|
درباره بیسابقهترین اجتماع ملت عراق
دکتر عباس سلیمینمین: یک- آنچه روز جمعه در عراق شاهد بودیم، در تاریخ این کشور بیسابقه بود. درگیریهای ملت عراق در تاریخ معاصر همواره با سلطه انگلستان بوده و چندان با آمریکاییها در تقابل قرار نگرفته بودند؛ از این رو شناختی نسبت به آمریکاییها نداشتند. هیچ کشوری نمیتواند نسبت به قوای سلطه به شناخت جامع دست پیدا کند؛ مگر آنکه سابقه مبارزه با آن را داشته باشد. صدام هم عامل انگلیس بود که در حزب بعث نفوذ کرد و توانست مسیر حزب بعث را تغییر دهد. از این رو سابقه مبارزاتی ملت عراق عمدتا با انگلیسیها بود و این سابقه مبارزاتی بسیار روشن و قابل تفاخر است.
دو- سلطه آمریکا در عراق چندان دیرینه نیست و به سالهای اخیر مربوط میشود اما باید پذیرفت که ملت عراق در این مسیر گامهای پرسرعتی را برداشت. ملت عراق که در تاریخ خود چندان با آمریکا درگیر نبوده اما به سرعت توانست به شناخت از ماهیت آمریکا نائل آید. شناخت ملتها از ماهیت پیچیده قدرتها به سابقه تاریخی آنها برمیگردد. سابقه شناخت ملت ایران در این زمینه نیز به چند دهه قبل برمیگردد که در چند مرحله آمریکاییها را آزمودند و ماهیتی را که همواره تلاش در مخفی بودن آن داشتند به طور پیچیده شناختند.
اما ملت عراق باور نداشت آمریکا تا این اندازه خباثت داشته باشد که سلطهطلبی را درون کشور آنها به گونهای دنبال کند که ضمن ایجاد اخلال در عراق، اجازه دستیابی آنها به ساختار قانونی را ندهد.
اگر ملت عراق سابقه شناخت از آمریکاییها را داشت، میفهمید آنها در کشورهای مختلف متکی به استبداد هستند که مقدمه استبداد، ایجاد اغتشاش و ناامنی است.
سه- هیچ کشوری استبداد را نخواهد پذیرفت مگر آنکه از بینظمی، ناامنی و جنایاتی که در شرایط بیقانونی شکل میگیرد، در رنج باشد. کشورهای سلطهگر برای اینکه بتوانند در کشورهای مختلف سلطه پیدا کنند، ابتدا چنین نابسامانیهایی را رقم زده و بعد مستبدی را سر کار آورده و بعد با چنین عنصری کار میکنند. کشورهای مستبد هرگز با ساختار دموکراتیک همراه نیستند، چرا که دموکراسی آنها را با گروههای مختلف مواجه میکند در حالی که مستبدان به دنبال تاراج حداکثری هستند اما در مجموعه قانونمند هرگز به منافع حداکثری دست پیدا نخواهند کرد.
چهار- در لیبی بینظمی به وجود آوردند و امروز خودشان اجازه نمیدهند در این کشور ساختار قانونی روی کار بیاید.
آنقدر این کشور را تضعیف میکنند تا در نهایت یک دیکتاتور روی کار آورده و بتوانند این کشور را غارت کنند. اما خوشبختانه در عراق شاهد یک تحول هستیم و این تحول به برکت مبارزات ملت عراق و ایران در ارتباط با پدیده پیچیده داعش حاصل شد. این مبارزات شناخت عمیقی نسبت به آمریکا حاصل کرد که یک بازی دوسویه را در عراق آغاز کردند، آنها از یک سو داعش را خلق کرده و از سوی دیگر برای شکست آن عراق را به وحدت با خود دعوت کردند. در واقع حرکت دوسویهای را آغاز کردند که هر دو سوی آن در اختیار آمریکاییها باشد.
در این مبارزات بخشی از مردم عراق درک کردند آمریکاییها موجودات فریبکار و حیلهگری هستند که هرگز نمیخواهند در عراق استقرار قانون صورت بگیرد. ابتدا آمریکا میخواست فرماندار نظامی در عراق روی کار بیاید و این یعنی هر تصمیمی با خواست و اراده این کشور صورت پذیرد اما وقتی به کمک ایران دولت عراق استقرار یافت و دموکراسی و رای مردم در ساختار سیاسی نوین این کشور تجلی یافت، این برای آمریکا دردآور بود که دومین کشور مهم منطقه در مسیر دموکراسی گام بردارد. آمریکا برای توقف این مسیر تلاش کرد اما امروز با مقاومت جدی ملت عراق مواجه است.
پنج- راه طولانی مردم عراق در شناخت دشمن به برکت خون 2 شهید بزرگوار که در عراق به زمین ریخته شد جامه عمل پوشید. امروز ملت عراق به قدرت ملی خود متکی شده است. نمایش قدرت ملت عراق در روز جمعه آمریکاییها را در هم خواهد شکست و انسجام آنها را به هم خواهد ریخت. اجتماع عظیم و میلیونی عراق در روز جمعه در طول مبارزات مردم عراق بیسابقه بود که این انسجام وحدت نظر آمریکاییها را بر هم زده و عامل تضعیف آنها خواهد شد و اجازه نخواهد داد آنها با قدرت در عراق حضور پیدا کنند. این تزلزل موجب خواهد شد آنها صحنه عراق را ترک کرده و این اخراج، تلاش آنها در ایجاد اخلال و ناامنی در عراق را ناکارآمد خواهد کرد. اگر آمریکا در عراق نباشد نمیتواند هر روز یک بازی جدید راه بیندازد و اگر صحنهگردان ملت این کشور باشد، عراق به سرعت به قدرت جدی در منطقه تبدیل خواهد شد.
ارسال به دوستان
سرخپوشان در تهران تراکتور را 2 بر صفر بردند
پرسپولیس در اتوبان صدر
گروه ورزشی: پرسپولیس در اولین دیدار رسمی خود با مربیگری یحیی گلمحمدی موفق شد 3 امتیاز شیرین را مقابل تراکتور کسب کند تا با 5 امتیاز اختلاف با تیم دوم به صدر جدول بچسبد.
به گزارش «وطن امروز»، دیدار دیروز پرسپولیس و تراکتور در ورزشگاه آزادی را میتوان یکی از پرحاشیهترین مسابقات لیگ برتر تا امروز دانست، چرا که هم در زمین و هم در سکوها اتفاقات ناگواری رخ داد. داور این بازی مجبور شد 11 بار از کارتهای خود استفاده کند و ماموران انتظامی نیز مجبور بودند زیر باران سنگ تماشاگران سکوها را کنترل کنند. حتی در مقاطعی بازیکنان 2 تیم از تماشاگران خواهش کردند سنگ پرتاب نکنند تا بازی از جریان نیفتد. پرسپولیس در چنین شرایطی موفق شد با ارائه یک بازی منطقی، حسابشده و امیدوارکننده با 2 گل زیبای علی علیپور و وحید امیری از سد محکم تراکتور بگذرد.
پرسپولیس در دقیقه ۹ توسط وحید امیری در میانه میدان صاحب توپ شد که این بازیکن با ارسالی زیبا و دقیق علی علیپور را پشت مدافعان تراکتور صاحب موقعیت کرد که علیپور با ضربهای دقیق از روی دستان رشید مظاهری گل اول سرخپوشان را به ثمر رساند.
پس از این گل تراکتور با هدف جبران، حملاتی را روی دروازه میزبان پیریزی کرد که ثمری نداشت تا اینکه در دقیقه ۳۷ درگیری بین شجاع خلیلزاده و اشکان دژاگه فرصت خوبی را برای تیم تبریزی فراهم کرد تا با ارسال ضربه خطا از جناح راست خود صاحب موقعیت گلزنی شود که ضربه سر محمدرضا خانزاده را بیرانوند به بیرون فرستاد.
در دقایق باقیمانده شاگردان ساکت الهامی فشار زیادی را روی دروازه پرسپولیس ایجاد کردند تا بتوانند با تساوی راهی رختکن شوند اما در نهایت نیمه اول با برتری یک بر صفر شاگردان گلمحمدی به پایان رسید.
در اواخر نیمه اول چند درگیری بین بازیکنان بهوجود آمد که با اعتراض بازیکنان تراکتور همراه شد و مسعود شجاعی قصد داشت تیم را از زمین بیرون بکشد که این کار او با اعتراض ساکت الهامی همراه شد و محمدرضا اکبریان ناچار شد با کارت قرمز، سرمربی تراکتور را از روی نیمکت اخراج کند. در واقع بخش عمده نیمه اول به خشونت و درگیری و اعتراض بازیکنان اختصاص داشت و به خاطر همین درگیریها نزدیک به ۸ دقیقه وقت اضافه داشت.
نیمه دوم هم جذابیتهای خاص خودش را داشت اما اینبار مسائل فنی پررنگتر بود و هر چند پرسپولیس در دقیقه ۵۵ روی حرکت انفرادی و زیبای وحید امیری به گل دوم دست پیدا کرد ولی این تراکتور بود که زمان بیشتری توپ را در اختیار داشت و حملاتی را روی دروازه میزبان پیریزی کرد تا به گل برسد اما دفاع خوب سرخپوشان این اجازه را به این تیم نداد.
تیم فوتبال پرسپولیس با این پیروزی ۳۷ امتیازی شد و فاصلهاش با سپاهان را که در رده دوم قرار دارد به 5 امتیاز رساند. تراکتور هم با ۳۰ امتیاز در رده سوم ماند. اگر همین یک دیدار را ملاک کار گلمحمدی قرار دهیم باید بگوییم وی موفق شده انگیزه و روحیه لازم را در این تیم حفظ کند و تغییرات محسوسی نسبت به تیم کالدرون به وجود آورد تا جایی که هواداران با اطمینان بیشتری سرود چهارمین قهرمانی را سر دادند.
* حواشی دیدار پرسپولیس- تراکتور
* هواداران 2 تیم پرسپولیس و تراکتور تبریز در دقیقه 23 مسابقه به یکباره شروع به فحاشی به یکدیگر کردند به طوری که حتی توجهی به مسابقه نداشتند و مسابقه 2 تیم به نوعی تحت تاثیر این موضوع قرار گرفت. در همین دقایق تماشاگران دو تیم به سمت یکدیگر سنگپرانی هم کردند. این در حالی بود که در زمین مسابقه هیچ اتفاق خاصی رخ نداده بود اما سنگپرانیها بین تماشاگران 2 تیم در جریان بود.
* هواداران تراکتور در دقیقه 28 پرچم ژاپن را دوباره به اهتزاز درآوردند.
* هواداران تیم میهمان اقدام به پرتاب سنگ به سمت هواداران پرسپولیس و جایگاه خبرنگاران کردند. در این بین سنگهای بزرگ و خطرناکی به سمت هواداران پرسپولیس پرتاب شد که برخی از آنها نیز به شیشههای جایگاه خبرنگاران خورد یا وارد این جایگاه شد.
* در بین 2 نیمه به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) چند تن از مداحان اهلبیت به مرثیهسرایی پرداختند.
* هواداران تیم تراکتور هنگام نوای مداحی و مراسم سینهزنی بنری با تصویر شهید باکری روی سکوهای مختص خودشان باز کردند که در کنار این عکس شهید جنگ تحمیلی، عکس شهید قاسم سلیمانی نیز وجود داشت.
* هدایتالله ممبینی، رئیس کمیته داوران در ورزشگاه حاضر شد. همچنین پیش از آغاز مسابقه از داور چهارم این مسابقه تقدیر به عمل آمد.
* پیش از شروع بازی درگیری بین هواداران تراکتور و ماموران نیروی انتظامی روی سکوهای ورزشگاه شکل گرفت که این درگیری تا به صدا درآمدن سوت آغاز مسابقه ادامه پیدا کرد. هواداران تراکتور به خاطر این درگیری اشیایی را به سمت نیروهای انتظامی پرتاب کردند و علیه آنها شعار سر دادند.
* بازیکنان 2 تیم هنگام ورود به زمین با تصویر شهید قاسم سلیمانی پا به میدان گذاشتند و مقابل آنها بنری از این شهید والامقام با نقل قولی از رهبر معظم انقلاب قرار داده شده بود.
* سیدجلال حسینی و اشکان دژاگه، کاپیتانهای 2 تیم پیش از آغاز مسابقه با هم خوش و بش کردند و در کنار تیم داوری و رئیس کمیته داوران عکسی به یادگار گرفتند.
* داربی نفتیها را مسجد سلیمان برد
دیروز همچنین از هفته هفدهم رقابتهای لیگ برتر 2 تیم نفت مسجد سلیمان و صنعت نفت در ورزشگاه شهید بهنام محمدی شهر مسجد سلیمان به مصاف هم رفتند که این دیدار با نتیجه ۲ بر صفر به سود تیم نفت مسجد سلیمان به اتمام رسید.
اولین گل تیم میزبان در دقیقه ۴۱ توسط علیرضا علیزاده به ثمر رسید و امید سینک در دقیقه ۹۲ دومین گل تیمش را به ثمر رساند تا مسجد سلیمانیها ۲۶ امتیازی شده و جای فولاد را در رده هفتم جدول بگیرند.
صنعت نفت که در صورت پیروزی در این بازی با توجه به شکست تراکتور این شانس را داشت به رده دوم جدول صعود کند، با همان ۳۰ امتیاز بعد از پرسپولیس، سپاهان و تراکتور در رده چهارم باقی ماند.
ارسال به دوستان
هیأت داوران سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر مشخص شد
شکست مجددتحریمیها با هیأت 9 نفره سینمایی
احسان سالمی: روز گذشته ابراهیم داروغهزاده در حکمی اعضای هیأت داوران سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر را اعلام کرد تا پس از مدتها شایعهسازی در ارتباط با تحریم جشنواره فیلم فجر از سوی برخی هنرمندان، اعلام ترکیب 9 نفره هیأت داوران این دوره از جشنواره فجر، پاسخی دوباره به مدعیان تحریم مهمترین رویداد سینمایی کشور باشد.
***
* یک جمع بشدت سینمایی
«نرگس آبیار» نویسنده و کارگردان سینما، «تورج اصلانی» کارگردان و مدیرفیلمبرداری سینما، «عباس بلوندی» طراح صحنه و لباس سینما، «فریدون جیرانی» نویسنده و کارگردان سینما، «سعید راد» بازیگر سینما، «محمدمهدی عسگرپور» کارگردان و تهیهکننده سینما، «طهماسب صلحجو» منتقد سینما، «مازیار میری» کارگردان سینما و «رضا پورحسین» مدیرفرهنگی 9 داوری هستند که امسال آثار بخش «سودای سیمرغ» را مورد ارزیابی قرار میدهند. اولین نکته جالب توجه در ارتباط با این ترکیب آن است که از میان 9 داور جشنواره امسال، 8 نفر آنها چهرههایی کاملا سینمایی هستند؛ اتفاقی که نشان میدهد برخلاف جوسازیهای اخیر از سوی برخی رسانههای جریان شبهروشنفکری و البته تلاشهای گسترده برخی چهرهها در داخل و خارج از کشور برای تحت فشار قرار دادن جشنواره فیلم فجر از طریق انصراف هنرمندان، اتفاقا امسال ترکیبی کاملا سینمایی قرار است به قضاوت آثار راهیافته به این رویداد بپردازد؛ تصمیمی هوشمندانه در پاسخ به حاشیهسازانی که مترصد ایجاد حاشیهای تازه برای این رویداد بودند، بویژه اگر حضور چهرههای مدیریتی در این ترکیب پررنگتر بود، قطعا منجر به ایجاد جوی منفی علیه این رویداد و تبلیغ روی مسأله تحریم فجر از سوی چهرههای سرشناس هنری میشد اما این ترکیب سینمایی با حضور چهرههای سرشناس از اهالی سینما باب ایجاد چنین حاشیههایی را بست.
* ضربه نهایی به پروژه تحریم فجر با 9 داور!
اما یکی دیگر از نکات جالب توجه در ارتباط با ترکیب داوران امسال را باید انتخاب 9 داور برای حضور در این رویداد به جای ترکیب 7 نفره مرسوم به عنوان هیأت داوران جشنواره دانست. در شرایطی که در این مدت اخیر برخی رسانههای حامی تحریم جشنواره فجر مدعی این بودند چهرههای متعددی از اهالی سینما پیشنهاد حضور در جمع داوران جشنواره فجر را به خاطر اتفاقات اخیر نپذیرفتهاند اما اتفاقا امسال برخلاف هر سال که 7 نفر به عنوان هیأت داوران جشنواره به قضاوت آثار راهیافته به این رویداد میپرداختند، امسال ترکیبی 9 نفره قرار است این کار را انجام دهند و این یعنی نهتنها پروژه تحریم جشنواره فجر با حضور چهرههایی سینمایی در جمع هیأت داوران امسال شکست خورد، بلکه در یک قدرتنمایی جالب از سوی برگزارکنندگان این رویداد، تعداد داوران نیز افزایش پیدا کرد تا نشان دهند جشنواره فجر با وجود همه این حاشیهسازی قرار است با قدرت به کار خود ادامه دهد.
* ترکیبی متنوع برای قضاوت فجر 38
در ترکیب جشنواره امسال 4 کارگردان سینما، یک بازیگر پیشکسوت، یک فیلمبردار، یک طراح صحنه و لباس، یک منتقد سینما و یک مدیر فرهنگی حضور دارند. شاید در نگاه اول وزن حضور کارگردانها در این ترکیب بیشتر باشد ولی نکته اینجاست که عموم چهرههای حاضر در این ترکیب، علاوه بر تجربه کارگردانی، در حوزه فیلمنامهنویسی و تهیهکنندگی سینما نیز فعالیت دارند و از این نظر صلاحیت آنها برای اظهارنظر در زمینه مسائل مرتبط با سناریو و مسائل تولیدی یک اثر سینمایی نیز قابل قبول است. همچنان که مثلا تورج اصلانی که به عنوان تنها فیلمبردار حاضر در این ترکیب حضور دارد، سابقه فیلمسازی نیز دارد و از این نظر هیأت داوران میتواند نگاهی جامعتر به مسأله فیلمبرداری آثار راهیافته به جشنواره داشته باشد.
* سال سخت فجر و داوران آن
البته ترکیب فعلی با وجود همه نقاط قوتی که برای آن ذکر کردیم، خالی از ایراد نیست و جای خالی چهرههای نامدارتر در این ترکیب دیده میشود؛ برای نمونه شاید بهتر بود در زمینه حضور منتقدان سینمایی یا مدیران فرهنگی و تلویزیونی از چهرههایی موثرتر و نامدارتر در این ترکیب استفاده میشد که وزن هیأت داوران این رویداد سینمایی را بالاتر ببرد. با این همه، با توجه به در پیش بودن یکی از دورههای سخت جشنواره فیلم فجر از منظر حضور چهرههای سرشناسی همچون ابراهیم حاتمیکیا، مجید مجیدی، مسعود کیمیایی، محمدحسین مهدویان و... در این رویداد، انتخاب ترکیبی که هم از منظر اعتبار و جایگاه سینمایی و هنری در جایگاه مناسبی قرار داشته باشد و هم بتواند توانایی قضاوت و داوری آثار بزرگان سینمای ایران را داشته باشد، کار سختی بوده که برگزارکنندگان سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر تقریبا از پس آن برآمدهاند. البته از همین حالا هم میشود پیشبینی کرد با توجه به علایق سینمایی عموم چهرههای حاضر در این جمع، شانس برخی آثار در زمینه داوری در جمع این 9 نفر بسیار کمتر از آثار دیگر است و احتمالا برخی فیلمها و کارگردانها از شانس بیشتری برای رسیدن به جوایز جشنواره امسال برخوردارند اما با این همه، در شرایط فعلی، حضور همین ترکیب سینمایی به عنوان هیات داوران جشنواره فجر را باید به فال نیک گرفت؛ آن هم در سالی که فشارهای بسیاری از سوی برخی چهرهها و رسانهها برای به حاشیه راندن مهمترین رویداد سینمایی کشور وجود داشت.
ارسال به دوستان
گزارش «وطنامروز» از آمار تجارت خارجی کشور
همسایههای ضدتحریم
* سهم تجارت ایران با کشورهای همسایه 35 میلیارد دلار است که 24 میلیارد آن صادرات است
حمید کمار: رئیسکل گمرک روز گذشته در نشست خبری خود، برخی از مهمترین آمارهای تجاری کشور را اعلام کرد. طبق اعلام وی، از 5 مقصد عمده صادرات کشور، 4 کشور همسایه ایران هستند. این موضوع اهمیت کشورهای همسایه را در صادرات و تامین درآمد ارزی برای کشور نشان میدهد؛ موضوعی که به نظر می رسد مسؤولان دولتی چندان توجهی به آن ندارند.
«مهدی میراشرفی» رئیسکل گمرک دیروز در نشست خبری خود با خبرنگاران با اشاره به آمار تجارت خارجی کشور در 10 ماه سال جاری گفت: با وجود تحریمهای ظالمانه و تروریستی اقتصادی و تجاری آمریکا علیه ایران، در این مدت بیش از ۷۲ میلیارد دلار تجارت انجام شده که 5/35 میلیارد دلار مربوط به صادرات و ۳۶ میلیارد دلار مربوط به واردات بوده است. بیش از ۲۰ درصد رشد وزنی کالاهای صادراتی و ۳ درصد کاهش ارزش در این مدت داشتیم که البته صادرات برق و خدمات فنی- مهندسی کشور در این آمار لحاظ نشده است. همچنین واردات نسبت به مدت مشابه سال قبل رشد ۸ درصدی از نظر وزنی را تجربه کرده اما از نظر ارزشی برابر سال گذشته بوده است. به گفته میراشرفی، از این میزان واردات ۱۹ میلیون تن مربوط به کالاهای اساسی بوده است و همچنین پتروشیمی با ارزش 8/15 میلیارد دلار، ۴۴ درصد سهم ارزشی صادرات را به خود اختصاص داده است. میراشرفی درباره شرکای اصلی تجاری ایران گفت: چین با بیش از ۸ میلیارد دلار، عراق ۸ میلیارد دلار، ترکیه 1/4 میلیارد دلار، امارات 7/3 میلیارد دلار و افغانستان 9/1 میلیارد دلار جزو مقاصد اصلی صادراتی کشور بودهاند.
* سهم 2/54 درصدی همسایهها از صادرات ایران
بررسی آمار تجارت خارجی کشور در سال 97 نشان میدهد سهم کشورهای همسایه از صادرات کشور معادل 2/54 درصد است. در بین 15 کشور همسایه ایران، عراق با 1/20 درصد از کل رقم صادرات، بزرگترین مقصد صادراتی ایران است. همچنین امارات با 4/13 درصد و افغانستان با 6/6 درصد دیگر مقاصد بزرگ صادراتی ایران پس از عراق هستند. از طرف دیگر عربستان، بحرین و قزاقستان کمترین سهم را از ارزش صادراتی ایران به خود اختصاص دادهاند.(نمودار 1)
*سهم 5/24 درصدی همسایهها از بازار وارداتی ایران
آمار منتشر شده از گمرک کشور نشان میدهد سهم کشورهای همسایه در بازار وارداتی ایران 5/24 درصد در سال 97 بوده است. در میان کشورهای همسایه، امارات با سهم 3/13 درصدی از کل بازار وارداتی ایران، بیشترین سهم را در بین کشورهای همسایه دارد. پس از امارات، ترکیه و روسیه به ترتیب با 6 و 1/3 درصد، رتبههای دوم و سوم را از آن خود کردهاند(نمودار 2). سهم 5/24 درصدی کشورهای همسایه از بازار وارداتی ایران در حالی است که نیمی از 12 صادرکننده بزرگ به ایران، اروپایی هستند. واردات از کشورهای اروپایی بویژه کشورهایی نظیر فرانسه، انگلیس و آلمان در حالی است که پس از خروج یکجانبه آمریکا از برجام و همراهی این کشورها با آمریکا در تحریم خرید نفت از ایران، به نظر میرسید ایران هم در اقدامی تلافیجویانه، واردات از این کشورها را محدود کرده و برای تامین کالاهای خود تا حد امکان کشورهای دیگری را جایگزین آنها کند اما به نظر میرسد دولت دغدغه خاصی برای پاسخ متناسب به این کشورها ندارد. این در حالی است که همین موضوع در رابطه عربستان با ایران کاملا مشهود است به طوری که عربستان در تجارت با ایران، کمترین سهم را در بین تمام کشورهای همسایه ایران دارد.
تحلیل آمار تجاری کشور نشان میدهد مسؤولان دولت در استفاده از ظرفیت کشورهای همسایه برای رونق اقتصادی کشور و بویژه رهایی از تنگنای درآمدی ایجاد شده در پی تحریم، تقریبا هیچ اقدامی انجام ندادهاند. اتکای مدیران دولتی بر درآمد حاصل از فروش نفت از جمله دلایل بیانگیزگی آنها برای برنامهریزی جهت دستیابی به سهم حداکثری از بازار کشورهای همسایه است. بیتوجهی مسؤولان به بازار کشورهای همسایه در حالی است که جز برخی کشورها نظیر عربستان یا بحرین که رابطه سیاسی مناسبی با کشور ندارند، در سایر موارد زمینه برای حضور ایران در این بازارها مهیاست. با این حال برای دستیابی به سهم بیشتر ایران از بازار کشورهای همسایه لازم است اقداماتی در دستور کار قرار گیرد که برخی از مهمترین این اقدامات عبارتند از: تنوعبخشی به محصولات صادراتی، ارتقای کیفیت محصولات از جمله محصولات صادراتی، برندسازی، توسعه صنعت بستهبندی، حذف مقررات دستوپاگیر از فرآیندهای صادرات، تعریف مشوقهای صادراتی و همکاری وزارت امور خارجه برای معرفی بازارهای مناسب برای صادرات.
ارسال به دوستان
پرونده «وطن امروز» درباره برخی از مهمترین فیلمهایی که با الهام از اتفاقات و موضوعات روز ساخته شدند
واقعیتنمایی روی پرده
گروه فرهنگ و هنر: زنده بودن سینما را میتوان در واکنش آن به اتفاقات روز نیز مشاهده کرد! هر چقدر سینما بتواند جلوهدهنده این اتفاقات و تحولات باشد، در جامعه با گرایش بیشتری نیز همراه و به عبارتی سینمایی مردمیتر خواهد بود. سینمای ایران در چند سال اخیر ورود بیشتری به موضوعات جامعه ایرانی داشته است؛ نمونه این موضوع در جشنواره فجر امسال را میتوان ساخت 2 فیلم «روز بلوا» به کارگردانی بهروز شعیبی و «روز صفر» سعید ملکان دانست. روز بلوای بهروز شعیبی داستانی است که در بستر مشکلات اقتصادی و بانکی کشور و با ارجاع به موسسات مالی ساخته شده است؛ فیلمی که میتوان آن را اولین اقدام جدی سینمای ایران در زمینه پرداختن به مشکلات اقتصادی و بانکی کشور دانست، آن هم در شرایطی که جامعه ایرانی در چند سال اخیر مشکلات بسیاری در این زمینه داشته است. «روز بلوا» چهارمین ساخته سینمایی بهروز شعیبی است و به نظر میرسد با توجه به اینکه قصهاش به مسائل روز اقتصادی کشور گره خورده، در جشنواره فجر امسال بحثهای بسیاری پیرامون این اثر شکل بگیرد. «روز صفر» هم عنوان پروژهای است که در ارتباط با فعالیتهای تروریستی عبدالمالک ریگی، تروریست مشهور شرق کشور ساخته شده و به عنوان یکی از آثار بخش سودای سیمرغ جشنواره امسال قرار است به رقابت با سایر آثار این بخش بپردازد. این فیلم نیز در زمره آثاری است که یک حادثه یا واقعه اجتماعی روز را به عنوان سوژه محوری خود انتخاب کرده است. حضور این دو فیلم در جشنواره فجر امسال بهانهای شد تا با مرور آثار تولید شده در چند سال اخیر سینمای ایران، به معرفی و بررسی برخی از مهمترین آثار تولید شده پیرامون اتفاقات و حوادث روز بپردازیم.
***
به وقت شام
سال اکران: 1397
تعداد تماشاچی: یک میلیون و 628 هزار و 968 نفر
میزان فروش: 13 میلیارد و 99 میلیون و 910 هزار تومان
درباره فیلم: وقتی «به وقت شام» در جشنواره سیوششم فیلم فجر رونمایی شد، 2 منتقد در برنامهای تلویزیونی به کنایه و تمسخر فیلم تازه حاتمیکیا پرداختند. شاید به خاطر همین کنایهها بود که حاتمیکیا در اختتامیه جشنواره فیلم فجر بشدت از صداوسیما بویژه شبکههای 2 و 3 تلویزیون گلایه کرد و گفت: «افتخار میکنم فیلمی ساختهام درباره مدافعان حرم و افتخار میکنم برای ساخت این فیلم از عزیزی مثل حاج قاسم سلیمانی جایزه گرفتم». اشاره ابراهیم حاتمیکیا به اظهارات شهید حاج قاسم سلیمانی بود که بعد از تماشای این فیلم گفته بود: «فیلم «به وقت شام» مرا به گریه انداخت؛ از طرف مجاهدین و رزمندگان از حاتمیکیا تشکر میکنم».
داستان فیلم: این فیلم به داستان خلبان و کمکخلبان هواپیمای ایرانی میپردازد که برای انتقال کمکهای بشردوستانه به سوریه پرواز میکنند اما با اتفاقاتی که رخ میدهد در چنگال تروریستهای داعش اسیر میشوند.
نظر کارگردان: یکی از نکات برجسته درباره فیلم «به وقت شام» اکران آن در کشور سوریه است. ابراهیم حاتمیکیا در نشست خبری خود که به مناسبت اکران این فیلم برپا شده بود، گفت: «خدا را شاکرم قبل از وقوع فاجعه در بوسنی، من فرصت پیدا کردم در روزهایی که هنوز جنگ به اتمام نرسیده بود، فیلمی داستانی از شرایط موجود در آنجا بسازم که متاسفانه هرگز موفق به دیدار با افراد بوسنیایی و مشاهده واکنش آنها نسبت به فیلمم نشدم ولی در مقابل بسیار خوشحالم که موفق به دیدن واکنش مردمان سوری نسبت به دیدن فیلم «به وقت شام» شدم. من از جهت فیلمسازی مایل بودم که صفر تا صد این فیلم را کاملا در سوریه بسازم اما شرایط به گونهای بود که امکان ساختن فیلم در اینجا- مثلا در شهر تدمر- از ما سلب شد».
***
چهارراه استانبول
سال اکران: 1397
تعداد تماشاچی: 347 هزار و 170 نفر
میزان فروش: 3 میلیارد و 62 میلیون و 300 هزار تومان
درباره فیلم: صبح روز پنجشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۵ در چهارراه استانبول واقع در مرکز تهران، ساختمان تجاری پلاسکو آتش گرفت و در فاصله کوتاهی در مقابل دوربینهای خبری فرو ریخت. آتشسوزی و در پی آن فرو ریختن کامل ساختمان پلاسکو در رسانههای بینالمللی بازتاب گستردهای داشت. در پی این واقعه مصطفی کیایی، سال 1396 فیلمی را با همین موضوع ساخت و اولین نمایش آن هم در جشنواره سیوششم فجر بود. حادثه پلاسکو و شهادت آتشنشانها به دلیل همراهی و همدردی از سوی مردم، دارای ظرفیت عظیمی است که همچنان میتواند در شاخههای مختلف هنری استفاده شود. کیایی پیش از ساخت «چهارراه استانبول» با گلایه نسبت به عدم حمایت ارگانها در تولید این فیلم گفته بود هیچ ارگانی برای ساخت این فیلم کمک نکرده بود مگر خود سازمان آتشنشانی، چون فکر میکرده این فیلم درباره قضیه پلاسکو ساخته میشود. فاصله اکران این فیلم با واقعه آتشسوزی پلاسکو کمتر از 2 سال بود ولی آنچنان که گمان میرفت با اقبال مخاطبان سینما همراه نبود. شاید به خاطر اینکه چهارراه استانبول به هیچ عنوان فیلمی درباره ساختمان پلاسکو نبود، بلکه فیلمی اجتماعی درباره اشتغال، کارگران و کسبوکار بود.
داستان فیلم: «چهارراه استانبول» روایت قصه بهمن (با بازی بهرام رادان) و اَحَد (با بازی محسن کیایی) است که به خاطر واردات بیرویه پوشاک خارجی دچار ورشکستگی شدهاند و حالا تصمیم میگیرند با شرکت در یک قمار، آخرین شانسشان را هم امتحان کنند. لادن (با بازی ماهور الوند) علاقهمند به ازدواج با احد است و شبی از دست پدرش به او و کارگاهش در ساختمان پلاسکو پناه میبرد. صبح فردا در حالی که لادن پشت درهای قفلشده، محبوس شده، ساختمان پلاسکو آتش میگیرد و تلاشهای احد و بهمن برای نجات او شروع میشود.
نظر کارگردان: «زمانی که حادثه پلاسکو رخ داد حدود یک ماه بعد، طرح فیلم چهارراه استانبول در خانه سینما ثبت شد. به دلیل حواشیای که برای ساختمان پلاسکو به وجود آمده بود نمیشد درباره خود پلاسکو فیلم مستقلی ساخت. من در تحقیقی که درباره فیلمهایی مانند تایتانیک، 11 سپتامبر و حوادثی از این دست کردم، به این نتیجه رسیدم که در هیچکدام از آنها موضوع اصلی، حادثه پیشآمده نیست، بلکه درامی را شکل میدهند که در نقطهای به آن حادثه گره میخورد و به همین دلیل سازندگان این فیلمها سعی میکنند آن حادثه را از زاویه دید خود روایت کنند. من نیز در چهارراه استانبول سعی کردم یک درام بنویسم که در نقطهای به حادثه ساختمان پلاسکو گره بخورد. هدف اولم هم این بود که به نوعی به افرادی که درگیر ماجرا بودند بویژه آتشنشانها ادای دین کنم. سختترین مرحله ساخت فیلم نیز جایی از درام بود که باید در ساختمان پلاسکو میگذشت زیرا هیچ لوکیشن واقعی دیگری از این ساختمان وجود نداشت و باید همه ساختمان پلاسکو را با استفاده از دکور و جلوههای ویژه بازسازی میکردیم».
***
ماجرای نیمروز 1
سال اکران: 1396
تعداد تماشاچی: 498 هزار و 800 نفر
میزان فروش: 4 میلیارد و 297 میلیون و 359 هزار تومان
ماجرای نیمروز 2
سال اکران: 1398
تعداد تماشاچی: 526 هزار و 700 نفر
میزان فروش: 6 میلیارد و 232 میلیون تومان
درباره فیلم: اگرچه اسم فیلم دوم محمدحسین مهدویان شبیه یک وسترن آمریکایی است اما فیلمش به اتفاقات ظهر 19 بهمن 1360 و کشته شدن موسی خیابانی یکی از سرکردگان سازمان مجاهدین خلق میپردازد. 36 سال است که حوادث دهه 60 در سینمای ایران جایی نداشته است و گویا جسارت پرداخت به این دوره تاریخی، فقط از پس یک جوان دهه شصتی که علاقه خاصی به تاریخ معاصر ایران دارد، برمیآید. مهدویان برای فصل دوم ماجرای نیمروز، قصهاش را 8 سال جلوتر برد تا هم گریزی به عملیات مرصاد زده باشد و هم اینکه جان تازهای به شخصیتهایی بدهد که در فصل اول ماجرای نیمروز خلق کرده بود.
داستان فیلم: قسمت اول ماجرای نیمروز، به ترورهای سال ۱۳۶۰ به دست مجاهدین خلق میپردازد، درگیریهایی که پس از برکناری ابوالحسن بنیصدر از ریاستجمهوری شدت گرفت. ترورهای نفرات ارشد جمهوری اسلامی توسط این گروه به تصویر کشیده شده است و از سوی دیگر، تیم اطلاعاتی کشور درصدد دستگیری سرتیم سازمان مجاهدین خلق است. رابطه بین یکی از اعضای تیم اطلاعات عملیات و یک زن عضو سازمان مجاهدین خلق به عنوان یکی از قصههای فرعی و درام فیلم به کار برده شده است. «ماجرای نیمروز: رد خون» دنباله فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» است که به اتفاقات بعد از پایان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۷ و عملیات مرصاد هم اشاره دارد. اینبار، نیروهای امنیتی ایران متوجه حضور نفوذیهای سازمان مجاهدین خلق در جبهه میشوند. آنها با ارسال 2 مأمور امنیتی به بغداد میخواهند قبل از شروع عملیات «فروغ جاویدان»، فرمانده این عملیات را ترور کنند.
نظر کارگردان: مهدویان درباره فیلم یک تم مهم دارد و آن خشونت و ناامنی است. فیلم درباره این است که جامعه چگونه ممکن است گرفتار خشونت شود و زندگی در فضای تردید و ناامنی یعنی چه؟ مخاطب امروز باید این موضوع را درک کند. ببینید! ما جامعهای هستیم که اشتباهات تاریخیمان را بازتولید میکنیم. خیلی زود فراموش میکنیم چه اتفاقی افتاده و دوباره آن را تکرار میکنیم. من بهعنوان فیلمساز احساس میکنم اتفاقات سال 60 را جامعه ما بهراحتی دارد فراموش میکند و همزمان احساس میکنم در بطن جامعه و در ناخودآگاه جامعه میل به بازتولید خشونت وجود دارد. این فیلم یک یادآوری تاریخی است برای اینکه بگوید تماشاگر امروز! ببین! خشونت تا آن حد اعلایش همین 35 سال پیش اتفاق افتاده است. ببین چگونه بوده است! مهمترین کارکرد فیلم به نظر من این است. همین است که میگویم کارکرد اجتماعی فیلم اهمیت دارد. اگر از تاریخ یا سیاست یا سینما دارم استفاده میکنم همه در خدمت همین ایده است که بتوانم آن را بپرورانم. اگر در جایی ببینم که نص تاریخ کمکی به این ایده نمیکند، تخیل میکنم. اگر ببینم که تاریخ به من کمک میکند این ایده را بهتر بیان کنم از تاریخ استفاده میکنم. اگر بینش سیاسی میتواند کمک کند از آن استفاده میکنم. اگر یک جور رفتار سینمایی به من کمک میکند، همان را انتخاب میکنم. در نهایت دغدغه اصلی من و مساله اصلی من این است که این موضوع توسط تماشاگر درک شود.
***
قاتل اهلی
سال اکران: 1396
تعداد تماشاچی: 279 هزار و 552 نفر
میزان فروش: 2 میلیارد و 449 میلیون و 659 هزار تومان
درباره فیلم: مسعود کیمیایی بعد از 50 سال فیلمسازی قرار بود سال 96 فیلمی درباره مفاسد اقتصادی و اثرگذاری مافیاهای اقتصادی بر وضعیت فرهنگی و اجتماعی کشور بسازد. خودش گفته برای این فیلم 2 سال وقت گذاشته است ولی نتیجه آن چیزی نشد که حتی طرفدارانش از سینمای کیمیایی انتظار داشتند. فیلم با تمام حواشی که داشت اکران شد و یکی از انتقاداتی که به این اثر سینمایی شد اینکه دیالوگهای فیلم گنگ است اما کیمیایی این را هم قبول نداشت و در پاسخ به این انتقادات گفته بود: «این را درباره بیشتر فیلمهای من گفتهاند و بعد از چند سال همان کسانی که این حرفها را زدهاند این فیلمها را در فهرست بهترینهایشان آوردهاند. من در روزهای درگیری و شلوغی جشنواره هم گفتم که وقتی فیلمساز نیستید و این داستان را نمیشناسید، درباره آن صحبت نکنید. این را هم باید بدانید که دیالوگهای این فیلم بهطور کامل نثر روزنامهای است چون موضوع آن برای روزنامه و رسانه است».
داستان فیلم: دکتر جلال سروش (پرویز پرستویی)، کارآفرین موفق بخش خصوصی، تصمیم به افشای خیانتهای شرکت پیسارو که مافیای قدرت و ثروت است میگیرد. سیاوش مطلق (امیر جدیدی) و احمد کیا (حمیدرضا آذرنگ) فرزندخواندههای سروشاند و سیاوش نهتنها مورد اعتمادترین فرد نزد سروش است، بلکه دلبسته مهتاب (پگاه آهنگرانی)، دختر او هم هست اما مهتاب رابطه عاطفی با بهمن (پولاد کیمیایی)، خواننده پاپ دارد. چالشهای دکتر سروش با گروه پیسارو و تلاش سروش برای حفظ سلامت اقتصادی خود با وجود همه فشارهای بیرونی و لابیهای قدرتمند حامی پیسارو، محور اصلی قصه این فیلم است.
نظر کارگردان: نظرات کارگردان درباره «قاتل اهلی» بیش از آنکه معطوف به فیلم باشد به حاشیههایش با تهیهکننده این فیلم مربوط است. او بعد از اینکه فیلم با اقبال مخاطبان مواجه نشد، هنگام اکران فیلمش به ریشههای این اختلاف اشاره کرد و گفت: «یک روز رفتیم سر صحنه و طبق روال قرار بود سکانس باقیمانده را فیلمبرداری کنیم که به ما گفتند تهیهکننده اثاث را تحویل داده است. آن روز قرار بود یک سکانس خیلی مهم را فیلمبرداری کنیم؛ تهیهکننده خودش با آقای دهقان، تدوینگر فیلم صحبت کرده بود و گفته بود فیلم تمام شده است. درصورتی که از نظر من فیلم تمام نشده بود؛ این فیلم من نیست».
***
شبی که ماه کامل شد
سال اکران: 1398
تعداد تماشاچی: یک میلیون و 706 هزار نفر
میزان فروش: 19 میلیارد و 13 میلیون تومان
درباره فیلم: نرگس آبیار با فیلم «شیار 143» مشهور شد و با فیلم «نفس» خودش را به عنوان یک فیلمساز موفق در ذهن مخاطبانش تثبیت کرد. اما فیلم «شبی که ماه کامل شد» تفاوتهای فرمی و مضمونی با 2 فیلم قبلی آبیار داشت. جسارتی که آبیار برای ساخت فیلم چهارمش به خرج داده بود، برای او 6 جایزه جشنواره فیلم فجر را به همراه داشت. «شبی که ماه کامل شد» داستان واقعی اضمحلال یک عشق است؛ مردی که به گروهکی پیوسته است که قرائتی تند و تکفیری از اسلام دارد. در «شبی که ماه کامل شد» تعارض بین ایدئولوژی و زندگی به نفع ایدئولوژی تندخویانه تکفیری تمام میشود و پایانی غمانگیز را برای یک زندگی عاشقانه رقم میزند.
داستان فیلم: جوانی سیستانی به نام عبدالحمید ریگی عاشق دختر جوانی به نام فائزه منصوری میشود. فائزه با وجود مخالفتهای مادرش با این ازدواج و فرستادن تنها دخترش به راه دور، با عبدالحمید ازدواج میکند و راهی سیستانوبلوچستان میشود ولی به مرور زمان متوجه مشکلات موجود در خانواده ریگی میشود. در سیر داستان عبدالحمید به پاکستان میرود، شخصیت و رفتار او تحت تاثیر برادرش عبدالمجید (یا همان عبدالمالک) عوض میشود اما راهی پاکستان میشوند. فائزه و برادرش در این سفر به قتل میرسند؛ فائزه وقتی در خواب بود، به ضرب گلوله عبدالحمید کشته میشود و برادر فائزه هم به دست عبدالمالک کشته میشود.
نظر کارگردان: «این فیلم بر اساس ماجرای واقعی ساخته شده و نزدیک 7 ماه درباره این موضوع تحقیق کردم و حتی به مناطقی که این اتفاقات در آن رخ داده بود، سفر کردم. برای من از این جهت پرداخت داستانی به چنین موضوعی مهم بود که با نگاهی به اتفاقاتی که در منطقه رخ میدهد، متوجه میشویم موضوعی که در فیلم به آن پرداخته شده، موضوع روز است و گفتم شاید سرسوزنی برای کسانی چالش ایجاد کند که ممکن است مبتلا به وضعیت عبدالحمید شوند».
***
مزار شریف
سال اکران: 1394
تعداد تماشاچی: 135 هزار و 280 نفر
میزان فروش: 555 میلیون و 796 هزار تومان
درباره فیلم: فیلم سینمایی «مزار شریف» هم درباره یکی از اتفاقات مهم تاریخ معاصر ایران بود. ماجرای حمله به کنسولگری ایران در افغانستان توسط طالبان پاکستان برای ایجاد نزاع و درگیری میان ایران و افغانستان موضوعی بود که سوژه محوری ساخت این اثر سینمایی شد؛ اثری که البته با وجود تلاشهای بسیار عبدالحسن برزیده- کارگردان آن- در نهایت نتوانست نظر مثبت و حمایت منتقدان را به دست آورد. فیلم به دلیل فقدان داستان متناسب با مدیوم سینمایی بشدت ریتم کند و آزاردهندهای دارد. مهمترین انتقادات به این فیلم پیرامون فیلمنامه آن و باورپذیر درنیامدن آن بود.
داستان فیلم: «مزار شریف» داستان کشتار دیپلماتهای ایرانی در کنسولگری ایران در شهر مزار شریف افغانستان است که به دنبال هجوم نیروهای سپاه صحابه پاکستان منجر به شهادت ۱۰ نفر از کارکنان کنسولگری ایران شد.
نظر کارگردان: عبدالحسین برزیده درباره دلیل اهمیت این سوژه برای ساخت یک اثر سینمایی، در گفتوگویی گفته بود: مسأله کشتار دیپلماتهای ایرانی در مزار شریف افغانستان یک مسأله ملی است که اگر برای هر کشور دیگری رخ میداد پیش از این بارها و بارها درباره آن فیلم ساخته بود. در ایران به چنین رخدادهایی یا پرداخته نمیشود یا اگر هم پرداخته شود، درست به آن توجه نمیشود. از همان ابتدا میخواستم یک فیلم سینمایی درباره کشتار دیپلماتهای ایرانی در افغانستان بسازم به همین دلیل سال 77 با «اللهداد شاهسوند» تنها بازمانده این حادثه دیدار کردم و قرار بود در دیدار بعدی در رابطه با این حادثه و ساخت فیلمی درباره آن صحبت کنم. متاسفانه بنا به دلایلی دیگر بین ما دیدار یا تماسی برقرار نشد تا اینکه سال 78 به دیدار او رفتم و توانستم خاطراتش را از این حادثه بشنوم. البته در کنار او با شاهدان دیگری نیز که جزو دیپلماتهایی بودند که شب قبل از حادثه به ایران بازمیگردند صحبت کردم تا تحقیقات برای ساخت این فیلم سینمایی را به پایان رسانم. مخاطبان این فیلم سینمایی باید بدانند که ما نگاه صادقانه به این موضوع داشتیم.
ارسال به دوستان
آمار تلفات ویروس مرگبار چینی رو به افزایش است
جان گیر 2020
* رئیس اداره مراقبت بیماریهای واگیردار وزارت بهداشت در گفتوگو با «وطن امروز»: ورود موادغذایی همراه مسافر از چین و کشورهای جنوب شرق آسیا به ایران ممنوع شد
اسدالله خسروی*: همه فرودگاهها، بنادر و مرزهای کشور برای جلوگیری از ورود ویروس مرگبار کرونا مجهز به سیستم کنترلکننده این بیماری شدهاند تا علاوه بر پایش مسافران چینی، مواد غذایی همراه آنها نیز مورد آزمایش و بررسی دقیق قرار گیرد.
به گزارش «وطن امروز»، هراس دنیا از ویروس کرونا باعث شده است همه کشورهای دنیا برای مراقبت از شهروندانشان تمهیدات لازم را بیندیشند، چرا که این بیماری از طریق تردد مسافران به چندین کشور دنیا راه یافته است؛ بیماری کشندهای که همچنان جان چینیها را میگیرد و اثرات آن حتی اقتصاد دنیا را هم درگیر خود کرده است.
رئیس اداره مراقبت بیماریهای واگیردار وزارت بهداشت درباره اقدامات وزارت بهداشت برای جلوگیری از ورود این ویروس به کشور به «وطن امروز» گفت: با استقرار سیستمهای مراقبتی مجهز و نیروهای متخصص در فرودگاهها و مرزهای آبی و خاکی تمام مسافران مورد آزمایش قرار میگیرند و در صورت هرگونه مورد مشکوکی فورا اقدامات لازم چون غربالگری، آزمایش و ایزوله و همچنین معرفی فرد بیمار به بخشهای مشخص شده برای جلوگیری از انتشار این ویروس انجام میشود.
حسین عرفانی با بیان اینکه خوشبختانه تاکنون هیچ موردی از این ویروس در کشور مشاهده نشده است، افزود: از آنجایی که ویروس کرونا به خارج از مرزهای چین راه یافته و چندین کشور را درگیر این بیماری کرده است، حساسیت به افزایش مراقبتها تا جایی است که حتی مواد غذایی خام و... همراه مسافران چینی و کشورهای جنوب شرق آسیا نیز مورد بررسی دقیق قرار میگیرد. همچنین اقدامات انجامشده شامل بازگشت و قرنطینه تعدادی از هموطنان که در ووهان چین به سر میبرند و تمایل به بازگشت به کشور را دارند نیز میشود.
وی افزود: به دنبال اقدامات انجام شده برای پیشگیری، کنترل و مدیریت بیماری کرونا در تعامل با دستگاههای ذیربط، مقرر شد از ورود هرگونه ماده غذایی یا فرآورده غذایی همراه مسافر از چین به داخل کشور جلوگیری شود. البته این روند در گذشته نیز بود اما اکنون بررسیها سختتر شده است.
عرفانی آخرین آمار قربانیان ویروس کرونا را 56 نفر اعلام کرد و افزود: از آنجایی که این ویروس همچون ویروس سرماخوردگی خیلی سریع انتقال مییابد، باید آمادگی لازم را داشت که اکنون پایگاههای مراقبت بهداشتی در فرودگاهها و مبادی ورودی مرزی آبی و خاکی مسقر شدهاند.
* بررسی بیماری کرونا توسط سازمان جهانی بهداشت
اثرگذاری بیماری کرونا بر سلامت جوامع بشری تا حدی است که سازمان جهانی بهداشت نیز برای مقابله با آن وارد عمل شده است. رئیس مرکز بیماریهای واگیر وزارت بهداشت گفت: سازمان جهانی بهداشت در جلسهای جوانب بیماری کرونا را بررسی کرده است. محمدمهدی گویا در رابطه با مهار ویروس کرونا و ایجاد پایگاه مراقبت بهداشتی مرزی در فرودگاه امام خمینی(ره) بیان کرد: این پایگاه یک پایگاه مراقبتی بهداشتی شبانهروزی است. این بیماری در حال حاضر نیازی به قرنطینهسازی ندارد و فعلا در چند کشور محدود مشاهده شده است. همانطور که اشاره شد سازمان جهانی بهداشت در جلسهای که ۲ شب قبل داشت، جوانب این موضوع را بررسی کرده و شرایط اضطرار اعلام نکرده است. وی افزود: پایگاه ما اطلاعرسانی مىکند و اگر افرادى مشکوک به علائم این بیماری باشند به آنجا مراجعه کنند. اگر لازم باشد از آنها نمونهبرداری میشود و در صورت نیاز به بیمارستانها برای بستری شدن هدایت مىشوند.
*کروناویروس چه نوع بیماری است
واژه «کروناویروس» از کلمه لاتین «Corona» یا کلمه یونانی «Κορώνη» به معنی تاج یا هاله گرفته شده است. این واژه به مشخصه ظاهری ویریونها (شکل عفونی ویروس) که در زیر میکروسکوپ الکترونی دیده میشود، اشاره دارد که حاشیهای از سطح بزرگ و پیازدار داشته و یادآور تصویری از یک تاج سلطنتی یا تاج خورشیدی است. نسخه ویروسی شایع شده در چین نیز یکی از سویههای جدید کروناویروسهاست که با عنوان nCoV2019 نامگذاری شده است. کروناویروسها در بدن انسان موجب بروز عفونتهای تنفسی و بیماریهایی شبیه سرماخوردگی و در موارد حادتر ذاتالریه میشوند.
* نحوه چکاپ مسافران چین هنگام ورود به کشور
همه مسافران هوایی، آبی و زمینی برای جلوگیری از ورود این ویروس مرگبار غربالگری میشوند. معاون بهداشت وزارت بهداشت در جریان بازدید از دفتر مراقبت بهداشت مرزی واقع در فرودگاه امام خمینی(ره) گفت: تمام مسافران ورودی به فرودگاههای بینالمللی کشور از مبدأ چین، تحت ارزیابی قرار میگیرند و تاکنون موردی از کروناویروس در کشور مشاهده نشده است. دکتر علیرضا رئیسی گفت: برای غربالگری ورودی مسافران از دستگاههای تبسنج استفاده میشود. با توجه به علائم بیماری از جمله بیماریهای تنفسی که بیشتر با تب، تنگی نفس و سرفه مشخص هستند، در بدو ورود مسافران ورودی از چین مورد ارزیابی قرار میگیرند. وی افزود: در این فرودگاه مسافران گروه هدف، یعنی مسافران کشور چین که از طرف سازمان جهانی بهداشت به ما اعلام شده است، هنگام ورود با دستگاههایی مثل تبسنج که یک دستگاه خیلی ساده برای غربالگری اولیه هست، تست میشوند و چنانچه مسافری تب، سرفه و تنگی نفس داشته باشد، مورد ارزیابی بیشتر قرار میگیرد. معاون بهداشت وزارت بهداشت ادامه داد: افراد را بر اساس شدت بیماری و علائم آن از بقیه جدا میکنند، توضیحات لازم را به آنها میدهند و همکاران ما آنها را به پزشکی که در فرودگاه مستقر است، ارجاع میدهند. مانند همین اقدامات به مناسبتهای مختلف مثل برنامه حج، اربعین یا احیانا اگر نوعی بیماری در جایی از دنیا شیوع پیدا کرده باشد، برای مسافران انجام میشود. وی ادامه داد: اگر علائم بیمار خیلی خفیف باشد و نگرانکننده نباشد، ضمن اینکه این افراد در سامانه ثبت میشوند، تا 2 هفته از طریق محل اسکانشان اگر هتل باشد یا هر جای دیگر، تحت مراقبت قرار میگیرند. ضمن اینکه آموزشهای خودمراقبتی هم به آنها داده میشود. اگر چنانچه علائم هشدار در فرد طی اقامت پیدا شد، میتواند مراجعه کند تا اقدامات بعدی برای او انجام شود. معاون بهداشت وزارت بهداشت تصریح کرد: اما اگر فردی علائم شدیدتری داشته باشد، توسط پزشک و آمبولانس مستقیما به بیمارستانی که از قبل تعیین شده ارجاع داده میشود. آن بیمارستان دارای اتاقهای ایزوله تنفسی است و فردی که دچار بیماری شدید هست تحت مراقبت قرار میگیرد. رئیسی گفت: به طور خاص برای بیماری کروناویروس 2 نوبت تست «پیسیآر» به فاصله ۲۴ ساعت انجام میدهیم. اگر هر دو تست منفی باشد، به این معنی است که فرد دچار این نوع بیماری نیست و میتواند ترخیص شود ولی همچنان تحت مراقبت قرار دارد. رئیسی افزود: خوشبختانه در کشور تاکنون هیچ گزارشی از بیماری کروناویروس نداشتهایم. اینکه افراد با علامت تب یا سرفه را تحت معاینه قرار میدهیم، فقط به خاطر رعایت احتیاط است، اگرنه وجود این علائم در فرد لزوما نشاندهنده کروناویروس نیست. وی ادامه داد: در تمام فرودگاههای بینالمللی کشور تیمهای آماده بهداشت مرزی حضور دارند اما بر اساس دستورالعمل بهداشت جهانی، بر چکاپ مسافرانی تاکید شده که از چین وارد کشور میشوند. سازمان بهداشت جهانی حتی محدودتر کرده و گفته هر مسافری را که از شهر «ووهان» چین میآید کنترل کنید ولی در کشور ما تمام مسافرانی که از چین میآیند مورد چکاپ قرار میگیرند. وی افزود: از ۱۵ ژانویه ۲۰۲۰ کشور چین چکاپ خروج برای مسافران قرار داده و به افرادی که علائم داشته باشند اجازه خروج نمیدهد. افراد بیماری هم که دیده شدهاند در سایر کشورها، قبل از ۱۵ ژانویه از چین خارج شدهاند. ما هم به تمام دانشگاههای علوم پزشکی کشور طی دستورالعملی اعلام کردهایم تمام افراد مشکوک را مورد ارزیابی و آزمایش قرار دهند.
***
[افزایش قربانیان کروناویروس به ۵۶ نفر]
با افزایش تلفات کروناویروس در چین، رئیسجمهوری این کشور نسبت به وخامت اوضاع هشدار داد. این بیماری تاکنون جان 56 نفر از چینیها را گرفته است. همچنین تاکنون ابتلای نزدیک به 2 هزار نفر به این ویروس کشنده تایید شده است. پس از تایید گزارشهایی از فوت ۱۳ بیمار در استان «هوبئی»، رئیسجمهوری چین گسترش فزاینده این بیماری را «وضعیتی وخیم» توصیف کرد. در شهر شانگهای اولین مورد فوتی بر اثر ابتلا به کروناویروس تایید شد. همچنین در استان «هوبئی» گزارشها از ابتلای ۳۲۳ نفر دیگر به این بیماری حکایت دارد. در استان «هنان» نیز یک نفر بر اثر ابتلا به این ویروس جان خود را از دست داده است. منشأ این ویروس شهر «ووهان» در استان «هوبئی» اعلام شده که به دیگر شهرهای چین از جمله پکن گسترش پیدا کرده است. همچنین دولت چین از شناسایی 5 مورد ابتلا به این ویروس در هنگکنگ، ماکائو و تایوان خبر داد. به گزارش اسکای نیوز، در کرهجنوبی، ژاپن، سنگاپور، تایلند، ویتنام، نپال، استرالیا، مالزی، فرانسه، ایالات متحده و کانادا هم مواردی از ابتلا به این کروناویروس گزارش شده است.
ارسال به دوستان
ادامه ارزیابیهای محافل آمریکایی از تأثیرات پنهان حمله ایران به پایگاه نظامیان آمریکا در عراق
سقوط اعتبار پنتاگون
گروه بینالملل: تبعات حمله ایران به پایگاه آمریکایی عینالاسد هر روز بیش از قبل دامنگیر دولت ترامپ میشود و روزی نیست که دولت آمریکا و پنتاگون در رسانههای آمریکا بابت پنهانکاری در اعلام تلفات واقعی عینالاسد و ناتوانی در پاسخ به ایران مورد شماتت قرار نگیرند. به گزارش «وطن امروز»، عینالاسد برای ترامپ مانند گردبادی شده است که آرامآرام در حال تبدیل به نماد تلاش ترامپ برای دروغگویی به مردم آمریکا و افکار عمومی دنیاست. سیر تحولات عینالاسد در حال عبور از یک حمله موشکی چندساعته است و برای دولت آمریکا عینالاسد هر روز در حال انفجار است. نکته قابل تامل تحولات جدید اینکه حالا منتقدان عینالاسد نه فقط رسانهها، بلکه اعضای اصلی هیات حاکمه آمریکا هستند که هر یک همین حالا یا در روزگاری نه چندان دور دارای سمتهای کلیدی بودهاند. دیر یا زود پای اسناد آمریکاییها درباره عینالاسد به رسانهها باز میشود و آن زمان مشخص خواهد شد عینالاسد چگونه قدرت آمریکا به عنوان پرخرجترین دولت تاریخ در حوزه نظامی را به چالش کشید.
در این میان رسانههای نزدیک به هیات حاکمه آمریکا نوک پیکان حملات خود را به سمت بخش کمتر دیده شده ماجرا یعنی از میان رفتن اعتبار و قدرت پنتاگون بردهاند. عینالاسد و سایر پایگاههای آمریکا در منطقه تا قبل از حمله ایران به عنوان خط قرمز بزرگ دولت آمریکا ترسیم شده بودند و به عنوان مثال ترامپ تهدید کرده بود با هدف قرارگرفتن هر هدف آمریکایی توسط ایران، جنگ تمام عیاری را آغاز خواهد کرد.
حالا وبسایت اینترنتی https://www.rollcall.com که در توصیف خود آورده از سال 1955 میلادی به طور تخصصی اخبار کنگره آمریکا را پوشش میدهد، با اشاره به افزایش روزافزون زخمیهای پایگاه عینالاسد، این ماجرا را یک افتضاح توصیف کرده و نوشته است: اعتبار پنتاگون زیر سوال رفته و این وضعیت در حال بدتر شدن است. نکته قابل تامل این گزارش اینکه مخاطبان این نشریه اینترنتی بینالمللی نیستند و به دلیل نوع پردازش اخبار این سایت به مسائل داخلی آمریکا، روشنفکران و نخبگان آمریکایی مهمترین مخاطبان آن هستند.
رول کال در ادامه مطلب خود به روند دروغگویی پنتاگون در اعلام آمار واقعی تلفات عینالاسد اشاره کرده و مینویسد: وزارت دفاع در اعلام تلفات ناشی از حملات ایران در تاریخ ۸ ژانویه به پایگاه عینالاسد در حال انجام یک تجربه جدید است. بامداد روز ۸ ژانویه و هنگامی که موشکهای ایران به پایگاه عینالاسد در عراق اصابت کرد، مقامات وزارت دفاع اعلام کردند هیچ تلفاتی بر اثر این موشکباران متحمل نشدهایم. از نگاه «رول کال» حتی همین مقدار دروغگویی هم نشان از ضعف پنتاگون نیست، بلکه آنچه مایه خجالت وزارت دفاع آمریکا شده، تغییر مداوم تعداد زخمیها در بیانیههای مختلف پنتاگون و سنتکام است. این نشریه در این ارتباط نوشته است: از آن زمان تاکنون، وزارت دفاع بیانیههای مختلفی درباره آن صادر کرده است. پنتاگون روز جمعه تایید کرد تعداد ۳۴ نفر از سربازان آمریکایی بر اثر حملات موشکی ایران دچار آسیب مغزی شدهاند. «جاناتان هافمن» سخنگوی پنتاگون در این باره به خبرنگاران گفت: در حالی که نیمی از آنها به کار بازگشتند، ۱۷ نفر همچنان در آلمان و ایالات متحده تحت مداوا هستند. از زمان انجام حمله تاکنون، پنتاگون نخست گفت این حمله هیچ تلفاتی نداشته است اما سپس 8 نفر، بعد ۱۱ نفر و اکنون ۳۴ تن را به عنوان رقم آسیبدیدگان نظامی آمریکا اعلام کرده است.
دیروز هم «جک تپر» خبرنگار سیانان در صفحه توئیتری خود نوشت: ۸ آمریکایی آسیبدیده در پایگاه عینالاسد، برای مداوا به آمریکا برده شدند و ۹ نفر در آلمان در حال درمانند.
از نگاه این رسانه نزدیک به کنگره آمریکا، روند دروغگوییهای پنتاگون به مرحله عجیبی رسیده است. سیانان از قول اسپر، وزیر دفاع آمریکا نوشت: ما معمولا این آمارها را اعلام نمیکنیم چرا که بیشتر موارد آن سرپایی بوده است. روز بعد، سخنگوی اسپر اعلام کرد ۳۴ نفر از سربازان دچار آسیب مغزی شدهاند. بخشی از چالش وزارت دفاع ریشه در این واقعیت دارد که آسیب مغزی برای پیشرفت و قابل تشخیص بودن، نیاز به گذشت زمان دارد. اگرچه اطلاعات دقیق همیشه بلافاصله در دسترس نیست و با ظهور علائم ممکن است تغییر کرده و ما آن را درک کنیم اما پنتاگون هفتهها برای ارزیابی آسیب به نظامیان آمریکایی زمان صرف کرده است. اظهارات اسپر نشان میدهد وزارت دفاع وضعیت پرسنل نظامی آسیبدیده در حملات به عینالاسد را با دقت پیگیری نمیکند؛ سربازانی که آسیبهای آنان به قدری جدی بوده که برای معالجه به آلمان یا آمریکا منتقل شدهاند.
این نشریه در ادامه نوشت: اسپر با یک واقعیت روبهرو است؛ اگر درباره تلفات حملات عینالاسد صادقانه سخن بگوید، با ترامپ دچار تناقض میشود. رول کال برای یادآوری عملکرد اسپر در دوران قبل از انتصاب به وزارت دفاع، به یکی از سخنان پیشین وی استناد کرده و مینویسد: وی گفته بود اگر از او خواستهای غیراخلاقی، غیرمنطقی یا غیرقانونی داشته باشند، از سمتش استعفا میکند. 7 ماه بعد این سوال مطرح میشود که آیا تضعیف موقعیت پنتاگون، اخلاقی است؟ از زمانی که در حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی ژنرال قاسم سلیمانی ترور شد تاکنون، اسپر سعی در توضیح یا توجیه اظهارات متناقض دولت دارد. جالبتر اینکه این نشریه حتی مواضع وزیر دفاع آمریکا و سایر مقامات نظامی آمریکا را با مواضع ترامپ در توجیه ترور شهید سلیمانی مقایسه میکند و در این فاز هم به انتقاد از عملکرد پنتاگون میپردازد. این نشریه نزدیک به کنگره آمریکا در اینباره نوشت: اسپر و ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، در ابتدا این ترور را برای جلوگیری از حمله قریبالوقوع به پرسنل ایالات متحده در منطقه، ضروری توصیف کردند. پس از نشستهایی پشت درهای بسته، برخی نمایندگان آمریکایی درباره چگونگی قریبالوقوع بودن این حملات ابراز تردید کردند. سپس ترامپ که این حمله را مشروع میداند، مکررا ادعا کرد ایران قصد داشته به 4 سفارت آمریکا حمله کند. اسپر در گفتوگویی تلویزیونی درباره این ادعا گفت: من هیچ مدرک مشخصی در ارتباط با این ۴ سفارتخانه ندیدهام. وی گفته این نظر رئیسجمهور بوده که خطری میتواند برخی سفارتخانههای آمریکا را تهدید کند. ترامپ سپس در پیامی توئیتری نوشت: واقعا این مهم نیست که یک حمله، قریبالوقوع بوده است. بر اساس گزارش انبیسی، انجام این حمله 7 ماه در حال بررسی بوده و اسپر نیز هیچ اشارهای به آن نکرده است. سردرگمی و بلاتکلیفی در پنتاگون و کاخ سفید و اتخاذ مواضع گاه صددرصد متناقض با یکدیگر پدیده تازهای است که تا قبل از حمله ایران به عینالاسد نمونهای نداشته است. این نشریه نزدیک به کنگره آمریکا تناقض دیگر رویکرد وزارت دفاع با آنچه از زبان ترامپ شنیده میشود را اینگونه بیان میکند: ماه گذشته، اسپر گزارشی از والاستریت ژورنال را که اعلام کرده بود پنتاگون در نظر دارد هزاران سرباز دیگر به خاورمیانه اعزام کند رد کرد؛ اقدامی که به نظر میرسد با وعدههای رئیسجمهور مبنی بر پایان دادن به جنگهای بیپایان در این منطقه در تناقض است. اسپر هنگامی که در مجمع دفاعی ریگان صحبت میکند، در پاسخ به این سوال که آیا این گزارش اخبار جعلی است، جعلی بودن آن را تایید میکند. این در حالی است که با وجود تنش آمریکا با ایران، هزاران سرباز دیگر به خاورمیانه فرستاده شدهاند. رول کال در پایان مینویسد: یکی از چالشهای مردم با دولت، حفظ صداقت و صحت کلام آنها در شرایطی است که رئیسجمهور راحت در حال دروغ گفتن به مردم آمریکاست. به عبارت دیگر، پنتاگون با ریاست اسپر مشکلی دارد به نام «اعتبار».
اینگونه به نظر میرسد که حمله به عینالاسد، اخراج آمریکا از منطقه را کلید زد. آنچه در عینالاسد نابود شد، نه فقط مرکز فرماندهی و هدایت پهپادی آمریکا، بلکه هیمنه و هیبت ساختگی ارتش این کشور بود. پنهان کردن تلفات واقعی عینالاسد، نابودی اعتبار جنگی ارتش آمریکا بود که زیرپای متحدان این کشور در خاورمیانه را هم خالی کرد.
***
چرا گروههای مخالف مقاومت خواهان اخراج آمریکا هستند؟
حسین آجرلو*: تظاهرات میلیونی مردم عراق در مخالفت با حضور نظامی آمریکا در این کشور را باید نقطه عطفی در تحولات خاورمیانه و بویژه عراق جدید تحلیل کرد. اینکه در بحبوحه جدالهای سیاسی عراقی- عراقی بین احزاب و طرفداران آنها برای انتخاب نخستوزیر و تشکیل دولت، تظاهرات میلیونی با حضور همه اقشار مردم عراق و برافراشته شدن پرچم این کشور به عنوان پرچم واحد تظاهراتکنندگان برگزار میشود تنها یک پیام دارد و آن تاکید جامعه عراق بر پایان اشغالگری آمریکا در کشورشان است. پیامی که خود آمریکاییها نیز آن را دریافت کردهاند و میدانند تداوم حضورشان به معنای افزایش تنشها و بیثباتی در عراق خواهد بود.
حضور نظامیان آمریکا در عراق برای عراقیها دیگر معنا و مفهومی ندارد. بعد از سقوط صدام و نظام بعث در عراق و همچنین پایان حکومت داعش که توسط نیروهای مردمی عراق صورت گرفت، آمریکا با جانبداری از گروههای سیاسی که عمدتاً در جهت عکس منافع ملی این کشور اقدام میکردند در مقابل دولت و مردم عراق صفآرایی کرده است. ناراحتی عراقیها از آمریکا پس از ترور سپهبد سلیمانی به عنوان میهمان دولت عراق و ابومهدی المهندس از فرماندهان نظامی رسمی عراق به انزجار رسید. اینکه هموطن آنها توسط یک نیروی خارجی ترور شده و آمریکاییها همچنان به حضورشان در عراق ادامه میدهند هویت ملی عراقیها را خدشهدار کرده است.
در این فضا، حمایت مردم عراق از نیروهای نظامیشان سبب شد مسأله اخراج آمریکا از عراق با جدیت دنبال شود. این جدیت نهتنها از سوی جریانهای مقاومت و حامیان آن، بلکه از سوی گروههای سیاسی رقیب و مخالف مقاومت هم وجود خواهد داشت. دلیل این مسأله نیز این است که عقلای عراق به این موضوع واقفند که تظاهرات میلیونی مردم عراق مهر تاییدی بر مصوبه پارلمان بر اخراج آمریکا و حمایت از گروههای مقاومت برای مقابله نظامی با نظامیان آمریکاست و از آنجا که آمریکا به دلیل حساسیت بر موضوع انرژی و امنیت رژیم صهیونیستی در خلیجفارس و سوریه با جبهه مقاومت درگیر نخواهد شد، عراق تنها میدان مبارزه بین نیروهای عراقی حامی مقاومت و آمریکا خواهد بود. ضمن اینکه عراقیها نمیتوانند جغرافیای خود را تغییر دهند و نیاز مبرم به برقراری روابط دوستانه با همسایگان از جمله ایران را ضروری میبینند. جمیع این موارد سبب شده تا همسویی جامعی بین گروههای سیاسی درباره اخراج نظامیان آمریکا از عراق صرفنظر از رویکرد کلی آنها شکل بگیرد. این رویه منجر به این خواهد شد تا مجموعهای که دولت آمریکا در عراق روی اقدامات اعتراضی و تظاهراتهای آن سرمایهگذاری کرده بود هم به محاق رود و عملاً عراق آماده اخراج آمریکاست.
کارشناس ارشد مسائل عراق*
ارسال به دوستان
ابراز انزجار عمومی نسبت به اظهارنظر نابجای ظریف درباره امکان مذاکره با آمریکا حتی پس از ترور حاجقاسم سلیمانی که پاسخ توهینآمیز ترامپ خطاب به او و ملت ایران را درپی داشت
شرم!
توئیت ترامپ: «وزیر امور خارجه ایران میگوید ایران خواستار مذاکره با ایالات متحده است اما میخواهد که تحریمها
برداشته شود. نه، مرسی!»
گروه سیاسی: همه چیز از مصاحبه عجیب ظریف با نشریه اشپیگل آلمان آغاز شد؛ جایی که او در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا مذاکره با آمریکا پس از ترور سردار سلیمانی را غیرمحتمل میدانید؟ اظهار داشت: «خیر، من هرگز چنین امکانی را رد نمیکنم به شرط آنکه آنها رویکرد خود را تغییر دهند و واقعیات را به رسمیت بشناسند. از نظر ما مهم نیست که چه کسی در کاخ سفید مینشیند. چیزی که اهمیت دارد نحوه رفتار آنهاست. دولت ترامپ میتواند گذشتهاش را جبران کند؛ تحریمها را بردارد و به میز مذاکره بازگردد. ما کماکان بر سر میز مذاکره هستیم».
پاسخ عجیب وزیر امور خارجه تنها 3 هفته پس از ترور شهید سلیمانی از سوی دولت آمریکا با واکنشهای متعددی در فضای داخلی کشور مواجه شده بود که ترامپ با جواب توهینآمیزی در توئیتر خود آن را رد کرد.
رئیسجمهور آمریکا در حالی پیشنهاد ظریف را با عبارت «وزیر امور خارجه ایران میگوید: ایران خواستار مذاکره با ایالات متحده است اما میخواهد تحریمها برداشته شود. نه، مرسی!» داد که این نخستین موضع توأم با عقبنشینی وزیر امور خارجه برای باز کردن باب گفتوگو در شرایط نابجا نبود.
با این همه اجماع داخلی پس از شهادت سردار سلیمانی، این احتمال را مطرح کرده بود که در چنین شرایطی دولتمردان از به زبان آوردن مجدد ایده مذاکره با ترامپ چشمپوشی کنند اما گاف جدید ظریف نشان از نهادینه شدن یک گفتمان سیاسی در قول و عمل دولتمردان داشت.
* چراغ سبز مذاکره در وضعیت قرمز جنگی
ترور فرمانده ارشد نظامی ایران و قبول مسؤولیت آن از سوی یک دولت نشانی کامل از یک تجاوز جنگی به حاکمیت ملی ایران دارد. نوع واکنش ایران به این اقدام خصمانه آمریکاییها و حمله موشکی کشورمان به پایگاه آمریکایی عینالاسد نیز به صورت متقابل حاکی از برقرار بودن یک شرایط جنگی میان دولت جمهوری اسلامی ایران و آمریکا دارد.
اتخاذ موضع مذاکراتی ظریف و مانع تلقی نکردن شهادت سردار سلیمانی بر امکان آغاز مذاکره مستقیم با دولت آمریکا، فراتر از مسأله حیاتی عزت ملی، نقش منفی غیرقابل انکاری بر وضعیت حادث فعلی میگذارد. نشان دادن چراغ سبز برای مذاکره با دولتی که دست به ترور یکی از فرماندهان ارشد نظامی کشور زده است، فارغ از آنکه خلاف عرف معادلات جهانی شناخته میشود، تنها از سوی کشوری احتمال میرود که شکست خود را در یک شرایط جنگی مقابل دشمن متخاصم به رسمیت شناخته باشد. موضع عجیب ظریف و پاسخ بیادبانه ترامپ که دور از انتظار نیز نبود، تنها پیامی را که در سطح جهانی میتواند مخابره کند پیام عقبنشینی و پذیرش نسبی شکست در مقابل طرف متجاوز است.
از سوی دیگر، طرح مجدد امکان مذاکره با دولت آمریکا در شرایطی که اجماعی کامل در سطح افکارعمومی ایرانیانی که در تشییع میلیونی پیکر شهید سلیمانی حاضر شدند و مطالبه انتقام این ترور را مطرح کردند شکل گرفته است، نشان از بیاعتنایی به فضای داخلی کشور نیز دارد. ظرفیت ملی و وحدت اجتماعی مردم ایران در سایه دشمنی آشکار یک کشور متخاصم موقعیتی نیست که همواره یک دولت بتواند آن را به دست آورد، مصاحبه ظریف در نقطه مقابل این جو غالب ضدآمریکایی کشور تنها یک فرصتسوزی ملی میتواند باشد.
* ظریف و اعتیاد به مذاکره خارجی
اعتیاد به مذاکره خارجی بهعنوان تنها راهحل ایجابی دولت حسن روحانی در مقاطع مختلفی خود را نمایان کرده است؛ اعتیادی که همواره باعث شده در بزنگاههای استراتژیک برخلاف مصلحت عمومی تصمیمگیری شود.
برای دولتی که در چنین منظومهای سیر میکرد هیچگاه تشکیل کمپین «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» در پاسخ به «عدم توافق بهتر از توافق بد است» طرفهای غربی هنجاری خلاف منافع ملی به شمار نمیرفت، تا آنجا که حتی ظریف در ماههای نخست ریاست خود بر دستگاه دیپلماسی کشور بدون هیچ ابایی رو به تمسخر سیستم دفاعی کشور بیاورد و مدعی آن شود که آمریکا میتواند با یک بمب خود تمام آن را از کار بیندازد.
در چنین فضایی عمده مواضع رئیسجمهور و وزیر امور خارجه وی تا قبل از برجام عمدتا پیام «اضطرار ایران» برای قبول شرایط حداکثری در راستای دست یافتن به توافق بود و پس از توافق نیز که با عهدشکنیها و در نهایت خروج طرف اصلی توافق از آن همراه بود، باز هم پیام «ماندن به هر قیمت» را ارسال کرد و آمریکا و اروپاییها را به این اتفاق نظر رساند که هیچ عملی از سوی آنان با عکسالعملی از سوی کشورمان مواجه نخواهد شد.
در این موقعیت، موضع عجیب ظریف در مصاحبه اخیر وی با نشریه اشپیگل آلمان که با واکنش تند افکار عمومی و عصبانیت مردمی که تنها چند هفته از مواجههشان با ترور فرمانده ارشد نظامی کشورمان میگذرد مواجه شد، هرچند نشان و نمایی از یک گاف فراموشناشدنی میداد اما میتوان آن را انعکاسی از همین اعتیاد به مذاکره در هر شرایطی دانست.
جواب تند و تمسخرآمیز ترامپ به موضع ظریف که از همان ساعات اولیه واکنشهای متعددی را در فضای داخلی کشور با خود به همراه داشت، هرچند بار دیگر نشانی از رویکرد ثابت و تغییرناپذیر آمریکاییها برای تحقیر ایرانیها بود اما در جایگاه خود تبدیل به نمادی کامل از اعتیاد ظریف و گفتمان جریان سیاسی غربگرا برای تن دادن به مذاکره حتی 20 روز پس از ترور فرمانده نظامی کشور که به نوعی تجاوز به حاکمیت یک کشور است شد و نشان از آن دارد که هیچ اقدامی در هیچ سطحی و با هر بیانی هم که باشد نمیتواند تغییری در چشمانداز سیاسی و منظومه فکری ظریف ایجاد کند.
* تجربهای خالی از دستاورد؛ از اوباما تا ترامپ
فراتر از اعتیاد مذاکراتی ظریف که بازتابی از منظومه فکری دولت در نسبت با جهان بیرونی است، میتوان سوال اصلی پیرامون اظهارات اخیر وزیر امور خارجه را مبتنی بر تجربه مذاکراتی وی پرسید. ظریف در حالی کماکان از گزینه مذاکره حتی در چنین موقعیتی نمایندگی میکند که تجربه مذاکراتی وی در شرایطی که بیشترین همراهی و دامنه اختیارات به او اعطا شده بود، در مقابل دیدگان همه و در معرض قضاوت قرار دارد.
آن توافقی که به گفته رئیسجمهور ساختمان تحریمها را ترک انداخته بود، امروز به اقرار حسن روحانی و دولتمردانش به گونهای بازسازی شده است که در طول تاریخ هیچ کشوری نمونه مشابه آن را نمیتوان پیدا کرد؛ توافقی که اعتراض به نقض آن، ایران را بر اساس مکانیسم ماشه در جایگاه متهمی که باید تحریمهای اقتصادی آن مجددا بازگردد، قرار داده است.
بر این مبنا در شرایطی که ظریف باید در مقام پاسخگویی برای عدم دستاورد مذاکرات چندین ساله خود باشد، طرح دوباره این ایده آن هم چند روز بعد از نهی صریح رهبر انقلاب از هرگونه مذاکره با آمریکا تنها میتواند به طرف متخاصم جسارت بیشتری در لحن و عمل اعطا کند.
* همان همیشگی
تجربه 7 ساله دولت حسن روحانی که دال مرکزی آن بر مبنای حل مشکلات داخلی از طریق مذاکره خارجی بنا شده بود و شکستهای پی در پی آن در برهههای مختلف که هیچگاه تغییری در رویه سیاستگذاری و اجرایی دولت به وجود نیاورد، گواهی روشن بر این پیشفرض است که نهتنها در سطح اقتصادی که در سطح سیاسی نیز دولت تدبیر و امید دچار یک «بیعملی» در مواجهه با هر اقدامی از سوی طرف خارجی است.
طرح مجدد احتمال و امکان مذاکره با دولتی که با توهینآمیزترین ادبیات سیاسی رو به تحقیر ملی و تجاوز به حاکمیت کشورمان آورده است، میتواند گویای همین نکته باشد که موضع ظریف در مصاحبه با نشریه اشپیگل آلمان فراتر از هر گاف سیاسی، یک آینه تمامنما از عدم به رسمیت شناختن تواناییهای داخلی در مواجهه با فشارهای خارجی است.
عمر دولت یازدهم و دوازدهم با مصادیق بیشماری از نادیده گرفتن ظرفیتها و امکانات درونی کشور در شرایط فشار خارجی به پایان خود نزدیک میشود. زمانی که نقض مکرر توافق نامتوازن برجام، خروج آمریکا از آن و اقدام بیشرمانه این دولت در ترور یک مقام رسمی کشورمان که به دعوت رسمی کشوری دیگر به خاک آن سفر کرده بود، گویای همین نکته است که روحانی و مجموعه دولت او که برآمده از گفتمانی بر پایه غربگرایی و تعامل با کشورهای مرکزی برای دست یافتن به حداقلی از پیشرفت بوده، هیچ آلترناتیوی برای پیش بردن کشور در سایه عدم همکاری دیگر طرفها ندارند. هر چند این سخنان از نخستین روزهای روی کار آمدن حسن روحانی بارها در فضای سیاسی و رسانهای کشور طرح شده بود اما تاکید اخیر رئیسجمهور بر بلد نبودن اداره کشور بدون حضور و مشارکت طرفهای خلف وعده کرده و نظراتی مشابه آنچه ظریف در مصاحبه اخیر خود به آن اقرار کرد، گویای همین مهم است. زنده نگهداشتن ایده مذاکره فارغ از احتمال عملی شدن آن، زنده نگه داشتن گفتمانی است که برای اداره کشور تنها یک راهحل خارجی را میتواند تجویز کند.
ارسال به دوستان
اصل مطلب را بگو آقای ظریف!
حسن رضایی: محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه اخیرا در گفتوگو با مجله آلمانی اشپیگل از آمادگی مشروط ایران برای مذاکره با دولت ترامپ پس از ترور شهید سپهبد قاسم سلیمانی سخن گفته است. سوال مشخص خبرنگار اشپیگل این بوده که آیا با توجه به ترور سردار سلیمانی، شما امکان مذاکره [با آمریکا] را رد میکنید؟ آقای ظریف هم در پاسخ گفته است: «نه، هرگز... دولت ترامپ میتواند گذشته خود را اصلاح کند، تحریمها را لغو کند و به میز مذاکره بازگردد. ما همچنان در میز مذاکره هستیم. آنها میز مذاکره را ترک کردند». وزیر امور خارجه کشورمان در بخشی دیگر از همین مصاحبه میگوید: «متأسفانه، اروپا، ایران را شریک خود نمیداند! بگذارید برای اروپاییها شفافسازی کنم: اگر آنها بخواهند به تعهداتشان عمل کنند، ما آمادگی داریم تا خیلی فوری به تعهد کامل بازگردیم». چنانکه مشخص است، سخنان آقای ظریف بیش از آنکه به مواضع نماینده یک کشور خیانتدیده، زخم خورده و طلبکار شبیه باشد، به گلایههای دوستانه کودکان هنگام قهر و آشتی از یکدیگر شباهت دارد.
این حد از ملایمت در مواجهه با خائنان معاهده برجام و قاتلان سردار ملی کشور اما چگونه قابل توجیه است؟ براستی، آقای ظریف و همکارانش پس از 2 سال سر کار گذاشته شدن توسط اروپا هنوز نمیدانند اروپا هرگز قدمی در راستای انجام تعهدات برجامی خود برنخواهد داشت؟ بعید است ندانند! مهمتر اینکه آیا نمیفهمند حرف زدن از تمایل به مذاکره با ترامپ در شرایط فعلی، چیزی جز کمک به کمپین تبلیغاتی او در انتخابات نیست؟ طبعا این را هم میفهمند! پس این کدام عقل سلیم است که به آقای ظریف و همکارانش میگوید در شرایط فعلی هم چنین مواضعی اتخاذ کنند؟ پیش از پاسخ به این سوال، لازم است واکنش ترامپ به اظهارات آقای ظریف را مورد توجه قرار دهیم. دونالد ترامپ فورا با استفاده از پاس گل آقای ظریف، به فارسی توئیت کرده: «وزیر امور خارجه ایران میگوید ایران خواستار مذاکره با ایالات متحده است اما میخواهد که تحریمها برداشته شود. نه، مرسی!»
«نه، مرسی!» ترامپ را میتوان خلاصه پاسخ غرب به توهم رفع تحریمها از رهگذر مذاکره در تمام 7 سال گذشته دانست. غرب کاملا به این واقعیت توجه دارد که چسبندگی دولت آقای روحانی به برجام در حال حاضر اگر بیش از دوره مذاکرات برجام نباشد، کمتر نیست. شهریورماه 93 محمدجواد ظریف در همین زمینه به رادیو ملی آمریکا گفته بود: «هر نوع توافق را با عدم توافق قیاس کنید، باید بگویم آشکار است که حصول یک توافق بسیار بهتر است». سخنان اخیر آقای ظریف نیز برداشت دیگری از همان رویکرد سابق دولت به مسأله توافق به هر قیمتی است، با این تفاوت که پس از 7 سال خیانت دیدن از غرب و ترور رسمی و علنی سردار سلیمانی توسط دولت آمریکا بیان شده است. وزیر امور خارجه البته در پاسخ به ترامپ نوشته بهتر است به متن مصاحبهاش با اشپیگل رجوع کرده تا اینکه به سخنان فاکسنیوز گوش کند!
ارجاع وزیر امور خارجه اما دقیقا به همان متنی است که در ابتدای این یادداشت آمد و در آن صریحا و دقیقا بر امکان مذاکره با آمریکا حتی پس از ترور سردار سلیمانی تاکید شده است. با تمام انتقادات وارده بر این موضع اما دلیل این تاکید طبعا باید آن باشد که آقای ظریف و دولت هنوز هم در مذاکره با آمریکا منافعی برای کشور یا دولت میبینند. منافع چنان مذاکرهای برای کشور و منافع ملی طی 7 سال گذشته به روشنی مشخص شده است. منفعت ارسال مجدد پالس مذاکره با آمریکا برای دولت اما چیست؟ ظاهرا در پاسخ باید به 2 مورد اشاره کرد. اول خیال جلوگیری از نهایی شدن مکانیسم ماشه و برملا شدن واقعیت مفتضح برجام با ارجاع مجدد پرونده ایران به شورای امنیت. دوم، خریدن زمان برای حامیان سیاسی برجام در انتخابات آینده مجلس و ریاستجمهوری حتی با حفظ لاشه چاک چاک برجام.
به واقع، مخاطب اصلی سخنان اخیر وزیر امور خارجه را نه شخص ترامپ، که باید دولتهای اروپایی دانست. آقای ظریف در مصاحبه با یک نشریه معتبر اروپایی احتمالا سعی دارد این پیام را به آنها منتقل کند که ما حتی پس از فاجعه ترور سردار ملیمان توسط کشور نابودکننده برجام نیز، باز هم آماده مذاکره حتی با همین ترامپ هستیم، لذا جا دارد شما پرونده چنین کشور منفعل و خوبی را با استفاده از مکانیسم ماشه به شورای امنیت نبرید! آقای ظریف البته بهتر بود مشخصا به این اشاره کند که ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت، مساوی با مرگ ابدی غربگرایی و غربدوستی در ایران خواهد بود. چنین رویکردی اولا از طرح معامله خیالی بر سر خون مطهر سردار ملی کشور صورت بهتری داشت و ثانیا ایشان را هم زودتر به مقصود مذکور میرساند.
ارسال به دوستان
بودجهای که اصلاحشدنی نیست
قدرت گرفتن غیرمولدها در بودجه 99
میثم مهرپور*: اصلاح به معنای ایجاد تغییر مثبت در یک روند یا جریان است. وقتی فرآیند، روند یا پدیدهای دچار تغییر و تحول نشده یا تغییرات ایجاد شده در راستای بهبود عملکرد آن نباشد طبیعتا نمیتوان از عبارت اصلاح برای آن پدیده استفاده کرد. شرایط خاص اقتصاد کشور در سالهای اخیر به دلیل افزایش فشارهای تحریمی، کاهش درآمدهای نفتی، کاهش فعالیتهای مولد و افزایش فعالیتهای سفتهبازانه در اقتصاد ایران را میتوان در وضعیتی دانست که انجام اصلاحات ساختاری در اقتصاد ایران بویژه بودجه به عنوان سند تنظیمکننده دخل و خرج کشور را ضروری میکند.
تجربه بسیاری از کشورهای دنیا در دهههای گذشته نشان داده اصلاح و ایجاد تغییرات ساختاری در بدترین شرایط اقتصادی این کشورها توانسته اقتصادهای فشل و به هم ریخته آنها را طی یک برنامه میانمدت، دگرگون کند. اقتصادهایی که شرایط امروز اقتصاد ایران در قیاس با آنها بسیار مترقیتر و پویاتر است.
1- آلمان: قریب به 80 سال پیش و بعد از پایان جنگ دوم جهانی، آلمان، کشوری ویران و البته در اشغال 3 کشور انگلستان، فرانسه و آمریکا با انبارهایی خالی از کالا، تورمی لجامگسیخته و اقتصادی کاملا فروپاشیده بود. حضور یک اقتصاددان خواهان تغییر و اصلاح اقتصادی- بویژه در حوزه اصلاحات ارزی- به نام ارهارد راه پیشرفت و خروج آلمان از آن فضا را کلید زد. تاکید اصلی ارهارد و نسخه درمانی او برای اقتصاد آن سالهای آلمان آنطور که در کتاب «شکوفایی اقتصادی از مسیر رقابت» مینویسد، ایجاد رقابت برای افزایش تولید بود. دورانی که شروع آلمان قدرتمند در اقتصاد، محصول برنامهریزی و تغییرات شکلگرفته در همان ایام است.
2- آمریکا: رکود تاریخی و بیسابقه 1929 میلادی در آمریکا کارگران را آواره این ایالت و آن ایالت کرده بود. کارخانهها تعطیل و کارگران بیکار بودند. نگاه جدید «کینز» به طرف تقاضا و روی کار آمدن دولت «روزولت» با شعار «تغییر در بازیگران اقتصادی» در اوج بحران اقتصادی این کشور را نجات داد. اتفاقا اقتصاد قدرتمند آمریکا در سالهای آتی نیز از دل همین بحران بیرون آمد.
کشورهای بیشمار دیگری از ترکیه تا برزیل و... را نیز میتوان در این لیست قرار داد. کشورهایی که با اصلاح ساختارهای اقتصادی خود البته متناسب با شرایط و ویژگیهای بومی خود طی یک برنامه میانمدت، از شرایط نامطلوب اقتصادی به شرایطی مطلوب رسیدند.
* خبری از اصلاح نیست
نگاهی به لایحه بودجه 99 نشان میدهد بهرغم تأکیدات حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی مبنی بر اصلاح ساختاری بودجه نهتنها هیچ تغییر و تحولی نسبت به سالهای گذشته رخ نداده بلکه برخی تغییرات جزئی نشان از تغییر منفی در اقتصاد دارد که به اختصار به آن میپردازم.
الف- عدمتغییر در حوزه درآمدهای مالیاتی: درآمدهای مالیاتی در حالی قرار است از ۱۴۵ هزار میلیارد تومان سال ۹۸ به ۱۷۵ هزار میلیارد تومان در سال 99 برسد که افزایش ۳۰ هزار میلیارد تومانی(25 درصدی) در کشوری که دارای تورم ۳۰ تا ۴۰ درصد است، نشاندهنده عدم تغییر در موضوع درآمدهای مالیاتی است، چرا که این افزایش درآمد ناشی از تورم موجود در اقتصاد و مالیات دریافتی از افزایش دستمزدها و درآمدهای مالیات بر ارزش افزوده خواهد بود لذا هیچ اتفاقی ولو اندک و جزئی در حوزه مالیات به عنوان یکی از ابزارهای اداره کشور، هدایت اقتصاد و حرکت به سمت بودجه «مالیاتپایه» رخ نداده که خود این موضوع یک ضعف بزرگ است. این وضعیت به این معناست که فعالیتهای سفتهبازانه همچنان از پرداخت مالیات معاف است و افزایش درآمدهای مالیاتی در بودجه 99 بدون ایجاد هیچ تغییری در پایههای مالیاتی و تحول در نظام مالیاتی کشور محقق خواهد شد.
* فروش اوراق، بازی 2 سر باخت
ب- افزایش فروش اوراق: درآمد پیشبینیشده ناشی از فروش اوراق در بودجه سال ۹۹ با افزایشی صددرصدی از ۴۰ هزار میلیارد به ۸۰ هزار میلیارد تومان رسیده است. میزان سود این اوراق و بازپرداخت آن از سوالات و ابهاماتی است که در این موضوع وجود دارد. چنانکه با فرض یکسان بودن ریسک خرید این اوراق با سپردهگذاری در بانکها، عامل تعیینکننده در موفقیت فروش این 80 هزار میلیارد تومان اوراق مالی توسط دولت، نرخ سود آن خواهد بود؛ به طوری که به نظر میرسد تعیین نرخ سود این اوراق در محدوده نرخ سود سپردههای بانکی از جذابیت کافی برخوردار نخواهد بود و فروش این اوراق را با شکست مواجه خواهد کرد. با این حال 2 حالت کلی برای این موضوع متصور است؛ یا دولت موفق به فروش 80 هزار میلیارد تومان اوراق مالی در سال 99 میشود که در این صورت موفق به بیسابقهترین آیندهفروشی در اقتصاد ایران شده است؛ یا این حجم از اوراق به دلیل عدم رقابت با سود سپردهها یا بازارهای موازی (مانند ارز، طلا و مسکن) به فروش نمیرسد که هر میزان عدم فروش این اوراق، موجب کسری منابع درآمدی در بودجه عمومی خواهد شد.
پ- فروش اموال مازاد دولتی: این رقم در لایحه بودجه ۹۹ در حالی ۵۰ هزار میلیارد تومان پیشبینی شده است که عایدی دولت از فروش اموال دولتی در سال 98 چیزی حدود 4 هزار میلیارد تومان بوده است. در این میان 2 نکته مهم وجود دارد؛ نکته اول سازوکار فروش این اموال و وجود مسائلی چون عدم شفافیت در نحوه قیمتگذاری و مکانیسم واگذاری این اموال است. دوم اینکه اساسا عدم اداره کشور از طریق درآمدهای مالیاتی و اتکا به درآمدهای ناشی از فروش نفت موجب شده با کاهش درآمدهای نفتی، کشور دچار کسری بودجه شود. این در حالی است که عمده دلیل وجود این مشکل در اقتصاد ایران نقش بالای فعالیتهای غیرمولد و عدم رشد اقتصادی «تولیدمحور» است. در چنین اقتصادی حتی به فرض پذیرش سلامت در واگذاری این اموال این سوال جدی مطرح است: چه کسانی متقاضی خرید این اموال خواهند بود؟ به نظر میرسد اتفاقا عمده متقاضیان خرید این اموال کسانی باشند که خودشان از عوامل و دلایل ایجاد چنین شرایطی [افزایش فعالیتهای سفتهبازانه و عدم هدایت منابع به سمت فعالیتهای مولد] در اقتصاد ایران هستند؛ موضوعی که نهتنها اصلاحگر روند موجود نخواهد بود بلکه به رشد فعالیتهای غیرمولد میانجامد.
در خاتمه باید اذعان داشت بودجه ۹۹ نهتنها گامی در راستای اصلاح نیست بلکه تغییرات رخداده در این بودجه را میتوان در راستای افزایش قدرت گرفتن و پررنگتر شدن فعالیتهای غیرمولد و کمرنگتر شدن بخش واقعی اقتصاد دانست.
کارشناس ارشد اقتصاد*
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|