نگاهی به مبانی حقوق زن در اسلام
جانبداری، افزون بر حقوق
تکتم رضایی: با نگرشی به مجموعه تعالیم اسلامی، درمییابیم جانبداریهای گسترده و اصولیای نسبت به زنان شده است که بسیار بالاتر و والاتر حتی از حق قانونی بوده و بسیار متعالیتر از اندیشههای زنگرایانه مادی است. البته بحثی بسیار گسترده است که شمارش همه نمونههای آن در یک نوشته دشوار است. در اینجا به چند نمونه بسنده میشود.
1- در اسلام، مساوات، اصلی تردیدناپذیر و قلمرو آن بسیار گسترده است و در همه مسائل زندگی و در رابطه با همه انسانها جاری است. طبق برخی احادیث، حتی در توجه کردن و نگاه کردن نیز باید مساوات را رعایت کرد. مساوات در خانواده و با فرزندان نیز مورد تاکید قرار گرفته است:
«نظر رسولالله(ص) الی رجل له ابنان، فقبل احدهما و ترک الاخر. فقالالنبی(ص): فهلا واسیت بینهما؟(1) پیامبر(ص) دید مردی 2 فرزند دارد، یکی را بوسید و دیگری را نه. فرمود: چرا با 2 فرزندت به مساوات رفتار نکردی؟»
اکنون و با توجه به این موضوع، مینگریم که در تعالیم اسلامی فرق گذاشتن میان دختر و پسر تجویز شده؛ بلکه بهتر شمرده شده است:
پیامبر(ص): «من دخل السوق فاشتری تحفه فحملها الی عیاله... و لیبد بالاناث...:آنکه بازار برود و ارمغانی بخرد و به خانه ببرد در تقسیم از دختران آغاز کند...»
مینگریم که در این کلام نبوی، از دختران بیشتر جانبداری شده است. در برخی منابع نقل شده است:
پیامبر(ص): «ساووا بین اولادکم فیالعطیه فلو کنت مفضلاً لفضلت النسأ: با فرزندانتان به مساوات رفتار کنید. اگر میخواهی به کسی افزون ببخشی، به زنان بیشتر ببخش». از این رو، مؤلف بزرگوار «وسائل الشیعه» عنوان این باب را چنین آورده است: «باب: استحباب خرید تحفه و ارمغان برای همسر و فرزندان و آغاز کردن (در تقسیم) از دختران».
2- برخورد عاطفی با فرزندان و مهربانی و رحمدلی نسبت بدانان ستایش شده است؛ لیکن نسبت به دختران مورد تأکید بیشتری قرار گرفته است: امام رضا(ع): «قال رسولالله(ص): اِن الله تبارک و تعالی علی الاناث ارق مُنذ علی الذکور...(2) پیامبر(ص) فرمود: خداوند متعال نسبت به دختران مهربانتر از پسران است...». بر همین معیار، مینگریم که در «وسائلالشیعه» عنوان این باب چنین آمده است: باب «استحباب زیاده الرقه علی الاناث»: مستحب است نرمدلی و عواطف نسبت به دختران (از پسران) افزون باشد».
3- پدر و مادر در تفکر اسلامی مقامی والا دارند و هر دو باید مورد تکریم و بزرگداشت قرار گیرند، لیکن نسبت به مادر، تاکید بیشتری شده و مادر از منزلت بالاتری برخوردار شده است:
پیامبر(ص): «اذا کنت فی صلوه التطوع، فان دعاک والدک فلا تقطعها، و ان دعتک والدتک فاقطعها(3) اگر نماز نافله میگزاردی و پدرت تو را صدا زد نماز را برهم نزن، و اگر مادرت تو را صدا زد آن را برهم بزن». «الجنه تحت اقدام الامهات(4) بهشت زیر پای مادران است». امام باقر(ع): «قال موسی بن عمران(ع): یا رب اوصنی... قال: اوصیک بامک، قال رب اوصنی، قال: اوصیک بامک، قال: رب اوصنی، قال: اوصیک بامک، قال: رب اوصنی، قال: اوصیک بابیک، قال: لاجل ذلک ان للام ثلثی البر و للأب الثلث: حضرت موسی(ع) به خداوند عرض کرد: مرا وصیت (نصیحت) کن... خدا فرمود: تو را نسبت به مادرت وصیت میکنم. موسی عرض کرد: خدایا مرا وصیت کن، خدا فرمود: تو را به مادرت وصیت میکنم. موسی عرض کرد: خدایا مرا وصیت کن، خدا فرمود: تو را نسبت به مادرت سفارش میکنم. موسی عرض کرد: خدایا مرا وصیت کن، خداوند فرمود تو را نسبت به پدرت سفارش میکنم. امام باقر(ع) فرمودند: برای همین است که 23 ارزشها از آنِ مادر است و 13 از آن پدر».
امام رضا(ع): «و اعلم ان حق الام الزم الحقوق و اوجب، لانها حملت حیث لا یحمل احدٌ احداً، و وَقَت بالسمع و البصر و جمیع الجوارح، مسروره مستبشره بذلک، مخمله بما فیه من المکروه الذی لا یصیر علیه احدٌ، و رضیت بان تجوع و یشبع، و تظلمأُ و یروی، و تعری ویکتسی، و تظله و تضحی، فلیکن الشکرلها و البر و الرفق بها علی قدر ذلک، و ان کنتم لاتطیقون بادنی حقها الا بعون الله: بدان که حق مادر واجبترین و لازمترین حقوق است؛ زیرا مادر بار فرزند را بر دوش میکشد آنگاه که هیچکس چنین باری را بر دوش نمیکشد، و با چشم و گوش و تمام وجود، از فرزند پاسداری میکند با خرسندی و شادمانی، و کودک را با همه مشکلاتی که کسی را یارای آن نیست، نگهداری میکند. مادر با خشنودی گرسنه میماند تا فرزند سیر باشد، و تشنگی میکشد تا او سیراب شود، و برهنه میماند و فرزند را لباس میپوشاند، او را در سایه قرار میدهد و خود در سوز آفتاب شکیب میورزد. (بنابراین) باید پاسداشت و نیکی و نرمش با مادر به فراخور فداکاریهایش باشد، اگرچه شما توان آن ندارید که کمترین حقوق او را ادا کنید مگر به یاری خداوند».
بنابراین مادر به عنوان یک زن، ارزش و حقوقی برتر از پدر به عنوان یک مرد دارد. اکنون جای این پرسش است که آیا طرفداران حتی افراطی زن، چنین حقوقی برای او تعیین کردند؛ یا زنان را به این پایگاه بلند رساندهاند که اسلام رسانده است؟
4- فرشته وحی (جبرئیل(ع))، همواره نسبت به زنان سفارش میکرده است.
پیامبر(ص): «ما زال جبرئیل یوصینی بالمرئه حتی ظننت انه لاینبغی طلاقها الا من فاحشه مبینه(5) همواره (و هرگاه با پیام الا نفی فرود میآمد): جبرئیل مرا نسبت به زنان سفارش میکرد؛ بدانسان که پنداشتنم طلاق زن (اصلاً) جایز نیست مگر از جرم و گناهی آشکار و ثابتشده».
تعبیر: «ما زال» همواره بسیار گویاست؛ یعنی فرشته وحی هرگاه با پیامی فرود میآمد، نسبت به زنان سفارش میکرد و از آنان جانبداری مینمود و پیامبر را بدین موضع حیاتی تذکر میداد. بدان پایه که جا داشت پیامبر(ص) بزرگوار بپندارد زن از چنان حقوقی برخوردار است که طلاق او جایز نیست مگر در صورتی که خلافی از او سر زند. این نیز جانبداری بیش از حقوق است.
5- معیار برتری ایمان و نزدیکی به مقام والای پیامبر(ص) در آخرت، نیکی به زنان و همسران است.
پیامبر(ص): «اقربکم منی مجلساً یوم القیامه... خیرکم لاهله(6): نزدیکترین شما به جایگاه من در روز رستاخیز، کسانیاند که با همسرانشان بهتر (و انسانیتر) رفتار کنند». پیامبر(ص): «احسن الناس ایماناً... الطفهم باهله و انا الطفکم باهلی: بهترین مردم در دینباوری...کسانی هستند که نسبت به همسرانشان مهربانتر باشند و من از همه شما نسبت به خانوادهام مهربانترم». این روش پیامبر(ص) معیار برتری ایمان اسلامی است.
6- در تعالیم اسلامی دستور اکید داده شده است به مهرورزی به همسر و همچنین وعده پاداشهای بزرگ اخروی، به کسانی که بر اذیت و بداخلاقی و بدرفتاری زنان شکیب ورزند، به انتقامجویی یا آزاررسانی، روی نکنند؛ نیز کانون خانواده را با طلاق از هم نپاشند.
پیامبر(ص): «و من صبر علی خلق امرأه سیئه الخُلق و احتسب فی ذلک الاجر اعطاه الله ثواب الشاکرین(7): آنکه بر خصلتهای زنی که بداخلاق است، شکیب آورد، به نیت پاداش الهی، خداوند ثواب شاکران را به او ببخشاید». نیز امام علی(ع)، در خطبهای که از برخی ناهنجاریهای رفتاری و گفتاری و پنداری برخی زنان سخن میگوید، بر سازش و مدارا با زنان تاکید میکند. از این کلام در پیشینه این نوشتار یاد کردیم، در اینجا فراز مورد نظر را دیگر بار میآوریم:
امام علی(ع): «... فداروهُن علی کل حالٍ و احسنوا لهن المقال،لعلهن یحسنالفعال(8) (با همه کسری و ناهنجاری که در رفتار برخی زنان است به خاطر مسائل تربیتی و محیطی - با این همه)... با آنان سازگاری کنید و با ایشان گفتاری نیک داشته باشید؛ شاید آنان (در پرتو برخوردهای درست و انسانی به خود آیند و دگرگون شوند و) روش خویش را انسانی و نیک سازند». مینگرید که حتی در برابر کجرفتاران، و زشتسیرتان از زنان دستور مدارا، نرمش و رفتار انسانی داده میشود؛ نه انتقامجویی و پرخاشگری و اعمال خشونت علیه آنان. نیز از تعلیم والای علوی روشن میشود که عوامل تربیتی و اخلاقی و برخوردهای انسانی، عامل تربیت است و این نکتهای ظریف در روابط خانوادگی است که با برخورد منطقی و گفتار نیک، مردها زنانشان را تربیت کنند و به اصلاح اخلاقی آنان بپردازند نه با ابراز پرخاشگری و خشونت و....
7- معاشرت با معروف، رعایت و جانبداری افزون بر حقوق است.
قرآن میفرماید: «و عاشروهن بالمعروف: با زنان، با معیار نیک، رفتار کنید». چنانکه یاد کردیم، معروف بدانگونه که شامل حق قانونی و عادلانه میشود رعایتهای ارزشی و اخلاقی - انسانی را نیز در بر میگیرد و اگر کسانی با زنان با معیار حق و عدل رفتار کنند به این دستور قرآنی عمل نکردهاند زیرا معروف بیش از حق است.
8- مردها در مسائل مربوط به ذوق و سلیقه نیز باید ذائقه و سلیقه زنان را رعایت کنند و احساس و ذائقه خویش را پیرو خواستههای همسرانشان قرار دهند. این موضوع در تعلیم والای پیغمبر(ص) آمده است:
پیامبر(ص): المؤمن یأکل بشهوه اهله، و المنافق یأکل اهله بشهوته(9) مؤمن به میل همسرش غذا میخورد، و منافق همسرش به میل او غذا میخورد».
این ملاک و معیار شناخت مؤمنان است که از همسرانشان تبعیت عاطفی دارند و ذوق و سلیقه آنان را بر خود مقدم میدارند، و منافقان برعکس مؤمنان رفتار میکنند و همسرانشان پیرو و تسلیم خواستههای احساسی و عاطفی آنانند. آیا اینگونه چکادگراییها و ارجگزاریها در تفکرات نهضتهای زنگرایانه وجود دارد؟ و آیا با این اصالت و عمق از زنان جانبداری میکنند؟
9- نیز مردان باید احساس هنری و زیباییشناسی زن را محترم شمارند و احساس و دریافت خویش را بر آنان تحمیل نکنند یا ذوق و احساس هنری خود را در زندگی مشترک در زندگی خانوادگی ملاک و معیار قرار ندهند. مرحوم کلینی در کتاب کافی، باب «آرایش و زینت»، حدیثی را از امام باقر(ع) بازگو میکند درباره شیوه رفتار حضرت امام حسین(ع) با همسرشان که بسیار آموزنده است و بیانگر موضوع یادشده است.
«دخل قوم علی الحسین بن علی، فقالوا: یا بن رسولالله نری فی منزلک اشیاءً نکرهها، و اذا فی منزله بسط و نمارق، فقال(ع):اننا نثروجالنسأ فتعطیهن مهورُ هن فیشترین ماشئن لیس لنامنه شیء(10): گروهی به منزل امام حسین(ع) آمدند و گفتند: ای پسر پیامبر! در خانه شما چیزهایی میبینیم که آن را خوش نداریم؟ امام حسین(ع) در پاسخ فرمودند: ما آنگاه که ازدواج کردیم مهریه زنان را به آنان میپردازیم و ایشان با کابین خویش هر چه دوست داشتند میخرند و ما را در این موضوعها دخالتی نیست». روشن است که طبق معیارهای مسلم اسلامی، اینگونه انتخابها و ذوق و احساسها، اسراف و مصرفگراییهای اشرافیگری نبوده است که این حد ممنوع در مصرف است. پس از این حد در رفتارها و گزینشهای معقول و مشروع، معیار احساس و ذوق هنری زنان است که به هر نوعی که میپسندند و آن را زیبا و دوستداشتنی احساس میکنند، خانه و کاشانه خویش را آرایش کنند و به گونه دلخواه آن را بیارایند و این نهایت احترام به فکر و اندیشه و ذوق و احساس همسران در خانوادههاست و بهراستی هرگونه مردسالاری و مردمحوری را باطل میکند.
10- دوستی زنان و پایگاه ایمانی آن
امام صادق(ع): «العبد کلما ازداد للنسأ حباً ازداد فی الایمان فضلاً(11): انسان آنگاه که زنان را بیشتر دوست داشته باشد ایمانش رشد میکند».
نیز امام صادق(ع) در سخن دیگر، محبت رهبران الهی را با محبت زنان همراه دانستهاند: «کلما اشتدلنا حباً اشتد للنسأِ حباً: هر چه ما را بیشتر دوست داشته باشند، زنان را نیز بیشتر دوست دارند». تردید نیست که با نکوهشهای فراوانی که از شهوتبارگی و اصالت دادن به امیال جنسی شده است، نیز تاکید بر اینکه ازدواج صرفا برای هدفهای شهوانی نباشد، مقصود از این احادیث، محبتهای انسانی و افزایش عواطف نسبت به زنان را ثابت میکند. همچنین عامل نزدیکی به مقام والای پیامبر(ص) در آخرت، نیکی به زنان و همسران شمرده شده است: پیامبر(ص): «اقربکم منی مجلساً یوم القیامه...خیرکم لاهله: نزدیکترین شما به جایگاه من در روز رستاخیز کسانیاند که با همسرانشان بهتر (و انسانیتر) رفتار میکنند». «احسن الناس ایماناً... الطفهم باهله و انا الطفکم باهلی. بهترین مردم در دین باوری...کسانی هستند که نسبت به همسرانشان مهربانتر باشند؛ و من از همه شما نسبت به خانواده مهربانترم». پیامبر(ص) در اوج تعالی اخلاقی، از همه امت نسبت به خانوادهاش مهربانتر است و این معیار و راه دینباوری و ایمان اسلامی است.
11- پرهیز از هرگونه ضرر و زیان نسبت به زنان نیز مورد سفارش قرار گرفته است.
قرآن میگوید: «...لاتضار والده بولدها و لا مولودٌ له بولده...(12): نباید هیچ مادری به خاطر فرزندش زیانی ببیند و هیچ پدری به خاطر فرزندش...»
«اسکنوهن من حیث سکنتم منوجدکم و لاتضار و هُن تضیقوا علیهن... (13): هرجا خود سکونت گزینید، زنانتان را به قدر توانایی خود مسکن دهید و بر آنها تنگ مگیرید تا زیانی برسانید...» اصل تمکین و نشوز در مسائل زناشویی که موضوعی ثابت است نیز باید با اصل
«لا ضرر» سنجیده شود که برآورد خواسته مرد از زن، موجب ضرر و زیانی به زن نباشد. امام صادق(ع):
«...سألت اباعبدالله(ع) عن قول الله - عز و جل - «لاتضار والده بولدها و لا مولود له بولده» قال: کانت المراضع تدافع احداهُن الرجل اذا اراد... فنهی الله عن ذلک ان یضارالرجلالمرأه، والمرأه الرجل.(14) راوی میگوید: از این فرموده خداوند از امام صادق(ع) پرسیدم: «نباید هیچ مادری بهخاطر فرزندش زیانی ببیند و نه هیچ پدری بهخاطر فرزندش...» امام فرمود: برخی زنان شیرده، مانع تقاضای شوهرانشان میشدند و... خداوند از این نهی کرد که مردی به همسرش زیان برساند یا زنی به شوهرش». حتی اگر این حدیث خاص درباره ممنوعیت ضرررسانی به زن نبود، قانون عام و کلی
«لا ضرر»، همه موارد ضرر و زیان را دربرمیگیرد. چون بنابر کلیت معنای
«لا ضرر»، هرگونه ضرر و زیانی در روابط اجتماعی و خانوادگی و فردی ممنوع است.
12- تکامل دین و زن: در تعالیم اسلامی، تکامل دین در پرتو زندگی با زن و رابطه زناشویی و پیوند همسری، ممکن دانسته شده است و ترک ارتباط زناشویی، عامل کاستی در دین و گرایشهای ضداسلامی است؛ یعنی گریز از جامعه و زندگی رهبانی که زیستی ناسازگار با اسلام است. برای نمونه تنها به یک حدیث اشاره میشود:
پیامبر(ص): «من تزوج احرز نصف دینه...فلیتقالله فیالنصف الاخر...(15) آنکه ازدواج کند نیمی از دین خویش را حفظ کرده است. پس با پرهیزکاری نیم دیگر را نگهدارد...» در اینگونه تعالیم، تکامل دین در پرتو زندگی با زن و رابطه زناشویی ممکن دانسته شده و ترک ازدواج، عامل نقص و کاستی در دین و دینباوری شمرده شده است و این منزلتی والا و پایگاه ارزشی بلندی است که هیچ مکتب و قانونی به چکاد آن نمیرسد؛ زیرا زن نقش تکامل ایمان را برعهده دارد و ایفای این نقش به دو صورت است:
1- یا زن، نقش تکامل ایمان مرد را برعهده دارد. 2- یا نفس رابطه زناشویی و پیوند همسری عامل تکامل و حفظ دین و عقیده است. در هر 2 صورت، ارزش زن و نقش حیاتی او، استوارسازی مبانی عقیدتی و باورهای دینی در دل و روان جوانان را مهیا میسازد.
13- نیمی از پاداشِ شهیدان: نوع کارها و تلاشهای انسانی، دارای مراتب و درجاتی از ارزش است و پاداش هر کار نیز بستگی به ارزش آن دارد. بالاترین ارزشها و درجات از آنِ فداکاری شهیدان است، کمتر عملی، ارزشی برابر با نیمی از فداکاری شهید را دارد اما در سخنی پیامبر(ص) چنین منزلتی برای کارهای زنان در خانه قرار داده است:
«جاء رجلٌ الی رسول الله(ص) فقال: ان لی زوجه اذا دخلت تلقتنی و اذا خرجت شیعتنی و اذا رائتنی مهمومأ قالت لی: ما یهتمک ان کنت تهتهم لرزقک فقد تکفل لک غیرک، وان کنت تهتم لامر آخرتک فزادک الله هماً. فقال رسولالله(ص) انلله عمالاً و لهی من عماله، لها نصفُ اجرِ الشهید.(16) مردی نزد پیامبر آمد و گفت: همسری دارم آنگاه که به خانه میروم نزدم میآید و هرگاه بیرون میروم، مرا بدرقه میکند، و آنگاه که اندوهگینم میبیند میگوید: چه چیز تو را غمگین ساخته است؟ اگر برای هزینههای زندگی اندوهگینی، بدان که رزق تو در دست غیر تو است و اگر برای آخرت اندوه داری، خداوند به اندوهت بیفزاید. پیامبر(ص) فرمود: خدای را کارگزارانی است و همسر تو از همان کارگزاران است. این زن نیمی از پاداش شهیدان را دارد». کار زن در خانه و رفتار صمیمی او، کار برای خدا و کارگری خدا شمرده شده است و ارزش نیمی از فداکاری شهیدان را دارد و این منزلتی است فراتر از حق و حقوق قانونی.
14- در این ارزیابی شتابزده اشاره به همین چند موضوع بسنده است اگرنه از این دست جانبداریهای افزون بر حقوق در تعالیم اسلامی بسیار است. نخست حدیثی از پیامبر بزرگوار(ص): «اتی رسولالله فقیل له: ان سعد بن معاذ قد مات؛ فقام رسولالله(ص) و قام اصحابه معه، فامر بغسل سعد و هو قائم علی عضاده الباب، فلما ان حُنط و کُفن و حُمل علی سریره، تبعه رسولالله(ص) بلا حذأٍ ولا ردأ، ثم کان یأخذ یمنه الشریر مره و یسره السریره مره، حتی انتهی به الی القبر، قزل رسولالله(ص) حتی لحده و سوی اللبن علیه، و جعل یقول: ناولونی حجراً ناولوِنی ترابارطبا؛ یسر به ما بین اللبن، فلما فرغ و ختا التراب علیه وسوی قبره، قال رسولالله: انی لا علم انه سیبلی و یصل البلی الیه، و لکن الله یحب عبداً اذا عمل عملاً احکمه، فلما ان سوی التربه علیه قالت ام سعد: یا سعد هنیئاً لک الجنه. فقال رسولالله(ص): یا ام سعد مه، لا تجزمی علی ربک فان سعداً قداصابته ضمه؛ قال فرجع رسولالله و رجع الناس، فقالوا له: یا رسولالله لقد رأیناک صنعَت علی سعد ما لم تصنعه علی احدٍ، انک تبعت خبارته بلاردأ و لا خدأ...امرت بغسله و صلیت علی جنازته ولحده فی قبره. ثم قلت: ان سعداً قد اصابته ضمه؛... فقال(ص): نعم انه کان فی خلقه مع اهله سوأ(17): به پیامبر(ص) خبر دادند سعد بن معاذ درگذشت (با شنیدن این خبر) پیامبر(ص) بپاخاست و اصحاب نیز برخاستند (و به خانه سعد رفتند). پیامبر(ص) به چارچوب درِ خانه تکیه داده بود. دستور داد او را غسل دهند. چون او را خوشبو ساختند و کفن کردند و بر تابوت نهادند؛ پیامبر(ص) در پی جنازه روان گشت، با پای برهنه و بدون عبا. و (در تشییع) گاه از راست جنازه میگرفت و گاه از چپ. تا جنازه به محل گور رسید. پیامبر(ص) نزدیک قبر آمد و (خود) سنگ بر آن نهاد، و آجر بر آن چید (در هنگام ساختن گور) پیاپی میگفت: آجر بدهید، گِل بدهید و با گِلها (که در میان آجرها مینهاد) آجرها را محکم میکرد. چون (کار ساختن گور) پایان یافت و خاک بر آن پاشید و قبر را هموار ساخت؛ پیامبر(ص) گفت: میدانم که این گور فرسوده میگردد؛ و میپوسد لیکن خداوند بندهای را دوست دارد که چون کاری انجام دهد، آن را درست و استوار به انجام برساند... در این هنگام مادر سعد گفت: سعد! بهشت گوارایت باد. پیامبر(ص) گفت: مادر سعد ساکت باش، درباره کار خدا بدینسان حتمی میندیش؛ زیرا گور سعد را بفشرد... سپس پیامبر(ص) بازگشت و مردمان نیز بازگشتند (در راه بازگشت)، به پیامبر(ص) گفتند: یا رسولالله! نگریستیم که با سعد رفتاری کردی که با هیچکس نکردی، تشییع کردی در حالیکه
پا برهنه بودی و عبا بر دوش نداشتی، به غسل او فرمان دادی و بر جنازهاش نماز گزاردی و او را در گور نهادی! سپس فرمودی قبر او را بفشرد. پیامبر(ص) فرمودند آری (چنین است که گفتم)؛ زیرا سعد با خانوادهاش بداخلاق بود». تردیدی نیست که سعد با این مرز بالای بزرگداشت و احترام پیامبر(ص) نسبت به او، انسانی خلافکار، نافرمان، ظالم و قانونشکن نبوده و تنها حق و حقوق زن را نادیده میگرفته است. اگر چنین بود
بیگمان پیامبر(ص) با او چنین رفتاری نمیکرد و حتی کمتر از این حد نیز او را پاس نمیداشت. پس اینهمه احترام و بزرگداشت برای این است که او مسلمانی درستکار بوده و حق و حقوق افراد و جامعه را کاملاً رعایت میکرده است. این موضوع هیچگونه تردیدی ندارد. در این سخن پیامبر(ص) موضوعی برتر و بالاتر از حق و حقوق زن و شوهری مطرح است و آن رعایت ارزشهای اخلاقی درباره زن است و چون اخلاق داخلی سعد بد بوده و در مواجهه با همسر و در خانواده خوشرویی و چهرهای گشاده نداشته است؛ دچار فشار قبر میگردد. این ملاکها و معیارها با اینهمه ظرافت و عظمت و اصالت، در هیچ مکتبی نسبت به زن ارائه نشده است. در پایان مناسب است سخنی والا و ارزشمند از شیخ صدوق(ره) حدیثشناس بزرگ را بازگو کنیم؛ کسی که گستره دانش و ژرفایی درک و دریافت اسلامی او بر هیچ اندیشمندی پوشیده نیست، و نیز نزدیکی او به دوران امامان(ع) به گفتهاش اعتبار افزونتری میبخشد. شیخ صدوق(ره) در تبیین و تشریح معیارها و ضوابط در مذهب شیعه، مسائلی را برمیشمارد، از آن جمله میگوید: «ومن شرائطالامامیهالیقین و ادأ الامانه الی البر و الفاجر والاحسانالیالنسأ.(18): از ویژگیهای شیعه، یقین در دینباوری، امانتداری نسبت به بدان و نیکان و نیکی به زنان است». بنابراین هر کس مدعی تشیع و گرایش به مبانی عقیدتی شیعه است، باید اینچنین باشد و با زنان، روابطی بدینگونه داشته باشد زیرا از علائم مشخصه و اصلی این مذهب، نیکرفتاری و اکرام زن است.
-----------------------------
پینوشتها
1- وسائل 21/487 و 514
2- وسائل 21/367
3- مستدرک الوسائل 15/181
4- مستدرک الوسائل 15/180 و 181
5- عدهالداعی/62؛ بحارالانوار 103/253
6- وسائل 8/507
7- وسائل 7/124
8- وسائل 7/130
9- بحار 69/291
10- کافی 6/476؛ مسند الامامالحسین(ع) 3/254
11- وسائل 14/11
12- سوره بقره 2/233
13- سوره طلاق 65/6
14- وسائل 14/137
15- کافی 5/329
16- وسائل 14/17
17- بحار 6/220؛ به نقل از عللالشرایع و امالی شیخ طوسی
18- بحار
منبع: فصلنامه کتاب نقد، شماره 12