رضا حیدری : هیچ کس باور نمیکرد در میان کاندیداهای ریاستجمهوری این حسن روحانی باشد که سال 92 با رأی شکننده، رئیسجمهور شود. شاید این روحانیِ سیاستمدار خودش هم انتظار این پیروزی را نداشت اما شرایط جامعه به گونهای پیش رفته بود که گویی علت تمام مشکلات کشور وابسته به مسائل خارجی و ایران نیازمند کسی است که زبان مسائل و روابط بینالملل را بهتر بداند! شاید به همین دلیل بود که مردم به کسی اعتماد کردند که وانمود کرد توان مذاکره و دیپلماسی را دارد؛ هرچند تنها تجربه جدی او به دورانی باز میگشت که او در رأس بالاترین نهاد امنیتی کشور – شورایعالی امنیت ملی- مسؤول هدایت و مذاکره با کشورهای اروپایی به منظور پیدا کردن راهحلی سیاسی جهت پایان دادن به مساله هستهای بود.
البته این تجربه جدی نیز در سال 82 با شکست کامل همراه شد، چنانکه او در دوره اصلاحات طی نامهای به البرادعی، مدیرکل وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی، چنین نوشت: «ایران در مقابل تمام اقدامات اعتمادساز، اگر نگوییم هیچ، ما به ازای بسیار اندکی دریافت کرد... مطالبات ما حتی بررسی هم نشد... بهرغم پذیرش پروتکل الحاقی و حضور مستمر بازرسان در تاسیسات ایران، اروپا به تعهداتش عمل نکرد».
اما به هر صورت، حسن روحانی که رسانههای اصلاحطلب با شوق فراوان لقب «شیخ دیپلمات» را برای او برگزیده بودند، سکان هدایت کشور را در دست گرفت و بهخاطر این پیروزی خارج از انتظار در سالگردش مراسمی دولتی تحت عنوان «همایش جشن سالروز پیروزی حماسه سیاسی» برگزار میشد. نخستین سری این همایشها هم با عنوان «جشن انتظار و امید» به مناسبت سالگرد انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ برگزار شد و البته حاشیههای مختلفی هم داشت اما به هر صورت دولت اصرار داشت همایشهای پیروزیاش برگزار شود!
عملکرد او در 4 سال اولش چندان قابل قبول نبود و جز انعقاد توافق هستهای، میتوان گفت بدون دستاورد جدی وارد عرصه انتخابات ریاستجمهوری شد. شاید همین عملکرد ضعیف او را مجبور کرد برای دفاع از خود و دولتش اسحاق جهانگیری را که آن روزها مرد شماره 2 دولت حساب میشد وارد انتخابات کند تا در نقش ضربهگیر و البته سخنگوی حسن روحانی ایفای نقش کند!
اما به هر دلیلی باز هم این حسن روحانی بود که توانست 60 درصد آرا را بهدست آورد و برای دومین بار راهی پاستور شود. انتظار میرفت او باز هم خرسند از پیروزی خود همایشهای سیاسیاش را که آن را پیروزیِ حماسی- سیاسی نامیده بود ادامه دهد اما پس از گذشت یک سال خبری از آن اقدامات نیست.
پیروزی حسن روحانی در 29 اردیبهشت 96 آسان به دست نیامد و او تمام سرمایههایش را به میدان آورده بود، به خصوص آنجا که «کامران تفتی» بازیگر تلویزیون در ورزشگاه 12 هزار نفری آزادی 3 روز قبل از انتخابات فریاد میزد: «نباید حرف رئیسجمهورمان را فراموش کنیم که 29 اردیبهشت هرکداممان 11 نفر را به پای صندوقهای رای ببریم و حماسهای همچون حماسه دوم خرداد 76 را رقم بزنیم».
اما پس از یک سال گویا روحانی هم رمقی برایش نمانده است و در سالروز پیروزی انتخاباتیاش در 29 اردیبهشت مراسم خود را معطوف به یک ضیافت دولتی افطاری کرده است. البته او و حامیانش این را میدانند که روحانی هیچ دستاورد روشن و مملوسی ندارد که به خاطر آن همایشی برگزار کنند و مجدداً پیروزی او را جشن بگیرند.
خالی بودن دستان روحانی آنجا عیان میشود که روزنامه اصلاحطلب اعتماد که برای حفظ ژست سیاسی هم که شده روز گذشته گزارشی مبسوط برای سالروز 29 اردیبهشت منتشر کرد، نتوانست اقدامات یک ساله او را لیست کند و تنها به افزایش حقوق کارمندان و مستمریبگیران اشاره کرده و سپس تصویب یک سند در حوزه گردشگری را اقدامی درخور خوانده است. این روزنامه نوشته است: «تصویب سند راهبردی گردشگری نیز گام مهم دیگر در تحقق یکی از وعدههای اصلی روحانی بود تا از رهگذر آن، درآمدهای غیرنفتی افزایش یابد و بخشی از مشکلات اشتغال نیز مرتفع شود».
ادعای این روزنامه حامی دولت در حالی مطرح میشود که بر اساس گزارشات رسمی کشور ورود گردشگر پس از توافق هستهای با کاهشی 5 درصدی روندی نزولی داشته است. کاهش نزولی نرخ گردشگری جدا از تعطیلی پی در پی کارخانجاتی است که در دوران حسن روحانی تعطیل شدهاند. کارخانههای ارج، داروگر، آزمایش، پارسالکتریک، پلیاکریل اصفهان، کاشی ایرانا، ماشینسازی تبریز، ایستک، دوچرخهسازی ایساک، قند ورامین، روغننباتیقو، چیتسازی ری و ایران چوب تنها بخشی از کارخانههای مهم تولیدی کشور هستند که در دولت تدبیر و امید کرکره خود را پایین کشیدند!
در کنار رکود که چندین سال است بر اقتصاد کشور حاکم است، وضعیت سیاست خارجی کشور هم بغرنج شده است. او که امید داشت پس از توافق هستهای گشایشهای اقتصادی برای کشور ایجاد شود و شاهد حضور سرمایهداران و شرکتهای بزرگ اروپایی باشد، در پی خروج آمریکا از برجام این رؤیای خود را هم بر باد رفته میبیند. بر اساس گزارش وبگاه اسپوتنیک، با اعلام تصمیم «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا درباره خروج از برجام و تصمیم او مبنی بر تحریم شرکتهای اروپایی که با شرکتهای ایرانی همکاری میکنند، شرکتهای بزرگی چون توتال، اِنی، زیمنس، ایرباس، آلیانتس، ساگا، دنیلی و مرسک تصمیم گرفتند از ایران خارج شوند.
حالا روحانی دستانش را خالیتر از همیشه میبیند، چرا که با عجله بسیار و بر اساس اعتماد به آمریکاییها و غربیها رسماً صنعت هستهای کشور را تعطیل کرد اما هرگز نتوانست وضعیت کسب و کار را بهبود ببخشد. شاید روحانی تنها رئیسجمهور تاریخ ایران باشد که یکی از شعارهایش را توانسته به طور برعکس انجام دهد، آنجا که گفته بود «هم باید چرخ سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ زندگی مردم» اما حالا و پس از 5 سال او چرخ هر دو را قفل کرده است. این روزها نه سانتریفیوژها میچرخد و نه چرخ زندگی مردم! و طبیعی است که در این وضعیت دولتمردان بهجای برگزاری جشن و ارائه دستاوردهای پوشالیشان ترجیح دهند خیلی ساکت از کنار 29 اردیبهشت رد شوند که انگار «نه خانی آمده و نه خانی رفته!»