|
گفتوگوی تفصیلی «وطنامروز» با حجتالاسلام والمسلمین سیدابوالفضل طباطباییاشکذری، نماینده ولی فقیه در سوریه
میخواستند دمشق بقیع شود، کربلا شد
حجتالاسلام والمسلمین سیدابوالفضل طباطبایی اشکذری، نماینده ولی فقیه در سوریه در گفتوگوی تفصیلی با «وطن امروز» به تشریح مجاهدتها و تاثیرات فرهنگی رزمندگان مدافع حرم در سرزمین شام پرداخت. تاثیراتی که نشانههای آن نه تنها در میان مسلمانان اهل سنت، بلکه در مسیحیان سوریه نیز قابل مشاهده است. حجتالاسلام اشکذری معتقد است ایثارها و فداکاریهای رزمندگان مدافع حرم، زمام سرنوشت فرهنگی منطقه را در دست خواهد گرفت. متن این گفتوگو که در قالب یادداشت تنظیم شده، در ادامه میآید. ***
سوریه، سرزمین تمدنهاست. سرزمین سوریه یک پل اتصالى است میان دو قبله قدیم و جدید اسلامى؛ هم مدخلى بوده براى رفتن به سوى مسجدالاقصى و قبله اول مسلمین، هم گذرگاهی برای سفر به مکه و انجام مناسک حج.
سرزمین سوریه و شام برخوردار از فرهنگهای گوناگون و گاه متضاد است. از فرهنگ دینی انبیا بگیرید تا فرهنگ اموی و ضداهلبیت و تا فرهنگهایی که در همین شام از اهلبیت طرفداری و حمایت کردند و متاثر از فرهنگ اهلبیت هستند.
از حیث تمدنی سوریه را نمیشود از عراق جدا کرد. سرگذشت این دو خطه جغرافیایی در طول تاریخ به هم گره خورده است. در جریان واقعه کربلا هم میبینید بخشی از این واقعه تا عاشورای حسینی در عراق اتفاق میافتد و بخش دیگری از آن در شام. این نکته را متذکر شوم که مردم ما فکر میکنند شام فقط محل ظلم به اهلبیت بوده است، در حالی که اینگونه نیست. این خطه هم شاهد ظلم به اهلبیت بوده است و هم شاهد طرفداری و فداکاری برای اهلبیت. در شام هم فرهنگ اموى بوده و هست و هم فرهنگ بنىهاشم و فرهنگ اهلبیت. اهلبیت عصمت و طهارت بعد از شهادت اباعبدالله در این سرزمین اثرگذارى داشتند و نقشآفرینى کردند. در این سرزمین آثار فرهنگى و تمدنى از خود به جا گذاشتند، لذا نمیتوانیم این دو جبهه را در این سرزمین از هم جدا کنیم. این دو جبهه فرهنگی هر دو در شام اثرگذار بودند.
اگر این سرزمین شاهد خرابهنشینی اهلبیت بوده است، شاهد آن صحنهای هم بوده است که راهب مسیحى همه داراییاش را داد، همه داشتههایش را داد، تا یک شب با سر اباعبدالله خلوت کند، یک شب میزبان سر بریده اباعبدالله باشد.
این نکته هم جالب است بدانید که شام یکی از پایگاههای پیوند مسیحیت و شیعیان و دوستداران اهلبیت است. همان محلی که راهب مسیحی داراییاش را داد که یک شب با سر امام حسین خلوت کند، اکنون نقطهای است که بین مسیحیت و شیعیان بیشترین ارتباط و همکاری وجود دارد.
* حرم حضرت زینب، کانون عشق مسلمانان و مسیحیان شام
در تمام طول تاریخ، سوریه و شام محل همزیستی مسالمتآمیز همه ادیان و مذاهب بوده است. امروز اگر شما در وقت نماز وارد حرم حضرت زینب بشوید، میبینید از ۲ گلدسته آن هم اذان بر مسلک فقهی اهل سنت گفته میشود و هم اذان بر مسلک فقهی شیعیان. این نکته جالب را هم بدانید که حرم حضرت زینب نه تنها زیارتگاه اهل سنت و شیعیان سوریه است، بلکه برادران و خواهران مسیحی ما هم از استانهاى گوناگون؛ از دمشق، از حمص، از لاذقیه، برای زیارت حضرت زینب به این حرم میآیند و حتی ناقوسها را برای عرض ارادت به ساحت حضرت زینب به صدا در میآورند.
یکى از فرماندهان بزرگ سپاه در سوریه براى من نقل کرد: زمانی فرمانده یکی از لشکرهای سوری بودم که سربازان آن از نظر عقیدتی خیلی گوناگون بودند. از مسیحی و مسلمان، از اهل سنت و شیعه و دروزی و علوی. من هم فرمانده آن لشکر بودم. یکبار در شب عملیات به رسم دوران دفاع مقدس تصمیم گرفتیم سربندهای مختلف بین سربازان توزیع کنیم. جعبهای گذاشتیم که در آن سربندهای مختلفی بود، سربند یا رسولالله، یا زهرا، یا علی و یا زینب. رزمندهها میآمدند و سربندها را زیر و رو میکردند و یکی را بر میداشتند. در این بین دیدم یک سرباز مسیحی آمد، سربندها را یکی یکی نگاه میکرد، از بین این سربندها، سربند یا زینب را برداشت. من که این صحنه را دیدم، رفتم کنارش و از او پرسیدم شما که مسلمان نیستید، چرا سربند یا زینب را برداشتید. به من نگاهی کرد و جمله تکاندهندهای گفت: نبینا مختلف، زینبنا واحد. پیامبر ما مختلف است اما زینب ما واحد است.
خود من یک روزی در ایام نیمه شعبان برای عرض ارادت به رزمندهها به حلب رفتم. در حلب مفتی بزرگ آنجا شیخ محمود عکام، گروهی را فرستاد و از من خواست میهمانشان شوم. من هم دعوت آنها را اجابت کردم. بعد از اینکه با همراهی آنان مسجد حضرت زکریا را زیارت کردیم، گفتوگویی با مفتی حلب داشتم. در این نشست مفتی بزرگ حلب به من گفت: در بحبوحه بحران سوریه یک خبرنگار فرانسوی برای مصاحبه با من به دیدارم آمد. خبرنگار از من پرسید شما در حلب چه تعداد مسجد دارید؟ گفتم 850 تا. گفت چه تعداد از این مساجد متعلق به شیعیان است؟ گفتم850 تا. گفت چه تعداد متعلق به اهل سنت است؟ گفتم 850 تا. خبرنگار فرانسوی تعجب کرد گفت چگونه چنین چیزی ممکن است که 850 مسجد داشته باشید که 850 تای آن متعلق به اهل سنت باشد و 850 تای آن متعلق به شیعیان؟! پاسخ دادم برای اینکه ما اینجا همه در یک مسجد نماز میخوانیم؛ شیعیان در مساجد اهل سنت و اهل سنت در مساجد شیعیان. واقعا این جواب جای تحسین دارد. واقعا باید اذعان کرد سوریه محل زندگی مسالمتآمیز همه ادیان و مذاهب بوده است، نه اینکه مشکلی نبوده است اما هیچ وقت این مشکلات به این حد نمیتوانسته برسد. همه ادیان و مذاهب از حمله تکفیریها آسیب دیدند. مثلا همین مسجد زکریا که با جمعیت اهل سنت حلب به دیدار آنجا رفتیم، یک کتابخانه بزرگ شامل چند هزار جلد کتاب و چند هزار نسخه خطی داشته است که همه آنها را تکفیریون به آتش کشیدند.
حتی مسیحیان حلب میگفتند تکفیریون به تنها کلیسای شهر هم رحم نکردند و آن را به آتش کشیدند. راهب آن کلیسا میگفت ما یک زناری را در این کلیسا نگهداری میکنیم که متعلق به حضرت مریم است، وقتی شنیدیم تکفیریون به شهر نزدیک میشوند از ترس اینکه این اثر ارزشمند را به آتش نکشند، رفتیم و این زنار را در جایی مخفی کردیم. اینگونه است که همه پیروان حقیقی ادیان مختلف و مذاهب گوناگون خودشان را در برابر تفکری میدیدند که میخواست با سوءاستفاده از اختلافات عقیدتی دست به ترور و کشتار بزند.
* شام به سرزمین عزت اهلبیت تبدیل شده است
در اینجا علاقهمندم مردم عزیز جمهورى اسلامى ایران، خانوادههاى شهداى مدافع حرم، افغانستانیها، پاکستانیها، لبنانیها و خانوادههاى شهداى سوریه را خطاب قرار دهم. یک روز دشمن تلاش داشت اهلبیت را در شام ذلیل جلوه بدهد اما دست تقدیر به گونهاى رقم خورد که بعد از هزار و چندصد سال فضای شام به گونهای شود که اهلبیت و فرهنگ اهلبیت در اوج قله عزت، اقتدار و اثرگذاری قرار گیرد. امروز «سیدتنا زینب» یک کلمه بسیار شیرین بر زبان همه مردمان سوریه است. براى آفرینش عزت زینبى در این سرزمین فقط شیعه تلاش نکرد، بلکه اهل سنت هم تلاش کرد؛ نه فقط جوانهایشان، بلکه علمایشان هم. ما در بین علمای اهل سنت، شهید داشتیم؛ شهید محمدسعید رمضانبوطى معروف به امام بوطى. او را شهید کردند، میدانید چرا؟ چون گفت دشمن را ناامید میکنم از اینکه از من جملهای بشنود در اخلاف شیعه و سنی. این نص کلامش است. او به افروختن آتش بین شیعه و سنی تن نداد و به همین دلیل هم در راه اقامه نماز جمعه شهیدش کردند.
در این مدتی که به دیدار خانوادههای شهدای سوری میرفتم ذکر لبشان شکر خدا بود. گاهی از یک خانواده 13 نفر شهید شده بودند؛ پدر، عمو، پدربزرگ، برادر و... بسیاری از اینها اهل سنت بودند. یک بار به دیدار مادر شهیدی رفتم که از اهل سنت بود و نوجوان 14 سالهاش در منطقه «مورک» حماه به شهادت رسیده بود، آن هم چه شهادتی؛ تکفیریون او را زندهزنده دفن کرده بودند. مادرش تعریف میکرد که «وقتی جسدش را به من تحویل دادند، دیدم خون بر سینهاش ریخته است. جیب لباسهایش را که خالی کردم، دیدم صحیفه سجادیه در جیب پیراهن فرزندم هست. خون فرزندم بر صحیفه سجادیه ریخته شده بود». ببینید! نوجوان سنی در دل شام که سالها امویان تلاش میکردند محل دشمنی با اهل بیت باشد، متأثر از فرهنگ اهلبیت است. نهتنها اهل سنت، بلکه مسیحیان شام نیز از فرهنگ اهلبیت متأثر هستند.
مفتى اعظم سوریه «شیخ احمد حسون» مستقیم به خود من گفت «هرگاه اهل فامیل از من نظر میخواهند برای نامگذاری برای فرزندشان، اگر پسر باشد جز حسن و حسین و اگر دختر باشد جز فاطمه پیشنهادی ندارم». شیخ حسامالدین فرفور که رئیس مجمع فتح است از علمای بزرگ سوریه است. ایشان میگفت «اگر من در هر روز شعری در مدح پیغمبر و اهلبیت نخوانم آن روز مردهام. احساس نمیکنم که زندهام».
شیخ محمد عبدالستار السید که سید و از نسل امام حسین است، عالم و خطیب جمعه است؛ هر هفته نماز جمعه طرطوس را او میخواند، مفسر قرآن است و 10 جلد از تفسیر قرآنش چاپ شده به نام تفسیرالجامع. ایشان خود پیشنهاد کرد به من که در مصلای حضرت زینب جشن بزرگی برای حضرت بگیریم. این کار را هم کردیم و جشنی بزرگ و مملو از جمعیت برگزار شد. ایشان زمانی که برای زیارت حرم حضرت زینب آمد، گفت وضو دارم اما بروم به حرمت حرم حضرت زینب یک وضوی دیگر بگیرم. سپس به فاصله 20 سانتی ضریح ایستاد و در همان حالت مشغول دعا و مناجات شد. یادمان نرود که با هزینههای بسیار به این وحدت رسیدهایم و دشمن نباید با فتنهانگیزی این فضا را به هم بزند.
* رزمندگان مدافع حرم نگذاشتند دمشق، بقیع دوم شود
دشمن میخواست شام، دمشق و حرم اهلبیت در این سرزمین را تبدیل به بقیع دوم کند؛ یک تل خاکی نشان ما بدهد و بگوید این مقام حضرت زینب است. اینجا بود که ولیامر مسلمین احساس خطر کرد و دستور داد که این اتفاق نباید بیفتد و سفیر خود را به شام فرستاد. سردار حاجقاسم سلیمانی، سفیر مقام معظم رهبری در سرزمین شام بود. چقدر مردم در این ایام به ما اصرار میکردند که زمینهسازی کنیم برای حضور آنان در شام برای دفاع از حرم اهلبیت. سردار سلیمانی وقتی به سوریه آمد برنامهریزی در این سرزمین را شروع کرد؛ برنامهریزی برای حفظ و حراست از سرزمین شام به حسب امر مولایش و مولایمان امام خامنهاى. حضرت آقا فرموده بودند: «بروید مراقبت کنید، نگذارید سوریه شکست بخورد، بروید از سوریه حمایت کنید. این سرزمین، سرزمین مقاومت است، این سرزمین، سرزمین حلقه وصل میان اول محور مقاومت و آخر محور مقاومت است. این سرزمین باید حفظ بشود». این را بدانید حاجقاسم سلیمانى فقط یک فرمانده نبود؛ حاجقاسم یک متفکر سیاسی بود. حاجقاسم سلیمانى یک شخصیت برنامهریز بود. حاجقاسم سلیمانى علاوه بر همه اینها یک سرباز ولایت بود که جز امر ولایت چیز دیگرى را تنفیذ نمیکرد. آنچه اجرا مىکرد، دستور ولایت بود؛ در امر ولایت هم شک نمیکرد. حاجقاسم سلیمانى مثل سیدحسن نصرالله بود. سیدحسن نصرالله درباره حضرت آقا اینطور مىفرماید: «رغباته عندنا اوامر»، یعنی اینکه آقا میل به انجام کارى داشته باشد و رغبت بکند، ما رغبت او را دستور حساب میکنیم.
باید مراقب باشیم بعضىها ننشینند درباره اوامر حضرت آقا بگویند این امر، امر مولوى است؟ ارشادى است؟ آقا دستور دادند یا نصیحت کردند؟ چه شد و چه نشد؟ اینها صحیح نیست. انسان باید ذوب در ولایت باشد. حاجقاسم سلیمانى ذوب در ولایت بود. او آمد، فرزندان ملت هم آمدند. حاجقاسم فرماندهی نبود که بنشیند و بگوید بروید، چنانکه خودش هم به این موضوع در بیاناتش تصریح دارد. او ابتدا خود به نوک جبهه مقابله با دشمن آمد و سپس دیگران را دعوت به آمدن کرد. همین خود تبدیل به یک سلسلهای شد؛ سلسله و جمعیتی که آن را به نام مدافعان حرم میشناسیم.
* اجر دفاع از حرم در درجه اول متعلق به حضرت آقاست
باید به این نکته توجه کرد که مدافعان حرم، این سربازان شجاع، در ظاهر تحت امر و فرماندهى حاجقاسم سلیمانى بودند اما قبل از آن، آنها تحت فرماندهى ابوالفضلالعباس قدم برمیداشتند. مدافعان حرم قدم در جای پاى ابوالفضلالعباس گذاشتند. اولین مدافع حرم، اولین مدافع حریم حسینی و زینبی، حضرت ابوالفضلالعباس بودند و سپس شهداى مدافع حرم، از محسن حججىها گرفته تا فرماندهان شهیدی چون شهید همدانی تا شهداى لبنانی؛ مصطفى بدرالدینها، عماد مغنیهها... شهدایى که سر دادند، شهدایى که هنوز بدنهایشان پیدا نشده است یا شهدایى مثل شهید اللهکرم که همین روزها پیکر مطهرش بعد از 4 سال برگشت. مادرش وقتى این بدن را در آغوش مىگیرد، انگار یک نوزاد چندماهه را در آغوش مىگیرد؛ دو تکه استخوان برایش برمیگردانند. او اما همچون حضرت زینب با صلابت مىایستد، اشک هم نمیریزد، ناله هم نمیکند. این صلابت و اقتدار حضرت زینب است، اینها همگی خودشان را سربازی از سربازان حضرت ابوالفضل میدانستند.
در جلسهاى که در محضر برادر عزیز، سید مقاومت، سیدحسن نصرالله بودم، آنجا صحبت از مقاومت و اجر مقاومت شد. جناب سیدحسن نصرالله، حفظهالله تعالى به بنده فرمود: اگر روز قیامت بنا شود اجر مقاومت را تقسیم کنند، اول بار اجر مقاومت متعلق به حضرت آقاست، متعلق به امام خامنهاى است، اجر اول مربوط به اوست، بعد از ایشان نوبت شهداست. آری! بعد از حضرت آقا نوبت حاجقاسم عزیز است. او شبیه حضرت عباس است در عصر ما، همانطور که حضرت عباس بدون اراده امام حسین، بدون اراده امام زمانش قدمى برنمىداشت، حتى آب را هم چون ذکر العطش مولایش به یادش آمد، لب نزد. سردار سلیمانی هم نسبت به مقام عظمای ولایت چنین حالتی را داشت. حاجقاسم هم شهیدى است، هم سردارى است و هم فرماندهى است که بدون اراده ولى زمانش، مقام معظم رهبرى قدم برنمىداشت.
* حاجقاسم سلیمانی، نقطه ثقل مقاومت
نکتهای را هم باید بگویم و آن اینکه بشار اسد میتوانست سوریه را رها کند و برود در یک جزیرهای با خانوادهاش تفریح کند اما این کار را نکرد. او فرزند سوریه است و برای نجات این سرزمین در این خاک ماند و فرار نکرد. او میتوانست چمدانش را بردارد و برود، با خانوادهاش به غرب پناه ببرد و تا آخر عمر در آسایش و لذت به سر ببرد، زندگیاش هم تامین باشد و این همه سختی را تحمل نکند اما ماند و از سرزمینش دفاع کرد. در جلسهای که بشار اسد با مقام معظم رهبری داشت، مقام عظمای ولایت به وی گفتند شما قهرمان جهان عرب شدید و در قامت یک مجاهد کبیر ظاهر شدید.
فرزندان لبنان، عراق، پاکستان، افغانستان و ایران هم به یاری این سرزمین و مقدسات این خاک شتافتند اما تمام این جمعیتهای گوناگون و مختلف گرد یک محور میچرخید و آن محور کسی نبود جز حاجقاسم سلیمانی. فاطمیون و زینبیون بر محور حاجقاسم سلیمانی میچرخیدند. حتی حزبالله لبنان نیز با محوریت سردار قاسم سلیمانی به سوریه ورود کرد. اینها در این سرزمین خاطرهها آفریدند، ارزشها آفریدند، حماسهها آفریدند. همین خونها و ارزشها و حماسههاست که آینده منطقه را روشن کرده است. البته نه فقط نگاهی به ارزشهای خلق شده در محور مقاومت، بلکه بشارتهای مقام معظم رهبری نیز گویای این امر است. حضرت آقا خطاب به علمای سوریه فرمودند شما را میبینیم که در قدس نماز جماعت میخوانید. این همان بشارتهایی است که انسان را امیدوار میکند. این را بدانید که هر چه در آینده سوریه اتفاق بیفتد متاثر از فرهنگ شهدا و رزمندگان مدافع حرم خواهد بود. آینده سیاسی منطقه حاصل خون شهدای مدافع حرم خواهد بود.
به عنوان یک شاهد عینی عرض میکنم اگر در ایام شهادت سردار سلیمانی کسی به سوریه میآمد و واکنش مردم و روحانیون و علمای این سرزمین را میدید، به ذهنش نمیرسید که اینها همه ابراز احساسات برای شهادت یک سردار ایرانی است. گمان میکرد که یک فرمانده بزرگ سوری یا یک رهبر بزرگ سوریه کشته شده است. پیوند عمیق عاطفی بین مردم سوریه و حاجقاسم برقرار شده بود.
خیلى از خانوادههاى شهدا براى من نقل کردند که وقتى ما خبر شهادت حاجقاسم را شنیدیم آنقدر که برای ایشان گریه کردیم براى فرزند شهید خودمان گریه نکردیم. یکى از مادران شهید گفت مدتى بود شهیدم را در خواب ندیده بودم، آن شبى که حاجقاسم در سحرش به شهادت رسید، فرزندم آمد به خوابم، دقیقهاى با من بود، احوالش را پرسیدم، گفت باید بروم، گفتم چرا؟ گفت آخر میهمان بزرگى داریم، باید برویم به استقبال میهمان بزرگمان. فردا صبح وقتى خبر شهادت حاجقاسم به ما رسید، متوجه شدم میهمان فرزند شهیدم، حاجقاسم سلیمانى بوده است. بله! این تحقق همان جمله حضرت آقاست که در پیامشان به مناسبت شهادت حاجقاسم فرمودند شهدا به استقبال حاجقاسم آمده و او را در آغوش کشیدند. آری! حقیقتا اینطور بود.
عزاداری و تاثر از شهادت حاجقاسم مختص شیعیان نبود، تمام شیوخ و بزرگان طوایف مختلف متاثر بودند و تسلیت خود را ابراز میکردند.
ثمره همه این تلاشها این شده است که امروز مردم سوریه، ایرانیان را برادران تنى خود میدانند؛ برادرانى که از یک مادرند؛ وقتى خطاب به آنها میگوییم ما برادران شما هستیم، میگویند نه «انتم اشقائنا»، شما برادران تنى ما هستید، ماها از یک ریشهایم. آری! مردم سوریه، ایران را، جمهورى اسلامى را، مایه فخر خودشان میدانند.
* محبت سوریها به رهبر انقلاب
امروز نام مقام معظم رهبرى براى مردم سوریه نام بسیار عزیزى است. کلمه الثوره الاسلامیه الایرانیه براى مردم سوریه کلمه بسیار عزتآفرینى است. کلمه بسیار شیرینى است. آری! امروز مردم سوریه عاشق مردم جمهورى اسلامى هستند. امروز مردم سوریه به رهبرى جمهورى اسلامى افتخار میکنند. یک روز به دیدار خانواده شهدای اهل سنت رفتم. خانوادهای که 5 شهید داده بود. پدر و مادر این شهدا نقل میکردند که تکفیریون مسلح آمدند، جوانهایشان را کشتند، سر از بدنشان جدا کردند و در رود حلب انداختند. پدر و مادر این شهدا میگفتند که ما چند میلیون لیره دادیم تا تکفیریون اجساد فرزندانمان را به ما پس دادند. من رو به این خانواده گفتم که بینی و بینالله الان حال شما نسبت به خدا چگونه است؟ این پدر و مادر 3 مرتبه تاکید کردند نشکر الله تعالی نشکرالله تعالی نشکرالله تعالی... ۳ مرتبه گفتند که ما شاکر خداییم و گلایهای نداریم. وقتی بلند شدم که از منزل آنها خارج شوم، برخی از اطرافیان ما به آنها گفتند که من، نماینده مقام معظم رهبری هستم، اگر مشکلی دارید بگویید شاید بتوانند کمکی کنند. این پدر و مادر هیچ درخواست دنیایی از ما نکردند، نه پولی خواستند نه کمکی. چیزی گفتند که شنیدنش برای من مایه افتخار بود. گفتند ما از شما چیزی نمیخواهیم، فقط درخواست داریم کاری کنید که ما به جمهوری اسلامی سفر کنیم و مقام معظم رهبری را از نزدیک ببینیم. اینکه یک خانواده اهل سنت، یک پدر و مادر شهید آن هم از برادران اهل سنت، تنها درخواستشان دیدار مقام معظم رهبری بود برای من افتخارآمیز بود.
* عنایت حضرت زینب به زوارشان
دوست دارم در پایان این خاطره شنیدنی را تعریف کنم. یکى از برادران لبنانى که در بخش تامین امنیت حرم کار میکرد و از سالهاى قبل هم در اینجا بود، براى من خاطرهای نقل کرد، این خاطره مربوط به زمانى بود که خود من در سوریه بودم؛ اولین سالى که من به دستور مقام معظم رهبری به سوریه رهسپار شدم. در عاشوراهای سالهای قبل به دلیل رعایت مصالح امنیتى در حرم بسته میشد، چون تهدیداتی صورت میگرفت. خب! اطراف دمشق و اطراف زینبیه مملو از تکفیریها بود و آنها فاصله زیادی با حرم نداشتند. آن زمان کمتر از 500 متر فاصله مرز ما با تکفیریها بود. قرار بود که بنده شب تاسوعا و عاشورا در حرم حضرت رقیه سخنرانی کنم که خبر دادند در نزدیکی حرم خمپاره خورده به همین خاطر سخنرانی لغو است و حرم را بستهاند. به این ترتیب به ما اجازه رفتن به حرم را ندادند و ما را منع کردند. وقتی این اتفاق رخ داد من تصمیم گرفتم شب عاشورا را به حرم حضرت زینب برویم. آن سال در روز و شب عاشورا حرم حضرت زینب بسته نشد و ما توانستیم آن ایام را در حرم بگذرانیم. بعدها برادر لبنانیای که مسؤولیت امنیت حرم را برعهده داشت برای من نقل کرد که در روز تاسوعا گزارشهایی از تهدیدهای امنیتی حرم تهیه کردیم و به مسؤولان بالاتر ارجاع دادیم که تکلیف را مشخص کنند تا ما شب و روز عاشورا حرم را ببندیم یا خیر. مسؤولان گفتند گزارشات را بررسی میکنیم و خبر میدهیم. مدتی گذشت از بالا خبر آمد که مسؤولیت این امر به خود شما محول شده، اگر صلاح میدانید حرم را ببندید، اگر هم تشخیصتان چیز دیگری است حرم را باز بگذارید. به محض شنیدن این مسأله جا خوردم. مسؤولیت سنگینی بر دوش من گذاشته شده بود. این همه زائر علاقهمند را محروم کنم و حرم را ببندم یا حرم را باز بگذارم در حالی که تهدیدهای امنیتی وجود داشت؟ اگر حادثهای پیش آمد جواب خدا را چه بدهم. متحیر شدم، نگران شدم. این برادر لبنانی برای من تعرف میکرد که رفتم در اتاقم را بستم، زدم زیر گریه. مقداری که گریه کردم گفتم چه کنم؟ چه تصمیمی بگیرم؟ ناگهان بیاختیار به ذهنم رسید که بلند شوم و بروم زیارت حضرت زینب و برای رفع این مشکل به خودشان متوسل شوم. همین که از اتاقم بیرون آمدم و به سمت ضریح قدم برمیداشتم، یک پیرزنی را دیدم که حدود 70 سال سن داشت، تا مرا دید رو به من کرد و گفت: تعال ابنی؛ پسرم پیش من بیا. به سمتش رفتم، گفت: السیده زینب تقول لک لا تغلق ابواب الحرم؛ حضرت زینب به تو مىگوید درهاى حرم را نبند، مردم را محروم نکن. تا این را شنیدم، ناخودآگاه بازگشتم به اتاق خودم، پشت میز نشستم و با مسؤولان بالاتر تماس گرفتم و گفتم تصمیم گرفتهام شب و روز عاشورا حرم باز باشد. بعد از اینکه این تصمیم را مخابره کردم به خودم آمدم که این پیرزن چه کسی بود؟ از کجا فهمید نیت من چیست؟ چه کسی بوده که از حضرت زینب برای من پیغام آورده بود؟ چگونه این پیام را حضرت زینب به او رسانده؟ سریع دویدم داخل صحن، دیدم نه کسی داخل صحن است و نه اثری از آن پیرزن است.
آری! خود حضرت زینب، اولین مدافع حرم است و مثل این حکایت و مثل این کرامات زینبى بسیار فراوان است، خدا به ما توفیق قدردانی این نعمات را عنایت کند.
ارسال به دوستان
«وطنامروز» از طرح و تکذیب «مالیات از سود سهام» گزارش میدهد
بهتان اقتصادی علیه مجلس
رئیس کمیسیون اقتصادی: مجلس بنا ندارد روی سهام و سپردههای بانکی، مالیات وضع کند
رونق چند ماه اخیر بازار سرمایه و جهش شاخص کل بورس باعث استقبال بسیاری از مردم به سرمایهگذاری در این بازار شده بهطوری که تعداد سهامداران فعال در بازار سرمایه و جریان نقدینگی این بازار نسبت به سال گذشته چندین برابر شده است. بسیاری از کارشناسان و مسؤولان، استقبال مردم از بازار سرمایه را فرصتی بزرگ برای اقتصاد ایران میدانند. دور شدن از اتکای صرف به بانکها و پررنگ شدن نقش بازار سرمایه در تأمین مالی شرکتها و پروژههای زیرساختی، رونق بخش حقیقی اقتصاد و همچنین جذب و هدایت نقدینگی از جمله مهمترین مواردی است که موافقان تحولات اخیر بازار سرمایه بر آن تاکید دارند. در مقابل اما هستند افرادی که روند اخیر بازار سرمایه را چندان امیدوارکننده نمیدانند. غیرواقعی و حبابی بودن رشدهای اخیر، ناتوانی بورس از جذب نقدینگی، سقوط محتوم بورس و بروز اعتراضهای اجتماعی از جمله محورهای سخنان منتقدان روند اخیر بورس است. بررسی موضعگیریهای اخیر نشان میدهد رویکرد اکثریت مسؤولان چه در دولت و چه مجلس، حمایت از بازار سرمایه و ترغیب مردم به سرمایهگذاری در بورس است. با این حال اخیرا خبری از طرح مجلس برای دریافت مالیات از سود سهام منتشر شد که برخلاف انتظار سهامداران بود.
* و ناگهان مالیات از سهام
پایان هفته گذشته و در زمان تعطیلی بازار سرمایه، متنی بینام و نشان با عنوان «طرح مالیات بر عایدی سرمایه» منتشر شد. در این متن که تقریبا هیچ نام و نشانی از طراحان و امضاکنندگان نداشت، به موضوع حمایت از تولید و سرمایهگذاری مولد از طریق ایجاد پایههای مالیاتی تنظیمگر از جمله مالیات بر عایدی سرمایه پرداخته و همچنین به دریافت مالیات با نرخهای مشخص از سود برخی داراییها نیز اشاره شده است. یکی از داراییهای مورد اشاره در این متن اما جنجالبرانگیز شد. املاک، خودرو، سکه و ارز جزو داراییهای مشمول مالیات بر عایدی سرمایه در این متن بودند اما «سهام» دارایی دیگری بود که اشاره به آن در این متن باعث جنجال خبری شد. طبق این متن نرخ مالیات بر عایدی حاصل از سهام، حقتقدم و سایر اوراق بهادار برای دوره کمتر از 6 ماه معادل 20 درصد، برای دوره بیش از 6 ماه تا 2 سال تمام معادل 10 درصد و برای دوره بیش از 2 سال معادل 5 درصد تعیین شده است.
* نیامده تکذیب شد
تنها ساعاتی پس از انتشار این متن در فضای مجازی و انتساب آن به نمایندگان مجلس، رئیس کمیسیون اقتصادی طراحی هرگونه طرحی برای دریافت مالیات از سود سهام را تکذیب کرد. محمدرضا پورابراهیمی در واکنش به اخبار منتشرشده گفت: تقویت بازار سرمایه، اولویت مجلس است. مجلس بنا ندارد روی سهام و سپردههای بانکی، مالیات وضع کند.
پس از آن سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس هم با تکذیب قصد نمایندگان برای دریافت مالیات از سود سهام گفت: اگر چه طرح مالیات بر عایدی سرمایه برای ما در اولویت است اما مالیات بر عایدی سهام برای ما قطعا در اولویت نیست. مهدی طغیانی در این باره گفت: چنین طرحهایی از سوی نمایندگان مطرح شده و اعلام وصول هم میشود اما در کمیسیونهای تخصصی تغییر کرده و اصلاح میشود. وی با تاکید بر اینکه این طرح هنوز در کمیسیون اقتصادی مورد بحث و بررسی قرار نگرفته است، اظهار داشت: رویکرد ما به صورت عمومی تقویت بازار سرمایه است، اگر چه طرح مالیات بر عایدی سرمایه برای ما در اولویت است اما مالیات بر عایدی سهام برای ما قطعا در اولویت نیست. سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس تصریح کرد: معتقدیم بازارهای دیگری وجود دارد که اخذ مالیات بر عایدی سرمایه در آنها در اولویت است و طرح مالیات بر عایدی سرمایه را با جدیت جلو میبریم اما بحث مالیات بر عایدی سود سهام در این باره قطعا در اولویت نیست. وی اضافه کرد: در حوزه مالیات بر عایدی سرمایه حوزههای مسکن، زمین، طلا و ارز برای ما در مجلس اولویت بالاتری دارد. طغیانی در پایان گفت: وقتی قانونی تصویب میشود ذیل آن زیرساختهای لازم هم شکل میگیرد؛ چنانکه ذیل طرح مالیات بر خانههای خالی بحث سامانه املاک و اسکان مطرح شد؛ طبعا زمانی که بحث مالیات بر عایدی سرمایه نیز مطرح شود ذیل آن زیرساختهای آن نیز شکل خواهد گرفت و اینگونه نیست که کل قانون را به دلیل زیرساختها رها کنیم.
عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس یازدهم هم دیگر نمایندهای بود که نسبت به این خبر واکنش نشان داد. محسن زنگنه در توئیتی نوشت: هر روز خبرنگاری تماس میگیرد و از جزئیات طرحهای مجلس در موضوعات متعدد مسکن، ارز، مالیات، فضای مجازی و.. میپرسد. آنچه به عنوان طرح مجلس عنوان میشود، نظرات شخصی و طرحهای پیشنهادی یک یا چند نماینده است؛ هم نمایندگان محترم دقت کنند و هم جامعه محترم خبرنگاری.
***
[زمانشناسی اقتصادی؛ لازمه طرحها و لوایح]
بررسی موضع نمایندگان مجلس یازدهم نسبت به بازار سرمایه نشان میدهد حتی در صورت اقدام چند نماینده برای وضع مالیات بر سود سهام، چنین طرحی با مخالفت قاطبه مجلس مواجه میشود. گذشته از این اما چند تفاوت اساسی میان بازار سرمایه و سایر بازارها وجود دارد که باعث میشود وضع مالیات بر سود سهام غیرمنطقی شود. اولین موضوع، روند اخیر ورود مردم به بورس و همزمان رغبت شرکتها و بنگاههای اقتصادی به حضور در این بازار است که میتواند باعث پررنگ شدن نقش بازار سرمایه در تامین مالی شرکتها و پروژههای زیرساختی کشور شود. در این شرایط، طرح چنین مسائلی تنها باعث آسیب دیدن روند ورود مردم و سرمایههای آنها به بازار سرمایه میشود و مانع تحقق فرصتهای پیش روی اقتصاد از این مسیر میشود. تفاوت اساسی دیگر بازار سرمایه با بازارهای دیگر نظیر املاک، مخاطبان این بازارهاست. با توجه به نقدینگی عظیم مورد نیاز برای سفتهبازی در بازار املاک، سفتهبازان این بازار عموما افرادی با توان مالی بسیار بالا هستند که درصد کمی از جامعه را شامل میشوند. همچنین سفتهبازی این افراد در بازار املاک با سود تضمین شده عظیمی همراه است. این در حالی است که فعالان بازار سرمایه بویژه پس از استقبال مردم از آن، عموما بدنه جامعه بویژه افرادی هستند که اندک سرمایههای خود را برای در امان نگه داشتن از تورم به پناهگاه بورس آوردهاند. علاوه بر این سرمایهگذاری در بورس برخلاف بازار املاک، با سود تضمین شدهای همراه نیست. از همین رو وضع مالیات بر عایدی سرمایه بویژه در این مقطع، تصمیم خردمندانهای به نظر نمیرسد. هدف قرار گرفتن بازار سرمایه برای وضع مالیات بر عایدی سرمایه در حالی است که سالانه هزاران میلیارد تومان نقدینگی بابت پرداخت سود به سپردههای بانکی پرداخت میشود. نکته جالب اینکه بخش بزرگی از این نقدینگی به حساب افرادی با هزاران میلیارد تومان ثروت میرود. اگر زمانی بنا بر دریافت مالیات بر عایدی سرمایه از تمام بازارهای موازی تولید باشد، سود سپردههای کلان بانکی باید در رأس این هدف باشد. استثنا شدن سپردههای کلان بانکی از پرداخت مالیات بر عایدی سرمایه، چیزی جز غافل شدن از یکی از مهمترین رقبای بخش حقیقی اقتصاد نیست.
در پایان باید گفت به رغم نیاز شدید اقتصاد ایران به مالیاتهای تنظیمی بویژه مالیات بر عایدی سرمایه، وضع چنین مالیاتهایی بویژه در برهه کنونی، بیش از آثار مثبت مد نظر، تحمیلکننده شوکهای منفی به سرمایههای خرد بخش قابل توجهی از مردم و فراتر از آن، مختل کردن روندی امیدوارکننده در برهه کنونی است.
ارسال به دوستان
براساس نظرسنجیها 75 درصدآمریکاییها از بهبود اوضاع کشورشان ابراز یأس کردند
آمریکای ناامید
* با وجود تسلط پلیس سیاتل بر منطقه کپیتال هیل، معترضان در سیاتل، پورتلند نیویورک و چند شهر دیگر تظاهرات کردند
گروه بینالملل: پنجمین هفته اعتراضات به نقض حقوق بشر سیستماتیک و خشونت پلیس در ایالاتمتحده آمریکا در حالی با حمله پلیس سیاتل به تحصنکنندگان در کپیتال هیل و پایان اشغال این منطقه آغاز شد که اعتراضات همچنان در پورتلند، سیاتل، مینیاپولیس، تگزاس، نیویورک و ریچموند ادامه دارد. در این میان در کنار اعتراضات، مسائل و مشکلات دیگری نیز به نگرانی مردم اضافه شده است؛ مسائلی مثل افزایش 5 برابری درصد جرائم در بعضی شهرهای آمریکا و همچنین افزایش شکاف در بخش اشتغال بین سیاهپوستان و سفیدپوستان در دوران پساکرونا که سبب شده همچنان حس ظلم و تبعیض نظاممند در این کشور برای مردم پابرجا باشد. در این بین انتشار نتیجه نظرسنجی یاهونیوز که در آن به ناامیدی 75 درصد مردم آمریکا از بهبود اوضاع و توانایی دولت در کنترل وضعیت حاضر اشاره شده است، سبب شده عملا وضعیت برای دولت و مردم آمریکا در هالهای از ابهام باشد.
به گزارش «وطن امروز»، در بحبوحه اعتراضات به تبعیض نژادی سیستماتیک در آمریکا و مشکلات ناشی از کرونا که منجر به بیکاری گسترده در بخشهای مختلف اقتصادی ایالاتمتحده شده است، نتایج یکی از جدیدترین نظرسنجیها نشان میدهد سه چهارم مردم آمریکا فکر میکنند کشورشان از کنترل خارج شده است. بر این اساس 75 درصد شرکتکنندگان در نظرسنجی «یاهونیوز» و «یوگاو» گفتهاند از نظر آنها آمریکا از کنترل خارج شده است. تنها 14 درصد گفتهاند از نظر آنها آمریکا هنوز تحت کنترل است. 11 درصد هم درباره اینکه کشورشان تحت کنترل یا خارج از کنترل است گزینه «مطمئن نیستم» را انتخاب کردهاند. شبکه خبری نیوزویک با تحلیل جزئیتر دادهها نوشته است رأیدهندگان مسنتر بیشتر احتمال داشت گزینه «خارج از کنترل» را انتخاب کنند. 81 درصد افرادی که سنشان 65 سال به بالا بوده گفتهاند وضعیت کشورشان افتضاح است. برای افراد بین 30 تا 44 سال این رقم 68 درصد بوده است. در این میان مشاور اقتصادی کاخ سفید نسبت به دو رقمی ماندن نرخ بیکاری ایالات متحده تا زمان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در ماه نوامبر هشدار داده است. «کوین هاست» مشاور اقتصادی کاخ سفید ماه پیش نسبت به 2 رقمی ماندن نرخ بیکاری ایالاتمتحده تا زمان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در ماه نوامبر هشدار داده بود. او تصریح کرد: نرخ بیکاری که به خاطر شیوع ویروس کرونا بشدت افزایش یافته، احتمالا تا نوامبر همچنان 2 رقمی خواهد ماند.
* ادامه اعتراضات در شهرهای مختلف آمریکا
5 هفته پس از آغاز درگیری و اعتراضات در آمریکا در واکنش به قتل شهروند سیاهپوست آمریکایی در مینیاپولیس، همچنان برخی شهرهای آمریکا شاهد درگیری شدید بین پلیس و مردم معترض است. با وجود اینکه روز چهارشنبه پلیس با حمله به منطقه «چزو» و دستگیری شماری از معترضان، منطقه موسوم به کپیتال هیل را مجددا در اختیار گرفت اما یک روز بعد معترضان در سیاتل با حضور در خیابانهای منتهی به کپیتال هیل اعتراض خود را به وضع موجود نشان دادند. در پورتلند نیز دیروز ویدئوهایی از درگیری شدید بین مردم و پلیس منتشر شد. در نیویورک منطقه سیتیهال همچنان شاهد درگیری بین پلیس و معترضان است. در همین حال برخی منابع رسمی از حضور نیروهای گارد ملی در مینیاپولیس خبر میدهند. نکته قابل توجه در ارتباط با تحولات اخیر، برداشتن مجسمههایی از سطح شهرهاست که در این مدت به عنوان نمادهای نژادپرستی در آمریکا معرفی شدهاند. در تگزاس و اوهایو مجسمه کریستف کلمب برداشته شده است و در ویرجینیا نیز مجسمه اسکات جکسون در پی اعتراضات مردمی پایین کشیده شد.
* تفاوت معنادار نرخ بیکاری سیاهپوستان و سفیدپوستان آمریکا
تبعیضنژادی و تضعیف جامعه سیاهپوستان در برابر سفیدپوستان اگر چه موضوع تازهای در ایالاتمتحده آمریکا نیست اما مسأله اصلی اینجاست که این تبعیض صرفا محدود به مسائل امنیتی و برخورد پلیس با سیاهپوستان نمیشود. بر اساس تازهترین آمارها در این کشور شکاف میان نرخ بیکاری سیاهپوستان و سفیدپوستان به بالاترین حد در 5 سال اخیر رسیده است. همین شکاف نیز سبب خواهد شد میزان جرم و جنایت در بین جامعه سیاهپوستان افزایش پیدا کند. به گزارش رویترز، اگرچه آمار بیکاری در ماه ژوئن در آمریکا کاهش یافته و به ۱۱ درصد رسیده اما سرعت کاهش بیکاری در میان سفیدپوستان بیشتر است. آمار بیکاری سفیدپوستان آمریکایی با 3/2 درصد کاهش از 4/12 درصد به 1/10 درصد رسید. این در حالی است که آمار بیکاری سیاهپوستان تنها 4/1 درصد کاهش یافته و از 8/16 درصد به 4/15 درصد رسیده است. این آمار، حاکی از تفاوت 3/5 درصدی نرخ بیکاری سفیدپوستان و سیاهپوستان آمریکایی است که از ماه مه ۲۰۱۵ تاکنون ثبت شده است. شیوع کرونا باعث کاهش رشد اقتصادی آمریکا شد و نرخ بیکاری بویژه در میان سیاهپوستان، زنان و لاتینتبارهای این کشور بشدت افزایش یافت، این در حالی است که بیشترین میزان مبتلا به کرونا در آمریکا نیر مربوط به جامعه سیاهپوستان این کشور است. دلیل این امر نیز فاصله زیاد خدمات بیمهای و رفاهی در شغلهای مربوط به سیاهپوستان آمریکایی است.
* انتشار فیلم جدید از بدرفتاری پلیس با یک زن سیاهپوست
همزمان با افزایش نارضایتیها از رفتار خشن پلیس و تبعیض سازمانیافته در برخورد با سیاهپوستان، در روزهای اخیر رسانههای آمریکایی فیلم جدیدی از بدرفتاری پلیس این کشور با یک زن سیاهپوست منتشر کردند. این فیلم یک افسر پلیس در فرودگاه بینالمللی میامی را در حال هل دادن و بدرفتاری با یک زنسیاهپوست نشان میدهد. روزنامه یواسایتودی در این باره نوشته است این افسر پلیس میامی پس از انتشار فیلمی که درگیری وی با یک زن سیاهپوست را نشان میدهد، از کارش اخراج شده است. این زن ۲۱ ساله که رسانهها هویتش را «شارون آندرسون» اعلام کردهاند با افسر مورد نظر به نام «آنتونی رودریگز» درگیر شده است. در فیلم منتشر شده رودریگز در حالی که به آندرسون نزدیک میشود، خطاب به او فریاد میزند: «طوری رفتار میکنی انگار سفیدپوستی در حالی که سیاهپوست هستی!» و سپس رودریگز با مشت به او ضربه میزند. پلیس دیگری به نام «ریکاردو آلوراز» که در فیلم دیده میشود به همکارش برای خواباندن آندرسون روی زمین کمک میکند. طبق گزارش دستگیری که به رویت یواسایتودی رسیده، رودریگز به دلیل «درگیری با یک زن سیاهپوست» از کارش اخراج شده است.
* افزایش شمار جرائم همزمان با گسترش اعتراضات
شهردار سیاتل پس از اینکه دستور حمله به معترضان در منطقه کپیتال هیل را صادر کرد، با حضور در یک کنفرانس خبری آمار و ارقامی را منتشر کرد که نشان از افزایش 5 برابر خشونتها در سیاتل طی مدت بر پایی اعتراضات دارد. بر اساس آمار منتشر شده، این شهر به دلیل خشونت و نابسامانی به وجود آمده در منطقه تحت کنترل معترضان، شاهد افزایش ۵۲۵ درصدی جرائم بوده است. به گزارش راشاتودی، در دستورالعمل اجرایی جنی دورکان، شهردار سیاتل عنوان شده است از زمان تسلط معترضان بر این منطقه در اوایل ماه ژوئن، استعمال مواد مخدر و ارتکاب جرائم خشونتآمیز از جمله تجاوز، سرقت، تهاجم و باندبازی شدت یافته است. این منطقه، در کمتر از یک ماه شاهد ۲ تیراندازی مرگبار و افزایش جدی جرائم گزارش شده، بوده است. بر اساس این گزارش 2 نوجوان سیاهپوست ۱۶ و ۱۹ ساله در 2 حادثه جداگانه به ضرب گلوله کشته شدهاند.
* تیم ویژه ترامپ برای حفاظت از نمادهای نژادپرستی
به دنبال تظاهرات گسترده مردم آمریکا علیه نژادپرستی و سرنگون کردن مجسمه شخصیتهای حامی نژادپرستی و بردهداری در این کشور، دونالد ترامپ تیم امنیتی ویژهای برای حفاظت از این نمادها تعیین کرد. «چاک ولف» معاون وزیر امنیت داخلی آمریکا در بیانیهای اعلام کرد: طبق دستور رئیسجمهور ما از پرسنل اجرای قانون برای محافظت از علائم تاریخی(!) در سراسر کشور استفاده خواهیم کرد. در پی مخالفت معترضان با رفتارهای نژادپرستانه نیروهای پلیس و حمله به مجسمههایی که نماد نژادپرستی در این کشور هستند، ترامپ روز سهشنبه تهدید کرد کسانی که به مجسمه «جرج واشنگتن» اولین رئیسجمهوری این کشور حمله کردهاند، به ۱۰ سال زندان محکوم میشوند. ترامپ در پیامی توئیتری نوشت: ما در حال تعقیب 2 آشوبطلب هستیم که روی مجسمه جرج واشنگتن در منهتن رنگ پاشیدند. ما تصویر آنها را داریم. آنها تعقیب و بر اساس «قانون یادمانها و تندیسها» به ۱۰ سال زندان محکوم خواهند شد. هماکنون تسلیم شوید!
بتازگی یک مرد و یک زن در منطقه منهتن شهر نیویورک به 2 مجسمه جرج واشنگتن، اولین رئیسجمهوری آمریکا که در پارک میدان واشنگتن واقع شده است، رنگ پاشیده و صورت مجسمهها را قرمز کردند.
***
[رکورد جدید آمریکا در ابتلای روزانه به کرونا]
همزمان با هشدارهای مکرر مسؤولان درمانی مختلف در آمریکا درباره افزایش سریع شمار مبتلایان به ویروس «کووید-۱۹» در این کشور، شمار ابتلای روزانه در ایالات متحده باز هم رکورد جدیدی را ثبت کرد. برآوردهای وبگاه آماری «وُرلداُمتر» از روز پنجشنبه حاکی از این است که در این روز در تمام ایالتهای آمریکا ۵۷۲۳۶ مورد جدید ابتلا به ویروس کرونا گزارش شده است. در این بین مقامات بهداشتی ایالت فلوریدا گزارش دادند این ایالت با ثبت ۱۰۱۰۹ مورد ابتلا به کرونا در روز پنجشنبه یک رکورد دیگر زد. این آمار 524 نفر بیشتر از آمار روز شنبه است که 9585 نفر اعلام شده بود و تا قبل روز پنجشنبه بیشترین تعداد ثبت شده در یک روز محسوب میشد. بر اساس آمار رسمی، شمار مبتلایان به کرونا در ایالت فلوریدا تاکنون به نزدیک 170 هزار نفر رسیده و 3617 نفر نیز بر اثر ابتلا به این بیماری مسری جان خود را از دست دادهاند. افزایش شمار مبتلایان چند هفته پس از بازگشایی فعالیتهای اقتصادی رخ داد. افزایش شمار مبتلایان و فوتیهای ناشی از کرونا گریبانگیر نیروهای نظامی این کشور هم شده است. وزارت دفاع آمریکا در تازهترین گزارش خود از افزایش شمار مبتلایان به کرونا در بین نیروهای مسلح این کشور طی ۳ هفته اخیر خبر داد. بر این اساس شمار مبتلایان به کرونا در بین نظامیان آمریکا به 6493 رسید. منبعی در نیروی هوایی آمریکا در این باره گفته است نیروی هوایی این کشور بیشتر در معرض ابتلا به کرونا قرار دارد. بر اساس آخرین آمارها تا زمان تنظیم این گزارش شمار کل مبتلایان به ویروس «کووید-۱۹» در آمریکا نیز به ۲،۸۳۷،681 نفر و تعداد قربانیان بر اثر این بیماری به ۱۳۱،503 تن افزایش یافت. افزایش تعداد مبتلایان و تلفات در حالی رقم میخورد که برخلاف هشدار کارشناسان بهداشت و درمان آمریکا در این باره دونالد ترامپ در تازهترین مصاحبه خود مدعی شد «کووید-۱۹» بزودی از بین میرود. ترامپ در گفتوگو با شبکه فاکس بیزنس در این باره گفت: «فکر میکنم خیلی خوب با کروناویروس کنار بیاییم. فکر میکنم بزودی نابود شود، امیدوارم».
ارسال به دوستان
موافقت 78 درصدی روسها با اصلاحات قانون اساسی
نام خدا در قوانین روسیه آمد
پس از شمارش صد در صد آرای همهپرسی اصلاحات قانون اساسی روسیه مشخص شد 92/77 درصد درصد رایدهندگان به این اصلاحات رای «مثبت» و 27/21 درصد رأی «منفی» دادهاند.
رئیس کمیسیون مرکزی انتخابات روسیه با اعلام رسمی پایان شمارش آرا و بررسی صورتجلسهها، نتایج نهایی همهپرسی اصلاحات قانون اساسی این کشور را اعلام کرد. «النا پامفیئووا» با تاکید بر رعایت کامل ضوابط و مقررات در برگزاری این همهپرسی گفت: پس از رسیدگی به شکایات، بررسی صورتجلسهها و شمارش ۱۰۰ درصد آرا مشخص شد 92/77 درصد رأیدهندگان به اصلاحات قانون اساسی رأی «مثبت» و 27/21 درصد نیز به آن رأی «منفی» دادهاند. همچنین نتایج رأیگیری در مسکو، پایتخت روسیه نشان میدهد 29/65 درصد رأیدهندگان به اصلاحات قانون اساسی رای «مثبت» و 98/33 درصد درصد رأیدهندگان به آن رأی «منفی» دادهاند. بر اساس گزارش خبرگزاریها، تغییراتی که مردم روسیه به آن رأی دادهاند عبارت است از: پس از اتمام دوره فعلی، رئیسجمهور امکان کاندیدا شدن مجدد دارد، بعد از اتمام دوره ریاست جمهوری، وی سناتور دائمی مجلس دوما میشود، روسی زبان رسمی تمام روسیه است، تنها ازدواج بین مرد و زن به رسمیت شناخته میشود، تقویت و رسمیت بخشیدن به نقش مشاوران دولت، افزایش نقش مجلس و مشاوران دولت در تصمیمگیریهای دولتی، ممنوع بودن جدایی بخشی از خاک فدراسیون روسیه، تمرکززدایی از مسکو به عنوان محل قرارگیری بخشهای تشکیلدهنده دولت، ورود نام «خدا» به قانون اساسی روسیه، افراد دولتی و شاغل در سمتهای دولتی نباید ملیت چندگانه یا اجازه اقامت دائمی کشوری غیر از روسیه را داشته باشند، افراد دولتی اجازه ندارند مایملکی خارج از روسیه داشته باشند، نظر دادگاه قانون اساسی روسیه بالاتر از تمام قوانین دادگاههای بینالمللی است و منع پیگیرد قانونی برای رئیسجمهوری که دوره ریاستش به اتمام رسیده است. در بخش اضافه شدن نام خدا در قوانین روسیه به این موضوع باید اشاره کرد که این برای نخستینبار بعد از زمان فروپاشی شوروی است که مستقیما به نام خدا در قوانین روسیه اشاره شده است و به نوعی به چالش کشیدن پیشفرض لائیسیته محسوب میشود. این موضوع میتواند اهمیت نمادین فراوانی داشته باشد و به نوعی نقطه عطف بزرگی در روسیه محسوب میشود.
ارسال به دوستان
چگونه برقراری طرح ترافیک با وجود همه تذکرات وزیر بهداشت، شیب ابتلا به کرونا را افزایش داد
بازی با جان مردم
* آمار جانباختگان کرونا مرز 11 هزار نفر را درنوردید
نازنین اکبرنیا*: اسفندماه سال گذشته بود که همزمان با انتشار گزارش آمار نخستین مبتلایان به ویروس کرونا در ایران، اعمال محدودیت در برگزاری برنامههای مختلف آغاز و مراکز آموزشی، تفریحی، فرهنگی و... تعطیل شد؛ محدودیتهایی که در پی آن وزارتخانههای آموزش و پرورش و علوم، تحقیقات و فناوری همه مدارس، دانشگاهها و خوابگاهها را تعطیل کردند و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم با صدور اطلاعیهای برگزاری همه برنامههای فرهنگی و هنری را در کشور لغو کرد.
با افزایش آمار مبتلایان به این ویروس، ستاد ملی مقابله با بیماری کرونا بحث فاصلهگذاری اجتماعی را مطرح کرد و جلسات متعددی با این موضوع در سطح کشور و استانداریها برگزار شد. در این میان اما بحث اجرای طرح ترافیک در پایتخت و استفاده مردم از وسایل حملونقل عمومی که عملاً با موضوع فاصلهگذاری اجتماعی مغایرت داشت، برای مردم و مسؤولان نگرانیهایی ایجاد کرد. با اینکه بر اساس پروتکلهای بهداشتی اعلامشده و به منظور پیشگیری از ابتلای شهروندان به ویروس کرونا، اجرای طرح ترافیک به تعویق افتاده بود، زمزمههایی از اجرای این طرح از 23 فروردینماه- همزمان با آغاز طرح فاصلهگذاری هوشمند اجتماعی- به گوش رسید که البته این طرح در همان روز ابتدایی با مخالفت ستاد مقابله با کرونا و دستور وزیر بهداشت لغو شد. اجرای طرح ترافیک بر اساس دلایل راهاندازی آن هم در این ایام معقول به نظر نمیرسید، چرا که تعطیلی مدارس، دانشگاهها و بخشی از ادارات، ترافیک خیابانها را کم کرده بود و از طرفی فصل بهار نیز به لحاظ آلودگی هوا مشکلی نداشت؛ با این حال تنها بعد از گذشت 2 هفته از این تصمیم، معاون حملونقل عمومی و ترافیک شهرداری تهران از ارائه طرح مشترک پلیس راهور، شورای شهر و شهرداری تهران بهمنظور اجرای طرحهای ترافیکی با تمهیدات ویژه در ایام مقابله با کرونا به وزارت کشور خبر داد.
سیدمناف هاشمی در حاشیه نشست ستاد فرماندهی مدیریت بیماری کرونای کلانشهر تهران در جمع خبرنگاران اعلام کرد: «بنا داریم ساعت طرح ترافیک را اصلاح کرده و ساعت اجرای طرحهای ترافیکی از ۸ تا ۱۶ در نظر گرفته شود. اگر کارکنان دولت قبل از ۸ صبح وارد محدوده شوند مشمول طرح نشده و چون قبل از ساعت ۱۶ هم خارج میشوند باز مشمول نخواهند شد». هاشمی با بیان اینکه افزایش تا ۱۰ درصدی مسافران را در بخش اتوبوسرانی و مترو خواهیم داشت، گفت: «با وجود این میتوانیم در حد استانداردها و پروتکلهای وزارت بهداشت و ستاد ملی کرونا و ستاد تهران، فاصلهگذاریها را رعایت کنیم».
خبر اجرای مجدد این طرح باز هم به نگرانیها دامن زد، زیرا علاوه بر افزایش خطر ابتلا به کرونا هزینههایی نیز به مردم تحمیل میشد. بعد از آن بود که شهریار افندیزاده، مشاور عالی معاونت حملونقل و ترافیک شهرداری تهران گفت: «اجرای طرح ترافیک در کمیته امنیتی و اجتماعی وزارت کشور و ستاد مقابله با کرونا در استان تهران مطرح شده و در «ستاد ملی مقابله با کرونا» درخصوص آن تصمیمگیری خواهد شد».
پس از همه این کشمکشها، روابط عمومی حملونقل و ترافیک شهرداری تهران اعلام کرد به درخواست وزیر بهداشت از شهردار تهران و به منظور همدلی و رفع نگرانی درخصوص افزایش شیوع ویروس کرونا، طرحهای ترافیکی که قرار بود از 6 خردادماه مجدداً اجرا شود، تا اطلاع ثانوی اجرا نخواهد شد. با این حال، این ابراز نگرانی و همدلی دوام چندانی نداشت و از 17 خردادماه، اجرای طرح ترافیک عملیاتی شد. طرح ترافیک بخشی از درآمدهای تعریفشده شهرداری تهران است که ظاهرا برداشتن آن و کم شدن این درآمد برای شهرداری گران تمام شده است.
* کاهش 30 درصدی فاصله اجتماعی در پایتخت
این در حالی است که بهرغم پیشبینی مسؤولان در معاونت حملونقل و ترافیک شهرداری تهران برای رعایت پروتکلهای بهداشتی در ناوگان حملونقل عمومی، در مشاهدات عینی و بر اساس آماری که دهم تیرماه استاندار تهران اعلام کرد، این امر چندان موفق نبوده است. انوشیروان محسنیبندپی، استاندار تهران در گفتوگویی اظهار کرد: «در پی رعایت نکردن فاصلهگذاری اجتماعی و تعطیلات متعددی که هفتههای گذشته داشتیم، در ۱۰ روز اخیر روند مراجعان و پذیرش بیمارستانها و بستریشدگان در تختهای ویژه و فوتیها در کلانشهر تهران رو به رشد است». او با بیان اینکه در جلسهای که با اساتید و متخصصان در ستاد مبارزه با کرونا داشتیم جمعبندی ما این شد که شرایط را برای کنترل این بیماری فراهم کنیم، افزود: «تلاش میکنیم تهران به شهری با وضعیت هشدار و قرمز تبدیل نشود».
او خاطرنشان کرد: «با اینکه ۹۰ درصد مسافران ناوگان حملونقل عمومی از ماسک استفاده میکنند اما در عمل رعایت فاصلهگذاری اجتماعی زیر ۳۰ درصد است و همین باعث میشود در چرخه ویروس کرونا شاهد همافزایی باشیم».
استاندار تهران با تأکید بر افزایش آمار مسافران مترو و اتوبوس، گفت: «این آمار به بیش از یک میلیون نفر در روز رسیده و نیاز است در اجرای طرح ترافیک بازنگری داشته باشیم. یکی از پیشنهادات واضح و مشخص ستاد مقابله با کرونای استان تهران که به همراه فرمانده ستاد آن را امضا کردهایم، توقف طرح ترافیک است تا مردم بتوانند از وسایل حملونقل شخصی استفاده کنند و فاصلهگذاری اجتماعی ارتقا یابد».
*سخنگوی وزارت بهداشت: اجرای طرح ترافیک به کاهش فاصلهگذاری اجتماعی و افزایش شیوع کرونا منجر شده است!
سخنگوی وزارت بهداشت هم در گفتوگو با «وطن امروز» درباره این موضوع گفت: «بر اساس مصوبه دولت و طرح فاصلهگذاری پویا، تصمیمگیری درباره هر نوع اعمال محدودیت با مسؤولان استانی است. به این شکل که پیشنهادها برای اعمال محدودیت از طرف ستاد استانی و مسؤولان استان به وزارت کشور و وزارت بهداشت اعلام و پس از تایید ستاد ملی مقابله با کرونا و دستور رئیسجمهوری، محدودیت یک هفتهای اعمال شده و در صورت نیاز، تمدید میشود».
سیما ساداتلاری افزود: «در زمینه طرح ترافیک نیز با توجه به افزایش ترددها در مترو و ناوگان حملونقل عمومی و مشکلات ایجادشده در زمینه فاصلهگذاریها، ستاد مقابله با کرونای تهران پیشنهاداتی به استانداری تهران ارائه کرده که یکی از بندهای آن در زمینه طرح ترافیک است».
او با بیان اینکه استانداری تهران در حال بررسی موضوع طرح ترافیک است، خاطرنشان کرد: «اگر قرار به لغو طرح ترافیک باشد، استانداری تهران با هماهنگی وزارت کشور و تایید نهایی ستاد ملی مقابله با کرونا باید این کار را انجام داده و اعلام کند».
لاری تأکید کرد: «وزارت بهداشت از ابتدا در زمینه طرح ترافیک نظر خود را اعلام کرده و معتقد است اجرای این طرح میتواند باعث افزایش ترددها و کاهش رعایت فاصلهگذاری در مترو و ناوگان حملونقل عمومی و در نتیجه شیوع بیشتر ویروس کرونا شود».
گفتنی است برای تهیه این گزارش، تلاش کردیم دیدگاهها و نظرات مسؤولان سازمان حملونقل و ترافیک شهرداری تهران را هم جویا شویم اما به رغم تماسهای متعدد هیچ یک از مسؤولان این سازمان حاضر به پاسخگویی نشدند.
*روزنامهنگار
***
[رشد روزافزون ابتلا در تهران پس از فعال شدن طرح ترافیک]
با نگاهی به آمار تعداد مبتلایان به ویروس کرونا در روزهای نخست اجرای مجدد طرح ترافیک تا دهم تیرماه، افزایش تعداد مبتلایان نکتهای قابل تأمل است. در این آمار که در روزهای مختلف توسط علیرضا زالی، فرمانده ستاد مدیریت مقابله با بیماری کرونا در تهران اعلام شده، ۱۷ خردادماه تعداد افراد بستری در بخش عادی ۱۴۲ نفر و بستریهای جدید در بخش مراقبتهای ویژه ۶۷ نفر اعلام شد. این آمار حدود 20 روز بعد افزایش چشمگیری داشت و هشتم تیرماه بستریهای بخش عادی در مدت 24 ساعت به ۳۳۹ نفر و بستری جدید در بخش مراقبتهای ویژه به ۱۲۲ نفر رسید. بر اساس جدیدترین گزارشهای منتشرشده، آمارها همچنان در حال افزایش است و دهم تیرماه ۴۲۵ نفر در بخش عادی و ۱۰۲ نفر در بخش مراقبتهای ویژه بستری شدند.
ارسال به دوستان
نگاهی به کارنامه هنری مرحوم سیروس گرجستانی که در 76 سالگی دارفانی را وداع گفت
هاشمآقا، شهریار و اباقطام
گروه فرهنگ و هنر: کمتر کسی میداند «سیروس گرجستانی» با نام اصلی «علیاکبر محمودزادهگرجستانی» پا به عرصه وجود گذاشته است؛ هنرمندی از اهالی گیلان که در سال 1323 در شهر رشت متولد شد و در نوجوانی و سالهای ابتدای جوانی مدتی به عنوان بازیکن حرفهای فوتبال در تیم شاهین همبازی بازیکنانی مثل همایون بهزادی و ناصر ابراهیمی بوده است. اما مسیر زندگی او به واسطه محبتی که به پدر پیرش داشته تغییر میکند.
سابقه دوستی و آشنایی مرحوم هادی اسلامی و سیروس گرجستانی، پای سیروس خان را به تئاتر باز کرد و از آنجا نیز زمینه بازی او در 2 فیلم «بیست سال انتظار» و «مأمور دوجانبه» هر ۲ در سال 1345 فراهم شد. البته او در آن دوره هنوز به عنوان یک بازیگر شناخته نمیشد. گرجستانی به وزارت فرهنگ و هنر قبل از انقلاب پیوست و کارمند این وزارتخانه شد.
اما انقلاب اسلامی همچنان که برای اغلب هنرمندان سینمای ایران به عنوان نقطه عطفی به شمار میرفت و باعث رشد و ترقی آنها شد، برای سیروس گرجستانی نیز اسباب پیشرفت در حوزه هنر و سینما شد. گرجستانی بازی حرفهای در سینمای بعد از انقلاب را با بازی در فیلم «فریاد مجاهد» ساخته مهدی معدنیان در سال 1358 آغاز کرد و در همان سال در فیلم «چوپانان کویر» ساخته حسین محجوب ایفای نقش کرد.
سیروس گرجستانی در سالهای بعد نقشهای متعددی را در سینما و تلویزیون بازی کرد که مورد توجه قرار گرفت اما قله نقشهای گرجستانی عموما نقشهای تلویزیونی او بود؛ هر چند خود او بنا بر گفتههایش بیشتر دوست داشت به عنوان بازیگر سینما شناخته شود اما نقشهایی که در تلویزیون برعهده او گذاشته شد، پتانسیل بیشتری برای ماندگاری داشت.
گرجستانی در حافظه جمعی ایرانیان بیشتر به عنوان یک کمدین شناخته میشود اما واقعیت این است که او بازیگری توانمند برای نقشهای جدی و کمدی بود. یکی از بهترین نقشآفرینیهای او را باید مربوط به حضورش در نقش «شهریار» دانست. نقشی که گرجستانی با استادی تمام به ایفای آن پرداخت و اتفاقا خودش معتقد بود دلیل ماندگار شدن این نقش با بازی او، آن بود که سر و شکل و هیبت استاد شهریار در سالهای پیری، شباهت بسیار زیادی به دوران پیری پدرش داشته و به تعبیر خودش «شهریار اگر چه نقش سختی بود اما برای من آسانترین نقش، شهریار بود؛ برای اینکه شهریار تمام ویژگیهای پدر خدابیامرزم - هیکلش، قیافهاش، حرفزدنش - را داشت. من در واقع پدرم را بازی کردم».
اما درخشش گرجستانی در نقشهای کمدی به قدری ویژه و به یادماندنی بود که پس از در گذشت او، آنچه بیش از همه در فضای مجازی از نقشهای گرجستانی بازتاب پیدا کرد، بریده از نقشآفرینیهای وی در سریالهای کمدی بود. گرجستانی با «یادداشتهای کودکی» پریسا بختآور تبدیل به چهرهای مهم در سریالهای کمدی تلویزیون شد. بعد از آن هم با درخشش در سریال «رانتخوار کوچک» در نقش آقای اُشترخانی توجه بسیاری را به خود جلب کرد. همین درخشش بود که پای او را به کمدی به یادماندنی «متهم گریخت» رضا عطاران و نقش به یادماندنی «آقاهاشم» باز کرد.
مرحوم گرجستانی البته نظر متفاوتی در ارتباط با شناخته شدنش به عنوان یک کمدین داشت. او در گفتوگویی همزمان با پخش سریال «متهم گریخت» گفته بود: «من کمدین نیستم. بلکه بازیگر کمدى موقعیت هستم. مثلا همین مجموعه در حال پخش متهم گریخت، شخصیت هاشم در واقع کمیک نیست، بلکه او درگیر موقعیتهایى مىشود که به نوعى کمدى هستند. یا اشترخانى در رانتخوار کوچک، براى به دست آوردن یک چهاردیوارى تلاش مىکرد و این تلاش، کمدى موقعیت را خلق مىکرد. همین طنز نهفته اثر باعث خنده مىشود».
سیروس گرجستانی در آثار تاریخی متعددی نیز حضور داشته که یکی از مهمترین و به یادماندنیترین آنها، نقش «ابا قطام» (پدر قطام بنت شجنه) در سریال امام علی(ع) بود. او بعدها در 3 سریال تاریخی دیگر یعنی «کیف انگلیسی»، «ولایت عشق» و «کلاه پهلوی» نیز خوش درخشید و کارنامه کاریاش را با آثاری از ژانرهای متنوع، آراست.گرجستانی در سینما نیز نقشهای بسیاری را ایفا کرد که «تنوره دیو» کیانوش عیاری، «زرد قناری» رخشان بنیاعتماد، «آپارتمان شماره 13» یدالله صمدی، «آدمبرفی» داوود میرباقری، «طوفان شن» جواد شمقدری، «ساحره» داوود میرباقری و «یکی بود یکی نبود» ایرج طهماسب از جمله مهمترین آنهاست. همچنین نقشهای آن مرحوم در «صاحبدلان»، «زن بابا»، «خوشنشینها» و «سه دنگ، سه دنگ» هم شماری از آثار پرمخاطب او در تلویزیون بودند.
گرجستانی در سریال تلویزیونی «شرم» به کارگردانی احمد کاوری برای شبکه سوم سیما در حال ایفای نقش بود که متاسفانه به واسطه سکته قلبی در 76 سالگی دارفانی را وداع گفت. براساس اعلام خانه سینما، آیین تشییع سیروس گرجستانی ساعت 10:30 دقیقه امروز - ۱۴تیر - در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) برگزار میشود.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از ضرورت انجام اقدامات جدید هستهای برای مقابله با سیاستهای خصمانه آمریکا و رژیمصهیونیستی علیه ایران و ایجاد خلل در دستگاه محاسباتی دشمن
پاتک هستهای
کمیل نقیپور: فردا طبق خبر اعلامیتوسط برخی نمایندگان مجلس قرار است در صحن علنی طرح بازبینی روابط ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی مورد بررسی قرار بگیرد.
به گزارش «وطن امروز»، پس از جلسه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و صدور قطعنامه توبیخی علیه ایران، برخی اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس اعلام کردند طرحی برای بازبینی روابط با آژانس را در کمیسیون امنیت ملی مجلس مورد بررسی قرار دادهاند و قرار است این طرح 15 تیرماه در صحن علنی مورد بررسی نهایی قرار گیرد. محور اصلی این طرح تعلیق اقدامات داوطلبانه ایران در ایجاد دسترسی به بازرسان سازمان انرژی اتمی برای نظارت بر برنامه هستهای ایران است. دولت روحانی پس از برجام به صورت داوطلبانه پروتکل الحاقی را به اجرا گذاشت. حال پس از 5 سال آژانس انرژی اتمی به رغم تمام اقدامات داوطلبانه ایران، در ادعایی عجیب عدم صدور مجوز لازم برای بازرسی و نظارت بر تاسیسات ایران را بهانه کرد و قطعنامهای را در شورای حکام علیه ایران به تصویب رساند.
نمایندگان مجلس همین موضوع را مدنظر قرار دادند و در طرح خود به دنبال تعلیق پروتکل الحاقی و آفلاین کردن نظارتهای آنلاین آژانس هستند.
اقدام نمایندگان مجلس پس از آن صورت میگیرد که از زمان اجرای توافق جامع هستهای موسوم به برجام هیچ یک از تعهدات طرف غربی اجرایی نشده است. یکی از شرایطی که تیم مذاکرهکننده ایرانی حاضر به پذیرش آن شد، منوط شدن تعهدات کشورهای غربی به اجرا شدن تعهدات ایران بود. ایران تعهدات خود را در قالب برجام از همان روز انعقاد برجام در 25 تیر اجرایی کرد و حتی برخی تعهدات را در راستای نشان دادن حسن نیت پیش از دستیابی به توافق هستهای به اجرا گذاشت اما بهانهگیریهای کشورهای غربی در اجرای تعهداتشان از همان روز اجرای برجام یعنی 26 مهرماه سال 94 آغاز شد. عدم دسترسی به منابع مالی، پابرجا ماندن محدودیتها در نقلو انتقال کالا، حفظ چارچوب تمام تحریمهای پیشین و حتی تحریم افراد و موسساتی که پیش از برجام در لیست تحریمها نبودند رفتار کشورهای اروپایی در برابر ایران بود.
البته حسن روحانی و تیم مذاکرهکنندهاش نمیخواستند باور کنند اروپا و آمریکا قصد انجام تعهداتشان را ندارند. از پاییز سال 94 تاکنون یعنی 5 سال گذشته مقامات دولتی سعی در توجیه اقدامات کشورهای غربی داشتند و ملت ایران را به گلابی برجام در آیندهای نه چندان دور که البته هنوز هم نرسیده وعده میدادند. با این حال آمریکا موضع خود را زودتر از کشورهای اروپایی شفاف کرد. دونالد ترامپ 18 اردیبهشت 97 رسما اعلام کرد کشورش از برجام خارج شده و این توافق را به رسمیت نمیشناسد. این یعنی تمام توجیهات روحانی و ظریف درباره ضمانت برجام از جمله «امضای کری تضمین است» یا اگر «دولت آمریکا تغییر کند نمیتواند به دلیل قطعنامه شورای امنیت از توافق خارج شود» صرفا توجیه بوده یا اینکه نشان از عدم اطلاع آنان از مفاد قطعنامه یا عدم برداشت صحیح از واقعیات روابط بینالملل بود.
البته اروپاییهایی هم که در ظاهر در برجام باقی مانده بودند در عمل هیچ تفاوتی با آمریکا در انجام تعهداتشان نداشتند. کانال اینستکس از جمله موضوعات عجیبی بود که پس از ۲ سال وعده طرف ایرانی و اروپایی با بیعملی اروپاییها اجرایی نشد و به یک طنز تاریخی در روابط ایران و اروپا بدل شد.
دست ایران از وعدههای خیالی کشورهای اروپایی و آمریکا خالی ماند. ایران به هیچ یک از امتیازاتی که دولت مدعی بود نصیب کشور میشود دست پیدا نکرد. حال صرفا یک وعده باقی مانده و آن لغو تحریمهای تسلیحاتی در 26 مهر سال جاری است. هر چند پس از 5 سال قرار است ایران به آنچه کشورهای غربی آن را امتیاز به ایران میخوانند دست پیدا کند اما همین که ایران از حق خرید و فروش تسلیحات به مدت 5 سال چشمپوشی کرد یک امتیاز به طرف غربی به حساب میآید. رجوع به مذاکرات هستهای و توافق ایران و غرب برای لغو تحریمهای تسلیحاتی در همان سال 94 بیانگر آن است که زیر میز زدن کشورهای غربی در روزهای پایانی مذاکرات و به تعویق انداختن زمان لغو تحریمهای تسلیحاتی به 5 سال بعد به بیان صحیح یک امتیاز برای کشورهای غربی به حساب میآمد.
تحریمهای تسلیحاتی از آن دست تحریمهایی به شمار میرفت که با توجه به امتیازاتی که تیم مذاکرهکننده ایران به طرف مقابل داده بود، باید در همان روز اول برداشته میشد. حتی کشورهای نزدیک به ایران در مذاکرات به دنبال تثبیت حق مسلم ایران به منظور خرید و فروش تسلیحات بلافاصله پس از توافق هستهای بودند اما نکته قابل تامل آنکه تیم مذاکرهکننده هستهای به رغم اصرار کشورهایی چون روسیه مبنی بر لغو تحریمهای تسلیحاتی بلافاصله پس از دستیابی به توافق، محدودیتهای 5 ساله را پذیرفت. داستان معروف وقفه چند روزه مذاکرات به خاطر اصرار روسیه و چین بر عدم نیاز به طرح مسأله تسلیحاتی در برجام و در نهایت رضایت تیم ایرانی برای مصالحه بر سر مسائل تسلیحاتی، یکی از نقاط سیاه دوران مذاکرات هستهای است. «وندی شرمن» با اشاره به برخی نقاط اختلاف تیم مذاکرهکننده آمریکا و روسیه در جریان مذاکرات هستهای گفت: «یکی از نقاط واگرایی و اختلاف ما و روسها که البته اواخر مذاکرات روی میز گذاشته شد، قطعنامه سازمان ملل درباره تحریم موشکی و تسلیحاتی بود. روسیه معتقد بود نباید هیچ محدودیتی روی موشک و تسلیحات باشد. آنها هیچ محدودیتی را روی موشکهای خودشان نمیخواستند و البته فکر میکردند چنین محدودیتی نباید بر ایرانیان هم اعمال شود. در نهایت بر سر این موضوع مصالحه کردیم». شرمن ادامه میدهد: «روسیه و چین معتقد بودند قطعنامه صرفا باید توافق را تایید کند و نباید هیچ محدودیتی بر برنامه موشکی و تسلیحاتی ایران باقی بماند. آنها نمیخواستند برنامه موشکی یا ممنوعیت واردات تسلیحاتی ایران پابرجا بماند اما متوجه شدند بدون وجود محدودیتهایی که بود، ما نمیتوانیم توافق کنیم». سرگئی ریابکف، عضو ارشد تیم مذاکرهکننده روسیه در این باره گفت: «این موضوعی پنهان نیست که روسیه طی مذاکرات هستهای حامی رفع تحریمهای تسلیحاتی ایران در زودترین موعد ممکن بود. ما حتی در مقاطعی پیشنهادهایی را تدوین کردیم که بر اساس آن تحریم تسلیحاتی یک ماه پس از اجرای برجام رفع شود اما نتیجه متفاوت بود». سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه نیز 2 روز پس از انعقاد برجام در 25 تیر 94 اظهار داشت بهرغم مقاومت روسیه و چین، طرف ایرانی با طرف غربی درباره تحریمهای تسلیحاتی مصالحه کرد!
* آخرین تقلا برای حفظ تحریمها
تحریمهای تسلیحاتی ۳ ماه دیگر به پایان میرسد. آمریکا مصر است نگذارد این دست تحریمها لغو شود و برای همین دور جدیدی از اقدامات دیپلماتیک، اقتصادی و امنیتی را با چاشنی تهدیدات نظامی در دستور کار قرار داده است. فعال کردن آژانس بینالمللی انرژی اتمی و سازمان ملل برای فشار بینالمللی بر برنامه هستهای ایران از جمله این اقدامات بوده است. انتشار گزارش دبیرکل سازمان ملل درباره نقش ایران در ماجرای آرامکو و صدور قطعنامه شورای حکام صرفا بر مبنای ادعای مشکوک بودن ۲ مکان در ایران از جمله اقداماتی بود که آمریکا با فعال کردن سازمانهای بینالمللی علیه ایران انجام داد، البته تعامل آمریکا با سازمانهای بینالمللی به منظور فشار بیشتر بر ایران همچنان ادامه دارد. در همین راستا وزارت خارجه آمریکا از دیدار «برایان هوک» نماینده ویژه این کشور در امور ایران با مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سفر به وین، پایتخت اتریش خبر داد. بر اساس این گزارش، دفتر سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد «برایان هوک» در این سفر با «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس دیدار و با وی درباره موضوع ایران گفتوگو کرد. دفتر سخنگوی وزارت خارجه آمریکا همچنین مدعی شد: ایران باید با فراهم کردن اطلاعات و دسترسی مورد نیاز آژانس به تعهدات خود تحت پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای (انپیتی)، پروتکل الحاقی و توافقنامهاش عمل کند.
علاوه بر این، تلاطم اخیر ارزی در بازار و جهش قیمت ارز از یک سو نشان از عدم مدیریت صحیح بازار از سوی دولت و از سوی دیگر ریشه در فشار آمریکا بر کشورهای طرف معامله با ایران در انتقال ارز معاملاتی با ایران دارد.
در عرصه دیگر اما آمریکا با همراهی رژیم صهیونیستی و پشتیبانی مالی رژیم سعودی دور جدیدی از اقدامات ضدامنیتی را در خاک ایران کلید زده است؛ اقداماتی که بیانگر نزدیک شدن و بعضا عبور این کشورها از خطوط قرمز به منظور فشار بیشتر روی ایران است.
در کنار این موضوعات، ادبیات تهدیدآمیز مقامات آمریکایی نیز در روزهای اخیر شدت گرفته است. علاوه بر رئیسجمهور و وزیر خارجه این کشور، نماینده ویژه ایالات متحده آمریکا در امور ایران نیز اعلام کرد اگر لازم باشد، دولت ترامپ برای جلوگیری از رسیدن ایران به سلاح هستهای، از نیروی نظامیاستفاده میکند. وی افزود: آمریکا میکوشد تحریمهای تسلیحاتی ایران را تمدید کند. ایران ثبات خاورمیانه را بر هم میزند. روسیه و چین اگر خواستار آرامش در منطقه هستند باید با تمدید تحریمهای تسلیحاتی تهران در شورای امنیت موافقت کنند. نگرانیهای مشترکی میان اسرائیل و کشورهای عربی درباره تهدیدها از جانب ایران وجود دارد.
در کنار تحرکات جدید آمریکا برای ایجاد فشار در عرصههای یاد شده، مقامات این کشور همچنان درخواست مذاکره خود با ایران را مطرح میکنند تا در صورتی که به زعم آنها ایران توان مقابله خود را از دست داد مجبور به مذاکره با آمریکا شود و از طریق مذاکره خواستههای آمریکا محقق شود.
* ایران چه باید کند؟
در چنین شرایطی ایران میتواند ۲ رفتار متفاوت از خود نشان دهد. اول آنکه در همان پازلی که آمریکاییها طراحی کردهاند قرار گیرد و فاز مذاکره با آمریکا را کلید بزند. ورود ایران به برنامه طراحی شده آمریکا همان نتیجهای را به دنبال خواهد داشت که آمریکاییها در نظر گرفتهاند. پذیرفتن 12 شرطی که پمپئو در همان روزهای نخست کاری خود اعلام کرد محور اصلی توافق احتمالی ایران و آمریکا در آینده خواهد بود. بندهای اصلی توافق احتمالی همانگونه که در بیانیه 12 بندی پمپئو آمده و بعدها مقامات آمریکایی نیز به آن اشاره کردند مربوط به ایجاد محدودیتهای جدی در برنامه موشکی، ایجاد سیاستهای منطقهای و برچیده شدن برنامه هستهای ایران است.
البته بنا بر تجربه تاریخی ایران از مذاکره و توافق با آمریکا هیچ «تضمینی» وجود ندارد که دولت این کشور به تعهدات احتمالیاش با ایران وفادار بماند.
مسیر دوم اما مسیری است که دولت روحانی آن را تاکنون نیازموده است. ایران در 7 سال گذشته در برابر اقدامات مقابلهای کشورهای غربی، سیاست تساهل را در پیش گرفت و هر گونه فشار و مزاحمتی از سوی این کشورها از سوی مقامات دولت ایران به منظور حفظ توافق هستهای توجیه میشد.
دولت روحانی میتواند و در شرایط حاضر باید این رویکرد خود را تغییر دهد. البته بسترهایی هم برای این تغییر رویکرد وجود دارد. یکی از این موارد گامهای کاهش تعهدات هستهای ایران بوده است. هر چند ایران اقدام قابل توجهی را در این راستا عملیاتی نکرده است اما شرایط فعلی زمان مناسب برای عملی کردن گامهای کاهش تعهد است.
علاوه بر این ایران باید شرایط هستهای خود را به زمان پیش از توافق بازگرداند. دولت روحانی در نتیجه توافق هستهای موسوم به برجام صنعت هستهای خود را به یک برنامه سمبلیک تبدیل کرد. حذف محدودیتهای برجام و بازگشت به قابلیتهای پیشابرجامی، گام مهم و اثرگذاری است که طرف مقابل را در اتخاذ سیاستهای مقابلهای بیشتر مردد و حتی منجر به کاهش برخی از این فشارها میکند. ایران باید اقدام متناسب را در این برهه در دستور کار قرار دهد و در حال حاضر اقدام متناسب راهاندازی نسل جدید سانتریفیوژها و افزایش حداکثری ظرفیت غنیسازی در کنار افزایش غنیسازی اورانیوم از 5/3 به 20 درصد است.
موضوع نظارتها و بازرسیها نیز باید مورد بازبینی جدی قرار گیرد. تعلیق پروتکل الحاقی، تعلیق نظارتهای فراتر از پروتکل که ایران در نتیجه برجام پذیرفته است و محدود کردن نظارتها به نظارتهای پادمان (سیستم نظارتی آژانس بر مبنای انپیتی) نیز یک اقدام متناسب دیگر در برابر رفتار تخاصمی آمریکاست.
***
فروپاشی کامل برجام در صورت تداوم سیاستهای غلط اروپا
رئیس شورای راهبردی روابط خارجی تاکید کرد: اروپاییها باید بدانند نتیجه سیاستهای غلط آنها بیشک موجب فروپاشی کامل برجام خواهد شد و اگر تا به حال به دلیل همسایگی با خاورمیانه و آثار امنیتی مستقیم فروپاشی برجام، در کلام از ادامه حیات نیمهجان برجام حمایت کردهاند، ادامه این وضعیت از سوی ایران قابل تحمل نیست.
سیدکمال خرازی در پیامی به تحولات اخیر در رابطه با برجام و برنامه هستهای ایران اشاره کرده است که در زیر میآید:
سیاستهای یکطرفه و نادرست 3 کشور اروپایی عضو برجام و در رأس آنها آمریکا برای توقف فعالیتهای هستهای صلحآمیز ایران همواره نتیجه معکوس داشته است و ایران مصممتر به توسعه فناوری هستهای خود ادامه داده است. تلاش آمریکا برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران در شورای امنیت سازمان ملل و اقدام 3 کشور اروپایی در آژانس بینالمللی انرژی هستهای علیه ایران و رفتار مشکوک مدیرکل آن سازمان نه تنها بازدارنده ایران نخواهد بود، بلکه بیتردید به فروپاشی برجام خواهد انجامید.
اینکه مدیرکل آژانس به ملاقات «برایان هوک» مسؤول امور ایران در دولت آمریکا رفته و خبر آن نیز رسماً منتشر شده است، نشان میدهد وابستگی و عدم استقلال آقای گروسی تا چه حد است که بیپروا به هماهنگ کردن اقدامات خود با مرکز توطئه علیه ایران میپردازد. این ملاقات نشان میدهد آقای گروسی از کجا دستور میگیرد و اقدام 3 کشور اروپایی در کجا برنامهریزی شده است.
آنها باید نتیجه فشارهای غرب را یک بار دیگر مرور کنند و به یاد آورند وقتی 3 کشور اروپایی در دولت اصلاحات به وعدههای مذاکراتی خود عمل نکردند و حتی نپذیرفتند ایران با تعداد بسیار محدودی ماشین سانتریفیوژ تجربه غنیسازی خود را ادامه دهد، در اواخر دولت اصلاحات تعلیق غنیسازی متوقف و پلمب کارخانه یوسیاف اصفهان شکسته شد و در دولت بعد تعداد سانتریفیوژهای ایران به 19000 عدد رسید و وقتی آنها از تحویل سوخت 20 درصد برای رآکتور تهران جلوگیری کردند، ایران رأسا اورانیوم 20 درصد لازم را تولید کرده، آن را در میلههای مخصوص آن قرار داد و با نصب آنها در رآکتور تهران، مشکل را به دست دانشمندان خود حل کرد.
در دولت یازدهم نیز اگرچه ایران به دلیل توافق برجام محدودیتهایی را پذیرفت ولی در برابر خروج آمریکا از برجام و عدم اجرای تعهدات کشورهای اروپایی ساکت ننشست و به طراحی ماشینهای سانتریفیوژ پرقدرت ادامه داد و برخی دیگر از تعهدات خود را به تعلیق درآورد. امروز ایران قادر است ماشینهایی را بسازد که بیش از 20 برابر ماشینهای اولیه از قدرت غنیسازی برخوردار است و با راهاندازی آنها گامهای بلندتری را در عکسالعمل نسبت به اقدامات غرب بردارد.
اروپاییها باید بدانند نتیجه سیاستهای غلط آنها بیشک موجب فروپاشی کامل برجام خواهد شد و اگر تا به حال به دلیل همسایگی با خاورمیانه و آثار امنیتی مستقیم فروپاشی برجام، در کلام از ادامه حیات نیمهجان برجام حمایت کردهاند، ادامه این وضعیت از سوی ایران قابل تحمل نیست. آنها باید بدانند جمهوری اسلامی ایران در طول 40 سال عمر خود نشان داده است در برابر زورگوییهای بیگانگان تسلیم نخواهد شد و هر بار فشار بر ایران بیشتر شده، ایرانیان را در ادامه مسیر خود مصممتر کرده است.
ایران امروز قادر است ماشینهای قدرتمند سانتریفیوژ خود را به تعداد بسیار بالا بسازد و راهاندازی کند و در زمانی کوتاه قدرت تولیدی خود را در واکنش به عدم اجرای تعهدات طرف مقابل، به 190 هزار سو برساند، چنانکه در همین مدت کوتاه نیز پس از تعلیق برخی تعهدات خود بر اساس گزارش آژانس بیش از 1500 کیلو اورانیوم غنیشده تولید کرده است.
غرب باید بداند نه تحریم اقتصادی و نه تحریم تسلیحاتی ایران را از مسیر راهبردی مستقل خود باز نخواهد داشت، چنانکه تا به حال نیز ایران در برابر فشارهای حداکثری غرب، سیاست خودکفایی خود را به سرعت پی گرفته و توفیقات غیرقابل انکاری را در تولید تسلیحات دفاعی مورد نیاز خود به دست آورده است.
***
سخنگوی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی:
علت و چگونگی حادثه نطنز در زمان مناسب اعلام میشود
سخنگوی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی گفت: بر اساس بررسیهای فنی و امنیتی علت حادثه رخ داده در مجتمع غنیسازی نطنز مشخص شده است ولی به دلیل برخی ملاحظات امنیتی، علت و چگونگی بروز این حادثه در زمان مناسب اعلام میشود.
کیوان خسروی عصر دیروز اعلام کرد: بررسیهای فنی و امنیتی انجام شده از سوی دستگاههای ذیربط، علت وقوع حادثه در مجتمع هستهای شهید مصطفی احمدیروشن در نطنز را که بامداد پنجشنبه ۱۲ تیرماه به وقوع پیوست به صورت دقیق مشخص کرده است. وی با اشاره به حضور و فعالیت کارشناسان بخشهای مختلف مسؤول ارزیابی و رسیدگی به حادثه در سایت نطنز که از اولین ساعات وقوع این رخداد انجام شد، خاطرنشان کرد: بر اساس فرضیههای مختلف درباره علت این رخداد و با بررسی دقیق آثار، نحوه و میزان تخریب ایجاد شده، علت اصلی حادثه مشخص شده است. خسروی افزود: به دلیل برخی ملاحظات امنیتی، علت و چگونگی بروز این حادثه در زمان مناسب اعلام خواهد شد. وی در پایان با تاکید بر محدود بودن خسارت واردشده به سوله در حال تکمیل در مجتمع هستهای نطنز اضافه کرد: در محل وقوع حادثه هیچگونه مواد هستهای وجود نداشته و موضوع نشت مواد رادیواکتیو در وقوع این رخداد کاملا منتفی است.
ارسال به دوستان
انقلاب مظلوم ما
دکتر مصباحالهدی باقری*: حالا در کنار کرونا، وضعیت اقتصادی و مشکلات و تنگناهای دیگر، برخی فرصت خراش کشیدن به چهره انقلاب پیدا کردهاند. جالب اینکه آن وقتی که باید حرف بزنند و از کارنامه و عملکرد خود که به پای نظام نوشتهاند، دفاع کنند، سکوت میکنند و گوشهای میخزند و جای متهم و مدعی عوض میشود و آن وقتی که باید دست همدلی و همراهی دهند و بدون شرط و شروط کمککار انقلاب و نظام باشند، آن روی دیگرشان که حقیقت وجودشان است را آشکار میسازند (غالبا یا کمکی نمیدهند یا قیمتهای بالایی مطالبه میکنند تا خریداری پیدا نشود).
انقلاب مظلوم ما، نامادریهای زیادی به خود دیده. آنان که کمترین سهم در دوران مبارزه و انقلاب را داشتهاند و بعضاً سر بزنگاه پیروزی، خود را نشان داده و سر سفره نشستهاند، حالا حیا هم نمیکنند، دستدرازی بیشتر میکنند و ادعای مادری دارند. شاید هم بیشتر! ادعای بزرگتری و شیخوخیت.
انقلاب مظلوم ما، با اینکه این همه جوانمردی و مروت، بیمنت و دریغ به پایش خرج شده و این همه خون سرخ نثارش گردیده، حالا گرفتار نامرادیها و نامروتیها شده و برخی با ظاهری مؤدب و بانزاکت و با قلمی بزکشده، بسان نامادریهایی در جلوی صحنه، اتوکشیدهاند و آنگاه که به پشت صحنه میروند، با قساوت تمام چهره وجیه انقلاب را مکدر میسازند. اما زهی خیال باطل! واقعاً چگونه باور کنیم پالوده خوردن با اصحاب قدرت در حداقل 6 دولت جمهوری اسلامی را، و اکنون این ننهمنغریبمبازیها را. میخواهند چه چیز را کتمان کنند؟
شاید بد نباشد همه مواجهههایی که گروهها و افراد مختلف در طول این 50 سال قبل و بعد از پیروزی انقلاب با انقلاب داشتند را مرور کنیم و نسبت هر کدام را با خیرخواهی و شفقتشان برای انقلاب بدانیم.
دسته اول: برخی هیچ وقت حتی در ظاهر با انقلاب همراهی نکردند و از آغاز ضدانقلاب بودند. جبهه ملی سرآمد این گروهها بود. ریشه این کژرفتاری، تعامل جبهه ملی با رژیم طاغوت بود که با نخستوزیری بختیار جنبه علنی پیدا کرد. آنها از آغاز فقط به دنبال رفرم بودند و نه انقلاب و برای اصلاحات، دنبال سهم میگشتند ولی بختبرگشته شدند و در بدترین زمان ممکن، قمار کردند و باختند. در واقع رسوا شدند. بعد از پیروزی انقلاب هم دائم موش دواندند. لایحه قصاص از برجستهترین مواضعی بود که آنها در همان اوان، مرامشان را افشا کردند؛ مرامی که هیچ نسبتی با خواست اکثریت تودهها (نزدیک به اجماع) نداشت.
دسته دوم: برخی فقط به جهت اینکه انقلاب شده و حکومت مستقر دیگری آمده، همراهی کردند. اگر حکومت دیگری هم میآمد، آنها خود را وفق میدادند. این گروهها هیچگاه برای انقلاب یار نبودند. نان به نرخ روزخورهای حرفهای بودند که هم بلد بودند در بارها و کابارهها مستی و فحشا کنند و هم یاد داشتند راه و رسم تسبیح گفتن و تقبلالله را هر چند با لکنت و غلظت... اینان اگر نان و بوقلمونشان فراهم باشد، خفقان میگیرند.
دسته سوم: برخی هیچ وقت همراه انقلاب نبودند ولی در ظاهر ساکت بودند و فقط منتظر فرصتی ماندند که روی چهره انقلاب (به هر دلیل موجه و ناموجهی) خراش بکشند. برخی سادهاندیشان، سکوت این دسته را دلالت بر همراهی میکردند اما حوادث مختلف نشان داد اینان فقط مترصد یک فرصت هستند تا به انقلاب ضربه بزنند. اگر ضربه میگرفت که بت میشدند و بتخانه درست میکردند و اگر نمیگرفت، «کی بود کی بود من نبودم» راه میانداختند. نقطه مهم اینکه، این گروه و 2 دسته اول هیچ هزینهای برای انقلاب پرداخت نکردند، نه در دوران مبارزه، نه در شکلگیری انقلاب و نه در دفاع مقدس. حتی یک 2 ریالی هم خرج نکردند، چه رسد به اینکه خون از دماغ کسی از آنها آمده باشد یا خدای ناکرده آبرو و اعتباری بگذارند.
دسته چهارم: برخی هیجانی انقلابی شدند و البته بعدتر، انقلاب هزینههای زیادی را بابت تخلیه هیجاناتشان پرداخت. بعد از مدتی از هیجان به خلجان افتادند و آشفتهحال بر همه چیز(حتی خودکردهها) تاختند. این گروه یکی از پرهزینهترین گروهها برای انقلاب بودند. جالب آنکه نه انقلاب را فهمیدند و نه حضرت امام را اما هم خود را انقلابی جا زدند و هم خود را پیرو خط امام. فاکتورهای هزینههایی که کردند، دائم سررسید میشود اما خوب یاد گرفتهاند موعد سررسید، خود را چند وقتی گموگور کنند و بعد که آبها از آسیاب افتاد، بزککرده خود را حناق حلق مردمان میکنند.
دسته پنجم: برخی بیشتر از آنکه انقلاب برایشان جلوه دیگری پیدا کند، خودشان متفاوت شدند و خواست دیگری پیدا کردند. این دسته، نظام ارزشیشان تاریخ مصرف داشت. روزی حمایت از مستضعفان، جنگ رودررو با استکبار و داعیه راهاندازی نهضتهای آزادیبخش، جلوهای از انقلابیون پیشرو با آرمانهای متعالی را نشان میداد اما روزی دیگر با عوض شدن معیارهایشان که ناشی از زنده شدن حس منفعتجویی سرکوبشدهشان بود، نمای دیگری پیدا کردند. حتی قیافه و ظاهر و هیأت محاسنشان هم عوض شد. با آدمهایی دیگر طرف بودیم. روزی به جماران میرفتند که دور امام باشند و روزی در جماران ماندند و تا لواسان هم رفتند تا هوای خوب بخورند و اکسیژن ناب، چاق کنند. حتی گروه هدفشان هم تغییر کرد. از جنوب شهریها و آفتابسوختهها و روستانشینان به لپ گلانداختهها و ایکسفورسوارها و برج عاجنشینها تغییر زاویه دادند. عجب قصهای دارد این آدمیزاد...
دسته ششم: برخی جزو انقلاب و انقلابیون بودند اما چون آنچه میجستند را کمرنگ (و شاید بیرنگ) دیدند، لب به شکوه و گلایه و انتقاد و اعتراض گشودند، حتی بعضا تا آشوب و اغتشاش هم پیش رفتند و میروند، برخیشان هم جدا شدند یا ساز جدایی کوک کردهاند. این دسته، عمدتاً آدمهای ناراضی هستند. از هیچ چیز و هیچکس راضی نیستند. همه چیز را ایدهآل میخواهند و اگر از ایدهآل فاصله بگیرد، زود زبان به گلایه و نقد باز میکنند. جنسشان هم مثل آدمهای منتقد فیلم است. کاری به لوازم کار و موجودیتها و محدودیتها ندارند. باید همه چیز کامل باشد و البته اغلبشان هم وسط گود و معرکه نبودهاند. خیلی شیک و مجلسی فقط توپخانهشان را هر روز کوک کرده و با اندک تقلیلی از ایدهآلها، شلیک میکنند. شغلشان اغلب عیبجویی و بهانهگیری است. نزد آنها اکثر افراد ایراد دارند و نابلدند و ناتوان. آن عدهای هم که از ایشان مسؤولیتی گرفتند، بیشتر از ماموریت به حواشی مشغول شدند و همچنان مشغولند!
دسته هفتم: برخی چه در پیروزی انقلاب سهیم بودند و چه نبودند، همواره انقلاب را (با همه فراز و فرودش) از خود میدانستند، لذا در هر چه اشکال و ایراد و نقص و خلأ احساس میشد، بیشتر از آنکه بقیه را متهم کنند، به دنبال تقصیرهای خود گشته و خود را موظف به ترمیم میدانستند. ایشان سعی میکردند کم نگذارند و دِین خود را ادا کنند. اینها همیشه خود را مدیون انقلاب و امام و رهبری میدانند و جالب اینکه همیشه سنگ صبور انقلاب و مدافع ارزشهای آن باقی مانده و در اغلب مواقع سپر خرابکاریها و سوءمدیریتهای مسؤولان میشوند اما به خاطر اهداف والای انقلاب، خود و آبروی خود را خرج انقلاب میکنند. از این دسته، خانواده شهیدی را میشناسم که یک فرزندشان توسط منافقین و پسر دیگرشان در جنگ شهید شده است. یک دامادشان نیز در دوره عقد به شهادت رسیده است. همسر این داماد هم به واسطه ناراحتیهایی که برایشان به وجود آمد، از دنیا رفتند. در واقع، 3 فرزند و یک دامادشان را در مسیر انقلاب(مستقیم و غیرمستقیم) تقدیم کردند. یادم میآید وقتی هواپیمای اوکراینی به اشتباه دچار سانحه شد، مادر شهدا برای رهبر حکیم انقلاب نامه نوشت که کاش 2 فرزند دیگرم در این هواپیما بودند تا از غصه شما، 2 نفر کم بشود. اینگونه افراد خود را صاحب انقلاب دانسته، نه از آن بابت که از آن بکنند و بردارند و بخورند، بلکه از آن جهت که دلسوزش باشند و هوایش را داشته باشند و حریمش را محترم بدارند و برایش جانفشانی و فداکاری کنند. اینها همیشه سفره انقلاب را پر کرده؛ سعی کردهاند آبروداری کنند. اینها، هر وقت حرف انقلاب شد، سینه سپر کردهاند و با اینکه بیشترین ضربه و خسارت از تصمیمهای شب جمعهای مسؤولان (که خودشان صبح جمعه از آن خبردار میشوند) را متحمل شدهاند، با این همه باز هم برای حفظ انقلاب، همه آبرو و اعتبار خود را فدا کردهاند.
خوب است بدخواهان داخلی و دشمنان خارجی بدانند این دسته هفتمیها، با اینکه عُدّه (مسؤولیت و اختیارات و امکانات) کمی دارند ولی عِدّهشان و بالاتر از آن همتشان کم نیست. اینها همانهایی هستند که جنگ برایشان، ساعت 6:30 صبح 29 مرداد 67 تمام نشد. اینها حاجقاسمهایی هستند که بیشتر از آنکه حرف بزنند ایستادند و برای این ملت عزت خریدند. اینها نگذاشتند در ایثار و جهاد بسته شود. محکم و بدون هیچ چشمداشتی، عزیزترین سرمایهشان را فدای امت کردند.
نتیجه آنکه، از انقلابی دم میزنیم که دشمنان خارجیاش هر کار که توانستند برای انحراف و التقاط و ارتجاعش انجام دادند و باز هم ادامه میدهند. اما این سوی میدان و در داخل هم، عدهای هر چند قلیل اما با بلندگوها و تریبونهای اشغالی، سعی کردند حافظ منافع لواساننشینها باشند و با ظاهر انقلابی و حراج همه سابقه درخشان نداشته و جعلیشان، بنبستهای فکری خود را به مردم نسبت دهند. شاید حتی یک بار هم در طول عمرشان کتاب خدا را به درستی نخوانده باشند که پر از هشدار و انذار نسبت به همه این مسیرهای طاغوتپسند است. شاید اگر مسیر عزت و آقایی را دنبال میکردند، الان نیاز به نامهنگاری و زبوناظهاری و خودرسوایی نداشتند. شاید نمیدانند پردهای که آنها سالها خود را پشتش پنهان کرده بودند، مدتهاست مندرس شده و آشکارا، تمام هیکل فکری به بنبست رسیدهشان را رو کرده است. شاید بد نباشد بعد از سالها زندگی، ترازوی عمل خود را ببینند. از یک سو ببینند برای انقلاب چه کردهاند و چه ساختهاند و چه فدا کردهاند... و از سوی دیگر ببینند چقدر هزینه با نابلدیها و ناکارآمدیها و نشانی غلط دادنشان به مردم تحمیل کردهاند.
بعد از 40 سال، معلوم گردیده حرکت و مسیر پیشرفت انقلاب، مسیر راهوار و آسانی نیست، چرا که هم دشمنان و کینهتوزان ولایت شیطان این نهضت بیداری را مغایر منفعتطلبیها و سلطهجوییهایشان میدانند و هم داخلیهای خسته و درمانده که نشانیها و نسخههایشان، عکس نتیجه داده، میخواهند صحنه را بهم بریزند تا به زعم خود مردم حاضر و ناظر را با کروکیهای خودساخته و جعلی مواجه کنند. شاید بد نباشد برای یک بار هم که شده به مجموعه آیات مکر در قرآن و نتیجه آن نگاه بیندازند. 2 نمونه شاید برای حسنختام کفایت کند اما دیدن بقیه آیات مکر در سیاق مربوط نیز بسیار درسآموز است:
وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا فِی کُلِّ قَرْیَه..ٍ أَکَابِرَ مُجْرِمِیهَا لِیَمْکُرُوا فِیهَا وَمَا یَمْکُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَمَا یَشْعُرُونَ (آیه ١٢٣/ سوره انعام)
و مکروا و مکرالله والله خیرالماکرین (آیه 54/ سوره آل عمران)
* پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع)
ارسال به دوستان
پنجمین جنگنده نیروی هوایی پنتاگون در کمتر از 50 روز دچار سانحه شد
تکرار سریال تابستانی سقوطهای آمریکایی
سقوط پنجمین جنگنده آمریکایی در کمتر از 50 روز علامتهای سوال بسیاری را در مقابل ادعای پنتاگون مبنی بر برتری هوایی جهانیاش قرار داده است. نیمهشب سهشنبه هفته گذشته یک فروند هواپیمای «اف16 سیام» ارتش تروریست آمریکا حامل یک خلبان در کارولینای جنوبی سقوط کرد. بر این اساس جنگنده تک خلبان مزبور که برای تمرین پرواز از پایگاه هوایی شاو در کارولینای جنوبی به هوا برخاسته بود، لحظاتی بعد سقوط کرد و خلبان آنکه بشدت دچار سوختگی شده بود به بیمارستانی در همان حوالی انتقال یافت اما مرد. سرهنگ لری سالیوان، فرمانده واحد بیستم نیروی هوایی آمریکا صبح چهارشنبه پیش با انتشار ویدئویی در صفحه فیسبوک خود ضمن اعلام این سقوط از به هلاکت رسیدن خلبان آن خبر داد. او نام خلبان کشته شده و همچنین علت سقوط را فاش نکرد و با اینکه مدعی شد ظرف 24 ساعت این موارد توسط مسؤولان پایگاه هوایی شاو اعلام خواهد شد اما تا این لحظه هنوز هیچیک از این موارد روشن نشده است. اهمیت این سقوط از آن رو است که دومین مورد انهدام یک جنگنده نظامی آمریکایی در یک سانحه هوایی مرگبار تنها طی ۲ هفته اخیر و همچنین پنجمین سقوط یک هواپیمای نظامی پنتاگون طی 7 هفته اخیر و پنجمین سقوط «اف16»های ارتش تروریست آمریکا ظرف یک سال محسوب میشود. پانزدهم ژوئن (۲ هفته پیش) بود که یک جنگنده دیگر آمریکایی حین ماموریت نظامی در آبهای نزدیک به سواحل شمال شرقی جزیره انگلیس سقوط کرد. این «اف15» مدل «ایگل» متعلق به یگان چهلوهشتم نیروی هوایی ایالات متحده در بریتانیا مستقر در پایگاه لیکنهیث در 40 کیلومتری شمال شرقی کمبریج و تحت فرماندهی هوایی USAFE، مرکز فرماندهی نیروهای هوایی اروپا و آفریقای پنتاگون محسوب میشد و خلبان آن ستوان کنث آلن نیز در جریان این سانحه کشته شد. این رخدادها به نوعی تکرار سریال تابستان گذشته سقوطهای پرندههای نظامی آمریکایی تحت خدمت ارتش تروریست این کشور، ژاپن و بریتانیا محسوب میشود که به شکلی اسرارآمیز به توقف استفاده عملیاتی از «اف35» به دستور فرماندهی نیروی هوایی این کشور انجامید. در همین حال برخی کارشناسان نظامی این احتمال را مطرح کردند که افزایش سوانح هوایی نظامی در آسمانهای روسیه، چین و حوزه ناتو و همچنین آمریکا و متحدانش ممکن است به خاطر جنگ پدافندی طرفهای شرقی و غربی در تابستان داغ 2019 همراه با جنگال (جنگ الکترونیکی) متقابل و عملیات خرابکارانه ۲ طرف علیه یکدیگر بوده باشد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|