|
عملکرد یک سازمان در قبال 2 جنگ
محمدعلی صمدی*: نیمهشب یکشنبه 26 تیرماه 67 آقای «محمدجعفر محلاتی» نماینده دائم ایران در سازمان ملل، پس از تماسی کوتاه با دبیرکل وقت سازمان ملل متحد آقای «خاویر پرز دکوئیار»، به منزل دبیرکل رفته و نامهای از رئیسجمهور وقت ایران آیتالله خامنهای را به وی تسلیم کرد. در این نامه حدودا 200 کلمهای، به جناب دبیرکل اعلام شده بود ایران قطعنامه 598 شورای امنیت را میپذیرد. ساعت 14 روز 27 تیرماه، رادیو تهران این خبر را پخش کرد. به نظر میآمد سرانجام جنگی که 2856 روز از آغاز آن میگذشت، اینگونه به پایان رسیده باشد؛ با این حال، جنگ میان 2 کشور 9 روز دیگر به طول انجامید. وزیر وقت امور خارجه دکتر «علیاکبر ولایتی» به همراه هیأتی از اعضای سیاسی و حقوقی وزارت خارجه، صبح روز دوشنبه سوم مرداد وارد نیویورک شد و روز چهارم مردادماه زمانی که هنوز جنگ در مرزهای غربی کشور با شدت جریان داشت، با دبیرکل سازمان ملل دیدار کرد و به گفتوگو نشست. تنها یک ماه بعد بود که نخستین دیدار میان وزرای خارجه ایران و عراق، پس از نزدیک به یک دهه اختلاف، تیرگی و جنگ، در محل سازمان ملل انجام و مذاکرات صلح رسما آغاز شد.
امروز 17 سال و 4 ماه از سقوط رژیم بعث عراق میگذرد. 13 سال و نیم است صدام به دار آویخته شده و 5 سال است «طارق عزیز» همان وزیر خارجه متکبر و متبختر عراق، با ذلت و فلاکت در زندان شهر «ناصریه» مرده است.
33 سال از تصویب قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد میگذرد و کمتر از نصف بندهای دهگانه آن جامه عمل پوشیده و آن بندها هم غالبا تحت تاثیر عواملی خارج از مسیر مذاکرات در نیویورک و ژنو به اجرا درآمد. هنوز نه از پرداخت غرامت، که حتی از تعیین غرامت هم خبری نیست، ضمن آنکه اساسا در متن قطعنامه 598 هیچ سخنی از پرداخت غرامت در میان نیست. این جمعبندی از پذیرش قطعنامه 598 و نحوه اجرای آن، همان چیزی بود که سیاستمداران کشورمان تیرماه 66 (هنگام تصویب و ابلاغ قطعنامه 598) پیشبینی میکردند و باعث شد در پذیرش آن دچار تردید شوند. همان شد که فکر میکردیم و در نهایت پذیرش قطعنامه تنها باعث نجات رژیم صدام از باتلاقی شد که هر چه دست و پا میزد، بیشتر در آن فرومیرفت.
* کمی جلوتر میرویم
2 سال و 15 روز پس از پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران، ارتش صدام، کشور همسایهاش«کویت» (با مساحتی معادل استان اردبیل) را طی چند ساعت کاملا به اشغال درآورد. پس از تقریبا 170 روز، طی جنگی که 100 ساعت به طول انجامید، ارتش آمریکا و نیروهای مؤتلفش، کویت را آزاد کرده و تا آستانه سقوط بغداد پیش رفتند که به هر دلیل منصرف شدند و رژیم صدام 12 سال و 2 ماه دیگر مجال حیات یافت. 2 ماه و نیم بعد از اخراج عراق از کویت، 14 فروردین70، قطعنامه 687 شورای امنیت سازمان ملل متحد به تصویب رسید و به عراق ابلاغ شد. مطابق این قطعنامه، عراق مسؤول هرگونه خسارت، زیان و ویرانیای است که به کویت وارد شده و همچنین باید اموال به یغما برده از کویت را تحویل دهد. طبق این بیانیه همچنین هرگونه اظهارات عراق درباره امتناع از بازپرداخت بدهیهای خارجی خود باطل است. 45 روز بعد، با تصویب قطعنامه 692 شورای امنیت، ایجاد صندوقی برای مطالبه غرامت تعیینشده توسط «کمیسیون [دریافت] غرامت سازمان ملل متحد» از عراق رسما تأسیس شد. مدتی بعد، کمیسیون مزبور مبلغ 52 میلیارد و 400 میلیون دلار برای غرامت کویت از عراق تعیین کرد. به فاصله کوتاهی، دریافت اقساط غرامت، از عراقی که تحت شدیدترین تحریمها قرار داشت، آغاز شد. جالب اینکه این ماجرا، با سقوط دولت صدام، تنها با توقفی چندساله مواجه شد و ادامه پیدا کرد و تا همین امروز نیز ادامه دارد. بر اساس اخبار منتشرشده، طی 28 سال گذشته، عراق 48 میلیارد دلار را با کمیسیون غرامت سازمان ملل تسویه کرده است.
این مقایسه مختصر میان عملکرد شورای امنیت و سازمان ملل، در قبال 2 جنگ که به فاصله 2 سال و نیم از هم به پایان رسید، نشاندهنده استانداردهای دوگانه در این مراجع بینالمللی است که به اصطلاح بناست نقش پلیس و قاضی را در منازعات بینالمللی ایفا کنند. حتی مقایسه میان مفاد قطعنامه 598 و 687 نشان میدهد چه تفاوت حیرتآوری در واکنش به 2 جنگ عراق- ایران و عراق - کویت وجود دارد. این کارنامه تأسفبار تاریخی در رابطه با سازمان ملل متحد میتوانست به عنوان بخشی از تجربه تاریخی ملت ما، در تعاملات آینده با سازمان ملل متحد باشد اما به نظر نگارنده، مروری بر عملکرد دستگاه دیپلماسی کشور در سالهای اخیر که از متراکمترین ادوار همکاریهای کشور با سازمان ملل متحد به شمار میرود، نشان میدهد در سطح اعتماد و تکیه بر سازمان ملل متحد و شورای امنیت، زیادهروی شد؛ آن هم در حالی که ما پیش از این با تمام وجودمان، سطح بیعدالتی و عملکرد جانبدارانه این مرجع بینالمللی را بارها تجربه کرده بودیم.
*نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
هوشمندی راهبردی ایران باعث شد مواجهه اقتصادی آمریکا و چین در میانه مسیر در کرانههای خلیجفارس شکل بگیرد
چینی تحریم شکست
کارشناسان میگویند قرارداد بلندمدت ایران و چین کمپین فشار آمریکا علیه ایران را تضعیف کرده و سایر کشورها را برای تجارت با ایران ترغیب خواهد کرد
ثمانه اکوان: از ماههای آخر دولت اوباما در کاخ سفید تا همین روزهایی که ترامپ و یارانش در واشنگتن در حال تاختن به چین، راه انداختن جنگ تجاری و تحریم افراد و شرکتهای چینی هستند، سیاست نگاه به شرق، به یکی از سیاستهای ایالاتمتحده تبدیل شده بود. سیاستمداران آمریکایی که از جنگهای بیانتها، هزینهبر و خستهکننده در غرب آسیا خسته شده بودند، از سالها پیش پیشنهاد داده بودند که آمریکا باید با رها کردن منطقه، به فکر نگاه به شرق و استفاده از ظرفیت اقتصادی شرق آسیا برای تقویت سیستم اقتصادی خود باشد.
یک دیدگاه دیگر در کاخ سفید این بود که آمریکا با ایجاد یک نظم خودساخته در خاورمیانه به عنوان منبع بزرگ انرژی دنیا، تمرکز خود را به شرق آسیا و با هدف کنترل چین به عنوان بزرگترین رقیب اقتصادی ببرد. اوضاع با این حال آنطور که کارشناسان روابط بینالملل در آمریکا فکر میکردند، پیش نرفت. سیاست نگاه به شرق که قرار بود همکاری و هماهنگی غرب و شرق را در مسائل جهانی بیشتر کند یا اینکه سیاستی از غرب برای کنترل شرق باشد؛ خود به معضلی در رفتار دولتهای آمریکا با شرق و بویژه چین تبدیل شد. ایالاتمتحده که حالا با افزایش تولیدات نفتی خود و در عین حال پایین نگهداشتن قیمت نفت خاورمیانه، به برخی منافع خود در منطقه غرب آسیا رسیده بود، سرانجام تصمیم گرفته بود سیاستهای شبیه به سیاست دوستونی نیکسون را کنار گذاشته، از خاورمیانه بیرون برود. شرایط در چند ماه پایانی دولت اوباما و 4 سال دوران ریاستجمهوری ترامپ اما به حدی تغییر کرد که کارشناسان آمریکایی به هر نوع تغییر سیاست آمریکا در قبال منطقه واکنش جدی نشان داده و طاقت ندارند شاهد پسرفتهای عمیقتر ایالاتمتحده باشند. اما برنامه اصلی آمریکا برای منطقه غرب آسیا و شرق چه بود و چرا این همه از اهداف و برنامههای خود در هر ۲ منطقه عقب ماند؟
روی کار آمدن ترامپ و تلاش او برای به راه انداختن جنگ تجاری با چین و جنگ تعرفهای با تمام کشورهای دنیا (از جمله اروپا و کانادا) قدم بزرگی برای از بین بردن سیاستهای قبلی بود اما این به معنای توجه نکردن آمریکا به شرق نبود. توجه آمریکا اما به جای اینکه بر همکاریهای گسترده باشد، طبق معمول به سمت رویههای سیاسی رفت. آمریکا سعی کرد در مسأله هنگکنگ وارد میدان شود و از این طریق اقتدار و حاکمیت چین را زیر سوال ببرد، از طریق جنگهای تجاری، سرعت پیشرفت اقتصادی چین را نشانه گرفت و با به راه انداختن مسأله تحریم تکنولوژیهای نوین چینی مانند تکنولوژیهای ارتباطی 5G یا گوشیهای تلفن هوآوی اعلان جنگی گسترده و هدفمند علیه این کشور راه انداخت. این البته جدای از مسائل و مشکلات چین با همسایگانش در دریای چین جنوبی بود که آمریکا این بار نیز دخالت گسترده خود در این مسأله را به نمایش گذاشت. در همین حال ترامپ با تلاش برای تأثیرگذاری بر کرهشمالی و خارج کردن این کشور از زیرمجموعه کشورهای تحت حمایت پکن، سعی داشت سیاستهای منطقهای اژدهای زرد شرقی را نیز زیر سوال ببرد ولی این بار هم ناکام ماند.
نگاهی به سیاستهای نظامی و خارجی ترامپ در طول چند سال گذشته نشان میدهد او هم به دنبال نگاه به شرق
- البته بامعنای خاص تند و جمهوریخواهانهاش، یعنی نگاه نظامی و سیاسی به شرق- بود و تلاش داشت هر طور شده از شر خاورمیانه و مشکلاتش رهایی یابد اما اشتباه محاسباتی او و یارانش در کاخ سفید وی را بیشتر از پیش در باتلاق غرب آسیا فرو برد. نقشه ابتدایی اما بسیار شیرین و سهلالوصول به نظر میآمد. او در وهله اول تلاش داشت با نگاه استثناگرایی آمریکایی و تکیه به قدرت نظامی و همچنین سیاسیاش آمریکا را از توافق هستهای با ایران خارج کند و منطقه را به دست صهیونیستها، عربستان و یارانش در جنوب خلیجفارس بسپارد. از این طریق میتوانست سلاح بیشتری نیز به کشورهای منطقه بفروشد و بدین ترتیب با یک تیر دو نشان زده بود؛ هم از نظر توازن نظامی، منطقه را به نفع دشمنان ایران آماده کرده بود و هم ایران را با کمپین فشار حداکثری در انزوا و مشکلات اقتصادی غوطهور میکرد. فاز دوم این نقشه، همراهی و نزدیک شدن اعراب حاشیه خلیجفارس با صهیونیستها برای اجرای معامله قرن بود؛ طرحی که قرار بود نه بر اساس همکاریهای بینالمللی بلکه براساس استبداد رأی آمریکایی و تأمین منافع صهیونیستها، منطقه را از موضوع فلسطین و اسرائیل تهی سازد. فاز سوم اما رها کردن منطقه در زیر سایه قدرت نظامی بالای عربستان- که نمود آن قرار بود در جنگ یمن و همچنین دخالت در سوریه آشکار شود- بود. اختلافات با روسیه بر سر شبح دخالت مسکو در انتخابات آمریکا یا الحاق کریمه به خاک روسیه همچنان باقی میماند و تحریمهای بیشتر میتوانست فرصت دخالت روسیه در مسائل منطقه را از کرملین بگیرد. دیگر چه باقی میماند؟ استقرار دولت موافق با آمریکا در عراق و تنگتر کردن دایره تحریمها برای ایران و روسیه، صلح با طالبان در افغانستان و ادامه همان عملیاتهای نظامی محدود در پاکستان. در ظاهر نقشه جالب توجهی به نظر میرسید. ترامپ ثابت کرد با بازی کردن با کارت بنسلمان میتواند هر از گاهی در رویارویی با روسیه نیز با موفقیتهایی روبهرو شود و قیمت نفت را به حدی پایین بیاورد که کفاف هزینههای تولید را هم ندهد اما در نهایت نگاه استکباری به کل این نقشه، همه چیز را برای همیشه به ضرر آمریکا تمام کرد و نقطه محوری شکست این برنامه هم کسی نبود جز ایران.
بیرون رفتن از توافق هستهای با ایران اگر چه کشورمان را با انواع و اقسام تهدیدات اقتصادی روبهرو کرد اما نتوانست آنطور که مشاوران ترامپ در کاخ سفید اعتقاد داشتند- و جانبولتون مشاور سابقش نیز در کتاب اخیرش به آن اشاره کرده- ایران را به زانو درآورد. سیاست منطقهای ایران همچنان عراق را به عنوان یکی از اضلاع محور مقاومت در منطقه حفظ کرد و خون شهید سلیمانی نیز باقی ماندن بغداد در این محور را تضمین کرد. از سویی در افغانستان صلح با طالبان تنها روی برگه باقی ماند و مشکلات سیاسی در این کشور به دلیل ناتوانی غربیها مانند بومرنگی به سمت آمریکاییهای متجاوزی بازگشت که حاضر نبودند بعد از گذشت 19 سال از تجاوز به این کشور، سیستم سیاسی کارآمدی را در آن برپا کنند. ایران شیر غران منطقه باقی ماند، در برابر تهدیدات آمریکایی ایستاد، پهپادشان را سرنگون کرد، حمله به عینالاسد را در اقدام تلافیجویانه در مقابل شهادت سردار سلیمانی انجام داد و اجازه نداد عربستان به تلاشهای خود برای ویران کردن کامل یمن و تجزیه آن ادامه دهد. در سوریه حضور همزمان تهران و مسکو، خواب آمریکاییها برای سپردن این کشور به دست عربستان، امارات یا قطر را بر هم زد و معادلات منطقهای به سمت به رسمیت شناختن قدرت ایران رفت. آخرین تیر در ترکش جمهوری اسلامی اما قرارداد «اقتصادی- سیاسی- نظامی» بزرگ تهران با پکن بود که هم میتواند تحریمهای آمریکایی را بیاثر کند و هم در عین حال میتواند باعث کاسته شدن از ارزش دلار در معاملات بینالمللی شود. از نگاه آمریکاییها قرار بود فشار بیحدوحصر بر ایران، خاورمیانه را به ثبات برساند تا سیاست نگاه به شرق بتواند وارد فاز اجرایی شود اما به جای اینکه آمریکا به شرق برود، شرق یا همان چین به دیدار آمریکا در منطقه غرب آسیا شتافت!
مانور نظامی چین، روسیه و ایران در خلیجفارس و آغاز تلاشها برای رساندن همکاریهای سیاسی و نظامی به همکاریهای اقتصادی نشان داد که آمریکا نمیتواند بدون توجه به ویرانیهایی که در غرب آسیا به بار آورده، منطقه را رها کرده و به سمت شرق برود؛ حسابها باید رسیدگی میشد. اگر چه پکن بارها اعلام کرده بود که قصد ندارد از نظر اقتصادی وارد فاز رقابت شدید با آمریکا شود اما راهبرد ایران برای نگاه به شرق و بستن اتحاد اقتصادی بلندمدت با ابرقدرت اقتصادی آینده دنیا، کاری کرد که مواجهه غرب و شرق درست در میانه مسیر یعنی در خاورمیانه و خلیجفارس صورت بگیرد.
علت سروصدای شدید آمریکا راجع به قرارداد 25 ساله ایران و چین و تلاش برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی در ایران، دانستن این نکته است که ایران با این قرارداد و استقبال از قراردادهای بلندمدت با کشورهای دیگر، در حال وارد آوردن فشار به آمریکاست و کمپین فشار حداکثری مانند فنری کمانه کرده و این بار به سمت مخالف در حال پرش است. ایران بدین ترتیب از تقابل و رقابت اقتصادی واشنگتن و پکن بهترین استفاده را کرده و یک ائتلاف راهبردی با ابرقدرت اقتصادی آینده دنیا تعریف کرده که میتواند فروش نفت ایران را که از نظر آمریکاییها قرار بود به صفر برسد، تا 25 سال آینده تضمین کند. این قرارداد و قراردادهای بعدی، همانطور که پیش از این نیز گمان میرفت، به صورت تدریجی شاکله و ساختار تحریمها علیه ایران را از بین میبرد. ورود چینیها به مسأله سرمایهگذاریهای کلان در ایران، میتواند زخمی عمیق در صورت نفاق اروپا بهجا بگذارد و کاری کند باقی کشورهای دنیا نیز که احساس میکنند از قافله سرمایهگذاری در ایران و رسیدن به سودهای کلان بازماندهاند، به سمت کشورمان گسیل شوند. بنابراین یکی از فواید قرارداد با چین، ترغیب سایر کشورها به حضور در بازار تجارت ایران است.
البته از این حیث نباید از اثرات امنیتی- سیاسی این قرارداد نیز گذشت. برخلاف آمریکا که سعی میکرد با منزوی کردن ایران و بریدن پای شرکتهای خارجی در ایران، تلاش کند نشان دهد تغییر رژیم در ایران یا فروپاشی کشور تأثیری بر اقتصاد سایر کشورها ندارد، بستن قراردادهای بلندمدت با کشورمان نشان میدهد متحدان ایران در نهایت به پابرجایی کشور نیز اعتقاد دارند و اجازه نمیدهند سیاستهای مخرب آمریکا تغییری در سرمایه در گردششان در ایران ایجاد کند. در عین حال شاید آمریکا فراموش کرده باشد که ایران، پیروز جنگ با تروریسم در منطقه بوده است و این فاتح بزرگ با قراردادهای مالی بستهشده همچنان میتواند نقش فعال خود در منطقه را ایفا کرده و در نهایت این جریان مقاومت خواهد بود که به عنوان جریان پیروز در منطقه تثبیت خواهد شد. این مسأله باعث میشود چارهای برای طرف غربی در به رسمیت شناختن اقتدار و قدرت ایران در منطقه وجود نداشته باشد و همین مسأله همانطور که در جریان هدف قرار دادن «گلوبال هاوک» آمریکایی نیز نشان داد، جلوی فعالیتهای مخرب کشورهای حاشیه خلیجفارس علیه ایران را نیز میگیرد و جایگاه اصلی آنها در منطقه به عنوان گاو شیرده آمریکا و بینصیب از همهچیز را دوباره به آنها یادآوری میکند.
مهمترین نکته اما درکی است که طرف غربی از ایران پیدا خواهد کرد. همانطور که پیش از این نیز بارها توسط کارشناسان منطقهای و روابط بینالملل مطرح شده، این نکته به طرف غربی و بویژه آمریکاییها یادآوری میشود که ایران به واسطه هوشمندی سیاسی و توانایی ذاتی و موقعیت جغرافیایی اساسا قابل منزوی شدن نیست.
به همین دلیل است که در شرایطی که سلطنتطلبان و منافقین از قرارداد 25 ساله ایران و چین انتقاد کرده و آن را با ترکمانچای مقایسه میکنند، روزنامههای آمریکایی مانند نیویورکتایمز یا والاستریت ژورنال به صراحت بیان میکنند این قرارداد، نهتنها کمپین فشار حداکثری را از بیرون در آماج حملات خود قرار داده و از بین میبرد، بلکه نشان میدهد همیشه راهی در مقابله با آمریکا وجود دارد.
ارسال به دوستان
شرمنده کادر درمان
موج دوم کرونا در پی بازگشت دیرهنگام محدودیتها و کاهش رعایت موازین بهداشتی، موجب پر شدن تختهای بیمارستانها و فرسایش توان درمانی کشور شده است
اعمال محدودیتهای یک هفتهای در پایتخت به دلیل آغاز موج دوم کرونا در کشور بویژه شیوع آن در تهران گویا کافی نبود، چرا که معاون مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت از اعمال محدودیتهای جدید و منطقهای در تهران از امروز شنبه خبر داده است.
به گزارش «وطن امروز» رشد آمار مراجعه به بیمارستانها و مراکز درمانی به دلیل ابتلا به ویروس کرونا و از طرفی تکمیل ظرفیت تختهای بیمارستانی، در کنار روند رو به رشد فوتیها ناشی از این بیماری بیانگر آن است که موج دوم شیوع کرونا خیلی سختتر از موج اول ظاهر شده است؛ بیماری مرگباری که کوچک و بزرگ نمیشناسد و دنیا را به خود مشغول کرده است. کارشناسان بهداشت معتقدند رهایی از این بیماری رعایت بیچون و چرای پروتکلهای بهداشتی و فاصلهگذاریهای اجتماعی را میطلبد، چرا که با بازگشاییها و رفع محدودیتها ترددها آزاد شده است. در این باره محسن فرهادی، معاون مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت درباره محدودیتهایی که قرار است از امروز شنبه در تهران اعمال شود، گفت: بر اساس مصوبه ستاد ملی کرونا، محدودیتهای اعمالشده به شکل منطقهای تبدیل شده است و مانند ابتدای شیوع اپیدمی کرونا نیست که اگر جایی محدودیتی اعمال شود، به معنای اعمال آن در سطح کشور باشد.
وی افزود: اعمال محدودیتها در شهر تهران حساسیت بیشتری دارد، زیرا کلانشهری با مراکز تجاری، اداری و... زیاد است. برگزاری اجتماعات از امروز شنبه ممنوع است. همچنین کارکنان مؤسسات و ادارات دولتی به شکل یکسوم دورکار و دوسوم حاضر در محل کار فعالیت میکنند. استخرهای سرپوشیده، باشگاههای ورزشی و ورزشهای پربرخورد مانند کشتی، کاراته، جودو و... ممنوعیت فعالیت دارند. در ورزشهای تیمی تنها لیگ برتر فوتبال به واسطه حساسیت خاص خود مجبور به برگزاری مسابقات با رعایت پروتکلهای بهداشتی است. فرهادی درباره فعالیت باشگاههای بدنسازی بیان کرد: فعالیت این باشگاهها منوط به تایید متولی ورزشی مربوط به خود در وزارت ورزش است، یعنی باید تایید شود باشگاه مربوط شرایط تهویه و انجام تمرینات انفرادی را دارد و فاصلهگذاری اجتماعی در آن رعایت میشود.
وی درباره سایر محدودیتهای اعمال شده، تصریح کرد: برگزاری مراسم اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و همایشها و فعالیتها، مدارس شبانهروزی، کافهها، قهوهخانهها، چایخانهها بویژه با عرضه مواد دخانی، باغ وحش و شهربازی، مراکز تفریحی آبی و استخرهای سرپوشیده و باشگاههای ورزشی سالنی از شنبه در تهران ممنوع است. وی درباره ادامه اجرا یا توقف در اجرای سنجش سلامت در پایه پیشدبستانی کودکان، گفت: فکر میکنم آموزشوپرورش غربالگری این کودکان را مانند آزمون سمپاد لغو کرده است.
فرهادی ادامه داد: تاکنون مستندی مبنی بر اینکه ویروس کرونا از طریق غذا منتقل میشود، نداشتیم ولی نکته مهم آن است که فردی که در سرو و تهیه غذا دخیل است میتواند باعث آلودگی غذا شود، پس هدف ما از محدودیت در واحدهایی که ارائه غذا دارند در ۲ بخش تعریف میشود؛ اول آنکه اجتماعات در کافهها و امثال آن نداشته باشیم و دوم آنکه غذای بیرونبر به شرط آنکه شرایط گرم کردن مجدد غذا فراهم باشد، مجاز است.
* موج دوم کرونا شدیدتر از موج اول است
معاون ستاد مبارزه با کرونای شهر تهران گفت: موج دوم شیوع کرونا شدیدتر از موج اول خواهد بود. به گزارش فارس، رضا جلیلیخشنود در برنامه تهران کلینیک رادیو تهران درباره تمدید تعطیلیهای یک هفتهای شهر تهران، گفت: اگر در جلسات بعدی به نتیجه برسیم، ممکن است قرنطینه تا چند هفته دیگر نیز ادامه پیدا کند تا بتوانیم موج دوم را کنترل کنیم، زیرا این موج بسیار سنگین و همهگیر است. برای مثال در بیمارستان شهدای تجریش، تقریبا 172 نفر از نیروهای داخلی ما از جمله خودم، درگیر این بیماری هستیم. امیدواریم با کمک و همکاری مردم در رعایت نکات بهداشتی موج دوم را نیز رد کنیم. وی افزود: در حال حاضر با ۲ مشکل کمبود تخت بیمارستانی و ICU و کادر درمان مواجهیم، اکثر افراد کادر درمان یا خانوادهشان به این بیماری مبتلا شدهاند. البته طبق قولهای داده شده توسط وزارت بهداشت و سازمان برنامه و بودجه کشور، امید به جذب نیرو حتی به صورت موقت داریم. خشنود گفت: انتظار میرود تمام دستگاهها نهایت همکاری خود را با ما داشته باشند تا بتوانیم موج دوم را پشت سر بگذاریم. این موج بسیار سنگین است و تعداد بیماران بد حال و تعداد مرگومیر بسیار بیشتر خواهد بود. خشنود در رابطه با دورکاری کارمندان گفت: این درخواست از قبل صورت گرفته که دورکاری انجام شود تا افراد پرخطر از محل کار خود دور باشند و ساعات اداری کاهش یابد که خوشبختانه با این درخواست موافقت شده و جزئیات آن تا چند روز آینده اعلام میشود.
***
13791 جانباخته، آخرین آمار اعلامی وزارت بهداشت
با وجود اعمال محدودیتها در برخی استانها اما آمار مرگومیر و ابتلا به کرونا همچنان بالاست.
به گزارش «وطن امروز» آمار جانباختگان ناشی از بیماری «کووید-19» مدتهاست حول محور 200 نفر میچرخد و این آمار سیر نزولی با شیب تند ندارد. سخنگوی وزارت بهداشت دیروز از فوت ۱۸۳ بیمار «کووید-19» در کشور طی ۲۴ ساعت خبر داد و گفت: متأسفانه ۳۵۰۹ بیمار در وضعیت بدحال و شدید هستند. دکتر سیما لاری در بیان آخرین آمارهای کرونا در کشور گفت: از دیروز ۲۷ تیر و بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۲۳۷۹ بیمار جدید مبتلا به «کووید-19» در کشور شناسایی شدند که یکهزار و ۸۵۲ نفر از آنها بستری شدند تا مجموع بیماران «کووید-19» در کشور به ۲۶۹ هزار و ۴۴۰ نفر برسد.
به گفته وی، متأسفانه طی دیروز ۱۸۳ بیمار «کووید-19» جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۱۳ هزار و ۷۹۱ نفر رسید. همچنین ۳۵۰۹ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-19» در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند.
لاری درباره وضعیت استانهای قرمز هم گفت: استانهای آذربایجان شرقی، ایلام، بوشهر، خراسان رضوی، خوزستان، زنجان، گلستان، مازندران (آمل)، کرمان و فارس در وضعیت قرمز قرار دارند.
وی این را هم گفت که در استانهای کرمانشاه، آذربایجان غربی، هرمزگان و کردستان با رعایت پروتکلهای بهداشتی توسط هموطنان شاهد روند نسبتا کاهشی در موارد ابتلا، بستری و مرگومیر هستیم.
***
نامه سرگشاده به سرپرست وزارت صمت درباره کمبود ماسک
کمبود ماسک و گرانی این کالا در بازار موجب شد رئیس سازمان غذا و دارو در نامهای به سرپرست وزارت صمت نسبت به این موضوع هشدار دهد. رئیس سازمان غذا و دارو درباره کمبود ماسک و مواد اولیه آن هشدار داد. دکتر محمدرضا شانهساز، معاون وزیر و رئیس سازمان غذا و دارو در نامهای به مدرسخیابانی، سرپرست وزارت صمت درباره کمبود ماسک و مواد اولیه و لزوم کاهش قیمت نوشت: در هفتههای اخیر به دلیل عدم تامین مواد اولیه ماسکهای پزشکی، چندنرخی بودن این محصولات و عدم ساماندهی مناسب شبکه توزیع آنها، برخی مراکز درمانی یا مناطق با کمبود ماسک روبهرو شدهاند. در بخشی از این نامه آمده است: «ضمن تشکر از بذل اوامر و همکاریهای حضرتعالی و با توجه به مصوبه ستاد ملی کرونا مبنی بر انجام امور لجستیک و تامین انواع ماسکهای پزشکی توسط آن وزارتخانه و پیرو رهنمودهای وزیر محترم بهداشت به اینجانب، به استحضار میرساند: با توجه به وظیفه ذاتی وزارت صنعت، معدن و تجارت و تصویب نامه هیات محترم وزیران در سال جاری، هرگونه تولید و تامین انواع ماسکهای پزشکی مورد نیاز شهروندان محترم و همچنین مراکز درمانی، تشخیصی درمانگاهها و سایر موسسات پزشکی به عهده آن وزارت بوده و این سازمان همکاری لازم جهت بررسی کلی محصولات مربوط را به عمل خواهد آورد. مستدعی است با توجه به وظیفه ذاتی سازمان حمایت از مصرفکنندگان و تولیدکنندگان وزارت صمت و دستور اخیر رئیسجمهور محترم مبنی بر تعدیل قیمتها در تاریخ 17/4/99، مسؤولیت نرخگذاری، توزیع و عرضه ماسکهای پزشکی در سطح جامعه و همچنین در داروخانههای سراسر کشور و در دسترس بودن این محصولات با حداقل قیمت مدنظر قرار گیرد.
***
تمام بیمارستانهای قم دوباره درگیر کرونا شدند
رئیس دانشگاه علوم پزشکی قم گفت:110 بیمار مبتلا به کرونا در بیمارستان کامکار و 40 بیمار کرونایی هم در بیمارستان فرقانی بستری هستند، همچنین همه بیمارستانهای استان نیز پذیرش بیماران مشکوک و مبتلا به کرونا را انجام میدهند. محمدرضا قدیر در گفتوگو با خبرنگاران گفت: متاسفانه روند رو به رشد تعداد بیماران کرونا در قم مثبت است و این موضوع جای نگرانی دارد. وی با بیان اینکه به کمک مردم استان نیاز داریم تا بحران کرونا را کنترل کنیم، افزود: در حال حاضر 215 بیمار مبتلا به کرونا در قم بستری هستند، از مردم تقاضا داریم موارد بهداشتی را رعایت کنند. رئیس دانشگاه علوم پزشکی قم در ادامه اعلام کرد: اخیرا در ستاد استانی بحران کرونا مصوبه خوبی داشتیم و قرار شد همه تجمعها شامل جشن عروسی، مراسم ختم و تشییع جنازه لغو شود و هر گونه تجمعی که امکان انتشار ویروس کرونا را دارد نیز برگزار نشود.
***
جوانان بیشتر از قبل به کرونا مبتلا میشوند
مدیرعامل شرکت شهر سالم با اشاره به رشد آمار مبتلایان در تهران عنوان کرد: پیش از این نگرانیها درباره سالمندان و کسانی که بیماری زمینهای دارند، بود اما امروز بسیاری از جوانان هم مبتلا میشوند. به گزارش ایسنا، حمید چوبینه با اشاره به رشد ۵ برابری بیماران مبتلا به کرونا که در مراکز درمانی شهرداری تهران تست دادهاند، تاکید کرد: هنوز مطالعاتی درباره میانگین سن مراجعان با علائم کرونا در مراکز ما انجام نشده اما چیزی که عمدتا گفته میشود، این است که جوانان ما بیش از گذشته درگیر بیماری شدهاند. پیش از این نگرانیها درباره سالمندان و کسانی که بیماری زمینهای دارند، بود اما امروزه بسیاری از جوانان هم مبتلا میشوند. وی در پاسخ به این سوال که آیا تشکیل پرونده سلامت برای کودکان کار در این شرایط هم انجام میشود؟ گفت: متاسفانه هنوز در این باره اقدام خاصی انجام نشده است. به این دلیل که شناسایی کودکان و سراغشان رفتن کار مشکلی است.
***
[چرخش موج دوم کرونا به سوی جوانان]
موج دوم کرونا خیلی زود کشور را در بر گرفته و برخلاف موج اول، بیشتر جوانان را درگیر این بیماری میکند. عضو کمیته علمی ستاد ملی مبارزه با کرونا بیان کرد: در شرایطی که کشور هنوز موج اول کرونا را سپری نکرده، موج دوم خیلی زود کشور را در بر گرفته است، چرا که هم میزان جانباختگان و مبتلایان به بیماری «کووید-19» و هم استانهای در وضعیت قرمز به نسبت ماههای قبل خیلی زیادتر شده است. مینو محرز در گفتوگو با «وطن امروز» با بیان اینکه موج دوم کرونا بسیار سختتر و وحشتناکتر از موج اول است، افزود: تعداد مراجعهکنندگان درگیر با این بیماری به مراکز درمانی و بیمارستانی در تهران بشدت افزایش یافته است. با وجودی که موج اول این بیماری در کشور هنوز تمام نشده است، اکنون در موج دوم قرار گرفتهایم و شیوع ویروس کرونا در سراسر کشور بسیار بالاست. وی با بیان اینکه موج دوم کرونا این بار جوانان را با این بیماری درگیر میکند، افزود: در موج نخست اکثر مبتلایان و جانباختگان افراد مسن و دارای بیماری زمینهای بودند اما اکنون علاوه بر این گروه سنی، جوانان نیز گرفتار کرونا میشوند و چون جوانان از بنیه قویتری برخوردارند معمولا بدون علامت هستند. عضو کمیته علمی ستاد ملی مبارزه با کرونا خاطرنشان کرد: موج دوم کرونا خیلی خطرناکتر و به نسبت ماههای گذشته کشندهتر است، چرا که میزان انتقال و سرایت این ویروس در این موج خیلی زیادتر از گذشته است. محرز با بیان اینکه افراد بدحال کرونایی در بیمارستانها خیلی زود فوت میکنند، افزود: بیمارستانهای تهران و شهرستانها اکنون مملو از بیماران بسیار بدحال است که بیشتر آنها افراد مسن هستند. اینکه چرا آمار افراد مسن مبتلا به کرونا در کشور زیاد شده است به دلیل این است که کرونا اکنون با چرخش رو به جوانان، آنها را گرفتار این بیماری البته به صورت خفیف و بیعلامت میکند و آنها نیز با انتقال این ویروس مهلک به خانه و محل کار، افراد مسن را گرفتار میکنند. وی افزود: پس از بازگشایی و رفع محدودیتها شیوع این بیماری در کشور گستردهتر شد، چرا که دورهمیها و مسافرتها شروع شد. از طرفی چون قدرت سرایت و انتقال ویروس کرونا در فصل تابستان بسیار بالاست شاهد مراجعه خانوادگی افراد کرونایی به بیمارستانها هستیم که معلوم میشود آنها یا در اماکن شلوغ چون عروسیها و... بودهاند یا اینکه نسبت به رعایت اصول بهداشت فردی و فاصلهگذاری فیزیکی کمتوجه بودهاند.
ارسال به دوستان
انفعال وزارت امور خارجه تا چه اندازه در گستاخی اروپاییها برای دادگاهی کردن دیپلمات ایرانی تأثیر داشته است
محاکمه دیپلماسی!
گروه سیاسی: انفعال همهجانبه دستگاه سیاست خارجی سرانجام باعث جرقه بدعتی جدید و محاکمه یکی از دیپلماتهای کشورمان در بلژیک شد تا ۲ سال بعد از اقدام دولت آلمان در دستگیری «اسدالله اسدی» دبیر سوم سفارت جمهوری اسلامی ایران در اتریش، سرانجام روز چهارشنبه آنچنان که رسانههای بلژیکی گزارش دادند نخستین دادگاه این دیپلمات ایرانی و 3 فرد دیگر تشکیل شود. ادعای واهی تلاش برای بمبگذاری در نشست سالانه گروهک منافقین در سال97 که به میزبانی پایتخت فرانسه برگزار شده بود عنوان اتهامی بود که پلیس آلمان بر مبنای آن، اقدام به دستگیری دیپلمات کشورمان کرده بود.
به گزارش «وطن امروز»، در این میان فارغ از واهی بودن این ادعا و تلاش همهجانبه دولتهای اروپایی برای یک پروندهسازی جدید علیه ایران، حتی اساس دستگیری این دیپلمات کشورمان به عنوان جنبهای از نقض مصونیت قانونی دیپلماتها مطرح است؛ در پیمان وین یا کنوانسیون 1963وین راجع به روابط دیپلماتیک به عنوان مهمترین معاهده مربوط به حقوق دیپلماتیک آمده است: مصونیت دیپلماتیک اساسا قابل نقض نیست. با این حال دستگیری «اسدالله اسدی» در تیرماه سال97 و برگزاری دادگاه او پس از ۲ سال و در شرایطی که هیچ اقدام درخوری از سوی دستگاه سیاست خارجی کشورمان برای دفاع از حقوق این دیپلمات صورت نگرفته است نشان از یک انفعال رسمی در مواجهه با این نقض حقوق دارد، به گونهای که شاید تنها اقدام وزارت امور خارجه در این زمینه را بتوان توئیت ۲ سال قبل وزیر امور خارجه در این باره دانست. ظریف 11تیر 97 در واکنش به این سناریوی ضدایرانی در توئیتر خود نوشته بود: «چه همزمانی جالبی! همزمان با شروع سفر رئیسجمهور به اروپا یک عملیات ایرانی افشا و عوامل آن دستگیر میشوند. ایران هرگونه خشونت و ترور را در هر مکانی محکوم میکند و برای همکاری با همه مقامات ذیربط برای کشف آنچه تنها یک عملیات پلید برای دادن نشانی غلط است، آماده است».
انفعال توجیهناپذیر دستگاه سیاست خارجی در برابر این اقدام و موجسواری اعضای گروهک منافقین که سالهاست در تلاش هستند با طرح چنین ادعاهایی به نقشآفرینیهای خود گستره بیشتری ببخشند تا حد زیادی یادآور پرونده «میکونوس» و ائتلاف گروهکهای ضدانقلاب با دولتهای اروپایی با نیت ضربه زدن به کشورمان است.
* ۲ سال بعد از توطئه
تیرماه سال97 و پس از برگزاری اجلاس سالانه منافقین در پاریس بود که یک باره انتشار خبری حکایت از نقض مصونیت قضایی یکی از دیپلماتهای کشورمان و دستگیری توسط دولت آلمان داشت. دادستانی فدرال آلمان مدعی شد این دیپلمات ایرانی مستقر در وین، مشکوک به همکاری با زوجی است که قصد حمله به تجمع گروهک تروریستی منافقین در پاریس را داشتهاند. دادستانی آلمان همچنین مدعی شده بود این دیپلمات ایرانی به یک زوج بلژیکی- ایرانی وسیله انفجاری حاوی ۵۰۰ گرم ماده انفجاری «استون پروکسید» داده است. «توماس اشنول» سخنگوی وزارت خارجه اتریش نیز همان زمان در یک کنفرانس خبری اعلام کرد: از ایران خواستهایم مصونیت این دیپلمات را لغو کند. دستگاه قضایی بلژیک حکم به بازداشت این دیپلمات ایرانی داد و به همین دلیل وی ظرف ۴۸ ساعت موقعیت دیپلماتیک خود را از دست میدهد. در نهایت نیز دادستانی آلمان این دیپلمات ایرانی را تحویل دستگاه قضائی بلژیک داد. در همان ایام سیدعباس عراقچی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه در دیدار سفیر فرانسه و کاردار آلمان تأکید کرده بود با توجه به اسناد و مدارک موجود نقش گروهک منافقین در طراحی این نمایش مضحک روشن است، کما اینکه مواد انفجاری نزد ۲ نفر از اعضای دستگیر شده این گروهک کشف شده است. گزارشهای منتشر شده در این زمینه حکایت از نقش تعیینکننده سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) در شکل دادن به این سناریو و تلاش برای محکوم کردن کشورمان داشت.
با این حال، انفعال ۲ ساله وزارت امور خارجه در قبال این نیروی خود و موجسازیهای فراوان گروهک منافقین برای بهرهبرداری از این پروندهسازی باعث شد دستگاه قضایی بلژیک سرانجام با اعلام پایان یافتن مراحل تحقیقات، دادگاههای رسیدگی به اتهامات اسدی و ۳ فرد دیگر را آغاز کند. نکته قابل تامل در زمینه این انفعال حتی عدم انتخاب یک وکیل برای دفاع از حقوق این دیپلمات ایرانی است.
* تناقض دیپلماتیک
در کنار تعلل وزارت امور خارجه در قبال این اقدام کشورهای اروپایی و اکتفا کردن به یک توئیت و احضار چند سفیر که همگی آنها نیز تنها در همان مقطع زمانی صورت گرفت، برخی موضعگیریهای این وزارتخانه حتی باعث آسوده شدن خیال دولتهای اروپایی در این زمینه شد. مهرماه سال97، ۳ ماه پس از دستگیری «اسدالله اسدی» بود که «وطن امروز» در یک گزارش تفصیلی به بیان ابعاد و زوایای این سناریوی دولتهای اروپایی پرداخت. در همین زمینه بهرام قاسمی، سخنگوی وقت وزارت امور خارجه در گفتوگو با «وطن امروز» در پاسخ به سوالی درباره بازداشت آقای اسدالله اسدی، دیپلمات سفارت ایران در وین که توسط پلیس آلمان در جریان حضورش در این کشور انجام شد با توجه به مصونیت دیپلماتها، گفت: ببینید! ایشان مصونیت دیپلماتیک در آلمان ندارد؛ آقای اسدی عضو سفارت ما در وین است و بر اساس قوانین و کنوانسیونها او دارای مصونیت در وین است و در طول مأموریت و رفت و آمد به وین نیز از این مصونیت برخوردار است. وی افزود: تصور من این است فردی که در یک کشوری دارای مصونیت و به انجام وظیفه مشغول است، اگر برای انجام مرخصی به همراه خانوادهاش به کشور دیگری مراجعه کند استثنائات دیگری بر این روابط حاکم میشود.
اظهارات قاسمی که به مثابه صلاحیتبخشی به اقدام بلژیک و دیگر کشورهای اروپایی در نقض حقوق دیپلمات کشورمان به شمار میرفت با واکنشهای متعددی در فضای سیاسی- رسانهای کشور مواجه شد تا در نهایت امر قاسمی با انتشار یک متن اصلاحیه نسبت به موضع پیشین خود در قبال دستگیری اسدالله اسدی، بنویسد: «از نگاه ما چون این دیپلمات ایرانی به رغم عدم حضور در کشور محل مأموریت خود، در مسیر بازگشت به محل مأموریت بوده است، لذا بر اساس ماده ٤٠ کنوانسیون وین از مصونیت کامل برخوردار است و نمیتوان گفت فاقد مصونیت بوده است».
این اظهارات و پیام متناقض ارائه شده از سوی قاسمی که بعدها نیز به عنوان سفیر ایران در فرانسه انتخاب شد، باعث مصمم شدن اروپاییها در پیگیری طرح این بدعت شد.
* نتایج سناریوی اروپایی
سناریوی دولتهای اروپایی برای دستگیری و نهایتا محاکمه دیپلمات کشورمان فرضیههای مختلفی را به اذهان متبادر میکند که در رأس آنها تلاشی سازمانیافته برای پیگیری رویکرد آشنای آمریکا در گروگانگیری دانشمندان ایرانی برای وارد شدن به مرحله تبادل زندانیان است. بر این اساس، دور از ذهن نیست که با برگزاری این دادگاه تشریفاتی نهایتا دولتهای اروپایی از «اسدالله اسدی» به عنوان یک گروگان برای پیگیری پروژه آزادسازی جاسوسهای عمدتا دوتابعیتی بهره ببرند. تلاش و فشار همهجانبه دولتهای انگلیس و فرانسه برای آزاد کردن محکومان دوتابعیتیشان در ایران که جرائم امنیتی داشتهاند را میتوان شاهد مثالی در این زمینه دانست.
مضاف بر این فرضیه اما دستگیری و برگزاری دادگاه برای این دیپلمات ایرانی را میتوان حامل نتایج دیگری نیز دانست:
1- سنجش مواجهه ایران با چنین بدعتی از سوی کشورهای اروپایی که از قضا با کمترین واکنشی از سوی وزارت امور خارجه همراه نشد میتواند آغازگر یک استراتژی بلندمدت برای گروگانگیری ایرانیان مقیم اروپا با نیت چانهزنیهای مختلف باشد.
2- ضعیف بودن واکنش طرف ایرانی در مقابل اقدام دولتهای اروپایی میتواند آغازی برای فشار حداکثری بر چهرههای حقوقی و غیرحقوقی ایرانی مقیم اروپا باشد.
3- کامیابی احتمالی سناریوی منافقین در تقویت اتهام واهی تلاش ایران برای بمبگذاری در نشست سالانه این گروهک، میتواند تبدیل به بهانهای به پیگیری اقدامات ضدایرانی آنها شود.
در پایان میتوان این نکته را متذکر شد که واکنش قاطع دستگاه سیاست خارجی کشورمان به این بدعت طرفهای اروپایی، هر چند دیرهنگام نیز باشد اما میتواند روی نتایج بلندمدت این رویکرد مشترک دولتهای اروپایی تاثیر بگذارد.
ارسال به دوستان
دولت باید تقاضا در بورس را مدیریت کند
دکتر محمدرضا پورابراهیمی*: بازار سرمایه ابزاری قدرتمند برای تجهیز منابع خرد و اختصاص آن به طرحهای بزرگ سرمایهگذاری در تمام کشورهای دنیاست. این یک ظرفیت بسیار مهم برای اقتصاد ایران است و مهمتر اینکه در ایران موضوع بازار سرمایه در حالی اهمیت ویژهتری نسبت به بقیه کشورها پیدا میکند که جایگاه بازار پول طی سالهای گذشته بویژه بعد از پیروزی انقلاب تا امروز رویکرد بانکمحور در تجهیز منابع را به خود اختصاص داده و اساسا تامین مالی بنگاههای اقتصادی از مسیر بانکها رقم خورده است که بخشی از این ناکارآمدی در اقتصاد کشور هم به دلیل محدودیتهای ناشی از مسیر تامین مالی بوده و طبیعتا حوزه بازار سرمایه یک حوزه بسیار مهم برای ما است.
ما با اقدامات و شرایطی که اخیرا پیرامون این بازار شکل گرفته مواجه هستیم؛ اگر چه دولت هم به این قضیه با یک نگاه مثبت به بورس دامن زده است و این قضیه را پیگیری میکند اما در شرایط کنونی بازار سرمایه ما هم از فرصتهای خیلی خوب و هم تهدیدات بسیار جدی برخوردار است.
مهمترین فرصتی که ما در بازار سرمایه داریم که امکان جذب منابع برای پروژههای سرمایهگذاری را در حالی که تجهیز منابعمان به واسطه فاینانسهای خارجی دچار مشکل شده-به دلیل محدودیتهای ناشی از تحریم- فراهم میکند، آن است که براحتی در کشور این تجهیز منابع انجام شود. خیلی از پروژهها در حوزه نفت و گاز هست که دولت میتواند از این طریق موضوعات را پیگیری کند و طبیعتا بخش عظیمی از منابع از طریق بازار سرمایه تجهیزش امکانپذیر است.
در حوزه معادن فرصتهای بزرگی وجود دارد آن هم در شرایطی که بخش زیادی از ظرفیتهای معدنیمان بلااستفاده است، لذا تشکیل شرکتهای جدید باید بر اساس پروژهها باشد که در حال حاضر نیست؛ نه خرید و فروش سهام که الان چند وقتی است دارد اتفاق میافتد. برای نمونه شستا میآید سهامی را عرضه میکند که قبل از این هلدینگ آن را، قبل از آن شرکت زیرمجموعه را و قبل از آن شرکت تکی را عرضه کرده و عملا با عرضه شستا اتفاقی در اقتصاد ایران نمیافتد و یک شرکت برای سومین بار که عرضه شده فروخته میشود. فرصتهایی که ما میگوییم آن است که دولت بیاید پروژههای بزرگش را عرضه کند و تجهیز منابع کند و پس از شروع کار از پروژه بیرون آمده و بخش خصوصی واقعی بیاید و کار را ادامه دهد.
شرکتهای دیگری که در این پروژهها از نهادهای حقوقی غیردولتی یا مجموعه بخش خصوصی هستند که به دولت و نهادها اختصاص ندارند، میتوانند بیایند این پروژهها را تجهیز کنند لذا اینها فرصتهای بازار ما است و از همه مهمتر اینکه بخش نقدینگی در بازار ایران که به میزان هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان به کشور دارد اضافه میشود، حتما باید یک محل جذب داشته باشد که بهترینش بازار سرمایه است. از طرفی با این کار میتوانیم از تهدیدات ناشی از حجم نقدینگی در اقتصاد، افزایش آثار ناشی از تورم، التهاب بازارهای موازی و بازارهای دیگر جلوگیری کنیم. به نظر من بهترین رویکرد این است که برای بازار سرمایه یک مسیر منطقی پیدا کنیم و بر اساس آن جذب منابع انجام دهیم که هم پروژه انجام شود، هم اشتغال ایجاد شود و تولید اتفاق بیفتد و هم منابع سرگردان به سمت بازارهای سوداگری سوق پیدا نکند. در کنار این موضوع تهدیدهای بازار سرمایه نیز هست که مهمترین آن این است که روندی که بازار سرمایه نشان میدهد و روند شاخصی که هر سال قیمتها را نشان میدهد هیچ تناسبی با مبانی اقتصادی کشور ندارد؛ با این مبانی از جمله عملکرد بنگاههای اقتصادی هیچ قیمت سهامی در دنیا افزایش پیدا نمیکند مگر اینکه اطلاعات خوبی از شرکتی که قیمتش دارد افزایش پیدا میکند منتشر شود، یعنی به واسطه اتفاقات خوب در شرکت تولید و سودآوری بیشتر شده و تعدیل مثبت میدهد.
بنابراین اگر جایی دیدیم قیمت سهام بالا میرود و بشدت نیز افزایش پیدا میکند و از طرفی عملیات بنگاه نهتنها افزایش مثبت نداشته که بعضی بنگاهها حتی در سالهای اخیر بویژه در یک سال اخیر دچار مشکل و متوقف شدهاند، باید به این افزایش قیمت سهام به دیده تردید نگاه کرد و جای نگرانی است.
دومین موضوع شاخصهای کلان اقتصاد کشور است. وقتی در مجموعه شاخصهای بورس که معدل عملکرد اقتصاد است و بشدت در حال افزایش است، با شتاب در هفتهها و ماههای اخیر شما با شرایطی مواجه میشوید که میان شاخصهای کلان اقتصادی با مجموعه شاخصهای بورس هیچ ارتباطی وجود ندارد، یعنی رشد اقتصادی در سالهای اخیر با عملکرد ضعیف این دولت منفی بوده اما شاخص بورس همینطور افزایش پیدا میکند به طوری که هیچ جای دنیا چنین چیزی امکانپذیر نیست چون نرخ بیکاری افزایش پیدا کرده، حوزه جذب سرمایهگذاری کاهش پیدا کرده، نرخ پسانداز سرمایهگذاری کاهش پیدا کرده، همه اینها شاخصهای منفی هستند اما شاخصهای بورس بشدت افزایش پیدا میکنند؛ پس هیچ ارتباط منطقیای بین شاخصهای کلان هم نیست.
نکته سوم این است که هیچ ارتباطی بین شاخصهای کلان اقتصادی منطقی دنیا با بورس ما وجود ندارد. در حال حاضر به دلیل بیماری کرونا رکود عجیبی بر دنیا حاکم شده، بنابراین در رکودی که اتفاق افتاده بسیاری از سهام شرکتها کاهش پیدا کرده و دچار مشکل شده و شرایط خاص یافته و دنیا عملا دارد وارد مرحله رکود میشود. قیمت جهانی نفت کاهش یافته، مصارف اساسی کاهش پیدا کرده اما این مسأله که باید اثر منفی روی بورس ما بگذارد برعکس شده و نه تنها هیچ اثر منفیای نداشته بلکه رابطه عکس نیز داشته است.
این نشان میدهد قیمتهای سهام نه با عملکرد بنگاه، نه با شاخصهای اقتصادی منطقه و نه با شاخصهای اقتصادی جهان همخوانی ندارد و این نگرانی جدی برای ما وجود دارد که این روند اگر افزایش پیدا کند، بعضی از شاخصها مانند P/E از یک متوسط غیرمنطقی برخوردار شود، مثلا متوسط بالای ۳۰ که این یعنی 30 سال فرد سرمایهگذار باید صبر کند و این اساساً با هیچ یک از مبانی اقتصاد همخوانی ندارد؛ البته این فقط یک میانگین است، بنابراین خطراتی جدی برای آغاز سقوط قیمتها در بورس وجود دارد که اینجا به دلیل اینکه مردم همه به سمت بورس دعوت شدهاند و میلیونها نفر کد سرمایهگذاری گرفتهاند، نگرانی جدی متضرر شدن مردم به واسطه عدم شناختشان از بازار و رویکرد حمایت غیرمنطقی دولت از یک بازاری است که باید از آن منطقی و حسابشده حمایت کرد و کارشناسی صحبت کرد، لذا پیشنهاد ما به دولت این است که با نظارت جدی و با اعمال مدیریت تقاضا در بازار سرمایه کشور، درباره موضوعاتی مانند بحث حجم مبنا، دامنه مجاز نوسان و موضوعات مربوط به شفافیت اطلاعات شرکتها به آحاد مردم اطلاعرسانی و اعلام شود این مسیر امکان استمرار ندارد.
یکی از شاخصهای ما در قیمت سهام، قیمت جایگزین است. الان قیمت بعضی از سهام شرکتها در بورس ۲ برابر قیمت جایگزین است. به طور مثال فرض کنید سهام یک شرکت خودرویی را داشته باشید؛ بعد ببینید قیمت سهام 5 برابر قیمت خودروهایش است، این باعث شک میشود که چرا چنین قیمتی دارد. الان قیمت جایگزینی یک شاخص است، قیمت جایگزینی الان معادل یکدوم بعضی از این قیمتهاست.
شرکتهای خودروسازی الان در دنیا اگر به دلار محاسبه کنیم قیمت جایگزینیشان از قیمت خودروسازی در کشور ما کمتر است یا شرکتهای فولادی همین گونه است، پس نگرانی جدی به دنبال دارد.
دولت باید مدیریت تقاضا در بورس انجام دهد، از طرف دیگر نیز باید پاسخ دهد به نیاز مردم در جذب منابع نقدینگی و جلوگیری از تورم و افزایش بازارهای موازی که در ابتدا گفتم.
* رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
انتشار جزئیاتی از حمله سایبری به رژیم صهیونیستی که منجر به قطعی برق در ۱۶ شهر شد
برق از سرش پرید
*ضربتی نوش کن
حملات سایبری، اتفاقات غیرقابل پیشبینی، حملاتی که منشأ آن معلوم نیست و... مهمترین شاخصههای جنگهای امروزند. در واقع هدف مشخص اما عامل آن نامشخص است. «خانه شیشهای» بهترین تعبیر برای توصیف وضعیت اسرائیل در طول تاریخ نامشروع چند دههای آن است و همین خاصیت شیشهای بودن سبب شده تحولات پیرامون آن با دقت بیشتری رصد شود. اسرائیل بدون تردید پیشتاز حملات تروریستی به دولتهای دنیا در حوزه جنگهای مدرن است. جاسوسی سایبری، حملات تخریبی، انفجارها با منشأ نامشخص، ترورها و... بسیاری در دنیا به اسرائیل نسبت داده میشود که خود صهیونیستها معمولا با لبخندی بر لب و بدون تکذیب و تایید از کنار آنها میگذرند. حالا وقتی تروریستترین رژیم تاریخ خود قربانی این داستانها میشود، ماجرا جالب میشود.
* حمله به تأسیسات آبی فلسطین اشغالی
حمله سایبری به تأسیسات آبی اسرائیل که روز گذشته صورت گرفت بار دیگر آسیبپذیری این رژیم در مهمترین و حیاتیترین زیرساختهای آن را نشان داد. صهیونیستها که طی 5 دهه گذشته همتراز با مسائل دفاعی- نظامی، سرمایهگذاری زیادی روی زیرساختهای تأمین آب شیرین و تصفیه آب کردهاند، مدتها ادعا داشتند این تأسیسات به لحاظ فیزیکی و ایمنی از کیفیت بالایی برخوردار است اما تحولات یک سال گذشته در حملات سایبری علیه مواضع صهیونیستها نشان داد آنها درباره نقاط قوت خود بیش از اندازه مطمئنند، این در حالی است که بزرگترین حملات نیز دقیقا به همین نقاط قوت انجام شده و آن را تبدیل به نقطه ضعف جدی اسرائیلیها کرده است.
به گزارش «وطن امروز»، پایگاه خبری «یدیعوت آحارانوت» دیروز از حمله سایبری به ۲ مورد از تأسیسات آبی رژیم صهیونیستی خبر داد.
این روزنامه صهیونیستی با اعتراف به این حمله سایبری به نقل از منابع اختصاصی خود خبر داد این سومین تهاجم سایبری است که این تأسیسات طی چند ماه گذشته متحمل میشود.
به گزارش پایگاه خبری «عرب۴۸»، یکی از این حملهها یک پمپ آب در منطقه «الجلیلالاعلی» و دیگری تأسیساتی در منطقه جنوبی قدس اشغالی را هدف قرار داده است. سازمان آبرسانی رژیم صهیونیستی با اذعان به این حمله مدعی شد: «مسأله مربوط به ۲ مورد از تأسیسات فاضلابی بخش کشاورزی است». حملات سایبری به زیرساختهای آب و فاضلاب رژیم صهیونیستی در شرایطی افزایش یافته است که مقامات این رژیم بارها از توانایی بالای خود درباره حفاظت از تأسیسات و تکنولوژی بخش آبی صحبت کردهاند. پیش از این هم برخی منابع صهیونیستی در اقدامی مشابه از حمله سایبری به زیرساختهای تأمین آب شرب فلسطین اشغالی خبر داده بودند. آن زمان ادعا شده بود طی یک حمله سایبری بنا بود با هک تأسیسات آبی میزان کلر موجود در آب افزایش پیدا کند. همچنین یکی دیگر از اهداف آن حمله از کار انداختن پمپهای آب بود که به قطع طولانیمدت آب منجر میشد.
* جزئیات جدید از حمله به تأسیسات برق صهیونیستها
همزمان با حمله به تاسیسات آبی صهیونیستها، پنجشنبه شب یک گروه ناشناس با نام «انتقامجویان سایبری» جزئیاتی از حمله بزرگ سایبری به زیرساختهای برق رژیم صهیونیستی در ژانویه 2019 را منتشر کرد. این حمله در ایام شهادت سرداران بزرگ مقاومت اسلامی، شهید حاجقاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس، رخ داده بود. در فیلمی که توسط این گروه منتشر شده، رسما مسؤولیت حمله بزرگ سایبری به زیرساختهای برق ۱۶ شهر رژیم صهیونیستی از جمله تلآویو و حیفا برعهده گرفته شده است. در بخش ابتدایی این ویدئو همچنین سخنان نتانیاهو مبنی بر اینکه «رژیم صهیونیستی با سرمایهگذاری کلان در بخش سایبری به یکی از 5 قدرت اول دنیا در امنیت سایبری تبدیل شده» آمده است که نشان دهنده توان بالای این گروه در حملات سایبری با وجود سرمایهگذاری کلان صهیونیستهاست. این گروه اعلام کرده در این عملیات بزرگ و پیچیده سایبری موفق شده برق بسیاری از شهرهای اسرائیل را مورد حملات دقیق سایبری قرار دهد و بسیاری از مناطق این ۱۶ شهر را دچار قطعی برق کند. بر این اساس، شهرهای هرتزلیا، تیرا، راعانانا، روشهاعین، پتختیکوا، نتانیا، رمتگن، تلآویو، هولون، بتام، حیفا، عفوله، بنیامینیا، پردیس حنا، هادرا و منطقه مسکونی زیخرونیاکوف در حیفا شهرهایی بودند که تاسیسات برق آنها در این حمله سایبری هدف قرار گرفت. در این حمله بیش از 10 هزار مورد خسارت جدی ناشی از قطعی برق از سوی ساکنان این شهرها گزارش شد و 2000 نفر از کارمندان اداره برق این رژیم تا 3 روز درگیر رفع مشکلات به وجود آمده بودند. «انتقامجویان سایبری» با انتشار اطلاعیه اداره برق اسرائیل که قطعی گسترده برق را تایید کرده، از طرحریزی عملیاتهای جدید و بزرگ علیه منافع این رژیم در آینده خبر داده است. نکته قابل توجه اینکه رژیم صهیونیستی با 4/13 درصد تولید برق خورشیدی، وابستگی زیادی به این نوع انرژی دارد و حمله سایبری به این تاسیسات ضربه سختی به زیرساختهای اسرائیل وارد کرد.
* اذعان به آسیبپذیری رژیم صهیونیستی در برابر حملات سایبری
۲ ماه قبل رئیس شبکه سایبری رژیم صهیونیستی اعتراف کرد: در پی حملات سایبری به شبکه آب این رژیم، چیزی نمانده بود یک فاجعه حقیقی رخ دهد. آن زمان شبکه ۱۲ رژیم صهیونیستی به نقل از «یغئال اونا» افزود: این تلاش با هدف آسیب به تأسیسات آبی اسرائیل انجام شد. اونا از این حمله به تأسیسات آبی رژیم صهیونیستی به عنوان تغییر در جنگ سایبری مدرن یاد کرد و گفت: اگر این حمله موفقیتآمیز بود، فاجعهای رخ میداد و صدمات بزرگی به اسرائیلیها وارد میکرد و باعث کمبود موقت آب میشد. وی مدعی شد: بسیاری از سیستمهای کنترل و مراقبت در این حمله سایبری مورد حمله قرار گرفت. اونا افزود: در صورتی که درجا بزنیم و پیشرفت نکنیم، در مقابله با حملات سایبری در آینده بسیار ضعیفتر از حمله اخیر خواهیم بود. چندی قبل «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی در سخنانی که در حساب توئیتری دفتر نخستوزیری این رژیم منتشر شد از انجام شمار زیادی حمله سایبری به منافع و تأسیسات این رژیم در داخل اراضی اشغالی خبر داد. چند سال قبل هم شبکه برق اسرائیل با یکی از بزرگترین حملههای سایبری مواجه شد که باعث تعطیلی بخشهایی از شبکه تأمین سراسری برق همزمان با افت دما شد.
* افزایش حملات به تأسیسات آبی در یک سال اخیر
شواهد نشان میدهد از اواخر سال 2019 تاکنون تعداد حملات سایبری به زیرساختهای آبی صهیونیستها شدت گرفته است؛ موضوعی که علاوه بر مقامات صهیونیست، دولتمردان ایالاتمتحده را نیز نگران کرده است، چرا که این عملیاتهای موفق عموما با هک سرورها و تجهیزات آمریکایی انجام شده است؛ مسألهای که بیانگر ضعف جدی آنها در برابر حملات سایبری است. در همین رابطه روزنامه واشنگتنپست هم در گزارشی با اشاره به حمله به تأسیسات آبی اسرائیل در روزهای 24 و 25 آوریل از طریق نفوذ در سرورهای آمریکایی، نسبت به ضعف این سیستمها هشدار داد. این گزارش میافزاید در این عملیات سایبری دستکم به 2 مکان از شبکه آبرسانی در شمال و جنوب اسرائیل حمله شد. 2 هفته پیش از آن هم وبسایت روزنامه «یدیوت آحارانوت» اسرائیل در خبری مدعی اختلال 2روزه در شبکه سراسری آبرسانی و فاضلاب اسرائیل شده بود.
* گسترش دامنه حملات از زیرساختهای آبی به امنیتی
در همین حال یک شرکت امنیت سایبری از حملات بسیار گسترده سایبری به وبگاههای رسمی رژیم صهیونیستی در ۳ماه گذشته خبر داد. این رسانه صهیونیستی گزارش داد طی ۳ ماه پایانی سال گذشته میلادی وبگاههای مهم نیروهای امنیتی این رژیم بیش از ۱۰ هزار بار هدف حملات سایبری قرار گرفتهاند. بر اساس دادههای شرکت «ایمپروا» مستقر در شهر تلآویو، حدود ۴۰ وبگاه رسمی دیگر اسرائیل در بخش قضایی نیز هدف بیش از ۱۰۰۰ حمله سایبری قرار گرفتند. مدیرکل بخش امنیت سایبری رژیم صهیونیستی در گفتوگو با وبگاه یدیعوت آحارونوت مدعی عدم تاثیر حملات سایبری بر فعالیت این وبگاهها شد. یک رسانه صهیونیستی در این زمینه گفت: در همان ساعات اولیه آغاز تهاجم سایبری بسیار وسیع، هزاران پایگاه اطلاعرسانی اسرائیلی هم در فضای مجازی مورد تهاجم قرار گرفته و روی بسیاری از آنها پیام آغاز شمارش معکوس پایان اسرائیل قرار داده شد و در ادامه هشدار داده شد شمار معکوس این پایان مدتهای زیادی است که آغاز شده است. به نوشته این پایگاه عبریزبان، در پی این حمله الکترونیکی، مسؤولان هزاران سایت اعلام کردند با مشکلات متعددی روبهرو و حتی از ذخیره کردن دیتاهای خود نیز عاجز شدهاند. این مسؤولان تاکید کردند قادر به بکآپ گرفتن از سایت خود هم نیستند. هفته گذشته نیز روزنامه هاآرتص از هک موبایل بنیگانتس خبر داد. این روزنامه در ادامه نوشت: نتانیاهو بشدت از شاباک به خاطر پنهانکاری این موضوع عصبانی شده است.
***
اهمیت استراتژیک آب برای صهیونیستها
بخش آب اهمیت فوقالعاده زیادی برای صهیونیستها دارد. مدیریت آب و فاضلاب از ابتدای تشکیل این رژیم به عنوان یک چالش جدی و پیچیده مطرح بوده است به طوری که یکی از دلایل جنگهای تا 1964 اعراب و اسرائیل نیز درباره کنترل منابع آب در حوضه رود اردن بود. با توجه به ژئوپلیتیک محدود سرزمینهای اشغالی که بارش باران فقط در زمستان صورت میگیرد و عمدتا بخش شمالی آن را در بر میگیرد، مهندسی و حفاظت از منابع آب از اهمیت حیاتی برخوردار است. خشکسالی مابین سالهای 1998 تا 2002 سبب شد مقامات این رژیم برنامه راهاندازی «آب شیرینکن» در مقیاس کلان را دنبال کنند. از این رو صهیونیستها با هزینه بالا پروژههای کلان برای شیرین کردن آب دریا، رودخانه و مخازن بخشهای شمالی را راهاندازی کردهاند. در کنار این موارد مسائل مربوط به بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی، بهینهسازی فاضلاب و مدیریت سیلابها از طرحهای کلان رژیم صهیونیستی برای پر کردن خلأهای امنیتی ناشی از کمآبی است. با توجه به اینکه تقاضای آب در اسرائیل از منابع موجود آبی فراتر میرود، بنابراین صهیونیستها به طور متوسط در یک سال تقریبا نیمی از آب خود را از منابع آب غیرمتعارف، از جمله آب احیا شده و نمکزدایی شده تأمین میکنند. یکی از نکات مهم در ارتباط با مسأله مدیریت آب در سرزمینهای اشغالی این است که اکثر منابع آب در شمال و زمینهای کشاورزی در بخش جنوبی آن قرار دارند.
* منابع اصلی آب در سرزمینهای اشغالی
در سرزمینهای اشغالی هیچ رود دائمی وجود ندارد و تنها رود اردن آن هم بعد از جنگ ۱۹۶۷ در مرز مشترک سوریه، اردن و اسرائیل قرار گرفته است، به همین دلیل فلسطین اشغالی جزو مناطق خشک و کم آب جهان به شمار میرود. از طرفی ۸۰ درصد منابع آب فلسطین اشغالی از منطقه شمال تامین میشود، در حالی که ۶۵ درصد اراضی کشاورزی و بزرگترین شهرهای آن در جنوب قرار دارند. با این تفاسیر منابع اصلی تأمین آب سرزمینهای اشغالی شامل حوضه آبریز رود اردن، دریاچه گالیل و ۲ حوضه آبخوان کوهستانی غربی و شمال شرقی با نامهای «یاکان- تانینیم» با آبریز سالانه 362 میلیون متر مکعب و «گیلبابت شیان» با آبریز سالانه 145 میلیون متر مکعب است. نکته جالب توجه درباره حوضه آبخوان شمال شرقی اینکه تقریبا 100 درصد از آب آن از میزان بارش در ناحیه کرانه باختری تأمین میشود و این یکی از دلایلی است که صهیونیستها به دنبال تسلط بر این ناحیه هستند. در بخش آبهای زیرزمینی به طور کلی 80درصد ذخیره آبی صهیونیستها در مرزهای آن واقع شده و آنها با استفاده از 300 چاه آب زیرزمینی عمیق در غرب خط سبز و همچنین چاههای عمیق در مرز کرانه باختری از سفرههای آبخیز این حوضه بهرهبرداری میکنند.
******
ضربتی نوش کن
گروه سیاسی: سخنگوی ارشد نیروهای مسلح گفت: به دروغپردازان و خیمهشببازان صهیونیست اخطار میدهیم در صورت ادامه شرارت، دست برتر محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایران را در میدان عمل خواهند دید.
سردار ابوالفضل شکارچی در پاسخ به یاوهگوییها و دروغپردازیهای مداوم رژیم جعلی صهیونیستی مبنی بر بمباران و هدف قرار دادن محل استقرار مستشاران ایرانی در سوریه گفت: امپراتوری رسانهای صهیونیستی ـ غربی، اذناب و پادوهای منطقهای آنان مدتی است برای ترسیم قدرتنمایی پوشالی و نمایش کاذب از توان رژیم ضدبشری، اشغالگر و کودککش صهیونیستی، به فعالیت مذبوحانه جنگ رسانهای، عملیات روانی و دروغپردازی متوسل شدهاند و اینگونه وانمود و خبرسازی میکنند که صدها یا هزاران ایرانی را تاکنون در سوریه کشتهاند.
وی افزود: در طول ۹ سال جمهوری اسلامی به صورت کاملا قانونی و بنا به درخواست دولت و مردم سوریه با هدف کمک مستشاری جهت مقابله با تروریستهای داعشی دستپرورده آمریکا و اسرائیل، در این کشور حضور داشته است. وی یادآور شد: در بمبارانهای انجام شده توسط رژیم جنایتکار و تروریستپرور صهیونیستی که در کمک و یاریرسانی به تروریستها انجام دادند، در مجموع ۸ نفر به نام شهیدان حجتالله نوچمنی، مرتضی بصیریپور، محمدمهدی لطفینیاسر، سیدعمار موسوی، اکبر زوارجنتی، محمدعلی اللهدادی، حامد رضایی و مهدی دهقانیزدلی به شهادت رسیدهاند و به همین دلیل اسامی این شهدای والامقام را اعلام کردیم تا دروغپردازی و کذاب بودن رژیم جعلی صهیونیستی بیشتر نمایان شود.
سردار شکارچی ادامه داد: رژیم بزدل و کودککش صهیونیستی خوب به یاد دارد پس از هدف قرار دادن خودروی شهید محمدعلی اللهدادی در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۹۳ در منطقه قنیطره سوریه که منجر به شهادت آن شهید بزرگوار شد، رزمندگان حزبالله لبنان بلافاصله با عبور از موانع پیچیده در مرزهای فلسطین اشغالی با هدف قراردادن ۳ دستگاه نفربر و خودروی صهیونیستها ۵ نفر از آنان را به هلاکت رسانده و تعدادی را نیز مجروح کردند.
سخنگوی ارشد نیروهای مسلح گفت: اسرائیل بزدل با حمایت همهجانبه آمریکا و برخی کشورهای عربی تمام توان و ظرفیت خود را به کار گرفت تا بخشی از ناتوانیها، شکستها و ضعفهایش را با بمباران پایگاه تیفور (T4) در تاریخ ۲۰ فروردین ۱۳۹۷ در سوریه جبران کند که در این رابطه ۷ تن از مدافعان حرم از ایران در کنار سایر رزمندگان محور مقاومت به فیض عظیم شهادت نائل شدند؛ لکن محور مقاومت در پاسخ به این اقدام بزدلانه دشمن، پایگاههای رژیم جعلی صهیونیستی در بلندیهای جولان اشغالی را با ۵۰ فروند موشک و راکت هدف قرار داد که تعداد زیادی از اشغالگران صهیونیستی هلاک و مجروح شدند.
وی با بیان اینکه اسرائیل خفته در تار عنکبوتی همواره به دنبال آن است ناتوانی و ضعفهای شدید و شکستهای پیدرپی خود توسط محور مقاومت در طول ۹ سال گذشته را با جنگ رسانهای، عملیات روانی و دروغپردازی پردهپوشی کند، افزود: اسرائیل باید بداند خود را فریب میدهد و همانطور که رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در سفر اخیر به سوریه در تاریخ ۱۸تیر 99 در پاسخ به سوال خبرنگاران رسما اعلام کرد: «جمهوری اسلامی ایران برابر توافق شکلگرفته با دولت، ارتش و مردم سوریه ضمن تقویت محور مقاومت از جمله ارتقای پدافند هوایی کشور سوریه، در آینده نیز انتقام سختتری از این رژیم متجاوز و جعلی خواهد گرفت و آتش انتقام رزمندگان، بیش از گذشته گنبد پنبهای و عنکبوتی اسرائیل غاصب را خواهد سوزاند و به محو نزدیک خواهد کرد». سردار شکارچی گفت: به دروغپردازان و خیمهشببازان صهیونیست اخطار میدهیم اقتدار محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایران را بار دیگر نیازمایند که در این صورت، دست برتر و قدرتمند و غافلگیرکننده را در میدان عمل لمس خواهند کرد.
ارسال به دوستان
ترامپ: با رأیگیریدستی تقلب میشود
سایه تقلب بر انتخابات آمریکا
گروه بینالملل: نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در آبانماه هرچه باشد و نام هرکس خواه بایدن یا ترامپ از صندوقها خارج شود، باز پیچیدهترین و پرچالشترین انتخابات آمریکاست. زمزمههای دستکاری در آرا و تقلب در انتخابات امروز از سوی هر 2 حزب جمهوریخواه و دموکرات به وضوح تکرار میشود. دموکراتها از نگرانی خود درباره تأثیرگذاری او بر روند انتخابات و احتمال ترک نکردن قدرت توسط او حتی در صورت شکست و به راه انداختن جنجالی بزرگ سخن میگویند و در اردوگاه جمهوریخواهان، ترامپ ایده دموکراتها برای رأیگیری پستی را فسادآور خوانده و آن را رد میکند. دعوای ترامپ با دموکراتها حالا به مرحله حساس رد پیشنهادات هر 2 طرف توسط یکدیگر رسیده است؛ نه دموکراتها به ترامپ اعتماد دارند و نه ترامپ به آنها. عجیبترین انتخابات تاریخ آمریکا حالا با مصیبت کرونا، بیکاری گسترده و اعتراضات ضدنژادپرستی برای ترامپ همراه شده است. دموکراتهایی که خود سابقهای بهتر از جمهوریخواهان در دفاع از مردم ندارند هم ذوقزده از این مصیبتها به دنبال ماهیگیری از آب گلآلود هستند. حالا در آخرین تحولات انتخاباتی آمریکا، رئیسجمهوری آمریکا در حالی که این کشور جولانگاه ویروس کرونا شده است، با رأیگیری پستی مخالفت کرد و آن را فسادآور دانست. دونالد ترامپ در آتلانتای ایالت جورجیا با حضور در شرکت ارسال محموله یوپیاس این مطلب را مطرح کرد و افزود: فساد زیادی در رأیگیری پستی وجود دارد.
وی آرای پستی را فریب دانست و ادامه داد: ما پس از جنگ اول جهانی و دوم هم انتخابات برگزار کردیم اما دموکراتها این بار میگویند رأیگیری را به شکل پستی انجام دهیم. رئیسجمهوری آمریکا با این ادعا که رایگیری پستی در سراسر کشور مشکلات زیادی را به همراه خواهد داشت، افزود: به پترسون نیوجرسی که یک منطقه کوچک است نگاه کنید، درصد بزرگی از آرا تقلبی بود. ترامپ با بیان اینکه در رأیگیری غیابی مجبورید از طریق یک فرآیند اقدام کنید که به صورت حضوری نمیتوانید آنجا باشید، ادامه داد: این شرایط میتواند بسیار ملالآور و بد باشد و هر کسی در جورجیا یا هرجای دیگر باید بشدت مراقب باشد.
وی افزود: فرمانداران میلیونها برگه رأی را برای همه جا میفرستند اما نمیدانند در آنجاها چه اتفاقی میافتد. خودم دوستی دارم که چند برگه رای برای دخترانش دریافت کرده است. آنها نمیدانند باید چه کار کنند. همچنین دوستی دارم که فرزندش را 7 سال پیش از دست داد اما برای پسرش برگه رأی فرستاده شده است.
* دست برتر بایدن در نظرسنجیها
نتایج تازهترین نظرسنجی مشترک شبکه خبری انبیسی و روزنامه والاستریتژورنال حاکی از افزایش فاصله محبوبیت ۲ نامزد جمهوریخواه و دموکرات در میان مردم آمریکاست. نتایج این نظرسنجی نشان میدهد محبوبیت جو بایدن، نامزد دموکراتها برای رقابت با دونالد ترامپ، رئیسجمهور جمهوریخواه آمریکا در انتخابات ریاست جمهوری در مقایسه با ماه گذشته ۲ درصد افزایش یافته و از ۴۹ به ۵۱ درصد رسیده است. در مقابل اقبال عمومی به رئیسجمهوری فعلی آمریکا و نامزد جمهوریخواهان از ۴۲ به ۴۰ درصد کاهش یافته است. بدین ترتیب فاصله 7 درصدی محبوبیت ۲ نامزد مطرح انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که با وجود ضریب خطای ۳/3 درصدی این نظرسنجی حاکی از رقابتی تنگاتنگ میان آنها بود، ۳ ماه پیش از برگزاری انتخابات به رقم معنادار ۱۱ درصد رسیده است. همچنین ۷۲ درصد شرکتکنندگان در این نظرسنجی معتقدند کشور در مسیر اشتباهی قرار گرفته و نیاز به اصلاح دارد. این بالاترین درصد ثبت شده از ژوئیه ۲۰۱۶ تاکنون است. البته ۵۴ درصد افراد حاضر در نمونه مورد پرسش، تأکید کردهاند عملکرد اقتصادی ترامپ خوب بوده است. این سطح از رضایت اقتصادی از ابتدای کار او تاکنون بیسابقه است.
***
[آتشسوزی در کارخانه تولید فولاد ایندیانای آمریکا]
هنوز ناو آمریکایی در حال سوختن بود که انفجاری در یک کارخانه تولید فولاد در آمریکا باز هم باعث آتشسوزی شد. پایگاه خبری «usnews» نوشت، بر اثر انفجار کوره کارخانه تولید فولاد «ArcelorMittal» واقع در «ایندیانا»ی آمریکا، این کارخانه دچار آتشسوزی شد. ویلیام استرز، سخنگوی این کارخانه در مصاحبه با رسانهها بیان کرد هیچ آسیبی بر اثر انفجار و آتشسوزی این کارخانه به کارکنان آن وارد نشده است. وی ادامه داد: بر اساس گزارشهای اولیه، این آتشسوزی بر اثر خرابی گنبد اجاق گاز ایجاد و باعث انفجار در کوره تولید فولاد این کارخانه شده است. طبق گفته آتشنشانی منطقه، آتش مهار شده است و علت دقیق حادثه در دست بررسی قرار دارد.
***
[ناو آمریکایی بعد از ۵ روز بالاخره خاموش شد]
بعد از 5 روز ناکامی در مهار آتش، نیروی دریایی آمریکا بامداد دیروز اعلام کرد آتش کشتی جنگی این کشور مهار شده است. آمریکاییها از لحظه اول وقوع این آتشسوزی حاضر به اعلام جزئیات یا دلیل این حادثه نشدند. با وجود حضور دهها ملوان در لحظه وقوع حادثه در این ناو اما آمریکاییها تعداد تلفات ناو را 59 زخمی آن هم غیرجدی اعلام کردند. نیروی دریایی آمریکا اعلام کرد بعد از 5 روز تلاش فشرده و شبانهروزی آتشنشانها، آتشسوزی در کشتی آبی- خاکی یواساس بونهایم ریچارد به شکل کامل مهار شده است. پایگاه خبری بیزنساینسایدر نوشته نیروی دریایی آمریکا هنوز علت دقیق وقوع این آتشسوزی را نمیداند. کشتی یواساس بونهایم ریچارد شامگاه یکشنبه در بندر سندیگو در جنوب غربی ایالاتمتحده دچار حریق شد. آتشسوزی ساعت ۸:۳۰ صبح یکشنبه به وقت محلی در عرشه این کشتی آبی- خاکی اتفاق افتاد. بونهایم ریچارد در پایگاه نیروی هوایی سندیگو در ایالت کالیفرنیا پهلو گرفته بود و در لحظه حادثه ۱۶۰ سرنشین داشت. مقامهای آمریکایی روز چهارشنبه تأکید کردند هنوز مشخص نیست این کشتی جنگی ۲۵۵متری قابل تعمیر باشد. از سوی دیگر گفته میشود جایگزین کردن کشتی جدید با ناو یواساس بونهایم ریچارد برای ارتش آمریکا هزینه ۴ میلیارد دلاری دارد.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» تدابیر سال جاری بانک مرکزی برای مدیریت پولی را بررسی کرد
فریز پولی
* اجرای عملیات بازار باز، افزایش نرخ بهره سپردههای بانکها نزد بانک مرکزی و نرخ بهره سپردههای بانکی و پیشنهاد انتشار گواهی سپرده یورویی و اوراق ودیعه از جمله برنامههای ماههای اخیر برای مدیریت بازار پول بوده است
حمید کمار*: بانک مرکزی سال جاری یکی از پرکارترین دورههای خود را سپری میکند. اجرای عملیات بازار باز و هدفگذاری نرخ تورم برای نخستین بار در تاریخ مدیریت نظام پولی کشور از جمله مهمترین برنامههای بانک مرکزی برای مدیریت نقدینگی و تورم و همچنین تامین غیرپولی کسری بودجه است. افزایش نرخ بهره سپردههای بانکها نزد بانک مرکزی از 10 به 13 درصد، افزایش نرخ بهره سپردههای بانکی، انتشار گواهی سپرده یورویی و انتشار اوراق ودیعه از دیگر برنامههای بانک مرکزی برای مدیریت نظام پولی است.
بانک مرکزی طی ماههای اخیر سیاستهای مختلفی برای مدیریت نظام پولی کشور در پیش گرفت. نخستین و البته اساسیترین تصمیم این نهاد، تدوین سیاست جدید پولی و اجرای آن یعنی «هدفگذاری نرخ تورم» بود. پیگیری بانک مرکزی برای اجرای عملیات بازار باز از سال 98 آغاز شد، با این حال اجرای این سیاست از ابتدای سال جاری به طور جدی آغاز شد. طبق اطلاعیهای که روز گذشته در تارنمای بانک مرکزی منتشر شد، در چارچوب این سیاست تاکنون ۷ مرحله اوراق بدهی دولت حراج شده و حدود ۳۶ هزار میلیارد تومان کسری بودجه دولت بدون خلق نقدینگی جدید از این محل تامین شده است.
* بازار باز؛ مهمترین برنامه بانک مرکزی برای مدیریت پولی
تأمین 36 هزار میلیارد تومان از کسری بودجه دولت طی 5 ماه ابتدای سال جاری، رقم قابل توجهی است که در صورت تداوم با همین وضعیت، پیشبینی میشود تا پایان سال این رقم به 70 هزار میلیارد تومان افزایش یابد. اجرای موفق عملیات بازار باز به عنوان سیاست جدید بانک مرکزی برای کنترل نقدینگی و تورم اما با چالشی جدی که همانا کسری بودجه است تهدید میشود. نگرانی مقامات بانک مرکزی از تامین نشدن کسری بودجه و ناچار شدن دولت به توسل به بانک مرکزی برای تأمین پولی این نیاز به حدی است که عبدالناصر همتی بارها از این مسأله به عنوان تهدیدی در مدیریت پولی کشور یاد کرده است. شاخص ترین موضعگیری رئیس کل بانک مرکزی در جلسه 13 خرداد ماه سال جاری و در صحن علنی مجلس شورای اسلامی بود. همتی در این جلسه با اشاره به رابطه بانک مرکزی و دخل و خرج دولت گفت: رابطه دخل و خرج بودجه کشور با بانک مرکزی را باید اصلاح کنیم و در این باره رئیسجمهور هم بدرستی چند روز پیش تأکید کرد: بنا نداریم دست در جیب بانک مرکزی کنیم. وی تاکید کرد: اگر دولت به این نتیجه برسد که دست در جیب بانک مرکزی نکند و اگر ما بتوانیم بتدریج ناترازی برخی بانکها را اصلاح کنیم، مطمئن باشید ما بر نقدینگی و تورم فائق خواهیم آمد. همتی افزود: در طول سالهای گذشته ما از ابزار عملیات بازار باز استفاده نمیکردیم در حالی که ۳ دهه است بانکهای مرکزی کشورهای مختلف از هدفگذاری تورمی استفاده میکنند. رئیس کل بانک مرکزی افزود: این تصمیمی است که دولت و بانک مرکزی گرفته است و ما این موضوع را شروع کردهایم و نخستین مرحله آن 3-2 روز پیش با حراج اوراق خزانه شروع شد، به نظر من در شرایطی که دولت مشکل نقدینگی دارد، این در کنار سایر منابع یکی از بهترین روشهاست و البته تاکید میکنم نمایندگان و دولت باید هزینهها را کنترل کنند.
* بورس به داد همتی رسید
تهدید پولی شدن کسری بودجه البته با رونق گرفتن بازار سرمایه تا حدودی برطرف شد. داغ شدن بورس و هجوم بخش قابل توجهی از مردم برای انتقال نقدینگی به این بازار و عطش شدید سهامداران، فرصتی بینظیر برای تأمین کسری بودجه را در اختیار دولت قرار داده است. در همین راستا دولت طی ماههای اخیر اقدام به عرضه شرکتهای زیرمجموعه خود در قالب صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله بورسی (ETF) کرد که نخستین مورد از آن را در قالب صندوقی با نماد دارایکم به فروش رساند و حدود 8/5 هزار میلیارد تومان تأمین مالی انجام شد. طبق اعلام دولت این روند قرار است در ادامه با فروش سری دوم و سوم این صندوقها ادامه یابد. علاوه بر این منابع، رشد درآمدهای دولت ناشی از رونق گرفتن بورس بویژه از محل مالیاتهای این بخش هم میتواند به تأمین کسری بودجه دولت کمک کند.
از همین رو رونق بازار سرمایه به نقطه امید مقامات بانک مرکزی برای پولی نشدن کسری بودجه تبدیل شده است. رئیس کل بانک مرکزی امیدوار است روند تأمین مالی از طریق فروش اوراق قرضه به بانکها و سایر خریداران و همچنین فروش شرکتهای دولتی در بورس با قوت ادامه یابد تا دولت از تامین کسری بودجه از طریق پایه پولی بینیاز شود. در این میان البته شیوع کرونا و ناچار شدن بانک مرکزی به تزریق پایه پولی برای اعطای 75 هزار میلیارد تومان تسهیلات به مردم و بنگاههای اقتصادی آسیبدیده از کرونا تا حدودی برنامههای بانک مرکزی برای مدیریت پایه پولی را بر هم زد. با این حال همتی امیدوار است با تداوم روند کنونی، دولت از پولی کردن کسری بودجه خود بینیاز شود.
همتی البته برای اجرای هرچه بهتر عملیات بازار باز، اقدامات مختلفی را انجام داده است. افزایش نرخ سود سپردهگذاری نزد بانک مرکزی از 10 به 12 و سپس 13 درصد از این جمله است.
* افزایش نرخ سود سپردهها برای کنترل نقدینگی
رشد نقدینگی و گذر آن از مرز 2500 هزار میلیارد تومان در سال جاری، زنگ خطر تورم را بیش از پیش به صدا درآورد. رشد تورم در سالهای 97 و 98 و صعود آن به میزان 42 درصد طبق اعلام بانک مرکزی، بخش کوچکی از تأثیر رشد بیضابطه نقدینگی را عیان کرد. مدیریت نقدینگی حاضر اما یکی از چالشهای پیش روی بانک مرکزی است. بانک مرکزی برای مدیریت این مسأله اما اقدام به طراحی و اجرای برنامههای مختلفی کرده است. طرح انتشار گواهی سپرده یورویی یکی از این اقدامات است. عبدالناصر همتی هشتم تیرماه طی پست اینستاگرامی عنوان کرد: «در راستای چارچوب فعلی سیاستگذاری پولی و اجرای عملیات بازار باز و به منظور مدیریت نقدینگی و هدایت تورم به سمت هدف ۲۲ درصدی، بانک مرکزی بزودی طرح گواهی سپرده یورویی را به شورای پول و اعتبار ارائه خواهد داد. بر این مبنا قرار است بانک مرکزی در قالب گواهی یورویی با سود مشخص و با فروش به نرخ بازار، نسبت به جمعآوری ریال اقدام کند. در این طرح، بانک مرکزی با تکیه بر ذخایر کافی اسکناس یورو خود متعهد میشود عین مبلغ را در زمان سررسید به یورو پرداخت کند. اقدام پیشین بانک مرکزی برای کمک به ثبات بیشتر در بازارهای دارایی، یعنی افزایش نرخ سود سپرده بانکها نزد بانک مرکزی از ۱۰ درصد به ۱۲ درصد که از روز گذشته اجرایی شد، موجب تعدیل سریع نرخ سود بین بانکی شده و از 5/10 درصد به 5/12 درصد افزایش یافت».
در واقع بانک مرکزی در تلاش است از ذخایر عظیم یورویی خود به عنوان ابزاری برای جذب و انجماد نقدینگی استفاده کند.
اقدام دیگر بانک مرکزی برای کنترل نقدینگی، افزایش نرخ بهره سپردههای بانکی بود. هفته گذشته بود که اعلام شد با تصویب شورای پول و اعتبار، نرخ سود سپردههای بانکی افزایش یافته و بر اساس آن نرخ سود سپرده سرمایهگذاری کوتاهمدت عادی، سرمایهگذاری کوتاهمدت ویژه ۳ ماهه و سرمایهگذاری کوتاهمدت ویژه ۶ ماهه به ترتیب ۱۰، ۱۲ و ۱۴ درصد تعیین شده است. همچنین نرخ سود سپرده سرمایهگذاری با سررسید یک سال و سپرده سرمایهگذاری با سررسید ۲ سال به ترتیب ۱۶ و ۱۸ درصد تعیین شد. افزایش اندک نرخ بهره سپردههای بانکی به نوعی نشاندهنده حداکثر تلاش بانک مرکزی برای راکد کردن نقدینگی است، البته تأثیرگذاری این اقدام با توجه به اندک بودن میزان افزایش نرخ بهره، محل تردید جدی قرار گرفته است.
* اوراق ودیعه برای کنترل نقدینگی
آخرین برنامه بانک مرکزی اما انتشار اوراق ودیعه است. چهارشنبه هفته گذشته بانک مرکزی از طرح جدید خود برای کنترل نقدینگی خبر داد. در همین راستا معاون اقتصادی بانک مرکزی گفت: این بانک در راستای مدیریت رشد نقدینگی و کنترل تورم در نظر دارد اوراق ودیعه با سررسید 2 ساله منتشر کند و بر این اساس پیشنهاد یاد شده در شورای پول و اعتبار برای بررسی و اخذ مصوبه لازم طرح خواهد شد. پیمان قربانی در توضیح این خبر اعلام کرد، هر 100 هزار میلیارد ریال انتشار اوراق ودیعه، رشد پایه پولی و نقدینگی را به میزان 8/2 واحد درصد کاهش خواهد داد.
اوراق ودیعه سندی است که نشان میدهد بانک مرکزی مبلغ معینی را از ودیعهگذار بهعنوان ودیعه دریافت کرده و متعهد است آن مبلغ را تا سررسید نگهداری کرده و در سررسید، با رعایت حفظ قدرت خرید با نرخی حداکثر معادل نرخ تورم سالانه به دارنده سند مزبور عودت دهد. روش کار در اوراق یادشده به این صورت است که بانک مرکزی اوراق ودیعه را منتشر و اوراق مزبور را از طریق بانکهای عامل به متقاضیان عرضه میکند. بانکها با واگذاری اوراق ودیعه، وجوه متقاضیان را بهعنوان ودیعه جمعآوری و به بانک مرکزی منتقل میکنند. بانک مرکزی متعهد است که آن وجوه را در چارچوب سیاستهای پولی بلوکه کند و در سررسید با رعایت حفظ قدرت خرید، به صاحبان اوراق بازگرداند. این طرح بانک مرکزی هم نقد و نظرهای مختلفی را در میان کارشناسان اقتصادی در پی داشت.
***
[افزایش نرخ بهره به ضرر بانکهاست]
دبیر کانون بانکها و موسسات اعتباری خصوصی در واکنش به اقدام بانک مرکزی در افزایش نرخ بهره سپردههای بانکی گفت: آنچه مصوبه جدید درباره نرخ سپردههای بانکی نشان میدهد همان مصوبه قبلی شورای پول و اعتبار است که حداکثر نرخ سود سپردهها ۱۸ درصد بود اما اکنون سپردهها را به مدت زمانهای کوتاهتری چون 3 و 6 ماه تقسیم کردهاند.
محمدرضا جمشیدی با بیان اینکه هدف این تصویب افزایش نرخ سود جمعآوری نقدینگیهای سرگردان در بازارهاست، گفت: با توجه به نرخ تورمی که اکنون در اقتصاد کشور موجود است، این افزایش نرخ سود سپردههای بانکی در کنترل یا کاهش نقدینگی بیتاثیر نیست اما نمیتوان تاثیر چشمگیری در این زمینه پیشبینی کرد، زیرا این مصوبه تغییری با گذشته نکرده و همان ۱۸ درصد سود است اما سود سپرده 2 ساله هم در نظر گرفتهاند که در گذشته بانکها نمیتوانستند بیش از یک سال سپرده صادر کنند.
جمشیدی با بیان اینکه با وجود تورم، نمیتوان پیشبینیای از افزایش جذب نقدینگی توسط بانکها داشت، اظهار کرد: نرخ تورم موجب میشود میزان زیادی نقدینگی سرگردان در بازارها داشته باشیم و تا زمانی که مشکل تورم حل نشود، افزایش سود سپردههای بانکی نمیتواند در هدایت نقدینگیهای سرگردان به بانکها تاثیرگذار باشد.
وی افزود: بیشتر از این میزان هم نمیتوان نرخ سود سپردهها را افزایش داد، زیرا بر میزان سپردههای بانکی تاثیر منفی میگذارد. در این مصوبه نرخ سود سپرده با سررسید 2 ساله ۱۸ درصد تعیین شده، در حالی که نرخ تسهیلات هم ۱۸ درصد است که در این شرایط، سود سپرده را ماه به ماه میپردازیم و سود تسهیلات را بانکها 6 ماه تا یک سال بعد دریافت میکنند و این سود برای بانکها زیانآور است.
***
کارشناس پولی و مالی در گفتوگو با «وطن امروز»:
مؤثرترین راهبرد برای کنترل رشد نقدینگی، تعیین سقف برای رشد ترازنامه بانکهاست
کارشناس اقتصاد در تحلیل طرح بانک مرکزی برای انتشار اوراق ودیعه به «وطن امروز» گفت: سازوکار فروش اوراق ودیعه به این شکل است که بانک مرکزی این اوراق را به حراج میگذارد و همه میتوانند مشتریان این اوراق باشند اما به نظر میرسد با توجه به شرایط عمومی اقتصاد و روابط حاکم بر مردم و بانک مرکزی، مشتریان اصلی این اوراق بانکها باشند.
حسین درودیان اظهار داشت: فروش اوراق ودیعه یک سیاست انقباضی است و باعث جمع کردن پایه پولی و افزایش نرخ بهره میشود اما با توجه به میزان بیشتر بودن نرخ جبران قدرت خرید اوراق ودیعه نسبت به نرخ سود سپرده بانکی میتواند تأثیر منفی در تولید داشته باشد، البته بستگی به این دارد که تولید به چه میزان از تسهیلات بانکی استفاده میکند و چقدر بر اثر این کار هزینه بانک تسهیلات دهنده افزایش پیدا کند. همچنین باعث کند شدن رشد شاخص بورس خواهد شد. وی تصریح کرد: از آنجا که تعریف عملیات بازار باز خرید یا فروش اوراق توسط بانک مرکزی است، انتشار اوراق ودیعه هم به لحاظ ماهیتی همان عملیات بازار باز است. ما هنوز جزئیات طرح را نمیدانیم اما اگر بانک مرکزی اوراق ودیعه را به حراج بگذارد، این اقدام همان عملیات بازار باز است. انتشار این اوراق به این معنی است که بانک مرکزی قصد افزایش نرخ سود سپرده را هم دارد، زیرا این نرخها با هم مرتبط است.
درودیان همچنین گفت: نمیتوان گفت سود این اوراق بیشتر از سود سپرده بانکی است، شاید در کوتاهمدت اینگونه باشد اما وقتی در یک حجم قابل توجه عرضه شود، بر نرخهای سود بانکی تأثیر میگذارد اما اینکه این طرح به چه میزان روی نقدینگی تأثیر میگذارد و اینکه آیا میتواند به سرعت رشد نقدینگی کمک کند یا خیر مشخص نیست، زیرا موضوع مبهم است. دلیل ابهامش هم این است که این سیاست موجب کاهش پایه پولی در بازار بینبانکی میشود، نه کاهش نقدینگی و برای مشخص شدن تأثیر این اقدام روی نقدینگی باید رابطه بین پایه پولی و نقدینگی بررسی شود اما در مجموع ممکن است سرعت رشد نقدینگی را کاهش دهد، البته به نظر من این کاهش نمیتواند عمیق باشد و درصد یا عددی را نمیتوان برای کاهش سرعت نقدینگی مشخص کرد.
کارشناس اقتصاد در ادامه گفت: تصوری که اقتصاددانان از ضریب فزاینده دارند تصور دقیقی نیست، زیرا قبلتر هم با همین تصورات گفته بودند اگر دولت از بانک مرکزی قرض نگیرد به میزان مشخصی جلوی رشد نقدینگی گرفته میشود اما در نهایت به دلیل سازوکارهای درونزاکننده رشد نقدینگی، چنین اتفاقی نیفتاد. بانک مرکزی سیاستهای انقباضی را در پیش گرفته است اما دولت به دلیل کسری بودجه سیاستهای انبساطی را بر پایه پولی اجرا میکند. بانک مرکزی در تلاش است شدت رشد پایه پولی ناشی از استقراض دولت را کاهش دهد.
وی تأکید کرد: راهکار درست در شرایط فعلی کشور این است که ما تا جایی که ممکن است از پولی شدن کسری بودجه جلوگیری کنیم که البته حد مشخصی از رشد پایه پولی در اقتصاد لازم است. حدی از کسری بودجه دولت و انتقال آن به پایه پولی هم لازم است اما به دلیل شدت کسری بودجه دولت ما امسال و سال آینده از حد مجاز پایه پولی فراتر میرویم و به خاطر همین باید به فکر کاهش کسری بودجه و جلوگیری از پولی شدن آن باشیم. مؤثرترین راهبرد برای کنترل رشد نقدینگی، سهمیهبندی اعتباری و تعیین سقف برای رشد ترازنامه بانکها با توجه به عملکرد آنها و میزان ارتباطشان با بخش تولید است. این اقدام بهترین افسار برای نقدینگی است و نسبت به انتشار اوراق ودیعه بسیار مؤثرتر و کارآمدتر است.
درودیان در پایان گفت: انتشار اوراق توسط بانک مرکزی و عملیات بازار باز برای کنترل پایه پولی است در حالی که مسأله ما نقدینگی است که بانکها به وجود میآورند. پس با تعیین محدودیتهای اندک بر بانکها میتوانیم نقدینگی را به صورت مستقیم مهار کنیم. ضمن اینکه کارهایی مثل سپردهگیری بانک مرکزی و افزایش نرخ کف کریدور سود بینبانکی همان کارکرد انتشار اوراق را دارد و در عمل نیازی به انتشار اوراق برای تأثیرگذاری انقباضی نیست.
* روزنامهنگار
ارسال به دوستان
مسیر فعالیت شبکهنمایشخانگی با سپردن مسؤولیت نظارت برآن به رسانه ملی به کجا خواهد رسید؟
امیدوار و مراقب
گروه فرهنگ و هنر: نزاع بر سر مجوز تولید و عرضه سریالهای شبکه نمایش خانگی هر روز وارد فاز تازهای میشود؛ نزاعی که براساس خبرهای منتشرشده، برنده نهایی آن صداوسیما بوده و از این به بعد قرار است رسانه ملی در این زمینه مدیریت را برعهده بگیرد؛ اتفاقی که بیش از همیشه انتظار را برای نظمبخشی به این شبکه بالا میبرد؛ با این همه روز گذشته یکی از خبرگزاریها خبری را در ارتباط با نخستین سریال پخششده در شبکه نمایش خانگی با مجوز صداوسیما منتشر کرد که اما و اگرهایی را نسبت به این موضوع در اذهان پدید آورد.
* «موچین»، از رسانه ملی تا وزارت ارشاد
مهر روز گذشته در خبری مدعی شد سریال «موچین» به کارگردانی حسین تبریزی که تاکنون ۳ قسمت از آن در شبکه نمایش خانگی توزیع شده، نخستین سریالی است که پروانه ساخت خود را برخلاف روال معمول دیگر سریالهای شبکه نمایش خانگی، به جای شورای پروانه ساخت آثار غیرسینمایی در سازمان سینمایی، از صداوسیما دریافت کرده است. براساس گزارش این رسانه، سریال «موچین» که عرضه خود را از سامانه «روبیکا» بهعنوان یکی از اپلیکیشنهای دارای قرارداد با سازمان صداوسیما آغاز کرد، مجوز اولیه خود را از معاونت فضای مجازی سازمان صداوسیما و با هدف عرضه در آیپیتیویها گرفت و همچنین مذاکراتی هم با ساترا (سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر) یکی دیگر از زیرمجموعههای خبرساز سازمان صداوسیما در ماههای اخیر داشته است. البته این سریال بعد از اتمام فرآیند تولید برای عرضه در شبکه نمایش خانگی، پروانه نمایش خود را از وزارت ارشاد دریافت کرد.
* خطر سقوط از چاله به چاه؟!
سریال «موچین» در حالی تبدیل به نخستین مصداق اجرایی در زمینه واگذاری مسؤولیت صدور پروانه ساخت از سوی سازمان صداوسیما به یک سریال خانگی شده است که ترکیب کلی این سریال بشدت به فضای کلی سریالهای کمدی تلویزیونی نزدیک است. سریالهایی که البته پخش آن در تلویزیون شاید با اقبال روبهرو شود ولی بدون شک با توجه به عرضه آنها در بستری که مخاطب باید برای دیدن آن پول پرداخت کند، فاصله بسیاری با سلیقه مخاطبان دارد.
در واقع ماجرا از این قرار است که شاید این سریال از منظر محتوایی از بسیاری از آفتهای مرسوم سریالهای شبکه نمایش خانگی مثل عشقهای مثلثی و روابط غیرمتعارف، خانوادههای از هم پاشیده، لاکچری نمایی و... مبرا باشد اما از نظر شاخصههای کیفی بشدت جایگاه پایینی دارد و همین موضوع قطعا بر عدم ارتباط مخاطب با آن اثر خواهد گذاشت. این خطر بزرگی است که سریالهای شبکه نمایش خانگی را در ادامه مسیر فعالیتشان تهدید میکند و هم اینکه سریالهای عرضه شده در این شبکه با بهبود محتوایی، در زمینه شاخصههای فنی با افت کیفیت روبهرو میشوند. البته سایر سریالهایی هم که پیش از این و در جریان مجوزهای صادر شده از سوی وزارت ارشاد در بستر شبکه نمایش خانگی عرضه شدند چندان آش دهنسوزی نیستند اما به نظر میرسد حداقل از منظر ارتباط با مخاطب وضعیت بهتری از سریال «موچین» داشته باشند.
* تلاش برای ترمیم یک شکاف قدیمی
البته با این همه نمیتوان منکر این موضوع شد که به طور کلی با توجه به گستردگی دامنه فعالیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سپردن مسؤولیت نظارت بر تولید آثار عرضه شده در شبکه نمایش خانگی به تلویزیون «احتمالا» باعث بهبود وضعیت این شبکه شود اما ترس از ایجاد انحصار برای یک رسانه و همچنین مواردی همچون مورد سریال «موچین» که در آن با افت شدید کیفی روبهرو هستیم را هم نباید نادیده گرفت.
با این همه نخستین دستاورد در انتقال ماموریت نظارت بر تولید این محصولات از وزارت ارشاد به تلویزیون آن است که دوگانگی و شکاف ممیزی و ضوابط نمایش در رسانههای تصویری داخلی تا حد زیادی ترمیم میشود و از عمق اختلاف آن کاسته میشود. همچنین داستانها و موضوعات سریالهای غیرتلویزیونی به دایره سوژههای رایج در گونه تلویزیونی نزدیک میشوند و بنای آن را نخواهند داشت که پا را از حد خود فراتر نهاده و دست روی موضوعات ملتهبی بگذارند که به بخش زیادی از جامعه قابل تعمیم نیست و ضمنا به وجود آنها هم رسمیت بخشیده نمیشود و حداقل میتوان امیدوار بود که دیگر خبری از لاکچرینمایی و عشقهای عجیب و غریب در بستر شبکه نمایش خانگی نخواهیم بود. همین موضوع میتواند انگیزه سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری بر این آثار را به دلیل بالا رفتن شانس پخش آنها از تلویزیون (پس از توزیع در بستر شبکه نمایش خانگی) و استفاده از حق پخش تلویزیونی آن بالا ببرد؛ این در حالی است که تاکنون فقط چند مورد محدود از سریالهای متعددی که در این شبکه تولید و عرضه شده پس از اتمام پخش در نمایش خانگی مجوز پخش در تلویزیون گرفتهاند.
* سکوت دنبالهدار درباره مجوزها
اما نکته عجیب در این میان عدم اعلام رسمی مسؤولیت صداوسیما در این حوزه است. تاکنون هر خبری در این حوزه اعلام شده، یا خروجی گمانهزنی رسانهها بوده یا صرفا توسط یک رسانه اعلام شده است. این در حالی است که هفته گذشته علی ژکان، کارگردان سینما در گفتوگو با یکی از رسانهها اعلام کرده بود در جریان پیگیری اخذ مجوز ساخت یک سریال برای شبکه نمایش خانگی به وزارت ارشاد مراجعه کرده اما در پاسخ به او از واگذاری مجوز این حوزه به صداوسیما از ابتدای تیرماه خبر دادهاند. همه این موضوعات در شرایطی به وقوع پیوسته که هنوز معلوم نیست کدام بخش از زیرمجموعههای صداوسیما مسؤول صدور مجوز برای این بخش است، چرا که از ساترا (سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر) تا معاونت فضای مجازی صداوسیما در گمانهزنی رسانهها به عنوان متولی این بخش ذکر شده است. با این همه هنوز هیچ خبری به شکل رسمی در این زمینه اعلام نشده است و با وجود اینکه هر روز یک گمانهزنی جدید در رسانهها منتشر میشود اما هیچکدام از نهادهای مرتبط با این موضوع به شکل رسمی در این زمینه اظهارنظر نمیکنند تا مشخص شود که دقیقا کدام بخش از رسانه ملی قرار است از این به بعد متولی نظارت بر فعالیت تولیدات شبکه نمایش خانگی باشد. در نهایت اما به نظر میرسد شبکه نمایش خانگی پس از یک دوره 10 ساله آزمون و خطا حالا باید به مرحلهای رسیده باشد که بتوان نسبت به خروجیهای آن امیدوار بود؛ خروجیهایی که چه وزارت ارشاد متولی نظارت بر آن باشد چه رسانه ملی، در هر صورت نیازمند بررسی بیشتر و دقیقتر کارشناسان و اهالی رسانه است تا وضعیت این شبکه در ادامه فعالیت آن بهتر از قبل شود، بویژه آنکه با گسترش بسترهای توزیع این محصولات از طریق VODها حالا گروه بیشتری از مردم مخاطب این آثار هستند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|