|
کاریکاتور توهینآمیز یک رسانه سعودی عراقیها را به خیابانها کشاند
دفاع عراق از مرجعیت
گروه بینالملل: اقدام روزنامه سعودی در اهانت به آیتالله سیستانی اگرچه با واکنش جدی از سوی دولت عراق مواجه نشده است اما مردم، علمای دینی، شیوخ قبایل عراقی و تعدادی از شخصیتهای سیاسی برجسته این کشور با اتخاذ موضع جدی و تظاهرات در حمایت از مرجعیت شیعه، نشان دادند نهاد مقدس مرجعیت همچنان به عنوان مهمترین جایگاه دینی در جامعه عراق مورد توجه است و هرگونه هتک حرمت آن با پاسخ سنگین مردم مواجه خواهد شد.
به گزارش «وطن امروز»، صدها نفر از شهروندان عراقی ساکن بغداد دیروز در اعتراض به اهانت روزنامه سعودی الشرقالاوسط به مرجعیت عالی شیعیان در عراق، در پایتخت این کشور تظاهرات کردند. تظاهراتکنندگان ضمن محکومیت اقدام روزنامه سعودی در انتشار کاریکاتور موهن درباره آیتالله سیستانی، علیه سیاستهای آل سعود و دخالتهای عربستان در امور داخلی عراق و تعدی رسانههای سعودی به نمادها و سمبلهای ارزشمند عراق شعار سر دادند. به نوشته کاربران فعال در شبکه اجتماعی توئیتر، تظاهراتکنندگان تلاش کردند از یکی از ورودیهای منطقه سبز وارد شوند تا بتوانند مقابل سفارت عربستان سعودی در اعتراض به سیاستهای مداخلهجویانه ریاض در امور عراق تجمع کنند که این اقدام آنها با واکنش نیروهای امنیتی و پلیس عراق همراه شد، البته سرانجام شماری از معترضان موفق شدند وارد منطقه سبز شوند و پلیس را به عقب برانند. در همین حال برخی منابع از حضور شماری از شیوخ عشایر مختلف عراق در تظاهرات اعتراضی دیروز خبر دادند.
* تظاهرات در برابر سفارت عربستان
همزمان با افزایش شمار تظاهراتکنندگان، نیروهای امنیتی در مسیر ورودی منطقه سبز با معترضان درگیر شدند و برای متفرق کردن آنان از گاز اشکآور و خودروهای آبپاش استفاده کردند. بر اساس گزارشها در این درگیریها دستکم 5 نفر زخمی شدند. تظاهراتکنندگان با در دست داشتن تصاویری از آیتالله سیدعلی سیستانی مرجع عالی دینی عراق، در ضلع شمال و جنوب منطقه امنیتی سبز با حضور گسترده در پشت درهای ورودی این منطقه، اقدام نشریه سعودی الشرقالاوسط در اهانت به این مرجع دینی را محکوم کردند. تظاهراتکنندگان در شعارهایی رژیم آلسعود را فتنهگر و حامی تروریسم خوانده و در حمایت از آیتالله سیستانی به عنوان حافظ وحدت ملی و سرزمینی عراق شعار سر دادند. برخی تظاهراتکنندگان درباره علت برپایی اعتراضات خود در این منطقه گفتند میخواستند صدایشان به سفیر عربستان سعودی برسد. پایگاه اطلاعرسانی جنبش النجبا با انتشار عکسی از یک فرد زخمی در جریان اعتراضات دیروز نوشت: اخبار تایید نشده از برخی منابع محلی حکایت از آن دارد که شماری از لباس شخصیها هم تظاهراتکنندگان را مورد حمله قرار دادند.
* درخواست از دولت و وزارت خارجه برای محکومیت عربستان
در پایان تظاهرات دیروز معترضان خشمگین خواستار واکنش رسمی دولت و وزارت خارجه عراق در برابر این اهانت آشکار رژیم سعودی و رسانههای وابسته به آن به نمادها و رهبران دینی عراق شدند. در بیانیه پایانی اعتراضات ضدسعودی دیروز در منطقه سبز بغداد، تظاهراتکنندگان بر لزوم اقدام بینالمللی دولت عراق برای توقف تکرار فعالیتهای خصمانه عربستان و دخالت در امور داخلی عراق تأکید کردند. اعتراضات مردمی علیه اهانت به مرجع عالی شیعیان در حالی برگزار شد که دولت عراق هنوز واکنش رسمی به این اهانت نداشته است و تنها شخصیتهای سیاسی در بیانیههایی جداگانه این اقدام الشرقالاوسط را محکوم کردهاند. «سعدالکعبی» کارشناس سیاسی عراقی در این باره گفت: سکوت دولت در قبال این اهانت سعودی، تعجببرانگیز است و نشان ندادن یک واکنش رسمی بیانگر موافقت دولت با این اهانت است و موجب باز شدن باب اهانتهای بیشتر به سمبلها و نمادهای ملی عراق میشود. در همین ارتباط دیروز جریان «دولت قانون» به ریاست «نوری المالکی»، ائتلاف «الفتح» به ریاست «هادی العامری»، فراکسیون «حکمت ملی» به ریاست «سیدعمار حکیم» و ائتلاف سائرون مورد حمایت «مقتدا صدر» به علاوه برخی تشکلهای دینی و مذهبی مانند «جماعت علمای اهل سنت» (شیخ خالد الملا) و تشکلهای صنفی هنرمندان و حقوقدانان به این اهانت واکنش نشان دادند.
* توهین به آیتالله سیستانی خدمتی به دشمنان مسلمانان
حزبالله لبنان هم با صدور بیانیهای اهانت روزنامه سعودی الشرقالاوسط به آیتالله سیستانی را محکوم کرد. در این بیانیه آمده است: توهین به آیتالله سیستانی خدمتی به دشمنان مسلمانان و در رأس آنها رژیم صهیونیستی و آمریکاست. نقش آیتالله سیستانی در نابودی تروریستهای داعش در عراق غیرقابل انکار است. فتوای مرجعیت نقشی کلیدی در آزادسازی عراق از اشغال تروریستها داشته است. هرگونه هتک حرمت به مرجعیت دینی که ارزش و جایگاه والایی در میان مسلمانان و اعتقادات آنان دارد، بشدت محکوم است.
* توهین به آیتالله سیستانی در ادامه توهین به حشدالشعبی
به نظر میرسد مسأله اهانت به مرجعیت و تضعیف این نهاد مقدس از سوی رسانههای سعودی یک حرکت برنامهریزی شده و در راستای تضعیف کل عراق است. در همین ارتباط «فاضل الفتلاوی» عضو پارلمان عراق در گفتوگو با پایگاه خبری المعلومه گفت: «آیتالله سیستانی خط قرمزی است که تعرض به ساحت و مقام ایشان جایز نیست و دولت باید علیه رفتارهای خباثتآلود سعودی در قبال مرجعیت بایستد». او تاکید کرد: «این اهانت در امتداد نقشه سعودیها برای حمله به چهرهها و نمادهای حشدالشعبی است». عضو پارلمان عراق با بیان اینکه توطئههای عربستان برای فتنهانگیزی و هرج و مرجافکنی در داخل نهاد امنیتی عراق با درایت آیتالله سیستانی ناکام مانده است، گفت: «آیتالله سیستانی همه نقشههای آل سعود را ناکام گذاشت و از همین رو میخواهند از طریق رسانههای بدخواه خود به ایشان توهین کنند؛ چیزی که ما هرگز به آن راضی نمیشویم». الفتلاوی از دولت عراق هم خواست موضع خود را در قبال گستاخی سعودیها به مقام آیتالله سیستانی به طور رسمی اعلام کند.
* اهانت روزنامه سعودی بهمثابه اقدام تروریستی
در سایه عدم واکنش رسمی دولت عراق به اهانت روزنامه سعودی علیه مرجعیت دینی، یک حقوقدان عراقی این اهانت را در زمره جنایات تروریستی دانست و از امکان پیگیری این امر از طریق مراجع قضایی خبر داد. «علی التمیمی» کارشناس حقوقی عراق دیروز در گفتوگو با پایگاه خبری المعلومه تصریح کرد: اهانت عربستان و روزنامه سعودی الشرقالاوسط به مرجعیت در زمره جرائم تروریستی است و امکان پیگیری قضایی این امر از شیوههای مختلف برای بازخواست عربستان سعودی و روزنامه آن و حتی توقیف آن وجود دارد. وی افزود: عموما نمیتوان آنچه در اهانت کنونی به مراجع دینی روی داده را در چارچوب اهانت به مراجع دینی ذکر شده در ماده 273 قانون کیفری کشور قرار داد که بر اساس آن 3 سال مجازات برای مرتکب این جرم در نظر گرفته شده است، بلکه این اقدام در چارچوب طایفهگری، فتنهانگیزی و جنایات تروریستی میگنجد. التمیمی توضیح داد: این جرم علیه مراجع دینی به دولت و وزارت خارجه اجازه میدهد سفیر عربستان سعودی را فرا بخوانند و اعتراض شدیداللحن خود را ابلاغ کنند و از عربستان بخواهند در قبال این اهانت، غرامت مالی پرداخت کند. وی تصریح کرد: هیأت رسانهای و ارتباطات این اختیار را دارد که از روزنامه الشرقالاوسط از طریق وکلای متخصص شکایت کند و پای میز محاکمه بکشاند و به دلیل اهانت به مراجع دینی، طبق قانون عربستان سعودی، این روزنامه را توقیف کند. همچنین این هیأت میتواند مانع ورود این روزنامه به عراق و توزیع آن در کشور شود.
روزنامه سعودی الشرقالاوسط جمعه پیش، اقدام به انتشار کاریکاتوری موهن از آیتالله سیستانی کرد که با محکومیت شدید از سوی مقامات عراقی همراه شد. این اهانت به مرجعیت، خشم و نفرت محافل سیاسی و همچنین کاربران شبکههای مجازی در عراق و خارج از آن را برانگیخت. اگرچه اعتراض شدید رهبران و جریانهای سیاسی مختلف عراق در کنار واکنشهای گسترده مردمی و گروههای مقاومت اسلامی نسبت به کاریکاتور موهن الشرقالاوسط سرانجام این روزنامه را مجبور به حذف این کاریکاتور کرد اما رسانههای سعودی بارها به بهانههای مختلف، به ملت عراق و نمادهای دینی، سیاسی و اجتماعی این کشور اهانت کردهاند و به خاطر اعتراضات مکرر مردمی، دفتر روزنامه شرقالاوسط از سالها قبل در بغداد تعطیل شده است.
***
سکوت مرموز نخستوزیر عراق
سیدهادی افقهی*: سیدهادی افقهی در گفتوگو با «وطن امروز» با اشاره به سابقه طولانی عربستان در تفرقهافکنی و توهین به شخصیتهای دینی عراقی گفت: واقعیت این است که اهانت به مرجعیت شیعیان را باید در یک روند و طرح کلی با هدف تضعیف هویت ملی عراقیها و ایجاد تفرقه و شکاف در جامعه این کشور دانست. هفته قبل دور جدید این فتنهانگیزی با حمله به نیروهای کتائب حزبالله و به تبع آن تقابل حشدالشعبی با سازمان ضد تروریسم عراق شکل گرفت. تقابل این 2 سازمان که هر دو برای چند سال کنار هم در برابر داعش جنگیدند، فتنهای بود که از داخل عراق و قوه مجریه ترتیب داده شده بود. اگرچه اختلاف بین 2 نهاد با پا درمیانی شخصیتهای سیاسی رفع شد اما مسأله این است که این اختلافافکنی به عنوان یک نقطه سیاه در ذهن 2 طرف ماند. در گام بعدی تفرقهافکنی، این بار توهین روزنامه سعودی الشرقالاوسط که از قضا یکی از مسؤولان آن نیز از مشاوران نخستوزیر فعلی عراق است، با هدف ایجاد تفرقه در بین مردم و جریانهای دینی انجام شد که خوشبختانه با واکنش به موقع آحاد مردم و شخصیتهای دینی این کشور ناکام ماند. در این بین سوال اساسی این است: چرا نخستوزیر عراق تاکنون در ارتباط با این توهین سکوت اختیار کرده و با وجود همه انتقادها شاهد اقدامی رسمی از سوی دولت عراق نیستیم.
* کارشناس مسائل عراق ارسال به دوستان
فرمانده نیروی دریایی سپاه خبر داد
شهرهای زیرزمینی در سواحل جنوبی
فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با بیان اینکه شهرهای زیرزمینی در همه سواحل جنوب گسترش یافته است، گفت: ما شهرهای شناوری موشکانداز را در اختیار داریم و هر زمان که صلاح باشد، آنها را به نمایش خواهیم گذاشت. سردار دریادار علیرضا تنگسیری در گفتوگویی مشروح با هفتهنامه «صبح صادق» در پاسخ به سوالی درباره شهرهای زیرزمینی نیروی دریایی گفت: این اتفاق در نیروی دریایی سپاه همانطور که در هوافضا وجود دارد، افتاده است. ما شهرهای زیرزمینی شناوری و موشکی ساحل به دریا داریم. شهرهای شناوری موشکانداز داریم و هر زمان که بزرگان ما صلاح ببینند، آن را به نمایش خواهیم گذاشت. دشمن ما میداند که در کل ساحل خلیج فارس و مکران شهرهای زیرزمینی در مجموعه ارتش و سپاه وجود دارد اما اطلاعاتش دقیق نیست؛ حالا چیز دیگری که به یقین میگویم، این است که ما در خلیج فارس و دریای عمان همه جا هستیم، هر جایی که حتی فکر آن را هم نمیکنید. ما کابوس شما هستیم. برای نمونه، فقط اشاره کنم که ما بسیج دریایی را تشکیل دادیم. در طول خط ساحلی 2 هزار و 200 کیلومترـ که این غیر از ساحل جزایر استـ بسیج دریایی مستقر است و تا امروز 428 ناوگروه با بیش از 23 هزار نیرو سازماندهی شدهاند. هر ناوگروه در تعریفی که برای بسیج دریایی شده، ممکن است شامل 45 فروند، 10 فروند لنج یا ترکیبی از این دو باشد. تمام ساحل ما مسلح است و تمام شهرهای زیرزمینی ارتش و سپاه با کاربردهای مختلف دفاعی در تمام ساحل جنوب گسترده شدهاند، ساحل هم کاملا مسلح است و این را شعار نمیدهیم. از طرفی، اشراف اطلاعاتی کاملی در خلیج فارس داریم. هر ناوی از ابتدای ورودش از تنگه هرمز که وارد میشود تا انتهای خروجش، دقیقا ما میدانیم کجاست، چه میکند و زیر دید و تیرهای دقیق و مستقیم ما هستند. این شعار نیست. موشکهای ما برد بالایی دارند و در آینده [دشمنان] منتظر خبرهای جدید از موشکهای برد بلند و شناورهایی که تصور آن را هم نمیکنند، باشند. فرمانده نیروی دریایی سپاه همچنین در پاسخ به سوال دیگری درباره بازی جنگ و طراحی این نیرو برای جنگ احتمالی گفت: ما تحت فرمان فرمانده معظم کل قوا و امام انقلاب هستیم. ما سرباز هستیم، فرمان را بگیریم، با همه توان و استعدادمان تا پای جان عمل میکنیم. آمریکاییها ما را در یک سال و نیم درگیری مستقیم با خود تجربه کردهاند. 6 سیلی محکم به آنها زدیم. بعد از جنگ 2 بار آمریکاییها، 2 بار انگلیسیها، یک بار کاناداییها و یک بار استرالیاییها به عنوان نیروهای متجاوز سیلی محکم از نیروی دریایی سپاه خوردهاند. ما، همه مجموعه نیروهای مسلح، اگر فرمان ولی خود را بگیریم، تا حد جانمان میرویم و جان دشمن را خواهیم گرفت. ما تابع هستیم و اگر فرمان بیاید، دشمن جلودار ما نخواهد بود. دریادار تنگسیری در بخش دیگری از گفتوگوی خود گفت: یک قایق ما در تنگه هرمز در مقابل یک ناو هواپیمابری با 310 متر طول، 5 هزار و 300 نیرو و بیش از 75 فروند هواپیمای جنگی، 10 فروند بالگرد و هواپیما و چندین تجهیزات دیگر قرار میگیرد و به او با زبان فارسی اخطار میدهد که باید مسیر را عوض کنی و او هم مسیر را عوض میکند. وی در پاسخ به سوال دیگری درباره چرایی ایجاد پایگاه دایمی در اقیانوس هند توسط سپاه با توجه به اینکه نیروی دریایی ارتش وظیفه حضور در آبهای فرامنطقهای را دارد، گفت: من و برادر عزیزم «امیر دریادار حسین خانزادی» عقد اخوت بستهایم و برادرانه کنار هم هستیم، نه در ظاهر، بلکه به صورت باطنی برادر هستیم و ارتباط بسیار خوبی داریم؛ چون هر 2 میدانیم این وحدت خواسته فرمانده معظم کل قوا مدظلهالعالی است، از این رو در این راستا چنانچه صلاح و فرمان ستاد کل نیروهای مسلح و فرمانده معظم کل قوا باشد، در هر جایی حضور پیدا میکنیم و در کنار برادران عزیز ارتش مانند یک مشت پولادین عمل میکنیم. انصافاً، بویژه در دورانی که امیر سرلشکر موسوی در مسند فرماندهی ارتش قرار گرفتهاند، ارتباط سپاه و ارتش که قبلاً هم خیلی خوب و برادرانه بود، خیلی برادرانهتر و عمیقتر شده است. ارسال به دوستان
پرونده «وطن امروز» درباره کارنامه 27 ساله «خانه سینما» به بهانه چالشهای اخیر این نهاد صنفی
جدایی خانه از اصناف
عباس اسماعیلگل: خانه سینما همیشه به عنوان بزرگترین و در عین حال پرحاشیهترین نهاد صنفی سینماگران کشور مطرح بوده و در سالهای اخیر با در اختیار داشتن ۲ ساختمان اصلی در ۲ منطقه مرکزی تهران محل رفت و آمد صنوف مختلف سینمایی بوده است. اگر بخواهیم به پیشینه تاسیس خانه سینما نگاهی بیندازیم باید گفت این نهاد صنفی سال ۱۳۶۸ و در پی مصوبه مجلس مبنی بر اختصاص ۲ درصد از درآمد فروش سینما جهت بهبود وضعیت رفاهی و صنفی شاغلان سینما تأسیس شد. ۳ سال بعد هیأت مؤسس خانه سینما با حضور مدیران دولتی راهاندازی شد. فخرالدین انوار (معاون وقت سینمایی وزارت ارشاد)، سیدمحمد بهشتی (مدیرعامل وقت بنیاد سینمایی فارابی) و محمد مهدی حیدریان (مدیرکل وقت نظارت و ارزشیابی) اولین هیأتمدیره انتخابی در سال ۱۳۷۲ را با حضور ۱۹ صنف مختلف تشکیل دادند اما خانه سینما به عنوان جامعه اصناف سینمای ایران، فعالیت خود را از اواخر سال 72 آغاز کرد. در این سال اعضای هیأتمدیره که از سوی مدیران وقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب شده بودند مسؤولیت تأسیس این نهاد صنفی را برعهده داشتند. از زمان آغاز فعالیت خانه سینما به عنوان محل تجمع صنوف مختلف سینمایی، تا زمان اعلام تأسیس آن 4 سال طول کشید و این زمان شامل عضوگیری از اعضای صنفهای مختلف سینما و معرفی بیشتر این نهاد به آنها بود. به همین دلیل تاریخ فعالیت رسمی خانه سینما فروردین ۱۳۷۲ و زمان ثبت آن در اداره ثبت شرکتها و مؤسسات غیرتجاری تهران مهرماه ۱۳۷۲ ذکر شده است.
نکته جالب آنکه از جمله اهداف اصلی تشکیل خانه سینما حفظ و صیانت از حقوق مادی و معنوی دستاندرکاران حرفهای تولید، توزیع و نمایش صنعت سینما و همچنین ایجاد امنیت شغلی و ارتقای سطح آموزشی و حرفهای دستاندرکاران سینمای کشور ذکر شده است که بدون شک وجود این موارد در اساسنامه خانه سینما در همان سالهای ابتدایی تاسیس موجب دلگرمی اهالی سینما و ترغیب اعضای اصناف مختلف سینمایی به عضویت در خانه سینما شد. اگر بخواهیم به بخشی از اصناف فعال زیرمجموعه خانه سینما اشاره کنیم باید به اصنافی چون انجمن بازیگران سینمای ایران، انجمن بازیگران و بدلکاران، انجمن جلوههای ویژه میدانی، انجمن چهرهپردازان سینمای ایران، انجمن سینماداران ایران، انجمن سینمایی فیلم انیمیشن (آسیفا)، انجمن صدای سینمای ایران، انجمن طراحان فیلم، انجمن طراحان فنی و مجریان صحنه، انجمن عکاسان، انجمن فیلمبرداران، انجمن کارکنان لابراتوار، انجمن گویندگان، انجمن مدیران تدارکات، انجمن مدیران تولید، انجمن مدیران سالنهای سینما، انجمن مستندسازان، انجمن منشیان صحنه، انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی، شورای عالی تهیهکنندگان و کانون تدوینگران سینمای ایران اشاره کرد اما علاوه بر فعالیت اصناف مختلفی که در ذیل خانه سینما فعالیت میکنند، چندین بخش مختلف هم وجود دارد که به نوعی خانه سینما نقش تعیینکنندهای در فعالیت آنها ایفا میکند.
یکی از این موارد «شورای داوری خانه سینما» محسوب میشود که شاید بتوان گفت شورای داوری یکی از بخشهای بسیار فعال خانه سینماست که شامل 7 نماینده منتخب از صنفهای مختلف است و وظیفه اصلی آن رسیدگی و حل اختلاف میان اعضای صنوف سینمایی است. این شورا که فعالیت خود را از سال ۱۳۷۵ آغاز کرده است، سعی کرده نقش میانجی را در اختلافات میان انصاف به بهترین شکل ممکن ایفا کند اما انگار آنطور که باید نتوانسته در این باره موفق باشد و صدای اعتراض اعضای اصناف مختلف سینمایی از عملکرد این شورا به رغم فعال بودنش همیشه بلند است.
* جشن محفلی!
اما جشن سینمای ایران به نوعی ویترین خانه سینما محسوب میشود و شاید بتوان گفت مسؤولان خانه سینما هر سال با برپایی پرزرق و برق این جشن به نوعی ضعفها و کمکاریهای خود را پنهان میکنند. خانه سینمای ایران در واقع با برگزاری جشن سینمای ایران به بهترینهای رشتههای مختلف سینمایی که توسط خود اهالی سینما قضاوت میشود تندیس شایستگی اهدا میکند. تکریم و نکوداشت سینماگران از دیگر فعالیتهایی است که در طول سال توسط خود سینماگران به منظور پاسداشت خدمات آنان انجام میشود.
شیوه داوری در جشن خانه سینما اینگونه است که هر صنف حداقل 11 نفر را به عنوان هیأت داوران رشته خود معرفی میکند. داوران همه فیلمهای سال را که در سالن نمایش خانه سینما برای آنان به نمایش گذاشته میشود، تماشا میکنند و داوران هر صنف 5 فیلم را بهعنوان نامزدهای رشته تخصصی خود معرفی میکنند. در مرحله بعد آنان از میان این 5 نامزد برنده نهایی را تعیین میکنند. گفتنی است در برخی سالها شیوههای اندک متفاوتی برای داوری به کار گرفته شده است.
اما باید گفت برپایی جشن خانه سینما طی سالهای اخیر هم بیحاشیه نبوده است؛ از جولان و خودنمایی پوشش سلبریتیها در این جشن گرفته تا سخنان و مباحثی از این قبیل که با توجه به برپایی جشنواره فیلم فجر، نفس برپایی جشن خانه سینما با هزینه گزاف چه لزومی دارد، از مواردی بوده که همیشه مورد انتقاد بسیاری از کارشناسان بوده است. همچنین بسیاری از اعضای اصناف مختلف سینمایی هم معتقدند که بهتر است خانه سینما به جای برپایی مراسمی موازی با انواع و اقسام جشنها و مراسم سینمایی، به فکر حل مشکلات صنفی اعضای مختلف باشد. برخی نیز میگویند به جای این همه جشن، باید هرچه زودتر فکری به حال ضعف فیلمنامهنویسی، کارگردانی و سوژههای تکراری در سینما کرد.
اما ماجرای بازار سیاه بلیتها هم در سالهای اخیر برای این جشن حاشیهساز شده که برای امروز و دیروز نیست؛ اینکه چطور در فرآیند این همه سال برگزاری جشنواره و فستیوال، کارت جشن خانه سینما در برخی سایتها به مبالغ بالای 500 هزار تومان فروخته شده است. البته برخی مسؤولان و سینماگران به این اتفاق واکنش نشان دادهاند ولی با ابلاغیه، واکنش و بیانیه اتفاقی نمیافتد؛ هر ساله کارتهای جشن خانه سینما به تعداد بالا در سایتهای اینترنتی برای فروش گذاشته میشود و قیمتهای در نظر گرفتهشده برای این کارتها در برخی مواقع به یک میلیون تومان هم رسیده است که این اتفاق علنا این جشن را به یک مراسم لاکچری تبدیل کرده است.
در پایان باید گفت، جشن خانه سینما از حواشی سیاسی هم مصون نبوده است؛ روزنامه کیهان همان زمان در واکنش به حواشی این جشن اینچنین نوشت: «حمایت یک فیلمساز از یک عکاس هتاک و محکوم هم حاشیهساز شد، همچنین بازیگر دیگری، در اظهارنظری غیرکارشناسانه گفت، آرزو میکنم هیچ فعال مدنی در زندان نباشد! آرزو میکنم با دنیا به تعامل برسیم تا مردم ما در امنیت باشند، امنیت اقتصادی!، درحالی که هیچکس در ایران به خاطر فعالیت مدنی بازداشت نشده و احتمالا منظور ایشان، اخلالگران نظم و امنیت کشور هستند. همچنین در این مراسم، از یک مجری پرحاشیه که چندی قبل به دلیل تخلفات متعدد در برنامهسازی از رسانه ملی کنار گذاشته شد، دعوت شد تا روی صحنه رفته و جایزه یکی از برگزیدهها را بدهد. فاطمه معتمدآریا نیز بهرغم هدایای متعددی که از جوایز حاکمیتی گرفته، ازجمله بزرگداشت در 2 جشنواره فیلم و تئاتر فجر اما باز هم در جشن خانه سینما گفت: ای کاش مردم در صلح و آرامش باشند تا زمانی نرسد که کسی به خاطر تحریمها نتواند کاری را که میخواهد بکند!»
حال باید دید در سالهای آینده با از بین رفتن ویروس کرونا جشن خانه سینما با همان سبک و سیاق و روال برگزار خواهد شد یا خیر.
* اوضاع «شتر گاو پلنگ»
اما «شورای صنفی نمایش» یکی از انجمنهایی است که از سال 81 خانه سینما میزبان جلسات آن است و این شورا که سبد اکران فیلم به عنوان یکی از مهمترین اتفاقهای سینمایی در سال توسط اعضای آن مشخص میشود از نمایندگان انجمن سینماداران، اتحادیه تهیهکنندگان، کانون کارگردانان، نماینده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نماینده هیأتمدیره خانه سینما تشکیل شده است و وظیفه برنامهریزی و نظارت بر نمایش فیلمهای سینمایی، تعویض فیلمهای روی پرده و تغییر گروههای سینمایی را بر عهده دارد. طی سالهای اخیر عملکرد این شورا همیشه با اعتراض بخش عمدهای از تهیهکنندگان سینما مواجه بوده است و بعضا با اتهام «باندبازی» از سوی تهیهکنندگان متعددی مواجه شده اما چند سالی است که اعتراضها به شورای صنفی نمایش رنگوبوی حقوقی به خود گرفته است؛ بسیاری از فیلمسازان و تهیهکنندگان سینمای ایران بهدلیل آنچه «بینظمی و رعایت نکردن شرایط منصفانه در اکران» مینامیدند، نارضایتی خود را به شرایط اکران فیلمهایشان ابراز کردند. از این میان میتوان به مهدی کرمپور، از کارگردانان سینمای ایران اشاره کرد که روزگاری رئیس شورای صنفی نمایش بود. کرمپور 3 سال پیش در انتقاد از بیتفاوتی شورای صنفی نمایش به فیلمسوزی در اکران، به سینمادیلی گفته بود: «همواره برای کنترل گروههای زیادهخواه، قوانین متقنی وجود دارد. در شورای صنفی نمایش، وضعیت «شتر گاو پلنگ» حاکم است. اعضای شورا قرار بود عدالت را در حوزه اکران فراهم کنند و اگر نمیتوانند به سینمادارها امر و نهی کنند، علت وجودیشان چیست؟ کنار بروند تا صاحب اثر تکلیفش را با سینمادار بداند یا فیلمش را برای اکران به دولت بسپارد؛ اکنون شورای صنفی نمایش به محفلی بدل شده که هر جا بخواهد، وارد میشود و اگر نخواهد، وارد نمیشود. این محل مناقشه است. عملکردشان مدل محضر است؛ هر کسی میآید قراردادش را ثبت میکند. یک منشی لازم دارد و نیاز به این نمایندگان نیست. در نهایت شکایت را به ارشاد میبرند».
اما نکتهای که در میان انتقاد از شورای صنفی نمایش طی سالهای اخیر فصل مشترک انتقادات بسیاری از فیلمسازان است، عملکرد شورای صنفی نمایش در برنامهریزی مناسب اکران و نظم دادن به خیل فیلمهایی است که در صف ماندهاند به طوری که ۳ سال پیش منصور لشگریقوچانی، تهیهکننده فیلم سینمایی «قاتل اهلی»، در واکنش به اقدامات شورای صنفی نمایش گفته بود: «شورای صنفی با تغییر قوانین، سینمای اجتماعی را نابود کرده است».
اما سعید خانی از سینماگران هم در همان سال در گفتوگویی انتقادی از شورای صنفی نمایش حرف دل بسیاری از فیلمسازان را زده بود. خانی درباره شرایط اکران گفته بود: «امروز با برنامهریزیای که صورت میگیرد، شاهد فیلمسوزی هستیم و فیلمها بخوبی دیده نمیشوند. باید ساختار شورای صنفی نمایش تغییر کند و اصلاح شود. ادامه عملکرد این شورا با این منوال دیگر به صلاح سینمای ایران نیست. اینکه ما در هفته فقط ۲ ساعت جلسه برگزار کنیم و در این جلسه برای اکران سینمای ایران تصمیم بگیریم، مشکلی از سینمای ایران حل نمیکند و ما به یک شورای صنفی چابکتر نیاز داریم که با حضور کارشناسان و کارگروههای حرفهای فعالیت کنند و بتوانند همزمان با تکنولوژی روز فعالیت کنند».
همان زمان بسیاری از اهالی سینما این انتقادات و راهکارهای خانی را مفید و راهگشا میدانستند که البته هیچگاه این اصلاحات در شورای صنفی نمایش اتفاق نیفتاد.
اما اوج حواشی ایجادشده برای شورای صنفی نمایش را باید اقدام جنجالی 2 سال پیش احمد نجفی در به «گل گرفتن» درب خانه سینما دانست. پس از اعتراض احمد نجفی نسبت به وضعیت اکران فیلم «من یک ایرانیام»، این بازیگر سینما و تهیهکننده فیلم در سازمان سینمایی اقدام به اعتراض کرد. این اعتراض با پادرمیانی اهالی سینما پایان پذیرفت و رئیس سازمان سینمایی دستور رسیدگی درباره اکران فیلم او را داد. این فیلم به مدت یک هفته اکران شد و پس از یک هفته اکران فیلم پایان یافت و احمد نجفی در اقدام دیگری مقابل درب شماره 2 خانه سینما حاضر شد و در حرکتی نمادین درب این مرکز را که شورای صنفی نمایش در آن مستقر است با گل پوشاند.
بانک فیلمنامه ایران هم از فعالیتهای مهم خانه سینما محسوب میشود. این بانک از سال ۷۷ برای صیانت از حقوق مادی و معنوی نویسندگان شروع به فعالیت کرده است. بانک فیلمنامه به ثبت آثار نویسندگان آزاد و صنفی میپردازد که شورای ۷ نفره آن عبارتند از: یک عضو به انتخاب معاونت سینمای وزارت ارشاد اسلامی، یک عضو به انتخاب هیأتمدیره خانه سینما، 2 عضو به انتخاب شورای مرکزی کانون فیلمنامهنویسان سینمای ایران، 2 عضو به انتخاب کانون کارگردانان سینمای ایران و یک عضو به انتخاب شورای مرکزی اتحادیه تهیهکنندگان و توزیعکنندگان فیلم سینمای ایران. اعضای شورا وظیفه تعیین سیاست و راهبرد این بانک و نیز رسیدگی کارشناسانه درباره اختلافات حقوقی و فنی فیلمنامههای ثبتشده در بانک را بر عهده دارند. در مجموع میتوان گفت بانک فیلمنامه ایران در خانه سینما، از معدود فعالیتهایی است که بدون حاشیه و دردسر کار خود را پیش میبرد.
***
سینمادارانی که اهل بلوا و غوغاسالاری نیستند!
خانه سینما در حدود 30 سال فعالیت خود، اصناف مختلف سینمایی را در دل خود جای داده است اما همانطور که در گزارش بالا به آن اشاره شد، سرگرم شدن خانه سینما به مسائلی چون برپایی جشن پرحاشیه خانه سینما و درگیری با حواشی جنجالی و پرتعداد شورای صنفی نمایش، مجال خدمترسانی و جلب رضایت اعضای صنوف مختلف سینمایی را آنطور که بایسته است، پیدا نکرده است و اعضای این اصناف طی سالهای اخیر همیشه از نقش منفعل خانه سینما در احقاق حقوقشان و ضعف در ارائه خدمات مختلف انتقادات بسیاری را مطرح کردهاند و بسیاری صرفا صدور کارت عضویت را از خدمات بارز خانه سینما به اصناف تلقی میکنند، البته چند وقتی است اعتراضات اصناف سینمایی به عملکرد منفعل خانه سینما رنگ و بوی جدیتر و متفاوتی به خود گرفته است که اعلام خروج رسمی «انجمن سینماداران» از مجموعه خانه سینما، فصلی جدید و جنجالی در اعتراض اصناف به این نهاد محسوب میشود و خطر فروپاشی نهاد خانه سینما پس از سالها بیش از گذشته احساس میشود.
اما ماجرا از آنجا شروع شد که حدود یک ماه پیش بود که انجمن سینماداران سینمای ایران با ارسال نامهای رسمی خطاب به منوچهر شاهسواری، مدیرعامل خانه سینما اعلام کرد دیگر به عنوان یک صنف زیرمجموعه این نهاد فعالیت نخواهد کرد و از این به بعد به صورت مستقل به فعالیت صنفی خود ادامه میدهد. این اتفاق از سویی یکی از جدیترین چالشهای خانه سینما طی سالهای اخیر محسوب میشود و از سوی دیگر جدایی یکی از زیرمجموعههای مهم خانه سینما اتفاقی است که میتواند نشانه و آغازی بر فروپاشی این نهاد صنفی در ادامه فعالیت آن باشد. اگر زمانی اهالی سینما مدعی اعمال نظر و فشار دولتها برای تعطیلی این نهاد صنفی بودند؛ حالا شرایط به شکلی است که گویا خود اهالی سینما دیگر انگیزهای برای ادامه فعالیت این نهاد با شیوه فعلی مدیریت آن ندارند.
در یکی از مهمترین و کلیدیترین بخشهای بیانیه انجمن سینماداران آمده است: «جنس مطالبات و خواستههای بحق صنفی این انجمن با جنس مطالبات و صنوف دیگر از جایگاه خانه سینما فرق داشته و دستیافتنی نیست و اصولاً به جهت کارفرمایی بودن این انجمن و انجمنهای مشابه آن قابل وصول نیست و به همین جهت در همایشها و انتخابات متعدد انجام شده و جلسات متشکله در امور صنفی، اغلب از سوی نمایندگان خانه سینما به ضرر منافع و حقوق صنفی بخش نمایش، موضعگیری خاصی تاکنون به عمل آمده و کمترین توجهی به اعضای این انجمن شده است. اعضای فرهیخته و نجیبی در این صنف حضور دارند که اهل بلوا و غوغاسالاری نیستند که بر خود لازم میدانیم در راستای تحقق اهداف و مطالبات صنفی خود و نیز ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی و جلب حمایتهای مستقل از طرق دیگر و صیانت از حقوق اعضای خود به استناد مصوبه انجمن سینماداران ایران و با عنایت به رویکردها و عملکرد 3 دهه اخیر خانه سینما به عنوان یکی از انجمنهای مهم با سابقه دیرینه، از خانه سینما جدا و خارج میشویم».
یکی از نکات جالب در اعلام جدایی انجمن سینماداران از خانه سینما به عدم واکنش صریح مسؤولان خانه سینما بازمیگردد؛ با گذشت حدود یک ماه از اعلام این خبر، مسؤولان خانه سینما هیچگونه موضع رسمی نسبت به آن نگرفتهاند. از سوی دیگر شاهد بیانیه جدید جامعه صنفی تهیهکنندگان درباره خروج سینماداران از خانه سینما بودیم که در بخشی از بیانیه این نهاد صنفی در حمایت از تصمیم خروج سینماداران از خانه سینما آمده است: «... اقدام خردمندانهای که اگر به دیگر صنوف کارفرمایی تسری یابد بیشک بهرهمندی از برکات آن در ابتدا نصیب خانه سینما خواهد شد؛ خروجی که زمینه را برای حضور پررنگ سایر صنوف کارگزاری در اداره خانه مهیا ساخته و کدام عقل سلیمی است که آن را موجب تحول و شکوفایی خانه آن هم به دست صنوف کارگزاری نداند؟»
حال باید منتظر روزهای آتی ماند تا ببینیم چه زمانی روزه سکوت مسؤولان خانه سینما در واکنش به این اتفاقات شکسته خواهد شد.
***
چالش همیشگی با دولتها
خانه سینما یکی از معدود نهادهای صنفی در کشور محسوب میشود که در تمام ادوار دولتهای مختلف با چالشها و مشکلاتی با منصوبان دولتها در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مواجه بوده است که البته شدت و حدت این چالشها در هر دوره متفاوت بوده است اما به جرات باید گفت اوج چالش خانه سینما به تیرماه سال 92 بازمیگردد که در پی مشکلاتی که به دلیل دودستگی در میان اهالی سینما به وجود آمده بود منجر به پلمب ساختمان اصلی خانه سینما شد. وزیر وقت ارشاد درباره دلایل پلمب خانه سینما گفته بود: «29 صنف زیر نظر خانه سینما فعالیت داشتند و ما بارها اعلام کردیم انتخاباتی با حضور تمام صنوف برگزار کنید و از سیستم پدرخواندگی بیرون بیایید ولی زیر بار نرفتند. ویترین خانه سینما عوض میشد اما پشت صحنهاش یک گروه بود. بارها اساسنامهشان را بدون اطلاع عوض کردند در حالی که غیردولتی بودن به معنی خودمختاری نیست. بعد از دوران مدیریتی ما صنوف را در وزارت کار ثبت کردند. نمیخواهم شأن کار و کارگر را زیر سوال ببرم اما خانه سینما ربطی به وزارت کار ندارد و مربوط به وزارت فرهنگ است».
سیدمحمد حسینی علاوه بر تخلفات صنفی خانه سینما به موارد حاشیهای هم اشاره کرد و گفت: در انحلال خانه سینما، بحث ما صرفا حقوقی نیست، بلکه اتفاقاتی هم بویژه در ۲ جشن خانه سینما رخ داده که مورد سوال افراد متعهد و متدین جامعه قرار گرفته است که این اتفاقات نشان میدهد این جشنها نه فقط یک فعالیت صنفی، بلکه سیاسی است. اتفاقاتی هم در کشور رخ داد که افراد متدین و متعهد جامعه سوال میکردند که چرا نسبت به این قضایا واکنش نشان نمیدهید؟ برای نمونه در جشن خانه سینما افرادی دعوت شدند و بیاناتی مطرح شد، نمادهایی به کار گرفته شد و تجلیلهایی از کسانی که در خارج از کشور هستند انجام شد که مواضعشان علیه نظام جمهوری اسلامی کاملا روشن است که اینها جای تردید به وجود آورد. اینگونه جشنها بیانگر این است که این فعالیتها صنفی نیست، بلکه یک فعالیت سیاسی است. اینکه از افرادی که از معاندان و مخالفان نظام جمهوری اسلامی حمایت میکنند و برایشان کفزده میشود، مشخص است چه جهتگیریهایی وجود دارد».
با پلمب خانه سینما در تابستان 92، شاهد قشونکشی برخی کارگردانهای سینما در مقابل خانه سینما بودیم که این تجمعات پرهیاهو هم نتیجهای در پی نداشت و 2 سال بعد خانه سینما بدون اصلاح نقایصی که منجر به تعطیلی این نهاد شد، دوباره بازگشایی شد. بسیاری تصور میکردند خانه سینما همچنان میتواند در محیطی امن مسیر پراشتباه خود را در سینمای ایران ادامه دهد که اینگونه نشد و طی چند وقت اخیر با اعتراضات شدید اصناف مختلف به عملکرد منفعل خانه سینما، ماجرای تشکیل شورای صنفی نمایش در دوره جدید آن و چالش میان تعدادی از صنوف خانه سینما با مدیران ارشاد، دوباره خانه سینما به کانون بحران بازگشته است و حتی این چالش مشکلات حسین انتظامی (رئیس سازمان سینمایی) با خانه سینما را وارد فاز جدیدی کرده است.
نکته دیگر مساله اساسنامه جدید خانه سینماست که در آخرین جلسه مجمع عمومی این نهاد به دلیل نقایصی که داشته به تصویب نرسیده است؛ بزرگترین چالش نیز در این حوزه قرار گرفتن صنوف خانه سینما به عنوان زیرمجموعه وزارت کار است که در آن صورت قواعد تولیدی سینمای ایران باید منطبق بر قوانین وزارت کار پیش رود و همین موضوع معادلات تولید در سینمای ایران را با چالشهای جدی روبهرو میکند که این موضوع میتواند سرآغاز باز شدن زخمهای قدیمی و حملات تند و تیز کلامی شماری از چهرههای سینمایی به یکدیگر باشد.
در پایان باید گفت خانه سینما این روزها در موقعیت بشدت شکنندهای قرار گرفته و شرایط آن شبیه انبار باروتی است که هر جرقه کوچکی میتواند منجر به وقوع یک بحران بزرگ در آن شود.
ارسال به دوستان
گزارشی جامع از شاخصهای جمعیتی کشور و بحران پیش رو
روی نمودار پیری
بابک ملکی*: جمعیت کشور بهمثابه نیروی کار مولد، عاملی مهم در توسعه اقتصادی جامعه به شمار میرود. نرخ رشد جمعیت در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی روندی صعودی به خود گرفت و سبب شد جمعیت کشور افزایش قابل توجهی را تجربه کند. با وجود این، از اواسط دهه 60 و به سبب پیگیری برنامههای تنظیم خانواده از سوی مخالفان رشد جمعیت، شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» در کشور رواج پیدا کرد و این سیاست در سطحی فراگیر و عام در کشور تبلیغ و تشویق شد و نتیجه آن کاهش قابل توجه فرزندآوری و رشد جمعیت شد. استمرار این رویکرد اشتباه از دهه 60 تا دهه 90 سبب شد مقام معظم رهبری نیز به انتقاد از این سیاستها و ضرورت بازبینی و تجدیدنظر در رویکرد جمعیتی کشور بپردازند و در فرمایشاتی حکیمانه، افزایش جمعیت را ضرورتی خطیر برای جامعه و کشور مطرح کردند. در ادامه به برخی شاخصها و آمارهای مرتبط با جمعیت کشور پرداخته خواهد شد.
* آمار ازدواج و طلاق
فرزندآوری نتیجه مستقیم ازدواج است و بدون تشکیل نهاد خانواده فرزندی نیز به دنیا نخواهد آمد. این پدیده هر چقدر دیرتر به وقوع بپیوندد، فرصت فرزندآوری زنان کمتر شده و متعاقبا تعداد فرزندان کمتری متولد خواهد شد. بر اساس آمارهای سازمان ثبت احوال، میزان ازدواج از 793 هزار مورد در سال 92 به 608 هزار مورد در سال 97 رسیده است. آمار طلاق نیز از 168 هزار مورد در سال 92 به 175 هزار مورد در سال 97 رسیده است. (نمودار ۱)
بررسی دقیقتر وقوع پدیده ازدواج نشان میدهد نرخ خالص ازدواج در سالهای ۱۳۸۵، ۱۳۹۰ و ۱۳۹۵ بهترتیب ۶۲، ۷۱ و ۵۷ ازدواج به ازای ۱۰۰۰ زن مجرد بوده است. (نمودار 2)
همچنین بر اساس آخرین گزارش سازمان ثبت احوال کشور، میانگین سن ازدواج دختران و پسران در سال ۱۳۹۷ به ترتیب 2/24 و 1/29 سال بوده است. همچنین با استفاده از دادههای مرکز آمار ایران مشخص میشود نرخ خالص طلاق در کشور در طول سالهای اخیر همواره روند صعودی داشته است. (نمودار 3)
همانطور که در نمودار 3 نشان داده شده است؛ نرخ خالص طلاق از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۹۵ به صورت میانگین سالانه ۸ درصد رشد داشته است.
* وضعیت تجرد در کشور
بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ شمار افراد در سن تجرد قطعی (زنان بیشتر از ۴۰ و مردان بیشتر از ۴۵ سال) ۵۷۰ هزار نفر بوده که بیش از ۴۲۶ هزار نفر از آنها را دختران تشکیل میدادند. (نمودار 4)
بنا بر نمودار 4 مشاهده میشود درصد افراد در سن تجرد قطعی پس از سال ۱۳۷۵ همواره روند صعودی داشته است تا جایی که سال ۱۳۹۵ حدود ۴ درصد از زنان بالای ۴۰ سال به تجرد قطعی رسیده بودند. همچنین بر اساس سرشماریهای مرکز آمار ایران، روند تغییر شمار افراد مجرد در کشورآنچنان که در نمودار 5 نشان داده شده، رو به افزایش است.
* توزیع نابرابر جمعیت و مهاجرتهای منطقهای و بیناستانی
جمعیت 83 میلیون نفری ایران به طور نابرابری در پهنه سرزمینی کشور توزیع شده است. نقشه زیر، الگوی نامتوازن و نامتعادل توزیع فضایی جمعیت را به تصویر میکشد. از جمعیت80 میلیون نفری ایران در سال 1395 حدود یکششم (6/16درصد) تنها در استان تهران ساکن بودهاند. جمعیت استان تهران در این سال برابر با 3/13 میلیون نفر بوده است. بعد از این استان، به ترتیب، استانهای خراسان رضوی (8 درصد)، اصفهان (4/6 درصد)، فارس (1/6 درصد)، خوزستان (9/5 درصد) و آذربایجان شرقی (9/4 درصد) بیشترین تعداد و سهم جمعیتی را در بین استانهای کشور داشتهاند. این 6 استان در مجموع حدود نیمی از جمعیت ایران را در خود جای دادهاند و نیمیدیگر در 25 استان دیگر کشور اقامت دارند. کمجمعیتترین استان کشور، استان ایلام است که 580 هزار نفر جمعیت در سال 1395 داشته است.
امروزه افزایش حجم جابهجاییهای جمعیتی ناشی از گسترش وسایل ارتباطی، تأثیر این اتفاق بر مناطق مهاجرفرست و مهاجرپذیر را تشدید کرده است. مهاجرت به عنوان یکی از عوامل اصلی پویایی جمعیت، سبب تغییر در ساختار سنی و جنسی و رشد سالانه جمعیت و همچنین تغییرات اجتماعی و اقتصادی در مبدأ و مقصد میشود. در ایران طی ۳ دهه اخیر، سالانه به طور متوسط حدود یک میلیون نفر در داخل مرزهای کشور جابهجا شدهاند. یکی از تبعات مهاجرت داخلی در ایران افزایش تعداد و جمعیت شهرها بوده است. میزان شهرنشینی از حدود 30 درصد در سال 1335به حدود 74 درصد در سال 1395 افزایش یافته است.
در فاصله سالهای 1355 الی 1365حدود 7/5 میلیون نفر در درون مرزهای ایران جابهجا شدهاند. این تعداد تقریبا 6/11درصد از جمعیت کشور در سال 1365را تشکیل میداد. در این دوره به دلیل ورود مهاجران افغانستانی به ایران، درصد قابلتوجهی از مهاجران (2/12درصد) خارجی بودند. در سرشماریهای بعدی از شدت تأثیرپذیری تغییرات جمعیت داخلی کشور از مهاجرتهای خارجی کاسته شده است. در سرشماری 1375 نسبت جمعیت مهاجر کشور به 5/14درصد (7/8 میلیون نفر) افزایش یافته است که در سرشماری 1385 نیز این روند افزایشی ادامه داشته و سهم مهاجران به 2/17درصد (1/12 میلیون نفر) رسیده و در سرشماری 1395، این درصد به 9/5 (7/4 میلیون نفر) کاهش یافته است.
مطالعه روند و موازنه مهاجرت بیناستانی بر اساس سرشماریهای 1365 الی 1390 نشان میدهد در طول این دوره، بیشتر مهاجران همواره به استانهای تهران (همراه با استان البرز فعلی)، اصفهان و خراسان رضوی وارد شدهاند و استان تهران به همراه خوزستان و آذربایجان شرقی به ترتیب بیشترین درصد مهاجران خارج شده را طی این دوره داشتهاند. خالص مهاجرت استانها نشان میدهد استان تهران و اصفهان همواره بیشترین خالص مهاجرت مثبت و آذربایجان شرقی، کرمانشاه و خوزستان بیشترین خالص مهاجرت منفی را داشتهاند. جابهجاییهای جمعیتی در داخل کشور در تغییر وضعیت جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی مناطق مهاجرفرست و مناطق مهاجرپذیر اثرگذار بوده است. البته نوع و چگونگی این آثار، تابع میزان، نوع و الگوهای مهاجرت است. مهاجرت روستا- شهری، به عنوان نمونه، به افزایش جمعیت شهری و بهتبع آن رشد حاشیهنشینی در کلانشهرها و کاهش رشد جمعیت روستایی منجر شده است. همچنین رشد جمعیت استانها نیز از مهاجرت داخلی متأثر بوده است.
شدت افزایش جمعیت شهری و تعداد شهرها میتواند پیامدهای گوناگونی در سطح جامعه داشته باشد. این پیامدها میتوانند هم مثبت و هم منفی باشند. مثلا برای اغلب شهرهای پرجمعیت و شهرهای دارای رشد جمعیتی بالا، حاشیهنشینی به یک مسأله اجتماعی مهم تبدیل شده است و حاشیهنشینان مشکلات مختلفی را هم برای خود و هم برای جمعیت شهری غیر حاشیهنشین ایجاد میکنند. (محمودیان و قاسمیاردهایی، 1391)
افزایش مشاغل کاذب، تشدید فاصله طبقاتی، بروز و گسترش تفاوتهای قومی و مذهبی، کاهش روابط اجتماعی، از بین رفتن اعتماد اجتماعی، شیوع انحرافات اجتماعی و آلودگی زیستمحیطی از جمله تبعات منفی شهرنشینی و نیز حاشیهنشینی است. از این رو، تفاوتهای منطقهای محسوسی به لحاظ مهاجرت و جابهجاییهای جمعیتی در کشور وجود دارد. برای مناطق شرقی و شمال غربی کشور الگوی مهاجرفرستی وجود دارد. در مقابل، مناطق مرکزی و شمالی کشور و همچنین مناطق بنادر جنوبی مهاجرپذیر هستند. تفاوتهای مهاجرتی بین مناطق مختلف کشور بشدت متأثر از سطوح توسعهای متفاوت و نابرابریهای فضایی در دسترسی به امکانات و خدمات است.
* ابلاغ سیاستهای کلی جمعیت
با توجه به کاهش قابل توجه فرزندآوری طی ۳ دهه اخیر (به دلایلی از جمله کاهش ازدواج، افزایش طلاق، افزایش میزان ناباروری و افزایش میزان سقط جنین) در سال 93 سیاستهای کلی جمعیت از سوی رهبر معظم انقلاب با هدف افزایش جمعیت کشور به دستگاههای مختلف ابلاغ شد. بعد از ابلاغ این سیاستها، به پیشنهاد سازمان ثبت احوال کشور و تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، 30 اردیبهشت مصادف با روز ابلاغ سیاستهای کلی جمعیت از سوی مقام معظم رهبری به عنوان «روز ملی جمعیت» در تقویم رسمی کشور به ثبت رسید تا دستگاههای اجرایی و مرتبط با مسائل جمعیتی به صورت جدی روی موضوع رشد جمعیت کار کنند. ابلاغ این سیاستها از سوی مقام معظم رهبری برای توجه مسؤولان به موضوع کاهش جمعیت به عنوان هشداری جدی در این حوزه محسوب شد. به رغم گذشت 6 سال از ابلاغ سیاستها، تاکنون در زمینه سیاستهای جمعیتی، مشوق اقتصادی مناسبی در نظر گرفته نشده و مجلس شورای اسلامی نیز در این زمینه قانونی تصویب نکرده است، به نحوی که از سال ۹۴ تاکنون (دقیقا بعد از نامگذاری30 اردیبهشت به عنوان روز ملی جمعیت)، کشور با کاهش قابل توجه نرخ موالید و کاهش نرخ رشد جمعیت مواجه شده است. بعد از ابلاغ سیاستهای کلی جمعیت، شورای عالی انقلاب فرهنگی طی مصوبهای، مشوقهایی برای افزایش نرخ باروری، زاد و ولد و بهداشت خانواده تصویب کرد. این مشوقها شامل مشوقهای اقتصادی از جمله پوشش جامع بیمه مادر و فرزند تا ۲ سالگی نوزاد، هدیه سکه و وامهای بلندمدت مسکن بود و برای اجرا به مجلس شورای اسلامی، نهاد ریاست جمهوری و سایر ارگانهای دخیل در موضوع فرزندآوری ابلاغ شد. با وجود این، طی سالهای اخیر اقدام مناسبی در راستای حمایت از افزایش جمعیت و فرزندآوری از سوی این ارگانها صورت نگرفته است.
در نهایت باید افزود نرخ موالید کشور طی 4 سال اخیر، منفی شده است. به زبان ساده از 4 سال پیش تعداد تولدها در حال کاهش بوده است، به نحوی که میزان موالید کشور از یکمیلیون و 570 هزار تولد در سال 94 به یکمیلیون و 528 هزار تولد در سال 95 و از یکمیلیون و 487 هزار تولد در سال 96 به یکمیلیون و 366 هزار تولد در سال 97 رسیده است؛ این میزان در سال 98 به یک میلیون و 196 هزار تولد رسید که نشانگر کاهش قابل توجه نرخ رشد جمعیت بود، به این معنا که نرخ رشد جمعیت در سال 98 برای نخستینبار در تاریخ به زیر یکدرصد کاهش یافت. جمعیت کشور از نرخ باروری بالای 6 فرزند در سال 65 به نرخ باروری کمتر از 2 فرزند رسیده است. به اذعان پژوهشگران بینالمللی، این سرعت کاهش در طول 3 دهه، در دنیا بینظیر است. به عبارتی در طول 30 سال آینده، کشورمان از 10 درصد سالمند به 30 درصد سالمند میرسد و به یکی از 5 کشور سالمند جهان تبدیل خواهیم شد. گفتنی است در حال حاضر 9/9 درصد جمعیت کشور سالمند هستند اما تا 3 دهه آینده یعنی سال 2050، 30 درصد جمعیت در بازه سالمندی بالای 60 سال قرار خواهند گرفت؛ این یعنی یک رکورد در سرعت سالمند شدن در دنیا ثبت خواهیم کرد.
* پژوهشگر
ارسال به دوستان
«کوویدـ ۱۹» جان 163 ایرانی را در 24 ساعت گرفت
مرگبارترین روز کرونایی کشور
اسدالله خسروی: بیماری «کووید-۱۹»مدتی است با شیب تندی در کشور ادامه یافته است، چرا که آمار جانباختگان کرونا برای نخستین بار در کشور به 163 نفر در طول یک شبانهروز رسید تا مرگبارترین روز کرونایی در کشور از ابتدای شیوع این بیماری در ایران به ثبت برسد. به گزارش «وطن امروز»، آمار مبتلایان به این بیماری مسری و کشنده در کشور همچنان روندی افزایشی را طی میکند و این روزها ویروس کرونا در خیلی از شهرهای کشور در کمین افرادی که نسبت به خودمراقبتی بیتوجهند و اصول بهداشتی را رعایت نمیکنند نشسته است. علیرضا رئیسی، معاون بهداشت وزارت بهداشت ضمن تاکید بر اجباریبودن استفاده از ماسک در اماکن عمومی اعلام کرده است که واکسن کرونا تا یک سال دیگر به دست ما نمیرسد و اگر مردم پروتکلهای بهداشتی را رعایت نکنند روزهای سختی را پیش رو خواهیم داشت. وی خاطرنشان کرد: با توجه به شیوه انتقال ویروس، استفاده از ماسک مهمترین راهکار پیشگیری از انتقال ویروس است؛ به طوری که اگر دو نفر از ماسک استفاده کنند، حتی اگر یکی از آنها مبتلا باشد و در برابر فردی قرار بگیرد که سالم است، بسته به نوع ماسک میتواند بین ۸۵ تا ۹۵ درصد محافظت انجام دهد. از طرفی سخنگوی وزارت بهداشت از مثبت شدن تست کرونای ۲۵۶۰ نفر دیگر در کشور طی روز گذشته خبر داد. سیماسادات لاری گفت: از روز شنبه تا یکشنبه ۱۵ تیر و بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، 2 هزار و ۵۶۰ بیمار جدید مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور شناسایی شدند که یکهزار و ۲۹۵ مورد بستری شدند. وی گفت: مجموع بیماران «کووید-۱۹» در کشور به ۲۴۰ هزار و ۴۳۸ نفر رسید. سخنگوی وزارت بهداشت افزود: متاسفانه دیروز ۱۶۳ بیمار «کووید-۱۹» جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۱۱ هزار و ۵۷۱ نفر رسید. وی همچنین ادامه داد: خوشبختانه تاکنون ۲۰۱ هزار و ۳۳۰ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. به گفته وی، ۳۱۶۸ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند. بنا بر اعلام سخنگوی وزارت بهداشت، تاکنون یک میلیون و ۷۹۴ هزار و ۷۲۷ آزمایش تشخیص «کووید-۱۹» در کشور انجام شده است. سخنگوی وزارت بهداشت گفت: استانهای خوزستان، آذربایجان غربی و شرقی، کردستان، کرمانشاه، هرمزگان، بوشهر، خراسان رضوی و ایلام در وضعیت قرمز قرار دارند.
* ابتلای بیش از ۵۰ درصد ساکنان برخی استانها به کرونا
معاون کل وزارت بهداشت از ابتلای بیش از ۵۰ درصد افراد برخی استانها به کرونا خبر داد و اعلام کرد: وضعیت فعلی را موج دوم تلقی نمیکنیم. ایرج حریرچی در پاسخ به این سوال که آیا 18 میلیون ایرانی به کرونا مبتلا شدهاند، تصریح کرد: بررسیهای انجام شده نشان میدهد در برخی استانها که اپیدمی کرونا در آنها زودتر شروع شد بیش از 50 درصد افراد به کرونا مبتلا شدهاند، بنابراین آمارهایی در حد 18 میلیون نفر مبتلا خیلی عجیب نیست. اما نکته کلیدی این است که سابق بر این تصور میشد هرکس به کرونا مبتلا شد ایمنی دارد اما اینطور نیست و با توجه به مطالعات موجود بعد از 3 ماه سطح سرمی آنتی بادی کاهش مییابد و احتمال ابتلای مجدد بویژه در افراد کمعلامت وجود دارد.
* ویروس کرونا از طریق هوا منتقل میشود
۲۳۹ متخصص و دانشمند از ۳۲ کشور جهان در نامهای سرگشاده به سازمان بهداشت جهانی، شواهدی ارائه دادند که ذرات کوچک ویروس کرونا معلق در هوا میتواند افراد را آلوده کند و از این سازمان خواستند در توصیههای خود تجدیدنظر کند. ویروس کرونا در سراسر جهان در رستورانها، ادارهها، بازارها و مکانهای دیگر قربانیهای جدیدی میگیرد؛ این موج ترسناک عفونت در واقع تاییدی است بر آنچه محققان ماههای قبل اظهار داشتهاند مبنی بر اینکه ویروس کرونا مدت زیادی در هوای مکانهای بسته باقی میماند و افراد را آلوده میکند. درصورتی که انتقال ویروس کرونا از طریق ذرات معلق در هوا عامل مهمی در این همهگیری بویژه در مکانهای پرجمعیتی باشد که سیستم تهویه ضعیفی دارند، در آن صورت عواقب این آلودگی قابل توجه خواهد بود. زدن ماسک در محیطهای بسته حتی در صورت رعایت فاصله اجتماعی ضروری است. همچنین کادر درمان باید حین مراقبت از بیماران کرونایی از ماسکهای 95N استفاده کنند که حتی کوچکترین ذرات قطرات تنفسی را فیلتر میکند.
ارسال به دوستان
واکنش حسن روحانی به انتقادها درباره عملکرد اقتصادی دولت:
اقتصاد کشور تحت مدیریت است!
گروه اقتصادی: با وجود پذیرفتن 2 پدیده شوم «کرونا» و «تحریم» در پدید آمدن مشکلات اقتصادی اما نمیتوان از نقش دولت تدبیر و امید در شکلگیری این شرایط گذشت. به گزارش «وطن امروز»، دولت پس از 7 سال با مخدوش دیدن کلان تصویر خود در مدیریت و برنامهریزی اقتصادی دست به دامن تحریمها برای توجیه شرایط اقتصادی کشور شده است. حسن روحانی سال 92 در شرایطی توانست راهی پاستور شود که تاکیدی ویژهای به برونزایی اقتصاد داشت. اساسا قرار بود با دیپلماسی راه توسعه اقتصادی هموار شود؛ اتفاقی که هیچ وقت رخ نداد و بدتر اینکه هیچ وقت هم دولتیها نخواستند بپذیرند این اتفاق رخ نداده است یا به کلی اگر این مهم رخ دهد، نمیتواند باعث توسعه اقتصادی شود. البته برونزایی میتواند مهم باشد اما نمیتواند تمام نیازهای توسعه باشد.
* تحریم یا تدبیر؛ کدام خطرناکتر است؟
مسلما دولت را نمیتوان مقصر تحریمهای ظالمانه کشور جنایتکار آمریکا دانست. در مقابل این تحریمها تمام ارکان کشور مانند جنگی که علیه تمامیت کشورمان شکل بگیرد ایستادگی خواهند کرد اما گزاره تحریم نباید باعث شود نارساییهای اقتصادی دولت در این سالها فراموش شود. نارساییهای اقتصادی سالهای اخیر را میتوان به 2 دسته تقسیم کرد: اول - نارساییهای ناشی از تحریمها مانند کاهش فروش نفت، عدم انتقال ارز به کشور و کاهش درآمدهای گردشگری ناشی از تحریم و دسته دوم - نارساییهای خود کرده که دولت باعث و بانی آن بوده است، مانند موضوع مداخلههای سیاسی ارزی در سال 96، حراج میلیونها سکه طلا، ارز 4200 تومانی، توقف روند تولید مسکن مهر، قطع ارتباط با کشورهای مستقل و... که در این دستهبندی هم میتوان از نارساییهای بخش اول با اغماض عبور کرد اما مسؤولیت نارساییهای بخش دوم با دولت است. از سوی دیگر دولت تدبیر و امید با رویکرد برونگرایی که داشت پس از برجام 2 گزاره کلی را دنبال میکرد: اول - صادرات نفت، دوم - هموار کردن راههای مالی کشور. شیوه بودجهریزی و برنامهریزی اقتصادی در دورانی که دولت توهم ارتباطگیری با کشورهای غربی و موفقیت در برجام را داشت، وابسته به این تفکر بود که اقتصاد ایران را در برابر تحریمهای خارجی ضربهپذیر کرد.
* نوسانات قیمت ماحصل سقوط شاخصهای اصلی است
حسن روحانی دیروز در بخشی از اظهاراتش به این موضوع پرداخت که آنچه درباره اقتصاد امروز مطرح است صرفا نوسان قیمت است و شاخصهای اصلی در وضعیت مناسبی قرار دارند. فارغ از اینکه شاخصهای اصلی هم در وضعیت بسیار وخیمی قرار دارند و مشخص نیست حسن روحانی درباره کدام شاخص اقتصادی صحبت میکند اما باید توجه داشت آنچه رئیسجمهور نوسان قیمتی مینامد، نتیجه سیاستهای اقتصادی دولت در سالهای اخیر است. در اصل دلار 21 هزار تومانی، سکه 10 میلیونی، پراید 90 میلیونی و ...کارنامه دولت تدبیر و امید در اقتصاد است و در تحلیل عوامل شکلگیری آنها باید به بررسی عوامل بنیادی پرداخت.
ارز: از ماه گذشته تاکنون ساعتی بر بازار ارز نگذشته که قیمتها افزایش پیدا نکرده باشند. دولت و بانک مرکزی اصرار زیادی دارند که این روند را ناشی از عدم بازگشت ارز صادراتی و کرونا بدانند. رئیس کل بانک مرکزی چندین بار در تلویزیون و دیگر رسانهها حضور پیدا کرده و تاکید ویژهای بر عدم بازگشت 27 میلیارد دلار ارز صادراتی داشته است. چند موضوع در این بین وجود دارد: اول اینکه بیش از 25 میلیارد دلار از این ارزها مربوط به سال 97 است و سوال اینجاست که چرا بانک مرکزی تاکنون در قبال این صادرکنندگان اهمال کرده است؟ از سوی دیگر دولت توضیح نمیدهد چرا در شرایطی قرار گرفته است که ترجیح میدهد هیچ مداخلهای در بازار ارز نداشته باشد؟ با اجرای سیاست اشتباه ارز 4200 تومانی میلیاردها دلار از ذخایر ارزی کشور در چند ماه ابتدای اجرای این سیاست که این ارز به تمام کالاها تعلق میگرفت بر باد رفت. از سوی دیگر رقمی نزدیک به 8/4 میلیارد دلار اساسا مشخص نشد در چه زمینهای هزینه شده است.
مسکن: قیمت مسکن داخلیترین شاخص اقتصادی کشور است که هیچ ارتباطی به تحریم و... ندارد اما در سالهای اخیر دولت اساسا هیچ اقدامی در عرضه مسکن نداشته است و حتی وزیر سابق راه و شهرسازی براحتی بیان میداشت ساخت مسکن وظیفه دولت نیست.
خودرو: با وجود اینکه کشور در تحریم قطعات خودرو قرار داشت اما هیچ فعالیتی در راستای درونیسازی قطعات خودرو در سالهای اخیر نشد و تنها فعالیتی که دولت در این راستا انجام داد، مذاکرات غیرموفق با فرانسویها برای کمک به صنعت خودروسازی کشور بود که هیچگاه هم به نتیجه نرسید.
در کنار تمام مسائل مطرح شده در رابطه با دلایل نوسانات قیمتی، 2 ابرعامل را میتوان باعث شکلگیری تمام این اتفاقات دانست؛ ابتدا نظام بانکی کشور که با خلق نقدینگی افسارگسیخته کشور را در شرایط استعداد تورمی قرار داد و دوم عدم اتخاذ و ایضا عدم اجرای سیاستهای مالیاتی که دست سوداگران و سفتهبازان را از بازارهای کالاهای سرمایهای قطع کند.
***
دفاع تمام قد رئیسجمهور از شرایط اقتصادی
حسن روحانی روز گذشته در جلسه ستاد اقتصادی دولت، با بیان اینکه در این جنگ اقتصادی دشمنان و بحران ناشی از شیوع ویروس عالمگیر کرونا، مردم در شرایط سختی قرار گرفتهاند و دوران دشواری را طی میکنیم، گفت: با وجود شرایط سخت به وجود آمده ناشی از جنگ اقتصادی با دشمنان در 2 سال گذشته، آرزوی دیرینه مردم و نخبگان در تحقق اقتصاد بدون نفت پیریزی شده و با وجود تلاطمها و تکانههای شدید اقتصادی ناشی از تحریمهای ظالمانه و شیوع ویروس کرونا، روند شاخصهای اصلی اقتصاد کشور در بخش تولید و صادرات بخوبی پیش میرود.
رئیس دولت دوازدهم افزود: همه ما با احساسی که نسبت به وطن، نظام و انقلاب داریم، با شکیبایی در مقابل مشکلات و سختیها مراحل رسیدن به هدف مهم اقتصاد بدون نفت را طی میکنیم و پیروزی در این مسیر نیازمند وحدت، انسجام و همراهی همه اقشار گروهها و مردم است.
رئیسجمهور با اشاره به اینکه دشمنان این مردم و سرزمین در یک عملیات روانی پیچیده با تشدید فشارهای اقتصادی به دنبال به شکست کشاندن تجربه اقتصاد بدون نفت در کشور ما هستند، گفت: از یک طرف مشکل برای صادرات نفت ما به وجود آوردهاند و با حداکثر توان مانع از انتقال داراییهایمان به داخل کشور میشوند و از طرف دیگر شبانهروز القا میکنند سیاستهای اقتصاد بدون نفت موفق نبوده و اقتصاد ایران تحت تحریمهای اعمال شده در حال شکست است و نشانههای آن را هم نه شاخصهای اصلی که صرفاً نوسانات قیمت برخی کالاها و نرخ ارز اعلام میکنند، در حالی که شاخصهای اصلی نشان از عدم توفیق آنها در شکست ایران دارد.
دکتر روحانی افزود: تبیین و تحلیل موفقیتهای کشور در مقابله با تحریم و تحقق اقتصاد بدون نفت، نه تجلیل از موفقیتهای دولت، بلکه تکریم عزت و مصالح ملی است.
روحانی با بیان اینکه طی 3 سال گذشته با اعمال تحریمهای ظالمانه، نبود صادرات نفت و مشکلات ایجاد شده درباره وصول داراییهای ارزی ایران در خارج از کشور، قیمت ارز کنترل شده است، گفت: در ماههای گذشته با مسدود شدن مرزها به دلیل شیوع ویروس کرونا وقفهای در صادرات و واردات کالا ایجاد شد اما ملت شریف ایران مطمئن باشند که با بازگشت مبادلات تجاری به روال قبل از کرونا، در ماههای آینده بازار صادرات و واردات به حالت طبیعی بازخواهد گشت و به یک ثبات در اقتصاد و بازار ارز خواهیم رسید.
***
با مشاهده نمودار نرخ بیکاری طی سالهای 92 تا 98، شاهد افزایش نرخ بیکاری کشور از سال 93 به بعد هستیم که در سال 95 به اوج خود میرسد و پس از آن در بهترین حالت به مقداری بالاتر از سال 92 نزدیک میشود که با برگشت از آن محدوده روند افزایشی خود را دوباره ادامه میدهد.
شاخص رشد اقتصادی کشور دیگر شاخصی است که حال بد این روزهای اقتصاد ایران را به صورت نموداری بیان میکند و حکایت از آن دارد که در دولت اول روحانی شاهد افزایش رشد اقتصادی از طریق ثبات در قیمتها به واسطه کنترل نرخ ارز بودیم و پس از آن عدم ایجاد سهولت در قوانین کسبوکار و همچنین ممانعت از تصویب قانونهای تاثیرگذار اقتصادی نظیر مالیات بر عایدی سرمایه موجب شد دولت نتواند جریان نقدینگی را به سمت تولید هدایت کند که نتیجه آن رشد اقتصادی منفی از سال 96 به بعد بوده است.
شاخص نابرابری یا همان ضریبجینی شاخصی برای سنجش نابرابری درآمد جامعه است. با دیدن روند این شاخص، شاهد افزایش نابرابری درآمد و به تبع آن افزایش اختلاف طبقاتی، ثروتمندتر شدن ثروتمندان و فقیرتر شدن فقیران هستیم. در 6 سالی که در نمودار مشاهده میکنید، روز به روز سطح زندگی طبقات بالا و پایین از هم فاصله گرفت و متاسفانه شاهد تبدیل شدن بسیاری از دهکهای متوسط به دهکهای پایین بودیم.
نرخ تورم با توجه به لمس آن توسط خانوارها با پوست و گوشت خود نیازی به نمودار ندارد اما برای روشن شدن ابعاد ماجرا به صورت علمی نمودار آن آورده شده است.
میزان صادرات غیرنفتی در سال ۹۸ به ۳/۴۱ میلیارد دلار رسیده است. این در حالی است که در سال ۹۲ همین شاخص ۸/۶۱ میلیارد دلار بوده و پس از ۷ سال با کاهش 33 درصدی مواجه شده است.
ارسال به دوستان
بعد از ۲ سخنرانی ترامپ در روز استقلال آمریکا اعتراضهای مردمی رنگ و بوی دیگری به خود گرفت
جنگ پرچم و نمادها در آمریکا
در آمریکا «پرچم» مهمترین نماد ملیگرایی و اتحاد محسوب میشود. در تاریخ این کشور و در همه اعتراضات از هر مدلش، پرچم آمریکا از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است. اعتراضات اخیر اما انگار بیش از آنکه به نژادپرستی باشد، فوران ناامیدی و استیصال میلیونها آمریکایی است. حمله به مجسمههای نمادهای قدرت آمریکا و حالا افزایش آتش زدن پرچم آمریکا به عنوان نماد «کشور»، نشانههای خطرناکی برای دولتمردان آمریکاست. ترامپ تلاش فراوانی کرده بود تا روز استقلال امسال بار دیگر بتواند نمایش اقتدار و اتحاد آمریکا را زیر سایه پرچم این کشور برگزار کند. این اتفاق نه تنها نیفتاد بلکه موج بزرگی از پرچمسوزی در آمریکا به راه افتاد که شعلههای آن تا جلوی کاخ سفید هم پیش رفت.
مراسم روز استقلال امسال چندهفته پس از قتل جرج فلوید، سیاهپوست 46 ساله آمریکایی برگزار شد. هر چه ترامپ در سخنان روز استقلال خود به وجوه ملیگرایی پناه برد، خشم مردم معترض به نژادپرستی سیستماتیک در آمریکا بیشتر شد. ترامپ در 2 شب متوالی 2 سخنرانی در تمجید از وطنپرستی انجام داد که از ظواهر امر اینگونه پیداست که هر 2 سخنرانی با بیتفاوتی معترضان به درهای بسته خورده است.
* پرچمسوزی مقابل کاخ سفید
تنها یک روز بعد از آنکه دونالد ترامپ هشدار داد به موجب دستورالعمل جدیدش افرادی که به مجسمهها آسیب میرسانند، دستکم با ۱۰ سال زندان روبهرو خواهند شد، مردم آمریکا در شهرهای مختلف ۴جولای مصادف با روز استقلال آمریکا، در اعتراضات خود باز هم نمادهای نژادپرستی در این کشور را به زیر کشیدند. این اعتراضات که در شهرهای مختلف سراسر آمریکا برگزار شد، همچنین صحنه اعتراضات علیه دولت آمریکا بود. مردم آمریکا در نزدیکی محله ایتالیای کوچک در شهر بالتیمور، مجسمه کریستف کلمب را به نشانه اعتراض واژگون کرده و آن را به بندرگاه داخلی این شهر انداختند. تصاویری که در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته شده، نشان میدهد مجسمه کاشف ایتالیایی در بین هیاهوی جمعیت با طناب به زیر کشیده میشود. مجسمههای کلمب در شهرهای دیگر آمریکا از جمله میامی، ریچموند، ویرجینیا، سنت پاول، مینهسوتا و بوستون هم هدف تخریب یا سرنگونی از سوی معترضان ضد نژادپرستی در آمریکا قرار گرفت. در ایالت جنوب شرقی جورجیا ۱۰۰ عضو حزب پلنگهای سیاه - مدافع حقوق سیاهپوستان در آمریکا - خواستار حذف بنای یادبود کنفدراسیون کوه سنگی در روز بازگشایی این بنا شدند. این بنا مکان نشستهای کوکلوسکلان، سازمان پشتیبان برتری نژاد سفید بوده است. معترضان در واشنگتن نزدیک کاخ سفید، جایی که رئیسجمهور آمریکا میزبان صدها نفر برای مراسم آتشبازی به مناسبت چهارم جولای بود هم تجمع کردند. مردم به نشانه اعتراض علیه ترامپ و دولتش و همچنین در ادامه اعتراضات ضد نژادپرستی پرچم آمریکا را آتش زدند. در نیویورک هم معترضان بیرون برج ۵۸ طبقه ترامپ شعار دادند و پلاکاردهای اعتراضی به دست گرفتند. حتی در چند مورد پرچم آمریکا را به نشانه اعتراض به آتش کشیدند. در ایالت کالیفرنیا هم مردم روی ستاره ترامپ در پیادهروی مشاهیر هالیوود در لسآنجلس به نشانه اعتراض پرچم آمریکا را آتش زدند.
* شباهت سیاست خارجی ترامپ و بایدن
کرونا و اعتراضات ضدنژادپرستی اخیر آمریکا برای دموکراتها و جمهوریخواهان فرصت بزرگی است تا بتوانند با سوار شدن بر گرده مشکلات و اعتراضات مردم آمریکا، از آب گلآلود ماهیگیری کنند. یکی از مهمترین وجوهی که ترامپ و بایدن میکوشند اختلاف سلیقه میان خود و دیگری را برجسته کنند «سیاست خارجی» است. با این حال دونالد نوچترلین، دیپلمات کهنهکار آمریکایی در یادداشتی نوشته «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا و رقیب انتخاباتیاش جو بایدن اختلاف چندانی با یکدیگر در زمینه سیاست خارجی ندارند. نوچترلین در این یادداشت نوشته هنگامی که ترامپ به پنتاگون دستور کاهش حضور نیروهای آمریکایی در آلمان را داد شمار زیادی از رسانهها، تحلیلگران، اعضای کنگره و کشورهای اروپایی به مخالفت با او برخاستند، در حالی که جو بایدن با این موج همراه نشد تا این احتمال مطرح شود که او هم احتمالاً با ترامپ همنظر است. او نوشته است: با داغ شدن تنور تبلیغات انتخاباتی مشخص شده ترامپ و بایدن روی اکثر موضوعات سیاست خارجی به استثنای نحوه تعامل با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه توافق دارند. درباره چین، اروپا و خلیجفارس دیدگاههای آنها با یکدیگر تناقض ندارد، اگر چه بر سر تاکتیکهای محقق کردن سیاستها با هم تفاوتهایی دارند. او اشاره کرده به طور خلاصه بایدن و ترامپ هر دو معتقدند آمریکا باید حضور نظامیاش در خارج از مرزهایش را کاهش دهد تا خودش را برای رقابت با چین تقویت کند.
ارسال به دوستان
ظریف دیروز در مجلس مدعی شد هیچ گاه مسائل داخلی را به خارج از کشور نبرده است؛ «وطنامروز» برخی موارد سوءاستفاده ظریف از مذاکرات هستهای برای پیشبرد اهداف جناحی را بازخوانی میکند
دروغ !
خشم نمایندگان ازخلافگوییهای ظریف قابل درک است اما مجلس باید با وزانت و متانت و به دور از جنجال بانیان وضعیت اقتصادی موجود را استنطاق کند
گروه سیاسی: نخستین حضور وزیر امور خارجه در صحن مجلس یازدهم خالی از حاشیه نبود و محمدجواد ظریف سعی کرد با طرح مواضعی تکراری و تغییر دادن فضای عمومی جلسه، طرح بحث اصلی را به چالش بکشد.
به گزارش «وطن امروز»، روز گذشته ظریف برای ارائه گزارشی درباره تحولات بینالمللی و سیاست خارجی میهمان مجلس بود؛ میهمانی که از قضا بخش اصلی سخنان خود را معطوف به بازتعریف میزبان خود در قالب دوگانههای سیاسی کرد. از همین جهت مواجهه ظریف با نمایندگان منتقدی که نسبت به عملکرد دستگاه سیاست خارجی اعتراضاتی داشتند بیش از همیشه یادآور نوع مواجهه دولت روحانی با منتقدان توافق هستهای بود.
ظریف در حالی روز گذشته بار دیگر از برجام به عنوان یک سند افتخار یاد کرد که این بار اثبات ادعای خود را به آینده و تاریخ حواله داد و گفت: دوستان عزیز! آمریکا را قدرقدرت ندانیم. برجام تحمیلی بر آمریکا بود. انشاءالله تاریخ و آینده نشان خواهد داد. برجام سند افتخار ایران است و همواره خواهد بود و در تاریخ این کشور ثبت خواهد شد. با این حال، او بخش قابل توجهی از سخنانش را صرف حمله به نمایندگان معترض، با نیت عصبانی کردنشان کرد و تلاش کرد از دل این جو متشنج و صدای اعتراض نمایندگان با ایجاد حواشی سیاسی از پاسخ به انتقادات عبور کند. در این میان یکی از بخشهای قابل تامل صحبتهای روز گذشته ظریف را میتوان سخنان او در زمینه عدم برخورد جناحی با مسائل سیاست خارجی دانست. وزیر امور خارجه در این باره اظهار داشت: سیاست خارجی حوزه دعوای جناحی و گروهی نیست. به همین دلیل سیاست خارجی در قانون اساسی در حوزه اختیارات مقام معظم رهبری است و سیاستهای کلی نظام در حوزه سیاست خارجی را مقام معظم رهبری تعیین میکنند. این یعنی اجتناب از دوگانهسازی و دعوای داخلی در حوزه سیاست خارجی. وی در ادامه افزود: ما در خدمت شما هستیم، چرا که دیدگاه جناحی و حزبی نداریم، چرا که وزارت امور خارجه حزبی نیست و جناحی شدن به معنی پایان عضویت در وزارت امور خارجه است. ظریف در بخش دیگری از سخنان خود، با حمله به نمایندگانی که از عملکرد او در زمینه سوءاستفاده از سیاست خارجی در جهت مسائل داخلی انتقاد کرده بودند، گفت: آمدیم اینجا با هم آینده بهتری برای کشور بسازیم. رهبر معظم انقلاب فرمودند اگر شما هم خوانده بودید و گزارش ملاقاتهای ظریف و برخوردهای او را با آن طرف دیده بودید، شما هم او را شجاع، انقلابی و صادق میدانستید. بنابراین آنچه اتفاق افتاد آن نبود که شما گفتید؛ من هیچگاه مسائل داخلی را به خارج نبردم.
تاکید چند باره ظریف بر این مسأله در حالی است که شواهد متعددی موید رویه ثابت او در وامگیری از مسائل سیاست خارجی برای پیگیری اهداف و منافع جناحی است. پیش از این «وطن امروز» در چند متن تفصیلی از جمله گزارش «ملی باش» در 27 آذر سال97 به انتقاد از این رویه پرداخته و برخی مصادیق این رفتار ظریف را تشریح و بازخوانی کرده بود. مصادیقی که گواهی روشن مبنی بر تلاش هدفمند ظریف در 2 دهه اخیر برای هدایت سیاست خارجی کشورمان در جهت منافع سیاسی اصلاحطلبان است.
***
اصرار انتخاباتی به البرادعی
نخستین و مشهورترین تصویر افکارعمومی از تلاش ظریف برای وامگیری از سیاست خارجی به نفع منافع جناحی به حاشیه یکی از مذاکرات شخصی او با محمدالبرادعی، مدیرکل وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی بازمیگردد. پس از مذاکرات هستهای سعدآباد به ریاست حسن روحانی که دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی بود و پذیرش تعلیق داوطلبانه از سوی دولت اصلاحات، مقرر شد آژانس بینالمللی انرژی اتمی تفسیر خود از موضوع تعلیق را ارائه کند. در چنین فضایی محمدجواد ظریف که یکی از اعضای تیم مذاکرهکننده وقت بود در حاشیه یکی از جلسات مذاکراتی با مدیرکل وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی به طرح بحث نتیجه شکست مذاکرات بر سرنوشت سیاسی اصلاحطلبان پرداخت که بعدها با منتشر شدن فیلم بخشی از این گفتوگوی غیررسمی، محتوای سخنان وی مشخص شد. ظریف در بخشی از گفتوگوی خود با البرادعی گفته بود: «بسیاری از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری (انتخابات ریاستجمهوری 84) از شکست مذاکرات ما سود میبرند. آنها موفقیتی در این گفتوگوها نمیبینند، از طرفی آنها آدمهای پرنفوذی هم هستند. اعتبار اروپاییها و مذاکرهکنندگان ایرانی هر دو در ایران از دست رفته است. این تنها مشکل اعتماد به آنها نبود؛ این مشکل اعتماد به جبهه ما هم بود. اعتماد به نوع اعتبار ما در خانه».
فیلم این سخنان ظریف که چند سال پس از مذاکرات یادشده منتشر شد به عنوان نخستین شاهد مثال از سوءاستفاده ابزاری وزیر امور خارجه از مذاکرات بینالمللی در راستای منافع جناحی شناخته شد. ظریف بعدها در حاشیه مذاکرات وین ۶، این بار با انتشار یک ویدئو، یک بار دیگر دغدغههای خود از شکست مذاکرات را مطرح کرد! او در این فیلم گفت: «ما میتوانستیم مساله هستهای را در سال ۸۴ حلوفصل کنیم ولی در آن زمان حرف من را باور نمیکردند، وقتی میگفتم ایرانیها به فشار حساسیت دارند، دولت بوش اصرار داشت ما غنیسازی را به کلی رها کنیم... با نزدیک شدن به ۲۹ تیر من یک بار دیگر احساس نیاز میکنم که هشدار دهم و بگویم بازی شاهین- قمری به امید گرفتن امتیاز در لحظه آخر، نمیتواند نتیجهای بهتر از سال ۸۴ بدهد».
***
از واشنگتن تا بهارستان
با روی کار آمدن دولت حسن روحانی و انتخاب محمدجواد ظریف به عنوان وزیر امور خارجه و متعاقب آن پیگیری مذاکرات هستهای توسط وی، فضای عمومی شاهد تلاشهای متعدد او برای سوءاستفاده از موقعیت ویژهاش به نفع مناسبات جناحی بود. در همین زمینه سخنان ظریف در شورای روابط خارجی آمریکا در سال93 تکرار غلیظتری از راهی بود که او یک بار با البرادعی امتحانش کرده بود. ظریف در حاشیه این جلسه و در پاسخ به هاله اسفندیاری که از او پیرامون نتایج داخلی شکست مذاکرات هستهای پرسیده بود، با طرح فرصت محدود 16ماهه تا انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی، عدم همراهی طرفهای غربی را مساوی با شکست اصلاحطلبان دانسته و گفته بود: «بیتردید همین طور است، زیرا ما روندی را شروع کردیم که هدف آن تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود تلاشهای ما برای تعامل، این تلاشها بینتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا 16 ماه دیگر که انتخابات پارلمانی در ایران برگزار میشود، به این عملکرد ما [با آرای خود] پاسخ دهند. قبلا در تعامل و مذاکرات درباره توافق هستهای با جامعه بینالمللی در سالهای 2004 و 2005 توافقهایی کردیم که تلاش ما برای عملکرد شفاف، از جانب اتحادیه اروپایی رد شد، البته باید توجه داشت که اتحادیه اروپایی به تنهایی فعالیت نمیکرد و افرادی در کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا مانع هرگونه توافق شدند. همین طور که حالا هم کسانی هستند که نمیخواهند هیچگونه توافقی حاصل شود، قطع نظر از اینکه مفاد آن چه باشد. در آن زمان مردم با انتخاب رئیسجمهوری متفاوت [احمدینژاد] به دلیل شکست [در مذاکرات] به ما پاداش دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد. حالا بار دیگر من زنده شدهام. به نظر من جامعه بینالمللی و بویژه غرب در انتقال پیامی که میخواهد به ایران منتقل کند باید بسیار دقت کند. باید دید تعامل از جانب ایران و تلاش ایران برای نگاه به آینده داشتن، با پاسخ مثبت مواجه میشود یا اینکه بار دیگر رد میشود. من فکر میکنم مردم ایران پاسخ خود را در صندوقهای رأی نشان خواهند داد».
***
تریبون دیپلماتیک اصلاحات
16 ماه بعد، پیروزی اصلاحطلبان در انتخاباتی که ظریف اهمیت آن را در حاشیه جلسه شورای روابط خارجی آمریکا مطرح کرده بود، فضای داخلی را بیش از پیش مطلوب دولت روحانی و دستگاه سیاست خارجه آن کرد؛ تشکیل مجلسی که اکثریت آن را نمایندگانی تشکیل میدادند که حمایت از طرحهای دولت را بخشی از وظیفه خود تعریف میکردند.
در چنین فضایی منتخبان اصلاحطلب راهیافته به مجلس نخستین جلسه خود را در مسجد سلمان فارسی نهاد ریاست جمهوری و با حضور محمدجواد ظریف که پیروزی خود را مدیون او میدانستند برگزار کردند! وی در بخشی از سخنان خود خطاب به ساکنان جدید بهارستان با اشاره به اهداف برجام گفت: نتیجه این همه مقاومت مردم و حضور شکوهمند در انتخابات 92 و مجددا در انتخابات 94 و اردیبهشت 95 نباید صرفا برای واردات کالا باشد و برای اینکه چنین هدفی حاصل شود سرمایهگذاران خارجی باید مطمئن شوند ایران شریکی امن و درازمدت است. به همین دلیل ما نیازمندیم شرایط را بشناسیم و آب به آسیاب دشمنان نریزیم. ظریف در ادامه عنوان کرد: یقین دارم با مجلس خوبی که با حضور مردم ساخته شده، قوه مقننه در کنار دولت خواهد بود و ما به کمک، همدلی و انتقادات سازنده دل بستهایم. ما نیاز داریم از شما نقد منصفانه بشنویم و نیاز داریم تذکرات جناحها به سوی ما سرازیر شود، البته نه به اندازه مجلس قبل.
ظریف که برخلاف عرف رایج دیپلماتیک برای خود نقش یک بازیگر جناحی را ایفا میکرد و به شکل رسمی خود را تبدیل به سخنگوی یک جناح سیاسی خاص کرده بود، این رویه را آذر سال 97 با حضور در چهارمین نشست حزب ندای ایرانیان تکرار کرد. ظریف در این نشست در مواضعی عجیب با استفاده از لقب «دلواپسان» که کلیدواژه سیاسی و رسانهای اصلاحطلبان برای مورد خطاب قرار دادن منتقدان دولت بود، آنها را بهعنوان جریانی که غرب را مرکز جهان میدانند مورد شماتت قرار داد!
زیر پا گذاشتن اصل بیطرفی وزیر امور خارجه در امور داخلی حتی با انتقاد برخی رسانههای اصلاحطلب که میانه خوبی با حزب ندای ایرانیان نداشتند همراه شد.
***
سفر انتخاباتی شخصی!
یکی دیگر از اقدامات غیرحرفهای ظریف در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 96 و همراهی با روحانی در جریان سفر تبلیغاتی اصفهان بود. در حالی که مطابق قانون، کارکنان وزارت امور خارجه حق عضویت در احزاب و فعالیت انتخاباتی ندارند، ظریف دست به این اقدام زد. بهرام قاسمی، سخنگوی وقت وزارت امور خارجه در توجیه اقدام ظریف گفت: وزارت امور خارجه طبق اساسنامه خود عمل میکند که بر اساس آن هیچ یک از اعضا و کارکنان نباید دخیل در هیچ حزب و گروهی باشند. سفر ظریف نیز به عنوان وزیر امور خارجه شمرده نشده و شخصی بوده و ایشان از هیأتدولت مرخصی گرفتند، ضمناً هزینه سفر را نیز خودشان پرداخت کردند.
***
پاس گل پولشویی
طرح شدن لوایح مرتبط با FATF با واکنش و نظرات متفاوتی در فضای داخلی کشورمان همراه شد. نظر مثبت جریان غربگرا نسبت به این لوایح و پذیرش آن، در مقابل انتقادات جریان انقلابی نسبت به ماهیت و نتیجه پذیرش این لوایح تبدیل به یکی از موضوعات مورد بحث در فضای داخلی کشور شد. در این میان مجموعه دولت و شخص ظریف که از موافقان تصویب این لوایح بود در سخنانی عجیب بار دیگر با قربانی کردن مصالح داخلی، هدف سیاسی خود را پیگیری کرد.
ظریف در گفتوگویی که 20 آبان 97 با خبرآنلاین داشت در این زمینه گفت: بالاخره پولشویی یک واقعیت در کشور ماست و خیلیها از پولشویی منفعت میبرند. من نمیخواهم این پولشویی را به جایی نسبت دهم اما جاهایی که هزاران میلیارد پولشویی میکنند حتما آنقدر توان مالی دارند که دهها و صدها میلیارد هزینه تبلیغات و فضاسازی کنند. وی در ادامه با بیان اینکه مجموع بودجه وزارت امور خارجه کمتر از بودجه برخی دستگاههای منتقد دولت است، گفت: من هیچ دستگاهی را متهم نمیکنم. من افرادی را که در این قضیه منافع دارند، پشت القای این تصورات میدانم.
ادعاهای ظریف پای او را به صحن مجلس باز کرد تا پاسخگوی سخنانش که موید گزارههای دولتهای غربی بود باشد. ظریف در پاسخ به سوال نمایندگان گفت در مجامع بینالمللی و در مذاکرات خود با نمایندگان دیگر کشورها درباره لوایح مرتبط با پولشویی، مخالفان تصویب FATF در ایران را گروه فشاری عنوان میکنند که از عدم تصویب این لوایح منفعت مادی دارند. ظریف در اظهارات خود در مجلس در این باره گفته بود: اتهامی که به جمهوری اسلامی میبندند آن است که نمیخواهد به این کنوانسیونها بپیوندد، چون نمیخواهد با پولشویی و تروریسم مقابله کند. من در پاسخ گفتهام که «گروههای فشاری» هستند که منافع شخصی دارند. این موضوع را به وضوح میتوانید در دادگاه سلطان سکه و سایر دادگاهها ببینید که چه چیزی درباره پولشویی گفتهاند.
ارسال به دوستان
غوغاگری در لباس علم برای عادی نمایاندن وضعیت جمعیت
بهزاد خلیلی*: مقوله جمعیت از موضوعات استراتژیک هر کشوری است و اگر وضعیت کیفی و کمی جمعیت مطلوب نباشد، آن کشور با مشکلاتی بسیار جدی در زمینه تولید، صنعت، بهداشت و درمان و... روبهرو خواهد شد.
ایران به لطف زاد و ولد مطلوب در دهه 60 در حال حاضر در پنجره جمعیتی قرار دارد. پنجره جمعیتی یا فرصت جمعیتی دورهای است که بیش از دو سوم (حدود 70 درصد) جمعیت یک کشور در سن کار قرار داشته باشند. افراد در سن کار میتوانند در تولید و صنعت کشور و بخشهای مختلف خدماتی فعالیت کنند، حق بیمه پرداخت کنند تا علاوه بر پویایی و پیشرفت کشور، از اشخاصی که قادر به انجام کار نیستند، همچون کودکان و سالمندان در زمینه هزینههای سلامت، آموزش، پرداخت حقوق بازنشستگی و... حمایت و پشتیبانی کنند.
طبق آمار رسمی بانک جهانی، سال 1390 تقریباً 7 درصد جمعیت کشور را سالمندان تشکیل میدادند که این رقم در سال 1400 به 10 درصد میرسد و در سال 1430 یک سوم (32 درصد) جمعیت کشور را سالمندان تشکیل خواهند داد. همانطور که در نمودار یک نیز مشخص است، آهنگ رشد جمعیت سالمند در ایران بسیار بالاست و با توجه به آثار آن، چنین موضوعی نگرانکننده به نظر میرسد.
سال 2017 سازمان ملل متحد جمعیت ایران در سال 1430 را با فرض سناریوی رشد متوسط باروری در کشورمان، حدود 94 میلیون نفر1 برآورد کرده است که با احتساب یک سوم جمعیت پیر، 28 میلیون نفر از جمعیت ایران را در آن سال سالمندان تشکیل خواهند داد.
افزایش جمعیت سالمند در کشور، مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را به طور جدی افزایش خواهد داد که در مجالی دیگر به صورت مفصل این آثار بد و مهلک را بیان خواهم کرد اما در یادداشت حاضر به توضیح یک مشکل ناشی از پیری جمعیت میپردازم.
طبق آمار سال 95، در ایران به ازای هر فرد سالمند تقریباً 8 نیروی کار وجود داشته است که با توجه به نمودار یک، این عدد در سال 1400 به حدود 7 نیروی کار در برابر یک فرد سالمند میرسد. این روند کاهشی است تا جایی که در سال 1430 به ازای هر فرد سالمند، تنها 2 نیروی کار وجود خواهد داشت.2 در حال حاضر حتی با وجود اینکه تقریباً 70 درصد جمعیت کشور در سن کار قرار دارند و به ازای هر فرد سالمند بین 7تا 8 نیروی کار وجود دارد و اغلب آنها حق بیمه پرداخت میکنند، صندوقهای بازنشستگی کشوری در تأمین حقوق بازنشستگی سالمندان دچار مشکلات عدیده مالی هستند.
مشکلات مالی صندوقهای بازنشستگی، هنگامی که فقط نیمی (52 درصد) از جمعیت کشور نیروی کار محسوب میشوند و به ازای هر فرد سالمند تنها 2 نیروی کار وجود دارد، بسیار بیشتر خواهد شد.
خلاصه! در حال حاضر ایران در پنجره و فرصت جمعیتی قرار دارد و کمتر از یک دهه فرصت باقی است تا از این پتانسیل عظیم در جهت پیشرفت کشور در همه زمینهها سود ببرد اما از طرفی روند کاهشی نرخ باروری و افزایش چشمگیر تعداد سالمندان بسیار نگرانکننده است و پیشبینیها حاکی از آن است که ایران در آیندهای نه چندان دور (سال 1430) دچار بحران پیری جمعیت خواهد شد.
اما روزنامه شرق مدتی قبل یادداشتی از محمد میرزایی تحت عنوان «سالخوردگی جمعیت عیب نیست!»3 منتشر کرد که بسیار محل تأمل است.
حداقل انتظار از اساتید و دانشگاهیان آن است که پیرامون مسائل مهم و استراتژیک کشور، به دور از هیاهوی رسانهای و به صورت علمی صحبت کنند، تحلیل خوبی از وضعیت فعلی آن مساله و موضوع ارائه دهند و برای حل مشکل راهکار دقیق علمی پیشنهاد کنند.
اما در یادداشت مذکور، نویسنده بدون رعایت اصول دانشگاهی و تحلیل علمی و حتی بدون وفاداری صحیح به عنوان یادداشت، با عباراتی دون شأن مقام یک استاد دانشگاه، به کسانی که دلسوزانه میگویند نرخ باروری باید در کشور افزایش پیدا کند تا کشور دچار سالمندی نشود یا خسارات ناشی از آن به حداقل برسد، حمله میکند.
مساله جمعیت یک موضوع ملی است. پس سعی نشود جمعیت دستاویزی برای تسویهحساب جناحی قرار گیرد و افرادی که در حوزه جمعیت، دلسوزانه و به دور از موهومات ذهنی حرفهای کارشناسی میزنند، تخریب شوند و مشتی غوغاگر نامیده شوند.
واقعیت این است که سرعت رشد جمعیت سالمندان در ایران بسیار بالاست، ضمن اینکه نرخ فرزندآوری نیز روندی کاهشی دارد.
در نمودار 2 کاملاً مشخص است ایران سریعترین برنامه کاهش نرخ فرزندآوری در جهان را اجرا کرده است، آن هم تنها در 10 سال، در صورتی که در کشوری مثل انگلستان برنامه کاهش نرخ فرزندآوری 95 سال به طول انجامیده است.
در حال حاضر نرخ فرزندآوری در ایران 8/1 است که این عدد زیر خط جانشینی است. امری که در افزایش جمعیت سالمند تأثیر مستقیم و جدی دارد.
بنابراین استفاده مکرر از عباراتی همچون: «پدیدهای تا بدینسان طبیعی»، «پدیدهای کاملا طبیعی» و «اتفاقی کاملا طبیعی» برای عادی نشان دادن آهنگ سالمندی در ایران با آمار و ارقام و واقعیت موجود همخوانی ندارد. اینکه ادعا شود همه کشورهای جهان ساختار سنی سالخورده خواهند داشت و این اتفاقی کاملاً طبیعی است، خلاف واقعیت است، زیرا در واقعیت شاهدیم اغلب کشورهایی که با مشکل پیری جمعیت روبهرو هستند، مدام به دنبال راهی برای فرار از این وضعیت میگردند ولی هنوز در این راه توفیق قابل توجهی کسب نکردهاند.
ارائه راهحل تأملبرانگیز انتظار برای مرگ دهه شصتیها و خروج آنان از ساختار جمعیت کشور برای رفع بحران پیری جمعیت کشور، نه به یک راه حل منطقی شبیه است و نه حتی جملهای است که بتوان در خیالات تصور کرد چنین عباراتی از زبان یک فرد دانشگاهی صادر شده است!
توقع دین، ملک و ملت از نخبگان آن است که وقتی یک مشکل و معضل شناسایی شد، با ارائه راهکار درست و منطقی باعث شوند آن مشکل از سر کشور رفع شود، نه آنکه مشکل را انکار کنند و آن را طبیعی بخوانند!
*پژوهشگر مسائل خانواده
............................................................................
پینوشت
1- ourworldindata.org
2- Population.un.org
3- روزنامه شرق / 4 تیر 99
ارسال به دوستان
هدف پنهان سعودی از اهانت به مرجعیت
حسین آجرلو*: عربستان و عراق جز مقطع 8ساله جنگ تحمیلی رژیم بعث علیه ایران هیچگاه روابط دوستانهای نداشتند و سطح روابط 2 کشور هیچگاه تا حد همکاری متقابل ارتقا نیافت. رقابت 2 کشور تا پیش از سال 2003 در بحثهای ارضی و ایدئولوژیک متاثر از نوع نظام سیاسی حاکم بر عراق و عربستان بود. در این دورهها هر 2 کشور سودای سروری جهان عرب را داشتند. پس از 2003 و با سرنگونی رژیم بعث اختلافات 2 کشور علاوه بر بحثهای ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک، جنبه مذهبی نیز پیدا کرد. عربستان به دلیل حضور در جبهه محافظهکار غربی که در چارچوبهای امنیتی نیز میتوان آن را نزدیک به صهیونیستها دید مواضع متضادی با عراق در محور مقاومت دارد. اگر چه در سالهای اخیر عربستان با هدف نفوذ در عراق تلاشهای دیپلماتیکی را در دستور کار قرار داده و سفارتخانه خود در بغداد را مجددا بازگشایی کرده است اما واقعیت این است که این 2 کشور همواره به عنوان رقبای جدی در جهان عرب یکدیگر را به چالش کشیدهاند. از این رو حتی در شرایطی که اخباری مبنی بر سفر نخستوزیر عراق به ریاض در ماههای آتی منتشر شده است، اقدام روزنامه سعودیالشرقالاوسط نمیتواند چندان تعجببرانگیز باشد. تحلیل نیت عربستان سعودی از ایجاد تنش در عراق و دامن زدن به فتنه شیعه و سنی را میتوان در چارچوب تئوریهای روابط بینالملل مدنظر قرار داد. بر این اساس نیرویی که در جایگاه ضعف قرار دارد خواهان بر هم زدن ثبات در منطقه موردنظر است و نیروی قویتر خواهان حفظ ثبات و پایداری وضع موجود. از آنجا که مرجعیت شیعه عراق همواره در مسیر ایجاد ثبات و وحدت بین نیروهای عراقی اقدام کرده است و همچنین ثبات در عراق منجر به افزایش قدرت مقاومت میشود، سعودیها با حمله رسانهای به جایگاه مرجعیت در صدد این هستند تا مرجعیت عراق را تضعیف کنند و در پی آن مقاومت عراق و حشدالشعبی تحت تاثیر قرار گیرد. بدون شک این اختلافافکنیها همزمان با مذاکرات استراتژیک بغداد- واشنگتن با شدت بیشتری ادامه پیدا خواهد کرد تا با ایجاد برخی تنشها امنیت در شهرهای مختلف عراق را کاهش دهند و به نوعی یکی از بهانههای تداوم حضور آمریکا در عراق را فراهم کنند. از این رو باید توجه داشت که دامن زدن به هرگونه اقدام تفرقهافکنانه در جریان مقاومت و شیعه منجر به افزایش نفوذ آمریکاییها خواهد شد. بسیج مردمی عراق و شیعیان این کشور تاکنون هر توفیقی که داشتهاند را در پی وحدت به دست آوردهاند، از این رو لازم است با جدیت از نهاد مرجعیت به عنوان نماد وحدت در عراق حمایت شود.
* کارشناس مسائل عراق
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|