|
بیانیه دانشآموختگان دانشگاه شریف
باور نداریم کسی از روی عزاداری تخم نفاق بین مردم بپاشد
بیش از هزار نفر از دانشآموختگان دانشگاه صنعتی شریف با صدور بیانیهای نسبت به اتفاقات اخیر در کشور واکنش نشان دادند.
به گزارش «وطن امروز»، دانشآموختگان دانشگاه صنعتی شریف در بیانیهای اعلام کردند: باور نداریم کسی از روی دلسوزی یا عزاداری یا اعتراض، آتش کینه بر مقدسات مردم و ارکان این نظام و انقلاب بگشاید و تخم نفاق بین مردم بپاشد.
متن این بیانیه به شرح زیر است.
بسم الله الرحمن الرحیم
این روزها برای مردم ایران به کندی یک عمر میگذرد. زمستانی سرد، پر از داغهایی سخت و جانکاه. هنوز از شهادت مظلومانه سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی قلبهای همه آکنده از درد بود که فاجعه کرمان اتفاق افتاد و هنوز با آن کنار نیامده بودیم که سقوط اندوهناک و غمانگیز هواپیما، دوباره داغدارمان کرد.
در این میان اما خروش اقیانوس عاشقان در مراسم تشییع حاج قاسم سلیمانی، دلها را به هم پیوند داد و مرهم کوچکی بر زخمهای مردم بود. راز این حضور کمنظیر را باید در شخصیت حاجقاسم سلیمانی جست. کسی که در نهایت بندگی در مقابل پروردگار، سینهاش مالامال از عشق و عطوفت به مردم؛ و در همان حال، قلبش آکنده از خشم و نفرت از استکبار جهانی بود. او قطعاً یکی از نشانههای الهی بین ما و تفسیر آیه «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا» بود که توانست از مردمی با گرایشها و گویشهای مختلف، نهتنها در ایران که در بسیاری از کشورهای منطقه دلربایی کند.
این دقیقاً همان چیزی بود که دشمن خونخوار مستکبر، یعنی آمریکا، تحمل آن را نداشت. همانطور که تحمل آزادی و استقلال کشورهای منطقه و رفاه مردم ایران را نداشت و همانگونه که تحمل پیشرفت علمی و دانشمندان و دانشگاههای ما را نداشت تا جایی که همین دانشگاه شریف را تحریم و به اساتید و دانشآموختگانش انواع محدودیتها و فشارها را تحمیل کرد. آمریکا سعی کرد اینها را از ما بگیرد اما یک چیز را هرگز نتوانست و آن هم آزادگی و احساس شخصیت ما بود.
چون ما در مکتب سیدالشهدا(ع) آموختهایم تن به ذلت ندهیم و آنچه خود داریم، از بیگانه تمنا نکنیم. همین آموزه عاشورایی بود که این ایمان و جسارت را به دلاورمردان ایران و میراثداران بحق حاج قاسم سلیمانی داد که با هدف قرار دادن پایگاه عینالاسد سیلی سختی به آمریکاییها بزنند و غرور پایمالشده ملت ایران را برگردانند.
همه میدانیم آمریکای مستکبر که برای جنایتهای خود حد و مرزی نمیشناسد در صورت عدم دریافت پاسخ، بیتردید با گستاخی و وقاحت بالاتری علیه ملت شریف ایران اقدامات جنایتآمیز بعدی خود را رقم میزد اما بهواسطه یک اشتباه در میانه نبرد، دوستان و همدانشگاهیهای عزیزمان و دیگر هموطنان خود را از دست دادیم. جگرهای ما از این اتفاق سوخته و دلهایمان شرحهشرحه است. دوست داشتیم هرگز این روزها را نمیدیدیم؛ و مصرانه و مجدانه خواهان برخورد قاطع با همه مقصران احتمالی این مصیبت جانکاه هستیم اما در عین حال باور نداریم کسی صرفاً از روی دلسوزی یا عزاداری یا اعتراض، آتش کینه بر مقدسات مردم و ارکان این نظام و انقلاب بگشاید و تخم نفاق بین مردم بپاشد و تیغ تهمت و توهین بر پاسداران انقلاب، شهدا و بویژه شهید مظلوم حاج قاسم سلیمانی بکشد. دانشآموختگان شریف هم داغدار عزیزان خود هستند، هم خود را پشتیبان و همراه میلیونها مردم سوگوار ایران در دفاع از میهن عزیزمان در برابر دشمنیها میدانند. ما ضمن تسلیت به خانوادههایی که جگرگوشههای خودشان را در این حادثه از دست دادند، از خداوند بزرگ آمرزش و رحمت بیکران برای همه کسانی که در این مدت از میان ما رفتند، بهخصوص شهید حاج قاسم سلیمانی و دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاه شریف را مسالت داریم.
جمعی از دانشآموختگان دانشگاه صنعتی شریف
ارسال به دوستان
توجیه آمریکاییها در تأخیر 10 روزه برای اعلام آمار اولیه زخمیهای پایگاه عینالاسد
پنتاگون: ما هم پنجشنبه فهمیدیم
گروه بینالملل: یکی از مهمترین مباحث این روزهای رسانههای آمریکا، دلیل پنهانکاری و دروغگویی 10 روزه پنتاگون در اعلام خسارات وارد شده به پایگاه عینالاسد در پی حمله موشکی ایران است.
حالا پنتاگون متهم است تلاش کرده با تاخیر در انتشار اطلاعات یا انتشار قطرهچکانی اطلاعات عینالاسد، به افکار عمومی آمریکا دروغ بگوید و ماجرا را با پنهانکاری گسترده پشت سر بگذارد.
حالا پنتاگون در واکنش به انتقادات مدعی شده تلاشی برای پنهانکاری خسارات عینالاسد نکرده است. خبرگزاری رویترز با اشاره به اینکه دونالد ترامپ رئیسجمهور، مارک اسپر وزیر دفاع و سایر مقامات دولت آمریکا برای یک هفته میگفتند حمله ایران به پایگاههای آمریکا در عراق هیچ کشته یا زخمیای نداشته است، نوشت: اما این دیگر حقیقت ندارد.
بر اساس این گزارش، جاناتان هافمن، سخنگوی پنتاگون گفته رهبران نظامی در واشنگتن درست روز پنجشنبه فهمیدند 11 نظامی آمریکا به دلایل ضربه مغزی به بیرون از عراق انتقال داده شدهاند. هافمن مدعی شد: این ایده که تلاش شده بنا به دلایل سیاسی، مجروحیت نظامیان کماهمیت نشان داده شود، درست نیست.
در همین حال، سیانان با اشاره به مصدومیت مغزی 11 نظامی آمریکا گزارش داد: این مسأله نشان میدهد اثر حمله ایران خیلی جدیتر از برآوردهای اولیه است.
همزمان انتشار اخبار کشته شدن 2 نظامی آمریکا در آلمان تردیدهای جدی درباره صداقت مقامات آمریکایی ایجاد کرده است. هفته پیش خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش داد 2 نظامی آمریکایی به نامهای خاویر ایفارت و آزس وایتهرست که هر دو 20 ساله بودند، شامگاه پنجشنبه گذشته در پایگاه هوایی آمریکا در شهر اسپنگداهلم در غرب آلمان به دلایل نامعلومی جان خود را از دست دادند. دولت آمریکا تاکنون هیچ توضیحی درباره مرگ این 2 نفر نداده است اما بعضیها این فرضیه را مطرح کردهاند که این افراد در جریان حملات موشکی به پایگاه عینالاسد کشته شدهاند اما دولت آمریکا تلاش دارد آنها را با بهانههای مختلف پنهان نگه دارد.
* دور تند اخراج آمریکا از عراق
برکسی پوشیده نیست ترور سپهبد شهید قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس تحولات خاورمیانه را روی دور تند قرار داده است. آمریکاییها که تا پیش از این ترور توانسته بودند در سایه توافقنامه امنیتی با دولت عراق، جای پای خود را تا حدی محکم نگاه دارند، به ناگاه زیر پایشان خالی شد و 2 روز بعد از این ترور پارلمان عراق رای به اخراج آنها از این کشور داد.
اگرچه مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا پیش از رای پارلمان عراق همه کار کرد تا مهر قانون پای اخراج نظامیان آمریکا از عراق نخورد اما به هر حال این اتفاق رخ داد و آمریکا در سراشیبی اخراج افتاد. با وجود درخواست دولت عراق اما آمریکاییها بازی باختهای را از سر گرفتند. ابتدا ترامپ گفت اگر عراقیها میخواهند سربازان آمریکایی از کشورشان بروند، باید 35 میلیارد دلار به آمریکا پول بدهند. فاز بعدی، سخنان پمپئو بود که گفت مقامات عراقی در گفتوگوهای خصوصی خود از ما میخواهند در عراق بمانیم.
دیروز عبدالکریم خلف، سخنگوی فرمانده کل نیروهای مسلح عراق بار دیگر صراحتا اعلام کرد مصوبه اخراج نظامیان بیگانه شامل اقلیم کردستان هم میشود و اقلیم هم مشکلی در این زمینه ندارد. خلف افزود: طرف آمریکایی زمان مشخصی برای خارج کردن نظامیانش از عراق مشخص نکرده است.
* ماجرای 4 پایگاه آمریکا در اربیل
در سخنان سخنگوی فرمانده کل نیروهای مسلح عراق (بر اساس قانون نخستوزیر فرمانده کل نیروهای مسلح عراق است) صراحتا از اقلیم کردستان عراق یاد شده است. این موضوع به خاطر شیطنت مسؤولان منطقه کردستان عراق در ماههای اخیر و تلاش برای پیگیری رویکردی جدا از دولت مرکزی عراق بوده است. به عنوام مثال نچیروان بارزانی، رئیس منطقه کردستان عراق روز جمعه در گفتوگو با روزنامه المانیتور، به نوعی با تصمیم پارلمان عراق درباره اخراج نیروهای خارجی از عراق مخالفت و از حضور نیروهای آمریکایی حمایت کرده بود. این رویکرد در تضاد کامل با رویکرد دولت قانونی عراق است.
واقعیت ماجرا این است که آمریکاییها پروژه حضور خود در چارچوب تعامل با دولت قانونی عراق را بویژه با تحولات بعد از شهادت حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس تمام شده فرض میکنند و به دنبال راهی برای دور زدن قانون هستند. در این میان منطقه کردستان عراق به واسطه روحیات خاص مسؤولان آن و سرمایهگذاری گسترده آمریکاییها در حوزه نفوذ، جایگاه ویژهای برای دورزدن مصوبه پارلمان عراق برای اخراج آمریکاییها از این کشور پیدا کرده است.
آمریکاییها برای رسیدن به این هدف چندان هم بیکار نبودهاند و آنگونه که پایگاه خبری المسله نوشته، رایزنیهای تمام عیاری را با مسؤولان منطقه کردستان عراق آغاز کردهاند.
بر اساس این گزارش، مسؤولان آمریکایی طی 72 ساعت گذشته با مسؤولان اربیل درباره مسائل مختلف که مهمترین آن مساله حضور نیروهای آمریکایی در منطقه کردستان عراق است، گفتوگو کردهاند. پیشتر وزیر خارجه آمریکا گفته بود با 50 شخصیت عراقی درباره سرنوشت نیروهای آمریکایی در عراق و امکان ابقای آنها در اماکن امن گفتوگو انجام داده است. پمپئو البته منظور از اماکن امن را مشخص نکرده است ولی اینگونه میتوان برداشت کرد که این دیدارها در اماکنی مثل سفارتهای آمریکا در منطقه یا پایگاههای نظامی تحت کنترل آمریکا در منطقه انجام شده باشد.
در همین ارتباط، منابع سیاسی آگاه در عراق درباره پشتپرده این دیدارها گفتند هیاتهای نظامی و سیاسی آمریکا با نچیروان بارزانی، رئیس منطقه کردستان عراق و مسرور بارزانی، نخستوزیر و معاون وی درباره پرونده حضور آمریکا در خاک عراق و منطقه کردستان عراق رایزنی کردهاند.
منابع دیپلماتیک تأکید کردند: در این دیدار همچنین مساله مربوط به ادامه حمایت کردها از بقای نیروهای آمریکایی یا عدم لغو توافقنامه امنیتی و همکاری در زمینه تاسیس 4 پایگاه نظامی آمریکا از جمله پایگاه الحریر در منطقه کردستان، مورد بررسی قرار گرفت.
منابع مذکور اعلام کردند دو طرف درباره تقویت روابط دیپلماتیک و همکاری در زمینه سیاسی و اقتصادی و تسریع در افتتاح بزرگترین کنسولگری آمریکا در جهان در شهر اربیل، بحث و تبادل نظر کردند.
***
[سیانان نوشت: پایان تحقیرآمیز آمریکا در عراق]
با وجود تقلای مقامات دولت آمریکا برای ادامه حضور سربازان آمریکایی در عراق، ناقوس پایان حضور نیروهای آمریکایی در عراق به صدا در آمده است و رسانههای آمریکایی از پایانی تحقیرآمیز در عراق مینویسند.
در همین ارتباط، شبکه تلویزیونی سیانان با اشاره به فشار فزاینده برای خروج ارتش آمریکا از عراق نوشت، خروج از عراق پایانی تحقیرآمیز برای ماموریت طولانیمدت ارتش آمریکاست؛ جایی که میلیاردها دلار بر باد رفته است.
سیانان نوشت: بهرغم وعدههای دونالد ترامپ برای پایان دادن به جنگهای آمریکا در خاورمیانه، وی هنوز نظامیان آمریکایی را از عراق خارج نکرده است.
این گزارش افزود: مقامات پارلمان عراق که روابط قدرتمندی با تهران دارند، روندی را برای پایان دادن به حضور نظامی آمریکا در عراق آغاز کردهاند که یک واکنش تند در قبال حمله آمریکا به ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده سابق نیروی قدس سپاه انقلاب اسلامی ایران به شمار میرود.
سیانان با اشاره به روابط مستحکم ایران در حوزههای مختلف با گروههای مختلف عراقی طی سالیان اخیر اضافه کرد، به دلیل این پیوندهای محکم، اصلا تعجب ندارد مقامات ارشد دولت و پارلمان این کشور بعد از ترور ژنرال قاسم سلیمانی در سمت ایران قرار گرفتهاند. به نظر میرسد این ترور به سود اهداف درازمدت ایران است؛ یعنی خروج نظامی آمریکا از منطقه. فواز گرگز، استاد روابط بینالملل مدرسه اقتصادی لندن در اینباره به سیانان گفته است: ایران در حال حاضر متنفذترین دولت در عراق است و اگر واشنگتن مجبور به ترک عراق شود این قدرت افزایش نیز خواهد یافت.
سیانان اضافه کرد: خروج اجباری از خاک عراق پایان تحقیرآمیز ماموریت طولانیمدت ارتش آمریکا در عراق خواهد بود که میلیاردها دلار از پول مالیاتدهندگان آمریکایی را بر باد داده و جان هزاران سرباز آمریکایی را گرفته است.
ارسال به دوستان
به مناسبت بیستمین مراسم بزرگداشت صادر شد
پیام رهبر انقلاب به کنگره شهدای منطقه ۱۷ تهران
پیام مقام معظم رهبری به بیستمین کنگره سرداران و 4 هزار شهید منطقه ۱۷ تهران توسط سردار جباری، فرمانده سپاه ولی امر قرائت شد.
به گزارش مهر، سردار جباری، فرمانده سپاه ولی امر، پیام مقام معظم رهبری به بیستمین کنگره سرداران و 4هزار شهید منطقه ۱۷ تهران را با حضور فرمانده کل سپاه و خانوادههای معظم شهدا قرائت کرد.
متن پیام بدین شرح است:
سلام و رحمت خداوند بر این شهیدان عزیز و درود خداوند بر خانوادههای صبور و بردبار آنان.
یاد این شهیدان مایه طراوت دلها و جانهای مؤمنان است و بزرگداشت آنان موجب استحکام روزافزون پایههای استقلال و عزت کشور و ملت.
امید است خداوند بر علو درجات آنان بیفزاید و ما را قدردان آنان قرار دهد و به آنان ملحق فرماید؛ آمین.
98/10/26
سیدعلی حسینیخامنهای
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد با خروج آمریکا از توافق هستهای، عملاً فعالیتهایکانال خرید برجام متوقف شدهاست
نتیجه آنچه بلد است!
* چگونه برجام باعث نظارت و احاطه نهادهای غربی بر زنجیره تأمین اقلام صنایع کشور شد
عماد اصلانی*: پس از چندین دوره مذاکره، ۲۴ نوامبر ۲۰۱۳ (۳ آذر ۱۳۹۲)، توافق موقت ژنو بر سر برنامه هستهای ایران بین ایران و کشورهای 1+5 در ژنو سوییس امضا شد. همانطور که کشورها روی یک توافق بلندمدت کار میکردند، این موضوع با متوقف شدن بخشهایی از برنامه هستهای ایران در عوض کاهش تحریمهای اقتصادی علیه ایران همراه بود. تنظیم و پیادهسازی توافق از ۲۰ ژانویه ۲۰۱۴ شروع شد. بیشترین تمرکز مذاکرات محدودیتها روی تأسیسات هستهای کلیدی ایران بود: رآکتور آب سنگین
IR-40 اراک و کارخانه تولید (که در دست ساخت بود اما همانطور که ایران به عنوان بخشی از توافق موقت ژنو در نوامبر ۲۰۱۳ مبنی بر عدم سوختگیری رآکتور موافقت کرد هرگز اجرایی نشد)، نیروگاه اتمی بوشهر، معدن اورانیوم گچین، مرکز هستهای فردو، کارخانه تبدیل اورانیوم اصفهان، کارخانه غنیسازی اورانیوم نطنز و مجتمع توسعه و تحقیقات نظامی پارچین. این توافق پایانی بر ۱۲ سال مذاکرات ایران با قدرتهای جهانی بر سر مسأله خطر تولید سلاح اتمی بود؛ مذاکراتی که با مسؤولیت حسن روحانی در مهر ۱۳۸۲ آغاز شد و در تیر ۱۳۹۴ با مسؤولیت محمدجواد ظریف و در دولت روحانی با توافق جامع به پایان رسید. نتیجه این قرارداد اما نقضهای مکرر از سوی آمریکا و در نهایت خروج این کشور از این قرارداد و بازگشت و گسترش تحریمهای این کشور علیه مردم ایران بود. در عوض دولت دوازدهم تلاش کرد با سیاست گام به گام، آمریکا و متحدان اروپاییاش را به تعهداتشان پایبند کند که هیچ نتیجهای نیز جز سخنرانیهای بسیار در بر نداشت.
* اروپا فرآیند رسمی خروج از برجام را آغاز کرد
به گزارش «وطن امروز»، در چند روز گذشته 3 کشور اروپایی طی بیانیهای اعلام کردهاند سازوکار حل اختلاف در بند 36 برجام را کلید زدهاند تا از این طریق ایران را مجبور به بازگشت به تعهدات خود در برجام یا بازگشت قطعنامههای تحریمی شورای امنیت کنند. هرچند 3 کشور اروپایی در بیانیه خود اعلام کردند این اقدام آنها در واکنش به گام پنجم ایران بوده است اما در واقع اروپاییها به فرمان آمریکا این کار را کلید زدند.
دولت یکشنبهشب 14 دیماه طی بیانیهای اعلام کرد پنجمین و آخرین گام عملیاتی در برجام را برداشته است اما به همکاریهای خود با آژانس بینالمللی انرژی اتمی ادامه میدهد. در واقع دولت در حالی از آخرین گام عملیاتی در برجام سخن گفت که بازگشت به برجام و همکاریهای ایران با آژانس بینالمللی انرژی هستهای به عنوان 2 نکته بسیار مهم در این بیانیه خودنمایی میکند.
در واقع با نگاه به استراتژی و راهبرد ایالات متحده و اروپاییها در امضای برجام میتوان نظارت مداوم، برنامههای راستیآزمایی سختگیرانه از طریق آژانس بینالمللی انرژی اتمی و در نهایت تبدیل قدرت بازدارنده هستهای جمهوری اسلامی ایران به یک برنامه کاریکاتوری اتمی در درازمدت را مهمترین هدف این کشورها دانست. اکنون با توجه به همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی که شامل نظارتها و راستیآزماییها سختگیرانه، مداوم و چندلایه میشود که شامل تعهدات ایران ذیل معاهده عدم اشاعه، پروتکل الحاقی و دیگر بندها در راستای شفافیت بیشتر و طولانیمدت است، عملا غربیها حتی از خروج رسمی ایران از برجام نیز نگرانی ندارند و این به معنای آن است که دولت با اعلام بیانیه گام پنجم کاهش تعهدات هستهای از یکسو عملا اروپاییها را به سمت سلب مسؤولیت از خود و متهم کردن ایران به نقض تعهدات برجامی سوق داده و از سوی دیگر خود را در معرض شدیدترین رژیم راستیآزمایی هستهای آژانس قرار داده است.
* بندهایی که ادامه برجام را بشدت مضر میکند
اما آنچه در این میان بسیار حائز اهمیت است، کانال خرید یگانه و دوگانه راهبردی هستهای است. به عبارت دیگر یکی از موارد پروتکل الحاقی که در برجام اجرای داوطلبانه آن از سوی تیم مذاکرهکننده هستهای پذیرفته شده، شفافیت در زنجیره تجاری اقلام هستهای و مرتبط با هستهای در صادرات و واردات است.
زمانی که برجام مورد پذیرش و تصویب مجلس شورای اسلامی قرار گرفت، در بند 6 ضمیمه 4 آن مقرر شد ایران طبق کانال خرید برجام عمل کند و واردات مربوط به اقلام یگانه راهبردی و دوگانه راهبردی هستهای از طریق این کانال شکل بگیرد. برای راهاندازی و عملیاتی کردن کانال، یک کارگروه اجرایی متشکل از نمایندگان کشورهای 1+5 شکل گرفت و این کارگروه طرز کار کانال خرید برجام را مشخص کرد.
کانال خرید برجام از تیرماه 95 تا اردیبهشت 97 فعال بود و بعد از خروج آمریکا در 18 اردیبهشتماه 98 از آنجا که شرکتهای آمریکایی و اروپایی از تحریمهای آمریکا تبعیت کردند، عملا غیرفعال شد. البته کانال خرید برجام قبل از خروج آمریکا از برجام نیز کارایی چندانی نداشت. طبق نهمین گزارش وزارت امور خارجه به مجلس شورای اسلامی (گزارش مربوط به اجرای برجام) در رابطه با کانال خرید برجام آمده است: «نماینده ایران در کارگروه کانال خرید برجام از کند بودن روند بررسی و تصویب درخواستها در کانال خرید ابراز نارضایتی نموده و بازدهی کانال خرید را کمتر از وظیفهای که در برجام برای آن پیشبینی شده بود، ارزیابی کرده است».
علاوه بر این آمارها نشان میدهد این کانال در تامین نیازهای صنعتی کشور ناموفق بوده است. طبق هفتمین گزارش 6 ماهه کارگزار اجرای قطعنامه 2231 سازمان ملل به ریاست شورای امنیت سازمان ملل، از آغاز اجرا (تیرماه 95) تا خرداد 98، مجموعا 44 درخواست خرید در این کانال ثبت شده است که از این 44 درخواست، 29 درخواست تایید شده است. آمارهای گزارشهای 3 ماهه وزارت امور خارجه به مجلس شورای اسلامی نیز تقریبا اطلاعات گزارش کارگزار اجرای قطعنامه 2231 تا فروردین 97 را تایید میکند. آمار این گزارشها از فروردین 97 تا تیرماه سال 98 نشان میدهد مجموعا 3 درخواست ثبت شده در این مدت وجود دارد که این به معنای غیرفعال شدن کانال خرید برجام بعد از خروج آمریکاست. طبق گزارشهای 6 ماهه کارگزار اجرای قطعنامه 2231، بیشترین درخواست خریدها تا تیرماه 96 در عرصه خودروسازی بوده است، این آمارها در مقایسه با هزاران خرید صنعتی سالانه که به طور معمول (قبل از اعمال تحریمهای فلجکننده در سال 89) انجام میشد، عملا پوچ و یک شوخی است.
* تنها خروج ایران از برجام، موازنه ایجاد میکند
با توجه به موارد ذکرشده در حاشیه مجمع گفتوگوی تهران، آقای عراقچی میگویند اکنون در تعهدات طرفین تعادل برقرار شده است که با نگاه عامیانه نیز براحتی میتوان مشاهده کرد که اصلا اینگونه نیست. از منظر آمریکا و اروپا تعهدات ایران در رابطه با نظارت و راستیآزمایی آژانس بسیار مهمتر از تعهدات عملیاتی است. تمام تلاشها و تمرکز تیمهای مذاکرهکننده آمریکا و اروپا، ایجاد ساختاری برای نظارت و کنترل برنامه صلحآمیز هستهای ایران در راستای جلوگیری از شکلگیری بازدارندگی هستهای برای کاهش نفوذ منطقهای ایران از خارج و از هم پاشیدگی اقتصاد ایران از داخل کشور بوده است؛ این در حالی است که دولت با پذیرش نظارتهای آژانس و دستورالعملهای کنترل صادرات آن، مواضع آمریکا و اروپا را در جهت دستیابی به این هدف تقویت میکند. مضاف اینکه پذیرش نظارتهای آژانس و دستورالعملهای رژیمهای کنترل صادراتی به نوعی خودتحریمی است. حال سوال اینجاست که این خودتحریمی در ازای چه چیزی است؟
آقای عراقچی در کنار پاسخ به سؤال بالا باید در قبال سخنان خود که گفته بودند ضرر همکاری بیشتر از مقاومت است، نیز پاسخگو باشند. اکنون مردم این سؤال را از مسؤولان دارند که با وجود تمام این مسائل چرا دولت هنوز در برجام قرار دارد؟ تا کی قرار است از منافع ملی برای حفظ برجام استفاده شود؟ آیا وقت آن نرسیده است دولت نیز آبروی خود را با خدا معامله کند و بپذیرد راه مذاکره با کدخدا که از سر ضعف و ناکارآمدی مجموعه خود انتخاب کرده بود، راهی عبث و بیهوده بوده و از محضر ملت عذرخواهی کند؟
دکترای روابط بینالملل و پژوهشگر اقتصادی*
ارسال به دوستان
حسن روحانی:
در داستان برجام هیچ تقصیری نداشتیم
حسن روحانی، رئیسجمهور دیروز در جلسه شورای هماهنگی مدیریت بحران استان سیستانوبلوچستان با اشاره به بدعهدی آمریکا در برجام، گفت: ما در جادهای حرکت میکردیم، ما به این وسیله نقلیه که حرکت میکرد مطمئن بودیم و امروز هم مطمئن هستیم اما دشمنان آمدند و پلهای جاده را تخریب کردند. وی افزود: ما پیشبینی میکردیم این مسیر و راه را در 3 ساعت طی کنیم اما بعد از یک ساعت با تخریب پلها مواجه شدیم. خب! طبیعی است حرکت کند میشود اما ناامید نیستیم و حتما به هدف میرسیم؛ ممکن است 3 ساعت، 5 ساعت شود اما پلهای تخریب شده را ترمیم میکنیم ولی باید بر مبنای شرایط روز، شرایط کشور را ببینیم. رئیسجمهور ادامه داد: ما در این داستان هیچگونه قصور و تقصیری نداشتیم. زمانی است ما اقدامی میکنیم و مردم میگویند چرا فکر و برنامهریزی نکردید؟ اما در این موضوع تدبیر کامل کردیم. درباره آنچه با دنیا حرف زدیم و قول دادیم بر مبنای آن حرکت کردیم و به آن پایبند بودیم. کسی این توافق را زیر پا گذاشت که واقعا شرور منطقه و دنیاست. ثروت عربستان و امارات را چه کسانی از منطقه بردند؟ در عراق چه وضعی درست کردند. آنها دنبال سقوط شهرهای بزرگ عراق بودند. داعش را درست کردند. در لبنان و افغانستان چه مشکلاتی درست کردند. وی اضافه کرد: ما به منطقه بیتفاوت نبودیم و در مسیر درست منافع ملی حرکت کرده و حرکت میکنیم و هیچ تردیدی به خود راه نمیدهیم که برای منافع و اهداف مردممان تلاش کنیم. به هر حال دشمن سرعت ما را کاهش داده است اما راه خود را ادامه میدهیم.
ارسال به دوستان
ماجرای ادامهدار ادبیات سخیف رئیسجمهور آمریکا
فحاشی ترامپ به مادرش
ترامپ با اشاره به خودش: میخواهند این حرامزاده را استیضاح کنند
گروه بینالملل: رئیسجمهوری ایالات متحده بار دیگر با ادبیات سخیف خود رسانههای دنیا را غافلگیر کرد. این در حالی است که در روزهای گذشته استفاده مکرر دونالد ترامپ از ادبیات خیابانی مورد انتقاد بسیاری قرار گرفته است.
به گزارش «وطن امروز»، در ماجرای ترور سپهبد شهید قاسم سلیمانی هم ترامپ عبارات و الفاظ زشتی درباره این شهید به کار برد که در سطح افکار عمومی با خشم مواجه شد.
در تازهترین اتفاق، رئیسجمهور آمریکا در کاخ سفید در جمع اعضای تیم فوتبال الاسیو و هنگام عکس گرفتن با آنها گفت: ما پشت میز رئیسجمهوری عکس میگیریم. این میزی است که مدتهاست آنجاست. روسایجمهوری زیادی، برخی خوب و بعضی نه چندان خوب در آنجا بودهاند. اما شما الان یکی از خوبها را دارید، هر چند آنها سعی دارند این «حرامزاده» را استیضاح کنند، باور میکنید؟
این نخستین باری است که ترامپ صراحتا خود را حرامزاده خطاب میکند. در فضای مجازی این موضوع به صراحت عنوان شده است که مادر دونالد ترامپ 3 سال در یک فاحشه خانه کار میکرده است.
استفاده ترامپ از این عبارت برای معرفی خودش به عنوان رئیسجمهور آمریکا نشاندهنده این واقعیت است که او در بزنگاههای مهم زندگی سیاسیاش قدرت تحلیل و بررسی خطرات احتمالی تصمیمات و اظهارنظرهایش را ندارد. به نظر میرسد ترامپ با بیان این عبارت به دنبال این است تا نظر حامیان سابق خود در جامعه آمریکا را مجددا جلب کند؛ حامیانی که بنابر آخرین تحلیلها و نظرسنجیها از سطح سواد و تحلیل بسیار پایینی برخوردارند.
تحولات 3 هفته گذشته در آمریکا تحت تاثیر اشتباه راهبردی ترامپ مبنی بر ترور سپهبد سلیمانی به سمت و سویی رفت که آخرین نظرسنجیها از کاهش سطح محبوبیت او و همچنین خطرآفرین بودن تصمیمات او از سوی مردم آمریکا حکایت دارد. از آنجا که اکثریت سبد رای ترامپ متشکل از سفیدپوستان و نژادپرستان آمریکایی است، او در شرایطی که به لحاظ اعتبار سیاسی در مقام یک رئیسجمهور تحت فشار است قصد دارد خود را به این طبقه نزدیک کند و با بیتفاوت نشان دادن خود نسبت به موضوع استیضاح، شرایط را عادی جلوه دهد اما واقعیت امر این است که ترامپ در این مدت از هیچ تلاشی برای اینکه طرح استیضاحش به سنا فرستاده نشود دریغ نکرد.
* نیویورکتایمز: ترامپ نادان، کینهجو و خودشیفته است
در همین باره نیویورکتایمز در گزارشی به قلم تیموتی اگاندر مطلبی با عنوان «ابلیس ترامپ، واگیردار است» به بررسی شخصیت دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا پرداخته است. اگاندر در این مطلب نوشته است «ترامپ، انسانی نادان، کینهجو و خودشیفته است. وقت آن رسیده سخنان جسورانه آن افسر نیروی دریایی را تکرار کنیم که گفت: تحت مدیریت ترامپ، ایالات متحده یک اتحادیه فساد است که هزاران نقطه شر محرک آن هستند و آن شر، واگیردار است. ما همواره این هشدار بدون تاریخ انقضا پیرامون اخلاقیات انسانی را شنیدهایم: تنها لازمه پیروزی یک شیطان این است که آدمهای خوب هیچ کاری نکنند. در آمریکا و در 3 سال گذشته ما شاهد مصداق واقعی چنین فرضیهای بودهایم؛ جایی که ریاستجمهوری ترامپ نشان داد چطور افراد خوب کاری نکردند و یک شیطان که زمام امور را به دست گرفته از آنها بهرهکشی میکند. این شر است یا سیاست، وقتی ترامپ یک خانواده خوشنام را بدنام میکند یا دستور میدهد کودکان را از مادرانشان جدا کرده و در قفس بیندازند؟ درباره واقعیتها هیچ اختلاف نظری نیست؛ ترامپ تلاش کرد یک دموکراسی، مجبور به انجام کارهای کثیف سیاسیاش شود. آنچه بسیار مورد شک و تردید است اینکه آیا آن دسته از مردم خوب ما کاری خواهند کرد یا نه. درباره سرایت شر، فرماندار تگزاس را مثال بزنیم که ماه گذشته از پذیرش حتی تعداد اندکی از پناهندگان قانونی آواره از جنگ و قحطی امتناع کرد. در گذشته مردمی از کوبا، ویتنام و آفریقا به آمریکا میآمدند و به بهترین شهروندان ما تبدیل میشدند. متاسفم! در دوره ترامپ آمریکا آن آمریکایی که باید باشد نیست. وقتی پرچم نفرت بالاست و هواداران ترامپ ایستاده برایش هورا میکشند، همه آن افراد خوب باید دو گام مهم را بردارند؛ اول سطح فساد و تباهی انباشته شده در کاخ سفید را درک کنند. دوم، براساس آن فهم با آن فساد بجنگند. شما یا باید بجنگید یا جزو آن دسته از افرادی باشید که کاری انجام نمیدهند و اجازه انتشار شر را میدهند».
«شیطانهای کوچکتر همان سناتورهای جمهوریخواه هستند که میدانند رئیسجمهور سوگندش را نقض کرده و سزاوار استیضاح است اما شهامت گفتنش را ندارند».
بخش پایانی این یادداشت عطف به این مسأله است که جمهوریخواهان سنا در مراحل استیضاح ترامپ مخالفت صددرصدی خود را ابراز کردهاند و بهرغم اینکه شواهد متقنی برای اثبات اتهامات ترامپ وجود دارد اما خیال رئیسجمهور آمریکا از حمایت همحزبیهایش جمع است.
* چشمهای بسته جمهوریخواهان بر اشتباهات ترامپ
هر چند ترامپ نگران این بود که نامش در لیست روسای جمهوری که پرونده استیضاحشان در سنا مطرح میشوند قرار نگیرد اما دغدغهای از بابت استیضاح ندارد و خواهان این شده جلسه استیضاح در کوتاهترین زمان ممکن برگزار شود.
جمهوریخواهان سنا هم با بهرهگیری از قوانین خود تلاش دارند شمار روزهایی که طرفهای درگیر در استیضاح رئیسجمهوری ایالات متحده میتوانند به مشاجره بپردازند، کاهش داده و این دادگاه را سریعتر به پایان برسانند. به گفته سناتورها، جمهوریخواهان درباره این موضوع بحث میکنند که تیم ترامپ و مجلس نمایندگان آمریکا تنها ۲۴ ساعت فرصت دارند پرونده خود را ارائه کنند، همانند پرونده استیضاح «بیل کلینتون» رئیسجمهوری پیشین این کشور در سال ۱۹۹8. این در حالی است که برخلاف دوران کلینتون، دو طرف باید طی 2 روز از زمان خود استفاده کنند.
«تد کروز» سناتور آمریکایی در اینباره گفت: «ما به هر دو طرف زمان کافی و عادلانه برای ارائه شواهد خود میدهیم. فاز نخست ارائه پرونده و مستدلات از سوی مدیران مجلس نمایندگان و همچنین کاخ سفید خواهد بود. هر دو طرف ۲۴ ساعت و طی 2 روز زمان دارند استدلالهای خود را ارائه کنند». «لیندزی گراهام» دیگر سناتور جمهوریخواه نیز گفت مدیران هر دو طرف «یکی دو روز» برای ارائه پرونده خود فرصت دارند.
***
[چه کسانی از ترامپ دفاع میکنند؟]
رسانههای آمریکایی از تعیین تیم دفاع ترامپ در جلسه استیضاح خبر دادند. اعضای این تیم که شامل وکلا و کارشناسان حقوقی زبدهای هستند، بعضاً سابقه شرکت در جلسه استیضاح بیل کلینتون، رئیسجمهور دموکرات آمریکا در سال 1998 را هم دارند. هدایت تیم حقوقی ترامپ بر عهده «پت سیپولون» وکیل ۵۳ سالهای است که پیش از پیوستن به دولت ترامپ در سال ۲۰۱۸ در یک شرکت حقوقی کوچک در واشنگتن فعالیت میکرد. در کنار او «جی سکولو» وکیل ۶۳ ساله که در یکسری پروندهها علیه ترامپ از جمله پرونده مالیاتهای ترامپ به تیم او کمک میکرد، «آلن درشوئیتز» استاد دانشگاه حقوق هاروارد که با موفقیت توانسته بود از یک ستاره سابق لیگ فوتبال آمریکا به اتهام قتل همسرش دفاع کند، «کنت استار» وکیل مستقلی که تحقیقات وی مسیر را برای استیضاح بیل کلینتون هموار کرد، «رابرت ری» که در پرونده مربوط به رابطه بیل کلینتون و مونیکا لوینسکی فعالیتهایی داشت، «مایک پورپورا»، «پاتریک فیلبین» و «پام بوندی» معاون و مشاور در کاخ سفید و «جیم جردن» و «جان رتکلیف» 2 سناتور جمهوریخواه از ترامپ دفاع خواهند کرد.
ارسال به دوستان
گزارش تحلیلی «وطن امروز» از بیانات رهبر انقلاب درباره رویکردها و اهداف نیروی قدس
سپاه بدون مرز
* سپاه قدس بعد از نابودی داعش، پروژه خروج آمریکا از منطقه را در دستور کار دارد
گروه سیاسی: رهبر حکیم انقلاب در خطبههای نماز جمعه تهران درباره شاخه برونمرزی سپاه پاسداران سخنانی را مطرح کردند. فرمایشات رهبر معظم انقلاب درباره سپاه قدس از آن جهت مهم است که ایشان در این سخنان رویکرد و هدف سپاه قدس را تشریح کردند؛ نیروی نظامیای که بیشتر عملیاتها و اقداماتش به دلیل رویکرد امنیتی و حفاظتی همچنان پوشیده مانده است.
به گزارش «وطن امروز»، حضرت آیتالله العظمی خامنهای در سخنان خود در روز جمعه یکی از وجوه قدرت ایران را پشتوانه معنوی قدرت جمهوری اسلامی عنوان کردند. ایشان با بیان اینکه نیروهای مسلح ایران زیربنای فکریشان هدفهای الهی است، گفتند: «همه نیروهای مسلح ما از ارتش، سپاه و بسیج زیربنای فکریشان هدفهای الهی است، بدون تردید. امروز در کشور ما مسأله این است. زیربنای فکری همه نیروهای مسلح ما، همین اهداف الهی و بلند است».
ایشان در ادامه به ویژگیهای سپاه قدس اشاره کردند که میتوان این ویژگیها را در 2 دسته کلی قرار داد.
نگاه همهجانبه توأم با سعه صدر: مقام معظم رهبری سخنان خود را درباره این ویژگی سپاه قدس با این جمله شروع کردند که «سپاه قدس یک نیرویی است که با سعه صدر به همه جا و همه کس نگاه میکند». اشاره رهبر معظم انقلاب به ارتباطگیری و حمایت سپاه قدس از جریانهای مقاومت در منطقه و حتی در جهان است. آنچه سبب اتخاذ رویکرد حمایتی از گروهها و جریانات در کشورهای مختلف از سوی سپاه قدس میشود مقابله این گروهها و جریانها با جبهه استکبار است.
رهبر معظم انقلاب در این باره فرمودند: «(رزمندگان سپاه قدس) رزمندگان بدون مرزند؛ رزمندگان بدون مرز. رزمندگانی که هر جا نیاز باشد، آنها در آنجا حضور پیدا میکنند؛ کرامت مستضعفان را حفظ میکنند، خود را بلاگردان مقدسات و حریمهای مقدس میکنند».
نگاه به رویکرد فرمانده شهید سپاه قدس در سالهای اخیر، بیانگر آن است که گروههای مقاومت فارغ از بحث شیعی یا سنیگری مورد حمایت مادی و معنوی سپاه قدس بودهاند. البته این رویکرد را نمیتوان به سلیقه فرمانده شهید سپاه قدس تقلیل داد، بلکه اتخاذ چنین رویکردی مبتنی بر آموزههای انقلاب اسلامی است به گونهای که در 2 اصل قانون اساسی به این موضوع اشاره شده است.
در اصل سوم بند ۱۶ قانون اساسی «تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بیدریغ از مستضعفان جهان» مورد تاکید قرار گرفته است و همچنین در اصل ۱۵۴ آمده است: جمهوری اسلامی ایران… در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر، از مبارزه حقطلبانه مستضعفین در برابر مستکبران در هر نقطه از جهان حمایت میکند».
حمایت از مستضعفان یکی از اصول اساسی انقلاب اسلامی به شمار میآید که بر مسائلی چون مذهب، نژاد و... سایه انداخته و در این موضوع، چنین مسائل فرعی را به حاشیه برده است. بر همین مبناست که گروههایی چون حماس و جهاد اسلامی سنی، یا انصارالله یمن زیدی در کنار حزبالله لبنان شیعی مورد حمایت ایران قرار دارند.
به همین دلیل است که اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس در اظهاراتی در مراسم تشییع سردار سلیمانی به این ویژگی اینگونه اشاره کرده است: ما در اینجا حضور داریم تا احساس صادقانه و خالصانه خود را در قبال برادر عزیزی که با فرماندهی خود برای فلسطین و مقاومت تلاش زیادی کرد و باعث پیروزی و توانمندی این مقاومت شد نشان دهیم.
وی افزود: این فرمانده شهید همه زندگی خود را در حمایت و پشتیبانی از فلسطین به سر برد و او در رأس نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و من این فرمانده بزرگ را شهید قدس، شهید قدس، شهید قدس مینامم.
رویکرد فراملیتی سپاه قدس در حمایت از مستضعفان محدود به گروههای مقاومت نشده است. حمایت از مردم مظلوم، سپاه قدس را وارد فضایی حتی فراتر از جریان مقاومت کرد. حمایت از ایزدیها، حمایت تمام قد از کردهای عراق و سوریه و حمایت از مسیحیان سوریه در برابر هجوم داعش، برگرفته از همین اصل اساسی است. در صورتی که اگر سپاه قدس در نظر داشت بر مبنای معادلات صرفا سیاسی تعاملات با گروههای دیگر را تنظیم کند هیچگاه حمایت از کردهای عراق در دستور کار سپاه قدس قرار نمیگرفت. به همین دلیل است که پس از ترور فرمانده سپاه قدس گروههای مختلف خود را عزادار سردار سلیمانی میدانستند و در شهرهای مختلف جهان مجالس سوگواری برای او برگزار کردند.
دور کردن سایه جنگ و ترور و تخریب از ایران: رهبر معظم انقلاب اسلامی یکی دیگر از ویژگیها سپاه قدس را، که میتوان آن را یکی از اهداف این نیروی نظامی نیز دانست، دور کردن سایه جنگ و ترور و تخریب از ایران عنوان فرمودند.
مقام معظم رهبری در سخنان روز جمعهشان در این باره گفتند: «همین کسانی که با جان خودشان، با همه توان خودشان به کمک ملتهای دیگر و ضعفای اطراف منطقه که در دسترس آنهاست میروند، همینها سایه جنگ و ترور و تخریب را از کشور خودمان هم دور میکنند و دفع میکنند. میهن عزیز ما یک بخش مهمی از امنیتش محصول کار همین جوانان مؤمنی است که در زیر فرماندهی سردار شهید عزیزمان سالها کار کردند، تلاش کردند؛ اینها امنیت آورند، برای کشور هم اینها امنیت میآورند؛ بله، به کمک فلسطین و غزه و دیگر مناطقی که به وجود آنها نیاز هست میروند اما برای کشور خودمان امنیت ایجاد میکنند. آن دشمنی که آمریکا او را تجهیز کرده است، نه برای عراق و سوریه، بلکه در نهایت برای ایران، ایران عزیز؛ داعش را درست کردند، نه برای اینکه فقط در عراق مسلط بشود، هدف اصلی و نهایی ایران بود. آنها میخواستند از این طریق، امنیت ما را، مرزهای ما را، شهرهای ما را، خانوادههای ما را دچار ناامنی و تشویش بکنند؛ اینها متوقف شدند به کمک همین جوانان مؤمن و عزیزی که رفتند و این تلاش بزرگ را انجام دادند». این بخش از فرمایشات رهبر معظم انقلاب اشارهای به هدف تاسیس داعش در منطقه دارد. داعش در سال 2013 رسما اعلام موجودیت کرد. این گروهک تروریستی که با هدف راهاندازی آنچه دولت اسلامی در عراق و سوریه میخواند فعالیتهای تروریستی خود را در این 2 کشور در دستور کار قرار داد و توانست با توجه به بیثباتی سیاسی و امنیتی، برخی از اراضی این کشورها را تحت حاکمیت خود دربیاورد. پس از حضور سازمانیافته داعش در عراق و اشغال برخی شهرهای آن، داعش توانست به نزدیکی مرزهای ایران برسد. منابع امنیتی و نظامی در ایران و برخی کشورهای منطقه مانند عراق خبر داده بودند که هدف بعدی داعش حرکت به سوی مرزهای ایران است. داعش موفق شده بود حتی برخی شهرهای استان دیاله را به تصرف خود در بیاورد و بنا بر اظهارات وزیر کشور ایران در خردادماه 1394 به 50 کیلومتری مرزهای ایران برسد. همان زمان مستندی نیز از سوی داعش منتشر شد که بیانگر آن بود این گروه تروریستی در نظر دارد ناامنی، ترور و جنگ را به داخل خاک ایران بکشاند. البته با نقشآفرینی سپاه قدس در سازماندهی، آموزش و فرماندهی نیروهای بسیج مردمی در عراق، داعش در این کشور زمینگیر شد و در نهایت با عملیاتهای نظامی حشدالشعبی و ارتش عراق و ارتش سوریه که با مشاورت و حتی فرماندهی فرماندهان سپاه قدس صورت میگرفت، به حاکمیت این گروه تروریستی در این 2 کشور خاتمه داده شد. رهبر معظم انقلاب درباره کشاندن جنگ به داخل ایران توسط داعش در دیدار خانوادههای شهدای مدافع حرم در زمستان سال 94 فرمودند: «اینهـا (شهدای مدافع حرم) رفتنـد بـا دشـمنی مبـارزه کردنـد کـه اگـر اینهـا مبـارزه نمیکردنـد ایـن دشـمن میآمـد داخـل کشـور... اگـر جلویش گرفتـه نمیشـد مـا باید اینجـا در کرمانشاه و همـدان و بقیه اسـتانها بـا اینهـا میجنگیدیم و جلـوی اینهـا را میگرفتیم. در واقع ایـن شهدای عزیـز ما جـان خودشان را در راه دفاع از کشـور، ملت، دیـن و انقلاب اسلامی فـدا کردند». سپاه قدس در سالهای اخیر تحت فرماندهی شهید قاسم سلیمانی به یک نیروی امنیتبخش و ضدتروریست در ایران و منطقه تبدیل شده بود. اگر نقشآفرینی و مجاهدتهای رزمندگان سپاه قدس نبود بلاشک وضعیت امنیتی ایران و منطقه شرایط دیگری داشت. هر چند به گمان مقامات آمریکایی با ترور فرمانده سپاه قدس، نقشآفرینی و امنیتآفرینی این نیروی نظامی تحتالشعاع قرار میگیرد اما در عمل این نهاد انسانی به بالندگی و نقشآفرینی خود ادامه خواهد داد. در حال حاضر پروژه اصلی سپاه قدس پس از نابودی داعش، بیرون راندن آمریکا از منطقه است؛ کاری که حاج قاسم در زمان حیاتش شاهد آن نبود با اهدای خونش این اتفاق بزرگ را بیش از هر زمان دیگری در دسترس مجاهدان و رزمندگان مقاومت قرار داده است.
ارسال به دوستان
ادعای «موفقیت دولت در اقتصاد و روابط خارجی» چقدر به واقعیت نزدیک است؟
نابلدیسماقتصادی
* «وطن امروز» عملکرد دولت در حوزه تجارت با دنیا را بررسی کرد
گروه اقتصادی: حسن روحانی هفته گذشته در پنجاهونهمین مجمع عمومی بانک مرکزی گفت: «اگر اقتصاددانی بلد است تمام روابط خارجی خراب باشد اما اقتصاد مملکت هیچ دست نخورد به ما هم بگوید». این ادبیات اعتلای تفکری است که رئیسجمهور 6 سال در زیر لوای آن فعالیت کرده است؛ تفکری که تمام ظرفیتهای خود را وابسته به خارج میداند و هیچ اتکایی به توان داخلی ندارد. دولت تدبیر و امید با همین تفکر 2 سال اقتصاد کشور را درگیر امضا شدن یا نشدن برجام کرد و 3 سال دیگر هم در گیر و دار پیدا کردن راههای انتقال مالی جایگزین برجام بود. البته حسن روحانی هیچگاه اینچنین شجاعانه طرز فکر خود و اعضای دولت را فریاد نمیزد. رئیسجمهور 22 فروردین سال 92 گفته بود بدون کاهش تحریمها میتوان اقتصاد را نجات داد، مشکل از مدیریت است. این بیان روحانی را از یک منظر میتوان اعتراف وی به شکست سیاستهای وادادگی در اقتصاد خواند. زمانی وی در چشم مخالفانش مینگریست و میگفت ما زبان دنیا را بلدیم، حالا باید از او پرسید چرا اینچنین اظهارنظر میکند؟ وی در حالی از سیاست شکستخورده نگاه به غرب و ثمره آن یعنی برجام دفاع کرد که این روزها کمتر شاخص اقتصادی را میتوان یافت که وضع خوبی داشته باشد. از همین رو «وطن امروز» با نشان دادن روند برخی از مهمترین شاخصهای اقتصادی، نتیجه سیاست نگاه به غرب در دولت روحانی را به تصویر کشیده است. ***
سرمایهگذاری خارجی و توریسم در اغما
جذب سرمایه خارجی از جمله مواردی بود که حسن روحانی و اعضای کابینه وی وعدههای بسیاری برای تحقق آن پس از برجام دادند. آمارها نشان میدهد میزان جذب سرمایه خارجی در دولت تدبیر(!) هیچگاه به عدد دوران تحریم قبلی در دولت دهم نرسیده است.
دولت تدبیر در حالی در تمام این سالها مشغول وعده دادن بود که تقریبا هیچ اقدام اساسی برای جذب سرمایه خارجی نکرد. در همین راستا رتبه سال 2019 ایران در شاخص سهولت کسبوکار، 127 جهان در میان 190 کشور بود. نکته جالب آنکه بدترین شاخص ایران در این ارزیابی، مربوط به موضوع «شروع کسبوکار» است که در این شاخص، ایران در رتبه 178 جهان در میان 190 کشور قرار دارد.
صنعت گردشگری هم از دیگر حوزههایی است که تدبیر «بیخیالی» دولت شامل حالش شده است. سال 92 و در اوج مناظرات تلویزیونی نامزدها، حسن روحانی با اشاره به ظرفیتهای بخش گردشگری کشور برای ایجاد شغل و ثروت، از امکان جذب 10 میلیون گردشگر و ایجاد 4 میلیون شغل در این حوزه سخن گفت. با این حال آمارهای بینالمللی نشان میدهد تعداد گردشگران ورودی به کشور در دولت تدبیر تقریبا ثابت مانده است. تنها اقدام دولت در 6 سالونیم گذشته، تبدیل سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به وزارتخانه بود! نبود وزارتخانه گردشگری در حالی از سوی دولت تدبیر به عنوان عامل وقفه در رشد این صنعت عنوان شد که آمارهای رسمی خلاف این ادعا را ثابت میکند. آمارها نشان میدهد در دولت نهم و دهم تعداد گردشگران ورودی بدون وجود وزارتخانه گردشگری به حدود 3 برابر افزایش یافت؛ به طوری که از یک میلیون و 890 هزار گردشگر سال 2005 به 4 میلیون و 770 هزار گردشگر در سال 2013 رسید. با این حال تعداد گردشگران ورودی به کشور در آخرین گزارشهای موجود، به 4 میلیون و 867 هزار نفر در سال 2017 رسیده است که معنای آن چیزی جز درجا زدن صنعت گردشگری در دولت روحانی نیست. در موضوع گردشگری یکی دیگر از وعدههای حسن روحانی در سال 92 بازگرداندن اعتبار به گذرنامه ایرانی بود. با این حال گزارشهای مراجع بینالمللی نشان میدهد رتبه اعتبار پاسپورت ایرانی که در سال 92 در جایگاه 86 جهان قرار داشت، با 13 پله سقوط به جایگاه 99 جهان در سال 2019 رسیده است.
***
رشد نفتی
یکی از معدود گشایشهایی که با اجرای برجام برای اقتصاد ایران شکل گرفت، افزایش صادرات نفت خام بود. صادرات نفت خام یکباره با رشد 2 برابری به 2 میلیون و 100 هزار بشکه در روز رسید و همین اتفاق موجب دورقمی شدن رشد اقتصادی شد. بر اساس محاسبات بانک مرکزی، رشد تولید ناخالص داخلی در سال 95 معادل 5/12 درصد بوده که یک رکورد در تاریخ اقتصاد ایران محسوب میشود.
اما گزارش بانک مرکزی که مدتی بعد از اعلام رقم 5/12 درصد منتشر شد، نشان داد بخش عمده رشد اقتصادی در سال 95 مرهون رشد شدید صادرات نفت بوده و رشد غیرنفتی اقتصاد ایران در سال 95 تنها 3/3 درصد بوده است. این نرخ از متوسط رشد اقتصادی ایران در 3 دهه گذشته و حتی از رشد اقتصادی سالهای 89 و 90 هم کمتر بوده است. ماجرای رشد بخش نفت از این قرار بود که تولید نفت خام به دلیل تحریمها کاهش یافت و همین مساله باعث شد بخش زیادی از ظرفیت تولید نفت خام خالی شود. بعد از اجرای برجام امکان بازگشت به سطوح قبلی صادرات فراهم شد و شرکت ملی نفت بهسرعت از ظرفیتهای موجود که در گذشته هم وجود داشته استفاده کرد و همین مساله باعث افزایش 6/61 درصدی رشد بخش نفت شد. در سال 95 رشد بخش نفت 6/61 درصد، کشاورزی 2/4 درصد، صنایع و معادن 2/2 درصد و خدمات 6/3 درصد محاسبه شده است. حسن روحانی از سال 96 تاکنون بارها و بارها رشد اقتصادی سال 95 را بالاترین رشد اقتصاد در جهان عنوان کرده اما هیچگاه به مخاطب صحبتهای خود نگفته عمده این رشد، از محل صادرات نفت بوده است. به همین دلیل بود که رشد اقتصادی سال 96 از آن رقم نجومی به 7/3 درصد کاهش یافت و رشد بخش نفت هم منفی 9/0 درصد شد. رشد اقتصادی کشور در سال 97 مجددا منفی شد و به منفی 9/4 درصد با احتساب نفت و به 4/2 درصد بدون احتساب نفت رسید.
اگر رشد اقتصادی از سال 92 تا 97 را بر اساس روش محاسبه حسابی انجام دهیم، مجموع رشد اقتصادی کشور از سال 92 تا پایان سال 97 معادل 7/9 درصد بوده که متوسط سالانه آن معادل 2 درصد است. این میزان رشد از متوسط رشد اقتصادی در همه دولتهای بعد از دفاعمقدس کمتر است.
یکی از پیامدهای جدی مدیریت اقتصادی ضعیف دولت تدبیر، جهش نرخ تورم در یکسالونیم اخیر است. رشد نرخ تورم در این دوره به حدی رسید که با ورود به کانال 40 درصدی، از حداکثر تورم ثبت شده در دور قبلی تحریمها هم فراتر رفت و به رکورد دولت سازندگی در دهه 70 نزدیک شد. این تورم ناشی از افت ارزش پول ملی پس از بازگشت تحریمهای هستهای بود؛ تحریمهایی که طبق وعده حسن روحانی قرار بود هیچگاه بازنگردد.
***
راه حل کوتاهمدت: افزایش رایزنهای اقتصادی
اولین قدم در راه دیپلماسی فعالانه و ارتباط با دنیا، تربیت نیروی متخصص و کاربلد است. از طرفی در عرصه اقتصادی، معرفی کالاهای ایرانی در عرصه بینالمللی یکی از راههای موثر در توسعه بازارهای خارجی و صادرات و به دنبال آن تقویت تولید داخلی است. دستگاه دیپلماسی بویژه سفارتخانههای جمهوری اسلامی، نیروهای حاضر در خط مقدم تعاملات بینالمللی هستند.
این افراد وظیفه دارند بکوشند به روشهای گوناگون جای کالاها و محصولات ایرانی را در بازارهای خارجی باز کنند و ظرفیتهای داخلی را برای سرمایهگذاری به خارجیها معرفی کنند. میتوان گفت اصلیترین ماموریت دستگاه دیپلماسی در وضعیت کنونی، «بازارسازی و بازاریابی» برای کالای ایرانی است.
در ساختار فعلی سفارتخانههای جمهوری اسلامی ایران، وظیفه بازاریابی و بازارسازی بر عهده رایزنان بازرگانی قرار گرفته که از سوی سازمان توسعه تجارت در سفارتخانهها مستقر میشوند. فارغ از شاخصهای گزینش رایزنان بازرگانی و سازوکارهای ارزیابی عملکرد آنان، هماکنون فقط در کشورهای عراق (2 رایزن)، پاکستان، ارمنستان و ترکیه رایزن بازرگانی وجود دارد. این در حالی است که ترکیه فقط در عراق ۲۲ رایزن بازرگانی در تمام استانهای این کشور دارد.
متاسفانه انجام این مأموریت در ساختار فعلی سفارتخانههای جمهوری اسلامی ایران، بسیار دشوار است، چرا که در سفارتخانههای ایران بار اصلی این مأموریت بر دوش رایزنان بازرگانی قرار گرفته که اغلب با مشکل نیروی انسانی و اعتبارات لازم برای انجام این کار روبهرو هستند.
به گفته سرپرست سابق سازمان توسعه تجارت، پس از نوسانات ارزی سال ۹۷، سازمان توسعه تجارت با کسری شدید بودجه رایزنان بازرگانی مواجه شد. این کسری بودجه چند ده میلیارد تومانی و مصادف شدن آن با پایان ماموریت کاری ۳ ساله تعدادی از رایزنان بازرگانی، باعث شد فعالیت تعداد قابل توجهی از این رایزنان متوقف شود.
بر همین اساس در سالهای اخیر با کاهش تعداد رایزنان بازرگانی، یکی از مهمترین مأموریتهای دستگاه دیپلماسی و سفارتخانههای جمهوری اسلامی تحتالشعاع قرار گرفته و عملا بازاریابی و بازارسازی برای کالاهای تولید داخل نیز چندان مورد توجه قرار نگرفته است. با توجه به اینکه رایزن بازرگانی وظیفه اصلی شکلدهی بازارهای جدید یا توسعه بازارهای فعلی را بر عهده دارد، ضروری است نسبت به اعزام رایزنان بیشتر به کشورهای مورد نظر، بویژه کشورهای همسایه اقدام شود.
در نمودار زیر تعداد رایزنان بازرگانی ایران و چند کشور دیگر مقایسه شده است
***
شفافیت در محاق
از جمله دلایل شکست دولت در جذب سرمایه خارجی و البته ثباتبخشی به اقتصاد کشور، بیتوجهی به شفافسازی و تسهیل فضای اقتصاد کشور است. آمارهای بینالمللی نشان میدهد ایران در شاخص ادراک فساد (CPI) امتیاز 28 از 100 را به خود اختصاص داده که وضعیت بسیار ضعیفی است. این شرایط باعث ناامنی و بیثباتی اقتصاد کشور شده و از ورود سرمایه به کشور و همچنین هدایت نقدینگی به سمت تولید ممانعت میکند. همین شاخص همچنین نشان میدهد دولت تدبیر تقریبا هیچ اقدام اساسی در زمینه اصلاح ساختارهای اقتصادی و بهبود فضای اقتصادی کشور انجام نداده است.
***
استقراض جانکاه
میزان استقراض خارجی پس از روی کار آمدن دولت روحانی بویژه پس از برجام بشدت افزایش یافت. میزان بدهی خارجی ایران بر اساس آمارهای بانک جهانی در سال 2017 به 11 میلیارد دلار رسیده است که افزایش سرسامآوری داشته است. بدهی خارجی، بدهیهای یک کشور به وامدهندگان خارجی است و میتواند شامل وامهای دریافتی از بانکهای خصوصی خارجی، دولتهای دیگر و موسسههای مالی بینالمللی مانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول باشد. در اصل اینکه استقراض از کشورها یا نهادهای دیگر یک نیاز ضروری در روابط مالی میان کشورهای مختلف دنیاست شکی نیست و چنین استقراضهایی در صورتی که به صورت اصولی دریافت شده و در راه درست و با بازدهی بالا هزینه شود و مدت زمان بازپرداخت آن نیز با توجه به شرایط و امکانات کشور، درست و معقول باشد، میتواند به رشد و شکوفایی کشور منجر شود. به طور کلی هر چه میزان بدهی خارجی کشوری کمتر باشد، آثار آن به صورت مستقیم در عرصههای مختلف کشور از جمله اقتصاد بخوبی نمایان میشود. بدهی خارجی باید توسط ارز پرداخت شود. از طرفی میزان ذخایر ارزی هر کشور نسبت مستقیمی با رشد اقتصادی آن کشور، توانایی کشور برای تنظیم اقتصاد داخلی و اموری همچون کالاهای مورد نیاز مردم از جمله امور معیشتی و همچنین تنظیم بازار ارز که خود عاملی در جهت ثبات در اقتصاد داخلی است و حتی موضوعات مهمتری همچون مسائل امنیتی دارد. بنابراین در صورتی که کشوری بدهی خارجی کمتری داشته باشد، نیاز به استفاده از ذخایر ارزی برای تادیه بدهیها کمتر میشود و خود این موضوع کشور را در برابر بسیاری از آسیبها بیمه میکند.
* تبعات استقراض
بدهی خارجی بالای کشورها و عدم توانایی دولتها در بازپرداخت آن، موقعیت اعتباری این کشورها را در دنیا کاهش داده و مانع از سرمایهگذاری خارجی و حتی داخلی در بخشهای مختلف آن کشورها میشود و خود این موضوع به صورت مستقیم منجر به رکود اقتصادی آن کشورها میشود، چرا که سرمایهگذاری خارجی و داخلی یک عامل مثبت در رشد اقتصادی کشورها تلقی میشود. مثال بارز چنین موضوعی در حال حاضر آمریکاست که بزرگترین کشور بدهکار دنیاست و این موضوع به کاهش موقعیت اعتباری آن منجر شده است و مثال دیگر آن نیز آیندهای است که گفته میشود در انتظار ترکیه است، چرا که بدهی نزدیک به ۲۵۰ میلیارد دلاری این کشور که در کوتاهمدت به روند رشد اقتصادی این کشور منجر شده است، در صورت عدم بازپرداخت در میانمدت و درازمدت منجر به توقف سرمایهگذاری خارجی در این کشور که رکن مهم رشد اقتصادی امروز آن است شده و باعث بروز مشکلات بزرگ اقتصادی در این کشور خواهد شد. بالا بودن بدهی خارجی کشورها و لزوم بازپرداخت آنها در سررسیدها، موجب ایجاد کسری بودجه ملی میشود که خود این موضوع به نوبه خود به صورت طبیعی موجب بروز چالش میان قوای مقننه و مجریه که به ترتیب مسؤولیت تنظیم، تصویب و نظارت بر بودجه و نیز هزینه کردن بودجه را بر عهده دارند شده و همین موضوع میتواند باعث بروز یک بحران پیچیده سیاسی در کشور شود. بالا بودن بدهی خارجی کشورها بویژه زمانی که طلبکار، کشور خاصی باشد و نه نهادها و سازمانهای مالی بینالمللی، ضریب امنیت ملی کشور را بشدت کاهش میدهد و قدرت جولان کشور را در عرصه روابط بینالمللی در برابر کشور طلبکار بشدت کاهش میدهد. همچون کشوری آمریکا که بیشترین بدهی را به کشور چین دارد و به همین دلیل کارشناسان این موضوع را بتدریج باعث پایین آمدن قدرت و تاثیرگذاری آمریکا نسبت به چین در عرصه روابط بینالملل و کاهش هژمونی آن عنوان میکنند.
ارسال به دوستان
در سایه غفلت مدیران وزارت ورزش، نمایندگان ایران تهدید کردند از لیگ قهرمانان فوتبال آسیا کناره گیری میکنند
ورزش هم دایورت
پشت پرده سفر سلطانیفر و صالحیامیری به سوییس چه بود و چرا توماس باخ، رئیس کمیته بینالمللی المپیک از تعهد جدید ایران حرف میزند؟
خواب زمستانی
به فاصله 24 ساعت بعد از اینکه فدراسیون فوتبال به صورت رسمی اعلام کرد کمیته اجرایی کنفدراسیون فوتبال آسیا در نامهای عنوان کرده تیمهای ایرانی حق میزبانی در لیگ قهرمانان آسیا را ندارند، مدیران این 4 تیم جلسهای را با مسؤولان فدراسیون و وزارت ورزش تشکیل دادند و خروجی این شد در صورتی که یکشنبه(امروز) «ایافسی» همچنان روی این حکم پافشاری کند، ما چارهای نداریم جز کنار رفتن از این مسابقات. کار نباید به اینجا میکشید و حالا که رسیده، طبیعتا تنها راه پیش روی باشگاههای ما همین انصراف است که همه میدانند چه عواقبی برای ما دارد اما چاره چیست. در برابر این حکم یکطرفه و ضدایرانی چه کاری باید انجام داد؟
هر 4 تیم ایرانی اعلام کردند در صورتی که امروز کنفدراسیون فوتبال آسیا همچنان روی حکمش پافشاری کند، آنها حتما این رای خود را عملی خواهند کرد. این آخرین راهکار فوتبالی است که متاسفانه نه مسؤولان وزارت ورزش دلی برایش سوزاندند و نه مدیران وزارت امور خارجه فکری به حالش کردند. بدون تردید قبل از اینکه مسؤولان ورزش دیگر کشورها چنین خواستهای را به دفتر ایافسی ببرند (عدم بازی در ایران به بهانه واهی نبود امنیت) این مدیران سیاسیشان بودند که با یکدیگر لابی کردند. چه کسی باور میکند وزارت خارجه سعودی و امارات یا دیگر کشورها در اینباره مشورت نکرده باشند؟ ورزش نهتنها از سیاست جدا نیست که حالا برای بار هزارم ثابت شده ریشه درهم تنیدهاند. سوال مهم این است که دقیقا هفته گذشته که چنین طرحی را آنها به شور گذاشتند و در کمیته مسابقات توانستند رای آن را هم بگیرند، مسؤولان ورزشی و سیاسی ما چه میکردند؟ فدراسیون فوتبال و مهدی تاج که سمتی مهم در کمیته مسابقات دارد، نباید دیگر مسؤولان سیاسی کشور را از این اتفاق مهم خبردار میکردند؟ در بهترین حالت میشود مدعی شد آنها بی خبر بودند که در این صورت وای بر دستگاه دیپلماسی ورزشی و سیاسی ما.
***
آخرین تیر در نبود دیپلماسی
حالا کارد به استخوان رسیده و تنها راه پیش رو برای فوتبال ما کنارهگیری است. مسؤولان ورزشی ما دیروز شنبه تصمیم نهایی خود را گرفتند و حالا باید کورسوی امیدی داشت که در کنفدراسیون فوتبال آسیا از این تصمیم بترسند و عقبنشینی کنند. اگر این اتفاق رخ دهد و حکم مزبور معدوم شود، تیمهای ما در لیگ قهرمانان آسیا همچنان حضور خواهند داشت اما ورزش ما به یاد میآورد که در این برهه هیچکس کاری برای فوتبال نکرد جز همان تهدید آخری که مدیران ما عملیاتی کردند. اگر هم به هر دلیلی مسؤولان ایافسی عقبنشینی نکردند، آن وقت باید به حال ورزشمان گریست که اینچنین غریبانه گوشه رینگ افتاده و نه حمایت داخلی را پشت سرش میبیند و نه مروتی از سوی خارج.
* چه راهکارهایی پیشروی ما بود؟
به طور کلی در حال حاضر فوتبال ایران 3 راه پیش رو دارد. راه اول، تصمیم جدید AFC را بپذیریم و جز تیمهای عربستانی از سایر تیمهای آسیایی هم در کشور ثالث میزبانی کنیم؛ این تصمیم معنایی جز پذیرش بیچون و چرای این حکم غیرمنطقی ندارد و بر ادعای واهی ناامن بودن ایران صحه میگذارد. راه دوم اما تحریم لیگ قهرمانان آسیاست؛ تصمیمی سخت و پرهزینه که اتخاذ آن تبعات زیادی برای فوتبال ایران خواهد داشت.
4 باشگاه ایرانی اگر امروز به صورت رسمی تصمیم بگیرند که در این مسابقات حضور نیابند، باید صابون محرومیتهای طولانیمدت از لیگ قهرمانان و همچنین جریمههای سنگین مالی را به تن بمالند؛ اتفاقی که قطعا ضربات سنگین مادی و معنوی به فوتبال ایران وارد میکند. راه سومی هم در این میان وجود دارد که البته چندان امیدی به وقوعش نیست و آن هم لابی فدراسیوننشینان با مدیران کنفدراسیون فوتبال آسیاست. آنها باید خیلی سریع و با انجام رایزنیهای مربوط AFC را قانع کنند که ایران مشکلی برای میزبانی رقابتهای فوتبال ندارد و میتواند مثل سالیان گذشته این کار را به شکل خوبی انجام دهد. در این میان شاید دعوت از نمایندگان ایافسی به ایران، سریعترین راه برای اثبات امنیت حاکم بر کشور باشد که البته با توجه به تصمیم قطعی کنفدراسیون فوتبال آسیا و انفعال مدیران فدراسیون فوتبال، بعید است این اتفاق به سرعت رخ بدهد و در نهایت باید دید عاقبت این ماجرا برای فوتبال ایران چه خواهد بود. هر چه هست باید حد فاصل روز شنبه و یکشنبه قبل از اینکه رای نهایی صادر شود مسؤولان ما چنین کار مهمی را انجام دهند، چرا که در صورت عملیاتی شدن کنارهگیری تیمهای ایرانی قطعا جرایم سنگین و محرومیتهای آتی پیش روی فوتبال ما خواهد بود که این اتفاق آثار مخربش را خواهد گذاشت.
* پاسخ محکم رئیس کمیته المپیک به AFC
رئیس کمیته ملی المپیک میگوید اگر چنین تصمیمی که تیمهای باشگاهی ایران در خانه بازی نکنند، قطعی گرفته شود ما در مسابقات شرکت نخواهیم کرد. رضا صالحیامیری درباره تصمیم AFC مبنی بر بازی نکردن تیمهای باشگاهی فوتبال ایران در خانه بیان کرد: باید این مسأله را در دایره یک موضوع جامعتری ببینید که دشمنی استکبار جهانی با انقلاب اسلامی است. امروز مسأله فوتبال و ورزش جدا از مسأله سیاست نیست. بخشی از فشار استکبار جهانی از طریق ورزش است و این هم بخشی از این پروژه است که نشاط و شادکامی را از مردم بگیرد. او ادامه داد: یکی از حوزههایی که روی آن برنامهریزی کردهاند همین است و یک مسأله کاملا دروغ و جعلی را عنوان کردهاند. همه میدانند ما در یک فضای امن هستیم و ایران در منطقه از امنترین کشورهاست. حادثهای که اتفاق افتاد ناگوار بود و رسما جمهوری اسلامی مسؤولیت آن را پذیرفت اما ادامه دادن آن به نوعی انتقامجویی از ملت است. نمیخواهم وارد ابعاد سیاسی موضوع شوم اما کسانی که این رفتار را انجام میدهند فاقد اقتدارند و عملا به عنوان بازیچه استکبار جهانی عمل میکنند. صالحیامیری درباره موضع ایران گفت: یکشنبه(امروز) هیات اجرایی AFC جلسه دارد و قطعی اعلام میکند. اما ما برای حفظ اقتدار و اعتبار نظام هیچوقت فشار و تحقیر را تحمل نخواهیم کرد. رسما اعلام شده اگر چنین تصمیم گرفته شود ما در مسابقات شرکت نخواهیم کرد. تبعات آن هم بر عهده کسانی است که این تصمیم را میگیرند.
* ایستادگی آخرین سنگر بود
حتمالا وقتی شما در حال خواندن این متن هستید، تکلیف نهایی فوتبال ما در لیگ قهرمانان آسیا مشخص شده است. روز گذشته با تصمیم هر 4 باشگاه ایرانی (پرسپولیس، استقلال، شهرخودرو و سپاهان) قرار شد سرانجام یک جای کار ایستادگی کنیم و دیگر به دستگاه فاسد فوتبال آسیا باج ندهیم. دولتی که در آن مذاکره شرط و اصول هر دیپلماسی بود، سرانجام کار را به جایی کشاند که هیچ راهی برایمان باقی نماند جز ایستادگی و قطعا تحمل خسارتهایی در آینده. اما باید بهای ایستادن را داد. دیروز مدیران هر 4 باشگاه ما که امسال نماینده کشورمان در لیگ قهرمانان آسیا هستند، یکصدا عنوان کردند اگر کنفدراسیون فوتبال آسیا عقبنشینی نکند و محرومیت ما از میزبانی را اجرا کند، ما هم دیگر در آسیا بازی نمیکنیم. چرا کار به اینجا کشید را در مطالب بالا توضیح دادیم اما به واقع هماینک چه چیزی برایمان باقی مانده بود که باید باز هم سازش میکردیم؟
فوتبال ما دل به دیپلماسی بسته بود و تا صبح روز گذشته هم امید به این موضوع داشت اما متاسفانه آن چیزی که باید از پیش انجام میشد، انجام نشد تا ما مجبور به این حرکت شبهانتحاری شویم. این آخرین تیر در ترکش ما بود. حالا دو حالت بیشتر رخ نمیدهد؛ یا مدیران «ایافسی» به سادگی قید فوتبال ما را میزنند و میگویند هیچ مشکلی با کنار کشیدن نمایندگان شما نداریم که در این صورت باید از فدراسیون فوتبال تا وزارت ورزش و نهادهای بالادستی این فاجعه را به گردن بگیرند. قطعا اگر دستگاه سیاسی ما کارش را به موقع انجام میداد، کار به اینجا نمیکشید اما کل هفته گذشته که رقبای ما در آسیا در حال پیچیدن این نسخه مرگبار بودند، متاسفانه هیچ فعالیتی را از سوی مدیران ورزشی و سیاسیمان شاهد نبودیم. آنها هم مثل رسانهها لابد بیخبر بودند! اما حالت دوم که احتمالش چندان هم نیست، عقبنشینی کنفدراسیون فوتبال آسیاست. اگر امروز خبر خوشحالکنندهای از مالزی مخابره شود، یعنی فوتبال ما نان ایستادگیاش را خورد. در این صورت دیگر بود و نبود دستگاه دیپلماسی هیچ اهمیتی ندارد. آنها وظیفه خود را بموقع انجام ندادند و اگر به هر ترتیبی امروز یکشنبه شاهد کوتاه آمدن کنفدراسیون فوتبال آسیا باشیم، باید آن را تمام قد به ایستادگی مدیران فوتبالمان نسبت دهیم. آنها بودند که روز گذشته طی یک تصمیم بسیار سرنوشتساز و حیاتی رای به کنارهگیری دادند و امیدواریم حالا که دستگاه مذاکره ما فشل و خارج از کاربرد است، این ایستادگیمان جواب بدهد. شاید خیلیها نسبت به این تصمیم انتحاری گلههایی را داشته باشند اما چه راهکاری برای فوتبال ما جز این باقیمانده بود؟ ایستادگی آخرین راهی بود که پیشروی ما قرار داشت.
ارسال به دوستان
آیا شر ترامپ میراث ضداخلاقی آمریکاست؟
از گرگ والاستریت تا شیطان کاخ سفید
محمدمهدی معیر: روزبهروز بر تعداد آمریکاییهایی که باور پیدا میکنند باراک اوباما جاده را برای ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید صاف کرده است، افزوده میشود. مناسبات پیچیده سیاسی، اقتصادی و نظامی 3 دهه اخیر را که اینچنین در روز روشن در پایتخت «نظم نوین جهان» از دل مادران نولیبرالیسم چون هیلاری کلینتون و میشل اوباما، پسران فاشیستی همچون دونالد ترامپ و جان بولتون را زاییدند، فراموش کنید. همین گناه، اوباما را بس که با حمایت از ساخت پربینندهترین و در عین حال غیراخلاقیترین سریال و البته داستان تاریخ بشریت یعنی «بازی تاج و تخت» یا پر و بال دادن به والاستریت و هالیوودی که آثار کثیف مشترکی چون «گرگ والاستریت» را به جهان معرفی کردند، الگوهایی منحط برای حاکم شدن و نخبگی تدوین کرد. آیا میتوان منکر شد این آثار به اصطلاح فرهنگی که تنها مشت نمونه خروار هستند، ذهنیت آنچه را که توسط دموکراسی غربی، «انسان مدرن» خوانده میشود شکل نداده است؟
در واقع میتوان گفت کسی مثل ترامپ که مخالف و موافقش با شخص خود او بر سر صفات غیراخلاقیاش چون «کثافت» و «حرامزاده» اشتراک نظر دارند، انتخاب طبیعی دموکراسی برآمده از چنین انسانهایی باشد.
ترامپ روز جمعه با «حرامزاده» خطاب کردن خودش در دیدار تبلیغاتی با اعضای تیم فوتبال آمریکایی اسالیو، رسما کارزار انتخاباتی جدید برای انتخابات پاییز آتی را کلید زد. در واقع به سبک کارزار تک شعاری همتای انگلیسیاش بوریس جانسون در انتخابات سراسری اخیر بریتانیا، ترامپ ورای همه شعارها و قولهایی که در انتخابات ریاستجمهوری پیشین مطرح کرده بود، این بار به وضوح برای رای آوردن به همین وصف رکیک از بیبند و باری اخلاقیاش بسنده کرده است.
همان روز، ساعاتی پیش از آنکه شاهد آخرین موج لجنپراکنیهای توئیتری و شفاهی جناب پرزیدنت به انگلیسی و فارسی باشیم، مقالهنویس باسابقه روزنامه نیویورکتایمز پاسخی در خور به این پرسش داشت و خلاصه حرف دل خود و بسیاری از آمریکاییهای به اصطلاح دلسوز دیگر از جمله «رابرت دنیرو» بازیگر پرآوازه را زد که احساس میکنند همشهری نیویورکی او، سرزمین رویاهایشان را به لجن کشیده است و همینطور هر غلطی که میخواهد میکند (دقیقا عین تعبیر دنیرو در آخرین مصاحبهاش با سیانان). تیموتی اگان در یادداشتی بسیار پربازدید در نیویورکتایمز با عنوان «شر ترامپ مسری است» نوشت حضور چنین رئیسجمهوری در راس قدرت واشنگتن به خودی خود نشاندهنده آن است که «آدم خوبها» در ایالات متحده به حاشیه رفتهاند.
او دقیقا چنین توصیفی از رئیسجمهور آمریکا دارد: «ترامپ، انسانی نادان، کینهجو و خودشیفته است. وقت آن رسیده سخنان جسورانه آن افسر نیروی دریایی را تکرار کنیم که گفت: تحت مدیریت ترامپ، ایالات متحده یک اتحادیه فساد است که هزاران نقطه شر محرک آن هستند و آن شر، واگیردار است».
اگان در ادامه لب کلام را میگوید؛ اینکه 3 سال گذشته مصداق زمامداری شیطان بر آمریکا در غیاب آدم خوبها بوده است.
خب! همانطور که از بندهای آغازین این مقاله برمیآید، این حرفها در وهله اول واکنشی بوده است به ترور جنایتکارانه سردار قاسم سلیمانی و تهدید ترامپ به ویران کردن آثار فرهنگی ایران. چنین نگاه انسانیای از روزنامهنگار آمریکایی سزاوار قدردانی است، بویژه از سوی ما ایرانیها و البته نگرانی اگان و همصنفانش درباره بلایی که بر سر اخلاقیات در بالاترین سطح مناسبات جامعه آمریکایی آمده قابل درک است اما بگذارید ما هم نقد خود را به نقد او داشته باشیم. کافی است به تیتر یکهای همین روزنامه نیویورکتایمز یا شبکه دوست و برادرش در جناح لیبرال- دموکرات یعنی سیانان در این چند هفته اخیر نگاهی بیندازیم و قیاسی داشته باشیم میان آنها با فاکسنیوز یعنی رسانه کله قرمزهای سخت سر جمهوریخواه. مگر چیزی جز ردپای همان گرگهای والاستریت و «ترامپک»های دموکرات در یک دعوای کاملا یهودی میبینیم؟ مگر غیر از این بوده است که با آغاز نخستین مناظرههای تلویزیونی نامزدهای دموکرات، رسانههای آنها به خاطر ریخت و پاش یک میلیارد دلاری بلومبرگ برای کارزار انتخاباتی خانم الیزابت وارن، همه ادعاهای 4 سال اخیر خودشان درباره شایسته بودن برنی سندرز، استاد دانشگاه پیر سابقا چپگرا را نفی کرده و در حال ارائه تصویری غیراخلاقی از او با دستمایه قرار دادن واهیترین بهانهها مثل مخالفت تلویحی پیرمرد با ریاستجمهوری زنان هستند؟
تصورش اصلا دشوار نیست که ترامپ، کازینودار و سلبریتی هرزه نیویورکی به عنوان دوست خانوادگی کلینتونها، در 2 دوره 8 ساله بوش پسر و اوباما، در کنار تجارت و تفریحاتش در طبقه آخر برج شخصی منهتن یا ملک فلوریدا، پای چنین رسانهها و سریالها و فیلمهایی نشسته و مشق دموکراسی کرده و بعد سودای قدرت را در مخیلهاش با کثیفترین فرمولهای موجود پرورانده است.
حتی اگر او با وسواس عجیبی همه آثار نخستین رئیسجمهور دو رگه در ایالات متحده را بزداید یا دموکراتها فریاد بزنند که جمهوریخواهان با همدستی آیپک (لابی یهودی اسرائیلی) در حال حذف آنها از عرصه سیاست هستند، باز هم زنجیرهای که دولتها و روسایجمهور مختلف آمریکا را به هم متصل میکند، قابل مشاهده است. درست مثل یک زنجیره ژنتیکی که نه فقط حاکمان و سیاستمداران، بلکه کل طبقه نخبه آمریکا را به طبقات مختلف جامعه مرتبط میکند. این هم میتواند حکم یک زنجیره غذایی را داشته باشد که از قاعده هرم اجتماعی آغاز میشود که توسط سرمایهداران و سیاستمداران در راس هرم بلعیده میشوند و هم یک زنجیره از سنتها و باورها که باعث میشود عرصه قدرت در واشنگتن، 50 ایالت و 9 منطقه و محدوده تابع آن شباهتی عینی با مناسبات غیراخلاقی نمایاندهشده در سریال «بازی تاج و تخت» بیابد. از یک طرف دستگاه حاکمه آمریکا با رفتاری که تنها میتوان آن را بر اساس قانون جنگل دانست همه پیمانها و توافقات قدیم و جدید و قوانین و عرف داخلی و خارجی را زیر پا میگذارد و همه نظامهای متحد (ترکیه، مکزیک، کرهجنوبی، اتحادیه اروپایی) یا غیرمتحد (ایران، ونزوئلا، روسیه، چین، کرهشمالی، سوریه، عراق، فلسطین و...) با خود را به جریمه، تحریم، اشغال یا حتی نابودی اقتصاد و آثار فرهنگیشان تهدید میکند و از سوی دیگر رسانههای حامی همین دستگاه حاکمه با زیر سوال بردن عملکرد رئیسجمهوری که مسؤول این سوءمدیریت معرفی میشود، عملا همه آنچه را طی یک قرن از سوی خود آمریکا، تحت عنوان نظم جهانی، دموکراسی و حقوق بشر تبلیغ شده قی میکنند. حال امروز نیویورکتایمز به این نتیجه آخرالزمانی میرسد که این خود کاخ سفید است که نماد حاکمیت شیطان و محور شرارت است. اما مگر این همان عموسامی نیست که از روز آغاز تاسیس در قرن هفدهم میلادی با معرفی کردن ملتهای مختلف به عنوان «محور شرارت» در مقاطع مختلف و مکرر دست به قتلعام بومیان سرخپوست، بردگان سیاه، مکزیکیها و لاتینها، چینیها، ژاپنیها، ویتنامیها، ایرانیها و عربها زد؟
در سطحی عوامانهتر مگر این هنوز همان آمریکای دریدن شکم زنان و بریدن سر مردان ویتنامی نیست؟ مگر این هنوز همان آمریکایی نیست که محبوبترین رئیسجمهور معاصرش به خاطر روابط نامشروع استیضاح میشود، در حالی که همسر تیرهپوست جانشین دموکرات او در کاخ سفید، در کتاب خاطراتش اعتراف میکند که بهخاطر توهینهای عریان جنسیتی جرات حضور در مجلس سنا را نداشته است.
ترامپ بد! قبول! اما آدم خوبهای آمریکایی کجا بودهاند؟
ارسال به دوستان
نقش حاج قاسم در تقویت اقتصاد ملی
میراث سپهبد
میثم مهرپور*: برخی افراد، حضور نیروهای نظامی ایران در منطقه و حمایت از محور مقاومت را برای کشور هزینهزا دانسته یا در حالت خوشبینانه، برکات این حضور را صرفا در حفظ امنیت و دفاع از خاک کشور میدانند.
این واقعیت که سردار شهید سپهبد «قاسم سلیمانی» با حمایت جوانان ایرانی مدافع حرم و با هدایت مردم و جوانان کشورهای مقاومت طی سالهای اخیر در راستای مبارزه با داعش، در یک جنگ تمامعیار، آن گروه به واقع وحشی را نابود و خطر جنگ را از ایران دور کرد و آن را به بیرون از خاک کشور برد، اگر چه گزاره درستی است اما صرف این موضوع و برکات امنیتی این حضور برای شهروندان و دولت ایران تمام واقعیتها یا برکات چنین فعالیتهایی از سوی شهید سلیمانی در سپاه قدس نیست. در واقع حضور نظامی ایران در منطقه با فرماندهی شهید سلیمانی اتفاقا اثرات مثبت اقتصادی برای ایران داشته است؛ اثراتی که یا هرگز گفته نشده یا کسی به آن توجهی نداشته است. اگر بخواهیم مصداقیتر به این موضوع بپردازیم، چند سوال برای مخاطبان پیش میآید. برخی میگویند ایران با اعزام نیروهای مستشاری و امکانات لجستیکی و نظامی به برخی کشورها، هزینههایی در این زمینهها انجام داده و در واقع اقتصاد برای امنیت و سیاست هزینه کرده است. سوال اینجاست: آیا واقعا حضور و حمایت مستشاران نظامی ایرانی در کشورهایی مانند عراق و سوریه برای ایران صرفا هزینهزا بوده؟ آیا اقتصاد ما برای تحقق این امنیت و پیشبرد اهداف سیاسی ما هزینه شده است؟ مدعیان و طرفداران این نگاه چه استدلالی برای اثبات نظراتشان دارند؟ برای پاسخ به این سوالات به اعداد زیر دقت کنید.
یک- آنچه تحت عنوان تجارت ایران با عراق در اواسط دهه 80 و بعد از حمله آمریکا به عراق وجود داشت عمدتا از جنس تجارت از طریق بازارهای مرزی و به نوعی داد و ستدهای پیلهوری میان 2 کشور بود. در آن سالها کل تجارت ایران با این کشور در خوشبینانهترین حالت رقمی کمتر از 800 میلیون دلار بود. از سال 87 و با خروج آمریکاییها از عراق و تقویت نقش سپاه قدس در این کشور اوضاع تجاری ایران و عراق روزهای تازهای به خود دید. در حالی که آمریکاییها میلیاردها دلار هزینه در عراق کرده بودند اما به یُمن حضور نیروهای شهید سلیمانی و تقویت مناسبات با طرف عراقی این رقم در سال گذشته به چیزی حدود 9 میلیارد دلار رسید. جایگاه و اهمیت این رقم زمانی مشخصتر میشود که بدانیم این رقم فارغ از صادرات برق، درآمدهای ترانزیتی و صادرات چمدانی ایرانیها به عراق است. ضمن اینکه اقتصاد ایران در بدترین شرایط تحریمی خود قرار داشته و میزان تبادلات تجاری ایران با مجموعه کشورهای اروپایی (50 کشور) و آمریکا که از ابتدای دولت یازدهم بر گسترش روابط تجاری با آنها تاکید میشد، حتی یک چهارم میزان صادرات ما به عراق نیست. با این شرایط و در حالی که موانع سنگینی برای صادرات کالاهای ایرانی به خارج از کشور ایجاد شده ایران توانسته بعد از چین و ترکیه سومین کشور تامینکننده کالاهای کشور عراق باشد؛ به طوری که بر اساس آمارهای رسمی، ایران طی سالهای 14-2007 همواره سهمی کمتر از یک درصد از کل واردات منطقه اتحادیه اروپایی را به خود اختصاص داده است. این سهم در سالهای اخیر به طور قابل ملاحظهای کاهش یافته است؛ چنانکه این رقم حتی در سالهای 2013 و 2014 به ترتیب به 02/0 و 03/0 درصد هم رسید.
علاوه بر حجم قابل توجه مبادلات اقتصادی ایران با عراق، نقش استراتژیک این کشور در دور زدن تحریمها از سوی ایران نیز قابل انکار نیست. بیشک وجود شرایط مناسب اقتصادی میان ایران و عراق در سالهای گذشته مرهون حضور و فعالیتهای شخص سپهبد شهید قاسم سلیمانی در این کشور و فعالیتهای صورتگرفته در دور زدن تحریمها و افزایش عمق مراودات میان 2 کشور است.
* اهمیت استراتژیک محور مقاومت
دو- از سوی دیگر در اهمیت استراتژیک کشورهای حوزه مقاومت و روابط اقتصادی- سیاسی ایران با این کشورها ذکر چند مورد الزامی است:
الف- این کشورها به عنوان بازکننده مسیر دریای مدیترانه به سوی ایران محسوب میشوند. ارتباط با عراق و سوریه دسترسی به این مهم را برای ایران بسیار آسان کرده است، چرا که دسترسی به بنادر دریای مدیترانه به لحاظ موقعیت ژئوپلیتیکی ایران میتواند تاثیرات بسیار زیادی بر صحنه اقتصاد ایران به جا بگذارد.
ب- تجار ایرانی از اقلیم کردستان برای ترانزیت کالا به سوریه استفاده میکنند، فعالسازی این مسیر و تسریع در فعالیتهای تجاری برای دسترسی به بازارهای سوریه میتواند بازارهای خوبی را در سوریه به روی کالاهای ایرانی در آینده باز کند.
پ- سالانه رقم قابل توجهی کالا وارد بندر امالقصر عراق میشود اما از آنجا که عراق کالای چندانی برای صادرات ندارد، عمده این کشتیها بدون بار به مقاصد خود میرسند. با توجه به روابط اقتصادی با عراق و امنیت ایجادشده در این کشور، ایران میتواند کالاهای صادراتی خود را به راحتی وارد بندر امالقصر کرده و با توجه به اینکه یکی از مشکلات تحریمی ما در سالهای اخیر مسائل مربوط به حملونقل است و بسیاری از خطوط کشتیرانی دنیا روابط خود را با ایران قطع کردهاند، ما میتوانیم کالاهای خودمان را از این طریق و بدون پرداخت هزینههای اضافه به بازارهای جهانی صادر کنیم.
* آینده مهم این روابط
سه- علاوه بر نقش استراتژیک این کشورها در روابط اقتصادی و مبادلات تجاری ایران، جمهوری اسلامی میتواند در بازسازی سوریه و عراق نیز نقش ویژهای ایفا کند؛ با توجه به اینکه بازسازی عراق و سوریه هنوز آغاز نشده است، شروع بازسازی میتواند ایران را تا 10 سال آینده در ارائه خدماتی چون فنی- مهندسی، ساختمانسازی، تولید مصالح ساختمانی و... وارد بازار بسیار بزرگی کند. در حال حاضر عمده روابط ما با عراق روابط تجاری است، در حالی که ظرفیت عظیمی در سایر حوزهها اعم از پزشکی، صنعت و زیرساختها برای تداوم همکاری با عراق و سوریه وجود دارد؛ همکاریهایی که البته پیششرط اصلی آن وجود امنیت در این کشورهاست. حال سوال این است: اگر حاجقاسم و فعالیتهای مستشاران نظامی ایران طی سالهای اخیر نبود، آیا فعالیت ایران در بازارهای سوریه و عراق تا این اندازه ممکن بود؟ میراث حاجقاسم برای ایران صرفا محدود به مسائل نظامی و امنیتی و بیرون بردن جنگ از مرزهای جغرافیایی ایران نیست؛ میراث شهید سلیمانی برای ایران چیزی فراتر از این حرفهاست.
کارشناس ارشد اقتصاد*
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|