|
گزارش «وطن امروز» از پیامدهای اقتصادی پاسخ موشکی ایران
حمله به لشکر تحریم
پاسخ موشکی ایران توازن جدیدی را در منطقه رقم زده است که در نحوه همکاری دیگر کشورها با آمریکا در تحریم ایران تغییراتی ایجاد خواهد کرد
گروه اقتصادی: پاسخ موشکی ایران به ترور ناجوانمردانه سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی و عقبنشینی آشکار آمریکا از مواضعش، توازن جدیدی را در منطقه رقم زده است و دستگاه محاسباتی آمریکا و کشورهای حاشیه خلیجفارس را دگرگون کرده است. این تغییر موازنه یقینا در بخش اقتصادی هم اثرگذار خواهد بود و در نحوه همکاری و همراهی دیگر کشورها با آمریکا تغییراتی را همچون گذشته ایجاد خواهد کرد.
به گزارش «وطن امروز»، تجارت و بازرگانی از طریق سیستم بانکی انجام میشود. سیستم بانکی هم سهولت دارد و هم ریسک معامله را کاهش میدهد و با شفافیت همراه است اما کشور ما از این شیوه داد و ستد محروم است. تحریمهای ظالمانه بانکی آمریکا از سال 91 و تحریمهای ثانویه اعمال شده پس از آن عملا ارتباط ایران با سیستم بانکی دنیا را قطع کرد. حتی پس از برجام هم جز برای چند بانک گشایشی در زمینه ارتباطات بانکی حاصل نشد و با خروج آمریکا از برجام اوضاع از گذشته نیز بدتر شد. چه زمان قبل از برجام و چه اکنون بیشتر حوالههای تجاری برای بازرگانان از جانب صرافیها انجام میشود تا با این روش، کشور مواد اولیه برای صنعت و کارخانهها و مایحتاج اولیهاش را به دست آورد و به نوعی تحریمها را بیاثر کند.
* تحریم صرافیها در دوبی
در طول چند دهه با افزایش سطح مبادلات مالی و تجاری ایران با امارات بویژه شهر دوبی، این شهر به یکی از مهمترین کانالهای ارزی ایران تبدیل شد. این کانال مالی در حوزه بانکی در سالهای 89 و 90 کاملا مسدود شد. اواخر زمستان 96 و اوایل بهار سال 97 فشار سنگینی به صرافیهای منتقلکننده پول ایران در امارات وارد شد. این فشارها که با مدیریت وزارت خزانهداری آمریکا در قالب اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده عملا بخش مهمی از ساختار انتقال غیررسمی پول در امارات را شناسایی کرده و از کار انداخته بود، در دور جدید با برخوردهای امنیتی با صرافان در داخل تشدید شد و ادامه پیدا کرد. امارات پیش از دور جدید تحریمها مهمترین هاب و محل تبادلات ارزی رسمی و غیر رسمی ایران بود. تشدید فشار و بیعملی بانک مرکزی در آن برهه زمانی باعث شد قیمت ارز تا نزدیک 19 هزار تومان هم برسد. پس از تغییر رئیس بانک مرکزی، اقداماتی نظیر تقویت ساختارهای نقل و انتقال و مداخله درهمی، تغییر لنگر ارزی از امارات به عراق و بستن پوزهای خارج از کشور باعث شد تا اوضاع رو به وخامت نگذارد و نرخ ارز کاهش پیدا کند. هر چند که عراق در حال تبدیل شدن به هاب ارزی ایران است و سطح مبادلات مالی و ارزی با دوبی بشدت کاهش یافته و به حداقل رسیده است اما درهم امارات همچنان یک مبنا برای قیمتگذاری ارز در بازار داخلی است و آثار تغییر در نسبت برابری ریال به درهم در بازار ارز ایران نمایان میشود. با توجه به روابط استراتژیک ایران و عراق، ضریب نفوذ 10 درصدی شبکه بانکی در عراق و سهم 50 درصدی اسکناس در پایه پولی عراق، آمریکا امکان اعمال تحریمها و فشار بر کانالهای مالی ایران از طریق عراق را ندارد. با تثبیت شدن کانال ارزی عراق، بازار ارز هم آرام شد و روند کاهشی به خود گرفت و نرخ ارز تا حدود 11500 تومان هم کاهش یافت. تنها طریقی که میتوانست کانال ارزی جدید ایران را مختل کند، ناآرامیهای عراق بود. با آغاز ناآرامی در کشور عراق از 23 مهر، روند افزایش نرخ ارز هم شدت گرفت. همچنین سهمیهبندی بنزین در 24 آبان و بیتدبیریهایی که در زمان و نحوه اجرای این طرح انجام شد، باعث شد تا بازار برای افزایش نرخ ارز تحریک شود.
* شهادت سردار سلیمانی و پاسخ موشکی
بامداد جمعه 13 دی، سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و ابومهدی المهندس معاون سازمان نیروهای مردمی عراق به همراه ۸ نفر دیگر در مسیر فرودگاه بغداد به دستور «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا با پهپادهای وزارت دفاع این کشور (پنتاگون) ترور شدند و به شهادت رسیدند. در واکنش به این اقدام تروریستی دولت دونالد ترامپ که منجر به شهادت سردار سلیمانی و المهندس شد، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بامداد چهارشنبه گذشته دهها موشک بالستیک به سمت پایگاه عینالاسد آمریکا واقع در استان الانبار عراق شلیک کرد. بر اساس نرخهای اعلامی صرافی ملی، دلار که در هفته گذشته ۱۲ هزار و ۹۵۰ تومان قیمتگذاری شد، در پایان هفته جاری به رقم ۱۳ هزار و ۲۰۰ تومان رسید و رشد 9/1 درصدی را که نسبت به بازار طلا رشد بیشتری است به ثبت رساند. به گفته کارشناسان، پیشبینی میشود نرخ ارز پس از حمله موشکی ایران و عقبنشینی منفعلانه آمریکا رو به کاهش بگذارد.
* گروهی از تحریمها پس از عقبنشینی آمریکا دفن شد
پاسخ موشکی ایران به آمریکا به داخل ایران محدود نمیشود و یقینا بر محاسبات آمریکا و کشورهای همپیمان آن بویژه کشورهای حاشیه خلیجفارس اثرگذار خواهد بود. مجید شاکری، کارشناس اقتصادی در این باره گفت: بخشی از تحریمهای مالیای که بر ایران اعمال شده به این صورت است که ساختار دسترسی مالی ما (صرافیها) را در کشورهای حاشیه خلیجفارس محدود میکند. این نوع تحریمها، فشار امنیتی برای قطع دسترسی ایران به ارز است و به صورت مستقیم و بیواسطه بر قیمت بازار ارز آزاد اثر میگذارد. وی ادامه داد: پس از هدف قرار گرفتن گلوبال هاوک توسط ایران و پس از حمله انصارالله یمن به آرامکو، فضا به گونهای تغییر کرد و در فضای جدید و با توجه به توازن جدید گشایشی جدی ایجاد شد تا اینکه به صورت رسمی 6 صرافی توانستند در امارات دوباره فعالیتشان را از سر بگیرند و پس از آن بازار ارز ایران وارد دوره آرامشی شد که از تابستان امسال شاهد آن بودیم. این کارشناس اقتصادی ادامه داد: اینگونه تحریمها فقط زمانی اعمال نمیشود که نشان دهید قدرت و توان بازدارندگی دارید. پس از موضوع گلوبالهاوک به دلیل تصمیمات اقتصادی غلط نظیر سهمیهبندی بنزین و وقایع پس از آن، احساس لرزشی از سوی ایران مشاهده شد و بلافاصله آمریکا به سمتی حرکت کرد که این فضای گشایش را محدود کند. شاکری با اشاره به پاسخ موشکی ایران به ترور سپهبد سلیمانی گفت: پس از حمله موشکی ایران و عقبنشینی آشکار ترامپ، منطقه وارد توازن امنیتی جدید شد. این توازن وجه تحریمی بویژه در حوزه تحریمهای مالی دارد. اکنون با توازن جدید امنیتی که در منطقه رخ داده میتوان گفت تقریبا این جنس خاص از تحریم از روی میز برداشته شده است و با توازن جدید امکانی برای اعمال آنگونه فشارها وجود ندارد. وی در پایان بیان کرد: بهتر است بهجای خوشحالی برای بازگشت به وضعیت با ثباتی که در تابستان شاهد آن بودیم، روی گسترش نقشه ارزی تمرکز شود. قبل از اینکه صدای این سیلی بخوابد باید شبکه ارزی ایران را ارتقا داد.
ارسال به دوستان
وریا غفوری به خاطر مطالبات مالی 2 روز تمرین را تحریم کرد
حواشی بیپایان یک کاپیتان
مهدی طاهرخانی*: استقلال امروز بیش از هر زمان دیگری محتاج «آرامش» رختکن است و این گوهر بیهمتا خلق نمیشود مگر با همکاری بزرگان این تیم با فرهاد مجیدی. بدون تردید خروج پرحاشیه استراماچونی از رأس هرم مدیریت فنی آبیها، هواداران این تیم را بیشتر از هر زمان دیگری مستعد بروز اعتراض میکند. وظیفه چه کسانی است که این فضا را کنترل کنند؟ کدام بازیکنان باید عصای دست فرهاد مجیدی باشند تا سرمربی جدید، بتواند دوره گذار را به سلامت پشت سر بگذارد؟ وریا غفوری شاید مهمترین مهره این پازل باشد اما آنچه سهشنبه و چهارشنبه هفته گذشته رخ داد زنگ خطری بود برای استقلال و هواداران این تیم؛ حادثهای که نباید بیتفاوت از کنارش گذشت و تصور کرد موضوع چندان مهمی نبود و نیست. سهشنبه هفدهم دیماه 98 هم نخستین تمرین استقلال بعد از تعطیلی نیمفصل بود و هم نخستین جلسهای که آنها باید با فرهاد مجیدی بدون استراماچونی کار را شروع میکردند اما وقتی جلسه معارفه شروع شد مجیدی و اعضای مدیریت، متوجه شدند خبری از بازیکنان به اصطلاح بزرگ و شاخص تیم نیست. به واسطه عدم پرداخت قسط بازیکنان، بزرگان تیم در تصمیمی که از قبل اتخاذ شده بود، ترجیح دادند با این اهرم مهم، طلبشان را زنده کنند. چه اتفاقی بدتر و تلختر از این برای مجیدی که با شک و تردید بسیار زیاد، حاضر به قبول سرمربیگری استقلال شد؟ با این وجود بعد از تماس خلیلزاده با تکتک بازیکنان معترض، از آنها خواسته شد به واسطه احترام به سرمربی جدید و همچنین احترام به جلسه معارفه، خودشان را به مجموعه ورزشی تهرانسر برسانند، البته سرپرست تیم به همه آنها وعده داد تا پایان هفته همه مطالباتشان را پرداخت کند. نکته تاملانگیز آنکه همه بازیکنان آمدند جز وریا غفوری که کاپیتان تیم به شمار میرود. اصرارهای خلیلزاده مورد قبول کاپیتان واقع نشد تا دست آخر مجیدی مجبور شود نخستین تمرینش را بدون حضور کاپیتان استارت بزند.
البته نگاهی به واکنش هواداران استقلال در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که اکثریت آنها از این نافرمانی غفوری ناراحت بودند و عقیده داشتند اگر وریا در این برهه حساس به آرامش تیم کمک نکند، بعید است مجیدی توان عبور از این گردنه پر خطر را داشته باشد.
* وریا به دنبال چیست؟
نگاهی به رفتار و گفتار کاپیتان استقلال در یک فصل اخیر نشان میدهد او بشدت خواهان خلق فضایی متفاوت برای خودش نزد افکار عمومی است. با اصرار عجیبی میخواهد خودش را حامی مردم و هواداران نشان دهد، از این رو از هر فرصتی برای ابراز عقیدهاش استفاده میکند. بی توجه به اینکه شاید بسیاری از این «رفتارها» به ضرر تیمی تمام شود که او بازوبند هدایتش را بر بازو بسته است. وریا میخواهد به گونهای خودش را نماد اعتراض به «جریان موجود» نشان دهد اما از سوی دیگر وقتی منافع خودش در میان باشد رفتارهای متناقضی را بروز میدهد. او بارها به واسطه زادگاه و نژادش از کولبرها حمایت کرد و تلاش داشت با این حربه، توجه فعالان اجتماعی را به خویشتن جلب کند اما وقتی کار به امضای قرارداد رسید ناگهان جملات روشنفکرانه و حامی طبقه محروم را از یاد برد و قبل از شروع فصل جدید، خواهان ثبت قراردادی عجیب و یکطرفه شد. اگر علی خطیر مقابل او قرار نمیگرفت، غفوری قصد داشت با قراردادی چندساله در این سن و سال، فصلی دستکم 3 میلیارد تومان از استقلال مطالبه کند که با درایت و آیندهبینی معاون سابق باشگاه استقلال، باشگاه بدون آنکه تسلیم این خواسته غیرمعمول شود، وریا را مجبور به تمدید قرارداد با مبلغی بسیار کمتر از پیشنهاد اولیه کرد. ریشه بسیاری از نقدهای کاپیتان استقلال علیه علی خطیر را باید در این ماجرا جستوجو کرد.
او به همراه یکی از اعضای هیاتمدیره استقلال در تعطیلات تابستان به خانه علی خطیر رفت و به گفته معاون سابق آبیها، خواهان خروج یکی از بازیکنان قدیمی از استقلال شد. وریا که میدانست در صورت خروج این فرد او کاپیتان نخست استقلال میشود، در این سناریو بیشترین تلاش را کرد و این فرد از اولین نفراتی بود که از استقلال جدا شد.
استقلال بهواسطه طرفداران میلیونیاش همانند پرسپولیس به خودی خود مستعد تولید حاشیه است و اگر بازیکنان بزرگ و کادر فنی و مدیریتی دو تیم، نتوانند مقابل این حواشی قد علم کنند، بهراحتی هر چه تمامتر، جریان مرموز توطئهچینی در رختکن و همچنین حجم انبوه اخبار غیر واقعی، این دو تیم پرطرفدار را زمینگیر میکند.
از این رو همواره کاپیتانهای سرخابی نقش تعیینکنندهای در آرامش تیمهایشان دارند. برانکو همواره یکی از ارکان اصلی موفقیتهای پرسپولیس را مدیریت سیدجلال حسینی عنوان میکرد؛ چه در زمین به عنوان یک بازیکن بزرگتر با شاخصهای فنی متمایز، چه در نقش کاپیتان در رختکن که حاشیه را در نطفه مهار میکرد. آیا امروز وریا غفوری میتواند این نقش را برای فرهاد مجیدی ایفا کند؟ آنچه در نخستین تمرین استقلال و مراسم معارفه سرمربی این تیم از طرف بازیکنان بزرگ و بویژه غفوری رخ داد و همچنین غیبت مجدد او در تمرین روز چهارشنبه به خودی خود بیانکننده خیلی از اتفاقات است. سرمربی جدید آبیها که منتظر کمک بازیکنان بزرگتر تیم بود، بعد از تماس خلیلزاده شاهد حضور تکتکشان در تمرین بود اما در نهایت تعجب وریا غفوری باز هم مطالبات مالی را بهانه کرد و مدعی شد در صورت پرداخت این مبلغ در تمرین حاضر میشود. شاید در نگاه نخست باید حق را به بازیکنان داد تا پیگیر حق و حقوقشان باشند اما کاپیتان و بزرگتر تیم که میبایست دست راست مربی باشد، اگر در صف بازیکنان جوان و خام قرار گیرد آن وقت انتهای راه کاملا مشخص است. باید دید فرهاد مجیدی در آینده نهچندان دور پاسخی به این رفتار وریا (غیبت در 2 جلسه نخست تمرینی) میدهد یا نه. شاید سناریوی بازگرداندن پژمان منتظری یکی از آن راهکارها باشد. با حضور پژمان بدون شک او کاپیتان استقلال خواهد بود و همین موضوع دست وریا را برای بسیاری از کارها میبندد.
مجیدی در نخستین جلسه تمرینی استقلال، همه حرفهای آخر را همان اول تمرین زد و اشاره داشت انضباط و جدیت برایش از هر چیزی بالاتر است. پیشتر برانکو با همین متد موفق شد از پرسپولیس، تیمی که در طول 9 سال بیشترین ستاره را در اختیار داشت اما هرگز رنگ قهرمانی لیگ برتر را بین فصول هفتم تا شانزدهم ندید، یک قهرمان بلامنازع بسازد.
فرمول برانکو برقراری نظم و عبور از بازیکنسالاری بود. از مهدی طارمی تا محسن مسلمان و رامین رضاییان را میشود به عنوان بزرگترین قربانیان نظم نوین برانکو یاد کرد. از سوی دیگر هواداران هم پس از اینکه دیدند حمایت از سرمربی برخلاف حمایت متعصبانه از ستاره (که ریشه در تصمیمات احساسی و خام دارد)، راه موفقیت را برایشان هموار میکند، علیه هیچ یک از رفتارهای برانکو موضع منفی نشان ندادند. کنار گذاشتن و عبور از بازیکنی که این روزها موتور محرک استقلال در جبهه راست این تیم به شمار میرود، شاید کار عقلانی و صحیحی نباشد اما اگر مجیدی میخواهد تمامقد کنترل رختکن را در دست بگیرد تا بازیکنی با حربه بازوبند کاپیتانی قادر نباشد اعتراضاتی را سازماندهی کند، بهترین راهکار همین برخورد در نخستین گام است.
فرهاد مربی جوان و بی تجربهای به حساب میآید و اگر همین امروز نتواند اقتدارش را به بزرگترهای تیمش ثابت کند آن وقت این نافرمانی به صورت کاملا هدایت شده به بازیکنان کوچکتر سرایت میکند و شاید شاهد بروز پدیدهای باشیم که پیام صادقیان در زمان حمید درخشان در پرسپولیس مشابهش را پیاده کرد، پس لازم است همین امروز فرهاد یک بار برای همیشه، ریشه این دست رفتارها را در تیمش بخشکاند. او بیش از آنکه مشکل فنی درون زمین داشته باشد باید با حواشی بزرگ اما نامرئی مبارزه کند.
دیروز باند سفتها بود که شفر را در یک قدمی جام به زمین زد و حالا باندهای دیگری که نه اسم دارند و نه به صورت گلدرشت نمایان و دیدنی هستند. هر فردی در هر کسوتی اگر منافع خودش را بالاتر از منافع کلی تیم ببیند و برای رسیدن به خواستهاش، مجموعه را قربانی کند، بدون هیچ تردیدی، او بزرگترین مانع مجیدی برای جمع کردن غول حاشیه در استقلال است.
بیپولی و بدقولیهای مالی پدیده ناخوشایندی است که حضورش ربطی به امروز و دیروز در فوتبال ما ندارد، هیچ تیمی هم در فوتبال ایران نیست که ادعا کند اسیر این معضل بزرگ نیست اما قهرمان در نهایت آن مجموعهای است که موفقیتش را قربانی این دست اعتراضات و اعتصابات نکند. وریا غفوری 2 روز متوالی در تمرین آبیها حاضر نشد و دست آخر بعد از اینکه چهارشنبهشب پیامک بانک را در گوشی همراهش مشاهده کرد، روز پنجشنبه سر تمرین رفت! این مسیری بود که کاپیتان به کوچکترها یاد داد. اگر فرهاد امروز مراقب رختکن تیمش نباشد شاید فردا اعتراضات دیگری را شاهد باشیم؛ مجموعه اقداماتی که برای متلاشی کردن هر تیمی کفایت میکند.
دبیر گروه ورزشی*
ارسال به دوستان
سردار امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه ابعاد حمله موشکی ایران به مقر نظامیان آمریکایی در پایگاه «عینالاسد» را تشریح کرد
روایت نصر
گروه سیاسی: فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سخنانی به تشریح جزئیات و ابعاد حمله موشکی ایران به پایگاه آمریکایی «عینالاسد» در بامداد روز چهارشنبه پرداخت.
به گزارش «وطن امروز»، سردار امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه عصر روز پنجشنبه در نشست خبری با اشاره به عملیات سپاه در حمله به پایگاه آمریکایی عینالاسد گفت: ترور شهید حاج قاسم سلیمانی یکی از بزرگترین خطاهای تاریخی و راهبردی آمریکا بود و قطعا این حرکت آمریکاییها آغاز تحولات و اتفاقات بسیار وسیع در منطقه و دنیا خواهد شد.
وی افزود: مسأله انتقام خون شهید سلیمانی و دیگر شهدای عزیز حرکتی بود که حتما باید انجام میشد و همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند، انتقام خون شهدا اخراج آمریکاییها از منطقه خواهد بود. ضربات موشکی به یکی از مهمترین پایگاههای آمریکا در قالب عملیات شهید سلیمانی، آغاز یک عملیات بزرگ بود که در کل منطقه ادامه پیدا خواهد کرد.
سردار حاجیزاده تصریح کرد: این عملیات مقداری متفاوت از عملیاتهای گذشته ما در هدف قرار دادن داعش بود، آن عملیاتها عملیاتهای یکطرفه بود که ما در آن تروریستها و داعش را هدف قرار میدادیم و مواجه با پاسخ دشمن نبودیم اما تصور ما برای این عملیات به این شکل نبود و تقریبا اطمینان داشتیم به ما تهاجم خواهد شد و به همین دلیل همه یگانهای ما آماده مقابله بودند و آماده بودیم برای یک جنگ حداقل محدود و در شرایط بدبینانه گسترده. خودمان را برای یک جنگ گسترده آماده کرده بودیم و باید شرایط را بسیار بدبینانه تصور میکردیم. به همین واسطه همه یگانهای ما در بخشهای مختلف آماده بودند که در صورت اقدام آنها بتوانیم وارد عملیاتهای بعدی شویم.
وی ادامه داد: در این عملیات انتخاب هدف برای ما بسیار مهم بود و در ساعات اولیه توانستیم پایگاههایی را که در عملیات تروریستی به شهادت رساندن سپهبد شهید سلیمانی مشارکت داشتند، شناسایی کنیم.
سردار حاجیزاده در ادامه نشست خبری گفت: در این عملیات پایگاههای التاجی، عینالاسد، موفق در اردن و علی السالم در کویت مشارکت داشتند و یک عملیات مشترک با کمک یگانهای این پایگاهها انجام شد.
وی گفت: نخستین گزینه ما برای مقابله و شروع این انتقام بزرگ، پایگاه التاجی بود و آنجا را به عنوان گزینه نخست انتخاب کردیم اما در ادامه کار که شاید ساعاتی قبل از انجام عملیات بود هدف را تغییر دادیم و عینالاسد را انتخاب کردیم.
سردار حاجیزاده افزود: دلیل آن نیز این بود که پایگاه التاجی نزدیک بغداد و کاظمین واقع است و این پایگاه مشترک بین عراقیها و نیروهای آمریکایی است. قدری نگران بودیم که ضربات موشکی و انفجار آن برای مردم غیرنظامی مزاحمت ایجاد کند و به لحاظ سروصدای آن که حتما در بغداد و کاظمین شنیده میشد از این کار منصرف شدیم و پایگاه عینالاسد را که بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در عراق و حتی منطقه است انتخاب کردیم.
وی با بیان اینکه این پایگاه ۱۷۰ کیلومتر از بغداد فاصله دارد، ادامه داد: اهدافی را که برای ضربهزدن به ماشین جنگی آمریکا انتخاب کردیم، مرکز کنترل فرماندهی آمریکا، پهپادها و بالگردهای آمریکاییها و مجموعه امکاناتی بود که در خط پرواز از آنها استفاده میکردند یا از این امکانات برای پشتیبانی، تعمیر و نگهداری استفاده میشد، به همین لحاظ در طراحیای که داشتیم این پایگاه را انتخاب و یک موج را به عنوان موج نخست عملیات طراحی کردیم.
فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی افزود: اما برای ادامه این عملیات با توجه به نحوه اقدام دشمن که ممکن بود تهاجم ما را پاسخ دهد، آماده بودیم که البته این اقدام آنها ممکن بود محدود به داخل عراق و پایگاههای آمریکاییها در عراق شود یا اینکه این عملیاتها به پایگاههای آمریکا در سایر کشورهای منطقه گسترش پیدا کند.
سردار حاجیزاده ادامه داد: با توجه به میزان عکسالعمل دشمن، پیشبینیهای لازم را کرده بودیم و در صورت اقدام آنها حتما اقدام میکردیم.
فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: پایگاه عینالاسد بزرگترین و دورترین پایگاه آمریکاییها در عراق است که مورد هدف موشکهای سپاه قرار گرفت.
سردار حاجیزاده در ادامه نشست خبری افزود: ما در عملیات شهید سلیمانی از موشکهایی با برد ۵۰۰ کیلومتر استفاده کردیم؛ در این حمله از موشک فاتح ۳۱۳ و موشکهای دوربردتری مثل قیام با ۷۰۰ کیلومتر برد هم بهره بردیم.
وی با بیان اینکه در این حملات نقاط هدفگیری شده مانند سولههای تعمیر و نگهداری و پشتیبانی بالگردها کاملا منهدم شده است، گفت: در این عملیات هدف ما کشتن نظامیان نبود و به همین علت آسایشگاهها را هدف نگرفتیم. ما به دنبال وارد کردن ضربه مهلک به ماشینهای نظامی آمریکا بودیم و مرکز کنترل فرماندهی و امکانات و سرمایههای اصلی آنها را نابود کردیم.
حاجیزاده با اشاره به نابودی آشیانه بالگردها و هواپیماهای با سرنشین و بدون سرنشین در این عملیات گفت: مرکز فرماندهی آنها نیز نابود شده است و قطعا تلفات زیادی نیز دادهاند.
وی درباره هدف نگرفتن سایر اماکن این پایگاه گفت: هدف اصلی ما ایجاد ناامنی و وحشت در بین آنها بود ولی اگر آنها ادامه میدادند، سایر مکانها نیز هدف گرفته میشد.
سردار حاجیزاده افزود: این پایگاه از راهبردیترین پایگاههای آمریکا در عراق بود که وسعت آن 6 کیلومتر در 8 کیلومتر است و آنقدر قابل اطمینان بود که رئیسجمهور فعلی آمریکا نیز به آنجا رفته بود.
وی با اشاره به ادعاهای آمریکاییها درباره انهدام موشکهای سپاه با سپر موشکی گفت: بهرغم وجود سامانههای ادعایی آنها، همه موشکهای ما به هدف خورد و حتی یک تیر هم به سمت موشکهای ما شلیک نشد.
فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تاکید بر اینکه همه موشکهای ما به هدف برخورد کرده است، گفت: جالب اینجاست که آمریکاییها در مقابل، حتی یک تیر هم به سمت موشکهای ما شلیک نکردند.
سردار حاجیزاده در ادامه نشست خبری افزود: این در حالی است که آنها تعداد زیادی هواپیما و تجهیزات پدافندی در اطراف پایگاه عینالاسد داشتند اما نتوانستند با موشکهای ما مقابله کنند.
وی با اشاره به بحثهای مطرح شده درباره اینکه آمریکاییها پیش از حمله موشکی ایران، پایگاه را تخلیه کرده بودند، گفت: بعد از عملیات سپاه، آمریکاییها حداقل ۹ سورتی پرواز هواپیماهای C130 از آنجا زخمیها را به اردن و رژیم صهیونیستی تخلیه کردند که اسنادش موجود است. همچنین تعداد زیادی بالگرد شینوک زخمیهای آمریکایی را به بیمارستان آمریکاییها در بغداد منتقل کردند.
فرمانده هوافضای سپاه با تاکید بر اینکه به دنبال کشتن نبودیم، گفت: با این همه میدانیم آمریکاییها کشتههای زیادی دادهاند و پنتاگون هم اعلام کرد که در حال برآورد خسارتها و شمار کشتهها هستند.
وی تصریح کرد: اگر این دروغی که رئیسجمهور آمریکا گفت، حقیقت دارد، چرا هیچ خبرنگاری را به پایگاه عینالاسد راه ندادند.
سردار حاجیزاده با بیان اینکه آمریکاییها امکان پاسخ و آمادگی در برابر این حمله را نداشتند، تاکید کرد: آنها با این اظهارات تلاش کردند محترمانه از کنار این موضوع عبور کنند. آنها ما را تهدید کرده و گفته بودند ۵۲ نقطه ایران را میزنیم اما دیدید که اینچنین نشد.
وی اضافه کرد: از جنگ دوم جهانی تاکنون هیچ تیری رسما به سمت آمریکاییها و منافع آنها شلیک نشده که کشوری مسؤولیت آن را بپذیرد، البته اقدامات چریکی علیه آنها صورت گرفته اما اقدام رسمی بعد از جنگ دوم جهانی نبوده است ولی این تصمیمی که در کشور ما گرفته شد ثابت کرد که دوران بزن در رو تمام شده است. این تصمیمی بود که همه در کشور و گروههای مقاومت درباره آن به اجماع رسیده بودند و به لطف خدا این عملیات با دقت هر چه تمامتر انجام شد. رهبر معظم انقلاب نیز فرموده بودند اگر یکی بزنند 10 تا میخورند و دوران بزن در رو تمام شده است.
* عملیات سایبری همزمان با حمله موشکی
به گزارش مهر، سردار حاجیزاده تصریح کرد: به نظر میرسد هم ما به عنوان جمهوری اسلامی ایران، هم آمریکا و هم منطقه وارد مرحله جدیدی میشویم که در آینده باید ببینیم و مردم هم شاهد خواهند بود که اتفاق بزرگی خواهد افتاد. به نظر من اراده انجام این عملیات از خود آن مهمتر بود.
فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران از حمله سایبری به سیستم ناوبری هواپیماها و پهپادهای آمریکا خبر داد و گفت: ۱۵ دقیقه بعد از عملیات موشکی، یک عملیات جنگ الکترونیک بزرگ نیز انجام شد و هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا را که بر فراز منطقه در حال پرواز بودند برای لحظاتی از کنترل آنها خارج کردیم و لینک تصویری و ارتباطی آنها را از بین بردیم که این اقدام ضربه روحی بزرگی به آنها زد و همه پهپادهای آنها از کنترلشان خارج شد.
فرمانده نیروی هوافضای سپاه اظهار داشت: ما ۱۳ موشک به سمت پایگاههای عراق شلیک کردیم اما برای شلیک چندصد فروند موشک در همان یکی، دو ساعت اول آماده بودیم. ما فکر میکردیم این درگیری در صورتی که گسترش پیدا میکرد و دو طرف خویشتنداری نمیکردند ممکن است 3-2 روز تا یک هفته در حد محدودش طول بکشد، برای همین ما برای شلیک چند هزار فروند موشک خودمان را آماده کرده بودیم.
* دنبال کشتن نبودیم ولی دهها نفر کشته شدند
وی با بیان اینکه ما در این عملیات دنبال کشتن کسی نبودیم اما به هر حال در این عملیات دهها نفر کشته و تعدادی مجروح شدند که آمار آن حتما بیرون میآید، اظهار داشت: اگر قرار بود دنبال کشتهسازی باشیم میتوانستیم طوری عملیات را طراحی کنیم که حداقل ۵۰۰ کشته روی دست آنها بگذاریم و اگر در گام بعدی آنها جواب میدادند دیگر ما شرایطمان عوض میشد و تکلیفی بر حفظ جان نیروهای نظامی آمریکا نداشتیم و در گامهای دوم و سوم ظرف ۴۸ ساعت حداقل ۵ هزار کشته روی دست آنها میگذاشتیم.
فرمانده نیروی هوافضای سپاه درباره اینکه چرا آمریکاییها وارد جنگ نشدند، گفت: آنها با تبلیغات و مرعوبسازی و عملیات رسانهای کارهایشان را پیش میبرند. در مقابل کشورهایی که خلع سلاح هستند حتما با استفاده از این ماشین تبلیغاتی پیروز میشوند اما در مقابل کشوری مثل ایران نمیتوانند، زیرا جمهوری اسلامی ایران کشور بزرگی است.
وی اضافه کرد: اگر آمریکاییها بخواهند اهدافی را در ایران دنبال کنند با توجه به وسعت زیاد ایران، چند صد هزار نقطه را باید بزنند که شامل پایگاههای نظامی و تأسیسات نفتی و اقتصادی میشود اما در مقابل، آنها حدود ۲۸ تا ۳۰ پایگاه در اطراف ایران دارند که در نقاطی مشخص متمرکز هستند؛ پایگاههایی شبیه زندان که نیروهای آمریکایی در آنها جمع شدهاند که بزرگترین آن همین عینالاسد با ۴۸ کیلومتر مربع وسعت بود، بنابراین نقاط نظامی و سرمایه انسانی آنها کاملا مشخص است از این رو ما با تعداد محدودی موشک و امکانات تهاجمی میتوانیم آنها را نابود کنیم.
فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: برای ما انتخاب هدف مسأله مهمی بود، بنابراین ما ظرف ساعات اولیه توانستیم پایگاههایی را که در عملیات تروریستی شهادت سردار سلیمانی و یارانش مشارکت داشتند شناسایی کنیم.
سردار حاجیزاده تاکید کرد: آمریکاییها همانگونه که خودشان اعلام کردند، چندین روز در آمادهباش کامل بودند و تا قبل از عملیات، نزدیک ۱۲ فروند هواپیما یعنی حدود ۷ فروند هواپیما MQ9 که کار شناسایی و در صورت لزوم کار رزمی را انجام میدادند و همچنین حدود ۵ فروند هواپیمای با سرنشین با نگرانی منطقه را مراقبت میکردند.
فرمانده هوافضای سپاه با بیان اینکه البته آمریکاییها در سایر پایگاهها نیز به همین شکل نگران بودند، اظهار کرد: زمانی که این عملیات انجام شد من به دوستان گفتم آمریکاییها بالاخره این زایمان را انجام دادند و مقداری راحت شدند و بعد از آن هواپیماها پراکنده شده و بعد از یکی، دو ساعت فرود آمدند.
وی افزود: تصور ما این بود که آمریکاییها گارد حمله میگیرند اما اینگونه نشد، آنها منتظر سیلی بودند و وقتی این سیلی را خوردند کمی آرام شدند. سردار حاجیزاده با تاکید بر اینکه همه موشکهای ما به هدف اصابت کرد، گفت: آمریکاییها حتی یک تیر هم شلیک نکردند و با وجود اینکه تعداد زیادی هواپیما در حال پرواز داشتند و امکانات فراوانی در اختیار آنها بود اما نتوانستند مقابله کنند.
فرمانده هوافضای سپاه گفت: این سیلی ایران رمز عملیات بود، اقدامات بعدی باید توسط هستههای مقاومت در منطقه انجام شود که میشود.
گفتنی است در نشست خبری اخیر سردار حاجیزاده علاوه بر پرچم ایران و سپاه پاسداران، پرچم دیگر گروههای مقاومت از جمله حزبالله، انصارالله، حشدالشعبی، حماس، فاطمیون و زینبیون هم به چشم میخورد.
***
هزاران قاسم سلیمانی آماده حرکت به سمت کاخ سفید هستند
دختر سردار شهید قاسم سلیمانی دیروز در جمع نمازگزاران جمعه در شهر کرمان گفت: علمدار محور مقاومت تکهتکه شد تا ولی امرش آسیب نبیند. علمدار رفت تا ایران و ایرانی بماند. علمدار رفت تا ناموس حفظ شود و او با شهادتش حجت را بر همگان تمام کرد و به تمام دنیا نشان داد شیطان بزرگ کیست. وی افزود: آمریکا با ترور پدرم بزرگترین و احمقانهترین حرکت را کرد، چرا که نهتنها شهادت پدرم موجب ضعف ایران و جبهه مقاومت نشد، بلکه تمام آزادیخواهان و جوانان سراسر دنیا را بیدار و وحدت میان مردم را بیشتر و بیشتر کرد. وی در ادامه خاطرنشان کرد: هزاران قاسم سلیمانی آماده حرکت به سمت کاخ سفید هستند و شما تا آخر عمر بترسید و منتظر ما باشید. وی افزود: انتقام زمانی برای ما معنی میدهد که رژیمهای آمریکا، صهیونیست و آلسعود دیگر وجود نداشته باشند.
ارسال به دوستان
آیا سناریوسازی برای سقوط بوئینگ737 اوکراینی تنها چند ساعت پس از حمله موشکی موفقیتآمیز ایران به مقر نظامیان آمریکایی در پایگاه عینالاسد عراق عادی است؟
فرار ترامپ با بوئینگ
* گزارش «وطنامروز» از دروغهایی که آمریکا برای حفظ چهره در طول جنگهای مختلف بیان کرده است/ سانسور جنگی از ویتنام تا عراق
گروه اجتماعی: آمریکا پس از سقوط هواپیمای بوئینگ ۷۳۷ اوکراین و کشته شدن ۱۷۶ نفر در تهران و افزایش انتقادات به شرکت سازنده آمریکایی، ادعای «برخورد موشک به هواپیما» را مطرح کرد؛ این در حالی است که آمریکا تاکنون شواهد و مستنداتی درباره این ادعای خود منتشر نکرده است.
به گزارش «وطن امروز»، بعد از سقوط هواپیمای بوئینگ ۷۳۷ در تهران، سهام شرکت بوئینگ در آمریکا سقوط کرد و با توجه به تجربه سقوط مکرر این نوع هواپیما، شرکت بوئینگ تا مرز ورشکستگی رفت اما آمریکاییها عملیات نجات بوئینگ را با ادعای برخورد موشک به این هواپیما کلید زدند. از ترامپ گرفته تا نخستوزیر کانادا مدعی شدند مدارکی دارند که نشان میدهد یک موشک به هواپیمای بوئینگ ۷۳۷ متعلق به شرکت اوکراینی اصابت کرده اما تمام مدارک آنها یک فیلم مبهم در فضای مجازی و ادعای یک مقام پنتاگون که خواست نامش فاش نشود، است!
البته ماجرای سقوط هواپیمای بوئینگ شرکت اوکراینی برای کاخ سفید اهمیت دیگری نیز دارد. به گفته برخی کارشناسان، علت اصلی راه افتادن موج رسانهای برای ایجاد شبهه در علت سقوط هواپیمای بوئینگ در ایران، فرونشاندن موج سیاسی و رسانهای حمله گسترده ایران به پایگاه آمریکایی عینالاسد بوده است. رئیسجمهور آمریکا در واکنشی که انتقاد رسانهها و کارشناسان آمریکایی را برانگیخته بود بهرغم تهدیداتش علیه ایران در صورت حمله به یک فرد یا یک پایگاه نظامی آمریکایی پس از ترور شهید سلیمانی، آغوش خود را برای گفتوگو باز کرد و خواهان توافق با ایران شد. عقبنشینی آمریکاییها از موضع خود با راه انداختن خط خبری جدید علیه ایران همراه بود. رسانههای غربی در ادعایی که از سوی برخی کارشناسان «عجیب» خوانده شد، مدعی شدهاند هواپیمای اوکراینی توسط موشکهای ایرانی ساقط شده است. این رسانهها عنوان کردند سیستم پدافند هوایی ایران «به اشتباه» هواپیمای مسافری را مورد هدف قرار داده است. در پاسخ به این ادعا چند گزاره قابل طرح است؛ اول آنکه برای سامانههای پدافندی تشخیص هواپیمای مسافری از موشک یا هواپیمای جنگی کاملا محرز است و امکان اشتباه در این زمینه وجود ندارد. مگر اینکه در سیستم پدافندی عملیات خرابکاری از طریق هک یا نفوذ صورت گرفته باشد. از سوی دیگر، برخورد موشک با هواپیما سبب انفجار هواپیما در آسمان میشود اما بر اساس شواهد به دست آمده هواپیما پس از حدود 5/1 دقیقه حرکت در آسمان به زمین برخورد کرده است. یکی از این شواهد فیلمی است که توسط یکی از سرنشینان خودرویی که در حال عبور از جادهای در حوالی فرودگاه امام خمینی(ره) بوده، ضبط شده است. در این ویدئو کاملا مشخص است که هواپیما در حالی که موتور آن آتش گرفته، در حال حرکت در آسمان است که بتدریج فاصله آن با زمین کم میشود و در نهایت به زمین برخورد میکند. اگر دلیل سقوط هواپیما، اشکالات فنی نباشد، شائبه تروریستی بودن نیز مطرح است. البته در حال حاضر مهمترین گزاره درباره سقوط این هواپیما، نقص فنی است.در ادامه این گزارش آنچه تاکنون درباره این اتفاق مطرح شده است را میخوانیم.
* ماجرای بوئینگ!
پنجشنبهشب رسانههای غربی در یک اقدام هماهنگ با مسؤولان آمریکا، کانادا و کشورهای اروپایی ادعای اصابت موشک به هواپیمای بوئینگ ۷۳۷ را که بامداد چهارشنبه ۱۸ دی در تهران سقوط کرد مطرح کردند. قطعا در پس این ادعا اهداف زیادی نهفته است که یکی از آنها نجات بزرگترین شرکت بورسی آمریکا یعنی بوئینگ بوده است. رئیس سازمان هواپیمایی کشوری در برنامه گفتوگوی ویژه خبری سیما در روز پنجشنبه گفت: آمریکاییها درباره دلیل اصلی سقوط سومین هواپیمای بوئینگ فرافکنی میکنند و برای جلوگیری از ضرر هنگفت و کاهش سهام این شرکت در صورت اثبات سقوط این هواپیما به دلیل نقص فنی، شایعه برخورد موشک را مطرح میکنند. در عین حال، جولیا مکفارلین، خبرنگار ABC هم در توئیتی با اشاره به احتمال سقوط هواپیمای بوئینگ به دلیل نقص فنی نوشت: بوئینگ باارزشترین شرکت صادراتی آمریکاست و یک بحران دیگر میتواند نابودش کند. همچنین علی علیزاده، کارشناس مسائل سیاسی در خارج از کشور نوشت: مقاله نیویورکتایمز در 7 آبان میگوید به علت سقوط 2 هواپیمای737، بوئینگ 7 میلیارد دلار ضرر کرده، بنا بر این مسلما سقوط سومین بوئینگ یکی از بزرگترین شرکتهای آمریکا را به ورشکستگی میکشاند و یک آبروریزی بزرگ برای کل صنعت آمریکاست. بوئینگ در حال حاضر متهم به قتل 176 نفر است، چه کسی جعبه سیاه را دست متهم میدهد؟
عبدالله شهبازی، مورخ و پژوهشگر تاریخ سیاسی معاصر نیز در کانالش نوشت: روز چهارشنبه سهام کمپانی بوئینگ به دلیل خبر سقوط هواپیمای بوئینگ ۸۰۰- ۷۳۷ اوکراین در تهران به دلیل نقص فنی 3/2 درصد معادل 3/4 میلیارد دلار سقوط کرد ولی امروز به دلیل ادعای برخی مقامات پنتاگون دال بر اینکه سقوط هواپیما به دلیل اصابت موشک ایران بوده و حمایت تلویحی ترامپ از این ادعا ٣ درصد افزایش یافت؛ نمونهای مثالزدنی از شیادی بازار بورس برای ثبت در تاریخ. با این شعبده هم رسوایی ترامپ در عراق برای چند روزی تحتالشعاع قرار گرفت و هم بوئینگ از ورشکستگی نجات یافت.
* آتش گرفتن هواپیمای بوئینگ 737 در فرودگاه تلآویو
یک مجری و خبرنگار رژیم صهیونیستی در توئیتر خود با انتشار 2 ویدئو از آتش گرفتن موتور یک هواپیمای بوئینگ 800– 737 در فرودگاه تلآویو همزمان با سقوط هواپیمای اوکراینی در تهران خبر داد. شارون ایدان، خبرنگار و مجری معروف رژیم اشغالگر اسرائیل در توئیتر خود با انتشار 2 ویدئو طی 2 روز گذشته اعلام کرد: همزمان با سقوط 2 روز قبل هواپیمای بوئینگ 800– 737 خطوط هوایی اوکراین در ایران به دلیل آتش گرفتن موتور سمت راست، یکی دیگر از این هواپیماها در فرودگاه بنگورین تلآویو نیز دچار آتشسوزی در موتور چپ شده است.
هواپیمای بوئینگ 737 خطرناکترین و پرحادثهترین هواپیما در جهان محسوب میشود که در 146 مورد حادثه مربوط به این نوع هواپیما تاکنون 4300 نفر جان خود را از دست دادهاند.
یک خبرگزاری روآندایی نیز وقوع این حادثه را در صبح روز چهارشنبه 18 دی 98 در فرودگاه بنگورین تایید کرده است.
* اعتراف دولت ترامپ: شواهدی درباره اصابت موشک به بوئینگ اوکراینی وجود ندارد
دستکم 3 مقام ارشد دولت آمریکا در جلسهای غیرعلنی با اعضای کنگره این کشور اعتراف کردهاند شواهدی که نشاندهنده اصابت موشک به بوئینگ ۸۰۰– ۷۳۷ خطوط هوایی اوکراین باشد در دست نیست. مقامهای آمریکایی با آنکه به دنبال راهاندازی جنگ تبلیغاتی درباره حادثه سقوط بوئینگ 800– 737 خطوط هوایی اوکراین در ایران هستند در یک جلسه محرمانه با اعضای کنگره چند روز پیش اعتراف کردهاند شواهدی از ساقط شدن این هواپیما بر اثر اصابت موشک وجود ندارد. خبرگزاری آسوشیتدپرس در بخشی از گزارش روز پنجشنبه خود به نقل از یک نماینده کنگره که در جلسه توضیحی مقامهای دولت ترامپ با قانونگذاران آمریکایی حاضر بوده، نوشته که 3 مقام دولت آمریکا گفتهاند شواهدی در دست نیست که نشان دهد هواپیمای بوئینگ اوکراینی بر اثر اصابت موشک ایران سرنگون شده است. رسانه آمریکایی نوشته است: «یک قانونگذار آمریکایی که یکی از حاضران در جلسه توضیحی مقامهای آمریکایی با اعضای کنگره برای تشریح وضعیت تنشهای میان ایالات متحده و ایران بود به شرط افشا نشدن نامش گفت که مقامهای آمریکایی گفتند هیچ اطلاعاتی حاکی از آن نیست که این هواپیما مورد اصابت قرار گرفته است». آسوشیتدپرس نوشته که «مایک پمپئو» وزیر خارجه، «مارک اسپر» وزیر دفاع و «جینا هاسپل» رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) از جمله مقامهای حاضر در این جلسه بودهاند. محور اصلی گزارش آسوشیتدپرس بحران تازهای است که شرکت بوئینگ بعد از سقوط هواپیمای اوکراینی به آن دچار شده است. آسوشیتدپرس یادآوری کرده بوئینگ بعد از سقوطهای مکرر نسخه 737 مکس این شرکت هواپیماسازی هنوز با بحران دست و پنجه نرم میکند. این رسانه نوشته است: «هنوز برای اظهارنظر درباره علت این حادثه و اینکه آیا شرکت بوئینگ مسؤولیتی در از دست رفتن جان 176 نفر داشته یا خیر زود است اما این فاجعه دستکم به مشکلات مدیر عامل آتی شرکت بوئینگ، «دیوید کاهلون» که قصد بازسازی وجهه این شرکت را دارد خواهد افزود».
یک روز بعد از این گزارش، مقامهای آمریکایی در ادعایی که بشدت از سوی مسؤولان در ایران تکذیب شد، گفتند که هواپیمای بوئینگ اوکراینی بر اثر اصابت موشک ایران ساقط شده است. تهران از اوکراین به عنوان صاحب هواپیما و کمپانی بوئینگ به عنوان سازنده آن برای مشارکت در تحقیقات درباره سقوط آن دعوت به عمل آورده است.
* گزارش اصلی در جعبه سیاه است
این مطالب در حالی است که دیروز رئیس سازمان هواپیمایی کشوری و معاون وزیر راهوشهرسازی گفت: اطلاعات جعبه سیاه یا پارامترهای پروازی و صحبتهایی که خلبان در کاکپیت (کابین) کرده، برای اعلام نظر سازمان هواپیمایی کشوری بسیار حیاتی است. علی عابدزاده ادامه داد: جعبه سیاه به گونهای طراحی شده که صدها اطلاعات پروازی در آن نهفته است که قابلیت آنالیز دارد. هرگونه اظهارنظر قبل از اینکه اطلاعات استخراج شود کارشناسی نیست. وی افزود: اما آنچه برای ما محرز است و با اطمینان میتوانیم بگوییم این است که موشکی به هواپیما برخورد نکرده است. هواپیما بیش از 5/1 دقیقه با آتش در حال پرواز بوده است. محل سقوط هواپیما نشان میدهد که خلبان تصمیم داشته به فرودگاه برگردد و اینکه خلبان نتوانسته تماس بگیرد، دلایل زیادی میتواند داشته باشد.
رئیس سازمان هواپیمایی کشوری اظهار کرد: خلبان بعد از تیکآف با مهرآباد تماس گرفته و اجازه رفتن به ارتفاع 26 هزار پایی را دریافت کرده است. این مسائل در 2 دقیقه روی داده است.
عابدزاده گفت: چنانچه مستنداتی از سقوط هواپیمای اوکراینی به دست سیاستمداران آمریکایی رسیده، آنها موظف هستند از طریق ایکائو آن را به جهانیان اعلام کنند و این اعلام را دنیا باید براحتی در سایتها ببیند. وی تاکید کرد: آنها اگر واقعا جرات و جسارت دارند، بیایند یافتههای خود را که پشتوانه علمی و فنی داشته و در ساختار انکس 13 ایکائو جا دارد به دنیا نشان دهند.
مدیرکل بررسی سوانح سازمان هواپیمایی کشوری نیز درباره دلایل تاخیر پرواز هواپیمای تهران- کییف گفت: این تاخیر به این دلیل بوده که هواپیما مقداری از بار خود را خالی کند تا با پرواز بعدی به کییف منتقل شود. وی با بیان اینکه دلیل تاخیر در پرواز هواپیما مشکل فنی نبوده و هماهنگی عملیاتی برای ایمنی پرواز بوده است، درباره پرداخت خسارتهای ناشی از سقوط هواپیمای اوکراینی گفت: شرکت بهرهبردار اوکراینی باید تمام خسارتهای ناشی از این سانحه را پرداخت کند. این کار نیز به آن بستگی دارد که شرکت بهرهبردار جزو پیمان ورشو، توکیو یا شیکاگو باشد. اوکراینیها باید بیمهنامه هواپیما را به ما تحویل دهند و بر اساس آن خسارتها را در نظر خواهیم گرفت.
* قوانین بینالمللی چه میگوید؟
بر اساس قوانین ایکائو در صورت بروز سانحه برای هواپیماهای مسافری، تجزیه، تحلیل و بررسی جعبههای سیاه باید در کشوری انجام شود که حادثه در آن رخ داده است. همچنین نماینده کشور سازنده هواپیما (آمریکا) و کشورهای سوئد، انگلیس، افغانستان و کانادا (دارای تبعه در هواپیما) در پروسه بررسی دلایل سقوط حضور خواهند داشت. حالا بحث تحویل جعبه سیاه هواپیمای اوکراینی به سازنده هواپیما یعنی شرکت بوئینگ آمریکا مطرح شده است. اما توجه به سابقه بد هواپیماهای بوئینگ 800-737 در بروز سوانح مرگبار، تحویل جعبه سیاه به آمریکاییها اقدام درستی نیست، زیرا سقوطهای پیدرپی هواپیماهای بوئینگ، این شرکت را به مرز ورشکستگی کشانده است و به عقیده تحلیلگران، این شرکت و همچنین دولت آمریکا با فرافکنی سعی میکنند نقص فنی احتمالی در سقوط هواپیمای اوکراینی را لاپوشانی کنند، به همین دلیل هم ادعای مضحک برخورد موشک با این هواپیما را مطرح کردهاند.
* اوکراین: از برخورد موشک مطمئن نیستیم
ولادیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین دیروز گفت مطمئن نیست سقوط هواپیمای این کشور در آسمان ایران به دلیل برخورد یک موشک باشد. وی از متحدان اوکراین بویژه آمریکا، کانادا و انگلیس درخواست کرده اگر اطلاعاتی درباره این حادثه دارند ارائه کنند تا در کمیته ویژه تحقیق بررسی شود.
* حضور نماینده آمریکا در تیم تحقیقات سقوط هواپیما
به غیر از هیأتهای اوکراینی و کانادایی قرار است یک آمریکایی هم در تیم تحقیقات سقوط هواپیمای اوکراینی حضور داشته باشد. رویترز گزارش داده که یک مقام ایرانی گفته تهران از مقامات هیأت ملی ایمنی حملونقل آمریکا دعوت کرده تا در تحقیقات مربوط به سانحه سقوط هواپیمای اوکراینی شرکت کند و این نهاد دولت آمریکا نیز با تعیین یک مامور تحقیق موافقت کرده است. فرهاد پرورش، نماینده ایران در سازمان بینالمللی هوانوردی (ایکائو) گفت: «هیأت ملی ایمنی حملونقل آمریکا به مامور تحقیق ارشد ما پاسخ داده و اعلام کرده که یک نماینده رسمی را در این باره منصوب کرده است».
***
[نظر کاپیتان شهبازی درباره سناریوی اصابت موشک]
کاپیتان هوشنگ شهبازی، کارشناس حملونقل هوایی با بیان اینکه امکان برخورد موشک با هواپیمای مسافری اوکراینی وجود ندارد، گفت: هواپیمایی که به آن موشک برخورد کند بلافاصله در آسمان منفجر میشود و اینگونه نیست که بخواهد به فرودگاه مبدأ بازگردد. هوشنگ شهبازی در گفتوگو با تسنیم، با اشاره به سانحه سقوط هواپیمای اوکراینی و برخی شایعات درباره دلایل این اتفاق، اظهار کرد: بنده 35 سال سابقه پرواز دارم، چنانچه به این هواپیما موشک میزدند همان بالا در آسمان متلاشی میشد و قطعات آن در زمین کیلومترها از همدیگر فاصله داشتند. وی با اشاره به فیلم منتشر شده از لحظات قبل از سقوط هواپیما ادامه داد: این هواپیما مشخص است که آتش گرفته و در تاریکی در حال حرکت است و پس از آن با برخورد به زمین متلاشی شده است.کارشناس حمل و نقل هوایی گفت: طی 3-2 روز اخیر تصاویر موشکهایی را در شبکههای اجتماعی منتشر کردهاند که چاشنی آن سالم است، اگر قرار بود موشکی به هواپیمایی برخورد کند باید قسمت جلوی آن یعنی چاشنی منفجر میشد نه اینکه سالم بماند، مانند این است که 2 خودرو از روبهرو با یکدیگر تصادف کرده و به اصطلاح شاخ به شاخ شوند اما صندوق عقب آنها خراب شود. شهبازی تاکید کرد: عقل سلیم میگوید باید منطقی فکر کنیم. به هیچ عنوان امکان برخورد موشک به این هواپیما وجود نداشته است. ضمن اینکه هنوز جعبه سیاه هواپیما بازگشایی و تحلیل نشده است. وی بیان کرد: براساس تجربیاتم فکر میکنم موتور هواپیما به دلیل نقص فنی آتش گرفته و خلبان سعی کرده به فرودگاه امام خمینی بازگردد. اگر این هواپیما را با موشک میزدند قطعاً نمیتوانست برای برگشت تصمیم بگیرد.
***
[پشتپرده رابطه ترامپ و بوئینگ]
به گفته 2 منبع آگاه، در ماه مارس 2019 و پس از سقوط هواپیمای بوئینگ 737 مکس در اتیوپی که 157 کشته بر جا گذاشت، ترامپ بلافاصله با مدیرعامل بوئینگ تماس گرفت تا از امکان ادامه تولید این هواپیما اطمینان یابد. مویلنبورگ نیز به ترامپ اطمینان میدهد که این هواپیما کاملا امن است و نیازی به زمینگیر شدن ندارد. پس از این تماس تلفنی بود که مقامات هوانوردی آمریکا اعلام کردند پروازهای این هواپیما در آسمان آمریکا ادامه مییابد. این در حالی بود که 5 ماه قبل نیز یک هواپیمای دیگر بوئینگ 737 مکس در اندونزی سقوط کرده و 189 نفر را به کام مرگ فرستاده بود. ترامپ برای پایین آوردن هزینه تولید مدلهای آینده ایرفورس وان شخصا با مدیرعامل بوئینگ مذاکره کرده بود. در همین حال رویترز روابط بین بوئینگ و دولت ترامپ را بسیار عمیق توصیف کرده است. ترامپ در دوران ریاستجمهوری خود، همواره از محصولات و اماکن متعلق به شرکت بوئینگ برای اعلام مواضع مهم خود استفاده کرده است. همچنین پاتریک شاناهان، گزینه مورد نظر ترامپ برای وزارت دفاع آمریکا که بعدا از پذیرش این مسند خودداری کرد، 31 سال در شرکت بوئینگ فعالیت کرده است. بوئینگ نیز برای جلب رضایت ترامپ، در نشست سالانه سهامدارانش، نیکی هیلی سفیر سابق دولت ترامپ در سازمان ملل را برای عضویت در هیاتمدیره خود کاندیدا کرده بود. ترامپ نیز خود تا سال 2015 سهامدار بوئینگ بوده است.
***
[افشاگری مخفیکاریهای بوئینگ]
شرکت هواپیماسازی بوئینگ که به دلیل سوانح مکرر رخ داده برای هواپیماهای تولیدی این شرکت در یک سال اخیر تحت فشار فزایندهای قرار گرفته، بتازگی و تحت فشار قانونگذاران آمریکایی اظهارات انتقادآمیز کارکنان خود درباره فرآیند تولید هواپیماهایش را منتشر کرده است. در یکی از این انتقادات داخلی گفته شده هواپیمای بوئینگ 737 مکس «توسط عدهای دلقک طراحی شده و توسط تعدادی میمون مورد نظارت قرار گرفته است».
خبرگزاری بلومبرگ پیام یک خلبان به همکارش در سال ۲۰۱۶ را با اشاره به مشکلات بوئینگ ٧٣٧ مکس منتشر کرد و نوشت: هواپیمای بوئینگ توسط دلقکها طراحی شده و میمونها سوپروایزر بودهاند.
نیویورکتایمز در خبری فوری سابقه بوئینگ در مخفیکاری را فاش کرد و نوشت: اسناد داخلی بوئینگ نشان میدهد کارکنان این شرکت، اداره هوانوردی فدرال آمریکا را در گرفتن مجوز هواپیمای ٧٣٧ مکس و آموزش به خلبانان فریب دادهاند!
******
ثمانه اکوان*: در اوج مذاکرات هستهای ایران و کشورهای گروه 1+5 و زمانی که دولت ایران وارد گفتوگوی مستقیم با نماینده دولت آمریکا شده بود، مسؤول آمریکایی مذاکرهکننده با تهران بیان کرد از نظر او دروغگویی در «دیانای» ایرانیان است. مدت زیادی از مذاکرات ایران و آمریکا و توافق هستهای میگذرد اما به نظر میرسد این نقل قول هر روز بیشتر از روز قبل میتواند وصف حال آمریکا و مسؤولانش باشد تا ایرانیان.
شاید بهتر بود وندی شرمن، مذاکرهکننده هستهای با ایران در دولت اوباما به جای اینکه بیان کند دروغگویی در «دیانای» ایرانیان است، نگاهی به تاریخچه دروغگوییهای پنتاگون و کاخ سفید راجع به پیروزیهای خیالی آنها در جنگهای مختلف آمریکا میانداخت. اگر این بررسی انجام شده بود، مشخص میشد عبارتی که شرمن برای ایرانیان به کار برده، در حقیقت در ذات دولتهای آمریکا در دورههای مختلف بوده است که میتوان آن را به «دیانای» فریبکاری، دروغگویی و نیرنگ آمریکاییها ربط داد.
هدف قرار دادن پایگاه آمریکا در عینالاسد عراق در انتقام ترور سپهبد سلیمانی همانطور که در عکس جلسه ترامپ با مسؤولان امنیتی ایالاتمتحده نیز مشخص بود، موجی از تعجب و سردرگمی را برای مسؤولان این کشور رقم زد. آنها شاید بعد از 19 ساعت سکوت مطلق توانستند راهکاری برای کماهمیت نشان دادن این مساله پیدا کنند و صورت مساله را که پایگاه اصلی ایالاتمتحده در منطقه هدف قرار گرفته شده و تعدادی از سربازان و فرماندهان نظامی آمریکایی جان خود را از دست دادهاند، به طور کلی پاک کنند اما نتوانستند وحشت و سردرگمی موجود را از چهرهشان پاک کنند.
حالا دولت دونالد ترامپ که تا همین اواخر مطبوعات و رسانههای آمریکایی را رسانههای جعلی یا فیکنیوز میخواند و خبرنگاران جناح مقابل را از کاخ سفید بیرون میانداخت، مجبور شده است همه آنها را جمع کند و بخواهد اخبار را آنطور که دولت او میخواهد، پوشش دهند.
این مساله البته نخستین مورد در لاپوشانی از بین رفتن هیمنه دروغین ارتش آمریکا در طول تاریخ نیست. آنطور که رسانههای آمریکایی گزارش دادهاند، دولتهای مختلف آمریکا تاکنون بارها از شیوه سکوت و پاککردن صورت مساله برای گمراه کردن افکار عمومی از شکستهای نظامیشان استفاده کردهاند. در این گزارش به مهمترین دروغهایی که دولتهای آمریکا در طول جنگهای این کشور به مردم گفتهاند پرداخته میشود. هنوز رسانهها درباره بسیاری از دروغهای دولت آمریکا در طول تاریخ این کشور بیاطلاعند و نتوانستهاند سندی به دست آورند اما گذشت زمان به آشکار شدن آنها نیز کمک خواهد کرد.
* ویتنام
سال 1971 اسناد پنتاگون راجع به جنگ ویتنام1 به رسانهها درز کرد. با انتشار این اسناد مشخص شد دولت ایالاتمتحده مدتهای مدیدی است افکار عمومی را راجع به جنگ ویتنام گمراه کرده است و گزارشهایی از موفقیتهای پنتاگون در این جنگ میدهد که اصلاً وجود خارجی ندارد.
این اسناد که در 47 جلد و 7 هزار صفحه منتشر شد، شامل اسناد داخلی دولت، گفتههای دیپلماتها، یادداشتهای مربوط به روندهای تصمیمگیری و گزارشهای اطلاعاتی بود. برای اینکه این اسناد جنبه رسمی پیدا نکند، وزیر دفاع آن زمان، رابرت مکنامارا، از تمام مسؤولان خواسته بود دیگر راجع به این اسناد لورفته هیچ مصاحبهای انجام ندهند.
در این اسناد از حقایق بسیار وحشتناکی پردهبرداری شده بود. به گزارش لسآنجلستایمز2، بر اساس سیاست و استراتژی نظامی آمریکا میزان پیروزی در جنگ با ویتنام بر اساس تعداد کشتههای طرف مقابل تخمینزده میشد. به این دلیل که آمریکا نمیتوانست سرزمینی را تصاحب کند یا پیشروی نظامی داشته باشد، تصمیم پنتاگون بر این بود میزان موفقیت را بر مبنای تعداد جسدهای به جا مانده از ویتکنگها بسنجد. این استراتژی باعث شد نظامیان آمریکایی به هر جنبندهای که در سر راه خود میدیدند شلیک کنند. دیگر تفاوتی بین زن و مرد، پیر و جوان و نظامی و غیرنظامی وجود نداشت. سربازان آمریکایی به عمد غیرنظامیان را هدف قرار داده و نام آنها را در میان نظامیان کشته شده قرار میدادند تا آمار پیروزیهای خود را بالا ببرند.
در یکی از این آمارها که به رسوایی بزرگی انجامید، مشخص شد در منطقهای که 10 هزار ویتکنگی کشتهشده بودند و تعداد آنها به عنوان پیروزی در جنگ ویتنام ثبت شده بود، تنها 748 سلاح پیدا شده است و همین مساله ثابت میکرد در بهترین حالت، تنها 10 درصد از این جمعیت را نظامیان تشکیل میدادند و 9 هزار نفر باقیمانده همه غیرنظامیانی بودند که توسط ارتش آمریکا برای نشان دادن پیروزی در این کشور ناجوانمردانه کشتهشده بودند.
مساله دیگری که به رسوایی در این باره دامن زد، زیاد از حد شمردن تعداد کشتهها بود. بنا به گفتههای شاهدان عینی که در کتاب «پتر شوارتزکوف» به نام «قهرمان نمیشود» آمده است، نظامیان آمریکایی در ویتنام تنها به دنبال بالا بردن میزان آمارهای خود در کشتار ویت کنگها بودند. اگر هم نمیتوانستند بکشند، آمارهای دروغین به مسؤولان بالادستی خود میدادند. در یک مورد، بین فرمانده آمریکایی و فرمانده ویتنام جنوبی که هر دو در یک میدان جنگیده بودند، برای ارائه آمار کار به دعوا و کتککاری کشید و در نهایت فرمانده آمریکایی که نتوانسته بود جنازهها را از آن خود کند، دست به آمارسازی دروغین زد تا کمکاری خود را با دروغ جبران کند!
* افغانستان
روزنامه واشنگتنپست در گزارشی3 که در تاریخ نهم دسامبر سال 2019 یعنی چند هفته قبل از ترور شهید سلیمانی منتشر کرده است، به تمام دروغهایی که دولتهای آمریکا در طول جنگ با افغانستان به مردم، رسانهها و افکار عمومی این کشور بیان کردهاند پرداخته است. در این گزارش که از منابع محرمانه پنتاگون که حدود 2 هزار سند است، به دست آمده و با درخواست حقوقی «واشنگتنپست» از حالت محرمانگی درآمده، به تمام دروغها درباره تعداد کشتهشدگان در جنگ افغانستان و حضور 18 ساله آمریکا در این کشور پرداخته شده است.
بخشی که شاید با توجه به دروغ ترامپ درباره کشته نشدن سربازان آمریکایی در پایگاه عینالاسد عراق، برای مخاطب ایرانی قابل توجه باشد، مباحث مربوط به گزارشهای پنتاگون از پیشرفتهای نظامی آمریکا در افغانستان در طول سالهای مختلف و کاستن عمدی از میزان تلفات آمریکا و نیروهای ناتو در این جنگ بوده است.
در این گزارش اشاره شده است در طول 18 سال حضور آمریکا در افغانستان، مقامهای مسؤول در این کشور مدارک قطعی و غیرقابلانکار را درباره اینکه این جنگ «غیرقابل بردن»4 است از دیدگاه عموم مردم و رسانهها دور کرده و آنها را پنهان میکردند. این اسناد که از طریق یک پروژه فدرال و بهوسیله مصاحبه با دستاندرکاران و مسؤولان دولتهای مختلف به دست آمده، نشان میدهد در بسیاری از موارد در شرایطی که ارتش آمریکا در حال تلفات دادن در جنگ با افغانستان بوده است، گزارشهایی منتشر میکرده که بیان میکرده ارتش این کشور در حال پیشرفت و کسب موفقیت در زمینه مقابله با طالبان و تروریسم در افغانستان است(!) این مساله به قدری باعث عصبانیت نیروهای نظامی این کشور شده است که داگلاس لوت، ژنرال سهستاره ارتش آمریکا که در طول جنگ با افغانستان در دولت بوش و اوباما در کاخ سفید خدمت میکرده، با عصبانیت بیان کرده است: ما در این جنگ 2400 سرباز را از دست دادیم و 20 هزار و 589 نظامی آمریکایی دیگر نیز مجروح شدند. اما چه به دست آوردیم؟ کسی نیست که به مردم آمریکا بگوید همه اینها به خاطر هیچ و پوچ بوده است.
ژنرالهای دیگر آمریکایی نیز که اطمینان داشتهاند نامشان در گزارش ذکر نمیشود، بیان کردهاند در بسیاری از مواقع در طول جنگ میدانستهاند استراتژیهای جنگی ارتش به طورکشندهای ویرانگر است. بسیاری از این مصاحبهها نشان میدهد تلاشهای آشکار و پایداری توسط دولت ایالاتمتحده شده تا عمداً افکار عمومی را درباره نتایج جنگ در افغانستان گمراه کنند. این افراد بیان کردهاند این مساله کاملاً معمولی بود که فرماندهیهای نظامی در کابل و در کاخ سفید آمارها را برای اینکه نشان دهند آمریکا در مسیر صحیحی قرار دارد دستکاری کنند. بر همین مبنا باب کراولی، یکی از کلنلهای ارتش آمریکا در این مصاحبهها بیان کرده است تمام آمارها بهصورتی تهیه میشد که بهترین تصویر را از کار ما به نمایش بگذارد. جان ساپکو، رئیس آژانس فدرالی که این مصاحبهها را انجام داده، به واشنگتنپست گفته است این اسناد نشان میدهد «بهصورت مستمر به مردم آمریکا دروغ گفته شده است». یکی از مسائل جالب توجه که در این اسناد فاش شده، این است که نوع روایت آمریکا درباره دلایل وارد شدن به جنگ با افغانستان کاملاً با اهداف اصلی در تناقض قرار داشته است. در این اسناد مطرح شده است که با وجود آنکه گمان میرفت جنگ افغانستان برای انتقامگیری از القاعده به دلیل حمله 11 سپتامبر باشد اما اهداف اصلی مسائل دیگری بود. برخی مسؤولان پنتاگون اعتقاد داشتند این جنگ باید با هدف بردن دموکراسی به افغانستان باشد، برخی دیگر میخواستند فرهنگ افغانستان را تغییر دهند و حقوق زنان را دچار تغییرات جدی کنند. برخی دیگر نیز اعتقاد داشتند جنگ باید به این دلیل آغاز شود که توازن قدرت بین پاکستان، هندوستان، ایران و روسیه شکل بگیرد.
یکی از نکات جالب در جنگ افغانستان بر اساس این اسناد این بوده است که هرگاه تعداد تلفات و کشتههای ارتش آمریکا یا نیروهای ناتو در این جنگ بالا میرفته، پنتاگون و دولت آمریکا با صدور بیانیهای مطرح میکرده است نیروهای آمریکایی و ناتو در افغانستان در حال پیشرفت سریع در افغانستان هستند. این در حالی است که چنین پیشرفتی اصولاً وجود خارجی نداشته است. به همین دلیل است که سال 2011، اعضای کنگره آمریکا ژنرال دونالد رامسفلد را احضار کردند و نسبت به شکستهای مکرر ارتش آمریکا و هزینههایی که در این جنگ کرده است به او هشدار دادند. لئون پانهتا، وزیر دفاع اوباما اما پا را فراتر از این گذاشت و با وجود اینکه در ابتدای کار در افغانستان به او حمله شد و نزدیک بود جانش را از دست بدهد، در جلسه استماع کنگره بیان کرد «همه چیز خوب است و آمریکا در حال پیشرفت در این کشور است!»
دولت اوباما نیز ظاهراً در آمارسازیها دستکمی از دولتهای پیشین خود نداشته است. یکی از مسؤولان عالیرتبه شورای امنیت ملی آمریکا5 در این باره بیان کرده تعداد بالای کشتهشدگان در افغانستان باعث ناامیدی کاخ سفید و پنتاگون شده بود. کاخ سفید چاره را در تغییر دادن روایت دید و بیان کرد بالا رفتن تعداد بمبهای انتحاری نشانه ناامیدی طالبان است و در عوض بالا رفتن تعداد کشتههای آمریکا و ناتو نشان میدهد ما در حال پیشرفت هستیم. با این حال این روایت نتوانست مردم و حتی نیروهای نظامی را قانع کند. عضو شورای امنیت ملی آمریکا معتقد بود بالا رفتن تعداد عملیاتهای انتحاری نشان میداد طالبان به این نتیجه رسیده بود آمریکاییها ضعیفتر از قبل هستند و هدفهای قابل دسترسی برای این گروه هستند. مایکل فلین، نخستین مشاور امنیت ملی ترامپ که در آن زمان ژنرال سهستاره ارتش آمریکا بود، در مصاحبهای بیان کرده بود: «واقعاً کشته شدن سربازان ما به معنی پیروزی است؟ پس اگر ما واقعاً در حال پیروزی هستیم، چرا اینقدر احساس شکست میکنیم؟» فلین اشاره کرد اگر اوضاع اینقدر خوب است، چرا هر فرماندهای که به افغانستان میرود میگوید مأموریت ما در این کشور تمام شد و ما پیروز شدیم و زمانی که بازمیگردد ناله میکند که این چه جهنمی بود؟ میدانید! هر فرمانده جایگزینی که به افغانستان میرود باور نمیکند در چنین منجلابی گرفتار شده باشد.»
فرماندهان دیگر نیز اعلام کردند «حقیقت، جایی در ارتش آمریکا در افغانستان ندارد». باب کراولی که در فاصله سالهای 2013 تا 2014 به عنوان مشاور در افغانستان خدمت کرده بود، در مصاحبهای بیان کرد «اخبار بد معمولاً در نطفه خفه میشدند و بهجایی نمیرسیدند».
* عراق
مهمترین مساله در دروغهای آمریکایی در زمین جنگ، به جنگ عراق بازمیگردد. نگاهی به عملکرد دولت آمریکا در اعلام تعداد کشتهشدگان در جنگ عراق میتواند دقیقاً نشان دهد دولت ترامپ چطور از مسؤولیت اعلام تعداد کشتهشدگان حملات موشکی ایران به پایگاه آمریکا در عینالاسد شانه خالی کرد. چند وقت پیش سایتی که درباره جنگهای آمریکا اطلاعرسانی میکند، مقالهای منتشر کرد که چندان هم مورد توجه قرار نگرفت و در سایه دیگر اخبار حوزه عراق گم شد. سایت Viewzone6 در این مقاله خاطرنشان کرده بود دولت بوش تعداد کشتههای آمریکا در جنگ با عراق را حدود 5 هزار نفر اعلام کرده، این در حالی است که تعداد اصلی کشتهشدگان 73 هزار نفر است. این مقاله سال 2010 منتشر شد اما سال 2018 و زمانی که بحث بر سر خروج آمریکا از برجام یا احتمال حمله به سوریه بود، این مقاله بشدت مورد توجه قرار گرفت. مساله اصلی در این باره این است که بر اساس قوانین داخلی ارتش آمریکا، تنها کسانی بهعنوان کشتهشدگان در جنگ حساب شده و در آمار میگنجند که در زمین جنگ و در رویارویی با دشمن کشته شده باشند و اگر رویارویی مستقیم با دشمن وجود نداشته باشد (مانند حمله موشکی یا پهپادی) یا اینکه جنازه آنها هنگام نبرد با دشمن روی زمین نیفتاده باشد و در راه انتقال به مراکز بهداشتی جان دهند، دیگر جزو تلفات ارتش آمریکا به حساب نمیآیند. بر اساس قانون بعدی، تنها اعضای رسمی ارتش ایالاتمتحده جزو تلفات یک جنگ به حساب میآیند و کسانی که با پیمانکاران وزارت دفاع این کشور همکاری دارند، در صورتی که در جنگ کشته شوند، جزو تلفات جنگ بهحساب نمیآیند!
بر اساس این مقاله، در جنگ عراق در بسیاری موارد، به دلیل اینکه سربازان در مناطق شهری مورد اصابت گلوله قرار میگرفتند و به اصطلاح در جنگ شهری زخمی میشدند، بلافاصله به پایگاههای اصلی آمریکا که در محلی بیرون از منطقه جنگی و با فاصله زیاد بود برده میشدند تا تحت مداوا قرار بگیرند. بسیاری از آنها در راه کشته میشدند اما کشته شدن در راه رسیدن به بیمارستان به این معنی است که جزو تلفات جنگی بهحساب نمیآیند! سربازان تنها در صورتی جزو کشتههای جنگ محسوب میشوند که عیناً در صحنه نبرد با دشمن مرده باشند و نیازی به انتقال آنها هم نباشد!
بر این اساس در حالی که تعداد کشتهشدگان آمریکایی در جنگ عراق تنها 5 هزار نفر عنوان شده است، آمار اصلی نشان میدهد حدود 73 هزار آمریکایی در عراق جان خود را از دست دادهاند و در آمار جنگ عراق به حساب نیامدهاند! این تعداد بسیار بالاتر از تعداد تلفات آمریکا در جنگ ویتنام است که 54 هزار نفر بوده است.
بسیاری گمان میکنند قدرت ارتش ایالاتمتحده یا نوین شدن جنگافزارها باعث کم شدن میزان تلفات سربازان آمریکایی در جنگهایی مانند افغانستان و عراق شده است اما این مقاله نشان داده است قوانین جالبی در پنتاگون برای حفظ چهره ارتش آمریکا وجود دارد و
بر این اساس نباید تعجب کرد چرا بعد از 17 سال جنگ در عراق، تنها 5 هزار نفر از آمریکاییها در آمار کشتهشدگان این جنگ بهحساب آمدهاند!
با مرور اخبار منتشر شده درباره پایگاه هوایی عینالاسد بهطور کامل مشاهده میشود ارتش آمریکا بلافاصله تمام مجروحان و کشتهها را به بالگرد و هواپیما منتقل کرده و آنها را برای مداوا به اردن و سرزمینهای اشغالی فرستاده است تا نخواهد آمار کشتهشدگان را بهصورت رسمی اعلام کند. آنها با دشمن بهصورت رودررو نیز وارد جنگ نشدهاند و
به این ترتیب باید گفت حتماً به خانواده این افراد هم گفته میشود فرزندانشان براثر قضا و بلا در عراق جان خود را از دست دادهاند(!)
روزنامهنگار*
پینوشت
1- Pentagon Papers
2- https://www.latimes.com/archives/la-xpm-1991-01-31-mn-442-story.html
3-https://www.washingtonpost.com/graphics/2019/investigations/afghanistan-papers/afghanistan-war-confidential-documents/
4- Unwinnable
5- National Security Council (NSC)
6-http://www.viewzone.com/wardeaths.html
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|