|
چرا تازهترین مستند مایکل مور از روی یوتیوب حذف شد؟
سانسور به نفع وال استریت
گروه فرهنگ و هنر: مدتی پیش که جاش فاکس، کارگردان آمریکایی کمپینی علیه تازهترین مستند مایکل مور ترتیب داد، این اقدام او با واکنشها، حمایتها و البته اعتراضهایی مواجه شد، چرا که مایکل مور باز سراغ موضوعی جنجالبرانگیز رفته بود و از «سرمایهداری سبز» و دروغهایی که برخی فعالان محیط زیست به نفع نظم سرمایهداری مطرح میکنند، پرده برداشته بود. با این همه کمتر کسی تصور میکرد این مستند پس از چند هفته از یوتیوب حذف و سانسور شود. به گزارش «وطن امروز»، ماه گذشته بود که متخصصان حوزه آبوهوا خواستار جلوگیری از نمایش جدیدترین مستند ساخته «مایکل مور» به دلیل ارائه اطلاعات اشتباه و گمراهکننده شدند. دانشمندان حوزه آب و هوا و فعالان محیط زیست اعلام کردند مستند جدید «سیاره انسانها» به تهیهکنندگی مایکل مور در نقد «جنبش زیستمحیطی سبز» اثری خطرناک، گمراهکننده و مخرب است که باید از نمایش آن جلوگیری شود. همزمان گروهی از طرفداران محیطزیست با حمایت جاش فاکس، کارگردان آمریکایی از Films For Action، توزیعکننده سیاره انسانها، درخواست کردهاند این مستند از یوتیوب حذف شود و سازندگان آن به دلیل ارائه اطلاعات نادرست عذرخواهی کنند. این فشار البته باعث شد مدیران توزیعکننده مستند، برای مدتی این مستند را حذف کنند. فشار جریان والاستریت که سود زیادی از جنبشهای زیستمحیطی میبرند، فضای شدیدی علیه این مستند ایجاد کرد. مستند از روی وبسایت اختصاصی شرکت حذف شد. مدتی بعد اما دوباره این مستند روی سایت بارگذاری شد و مدیران Films For Action در بیانیهای جدید گفتند: در نهایت تصمیم گرفتیم مستند را دوباره در وبسایت قرار دهیم. معتقدیم سواد رسانهای و نقد و بحث بهترین راه حل در برابر اطلاعات نادرست است.
اما مستند که روی یوتیوب قرار گرفته بود، پس از چند هفته مجددا حذف شد. آنطور که ددلاین نوشته است: اعتراض مایکل مور و جف گیبز به حذف مستند جنجالیشان راه به جایی نبرده است. «سیاره انسانها» که به رایگان در یوتیوب به اشتراک گذاشته شده بود دیگر در دسترس نیست و مور بهعنوان تهیهکننده و گیبز بهعنوان نویسنده/کارگردان گفتهاند تازه امروز از این موضوع مطلع شدهاند، این در حالی است که فیلم آنها فقط در یک ماه بیش از 3/8 میلیون تماشاگر داشته است. گیبز با انتشار بیانیهای اعلام کرده این عمل به معنی سانسور مستقیم به دلیل نقدهای سیاسی از این فیلم است. در حالی که گفته شده حذف این فیلم برای عدم رعایت کپیرایت در ۴ ثانیه از فیلم است، گیبز معتقد است هیچ نقض کپیرایتی در این فیلم وجود ندارد و در واقع یوتیوب با سوءاستفاده از قانون کپیرایت دست به حذف فیلمی زده که نشان میدهد چگونه برخی جنبشهای محیطزیستی خودشان به دامان والاستریت لغزیده و در برابر «سرمایهداری سبز» کوتاه آمدهاند. گیبز البته قبلا با پیشبینی سانسور این مستند گفته بود: هر تلاشی برای ممانعت از پخش فیلم مصداق واقعی سانسور است.
در سوی مقابل اما یوتیوب گفته است در ۴ ثانیه از این فیلم عملیات استخراج از معدن فلزات کمیابی را نشان میدهد که در ساخت توربینهای بادی به کار میروند و بدون مجوز مورد استفاده قرار گرفته است. به گزارش مهر، مور این ویدئو را ماه پیش و در آستانه روز زمین منتشر کرده بود. تمرکز اصلی این مستند بر این است که «راهحلهای سبز» درباره سوختهای فسیلی برای نجات زمین و جلوگیری از گرم شدن زمین وعدههایی نادرست است که در نهایت به مصرف بیش از حد و کاهش منابع منجر میشود. این فیلم همچنین سوالاتی درباره نظرات علاقهمندان به محیطزیست از جمله ال گور، معاون سابق رئیسجمهوری آمریکا و مسائل مالی مرتبط به آن ارائه میکند. همانطور که گفته شد این مستند با واکنشهای سفت و سختی مواجه شد. از جمله این واکنشها کمپینی است که جاش فاکس، کارگردان نامزد اسکار برای فیلم «گازلند» کمپینی در توئیتر علیه این مستند به راه انداخت و خواستار این شد که سازندگان و توزیعکنندگان فیلم، مانع انتشار آن شوند و فیلم را گمراهکننده و پوچ خواند. تلاش فاکس البته با واکنشهای جدی روبهرو شد و انجمن قلم آمریکا این اقدام را تلاشی برای سانسور خواند.
***
[انتقاد «سیاره انسانها» از فناوریهای ناقص]
«سیاره انسانها» که همزمان با روز زمین توسط «مایکل مور» تهیهکننده این فیلم منتشر شد، راهکارهایی را که تاکنون برای حفظ محیطزیست ارائه شده است، مورد نقد قرار داده و آنها را به چالش میکشد. این مستند سوالهایی را راجع به برخی فناوریهای زیستمحیطی مطرح میکند که قابل تأمل است اما همین اندازه نیز مورد تحمل واقع نمیشود و یوتیوب آن را سانسور میکند! در «سیاره انسانها» ماشینهای برقی و انرژی خورشیدی آنگونه که در این سالها تبلیغ شدهاند، قابل اعتماد جلوه داده نمیشوند و کارکردشان به سوختهای فسیلی وابسته تلقی میشود. این مستند همچنین به انتقاد از «ال گور» فعال محیطزیست و سیاستمدار آمریکایی به دلیل حمایت از فناوریهای ناقص به جای ارائه راهکارهای مناسب و واقعی برای بحران آب و هوایی و تغییرات اقلیمی پرداخته است. مثلا در جایی از این مستند خط تولید شورولت ولت پلاگین هیبرید (Chevrolet Volt) نمایش داده میشود. در این بخش از مستند که به خط تولید شورولت ولت در سال 2010 مربوط است، سخنگوی جنرال موتورز اعتراف میکند برای شارژکردن این خودرو از زغالسنگ استفاده میشود. سپس گفته میشود شبکه شارژ چنین خودرویی از حدود ۹۵ درصد زغالسنگ استفاده میکند. این گزارههای مستند البته از جهت علمی بودن مورد نقد قرار گرفته اما مور معتقد است مستند باید نمایش داده شود تا چالشهایی که او برای انرژیهای تجدیدپذیر برشمرده است، واکاوی شود.
مستند «سیاره انسانها» پیش از این در جشنواره فیلم «ترورس سیتی» نیز به نمایش گذاشته شده بود و «مایکل مور» آن را مهمترین فیلم نمایش داده شده در تاریخ ۱۵ ساله جشنواره معرفی کرد. سانسور تازهترین مستند مایکل مور فارغ از محتوای علمی و غیرعلمیاش که درباره هر اثری قابل طرح است، معیاری برای تابآوری لابیهای سرمایهداری و مصرفگرایی در والاستریت است. وقتی جنبشهای زیستمحیطی به کارگزاران نظم سرمایهداری بدل میشوند، حداقل میتوان به فعالیتهای جانبدارانهای که آنها از محصولات والاستریت دارند، با نگاه تردید نگریست.
ضمن اینکه در این سالها با ورود ستارههای هالیوود به موضوعات مشابه و هزینه کلان این جنبشها این سوال مطرح میشود که این میزان هزینه برای کمپینهایی که باید منشأ مردمی داشته باشند، از کجا و برای تحقق چه هدفی تامین میشود؟ ضمن اینکه چند وقت یکبار اخبار تازهای از رسواییهای مالی در پروژههای زیستمحیطی در رسانهها منتشر میشود که بر تردیدها اضافه میکند.
ارسال به دوستان
از آمریکای جهانخوار تا آمریکای خوارِ جهان!
سارا هوشمندی: طی ۳-۲ ماه اخیر، زنجیرهای از تحولات مهم و به هم پیوسته تاریخی، این حقیقت را پیش چشم ما عریان کرد که آمریکای «جهانخوار» که چند صباحی خود را تنها ابرقدرت دنیا میخواند، حالا در جهانی چندقطبیشده به چنان افت هژمونیکی گرفتار آمده که به آمریکای «خوارِ جهان» تنزل مرتبه داده است. آمریکای رو به ضعف، با رئیسجمهوری درشتگو و هتاک که توسط هیأت حاکمه خودشان جاسوس دشمن [روسیه] خوانده میشود؛ لمپنی کاسبمسلک که در پی حق واسطگی برای بزرگترین شرکای بزرگترین اقتصاد جهان قلدری میکند و جنگ تجاری جهانی راه میاندازد اما همزمان از عهده مدیریت مطلوب کشتار یک ویروس در کشورش برنمیآید تا آمار یکصد هزار کشته - آمار غیررسمی خیلی بالاتر را مدعی است- روی دست یانکیها بماند.
«دونالد ترامپ» که با لافزنیهای توئیتری و ارسال 4 ناو جنگی به اقیانوس اطلس، ادعا میکرد نمیگذارد 5 نفتکش جمهوری اسلامی به ونزوئلا برسند، دست آخر مجبور شد در برابر ایران دست به یک عقبنشینی بزرگ زده و ماجرای پهپاد ساقطشدهاش در 11 ماه قبل و هدف قرار دادن بزرگترین پایگاهش در غرب آسیا [عینالاسد] توسط ایرانیان را به خاطر آورد و با سکوت خفتبار، رسیدن پی در پی نفتکشهای دشمنش به سواحل دشمن همسایهاش را نظاره کند.
یک) شاید بتوان گفت ترامپ بلوف هدف قرار دادن یا حداقل توقیف نفتکشهای جمهوری اسلامی را درست زمانی کلید زد که انتقادات از آمار تلفات و بیماران کرونازده آمریکایی به اوج رسید. وی هرگز جرأت و جسارت تعرض به کشتیهای با پرچم برافراشته جمهوری اسلامی ایران را ندارد اما برای بازی با افکار عمومی دنیا، مانور قدرت و دورکردن فضای داخلی آمریکا از انتقادات پیرامونش- ولو برای چند روز- درشتگویی کرد.
و البته مقامات سیاسی و نظامی کشورمان هم با اقتدار تمام رجزخوانیهایش را پاسخ دادند تا این فرد دیوانه را سر عقل بیاورند تا دست از پا خطا نکند و زدن یا توقیف کشتیهای ایرانی را از مخیلهاش بیرون کند.
دو) توئیتهای پی در پی ترامپ در واکنش به نزدیک شدن نفتکشهای ما به «الپالیتو» چنان ذلیلانه بود که بلافاصله موجی رسانهای در ایالات متحده برای سرزنش پاسخ ضعیف و غیرقاطع ترامپ در مقابل قدرت آشکار ایران به راه افتاد. ناگفته نماند دیگر رهبران غربی و رسانههای بینالمللی هم پس از پاسخ شجاعانه جمهوری اسلامی به تهدیدهای عصبی ترامپ، چند روز است در شوکند و زودتر از ترامپ از شوک در نمیآیند. با این حال دوباره این ظن بالا گرفت که ترامپ چه اسرار مگویی دارد که دیگر بار در مقابل ایرانیان کوتاه آمده است؟ آن هم در چنین مقطع حساسی؛ در آستانه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و کاهش روزافزون آرای وی در نظرسنجیها.
سه) اگر عناوین مهم رسانههای جهان در روزهای اخیر را مرور کنید با این حال و هوا مواجه میشوید که سپاه پاسداران با ساقط کردن پهپاد، توقیف نفتکش دزدان دریایی ملکه و سیلی مختصر «عینالاسد» در پی ترور سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی و تکیه بر گسترش قدرت موشکی، هژمونی جهانی آمریکا را به چالش کشیده و کاخ سفید و پنتاگون را در چندراهی تصمیمگیری، مستاصل کرده است.
حال شما اگر جای ترامپ یا حتی دولت سایه واشنگتن بودید، چه میکردید؟ باید ببینیم ترامپ برای کمرنگ کردن اقدام جسورانه ایران و شوک رسانهای حاصل از قدرتنمایی تهران چه میکند.
با برداشته شدن قدم چهارم از سوی ایران برای تحقیر ترامپ با رسیدن نفتکشهای طلایی، تمام سناریوهای ترامپ بینتیجه مانده و کافی است وی غلطی درباره باقی نفتکشهای در راه کند تا کشتیای آمریکایی در اطراف تنگه هرمز دیده شود و با پاسخ کوبنده ایران، دزدان دریایی سگ زرد هم پشیمان شوند. نتیجه آنکه امروز حرف اول و آخر را اقتدار میزند؛ نه وادادگی.
رو قوی شو اگر راحت جهان طلبی
که در نظام طبیعت ضعیف پامال است
ارسال به دوستان
درباره اظهارات جوزپ بورل مبنی بر پایان ادعای رهبری آمریکا دربر جهان
رهبری جهانی در قرنطینه کرونا!
ثمانه اکوان: با آغاز شیوع ویروس کرونا در جهان، انتظار میرفت دولت آمریکا که تاکنون خود را در بسیاری از بحرانهای جهانی به عنوان رهبر جهان معرفی کرده است دست به تحرک وسیعی برای به دست گرفتن دوباره رهبری جهانی بزند اما رویه انزواگرایانه دولت دونالد ترامپ که از چند سال پیش آغاز شده بود، این بار در بحران کرونا به اوج خود رسید. این انزواگرایی و توجه بیش از حد به شعار «اول آمریکا»، ایالاتمتحده را از یک ابرقدرت و رهبر جهانی به یکی از بازیگران ضعیف سیستم سیاسی دنیا تبدیل کرده است؛ بازیگری که نهتنها نمیتواند بحران جهانی را کنترل کند، بلکه در کنترل بحران داخلی نیز ناکام و شکستخورده باقی میماند.
درباره به سایه رفتن آمریکا در دوران شیوع کرونا مطالب زیادی نوشته شده است. از همان ابتدای مطرح شدن پاندمی یا جهانی شدن ویروس کرونا، دولت ایالاتمتحده به جای به دست گرفتن رهبری جهانی و تلاش برای بسیج کردن تمام کشورها از جمله متحدانش در اروپا و دیگر نقاط دنیا برای مبارزه با این بیماری، صلاح دید تنها به خودش فکر کند. البته در این راه شاهد اقدامات عجیب و غریب و دور از ذهن آمریکا در دزدی دریایی و هوایی از دیگر کشورهای دنیا نیز بودیم اما آنچه برای سالها همچنان در یادها مانده و ایالاتمتحده را برای گفتمانسازی درباره دیگر مسائل و بحرانهای بینالمللی با مشکل روبهرو میسازد، تلاش آن برای دور ماندن از صحنه اتفاقات جهانی و مخالفت با هر گونه چندجانبهگرایی در صحنه سیاست جهانی بود.
* چندجانبهگرایی قربانی شعار «اول آمریکا»
تا قبل از روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا، مهمترین مسأله در سیاست خارجی آن کشور، رسیدن به مفهوم چندجانبهگرایی یا همان بسیج کشورهای مشترکالمنافع و متحد در مقابل اتفاقات جهانی بود. با این حال دولت ترامپ ترجیح داد اقدامات مشترک و دستهجمعی را به اقدامات یکسویه و یکجانبه برای «حفظ آمریکا» تبدیل کند. مقایسه رفتار ترامپ با رؤسای جمهوری قبل از او در برخورد با بحرانهای جهانی، نشان میدهد مبارزه با شکلگیری همکاریهای بینالمللی در جریان ویروس کرونا دقیقا خلاف رفتار اوباما و حتی جرج بوش در بحرانهای اقتصادی سالهای 2008 و 2009 آمریکا بوده است. جرج بوش برای به راه انداختن جنگ در افغانستان و عراق یکتنه وارد ماجرا نشد و سعی کرد با ایجاد همکاری و هماهنگی بینالمللی، ائتلافی برای این اقدامات تشکیل دهد و با تقویت چندجانبهگرایی، مشکل امنیت آمریکا در درون مرزهایش را به مشکلی جهانی تبدیل کند. در شرایطی که بوش توانسته بود تهدید علیه آمریکا و منافعش را با گفتمان چندجانبهگرای خود به مشکل و تهدیدی جهانی تبدیل کند، دونالد ترامپ با پیش کشیدن مباحث مرتبط با ملیگرایی و شعار «اول آمریکا»، بحران جهانیای را که میتوانست با همکاریهای جهانی زودتر حل و فصل شود، به بحرانی صرفا آمریکایی تبدیل کرد. همچنین در شرایطی که دولت آمریکا میتوانست با برگزاری جلسات شورای امنیت، سران گروه G20 یا درخواست برای برپایی جلسات اینترنتی با سران کشورهای مختلفی که درگیر کرونا بودند، نقش مهمی در راهبردهای جهانی مبارزه با کرونا داشته باشد، ترجیح داد نگاه به درون داشته و همانطور که استفان والت، نظریهپرداز روابط بینالملل بیان کرده است، به نظرات رئالیستی بودن فضای بینالملل مهر تایید بزند.
* ترامپ رئالیست و افول آمریکا در جهان
والت در همان روزهای ابتدایی شیوع کرونا در آمریکا بیان کرد1 این بحران، چهره فضای بینالمللی را بار دیگر به سمت نظرات رئالیستی پیش میبرد. بار دیگر دولتها به عنوان بازیگران اصلی سیاست جهانی شناخته شده و در شرایط اضطراری، نگاهها همه به سمت ارکان دولت در تمام کشورها دوخته میشود. اگر هر چند سال یکبار نظریهپردازانی پیدا میشوند که بیان میکنند دولت دیگر در فضای بینالمللی بازیگر مهمی نیست و شرکتهای چندملیتی، سازمانهای بینالمللی، بازارهای جهانی یا حتی گروههای تروریستی بینالمللی به بازیگر اصلی در این عرصه تبدیل شدهاند اما در بحران کرونا بخوبی این مسأله نشان داده شد که دولت با تمام توانش و یا تمام تلاشش برای محوریت داشتن در اقدامات ملی و فراملی، هنوز هم بازیگری در فضای بینالمللی است. فضای بینالمللی نیز همانطور که واقعگرایان عقیده دارند، همچنان در شرایط آنارشی بوده و خودیاری به محور اصلی دولتها در روابطشان با دیگر کشورها تبدیل میشود. بعد از این، این رقابتهای بین دولتهاست که فضای بینالملل را در چنبره خود میگیرد و دیگر نمیتوان به سادگی درباره مفاهیمی چون چندجانبهگرایی، سیاست جهانی یا همکاریهای بینالمللی صحبتی به میان آورد.
اما آیا دیدگاه رئالیستی ترامپ به فضای جهانی، میتواند برای همیشه رقابتهای بینالمللی را جایگزین همکاریهای بینالمللی کرده یا رهبری آمریکا در جهان را به سمت ریاست آمریکا بر جهان تغییر دهد؟ زمانی که صحبت از رهبری آمریکا در جهان میشود، 2 نوع متفاوت از دیدگاه نسبت به رهبری به وجود میآید. اولین دیدگاه ریاست ایالاتمتحده بر جهان است که تا حد زیادی توسط عملیاتهای نظامی ناموفق و شکستخورده آمریکا در جهان به کلی زیر سوال رفته است اما دیدگاه دوم رهبری جهان توسط آمریکاست که آن هم این روزها با انزواگرایی ترامپ بشدت زیر سوال رفته است. ترامپ نمیتواند با نظامیگری به خواستههای خود برسد. جنگهای افغانستان و عراق، حل نشدن مسأله فلسطین با زور یا حتی مخالفتها و مقابلههای ایران با قلدرمآبی آمریکایی، نشان داده است ترامپ نمیتواند با رد رهبری جهانی آمریکا به دنبال ریاست آمریکا بر جهان باشد. زمانی که منافع مشترکی وجود نداشته باشد، کشورها دیگر به رهبری آمریکا اعتمادی ندارند. شریک شدن در سود ابرقدرت بودن آمریکا شاید برخی کشورهای اروپایی و اعراب منطقه غرب آسیا را با دولتهای ایالاتمتحده همراه میکرد و به ریاست و رهبری آمریکا در جهان مشروعیت میبخشید اما این روزها این کشورها در زیان دوستی با آمریکا شریک شدهاند و در شرایطی که خودیاری یا همان شعار «اول آمریکا» باعث به راه افتادن جنگ تجاری بین این کشورها و ایالاتمتحده شده، دیگر دلیلی برای سر سپردن به رهبری آمریکا نیز وجود ندارد. بر همین اساس است که جوزپ بورل، مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی بیان کرده است دوران رهبری آمریکا در جهان پایان یافته است2. او این مسأله را روندی میداند که از مدتها پیش در جریان بوده است اما مسأله کرونا به آن شدت بیشتری بخشیده است.
این روند به قدری سریع اتفاق افتاده است که بورل درباره پایان دوران رهبری آمریکا و ورود به عصر آسیایی هشدار داده و بیان میکند: مدتهاست تحلیلگران درباره پایان سیستم تحت رهبری آمریکا و ورود به عصر آسیا صحبت میکنند و این مسأله اکنون در مقابل چشمان ما در حال روی دادن است.
این مسأله البته مدتهای زیادی است که در مقابل چشم جهان در حال اتفاق افتادن است. زمانی که ترامپ سازمانهای بینالمللی را نادیده گرفته و به صورت یکجانبه سیاست خارجی آمریکا را پیش میبرد، زمانی که پیمان ناتو را بیارزش تلقی میکرد، زمانی که دولت او از قراردادهای بزرگ بینالمللی مانند توافق آب و هوایی پاریس یا برجام به دلایل واهی بیرون میآمد، زمانی که توافقهای چندجانبه نظامی مانند پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد را که باعث به وجود آمدن آرامش نسبی در فضای سیاستهای نظامی ابرقدرتها میشد بیاهمیت تلقی میکرد، و یا زمانی که با کشورهای اروپایی، کانادا، مکزیک و چین جنگ تجاری به راه انداخته بود، در همه این موارد در حال از بین بردن نظم فعلی جهانی بود و نمیدانست این کار در نهایت رهبری جهانی آمریکا را زیر سوال برده و این کشور را از منظر سیاست خارجی وارد دوره افول خود میکند.
* بیارزش شدن ارزشهای آمریکایی
مسأله دیگر در این میان اما ارزشهای آمریکایی است. یان برمر، استاد روابط بینالملل آمریکایی بیان کرده است: «اگر آمریکا در جنگ سرد بر کمونیسم پیروز شد به این دلیل بود که ایدهها و ارزشهای آمریکایی آن زمان بر کمونیسم ارجحیت و برتری داشت. رویای آمریکایی، آزادی، آزادی بیان، حکومت قانون و حکمفرمایی اقتصادی بازار آزاد در دهه 80 میلادی، ایدههایی برتر نسبت به کمونیسم به نظر میرسیدند و به همین دلیل مردم در بلوک شرق اروپا که تنها میتوانستند درباره این آزادیها رویاپردازی کنند، از آنها حمایت کردند3».
در طول چند سال گذشته دنیا به بیارزش بودن به ظاهر ارزشهای آمریکایی پی برده است. دولتهای مختلف در ایالاتمتحده جلوی آزادیهای مدنی را گرفتهاند، اقلیتهای قومی ـ نژادی در بدترین وضعیت خود طی چند سال اخیر قرار دارند و آزادی بیان در مطبوعات با درگیریهای لفظی ترامپ با خبرنگاران و فشار به رسانهها به اوج خود رسیده است. سیستم سرمایهداری دیگر ایدهای برای روزهای بحرانی ندارد و ناکارآمدی خود را در نقاط عطف تاریخی به نمایش گذاشته است و در نهایت رویای آمریکایی هر روز بیشتر از روز قبل به کابوس آمریکایی تبدیل شده است.
بیمعنی شدن ارزشهای آمریکایی، بویژه ناکارآمدی نظریه استثناگرایی آمریکایی که آمریکاییها و آمریکا را سرزمین و مردمی برگزیده میدانست که با تمام جهان تفاوت دارند و قادر به حل مشکلات و بحرانها هستند، این روزها بیشتر از هر زمان دیگری مفهوم رهبری آمریکا در جهان را با سوال مواجه کرده است. مهمترین سوال اما این است: «به ظاهر ابرقدرتی که توان رویارویی با یک بیماری را نداشته و مردمش به رکورد جهانی قربانیان کرونا انگشتنما میشوند، چگونه میتواند برای رهبری دنیا ایده داشته و آنها را اجرایی سازد؟» همانطور که استفان والت بیان کرده است: شاید آمریکا تا 80 ـ 70 سال پیش در ایجاد هماهنگی بینالمللی جهت تحقق اهداف جهانیاش خوب عمل میکرد اما نگاهی به تکرویها و یکجانبهگرایی آمریکا در طول بحران کرونا نشان داد دیگر نمیتواند رهبر خوبی برای دنیا باشد.
...............................................................................
پینوشت
1- https://www.belfercenter.org/publication/realists-guide-coronavirus-outbreak
2- https://americanpriority.com/news/eu-end-of-u-s-leadership-rise-of-china-happening-before-our-eyes-2/
3- https://www.npr.org/2020/04/30/848179346/pandemic-fuels-debate-trumps-america-first-or-u-s-global-leadership
ارسال به دوستان
مرهصدق در گفتوگو با «وطنامروز» مطرح کرد
یهودیان ایران سلاح به دست در برابر اسرائیل
بیانات رهبر معظم انقلاب در روز قدس علیه جنایات رژیم صهیونیستی با بازتاب گسترده جهانی مواجه شد. در این بین وزیر خارجه انگلیس که کشورش خود مخترع و مبتکر رژیم جعلی اسرائیل بوده به این سخنان واکنش نشان داد. «دومینیک راب» در پیام توئیتری خود سعی کرد با تحریف بیانات مقام معظم رهبری، بیانات ایشان را «اظهاراتی ضدیهودی» وانمود کند و ژست دفاع از یهودیان به خود بگیرد. این در حالی است که بارها امام خمینی و مقام معظم رهبری تاکید کردهاند جمهوری اسلامی حساب صهیونیسم به عنوان یک تفکر نژادپرستانه را از دین یهود جدا میداند. دکتر «سیامک مرهصدق»، نماینده یهودیان در ادوار هشتم، نهم و دهم مجلس شورای اسلامی درباره موضوع «جمهوری اسلامی و یهودیان» با «وطن امروز» گفتوگویی کرده است که متن اظهارات وی در ادامه میآید:
* صهیونیسم؛ داعش دین یهود
صهیونیسم یک قرائت داعشی از دین یهود است. همان طور که مسلمانان موظفند بیشتر از بقیه مردم دنیا با داعش مخالفت کنند، هم با جنبههای غیرانسانی داعش و هم با سوءاستفادهای که داعش از مفاهیم و ارزشهای اسلامی میکند، یهودیان هم موظفند بیش از سایر مردم دنیا با صهیونیستها مقابله کنند، هم به علت رفتارهای ضدانسانی آنها، هم به علت سوءاستفاده آنها از اسم یهود. اینکه صهیونیستها همه فسادهای وحشتناکشان و کودککشیها و صبرا و شتیلا به راه انداختنهایشان را به اسم دین یهود انجام میدهند، برای ما یهودیان بسیار دردناک است. تفکر صهیونیسم نهتنها از منظر انسانیت مردود است، بلکه نقطه مقابل ارزشها و تعالیم دین یهود است.
* وضعیت بهتر یهودیها در جمهوری اسلامی نسبت به دوران پهلوی
قانون اساسی دوران پهلوی، نگاه نامطلوب و غیراخلاقی به اقلیتهای دینی داشت. در آن قانون اساسی نسبت به اقلیتهای دینی نوشته بودند کلیمیها، مسیحیها و زرتشتیهای «مقیم ایران». این کلمه «مقیم ایران» بار حقوقی خاص خودش را داشت که در واقع باعث میشد این اقلیتها شهروند ایرانی محسوب نشوند اما در قانون اساسی جمهوری اسلامی نوشته شده «ایرانیان کلیمی، مسیحی و زرتشتی»، این یعنی به رسمیت شناختن کامل حقوق شهروندی.
یهودیان مانند دیگر اقلیتهای دینی در کمال آسایش در جمهوری اسلامی زندگی میکنند. ما هیچ وقت احساس نکردیم فشاری علیه اقلیتهای دینی در کشور وجود دارد.
اقلیتهای دینی در ایران آزادند یا در مدارس دولتی درس بخوانند یا در مدارس خاص خودشان. یهودیان بالاترین آمار قبولی در دانشگاههای دولتی ایران را به نسبت سایر اقلیتهای دینی دارند.
* مقام معظم رهبری؛ موسای زمان ما
یهودیان به علت ارزشهای توحیدی انقلاب اسلامی، هویت مشترکی با جمهوری اسلامی دارند؛ هویت مشترکی که نمونه آن در نسبت یهودیان و رژیم پهلوی وجود نداشت. باید اعلام کنم بین ما یهودیان و مقام معظم رهبری یک پیوند احساسی و عاطفی برقرار است. ایشان پدر معنوی همه موحدان ایران، بلکه همه موحدان جهان است. در دنیایی که سیاست با قدرتطلبی و جنگافروزی گره خورده است، رفتار مقام معظم رهبری در عرصه سیاست یادآور رفتارهای حضرت موسی است.
در زمان جنگ تحمیلی که من جوانتر و سالمتر از الان بودم، به عنوان یک امدادگر در جبههها حاضر میشدم. همین الان نیز با اینکه توان جسمیام کمتر شده است اما به عنوان یک پزشک جراح، آمادهام در هر عرصه جنگ و جهادی که پیش بیاید، حاضر شوم و انجام وظیفه کنم. برای من مهم نیست دشمن مقابل، صدام باشد یا نتانیاهو. در 8 سال جنگ تحمیلی خون جوانان اقلیتهای دینی با خون شهدای مسلمان در هم آمیخته شد؛ خونهایی که نهال انقلاب اسلامی را آبیاری کرد. الان نیز هر کس در برابر استقلال ما، آزادی ما و حاکمیت ملی ما بایستد، در برابر او خواهیم ایستاد. اگر احمقی پیدا شود که بخواهد به ایران حمله کند، با دفاع جانانه پیروان ادیان ابراهیمی و توحیدی مواجه خواهد شد.
* ایران؛ سرپناه یهودیان
ایران همیشه مهد آرامش برای زندگی یهودیان بوده است. زمانی که در قرون وسطا در اروپا، یهودیان و نواندیشان شکنجه میشدند، خیلی از روحانیون یهودی به ایران پناهنده شدند. در کاشان و یزد مقبرههای زیادی از روحانیون یهودی وجود دارد که در زمان قرون وسطا به ایران گریختهاند. حتی در زمان جنگ دوم جهانی که اوضاع بر یهودیان در اروپا و کشورهایی مثل لهستان سخت شد، یهودیان، ایران را برای پناه آوردن انتخاب کردند. در گورستانهای یهودی در ایران قبرهای فراوانی از یهودیان لهستانی میبینید که در ایران فوت و همینجا دفن شدهاند. ایرانیان همیشه دوستی ریشهدار و همزیستی مسالمتآمیزی با یهودیان داشتهاند و این نوع نگاه همچنان در جمهوری اسلامی هم ادامه دارد.
ارسال به دوستان
مجلس یازدهم چگونه میتواند دولت دوازدهم را به پذیرش مسؤولیت و پاسخگو بودن نسبت به عملکرد خود وادار کند؟
طرحی برای بیدولتی
گروه سیاسی: سرانجام قطار نمایندگان مجلس یازدهم به ایستگاه بهارستان رسید. امروز جلسه افتتاحیه یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی با حضور رئیسجمهور و رئیس قوهقضائیه برگزار میشود.
به گزارش «وطن امروز»، دفتر مجلس دهم با همه فراز و نشیبهایش به پایان رسید و به بایگانی خاطرات سیاسی تاریخ ایران پیوست؛ مجلسی که تصاویر مختلفی از جمله حمله داعش، سلفی گرفتن با موگرینی و تعطیلی 40 روزه به خاطر کرونا را در ذهن جامعه ثبت کرد تا در نهایت هم نمایندگانی که یکسومشان به علت پروندههای اقتصادی رد صلاحیت شدند، با بهارستان خداحافظی کرده و صندلیهای خود را به منتخبان جدید بدهند.
مجلس یازدهم کار خود را با 14 صندلی خالی آغاز میکند. فاطمه رهبر و محمدعلی رمضانی منتخبان تهران و آستانه اشرفیه به دلیل بیماری کرونا درگذشتند. همچنین شورای نگهبان از ورود سینا کمالخانی به مجلس به دلیل جعل مدرک تحصیلی خودداری کرد. تکلیف این 3 کرسی در انتخابات میاندورهای مجلس که همزمان با انتخابات ریاستجمهوری سال۱۴۰۰ خواهد بود، مشخص میشود.
کرونا همچنین مرحله دوم انتخابات را که قرار بود فروردینماه 99 برگزار شود به ۲۱ شهریور موکول کرد تا ۱۱کرسی دیگر هم تا آن تاریخ خالی بماند.
مجلس یازدهم اما کار خود را در یکی از حساسترین برهههای تاریخ انقلاب اسلامی شروع خواهد کرد؛ دورهای که از یک طرف ایالاتمتحده آمریکا با ریاستجمهوری افسارگسیخته ترامپ همه امکاناتش را بسیج کرده تا جمهوری اسلامی را به سازش و تسلیم بکشاند و در این راه از هیچ اقدام ایذایی و مخرب فروگذار نیست و از طرف دیگر شکست برجام و ناامید شدن دولت از برداشته شدن تحریمها- که تنها راهحل دولت برای اصلاح وضعیت اقتصادی کشور بود- مساله معیشت مردم را بیش از پیش سخت کرده است.
به همین دلیل است که هم مردم و هم فعالان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی از منتخبان مجلس یازدهم توقع دارند با اصلاح بسیاری از فرآیندهای معیوب فعلی در بدنه اجرایی و حاکمیتی، ریلگذاری صحیحی برای حرکت قطار کشور به سمت شاخصههای توسعه عدالتمحور داشته باشند.
* مسؤولیتپذیر کردن دولت دوازدهم، مهمترین کارویژه مجلس یازدهم
در آغاز کار دولت یازدهم، کمتر سخنرانیای را میشد پیدا کرد که حسن روحانی در آن از خزانه خالی و ویرانه بودن کشور چیزی نگوید و وعده تحول اساسی در کشور را ندهد، آنچنان تحولی که به گفته وی «دیگر مردم نیازی به گرفتن یارانه نداشته باشند». تمرکز دولت یازدهم بر به ثمر نشاندن برجام بود؛ توافقنامهای که اگرچه به ادعای دولت کلید حل مشکلات کشور بود اما به مرور زمان ناکارآمدی آن عیان شد و دستاوردش به تعبیر رهبر حکیم انقلاب، «خسارت محض» بود.
اندکی پس از پیروزی در انتخابات سال 96، حسن روحانی محضر رهبر معظم انقلاب لیستی از «بایدها» را مطرح کرد که انجام آنان نیاز کشور است؛ سخنانی که با تذکر معنادار رهبری مواجه شد، اینکه مخاطب این «بایدها» خود شخص رئیسجمهور است.
حال پس از گذشت 7 سال از اینکه تمام امکانات اجرایی کشور تحت مدیریت حسن روحانی قرار گرفت و مسیر حرکت کشور با سیاستهای دولت تدبیر و امید اداره شد، وقت آن رسیده است دولت دوازدهم مسؤولیت وضعیت فعلی کشور را بر عهده گیرد و بدون فرافکنی، درباره عملکردش پاسخگو باشد؛ مسالهای که جز با ورود نمایندگان مجلس یازدهم به آنها عملی نخواهد شد.
حسابرسی از دولت، وادار کردن آن به پاسخگویی و مسؤولیتپذیری و اصلاح سیاستهای غلطی که آثار مخرب آن در معیشت و زندگی مردم مشهود است، از انتظارات مهم مردم از مستاجران جدید بهارستان است که باید در اولویت کاری مجلس یازدهم قرار گیرد.
* تحقق مجلس مستضعفان
مجموعه عوامل متعددی در سالهای اخیر دست به دست هم داده و موجب شده معیشت مردم بویژه قشر مستضعف با چالشهای جدی مواجه شود، بویژه اینکه بحران جهانی کرونا نیز بیش از پیش کار را برای طبقه فرودست جامعه دشوار کرده است. اکنون معضلاتی مانند مسأله مسکن، اشتغال و ازدواج نیاز به اقدام فوری و راهحلهای کارشناسانه دارد؛ مسائلی که نیازمند ورود جدی مجلس یازدهم به آنهاست.
بنا بر نظر برخی کارشناسان، مجلس دهم به علت همراهی و همسویی با سیاستهای دولت، نتوانست به نقش نظارتی و کارشناسی خود بهدرستی عمل کند، همین امر باعث شد دولت به میل خود دست به سیاستگذاری در امور مختلف کشور بزند و در نبود اهرم نظارتی مناسب از سوی مجلس، مجبور به پاسخگویی، ارزیابی و اصلاح روندهای در پیش گرفته خود نشود. در همین زمینه عبدالرضا مصری، عضو هیأترئیسه مجلس شورای اسلامی نیز چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به همین مسأله گفته بود: «مجلس دهم از دولت تبعیت میکرد، بدترین مجالس، مجالس دولتی هستند که نمایندگان وکیلالدوله میشوند. متأسفانه مجلس دهم دولتی شد و مردم بدون پشتیبان ماندند».
نایب رئیس مجلس دهم با اشاره به اینکه دولت هر لایحهای را که به مجلس دهم پیشنهاد میداد حامیان دولت که ۱۳۰ تا ۱۴۰ نفر بودند بدون اینکه به موضوع این لوایح توجه کنند، از آن پشتیبانی میکردند، گفت: این نمایندگان خیال دولت را راحت میکردند که هر کاری انجام دهد، مجلس ایرادی نخواهد گرفت و نظارتی نمیکند. به نظر من این رفتار به معنای کمک به دولت نیست.
به این ترتیب باید گفت تغییر رویکرد مجلس از یک نهاد تابع دولت به یک نهاد مستقل، منتقد و تصمیمساز که نقش تعدیلکننده و اصلاحی را در قبال سیاستهای دولت ایفا کند، از مهمترین عواملی خواهد بود که امیدها را برای بهبود وضعیت کشور افزایش خواهد داد.
ارسال به دوستان
دوران رهبری آمریکا در جهان پایان یافته است
آمریکای خوار جهان
با پهلوگرفتن نفتکش فارست، دومین محموله بنزین ایران نیز به ونزوئلا رسید
ثمانه اکوان: با آغاز شیوع ویروس کرونا در جهان، انتظار میرفت دولت آمریکا که تاکنون خود را در بسیاری از بحرانهای جهانی به عنوان رهبر جهان معرفی کرده است دست به تحرک وسیعی برای به دست گرفتن دوباره رهبری جهانی بزند اما رویه انزواگرایانه دولت دونالد ترامپ که از چند سال پیش آغاز شده بود، این بار در بحران کرونا به اوج خود رسید. این انزواگرایی و توجه بیش از حد به شعار «اول آمریکا»، ایالاتمتحده را از یک ابرقدرت و رهبر جهانی به یکی از بازیگران ضعیف سیستم سیاسی دنیا تبدیل کرده است؛ بازیگری که نهتنها نمیتواند بحران جهانی را کنترل کند، بلکه در کنترل بحران داخلی نیز ناکام و شکستخورده باقی میماند.
درباره به سایه رفتن آمریکا در دوران شیوع کرونا مطالب زیادی نوشته شده است. از همان ابتدای مطرح شدن پاندمی یا جهانی شدن ویروس کرونا، دولت ایالاتمتحده به جای به دست گرفتن رهبری جهانی و تلاش برای بسیج کردن تمام کشورها از جمله متحدانش در اروپا و دیگر نقاط دنیا برای مبارزه با این بیماری، صلاح دید تنها به خودش فکر کند. البته در این راه شاهد اقدامات عجیب و غریب و دور از ذهن آمریکا در دزدی دریایی و هوایی از دیگر کشورهای دنیا نیز بودیم اما آنچه برای سالها همچنان در یادها مانده و ایالاتمتحده را برای گفتمانسازی درباره دیگر مسائل و بحرانهای بینالمللی با مشکل روبهرو میسازد، تلاش آن برای دور ماندن از صحنه اتفاقات جهانی و مخالفت با هر گونه چندجانبهگرایی در صحنه سیاست جهانی بود.
* چندجانبهگرایی قربانی شعار «اول آمریکا»
تا قبل از روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا، مهمترین مسأله در سیاست خارجی آن کشور، رسیدن به مفهوم چندجانبهگرایی یا همان بسیج کشورهای مشترکالمنافع و متحد در مقابل اتفاقات جهانی بود. با این حال دولت ترامپ ترجیح داد اقدامات مشترک و دستهجمعی را به اقدامات یکسویه و یکجانبه برای «حفظ آمریکا» تبدیل کند. مقایسه رفتار ترامپ با رؤسای جمهوری قبل از او در برخورد با بحرانهای جهانی، نشان میدهد مبارزه با شکلگیری همکاریهای بینالمللی در جریان ویروس کرونا دقیقا خلاف رفتار اوباما و حتی جرج بوش در بحرانهای اقتصادی سالهای 2008 و 2009 آمریکا بوده است. جرج بوش برای به راه انداختن جنگ در افغانستان و عراق یکتنه وارد ماجرا نشد و سعی کرد با ایجاد همکاری و هماهنگی بینالمللی، ائتلافی برای این اقدامات تشکیل دهد و با تقویت چندجانبهگرایی، مشکل امنیت آمریکا در درون مرزهایش را به مشکلی جهانی تبدیل کند. در شرایطی که بوش توانسته بود تهدید علیه آمریکا و منافعش را با گفتمان چندجانبهگرای خود به مشکل و تهدیدی جهانی تبدیل کند، دونالد ترامپ با پیش کشیدن مباحث مرتبط با ملیگرایی و شعار «اول آمریکا»، بحران جهانیای را که میتوانست با همکاریهای جهانی زودتر حل و فصل شود، به بحرانی صرفا آمریکایی تبدیل کرد. همچنین در شرایطی که دولت آمریکا میتوانست با برگزاری جلسات شورای امنیت، سران گروه G20 یا درخواست برای برپایی جلسات اینترنتی با سران کشورهای مختلفی که درگیر کرونا بودند، نقش مهمی در راهبردهای جهانی مبارزه با کرونا داشته باشد، ترجیح داد نگاه به درون داشته و همانطور که استفان والت، نظریهپرداز روابط بینالملل بیان کرده است، به نظرات رئالیستی بودن فضای بینالملل مهر تایید بزند.
* ترامپ رئالیست و افول آمریکا در جهان
والت در همان روزهای ابتدایی شیوع کرونا در آمریکا بیان کرد1 این بحران، چهره فضای بینالمللی را بار دیگر به سمت نظرات رئالیستی پیش میبرد. بار دیگر دولتها به عنوان بازیگران اصلی سیاست جهانی شناخته شده و در شرایط اضطراری، نگاهها همه به سمت ارکان دولت در تمام کشورها دوخته میشود. اگر هر چند سال یکبار نظریهپردازانی پیدا میشوند که بیان میکنند دولت دیگر در فضای بینالمللی بازیگر مهمی نیست و شرکتهای چندملیتی، سازمانهای بینالمللی، بازارهای جهانی یا حتی گروههای تروریستی بینالمللی به بازیگر اصلی در این عرصه تبدیل شدهاند اما در بحران کرونا بخوبی این مسأله نشان داده شد که دولت با تمام توانش و یا تمام تلاشش برای محوریت داشتن در اقدامات ملی و فراملی، هنوز هم بازیگری در فضای بینالمللی است. فضای بینالمللی نیز همانطور که واقعگرایان عقیده دارند، همچنان در شرایط آنارشی بوده و خودیاری به محور اصلی دولتها در روابطشان با دیگر کشورها تبدیل میشود. بعد از این، این رقابتهای بین دولتهاست که فضای بینالملل را در چنبره خود میگیرد و دیگر نمیتوان به سادگی درباره مفاهیمی چون چندجانبهگرایی، سیاست جهانی یا همکاریهای بینالمللی صحبتی به میان آورد.
اما آیا دیدگاه رئالیستی ترامپ به فضای جهانی، میتواند برای همیشه رقابتهای بینالمللی را جایگزین همکاریهای بینالمللی کرده یا رهبری آمریکا در جهان را به سمت ریاست آمریکا بر جهان تغییر دهد؟ زمانی که صحبت از رهبری آمریکا در جهان میشود، 2 نوع متفاوت از دیدگاه نسبت به رهبری به وجود میآید. اولین دیدگاه ریاست ایالاتمتحده بر جهان است که تا حد زیادی توسط عملیاتهای نظامی ناموفق و شکستخورده آمریکا در جهان به کلی زیر سوال رفته است اما دیدگاه دوم رهبری جهان توسط آمریکاست که آن هم این روزها با انزواگرایی ترامپ بشدت زیر سوال رفته است. ترامپ نمیتواند با نظامیگری به خواستههای خود برسد. جنگهای افغانستان و عراق، حل نشدن مسأله فلسطین با زور یا حتی مخالفتها و مقابلههای ایران با قلدرمآبی آمریکایی، نشان داده است ترامپ نمیتواند با رد رهبری جهانی آمریکا به دنبال ریاست آمریکا بر جهان باشد. زمانی که منافع مشترکی وجود نداشته باشد، کشورها دیگر به رهبری آمریکا اعتمادی ندارند. شریک شدن در سود ابرقدرت بودن آمریکا شاید برخی کشورهای اروپایی و اعراب منطقه غرب آسیا را با دولتهای ایالاتمتحده همراه میکرد و به ریاست و رهبری آمریکا در جهان مشروعیت میبخشید اما این روزها این کشورها در زیان دوستی با آمریکا شریک شدهاند و در شرایطی که خودیاری یا همان شعار «اول آمریکا» باعث به راه افتادن جنگ تجاری بین این کشورها و ایالاتمتحده شده، دیگر دلیلی برای سر سپردن به رهبری آمریکا نیز وجود ندارد. بر همین اساس است که جوزپ بورل، مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی بیان کرده است دوران رهبری آمریکا در جهان پایان یافته است2. او این مسأله را روندی میداند که از مدتها پیش در جریان بوده است اما مسأله کرونا به آن شدت بیشتری بخشیده است.
این روند به قدری سریع اتفاق افتاده است که بورل درباره پایان دوران رهبری آمریکا و ورود به عصر آسیایی هشدار داده و بیان میکند: مدتهاست تحلیلگران درباره پایان سیستم تحت رهبری آمریکا و ورود به عصر آسیا صحبت میکنند و این مسأله اکنون در مقابل چشمان ما در حال روی دادن است.
این مسأله البته مدتهای زیادی است که در مقابل چشم جهان در حال اتفاق افتادن است. زمانی که ترامپ سازمانهای بینالمللی را نادیده گرفته و به صورت یکجانبه سیاست خارجی آمریکا را پیش میبرد، زمانی که پیمان ناتو را بیارزش تلقی میکرد، زمانی که دولت او از قراردادهای بزرگ بینالمللی مانند توافق آب و هوایی پاریس یا برجام به دلایل واهی بیرون میآمد، زمانی که توافقهای چندجانبه نظامی مانند پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد را که باعث به وجود آمدن آرامش نسبی در فضای سیاستهای نظامی ابرقدرتها میشد بیاهمیت تلقی میکرد، و یا زمانی که با کشورهای اروپایی، کانادا، مکزیک و چین جنگ تجاری به راه انداخته بود، در همه این موارد در حال از بین بردن نظم فعلی جهانی بود و نمیدانست این کار در نهایت رهبری جهانی آمریکا را زیر سوال برده و این کشور را از منظر سیاست خارجی وارد دوره افول خود میکند.
* بیارزش شدن ارزشهای آمریکایی
مسأله دیگر در این میان اما ارزشهای آمریکایی است. یان برمر، استاد روابط بینالملل آمریکایی بیان کرده است: «اگر آمریکا در جنگ سرد بر کمونیسم پیروز شد به این دلیل بود که ایدهها و ارزشهای آمریکایی آن زمان بر کمونیسم ارجحیت و برتری داشت. رویای آمریکایی، آزادی، آزادی بیان، حکومت قانون و حکمفرمایی اقتصادی بازار آزاد در دهه 80 میلادی، ایدههایی برتر نسبت به کمونیسم به نظر میرسیدند و به همین دلیل مردم در بلوک شرق اروپا که تنها میتوانستند درباره این آزادیها رویاپردازی کنند، از آنها حمایت کردند3».
در طول چند سال گذشته دنیا به بیارزش بودن به ظاهر ارزشهای آمریکایی پی برده است. دولتهای مختلف در ایالاتمتحده جلوی آزادیهای مدنی را گرفتهاند، اقلیتهای قومی ـ نژادی در بدترین وضعیت خود طی چند سال اخیر قرار دارند و آزادی بیان در مطبوعات با درگیریهای لفظی ترامپ با خبرنگاران و فشار به رسانهها به اوج خود رسیده است. سیستم سرمایهداری دیگر ایدهای برای روزهای بحرانی ندارد و ناکارآمدی خود را در نقاط عطف تاریخی به نمایش گذاشته است و در نهایت رویای آمریکایی هر روز بیشتر از روز قبل به کابوس آمریکایی تبدیل شده است.
بیمعنی شدن ارزشهای آمریکایی، بویژه ناکارآمدی نظریه استثناگرایی آمریکایی که آمریکاییها و آمریکا را سرزمین و مردمی برگزیده میدانست که با تمام جهان تفاوت دارند و قادر به حل مشکلات و بحرانها هستند، این روزها بیشتر از هر زمان دیگری مفهوم رهبری آمریکا در جهان را با سوال مواجه کرده است. مهمترین سوال اما این است: «به ظاهر ابرقدرتی که توان رویارویی با یک بیماری را نداشته و مردمش به رکورد جهانی قربانیان کرونا انگشتنما میشوند، چگونه میتواند برای رهبری دنیا ایده داشته و آنها را اجرایی سازد؟» همانطور که استفان والت بیان کرده است: شاید آمریکا تا 80 ـ 70 سال پیش در ایجاد هماهنگی بینالمللی جهت تحقق اهداف جهانیاش خوب عمل میکرد اما نگاهی به تکرویها و یکجانبهگرایی آمریکا در طول بحران کرونا نشان داد دیگر نمیتواند رهبر خوبی برای دنیا باشد.
...............................................................................
پینوشت
1- https://www.belfercenter.org/publication/realists-guide-coronavirus-outbreak
2- https://americanpriority.com/news/eu-end-of-u-s-leadership-rise-of-china-happening-before-our-eyes-2/
3- https://www.npr.org/2020/04/30/848179346/pandemic-fuels-debate-trumps-america-first-or-u-s-global-leadership
******
سارا هوشمندی: طی ۳-۲ ماه اخیر، زنجیرهای از تحولات مهم و به هم پیوسته تاریخی، این حقیقت را پیش چشم ما عریان کرد که آمریکای «جهانخوار» که چند صباحی خود را تنها ابرقدرت دنیا میخواند، حالا در جهانی چندقطبیشده به چنان افت هژمونیکی گرفتار آمده که به آمریکای «خوارِ جهان» تنزل مرتبه داده است. آمریکای رو به ضعف، با رئیسجمهوری درشتگو و هتاک که توسط هیأت حاکمه خودشان جاسوس دشمن [روسیه] خوانده میشود؛ لمپنی کاسبمسلک که در پی حق واسطگی برای بزرگترین شرکای بزرگترین اقتصاد جهان قلدری میکند و جنگ تجاری جهانی راه میاندازد اما همزمان از عهده مدیریت مطلوب کشتار یک ویروس در کشورش برنمیآید تا آمار یکصد هزار کشته - آمار غیررسمی خیلی بالاتر را مدعی است- روی دست یانکیها بماند.
«دونالد ترامپ» که با لافزنیهای توئیتری و ارسال 4 ناو جنگی به اقیانوس اطلس، ادعا میکرد نمیگذارد 5 نفتکش جمهوری اسلامی به ونزوئلا برسند، دست آخر مجبور شد در برابر ایران دست به یک عقبنشینی بزرگ زده و ماجرای پهپاد ساقطشدهاش در 11 ماه قبل و هدف قرار دادن بزرگترین پایگاهش در غرب آسیا [عینالاسد] توسط ایرانیان را به خاطر آورد و با سکوت خفتبار، رسیدن پی در پی نفتکشهای دشمنش به سواحل دشمن همسایهاش را نظاره کند.
یک) شاید بتوان گفت ترامپ بلوف هدف قرار دادن یا حداقل توقیف نفتکشهای جمهوری اسلامی را درست زمانی کلید زد که انتقادات از آمار تلفات و بیماران کرونازده آمریکایی به اوج رسید. وی هرگز جرأت و جسارت تعرض به کشتیهای با پرچم برافراشته جمهوری اسلامی ایران را ندارد اما برای بازی با افکار عمومی دنیا، مانور قدرت و دورکردن فضای داخلی آمریکا از انتقادات پیرامونش- ولو برای چند روز- درشتگویی کرد.
و البته مقامات سیاسی و نظامی کشورمان هم با اقتدار تمام رجزخوانیهایش را پاسخ دادند تا این فرد دیوانه را سر عقل بیاورند تا دست از پا خطا نکند و زدن یا توقیف کشتیهای ایرانی را از مخیلهاش بیرون کند.
دو) توئیتهای پی در پی ترامپ در واکنش به نزدیک شدن نفتکشهای ما به «الپالیتو» چنان ذلیلانه بود که بلافاصله موجی رسانهای در ایالات متحده برای سرزنش پاسخ ضعیف و غیرقاطع ترامپ در مقابل قدرت آشکار ایران به راه افتاد. ناگفته نماند دیگر رهبران غربی و رسانههای بینالمللی هم پس از پاسخ شجاعانه جمهوری اسلامی به تهدیدهای عصبی ترامپ، چند روز است در شوکند و زودتر از ترامپ از شوک در نمیآیند. با این حال دوباره این ظن بالا گرفت که ترامپ چه اسرار مگویی دارد که دیگر بار در مقابل ایرانیان کوتاه آمده است؟ آن هم در چنین مقطع حساسی؛ در آستانه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و کاهش روزافزون آرای وی در نظرسنجیها.
سه) اگر عناوین مهم رسانههای جهان در روزهای اخیر را مرور کنید با این حال و هوا مواجه میشوید که سپاه پاسداران با ساقط کردن پهپاد، توقیف نفتکش دزدان دریایی ملکه و سیلی مختصر «عینالاسد» در پی ترور سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی و تکیه بر گسترش قدرت موشکی، هژمونی جهانی آمریکا را به چالش کشیده و کاخ سفید و پنتاگون را در چندراهی تصمیمگیری، مستاصل کرده است.
حال شما اگر جای ترامپ یا حتی دولت سایه واشنگتن بودید، چه میکردید؟ باید ببینیم ترامپ برای کمرنگ کردن اقدام جسورانه ایران و شوک رسانهای حاصل از قدرتنمایی تهران چه میکند.
با برداشته شدن قدم چهارم از سوی ایران برای تحقیر ترامپ با رسیدن نفتکشهای طلایی، تمام سناریوهای ترامپ بینتیجه مانده و کافی است وی غلطی درباره باقی نفتکشهای در راه کند تا کشتیای آمریکایی در اطراف تنگه هرمز دیده شود و با پاسخ کوبنده ایران، دزدان دریایی سگ زرد هم پشیمان شوند. نتیجه آنکه امروز حرف اول و آخر را اقتدار میزند؛ نه وادادگی.
رو قوی شو اگر راحت جهان طلبی
که در نظام طبیعت ضعیف پامال است
****** با پهلوگرفتن نفتکش فارست، دومین محموله بنزین ایران نیز به ونزوئلا رسید
گروه سیاسی: با پهلو گرفتن دومین نفتکش ایرانی در بندر پانتا کاردین ونزوئلا، روزشمار ورود 3 نفتکش ایرانی دیگر فعال شد.
به گزارش «وطن امروز»، پس از آنکه روز دوشنبه نفتکش ایرانی «فورچون» در بندر الپالیتو پهلوگیری کرد و نفتکش «فارست» نیز وارد محدوده اسکورت نیرویهای نظامی ارتش ونزوئلا در آبهای این کشور شد، عمده توجهات به سمت سرنوشت 3 نفتکش ایرانی دیگر معطوف شد. در این میان برآوردها حکایت از آن دارد که سومین نفتکش ایرانی با نام «فاکسون» نیز حدود ساعت 22 امشب وارد محدوده آبی ونزوئلا میشود. 2 نفتکش دیگر به نامهای «پتونیا» و «کلاول» نیز که با پرچم ایران ضمن عبور از اقیانوس اطلس به سمت دریای کارائیب در حال حرکت هستند، بر اساس برنامه تعیین شده به سمت بنادر ونزوئلا در حال ادامه مسیر هستند.
روز گذشته پس از ورود دومین نفتکش ایرانی به آبهای ونزوئلا، نیکولاس مادورو رئیسجمهور این کشور با انتشار توئیتی نفتکش فورچون را «نماد آزادی و شجاعت 2 ملت ونزوئلا و ایران» توصیف کرد. همچنین طارق الایسامی معاون رئیسجمهور و وزیر نفت، سرلشکر پادرینو لوپز وزیر دفاع، آدمیرال رمخیو سبایوس فرماندهی عملیات استراتژیک، اسد روبال چاوز رئیس شرکت نفت و حجتالله سلطانی سفیر ایران نیز با حضور در کنار نفتکش فورچون که در حال تخلیه بار خود بود، با تیم حاضر در این نفتکش دیدار کردند. همچنین حجتالله سلطانی، سفیر ایران در کاراکاس در صفحه توئیتر خود با اشاره به عدم تعرض آمریکا به نفتکشهای ایرانی نوشت: «اقدام آمریکا در عدم تعرض به نفتکشهای ایران نشان داد هنوز در لایههایی از حاکمیت این کشور عقل، دوراندیشی و تدبیر زنده است. اینها باید به جنگطلبان بفهمانند رعایت مقررات و معاهدات بینالمللی توسط دولتها از جمله آمریکا، جهانی امنتر را برای همه کشورها و آمریکا ایجاد خواهدکرد».
* 14 هزار کیلومتر با پرچم افراشته
کاپیتان نفتکش فورچون که اولین شناور از ناوگان ۵ فروندی وارد شده به بندر الپالیتو است، در گفتوگویی با سایت خبری نورنیوز با اشاره به اینکه «به رغم حضور برخی شناورهای نظامی در محدوده حرکتی ما، میشود گفت با مزاحمت خاصی روبهرو نبودیم»، گفت: با ورود ما به آبهای انحصاری اقتصادی ونزوئلا شناورهای نظامی این کشور و بالگردهای هوا- دریای ارتش ونزوئلا به صورت کاملا حرفهای ما را تا بندر الپالیتو اسکورت کردند. وی همچنین با اشاره به اینکه تمام فرآیند طی شده از سوی جمهوری اسلامی ایران برای ارسال این محموله به ونزوئلا، کاملا مطابق قوانین بینالمللی تجارت آزاد و حقوق دریانوردی و آزادی کشتیرانی بوده و بدون هیچ گونه تخطی از پروتکلها انجام شده است، گفت: در طول مسیر ۱۴ هزار کیلومتری طی شده، تمام سیستمهای ارسال سیگنال ردیابی مانند همیشه روشن بود و عملیات دریانوردی در شرایط کاملا طبیعی انجام شد.
* آزمایشی برای ترامپ
واکنشهای رسانهای به انتقال این محموله سوختی به ونزوئلا نیز کماکان دارد. نیویورک تایمز در گزارشی با اشاره به اینکه این اقدام نشاندهنده تعمیق روابط اقتصادی بین ایران و ونزوئلاست، نوشت: نمایندگان هر دو ملت این اتفاق را به عنوان نشانه قدرت توصیف کردند. در ادامه این گزارش «ریسا گاریس تارگو» تحلیلگر ونزوئلایی در شرکت مشاورهای گروه اورسیا به نیویورک تایمز گفته است انتقال نفت اهداف فزاینده سیاسی و اقتصادی بین 2 ملت را برجسته میکند و همچنین محدودیت فزاینده گزینههای آمریکا برای اخلال در روابط آنها را نشان میدهد. تارگو در ادامه تأکید کرده است: این قابل توجه است که ایرانیان به اندازه کافی اطمینان دارند دولت ترامپ نمیتواند مانعی بر سر راه آنها شود و علاقهمندند خطر کنند و وارد منطقهای شوند که به صورت سنتی منطقه نفوذ آمریکا تصور میشود. واشنگتنپست نیز در گزارشی با اشاره به اینکه ایران و ونزوئلا در حال ایجاد مشارکت و همکاری استراتژیک هستند، نوشت: این انتقال، آزمایشی است که نشان میدهد دولت ترامپ چقدر نزدیک شدن روابط 2 کشوری را که دشمن خود میداند، تحمل میکند. هر گونه تلاش برای مخالفت با این انتقال توسط آمریکا، با برخورد ایران و ونزوئلا مواجه خواهد شد. این رسانه پیش از این هم خبر از ارزش 700 میلیون دلاری محموله ارسالی ایران داده بود. خبرگزاری روسی اسپوتنیک هم در گزارشی به ورود نفتکشهای ایرانی به ونزوئلا اشاره کرد و نوشت ایران بیخ گوش آمریکا، بر تحریمهای نفتی غلبه کرد. در ادامه این گزارش به نقل از محمدصادق جوکار، قائم مقام پژوهشکده اقتصاد انرژی موسسه مطالعات بینالمللی انرژی آمده است ورود نفتکشهای ایران به ونزوئلا، اولین ضربه ائتلاف جدید ایران و ونزوئلا به ایالات متحده بود.
***
برخی افراد وابسته به دولت در فضای مجازی در تلاش هستند ماجرای صادرات بنزین به ونزوئلا را به توافق هسته ای ربط دهند
آبی برای برجام گرم نمی شود
گروه سیاسی: نفتکشهای ایرانی یکی پس از دیگری به ونزوئلا میرسند. اقدام متهورانه ایران در صادرات بنزین به ونزوئلا تحلیلهای بسیاری را به دنبال داشته است. محور این تحلیلها اما تصویر جدیدی از ایران در حمایت و همراهی با کشورهای همسوی خود از یکسو و از سوی دیگر فصل جدیدی از مبادلات اقتصادی ایران با کشورها در نتیجه ابتکار تهران بوده است. میتوان گفت تقریبا همه کارشناسان و رسانههای خبری داخلی و خارجی این اقدام را پیروزی راهبردی تهران عنوان کردند. در چنین شرایطی برخی افراد وابسته به دولت در فضای مجازی و رسانهها در اظهارنظری عجیب مدعی شدهاند صادرات موفقیتآمیز نفت ایران به ونزوئلا در نتیجه برجام بوده است(!) ادعایی که تعجب کارشناسان و تحلیلگران را به دنبال داشته است، البته این اظهارات از حامیان رئیس دولتی که از برجام مرده دستاورد میتراشیده است، نباید تعجب چندانی را برانگیزد. با این حال در رد این اظهارنظر به چند نکته بسنده میشود.
الف- حامیان رئیس دولت معتقدند اینکه نفتکش ایرانی توانسته بدون وقفه و بدون مزاحمت کشوری به مقصد برسد در نتیجه لغو تحریمهای کشتیرانی و... است که در برجام آمده است. اما باید دید آیا واقعا در برجام تحریمهای کشتیرانی حذف شده است؟
کشتیرانی و حملونقل ایران سال 2010 میلادی (پس از فتنه سال 88) در تحریم شماره 412 اتحادیه اروپایی (مواد 15 و 18) مورد تحریم قرار گرفت.
در نتیجه مذاکرات هستهای ایران و کشورهای ۱+۵ توافق شد تحریمهای مربوط به خدمات حملونقل در «روز انتقال» تعلیق شود. تعلیق تحریمهای خدمات حملونقل در بند 20 پیوست 5 برجام یعنی جایی که به صورت کلی به تحریمهای اتحادیه اروپایی در «روز انتقال» اشاره شده، آمده است. اما روز انتقال چه زمانی است؟ روز انتقال بر اساس توافق صورت گرفته 8 سال پس از روز اجراست. به بیان دیگر تحریمهای مربوط به خدمات حملونقل از 27/7/1402 برداشته میشود.
در بند 20 پیوست 5 برجام آمده است:
1/20- اقدام به لغو مفاد آییننامه اجرایی شماره 2012/267 شورای اتحادیه اروپایی و تعلیق مفاد متناظر در تصمیم شماره 413/2010 شورای اتحادیه اروپایی خواهد نمود، به شرح مصرح در بخشهای 4، 1، 1، 2، 3، 1 (تا جایی که به مواد 15و 18 تصمیم شورا و مواد 36 و 37 آییننامه اجرایی شورا مربوط میشود)، و بخشهای 1، 5، 1و 2، 5، 1 (تا جایی که به محدودیتهای ناظر بر موشکهای بالستیک مربوط میشود) و بخشهای 1، 6، 1 تا 1، 9، 1 پیوست شماره 2.
در واقع تعلیق تحریم خدمات و سوخترسانی به کشتیها و بازرسی محموله کشتیها و هواپیماهای باری در موارد دلخواه به 8 سال بعد موکول شده است.
ب- افراد رسانهای وابسته به دولت که ادعا میکنند صادرات نفت ایران در نتیجه امنیت حاصل شده برای کشتیهای ایرانی در پی امضای برجام است، باید به این سوال پاسخ دهند که سال گذشته چرا نفتکش ایرانی توسط نیروی دریایی انگلیس در نزدیکیهای جبلالطارق توقیف شد؟ اگر همانگونه که این افراد ادعا میکردند که برجام سبب تامین امنیت آبراهها برای عبور و مرور کشتیهای ایرانی شده است، چرا برجام نتوانست سال گذشته امنیت لازم را برای نفتکش ایرانی به وجود بیاورد و نفتکش ایرانی توسط نیروی دریایی انگلیس توقیف شد؟
پ- نکته بعدی آنکه آمریکا با اعزام چند ناو نظامی درصدد بود در مسیر نفتکشهای ایرانی عازم ونزوئلا اخلال ایجاد کند اما در نهایت موفق به این کار نشد. آیا آمریکا به علت مفاد برجام و برداشته شدن تحریمهای مربوط به حملونقل (بر فرض برداشته شدن تحریمهای مربوط به این حوزه از روز امضای توافق) از ایجاد مزاحمت یا توقیف نفتکشهای ایرانی چشمپوشی کرده است؟ آمریکا در حال حاضر در برجام حضور ندارد که بخواهد به مفاد آن پایبند بماند. آن زمان که آمریکا خود را یکی از اعضای برجام میدانست نیز خود را ملزم به رعایت مفاد آن نمیدانست، حال که از برجام خارج شده است طبیعتا خود را ملزم به اجرای تعهدات آن نمیداند.
ت- مسأله بعدی آنکه کشورهای 1+5 تاکنون کدام یک از تعهدات خود مرتبط با برجام را انجام دادهاند تا بخواهند تعهدی را که 3 سال دیگر برای آنان به وجود میآید در حال حاضر عملیاتی کنند؟ کشورهای غربی از انجام کوچکترین تعهد خود در برجام سر باز زدند به گونهای که حسن روحانی و محمدجواد ظریف که سردمداران رابطه با آمریکا و اروپا بودند نیز از انجام نشدن تعهدات کشورهای اروپایی و آمریکا بارها گلایه کردند. حال این تصور درستی است که گمان کنیم در چارچوب تعهداتی که اروپاییها 3 سال دیگر ملزم به رعایت آن میشوند، 3 سال زودتر دست به کار شده و خود را ملزم به رعایت این تعهد کردند، بنابراین از ایجاد مزاحمت برای کشتیهای ایرانی صرفنظر کردند.
ث- نکته آخر که به نوعی آن را میتوان قویترین استدلال در رد اظهارات حامیان دولت در ربط برجام به صادرات بنزین به ونزوئلا برشمرد این گزاره است که حسن روحانی و وزیر خارجه وی که هر اتفاق بیربطی را نیز در راستای بزک کردن برجام به این توافق مرتبط میکردند، از پیوند زدن ماجرای صادرات بنزین و برجام خودداری کردند، چون آنها میدانستند این مسأله چنان وصله ناجوری است که با هیچ توجیه و تبلیغی نیز به هم پیوند نمیخورد. سکوت مقامات دولتی و ربط ندادن این ماجرا به برجام خود قویترین استدلال در رد ادعای افرادی است که صادرات بنزین به ونزوئلا و عدم مزاحمت آمریکا یا کشورهای دیگر را در نتیجه برجام عنوان کردند.
****** دوران رهبری آمریکا در جهان پایان یافته است
تصمیم بحثبرانگیز دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا برای گذراندن تعطیلات آخر هفته (یکشنبه گذشته) در باشگاه گلف شخصیاش سبب شد بار دیگر رفتارهای غیرمسؤولانه او مورد توجه رسانهها قرار گیرد. در همین حال، مقامات سیاسی و شخصیتهای برجسته علمی ایالات متحده نظیر نوآم چامسکی با انتقاد از رویکرد ترامپ در مقابله با بحرانها، رئیسجمهور آمریکا را عامل فنای انسان توصیف کردند. به نظر میرسد با توجه به افزایش شمار مبتلایان و تعداد فوتیها به یکصد هزار نفر در آمریکا، ترامپ با اتخاذ استراتژی فرار به جلو و فرافکنی به دنبال این است با عادی جلوه دادن اوضاع، خود را مسلط بر شرایط و دولتش را کنترلکننده کرونا معرفی کند. به عبارت دیگر، ترامپ در فرصت باقیمانده تا انتخابات ریاستجمهوری به دنبال این است که بدون توجه به واقعیت موجود، صرفا به مانورهای تبلیغاتی آن هم بر پایه شخصیت خود بپردازد؛ موضوعی که دکتر فواد ایزدی، استاد دانشگاه تهران نیز در گفتوگو با «وطن امروز» بر آن تاکید داشت.
* * *
* پایگاه هیل در تحلیلی با اشاره به رفتار چند هفته اخیر ترامپ در قبال تحولات آمریکا، از بروز اختلاف جدی بین کاخ سفید و پنتاگون خبر داده است. نظر شما در این باره چیست؟
اساسا باید در نظر داشت ترامپ در ماههای باقیمانده تا انتخابات ریاستجمهوری هر اقدامی را که انجام میدهد در چارچوب اهداف انتخاباتی و بر پایه رفتارهای تبلیغاتی منحصر به فرد خودش است. او به دنبال این است که خود را به عنوان یک رئیسجمهور مطلع، پیگیر و متفاوت نشان دهد که قدرت کنترل بحران را دارد اما واقعیت امر این است که دوران ریاستجمهوری ترامپ را باید دوران تنش بین کاخ سفید و مقامات نظامی و بهداشتی دانست. از گافهای عمده او در رابطه با بحران کرونا و تجویزهای درمانی بر خلاف نظر مقامات بهداشتی آمریکا گرفته تا دخالت در امور امنیتی و نظامی بدون هماهنگی با مقامات وزارت دفاع همگی نشانههایی است که ثابت میکند ترامپ تنها و تنها یک هدف را دنبال میکند و آن برنده شدن در انتخابات است.
* مشاور اقتصادی ترامپ از تداوم نرخ دو رقمی بیکاری تا نوامبر 2020 خبر داده است. این یعنی تولید همچنان با کاهش مواجه خواهد بود. با توجه به تاثیر منفی کرونا بر اقتصاد آمریکا و اینکه دولت نیز در زمینه تامین خدمات رفاه اجتماعی و اقلام بهداشتی با ضعف جدی مواجه است، آیا میتوان انتظار داشت ترامپ در انتخابات آینده، مجددا به ریاستجمهوری برسد؟
همانطور که عنوان کردید موضوع اقتصاد و بیکاری تاثیر زیادی بر انتخاب رئیسجمهور در آمریکا خواهد گذاشت. اما اگر بخواهیم دقیقتر به موضوع کرونا و تاثیر آن بر انتخابات بپردازیم، باید گفت که اولا کرونا هم به نفع ترامپ و هم به ضرر او است. اگر بحران کرونا به شکل فعلی تا نوامبر 2020 (آبان امسال) ادامه پیدا کند وضعیت مطلوب جمهوریخواهان خواهد بود، چراکه برگزاری انتخابات با مشارکت پایین به نفع جمهوریخواهان است به طوری که سالمندان آمریکا که بیشترین آمار مشارکت در انتخابات را دارند از ترس کرونا کمتر در مراکز رایدهی حضور خواهند داشت. همچنین مسأله اقتصاد و ضعف دولت هم سبب شده نارضایتی از دولت فدرال افزایش پیدا کند و دموکراتها نیز سعی دارند با برجسته کردن رفتارهای غلط ترامپ، از این وضعیت حداکثر استفاده را ببرند. در حال حاضر بحثهایی در رابطه با برگزاری الکترونیکی انتخابات از سوی دموکراتها مطرح شده تا آنها بتوانند ضعف مربوط به کاهش مشارکت را نیز جبران کنند. به هر حال در شرایط فعلی نمیتوان نظر قطعی پیرامون برنده انتخابات داد.
* به نظر میرسد رفتار ترامپ در رابطه با کرونا علاوه بر اینکه وجهه دولت فدرال را تضعیف کرده، در صحنه بینالملل نیز سبب شده آمریکا ضعیفترین آمریکای چند قرن گذشته باشد. جوزپ بورل، مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی نیز از پایان دوران رهبری جهان تحت هدایت آمریکا خبر داده است.
این نکته بسیار مهمی است. وقتی مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی در یک جلسه سطح بالا و کارشناسی از پایان رهبری آمریکا در جهان صحبت میکند و قرن 21 را قرن رهبری آسیا میداند، یعنی ایالات متحده امروز بشدت ضعیف است. شاهد عینی این ضعف نیز فرار آمریکا از عراق و افغانستان است. معتقدم این تحلیل از جانب یک دیپلمات غربی بیشتر از همه باید از سوی تحلیلگران و کارشناسان غربگرای داخلی مورد توجه قرار گیرد تا آنها نیز به لزوم تغییر نگاه و چرخش به سوی شرق آگاه شوند.
ارسال به دوستان
پیشنهاد تشکیل مجمع بینالمللی کارگردانان جهان اسلام
در دیدار حاجقاسم با سینماگران چه گذشت؟
رئیس سابق سازمان سینمایی درباره دغدغه حاجقاسم در رابطه با سینمایی شدن وقایع سوریه و داعش در جلسه ایشان با کارگردانان سینما، گفت: در آن جلسه حاجقاسم سعی میکرد شرح کامل و همراه با جزئیاتی از وقایع بدهد تا کارگردانان ما را تشویق کند هم اهمیت موضوع را درک کنند و هم راغب شوند درباره سوریه و داعش فیلم بسازند. به گزارش «وطن امروز»، «محمدمهدی حیدریان» رئیس سابق سازمان سینمایی در گفتوگو با ویژهنامه مکتب حاجقاسم با اشاره به درخواست سردار سلیمانی از کارگردانان مطرح سینما، گفت: ابراهیم حاتمیکیا، مجید مجیدی، احمدرضا درویش، کمال تبریزی، رضا میرکریمی، عبدالحسن برزیده و منوچهر محمدی در جلسه دیدار با شهید قاسم سلیمانی حضور داشتند که حاجقاسم در این دیدار اعلام کرد دوست دارد درباره سوریه و حوادث چند سال اخیر فیلم ساخته شود. وی گفت: مسأله اتحاد کارگردانان سینمای جهان اسلام برای حاجقاسم خیلی مهم بود و از مهمترین دلایل شکلدهی آن جلسه طرح این پیشنهاد حاجقاسم بود که مجمع بینالمللی کارگردانان جهان اسلام را شکل بدهیم. او از کارگردانان شاخص سینمای ایران دعوت کرده بود که آنها شروعکننده این حرکت بشوند. این تهیهکننده در ادامه افزود: هر کدام از کارگردانان نکتهای را میپرسیدند و مینوشتند. حس خود من این بود که انگار از لابهلای صحبتهای حاجقاسم دنبال قصههایی میگردند که شروع کنند به نوشتن و ساختن؛ شاید استارت «به وقت شام» آقای حاتمیکیا همان جا خورد.
ارسال به دوستان
حمایت و دلجویی حجتالاسلام موسویفرد نماینده ولی فقیه و امام جمعه اهواز از آسیبدیدگان تجمعات اعتراضی اهالی غیزانیه
امام جمعه پشتیبان مردم
گروه اجتماعی: خوزستان سالهاست با مشکل آب و خاک دست به گریبان است؛ یک بازه از سال خاک گلوی خوزستانیها را خراش میدهد و راه تنفسشان را میگیرد و بازهای دیگر کمبود آب شرب برایشان مسأله میشود؛ هر سال هم وعدههایی برای اصلاح این روند معیوب از سوی مسؤولان داده میشود اما در عمل اتفاقی نمیافتد. گاهی جهادیها وارد میدان میشوند و آب را با تانکرها به شهرهای کمآب میرسانند که تصویرهای زیبایی از این کار هم مانند آنچه بچههای بسیج دانشجویی دانشگاه چمران اهواز به کمک مسعود شجاعی، کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران رقم زدند ثبت میشود، گاهی هم وقتی مسؤولان به وعدههایشان عمل نمیکنند، اتفاقات ناراحتکنندهای میافتد مثل همین اتفاقاتی که در غیزانیه افتاده است.
اعتراضات مردم غیزانیه چند وقتی است در فضای مجازی خوزستانیها شروع شده است؛ آنها مشکل آب شرب دارند و با وجود وعدههای چند ساله، مسؤولان برای حل این معضل هنوز قدمی جدی برنداشتهاند. غیزانیه در واقع بزرگترین بخش شهرستان اهواز است و در بخش شرقی در مسیر اهواز به ماهشهر، رامشیر، رامهرمز و هفتکل واقع شده است. شهرستانی که به واسطه واقع شدن شرکتهای نفت و گاز کارون و مارون، شرکت ملی حفاری ایران، پتروشیمی مارون و پتروشیمی رازی و در نتیجه تولید 5/1 میلیون بشکه نفت در این منطقه و علاوه بر آن قرار گرفتن در مسیر ترانزیت بنادر ایران، خیلیها آن را منطقهای ثروتمند میدانند، حال آنکه وقتی به آنجا سفر کنید و چند روزی حضور داشته باشید میتوانید درد نبود آب شرب را با گوشت و پوست حس کنید و این سوال برایتان پیش آید که چرا منطقهای به این حد از ثروت باید مشکل آب شرب داشته باشد.
٨٣ روستا در این بخش واقع شده و بیش از 25 هزار نفر جمعیت در آن ساکن هستند. مسأله آب برای اهالی غیزانیه مهم است، چرا که شغل اکثر ساکنان کشاورزی و دامپروری است اما نبود آب شرب، زندگی انسانهای این منطقه را نیز تحتالشعاع قرار داده است.
بعد از بیتوجهی مسؤولان، صبح روز شنبه تعدادی از مردم در اعتراض به بیتوجهی مسؤولان به تامین نشدن آب شربشان اقدام به بستن جاده «اهواز- رامهرمز- امیدیه» کردند که برای مدتی باعث اخلال در تردد مسیر ترانزیتی شد، در نتیجه پلیس برای جلوگیری از این کار وارد عمل شد؛ اقدامی که منجر به درگیری ماموران انتظامی با مردم شد و از آن تصاویر افرادی مانند نوجوان معروفی که در این درگیریها مجروح شد، به جا ماند؛ اتفاقی که بعضی در شبکههای مجازی آن را به «تکرار خروج حاتمیکیا» تعبیر کردند و همچنان بر نبود سازوکاری مناسب برای بیان اعتراضات اجتماعی تاکید کردند. در این میان حجتالاسلام موسویفرد، امام جمعه اهواز در اولین اقدام سری به خانه این نوجوان آسیب دیده زد و ضمن اعلام پیگیری مشکلات مردم، از این نوجوان و خانوادهاش به خاطر این اتفاق ناگوار عذرخواهی کرد.
اما تجمع مردم غیزانیه و مسدود شدن جاده اهواز-امیدیه که به سرعت رسانهای شد، رئیسجمهور را نیز به واکنش واداشت. روحانی در گفتوگوهای جداگانه با رضا اردکانیان، وزیر نیرو و غلامرضا شریعتی، استاندار خوزستان با اشاره به مشکلات اخیر مردم در تامین آب آشامیدنی در بعضی مناطق اهواز دستور داد هر چه سریعتر اقدامات لازم برای رفع این معضل توسط بخشهای ذیربط انجام شود. روحانی همچنین تاکید کرد: «باید استاندار، مسؤولان استانی و تمام دستگاههای مرتبط برای جلوگیری از به وجود آمدن مشکل و سختی برای مردم خوزستان در زمینه تامین آب آشامیدنی در فصل تابستان برنامهریزی داشته باشند و اقدامات لازم را انجام دهند تا شاهد بروز چنین مشکلاتی برای مردم نباشیم». با این تفاسیر بد نیست مروری دوباره بر اتفاقات چند سال اخیر در این ارتباط و مصوبات پیرامون آب شرب غیزانیه داشته باشیم.
* مشکل کجاست؟
چرا ثروتمندترین منطقه ایران بیآب است؟ یکی از ساکنان روستای طویل در پاسخ به این سوال به فارس گفت: در گذشته آبی به شیرینی عسل در غیزانیه میخوردیم اما از 12-10 سال پیش شرکت نفت مانع آبرسانی به روستاها از طریق لولههای آب تأسیسات این شرکت شد و در نتیجه کم کم مشکلات مردم زیاد شد. مقدم میافزاید: در ابتدا اوضاع خوب بود و حتی لولهکشی آب را انجام دادیم اما 8 سالی است که آبی از این لولهها بیرون نیامده و ما هنوز یا آب را میخریم یا با حواله چشم به راه آن هستیم. در گذشته با حفر چاههای یک متری هم میتوانستیم آب مورد نیازمان را تأمین کنیم اما وقتی شرکت نفت زمینهایمان را خرید و کاربری کشاورزی آنها از دست رفت، بخش زیادی از زمینها به ماسهزار تبدیل شد.
این روستایی ساکن در روستای غیزانیه بیان میکند: همین مسأله هم سبب پدید آمدن ریزگردها شد و برای حل مشکل به جای بازگرداندن کاربری اصلیشان، آنها را مالچپاشی و جنگلکاری کردند و با توجه به تغذیه این درختان از سفرههای آب زیرزمینی، منابع آبی زیرزمینیمان هم از بین رفت. علی عموری، عضو شورای بخش غیزانیه با بیان اینکه مشکلات آب سبب مهاجرت مردم از غیزانیه شده است، میگوید: مشکلات آب در روزهای اخیر که متقارن با شیوع کرونا و ماه مبارک رمضان بود، زندگی مردم را سخت کرده است. وی با اشاره به همکاری آبفار و شرکت نفت برای تأمین آب روستاها میافزاید: متاسفانه سرویسدهیها زیاد نیست و به همین علت اعتراض مردم را در پی داشت.
عضو شورای بخش غیزانیه با بیان اینکه قائم مقام شرکت آبفای خوزستان وعده حل مشکل تا 3 هفته دیگر را داد، بیان میکند: تا 3 هفته دیگر فاز نخست پروژه آبرسانی به غیزانیه به بهرهبرداری میرسد اما متأسفانه مشکل اصلی از تأسیسات صفیره تا تأسیسات غیزانیه است که اکثر لولههای موجود در مسیر فرسوده هستند. وی عنوان میکند: انتظار داریم حداقل به صورت موقت با استقرار تانکرهای آبرسان مشکل حل شود، چرا که با افتتاح فاز نخست مشکل آب 30 روستا حل میشود و با تکمیل فاز دوم نیز مشکل 15 روستای دیگر به صورت کامل حل خواهد شد. یکی از مسؤولان محلی بخش غیزانیه نیز میگوید: شرکت نفت 4 سال پیش بخشی از لولههای طرح انتقال آب به غیزانیه را تأمین کرد اما پس از مدتی به درخواست آبفار، اعتبارات نقدی مورد نیاز برای اجرای طرح را به این شرکت واگذار کرد و پس از آن مسؤولیت انتقال آب و تکمیل فرآیند آن بر عهده آبفار بود. وی میافزاید: هماکنون بخشی از این لولهها در محل تأسیسات آبرسانی نزهه وجود دارد اما متأسفانه آبفار اعتبارات طرح آبرسانی به غیزانیه را صرف پرداخت حقوق معوقه کارکنان خود کرد. یکی از ساکنان روستاهای غیزانیه نیز میگوید: 4 سال است به ما میگویند 2 ماه دیگر طرح آبرسانی غیزانیه به بهرهبرداری میرسد اما تاکنون این 2 ماه تمام نشده است.
وی میافزاید: الان هم به دلیل اعتراضات پیش آمده توجه به غیزانیه جلب شده ولی ما امیدوار به پیشرفت کار نیستیم، چرا که این نگاه در مردم غیزانیه به وجود آمده که باید از این منطقه مهاجرت کنند تا بتوان پروژههای نفتی را به سادگی اجرایی کرد.
* آیتالله موسویجزایری: بارها معضل بیآبی غیزانیه را تذکر دادهام اما حل نشد
با وجود هشدارهای مسؤولان نهادهای دیگر دولت به معضل بیآبی غیزانیه بیتوجه بود. آیتالله سیدمحمدعلی موسویجزایری، نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان در این باره گفت: مشکل آب مردم غیزانیه متاسفانه سابقه طولانی دارد و از اوایل انقلاب مطرح بود، ما هم مکرر به مسؤولان مربوط تذکر میدادیم ولی نمیدانم چرا فراموش میکردند. جزایری گفت: لازم است مسؤولان با تانکرهای آبرسان به صورت جهادی در 2 هفته آینده به منطقه غیزانیه آبرسانی را با قوت انجام دهند و بعد از این 2 هفته انشاءالله کار آبرسانی باید به صورت جدی انجام و به صورت اساسی حل شود. نماینده خوزستان در مجلس خبرگان رهبری بیان کرد: همچنین منتظر گزارش اقدامات انجام شده مسؤولان ذیربط در این باره هستم.
* جدیدترین وعده دولت: آب غیزانیه تا ۲ هفته دیگر وصل میشود
بعد از حاشیههای فراوان سرانجام استاندار خوزستان وعده داد معضل بیآبی غیزانیه 2 هفتهای حل شود. غلامرضا شریعتی با اشاره به مشکلات آب غیزانیه اظهار داشت: از سال 96 بنا داشتیم و تصویب شده بود اما تاخیراتی از سوی برخی سازمانهای مربوط و معارضان به وجود آمد ولی آب غیزانیه تا 2 هفته دیگر وصل میشود. وی با بیان اینکه سرجمع 45 میلیارد تومان برای این پروژه هزینه شده است، افزود: بنا داریم تا 2 هفته آینده این پروژه را به بهرهبرداری برسانیم. استاندار خوزستان با بیان اینکه متأسفانه بعضی از افرادی که در روستاهای قبل هستند یا زمینهای آنها در آن کنار لولههاست، مانع رسیدن آب به غیزانیه شدند، اضافه کرد: با وجود این مشکلات اما کار بخوبی پیش رفت و امیدواریم حداکثر ظرف 45 روز آینده آب غیزانیه وصل شود، اگرچه زمان آنچه به من قول دادند، زودتر از این است.
***
[خلف وعده دولت در ساخت پروژه آبرسانی غیزانیه اهواز]
ساخت پروژه آبرسانی به منطقه غیزانیه اهواز در حالی جزو مصوبات دولت بوده است که مدیران دولتی و استانی توجهی به اجرای آن نداشتهاند. سیدراضی نوری، نماینده مردم شوش در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «وطن امروز» گفت: بیتوجهی مسؤولان به تامین آب شرب منطقه غیزانیه موجب شد مردم این منطقه نسبت به سهلانگاری مدیران، نارضایتیهای خود را نشان دهند. وی به برگزاری جلسه 15/1/ 99 و تصویب بودجه تامین آب 2 منطقه قرمز کمآب، غیزانیه و شوش در استان خوزستان اشاره کرد و اظهار داشت: داد مردم به این دلیل بلند شد که چرا با گذشت حدود 3 ماه از تصویب تامین آب شرب این مناطق اما دولت و مسؤولان اجرایی نسبت به این مهم بیتوجهند. عضو کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه در این جلسه استاندار خوزستان، نمایندگان وزارت نیرو و رئیس سازمان برنامه و بودجه حضور داشتند و بر اجرای پروژه آبرسانی این مناطق و رفع مشکلات آب و فاضلاب شهری و روستایی تاکید شد، گفت: جای سوال است چرا در یک منطقه استراتژیک نفتی باید کمبود آب شرب وجود داشته باشد و ارادهای در حل این مشکل به چشم نخورد. وی خاطرنشان کرد: اقدامات مسؤولان اجرایی و مدیران دولتی در جهت تامین نیاز آب شرب منطقه کمآب غیزانیه باید طوری انجام میشد که کار به نارضایتی اجتماعی در این منطقه نکشد. مگر هزینه این پروژه آبرسانی چقدر است؟ بیتوجهیها تا چه حد بوده است که مردم باید اینقدر نسبت به وعدههای بیعمل دولت واکنش نشان دهند؟ نماینده مردم شوش در مجلس شورای اسلامی ساخت پروژه تامین آب شرب مورد نیاز مردم منطقه غیزانیه و شوش را مطالبه بحق مردم عنوان کرد و افزود: مجموعه مسؤولان دولتی و دستاندرکاران، باید به صورت اورژانسی نسبت به حل مشکل مردم این منطقه وارد عمل میشدند، نه اینکه پس از نارضایتیها دستور موکد بر اجرای پروژه آبرسانی صادر شود. وی با بیان اینکه دولت نباید با سهلانگاری نسبت به آبرسانی منطقه غیزانیه کاری میکرد که دشمن از نارضایتیهای مردم شاد شود، گفت: دهها پروژه کوچک و بزرگ طی چند سال اخیر راهاندازی و تکمیل شده است اما چرا نسبت به پروژه آبرسانی که حیات مردم به آن بستگی دارد، بیتوجهی شده است، این موضوع جای بسی تامل دارد.
ارسال به دوستان
پژوهشگر سعودی پشت پرده عفو قاتلان را فاش کرد
فشار بن سلمان به خانواده خاشقجی
چند روز بعد از آنکه اعضای خانواده جمال خاشقجی، روزنامهنگار سلاخیشده توسط آل سعود اعلام کردند قاتلان پدر خود را بخشیدهاند، برخی از تحت فشار بودن خانواده این روزنامهنگار مقتول برای بخشیدن قاتلان پدر خود خبر دادند. پژوهشگر و فرزند یکی از زندانیان مشهور سعودی، احتمال داد پسر جمال خاشقجی، روزنامهنگار مقتول سعودی، تحت فشار مقامات سعودی قاتلان پدر خود را بخشیده باشد. روزنامه واشنگتن پست در یادداشتی به قلم عبدالله العوده، پژوهشگر سعودی و فرزند سلمان العوده زندانی مشهور عربستانی، احتمال داد پسر جمال خاشقجی روزنامهنگار مقتول سعودی، تحت فشار مقامات سعودی قاتلان پدر خود را بخشیده است. پیشتر صلاح خاشقجی، یکی از پسران روزنامهنگار مقتول سعودی در بیانیهای در حساب کاربریاش در شبکه توئیتر اعلام کرد قاتلان پدرش را عفو کرده است. به گزارش واشنگتن پست، دادگاه عالی سعودی و محمد العیسی، وزیر سابق دادگستری این کشور درباره قتل جمال خاشقجی اقرار کرده بودند طبق قانون سعودی، حتی افراد خانواده نیز نمیتوانند از خون مقتولانی که به این شکل کشته شدهاند، بگذرند. در این ارتباط، خدیجه چنگیز، نامزد جمال خاشقجی در واکنش به خبر بخشش قاتلان نامزدش، در حساب کاربری خود در توئیتر نوشت: کسی نمیتواند قاتلان خاشقجی را ببخشد، چون او با حیله و نیرنگ کشته شده است. عبدالله العوده در این باره گفت که خانواده جمال خاشقجی درست وضعیتی مشابه با خانوادههایی که دولت سعودی آنها را تحت فشار قرار داده، دارند و وضعیت این خانواده هیچ فرقی با دیگر خانوادهها ندارد. العوده با اشاره به موارد مشابه در عربستان سعودی و با استناد به وضعیت اعضای خانواده خود گفت که 17 تن از اعضای خانواده و نزدیکانش به علت فشار سعودی بر آنها و همچنین پدر وی که در زندان به سر میبرد، از سفر به خارج منع شدند. جمال خاشقجی، ستوننویس روزنامه آمریکایی واشنگتن پست بود که در سالهای پایانی عمرش در آمریکا سکونت داشت. وی ماه اکتبر سال ۲۰۱۸ به دست یک تیم امنیتی سعودی در استانبول سلاخی شد. ارسال به دوستان
«وطن امروز» از جدیدترین تغییرات ارزش سهام عدالت گزارش میدهد
سهام عدالت 8 میلیون و 600
گروه اقتصادی: با انتشار پرتفوی سهام عدالت و تعداد سهام هر دارنده این سهام، مشخص شد ارزش سهام سهامداران یک میلیون تومانی برابر 8 میلیون و 596 هزار و 795 تومان است. این یعنی هر ایرانی دارنده سهام عدالت میتواند این رقم را به حساب روز از طریق بازار سرمایه دریافت کند. البته رقم محاسبه شده برای دیروز بوده است و هر روز قابلیت تغییر دارد.
به گزارش «وطن امروز»، با زمزمه ورود سهام عدالت به بورس در روزهای اخیر، بازار سرمایه شاهد ریزشهای پی در پی بوده است؛ ریزشهایی که به نظر میرسد طولانیمدت نخواهد بود و بزودی بازار پس از اصلاح خود دوباره به روند سوددهی گذشته باز خواهد گشت. اما بیم این وجود دارد که با آزادسازی فروش سهام عدالت به بانکها، برخی دارندگان در شرایط کاهشی اقدام به فروش کنند که در این باره احتیاج است آگاهی کامل به فروشندگان داده شود تا این سهام ارزشمند خود را ارزان نفروشند. بر این اساس به طور کلی، سهامداران عدالت به 2 دسته تقسیم میشوند؛ گروهی که روش آزادسازی را انتخاب کردند و کسانی که روش مدیریت دولتی را برگزیدند. گروه دوم که اساسا هیچ اختیاری نسبت به سهام خود ندارند و باید منتظر باشند از ماه آینده دولت به صورت مقطعی سود سرمایهگذاری صورت گرفته را به آنها بدهد. گروه اول اما خودشان به 3 دسته تقسیم میشوند؛ دسته اول که کد بورسی دارند و میخواهند اقدام به خرید و فروش سهام کنند که از 10 خردادماه این روند برای آنها آزاد میشود (البته احتمالا محدودیتی در میزان فروش برای آنها تعیین خواهد شد).
دومین دسته کسانی هستند که کد بورسی ندارند یا تمایلی به خرید و فروش در بازار سرمایه ندارند که میتوانند 30 درصد آن را به بانکها بفروشند. سومین دسته نیز کسانی هستند که نه میخواهند وارد بازار سرمایه شوند و نه میخواهند بخشی از آن را بفروشند، بلکه میخواهند آن را فعلا نگه دارند که در آینده هر تصمیمی خواستند درباره آن اتخاذ کنند. سخنگوی ستاد راهبری سهام عدالت در این باره گفت: آن دسته از مشمولان سهام عدالت که دارای کد بورسی هستند، خودشان میتوانند از ۱۰ خردادماه (شنبه جاری) به فروش سهام اقدام کنند و نیازی به مراجعه به شعب بانکی نیست. حسین فهیمی گفت: ثبتنام برای متقاضیان فروش سهام عدالت از ۶ خرداد ۹۹ در شعبه بانکهایی که شماره شبای حساب مشمولان سهام عدالت در آنها ثبت شده است، آغاز میشود. وی در ادامه با بیان اینکه طبق اطلاعیههای صادر شده، مشمولان دریافت سهام عدالت تا پایان روز ۸ خرداد برای ثبت مالکیت مستقیم یا غیرمستقیم سهام خود فرصت دارند، گفت: هر چند عنوان شده که از ۶ خرداد متقاضیان فروش سهام میتوانند به شعب بانکی مراجعه کنند اما عملیات فروش از ۱۰ خرداد آغاز خواهد شد. فهیمی در ادامه توضیح داد: به عبارت دقیقتر آن دسته از دارندگان سهام عدالت که تصمیم به فروش سهام خود دارند، میتوانند با مراجعه به شعب بانکها و تکمیل فرمهای مربوط ۳۰درصد از سهام عدالت موجود در سبد (پرتفوی) خود را به فروش رسانند. وی در ادامه در پاسخ به این سوال که افراد دارای کد بورسی نیز نیاز به مراجعه به شعب بانکی دارند؟ گفت: خیر، نیازی به مراجعه به شعب بانکی نیست. افرادی که کد بورسی دارند از ۱۰ خرداد میتوانند سبد سهام عدالت خود را که متشکل از 35 شرکت بورسی است، مشاهده کنند و میزان دارایی خود در هر سهم و هر نماد را با جزئیات داشته باشند. سخنگوی ستاد راهبری سهام عدالت در ادامه با اظهار این مطلب که جلسه شورای عالی بورس تصمیم به فروش تنها ۳۰ درصد از سبد سهام عدالت هر مشمول را گرفته است، گفت: این تصمیم از یکسو برای جلوگیری از فشار فروش زیاد به بازار سرمایه در نظر گرفته شده و از سوی دیگر برای آن دسته از مشمولانی که نیاز مالی شدید دارند، اخذ شده است تا به این ترتیب امکانی فراهم شود در این شرایط سخت اقتصادی، دارایی مالی از فروش ۳۰ درصد از سبد سهام عدالت را دریافت کنند.
سخنگوی ستاد راهبری سهام عدالت در پاسخ به این پرسش که آیا این میزان فروش ۳۰ درصدی سهام شامل افرادی که روش مدیریت غیرمستقیم را انتخاب کردهاند نیز میشود؟ گفت: خیر! این موضوع برای این دسته از مشمولان نیست. این گروه از افراد که مدیریت غیرمستقیم سهام عدالت را انتخاب کرده و در واقع مدیریت سهام خود را به شرکتهای سرمایهگذاری استانی سپردهاند، میتوانند کل سهام خود را یکجا به این شرکتهای سرمایهگذاری فروخته و واگذار کنند. فهیمی در ادامه تاکید کرد: البته فروش سهام به این روش (واگذاری به شرکتهای سرمایهگذاری برای افرادی که روش مدیریت سرمایهگذاری غیرمستقیم را انتخاب کردهاند)، پس از پذیرش شرکتهای سرمایهگذاری استانی در بازار سرمایه (بورس یا فرابورس) خواهد بود. به گفته فهیمی، نگهداری کل سهام، فروش کل سهام یا نگهداری بخشی از سهام و فروش بخشی دیگر برای افرادی که روش دوم یعنی مدیریت غیرمستقیم را برگزیدهاند، منوط به پذیرش شرکتهای سرمایهگذاری استانی در بازار سهام است. به این ترتیب این گروه از افراد دیگر نیازی نیست از ۶ خرداد به شعب بانکها مراجعه و فرمهای فروش را تکمیل کنند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|