|
گزارش «وطنامروز» از مستند «قاسم» که دیروز از شبکههای تلویزیونی روی آنتن رفت
از عقل سرخ تا خون سبز
همسایههای خانمجان
روایتی از دستپروردههای حاجقاسم در خاک سوریه
گروه فرهنگ و هنر: سالها پیش درباره یکی از قهرمانها و شخصیتهای بزرگ کشور که مرگ خیلی قشنگی داشت - در واقع شهید شد - از یکی از دوستان هم دورهاش اینطور شنیدم که فلانی در دورهای که هنوز به «افسانه» تبدیل نشده بود هم، برای ما که دوستانش بودیم، یک «معما» بود. مثل یک راز که فقط وقتی فاش میشود که حیاتش تغییر کند و عالمش عوض شود. آنطور که شهید آوینی، سید شهیدان اهل قلم گفت: در عالم رازی هست که جز به بهای خون فاش نمیشود.
واقعیتش برای ما و خیلی از دوستداران حاجقاسم سلیمانی، او خیلی قبلتر از شهادتش و زمانی که رازش فاش شود، معما بود؛ معمایی که 13 دیماه 98، ساعت 1:20 دقیقه بامداد، در فرودگاه بغداد فاش شد ولی هنوز ناشناخته مانده است. «معما» بود. یک راز بود و بعد از شهادتش تازه شناخته میشود. انگار تازه تازه داریم میشناسیمش.
«قاسم» یکی از نخستین کارهای مستندی است که به طور خاص تلاش کرده روایتی از تولد تا شهادت حاجقاسم سلیمانی ارائه دهد؛ روایتی که دارای یک پیرنگ پررنگ است و آن جایگاه مدیریت و رهبری قاسم از کودکی تا لحظه شهادت است؛ مدیریتی عقلانی که رگههای پررنگی از احساسات در آن دیده میشود؛ احساساتی که در کمتر نیروی نظامی، آن هم در سطح حاجقاسم، برجسته میشود اما شهید حاجقاسم سلیمانی، انسان خارقالعادهای است که شبیه هیچ کس نیست.
قاسم، مستندی است که باید شبیهش را بیشتر ببینیم؛ مستندی با اطلاعات خاص که واقعا جنبه مستندگونگی دارند، با تصاویری کمتر دیده شده یا دیده نشده، و دقیقا چیزی که از یک مستند انتظار داریم و روایتی که در عین سرراستی و عامه فهم بودن، جنبه پژوهشی پررنگی دارد؛ پژوهشی که مستند از آن اعتبار میگیرد.
پخش مستندهایی نظیر قاسم، البته باید زودتر از اینها اتفاق میافتاد. قاسم علاوه بر روایت مختصری از زندگی و زمانه شهید سپهبد حاجقاسم سلیمانی، مساله «دفاع» را نیز برجسته میکند، بویژه دفاع از ایران، آن هم کیلومترها دورتر از مرزهای ایران. استراتژی امنیتسازی که به تعبیر خود مستند، حتی در میان مسؤولان کشور نیز آنچنان که باید فهم نمیشد. دیدار سال 79 نیروهای سپاه قدس با مسؤولان اقلیم کردستان، تصاویری خاص و ویژه از شهید سلیمانی از دوران دفاعمقدس تا مجاهدت در جنوب شرق کشور، تصاویری از ماموریتها، مبارزات و فرماندهیهای حاجقاسم در افغانستان، لبنان، عراق، سوریه و حتی تصاویری از نیروهای مجاهد فلسطینی، مجموعه آرشیوهای دیده نشده و کمتر دیده شدهای بود که در قاسم از آنها به نحو خوبی در جهت روایت استفاده شده است. به نظر میرسد هنوز ساعتها و ساعتها میشود درباره شهید سلیمانی حرف زد.
***
مرتضی شعبانی، تهیهکننده مستند «قاسم» در گفتوگویی کوتاه درباره این اثر گفته است: در این فیلم مستند تلاش شده است زندگینامه سردار دلها، حاجقاسم سلیمانی از تولد تا شهادت به تصویر کشیده شود، البته محور اتفاقات فیلم، فرماندهی در منطقه و فعالیت آن شهید در میدان است. وی اضافه کرد: در این مستند تصاویری از کودکی، نوجوانی، حضور ایشان در 8 سال دفاعمقدس و... به نمایش درآمده است اما تمرکز اصلی ما فرماندهی ایشان در محور مقاومت است که در چند سال اخیر با مبارزه با داعش در عراق، حضور در لبنان و جنگ 33 روزه و... به اوج خود رسید. همه تلاشمان این بود که زحمات چند ساله این شهید را بتوانیم مرور کنیم. شعبانی بیان داشت: بسیاری از تصاویری که در مستند «قاسم» به نمایش درمیآید، دیدهنشده و جدید است، البته نکته مهمتر این است که این تصاویر جدید در جای درست خود آورده شده که قطعا تأثیرگذاری آنها را بالاتر برده است. تهیهکننده مستند «قاسم» درباره زمان پخش این مستند گفت: در ابتدا قرار بود این فیلم در ایام سالگرد شهادت سردار سلیمانی پخش شود اما بنا بر دلایلی این اتفاق رخ نداد که البته با توجه به اتفاقات اخیر، به نظرم خیریتی در آن وجود داشته است. ما این مستند را در جواب به هیچ موضوع خاصی نساختهایم اما فکر میکنم زمان پخش آن در این روزها بسیار مبارک و همراه با خیریت باشد. این مستندساز درباره تصاویر این مستند گفت: بخش زیادی از تصاویر این مستند ضبطشده توسط کارگردانان و تصویربرداران مرکز مستند حقیقت است که در زمان حیات شهید سلیمانی در پروژههای مختلف همراه ایشان بودند، بنابراین اکثرشان تولیدی است، علاوه بر این، تصاویر آرشیوی نیز از لشکر 41 ثارالله، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس و آرشیوهای شخصی جمعآوری شده است. گفتوگوهایی که در این مستند میبینید نیز تولیدی است. وی در پایان گفت: این مستند تاکنون از شبکه یک و شبکه مستند سیما پخش شده است و بزودی از شبکه ۳ سیما نیز بازپخش خواهد شد. فیلم همراه با زیرنویس عربی نیز آماده شده و بزودی از شبکههای خارجی عرب پخش میشود.
***
ادای دین به حاج قاسم
مهدی فارسی*: مستند «قاسم» با محوریت شهید بزرگوار حاجقاسم سلیمانی این روزها از شبکههای مختلف سیما روی آنتن رفته است و امیدوارم مورد توجه قرار گیرد. بهتر است صحبت درباره جزئیات مستند «قاسم» به زمانی مناسب موکول شود اما درباره تولید این مستند باید بگویم مستند «قاسم» ادای دین کوچکی است به حاجقاسم و تمام شهدای مدافع حرم زیرا بدون شک امنیت و آسایش کشور را مدیون فداکاریها و اقدامات شهید قاسم سلیمانی و شهدای مدافع حرم هستیم؛ شهدایی که بدون هیچ چشمداشتی در راستای اهداف متعالیشان جان خود را فدای اسلام و کشورمان کردند. درباره شأن و جایگاه شهید قاسم سلیمانی باید گفت به طور حتم نسلهای بعد از ما بخوبی میفهمند که حاجقاسم چه کسی بود و چه کارهای بزرگی انجام داد. همانطور که گفته شد معتقدم فعلا خیلی زود است که متوجه جایگاه واقعی حاجقاسم و اهمیت فعالیتهای وی شویم. هر چه زمان بیشتر میگذرد، بیشتر از گذشته به جایگاه واقعی حاجقاسم پی میبریم و جنبههای متفاوتی از اهمیت اقدامات گسترده حاجقاسم برای همگان روشن خواهد شد. شاید با گذشت زمان بهتر و دقیقتر بتوان درباره حاجقاسم نظر داد و عمده فعالیتها و اقدامات جهادگونه وی به طور شفافتری رونمایی شود اما این مسائل دلیل بر این نمیشود نسل فعلی که شاهد اقدامات جهادگرانه حاجقاسم و در نهایت به شهادت رسیدن وی بوده است، هیچ وظیفهای در قبال ایشان نداشته باشد بلکه وظیفه اصلی که در این ایام به دوش همه ما است این موضوع است که باید تمام تلاش خود را بکنیم یاد و راه حاجقاسم و شهدای مدافع حرم را زنده نگه داریم تا فرزندان ما بخوبی بدانند این امنیتی که اکنون داریم را مدیون چه بزرگانی هستیم.
*کارگردان مستند «قاسم»
***
روایتی از دستپروردههای حاجقاسم در خاک سوریه
«همسایههای خانمجان» روایتی است از مدافعان و نوکران حرم و حریم حضرتزینب سلامالله علیها که زیر سایه فرماندهی حاجقاسم سلیمانی 7 سال در خاک سوریه جهاد کردند. دستپروردههای حاجقاسم برای این حرم و همسایگانش هر چه توانستند انجام دادند؛ از اسلحه دست گرفتن تا خدمات اجتماعی و رساندن آب و نان به دست مردم سوریه. خدماتی که مردم در دوران سیطره داعش رنگش را هم ندیده بودند. «همسایههای خانمجان» روایت پرستار احسان جاویدی است از 4 ماه حضورش در بیمارستان البوکمال سوریه. در صفحات این کتاب، مخاطب همراه راوی به سوریه سفر میکند. از دمشق و کنار ضریح حضرت زینب (سلامالله علیها) تا حمص و تدمر و المیادین و دیرالزور و ۸۰۰ کیلومتر دورتر از دمشق، روستایی به نام الهری و ماجراهایش. خواننده کتاب، میان کوچه پسکوچههای خاطرات نقش بسته بر صفحات کتاب، میخندد، میدود، گریه میکند، خوشحال میشود، غصه میخورد، خسته میشود و مهمتر از همه میبیند و لمس میکند. چه چیزی را؟ روی دیگر جنگ را که میان دود آتش و انفجار و وحشیگریهای داعش کمتر دیده شده است؛ رویی که فقط در جبهه حق دیده میشود و همین شده فرق میان جبهه حق و باطل.
این اثر حفاری ظریفی است به لایههای زیرین جنگ سوریه و الفبای جدید جهاد دستپروردههای حاجقاسم؛ آنها که تا زنان و بچههای البوکمال از شهر خارج نشدند، پایشان را در شهر نگذاشتند.
آبانماه ۱۳۹۶. البوکمال آخرین پایتخت داعش در یک قدمی سقوط است. سردر همه خانهها پرچم سفید تسلیم، سرش را پایین انداخته و آویزان است. همه منتظر دستورند. هم آنها که پرچم به سردر خانههایشان نصب کرده، هم آنها که تا چند ساعت دیگر شهر را فتح میکنند. همه منتظر دستور حاجقاسم. بالاخره بیسیمها خشخش میکند و دستور صادر میشود. کوتاه و قاطع:«تا همه زنها و بچهها سالم از شهر خارج نشدهاند، نیروها اجازه ورود به شهر را ندارند».
برشی از کتاب را میخوانیم: نگاهم به پرچم ایران روی پشتبام میافتد. برای رسیدن این پرچم به اینجا خون دادهایم. بغض گلویم را مشت میکند. همسایههای خانمجان صبحبهصبح به امید این پرچم دست بچههایشان را میگیرند و به بیمارستان میآیند. بروم بگویم اشتباه آمدهاید؟ بگویم دستمان از دارو خالی است؟ بگویم شرمنده، به خانههایتان برگردید؟ جواب این مادران را هم بتوانم بدهم، جواب شهدا را چه بدهم؟ این مادرها دارو میخواهند، خون نمیخواهند که سخت باشد. قسمت سختش را شهدا دادهاند. پرچم ایران بالای این ساختمان باشد و مردم ناامید بازگردند؟ چشم به پرچم که سوز سرد تنش را تکان میدهد، زار میزنم. دستبهدامن جواد میشوم؛ راهی جلوی پایم بگذارد. یاد حاجاحمد متوسلیان میافتم، میخواست این پرچم را در انتهای افق به زمین بکوبد. کف دستهایم را به پرچم و شهدایی که دورش جمع شدهاند نشان میدهم. خالی است. دست خالی که نمیشود کار کرد...
همسایههای خانمجان؛ روایت پرستار احسان جاویدی به قلم زینب عرفانیان (نویسنده ۲ اثر تحسینشده «مربعهای قرمز» و «درگاه این خانه بوسیدنی است») در قطع رقعی و 268 صفحه توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است.
ارسال به دوستان
راز مگوی طلاق «بیل گیتس» بنیانگذار مایکروسافت از همسرش چیست؟
جدایی بیل از قدرت
گروه بینالملل: بیل گیتس، بنیانگذار و سهامدار اصلی مایکروسافت و یکی از بزرگترین کاسبان کرونا با اعلام خبر طلاق از همسرش، سقوطی ناگزیر را تجربه خواهد کرد.
در همان نگاه اول، جدایی گیتس از همسرش به منزله پایان ژستی اخلاقی است که او با همه فعالیتهای سیاهش تحت پوشش غول مخوفی به نام مایکروسافت- شریک همیشگی دولت ایالات متحده و سازمان سیا در برنامه شنود جهانی، بر اساس افشاگریهای ادوارد اسنودن- برای ما میگرفت.
اگر چه بیانیه توئیتری گیتس که ظاهرا به طور مشترک با همسر سابقش ملیندای 56 ساله منتشر شده، یک جدایی آرام و بیدردسر را القا میکند اما از آنجا که این طلاق مهمترین راز زندگی یکی از قدرتمندترین و ثروتمندترین المپینهای جهان سرمایهداری را بیرون میریزد، تصویر بینقصی را که او سالهای سال از خود ساخته بود، درهم میشکند و میتوان پیشبینی کرد قضیه به همین سادگی نبوده و نیست. در توئیت روز دوشنبه بیل گیتس آمده است: «پس از تفکر بسیار و کار زیاد درباره روابطمان، تصمیم گرفتیم به ازدواج خود پایان دهیم. طی ۲۷ سال گذشته، ما ۳ فرزند بینظیر بزرگ کردهایم و بنیادی ساختهایم که در همه جای دنیا کار میکند تا همه مردم بتوانند زندگی سالم و مثمرثمر داشته باشند. ما همچنان در این مأموریتها فعالیت داریم و کار مشترک خود را در بنیاد ادامه میدهیم اما دیگر اعتقاد نداریم که در مرحله بعدی از زندگی خود میتوانیم به عنوان یک زن و شوهر با هم رشد کنیم. ما با شروع حرکت در این زندگی جدید، برای خانواده خود فضا و حریم خصوصی میخواهیم».
نخستین پرسشی که مطرح میشود این است: آیا بیل گیتس در ادعایش مبنی بر مشترک بودن تصمیم به طلاق صادق است. واضح است که خیر! ملیندا همسر او خود یک سلبریتی مشهور است که در تقاضانامه طلاق از«شکست جبرانناپذیر» صحبت کرده است و دختر بزرگش جنیفر نیز در پستی اینستاگرامی فاش کرد که خانوادهاش یک دوره چالشبرانگیز را تجربه کرده است.
همچنین ملیندا آن فرنچ (گیتس سابق) 56 ساله فرم درخواست طلاق از بیل گیتس 65 ساله را به طور یکجانبه پر کرده است. پس پای یک اختلاف جدی و غیرقابل اغماض میان این دو در میان است. از آنجا که ملیندا بر خلاف شوهر سابق الیگارش، قدرتطلب و سیاستبازش در زندگی خود وجههای پنهان نداشته و نامش با فعالیتهای پشت پرده مایکروسافت گره نخورده و اساسا چیزی جز یک مادر، معلم ریاضی، مدیر بازاریابی، نویسنده و فعال خیریه نبوده، حدس اینکه این طلاق میتواند از تبعات مستقیم سر باز کردن اختلافات فکری و اخلاقی این دو باشد، چندان دشوار نیست.
میپرسید چه اختلافی؟! حدس زدن آن هم چندان دشوار نیست. حتما یادتان هست 8 سال پیش که اسنودن - پیمانکار پیشین سازمان سیا که به روسیه گریخت- ماهیت پروژه مخوف شنود و کنترل همه مردم کره خاکی توسط NSA (آژانس ملی امنیت و شنود آمریکا) را فاش میکرد، اشاراتی هم به پوشالی بودن تصویر قهرمانانهای داشت که رسانههای غربی از گیتس ساختهاند. اسنودن فاش کرد مایکروسافت مهمترین شریک دستگاه جاسوسی آمریکا برای رصد کردن محتوای رایانهها و گوشیهای همراه ما است. اتفاقا گیتس واکنشی خشمگینانه به افشای اسرارش توسط اسنودن داشت. او آن روز همانطور به اسنودن انگ نقض قانون زد که بعدتر دونالد ترامپ عوضی!
همه ماجرا اما این نیست. این الیگارش دیجیتالی تحت پوشش بنیاد خیریه مشترکی که با همسرش به راه انداخته بود، یکی از پیشگامان آزمون و خطای واکسنهای مختلف روی مردم کشورهای فقیر آفریقایی، لاتین و جنوب آسیا بوده است؛ واکسنهایی که آنچه اخیرا درباره عوارض واکسن ممنوع شده آسترازنکا فاش شده، شاید فقط گوشهای از مضراتشان باشد. بسیار محتملتر است که وجدان خانم فرنچ از تبدیل انسانها به موش آزمایشگاهی به درد آمده باشد تا شوهر جاهطلبش که خود را یکی از رهبران سایه آمریکا و اخیرا پس از همهگیری کرونا، یکی از رهبران حکومت جهانی برشمرده است. بیشک اما مهمترین حدسی که میتوان درباره جدایی این 2 زد، مربوط به تبعات ویروس منحوس است. قابل درک است اگر ملیندا زیر فشار شایعات روزافزونی از بیل دل بریده باشد که شوهر سابق او را یکی از شیاطین پشت سر همهگیرسازی ویروس «کووید-19» بین آحاد بشر برمیشمرند. قدمت شایعات کرونایی درباره بیل گیتس به طرز مرموزی حتی از جهانگیری یکسال و نیمه ویروس کرونا قدیمیتر است.
اولینبار پاییز 2019، 6 هفته پیش از اعلام شیوع کرونا بود که او با گروهی از مدیران بنیاد بیل و ملیندا گیتس در اجلاس اقتصاد جهانی داووس با مسؤولان مرکز دانشگاه جان هاپکینز در زمینه امنیت سلامت بر سر یک میز نشست. موضوع جلسه این بود: چگونه بشریت را در مقابل اپیدمی ویروس کرونا ایمن کنیم؟! البته تحقیقات درباره خانواده ویروسهای آنفلوآنزای تاجدار جهش یافته با خصوصیات مشترک با سارس به ۲ دهه قبل بازمیگردد و حتی در فیلم هالیوودی بسیار دیده شده «شیوع-2012» اشارههای واضحی به جنس ویروس جهانگیر میشود. حتی سال 2016، یک برنامه مشترک شبیهسازی ویروسهای خانواده کرونا در شهر نیویورک، بین مرکز سلطنتی ویروسشناسی بریتانیا و دانشگاه جان هاپکینز انجام شده بود که نشان میداد ضریب همهگیری موج اول بالای 50 درصد است.
با این حال باز هم مشخص نیست چرا مدیر یک شرکت نرمافزاری و یک بنیاد خیریه، باید جلوتر از رهبران کشورها و جامعه بینالملل و میلیونها متخصص در دانشگاهها و مراکز پزشکی و تحقیقاتی و هزاران شرکت تخصصی دارو و واکسن به فکر تولید واکسن علیه بیماری مرگباری باشد که هنوز همهگیر نشده است!
آن شایعات بدبینانه اما با گذشت هر روز از همهگیری جهانی کرونا جنبهای واقعگرایانه پیدا کرد. بیل گیتس نه تنها حمایت تبلیغاتی همهجانبهای از برنامههای قرنطینه و واکسیناسیون عمومی دولت آمریکا تحت مدیریت دوست 30 سالهاش آنتونی فائوچی (رئیس انستیتوی ملی آلرژی و بیماریهای عفونی ایالات متحده و رئیس تیم مشاوره درمانی کاخ سفید) داشته، بلکه بارها اعلام کرده روی واکسن کرونا سرمایهگذاری هم کرده است. همچنین او شاخصترین سلبریتیای بوده که تلاش کرده با اظهار نظرهایی مثل «موج بعدی همهگیری 10برابر شدیدتر خواهد بود» یا «مخالفت با واکسن کرونا جرم است»، وحشتی بیمورد را به جامعه القا کند؛ وحشتی که از نظر بسیاری از جامعهشناسان، مکانیزم اصلی پاندمیک تحمیل شده به دنیای ما شامل همهگیری بیماری توأم با وحشتآفرینی عمومی را تشکیل میدهد. برای آنکه متوجه ریاکاری گیتس و تیمش شویم، کافی است شبکه تحت مالکیت او را تحلیل کنیم. شبکه انبیسی، یکی از 5 رسانه پربازدید آمریکا، چندی پیش با انتشار ۲ عنوان مقاله در کنار هم بند را آب داده بود؛ لینک خبری با عنوان «جو روگن با اینکه دکتر نیست، توصیه مزخرفی درباره واکسیناسیون دارد» در کنار لینک مقالهای تبلیغاتی با عنوان «5 چیزی که بیل گیتس میخواهد شما درباره گونههای ویروس «کووید-19» بدانید»، که فحوای آن چیزی جز این نیست: «به هر قیمت ممکن واکسنهایی را بزنید که گیتس و دوستانش در سود فروش آنها سهیم هستند!»
خودتان را جای ملیندا گیتس بگذارید که حالا خودش و ۳فرزندش جنیفر، فوب و روری در معرض شایعات وحشتناکی درباره پدرشان قرار گرفتهاند که بیش از پیش رنگ حقیقت به خود میگیرد.
در همین اجلاس اخیر رهبران سرمایهداری جهانی در داووس سوییس، دوباره این آقای گیتس بود که پیشرو ادامه سیاستهای قرنطینه عمومی و واکسیناسیون همه و همه بود؛ همان کسی که درآمد سالانه شرکتش در دوران یک سال و نیمه شیوع کرونا 2 برابر شده است.
طبیعتا زنی مثل ملیندا فرنچ که حتی سال ۲۰۱۳ از سوی مجله فوربس به عنوان سومین زن قدرتمند جهان شناخته شده، در مقابل چنین شوهری دست و پا بسته نیست، بویژه که میداند طلاق او به منزله تقسیم دارایی مشترک با بیل گیتس یعنی همان بنیاد کذایی است که تمام سهام مایکروسافت با ژستی ظاهرا انساندوستانه اما در واقع برای در امان ماندن از مالیات سنگین، به آن منتقل شده است. اگر جف بزوس، در جریان جدایی ۲ سال پیش از همسرش مجبور شد سهام 150 میلیارد دلاری در شرکت آمازون را طبق قوانین مدنی آمریکا با او تقسیم کند، حالا سرنوشتی که در انتظار سهام بنیاد بیل و ملیندا گیتس است، بسیار خطرناکتر است، چون معلوم نیست همسر جدا شده گیتس بخواهد این بنیاد و زیرمجموعهاش یعنی مایکروسافت به فعالیتهای شیطانی خود تحت پوشش امور خیریه و انساندوستانه ادامه دهد.
ارسال به دوستان
سیاهتر از سرمایهداری
فرهاد بذرافکن: با وجود اینکه اقتصاددانان لیبرالی مانند میلتون فریدمن و فردریک فون هایک معتقد بودند دخالت دولت در نظام اقتصادی باید به حداقل خود برسد و تنها سازوکار عرضه و تقاضا باید بر آن حکمفرما باشد اما آنها در حوزههایی قائل به ورود دولت هستند؛ حوزهها یا عرصههایی که اصطلاحا «شکست بازار» خوانده شده است. شکست بازار زمانی اتفاق میافتد که در واقع تعادلی بین عرضه و تقاضا وجود ندارد؛ بازارها غیررقابتی و اطلاعات نامتقارن باشند.
با توجه به شیوع بیماری کرونا در جهان و به تبع آن در ایران و نیز ناتوانی و سوءمدیریت دولت در مهار آن، مهمتر از آن بحران در فراهم کردن واکسن در نبود واکسن داخلی، مجوز دادن به شرکتهای خصوصی از سوی دولت برای واردات واکسن حکایت از آن دارد که دولت مطلوب لیبرالهای داخلی به آبشخورهای فکری خود هم وفادار نیست و به تعبیری در این فقره کاسه داغتر از آش شدند. به طور قطع هر کدام از ۲ اقتصاددان مذکور اگر زنده بودند برای توصیف وضعیت موجود از اصطلاح «شکست بازار» سخن میگفتند. اما دولت حتی در مورد خطیر و حساسی مانند تهیه واکسن برای شهروندان تمایل دارد شرکتهای خصوصی را وارد این عرصه کند، چرا که به نظر میرسد بیشتر از آنکه موضوع سلامتی شهروندان و مدیریت کرونا برایش دارای اهمیت باشد، میدان دادن به شرکتهای خصوصی فینفسه واجد ارزش است، ولو به قیمت جان شهروندان تمام شود. «استحقاق» مطرح شده از سوی دولت برای شرکتهای خصوصی جهت وارد کردن واکسن، کوچکترین خدشهای در اصل مشکلدار قضیه وارد نمیسازد.
چه اهمیتی دارد که چه شرکتی مسؤول وارد کردن واکسن شود؛ بخش خصوصی به هر روی در پی سود و منافع حداکثری خود است اما دولت به دلیل داشتن مسؤولیت اجتماعی و داشتن نمایندگی از سوی جامعه نمیتواند در این موضوع از خود سلب مسؤولیت کند با این بهانه که بخش خصوصی «تخصیصدهنده» بهتری است.
تا زمانی که وضعیت بیماری و تولید یا واردات واکسن به ثبات نسبی نرسد که همه شهروندان فرصت استفاده از آن را داشته باشند، سازوکار بازار نمیتواند برای فراهم کردن آن جوابگو باشد بویژه که سازوکار واردات از سوی شرکتهای خصوصی اغلب غیرشفاف بوده و جامعه معمولا آگاهی اندکی از این سازوکار دارد. این در حالی است که بخشهای وسیعی از جامعه در سالهای گذشته بیشتر به ورطه فقر کشیده شدهاند و مسؤولیتزدایی دولت از خود در این زمینه میتواند بازار سیاهی ایجاد کند که بسیاری از این بخشهای آسیبدیده عملا توانایی تهیه چنین واکسنی را نداشته باشند.
ارسال به دوستان
یادداشتی بر مجموعهشعر «در پیرهن تو سنگری جا مانده» سروده علی آبانافتلتی
کنایههای نهچندان رسا
وارش گیلانی: علی آبانافتلتی از شاعران و منتقدان شاخص و شناخته شده است که امتحان خود را در شعر کلاسیک خوب پس داده است؛ همچنین امتحان خود را در حوزه نقد شعر. او یکی از منتقدان باسواد و کاربلد است؛ نه تنها به اعتبار اینکه از داوران برجسته جایزه ادبی وزین خوارزمی است بلکه بیشتر به اعتبار نقدهای شفاهی و کتبیای که از وی به جا مانده است.
اما این همه امتیاز، دلیل نمیشود او یا هر کسی مثل او، در حوزه شعر سپید هم امتحانش را خوب پس داده باشد؛ خاصه در سرودن شعرهای سپید با موضوع دفاعمقدس.
نمیتوان گفت شاعری که جبهه و جنگ و دوران دفاعمقدس را درک نکرده، نمیتواند شعرهای تاثیرگذار و برجسته در این زمینه بگوید. تازه از کجا معلوم که علی آبانافتلتی دوران دفاعمقدس را حتی از نزدیک درک کرده باشد. علت دیگری هم میتواند سبب سستی و ضعف شعرهای دفاعمقدسی از جانب شاعر و منتقدی شاخص شود و آن اینکه شاید او استعداد بالایی در شعر سپید نداشته باشد یا مثلا در شرایطی دست به سرودن شعرهای سپید دفاعمقدسی زده که شرایط مناسب و مساعدی برای سرودن و تمرکز نبوده است.
در پی توجیه شعرهای متوسط مجموعهشعر دفاعمقدس «در پیرهن تو سنگری جا مانده» علی آبانافتلتی نیستم و نیز دنبال بهانهای نمیگردم تا شاعر این مجموعه را منزه بدانم از متوسط سرودن که اول اینکه طبیعی است شاعری شعرهای بد و متوسط و خوب را با هم داشته باشد، زیرا همه شاعران شعرشان در چنین وضعیتی قرار دارد؛ حال یکی کمتر و یکی بیشتر. هدف بیان واقعیتها بود و نه توجیه کسی یا چیزی. چرا که تولید هر اثر متوسط و بدی، اگر قصوری در آن است، طبعا سخت متوجه تولیدکننده آن است، نه چیز دیگر. حرف آخر این بحث این است که بهتر است اثر هنری و حتی هر چیز دیگری، یا تولید نشود، یا خوب و عالیاش تولید شود، زیرا آثار بد و متوسط تاثیر و فایدهای ندارند و فرق چندانی نیز با هم.
حرف دیگر اینکه وقتی میگوییم مجموعهشعر دفاعمقدس «در پیرهن تو سنگری جا مانده» مجموعه متوسطی است، معنایش این نیست که این مجموعه هیچ شعر خوبی ندارد.
مجموعهشعر دفاعمقدس «در پیرهن تو سنگری جا مانده»، مجموعهای است در 80 صفحه، شامل اشعار کوتاه و غیرکوتاه سپید و ۸ رباعی که توسط انتشارات سوره مهر حوزه هنری منتشر شده است. موضوع اشعار این دفتر درباره دفاعمقدس است.
شعر اول با نام «فکه، مکه» که گویا قافیه شدن این دو برای شاعر جالب هم بوده، در دوران دفاعمقدس برای طعنه زدن به کسانی به کار میرفته که از آن دست مذهبیهایی بودند که اهل جبهه و جنگ و کلا کارهای سخت و پرخطر و حتی کمخطر مذهبی هم نبودند و پایشان هرگز به جبهه نرسیده بود اما بسیار اهل سفرهای زیارتی و سیاحتی بودند. اینگونه بودند که بچهها به آنان به طعنه میگفتند: «ما میرویم فکه، شما بروید مکه». فکه یکی از مناطق پرخطر در دوران دفاعمقدس در جبهه بود.
البته علی آبان در شعر نخست خود، ۲ کلمه «مکه» و «فکه» را به لحاظ مضمون به هم نزدیک کرده است و تعبیر خوبی از آن ارائه داده است:
«وقتی گندمها/ به فرمان باد/ تعظیم کردند برابرت/ داسها برای همیشه و بلدرچین/ سلام و صلوات فرستادند/ کبکها، آواز فکه را/ بر کوهها و دشتها نقاشی کردند/ بیست سال گذشت و/ امروز که از مکه آمدی/ هنوز بوی فکه میدهی/ و کبکها، هنوز/ آوازی را نقاشی میکنند/ که آن روز/ تو به آنها آموخته بودی/ بلندشو قهرمان!/ مزرعه از ندیدنت میسوزد»
شعری که فقط توصیف است، توصیفش هم آنقدر نیست که بتوان آن را در حد یک تابلوی زیبای نقاشی دانست که اغلب وصفی است و نقاش این کار را با تصویر انجام میدهد. شعری که حرفی هم برای گفتن ندارد. حرفش در این حد است که در خطاب به یک رزمنده به او میگوید: «دیروز قهرمان عرصههای نبرد با دشمن بودی و اینک نیز میتوانی قهرمان عرصه کار و رونق اقتصادی باشی؛ حرفی که در صداوسیما و در بسیاری از محافل و مجالس بازگو میشود.
بیشک اشکالی در بازگو کردن چنین حرفهای تکراری اما لازم، نیست، مهم این است که شاعر و هنرمند باید از نگاه هنری و از زاویه دیگر به این موضوع بنگرد، تا آنجا که این حرف تکراری، تازه و بکر به نظر آید و زبانش زبان نو و دیگری باشد، نه اینکه یک هوا فراتر از نثر معمولی، آن را در حد نثر ادبی بیان کند.
شعر دوم هم با نام «چفیهفروشان ملکوت» مثل شعر اول توصیفی است و گاه نیز لفظش تنها در حد لفظ باقی میماند زیرا قدرت بیان خود را از این طریق ندارد. یعنی مشخص است که در پی بیان منظوری است تا آن را به نحو زیبا و برتری بیان کند اما به بیانهایی از این دست که خالی از عمق و گستردگی هستند میرسد:
«بند از بندت جدا شد اما/ بند پوتینت باز نشد» که کنایه از همیشه رزمنده و همیشه مبارز بودن است. یا این تعبیرهایی که دست به دست هم میدهند تا توصیفی صرف را بیان کنند که تنها کنایه از این است که شما چفیهپوشان بهشتی هستید و مسیر بهشت از راه چفیهپوشان میگذشت و میگذرد:
«و چفیهات/ دست به دست رسید تا بهشت/ و امروز/ بازار بزرگ چفیهپوشان ملکوت/ پر از فرشتههایی است/ که با چفیه تعریف میشوند»
طبعا اصل حرف و منظور شاعر خیلی هم عالی است اما توصیف صرف است و زبانش با تعابیری در حد نثر ادبی و نثرهای ادبی روزنامهای میچرخد.
اساسا «کنایه» در شعر باید یا خیلی ظریف و قدرتمند باشد یا با تمهیداتی همراه باشد تا موثر باشد، اگر نه شعر شاعر را در حد نثر ادبی یا در حد نازل و متوسط نگه میدارد.
علی آبان در آخرین شعر خود «شیر همسرا که تویی» نیز که در وصف شیرزنانی است که در نگهداری و همراهی و همدلی از رزمندگان مجروح و معلول از دوران دفاعمقدس از جان و دل و از تمام زندگی خود مایه گذاشتهاند، چندان فراتر از توصیفهای معمول و معمولی که در سخنان و سخنرانیها جاری است، نرفته است. شاید یک هوا فراتر رفته باشد که آن نیز میشود نثری که ادبی است یا سخنرانی که ادبی سخن میگوید. یعنی اثر به شعر نمیرسد:
«یعنی زندگی در همین خانه کوچک جاری است/ کنار تو، ای مرد/ کنار این سفره/ که عطر پاک سرفه گرفته است/ مقابل تو/ که هر روز میتوان بارها وضو گرفت و/ زیارتنامه عاشقانه خواند...»
شعر «ترکش سرکش» نیز همچون اغلب اشعار این دفتر است اما در کنار توصیفهایی که یک هوا از نثر ادبی برتر است، به تعابیری برمیخوری که کاملا شاعرانه است. هر چند که شعر خوب پایان نمیگیرد، یعنی محتوا و مفهومی عمیق را بیان میکند اما حرف آخر شعر تعبیری است که وجه عینی ندارد:
«تو که درد میکشی/ دفاعمقدس آبیاری میشود»
محتوا درست و عمیق است اما از شاعرانگی چیزی کم دارد و آن وجه عینی است، یعنی مثلا اگر میگفت «با خون تو/ دفاعمقدس آبیاری میشود»، وجه عینی داشت، اگر چه تعبیری تکراری است. یعنی «درد» چیزی از روانی آبگونه ندارد که بتواند آبیاری کند.
اما در کل، شعری است که اغلب تعابیر و توصیفهایش خود را بسیار به شعر نزدیک کرده است. در واقع با این تعابیر و توصیفها به شعر رسیده است:
«تو که درد میکشی/ ستون فقرات روزگار پیرتر میشود»
«این ترکش سرکش/ علم پزشکی را به زانو درآورده است»
«چنان دلبسته آنی/ که گویی/ دفترچه خاطرات جنگ را/ در سینه پنهان کردهای»
البته غیر از این تعابیر و توصیفها، مابقیشان چندان قوی و ظریف نیست. با خواندن کل شعر، دستتان میآید:
«تو که درد میکشی/ ستون فقرات روزگار پیرتر میشود/ تو که درد میکشی/ پزشکان احساس بیهودگی را/ کاملا در خود حس میکنند/ و این ترکش سرکش/ علم پزشکی را به زانو درآورده است/ بیستوپنج سال/ این مستاجر لجوج، بیقراردادی در سینهات جا خوش کرده است/ دریغ از حرکتی کوتاه/ تا پزشکان حکم تخلیهاش را صادر کنند/ اما تو، عاشق شدهای/ چنان دلبسته آنی/ که گویی/ دفترچه خاطرات جنگ را/ در سینه پنهان کردهای/ تو که درد میکشی/ دفاعمقدس آبیاری میشود».
شعرهای کوتاه این دفتر هم اغلب در حد تعابیری است که یک سخنران تقریبا خوب در توصیف رزمندگان و شهیدان میتواند داشته باشد؛ نه یک شاعر. در واقع این اشعار کوتاه در کوتاه بودن خود (که توقع بیشتری میرود که موجز باشند) نیز مطولاند زیرا ما آثار این دفتر را از منظر شعر مینگریم، نه از منظر حرفهای خوب و جالب:
«انقلاب اکتبر کویر/ آبهای بزرگ روسیه/ سیاستمداران روسیه/ نویسندگان مشهور روسیه/ این همه/ در سایه یک پوتین آویخته تو/ به تعظیم ایستادهاند»
بعضی اشعار این دفتر نیز سطرهایی دارند که یکدیگر را جذب نمیکنند:
اینکه «طرف هیچ چیزش بوی خاک نمیدهد و اتاقش پر است از هنرپیشههای هالیوودی و گوشیاش نیز آلبوم فلان و فلان...» بعد در سطرهای آخر بگویی، «مشامت متفاوت بودن این مرد را درک نمیکند که قطبنمای گردانها بود»، حرفت را میرسانی اما سطرهای آخر، سطرهای پیشین را جذب نمیکند و به جایش میتوان سطرهای دیگری گذاشت. شعری هم که بتوان سطرش را عوض کرد، آن هم آخرین سطرش را، نمیتواند شعر باشد.
شاید بهترین شعر این دفتر اثر ذیل باشد؛ شعر صفحه 34 با نام «پاهای تو»:
«جنگ/ نفسهای آخرش را میکشید/ و تو/ پس از سالها/ هنوز تازه نفس میکشیدی/ ترجیح دادی/ پاهایت را به شلمچه یادگار بدهی/ و هنوز/ تا امروز/ شلمچه/ روی پاهای تو ایستاده است».
ارسال به دوستان
گزارش «وطنامروز» از تأثیر معیشتی طرح جهش تولید و تأمین مسکن بر زندگی کارگران
پناه کارگر
گروه اقتصادی: طرح جهش تولید و تامین مسکن مجلس شورای اسلامی در صورت نهایی شدن میتواند بخشی از بزرگترین مشکل کنونی کارگران یعنی هزینه مسکن را برطرف کند.
به گزارش «وطنامروز»، تورم فزاینده از یک سو و رکود توأمان ناشی از کرونا و کاهش توان خرید مردم از سوی دیگر، شرایطی را به وجود آورده که طبقه کارگری به عنوان بزرگترین طبقه جمعیتی کشور با قریب به 40 میلیون نفر (15 میلیون نفر ذیل قانون کار هماکنون مشغول به کار هستند که طبق قانون، کارگر به حساب میآیند) در شرایط بسیار بغرنجی قرار گیرند.
سرانه درآمد ملی که بهبود آن بیانگر وضعیت مناسب خانوارها، بنگاههای اقتصادی و بخشهای مختلف است، در یک دهه اخیر از 2/9 میلیون تومان در سال 90 به ازای هر نفر به 4/8 میلیون تومان (به قیمت ثابت سال 90) در سال 98 کاهش یافته است. این ارقام مستدل مرکز آمار، یعنی درآمد مردم در یک دهه اخیر نهتنها افزایش پیدا نکرده، بلکه کاهش هم یافته است.
در این بین بزرگترین سهم هزینهای مردم در سالهای اخیر معطوف به هزینه مسکن بوده است. مسکن همواره سهم قابل توجهی در سبد هزینه خانوادههای ایرانی داشته اما در 8سال اخیر با رشد 650 درصدی قیمت خانه، سهم آن به مراتب افزایش پیدا کرده است.
آخرین آمار موجود در این رابطه، گزارش مرکز آمار در سال 98 از هزینههای کل یک خانوار شهری و روستایی است.
بر این اساس 4/36 درصد از هزینههای کل یک خانوار شهری و 18 درصد از هزینههای کل یک خانوار روستایی در سال 98 صرف هزینه مسکن شده است. در بین استانهای کشور بیشترین این درصد به ترتیب در نقاط شهری و روستایی با 9/49 درصد و 7/33 درصد مربوط به استان تهران و کمترین آن به ترتیب با 2/21 درصد و 1/12 درصد مربوط به استان خراسان جنوبی بوده است.
همچنین بر اساس نتایج به دست آمده از این گزارش مرکز آمار، مشخص شده متوسط هزینه سالانه مسکن یک خانوار شهری با 5/29 درصد افزایش از 13 میلیون و 335 هزار تومان در سال ۹۷ به 17 میلیون و 267 هزار تومان در سال ۹۸ و در یک خانوار روستایی با 3/25 درصد افزایش از3 میلیون و 751 هزار تومان در سال ۹۷ به 4 میلیون و 720 هزار تومان در سال ۹۸ رسیده است.
* حمایت از کارگر با تأمین مسکن
بنا بر این گزارش، یکی از روشهای حمایت از معیشت کارگران میتواند سیاستی باشد که به هر نحوی هزینههای تامین مسکن را کاهش دهد. در سالهای اخیر دولت مستقر اهتمامی به تامین مسکن نداشته است، حتی تا یک سال گذشته شاهد سنگاندازی در احداث و تکمیل واحدهای مسکونی مهر هم بودیم. برای حل این نقصان، نمایندگان مجلس شورای اسلامی طرحی به نام «جهش تولید و تامین مسکن» را تدوین کردند که ذیل آن تا حدودی سهم هزینههای مسکن خانوارهای ایرانی کاهش پیدا کند. این سیاست هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم با متعادل کردن عرضه و تقاضای مسکن باعث کاهش قیمت آن میشود.
رهبر حکیم انقلاب هم اخیرا درباره این موضوع فرمودند: «مساله مهم دیگر مسکن کارگر است که بخش مهم درآمد آن صرف اجارهبها میشود که برای مسکن آنها باید فکر اساسی کرد. من شنیدهام مجلس این را در بودجه گنجانده که اگر اینطور است و محقق شود، کمک بزرگی است».
اقبال شاکری، عضو کمیسیون عمران در این باره گفت: مقام معظم رهبری به بند ۱۰ تبصره قانون بودجه اشاره کردند که باید سالانه یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحد مسکونی برای اقشار فاقد مسکن ساخته شود.
وی افزود: در بند ۱۰ قانون بودجه تاکید شده که ۳۶۰ هزار میلیارد تومان تسهیلات به بخش احداث و نوسازی واحد مسکونی اختصاص یابد. بنابراین مصوبه مجلس در طرح جهش تولید و تأمین مسکن و بند مذکور در بودجه، تکمیل کننده یکدیگر برای تأمین مسکن محرومان هستند.
طرح جهش تولید و تامین مسکن با هدف احداث سالانه یک میلیون واحد مسکونی، سال گذشته در دستور بررسی مجلس یازدهم قرار گرفت که تاکنون بخشی از آن در صحن علنی رأی آورده و برای تبدیل شدن به قانون نیازمند تأیید شورای نگهبان است. این طرح بر اساس ۳ محور اصلی تامین منابع مالی ساخت، تامین زمین و مصالح ساختمانی برنامهریزی شده است. بر اساس نظر مجلس، شورایی به ریاست رئیسجمهور و عضویت تعدادی از وزرا از جمله راهوشهرسازی و جهاد کشاورزی که عمده اراضی کشور را در اختیار دارند، تشکیل میشود.
در طرح جهش تولید و تامین مسکن تمام اراضیای که وزارت راهوشهرسازی متولی آن است و قابلیت اجرایی شدن طرح را دارند، احصا شده و با هدف اجاره ۹۹ ساله در اختیار انبوهسازان و سازندگان قرار میگیرد. این نوع مدل واگذاری هماکنون در طرح اقدام ملی مسکن نیز برای دهکهای کمدرآمد اجرایی میشود، البته ۲ روش دیگر شامل قیمت تمامشده برای واحدهای مسکونی در شهرهای میانی و شهرهای جدید با ۲ سال تنفس و ۳ سال پرداخت اقساط زمین و همچنین پروژههای مشارکتی از دیگر روشهای واگذاری زمین است. درباره تامین مالی طرح جهش تولید و تامین مسکن، آنطور که امیررضا شاهانی، معاون مرکز پژوهشهای مجلس مدتی قبل اعلام کرد، پرداخت تسهیلات با نرخ سود ۱۸ درصد، مالیاتهای حوزه زمین، مسکن و مستغلات، منابع پیشبینی شده در بودجه سنواتی، منابع حاصل از بازگشت یا امهال خطوط اعتباری مسکن مهر و تغییرات مانده تسهیلات پرداختی در دستور کار قرار دارد.
با اجرای طرح جهش تولید و تأمین مسکن، دولت سالانه مکلف به تولید یک میلیون واحد مسکونی خواهد شد که بخشی از این تعداد با همت تولیدکنندگان و سرمایهداران تولید و حدود ۵۰۰ هزار واحد هم در قالب مسکن حمایتی در روستاها و شهرهای کشور تولید خواهد شد. تامین زمین ارزانقیمت، ارائه تسهیلات ارزان، تسهیل در صدور مجوزها با ساماندهی سازوکارهای اداری از طریق نظامات مربوط به نظاممهندسی شهرداریها و سازمان مالیاتی و همچنین تخصیص تسهیلات به افراد فاقد مسکن از جمله موارد مثبتی است که در این طرح دیده شده؛ فراهم کردن بستر مناسب با در نظر گرفتن تسهیلات ارزانقیمت در کلانشهرها و تامین زمین ارزانقیمت و رایگان و مصالح ساختمانی با نرخ مصوب از جمله مؤلفههایی است که میتواند موتور محرک ساخت مسکن باشد. عمده منابعی که برای جمعآوری از صندوق ملی مسکن در این طرح دیده شده، قرار است از محل بانکها تامین شود اما اکنون این دغدغه وجود دارد که در صورت تامین نشدن این منابع، خلق پول رخ داده، میتواند موجب بالا رفتن تورم شود، از همین رو این موضوع باید مورد بررسی بیشتر قرار گیرد. اخراج دلالان با تعیین سیاستهای مالیاتی از بازار و بازگرداندن تعادل میان عرضه و تقاضا با تکلیف دولت به ساخت مسکن، از جمله تاثیرات کوتاهمدت و بلندمدتی است که میتوان برای طرح جهش تولید و تامین مسکن مطرح کرد. بازار مسکن به عنوان پیشران اقتصاد کشور از اهمیت بالایی برخوردار است و رونق اقتصادی در این بازار روی ۱۸۶ حرفه تاثیرگذار است، بنابراین حرکت این بازار و خروج آن از رکود تاثیر مثبتی در راستای رونق تولید خواهد داشت.
پیش از این هم البته تجربه بهبود شرایط طبقه متوسط و محروم با سیاستی اینچنینی وجود داشته است. مسکن مهر با تمام نقدهایی که به آن وارد است، در زمان اجرا توانست به شکل قابل توجهی ضریب جینی را کاهش دهد و توأمان شدن آن با یارانه، باعث خلق شدن کمترین میزان نابرابری توزیع ثروت در تاریخ ایران شد.
***
خلاصهای از قانون جهش تولید و تأمین مسکن
بر اساس قانون جهش تولید و تأمین مسکن، دولت موظف است به نحوی برنامهریزی و اقدام کند که در ۴ سال نخست اجرای این قانون، سالانه به طور متوسط حداقل یک میلیون واحد مسکونی در کشور تولید و عرضه شود.
تشکیل «صندوق ملی مسکن» به منظور تخصیص بهینه منابع مالی بخش مسکن برای اجرای سیاستهای حمایتی از دیگر بخشهای قانون جهش تولید مسکن است.
طبق این قانون، همچنین بانکها و مؤسسات اعتباری غیربانکی مکلفند حداقل ۴۰ درصد از تغییرات مانده تسهیلات پرداختی در هر سال مالی را با نرخ سود مصوب شورای پول و اعتبار به بخش مسکن اختصاص دهند. در بخش دیگری از قانون جهش تولید مسکن به تامین زمین و زیرساختهای لازم برای ساخت واحدهای مسکونی هم اشاره شده است. همچنین وزارت راهوشهرسازی مکلف به تهیه دستورالعمل طراحی و ساخت پروژههای مسکن حمایتی متناسب با معماری ایرانی- اسلامی و همچنین مطابقت با استانداردهای زیستمحیطی شده است.
راهاندازی و بهرهبرداری از سامانه ثبت معاملات املاک و مستغلات کشور با هدف نظارت بر بازار مسکن یکی از مهمترین بخشهای قانون مجلس بود. دولت البته در قانون مصوب سال 94 هم مکلف به راهاندازی این سامانه شده بود اما این اقدام نیز همچون بسیاری از اقدامات اصلاحی دیگر با بیتوجهی عباس آخوندی، وزیر پیشین راهوشهرسازی مواجه شد و به جایی نرسید.
در نهایت مجلس با جدیت بیشتر، پیگیر راهاندازی سامانه مذکور شد و این سامانه اکنون در مرحله بهرهبرداری قرار گرفته است. ضمانت اجرایی این قانون تشکیل شورای عالی مسکن به ریاست شخص رئیسجمهور است. تمام وزرای اقتصادی دولت باید در این شورا حضور داشته باشند و در این راستا اگر وزارتخانهای وظایف خود را در تأمین مسکن اجرایی نکند، ادارات ثبت اسناد و املاک موظفند به درخواست وزارت راهوشهرسازی ظرف یک ماه مالکیت جدید را صادر کنند. وزارت راهوشهرسازی هم موظف است به منظور تامین زمین مورد نیاز این طرح، استفاده از اراضی درونشهری در بافت فرسوده و سکونتگاههای غیررسمی، اراضی متصل به بافت شهری و اراضی دستگاهها را در اولویت قرار دهد. همچنین بانکها و مؤسسات اعتباری غیربانکی مکلفند حداقل 40 درصد از تغییرات مانده تسهیلات پرداختی در هر سال مالی را با نرخ سود مصوب شورای پول و اعتبار به بخش مسکن اختصاص دهند.
از دیگر مواد مهم این قانون تکلیف وزارت امور اقتصادی و دارایی برای پوشش ریسک ساخت مسکن است که بر اساس آن باید امکان پیشخرید و سایر ابزارهای پوشش ریسک خرید مصالح ساختمانی (صرفا فولاد و سیمان) را در بورس کالا فراهم کند.
ارسال به دوستان
جلسه قالیباف و وزیر کشور درباره بررسی وضعیت صلاحیت نامزدهای انتخابات شوراهای شهر
قانون آری سلیقه خیر
گروه سیاسی: در پی برخی اعتراضها نسبت به رد صلاحیت نامزدهای شورای شهر و درخواست از رئیس مجلس برای پیگیری این مساله، بابک نگاهداری، مشاور و رئیس حوزه ریاست مجلس شورای اسلامی، از جلسه رئیس مجلس با وزیر کشور و تعدادی از اعضای هیات مرکزی نظارت بر انتخابات شورای شهر به منظور بررسی وضعیت و روند احراز صلاحیت نامزدهای انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا خبر داد.
نگاهداری با اشاره به این که در جلسه روز یکشنبه، با حضور رئیس مجلس، وزیر کشور، رئیس ستاد انتخابات کشور، معاون پارلمانی وزارت کشور و تعدادی از اعضای هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات شوراها، گزارشی درباره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا و وضعیت نامزدهای این انتخابات به ریاست مجلس ارائه شد، عنوان داشت: در انتخابات پیشرو بر اساس منویات مقام معظم رهبری، ایجاد زمینه حضور حداکثری آحاد مردم در انتخابات امری مهم و از جمله دغدغههای جدی ریاست مجلس است.
بر این اساس با توجه به برخی اعتراضها که نسبت به رد صلاحیتهای این دوره از انتخابات شوراها به وجود آمده بود، این موضوع مورد بررسی قرار گرفت. مشاور رئیس مجلس با بیان اینکه شوراهای شهر به عنوان پارلمانهای شهری نقش مهمی در مدیریت شهر دارند، افزود: قالیباف در این جلسه تاکید داشت حضور افراد متخصص، متعهد و دارای تجربه در زمینههای مرتبط با مدیریت شهری در شوراها میتواند موجب ارتقا و بهبود شرایط محیطی، عمرانی، فرهنگی و اجتماعی شهرها شود، لذا نباید انتخابات شورای شهر و روستا، کماهمیت در نظر گرفته شود و احراز صلاحیت نامزدهای این انتخابات باید با دقت صورت گیرد و حقی از هیچ فردی زایل نشود. هم باید خطوط قرمز قانونی و نظر مراجع مورد استعلام مورد نظر باشد و هم در عین حال از رویکرد جناحی جدا دوری شود. درباره هر ۲ جناح سیاسی نباید دایره صلاحیتها آنقدر تنگ شود که بسیاری از افراد متخصص و متعهد نیز امکان حضور در این انتخابات را نداشته باشند. نگاهداری در پایان تاکید کرد: بنابراین در این جلسه با همین رویکرد و با نظر ریاست مجلس و اعضای هیات نظارت، پس از مباحثات صورتگرفته تصمیم بر آن شد که در بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات شورای شهر، صلاحیت افرادی که استعلام آنها از تمام مراجع نظارتی مثبت است، با امعان نظر از سوی هیات نظارت مورد تایید قرار گیرد. وی در پایان عنوان داشت: به نظر میرسد با این تصمیم مشکل تعداد زیادی از داوطلبان رد صلاحیتشده برطرف و صلاحیت آنها تایید شود.
ارسال به دوستان
مرگ دبیر اول سفارت سوییس در تهران این زن 52 ساله از طبقه 18 یک برج سقوط کرد
سقوط مشکوک
در پی سقوط دبیر اول سفارت سوییس از طبقه هجدهم برجی در کامرانیه تهران در صبح روز گذشته، کارآگاهان پلیس آگاهی در محل حضور یافتند. به گزارش فارس، ساعت 9 و 30 دقیقه صبح دیروز مردم با مشاهده جسدی که روی چمنهای حاشیه برج کامرانیه افتاده بود با پلیس تماس گرفتند. بعد از حضور پلیس در محل و بررسیها مشخص شد جسد متعلق به زنی ۵۲ ساله است که در سفارت سوییس در سمت دبیر اول مشغول به کار بوده و از طبقه هجدهم برجی در کامرانیه که منزل شخصیاش بوده سقوط کرده است. با حضور کارآگاهان پلیس آگاهی و بازپرس، تحقیقات در این زمینه ادامه دارد. همچنین در این باره مجتبی خالدی، سخنگوی سازمان اورژانس کشور گفت: تحقیقات درباره فوت این زن 52 ساله که دبیر اول سفارت سوییس و تبعه سوییس بوده است ادامه دارد و هنوز مشخص نیست دلیل فوت وی خودکشی یا ناشی از حادثه بوده است. ارسال به دوستان
تعداد کل قربانیان 73219 نفر
344
طی 24 ساعت 344 نفر از هموطنان بر اثر ابتلا به کرونا جان خود را از دست دادند
در شرایطی که اغلب شهرهای ایران از حیث شیوع ویروس کرونا در وضعیت قرمز و نارنجی قرار دارند، فرمانده عملیات مقابله با کرونا در کلانشهر تهران از احتمال بروز خیز جدید این بیماری با ویروس جهشیافته جدید خبر میدهد. به گزارش «وطنامروز»، آمار جانباختگان و مبتلایان به کرونا در کشور همچنان بالاست و ظرفیت خیلی از بیمارستانها به دلیل مراجعه فراوان مبتلایان پر شده است. وزارت بهداشت دیروز اعلام کرد، طی یک شبانهروز در کشور ۳۴۴ بیمار مبتلا به کرونا جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان ناشی از این بیماری به ۷۳ هزار و ۲۱۹ تن رسید.
براساس اعلام وزارت بهداشت، از ظهر روز دوشنبه تا ظهر دیروز سهشنبه ۱۴ اردیبهشت براساس معیارهای قطعی تشخیصی ۲۰ هزار و ۱۵۰ بیمار جدید مبتلا به «کووید-19» در کشور شناسایی شدند که ۲۹۸۵ نفر از آنان بستری شدند تا مجموع بیماران کرونا در کشور به ۲ میلیون و ۵۷۵ هزار و ۷۳۷ نفر برسد. همچنین در طول این ۲۴ ساعت متاسفانه ۳۴۴ بیمار «کووید-19» جان خود را از دست دادند تا آمار مجموع جانباختگان این بیماری به ۷۳ هزار و ۲۱۹ نفر برسد.
همچنین تاکنون ۲ میلیون و ۲۲ هزار و ۵۸۶ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. این در حالی است که ۵۴۷۷ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-19» در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانها تحت مراقبت قرار دارند.
بنا به این گزارش، در حال حاضر ۱۰۲ شهر کشور در وضعیت قرمز، ۲۳۵ شهر در وضعیت نارنجی و ۱۱۱ شهر در وضعیت زرد قرار دارند.
وزارت بهداشت همچنین اعلام کرده است تاکنون یک میلیون و ۸۳ هزار و ۱۳۸ نفر دوز اول واکسن کرونا و ۲۳۱ هزار و ۵۰۳ نفر نیز دوز دوم را تزریق کردهاند و مجموع واکسنهای تزریق شده در کشور به یک میلیون و ۳۱۴ هزار و ۶۴۱ دوز رسیده است.
* احتمال بروز خیزهای بعدی کرونا با جهشهای جدید
فرمانده عملیات مقابله با کرونا در کلانشهر تهران از احتمال بروز خیز جدید کرونا با ویروس جهشیافته جدید خبر داد. دکتر علیرضا زالی در جلسه ستاد مقابله با کرونای استان تهران با اشاره به اینکه در تهران طی روزهای آینده انتظار فراز و فرود در آمار شیوع کرونا وجود دارد، افزود: پیشبینی میکنیم تا اواسط هفته آینده این فراز و فرود در آمارها ادامه داشته باشد. بیتردید نوسان در تهران زیاد است و پیشبینیها نشان میدهد اتفاقاتی که در خوزستان تجربه کردیم و مکانیزمی که پیاده شد، ممکن است برای تهران نیز تکرار شود. وی در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به وجود ویروسهای جهشیافته گفت: انتظار داریم خیزهای بعدی با وجود ویروسهای جهشیافته وجود داشته باشد. زالی ادامه داد: قطعا در ویروسهای جدید سرایتپذیری افزایش مییابد که به تبع آن تعداد بیماران بستری و فوتیها نیز افزایش خواهد یافت. قطعا رعایت پروتکلها و فاصلهگذاری همچنان به عنوان بهترین شیوه برای پیشگیری از این بیماری قلمداد میشود. وی گفت: از سوی دیگر درخواست مشخص ما واردات پیوسته و افزایش سرعت واردات واکسن به کشور و استان تهران است تا واکسیناسیون با سرعت بیشتری محقق شود. آنچه تاکنون با تلاش وزارت بهداشت وارد شده است کفایت نمیکند و قطعا برای کاهش قطعی مرگومیر باید قبل از بروز خیزهای جدید، تزریق واکسیناسیون را افزایش دهیم. فرمانده عملیاتی ستاد مقابله با کرونای استان تهران تأکید کرد: ویروسهای جهشیافته هنگام ورود بین ۱۰ تا ۱۵ روز پنهان هستند و پس از این مدت خود را نشان میدهند. شرایط خیز چهارم به دلیل ورود ویروس انگلیسی بود و ممکن است دقیقا همین سناریو برای ویروسهای آفریقایی و هندی نیز تکرار شود. البته ویروس آفریقایی بهمراتب مهلکتر از ویروس هندی است.
* هیچ شهری آبی نیست
تازهترین رنگبندی کرونایی کشور منتشر شد. با کاهشی شدن روند بستری مبتلایان به کرونا در بسیاری از نقاط کشور، دیروز تعداد شهرستانهای قرمز به ۱۰۲ مورد کاهش یافت. علاوه بر آن وضعیت ۲۳۵ شهرستان نارنجی و ۱۱۱ شهرستان زرد اعلام شد. همچنین با افزایش آمار مبتلایان در استان سیستانوبلوچستان، تعداد شهرستانهای آبی به صفر رسید. بنا بر اعلام وزارت بهداشت، با وجود کاهش شهرستان قرمز و تغییر رنگبندی آنها به نارنجی شهرستانهای دهاقان (اصفهان)، بوشهر، تنگستان و جم (بوشهر)، نهبندان (خراسان جنوبی)، ایذه و باغملک (خوزستان)، طارم و ماهنشان (زنجان)، خاش، زابل، زاهدان و نیکشهر (سیستانوبلوچستان)، خرامه، خرمبید، سپیدان، قیر و کارزین و مرودشت (فارس)، دهگلان و سقز (کردستان)، رودبار جنوب و عنبرآباد (کرمان)، روانسر (کرمانشاه)، باشت (کهگیلویهوبویراحمد)، کردکوی و کلاله (گلستان)، بستک، جاسک و میناب (هرمزگان) از دیروز در وضعیت قرمز قرار گرفتند.
ارسال به دوستان
اعلام انزجار عمومی و موضع قاطع نظام در ماجرای صحبتهای نسنجیده ظریف، امکان سوءاستفاده اصلاحطلبان از مذاکرات هستهای در انتخابات را تضعیف کرد اما خطر آن بهطور کامل دفع نشده است
دوقطبی،آتش زیر خاکستر
اکنون نوبت جبهه انقلاب است تا در راستای حراست از مطالبات معیشتی مردم مانع بازتولید فضای دوقطبی کاذب بر سر سیاست خارجی شود
یونس مولایی: خطر ادامه پیدا کردن دولت روحانی با هر میزان احتمال و درصد امکانی یک خطر جدی برای آینده ایران در عرصههای مختلف به حساب میآید. بنابراین پیروز قلمداد کردن خود با استناد به افول اعتبار اجتماعی دولت و اصلاحطلبان و چشم بستن روی مجموعه شرایطی که سال 92 مقدمات پیروزی حسن روحانی را فراهم کرد، فراتر از سادهلوحی میتواند خطای استراتژیک جریان انقلابی در روزهای باقیمانده تا برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری باشد.
فراموشی تاریخی و از یاد بردن مولفههای موثر در انتخاب حسن روحانی و مجموعه شرایطی که باعث شد وی به رغم کارنامه ضعیف در 4سال اول ریاستجمهوری (برخلاف دولتهای پیشین) مجددا در سال96 پیروز میدان شود از جمله مهمترین خطرات در ایام باقیمانده تا خردادماه سال جاری است. بر همین اساس شاید جریان انقلابی پیش از هرگونه اقدامی باید در ابتدای امر به این سوال پاسخ دهد: حسن روحانی محصول کدام فضای سیاسی بود؟
* میوه دوقطبی سیاست خارجی
حسن روحانی و باقی دولتمردان از جمله اسحاق جهانگیری، معاون اول و علی ربیعی، سخنگوی دولت سال گذشته بارها در دفاع از عملکرد دولت به متغیر تحریمها بر اقتصاد کشور استناد کردند و از همین بابت شرایط موجود در کشور را شرایطی قابل دفاع خواندند. آنها اما عامدانه سعی کردند با چشمپوشی بر مواهبی که تحریم برای آنها داشته است از پاسخ به این پرسش که «آیا بدون وجود تحریم این دولت امکان شکلگیری داشت؟» طفره بروند. واقعیت امر این است که بیش و پیش از هر استراتژی انتخاباتی، آن چیزی که امکان شکلگیری دولت روحانی را فراهم کرد تحریمهای خارجی و فشار ملموس این تحریمها روی زندگی مردم بود به گونهای که عملا سال91 عمده مردم در بازه زمانی کوتاهی با افزایش یکباره نرخ ارز، مختل شدن واردات برخی کالاها و تورم افسارگسیختهای روبهرو شدند که تا پیش از این فقط یک بار، آن هم در اواخر دوران ریاستجمهوری حجتالاسلام رفسنجانی تجربه کرده بودند. شکلگیری چنین فضایی این امکان را برای حسن روحانی و کلیت جریان غربگرا فراهم کرد تا با برجسته کردن شعارهایی در حوزه سیاست خارجی عملا فضای رقابتها را به سمت فضای مطلوب خود هدایت کنند. روحانی که پیش از آن به عنوان یک سیاستمدار بازنشسته محافظهکار و نزدیک به هاشمیرفسنجانی شناخته میشد به یکباره با طرح شعارها و وعدههایی همانند مذاکره با آمریکا تبدیل به یکی از قطبهای انتخابات ریاستجمهوری شد تا با در دست گرفتن کلید، راهگشایی اقتصاد را در سایه ایده مذاکراتی و سیاست خارجیاش طرح کند. در این میان هر چند نمیتوان چشم بر بسیاری از اشتباهات و تشتتهای جریان انقلابی در زمینه مدیریت افکارعمومی در آستانه انتخابات بست اما واقعیت آن بود که سیاست خارجی به عنوان موضوعی ملی و فرادستی تبدیل به یکی از محورهای رقابتهای انتخاباتی شد. موقعیت اضطرارآمیز عمومی از یک سو و قدرت اقناع نسخه تجویزی غربگرایان مقدمات پیروزی شخصی را فراهم آورد که به گفته هاشمیرفسنجانی تا پیش از آن تنها 3درصد رای مردم را داشت.
* آیا ایده روحانی مرده است؟
ایده روحانی برخلاف سایر کاندیداهای حاضر در صحنه انتخابات سادهترین و قانعکنندهترین ایدهای بود که به افکار عمومی عرضه میشد. او در یک سادهسازی جزئی از شرایط کشور بار تمام کمبودها را به دوش تحریم انداخت (مسالهای که با توجه به شوک اقتصادی سال91 باورپذیر نیز بود)، سپس با حمله به دولت وقت تحمیل تحریمها را نتیجه زمامداری و سیاست خارجی آن دولت خواند (که با توجه به کاهش محبوبیت دولت دهم در ۲ سال پایانی از سوی بسیاری از مردم و نخبگان سیاسی پذیرفته میشد) و در نهایت راه برونرفت از شرایط موجود را تغییر دولت و متعاقبا تغییر رویه سیاست خارجی کشور و مذاکره مستقیم با آمریکا دانست (که در این زمینه نیز به علت نبود سابقه مذاکره مستقیم و علنی میان تهران و واشنگتن در سالهای بعد انقلاب برای افکار عمومی قانعکننده به حساب آمد).
حالا در سال پایانی دولت حسن روحانی و در سایه محقق نشدن وعدههای انتخاباتی وی و مضاف بر آن افزایش تحریمها و فشارهای اقتصادی جامعه به انزجار از دولت حسن روحانی رسیده و بخش قابل توجهی از بدنه حامی دولت و جریان غربگرا که در سالهای 92 و 96 نقش تعیینکنندهای در انتخاب روحانی داشتهاند دچار سرخوردگی و تشتت تشکیلاتی شدهاند. در این میان هر چند دولتیها تلاش میکنند با برجسته کردن نقش ترامپ و غیرمتعارف خواندن او از تنها دستاورد 8 سالهشان یعنی «برجام» و نحوه مدیریتشان در عرصه اقتصادی دفاع کنند اما جامعه چندان پذیرای توجیهات آنها نمیشود.
با این حال وضعیت موجود را نمیتوان به معنای پایان کار دانست، چرا که عدم تفکیک میان سرخوردگی جامعه از عملکرد دولت و میزان اعتبار ایده سیاست خارجی دولت میتواند به اشتباه محاسباتی در تحلیل شرایط اجتماعی کشور منتهی شود.
جامعه تا زمانی که فشار اقتصادی بالایی را در میانه تحریمها لمس میکند و متقابلا نسخه و ایده برونرفت قانعکنندهای از شرایط تحریمی را مقابل خود نمیبیند لاجرم به نسخه سیاست خارجی دولت کاملا بیاعتنا نمیشود. به عبارت دیگر شاید بخشی از جامعه در سایه نتیجهبخش نبودن این نسخه یا عملکرد اجرایی دولت دچار سرخوردگی شده باشد اما اگر شرایط را برای تجربه مجدد این نسخه مهیا ببیند ممکن است مجددا رو به آزمودنش بیاورد. اقدامات انتخاباتی اصلاحطلبان و مواضع جریان غربگرا در ماههای اخیر نیز بخوبی مؤید این نکته است که آنان تلاش دارند با احیای دوقطبی سیاست خارجی و عرضه مجدد ایدهای که در سالهای 92 و 96 طرح کرده بودند بدنه خود را مجددا احیا و تقویت کنند و با بهرهگیری از تشتت احتمالی نیروهای انقلابی راه را برای تصرف مجدد پاستور هموار کنند.
* مأموریت صیانت از انتخابات
کارنامه 8 سال زمامداری حسن روحانی در مقابل افکار عمومی قرار دارد و جامعه میتواند با مقایسه شرایط در سال پایانی دولت با سال ابتدایی دولت در عرصههای مختلف از جمله سیاست خارجی به میزان تاثیرگذاری ایده روحانی و غربگرایان بیندیشد. در این شرایط دولتیها بخوبی به این مساله واقفند که تنها راه ادامه پیدا کردن عمر زمامداریشان در پاستور و انتخاب شدن کاندیدایی همسو با دولت مستقر، درگیر شدن فضای عمومی جامعه با دوقطبیهای مختلف از جمله دوقطبی سیاست خارجی و بیاعتنایی نسبت به عملکرد دولت به عنوان روشنترین شاهد مثال از مدیریت غربگرایان است. پیش از این «وطنامروز» در گزارشی با عنوان «دوقطبی علیه مردم» به بررسی این سناریوی غربگرایان پرداخته و نوشته بود: «در فضای دوقطبی رویکرد سلبی و آرای سلبی تعیینکنندگی حداکثری پیدا میکند و سیاستهایی همانند «رقیبهراسی» بیش از هر زمان دیگری کارساز میشود. در شرایطی که فضای ایجابی هیچگونه احتمالی برای پیروزی غربگرایان نمیگذارد، طبیعتا ایده مطلوب آنها حرکت به سمت یک فضای دوقطبی و مانور روی آرای سلبی و رقیبهراسی در هفتههای منتهی به انتخابات است».
با این حال رسوایی ظریف پس از انتشار فایل صوتیاش در گفتوگو با مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاستجمهوری و اظهاراتی که پیرامون شهید حاجقاسم سلیمانی، مناسبات منطقهای و... مطرح کرده بود تا حدی فضای داخلی کشور را دگرگون کرد. از سویی افکار عمومی با این واقعیت روبهرو شد که دولتیها برای ایجاد دوگانههای کاذب سیاست خارجی چنین مواضع ضدملی و خطرناکی دارند و از سوی دیگر بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب نیز امکان این مانور را از این جریان سلب کرد. رهبر انقلاب در بخشی از بیاناتشان به مناسبت روز کارگر و روز معلم پس از واکنش به فایل صوتی منتشرشده از ظریف با تأکید بر اینکه سیاست خارجی در همه جای دنیا در مجامع بالادستی تعیین میشود نه در وزارت امور خارجه، فرمودند: وزارت امور خارجه در تعیین سیاستها مشارکت دارد اما تصمیمگیر نیست، بلکه مجری است. ایشان خاطرنشان کردند: در کشور ما نیز سیاست خارجی در شورای عالی امنیت ملی با حضور مسؤولان تعیین میشود و وزارت امور خارجه باید با شیوههای خود آن را اجرا کند.
در چنین شرایطی و با توجه به بیانات روشنگرانه رهبر انقلاب، مهمترین وظیفه جریان انقلابی در آستانه سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری را باید صیانت از انتخابات به عنوان مهمترین ابزار ایجاد تغییر در شرایط موجود کشور خواند. به عبارت دیگر هر قدر که فضای سیاسی کشور و معادلات انتخاباتی به سمت دوقطبیهای کاذب و تبلیغات هیجانی و غیرعقلانی حرکت کند امکان تغییر شرایط به نفع مردم نیز دشوارتر میشود. عملا پس از موضع روشن رهبر حکیم انقلاب هیچ کاندیدایی نمیتواند سیاستهای کلان خارجی کشور را به عنوان دستاویزی برای فضای تبلیغاتی در انتخابات مورد سوءاستفاده قرار دهد.
* کارآمدی، پادزهر دوقطبی انتخاباتی
جریان انقلابی نخستین پیامی که باید به جامعه پیرامونی خود مخابره کند عبور از دوگانه کاذب پیرامون موافق و مخالف تحریم و روبهرو شدن با این پرسش است: برنامه جریانها، گروهها و کاندیداهای مختلف در مواجهه با تحریم تحمیلشده چیست؟
دولت به شکل آشکاری سعی دارد کماکان منتقدان خود را به عنوان موافقان تحریم(!) تعریف کند تا با ایجاد رقیبهراسی از آنها و در فضایی مشابه سالهای 92 و 96 مجددا موفق به کسب آرای عمومی شود. یقینا تا زمانی که بر این مبنا دوگانه کاذب مذاکره یا تحریم شکل بگیرد غربگرایان خود را از پاسخگویی به افکار عمومی بینیاز میبینند. بر همین مبنا مهمترین وظایف جریان انقلابی در هفتههای باقیمانده تا انتخابات ریاستجمهوری را به شرح زیر میتوان بیان کرد.
جریان انقلاب باید نسبت به «موضوع» انتخابات هوشیاری داشته باشد. تجربه ۲ انتخابات ریاستجمهوری پیشین که به انتخاب حسن روحانی منتهی شد بخوبی این واقعیت را نمایان کرد که برنده انتخابات طرفی است که موضوع انتخابات را تعریف میکند. بر همین اساس غربگرایان سعی دارند با طرح موضوع انتخابات حول مساله سیاست خارجی مجددا خود را نماینده رفع تحریمها و رقبایشان را حامی تحریمها تعریف کنند. جریان انقلابی باید با هوشیاری نسبت به این موضوع نهتنها فریب بازیهای تبلیغاتی رقیب را نخورد، بلکه اجازه شکلگیری چنین فضایی را به غربگرایان ندهد. دولت روحانی نمادی کامل از اختیارات حداکثری در سیاست خارجی بوده که حتی به عنوان «مجری» نیز کمترین دستاوردی نداشته است به گونهای که در سال پایانی دولت و در شرایطی که تحریمها علیه کشورمان مضاعف شده است کماکان مذاکرات برای بازگشت به تعهدات برجامی ادامه دارد. بنابراین حتی رفع تحریمها نیز نیازمند مجری تواناتری است که مانع پیگیری رویه خسارتبار کنونی شود و در چارچوب اقتدار از منافع ملی ایرانیان صیانت کرده و طرف غربی را وادار به عقبنشینی کند.
جریان انقلاب با آگاهی از سناریوی غربگرایان برای احیای دوقطبیهای کاذب باید در انتخاب نامزد نهایی خود نیز دقت کافی داشته باشد. یقینا انتخاب نامزدی که مستعد ایجاد دوقطبیهای مختلف از جمله دوقطبی سیاست خارجی یا فرهنگی است میتواند به اصلاحطلبان در پیگیری پروژهشان کمک کند. میزان حساسیت جامعه روی یک کاندیدا از جمله مهمترین عواملی است که میتواند به دوقطبی شدن فضای انتخابات منتهی شود. در این زمینه باید ضمن بررسی میزان محبوبیت هر کدام از چهرههای جبهه انقلاب به میزان آرای سلبی و ظرفیت ایجاد دوقطبی روی هر کدام از این چهرهها پیش از انتخاب نهایی نیز نظر داشت.
در شرایطی که عملا وضعیت سیاست خارجی و تعیینکنندگی آن در موضع اخیر رهبر انقلاب مشخص شده است، موضوع انتخاب باید به سمت مطالبه «معیشت» و «کارآمدی» به عنوان ۲ رکن اصلی خروج کشور از شرایط کنونی برود. زمانی که موضوع انتخابات «معیشت» و «کارآمدی» باشد گزینههای مختلف و حاضر در صحنه مجبور به ارائه برنامه میشوند و همین برنامهمحوری امکان انتخاب عقلانی را برای انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 فراهم میکند. سابقه مدیریتی هر کاندیدا، دستاورد دوران مدیریتش و در نهایت راهکاری که برای تغییر شرایط کشور ارائه میدهد مهمترین موضوعی است که در چنین موقعیتی به چشم خواهد آمد. یقینا سابقه مدیریتی شکستخورده غربگرایان در کنار انباشت وعدههای محقق نشدهای که آنها در طول 8 سال گذشته مطرح کردهاند باعث میشود آنها تمایلی به موضوعیت پیدا کردن «معیشت» و «کارآمدی» در انتخابات ریاستجمهوری پیش رو نداشته باشند و امیدشان را کماکان معطوف به هیجانهای ناشی از دوقطبیهای کاذب کنند. پاشنه آشیل غربگرایان در انتخابات قرار گرفتن در موضع پاسخگویی است، از همین رو بخوبی میدانند در میدانی با موضوع «کارآمدی» توانایی عرض اندام چندانی نخواهند داشت.
ارسال به دوستان
با دستور آیتالله رئیسی در شورای عالی قضایی آغاز شد
طرح پایش همه بنگاههای تولیدی تعطیل و نیمهتعطیل
گروه سیاسی: رئیس قوه قضائیه با صدور دستور اجرای طرح پایش بنگاههای تولیدی تعطیل و نیمهتعطیل در کشور، تأکید کرد: اقدام کسانی که با گرفتن واحدهای تولیدی و تعطیل کردن آن و بیکار کردن صدها کارگر، تجهیزات و اراضی این کارخانهها و کارگاهها را فروخته یا دنبال این کار هستند، خیانت و قابل تعقیب است. آیتالله رئیسی در جلسه روز دوشنبه شورای عالی قوه قضائیه، با اظهار عظمت شبهای قدر و اشاره به شهادت امیرالمومنین(ع)، مهمترین محور سیره و سلوک آن حضرت را «عدالت» عنوان کرد و گفت: عدالت علی(ع) آنقدر زبانزد خاص و عام بود که تاریخ در توصیف ایشان نوشت: آن حضرت در محراب به خاطر اجرای عدالت به شهادت رسیدند. وی با بیان اینکه امروز عدالت در جامعه با تضمین حقوق مردم تحقق مییابد، ادامه داد: ممکن است اجرای عدالت به کام چپاولگران، ظالمان و متجاسران به قانون تلخ باشد، ولی به کام مردم شیرین خواهد بود. وی قانونگرایی را مهمترین شاخصه عدالت دانست و گفت: همه باید قانونگرایی را یک فضیلت و ارزش بدانند و کسی به خود جرأت قانونگریزی ندهد.
رئیس دستگاه قضا در بخش دیگری از سخنانش به فرازهایی از بیانات مهم مقام معظم رهبری درباره حمایت از تولید اشاره کرد و گفت: برای اجرای دستورات رهبر معظم انقلاب در پشتیبانی از تولید، همه کسانی که کارگاهها و کارخانههای واگذارشده را تملک کردهاند، موظفند تلاش کنند چراغ تولید در این واحدها روشن و پرفروغ بماند. وی افزود: اگر کسی یک بنگاه تولیدی را در راستای اجرای سیاستهای اصل ۴۴ قانون اساسی و خصوصیسازی تحویل گرفته، باید به حرکت چرخهای تولید در آن مجموعه سرعت ببخشد تا تولید در کشور رونق یابد. آیتالله رئیسی در همین راستا به بانکهای تملککننده کارخانهها و کارگاهها هشدار داد تولید را محور قرار دهند و با استفاده از همه امکانات و ظرفیتهایی که دارند اجازه ندهند تحت هیچ شرایطی تولید در این واحدها مختل و متوقف شود.
آیتالله رئیسی با اشاره به دستور رهبر معظم انقلاب درباره لزوم راهاندازی بنگاهها و کارخانجات تعطیلشده به واسطه تملک افراد سودجو، دستور داد «ظرف یک ماه طرح پایش بنگاههای تولیدی با ۳ هدف شناسایی بنگاههای تعطیل قابل احیا، شناسایی بنگاههای نیمهفعال نیازمند حمایت قضایی و شناسایی و برخورد کیفری با متخلفان و عاملان تعطیلی کارخانجات در سراسر کشور اجرا شود». بر اساس دستور رئیس قوه قضائیه مقرر شد برای اجرای این طرح و پیگیری مشکلات مربوط به این واحدهای تولیدی، کارگروه مشترکی با مسؤولیت دادستانی کل کشور و عضویت سازمان بازرسی و دادستانی دستگاه قضا تشکیل شود.
ارسال به دوستان
تفاوت سلیمانی و این پر ادعاها
مرتضی باقرپور: چرا به محض انتشار فایل صوتی وزیر امور خارجه و اظهارات ناصواب او علیه سردار مقاومت سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی، موجی از خشم و اعتراض در جامعه ایرانی علیه ظریف به وجود آمد؟
داغ شهادت سردار سلیمانی هنوز تازه است و اصطلاحا هنوز خیمه عزای او در کشورمان و نزد ملتهای مظلوم و آزادیخواه منطقه برپاست. اما این موج و این حجم بیسابقه و عجیب در حمایت از شهید سلیمانی و اعلام وفاداری به راه و رسم سلیمانی نمیتواند برآمده از یک عاطفه و احساس یا هیجان صرف باشد.
واقعیت این است که سلیمانی بخشی از هویت ما را تشکیل داده است. سلیمانی یکی از قهرمانان هویتبخش ملت ایران است؛ قهرمانانی که در انقلاب اسلامی 57 چهره شدند، در دفاعمقدس به اسطورههای مردم ایران تبدیل شدند و حاجقاسم یکی از بازماندگان بزرگ و بینظیر همان نسل طلایی و دورانساز بوده است. سلیمانی ریشه در خاک ایران داشت و از جنس همان اساطیر بزرگ ایرانزمین بود. حاجقاسم شبیهترین افراد به لشکریان اباعبدالله الحسین(ع) در صحرای کربلا بود. او سرباز مکتب خمینی(ره) و خامنهای بود؛ جلوهای از عقل و عاطفه و اعتقاد. سلیمانی بخشی از غرور مردم ایران بود. هنوز ابعاد دقیق آن حضور دهها میلیونی در مراسم تشییع حاجقاسم بررسی نشده است و باید جامعهشناسان به این موضوع دقت کرده و درباره آن اظهارنظر کنند. اما یکی از دلایلی که میشود درباره خلق آن حماسه تشییع گفت، این است که مردم ایران بخشی از وجود خودشان و پارهای از تن ایران را تشییع میکردند. حاجقاسم سلیمانی هویت ماست. هویتی که ابعاد آن شامل تعقل، تدبیر، غیرت، مردانگی، وطندوستی، مذهب، دلاوری، رشادت و عاطفه و احساس است. اینها ریشههای ما مردم ایران است و سلیمانی، قهرمانی با همین ریشهها بود.
تصویری که مردم ایران از سلیمانی داشته و دارند، یک تصویر واقعی بر پایه همین خصوصیات و ویژگیهای این سردار شهید بوده است. اینکه پس از شهادت حاجقاسم، روایتهای ناصوابی در غیابش علیه او مطرح میشود، به دور از مردانگی و شرافت است. این روایتهای ناصواب جز بیآبرو کردن راوی، نتیجهای در پی نخواهد داشت و جایگاه سلیمانی فراتر از آن است که دامانش با این حرفها آلوده شود. اینجا دیگر جنگ روایتها معتبر نخواهد بود. آنچه سلیمانی را در مقابل این روایتها و غیبتهای دزدانه مصون نگه میدارد، خون او است. سلیمانی را خونش و بدن مطهر پارهپارهاش در مقابل این بدگوییها مصون کرده است. خون سلیمانی و بدن تکهتکه شده او بزرگترین و معتبرترین شاهد این واقعیت است که او جانش فدای ایران شد. خون سلیمانی مدال وطنپرستی او است. او سالها در بیابانهای عراق و سوریه، در لبنان و در فلسطین برای تشکیل جغرافیای اسلام، برای دفاع از مظلوم، برای دفاع از مردم ایران، برای تامین امنیت ایران جانفشانیها کرد. روایتهای فراوانی در این باره منتشر و گفته شده است؛ روایتهایی که میگوید سلیمانی سالها بود کاندیدای گلوله و کاندیدای شهادت شده بود. تفاوت سلیمانی با کت و شلوارپوشهای پرادعایی که همه چیز را بر مدار خودشان میبینند، همین است. او کاندیدای گلوله بود و اینها... او به آرزویش که شهادت بود رسید و اینها را ببین به چه حضیضی افتادهاند!
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|