|
گزارشی از سوابق تحصیلی و استخدامی 60 مدیر برکنار شده نفتی
زنگنه بیسوادها را برکنار کرد؟
گروه اقتصادی: وزیر نفت علت برکناری تعداد زیادی از مدیران نفتی را همزمان با روی کارآمدن دولت تدبیر و امید، بیسوادی و غیرنفتی بودن این افراد عنوان کرد، در حالی که بررسیهای صورت گرفته از سوابق علمی و استخدامی این مدیران وضعیت دیگری را نشان میدهد. به گزارش تسنیم، وزیر نفت در برنامه تلویزیونی پایش که 20 مردادماه روی آنتن رفت در پاسخ به این پرسش که «آیا میدانید در یک سال اخیر در صنعت نفت به طور متوسط روزانه بیش از یک مدیر تغییر کرده است؟» گفت: حالا به فرض اینکه روزی یک مدیر هم تغییر کرده باشد، یک گروه از افرادی را که صلاحیت نداشته و بدون بلیط سوار اتوبوس شدند، عوض کرده و افراد با صلاحیت را جایگزین کردیم. مگر قرار است وقتی افراد بیسواد و ناتوان که در شلوغی و هرج و مرج، جایی را گرفتند تا ابد آنجا بمانند. آنها باید جای خود را به افراد با صلاحیت تحویل دهند. وقتی در مجلس بودم تعهد کردم نفت توسط نفتیها اداره شود و همین کار را نیز انجام دادم. هر روز یکی از بیرون نفت اتفاقی میآمد و رئیس نفت میشد و بعد تمام دوستانش را دور خودش جمع میکرد، اینگونه که نمیشود زندگی کرد. امروز فردی مدیریت میکند که سابقه دارد، نه اینکه یک تعداد گروهبان جای بالاتر از خود بنشینند». تأکید زنگنه بر اینکه نفت باید توسط نفتیها اداره شود در حالی است که بررسی دوره اول حضور وی در وزارت نفت نشان میدهد چندان به این موضوع معتقد نیست، چراکه در آن دوران تعدادی از مدیران غیر نفتی که هیچگونه تجربهای در صنعت نفت نداشتند، به وزارت نفت راه یافتند؛ برای یادآوری میتوان به حضور مدیر عامل شرکت آب و فاضلاب و روسای امور عشایری، شیلات و دام در سمتهایی مانند مدیر عاملی شرکت گاز، کالای نفت، مشاور عالی و پژوهشگاه صنعت نفت اشاره کرد. اکنون نیز انتصاب مدیران بازنشسته برای سمتهای مهم مدیریتی این نگرانی را ایجاد کرده است که در آینده نه چندان دور، صنعت نفت کشور با مشکل خلأ مدیران ارشد مواجه خواهد شد. اگرچه حق هر وزیری است که مدیران همراه و هماهنگ با تدابیر و سیاستهای خود را برگزیند و دست به تغییرات معقول و منطقی در سطوح مدیریت کلان وزارتخانه تحت تصدی خود بزند اما بیسواد خواندن مدیران و متخصصان مجرب صنعت نفت شاید دور از انصاف باشد. خبرگزاری تسنیم، برای بررسی صحت اظهارات وزیر نفت، سوابق تحصیلی و عملکردی برخی از مدیران صنعت نفت که در دولت یازدهم از سمت خود برکنار شدهاند را در جدول ذیل بررسی کرده است؛ البته با یک نگاه اجمالی به جدول مورد نظر مشخص میشود افراد مورد بحث از دانشگاه تخصصی صنعت نفت - که ویژه تربیت منابع انسانی مورد نیاز صنعت نفت تأسیس شده است- یا از دانشگاههای معتبر داخلی و خارجی در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا فارغالتحصیل شدهاند. همچنین با یک بررسی ساده مشخص میشود اکثر مدیران برکنار شده مورد نظر در استخدام رسمی وزارت نفت بودهاند. تعداد کمی از این مدیران نیز که از خارج وزارت نفت به این وزارتخانه مأمور شدهاند، فارغالتحصیل از بهترین دانشگاههای کشور و دارای کرسی هیأت علمی هستند. از سوی دیگر برخی مدیران برکنار شده از جمله مدیرانی بودند که در دوره قبلی تصدی زنگنه بر وزارت نفت از وی، لوح تقدیر و شایستگی دریافت کردهاند یا در سطوح ملی و دروندستگاهی از مدیران نمونه محسوب میشوند. ارسال به دوستان
دزدی بدون کلید!
رضا ملک زاده: هفته گذشته بانک مرکزی کشورمان در خبری اعلام کرد: «تمام سرورهای نظام بانکی و بانک مرکزی در ایران است و هیچ ترافیک داخلی به خارج از کشور منتقل نمیشود». اولین و مهمترین نکتهای که پس از انتشار نقل قول جالب توجه مدیرکل فناوری اطلاعات بانک مرکزی به ذهن خطور میکند این است که آیا «بیگانگان» برای دسترسی به اطلاعات زیرمجموعه بانکی کشور لازم است به صورت قطعی و حتمی به سرورهای بانک مرکزی دسترسی داشته باشند؟ سؤال را با طرح مثالی سادهسازی میکنیم: آیا دستبرد زدن به گاوصندوق یک بانک، بدون دسترسی به «کلید» ممکن است؟ طبیعتا پاسخ سؤال مثبت است! دزدان بهراحتی میتوانند پیش از انتقال کیسههای پول به گاوصندوق مرکزی بانک، در مسیر ماشین حمل پول را بدزدند! یا اصلا ممکن است مالک گاوصندوق بهرغم صیانت از «کلید» به کل فراموش کرده باشد مخزن پولها را قفل کند! احتمالا تا اینجای بحث بسیاری از شهروندان عصر ارتباطات متوجه منظور اصلی شدهاند. یک بخش مهم و ضروری صیانت از اطلاعات پولی- مالی کشور، تامین زیرساختهای داخلی همچون سرورهای ذخیره اطلاعات کشور است. مسیر بعدی صیانت از بخشهای سادهتر مثل اطلاعات پیرامونی بانکهاست که به واسطه سرویسهای نرمافزاری موبایلبانکها و خدمات پیامکی به آسانی در دسترس شرکتهای واسط قرار میگیرد. حال اگر یک یا چند شرکت با بخشنامه «شرکت خدمات انفورماتیک» به عنوان زیرمجموعه نظامساز بانک مرکزی از «انحصاری ویژه» در این حوزه نیز برخوردار باشند طبیعتا به واسطه «اشراف اطلاعاتی بینظیر» قادر به تسلط بر کل بازار کشور خواهند بود. حال فرض کنید اگر مدیران اصلی همین چند شرکت انحصاری که به واسطه ارائه خدمات موبایلبانکها و نرمافزارهای پیامکی بانکی، از ریز اطلاعات پولی- مالی همه شهروندان ایرانی مطلع هستند، اتفاقا «ضدانقلاب» و ساکن آمریکا و انگلیس باشند و در عین حال سر در آبشخور اندیشکدههای امنیتی همچون وودرو ویلسون و نایاک و NED و خانه آزادی و غیره داشته باشند، «کلاه بانک مرکزی» کشورمان کجا میافتد! اوضاع زمانی هولناکتر میشود که بدانیم روسای فراری همین چند شرکت، به واسطه مدیریت بر مجموعهای از شرکتهای زنجیرهای، کل سرمایهگذاران خارجی حاضر در بازار ایران را نیز «مشتری اطلاعات» خود کردهاند. آنها به واسطه ریلگذاری دقیق زمانی و با استفاده از «رانت اطلاعاتی» حاصل از ارتباطات گسترده خود با خانواده «هـ»، اخبار بازار ایران را در قالب بستههای خبری هفتگی و ماهانه در بازارهای بینالمللی به فروش میرسانند. یعنی به طور مثال با تمرکز بر پیامکهای حاصل از دادههای مالی خانوادههای ایرانی تعیین میکنند که در بازار امروز ایران، گرایش به مصرف کدام کالاها بیشتر است و کدام اقشار جامعه علاقهمند به ارتقای خدمات هستند. جالبتر اینجاست که همه پروسه «دادهفروشی» مذکور به واسطه بیمبالاتی سیاستگذاران کشورمان برخلاف قوانین رایج برآمده از احکام «صیانت از حریم خصوصی شهروندان» قانونی محسوب میشود! اتفاقا شرکتهای یادشده به واسطه همین «رانت اطلاعاتی» به صورت روزانه زنجیره تامین ارزش افزوده خود را گستردهتر میکنند. به این ترتیب که به واسطه دسترسی به اطلاعات حاصل از مشتریانی همچون مجلس شورای اسلامی، کل بانکها و موسسات مالی- اعتباری کشور و همه اپراتورهای تلفن همراه، سیستم اطلاعاتی گزینش نیروی استخدامی خارجیها را نیز سالهاست مدیریت میکنند. مدیریت بر چنین سیستمی که از مسابقات پیامکی بسیاری از برنامههای پربیننده تلویزیونی همچون 90 تا برنامههای سیاسی و اخبار رد و بدل شده در اپراتورهای همراه اول و ایرانسل را در سیطره خود دارد بهخوبی مشخص میکند که افراد متقاضی کار در بخش استخدام نیروی همین مجموعه بههمپیوسته از علاقهمندان به «فتنه سبز» هستند یا به طور مثال جوانی عادی و با بنیه مذهبی قابل توجه به شمار میروند. تصور اینکه مدیریت سیستم اشتغال چند میلیون نفری در کشور چه میزان قدرت به مدیران سامانه یادشده اعطا میکند زمانی معلوم میشود که بدانیم علت فرار مدیران این شرکتها از ایران افشای بخشی کوچک از سهمشان در فتنهافروزیهای سال 88 بوده است. اقلیت یادشده، علاوه بر مدیریت بخش اشتغال، در حوزه پرسود «دادهفروشی» به خارجیها به واسطه شراکت با کارگزاران انگلیسی خطرناکی همچون «شرکت مناس» در زمینه ارائه نظریات سیاسی مبتنی بر دادههای اطلاعاتی ایرانیان نیز در اندیشکدههای امنیتی آمریکا و اروپا به جایگاهی ویژه دست یافتهاند! پس مشخص شد بدون کلید نیز حقیقتا میتوان به آسانی گاوصندوق اطلاعات حیاتی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران را سالها به صورت مداوم بدون به صدا درآمدن آژیر خطر خالی کرد. اکنون سؤال ما از روسای فعلی و پیشین بانک مرکزی این است که چطور مدیران مجموعه شرکتهای گروه آتیه در گلوگاههای اطلاعاتی کشور صاحب چنین شوکت و قدرتی شدهاند؟ چطور شرکت آتیه دادهپرداز، متعلق به بیژن خواجهپور، پس از دستگیری وی در فرودگاه امام خمینی به جرم «ایفای نقش در اغتشاشات پس از انتخابات 88» و محاکمه در دادگاه کماکان به صورت انحصاری در شبکه داده اطلاعات پولی- مالی کشور حضور دارد؟ مجری معمولیای چون عادل فردوسیپور چگونه توانست پای این شرکت را به صداوسیما باز کند و شخصا هر ساله با حضور در غرفه این شرکت در نمایشگاههای بینالمللی و انتشار فیلم آن در درگاههای ویدئویی بر شهرت «عام» آن بیفزاید؟ شرکت آتیه اینترنشنال چگونه پس از فرار مدیران آن از ایران هنوز به امر پرسود «دادهفروشی» در خارج از کشور اشتغال دارد؟ آیا همین موضوع مهمترین دلیل بر صوری بودن تغییرات جزئی در هیات مدیره مجموعه شرکتهای آتیه و کارینا و چیاکو و... نیست؟ چرا وزارت ارتباطات، بانک مرکزی، شورایعالی فضای مجازی و وزارت اطلاعات هنوز در حوزه پراهمیت «صیانت از حریم شخصی ایرانیان» ورودی قابل توجه نداشتهاند؟ فراموش نکنیم پیش از این اطلاعات حسابهای مالی 3 میلیون ایرانی توسط شرکتی مشابه «گروه آتیه» که به صورت «انحصاری» خدماتدهی به کل بانکهای کشور را برعهده داشت در وبلاگی اینترنتی افشا شد؛ به این علت که بانک مرکزی از تمدید قرارداد شرکت یادشده خودداری کرده بود! مدیریت این سیستم در شرایطی که جایگاه انحصاری شرکتهایی همچون آتیه به صورت مستقیم توسط کارگزاران دولتی ردهبالا پیشاپیش تعبیه شده است حقیقتا دشوار است و همین موضوع بر اهمیت قانونگذاری صریح و سریع در حوزه سرویسهای جدید ارتباطی میافزاید. این تازه ابتدای گشایش پروندهای بزرگ است. «گروه آتیه» کلید گشایش مسیری هولناک است که یک سر آن به پرونده «سازش با آمریکا» ختم میشود و سر دیگر آن به مسائل امنیتی در برنامه اتمی کشورمان میرسد. شاید جالبترین بخش ماجرا هم درخشش نام نمازیها و خواجهپورها در همه این حوزهها به صورت توامان باشد!
ارسال به دوستان
مذاکرات نتوانست اما شکایت حقوقی جواب داد
لغو تحریم بانک مرکزی ایران
شعبه بدوی دادگاه اتحادیه اروپایی در حکمی اعلام کرد تصمیم سال ۲۰۱۲ شورای اروپا برای تحریم و مسدود کردن داراییهای بانک مرکزی ایران باید لغو شود. به گزارش بیبیسی، دادگاه اتحادیه اروپایی در حکمی اعلام کرد تصمیم سال 2012 شورای اروپا برای تحریم و مسدود کردن داراییهای بانک مرکزی ایران باید لغو شود. این حکم که توسط شعبه بدوی دادگاه صادر شده بهمعنی لغو فوری تحریم بانک مرکزی ایران توسط اتحادیه اروپا نیست و قابل تجدیدنظرخواهی است. ژانویه 2012 اتحادیه اروپا تصمیم گرفت به بهانه «نگرانی از ابعاد نظامی احتمالی برنامه هستهای ایران» خرید نفت از ایران را قطع کند و بانک مرکزی ایران را مورد تحریم قرار دهد. تحریمهای اتحادیه اروپا بهدنبال رشتهای از قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل وضع شد که محدودیتهایی را علیه تعدادی از نهادها و اتباع ایران اعمال میکرد. شورای اروپا در آن مقطع اعلام کرد یکی از دلایل تحریم بانک مرکزی ایران کمک این نهاد مالی به دورزدن تحریمهای بینالمللی علیه ایران بوده است. دادگاه اتحادیه اروپا میگوید شورای اروپا برای این ادعای خود هیچ دلیل و مدرکی ارائه نکرده، به هیچ نقل و انتقال مشخصی اشاره نکرده و از این رو این تصمیم باید لغو شود. بیبیسی میگوید، هر حکم لغوی که علیه تحریمها صادر شده، راه را برای احکام بعدی هموارتر کرده و حالا مبنای حقوقی بیشتر تحریمهای اتحادیه اروپا در حوزههای بانکی و کشتیرانی زیر سوال رفته است. هرچند اتحادیه با دلایل تازه، دوباره نهادها را در فهرست تحریم قرارداده ولی اگر نهایتا شواهدی ارائه ندهد، احتمالا روزی مجبور به پرداخت غرامتهای کلان بابت ضرر و زیان نهادهای تحریمی خواهد شد. کمی بعد از اجرایی شدن تصمیم اروپا برای تحریم بانک مرکزی ایران، اتحادیه جهانی انتقالات بینبانکی (سوئیفت) نیز ارائه خدمات به بانکهای تحریمشده ایرانی را متوقف کرد. پیش از آن آمریکا نیز با تحریمهای مشابهی نظام بانکی ایران را هدف گرفته بود. شماری از بانکها و شرکتهای ایرانی در سالهای اخیر تلاش کردهاند با پیگیری قضایی، تحریمهای وضعشده علیه خود را لغو کنند و دادگاههای اروپایی در مواردی رای به لغو تحریمها دادهاند. از جمله در دو مورد دادگاه حکم داده که تحریم بانکهای ملت و صادرات لغو شود. لذا در عمل آنچه پایه تحریمها را سست کرده مذاکرات نبوده بلکه پیگیریهای حقوقی شرکتها و بانک ها در عرصه بینالملل بوده که در موارد قابلتوجهی رای به نفع طرف ایرانی داده شده است. «وطن امروز» پیش از این هم در یادداشتی گفته بود: اروپا نیازمند گشایش بازارهای قدیمی چون ایران است. پس حتی اگر توافقی همه جانبه با ایران صورت نگیرد عملا با رای دادگاههای منطقه ای اروپایی، تحریمها بزودی شکسته خواهد شد. ردیابی سلسله احکام صادر شده در دادگاه های اروپایی به نفع ایرانیان کار مشکلی نیست و به قول کنگره آمریکا با ادامه وضع فعلی «حفظ چارچوب تحریمها علیه ایران، کار سادهای نخواهد بود». ارسال به دوستان
روز گذشته با برگزاری مراسم افتتاحیه در شهر اینچئون کره جنوبی صورت گرفت
افتتاح رسمی بازیهای آسیایی
مراسم افتتاحیه هفدهمین دوره بازیهای آسیایی در شهر اینچئون کرهجنوبی برگزار شد. از ساعت 19:19 جمعه به وقت محلی، مراسم افتتاحیه بازیهای آسیایی 2014 در ورزشگاه 62818 نفری اینچئون رسماً آغاز شد. ورزشکاران 45 کشور آسیایی در این رقابتها حضور خواهند داشت. در آغاز این مراسم شمارش معکوس افتتاح بازیها با پخش تصاویری از 45 کشور شرکتکننده و 29 زبان رایج در قاره آسیا انجام گرفت. در این تصاویر شمارش معکوس برای رسیدن به ساعت 19:19 انجام شد که عدد 19 به روز برگزاری مراسم افتتاحیه (19 سپتامبر) اشاره داشت. وقتی شمارش معکوس به 5 ثانیه پایانی رسید، این کار با آتشبازی همراه بود و در نهایت جمله «به اینچئون خوشآمدید» نمایش داده شد. رئیسجمهور کرهجنوبی و شیخ احمد، رئیس شورای المپیک آسیا از حاضران در این مراسم بودند. در زمان ورود رئیسجمهور کره به ورزشگاه، تدابیر شدید امنیتی اعمال شد. ایران با 276 ورزشکار در 22 رشته در بازیهای آسیایی رقابت خواهد کرد. ارسال به دوستان
بحران بیآبی پایتخت جدی است
سد ماملو به داد تهران می رسد؟
گروه اقتصادی:
با خشک شدن سد لار و در پی آن اخطار درباره خشک شدن سد لتیان، زنگ خطر بیآبی را در پایتخت به صدا درآورده است. بر این اساس دولت در اقدامی فوری برای نجات تهران از بحران آب تصمیماتی از جمله جریمه نقدی مشترکان پُرمصرف، قطعی 7 ساعته آب برای این گروه از مشترکان، انتقال فوری آب از سد ماملو و حفر 70 حلقه چاه جدید را در دستور کار قرار داده است. علاوهبر این به اظهار محمدباقر نوبخت، معاون برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهوری، دولت مبلغ 30 میلیارد تومان برای آبرسانی فوری به تهران تصویب کرده و به صورت ویژه در اختیار وزارت نیرو قرار داده است. مسابقه اسراف گذاشتهایم در این میان وزیر نیرو با بیان اینکه در مصرف آب با یکدیگر مسابقه گذاشتهایم گفت: با تصمیم شورایعالی آب، استفاده از منابع آب زیرزمینی 25 درصد کاهش مییابد. حمید چیتچیان در اینباره افزود: در سالهای اخیر متوسط میزان بارش در کشور از 250 میلیمتر به 242 میلیمتر کاهش یافته که این یک هشدار جدی در بخش آب است. ما در از بین بردن منابع آب در همه بخشها با یکدیگر مسابقه گذاشتهایم و روز به روز در بدتر شدن وضعیت گام برمیداریم، بنابراین باید تجدیدنظر جدی در نحوه مصرف منابع آب داشته باشیم. وی ادامه داد: پیش از این در کشور 130 میلیارد مترمکعب منابع آب تجدیدشونده داشتیم که این رقم هماکنون به 120 میلیارد مترمکعب کاهش یافته اما در مقابل جمعیت و مصارف افزایش داشته و بخش کشاورزی و صنعت نیز در حال توسعه است. چیتچیان با بیان اینکه به ازای هر فرد ایرانی در سال 1550 مترمکعب آب تجدیدشونده وجود دارد، اظهار داشت: این سرانه در جهان به طور متوسط 6400 مترمکعب است و اگر در منطقهای سرانه آب تجدیدشونده کمتر از 1700 مترمکعب باشد، آن منطقه با بحران آب روبهرو است. وی تصریح کرد: ما از بیان مشکل کمآبی اکراه نداریم چراکه برای حل مشکل یاری و همراهی همه اقشار جامعه نیاز است. وزیر نیرو گفت: اگر یک منطقه از مجموع منابع تجدیدشونده خود 20 تا 30 درصد برداشت کند در آن منطقه ناپایداری منابع آب وجود دارد و ما اکنون از مجموع 120 میلیارد مترمکعب منابع آبی، از 96 میلیارد مترمکعب استفاده میکنیم که معادل 80 درصد منابع تجدیدشونده است. وزیر نیرو با انتقاد از پایین بودن تعرفه و قیمت غیراقتصادی آب درباره بحران آب تهران گفت: در سدهایی که در سمت شرق تهران قرار دارند، وضعیت بحرانی است و از طرفی بارش در تهران 35 درصد کاهش یافته است. وی اضافه کرد: سالانه 7 تا 8 میلیارد مترمکعب آب بیشتر از ظرفیت دینامیک منابع آب زیرزمینی برداشت میشود و این کاهش مصرف ضروری است؛ اگرچه برخی از این منابع به دلیل فشرده شدن لایههای زمینی دیگر قابل احیا نیستند. وزیر نیرو همچنین هشدار داد ۲۹۶ دریاچه مانند ارومیه در کشور وجود دارد که در حال خشک شدن هستند. چیتچیان با بیان اینکه پیشبینی شده در منطقه بهشتآباد استان چهارمحال و بختیاری سدی احداث شود، اظهار داشت: براساس برنامهریزیها آب استحصال شده در این سد علاوه بر استان چهارمحال و بختیاری، مورد استفاده سه استان دیگر از جمله استان کرمان قرار میگیرد. قطع 3057 انشعاب آب از سوی دیگر مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان تهران با اعلام خبر قطع انشعاب 3057 مشترک پرمصرف گفت: به این مشترکان برای رعایت الگوی مصرف یکماه فرصت داده بودیم اما در فاز اول قطع انشعاب به دلیل نبود توجیه، انشعاب مشترکانی که 200 مترمکعب آب مصرف میکردند را بدون هشدار قطع کردیم. محمد پرورش در پاسخ به این پرسش که در فاز اول قطع موقت انشعاب مشترکان پرمصرف چه دستاوردی عاید شرکت آب و فاضلاب شد گفت: قطع 7 ساعته آب به منظور اطلاعرسانی به مشترکان است که بدانند مصرف بالایی دارند و فقط روی کاغذ به عنوان مشترکان پرمصرف ثبت نمیشوند. وی با اشاره به اینکه یک ماه به مشترکان پرمصرفی که بیش از 50 مترمکعب آب مصرف میکردند، فرصت برای کاهش مصرف دادهایم گفت: 3057 مشترک شناسایی شده بودند که پس از یک ماه، در روزهای 24 و 25 شهریورماه به مدت 7 ساعت از 10 تا 17 انشعاب آنها قطع شد. همچنین وزیر نیرو در اینباره اظهار کرده در جلسه هیات دولت قرار شد تا افزایش قیمتی در پلههای بالای تعرفه پلکانی انجام شود تا مشترکان پرمصرف به دلیل انگیزه اقتصادی مصرف خود را کاهش دهند. چیتچیان اظهارکرد: در تهران حدود 25 درصد از کل آب شرب مصرفی کشور را تولید و مصرف میکنیم و با توجه به اینکه جمعیت تهران 12 درصد جمعیت کل کشور است، این حجم آب مصرفی نشان میدهد که تهرانیها دو برابر کل متوسط کشور آب مصرف میکنند. وی با اشاره به تامین آب شرب تهران از سه سامانه شرقی، غربی و جنوب شرقی تهران اضافه کرد: با توجه به کاهش بارندگی در سالهای اخیر در تهران درصد برداشت از آب چاهها افزایش پیدا کرده است. بهعنوان نمونه در سال 1391 در چهار سد اطراف تهران حدود 716 میلیون متر مکعب آب ذخیره بود اما امروز این حجم به 355 میلیون متر مکعب رسیده است. بهگفته وی در حال حاضر تنها راه انتقال آب به تهران سد ماملو است. هماکنون سامانه انتقال آب از سد ماملو به تهران در حال اجرا و تکمیل است و تصفیهخانه مربوطه نیز در حال تاسیس است. چیتچیان درباره واردات آب از کشور تاجیکستان نیز خاطرنشان کرد: بحث واردات آب به کشور هماکنون در حال بررسی و مطالعه است و نمیتوانیم در اینباره نتیجه قاطعی اعلام کنیم. **** هشدارها جدی گرفته نمیشود گفتنی است مسؤولان آبفای تهران میگویند هشدارها چندان از سوی پایتختنشینان جدی گرفته نشده و کاهش 6 درصدی مصرف آب در تهران نه از راه رعایت و صرفهجویی بلکه از راه اعمال مدیریت فشار و اقداماتی از این دست حاصل شده است. متاسفانه هنوز در محلههای تهران افرادی را مشاهده میکنیم که به راحتی و با خیالی آسوده در حال استفاده بیمورد از آب برای شستوشوی اتومبیل، آبیاری درختان، شستوشوی بیمورد فضاهای بیرونی منازل و آبیاری کوچه با آب شرب هستند. هرچند نمیتوان بیتوجهی در جلوگیری از فرسودگی شبکههای آبرسانی تهران و در نتیجه هدرروی بخش قابل توجهی از آب شرب از این راه را نادیده گرفت اما اینکه درصدی از مردم هنوز هم به مقولههایی مانند صرفهجویی و مشارکت در مسائل عمومی اهمیت نمیدهند، جای بسی تأسف است. ولی اکنون بیآبی چهره جدیدی از خود را به اهالی تهران نشان داده و خشکسالیهای چند سال گذشته جدیتر شده است. بر این اساس مخزن 960 میلیون مترمکعبی سد لار که در سال 1371 به میزان 430 میلیون مترمکعب آب داشته در حال حاضر به 30 میلیون مترمکعب رسیده که این میزان در سال گذشته 66 میلیون مترمکعب بوده است. از این میزان هم تنها 18 میلیون مترمکعب قابل استفاده خواهد بود که با روند موجود بزودی به پایان خواهد رسید. بیآبی در تهران باعث شده تا از حجم غیرمفید و مرده سد لار نیز برای آبرسانی به تهران استفاده شود در حالی که در شرایط مناسب آبی، اگر میزان ذخیره این سد به کمتر از 100 میلیون مترمکعب برسد دیگر قابلیت استفاده شرب نخواهد داشت.
ارسال به دوستان
قیمت نان تا پایان سال واقعی میشود
معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت از واقعی شدن قیمت نان تا پایان سال جاری خبر داد. علی قنبری تاکید کرد: یکی از مهمترین مسائل امروز، بحث قیمت نان است که درباره این موضوع با توجه به اینکه مصرف عام مردم است باید با احتیاط برخورد کنیم و پیشنهاد این است که قیمت نان را به سمت واقعی شدن هدایت کنیم به نحوی که قیمتها واقعی شود و به مردم فشار نیاید. قنبری با تاکید بر اینکه باید از تصدیگری دولت در رابطه با امر نان و آرد کاهش دهیم، گفت: باید مسؤولیت را به انجمنها و بخش خصوصی بسپاریم چون در شرایط کنونی که قیمت نان اینگونه است هیچ کس از وضعیت موجود راضی نیست و به دنبال طرح جامعی هستیم که به سمت قیمت واقعی حرکت کنیم. وی تاکید کرد: با واقعی شدن آن و با پرداخت مختصری یارانه به مردم، میتوانیم باری را از دوش مردم برداریم. البته در نانهای مختلف اصلاح قیمت متفاوت خواهد بود. وی از خرید 7/6 میلیون تن گندم در سال جاری از کشاورزان خبر داد و گفت: میتوانیم این میزان را به 7 میلیون تن برسانیم و در این رابطه حدود 7000 میلیارد تومان به کشاورزان پول پرداخت کردیم و امسال در مقایسه با سال گذشته حدود 2 میلیون تن گندم بیشتری خریداری کردیم. وی گفت: به دنبال این هستیم که قیمت گندم و نان را واقعی کنیم تا دولت در این قضیه دخالت نکند چون تصور میکنم در شرایطی قرار داریم که هیچکس از این وضع راضی نیست و ما تلاش میکنیم با واقعی شدن قیمتها فساد و رانت از بین برود البته نظارت دولت نیز در این زمینه وجود داشته باشد. ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با برزو نیکنژاد، کارگردان سریال «دردسرهای عظیم»
حرمتها را حفظ کردیم
زهرا قزیلی: سالهاست از زبان کمدیسازان میشنویم که در فیلم و سریالشان از کمدی موقعیت استفاده کردهاند در حالی که بیشتر آنها درک درستی از کمدی موقعیت ندارند و آنچه تصویر کردهاند در تعریف این اصطلاح نمیگنجد. بسیاری از موقعیتهای داستانی غیرواقعی هستند یا بدون پیشزمینه داستانی اتفاق میافتند. سریال «دردسرهای عظیم» از سریالهای پربیننده شبکه 3 به شمار میرود که توانست عده زیادی را- با توجه به تغییر ساعت پخش آن به دلیل پخش برنامههای ورزشی- با خود همراه کند. «دردسرهای عظیم» کمدیای نیست که صرفا بخواهد مخاطب را بخنداند و از لودگی پرهیز کرده در حالی که از کمدی موقعیت، کمدی تکرار، کمدی کلامی و کمدی تصویری بهره برده است. در این مجموعه دیالوگهای پینگپنگی بهخوبی از آب درآمده است. «دردسرهای عظیم» در عین حال که کمدی است اما از واقعیتهای جامعه از جمله نگرانیهای مادری که سرپرست خانوار است، بیکاری، فساد اداری و... پرده برمیدارد. نویسنده سریال «دودکش» که بسیاری از بینندگان با آن ارتباط برقرار کردند و هنوز تکیه کلامهای آن سریال در میان مردم رواج دارد، امروز کارگردان سریال «دردسرهای عظیم» است که بهخوبی از عهده کارگردانی یک سریال طنز برآمده و توانسته قابلیتهای خود را در به تصویر کشیدن سریال و ترجمان فیلمنامه به زبان تصویر به رخ بکشد. با برزو نیکنژاد که بیش از دو دهه در حوزه سینما و تلویزیون فعالیت میکند و سریالهای خوبی را هم نوشته است در مقام کارگردان سریال «دردسرهای عظیم» به بهانه اتمام پخش آن از شبکه سه به گفتوگو نشستیم. زندگی در «دردسرهای عظیم» جاری است بعد از مدتها شاهد کمدی گرم و گیرایی بودیم که شوخیهای بامزهای دارد و در کنارش قصهای اجتماعی را بدون لکنت روایت میکند. من سعی کردم کارگردانی کنم، امیدوارم روزی توانایی این را داشته باشم که هم بنویسم و هم کارگردانی کنم. آقایان کاظمیپور و جلالی نویسندگان سریالهای موفقی هستند که با مخاطب زیادی روبهرو شدند. برای رسیدن به یک کار مناسب با هم نشستیم حرف زدیم تا بتوانیم به یک روایت بامزه برسیم و وقتی قصهای داریم بتوانیم در روایت با بیان شیرین و گاهی بانمک آن را بازگو کنیم. برای رسیدن به این هدف از انتخاب بازیگرها آغاز کردیم. ما در اصل یک قصه جدی داشتیم که توسط کاظمیپور و جلالی نوشته شده بود و سعی کردیم در اجرا بدون اینکه به افراط برسیم و سراغ فانتزی آنچنانی برویم با کمی طنز به روایت زندگی بپردازیم. در کارهای قبلی که نوشتم یا ساختم سراغ همین نوع کار رفتم. شوخیهای بامزه در مرام و مسلک ماست. از دوران گذشته مردم در قهوهخانه مینشستند و قصهپردازی میکردند که امروز به ما رسیده است. ما در ساخت این مجموعه نه ادعایی داشتیم، نه داریم و نه خواهیم داشت، تنها کاری درخور شأن مخاطب ایرانی- که بینهایت مخاطب سختپسندی است- ارائه دادیم. ایرانیها طناز هستند به عنوان نمونه وقتی از خانه راه میافتید تا برسید به محل کار وقتی خوب دقت کنید خواهید دید با تمام مشکلات روزمرهای که مردم درگیر آن هستند، طنازیهایی هم دارند، شاید طنز تلخ باشد اما هست. در «دردسرهای عظیم» زندگی جاری است. گاها تماشاچی با یک تلخیهایی روبهرو میشود اما در کنارش امید به آینده، رفاقت، خوبی، دوستی و شوخیهایی که شاید دمدستی باشند هم بود که اتفاق بدی نیست. ما سعی کردیم بنا به دلایلی که متهم نشویم از شوخی دمدستی کمتر در کار استفاده کنیم. چطور سراغ کارگردانی سریال رفتید در حالی که بیشتر در حوزه نگارش فعال و موفق بودید؟ من نمیتوانم بگویم این کار چه ویژگیهایی داشت و چرا سراغ این کار رفتم. حق انتخاب آنچنانی نداشتم، فقط در چند سال اخیر سخت انتخاب کردم. امیدوارم فرصتی فراهم شود تا کل کار را ببینیم چون هر روز تا 4:30 بامداد مشغول تصویربرداری بودیم. کمکاری و کمفروشی نکردیم چگونه با فیلمنامهنویسان ارتباط برقرار کردید و چقدر آن را حین کار تغییر دادید؟ فیلمنامه 3 روز پیش از اتمام تصویربرداری به پایان رسید. حین نگارش با دوستان صحبت میکردیم. طرحی توسط آقایان فاضلی و جزینی آماده شده بود که میخواستند بنویسم. من در آن زمان درگیر نوشتن سریال «روزهای بد بهدر» بودم، قرار نبود کارگردانی کنم. در جریان طرح قرار گرفتم و در نهایت پیشنهاد شد با 5 قسمت آماده فیلمنامه کار را کلید بزنیم. بیشتر صحبتهایمان با دوستان نویسنده درباره آدمها و روابط کاراکترها بود. قصه از آن نوع قصههایی بود که باید جلو میرفت و بعد به مابقی آن فکر میکردیم. در «دودکش» هم این تجربه را داشتم اما درباره کلیت کار با علیرضا کاظمیپور صحبت کردیم، روابط را شناختیم و با توکل به خدا و امید به گروه حرفهای کار را شروع کردیم البته سختی کار خیلی زیاد است. فیلمنامه شب به دستم میرسید و صبح تصویربرداری میکردیم اما هیچگاه کمکاری و کمفروشی نکردیم. اگر زمان بیشتری داشتیم حتما به کار بهتری میرسیدیم البته میدانم بعضی از دوستان در مدت زمان کمتری کار را میساختند اما ما تمام تلاشمان را کردیم که کمفروشی نکنیم. کاظمیپور به من اعتماد کرد و من به ایشان. در اجرای فیلمنامه تغییراتی دادیم که حق هر کارگردانی است که 25 درصد فیلمنامه را تغییر بدهد. به تفاهمی رسیده بودیم که در اجرا به طنز برسیم. اعتماد اینقدر بود که کاظمیپور نگران این نباشد که چقدر فیلمنامه تغییر کرده است و... روی تکیه کلامهای کمدی تاکید نشد در اجرا شما در مقام کارگردان بیش از حد روی شوخیها تاکید نمیکنید و خیلی سریع لحظات طنزآمیز را به پایان میرساند تا نوبت شوخی بعدی برسد. طنز من همیشه اینطوری بوده است. تکیه کلامهایی در میان مردم رواج دارد مثلا از سریال «دودکش» هنوز مردم کلمه آمپاس را به کار میبرند و به نظرم به این دلیل است که در جای درست به کار گرفته شده است. یا تکیهکلام «ایبابا» یا «ناراحت شدی» یا «میدونی» در جای مناسب استفاده شد و روی آنها هم تکیه نشد. یکسری شوخیها هم وجود دارد که باید به سرعت از روی آن گذشت. خود به خود در کمدی ایران کمدی تکرار وجود دارد. از کریم شیرهای در دربار بوده تا امروز که ما در این سریال هم استفاده کردیم. جملهای که الناز حبیبی میگوید؛ «گریه کرد قطع کرد»، به این دلیل که برای همه یک سوالاتی ایجاد میشود و حبیبی بجا از کمدی تکرار استفاده میکند. تاکید عجیب و غریب روی این نوع کمدی نمیکنم. تلاش کردیم در یک قسمت 12 شوخی بگنجانیم تا مخاطب بتواند به سه تا از آنها بخندند و تکراری نشود. با تماشاچی صادق باشیم بعد از مدتها شاهد سریالی کمدی هستیم که نقد اجتماعی پررنگی دارد و معضلات تلخ جامعه را با زبان طنز بیان میکند، نگران ممیزی نبودید؟ بعید میدانم مدیران سازمان با نقد اجتماعی مشکلی داشته باشند. ما سریال میسازیم و باید با مردم ایران صداقت داشته باشیم. اگر صادق نباشیم تماشاچی ما را پس میزند. مردم «دردسرهای عظیم» را خوب فهمیدند. نمیگویم درگیر ممیزی نبودیم اما نقد اجتماعی را در یکسری از کارهای دیگر هم دیدیم. به نظرم محیط تلویزیون بازتر شده است. ناخواسته وارد خانههای مردم میشویم در بحث ممیزی بخشهایی نبود که قرار باشد دوباره بگیرید؟ من اهل دوباره گفتن و گرفتن نیستم اما کم کردن برخی از صحنهها بود. معتقدم شاید خطایی کرده یا غلطی نوشته باشم که توسط دیگران غلط من گرفته میشود و رفع میکنیم. اگر هم اشتباهی بوده از طرف من انجام شده است. ما سعی کردیم احتیاطهایی را در کار داشته باشیم زیرا ما ناخواسته وارد خانه مردم میشویم. باید یک سری اصول را رعایت کنیم که فکر میکنم اصول را رعایت کردیم. از سوی دیگر تهیهکنندههای سریال کاملا دقت نظر داشتند. نویسندهها نیز سالها با تلویزیون کار کردهاند و من هم در اجرا در حد توان دقت کردم. تیکه انداختیم اما حرمتها را حفظ کردیم در این سریال به استقبال خط قرمزها رفتید و در برخی مواقع توانستید هنرمندانه با این خطوط بازی کنید. مثلا در یکی از قسمتها مساله فساد اداری مطرح میشود. به خطوط قرمز نزدیک نشدم. اگر زمان مادربزرگها را به یاد آوریم خواهیم دید زمانی که به خواستگاری دختر همسایه میرفتند و جواب نه میشنیدند باز هم جمع خود را داشتند اما با تیکهپرانی حرف خود را میزدند. ما در یک فضای این مدلی رشد کردیم. در سریال یک جاهایی تیکه میاندازیم، ناخنک میزنیم ولی همیشه حرمتها را حفظ کردیم. در روابطمان هم همیشه حرمتها را حفظ کردیم. در زندگی روزمره هم همینطور است. ممکن است از همکار خود دلخور باشیم و به او با رفتارمان نشان دهیم که دلخور هستیم اما حرمتش را حفظ میکنیم. ما هم برای همین مردم سریال میسازیم و باید دقت کنیم که حرمتها حفظ شود. در عین اینکه همه آدمها فرشته نیستند و باید با مردم صداقت داشته باشیم. به عقیده شما چرا مردم بیشتر شبکه 3 را میبینند؟ زیرا این شبکه در برنامه ورزشی هم صداقت دارد. ما در این سریال اصلا به کسی توهین نکردیم. کاراکترها از جنس مردم هستند. شخصیت مثبت قصه ما، میرزاده گاها اشتباه میکند و زود قضاوت میکند. نه آدم سفید و نه آدم سیاه داریم و خانوادههای ایرانی را در فضای مذهبی میبینیم. فیلمنامه باید به زبان من برگردد تا برای مخاطب باورپذیر باشد. برزو نیکنژاد در سریال «دودکش» نشان داد که تسلط خوبی روی شوخیهای کلامی دارد. او میتواند با کلمات بازی کند و در دیالوگهای پینگپنگیاش جر و بحث بین شخصیتها را شکل دهد. در بسیاری از سکانسها آدمها دارند سر معانی متفاوت یک کلمه دعوا میکنند و دست آخر میفهمند که منظور همدیگر را خوب متوجه نمیشوند. در اجرای فیلمنامه وظیفهام است که اجرای درست انجام بدهم. فیلمنامه اگر به زبان من برنگردد نمیتوانم صادقانه روایتش کنم که برای مخاطبم باورپذیر باشد. اجازه تغییراتی را به خودم میدهم که در راستای سکانس است و باید به زبان خودم انجام بدهم. اگر من آن را باور نکنم چگونه تماشاچی آن را باور کند. یک زمانی ارتباطات از طریق تلفنچی و خط گرفتن از مرکز صورت میگرفت اما امروزه ریتم زندگی تند شده، من وارد صحبت شما میشوم و شما هم همین طور. این نوع دیالوگ را در «دودکش» استفاده کردم و شخصیتها در دیالوگهای همدیگر میروند. میتوانستم ریتم آرامتری به کار بدهم و به جای 1100 دقیقه،2000 دقیقه کار بگیرم و سعی کنم کاراکتر ریاکشن بدهد و بعد جمله را بگوید اما در زندگی روزمره ممکن است 3 نفر همزمان با هم صحبت کنند. این نوع دیالوگگویی و ریتم جزو خصلت ساختار سریالسازی و فیلمسازی من است. ممکن است فرد در عرض 7 ثانیه مفهوم را برساند. ریتم در سریالسازی تعداد کاتهای ما نیست. 10 تا شوخی را باید در یک قسمت داشته باشیم تا مخاطب با دو تای آن ارتباط برقرار کند. در طول سریال سعی میکردم کامنتها را بخوانم که مردم نگران رسیدن یا نرسیدن بهار و لطیف بودند. این دست من نیست. کاراکترها آدمهای من نبودند، آدمهای مردم بودند که با آنها بهخوبی ارتباط برقرار کردند. شوخی تصویری را در ریاکشن آدمها قرار دادیم. این سریال در کنار شوخیهای کلامیاش در زمینه شوخیهای تصویری هم دست پری داشت. دقت کنید به سکانسی که لطیف در خیابان دنبال جنازه میگردد و فردی خوابیده در ایستگاه اتوبوس را با جنازه اشتباه میگیرد یا زمانی که لطیف دست و پاچلفتی ناخودآگاه به بالای پشت بام ساختمان شهرداری میرود و همه تصور میکنند او میخواهد خودکشی کند. این موارد در فیلمنامه بیان شده بود؟ بسیاری از شوخیهای تصویری در نوشتار بود و اجرایی شد. به عقیده من، ما کار تصویر میکنیم و باید تصویر هم برای مخاطب جذاب باشد و به ریتم قصه کمک کند. در جاهایی جلوی دوربین به کمدی کمک میکردم. در شهرداری ما بدون اینکه دیالوگ داشته باشیم فضایی را ساختیم که برای مخاطب جذاب بود. لطیف تلفنی صحبت میکند، او میخواهد آب و شیرینی بردارد اما 8-7 نفر رد میشوند و زمانی لطیف متوجه میشود نه آب هست، نه شیرینی. این نوع تصاویر در حرکتهای هنروری کار اتفاق افتاد. اگر روزی 12 یا 14دقیقه کار بگیرم با اینکه روزی 10 دقیقه بگیریم، متفاوت میشود. سرعت بالایی که در اجرا داشتیم اجازه برخی کارها را نداد. تماشاچی حق دارد ما باید بیشتر خوراک درست تصویری به او بدهیم. ما دقیقا سعی کردیم شوخی تصویری را در ری اکشن آدمها قرار دهیم. طنز را نمیتوان به سریال تزریق کرد/ ساخت سریال کمدی سخت است چقدر تولید سریال به طول انجامید؟ به صورت میانگین 3 ماه و 28 روز شوتینگ داشتیم. ما هم میتوانستیم 3 ماهه کار را به اتمام برسانیم اما روی کیفیت تاثیر میگذاشت. ساخت کمدی خیلی سخت است، باید سکانس را بتوانید اجرا کنید، دکوپاژ کنید، بنویسند که بامزهتر شود. روابط ما خوب باشد، چگونه و با چه ادبیاتی بگوییم که طنز بیشتری داشته باشد. ساخت کار کمدی یک و نیم برابر بیشتر از کار جدی به طول میانجامد اگرنه به لودگی بدل میشود. طنز را نمیتوان تزریق کرد و باید در اجزای کار آن را گنجاند. در اینجا از همه گروهی که تحمل کردند تا سریال ساخته شود ازجمله تهیهکنندگان عزیز که به من اعتماد کردند و هزینه بیشتری را متحمل شدند که کار مطلوب باشد سپاسگزارم. بزرگترین اتفاقی که افتاد این بود که مردم بازیگران سریال را به نام کاراکترهای سریال میشناختند. در این دو دهه که کار کردم دفعه سوم یا چهارم بود که این اتفاق افتاده است و من از این بابت بسیار خوشحالم. مهران رجبی همان نقش کلیشهای همیشگیاش را بازی میکند. من با مهران رجبی در مقاطع مختلف کار کردهام، خیلی شاید موافق این حرف نیستم. اگر اتفاق خوبی افتاده کار دستهجمعی بوده و اگر ضعفی دارد، مطمئنا برمیگردد به ضعف من به دلیل اینکه مهران رجبی انتخاب ما بود. اینقدر صداقت در بازی داشت و انرژی گذاشت. اگر کار او را در کار استاد عیاری ببینید دوستش دارید زیرا با صداقت کار کرد. ما «میرزاده» صادق میخواستیم، خیلی سخت بود ولی مهران انرژی گذاشت و حرکتهای اضافی که در کارهای دیگر داشت در این کار ندارد. او معمولا در بازی کلیت مطلب را میگیرد و به شیوه ناب بازیگری خود ایفا میکند. او در این کار اذیت شد، یک جاهایی وسواسهایی وجود داشت که رعایت کرد. در 10 روز اول به کاراکتر نزدیک شدیم. کاراکتر پیدا شد. به عقیده من، همه بازیگران این سریال استاد بودند. دو بازیگر این سریال برای جمع کردن یک سریال کافی هستند اما ما از حرفهایهای بازیگری بهره بردیم. چه کاری برای آینده در نظر دارید؟ اگر پیشنهاد قلقلکدهندهای نداشته باشم میروم سینماییام را میسازم. ترجیحم کارگردانی سریال است که اگر پیشنهاد خوبی باشد و بلد باشم انجام بدهم باید برای مخاطب وقت بگذارم و کار کنم. ارسال به دوستان
رئیسجمهور یمن دستور سرکوب معترضان مسالمتجو را صادر کرد
نبرد مسلحانه در صنعا
گروه بینالملل: مردم یمن در پاسخ به دعوت سیدعبدالملک الحوثی، رئیس جنبش انصارالله همچنان به تظاهرات مسالمتآمیز خود در مناطق مختلف این کشور ادامه میدهند و دیروز بعد از نماز جمعه مرحله جدیدی از تشدید عملیات انقلابی آغاز شد. انقلابیون یمنی کنترل مرکز نظامی «تبه صادق» را به دست گرفته و پیشروی خود به سمت دانشگاه «الایمان» در صنعا، پایتخت را ادامه دادند. این گزارش حاکی است درگیریهای صورت گرفته در اطراف دانشگاه الایمان به بسته شدن خیابان الستین صنعا منجر شد. این خیابان استراتژیک به منزل عبدربه منصور هادی، رئیسجمهور یمن منتهی میشود. در این میان، ارتش به منظور سرکوب انقلابیون، تانکهایی را در شهر مستقر کرده است. بنا به گزارش منابع خبری، دامنه درگیریها به منطقه «الحصبه» واقع در پایتخت یمن کشیده شده است. بر اساس این گزارش، صبح جمعه خیابانهای فرعی منتهی به کاخ ریاستجمهوری یمن شاهد درگیریهای شدیدی با اسلحه متوسط و سنگین بین مخالفان یمنی و حزب تکفیری «الاصلاح» مورد حمایت ارتش یمن بود. درگیریهای سنگین میان مخالفان یمنی و سلفیهای مورد حمایت ارتش این کشور در حالی صورت گرفت که صدای چند انفجار مهیب، صنعا، پایتخت یمن را لرزاند. شبکه العالم نیز در گزارشی اعلام کرد جنبش انصارالله و قبایل همپیمان آن، منطقه همدان واقع در شمال صنعا و پادگان «السلان» در استان الجوف را به کنترل خود درآوردند. اعضای این جنبش پس از کنترل منطقه الغیل، به سمت این پادگان بزرگ پیشروی کردند. منطقه القابل و منطق شملان در شمال صنعا نیز شاهد درگیری شدید بین جنبش انصارالله و عناصر مهاجم گروههای تکفیری طرفدار حزب الاصلاح بود. طبق گفته منابع یمنی، در اعتراضهای روز پنجشنبه در خیابان «الثلاثین» در صنعا حدود 70 معترض طرفدار الحوثی کشته و شماری نیز بازداشت شدند. با وجود این برخی رسانهها تأکید کردهاند عبد ربه منصور هادی به ارتش این کشور دستور استفاده بیش از حد از زور علیه معترضان را صادر کرده و قرار است هواپیماهای جنگی به این منظور وارد این معرکه شوند. انصارالله: به آتشبس پایبندیم علی القحوم، عضو دفتر اطلاعرسانی جنبش انصارالله یمن در گفتوگوی تلفنی با شبکه تلویزیونی «الیمن» تاکید کرد این جنبش آغازکننده تیراندازی به سمت مقر تلویزیون نبود بلکه نظامیان مستقر در آنجا به سمت هر کسی که از آنجا عبور میکرد تیراندازی کردند. این تیراندازیها 7 زخمی برجای گذاشت. القحوم افزود: ما با یکی از فرماندهان نظامی مسؤول تماس برقرار کردیم که تاکید کرد تحولات از دستش خارج شده است. فرماندهی لشکر مستقر در اطراف مقر تلویزیون، افسری به نام الصوملی را به منطقه عملیات اعزام کرده و این افسر اوضاع را در آنجا منفجر کرده است. القحوم با بیان اینکه عناصر جنبش انصارالله به سمت مقر تلویزیون حرکت نکرده و حرکت نخواهند کرد، تاکید کرد عناصر این جنبش از اسلحه سنگین استفاده نکرده و از چند ساعت قبل حتی پاسخی به حملات طرف مقابل ندادند. وی با تاکید بر لزوم جلوگیری از اقدامات الصوملی در هدف قرار دادن افراد عابر در اطراف مقر تلویزیون دولتی یمن، تاکید کرد اقدامات این افسر ارتش یمنی با هدف تخریب چهره انصارالله صورت میگیرد. این عضو دفتر اطلاعرسانی جنبش انصارالله تاکید کرد: ما با وجود تداوم تیراندازیها از طرف الصوملی، همچنان به آتشبس و توقف درگیریها پایبند هستیم. اخراج تکفیریها از الجوف الحوثیها پنجشنبه پس از توافق با نیروهای ارتش و با میانجیگری برخی قبایل، از شهرستان الغیل در استان مرزی الجوف عقبنشینی کردند. شاهدان عینی اعلام کردند مناطق درگیری در این استان آرام است و همه طرفها به توافق خود پایبند هستند. ارتش یمن و برخی قبایل با شیعیان الحوثی از چند ماه پیش تاکنون در این استان هممرز با عربستان و نزدیک استان صعده، محل سکونت شیعیان الحوثی درگیرند و الحوثیها اعلام میکنند این منطقه تبدیل به مرکز تجمع تندروها شده است که مشکلات زیادی برای آنها به وجود آوردهاند و به همین دلیل آنها ناچار شدهاند برای دفاع از خود به مقابله با این نیروها بپردازند. محمد عبدالسلام، سخنگوی رسمی گروه انصارالله وابسته به الحوثیها، با اشاره به بیرون کردن تکفیریها از الجوف گفت نیروهای تکفیری در این استان موضعگیری کرده بودند و پس از اینکه تلاشهای ما برای آشتی بینتیجه ماند و آنها دعوت ما را رد کردند و در مقابل به پیروی از نیروهای اطلاعاتی وابسته به کشورهای غربی پرداختند تا طرحهای مذهبگرایانه خود را پیش ببرند، موفق شدیم آنها را از این منطقه بیرون کنیم. جزئیات دیدار رهبر انقلابیون با مقام سازمان ملل جمال بن عمر، فرستاده ویژه سازمان ملل عصر چهارشنبه برای گفتوگو با عبدالملک الحوثی، رهبر گروه انصارالله وارد شهر صعده شد. عبدالملک الحوثی در دیدار با جمال بن عمر در شهر صعده گفت دولت فقط به دنبال خریدن وقت است و جدیتی برای پاسخگویی به خواستههای ملت ندارد. وی با اشاره به عهدشکنی دولت در گفتوگوهای پیشین گفت خواستههای ملت که برای تحقق آنها تحصن و در بیشتر استانها به اعتراض پرداخته اساس هرگونه مذاکرهای با دولت است. الحوثی اضافه کرد اقداماتی که دولت برای مقابله با گزینههای مسالمتآمیز و انقلابی ملت انجام داده ثابت کرده است دولت همچنان برعدم پاسخگویی به خواستههای مردم اصرار میورزد. وی اظهار کرد کشتار وحشیانه انقلابیون و تحصنکنندگان به دست دولت، جنایتی بود که چهره زشت دولت و بیتوجهی به فعالیتهای مسالمتآمیز و صلحآمیز ملت را نمایان ساخت. رهبر گروه انصارالله یمن با انتقاد از دخالت برخی طرفهای بینالمللی در امور داخلی یمن بر اساس نگرانیهای دروغین، تصریح کرد همه طرفها باید به اراده ملت یمن برای بهبود وضاع اقتصادی، سیاسی و امنیتی خود، احترام گذاشته در امور داخلی یمن دخالت نکنند. رهبر گروه انصارالله یمن گفت: ملت انقلابی یمن تا زمان برآورده شدن همه خواستههای خود به اعتراض مسالمتآمیز ادامه میدهد. تعلیق پروازهای فرودگاه صنعا شرکت فرودگاههای یمن، صبح جمعه اعلام کرد خطوط هواپیمایی کشورهای خارجی پروازهای خود به فرودگاه صنعا را به مدت 24 ساعت تعلیق کردهاند. یکی از مسؤولان شرکت فرودگاههای این کشور علت لغو پروازهای کشورهای عربی و خارجی به مقصد صنعا را اوضاع امنیتی پایتخت اعلام کرد. این مقام مسؤول اضافه کرد شرکتهای هواپیمایی پس از ارزیابی دوباره اوضاع امنیتی صنعا نسبت به از سرگیری پروازها یا تمدید تعلیق تصمیمگیری میکنند. فرودگاه بینالمللی صنعا در منطقه «الرحبه» درشمال شرق پایتخت یمن قرار دارد و انقلابیون این کشور از 3 هفته پیش چادرهای تحصن خود را در نزدیکی آن برپا کردهاند. پیش از این نیز دولت یمن در آستانه شدت گرفتن اعتراضات مردمی، جنگندههای نیروی هوایی ارتش را از پایگاه هوایی «الدیلمی» که در نزدیکی فرودگاه قرار دارد به فرودگاههای نظامی «الحدیده» و «العند» منتقل کرده بود. براساس این گزارش، در یک ماه گذشته دهها هزار تن از هواداران انصارالله از سراسر یمن به سوی صنعا پایتخت سرازیر شدند تا در راهپیماییها و تحصنهای اعتراضی علیه دولت این کشور شرکت کنند. شمار زیادی از این افراد در مناطق حومه پایتخت اردو زدهاند. آنها اعلام کردهاند تا زمانیکه رئیسجمهوری یمن با مطالباتشان موافقت نکند دست از اعتراض برنمیدارند. مهمترین خواسته جنبش الحوثیهای یمن استعفای دولت است. آنها دولت کنونی را به فساد و بیکفایتی در اداره امور متهم کردهاند. معترضان یمنی با برپایی تظاهرات آرام و اقدامات اعتراضی صلحآمیز، تاکید دارند که تا رسیدن به خواستههایشان بر مواضع خود پافشاری خواهند کرد. این در حالی است که دولت این کشور، در تلاش برای پایان دادن به اقدامات اعتراضی و متفرق کردن هواداران انصارالله با بهکارگیری خشونت و استفاده از نیروهای مسلح طی چند روز گذشته بیش از 10 تن از معترضان را کشته و شمار زیادی را مجروح کرده است. با این حال بسیاری از رسانههای عربی و وابسته به دولت یمن میکوشند قیام و اعتراضات مردمی را که تحت رهبری گروه الحوثی آغاز شده است، جریانی فرقهگرایانه و برخاسته از تعصبات مذهبی قلمداد کنند. ارسال به دوستان
قائممقام وزیر راه و شهرسازی
مسکن مهر نبود وضع بدتر از این بود
قائممقام وزیر راه و شهرسازی از افتتاح ۷۰۰ هزار واحد مسکن مهر تا پایان امسال در سطح کشور خبر داد. احمد اصغریمهرآبادی در گفتوگو با تسنیم اظهار داشت: تا پایان سال 700 هزار واحد مسکن مهر در سطح کشور فروش اقساطی شده و افتتاح میشود. وی درباره کیفیت مساکن مهر نیز گفت: نظام مهندسی ساختمان وظیفه نظارت بر این واحدها را داشته و ناظران برای هر مترمربع 3 هزار تومان حقالزحمه دریافت کردهاند. قائممقام وزیر راه و شهرسازی در مسکن مهر با اشاره به اینکه کیفیت ساخت مساکن مهر در حد متوسط قرار دارد، عنوان کرد: در برخی استانها بهعلت نظارت، دقت و استفاده از مصالح باکیفیت، مساکن مهر از کیفیت بالایی برخوردار است. وی افزود: مسکن مهر یک طرح عظیمی بوده که شروع شده و در حال حاضر بیش از یک میلیون خانواده از آن استفاده میکنند، این امر قطعاً در کاهش قیمت مسکن تأثیر داشته است. اصغریمهرآبادی اضافه کرد: اگر مسکن مهر ساخته نمیشد بهطور قطع وضعیت مسکن از حال حاضر بدتر میبود، البته باید این مساله را در نظر گرفت که طرح مسکن مهر بهعلت گستردگی ایرادهایی نیز دارد. ارسال به دوستان
رأی ناکافی 45 درصدی طرفداران استقلال
اسکاتلند شجاع دل نبود
گروه بینالملل: اسکاتلندیها آنقدر «شجاع دل» نبودند که استقلال خود را با رفاه معاوضه نکنند. سرانجام پس از ماهها تلاش کمپین «آری» در حمایت از جدایی این سرزمین از پادشاهی متحد بریتانیا شکست خورد. روز پنجشنبه بیش از 55 درصد شرکتکنندگان در همهپرسی استقلال اسکاتلند به این پرسش که « آیا اسکاتلند باید کشوری مستقل شود؟» پاسخ منفی دادند تا در نهایت اکثریت اسکاتها پایان ندادن به اتحادی که قدمت آن به سال 1707 میلادی برمیگردد را انتخاب کنند. انتخابی که در آن وحشت از عواقب اقتصادی و مالی جدایی از بریتانیا آشکار بود چراکه در واپسین روزهای پیش از همهپرسی، ابتدا دو بانک بزرگ این منطقه که ارتباط تنگاتنگی با حاکمیت لندن دارند (گروه بانکی لوید و بانک سلطنتی اسکاتلند) تهدید کردند سرمایههای خود را از اسکاتلند مستقل بیرون میکشند و بانک مرکزی انگلستان استفاده از واحد پول پوند را برای هر کشوری خارج از پادشاهی متحد بریتانیا ممنوع اعلام کرد. با آنکه سطح مشارکت 85 درصدی اسکاتلندیها در این همهپرسی یکی از بالاترین مشارکتهای سیاسی در اروپا طی سالهای نخست هزاره سوم را نشان میدهد. بیش از چهار میلیون و 290 هزار نفر برای شرکت در این همهپرسی ثبتنام کرده بودند که 97 درصد از کل جمعیت واجد شرایط برای شرکت در رایگیری به شمار میآمد اما در نهایت بیش از 3 میلیون و 600 هزار نفر پای صندوقها رفتند که حدود 200 هزار رای باطل اعلام شد. از این تعداد یک میلیون و 398 هزار و 540 نفر پاسخ «آری» را به معنی جدایی از پادشاهی متحد به صندوق انداختند و 55 درصد یعنی یک میلیون و 737 هزار و 464 نفر نه گفتند تا سرزمینشان تحت قیمومیت دولت لندن باقی بماند. بدین ترتیب ثابت شد این منطقه 78 هزار کیلومتر مربعی در شمال انگلیس با 5/5 میلیون جمعیت هنوز به بلوغ کامل ملی نرسیده تا سرنوشتش را از انگلیسیهایی جدا کند که خود معترفند حقوقشان بویژه سهم اسکاتلندیها از ثروت عظیم نفت را طی نیم قرن اخیر پایمال کردهاند. شکست استقلالطلبان در این همهپرسی در حالی بود که موج جداییطلبی از انگلیس در پرجمعیتترین مناطق این سرزمین یعنی گلاسکو (پایتخت اقتصادی) و نورث لنکشایر کاملا مشهود بود و این دو منطقه یکی از 4 بخش (از مجموع 32 بخش اسکاتلند) بودند که در آنها موافقان جدایی اکثریت داشتند. اما در ادینبورو پایتخت سیاسی و مرکز دولت طرفدار استقلال، بیش از 60 درصد از اتحاد با بریتانیا طرفداری کردند که شکست بزرگی برای حزب ملی حاکم و آلکس سالموند، رهبر آن و رئیس دولت محلی محسوب میشود. طبیعتا دیوید کامرون در واکنش به این نتیجه از یکپارچه ماندن بریتانیا به سیاق 3 قرن اخیر ابراز خشنودی کرد. او گفت که بزودی بسته امتیازات جدید به اسکاتلندیها ارائه میشود. در مقابل آلکس سالموند، سروزیر اسکاتلند و رهبر اصلی جنبش استقلال با پذیرش شکست از وست مینیستر(پارلمان بریتانیا) خواست هر چه سریعتر نسبت به قول خود برای اعطای اختیارات بیشتر به پارلمان اسکاتلند و افزایش سرانه بودجه مردم آن عمل کنند. ارسال به دوستان
مهدی محمدی، کارشناس مسائل هستهای:
از دل مذاکرات فعلی لغو جدی تحریم در نمیآید
در آستانه سفر رئیسجمهور به نیویورک و همچنین با توجه به مسائل مطرح پیرامون توافق نهایی هستهای و مذاکرات جاری میان ایران و 1+5 در گفتوگو با مهدی محمدی، تحلیلگر و کارشناس مسائل هستهای آخرین تحولات و احتمالات پیشروی مذاکرات را بررسی کردیم که در ادامه میخوانید. *** هفته گذشته گزارشهایی منتشر شد مبنی بر اینکه ممکن است توافق نهایی هستهای در نیویورک و در جریان سفر آقای رئیسجمهور حاصل شود. شما چقدر فکر میکنید این احتمال جدی باشد؟ مسلما توافق نهایی در نیویورک حاصل نخواهد شد. اساسا اهمیت این سفر به این نیست که در آن توافق نهایی حاصل میشود. توافق نهایی به معنای رسیدن به متنی که برای 2 طرف قابل امضا باشد نیازمند مذاکره مفصل درباره جزئیات و بعد مکتوب کردن توافقات به شکل کاملا ریز است که طبعا نیاز به مذاکره زیادی دارد. این کار مذاکرهکنندگان است نه روسایجمهوری. بنابراین اینکه کسی تصور کند در نیویورک چیزی امضا میشود حتما اشتباه است اما من عقیده دارم تاثیر این سفر روی مذاکرات هستهای از جنبه دیگری است. در واقع مساله این است که به احتمال زیاد در این سفر است که معلوم خواهد شد توافق نهایی امکانپذیر است یا نه آن هم به این علت که گرفتن تصمیمهای سخت در مذاکرات بر عهده روسایجمهوری گذاشته خواهد شد. آنطور که من فهمیدهام ظرف یک ماه گذشته تلاش اصلی تیم مذاکرهکننده این بوده که موضوعاتی را که باید در نیویورک در سطح روسای جمهوری درباره آنها تصمیمگیری شود مشخص و فهرست کند. این یعنی موضوعاتی وجود دارد که درباره آنها به اندازه کافی مذاکره شده و سناریوها روشن است ولی تیمهای مذاکرهکننده نتوانستهاند درباره آنها به تصمیم برسند و حالا قرار است در سطح بالای سیاسی درباره آنها تصمیم گرفته شود. این سفر از این جهت اهمیت دارد که من فکر میکنم تاثیر بسیار زیاد و تعیینکنندهای روی نحوه تعیین تکلیف این قبیل مسائل خواهد گذاشت. میتوانید مثالی از این دست مسائل بزنید. مثلا طول گام نهایی. میدانید آمریکاییها خواهان این هستند که طول گام نهایی دو رقمی یعنی حداقل 10 سال باشد اما طرف ایرانی زمانی حدود 8 سال را پیشنهاد داده است. این 8 سال در واقع زمانی است که طی آن قرارداد تامین سوخت بوشهر از سوی روسها منقضی خواهد شد و یک نیاز عملی 190 هزار سویی به غنیسازی در ایران شکل خواهد گرفت. این فکر میکنم جزو موضوعاتی است که به مرحله تصمیم رسیده و باید در سطح بالا حل شود. یا یک نمونه دیگر تعداد ماشینهایی است که ایران میتواند در طول گام نهایی حفظ کند. در این باره هم هنوز یک اختلاف 3-2 هزارتایی بین طرفین وجود دارد که بالاخره باید درباره آن تصمیم بگیرند. فکر میکنم آقای روحانی به نیویورک میرود تا درباره این موضوعات سطح بالا مذاکره کند و احتمالا تصمیم بگیرد. مسائل دیگری هم هست که کم و بیش همین وضعیت را دارد. به همین دلیل است که فکر میکنم این تعبیر مناسب باشد که بگوییم یک دقیقه 90 زودهنگام شکل خواهد گرفت. اگر مسائل اساسی در نیویورک حل نشود بعید است در ماههای آینده حل شود. یعنی فکر میکنید ممکن است آقای روحانی با روسای جمهوری 1+5 یا حتی اوباما ملاقات کند؟ درباره ملاقات روسای جمهوری ظاهرا هنوز برنامهای تنظیم نشده ولی به هر حال آنها در نیویورک هستند و اگر وزرای خارجه آنها به این نتیجه برسند که یک نشست دستجمعی لازم است نمیتوان موضوع را منتفی دانست. مشخصا درباره آمریکا من فکر میکنم داخل دولت آقای روحانی گرایشهایی به اینکه یک تماس مستقیم دیگر در سطح روسای جمهوری برقرار شود وجود دارد و فکر میکنند واقعا ممکن است این کار مفید باشد اما بعید میدانم آقای روحانی خودشان چنین نظری داشته باشند. علت هم این است که این کار به معنای پذیرفتن هزینهای است که مابهازای آن یا صفر است یا اینکه حداقل میتوان گفت هیچ مابهازای تضمین شدهای ندارد. ضمن اینکه هزینه این کار در داخل خیلی برای دولت بالا خواهد بود. دولت نمیتواند در حالی که وضعیت داخلی را به هم ریخته در خارج یک توافق بزرگ بکند. توافق نهایی هستهای توافقی است که یک اجماع سطح بالای حاکمیتی لازم دارد. هر نوع مذاکره در سطح روسایجمهوری با آمریکا یعنی سطحی که مجوز ندارد، کل کار را گرفتار مخاطره جدی خواهدکرد. عدهای از اصلاحطلبان در داخل طوری حرف میزنند که گویی فقط یک تماس سطح بالا بین روسایجمهوری است که گره مذاکرات را باز میکند. در واقع عقیده اینها این است که تا حالا هم لکوموتیوی که کل مذاکرات را به دنبال خود کشیده و جلو برده این بوده که تیم ایرانی مجوز تماس بدون محدودیت تا سطح وزرا با آمریکاییها را داشته است. حالا هم آنچه میتواند تمامکننده کار باشد یک تماس در سطح روسای جمهوری است. خب! این فقط یک سوءتفاهم است. اساسا جریان اصلاحطلب علاقه بیمارگونهای به بزرگنمایی محاسن ارتباط دوجانبه با آمریکا دارد. صرف تماس هیچ معجزهای نمیکند. باید چیزی برای مذاکره و بدهبستان و زمینهای برای تفاهم وجود داشته باشد. آنچه تا امروز این مذاکرات را پیش برده نیاز متقابل دوطرف به حفظ فرآیند مذاکراتی و امکانپذیر بودن حصول توافق نهایی بوده است. حداکثر این است که این تماسها دیدگاههای دو طرف را برای یکدیگر روشنتر کرده و در مواردی به مذکرات سرعت داده است. اما اینکه کسی فکر کند مذاکره دوجانبه با آمریکا باعث شده آنها تعدیلی در دیدگاههای خود به عمل بیاورند یا با حسن نیت و انعطاف بیشتری مذاکره کنند، معنایش این است که هیچ چیز درباره این مذاکرات نمیداند. شنیدم در همین جلسه آخر دیدار دوجانبه در ژنو، آقای بیل برنز به طرف ایرانی گفته است ما باید سالی چند بار از تاسیسات نظامی شما بازدید کنیم. خب! این ثمره حدود یک سال نشست و برخاست فشرده با آمریکاست. تازه میدانید آقای برنز مثلا فرد معتدل آمریکاییهاست و همیشه نقش پلیس خوب را بازی میکند. در واقع از یک منظر راهبردی مذاکره مستقیم با آمریکا ممکن است محاسن شکلی داشته باشد ولی به لحاظ محتوایی کار را بسیار سخت میکند. همان سال گذشته که آقایان بدون مجوز تماس تلفنی برقرار کردند، خب! بفرمایند ببینیم چه کمکی به محتوای مذاکرات کرد؟ وضع براثر تماس مستقیم بدون تردید بدتر شده است. تحریمها بیمحابا اعمال میشود و تازه ادعای آمریکاییها که دوستان ما هرگز تکذیب نکردند این است که تیم ایرانی قبول دارد اینها تحریم جدید نیست. ادبیاتشان بسیار تند شده، درخواستهایشان به حوزههای نظامی هم کشیده شده، هیچ امتیاز معناداری ندادهاند، در حوزههای ژئوپلیتیک و منطقهای هم میبینید که اساسا سعی میکنند ایران را به رسمیت نشناسند. ریشه اینکه نباید به آمریکا اعتماد کرد هم همین است؟ این فقط یک جنبه کوچک از مساله است. در واقع من فقط سعی کردم توضیح بدهم که تماس مستقیم با آمریکا از جنبه محتوای مذاکرات به هیچ وجه باعث نشده آنها آسانگیرتر شوند یا امتیازی به ما بدهند بلکه برعکس یک جاهایی آنها را رادیکالتر هم کرده است چرا که تصور کردهاند ما به این فرآیند نیاز داریم. موضوع بیاعتمادی موضوع گستردهای است. ببینید! یک تفاوت بنیادینی هست بین برخی دوستانی که الان مذاکره میکنند و دیدگاه منتقدان آنها. این تفاوت هم در این است که منتقدان میگویند وقتی با آمریکا مذاکره میکنید، حتی وقتی با آمریکا توافق میکنید، از یاد نبرید که در مذاکره یا توافق با یک دشمن هستید. دشمنی که بر اساس فرمول معامله وحشت با شما رفتار میکند. من عقیده دارم کل مذاکرات هستهای یک معامله وحشت است. یعنی چه؟ یعنی اینکه در این مذاکرات هیچ طرفی به طرف دیگر امتیاز نمیدهد مگر اینکه امتیاز ترس خود را بدهد. هر طرف به میزانی که بترسد امتیاز خواهد داد و لاغیر. اینجا حلوا خیرات نمیکنند. هر طرفی که تصور کند هزینه عدم توافق برایش بیشتر است زودتر کوتاه خواهد آمد و امتیاز بیشتری خواهد داد. من فکر میکنم برخی دوستان تیم مذاکرهکننده اصلا اینطوری فکر نمیکنند. از دید آنها آمریکا دشمن نیست بلکه یک رقیب و یک جاهایی هم شریک است. آنچه هم بین ما جریان دارد خصومت و منازعه نیست بلکه رقابت است. به همین دلیل است که میپذیرند برخی نگرانیهای طرف مقابل به حق است و باید انجام یک فرآیند اعتمادساز را برای رفع آن پذیرفت. در همین موضوع عراق دیدگاههایی وجود داشت که میتوان با آمریکا شریک شد و همکاری کرد تا اینکه حضرت آقا تکلیف را معلوم کردند. جالب است که خود آمریکایی گفتند اینکه در عراق با ایران دشمن مشترک داریم به این معنا نیست که راهبرد مشترک هم داریم. این دو دیدگاه است. اگر شما با این دیدگاه که آمریکا یک رقیب یا یک شریک است مذاکره کنید نگاهتان به نوع بدهبستانی که باید انجام شود یک جور میشود و اگر با این نگاه که آمریکا دشمن است مذاکره کنید یک جور دیگر میشود. این یکی از آن بحثهای بنیادی است که گمان میکنم فعلا باز خواهد ماند. اصلیترین عامل تولیدکننده بیاعتمادی که در طول مذاکرات تشدید شده این است که ایران عملا هیچ نشانهای از این ندیده است که از دشمنی آمریکا براثر این مذاکرات چیزی کم شده باشد. ما که فقط پشت میز، مذاکره نمیکنیم. ایران و آمریکا هر روز در سراسر منطقه درگیرند. اگر واقعا چیزی از دشمنی آمریکا کم شده بود ما باید یک جایی آن را حس میکردیم. باید خودش را در یکی از صحنههای منازعه نشان میداد. نه فقط چیزی ندیدهایم بلکه در حوزه تحریمها، حوزه فشار اطلاعاتی، حوزه سیاسی، حوزه رسانهای، حوزه رفتار در سازمانهای بینالمللی و بسیاری حوزههای دیگر رفتار آمریکا بدتر شده است. حتی در حوزه کنسولی یعنی همان جایی که باید شعار آقای رئیسجمهور درباره بازگرداندن اعتبار به گذرنامه ایرانی محقق شود هم وضع بدتر شده است. من فکر میکنم موضوع بسیار مهمی که باید در نظر داشته باشیم این است که مذاکره با آمریکا تشدیدکننده خصومت بوده است. این هم مربوط به نوع سیستم محاسبه استراتژیک دولت آمریکاست. اساسا و از حیث راهبردی آمریکاییها وقتی ببینند فشار جواب داده، آن را تشدید میکنند. هیچ انتظاری غیر از این نباید داشت. فشار فقط زمانی متوقف میشود که آمریکا حس کند نه فقط نتیجه نمیدهد بلکه نتیجه عکس داده و ایران را سرسختتر کرده است مثل اتفاقی که در دوره قبلی مذاکرات هستهای داشت رخ میداد. با این رویکردی که دولت جدید در پیش گرفته حتی اگر توافق نهایی حاصل شود و در یک جاهایی فشار تحریمها کم شود، که بعید نیست، یک جاهای دیگری فشار حتما بیشتر خواهد شد. دولت آقای روحانی، آمریکا را متقاعد کرده که استراتژی فشار جواب میدهد بنابراین باید تاوان این کار را هم با تحمل فشارهای بیشتر بپردازد. این منطق آمریکایی است و علاجی هم ندارد.
به طور مشخص در موضوع هستهای شما احتمال توافق نهایی را چقدر میدانید؟ ارزیابی دقیقی در این باره وجود ندارد. به نظر من خود آنها هم که چه در ایران و چه در آمریکا مذاکره میکنند ارزیابی کاملی در این باره ندارند. اینکه توافق بشود یا نه به چند عامل مهم بستگی دارد. عامل اول این است که واقعا دو طرف هزینه عدم توافق را چقدر بدانند. الان هزینه عدم توافق برای آمریکا بسیار زیاد است. در حوزه منطقهای دستشان زیر سنگ ایران است. اگر توافق نکنند باید لاجرم تحریمها را تشدید کنند ولی تعمیقی که در روابط ایران با روسیه و چین در حال انجام است و همچنین بحران اوکراین، امکان هر نوع اقدام مشترک بین روسیه و آمریکا را در عمل از بین برده ولو اینکه مشترکا زیر کاغذی را که اسمش تحریم است امضا کنند که همین هم احتمال بسیار اندکی دارد. حتی درباره صهیونیستها هم من تصور میکنم آن مقدار که ادعا میکنند مخالف توافق نیستند. آنها هم گزینهای ندارند. اگر توافق نشود باید تهدیدهایشان را عملی کنند و خودشان بهتر از هر کسی میدانند نمیتوانند این کار را بکنند. بنابراین از حیث سیاسی من گمان میکنم احتمال توافق از عدم توافق بیشتر است. میماند اینکه از لحاظ مذاکراتی دوطرف بتوانند به راهحل مشترک درباره مسائلشان برسند یا نه. اینجاست که مشکلات خودش را نشان میدهد. الان رسانههای غربی میگویند مهمترین اختلاف درباره ظرفیت غنیسازی است. فکر میکنید درباره این موضوع امکان توافق وجود دارد؟ ببینید! ریشه مشکل در توافق ژنو است. من قبلا هم گفتهام با حفظ توافق ژنو خیلی سخت میشود یک توافق خوب کرد. بالاخره در توافق ژنو مبنا زیاد شدن زمان برکاوت است. درباره نیاز عملی هم من فکر میکنم تیم مذاکرهکننده هنوز موفق نشده نیاز عملی ایران به تامین سوخت رآکتور بوشهر را که تا سال 2021 کامل خواهد شد به عنوان یک حرف منطقی جا بیندازد. اگر این پذیرفته شود آن وقت لازمهاش این است که ایران از حالا تا چند سال دیگر بتواند به نحو تدریجی در نطنز ماشین نصب کند تا وقتی که قراردادش با روسیه منقضی شد خودش بتواند سوخت بوشهر را تولید کند. این اتفاقی است که بعید میدانم رخ داده باشد. خط قرمز ایران در این باره این است که تنها عاملی که ظرفیت غنیسازی ایران را تعیین میکند نیاز ایران است ولاغیر. این یعنی ایران برک اوت را به رسمیت نمیشناسد اما منطق توافق ژنو کاملا برعکس است. برای توافق درباره ظرفیت غنیسازی بالاخره یا باید نیاز ایران ملاک باشد یا افزایش زمان غنی کردن اورانیوم لازم برای ساخت یک سلاح. یک طرف باید دیدگاهش را اصلاح کند و آن مسلما ایران نخواهد بود. درباره تحریمها چطور؟ بالاخره هدف تمام این مذاکرات آنطور که دولت تا امروز اعلام کرده این است که تحریمها به طور کامل برداشته شود. خیلیها در این باره تردید دارند که چنین هدفی اساسا محققشدنی باشد. فکر میکنید آمریکا در توافق نهایی، با فرض اینکه حاصل شود، تحریمها را لغو خواهد کرد؟ درباره تحریمها چند بحث وجود دارد. اولا چیزی که آمریکاییها تا امروز گفتهاند و ظاهرا مورد موافقت تیم ایرانی هم هست این است که تحریمها ابتدا تعلیق میشود نه لغو، تازه همان هم طی یک جدول زمانی بر اساس گزارش آژانس از میزان پایبندی ایران به تعهداتش خواهد بود. این یعنی لغو یا حتی تعلیق یکجا و یکبارهای رخ نخواهد داد. ثانیا ما از آمریکا تا امروز هیچ علامتی ندیدهایم که قصد برچیدن زیرساخت تحریمها را داشته باشد بلکه برعکس آنها این زیرساخت را در همین زمان توافق ژنو به بعد به طور جدی تقویت کردهاند. بالاخره رژیم تحریم یکشبه که جمعشدنی نیست. آمریکاییها واقعا اگر چنین قصدی دارند باید از همین حالا شروع کنند. این چیزی است که ما نمیبینیم. آنچه رفتار آمریکا به ما میگوید این است که آنها قصد ندارند زیرساخت تحریم را جمع کنند. ثالثا از حیث راهبردی هم به نظر من رفتار دولت آقای روحانی طوری است که از دل آن لغو تحریم درست و حسابی در نمیآید. الان محاسبه آمریکا این است که تحریم عامل پیش برنده مذاکرات است و این محاسبه با رفتار دولت تقویت شده است. واقعا اگر دولت میخواهد آمریکا را وادار به لغو جدی تحریم کند باید استغنای خود از تحریم را در اداره معیشت مردم نشان دهد. آنچه تا امروز رخ داده عکس این موضوع بوده است. آمریکاییها اگر حس کنند تحریم در تغییر محاسبات ایران در موضوع هستهای کارآمد بوده، چرا نباید آن را به سایر حوزهها بسط بدهند؟ در نتیجه، جمعبندی من این است که حتی اگر در توافق جامع لغو تحریم روی کاغذ انجام شود، در عمل این موضوع کاملا قطرهچکانی خواهد بود. آمریکاییها به تحریم به عنوان ابزاری برای کنترل ایران در منطقه آن هم در شرایطی نگاه میکنند که قدرتشان رو به افول است و ابزار دیگری ندارند. من فکر میکنم حدی از تعدیل تحریمها در صورت حصول توافق نهایی رخ خواهد داد ولی لغو کامل تحریم مطلقا خیر. البته اگر دوستان طور دیگری مذاکره میکردند، اگر به آمریکا ثابت میکردند ایران اضطراری برای لغو تحریم ندارد، اگر به اقدامات و اظهارات آمریکاییها پاسخ متناسب میدادند و مهمتر از همه اگر در توافق ژنو امتیازهای اصلی را در ازای تقریبا هیچ واگذار نمیکردند، وضع فرق میکرد. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|