گروه فرهنگ و هنر: انتشار خبری در ارتباط با 10 میلیاردی شدن 2 فیلم سینمایی «به وقت شام» و «لاتاری» در روزهایی که بخش زیادی از تمرکز اهالی سینما بر جشنواره جهانی فیلم فجر است، از جمله موضوعات قابلتوجهی بود که کمتر رسانهای به بررسی عمیق آن پرداخت. اینکه چگونه در شرایطی که معمولا گیشه نوروزی سینماها در قرق فیلمهای کمدی است، 2 فیلم غیرکمدی توانستهاند به فروشی مشابه آثار کمدی رسیده و حتی بیش از آنها بفروشند و به چنین رکوردهایی دست پیدا کنند، مسأله مهمی است که نباید از کنار آن بسادگی عبور کرد. مسألهای که دقیق شدن بر آن میتواند آغازگر مسیری تازه در سینمای ایران باشد؛ جریانی تازه که تصمیم دارد سینمای ایران را از تب تند ساخت فیلمهای کمدی و تجاری نجات دهد.
انتظارهایی که برآورده نشد
ترکیب اکران نوروزی امسال شامل 7 فیلم «مصادره»، «لونه زنبور»، «خرگیوش»، «به وقت شام»، «لاتاری»، «فیلشاه» و «فراری» میشد که 3 مورد اول آن آثار کمدی و 4 مورد بعدی آثاری با رویکرد غیرکمدی در گونههایی همچون اکشن، اجتماعی و انیمیشن بودند. بر اساس آنچه خبرگزاری فارس روز جمعه در ارتباط با رقم فروش هر کدام از این آثار به نقل از مدیران دفاتر پخش هر اثر اعلام کرده، 3 فیلم کمدی «مصادره»، «لونه زنبور» و «خرگیوش» به ترتیب 12 میلیارد تومان، 6 و نیم میلیارد تومان و یک میلیارد و 700 میلیون تومان فروش داشتهاند و در طرف مقابل فیلمهای «به وقت شام» و «لاتاری» در حدود 10 میلیارد تومان و 2 فیلم «فیلشاه» و «فراری» نیز به ترتیب 3 میلیارد تومان و 400 میلیون تومان فروش داشتهاند. به عبارتی جز کمدی «مصادره» که با اختلاف کمی نسبت به 2 فیلم «به وقت شام» و «لاتاری» در صدر جدول فروش قرار دارد عملا 2 کمدی دیگر اکران نوروزی امسال یعنی «خرگیوش» و «لونه زنبور» نتوانستهاند به رقم بالایی در فروش دست پیدا کنند. هرچند شاید فروش 6 میلیاردی برای اثری همچون «لونه زنبور» که اثری کمهزینه محسوب میشد، رقم قابل قبولی باشد ولی با توجه به تنوع بازیگران اثر و حجم تبلیغات گسترده آن انتظار میرفت بتواند به رقم فروش بالاتری دست پیدا کند؛ آنچنان که انتظار بسیاری از اهالی سینما از کمدی «مصادره» که از حضور ستارههایی همچون رضا عطاران و هومن سیدی بهره میبرد و هر روز نیز برای آن مواد تبلیغی جدیدی از جمله ترانه خوانندگان پرطرفداری همچون محسن چاووشی تولید و منتشر میشود، رقم فروش بالاتر از 12 میلیاردی فعلی آن بود.
تغییر ذائقه مردم در یک سال؟!
حالا همین ترکیب اکران نوروزی را در کنار ترکیب اکران نوروزی سال پیش از آن یعنی سال 96 قرار دهید. در آن سال نیز ترکیب اکران نوروزی شامل 6 فیلم «گشت 2»، «خوب، بد، جلف»، «سه بیگانه»، «ماجرای نیمروز»، «آباجان» و «یک روز بخصوص» میشد که 3 مورد اول آن فیلمهای کمدی و 3 مورد بعدی فیلمهای غیرکمدی بود که اتفاقا در آن سال برخلاف نوروز 97 و البته بر سیاق همیشگی اکرانهای نوروزی سینمای ایران، گیشه سینماها در قرق فیلمهای کمدی بود و در نهایت هم فقط «ماجرای نیمروز» توانست با فروش قابل قبولی به اکران خود در سینماها پایان دهد. اما چرا یک سال فیلمهای کمدی با استقبال بشدت بالایی روبهرو میشوند تا آنجا که 2 مورد از این آثار (گشت 2 و خوب، بد، جلف) در زمره پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران جای میگیرند و درست یک سال بعد از آن فیلمهای کمدی در مواجهه با آثار اکشن و اجتماعی اکران نوروزی کمفروغ ظاهر میشوند؟ آیا امسال مردم اقبال کمتری به آثار کمدی داشتند؟ پس با این تفاسیر چرا فیلمهای کمدی همچون «آینه بغل» تا آخرین روزهای سال 96 پیشتاز اکران سینماها بودند؟! به نظر میرسد علت این موضوع را باید در جایی غیر از علاقه همیشگی مخاطبان ایرانی به فیلمهای کمدی یا استدلالهایی مشابه آن جستوجو کرد.
قهرمان، رمز موفقیت فیلمهای رئال
به نظر میرسد شاید اصلیترین جواب برای این سوالها را باید در داخل محتوای همان آثار غیرکمدی جستوجو کرد. هرچند نمیتوان از تاثیر عواملی چون شناخته شدن نام کارگردان یک اثر سینمایی و تبلیغات انجام شده برای یک اثر در فضای اجتماعی و رسانههای رسمی بسادگی گذر کرد ولی این تقریبا موضوعی ثابت شده است که همه این عوامل در نهایت در فروش یک اثر در 2 یا 3 هفته ابتدایی آن میتواند موثر باشد و اگر اثری در درون خود، محتوای جذابی برای ارائه به مخاطب نداشته باشد در نهایت هر چقدر هم که نام کارگردان آن سرشناس باشد و هر چقدر هم که برای آن تبلیغات صورت بگیرد، نمیتواند در طولانیمدت به موفقیت دست پیدا کند. آنچنان که بسیاری از فیلمهای سینمای ایران که حتی رویهای کمدی هم داشتند با وجود اسمهای سرشناسی که به عنوان کارگردان یا بازیگر آن مطرح بود در نهایت به عنوان پروژههایی شکستخورده شناخته شدند که فیلم سینمایی «دراکولا» ساخته رضا عطاران و با بازی خود او در نقش اول اثر یکی از نمونههای متاخر این موضوع است. به نظر میرسد آنچه باعث شده در رقابت گیشه نوروزی امسال، آثار اکشن و اجتماعی پا به پای آثار کمدی پیش بروند، توجه به عنصر «قهرمان» و «قهرمانمحوری» این آثار است. در واقع آنچه باعث موفقیت «به وقت شام» و «لاتاری» و حتی «فیلشاه» در گیشه امسال شد، تبلیغات گسترده این سه فیلم یا حواشی ایجادشده برای آنها در جشنواره فجر نبود- البته که آنها هم در این موفقیت بیتاثیر نبودند- بلکه قهرمانمحور بودن این آثار بود که عامل موفقیت آنها در گیشه شد. سینمای ما که در این سالها بیش از اندازه درگیر پرداختن به موضوعات اجتماعی و رئالیسم افراطی شده است، آنقدر از مسأله خلق «قهرمان» غافل شده بود که حضور آثاری قهرمانمحور در این برهوت سینمای اجتماعی ایران، همچون غنیمتی بزرگ برای مخاطبان سینما به شمار میرود. ناگفته نماند این موضوع صرفا منوط به اکران نوروزی امسال نمیشود و برای مثال در همان اکران نوروزی سال 96 نیز تنها اثر غیرکمدی مورد استقبال قرار گرفته، فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» بود که آن نیز اثری قهرمانمحور به شمار میرفت و 2 اثر دیگر اکران نوروزی آن سال که مضمامینی اجتماعی داشتند (یک روز بویژه و آباجان) هر دو به دلیل عدم توجه به این موضوع در گیشه شکست خوردند.