاملتر از بار نخست، به چاپ رسید. الصحیح حدود یکهزار و 700 منبع دارد و در 2 جلد به زبان فارسی نیز خلاصه شده است. این اثر عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را نیز دریافت کرد که البته این تقدیر با حواشی مهمی همراه بود.
الصحیح من سیره النبی الاعظم؛ بهزعم بسیاری از کارشناسان حوزه تاریخ اسلام غنیترین سیرهای است که از پیامبر به رشته تحریر درآمده است. علامه بارها و در محافل گوناگون تاکید شدیدی بر پرهیز از هرگونه تغییر و تحول در این اثر داشتند. تاکیدی که متاسفانه در جریان ترجمه و تلخیص کتاب نادیده انگاشته شده و ایشان را مجبور به واکنش کرد. پیش از برگزاری مراسم رونمایی از کتاب ترجمه شده، علامه دست به قلم بردند و بهصورت رسمی نارضایتیشان از این اقدام را اعلام کردند. ایشان پس از این ماجرا ایران را ترک کردند و در مراسم ترتیب داده شده از سوی وزارت ارشاد نیز حضور نیافتند.
ایشان در پاسخ به سوالی درباره رد ترجمه الصحیح من سیره النبی الاعظم اینطور گفتند: «آنچه تحت عنوان سیره پیامبر(ص) و به نام ترجمه الصحیح ارائه شده است، برای اسلام ضرر دارد. من معتقدم برای رفع این خطر از اسلام باید اکنون جلوی پیشرفت این ضرر گرفته شود. متأسفم که خطر را میبینند و نسبت به آن حساسیت نشان داده نمیشود».
* صحیحترین روایت از امیر مومنان!
الصحیح من سیره الامام علی؛ عنوان دومین اثر مهم علامه سیدجعفر مرتضیعاملی است؛ کتابی که در 20 جلد، به زندگینامه و سیره عملی حضرت علی ابنابیطالب میپردازد. این کتاب شامل 3 بخش و 20 جلد است که هر بخشی جدا، شامل چند باب و دارای چندین فصل مربوط به خود است. زندگانی امیرالمومنین در دوران حیات پیامبر اکرم، ازدواج امیرالمومنین با حضرت زهرا(س)، تاریخ جنگهایی که حضرت در آنها شرکت داشتهاند، نقاط عطف زندگی حضرت در دوران حیات سیاسی و اجتماعی پیامبر و پس از آن پرداخت به شیوه حیات امیرالمومنین در دوران پس از رحلت پیامبر از مهمترین سرفصلهای این کتاب است.
علامه عاملی درباره این کتاب اینطور نوشتهاند:«بدین سان روشن شد مصحف علی با قرآن موجود هیچگونه تفاوت نداشته است و تفاوتهای یاد شده و افزونیهای دیگر، تفسیر و تأویل آیات بود و نه جز آن».
* از رنجی که شنیده نشد...
مَأساهُ الزهراء(س)، کتابی است که علامه با انگیزه روشن پاسخدهی به شبهات موجود پیرامون شخصیت حضرت زهرا نوشته است. ایشان در مقدمه کتاب نیز به این مسأله اشاره کردهاند و تدوین این اثر را در پاسخ به شبهات سیدمحمدحسین فضلالله عنوان کردهاند.
علامه جعفر مرتضی پس از تالیف و انتشار این 2 جلد کتاب، کتاب دیگری در 2 جلد تالیف کرده و نام «خلفیات ماساه الزهراء» را بر آن نهاد. این 2 جلد موخر، به نوعی کاملکننده محتوایی است که در ماساه به مخاطب عرضه شده است. سیدجعفر مرتضیعاملی در این کتاب پس از بیان مناقب و فضایل حضرت زهرا به تفصیل از حوادثی که برای آن حضرت پس از رحلت رسول خدا(ص) پیش آمد سخن گفته و موضوع شهادت و چگونگی آن را بررسی و تحلیل کرده است.
ارسال به دوستان
شمخانی: ۸۵ درصد جانباختگان شهرستانهای تهران در اعتراضات حضور نداشتند
دلجویی از خانوادههای جانباختگان
10 روز پس از آنکه رهبر حکیم انقلاب در پاسخ به گزارش ارائه شده از سوی دبیر شورای عالی امنیت ملی، مسأله دلجویی و پرداخت دیه به خانوادههایی را که اعضای خود را در جریان حوادث اخیر از دست دادهاند، مطرح کردند، نخستین دیدارها جهت دلجویی از خانواده جانباختگان انجام شد. دریابان علی شمخانی، نماینده مقام معظم رهبری و دبیر شورای عالی امنیت ملی صبح پنجشنبه با سفر به شهرستانهای غرب استان تهران با خانواده جانباختگان حوادث آبانماه سال جاری دیدار کرد. به گزارش فارس، وی در این دیدارها که در جوی صمیمی انجام شد، ضمن دلجویی از خانواده جانباختگان از عزم مسؤولان نظام برای ترمیم سریع خسارتها و کاهش آلام خانواده محترم شهدا و جانباختگان حوادث اخیر خبر داد و تاکید کرد: لازم است از همه ظرفیتهای ملی برای تسریع در انجام این وظیفه ملی استفاده شود. دبیر شورای عالی امنیت ملی گفت: بیش از 85 درصد از جانباختگان رخدادهای اخیر در شهرستانهای تهران در هیچ یک از تجمعهای اعتراضی حضور نداشتهاند و بهصورت مشکوک با سلاحهای سرد و گرم غیرسازمانی کشته شدهاند لذا اجرای پروژه کشتهسازی از سوی معاندان در این منطقه قطعی است. شمخانی با بیان اینکه رسیدگی به این امور بر عهده کمیتههای ویژه با مسؤولیت استانداران گذاشته شده است، گفت: استانداران سراسر کشور با توجه به مطالبه جدی مقام معظم رهبری و تدابیر اعلام شده ایشان و همچنین اختیارات ویژهای که از طرف رئیسجمهور محترم به آنها واگذار شده باید با اقدامات جهادی، ضمن رسیدگی سریع به وضعیت خانواده شهدا و جانباختگان، با برنامهای دقیق و هماهنگ نسبت به جبران و ترمیم خسارتهای واردشده به مردم اقدام کنند.
* کشف 84 اسلحه شکاری در قم با گلولههایی خاص
حجتالاسلام و المسلمین محمدجعفر منتظری پنجشنبه در نشست «حدود آزادی در کرسیهای آزاداندیشی» که در آمفیتئاتر کانونهای فرهنگی دانشگاه فردوسی برگزار شد، درباره عدم ایجاد فضای امنیتی در دانشگاه اظهار کرد: اعتقاد ما این است به هیچ وجه نباید فضای دانشگاه امنیتی شود. شأن دانشگاه بالاتر از این است که امنیتی شود. حضور مراجع، مقامات و مسؤولان امنیتی و انتظامی هم در محیط علمی هیچ وجهی ندارد. دادستان کل کشور ادامه داد: آنچه در حوزه دانشگاه و دانشجو است باید کاملا خالی از مسائل امنیتی باشد و هیچکس حق حاکم کردن فضای امنیتی بر محیطهای علمی را ندارد، من به عنوان مدعیالعموم با هر کس که این فضا را ایجاد کند برخورد میکنم. وی درباره اعتراضات اخیر خاطرنشان کرد: در اغتشاشات، حوادث و وقایع اینچنینی مسؤولان انتظامی و امنیتی وظیفه دارند امنیت را به جامعه بازگردانند. ممکن است در میدان اغتشاشات افرادی بیگناه بازداشت شوند. ما به دنبال این بودیم افراد بیگناه از گناهکاران به سرعت تفکیک شوند. منتظری خاطرنشان کرد: ما اطلاعاتی در حوزه تلاشهای دشمن؛ آمریکا، اسرائیل و آلسعود برای به آشوب کشیدن کشور و هزینههایی که در این زمینه میکنند، داریم. ما میدانیم پشت صحنه چه کسانی هستند. هیچکس نمیتواند نسبت به این مسائل بیتفاوت باشد. وی تصریح کرد: ما در میدان ۷۲ تن قم، از یک ماشین پژو ۸۴ اسلحه شکاری با گلولههای خاص آن در بحبوحه همین حوادث کشف کردیم، تعدادی از کشتههایی که ما در سراسر کشور داریم با همین اسلحههای شکاری کشته شدهاند؛ گلولههایی اخیرا اختراع شده که ویژگیهایی در این گلولههای اسلحههای شکاری است.
* دستگیری 4 نفر از اعضای شبکه سلطنتطلبان
در ادامه موج دستگیری عوامل آشوبهای آبانماه پنجشنبه با اقدام اطلاعاتی و عملیاتی پاسداران گمنام امام زمان(عج) در سازمان اطلاعات سپاه صاحبالزمان(عج) استان اصفهان، ۴ نفر از اعضای شبکه فعال سلطنتطلب استان و اعضای شبکه «مبارز وطن» اصفهان دستگیر شدند. این افراد حین برگزاری جلسه با موضوع موج دوم اغتشاشات در منزل یکی از اعضا حضور داشتند که با حضور بموقع مأموران این طرح ناکام مانده و همه افراد در محل دستگیر شدند. همچنین در بازرسی از این منزل تعدادی شبنامه، پرچم شیر و خورشید، ابزار شعارنویسی و شیشههای بمبهای آتشزا کشف شد. همچنین فرمانده انتظامی استان فارس گفت: ۱۰ نفر از عاملان اغتشاشات آبانماه ۹۸ در شهرستانهای کازرون و ممسنی شناسایی و دستگیر شدند. سردار سرتیپ دوم رهام بخشحبیبی پنجشنبه اظهار داشت: در پی اغتشاشات آبانماه ۹۸ در شهرستانهای کازرون و ممسنی و اقدامات آشوبگران در تخریب اموال عمومی و دولتی، موضوع شناسایی و دستگیری این افراد در دستور کار ماموران انتظامی قرار گرفت. وی ادامه داد: با انجام اقدامات اطلاعاتی و پلیسی، ماموران انتظامی، مخفیگاه 8 نفر از عوامل اصلی آشوب و اغتشاش را در شهرستان کازرون و ۲ نفر دیگر را در شهرستان ممسنی شناسایی و با هماهنگی دستگاه قضایی این آشوبگران را در قالب ۲ عملیات جداگانه در مخفیگاهشان دستگیر کردند و پس از تشکیل پرونده تحویل مرجع قضایی دادند.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از سازوکار جدید آمریکا برای مدیریت و کنترل صادرات اقلام بشردوستانه به ایران گزارش میدهد
گروگانگیری دارو!
* تحریم جدید آمریکا، صادرات دارو به ایران را هدف گرفته است
گروه سیاسی: رسانههای غربی از توافق سوییس و آمریکا برای ایجاد یک مکانیسم بشردوستانه خبر دادهاند. خبرگزاری رویترز پنجشنبه گذشته در اینباره گزارش داد: سوییس در حال ایجاد یک کانال انساندوستانه برای صادر کردن مواد غذایی و دارویی به ایران است که ممکن است ظرف چند ماه فعال شود. رویترز گزارش داده است «پاسکال بریسویل» وزیر خارجه سوییس و «ادوارد مکمالن» سفیر آمریکا در سوییس در مصاحبههای جداگانه از این موضوع خبر دادهاند. خانم بریسویل به رویترز گفت: «نقش ما واقعا ایجاد توانایی ارسال آذوقه و کالاهای بهداشتی برای مردم ایران است. در نتیجه برای ایجاد این کانال انساندوستانه سخت میکوشیم». او در پاسخ به این سوال که آیا این مجرا در نیمه اول سال ۲۰۲۰ عملیاتی خواهد شد، گفت: «امیدوارم! اما پیشبینی در این زمینه سخت است، چون کاملا در دست ما نیست». مکمالن نیز به رویترز گفت: «خوشبختانه فکر میکنم الان در نقطهای هستیم که با سوییسیها روی جزئیات نهایی کار میکنیم و امیدوارم در آینده نزدیک، شاهد نوعی نهایی شدن این گفتوگوها باشیم».
* اسپیوی، وعدهای که در نطفه خفه شد
تجارت بشردوستانه در کانالهای رسمی اروپا با ایران در حالی به سمت عملیاتی شدن پیش میرود که قبل از راهاندازی مکانیسم بشردوستانه وزارت خزانهداری آمریکا، این کانالها غیرفعال بودند، به همین جهت لازم است به جنبههای مختلف تعامل با این کانالها توجه شود. در دورانی که آمریکا از برجام خارج شد و تحریمها در 2 بازه 90 و 180 روزه در حال بازگشت بود، دولت ایران با توجه به تعهدی که از اروپاییها مبنی بر کاهش اثرات مخرب تحریمهای آمریکا گرفته بود در برجام ماند. اروپاییها جهت مقابله با آثار تخریبی تحریمهای آمریکا راهکارهایی را طراحی کرده و پیشنهاد دادند.
از آنجا که بخشی از آثار مخرب تحریمهای آمریکا مربوط به روابط مالی و بانکی ایران با بانکهای خارجی میشد، اروپاییها طرحهایی نیز برای حفظ روابط مالی و بانکی پیشنهاد دادند. یکی از این طرحها، نهاد مالی موسوم به «اسپیوی» نام داشت که قرار بود به عنوان یک کانال مالی جهت تسهیل تراکنشهای نفتی و تجارت دوجانبه ایران و اروپا عملیاتیسازی شود. اما به دلیل اینکه هیچ یک از کشورهای اروپایی حاضر به پذیرش میزبانی SPV در کشور خود نبودند، SPV حتی ثبت هم نشد، چه برسد به اینکه عملیاتی شود.
* اینستکس، کانال تجارت بشردوستانه اروپا
شرکت اینستکس (INSTEX) نیز 11 بهمنماه 97 توسط 3 کشور اروپایی عضو برجام به ثبت رسید. در بیانیه ثبت این شرکت گفته شد قرار است ابتدا تجارت مربوط به اقلام بشردوستانه انجام شود و مهمتر اینکه صحبتی درباره تسهیل تراکنشهای مربوط به نفت و خرید نفت ایران نشد. با توجه به اینکه در بیانیه مذکور، در رابطه با لزوم ایجاد یک نهاد متناظر اینستکس در ایران صحبت شده بود، به نظر میرسید طرز کار اینستکس یک اتاق پایاپای باشد که در هر طرف صادرات و واردات ثبت شود و در پایان یک دوره زمانی بدهی تسویه شود. با همه اینها تاکنون اینستکس طبق اظهارات مسؤولان تقریبا غیرفعال بوده است.
اینستکس به هیچوجه تعهدات اروپا را مبنی بر کاهش اثرات مخرب تحریم پوشش نمیدهد و البته تنها سازوکار تجارت بشردوستانه با ایران نیست. قبل از اینکه اینستکس ثبت شود، کشور سوییس کانال بشردوستانه خود با ایران را راهاندازی کرده بود. 28 آذرماه 97، فایننشالتایمز گزارش داد سوییس در آستانه راهاندازی کانالی پرداختی برای تجارت غذا، دارو و تجهیزات پزشکی است. در رابطه با کانال بشردوستانه سوییس، «مارکوس لایتنر» سفیر سوییس در تهران طی دیدار با کاظم جلالی، رئیس پیشین مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در 2 بهمن 97 با بیان اینکه سوییس تجربه همکاری مالی موفقی با ایران در دوره قبلی تحریم را داشته است، تصریح کرد: «ما علاوه بر اسپیوی (SPV)، در حال راهاندازی کانال مالی مستقل بین جمهوری اسلامی ایران و سوییس هستیم».
* همراهی با سیاست فشار حداکثری آمریکا
اما نه SPV، نه اینستکس و نه کانال مالی سوییس تاکنون عملیاتی نشدهاند؛ دلیل این مسأله هم عدم مجوز آمریکا به اروپاییهاست. عملکرد اروپاییها در 2 سال گذشته نشان میدهد با سیاست فشار حداکثری آمریکا واگرایی ندارند. در بعد اقتصادی کاملا این موضوع مشهود است؛ اروپاییها قبل از اینکه تحریمهای آمریکا در آبان 97 بازگردد، روابط تجاری خود را با ایران قطع کردند. از طرف دیگر اروپاییها در مسائل موشکی و منطقهای ایران با آمریکا کاملا همراهی کردهاند.
اظهارات مسؤولان کشور هم این موضوع را تایید میکند. به عنوان مثال عبدالناصر همتی، رئیس بانک مرکزی در مصاحبهای که با المانیتور در تاریخ 30 مهر 98 داشت، درباره اینستکس گفت: «به این نتیجه رسیدهایم مسأله به اینستکس و سازوکار آن مربوط نیست. مسأله این است که اروپاییها ظاهراً برای برنامههایشان به اجازه آمریکا نیاز دارند». وی اضافه کرد: «اروپاییها بعد از تأخیر طولانیمدت 4 ماهه آماده شدند و یک مبادله ۴ میلیوندلاری از طریق اینستکس انجام شد که از طریق آن ما اقدام به خرید دارو برای یکی از استانها کردیم. بعد از آن هیچ مبادلهای انجام نشده است».
* سازوکار آمریکا برای تجارت بشردوستانه با ایران
اما در یک ماه اخیر به دنبال بیانیه وزارت خزانهداری آمریکا در رابطه با تعیین سازوکار تجارت بشردوستانه با ایران در اوایل آبانماه سال جاری، تغییراتی در روابط تجارت خارجی ایران مشاهده میشود. ابتدا در تاریخ 9 آذرماه طی یک بیانیه رسمی 3 کشور اروپایی موسس اینستکس اعلام کردند 6 کشور اروپایی به اعضای سهامدار اینستکس ملحق شدهاند. از طرف دیگر عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه پس از پایان نشست کمیسیون مشترک برجام که 15 آذرماه در وین برگزار شد، طی اظهاراتی در جمع خبرنگاران گفت: «یکی از راهحلها، بحث اینستکس است. اینستکس به مراحل پایانی خود نزدیک شده و 6 کشور جدید نیز به آن ملحق شدهاند و درباره اینستکس و اینکه چگونه میتواند در آینده روابط تجاری ایران و اروپا نقش ایفا کند، امروز بحث مفصلی شد». 20 آذرماه نیز همانطور که در ابتدای گزارش اشاره شد، وزیر خارجه سوییس و مقامات وزارت خارجه آمریکا به رویترز اعلام کردند کانال بشردوستانه ظرف چندماه آینده عملیاتی میشود.
* چرا آمریکا به دنبال سازوکار تجارت بشردوستانه است؟
به نظر میرسد در آینده نزدیک اتفاقاتی در حوزه تجارت خارجی ایران بیفتد و یکی از این اتفاقات عملیاتی شدن مکانیسمهای بشردوستانه از جمله کانال مالی سوییس و اینستکس است. برای اینکه مضرات و منافع این مکانیسمها مشخص شود، لازم به نظر میرسد جوانب مختلف این مکانیسمها سنجیده شود. پیشتر مطرح شد در حالی صحبت از عملیاتیسازی این کانالهاست که قبل از آن وزارت خزانهداری آمریکا طی بیانیهای، چارچوبی را برای انجام تجارت بشردوستانه تعیین و به نوعی مجوز تجارت بشردوستانه با ایران را صادر کرده بود. به همین جهت باید ارزیابی کرد این حرکت آمریکا بر چه اساسی است.
لازم به ذکر است تدارک مکانیسم در حالی است که وزارت خزانهداری آمریکا پیش از این ادعا میکرد صادرات بشردوستانه به ایران تحریم نیست، چرا که دفتر کنترل داراییهای وزارت خزانهداری آمریکا 2 مجوز عمومی در این رابطه در سایت خود قرار داده است اما از آنجا که واردات اقلام دارو و غذا به ایران نیاز به ایجاد ارتباط و تراکنش مالی جهت خرید اقلام از شرکت فروشنده، قرارداد با شرکت حملونقل برای انتقال اقلام و همچنین بیمه برای محموله اقلام دارد، طرفهای خارجی حاضر به ریسک برای انجام تراکنشهای مالی اقلام بشردوستانه به ایران نبودند و در عمل صادرات اقلام بشردوستانه تحریم بود و گزارش رویترز از بانکهای اروپایی نیز این مطلب را تایید میکند.
با وجود اینکه وزارت خارجه آمریکا بشدت تلاش کرد در فضای رسانهای تاکید کند کالاهای بشردوستانه تحریم نیست اما فضای سیاسی، دیپلماتیک و رسانهای کاملا به ضرر آمریکا بوده و عناوین بسیاری از خبرگزاریهای مطرح بینالمللی حاکی از آن است که تحریمهای آمریکا در حال قتل مردم بیگناه در ایران است. بنابراین میتوان گفت یکی از دلایل تدارک کانال مذکور این است که آمریکا بر تروریسم اقتصادی خود علیه مردم ایران سرپوش بگذارد. در بیانیه وزارت خزانهداری آمریکا گفته شده به دلیل اینکه رژیم ایران از کانال موجود تجارت بشردوستانه سوءاستفاده میکند و برای اهداف تامین مالی تروریسم اقدام به فساد و پولشویی میکند، این مکانیسم را ثبت نکرده است تا هیچ درآمد یا پرداختی به ایران منتقل نشود. در ضمن تاکید شده است این مکانیسم نقش بانک مرکزی ایران در تجارت بشردوستانه را محدود میکند، چرا که بانک مرکزی در تامین مالی سازمانهای تروریستی نقش داشته است.
مسأله دیگر، موضوع FATF است. تنها با مرور اظهارات مقامات وزارت خارجه و خزانهداری آمریکا کاملا واضح میشود اجرای برنامه اقدام FATF توسط ایران چقدر برای آمریکا دارای اهمیت است. در بیانیه وزارت خزانهداری آمریکا نیز بر این مسأله بارها تاکید شده که «سوءاستفاده رژیم ایران از کانالهای تجارت بشردوستانه برای پولشویی و تامین مالی تروریسم باعث شده تجارت با ایران بسیار دشوار شود، چرا که مشخص نیست ذینفع نهایی تراکنشها چه کسی است. علاوه بر این، از آنجایی که سازوکارهای ضدپولشویی و تامین مالی تروریسم ایران ناقص است و ایران برنامه اقدام FATF را اجرا نکرده، به همین جهت باید با ایجاد «شفافیت بیسابقه در تجارت بشردوستانه»، اطمینان حاصل کرد اقلام بشردوستانه به سمت رژیم منحرف نشود و رژیم ایران از این اقلام برای تامین مالی اقدامات خود استفاده نکند». با بررسی رویه ایجاد شفافیت در مکانیسم بشردوستانه آمریکا میتوان متوجه شد آمریکا شرایط بسیاردشواری را جهت انجام تجارت بشردوستانه با ایران قرار داده است. به عنوان مثال وزارت خزانهداری آمریکا در یک بند درخواست کرده از هر توزیعکننده ایرانی دستاندر کار تراکنشها تعهد مکتوب گرفته شود که آنها اجازه نمیدهند اقلام به افراد یا نهادهای تحریم شده فروخته شود و اینکه توزیعکننده ایرانی این تعهد را بر مشتریان بعدی اعمال میکند. یا در بند دیگر وزارت خزانهداری عنوان کرده است اگر یک موسسه مالی خارجی در کشور میزبان متوجه شود که یک مشتری ایرانی قبلا (در 5 سال گذشته) با افراد یا نهادهای تحریمی آمریکا، سازمان ملل و اتحادیه اروپایی ارتباط داشته است، موسسه مالی خارجی در کشور میزبان اطلاعات جزئی را در رابطه با هر گونه تغییر نسبت به آن ارتباطات، مانند تغییر در مالک ذینفع یا کنترل مشتری ایرانی به وزارت خزانهداری ارائه خواهد داد. سوالی که در اینجا پیش میآید این است که دلیل قرار دادن چنین شروط دشواری چیست؟ پیشتر اشاره شد که وزارت خزانهداری در این بیانیه بارها تاکید کرده از آنجایی که ایران استانداردهای برنامه اقدام FATF را اجرا نکرده، به همین جهت نیاز است شفافیت بیسابقهای در این کانال ایجاد شود. در واقع آمریکا تلاش دارد بگوید اگر شرکتهای ایران و دولت ایران موفق به انجام تراکنشهای بشردوستانه نمیشوند، دلیل آن عدم اجرای برنامه اقدام FATF است. این اقدام به مثابه پاس گل به جریانهای داخلی موافق FATF است که بگویند بدون تصویب لوایح مورد نظر FATF حتی نمیتوان تجارت بشردوستانه انجام داد.
* آمریکا به دنبال اشراف و تسلط بر تجارت خارجی ایران است
مقامات آمریکا درصددند وضعیتی مشابه نفت در برابر غذای عراق را که در دهه 90 میلادی ایجاد کردند، برای ایران نیز به وجود آورند. هر زمان که تحریمی علیه ایران اعمال میشود، مقامات آمریکا در اظهارات خود تاکید میکنند این تحریمها علیه مردم ایران نیست و صرفا نمیخواهند پول نفت صرف فعالیتهای بیثباتکننده ایران در سراسر جهان شود و باید صرف نیازهای مردم ایران شود. با قرار دادن این اظهارات در کنار بیانیههای رسمی کشورهای اروپایی که عنوان میکنند اقدامات اروپا در رابطه با اینستکس با هدف حمایت از نیازهای مردم ایران است، میتوان تحلیل کرد کانالهای بشردوستانه اروپا منجر به اشراف و تسلط آمریکا بر تجارت خارجی ایران میشود و هر چقدر تعامل با این کانالها عمیقتر شود، کشور به شرایط نفت در برابر غذا نزدیکتر میشود. شرایط نفت در برابر غذا چیزی جز فشار حداکثری روی معیشت مردم ایران نیست و فشار معیشتی بر مردم ایران میتواند اعتراضات علیه حاکمیت را جرقه بزند و فشار حاصل از اعتراضات بر حاکمیت، در راستای تغییر رفتار در حوزههای موشکی، منطقهای و... موثر و کارساز خواهد بود.
***
[تحریم جدید آمریکا صادرات دارو به ایران را هدف گرفته است]
تحریمهای تازه آمریکا علیه خطوط کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران، حتی صادرات دارو و اقلام غذایی به ایران را ممنوع کرده است. خزانهداری آمریکا در توضیح خود درباره آثار این تحریمها، به صراحت عنوان کرده اقدام تازه این کشور ارسال دارو و اقلام انسانی به ایران را محدود میکند. بنا بر اعلام واشنگتن، تحریمهایی که هفته گذشته رسانهای شد، از ۸ ژوئن ۲۰۲۰ میلادی (۱۹ خرداد ۱۳۹۹) اجرایی میشود. به نوشته خزانهداری آمریکا، از آن تاریخ به بعد، «اتباع ایالات متحده، مگر با دریافت مجوزهای موردی، از مشارکت در تراکنش با IRISL و E-Sail منع خواهند شد، از جمله از تراکنشهای مربوط به فروش محصولات زراعی، غذا، دارو و تجهیزات پزشکی از سوی اتباع ایالات متحده یا از ایالات متحده». خزانهداری آمریکا میافزاید: «علاوه بر این، افراد غیرآمریکایی هم که آگاهانه در تراکنشهای مشخص با IRISL و E-Sail مشارکت داشته باشند، حتی برای فروش محصولات زراعی، غذا، دارو و تجهیزات پزشکی، خود را در معرض تحریمهای دیگر قرار میدهند». تنها راهحلی که آمریکا برای دور ماندن از تحریمها به طرفهای تجاری ایران ارائه کرده، این است که معاملات خود را تا پیش از زمان اجرایی شدن تحریمها به پایان برسانند.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از آخرین وضعیت ماجرای خوراکیهای حاوی قرص و کپسول دارویی گزارش میدهد
راز کیک، رمز قرص
* سخنگوی سازمان غذا و دارو در گفتوگو با «وطن امروز»: قرار دادن قرصها در کیکها و مواد خوراکی هدفدار و سازماندهی شده است
اسدالله خسروی*: کیک و کلوچههای قرصی این روزها خبرساز شده و هیچ ارگانی توضیح واضحی درباره خبر خوراکیهای حاوی دارو نمیدهد. سخنگوی سازمان غذا و دارو در گفتوگو با «وطنامروز» درباره قراردادن حرفهای قرص یا کپسول در برخی فرآوردههای مواد غذایی، گفت: شکی نیست برخی با اهداف خرابکارانه به دنبال نابودی صنعت غذایی کشور هستند تا مانع رشد صنایع پیشرویی شوند که ارزآوری قابل توجهی برای کشور دارند. البته زوایای چنین رویکردی گسترده است، زیرا مشاهده خوراکیهای حاوی قرض و کپسول در برخی مناطق نشان از آن دارد که این عمل کاملا با برنامه قبلی و سازماندهی شده بوده است. کیانوش جهانپور به پیشرفت صنعت شیرینی و شکلات کشور اشاره کرد و گفت: این صنعت چون چندسالی است مسیر رشد را میپیماید و صادرات آن به کشورهای همجوار بخوبی در حال انجام است، بنابراین برآیند چنین اقدام ناجوانمردانهای جز شیطنت و تخریب صنایع پیشرو چیز دیگری نیست، چرا که عاملان این کار قرص و کپسولها را در محصولات داخلی طوری تعبیه کردهاند که به این صنعت ضربه جدی وارد شود. بنابراین هدف تهدید سلامت شهروندان نیست، زیرا وجود قرص و کپسول کاملا سالم و دستنخورده و بدون تغییر رنگ یا شکل آن در فرآوردههای غذایی بیتردید نشان از تخریب وجهه کل صنعت غذا و شیرینی و شکلات کشور دارد. وی با بیان اینکه اقدام عاملان در قراردادن قرص در فرآوردههای 12شرکت غذایی شیرینی و شکلات کشور به شبهات احتمالی رقابت بین شرکتهای تجاری و تولید این محصولات پایان میدهد، افزود: کاملا محرز و مشخص است که چنین رویکردی فقط برای ضربه به اقتصاد کشور بوده و قطعا در این مسیر هزینههای هنگفتی نیز شده است. وجود قرص و کپسول در کیکها میتواند موجب بیاعتمادی مردم به صنایع غذایی کشور و در نهایت ضربه خوردن صنعت کشور شود. با این اتفاقات میتواند. فضایی ایجاد شود که اذهان عمومی در داخل و خارج از کشور مشوش شود. البته باید گفت تاکنون پس از انجام آزمایشات متعدد هیچ گونه مورد خاصی که با مصرف این مواد از فروشگاهها و... مشکلاتی برای مصرفکنندگان ایجاد شده باشد، گزارش نشده است. سخنگوی سازمان غذا و دارو ادامه داد: تاکنون به این نتیجه رسیدهایم که قرصها در برخی محصولات کیک، کلوچه و ویفر بهصورت عمد و بعد از تولید و در سطح عرضه به انحای مختلف جاسازی شده و شرکت تولیدی خاصی هم هدف این اقدام خرابکارانه قرار نگرفته است. آنچه مشخص است قرصها و کپسولها بعد از خط تولید و در سطح عرضه و در اقدامی خرابکارانه، هدفمند و سازمانیافته به بستهبندی تعدادی از محصولات وارد شده و مشکلی در سطح خطوط تولید و بستهبندی و حتی عرضه کلان از مسیر شرکتهای پخش مجاز و رسمی مشاهده نشده است. رئیس مرکز روابط عمومی وزارت بهداشت بیان کرد: تنها مرجع اظهار نظر درباره محتوای این قرصها و کپسولها، آزمایشگاه مرجع سازمان غذا و دارو است و تا این لحظه گزارشی از وجود داروهای مخدر یا قرص برنج در نمونههای ارسالی نداریم. داروهای بررسیشده اغلب داروهای خانگی از جمله استامینوفن، بروفن، سیتریزین، هیدروکسی زین، متوکلوپرامید و حتی بلیستر خالی بوده و به نظر میرسد ایجاد رعب و وحشت و تخریب وجهه صنایع غذایی به طور عام مورد هدف بوده است. وی اظهار داشت: تاکنون گزارشی از شناسایی و بازداشت عاملان این اقدام در دسترس نیست و موضوع فراتر از ماموریت حوزه سلامت بوده و ابعاد امنیتی و سیاسی داشته و دستگاههای مسؤول جهت روشن شدن ابعاد آن به موضوع ورود کردهاند. فروشگاههای مواد غذایی نیز مکلف به تامین فرآوردههای غذایی از شرکتهای پخش معتبر و مجاز در قبال فاکتور رسمی فروش هستند و در صورت خرید از توزیعکنندههای غیرمجاز در قبال پیامدهای آن پاسخگو خواهند بود. وی بیان کرد: محصولات عرضه شده توسط شرکتهای پخش مجاز قابل رهگیری و پیگیری است ولی متاسفانه برخی فروشگاهها و محلهای عرضه، محصولات غذایی را از توزیعکنندههای غیرمجاز و بدون شناسنامه به قیمتهایی پایینتر تهیه میکنند و این مسیر دقیقا مدخل کالاها و فرآوردههای غذایی، آرایشی و بهداشتی غیرمجاز، جعلی و تقلبی است. وی در پاسخ به این سوال که توصیه شما به مصرفکنندگان در چنین شرایطی چیست؟ گفت: نخریدن کالاهای داخلی در این شرایط کمک به عاملان نابودی تولید داخل است اما به والدین توصیه میشود از فروشگاههای معتبر خرید کنند و از خرید کالاهایی که بستهبندیهای مشکوک دارند خودداری کنند و در صورت مشاهده هرگونه موارد مشکوک، در سراسر کشور مراتب را به سامانه تلفنی ۱۹۰ وزارت بهداشت گزارش دهند. وی اضافه کرد: در پی گزارشات مردمی و آزمایشات به عمل آمده هیچ نوع قرص برنج، متادون و... دیده نشده است. آن چیزی که مشخص است توزیع این مواد از مجاری غیرمجاز انجام شده و البته با قیمت کمتری در دسترس فروشگاهها قرار گرفته است. وی ادامه داد: نهادهای امنیتی برای یافتن سرنخها وارد عمل شدهاند و در صورت شناسایی عاملان آن اطلاعرسانی میشود. در روزهای پایانی هفته گذشته، تصاویری از وجود قرص و کپسول در کیکهای خوراکی تولید برخی کارخانجات ایرانی در استانهای سیستانوبلوچستان و هرمزگان در فضای مجازی منتشر شد که بررسیهای انجام شده توسط نهادهای مسؤول، واقعی بودن این گزارشها را تایید کرد. رئیس مرکز روابط عمومی وزارت بهداشت در واکنش به این موضوع با تاکید بر اینکه گزارشات واصله به وزارت بهداشت مبنی بر وجود قرص و کپسول در کیکهای خوراکی به هیچ عنوان به خط تولید این محصولات مربوط نیست، گفت: طبق بررسیهای انجام شده از گزارشات مردمی در 2 استان سیستانوبلوچستان و هرمزگان، مشخص شد این قرصها پس از تولید و در مرحله عرضه داخل کیکها گذاشته شده است.
جهانپور با بیان اینکه جاسازی قرصها در این کیکها پس از روند تولید اتفاق افتاده است، اظهار کرد: طبق گزارشهایی که به دست ما رسیده و بررسیهایی که از شرکتهای صنایع غذایی در این استانها داشتهایم، این قرصها به هیچ عنوان طی فرآیند تولید درون کیکها گذاشته نشده است.
* جاسازی قرص و کپسول در کیکها عمدی بوده است
مدیرکل امور فرآوردههای غذایی و آشامیدنی سازمان غذا و دارو گفت: جاسازی قرص و کپسول در برخی کیکهای برند ایرانی به صورت عمدی و پس از تولید و خارج از کارخانه انجام شده و احتمالا یک اقدام برای تشویش اذهان عمومی بوده است.
محمدحسین عزیزی افزود: مواردی که گزارش شده شامل جاسازی قرص و کپسولهای مختلف از جمله آنتیبیوتیک بوده که در داخل کیکهای چند برند معروف جاسازی شده است.
وی ادامه داد: بیشتر موارد در استانهای جنوبی از جمله سیستانوبلوچستان و هرمزگان بوده و به نظر میرسد اقدامی عمدی بوده است، چون بستهبندی کیکها باز شده و بعد قرص یا کپسولها در کیکها جاسازی شده است.
عزیزی گفت: بعد از گزارش این موارد بازرسان در مغازهها، انبارها و کارخانهها موضوع را پیگیری کردند و هر چه در این مراکز کارتنها و پاکتهای کیک را باز کردند، در هیچکدام چیزی نبوده و فقط در مواردی بوده که کیک باز شده، دست بچهها و دانشآموزان دیده شده است. مدیر کل امور فرآوردههای غذایی و آشامیدنی سازمان غذا و دارو گفت: کیکهایی که در آنها این قرصها و کپسولها جاسازی شده از برندهای معروف بودهاند اما در کارخانه یا مغازهها موردی از وجود قرص یا کپسول در کیک مشاهده نشده است. وی افزود: در خط تولید این کیکها مشکلی نبوده، چون امکان ندارد که قرص یا کپسول در فرآیند تولید سالم بماند، بنابراین ممکن است افرادی در بیرون کارخانه این اقدام را انجام داده باشند و احتمال اینکه در کارخانه این اتفاق افتاده باشد بسیار بعید است.
عزیزی گفت: در مواردی که پاکت کیک بسته بوده، قرص یا کپسولی دیده نشده و فقط در مواردی این قرصها و کپسولها دیده شده که پاکت کیک باز شده است.
مدیرکل امور فرآوردههای غذایی و آشامیدنی سازمان غذا و دارو افزود: این نوع کیکهای مشکوک در استان تهران یا استانهای شمالی دیده نشده و فقط در برخی استانهای جنوبی از جمله سیستان و بلوچستان و هرمزگان دیده شده است.
وی ادامه داد: ممکن است افرادی عامدانه از داخل یا خارج به قصد خرابکاری این اقدام را انجام داده باشند که باید شناسایی شوند اما تاکنون هیچ موردی از مسمومیت یا فوت ناشی از مصرف این کیکها گزارش نشده است.
عزیزی گفت: مواردی که این قرصها و کپسولها در کیکها جاسازی شده بسیار کم بوده و حجم بالایی نبوده است. اصلا در کیکهای پلمب در مغازهها و فروشگاهها این مشکل وجود ندارد و فقط در مواردی که کیکی خریداری شده و دست افراد بوده این موارد گزارش شده است.
وی افزود: مردم خیالشان راحت باشد کیکهایی که در مغازه وجود دارد، مشکلی ندارد و امکان ندارد کیک تولیدی در کارخانهها این مشکل را داشته باشد و خود صاحبان برند این کیکها نیز شاکی و پیگیر هستند.
* توضیح پلیس مبارزه با موادمخدر درباره کشف کیکهای حاوی قرص
رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر درباره ماجرای وجود قرص در کیکهای خوراکی توضیحاتی ارائه کرد. سردار محمدمسعود زاهدیان درباره انتشار تصاویری در فضای مجازی مبنی بر وجود قرص در کیکهای خوراکی اظهار کرد: بررسیها حاکی از این است که قاچاقچیان با بهرهمندی از جاسازیهای مختلف، مواد مخدر را قاچاق میکنند. وی درباره کیکهای کشف شده گفت: بر اساس گزارش واصله از پلیس مبارزه با مواد مخدر هرمزگان از یک دستگاه خودروی نیسان چند عدد کیک که حاوی تعداد معدودی قرص بود، کشف شد که برای تعیین ماهیت به آزمایشگاه پلیس مبارزه با موادمخدر ارسال شده است و تحقیقات در اینباره از سوی پلیس ادامه دارد.
خبرنگار* ارسال به دوستان
سیدحسن نصرالله:
آمریکا دنبال سوار شدن بر اعتراضهای منطقه است
سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان دیشب درباره تحولات اخیر این کشور و منطقه سخنرانی کرد. سیدحسن نصرالله اظهار داشت: آمریکاییها بسیار تلاش میکنند که از هرگونه اعتراضات مردمی سوءاستفاده کنند و سوار بر موج این اعتراضات شوند تا در راستای منافع و نقشههای آنها باشد. او افزود: آمریکاییها به اعتراضات در لبنان، عراق و حتی یمن با این دید نگاه میکنند که این اعتراضها ابزاری برای فشار به ایران است. به گزارش فارس، نصرالله ادامه داد: آنها از روز اول اعتراضهای مردمی در لبنان اینگونه وانمود کردند که این اعتراضها همه علیه حزبالله است. آنها یا خود را فریب دادهاند یا اینکه اطلاعات غلطی به لبنانیها دادهاند. سیدحسن نصرالله گفت: آمریکاییها همواره به دنبال ارائه اطلاعات و ارزیابیهای اشتباه و غلط بوده و هستند و سیاست خارجی آنها در اینباره همواره متضرر بوده است. وی ادامه داد: آمریکاییها چنان وانمود و القا میکردند که گویا تمام مشکلات لبنان، حزبالله بوده و «مایک پمپئو» هم در اینباره تلاشهای زیادی کرد و گفت که لبنانیها باید از این مشکل خود را خلاص کنند. دبیرکل حزبالله لبنان گفت: برخی رسانههای عربی و خارجی در این زمینه (تخریب حزبالله) به آمریکاییها کمک و حتی تلاش کردند همصدا با واشنگتن بگویند: «تظاهرات در لبنان علیه حزبالله است».
نصرالله افزود: اگر به اظهارات اسرائیلیها نگاه کنیم میبینیم که نتانیاهو و سایر مقامات آن رژیم میگویند این فرصت (تظاهرات در لبنان)، فرصتی تاریخی برای تضعیف حزبالله است یا اینکه میگویند حالا وقت آن است که از لبنان یک امتیاز درباره نفت یا گاز در این کشور بگیریم.
سیدحسن نصرالله گفت: بله! ارزیابی آنها درباره اینکه حزبالله خطر و تهدیدی برای منافع و مصالح صهیونیستها و آمریکاییهاست، درست است؛ حزبالله خطری برای منافع ملی لبنان نیست، بلکه برعکس تهدیدی واقعی برای منافع آمریکاییها و اسرائیلیها در منطقه است.
دبیرکل حزبالله لبنان درباره چرایی تلاش واشنگتن و تلآویو برای تخریب مقاومت اسلامی در لبنان خاطرنشان کرد: حزبالله در لبنان مانع تحقق توطئهها و طرح و نقشههای آنهاست. او گفت: «آمریکاییها به لبنانیها میگویند اگر میخواهید مشکلات معیشتی شما حل شود، باید اول مشکل اسرائیل [یعنی حزبالله] را بر طرف کنید».
او ادامه داد: «آمریکاییها و پشت سر آنها اسرائیلیها، در برابر مردم لبنان متوسل به روشهای باجگیری میشوند».
سیدحسن نصرالله به جنجال رسانهای برخی رسانههای لبنانی و عربی در منطقه درباره تحریف اظهارات یکی از مقامات نظامی در ایران نیز گفت به محض شنیدن این اظهارات منتسب و تحریف شده، با داخل ایران تماس گرفته است.
سیدحسن نصرالله ادامه داد: «هنگامی که اظهارات یکی از مقامات لبنانی را خواندم، مطمئن بودم این اظهارات منتسب صحت ندارد. من شخصا متن فارسی را خواندم و واژه لبنان را در این متن پیدا نکردم و با برادران در ایران تماس گرفتم و آنها این اظهارات منتسب را تکذیب کردند».
وی دلیل اینگونه رفتارهای مسؤولان و رسانههای لبنانی را اینگونه تحلیل کرد که «اینگونه اظهارات جعلی با هدف تحریک برخی از لبنانیها منتشر میشود. برخی با اظهارات آمریکاییها تحریک نمیشوند، ولی اگر اظهاراتی منتسب به مقام ایرانی در یکی از سایتها ببینند، تحریک میشوند و از رئیسجمهور و مقامات لبنان میخواهند تا موضعی اتخاذ کنند». نصرالله ادامه داد: «برخی فکر میکنند اگر به ایران حمله شود؛ این کشور برای پاسخ به حمله به متحدان خود متوسل خواهد شد و از آنها کمک خواهد گرفت. میخواهم اینجا اطلاعات دقیقی به شما بدهم. هر کس به ایران حمله کند، خود این کشور به تنهایی پاسخ آن را خواهد داد. ایران کشوری نیست که سکوت اختیار کند و تنها به متحدانش تکیه کند. اگر اسرائیل بخواهد به ایران حمله کند، ایران خود پاسخ اسرائیلیها را خواهد داد.
وی در ادامه سخنان خود به موضوع تحولات داخلی لبنان پرداخت و گفت حزبالله از روز اول گفت مخالف استعفای سعد حریری، نخستوزیر مستعفی لبنان است و دلایل این مخالفت را گفت؛ اینکه تشکیل دولت جدید در لبنان سخت است و به نفع این کشور به دلیل اوضاع سیاسی و اقتصادی نیست.
نصرالله گفت: «بهتر بود دولت استعفا نکند و تظاهرات هم سرجای خود باشد و این وضعیت برای لبنان بهتر بود، چرا که عامل فشاری برای دولت بود تا دست به اجرای اصلاحات بزند و مطالبات مردم لبنان محقق شود».
دبیر کل حزبالله لبنان گفت؛ برخی استعفای حریری را دستاوردی برای خود دانستند ولی این استعفا اتلاف وقت بود، چرا که باعث تعطیلی مؤسسات و ارگانهای دولتی شد که باید مجری اصلاحات مدنظر میشدند.
ارسال به دوستان
بوریس جانسون در انتخابات روز پنجشنبه رأی اکثریت انگلیسیها را کسب کرد
ترامپ انگلیس سوار بر فاشیسم رسانهای
رأی اکثریت مردم جزیره به جانسون نشانه ناامیدی از ساختار معیوب سیاسی و دموکراسی بریتانیاست
صبح جمعه همه آنهایی که تلاش میکردند در چارچوب مقدس نظامات سیاسی غربی یعنی دیدگاه لیبرال- دموکراسی، تحلیلی بر روند سیاسی بریتانیا ارائه کنند دچار شوکی بزرگ شدند، چراکه بوریس جانسون، نخستوزیر موقت و رهبر سفله «توریها» که اوایل امسال به سبکی غیردموکراتیک مشابه آدولف هیتلر در دهه 1930 میلادی، به دنبال بنبست سیاسی در پارلمان و سقوط مشروعیت حاکمیت لندن، جای نخستوزیر منتخب و هرچند منفور همحزبی خود یعنی «ترزا می» را گرفته و بلافاصله رای ملکه را برای انحلال پارلمان جلب کرده بود، توانست بدون یک کارزار انتخاباتی جدی و بدون هیچ قولی برای اصلاح ساختار معیوب سیاسی، رای اکثریت را در انتخابات سراسری روز پنجشنبه کسب کند.
به عبارت دیگر، نزدیک به 14 میلیون بریتانیایی (عمدتا انگلیسی) یعنی در اغلب مناطق خارج از لندن، به چنان درجهای از ناامیدی از ساختار سیاسی نظام حکومتی و روند سنتی سیاستورزی بهاصطلاح دموکراتیک در «وستمینیستر» رسیدهاند که به صورت تقریبا همگن در اکثر حوزههای انتخابیه جزیره جز پایتخت، اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی- که احزاب منطقهای و عمدتا جداییطلب اقبال دارند- به حزبی رای دادند که تنها شعارش «خروج از اتحادیه اروپایی به هر قیمت ممکن، خواه قانونی یا غیرقانونی و حتی برخلاف منافع ملی بریتانیا یا ضوابط اتحادیه اروپایی» بوده و بس. نزدیک به نیمی از 5/30 میلیون نفر رایدهنده بریتانیایی (حدود 67 درصد از واجدان شرایط رای دادن) به جریان سیاسیای «آری» گفتند که تنها راهحل بحرانهای وخیمی مثل بنبست سیاسی در مجلسین قانونگذاری عوام و اعیان، رکود اقتصادی بیسابقه طی یک دهه اخیر، سیستم تامین اجتماعی فشل با 14 میلیون مستمند محذوف، سامانه درمان عمومی نیمه ورشکسته، افزایش ناامنی بر اثر ناکارآمدی اسکاتلندیارد (پلیس)، مشکلات عدیده محیطزیستی بویژه در نتیجه استخراج نفت و گاز شل، افول دیپلماسی انگلیسی در عرصه بینالمللی و در نهایت سیل مهاجرت از آسیا و آفریقا را در اجرای فوری برگزیت تا 2 ماه دیگر (پایان ماه ژانویه 2020) آن هم بر اساس توافق بسیار ضعیف خود جانسون با اتحادیه اروپایی برمیشمارد، آن هم در حالی که اروپاییها میگویند اجرای این توافق تازه آغاز بلاتکلیفی جزیرهنشین در ارتباط با این سوی کانال مانش است.
پیروزی قاطع و غیرمنتظره محافظهکاران با کسب 364 کرسی در مقابل 203 کرسی حزب کارگر به دست آمده است. به عبارت دیگر، چپهای میانه به رهبری سیاستمداری باتجربه، معتدل، خوشنام، مشهور به سلامت اخلاقی و مالی، مخالف نژادپرستی روزافزون و معتقد به اصلاحات درونساختاری به نام «جرمی کوربین» نزدیک به 60 کرسی را نسبت به انتخابات 2 سال پیش از دست دادند که 48 کرسی آنها نصیب رقبای راستگرای نومحافظهکار و چهبسا افراطگرای آنها شد و بقیه سهم جداییطلبان، جبهه ملی اسکاتلند که حالا به طور کامل دولت سرزمین اسکاتلند را قبضه کرده و برای همهپرسی دوم استقلال از انگلیس آماده میشود؛ نمایهای تمامعیار از پررنگتر شدن شکاف سیاسی و اجتماعی داخل نظام بریتانیا که فروپاشی قریبالوقوع پادشاهی متحد پس از دستکم 4 قرن را اجتنابناپذیر خواهد کرد.
امروز مشخص شده که جانسون موسوم به «ترامپ انگلیس» در جریان انتخابات اخیر به توصیه دوستان نزدیکش یعنی رئیسجمهور آمریکا و نایجل فاراژ، رهبر حزب برگزیت، حمایت مستقیم جریانهای فاشیستی و ضددموکراتیک از جمله گروههای نژادپرستان آنگلوساکسون، لابی اسرائیلی لندن شامل لیگ دفاع ملی و لردهایی که مستقیما توسط دربار باکینگهام در مجلس اعیان معرفی میشوند را جلب کرده و طبیعتا وعده مشارکت آنها در تشکیل دولتی افراطی و مردمگریز را داده است که بیش از پیش به سمت واشنگتن متمایل خواهد بود. به این ترتیب نیمروز جمعه جانسون، رهبر نامتعارف حزب حاکم، بار دیگر به خانه شماره 10 خیابان داونینگ بازگشت و بلافاصله از آنجا سوار بر جگوار معروفش برای سومینبار در کمتر از 6 ماه به باکینگهام رفت تا حکم تشکیل دولت جدید را به عنوان رهبر حزبی که بیش از نیمی از 650 کرسی خانه عوام را به دست آورده، از مقام اول غیرانتخابی سلطنت بگیرد؛ 2 دفعه پیشین او برای دریافت حکم دولت جایگزین دولت منحله ترزا می و سپس دستور انحلال مجلس از الیزابت دوم به دیدار پیرزن 94 ساله رفته بود. او پس از آخرین دیدارش با ملکه که اواخر بهار رخ داد، توسط جریان اصلی رسانههای اروپایی و انگلیسیزبان- حتی در آمریکا، کانادا، استرالیا و نیوزیلند- متهم به دشمنی با دموکراسی شده بود اما در جریان انتخابات 12 دسامبر همان رسانههای شرکتی شامل شبکههای دولتی بیبیسی (زیر نظر هیأت امنای منصوب ملکه و تحت پوشش وزارت خارجه انگلیس)، شبکههای خصوصی پرمخاطب آیتیوی (تحت مدیریت مشترک اشراف انگلیسی مانند لرد بازالگت و سهامداران بزرگ بورس لندن) و گروه رسانهای اسکای (تحت تملک روپرت مرداک، صهیونیست مشهور) و زنجیرهای از نشریات راستگرا مثل گروه تایمز، یک ائتلاف رسانهای برای حمایت از رویکرد فاشیستی آشکار حزب محافظهکار در عین سرپوش گذاشتن بر آن تشکیل دادند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|