|
ترامپ و بایدن در آخرین مناظره به صورت بیسابقهای درباره فساد یکدیگر افشاگری کردند
رئیسجمهور بعدی آمریکا مشخص شد؛ یک فاسد
گروه بینالملل: آخرین راند مناظرات انتخابات ریاستجمهوری آمریکا صبح دیروز به وقت ایران برگزار شد. دانشگاه بلمونت، واقع در شهر نشویل ایالت تنسی میزبان این مناظره بود. این مناظره با مجریگری کریستین ولکر 90 دقیقه به طول انجامید و به 6 بخش 15 دقیقهای تقسیم شد که هر بخش آن به موضوع خاصی اختصاص یافت.
این مناظره اگر چه در موضوعات مختلفی برگزار شد اما موضوعی که بیش از سایر موضوعات به چشم افکار عمومی دنیا آمد این بود که ترامپ و بایدن در طول این مناظره بارها و بارها یکدیگر را به فساد متهم و اقدام به افشاگری درباره هم کردند. اولین نقطه این مناظره که یکی از طرفین دیگری را به فساد متهم کرد آنجا بود که بایدن، ترامپ را به بیتوجهی به جان مردم در قضیه کرونا متهم کرد و بعد با اشاره به سوءاستفاده مالی دوستان ترامپ از این ماجرا گفت: ترامپ در جریان بود این موضوع چقدر خطرناک است اما اطلاع نداد، دوستان او به وال استریت رفتند و گفتند سهام بفروشید. ترامپ هم در پاسخ به بایدن گفت: شما کسی هستید که پول والاستریت را میگیرید نه من، من به پول آنجا نیازی ندارم، پول زیادی دارم.
نقطه بعدی طرفین برای افشای فساد یکدیگر آنجا بود که بایدن، ترامپ را به سهلگیری درباره روسیه متهم کرد. ترامپ هم با بیان اینکه هیچ کس مثل او درباره روسیه سختگیری نکرده، افشاگری دیگری را علیه بایدن کلید زد و گفت: بایدن 5/3 میلیون دلار از روسیه گرفت، یک بار توضیح دهید، من پولی از روسیه نگرفته و نخواهم گرفت. بایدن زمانی که داشت ملحفه و بالش میفروخت، من با تانک مقابله میکردم.
بایدن هم بلافاصله به دفاع از خود پرداخت و به ترامپ گفت: من در کل زندگیام حتی یک سنت هم از هیچ منبع خارجی دریافت نکردهام، من 22 سال سابقه مالیاتی خود را منتشر کردم اما شما یک سال را هم منتشر نکردید، 4 سال است میگویی میخواهم اظهارنامه مالیاتی منتشر کنم، پس چرا منتشر نمیکنی؟ چین و روسیه به تو خیلی پول میدهند نه به من.
حالا انگار نوبت بایدن بود که این بار به ترامپ حمله کند. داستان حسابهای بانکی ترامپ در چین که این روزها خبرساز شده است، نقطه بعدی هدفگیری بایدن بود که گفت: ما مطلع شدیم که این رئیسجمهور 50 بار در چین به خاطر یک حساب بانکی مخفیانه، مالیات پرداخت کرده است. ما همچنین مطلع شدیم که او در چین تجارت میکند. ترامپ در جواب بایدن گفت: من طی سالهای اخیر دهها میلیون دلار مالیات دادهام، همه از 750 دلار میگویند، چین به من پول نمیدهد، به شما پول میدهد، این شما هستید که از اوکراین پول دریافت میکنید. 48 میلیون دلار خرج کردند تا مدارکم را بررسی کنند اما هیچ سندی دال بر تبانی من پیدا نکردند. آقای بایدن! این برادر شما بود که از ایران پول دریافت کرد. من حسابهای بانکی زیادی دارم، لیست آنها موجود است، حساب بانکی من در چین موجود است که سال 2015 بسته شد، من دوست داشتم معاملاتی در چین کنم اما تصمیم گرفتم این کار را نکنم، برخلاف بایدن که آن زمان معاون باراک اوباما بود.
* چین: با کارت پکن در انتخابات آمریکا بازی نکنید
در همین حال ژائو لیجیان، سخنگوی وزارت خارجه چین به اظهارات رئیسجمهور آمریکا در مناظره نهایی خود با رقیب دموکراتش واکنش نشان داد. وی در واکنش به ادعای ترامپ مبنی بر آلوده بودن هوای چین، گفت: امروز آسمان آبی است. او در ادامه تاکید کرد چین علاقهای به انتخابات آمریکا ندارد و به این کشور هشدار داد با کارت چین در انتخابات ریاستجمهوری بازی نکند. دونالد ترامپ در مناظره نهایی با جو بایدن، در رد طرحهای او برای مقابله با تغییرات آبوهوایی، هوای چین و هند را آلوده توصیف کرد. ترامپ گفت: ما بهترین و کمترین میزان انتشار کربن را داریم. به چین نگاه کنید چقدر آلوده است. به هند نگاه کنید. هوا آلوده است. وی در ادامه گفت حاضر نیست مشاغل آمریکا را فدای توافق آبوهوایی پاریس کند و مدعی شد از نظر محیطزیست کار او عالی بوده است.
* کاخ سفید: ترامپ ببازد، قدرت را تحویل خواهد داد
یکی از مهمترین مباحث انتخاباتی آمریکا در چندماه گذشته این نکته بود که آیا ترامپ در صورت شکست در انتخابات حاضر به ترک کاخ سفید خواهد بود یا خیر. خود ترامپ در بروز چنین نکتهای بیتقصیر نبوده است چه آنکه بارها گفت: نمیدانم شکست بخورم چه میکنم و اینکه فقط در صورت تقلب در انتخابات شکست میخورم.
در همین ارتباط رابرت اوبراین، مشاور امنیت ملی کاخ سفید در مصاحبه با وبگاه خبری-تحلیلی پولیتیکو گفت در صورتی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در انتخابات ریاستجمهوری این کشور شکست بخورد، وی به این نتیجه احترام خواهد گذاشت. اوبراین در ادامه صحبتهای خود گفت: اگر او (ترامپ) در انتخابات شکست بخورد، مطمئنم که قدرت را تحویل خواهد داد. وی افزود: اما باید مطمئن شویم که هیچ تقلبی در انتخابات صورت نگرفته و ما همچنین باید مطمئن شویم که یک انتخابات آزاد و منصفانه برگزار میشود، دقیقا همانطور که از دیگر کشورهای خارجی میخواهیم؛ باید از خودمان نیز این درخواست را داشته باشیم. اوبراین در پاسخ به این سوال که آیا مطمئن است ترامپ در انتخابات پیروز میشود، با شک و تردید گفت: امیدوارم که او پیروز انتخابات شود. وی افزود: آنچه من اعتقاد دارم این است که او باید پیروز شود. ما دموکراسی داریم، باید ببینیم چه اتفاقی خواهد افتاد. اظهارات این مقام آمریکایی در حالی مطرح شده که «جان بولتون»، مشاور امنیت ملی پیشین کاخ سفید پیشتر گفته بود چنانچه ترامپ در انتخابات ماه نوامبر شکست بخورد، محترمانه از قدرت کنار نخواهد رفت. دونالد ترامپ بارها در اظهارات خود مدعی شده امکان تقلب در انتخابات ریاستجمهوری کشورش وجود دارد. رئیسجمهور آمریکا پیش از این نیز تهدید کرده بود در صورت شکست در این انتخابات، انتقال قدرتی در کار نخواهد بود. اظهارات ترامپ در این خصوص با واکنشهای بسیاری از سوی مقامات آمریکایی همراه بوده است. مقامات ارشد پنتاگون ماه گذشته در پی امتناع ترامپ از تعهد به تحویل مسالمتآمیز قدرت ابراز نگرانی کرده بودند در صورت ایجاد ناآرامیهای داخلی بعد از انتخابات ریاستجمهوری، ترامپ ارتش را برای سرکوب وارد خیابانها کند.
* احتمال افشای یک سند رسمی امنیتی
3 مقام دولتی آمریکا اعلام کردند رئیسجمهور این کشور و رئیس اطلاعاتیاش برای انتشار فوری مدرکی تلاش میکنند که گزارش جامعه اطلاعاتی در سال ۲۰۱۷ میلادی دال بر اینکه روسیه در انتخابات ۲۰۱۶ میلادی به پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات کمک کرده را به چالش میکشد. به گزارش خبرگزاری رویترز، ۲ تن از این مقامات که خواستند نامشان فاش نشود، گفتند: اما تلاشهای دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا و رئیس اطلاعاتیاش با اعتراضات جدی از داخل آژانسهای اطلاعاتی روبهرو است. یکی از دلایل اعتراض آنها نزدیکی به انتخابات ریاست جمهوری ۳ نوامبر است. یکی از نامههای «جان راتکلیف»، مدیر اطلاعات ملی آمریکا به بازرس کل جامعه اطلاعاتی مورخ ۱۵ اکتبر سال جاری میلادی تایید کرد که وی به دنبال انتشار این سند طبق درخواست دوین نونز، یکی از قانونگذاران ارشد جمهوریخواه در کمیته اطلاعات مجلس نمایندگان آمریکاست. راتکلیف در این نامه نوشت: من درخواست کردهام این سند طبق درخواست نونز مورد بازبینی رسمی طبقهبندی قرار گیرد. جمهوریخواهان در این کمیته نخستینبار دسامبر سال ۲۰۱۸ میلادی یعنی زمانی که کنترل مجلس نمایندگان را در اختیار داشتند درخواست کرده بودند این سند از وضعیت طبقهبندی خارج شود. یکی از مقامات اطلاعاتی سابق آمریکا که با این موضوع آشنایی دارد، گفت: سیا و آژانس امنیت ملی آمریکا تلاش میکنند مانع راتکلیف در انتشار این سند شوند، چرا که این اقدام به داراییهای امنیت ملی لطمه میزند و منابع و روشها را به خطر میاندازد.
***
[واقعیات از زبان مجری]
یکی از موضوعات قابل توجه مناظره صبح دیروز بایدن و ترامپ افشای بخشی از واقعیات آمریکا بود که در قالب سوال مجری از کاندیداها پرسیده میشد. یکی از مهمترین بخشها در مناظره آنجا بود که مجری به آمار اشاره کرد و گفت: بیش از 12 میلیون نفر بیکارند، 8 میلیون آمریکایی دیگر فقیر شدهاند، خانوادههای بیشتری هر روز گرسنه میمانند؛ زنان و رنگینپوستان بیش از دیگر افراد تحت تأثیر این اوضاع قرار گرفتهاند.
***
وضعیت ۲ کاندیدا در سایتهای بزرگ شرطبندی
یکی از نکاتی که در آخرین مناظره ۲ کاندیدا مطرح شد، میزان دریافت کمکهای جمعآوری شده بود. ترامپ، بایدن را متهم کرد که کمک زیادی از والاستریت دریافت کرده است و بایدن هم در مقابل واکنشی علیه این ادعا نداشت. در تاریخ آمریکا نام والاستریت به عنوان «جایگاه افراد دارای نفوذ اقتصادی در آمریکا» شهرت یافته است. والاستریت مهد مهمترین مراکز اقتصادی آمریکاست و بورسهای جهان عموما از این بازارها اثرپذیر هستند. از این جهت است که اهمیت حمایت از یک کاندیدا از سوی والاستریتیها دوچندان است. جدول زیر نظرسنجی متفاوتی را پوشش داده که مربوط به دادههای شرکتهای بزرگ شرطبندی بر سر شانس پیروزی ۲ کاندیداست؛ آماری که حاکی از پیشتازی نزدیک به ۲ برابری بایدن نسبت به ترامپ است.
بررسی شانس ۲ کاندیدا در سایتهای شرطبندی در یک ماه گذشته نشان میدهد بایدن توانسته از 23 سپتامبر پیشتازی 7درصدی خود را به بیش از 28درصد برساند. نکته جالب توجه اینکه در تاریخ 11 اکتبر ۲ کاندیدا بیشترین فاصله را به خود دیدند و دلیل آن نیز ابتلای ترامپ به کرونا و پیامدهای آن برای او بود. لازم به ذکر است در رقابتهای انتخاباتی 2016 شانس هیلاری کلینتون در سایتهای شرطبندی 88 درصد بود و ترامپ تنها 12 درصد شانس داشت.
***
بیتأثیری مناظره سوم بر نظر مخاطبان آمریکایی
سومین و آخرین مناظره بین دونالد ترامپ و جو بایدن ۲ رقیب اصلی انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بامداد جمعه (شامگاه پنجشنبه اول آبانماه به وقت محلی) در نشویل ایالت تنسی آغاز شد که رسانههای خبری از جمله سیانان، در نظرسنجیای به واکنش مخاطبان این مناظره پرداختند. بنا بر نظرسنجی شبکه خبری سیانان، نتایج این نظرسنجی نشان میدهد این مناظره تاثیر بنیادی و چندانی روی مخاطبان و رایدهندگان آمریکایی نداشته است. علاوه بر این بیش از 52 درصد رایدهندگان شرکتکننده در این نظرسنجی که فورا بعد از مناظره نهایی ۲ نامزد انتخابات آمریکا برگزار شد، معتقدند بایدن پیروز این مناظره بوده و در مقابل 39 درصد چنین نظری را درباره ترامپ داشتند. نظرسنجی سیانان را «اساسآراس» بعد از مناظره نهایی در تماس تلفنی با ۵۸۵ رایدهنده ثبتنامی انجام داد. حاشیه خطای این نظرسنجی مثبت و منفی 7/5 درصد بود. شرکتکنندگان در آن، پیشتر اوایل اکتبر مورد نظرسنجی قرار گرفته و گفته بودند مناظره نهایی را تماشا خواهند کرد و مایلند بعد از پایان آن نظرسنجی شوند. مناظره جدید همچنین چندان تاثیری در تغییر نظر رایدهندگان آمریکایی نداشته است. قبل از مناظره نظرات مثبت نسبت به بایدن ۵۵ درصد بود که بعد از مناظره به عدد ۵۶ درصد رسید. در طرف دیگر در ارتباط با ترامپ هم تقریبا نظرات قبل و بعد مناظره یکسان بود.
***
آخرین وضعیت الکترالها بر مبنای نظرسنجی
در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا آرای الکترال (مجمع گزینندگان) اصلیترین فاکتور تعیینکننده رئیسجمهور محسوب میشود. در مجموع 538 رای الکترال وجود دارد که برابر است با تعداد اعضای کنگره به علاوه ۳ الکترال مربوط به واشنگتن دیسی. نامزد پیروز باید حداقل 270 رای الکترال را به دست آورد. در زیر وضعیت آرای ۲ کاندیدا بر مبنای الکترال کالجها و تغییرات آن در روز جمعه (بدون در نظر گرفتن تاثیر مناظره) نسبت به آخرین وضعیت ثبت شده آمده است.
لازم به توضیح است با توجه به برگزاری مناظره در بامداد جمعه (شامگاه پنجشنبه به وقت آمریکا) نتایج دقیق نظرسنجیها در روزهای بعد مشخص خواهد شد.
ارسال به دوستان
با وجود پیشنهاد وسوسهانگیز قطریها بشار رسن در پرسپولیس ماند
تعصب بدون مرز
مهدی طاهرخانی*: درست در روزی که محمد نادری، بازیکنی که توسط تراکتور به فوتبال ایران معرفی شد و با پرسپولیس به تیمملی و بالاترین سطح ممکن فوتبال ایران رسید، به استقلال پیوست، بشار رسن بازیکن عراقی قرمزها اعلام کرد دست کم تا نیمفصل در پرسپولیس میماند تا همراه این تیم در فینال لیگ قهرمانان آسیا حاضر باشد.
کنار هم قرار دادن این ۲ خبر و همچنین گریز شبانه و عجیب شجاع خلیلزاده به قطر چه چیزی را به ذهن هوادار پرسپولیس متبادر میکند؟ بشار رسن نه ایرانی است که عنوان کند از همان کودکی شیفته پرسپولیس بوده و نه تا به حال ادای باتعصبها را در زمین درآورده است. این بازیکن عراقی که امسال چهارمین سال حضورش را در ایران سپری میکند بارها به واسطه بدقولی مدیران پرسپولیس در پرداخت مطالباتش، فرصت فسخ پیدا کرد و همین سال پیش ۲ پیشنهاد بسیار خوب با ارقام بالاتر از دیگر تیمهای ایرانی در جیب داشت اما ماند، چون برای هدفی که ترسیم کرده بود، پرسپولیس را مناسبتر از باقی تیمها میدید.
متاسفانه آنچه این روزها به واسطه حضور گسترده هواداران کمسن و سال در شبکههای اجتماعی باب شده، خیلیها تصور میکنند تعصب یعنی تظاهر به دوست داشتن یک تیم بعد از گلزنی یا درگیری پرتعداد با بازیکنان حریف و داور. بازیکنی که بنا به هر دلیلی روی رفتار خودش احاطه ندارد و زود از کوره در میرود، این رفتار ناپسند را به حساب تعصب بیش از حد روی تیمش میگذارد و هوادار کمسن و سال هم با گرفتن آدرس غلط، مسیر را تا انتها اشتباه میرود. از این رو بازیکنان ما برای اینکه تعداد فالوئرهای خود در شبکههای اجتماعی را بالاتر ببرند یا روی سکوها بیشتر تشویق شوند متاسفانه اجرای سناریوی تظاهر به تعصب را خوب یاد گرفتهاند. اما تعصب واقعی چیست و چه زمانی باید ثابت شود؟
* زمان اصلی تعصبسنجی
اینکه بازیکنی در طول یک فصل بازیهای خوبی را ارائه کند و از بهترینهای تیمش باشد بدون شک روی محبوبیتش موثر است که هم قیمت خودش بالاتر میرود و هم هواخواهان بیشتری را پیدا میکند. اما آزمون اصلی در فصل نقل و انتقالات شکل میگیرد؛ جایی که تعصب و عرق به تیم سابق را براحتی میشود روی ترازوی واقعیت سنجید.
شاید عنوان شود بشار رسن ماند چون بتازگی با باشگاه پرسپولیس قرارداد امضا کرده بود؛ بله! این درست است اما آیا دیگرانی که رفتند با باشگاه قرمزها قرارداد نداشتند؟ چطور خلیلزاده که تا پایان سال 1401 قرارداد رسمی با پرسپولیس داشت موفق شد یکطرفه آن را فسخ کند و شبانه به الریان قطر بپیوندد؟ براستی برای مدیر برنامههای بشار رسن استفاده از این حربه کار سختی بود؟ طبق آنچه یکی از مدیران سابق پرسپولیس عنوان کرده است، رسن پیش از این بارها میتوانست از بند جدایی استفاده کند و از قضا چند پیشنهاد خوب داخلی هم داشت اما ماند و جنگید و یکی از ستارههای اصلی پرسپولیس در صعود به فینال لیگ قهرمانان آسیا بود. همین نمایش درخشان باعث شد باشگاه افسی قطر پیشنهاد چشمگیر سالی یک و نیم میلیون یورو را به او بدهد. با این وجود رسن سراغ بند جدایی و استفاده از حربههایی که امثال شجاع و دیگران استفاده کردند، نرفت. او طبق توافق در پرسپولیس ماندنی شد تا 29 آذر در مهمترین بازی تاریخ این باشگاه یعنی فینال لیگ قهرمانان حضور داشته باشد. با توجه به محرومیت 6 ماهه عیسی آلکثیر و محرومیت به واسطه دریافت کارتهای قرمز و زرد توسط پهلوان و امیری و همچنین جدا شدن شوکآور شجاع خلیلزاده، پرسپولیس تا اینجا 4 بازیکن اصلیاش را در فینال در اختیار نخواهد داشت و اگر حالا رسن هم قرار بود همانند بازیکنان ایرانی جدا شود آن وقت تعداد غایبها به عدد 5 میرسید؛ نزدیک به 50 درصد ترکیب اصلی تیمی که موفق شد در دوحه پا به فینال بگذارد. از این رو ماندن بشار کمک بسیار زیادی به گلمحمدی در روز فینال خواهد کرد. از طرفی عنوان شده که اگر قرار باشد در نیمفصل او با توافق باشگاه پرسپولیس روانه قطر شود، آن وقت مبلغی بین 400 تا 600 هزار یورو به عنوان پول رضایتنامه پرداخت میکند.
* تعصب یعنی سودرسانی به تیم
خب! مجددا به آنچه بشار برای پرسپولیس کرد نگاه کنید؛ او با وجود اینکه میتوانست همانند بازیکنان مثلا با تعصب ایرانی با آویزان شدن به بندهای جداسازی و بدون اینکه ریالی به باشگاه بدهد، برود اما قبول کرد دستکم تا نیمفصل لیگ بیستم و همچنین فینال لیگ قهرمانان آسیا بماند و حتی در صورت رفتن مبلغ قابل توجهی سود خالص به جیب باشگاهش روانه کند.
این تعریف تعصب و سودرسانی خالص است؛ آنچه رسانه رسمی و حرفهای وظیفه دارد آن را در ویترین خود عرضه کند تا مقابل جریان مسموم «هوادارسازیها»ی اینستاگرامی، آدرس درست را به هواداران کمسن و سال بدهد.
حالا هوادار دهه هشتادی پرسپولیس تکههای پازل را کنار هم قرار میدهد؛ به یاد میآورد در طول لیگ گذشته در روزهایی که شجاع خلیلزاده استوری در آسانسور میگذاشت و میگفت من تا آخرش کنار شما میمانم و آنقدر نمیروم تا شما من را بیرون کنید، در روزهایی که همین بازیکن در زمین با داد و فریادهای عجیبش بر سر داور و بازیکنان حریف، قصد قرائت جدیدی از تعصب را به هوادار داشت، همین بشار رسن بدون شوآف و نمایش تصنعی کارش را پیش میبرد تا رسیدیم به روز تعصبسنجی حقیقی.
چه اتفاقی رخ داد؟ هوادار دهه هشتادی پرسپولیس حالا یک درس بسیار بزرگ را آموخته است. آنها حالا میدانند آنچه در شبکه اجتماعی عرضه میشود مجازیتر از آن است که مابهازایش در جهان واقعی یافت شود. او رفتار شجاع خلیلزاده و محمد نادری را در یک کفه ترازو و آنچه بشار انجام داد را در دیگر کفه میگذارد و عیارسنجی میکند. درس گرانبها و تلخی برای هواداران کمسن و سال قرمزدوست بود. اما حالا میدانند لوگو بوسیدن و تظاهر به ماندن تا روزی که بیرونم کنند، همه و همه برای گرفتن لایک و فالوئر در فضای مجازی است. البته در فضای واقعی هم میشود دیگر میوههای این تظاهر را براحتی رویت کرد. مثلا توجه کنید در یک بازی خانگی که هواداران پرسپولیس حاضر بودند (قبل از محدودیتهای کرونایی) بازیکنی مثل خلیلزاده در طول 90 دقیقه چند بار تشویق میشد و مثلا بشار عراقی چند بار؟ شاید در نگاه نخست این دقایق تشویق برای خیلیها بیاهمیت باشد اما ثانیه به ثانیهاش بین فوتبالیستها مایه فخر و مباهات است.
* درس آبانماه
روزهای ابتدایی آبان 99، دو درس تلخ اما عبرتآموز برای هواداران پرسپولیس داشت. در آخرین ساعات روز اول آبان ناگهان خبر امضای قرارداد رسمی شجاع خلیلزاده با الریان مخابره شد و جمعه دوم آبان، محمد نادری همان بازیکن ساکت و دوستداشتنیشان ناگهان مستقیم به باشگاه رقیب رفت! اینکه پسر آرام و سر به زیر، ناگهان تبدیل به یاغی جدید فوتبال ایران شود یعنی خیلی وقت است تعصب به باشگاه در ایران جای خودش را به رقم قرارداد داده است. البته در همین تاریخ دوم آبان یک خبر خوب هم برای قرمزها مخابره شد و آن ماندن بشار رسن دستکم تا نیمفصل لیگ بیستم در پرسپولیس بود. حالا باید به هوادار کمسن و سال بگوییم و یادآور شویم که تعصب به باشگاه و برخورد حرفهای با قرارداد لزوما ربطی به ایرانی بودن ندارد؛ یک عراقی که هرگز ادعای تعصب و شلوغبازی نکرده، هم با ماندنش به قرمزها کمک کرد و هم اینکه اگر بعد از فینال لیگ قهرمانان آسیا جدا شود مبلغی را که در طول 2 سال اخیر در پرسپولیس گرفته بود به عنوان رضایتنامه به خزانه باشگاه عودت میدهد.
این تعریف جدید و مدرن تعصب است. پس دیگر فریب هیچ شلوغبازی و لوگو بوسی و استوریهای بیمایه را نخورید و صدالبته یادتان باشد آزمون اصلی تعصبسنجی زمانش همین فصل نقل و انتقالات است. باقی را فراموش کنید و به یاد داشته باشید آنکه کنترل خودش را ندارد و با سر و صورت به سمت داور و حریف یورش میبرد به وقتش همین کار را با باشگاه خودی و هوادار میکند. نام آن تعصب نیست؛ آنها کنترلی روی اعصاب خود ندارند و شاید به همین دلیل بود که کیروش سالها این دست بازیکنان را به اردوی تیم ملی هم فرانخواند چون عقیده داشت این شلوغبازیها دودش به چشم تیم خودی خواهد رفت.
*دبیر گروه ورزشی
ارسال به دوستان
پرونده ویژه؛ بررسی مواضع کشورهای عربی در قبال رژیم صهیونیستی از ۱۹۴۸ تا ۲۰۲۰
تبارشناسی سازش
امیررضا مقومی*: پس از ۲۶ سال، امارات عربی متحده ۱۳ آگوست ۲۰۲۰/ 23 مرداد 99، به عنوان نخستین کشور عربی حاشیه خلیجفارس و سومین کشور عربی- پس از مصر (۱۹۷۸) و اردن (۱۹۹۴)- روابط پنهان خود را با رژیم صهیونیستی علنی کرد. یک ماه پس از ابوظبی، منامه نیز توافق عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی را امضا و روابط دیرینه خود را با تلآویو آشکار کرد. با این حال به نظر میرسد این دومینوی عادیسازی، کشورهای عمان، سودان و دیگر دولتهای عربی را دربرگیرد و به گفته «توماس فریدمن» ستوننویس نیویورکتایمز، یک زلزله ژئوپلیتیک، غرب آسیا را به لرزه درآورد و منطقه را بیش از پیش در دریایی از آنارشی غرق کند. در این نوشته برآنیم روابط عربی- صهیونیستی را در طول نزدیک به 7 دهه مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم و با دیدی تحلیلی دلایل تغییر مواضع کشورهای عربی نسبت به اسرائیل را بیان کنیم.
از مناقشه اعراب با رژیم صهیونیستی میتوان به عنوان ریشهدارترین و پیچیدهترین مناقشه بینالمللی یاد کرد؛ مناقشهای که از زمان مهاجرت گسترده یهودیان در ۱۸۸۲ میلادی به بیتالمقدس آغاز شد و بعد از گذشت بیش از یک قرن ادامه یافته است. با فروپاشی امپراتوری 600ساله عثمانی و به دنبال آن تاسیس رژیم صهیونیستی، بحران منطقهای خاورمیانه به اوج خود رسید و مناقشه عربی-اسرائیلی به قلب مناقشات خاورمیانه تبدیل شد. با این حال کشورهای عربی خاورمیانه در طول چندین دهه مناقشه فلسطینی- صهیونیستی، موضع یکسانی در قبال مساله فلسطین نداشتهاند. آنها در واکنش به رخدادهای منطقهای و فرامنطقهای راهبردهای گوناگونی اتخاذ کردند؛ در بعد بینالمللی تحولاتی همچون شکلگیری جنگ سرد بین شوروی و ایالات متحده و افول شوروی و فروپاشی آن و در نهایت تحولات پسا 11 سپتامبر و در بعد منطقهای نیز تحولاتی همچون شکلگیری ناسیونالیسم عربی، وقوع انقلاب اسلامی ایران، شکلگیری بیداری اسلامی در ۲۰۱۱ و در نهایت توافق هستهای سال ۲۰۱۵ موسوم به برجام، باعث شده دولتهای عربی راهبردهای گوناگونی از خود نشان دهند. به طور کلی مواضع کشورهای عربی در قبال مناقشه فلسطین و رژیم صهیونیستی را میتوان از زمان تاسیس دولت یهود، به 4 دوره زمانی تقسیم کرد: ۱- مقابله نظامی با رژیم صهیونیستی و حمایت کامل از آرمان فلسطین و آزادسازی آن ( از ۱۹۴۸ تا ۱۹۷۸) ۲- پذیرش رژیم صهیونیستی به عنوان واقعیتی در منطقه و آغاز ارتباط اعراب با اسرائیل، در کنار حمایت از تشکیل کشور کوچک فلسطینی (از ۱۹۷۸ تا ۲۰۱۱) ۳- همگرایی بیش از پیش اعراب و رژیم صهیونیستی و ایجاد روابط غیررسمی (دفاکتو) با تلآویو (از ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۰) ۴- شکلگیری دومینویی از علنیسازی روابط اعراب با رژیم صهیونیستی و شناسایی اسرائیل به صورت رسمی (دوژور) (از ۲۰۲۰ به این سو)
دوره نخست: کشمکش اعراب با رژیم صهیونیستی به پیش از تاسیس این رژیم بازمیگردد. دورانی که صهیونیستها با حمایت انگلیس و در خلال جنگ اول جهانی توانستند به قلب خاورمیانه رخنه کنند و ادعای شکلگیری کشوری به نام اسرائیل را مطرح کنند. با این حال نخستین تنش تمامعیار عربی- اسرائیلی، یک روز بعد از زمان تاسیس رژیم صهیونیستی در ۱۴ مه ۱۹۴۸ آغاز شد. اعراب که در آن دوره تحت ایدئولوژی ناسیونالیسم عربی جمال عبدالناصر (رئیسجمهور مصر) قرار داشتند، خواهان آزادسازی کامل فلسطین بودند؛ به گونهای که اعراب نه تنها به ۴۲ درصد زمینی که سازمان ملل متحد برای فلسطین معین کرده بود، قانع نبودند، بلکه درصدد بودند تمام سرزمینهای اشغالی را در اختیار فلسطینیان بومی که در آن زمان ۷۵ درصد جمعیت فلسطین را تشکیل میدادند1 قرار دهند. در طول این ۳ دهه، کشورهای عربی خاورمیانه سعی کردند با رویکردهای گوناگون، فلسطین را از چنگ رژیم صهیونیستی در آورند؛ اعراب در وهله اول تلاش کردند با توسل به جنگ، مانع از تشکیل کشور یهودی شوند و از این رو جنگ ۱۹۴۸ را تدارک دیدند. به رغم تلاش اعراب، جنگ ۱۹۴۸ که بعد از اعلام تاسیس رژیم صهیونیستی به وقوع پیوست، با شکست ارتش عربی به پایان رسید. لذا جنگ ۱۹۴۸ عدم یکپارچگی اعراب و وجود تعارض منافع بین کشورهای عربی را بیش از پیش نمایان کرد و زمینههای شکست اعراب در سال ۱۹۶۷ (جنگ 6 روزه) و ۱۹۷۳ (جنگ رمضان یا یوم کیپور) را نیز فراهم کرد. در این بین مصر در سال ۱۹۵۶ بر سر کانال سوئز وارد جنگ با کشورهای اسرائیل، انگلیس و فرانسه شد و توانست با وجود خسارتهای فراوان، منافع مصر را تامین کند و رویکرد پانعربیسم را قوت بخشد. بنابراین به طور کلی جنگهای عربی- صهیونیستی که با هدف آزادسازی فلسطین از چنگال صهیونیستها طرحریزی شده بود، با شکست اعراب و افزایش قدرت رژیم صهیونیستی خاتمه یافت. علاوه بر جنگ، اعراب سعی کردند با استفاده از قدرت نفتی خود، رژیم صهیونیستی و متحدانش را تحت فشار قرار دهند تا از این طریق بتوانند به خواستههای خود که آزادسازی اراضی اشغالی بود نائل آیند. متعاقب تحریم نفتی اعراب که حین جنگ ۱۹۷۳ اعمال شد، قیمت هر بشکه نفت از ۳ دلار به ۱۲ دلار رسید. 2 این اقدام اعراب که به شوک نفتی اول معروف شد، تاثیر بسیاری بر سیاست بینالملل و اقتصاد جهانی گذاشت که در نهایت به نفع اعراب تمام شد و رژیم صهیونیستی را مجاب کرد از اقدامات توسعهطلبانه خود عقبنشینی کند.
اعراب علاوه بر توسل به جنگ و استفاده ابزاری از نفت، سعی کردند با تاسیس سازمان کنفرانس اسلامی و تلاشهای دیپلماتیک، موضوع فلسطین را در سطح بینالمللی پیگیری کنند تا از این طریق بتوانند بر اهداف خود که همان تشکیل کشور فلسطین و اعلام نامشروع بودن رژیم صهیونیستی بود، تاکید کنند. از این باب کشورهای عربی- اسلامی در سال ۱۹۶۹، بعد از آتش زدن مسجدالاقصی که توسط یک یهودی تندرو انجام شد، سازمان کنفرانس اسلامی (OIC) را پایهگذاری کردند. این سازمان که به ابتکار عربستان سعودی پایهگذاری شد، یکی از اهدافش پشتیبانی از مبارزه ملت فلسطین و کمک به این ملت در جهت بازپس گرفتن حقوق خود و آزاد کردن سرزمین فلسطین بوده است.3 از سوی دیگر کشورهای عربی در قبال طرحهای صلح خاورمیانه همچون طرح راجرز (۱۹۶۹) و کنفرانس بینالمللی ژنو (۱۹۷۳) مواضعی در حمایت از آرمان فلسطین و تاکید بر خواستههای مردم فلسطین گرفتند. بهرغم این تلاشها، از یک سو عدم انسجام اعراب و تعارض منافع بین کشورهای عربی و از سوی دیگر حمایت کشورهای غربی از رژیم صهیونیستی موجب شد اعراب نتوانند به هدف خود برسند و اراضی اشغالی را آزاد کنند. با این حال در طول این سه دهه، میزان و شدت حمایت کشورهای عربی از آرمان فلسطین متفاوت بود؛ کشورهای مصر، سوریه و عراق (در برهههایی از زمان) در حلقه اول حمایت از آرمان فلسطین قرار داشتند و حمایتهای همهجانبهای از فلسطینیها به عمل میآوردند و در حلقه دوم کشورهایی همچون عربستان سعودی قرار داشتند که حمایتهای خود را به مساعدتهای مالی و دیپلماتیک محدود میکردند. علاوه بر این کشورهای تازهتاسیس عربی همچون بحرین (۱۹۷۱) و امارات (۱۹۷۱) نیز به دور از این مناقشات، سعی در حفظ بنیانهای پادشاهی خود داشتند و از این رو وارد کشمکشهای عربی- صهیونیستی نمیشدند.
دوره دوم: شکستهای پیاپی اعراب از رژیم صهیونیستی و مرگ جمال عبدالناصر به عنوان نماد مبارزه با رژیم صهیونیستی، اعراب را به سمت به رسمیت شناختن وضع موجود در فلسطین اشغالی سوق داد. امضای قرارداد کمپ دیوید در سال ۱۹۷۸ بین انور سادات (رئیسجمهور مصر) و مناخیم بگین (نخستوزیر اسرائیل)، آغازی بر پایان دشمنی اعراب با رژیم صهیونیستی بود. این سخن «هنری کسینجر» که «اعراب نمیتوانند بدون مصر بجنگند»4 نشان از نقش مهم مصر در مناقشه عربی- صهیونیستی بود که با توافق کمپ دیوید خنثی شد. با این توافق، مصر که بزرگترین همسایه اسرائیل محسوب میشد، از لیست دشمنان بالقوه رژیم صهیونیستی خارج و تابوی مصالحه با رژیم صهیونیستی در بین اعراب شکسته شد. افزون بر پیمان مصر با اسرائیل، توافق اسلو (۱۹۹۳) بین سازمان آزادیبخش فلسطین و رژیم صهیونیستی و توافق وادی عربه (۱۹۹۴) بین اسرائیل و اردن، دروازههای عادیسازی را بیش از گذشته به روی کشورهای عربی باز و زمینههای شکلگیری رابطه غیررسمی اعراب با اسرائیل را فراهم کرد. این در حالی است که اسرائیل به دلیل بافت مصنوعی و تحمیلی خود همواره با معضلات و تنگناهای امنیتی بسیاری مواجهه بوده و همواره دنبال کسب مشروعیت در خاورمیانه عربی-اسلامی است که با توافقات شکل گرفته تا حدودی توانست به این هدف خود نائل آید و خیالش از مرزهای جنوبی و شرقی آسوده باشد.
در این دوره، رخدادهای گوناگون منطقهای همچون پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹/ 1357، و تحولات فرامنطقهای همچون فروپاشی شوروی و شکلگیری نظام هژمونیک آمریکایی در سال ۱۹۹۱ و وقوع حادثه 11 سپتامبر 2001 و حمله آمریکا به خاورمیانه (افغانستان و عراق) دست به دست هم داد تا کشورهای عربی خاورمیانه با سرعت بیشتری به سمت غرب حرکت کنند. انقلاب اسلامی ایران که «میشل فوکو» آن را نخستین انقلاب پستمدرن جهان نامید، برآمده از آرای مردمی بود و موجب تشکیل نظام سیاسی متفاوت با نظام پادشاهی- قبیلهای اعراب شد. انقلاب ۱۹۷۹ ایران که در دل خود مفاهیم مقاومت، استکبارستیزی و مردمسالاری دینی را به همراه داشت، گفتمان جدیدی را تحت عنوان مقاومت ایجاد کرد که در تقابل با گفتمانهای دیکتاتوری و پادشاهی عربی بود.
شیخنشینهای عرب که وجود حکومت دموکراتیک در غرب آسیا را به ضرر خود میدانستند، سعی کردند با نزدیک شدن به غرب، توازن قدرت را در مقابل ایران حفظ کنند؛ دولتهای عربی خاورمیانه برای اینکه بتوانند اتحاد خود با واشنگتن را استحکام ببخشند باید از موضعگیری علیه رژیم صهیونیستی پرهیز و به مرور خود را به رژیم صهیونیستی نزدیک میکردند. علاوه بر انقلاب اسلامی ایران، فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی، عامل بسیار مهم دیگری بود که اعراب را به سمت پذیرفتن رژیم صهیونیستی به عنوان واقعیتی در منطقه هدایت و زمینههای آشتی عربی- صهیونیستی را ایجاد کرد. با فروپاشی شوروی، بعضی کشورهای عربی خاورمیانه، حامی سیاسی و تسلیحاتی خود را در مقابل غرب از دست دادند؛ به گونهای که «رابرت ایندیک» سفیر آمریکا در رژیم صهیونیستی، فروپاشی شوروی را برداشته شدن مهمترین و عمدهترین مـانع در برقـراری رابطه بین اعراب و اسرائیل تلقـی کرد. 5 در نهایت تحولات پسا 11 سپتامبر که حمله آمریکا به خاورمیانه را در برداشت، توازن قدرت را به نفع رژیم صهیونیستی سنگینتر کرد و اعراب را بیش از گذشته به دامان محور غربی- عبری حرکت داد. بنابراین اعراب بعد از 11 سپتامبر ۲۰۰۱ رویکرد محافظهکارانه خود را به دلیل هراس از واشنگتن تشدید کردند و روند عادیسازی با رژیم صهیونیستی را سرعت بخشیدند.
از این رو اعراب نه تنها در بین سالهای ۱۹۷۸ تا ۲۰۱۱ شروع به مذاکرات رودررو با طرف صهیونیستی کردند، بلکه طرحهای صلحی نظیر طرح صلح فهد در ۱۹۸۰ و طرح اتحادیه عرب در ۲۰۰۲ و ۲۰۰۷ را ارائه دادند. کشورهای عربی طبق این طرحها، رژیم صهیونیستی را به رسمیت میشناختند و به حداقل حقوق فلسطینیها رضایت میدادند؛ به رغم کوتاه آمدن اعراب از مواضع اصلی خود، رژیم صهیونیستی هیچ زمانی این طرحها را مورد پذیرش قرار نداد و خواهان امتیازات دیگری از جانب اعراب شد. بنابراین در این دوره اعراب با انعقاد پیمانهای کمپ دیوید، اسلو و وادی عربه، نه تنها قبح مذاکره با دشمن صهیونیستی را در بین اعراب ریختند، بلکه حتی همانند کشورهای بحرین و امارات وارد مبادلات بازرگانی، فرهنگی و امنیتی با تلآویو شدند؛ به طور مثال بعد از قرارداد اسلو، وزیر محیطزیست اسرائیل به بحرین سفر کرد و سلمان بنحمد آلخلیفه، ولیعهد بحرین نیز با شیمون پرز، رئیسجمهور سابق اسرائیل در سال ۲۰۰۰ دیدار کرد و در سال ۲۰۰۹ نیز شیمون پرز و تسیپی لیونی، وزیر خارجه سابق اسرائیل با پادشاه بحرین در نیویورک ملاقات کردند. روابط طرفین تنها به روابط سیاسی منحصر نشد و بحرین سال ۲۰۰۵ ممنوعیت واردات کالاهای اسرائیلی را لغو کرد و امتیاز بزرگی به اسرائیل مبذول داشت.۶ امارات عربی متحده نیز همچون بحرین رابطه پنهانی خود را با رژیم صهیونیستی پس از اسلو پیگیری و در سال ۲۰۰۸، ابوظبی قراردادی با یک شرکت سوئیسی متعلق به «ماتی کوچاوی» تاجر اسرائیلی، برای خرید تجهیزات نظارت برای داراییهای مهم امارات مانند میادین نفتی و سایر سایتهای استراتژیک امضا کرد. ۷
کشورهای عربی در طول این دوره و در پی سیاست عادیسازی، نه تنها از گروههای سازشگر فلسطینی همچون سازمان آزادیبخش فلسطین و سازمان فتح حمایت به عمل میآوردند، بلکه آنها را برای رسیدن به توافقی جامع با رژیم صهیونیستی تحت فشار قرار میدادند تا از این طریق بتوانند مشروعیت لازم را برای ایجاد ارتباط با تلآویو فراهم کنند. در این دوران اعراب از گروههایی که راهبرد مقاومت در مقابل اسرائیل را در پیش گرفته بودند، انتقاد میکردند و در جهت ناکامی آنها با رژیم صهیونیستی همکاری به عمل میآوردند به طوری که کشورهای عربی در پی حمله رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان در سال ۲۰۰۶ میلادی که به جنگ ۳۳ روزه معروف شد، در اقدامی نادر، حزبالله لبنان را مورد انتقاد قرار دادند. در این باره عربستان سعودی با حمایت اردن، مصر، تشکیلات خودگردان فلسطین و چندین کشور حاشیه خلیجفارس، نه تنها حزبالله را به دلیل «اقدامات غیرمنتظره، نامناسب و غیرمسؤولانه» محکوم کرد،۸ بلکه به گفته «عاموس یادلین» رئیس اطلاعات ارتش رژیم صهیونیستی بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹، سعودی در طول جنگ ۳۳ روزه از رژیم صهیونیستی حمایت اطلاعاتی به عمل میآورد. ۹ وزیر وقت خارجه عربستان، شاهزاده سعود الفیصل در این باره گفت: «این اقدامات [مقاومت حزبالله] کل منطقه را به سالها قبل بازمیگرداند و ما نمیتوانیم آن را بسادگی قبول کنیم». 10
از سوی دیگر کشورهای عربی خاورمیانه در طول جنگ ۲۲روزه که در دسامبر ۲۰۰۸ بین رژیم صهیونیستی و گروههای مقاومت فلسطینی در نواز غزه رخ داد و موجب شهادت بیش از هزار و 400 نفر شد، نه تنها از گروههای فلسطینی حمایت نظامی یا اقتصادی به عمل نیاوردند، بلکه مصر، عربستان سعودی، تونس و نیمی از کشورهای عربی دیگر، به بهانه جلوگیری از تنش بین دولتهای عربی، از برگزاری نشست فوقالعاده اتحادیه عرب در دوحه سر باز زدند. از سوی دیگر کشور مصر در یک اقدام بیسابقه شروع به همدردی با رژیم صهیونیستی کرد و مرزهای خود را بر روی مردم نوار غزه بست و نوار غزه را تحریم کرد به طوری که این اقدام قاهره اعتراضات بیسابقهای را علیه مصر ایجاد کرد. 11
دوره سوم: با شروع سال ۲۰۱۱ میلادی، ارتباط بین اعراب و اسرائیل شکل دیگری به خود گرفت. وقوع بیداری اسلامی، اشتراک منافعی بین کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی ایجاد کرد که موجب نزدیکی بیش از پیش طرفین شد. اواخر سال ۲۰۱۰ میلادی، خودسوزی «محمد بوعزیزی» دومینویی از انقلابهای عربی را آغاز کرد که به بیداری سوم عربی12 شهرت یافت؛ دومینویی که با سقوط زینالعابدین بنعلی، دیکتاتور تونس شروع شد و در ژانویه ۲۰۱۱ به میدان التحریر قاهره رسید و حسنی مبارک را از اریکه قدرت به زیر کشاند. بیداری سوم عربی صرفا به کشورهای شمال آفریقا محدود نشد، بلکه اعتراضاتی را در کشورهای غرب آسیا همچون عربستان سعودی، بحرین، سوریه و دیگر کشورهای عربی به وجود آورد. سقوط بنعلی، مبارک و علی عبدالله صالح، زنگ هشدار را در دیگر کشورهای عربی خاورمیانه به صدا در آورد. این کشورها که روند دموکراتیزه شدن را به ضرر حکومتهای پادشاهی و دیکتاتوری خود میدانستند، در تلاش بودند با کمک قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای بر مشکلاتشان فائق آیند. علاوه بر دولتهای عربی، رژیم صهیونیستی نیز انقلابهای سال ۲۰۱۱ را تهدیدی علیه امنیت ملی خود قلمداد میکرد، چرا که خیزشهای مردمی سال ۲۰۱۱ جهان عرب، نظم موجود و واقعیتهای استراتژیک منطقه را تغییر داد و ترتیبات سیاسی و امنیتی نوینی خلق کرد که در تضاد با امنیت کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی بود به طوری که «آویگدور لیبرمن» وزیر وقت خارجه رژیم صهیونیستی، بزرگترین تهدید اسرائیل را موفقیت انقلاب مصر و دموکراسی در آن کشور میدانست. ۱۳ بنابراین تحولات سال ۲۰۱۱، کشورهای عربی خاورمیانه و رژیم صهیونیستی را بیش از پیش به یکدیگر نزدیک کرد. تلآویو که حیات دولتهای عربی محافظهکار را به نفع خود میدانست، از سقوط متحدان خود هراسان بود و از سوی دیگر نیز کشورهای عربی خاورمیانه، ترس از نفوذ فزاینده ایران و محور مقاومت را بهانهای قرار داده بودند که به آمریکا و رژیم صهیونیستی نزدیکتر شوند و به یک همگرایی نسبی برسند؛ این همگرایی عربی-صهیونیستی را میتوان در بحران سوریه و اذعان بر ساقط کردن بشار اسد مشاهده کرد. عامل دیگر افزایش روابط بین رژیم صهیونیستی و دولتهای عربی خاورمیانه، نارضایتی دوجانبه اسرائیل و اعراب از سیاستهای باراک اوباما، رئیسجمهور سابق آمریکا درباره ایران و منطقه خاورمیانه بود. آمریکا که از وقوع انقلابهای عربی در مصر و تونس حمایت به عمل آورد، خشم اعراب و اسرائیل را برانگیخت. افزون بر این، با امضای توافق هستهای ایران و کشورهای 1+5 این خشم دوجانبه ابعاد بیشتری به خود گرفت به طوری که به اعتقاد بعضی کارشناسان، توافق هستهای سال ۲۰۱۵ میلادی به تشکیل ائتلاف غیررسمی اسرائیل و کشورهای محافظهکار عربی منجر شد و در نتیجه دولتهای محافظهکار عربی برای جلوگیری از به قدرت رسیدن اخوانالمسلمین یا احزاب سیاسی متمایل به ایران درصدد جلب نظر غرب و عادیسازی روابط با اسرائیل حرکت کردند.
در این میان میتوان ادعا کرد پیروزی دونالد ترامپ، نقطه عطفی در جریان عادیسازی روابط عربی- صهیونیستی بود. با پیروزی ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶ میلادی روند عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل سرعت بیشتری به خود گرفت. از این زمان به بعد تمایل رهبران کشورهای عربی برای عادیسازی روابطشان با تلآویو عیان و با استقبال نتانیاهو، این اشتیاق دوسویه شد. سفر نتانیاهو به عمان در سال ۲۰۱۸ را میتوان گامی مهم برای آشکار شدن روابط رژیم صهیونیستی و اعراب دانست. از سوی دیگر با روی کار آمدن ولیعهد جوان عربستان، محمد بنسلمان در سال ۲۰۱۷ میلادی، روابط اعراب و اسرائیل رشد بیشتری به خود گرفت. علاوه بر این با کودتای ۲۰۱۳ مصر و روی کار آمدن الفتاح السیسی، قاهره همچون گذشته در کنار رژیم صهیونیستی قرار گرفت و وفاداری خود را همچون گذشته به رژیم صهیونیستی ثابت کرد.
در این دوره امارات عربی متحده همانند بسیاری از کشورهای عربی، روابط خود را با اسرائیل گسترش داد به طوری که توانست در بعد امنیتی، فناوری پیشرفته هک تلفنهای همراه را آگوست ۲۰۱۸ از گروه NSO رژیم صهیونیستی خریداری کند و در بعد نظامی نیز امارات و سعودی بسیاری از تمرینات مشترک نظامی را در کنار اسرائیل برگزار کردند؛ از جمله میتوان به تمرینات نظامی «پرچم سرخ» که یک تمرین هوایی پیشرفته تحت نظارت نیروی هوایی ایالات متحده بود، اشاره کرد. علاوه بر این مارس ۲۰۱۷ و آوریل ۲۰۱۹، نیروی هوایی امارات در تمرینات نظامی موسوم به Iniohos در یونان، جایی که اسرائیل نیز در آنجا حضور داشت، شرکت کرد. علاوه بر سطح نظامی و امنیتی، در سطح دیپلماسی، فرهنگی و ورزشی نیز روابط بین اسرائیل و امارات برقرار بوده است. اکتبر ۲۰۱۸ وزیر فرهنگ و ورزش اسرائیل، میری ریگف برای بازدید عمومی از ابوظبی دیدار کرد و در همان زمان ایوب کارا، وزیر ارتباطات، در کنفرانس حقوقی اتحادیه بینالمللی مخابرات (ITU) که در دوبی برگزار شد، به امارات سفر کرد. افزون بر این وزیر اطلاعات و خارجه اسرائیل، اسرائیل کاتز ژوئیه ۲۰۱۹ برای شرکت در یک کنفرانس زیستمحیطی که توسط سازمان ملل متحد برگزار شد، به ابوظبی رفت و همچنین هیأتی از وزارت دادگستری اسرائیل به سرپرستی معاون دادستان کل، دینا زیلبر، برای شرکت در یک کنفرانس بینالمللی ضدفساد در دسامبر ۲۰۱۹ از ابوظبی بازدید کرد. 14
بحرین نیز همچون امارات در این دوره زمانی روابط خود را با رژیم صهیونیستی گستردهتر کرد به طوری که با رونق یافتن تجارت الماس اسرائیلی، تجار یهودی سال ۲۰۱۳ از سوی دولت بحرین دعوتنامهای برای دیدار از بحرین دریافت کردند. در بعد نظامی- امنیتی نیز کانال اسکاینیوز آمریکا سال ۲۰۱۵ از مذاکرات بحرین برای خرید سامانه «گنبد آهنین» اسرائیل خبر داد. علاوه بر این بحرین، پس از اعلام قدس به عنوان پایتخت اسرائیل از سوی ترامپ، میزبان نشست موسوم به «صلح برای رفاه» در ژوئن ۲۰۱۹ (به منظور جذب سرمایهگذاری در مناطق فلسطینی بر اساس طرح «معامله قرن» دونالد ترامپ) بود و دیدار علنی وزیر خارجه بحرین با همتای اسرائیلی خود در حاشیه کفرانس ادیان در واشنگتن در سال ۲۰۱۹ را نیز میتوان نمونه دیگری برای رابطه علنی بین بحرین و اسرائیل دانست.15
روابط نزدیک بحرین با اسرائیل در حالی است که منامه سالهاست تحت تاثیر سیاستهای عربستان سعودی قرار دارد و عمدتا اقداماتش را با هدایت ریاض انجام میدهد. از این رو میتوان نتیجه گرفت عربستان سعودی بنا به شرایط داخلی و ادعای رهبری جهان اسلام نمیتواند به طور علنی وارد رابطه با اسرائیل شود اما کشورهای تابع خود را به این سمت میکشاند که عادیسازی عربی- صهیونیستی را به پیش ببرد تا زمینههای لازم برای عادیسازی سعودی- صهیونیستی نیز فراهم شود. البته عربستان تحت ولیعهدی بنسلمان مقداری صریحتر شده است، به گونهای که محمد بنسلمان در گفتوگو با مجله تایم گفته بود: «اسرائیل و عربستان یک دشمن مشترک دارند و به نظر میرسد زمینههای بالقوه زیادی برای همکاری اقتصادی وجود دارد».16 بنابراین کشورهای عربی در طول این دوره سعی کردند در عمل با رژیم صهیونیستی ارتباط برقرار کنند و همکاریهای همهجانبهای با تلآویو داشته باشند و مقدمات پیمان رسمی و علنی را فراهم کنند.
دوره چهارم: این دوره را باید در ادامه دوره سوم در نظر گرفت. کشورهای عربی در دوره پیشین با فراهم کردن زمینههای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی سعی کردند گام نهایی را در علنیسازی روابط با تلآویو بردارند و با قربانی کردن فلسطین، منافع ملی خود را تامین کنند. در این میان امارات از جایگاه ویژهای برخوردار بود و از این رو توانست بعد از ۲۶ سال سومین چراغ عادیسازی روابط اعراب با اسرائیل را روشن کند و به نوعی نخستین دومینوی عادیسازی را به حرکت درآورد. امارات بنا به ویژگی جمعیتی و اقتصادی خود در بین کشورهای حاشیه خلیجفارس شرایط مساعدتری را برای برقراری روابط با رژیم صهیونیستی داشت. امارات سال ۲۰۱۸ پذیرای نزدیک به 10 میلیون جمعیت بود که فقط 20 درصد آن مردم بومی امارات بودند. به سخن دیگر امارات بر خلاف دیگر کشورهای منطقه از جمعیت قابل ملاحظه عربی و مسلمان برخوردار نیست که دغدغه اسلام و ناسیونالیسم عربی را داشته باشد و حکومت بنزاید را با مشکلات مشروعیتی مواجه کند. از سوی دیگر بر خلاف تقریبا همه کشورهای خاورمیانه، حاکمان امارات نسبت به خود و آینده خود اجماع تئوریک دارند، چرا که امارات کشوری است که پایه حکمرانی را تولید ثروت میداند و مسائل ایدئولوژیکی بسیار کمرنگ است.17 از این رو امارات نسبت به دیگر کشورها با خیال راحتتری سراغ عادیسازی روابط خود با اسرائیل رفت و رابطه چندین دهه خود را با تلآویو علنی کرد. در همین باره «بواز بیسموت» سردبیر روزنامه اسرائیل امروز و معتمد نتانیاهو، درباره توافقنامه سازش امارات با اسرائیل [موسوم به آبراهام] گفت: «امارات عربی متحده که قبلا ۲ دهه معشوقه اسرائیل بود، اکنون در ملأعام به همسر قانونی تلآویو تبدیل شده است».18
یک ماه پس از توافق موسوم به آبراهام، بحرین نیز به جرگه کشورهایی پیوست که رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناختند و روابط پنهان 20 ساله خود با اسرائیل را علنی کرد. به نظر میرسد همانگونه که شبکه ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی گزارش داده، لیست طولانی از کشورهای عربی در حال صف کشیدن برای عادیسازی روابط خود با اسرائیل هستند و باید منتظر ماند و دید کدامیک از کشورهای عربی با ذبح آرمان فلسطین، رژیم صهیونیستی را به رسمیت خواهند شناخت. بنابراین در دوران حاضر اعراب به دلیل شرایط شکننده داخلی و به بهانه ترس از محور مقاومت و محور اخوانی و در نهایت به دلیل کسب حمایت آمریکا بویژه شخص دونالد ترامپ، سعی میکنند روابط چند ساله خود با رژیم صهیونیستی را علنی کنند و رابطه خود را با این موجودیت از سطح دفاکتو به سطح دوژو ارتقا دهند.
در مجموع باید گفت کشورهای عربی غرب آسیا در نخستین دوره مناقشه عربی- اسرائیلی دنبال جلوگیری از موجودیت رژیم صهیونیستی بودند و از این رو دست به مبارزه نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک زدند. در دومین دوره مورد بحث، دولتهای عربی، سطح منازعه خود را از تهدید موجودیت رژیم صهیونیستی به تغییر مرزهای رژیم صهیونیستی تغییر دادند و به دلیل تحولات منطقهای و فرامنطقهای خود را به جبهه غرب نزدیک کردند. در دوره سوم، کشورهای عربی خاورمیانه با رژیم صهیونیستی به منافع مشترکی رسیدند و با تلآویو به صورت دفاکتو و غیررسمی ارتباط همهجانبهای برقرار کردند و در نهایت در دوره چهارم اعراب رابطه خود را از سطح دفاکتو به دوژور ارتقا میدهند و به صورت علنی و رسمی این موجودیت را به رسمیت میشناسند.
* کارشناس ارشد مطالعات خاورمیانه
----------------------------------------------------------
پینوشت
1- پاپه، ایلان(1396) پاکسازی قومی فلسطین، انتشارات اطلاعات، تهران 1396، ص 67
2- https://www.macrotrends. net/1369/crude-oil-price-history-chart
3- آشنایی با سازمان کنفرانس اسلامی، همشهری آنلاین، نوزدهم اسفند 1386، کدخبر 46069.
/www.hamshahrionline.ir/news/46069/
4- علیپور، جواد و قیطاسی، سجاد، ۱۳۹۶، «آیندهپژوهی بحران سیاسی- امنیتی سوریه بر پایه سناریونویسی» فصلنامه پژوهشهای سیاسی جهان اسلام، سال هفتم، شماره چهارم
5- امیرمسعود طالبی، نقش قدرتهای بزرگ در شکلگیری روند صلح میان فلسطین و اسرائیل با محوریت ایالات متحده آمریکا، ۱۳۸۹، ص۱۴۶
6- سعادت، افسانه (1399) آیا بحرین گزینه بعدی عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی است؟ سایت دیپلماسی ایرانی، به نشانی: http://irdiplomacy.ir/fa/news/1995154
7- How is Arab Normalization with Israel Playing Out? (2020), Arab Center For Research & Policy Studies: https://www.dohainstitute. org/en/PoliticalStudies/Pages/Arab-Normalization-with-Israel.aspx
8- M hassan Fattah1, (2006). Arab League criticizes Hezbollah for attacks - Africa & Middle East - International Herald Tribune. www.nytimes.com/2006/07/17/
9- حمایت اطلاعاتی عربستان از اسرائیل در جنگ 33 روزه، باشگاه خبرنگاران جوان، 30 تیر 1395، کدخبر 5701113.
/www.yjc.ir/fa/news/5701113
10- M hassan Fattah1, (2006). Arab League criticizes Hezbollah for attacks - Africa & Middle East - International Herald Tribune. www. nytimes. com/2006/07/17/
11- Black Ian. (2009) Gaza split prompts Arab countries to boycott emergency summit.
www.theguardian.com/world/2009/jan/15/
12- هوشیسادات، سیدمحمد. (1395) تاریخ سیاسی- اجتماعی خاورمیانه، از عصر قدیم تا پساعصر جدید. انتشارات دانشگاه تهران. ص 345
13- آشنا، مهدی (1398). اندیشکده راهبردی یقین. پیمان عدم تجاورز رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی؛ اهداف، چشماندازها و پیامدها. کد خبر 35639.
http://tabyincenter. ir/35639
14- The “Abraham” Agreement: normalization of relations or announcement of an existing Emirati-Israeli alliance? (2020), Arab Center For Research & Policy Studies: https://www. dohainstitute. org/en/PoliticalStudies/Pages/The-Abraham-Agreement-Normalisation-of-Relations-or-Declaration-of-Existing-Alliance-between-Israel-and-UAE. aspx#_ftn8
15- سعادت، افسانه (1399) آیا بحرین گزینه بعدی عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی است؟ سایت دیپلماسی ایرانی، به نشانی: http://irdiplomacy. ir/fa/news/1995154
16- vick, karl (2018) The Saudi Crown Prince Thinks He Can Transform the Middle East. Should We Believe Him? TIME: https://time. com/longform/mohammed-bin-salman/
17- سریعالقلم، محمود، (2020) ریشههای تصمیمسازی امارات نسبت به اسرائیل
18- The “Abraham” Agreement: normalization of relations or announcement of an existing Emirati-Israeli alliance? (2020), Arab Center For Research & Policy Studies: https://www.dohainstitute. org/en/PoliticalStudies/Pages/The-Abraham-Agreement-Normalisation-of-Relations-or-Declaration-of-Existing-Alliance-between-Israel-and-UAE. aspx#_ftn8
ارسال به دوستان
تعداد فوتیهای روزانه کرونا از 300 نفر پایین نمیآید
مرگ 1600 نفر در 5 روز
گروه اجتماعی: با وجود اینکه آمار روزانه مرگومیر کرونا در کشور بالای 300 نفر تثبیت شده است اما دولت همچنان نسبت به تصمیمگیری موثر برای مقابله با «کووید-19» مقاومت میکند.
به گزارش «وطن امروز»، حسن روحانی چند هفته پیش اعلام کرده بود اگر عدد فوتیهای روزانه از 200 نفر به 300 نفر برسد به معنای آژیر خطر است و حالا مدتی است این آژیر خطر به صدا درآمده اما دولت نسبت به تعطیلی متناوب برای قطع زنجیره انتقال این بیماری مقاومت میکند. بسیاری از متخصصان اعلام کردهاند بهترین راه مقابله با کرونا تعطیلی و خانهنشینی است اما دولت همچنان با این مقوله مخالفت میکند تا آمار مرگومیر روزانه در پنجمین روز متوالی بیش از ۳۰۰ نفر به ثبت برسد. روز پنجشنبه خبری با عنوان دستورات مهم روحانی درباره کرونا منتشر شد اما جزئیات خبر فقط دورکاری 50 درصدی کارمندان و تشدید محدودیتها در 43 شهر بحرانی بود و اقدام موثری در این «دستورات مهم» دیده نشد.
با توجه به این مساله، کارشناسان، تصمیمات دولت را مسبب افزایش تعداد فوتیهای کرونا میدانند و معتقدند مسؤولان باید پاسخگوی این وضعیت باشند.
روز پنجشنبه گذشته پایگاه اطلاعرسانی دولت اعلام کرد: بر اساس دستورات ویژه رئیسجمهوری به روسای کمیتههای ستاد ملی مقابله با کرونا، در ۴۳ شهر با وضعیت بحرانی محدودیتهای شدید اعمال میشود و حضور کارکنان دولت و دستگاههای اجرایی در تهران تا پایان آبانماه ۵۰ درصد کاهش مییابد. حسن روحانی در جلسه روسای کمیتههای ستاد ملی مقابله با کرونا با قدردانی از فعالیت مجاهدانه همه دستگاههای دخیل در مقابله با کرونا و بویژه کادر درمانی کشور به عنوان سربازان خط مقدم این مبارزه، گفت: ضروری است کمیته درمان با توجه به یافتههای این مبارزه 8 ماهه، در این مقطع با تمهیدات ویژه برای کاهش ابتلا، بستری و مرگومیر اقدام کند و قطع زنجیره ابتلا باید در اولویت باشد و لذا انجام تستهای گسترده، هدفمند و هوشمند را در سراسر کشور و بویژه برای گروههای در معرض خطر در اولویت برنامههای خود قرار دهد و تمام مراکز آزمایشگاهی، خصوصی و دولتی موظف به ثبت مشخصات بیمار در سامانه واحد خواهند بود. روحانی رهگیری هوشمند و ایجاد محدودیتهای هدفمند را برای کسانی که دوران قرنطینه را سپری میکنند، ضروری خواند و افزود: همزمان باید تقویت فرآیند درمان سرپایی و کاهش حداکثری موارد بستری که از طریق رهگیری و شناسایی مبتلایان انجام میگیرد، در دستور کار باشد. رئیسجمهور در همین ارتباط با تاکید بر ضرورت پیگیری اعمال قانون و تشدید نظارتها بر وقوع جرائم مرتبط با کرونا، به وزارتخانههای ارتباطات و بهداشت دستور داد نیازمندیهای این حوزه را بویژه درباره یک برنامه کاربردی دقیق پیگیری کنند. در این جلسه پیشنهاد وزارت بهداشت و درمان و کمیته امنیتی- اجتماعی ستاد ملی مقابله با کرونا مطرح شد و مورد تایید قرار گرفت. بر اساس این پیشنهاد مقرر شد از روز دوشنبه پنجم آبان تا پایان آبانماه نسبت به کاهش حضور کارکنان دولت و دستگاههای اجرایی در تهران به میزان ۵۰ درصد اقدام شود. بر اساس این گزارش، بدیهی است در این مدت ادارات ترتیبی اتخاذ خواهند کرد که ارائه خدمات ضروری با استفاده از روشهای مختلف از جمله ارائه خدمات به طور الکترونیکی و دورکاری با وقفه مواجه نشود. همچنین بر اساس اعلام کمیتههای درمان و امنیتی- اجتماعی در ۴۳ شهرستان بحرانی کشور که بیشترین میزان ابتلا را دارند، از روز دوشنبه به مدت یک هفته محدودیتهای شدید اعمال خواهد شد و درصورت لزوم در هفته بعدی هم ادامه خواهد یافت.
* حتی یک نماینده مجلس عضو ستاد ملی مقابله با کرونا نیست!
رئیس جمهور باید پاسخگوی مرگ روزانه بیش از ۳۰۰ نفر باشد. این جمله اقبال شاکری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی است. وی در صفحه شخصی خود در اینستاگرام ضمن ابراز نگرانی از بالا رفتن آمار مبتلایان و قربانیان بیماری کرونا، نوشت: «هر پیشنهادی که منجر به مهار کرونا در این شرایط میشود باید با قدرت تمام اعمال شود، آمار منتشرشده درباره قربانیان کرونا در چند روز اخیر بسیار نگرانکننده است. با شروع آبانماه آلودگی هوا به اوج خود میرسد. اگر گزینه بهتری غیر از تعطیلی برای خلوت شدن مترو و اتوبوس وجود دارد اجرایی شود تا شاهد مرگومیر تعداد کثیری از مردم نباشیم، در غیر این صورت طرح تعطیلی تهران و ممنوعیت سفر را در ستاد ملی مبارزه با کرونا کلید بزنید». همچنین نایبرئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی گفت: ستاد ملی مقابله با کرونا در تصمیمگیری برای ایجاد محدودیتهای کرونایی دچار سردرگمی شده است، چرا که هم میخواهد چرخ اقتصاد بچرخد و هم اینکه مردم پروتکلهای بهداشتی را رعایت کنند.
علیاصغر باقرزاده در گفتوگو با «وطن امروز»، با بیان اینکه مدیریت واحدی برای مقابله با کرونا به چشم نمیخورد، اظهار داشت: از آنجا که در ستاد ملی مقابله با کرونا حتی یک نفر از نمایندگان هم عضو نیست، بنابراین مجلس فقط به صورت غیرمستقیم اظهارنظرهای کارشناسانه خود را مطرح میکند و تذکرهای لازم را میدهد اما این ستاد به توصیههای کارشناسان و نمایندگان مجلس توجه نمیکند.
وی با بیان اینکه هماهنگی و انسجامی بین ستاد ملی مقابله با کرونا با وزارت بهداشت و کارشناسان این مجموعه به چشم نمیخورد، افزود: وقتی صحبت از شهدای سلامت میشود یعنی ما در شرایط سخت بهداشتی قرار داریم، بنابراین در میدان جنگ باید آرایش لازم متناسب با سیاستگذاریها در مجموعه وزارت بهداشت، ستاد ملی مقابله با کرونا و حوزههای مرتبط ایجاد شود تا شاهد مرگومیر بیش از 300 نفر و ابتدای بالای 5 هزار نفر در هر روز نباشیم.
نایبرئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه در ستاد ملی مقابله با کرونا در بحث اقتصاد و سلامت، آموزش و سلامت و... دوگانگیهایی وجود دارد، اظهار داشت: ناتوانی ستاد در اولویتبخشی برای عبور از بحران شیوع کرونا کاملا محرز است، چراکه ستاد ملی مقابله با کرونا به جای توجه و تمرکز بر حفظ سلامت، این موضوع را در اولویتهای بعدی خود قرار داده است. باقرزاده تصریح کرد: هر چند در این شرایط حساس همه موارد باید مورد توجه قرار گیرد اما سلامت مهمترین موضوعی است که باید در صدر برنامههای ستاد ملی مقابله با کرونا قرار گیرد زیرا تا زمانی که سلامت جسمی وجود دارد، میتوان بر مشکلات غلبه و از بحرانها عبور کرد.
وی با بیان اینکه ستاد ملی مقابله با کرونا مدیریت لازم را در بحث دوگانگی معیشت و سلامت ندارد، گفت: نهتنها ستاد ملی مقابله با کرونا، بلکه همه دستگاههای مرتبط در این شرایط سخت که روزانه بیش از 300 نفر به دلیل ابتلا به ویروس کرونا جان خود را از دست میدهند، یا نمیخواهند سلامت مردم در اولویت قرار گیرد و یا نمیتوانند اقدامی در این زمینه انجام دهند، این در حالی است که آنها بارها اعلام کردهاند میخواهند هم سلامت مردم مورد توجه قرار گیرد و هم اینکه معیشت مردم دچار خدشه نشود.
نایبرئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: این کمیسیون از وزیر بهداشت و درمان دعوت کرده است تا سهشنبه هفته جاری با حضور در مجلس علل افزایش آمار مرگومیر و مبتلایان به بیماری «کووید-19» در روزهای اخیر را بازگو کند و راهکارهای لازم برای جلوگیری از شیوع این بیماری مورد بررسی قرار گیرد، چرا که مجلس آماده هر گونه کمک و همکاری لازم با وزارت بهداشت برای عبور از این بحران است.
* آمار روزانه مبتلایان کرونا ۶۰۰۰ تا شد
سخنگوی وزارت بهداشت دیروز آخرین آمار مبتلایان و متوفیان ناشی از کروناویروس در کشور طی ظهر روز پنجشنبه تا ظهر روز جمعه را اعلام کرد و گفت: متاسفانه طی این مدت، ۳۳۵ بیمار «کووید-۱۹» جان خود را از دست دادند. سیماسادات لاری، سخنگوی وزارت بهداشت همچنین اظهار داشت: بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۶۱۳۴ بیمار جدید مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور شناسایی شدند که ۲۲۱۴ نفر از آنها بستری شدند، همچنین مجموع بیماران «کووید-۱۹» در کشور به ۵۵۶ هزار و ۸۹۱ نفر رسید. لاری افزود: متاسفانه از ظهر روز پنجشنبه تا ظهر امروز (دیروز)، ۳۳۵ بیمار «کووید-۱۹» جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۳۱ هزار و ۹۸۵ نفر رسید. سخنگوی وزارت بهداشت ادامه داد: خوشبختانه تاکنون ۴۴۶ هزار و ۶۸۵ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. این در حالی است که ۴۹۳۳ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند.
همچنین سخنگوی وزارت بهداشت ضمن ارائه راهکارهایی برای کاهش انتقال ویروس کرونا گفت: در شرایط پاندمی، سهلانگاری در عمل به توصیههای بهداشتی جدیترین تهدید برای سلامت جامعه است. سیماسادات لاری با اشاره به قدرت سرایت بالای ویروس «کووید-19»، به مردم توصیه کرد در صورت داشتن تماس نزدیک با بیمار مبتلا به کرونا خود را به مدت 14 روز قرنطینه کنند، فضای مشترک را در منزل با سایر اعضای خانواده به حداقل ممکن برسانند و همچنین مراقب بروز علائمی هر چند خفیف از جمله سرفه، تنگی نفس، تب، درد عضلانی، سردرد یا از دست دادن حس چشایی و بویایی باشند. وی افزود: همچنین ضروری است این افراد منزل و یا محل قرنطینه خود را تحت هیچ شرایطی ترک نکنند و در صورت نیاز به خروج از منزل، جهت مراجعه به مراکز درمانی ماسک بزنند و به هیچوجه از وسایل حملونقل عمومی استفاده نکنند.
ارسال به دوستان
با اقدام بموقع دادستانی و آشکار شدن جزئیات ماجرای زن آبادانی، عملیات روانی شبکه ترامپ برای همانندسازی ماجرای جورج فلوید ناکام ماند
شبیهسازی فیک!
گروه اجتماعی: ماجرای کتک خوردن یک زن در آبادان توسط چند زن دیگر و برخورد زننده یک مامور حراست شرکت نفت آبادان با او با تشکیل پرونده قضایی وارد فاز جدیدی شد.
به گزارش «وطن امروز»، انتشار فیلم کتک خوردن یک زن در منطقه بریم آبادان که خانههای سازمانی شرکت نفت در آن قرار دارد و دخالت یک مامور حراست، در فضای مجازی جنجالساز شد. در این فیلم مشاهده میشود یک زن توسط چند زن دیگر کتک میخورد و در ادامه یک مرد با لباس حراست با این زن برخورد میکند. بلافاصله شایعات به صورت «یک کلاغ، چهل کلاغ» در فضای مجازی منتشر شد. بر اساس یکی از شایعات، این زن توسط یکی از مدیران شرکت نفت مورد تجاوز قرار میگیرد و باردار میشود که برای اعتراض به منزل آن مدیر میرود و با برخورد سخت اهالی خانه روبهرو میشود. شایعه دیگری میگوید وی فقط دوست آن مدیر بوده اما مورد آزار قرار میگرفته و قصد داشته با حضور در منزل مدیر از همسر وی بخواهد به شوهرش تذکر بدهد تا دیگر مزاحم وی نشود! شایعه دیگری نیز میگوید وی اسلحه، چاقو، تیغ موکتبری، اسید و شوکر به همراه داشته و قصد اسیدپاشی و قتل مدیر را داشته است.
این فیلم و شایعات واکنشهای زیادی در شبکههای اجتماعی در پی داشت و در نهایت پلیس اعلام کرد تمام اشخاصی که در این فیلم حضور داشتند حتی مامور حراست شرکت نفت بازداشت شدهاند.
در این میان رسانههای معاند و ضدانقلاب عملیات «جرج فلویدسازی» این ماجرا را آغاز کردند. با توجه به اینکه مامور حراست در فیلم پای خود را روی بدن این زن آبادانی گذاشته بود، رسانههای ضدانقلاب میخواستند این اتفاق را با ماجرای قتل جرج فلوید آمریکایی توسط پلیس که منجر به اعتراضات گسترده در ایالاتمتحده شده مقایسه کنند، غافل از اینکه حادثه آبادان یک نزاع خانوادگی بوده و پلیس نقشی در آن نداشته است.
سروان امیرسام کمایی، معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی شهرستان آبادان در توضیح این ماجرا گفت: پس از انتشار فیلمی مبنی بر دستگیری یک خانم از سوی اهالی یک خانه و به کمک ماموران حراست فیزیکی در منطقه بریم، تحقیقات پلیس آغاز شد.
وی افزود: در تحقیقات میدانی مشخص شد زن جوان با صاحبخانه اختلاف قدیمی و شخصی داشته و برای تسویهحساب وارد خانه شده که توسط اهالی خانه و ماموران حراست منطقه دستگیر و تحویل ماموران کلانتری شده است. در این زمینه شایعاتی مطرح شده که زن جوان با در دست داشتن اسید و شوکر به خانهای در منطقه بریم حمله کرده که پس از حضور در خانه، چند زن جوان او را بشدت کتک میزنند و نیروی حراستی منطقه با حضور در محل اقدام به دستگیری وی میکند.
کمایی در پایان بیان کرد: تحقیقات تکمیلی به صورت ویژه برای مشخص شدن واقعیت این اتفاق ادامه دارد. مأمور حراست فیزیکی پالایشگاه آبادان که در صحنه دستگیری بدن زن جوان را لمس کرده و مرتکب رفتاری غیراخلاقی شده بود، با دستور مقام قضایی دستگیر شد.
همچنین حمید مردانیپور، دادستان عمومی و انقلاب آبادان در این باره گفت: بر اساس گزارش مرجع انتظامی و قاضی کشیک، روز چهارشنبه خانمی با هویت معلوم به یکی از منازل شرکت نفت در منطقه بریم مراجعه و در بدو ورود با پسری مواجه و با وی درگیر میشود و در نهایت به وسیله شیء برنده پسر را مجروح میکند.
وی افزود: اهالی منزل در ادامه سعی کردهاند مانع ورود این خانم به خانه شوند که تلاششان بیفایده بوده و در نهایت با این خانم درگیر میشوند. ۲ خانمی که در منزل بودند با او درگیر میشوند و او را از ناحیه صورت مجروح میکنند و درگیری به خارج از منزل کشیده میشود.
مردانیپور گفت: ماموران انتظامی پس از اطلاع در محل حاضر و همه افراد را دستگیر کردند. پس از تحقیقات انجام شده خانم مهاجم با قرار قانونی آزاد و برای مداوا به مرکز درمانی اعزام شد و مامور حراست نیز توسط قاضی احضار و روانه زندان شد. افرادی که فیلم این حادثه را در فضای مجازی منتشر کردهاند نیز بزودی دستگیر خواهند شد و برخورد لازم با آنها صورت خواهد گرفت. وی اظهار داشت: دستگاه قضایی با تعامل با سایر دستگاههای امنیتی و انتظامی با افرادی که قصد دارند با استفاده از فضای مجازی محیط اجتماعی شهرستان را ملتهب کنند برخورد خواهد کرد.
زینالعابدین موسوی، فرماندار ویژه آبادان هم در این باره اظهار کرد: همه زنان و مردانی که در این ویدئو دیده میشوند بازداشت شدهاند.
فرماندار آبادان بازداشت فردی را که در فیلم یاد شده لباس حراست به تن دارد و با باتوم، پا و دست، بدن زن زخمی را لمس میکند نیز تأیید کرد.
موسوی از ارائه جزئیات بیشتر درباره این اتفاق خودداری کرد اما گفت: این موضوع، به آن صورتی نیست که در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر شده است.
بر اساس اطلاعاتی که در فضای مجازی منتشر شده، یکی از مدیران سابق پالایشگاه آبادان به این زن تجاوز میکند. این زن پس از بارداری به خانه مرد متجاوز مراجعه میکند اما خانواده مرد، او را کتک میزنند. فرماندار آبادان اما این موضوع را رد کرد و افزود: این دعوا به دلیل درگیریهای شخصی این فرد با خانواده مرد اتفاق افتاده است.
موسوی درباره جزئیات «درگیری شخصی» سکوت کرد و گفت: در این باره پرونده قضایی تشکیل شده و دادستان آبادان بزودی در این باره در صداوسیمای آبادان صحبت خواهد کرد.
* 2 روایت از درگیری
بعد از انتشار فیلم جنجالی کتک خوردن زن آبادانی ۲ فیلم دیگر در فضای مجازی منتشر شد. در فیلم اول، زن کتکخورده آبادانی اینگونه توضیح میدهد: «وقتی به خانه کارمند پالایشگاه رفتم، خانواده او جیغ زدند، گفتند سارق و من فرار کردم. در زمان فرار و در خیابان خانواده طرف مقابل ابتدا به من حملهور شدند و من کاتر را کشیدم که پسر خانواده برود. باردار نیستم و شایعات رسانههای خارجی واقعیت ندارد و مساله را از راه قانونی پیگیری میکنم و حقم را میگیرم».
در دومین فیلم خانواده کارمند پالایشگاه آبادان که در فیلم مشاهده میشود زن آبادانی را کتک میزنند روایت متفاوتی را میگویند: این دختر به محض اینکه زنگ در خانه را زد چاقو را زیر گلوی بچهها گذاشت و دست پسرمان را زخمی کرد و گفت هر چه طلا و پول دارید بدهید. دختر آبادانی اسید و تینر و چاقو همراهش بود.
با توجه به روایتهای متفاوت از یک حادثه، به نظر میرسد مسؤولان قضایی آبادان باید هر چه زودتر در این باره شفافسازی کنند تا بیش از این شایعات در فضای مجازی حاکم نشود.
ارسال به دوستان
مرکز آمار نرخ تورم در مهرماه امسال نسبت به مهر ۹۸ را اعلام کرد
تورم 41 درصد
گروه اقتصادی: نرخ تورم نقطهای در مهر٩٩ به عدد 4/41 درصد رسیده است، یعنی خانوارهای کشور به طور میانگین 4/41 درصد بیشتر از مهر ٩٨ برای خرید یک «مجموعه کالاها و خدمات یکسان» هزینه کردهاند. این اعداد حاصل گزارش رسمی مرکز آمار است و گزارشهای میدانی شرایط را سختتر ترسیم میکند. بررسیها نشان میدهد افزایش نرخ ارز و رشد نقدینگی از عوامل بنیادی و ایجاد تورم انتظاری، عدم نظارت بر بازارها و کرونا از عوامل غیربنیادی تب بالای تورم کشور هستند.
به گزارش «وطن امروز»، مرکز آمار از افزایش نرخ تورم نقطهای خانوارهای کشور خبر داد. منظور از نرخ تورم نقطهای، درصد تغییر عدد شاخص قیمت، نسبت به ماه مشابه سال قبل است. نرخ تورم نقطهای در مهرماه ١٣٩٩ به عدد 4/41 درصد رسیده است، یعنی خانوارهای کشور به طور میانگین 4/41 درصد بیشتر از مهر ١٣٩٨ برای خرید یک «مجموعه کالاها و خدمات یکسان» هزینه کردهاند. نرخ تورم نقطهای مهرماه ١٣٩٩ در مقایسه با ماه قبل ٧ واحد درصد افزایش یافته است. نرخ تورم نقطهای گروه عمده «خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات» با افزایش ٩ واحد درصدی به 5/40 درصد و گروه «کالاهای غیرخوراکی و خدمات» با افزایش ٦ واحد درصدی به 9/41 درصد رسیده است.
این در حالی است که نرخ تورم نقطهای برای خانوارهای شهری 3/41 درصد است که نسبت به ماه قبل 8/6 واحد درصد افزایش داشته است. همچنین این نرخ برای خانوارهای روستایی 2/42 درصد بوده که نسبت به ماه قبل 1/8 واحد درصد افزایش داشته است.
* کرونا، بهانه غیربنیادین
بررسی عوامل تحقق چنین تورمی میتواند باعث رمزگشایی و حل چنین بحرانی شود. نگاه سادهانگارانهای در بین سیاسیون و بویژه دولتیها وجود دارد که شرایط کنونی را ناشی از کرونا میدانند. شیوع ویروس منحوس کرونا در دنیا باعث رکود و کاهش تقاضای کالا و خدمات شده است؛ رکودی که باعث منفی شدن رشد اقتصادی کشورهای مختلف شده است، به طوری که صندوق بینالمللی پول پیشبینی کرده رشد اقتصادی در سال 2020 میلادی به ۴/۴- برسد. رکود و کاهش تقاضا همواره باعث کاهش قیمتها میشود اما این اتفاق در اقتصاد ایران اساسا رخ نداد؛ البته بعد از مدتی همین رکود باعث کاهش تولید و ایضا تورم میشود ولی این مهم باید در یک فاصله معناداری رخ دهد. این یعنی عامل اصلی تورم را با هیچ متر و معیاری نمیتوانیم کرونا بدانیم، البته افزایش قیمت برخی کالاهای خاص مانند اقلام شوینده، ماسک و لوازم ضدعفوفیکننده بیارتباط با کرونا نیست اما افزایش عمومی قیمتها را نمیتوان به کرونا مرتبط دانست، بنابراین کرونا عاملی برای افزایش نرخ تورم است اما عامل بنیادین آن نیست.
* نبود نظارت بر بازارها
نبود نظارت بر بازارها نخستین موضوعی است که پس از شنیدن رشد افسارگسیخته کالاها و خدمات به ذهنها متبادر میشود، واقعیت این است که این موضوع تاثیرگذار است اما تمام دلیل رشد قیمتها و تورم نیست. اساسا نظارت بر بازارها با آنچه در ذهنها شکل گرفته یعنی سرکشی فیزیکی و سرزده در دنیای امروزی امکانپذیر نیست و اگر قرار است نظارتی هم بر بازارها صورت گیرد باید به شکل سیستماتیک باشد. در شرایط کنونی با وجود تامین بخش قابل توجهی از ارز یا خود کالاهای مصرفی مردم، این کالاها سر از بازار سیاه درمیآورد. این اتفاق تبدیل به یک رویه در اقتصاد کشورمان شده است و پایان نمییابد تا زمانی که دولت به عنوان تنظیمگر رصد مدیریتی در خط تامین کالاهای مختلف داشته باشد که به نظر میرسد این ظرفیت تاکنون در کشور ما ایجاد نشده است. در اغلب کشورها برای کالاهای وارداتی از لحظه ورود تا زمان فروش و محصولات تولیدی از زمان تامین مواد اولیه تا زمان فروش سامانههای ردیابی طراحی شده است. در سالهای گذشته کشورمان نیز با طرحهایی مانند شبنم یا ایران کد در این مسیر قدم برداشت که متاسفانه به دلیل بدسلیقگیهای مسؤولان ناکام ماند.
* رشد شدید نقدینگی
علم اقتصاد میگوید رشد نقدینگی باعث رشد سریع تقاضا برای کالاها و خدمات در جامعه میشود و چون در کوتاهمدت عرضه کالاها و خدمات محدود است این امر منجر به ایجاد تورم در اقتصاد میشود. نرخ رشد پایه پولی و نقدینگی در بهار 1399 به ترتیب 8/8 و 5/7 درصد بوده است. همچنین رشد 34 درصدی نقدینگی و 39درصدی پایه پولی در 12 ماه منتهی به خردادماه 1399 همگی حکایت از این واقعیت دارد که اقتصاد در فصل بهار 1399 و 12 ماه منتهی به خردادماه 1399 شاهد یک انبساط پولی بوده و حجم نقدینگی و پایه پولی با شتابی بیش از گذشته افزایش یافته است. از سوی دیگر، سهم پول از نقدینگی در خردادماه 1399 به 19 درصد (بالاترین نسبت در سالهای پس از 1391) رسیده و نرخ رشد یکساله پول نیز 5/61 درصد (بالاترین نرخ رشد پول در سالهای اخیر) بوده است. در مجموع، بالا رفتن نرخ رشد نقدینگی و پایه پولی در کنار سایر عوامل باعث افزایش انتظارات تورمی در ماههای اخیر شده و از این رو نقدینگی افزایش یافته به سمت بازار داراییها و بازار کالاهای بادوام رفته است. باید به این نکته توجه داشت که حجم نقدینگی کشور در سال ۹۲ حدود ۵۰۰ هزار میلیارد تومان بود که سال ۹۹ به حدود ۳۰۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است، این به معنای ۲۵۰۰ هزار میلیارد تومان خلق پول ظرف ۷ سال است که نمیتوان آن را در پیدایش تورم کنونی بیتاثیر دانست.
* افزایش قیمت ارز
اصلیترین دلیل رشد قیمتها و تورم کنونی را میتوان در قیمت ارز جستوجو کرد. اقتصاد ایران به دلیل نارساییهای ذاتی که در سالیان متمادی داشته و دارد همواره تاثیر گرفته از متغیر قیمت ارز بوده و هست. طبق آمارهای رسمی تا پیش از شروع تحریمها بیش از 80 درصد واردات کشورمان را مواد اولیه، واسطهای و اساسی تشکیل میداد، این یعنی گزاره تولید در کشورمان ارتباط تنگاتنگی با واردات و ایضا ارز دارد. با این توضیحات میتوان نتیجه گرفت رشد قیمت ارز متهم ردیف اول تورم است. در 6 ماه اخیر قیمت ارز به شکل عجیبی رشد کرده و از آن مهمتر اینکه قیمت ارز نیمایی که مبنایی برای تعیین قیمت کالاهای وارداتی هم هست همپای قیمت ارز آزاد افزایش پیدا کرده است. تنها در ۶ ماه نخست سال جاری قیمت ارز نیمایی 90 درصد افزایش یافته که همین موضوع میتواند تاثیر خود را بر قیمت نهایی اغلب محصولات مصرفی مردم بگذارد. محمد خوشچهره، اقتصاددان درباره ارتباط رشد قیمت ارز و تورم گفت: بخشی از تورمی که مطرح است، گرانفروشی است. مثلا هزینه تولید با ارز ارزانی بوده اما با قیمت روز حساب میشود، پس این کالایی که عرضه میشود با چاشنی گرانفروشی است، چون از ارز ارزان استفاده کرده است اما چون ضعف در نظارت و کنترل وجود دارد، در حال گرانفروشی است. بالا رفتن نرخ ارز ریشه در ۲ عامل بیرونی که در رأس آن جنگ اقتصادی و شیطنت دنیای سلطه قرار دارد و عامل درونی که از نظر بنده مهمترین عامل، عامل درونی است، یعنی ضعف مدیریت، تصمیمگیری، سیاستگذاری و برنامهریزی درباره ارز است قیمت آن را به صورت بیمحابا بالا برده است. به گفته نایبرئیس کمیسیون برنامه و بودجه در مجلس هفتم، درست است که کشور دچار کمبود ارز است اما این موضوع خود را در قالب کاهش ارزش پول ملی نشان میدهد. دولت بهجای اینکه با مدیریت عرضه ارز فضا را کنترل کند در مسیر دیگری گام برداشته است. برخی اقتصاددانان بر این باورند که در شرایط کنونی دولت باید قیمت ارز نیمایی را به هر طریقی شده کاهش دهد تا رشد قیمت ارز در بازار آزاد تاثیر روانی و حقیقی خود را روی معیشت مردم نگذارد؛ پیشنهادی که تاکنون توسط مسؤولان بانک مرکزی اجرایی نشده است.
ارسال به دوستان
محمود فلاح، از مدیران و تهیهکنندگان باسابقه تلویزیون دار فانی را وداع گفت
وداع با آقای تهیهکننده
عباس اسماعیلگل: محمود فلاح، تهیهکننده یکی از ماندگارترین آثار تلویزیونی روز پنجشنبه در 75 سالگی درگذشت. در مختارنامه، پیش از اینکه نام سیدداوود میرباقری در تیتراژ بالا بیاید، نام محمود فلاح به عنوان تهیهکننده خوش میدرخشد، تا به ما یادآوری کند او با کار و تلاش شبانهروزی در این پروژه چه یادگار ماندگاری در حوزه نمایش از خود به جا گذاشته است. به گزارش «وطن امروز»، محمود فلاح، متولد 1324 در سبزوار است. او از سال 47 وارد تلویزیون شد و طی سالهای فعالیتش در رادیو و تلویزیون مدیریتهای مختلفی را تجربه کرد. یکی از مسؤولیتهای خطیر او در طول دوران انقلاب مسؤولیت واحد سیار تلویزیون بود تا تصاویر ورود و سخنرانی حضرت امام در بهشت زهرا(س) را ثبت و با هوشمندی آنها را حفظ کند تا برای امروز باقی بماند. فلاح پس از بازنشستگی به عنوان مشاور و تهیهکننده با سازمان صداوسیما همکاری کرد و تهیهکننده مهمترین سریال تلویزیون شد. تهیهکنندگی مختارنامه انرژی فراوانی از او گرفت و باعث شد ۲ بار در طول ساخت این سریال دچار عارضه سکته قلبی و مغزی شود. به جز مختارنامه او تهیهکنندگی تفنگ سرپر، خوشرکاب، خوشغیرت و اُ مثبت را برعهده داشت. فلاح در سینما نیز آثاری مانند رسم عاشقکشی و جایی در دوردست را تهیهکنندگی کرد.
* برادرانه در کنار میرباقری بود
علیرضا فتحی، مربی و سرپرست بدلکاری در پروژه مختارنامه که همکاری طولانیمدتی با محمود فلاح در این پروژه داشته است، درباره ویژگیهای تهیهکنندگی فلاح به «وطن امروز» گفت: از سال 83 که افتخار همکاری با آقای فلاح را در مختارنامه داشتم از ویژگیهای خوب انسانی هر صفتی که بگویید در ایشان مشاهده کردم. فتحی افزود: من با 50 بدلکار در آن پروژه حضور داشتم و خب مساله مالی همه اینها با ما بود. به وضوح میدیدم که آقای فلاح به خاطر دیرکرد پرداختها از سوی صداوسیما چقدر غصه میخورند و چقدر برای رفع مشکل تلاش میکنند. ایشان مثل خیلی از تهیهکنندهها نبود که چکشان دست عوامل باشد و عین خیالشان نباشد. واقعا برای رفاه عوامل جوش میزد و همینها باعث شد در آن کار سکته کند.
علیرضا فتحی گفت: آقای فلاح آنقدر مهربان بود که تا وارد پروژه میشد، عوامل دورش جمع میشدند و خیلی خاکی با همه احوالپرسی میکرد. چند مرحله که کار از نظر مالی به مشکل خورد، در تلاش بود به هر ترتیبی شده مساله حقوقی و مالی عوامل را حل کند. در واقع آدم بیخیالی نبود و درباره عوامل مختارنامه، تعهد ایشان مثالزدنی بود.
سرپرست و مربی بدلکاری در پروژه مختارنامه با اشاره به جایگاه مرحوم محمود فلاح در مختارنامه افزود: خب آقای میرباقری خودشان استاد هستند در کارگردانی و وقتی آقای فلاح به عنوان تهیهکننده در کنار ایشان بود، ترکیب کاملی برای هدایت سریال مختارنامه داشتند. اینطور بگویم که این دو، کارگردان و تهیهکننده مثل ۲ برادر بودند و هیچ مشکلی در طول پروژه با هم نداشتند.
***
حبیب دهقاننسب در گفتوگو با «وطن امروز»:
محمود فلاح جانش را فدای «مختارنامه» کرد
مسلما نام زندهیاد محمود فلاح با سریال فاخر «مختارنامه» گره خورده است؛ سریالی که تکرار آن طی سالهای اخیر در مناسبتهای مختلف از شبکههای گوناگون صداوسیما روی آنتن میرود و هر بار هم که از شبکههای مختلف پخش میشود در نظرسنجیها به عنوان یکی از پرمخاطبترین برنامههای صداوسیما مطرح میشود. بدون تردید عوامل مختلفی دست به دست هم داده تا این سریال به یکی از متفاوتترین و دوستداشتنیترین پروژههای تاریخ تلویزیون بدل شود اما بیشک نقش زندهیاد محمود فلاح در مسند تهیهکنندگی «مختارنامه» پررنگتر از سایر عوامل است که به اعتقاد بسیاری از عوامل «مختارنامه»، اگر شخصی به نام محمود فلاح پای کار این سریال نبود شاید هیچ وقت سریال مختارنامه به سرانجام نمیرسید.
در واقع باید گفت زندهیاد محمود فلاح با تولید سریال «مختارنامه» یک اجر معنوی بزرگ برای خود ذخیره کرد، به طوری که از این پس مخاطبان پروپا قرص سریال مختارنامه با تماشای این سریال به طور ویژه از زندهیاد محمود فلاح یاد میکنند.
مسلما عوامل و بازیگران سریال «مختارنامه» بهتر از هر کسی میتوانند درباره نقش زندهیاد محمود فلاح در تولید این سریال اظهارنظر کنند، به همین بهانه با یکی از بازیگران پروژه تاریخی «مختارنامه» به گفتوگو نشستهایم.
حبیب دهقاننسب، بازیگر سینما و تلویزیون که در پروژه تاریخی و بزرگ «مختارنامه» سابقه همکاری با زندهیاد فلاح، تهیهکننده این مجموعه را داشت، در گفتوگو با «وطن امروز»، درباره خصوصیات مرحوم فلاح گفت: زندهیاد فلاح از تهیهکنندگان خوشنام، باسابقه و حرفهای سینما و تلویزیون کشور بود که بدون شک در آینده فقدان ایشان در حوزه تولیدات تلویزیونی بیشتر به چشم خواهد آمد.
وی درباره سریال «مختارنامه» و همکاری با زندهیاد فلاح گفت: پروژه مختارنامه یکی از سختترین و در عین حال شیرینترین تجربیات کاریام بود و آقای فلاح هم سر تولید این سریال سختیهای فراوانی را متحمل شد، زیرا روند تولید این سریال چندین سال به طول انجامید و بعضی اوقات هم به علت مشکلات مالی شدید پروژه متوقف شد که این موضوع تنش و استرسهای فراوانی را برای ایشان به وجود آورده بود، به طوری که آقای فلاح حین تولید این سریال دچار سکته قلبی شد و مدتها درگیر همین بیماری بود.
این بازیگر ادامه داد: از آنجا که روند تولید سریالهای روتین صداوسیما هم به لحاظ مادی با مشکلات بسیاری مواجه میشود، مسلما اثری تاریخی چون «مختارنامه» با چندین برابر چنین مشکلاتی مواجه خواهد شد که آقای فلاح با هنرمندی خاصی توانست همه این مشکلات را مدیریت کند و اگر به جای ایشان هر تهیهکننده دیگری بود، سریال مختارنامه نیمهکاره رها میشد اما ایشان با ازخودگذشتیهایش یکی از محبوبترین و خاطرهانگیزترین سریالهای تاریخ تلویزیون ایران را به سرانجام رساند.
وی تصریح کرد: بدونشک باید گفت کمتر تهیهکنندهای از پس تولید سریال «مختارنامه» برمیآمد. آقای محمود فلاح واقعا مردانه پای مشکلات بزرگ تولید «مختارنامه» ایستاد و مردان عاشقی که بدون چشمداشت مالی سالها پای سریال سختی همچون «مختارنامه» بایستند شاید در سینما و تلویزیون انگشتشمار باشند اما ایشان از جان خود برای به سرانجام رساندن یکی از بزرگترین پروژههای هنری تاریخ صداوسیما گذشت تا خدمتی ارزنده به مردم هنردوست داشته باشد.
دهقاننسب در ادامه گفت: واقعا خیلی از شنیدن خبر فوت ایشان دلگیر شدم و فقدان چهرههای فعال و دلسوزی چون آقای فلاح برای سینما و تلویزیون کشور سخت خواهد بود.
وی ادامه داد: محمود فلاح از تهیهکنندگان با اسم و رسمی بود که نزد بازیگران از اعتبار خاصی برخوردار بود و بدونشک هنرمندانی که سابقه همکاری با ایشان را داشتند تا سالیان سال از محمود فلاح بخوبی یاد میکنند.
دهقاننسب در ادامه درباره مهمترین خصلتهای زندهیاد محمود فلاح گفت: طی سالهای تولید سریال «مختارنامه» چندین نوبت با زندهیاد محود فلاح همکلام شدم، خصلتهایی چون مهربانی، صداقت و پشتکار فراوان کاملا در ایشان نمایان بود.
ارسال به دوستان
رزمایش ۲ روزه پدافند هوایی مدافعان آسمان ولایت99 با واکنش رسانههای بینالمللی مواجه شد
حیرت از سورپرایز اول
گروه سیاسی: رزمایش ۲ روزه پدافند هوایی مدافعان آسمان ولایت ۹۹ با رونمایی از رادارهای قدیر، مراقب و بشیر به پایان رسید.
به گزارش «وطن امروز»، در دومین روز رزمایش مشترک تخصصی پدافند هوایی مدافعان آسمان ولایت 99، برای نخستینبار سامانه راهبردی و بومی باور 373 هدف دورایستا را با موفقیت مورد اصابت قرار داد. این نخستین سامانه پدافند هوایی بردبلند کشور است که با همکاری متخصصان صنعت دفاعی کشور و نیروی پدافند هوایی ارتش تولید شده و سال 1398 از آن رونمایی شد. امیر سرتیپ دوم عباس فرجپور، سخنگوی رزمایش مشترک تخصصی پدافند هوایی مدافعان آسمان ولایت 99 ضمن تبریک این موفقیت بزرگ، گفت: سامانههای پدافندی بومی کشورمان در دنیا حرف برای گفتن دارند و امروز در این حوزه در تراز جهانی ظاهر شدهایم، البته ما هیچگاه به وضع موجود راضی نبوده و همواره در حال بهروزرسانی و ارتقای سامانهها و تجهیزاتمان برای حراست و دفاع از آسمان کشور هستیم. وی استقرار سامانههای پدافندی بومی در کشور را دلیل یأس و ناامیدی دشمنان از تهاجم و تجاوز به آسمان کشور برشمرد و عنوان کرد: دشمنان ما امروز میدانند در صورت هرگونه تعرض و تجاوز حتی کوچک به فضای کشورمان، با انبوهی از آتش سامانههای پدافندی ارتش و سپاه که با همافزایی و تعامل و فرماندهی مشترک مانند سدی مستحکم در برابر آنها قد برافراشته روبهرو خواهند شد، لذا امروز دیگر حتی در فیلمهای سینماییشان هم عبور از این سد پدافندی را برای خود متصور نیستند. خبرگزاری تسنیم در بخشی از گزارش خود پیرامون دستاوردهای این رزمایش، با اشاره به سامانه باور 373 نوشت: «ساخت چنین سامانههایی محدود به چند کشور خاص است و جمهوری اسلامی ایران نیز با تلاش تمام متخصصان کشور و در قالب یک ابرپروژه صنعتی پس از نزدیک به 10 سال موفق شد این سامانه را ساخته و با موفقیت آزمایش کند. سامانه باور در این رزمایش در مقابل هدفی که از قبل مسیر و مشخصات آن در اختیار کاربران سامانه نبود اقدام به واکنش کرد و پس از کشف و ردگیری آن و تأیید متخاصم بودن هدف، آن را توسط موشک برد بلند عمودپرتاب صیاد-4 در فاصله دور مورد اصابت قرار داد. به گفته سخنگوی رزمایش، فاصله انهدامی هدف مذکور، رکوردی جدید در مقابله دورایستا با اهداف هوایی در بین تمام سامانههای پدافند هوایی کشور بود. نکته مهم اینجاست که این کار نه توسط سامانه برد بلند روسی اس300، بلکه توسط سامانه بومی باور با موفقیت انجام شد».
* موفقیت رادارهای قدیر، مراقب و بشیر
در ادامه رزمایش مشترک تخصصی پدافند هوایی مدافعان آسمان ولایت99، رادارهای قدیر، مراقب و بشیر نیروی پدافند هوایی ارتش و نیروی هوافضای سپاه، اهداف پروازی بر فراز منطقه عمومی رزمایش شامل جنگندههای باسرنشین و بدون سرنشین نیروی هوایی ارتش و نیروی هوافضای سپاه را که از پایگاههای مختلف به پرواز درآمده بودند با موفقیت کشف و شناسایی کردند و اطلاعات اهداف پروازی کشفشده را در اختیار شبکه یکپارچه پدافند هوایی کشور قرار دادند. سامانه راداری کاملا بومی قدیر توسط متخصصان، دانشمندان و جوانان نیروی هوافضای جهاد خودکفایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران ساخته شده و دارای فناوری پیچیدهای است که این تکنولوژی در اختیار تعداد معدودی از کشورها قرار دارد. این رادار که در تراز رادارهای برد بلند بوده و جمهوری اسلامی ایران را وارد باشگاه رادارهای برد بلند کرده است، قابلیت کشف اهداف در سطح پایین، موشکهای بالستیک و ارتفاع بلند را دارد. سامانه راداری بومی آرایهفازی مراقب نیز که توسط متخصصان و دانشمندان سازمان تحقیقات و جهاد خودکفایی نیروی پدافند هوایی ارتش تولید شده است، به صورت ۳بعدی قابلیت شناسایی ۳۰۰ هدف را به صورت همزمان و در برد ۴۰۰ کیلومتر دارد. همچنین سامانه راداری بومی آرایهفازی ۳ بعدی بشیر نیروی هوافضای سپاه نیز قابلیت کشف اهداف پروازی، متخاصم و پنهانکار را در برد ۳۰۰ کیلومتر و ارتفاع ۳۰ کیلومتر دارد، همچنین این رادار دارای قابلیت کشف، رهگیری و تفکیک موشک کروز است.
* بازتاب جهانی رزمایش
رزمایش مشترک تخصصی پدافند هوایی مدافعان آسمان ولایت 99 که به علت همزمانی با پایان تحریمهای تسلیحاتی ایران بیش از هر زمان دیگری زیر ذرهبین رسانههای خارجی قرار گرفته بود با بازتاب گستردهای در این رسانهها مواجه شد. روزنامه صهیونیستی «اورشلیم پست» با انعکاس خبر این رزمایش و رونمایی از رادار باور373 نوشت: ایران با انجام رزمایشهای نظامی- دفاعی، آمریکا را آشکارا به چالش میکشد و نشان میدهد میتواند در برابر تهدیدات هوایی از خود دفاع کند. این روزنامه صهیونیستی در ادامه گزارش خود با اشاره به اینکه این رزمایش هم حاوی پیامی از سمت ایران به دشمنانش بود و هم نمایشی برای فروش سلاحهای ساخت ایران محسوب میشد، نوشت: ایران دارای سیستم دفاع هوایی پیشرو و موفقی است که سامانه پدافند هوایی سوم خرداد نمونهای از آن است که یکی از موفقیتهای آن سرنگونی پهپاد «گلوبال هاوک» آمریکایی در سال 2019 بود. خبرگزاری چینی شینهوا نیز در گزارش این رزمایش نوشت: آزمایش موفق سیستم راداری «قدیر»، ایران را وارد باشگاه کشورهای دارای «رادار دوربرد» کرد. این سیستمها که توسط متخصصان صنایع دفاعی هوایی ایران ساخته شده، قادر به شناسایی موشکها در ارتفاع پایین و بالا و همچنین موشکهای بالستیک است. بنگاه خبری اکسپرس اما مخاطب گزارش خود را دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا قرار داد و در تیتری جنجالی نوشت: «دونالد! شاهکار وحشتناک ایران در پاسخ به تهدیدات آمریکا را میبینی؟» در بخشی از گزارش این رسانه انگلیسی با اشاره به پایان تحریمهای تسلیحاتی ایران آمده است: ایران تنها چند روز پس از انقضای تحریمهای تسلیحاتی، نمایش نظامی «وحشتناکی» را برگزار کرد. در رزمایش نیروهای نظامی ایران، سپاه پاسداران از سلاحهای ویرانگر و زرادخانههای موشکی خود رونمایی کرد. «حسین ایبش» ستوننویس آمریکایی هم در یادداشتی در نشریه «بلومبرگ» با اشاره به تقویت روزافزون قدرت دفاعی ایران، از کشورهای عربی خواست از رقابت تسلیحاتی با ایران اجتناب کنند. وی در بخشی از یادداشت خود با اشاره به احتمال خرید تسلیحات نظامی مجهز از چین و روسیه توسط ایران نوشت: در میانمدت، بزرگترین تهدید، خریدهای کوچک در زمینه فناوریهای هدایت دقیق خواهد بود که تولیدات داخلی ایران را به میزان زیادی ارتقا خواهد داد.
ارسال به دوستان
جنایت نظامیان استرالیایی در افغانستان
بالگرد جا نداشت یک اسیر افغان را کشتند!
گروه بینالملل: افشای جنایت عجیب و غریب نیروهای ائتلاف در افغانستان در کشتن زندانیان افغان به دلیل جا نداشتن بالگرد، سبب حیرت افکار عمومی جهان شد. به گزارش یورونیوز، یک فرمانده خدمه بالگرد نظامی تفنگداران دریایی ایالات متحده در یک مصاحبه تلویزیونی، تکاوران استرالیایی را متهم کرد یک زندانی افغان را سال ۲۰۱۲ به دلیل «نبود جای کافی» در بالگرد به قتل رساندهاند. این نظامی آمریکایی در گفتوگو با شبکه ایبیسی استرالیا گفت در زمان این اتفاق او به همراه سربازانش وظیفه پوشش و حفاظت هوایی از تکاوران استرالیایی را در ولایت هلمند برعهده داشته است. این حمله بخشی از عملیات نظامی مشترک گسترده نیروهای ویژه استرالیایی و اداره مبارزه با مواد مخدر ایالات متحده بود که هدف اصلی آن نابودی شبکه تولید و توزیع مواد مخدر به عنوان بخش اعظمی از درآمد گروه طالبان بود. فرمانده آمریکایی که شبکه ایبیسی او را با نام «جاش» معرفی میکند در بیش از ۱۵۹ عملیات تفنگداران آمریکایی در این منطقه حضور داشته است. جاش به خبرنگار شبکه ایبیسی میگوید تکاوران استرالیایی با 7 نفر که در بازداشت آنها بوده و دستهایشان را از پشت بسته بودند، درخواست انتقال بازداشتیها از طریق بالگرد را کردند. خلبان بالگرد به استرالیاییها میگوید: این تعداد زیاد است، ما نمیتوانیم این تعداد مسافر را حمل کنیم. بعد یک سکوت در بیسیم و صدای تیر شنیده میشود و تکاوران استرالیایی میگویند: خب! ما 6 زندانی داریم. فرمانده جاش به شبکه ایبیسی گفت که او و دیگر تفنگداران دریایی آمریکا کاملا از آنچه بر آن زندانی رفته است، آگاه بودهاند. وی ادامه داد: ما شاهد کشته شدن یک زندانی از جانب تکاوران استرالیایی بودیم. این مانند لحظهای نیست که بخواهید تصمیمی در شرایط بسیار سخت بگیرید. این یک تصمیم کاملا عمدی بود که قوانین جنگی را نقض میکرد. ارسال به دوستان
غلبه آرای پستی، تأثیر مستقیم کرونا بر انتخابات آمریکا
ترامپ یا بایدن؟ هیچکدام!
علی زنگنه: ترامپ و بایدن یکی از بیهودهترین مناظرههای تلویزیونی انتخابات ریاستجمهوری در تاریخ معاصر آمریکا را برگزار کردند. این دو پنجشنبهشب ساعت 21 به وقت ایالت تنسی در حالی مقابل هم قرار گرفتند که بیش از یکسوم رایدهندگان آمریکایی تصمیم خود را گرفته بودند. به نظر میرسد لجنمالی متقابل ترامپ و بایدن در ۲ مناظره اخیر بسیاری از رایدهندگان را دلسرد کرده یا دستکم آنها را نسبت به دنبال کردن مواضع و سخنان ۲ طرف، بیتفاوت کرده باشد.
طبق نظرسنجی شبکه سیانان که پس از این مناظره انجام شد، یکی از گزینهها که «هیچکدام» بود، بیش از هر ۲ نامزد، مورد توجه مخاطبان قرار گرفت، چنانکه ۲۱ درصد پرسششوندگان گفتند بایدن بهتر بوده و ۱۴ درصد هم حرفهای ترامپ را در مناظره پسندیده بودند، در حالی که 64 درصد به هیچکدام رای دادند.
به گزارش تارنمای الکت پراجکت که آمار رایگیری زودهنگام انتخابات قبل از روز نهایی یعنی سوم نوامبر را اعلام میکند، 48 میلیون و 700 هزار رایدهنده عمدتا از حدود 10 ایالت تا زمان آغاز مناظره در نشویل آرای خود را به شکل حضوری یا پستی به صندوقها ریخته بودند. همچنین تا پایان مناظره این رقم به ۴۹ میلیون و ۳۱۳ هزار رای رسید که احتمالا عمده این آرا توسط کسانی ریخته یا پست شده که مناظره را نگاه نکردهاند. از این تعداد آرا، ۳۴ میلیون و ۸۶۱ هزار و ۱۶۸ رای توسط پست ارسال شده و ۱۴میلیون و ۴۵۲ هزار و ۲۷۹ رأی به شکل مورد حضوری بوده است. به عبارت دیگر 70 درصد آرایی که تاکنون ریخته شده، پستی بوده است. این در حالی است که طبق گزارش تدارکاتی اداره ملی پست ایالات متحده احتمالا 76 درصد کل رایدهندگان از طریق صندوقهای پست آرایشان را به صندوقهای انتخابات ریاستجمهوری و کنگره منتقل خواهند کرد که رکوردی تاریخی است.
اگر تعداد شرکتکنندگان در انتخابات ریاستجمهوری 2016 را ملاک این دوره قرار دهیم که حدود 137 میلیون نفر بود، در این صورت بر اساس گزارش اداره پست، ممکن است تا روز نهایی انتخابات یعنی 13 آبان، بیش از 104 میلیون نفر رای خود را پستی ارسال کنند. این موضوع تاثیر مستقیمی است که واگیر کرونا روی انتخابات آمریکا گذاشته. در دوره قبلی انتخابات ریاستجمهوری در سال 2016 و انتخابات مجلسین کنگره در سال 2018 تنها حدود 25 درصد آرا پستی بود.
* امید چین به ادامه افول آمریکا با ترامپ
به نظر میرسد اژدهای زرد با در نظر گرفتن نقش مهمی که دونالد ترامپ در به زیر کشیدن هیمنه بینالمللی آمریکا و افول این ابرقدرت پیشین در همه زمینهها داشته، از پیروزی مجدد او در انتخابات ریاستجمهوری 2020 استقبال کند. ژیکون، استاد روابط سیاسی و بینالملل در این باره معتقد است با وجود همه ژستها و شعارهای ضدچینی و با اینکه در دوران ترامپ رابطه پکن - واشنگتن بشدت به سردی گراییده اما چینیها کماکان به حکمرانی مغشوش ترامپ به چشم یک فرصت برای سبقت از رقیب غربی خود مینگرند. شعار اول آمریکای ترامپ، چین را بزرگترین تهدید علیه این کشور و دموکراسی جهانی به تصویر کشیده اما به نظر میرسد شی جین پینگ و هیأت حاکمه حزب کمونیست در این ۴ سال گامهایی جدی برای تثبیت روند ظهور اژدهای زرد به عنوان یک ابرقدرت جهانی برداشتهاند. شی هر جایی که آمریکای ترامپ عقبنشینی کرده، همان جا قدم جلو گذاشته است. او کشورش را به عنوان حامی تجارت آزاد و یک رهبر در جنگ علیه تغییرات آبوهوایی ارائه کرده و در عین حال، متعهد شده به اینکه هر واکسن بالقوه برای ویروس «کووید-۱۹» را در اختیار کشورهای فقیرتر قرار دهد. ژیکون به خبرگزاری فرانسه گفته است: «رهبران چین این فرصت را ممکن است داشته باشند تا جایگاه جهانی آن را به عنوان یک حامی جهانیسازی، چندجانبهگرایی و همکاری بینالمللی تقویت کنند. دوره دوم ریاستجمهوری ترامپ ممکن است به چین فرصتی برای بالا کشیدن هر چه بیشتر خودش به عنوان یک قدرت بزرگ در صحنه جهانی را بدهد». حتی اخیرا کاربران شبکههای اجتماعی چینی، به ترامپ لقب «جیانگوئو» به معنی «کمککننده به سازندگی چین» را دادهاند.
* چراغ سبز پوتین به بایدن یا عملیات به نفع ترامپ؟
واکنش عجیب رئیسجمهور روسیه به سخنان و شعارهای روسهراسانه نامزد دموکراتها در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا باعث غافلگیری هواداران جمهوریخواه شده که تاکنون میپنداشتند کرملین حامی دونالد ترامپ خواهد بود. جو بایدن در مناظره پنجشنبهشب نیز بار دیگر شعارهای حزب دموکرات درباره دخالت روسها در انتخابات آمریکا به نفع جمهوریخواهان را تکرار و تاکید کرد هر طرف خارجی از جمله چین و ایران در انتخابات این دوره دخالت داشته باشد باید هزینهاش را بدهد. البته بلافاصله نانسی پلوسی، رئیس خانه نمایندگان، مجلس پاییندستی کنگره و رهبر اکثریت دموکراتها در این مجلس اعلام کرد صحبت از دخالت هر طرفی جز روسیه جدی نیست. با این حال ساعاتی بعد از حملات بایدن به مسکو، ولادیمیر پوتین به شکلی که در سالهای اخیر دیده نشده بود اعلام کرد آماده است تا با این سیاستمدار دموکرات در صورت پیروزی در انتخابات نوامبر همکاری کند، چرا که حزب دموکرات آمریکا نظرات و عقاید مشترک بسیاری با او دارد.
به گزارش روزنامه نیویورکپست، پوتین گفته به لفاظیهای ضدروسی سیاستمداران یانکی عادت دارد و به آن اعتنایی نمیکند. پوتین در عین حال با اینکه توسط دموکراتها به حمایت از ترامپ در انتخابات 2016 و حتی این دوره متهم میشود به آنها چراغ سبز نشان داده و گفته است: «اگر بخواهیم با اروپا مقایسه کنیم، حزب دموکرات به طور سنتی به ارزشهای لیبرال و به نظرات و عقاید سوسیال- دموکرات نزدیکتر بوده است و حزب کمونیست روسیه نیز نشأت گرفته از یک بستر سوسیال- دموکرات است». ظاهرا از نگاه رهبر کرملین تمدید پیمان تسلیحاتی «استارت جدید» که فوریه ۲۰۲۱ منقضی میشود و رسیدن به دیگر توافقها درباره پیمانهای کنترل تسلیحاتی با آمریکا بیش از هر چیز اهمیت دارد و این نکتهای است که او صریحا به آن اشاره کرده است: «این یکی از عناصر بسیار جدی همکاری سیاسی ما در آینده است. به نظر من حزب دموکرات از نظرات و عقایدی که نزدیکتر به سیاستهای اروپاست حمایت میکند». او همچنین تاکید کرده به ارزشهای جناح چپ که توسط برخی در حزب دموکرات آمریکا به اشتراک گذاشته شده، پایبند است. با این حال برخی کارشناسان بر این باورند که ممکن است اظهارات پوتین حربهای برای خنثی کردن تبلیغات ضدروسی دموکراتها علیه کارزار جمهوریخواهان و نوعی کمک غیرمستقیم برای پیروزی مجدد ترامپ باشد.
* آرتی: بایدن در تله ترامپ افتاد!
شبکه آرتی، رسانه بینالمللی مشهور روسیه واکنشی متفاوت به مناظره دیروز داشت و چنین برآورد کرد که جو بایدن سرانجام در همان دامی افتاد که دونالد ترامپ برای او پهن کرده بود. تارنمای آرتی در تحلیلی به قلم نبویسا مالیچ آورد: «بایدن دستکم در ۳ مورد موضوعات مناظره را در جهت جلب حساسیت خانوادههای نگران آمریکایی که در کشاکش مقابله با پاندمی، اقتصاد و بیمه سلامت هستند، تغییر داد. بدون تردید تمرکز روی اینها توسط گروهی از بهترین مشاوران سیاسی به او القا شده بود اما مخاطبان شاهد کلمات قلمبهای از سوی کسی بودند که تقریبا نیمی از یک قرن را در دالانهای قدرت بوده است».
از نگاه نویسنده، ترامپ به طور مداوم روی این نقطه ضعف رقیب دست میگذاشت و به او یادآوری میکرد که چرا طی ۸ سال معاونت ریاستجمهوری اوباما و چندین دهه حضور در قدرت، هیچ کاری برای حل مشکلات نکرده و در مقابل بایدن را مجبور به چنین توجیهی کرد: «ما اشتباه کردیم».
بر اساس این مقاله، توانایی غیرطبیعی ترامپ برای مجبور کردن افراد به ابراز عقیده واقعیشان منجر به این شد که بایدن در مناظره نشویل، پس از چندین ماه اظهارنظرهای محافظهکارانه، سرانجام جلوی آمریکاییها اعتراف کند که چه حسی درباره شرایط فعلی دارد. مالیچ در پایان مینویسد: «حقیقتا غیرقابل فهم بود که بایدن را پس از ۴ سال در حال تقلا برای تن کردن کت اوباما ببینیم. او میخواست اهمیت سیاستهایی را که مربوط به دوران معاونت (ریاستجمهوری)اش بود مضاعف جلوه دهد، حال آنکه اگر آمریکاییها این را قبول داشتند سال 2016 به ترامپ رای نمیدادند. بایدن، حزب دموکرات و جریان اصلی رسانهای ممکن است هنوز به خود باور داشته باشند ولی چطور در ۲ سال بعد از انتخاب اوباما، آمریکاییها به یک کنگره جمهوریخواه رای دادند و بعد ترامپ از ناکجاآباد آمد و سلسله سیاستمداران قدرتمند- شامل بوشها و کلینتونها- را با زیر سوال بردن مشروعیت اوباما شکست داد. ترامپ حتی در یک جا به بایدن متلک انداخت که تنها دلیلی که وارد سیاست شدم خود تو هستی!»
ارسال به دوستان
انتشار فیلمی تکاندهنده از درگیری اشرار با سلاح آمریکایی در شمال کشور
معمای وینچسترها
حمایت از نیروی انتظامی و دستگاههای امنیتی برای برخورد بدون ملاحظه با عوامل مخل امنیت یک ضرورت بدیهی است
یونس مرادی: طی چند روز اخیر یک فیلم دیگر از درگیری اشرار با یکدیگر منتشر شده که در این فیلم یکی از طرفین درگیری اقدام به شلیک با سلاح گرم به طرف دیگر میکند. این برای چندمین بار در هفتههای اخیر است که فیلمهایی از درگیری اشرار و اوباش با یکدیگر منتشر میشود. هفته گذشته یک جوان بسیجی به خاطر دفاع از نوامیس مردم، در منطقه استخر تهران مورد هجوم اوباش قرار گرفت و به شهادت رسید. چندی قبل از این حادثه نیز فیلمی از درگیری تعدادی جوان در تهران منتشر شد که به صورت گروهی اقدام به ضرب و شتم یکدیگر در خیابان کرده بودند. درگیری مسلحانه در منطقه سعادتآباد تهران هم از جمله فیلمهایی بود که اخیرا ایجاد ناامنی توسط اوباش و اشرار در تهران را نشان میداد. حمله اوباش به بیمارستان پورسینای رشت نیز از جمله فیلمهایی بود که موجی از نگرانی و ترس را در جامعه ایجاد کرد. البته حمله اوباش به بیمارستان پیش از این نیز سابقه داشته است؛ ماجرای حمله اوباش به بیمارستان شهید بهشتی قم نشان داد تعقیب طرفین دعوا تا بیمارستان و ایجاد رعب و وحشت در بیمارستانها نیز از جمله شگردهای جدید هراسافکنی اوباش شده است.
همه این موارد نشان میدهد ما با تشدید رفتارهای مجرمانه ضدامنیتی مواجه هستیم و این موضوع مخاطرات بسیار جدی به همراه خواهد داشت، بویژه اینکه هر نوع مماشات یا اقدام اشتباه در برخورد قاطعانه با عوامل مخل امنیت، چه اشرار و اوباش و چه سارقان و جیببرها، قطعا موجب چراغ سبز نشان دادن به اوباش و نارضایتی مردم خواهد شد. اظهارات اخیر آیتالله رئیسی، رئیس قوه قضائیه در حمایت از نیروی انتظامی و نیز تاکید بر برخورد با اراذل و اوباش در همین راستاست و میتواند باعث پشتگرمی ماموران فداکار ناجا در برخورد با عوامل رعبافکنی در جامعه باشد.
* وینچسترها در ایران چه میکنند؟
انتشار فیلم درگیری اخیر با سلاح گرم در شمال کشور، یک نگرانی جدی را باعث شده است؛ جدا از اینکه در یکی دو سال اخیر درگیری با سلاح گرم آن هم به خاطر نزاعهای معمولی خیابانی شدت گرفته است اما یک نوع سلاح گرم مشخص هم در برخی از این درگیریها مشاهده میشود. اگر تا پیش از این درگیری با سلاح گرم مختص نزاعهای بزرگ قومی ـ قبیلهای در غرب و بخشی از جنوب کشور بود اما در سالهای اخیر دیدهایم که برخی جوانان و نوجوانان به بهانه موضوعات کوچک، حتی مسائل عشقی، علیه یکدیگر اسلحه میکشند. فیلم اخیر نشان میدهد در یک درگیری خیابانی در شمال کشور، فردی با خیال راحت اسلحه وینچستر خود را مسلح کرده و به طرف دیگر شلیک میکند! اما نکته مهم ماجرا اینجاست که در یکی دو سال گذشته حجم اخبار مربوط به درگیری مسلحانه با سلاح وینچستر در ایران بسیار قابل تأمل است. از سوی دیگر کشفیات سلاح وینچستر که در کاتالوگهای فروش به عنوان «وینچستر شورشی» عرضه شده، طی یک سال گذشته افزایش چشمگیری داشته است. به عنوان مثال مردادماه امسال 50 قبضه وینچستر شورشی در کرج کشف شد. همزمان 40 قبضه اسلحه شورشی دیگر در اهواز کشف شد. زمستان سال گذشته نیز 126 اسلحه که بخش زیادی از آن وینچستر شورشی بود در اصفهان کشف و ضبط شد. آذرماه سال گذشته نیز از کشف بیش از 100 شات گان وینچستر در استان گلستان توسط وزارت اطلاعات باخبر شدیم.
سلاحهای موسوم به شورشی در استانهای غربی بویژه در لرستان و ایلام و همینطور در استان فارس به وفور یافت میشود. کمااینکه سال گذشته تصاویر قاتل طلبه همدانی با این سلاح ساچمهای نیز منتشر شد.
* بازار مشکوک وینچستر
حوادث رخ داده با این اسلحه به طرز عجیبی در حال افزایش است و نشان میدهد قاچاق این اسلحه گرم به درون ایران طی سالهای اخیر شتاب گرفته است. فروشگاههای فروش سلاح در فضای مجازی بشدت افزایش داشتهاند. حجم دستگیری فروشندگان این سلاحها نیز این موضوع را تایید میکند. تجارت اسلحه در مرزهای شرقی و غربی بسیار زیاد شده است. نمایش سلاحهای آمریکایی در مناطقی از کشور که ساکنان آن قومیتها هستند نیز رو به فزونی گذاشته است. در مناطق قومیتی که اسلحههای شکاری مثل برنو یا اسلحههای ساچمهای خفیف به نوعی جزئی از فرهنگ آنها بوده، اکنون اسلحههای مخرب آمریکایی مانند وینچستر به وفور یافت میشود! و جوانان در این مناطق وفاداری خود به رسوم و فرهنگشان را با گرفتن عکس یادگاری نه با برنو، بلکه با وینچستر و سایر شاتگانهای ساچمهای خودکار نشان میدهند.
* اسلحه وینچستر چه ویژگیهایی دارد؟
وینچستر یک سلاح ساچمهای بسیار کشنده است که همزمان میتواند چند نفر را کشته یا زمینگیر کند. این شاتگان کشنده یک سلاح تاشو است و وقتی تا میشود اندازه آن تا 40 سانت کاهش مییابد که براحتی قابل اختفا و حمل است، بویژه در فصول سرد براحتی زیر لباس گرم قابل اختفا است. این سلاح گرم میتواند به صورت خودکار 5 فشنگ ساچمهای را شلیک کند که قدرت تخریب آن بسیار بالا است. مهمترین دلیلی که این سلاح را شورشی مینامند، قابلیت اختفا و حمل آسان آن، برد کوتاه آن، و نیز سرعت عمل در شلیک 5 فشنگ ساچمهای است که با توجه به تعداد ساچمههای به کار رفته در هر فشنگ میتواند در یک نزاع یا شورش خیابانی تعداد زیادی از طرف مقابل را کشته یا زمینگیر کند.
کاربرد این سلاح آمریکایی در شورشها و نزاعهای خیابانی باعث شده نسبت به استفاده از این اسلحه در شورشهای خیابانی یا به عبارتی، به خشونت کشاندن تجمعات حساسیتهای زیادی بوجود آید. آبانماه سال گذشته پس از بروز اعتراضات و ناآرامیهای بنزینی در برخی نقاط کشور، گزارشهای زیادی از شلیکهای مشکوک در بین جمعیت و اصابت ساچمه به برخی تماشاگران و جمعیت ناظر حتی در خیابانها و کوچههای فرعی منتشر شد.
همین موضوع نشان میدهد بررسی وارد شدن تعداد زیادی سلاح آمریکایی ساچمهای به ایران باید به یکی از دستورکارهای نهادهای امنیتی و انتظامی تبدیل شود.
از سوی دیگر بر اساس گزارش نهادهای انتظامی و امنیتی، انبوه این شاتگانها در ترکیه تولید و با شیوههای مختلف روانه بازار ایران میشود. برخی گزارشهای امنیتی هم میگوید دولت اردوغان از کنار سرمایهگذاری روی تولید و فروش این نوع اسلحه شورشی، به غیر از بحث تجارت، یک سیاست ایجاد ناامنی در میان همسایگان خود را دنبال میکند. کمااینکه حجم زیادی از این سلاح در اعتراضات سال گذشته عراق کشف و ضبط شد. برخی گزارشها همچنین از صادرات گسترده این سلاح به لیبی و دادن آن به شورشیان نزدیک به باند اردوغان حکایت میکند.
به هر حال، در کنار موضوع برخورد قاطع و بدون ملاحظه با اشرار، باید نسبت به توزیع و فروش گسترده سلاحهای گرم بویژه سلاحهای ساچمهای سبک و قابل حمل نیز تأمل بیشتری شود. کمااینکه استفاده مکرر اوباش و اشرار از این سلاحهای گرم در خیابانها میتواند نوک کوه یخی باشد که خدای ناکرده امنیت همه مردم را مورد هدف قرار داده باشد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|