|
اظهارات وزیر ارشاد از روند انجام مذاکرات درباره حج تمتع 95
انگشتنگاری عربستان از مذاکرهکنندگان ایرانی!
گروه اجتماعی: علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در آخرین روز هفته گذشته با هیات همراه دیداری با آیات عظام و مراجع تقلید داشت؛ دیدارهای مهم که با اظهارات و ناگفتههایی مهمتر همراه شد و واقعیتهای بسیاری را از رفتار دولت عربستان با تیم مذاکرهکننده ایرانی که برای تعیین تکلیف حج تمتع 95 عازم این کشور شده بودند برای همگان مشخص کرد. در حاشیه این دیدارها وزیر ارشاد با اشاره به انجام انگشتنگاری از تیم مذاکرهکننده ایرانی گفته است: «شرایط برای اعزام زائران به حج امسال آماده نیست». جنتی با اشاره به آخرین وضعیت حج بیان داشت: تلاش میکنیم بحث حج را با سعودیها حل کنیم، به این منظور هیأتی اعزام کردیم تا به مذاکره با آنها بپردازند اما آنها با کارشکنی حاضر به دادن روادید به تیم مذاکرهکننده نمیشدند. وی خاطرنشان کرد: از ابتدای ورود تیم مذاکرهکننده ایرانی آنها را با بیاعتنایی تحقیر کردند و حتی از آنها انگشتنگاری شد. وی یادآور شد: عربستان سعودی در زمینه روادید حجاج ایرانی هیچ قولی نداده است که در مجموع نشان میدهد شرایط برای اعزام حجاج آماده نیست. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه برخوردهای سعودیها سرد و نامناسب بود، افزود: در مذاکره درباره روادید، حملونقل هوایی و تامین امنیت حجاج مطالبی مطرح شد.
جالب اینجاست که دولت عربستان نه تنها نسبت به رفتار توهینآمیز خود با تیم ایرانی عذرخواهی نداشته است بلکه وزارت حج عربستان در اطلاعیهای اعلام کرده است: «این کشور مانع سفر حجاج ایرانی نبوده و نیست و دولت ایران است که مانع حجاج ایرانی میشود». وزارت حج عربستان اعلام کرده هیأت مذاکرهکننده ایرانی حاضر نشده است صورتجلسه مذاکرات انجام شده را امضا کند.
آیات عظام: باید دور حج امسال را قلم کشید
همزمان با این دیدارها که با آیتالله ناصر مکارمشیرازی، آیتالله نوریهمدانی، آیتالله جوادیآملی، آیتالله موسویاردبیلی و آیتالله سبحانی انجام شد، مراجع تقلید و آیات عظام در صحبتهایی مهم همگی به اتفاق بر یک موضوع تاکید داشتند و آن هم داشتن حجی آبرومندانه و عزتمندانه بود.
آیتالله مکارمشیرازی از آیات عظام در دیدار با علی جنتی، وزیر ارشاد با بیان اینکه حجی آبرومندانه و عزتمندانه میخواهیم و باید دور حج امسال را قلم کشید، خاطرنشان کرد: قرائن به وضوح نشان میدهد قصد دولت سعودی از اعمالش توهین است و با این شرایط، باید این فکر را که عربستانیها پیشنهادی برای حج بدهند از سر بیرون کنیم و آنچه از مردم شنیدهایم، آنها نیز مایل نیستند با ذلت به حج بروند. بنا بر اظهارات این مرجع تقلید، با تعبیراتی که از دولت سعودی میشنویم و آنها خود را مالک حرمین شریفین میدانند، میخواهند انتقام یمن، سوریه و عراق را در موضوع حج از ما بگیرند و پیداست که برخورد آنها سیاسی و انتقامی است و به این چنین حجی، خدا و بندگان خدا راضی نیستند. وی افزود: اینکه دولت سعودی عنوان کرده ایران نمیتواند با هواپیماهای خودی حاجیان ایرانی را به عربستان منتقل کند یک توهین است. آیتالله مکارمشیرازی خطاب به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکید کرد: اگر فرداروزی بنشینید و مذاکره کنید مطمئن باشید نتیجه منفی است و نمیتوانید خدماتدهی کنید و باید فکر حج امسال را از سر به در کنیم، چرا که حجی آبرومندانه و عزتمندانه میخواهیم. وی افزود: کشور ما در خاورمیانه حرف اول را میزند و آمریکاییها نیز این را قبول دارند و نباید در برابر یک عده مزدور آمریکا سر ذلت فرود آوریم و پیامبر (ص) نیز راضی به این موضوع نیستند و باید دور حج امسال قلم کشید. این مرجع تقلید اظهار داشت: باید اهرمهای فشار داشته باشیم و اگر نداشته باشیم عربستانیها خود را مالک حرمین شریفین میدانند و این طرح را باید دنبال کنیم که حرمین شریفین از نظر مراسم حج باید در اختیار سازمان همکاری اسلامی باشد و نمایندگانی از همه کشورها در آن حضور داشته باشند، در حالی که تجربه نشان داده است عربستان نمیتواند حج را اداره کند.
کوتاهی وزارت امور خارجه
آیتالله مکارمشیرازی افزود: بر فرض هم که عربستان بتواند حج را اداره کند دلیل بر این نیست که حرمین شریفین توسط سازمان همکاری اسلامی اداره نشود و وزارت خارجه کشورمان در این زمینه کمی کوتاهی کرد تا این موضوع جا بیفتد و در مسائل سیاسی کسی پیشرفت میکند که اهرم فشار داشته باشد. وی بیان داشت: باید ثابت کنیم داعش و تکفیریها برخاسته از کشور عربستان سعودی است و غربیها نیز دریافتهاند و روزنامههای غربی نیز درباره این موضوع مینویسند، از این رو اکنون باید اسنادی را جمعآوری کنیم. حتی عربستانیها در کتابهای مدارس متوسطه خود نیز روی مسائل تکفیری کار میکنند. وی ادامه داد: اسناد جمع شده را باید به مجامع بینالمللی داد و نمیدانم چرا برخی دستگاههای ما که بیشتر در این مسائل باید همکاری کنند، همکاری زیادی ندارند و بسیاری از اسناد دست وزارت خارجه ایران است که میتواند به ما بدهد و نفراتی معین کردهایم که مشغول مطالعه جدی هستند تا اینگونه اسناد را پیدا کنند. آیتالله مکارمشیرازی گفت: مردم امسال از نرفتن به حج ناراضی نیستند و نسبت به این موضوع موافقت دارند که نروند و خدا نکند برخی به کشورهای همسایه بروند و ویزایی بگیرند که این کار مشکل شرعی دارد.
مستطیعشدگان امسال تکلیفی برای حج ندارند
علاوه بر این آیتالله جوادیآملی هم در دیدار با وزیر ارشاد خاطرنشان کرد: انجام حج بدون عزت واجب شرعی نیست بنابراین افرادی که امسال مستطیع شدهاند تکلیفی برای سفر حج ندارند. این مرجع تقلید با اشاره به اینکه خداوند حج بدون عزت را واجب نکرده است، افزود: افرادی که امسال مستطیع شدهاند هیچ تکلیفی ندارند و نگران مساله شرعی حج نباشند. این در حالی است که آیتالله حسین نوریهمدانی از مراجع تقلید هم در دیدار با وزیر ارشاد گفته است: عزت اسلام و امنیت مسلمانان باید حفظ شود و تا اینگونه نباشد زائران خود را به حج نمیفرستیم. وی افزود: هدف ما عزت اسلام است و در شرایط استطاعت، اگر مستطیع احساس خطر برای عزت و امنیت خود کند، حج واجب نیست. وی ادامه داد: برنامه انقلاب حفظ امنیت و عزت مسلمانان است و امروز نیز در منطقه، یک قدرت هستیم و از اوج عزت صحبت میکنیم و با دولتی که با آمریکا، استکبار و صهیونیست در ارتباط است نمیتوانیم راحت کنار بیاییم و پیشنهادهای آنها را قبول کنیم.
آیتالله نوریهمدانی افزود: عزت سعودیها از استکبار و صهیونیست سرچشمه میگیرد، هیچ گاه حاضر نیستیم برابر آنها تسلیم شویم، وظیفه ما حفظ عزت مسلمانان است و باید سعی کنیم هیچ ایرانی از طریق کشورهای دیگر نیز به حج نرود.
سختتر شدن شروط عربستان برای حج95
اما رئیس سازمان حج و زیارت هم که در جریان ریز مذاکرات انجام شده با دولت عربستان قرار دارد، درباره آخرین وضعیت این مذاکرات گفته است: «مذاکراتی در زمینه امنیت و عزت حجاج با عربستان سعودی صورت گرفت اما آنها شرایط را برای حجاج ایرانی سخت کردند». سعید اوحدی با اشاره به مذاکرات صورت گرفته در زمینه اعزام حجاج ایرانی اظهار داشت: براساس شروط دولت عربستان زائر ایرانی نباید با هواپیمای ایرانی وارد جده شود، همچنین شرایط درباره دریافت ویزا نیز هنوز مشخص نیست. به گفته رئیس سازمان حج و زیارت، عربستان سعودی اجازه نداد هیأت پزشکی ایرانی در مذاکرات شرکت کند بر این اساس اگر تمهیدات فراهم نشود نمیتوان در زمینه اعزام حجاج اقدام کرد.
وی با بیان اینکه شرایط اعزام حجاج به حج بسیار سخت شده است، خاطرنشان کرد: تیم مذاکرهکننده ایرانی از موضع عزت وارد شد و به سعودیها عنوان شد اگر مانعی ایجاد شود زائر ایرانی به حج نمیآید. اوحدی عنوان کرد: نباید شرایط به گونهای باشد که امنیت و عزت حجاج مشخص نباشد. سال گذشته هزاران نفر زائر مظلوم از کشورهای دنیا شهید شدند، مردم حق دارند بدانند چه تمهیداتی برای حج فراهم شده است. رئیس سازمان حج و زیارت یادآور شد: آنها روحیه توأم با تکبر داشتند، بین وزارت خارجه، وزارت کشور و وزارت حج آنها اختلافاتی وجود داشت. وی افزود: وزارت خارجه عربستان هنوز تصمیمی درباره صدور ویزا نگرفته است.
ارسال به دوستان
استقلال خوزستان با تفاضل گل نسبت به پرسپولیس جام لیگ برتر را به اهواز برد
خوزستان قهرمان
گروه ورزشی: با برگزاری دیدارهای هفته پایانی لیگ برتر، استقلالخوزستان در میان ناباوری همگان قهرمان لیگ برتر شد و پرسپولیس و استقلال با قرار گرفتن در رتبههای دوم و سوم سهمیه آسیا گرفتند. به گزارش «وطنامروز» با انجام دیدارهای دیروز تکلیف انتهای جدول هم مشخص شد و راهآهن تهران و ملوان بندرانزلی نیز به دسته اول سقوط کردند. پرسپولیس دیروز در دیدار با راهآهنی که امید چندانی به بقا نداشت میتوانست با برد پرگل جام قهرمانی را به دست آورد اما حتی با اشتباهات واضح داوری به زیان راهآهنیها روز خوب قرمزها رقم نخورد تا آبیهای خوزستان جام را بالای سر ببرند. پدیده امسال لیگ برتر که هفتهها در صدر جدول قرار داشت، برای رسیدن به عنوان قهرمانی به پیروزی برابر ذوبآهن نیاز داشت. این بازی که در ورزشگاه غدیر اهواز و در حضور تعداد زیادی از هواداران استقلالخوزستان برگزار میشد، در نیمه نخست با نتیجه تساوی بدون گل خاتمه یافت. در نیمه دوم این تیم استقلالخوزستان بود که ذوبآهن و هواداران پرسپولیس را شگفتزده کرد و توانست توسط رحیم زهیوی در دقایق ۵۶ و ۵۹ به گل برسد. در نهایت بازی با نتیجه ۲ بر صفر به سود استقلالخوزستان به اتمام رسید تا شاگردان ویسی به عنوان قهرمانی لیگ برتر برسند.
خوزستانیها روز گذشته جام قهرمانی خود را به شهدای مدافع حرم تقدیم کردند. بازیکنان استقلالخوزستان در زمان دریافت جام پرچم گرامیداشت یاد مدافعان حرم را بالای سر بردند.
قصه سوشا با پرسپولیس به سر رسید
فصل دقیقا همانطور برای قرمزها تمام شد که شروع شده بود. آنها در آخرین بازی محتاج تفاضل گل بودند اما پرسپولیس کدام بازی لیگ را با تفاضل بالای 3 گل برده بود که این دومیاش باشد؟ نه افکار برانکو برای برد پر گل طراحی شده بود و نه بازیکنان پرسپولیس از لحاظ روحی و روانی آماده بازی مقابل یکصد هزار تماشاگر بودند. این برای چندمینبار متوالی بود که قرمزها مقابل یکصد هزار تماشاگر خودی بازی میکردند و خبری از اقتدار نبود. اگرچه در پایان 90 دقیقه پرسپولیس موفق شد با نتیجه 2 بر یک از سد راهآهن بگذرد اما قهرمان این فصل تنها به واسطه تفاضل گل مشخص میشد و این همان نقطه ضعف بزرگ تیم برانکو بود. تیمی که باید از همان دقیقه نخست هجومی بازی میکرد تا دستکم با این ریسک شانس قهرمانیاش را زنده نگه دارد به دستور برانکو بیشتر فکر میدانداری بود و ثمره این تفکر احتیاطآمیز برد با حداقل تفاضل گل بود. در این سو پرسپولیس محتاج برد بود اما در سوی دیگر شاگردان عبدالله ویسی با اطمینان خاطر مقابل تماشاگران خودی برابر ذوبآهن صفآرایی کردند و براحتی با نتیجه 2 بر صفر از سد رقیب خود گذشتند. یحیی گلمحمدی که یک بار پیش از این در فینال جام حذفی چند سال قبل قرمزها را از یک جام محروم کرده بود این بار هم همان کار را کرد. شاید او بیشتر به فکر بازی5 روز دیگر تیمش در لیگ قهرمانان آسیا بود که اینچنین راحت مقابل استقلالخوزستان کار را واگذار کرد. حالا قهرمان لیگ پانزدهم تیمی است که بهترین گلر و دفاع لیگ را دارد. تیمی که دقیقا هماندازه پرسپولیس 57 امتیاز کسب کرد اما به واسطه عملکرد گلر برزیلی مطمئنش توانست بهخاطر تفاضل گل بهتر قهرمان شود.
شاید حالا قرمزها گلهایی را به یاد بیاورند که سوشا مکانی و لوبانف براحتی هر چه تمامتر دریافت میکردند و ثمره این همه دست و دلبازی، از دست دادن جامی بود که پرسپولیسیها همه تلاش خود را کردند تا آن را به کاپیتان فقیدشان اهدا کنند اما جام گرفتن محتاج یک گلر مطمئن است که پرسپولیس از داشتن آن محروم بود.
ایمان صادقی، سوشا مکانی و لوبانف 3 مردی بودند که تفاضل گل قرمزها را بهرغم در اختیار داشتن بهترین خط حمله لیگ، در رتبه دوم قرار دادند تا پرسپولیس اینچنین فصل را با خاطره تلخ از دست دادن جام به پایان ببرد.
دیروز برای چندمین بار به هواداران قرمز در این چند سال ثابت شد مادامی که گلر مطمئن و محکم در اختیار نداشته باشند خبری از هیچ جامی نیست. جام دست آخر به لسترسیتی ایران رسید. تیمی که یک فصل تمام با اقتدار بالانشین بود و دست آخر ثمره این اقتدار را با جام گرفت.
اگر برانکو فصل بعد میخواهد چنین تجربه تلخی را کسب نکند بهتر است از همین حالا هر دو گلر تیمش را در لیست خروج بگذارد تا هواداران دیگر با دیدن این مردان نامطمئن یاد از دست رفتن جامی نباشند که در دست آنها بود اما به واسطه گل خورده بیشتر آن را به رقیب دادند. این تلخترین اتفاق ممکن برای مجموعهای بود که از انتهای جدول خودش را به بالا رساند اما تقدیر چیز دیگری بود.
صبای قم یک - استقلال تهران یک
استقلال که قبل از برگزاری مسابقات هفته سیام شانس کمتری نسبت به پرسپولیس و استقلالخوزستان برای قهرمانی داشت، با نتیجه تساوی یک - یک مقابل صبا متوقف شد. استقلالیها که در قم میهمان تیم علی دایی بودند ابتدا در دقیقه ۲۸ با گل محمد قاضی از حریف خود عقب افتادند ولی امید ابراهیمی در دقیقه ۳۳ از روی نقطه پنالتی کار را به تساوی کشاند تا بازی در نیمه اول با تساوی یک - یک خاتمه یابد.
در نیمه دوم هم بازیکنان 2 تیم صاحب موقعیتهایی برای گلزنی شدند که تلاش آنها برای گلزنی نتیجهای نداشت و بازی با همان تساوی یک - یک خاتمه یافت. با این تساوی، استقلال به عنوان سومی لیگ رسید و سهمیه آسیایی خود را قطعی کرد.
سقوط ملوان
در یکی دیگر از بازیهای حساس دیروز تیم سیاهجامگان مشهد که برای بقا در لیگ برتر به پیروزی با اختلاف 2 گل احتیاج داشت به خواسته خود رسید تا حریفش ملوان را به دسته پایینتر هدایت کند. در این دیدار سیاهجامگان در دقایق 52 و 89 توسط حسین زادمهریان و حمیدرضا علیعسگری به گل رسید و ملوان را شکست داد تا در میان شگفتی اهالی فوتبال در آخرین دقایق در لیگ بماند.
نتایج دیدارهای هفته پایانی لیگ برتر
راهآهن1 – پرسپولیس 2
تراکتورسازی 5 – استقلال اهواز صفر
استقلال خوزستان 2 – ذوبآهن صفر
فولاد یک - گسترش فولاد یک
سایپا صفر – نفت تهران صفر
سپاهان صفر – پدیده 2
سیاهجامگان 2 – ملوان صفر
صبای قم یک – استقلال تهران یک
ارسال به دوستان
هاشمی رفسنجانی:
دستاوردهای برجام تمام مشکلات کشور را حل کرده است
هاشمیرفسنجانی گفت اگر دولت دستاوردهای برجام را اعلام کند منتقدان نزد خانواده خود شرمنده خواهند شد. حجتالاسلام هاشمیرفسنجانی روز پنجشنبه در قزوین با بیان اینکه برجام همه مشکلات کشور را حل کرده است و با اشاره به اینکه در دولت قبل بیشتر صنایع تولیدی کشور تعطیل یا نیمهتعطیل بود و دستاوردهای برجام اکنون باعث شده چرخ اقتصاد کشور به حرکت درآید، تصریح کرد: در دولت قبل نفت توسط امثال بابک زنجانیها با واسطه به سایر کشورها فروخته میشد اما در حال حاضر به دوران قبل از تحریم بازگشتهایم. رفسنجانی با اشاره به اینکه پیش از برجام کشتیهای ایرانی براحتی توسط کشورهای دیگر پذیرفته نمیشدند اما امروز از آنها استقبال میشود، افزود: برخی چشمان خود را بستهاند و مدام میگویند برجام هیچ دستاوردی نداشته است این در حالی است که به خیال این افراد توقف برجام هنر است، درصورتی که برای بند بند مصوبات آن زحمت کشیده شده است اما نمیدانند که برجام به مصلحت کشور است. او اظهار کرد: اگر دولت تدبیر و امید لیست مشکلات حلشده به واسطه برجام را اعلام کند، این افرادی که میگویند برجام دستاوردی نداشته به طور یقین شرمنده خانواده خود خواهند شد. وی افزود: دستاوردهای برجام تمام مشکلات کشور را حل کرده است.
ارسال به دوستان
فائزه هاشمی با یکی از سرکردگان فرقه ضاله بهائیت دیدار کرد
فضاحت برای خاندان هاشمی
گروه سیاسی: اگرچه افکار عمومی مردم ایران یک نگاه واحد و مشخص نسبت به خانواده آقای هاشمیرفسنجانی دارند و طی 2 دهه اخیر همواره اتهامات فراوانی در حوزه مسائل اقتصادی و سیاسی نسبت به اعضای این خانواده جنجالی مطرح بوده است اما پدر این خانواده یعنی شخص حجتالاسلام هاشمیرفسنجانی همواره با ادعای سوابق خود در انقلاب اسلامی به نوعی پوششی بر رفتار خانواده خود ایجاد کرده است. با این حال اما علنی شدن فساد اقتصادی مهدی هاشمیرفسنجانی و همچنین قانونشکنیهای مکرر دیگر عضو جنجالی این خانواده یعنی فائزه هاشمی باعث شد دستگاه قضایی برای مدتی و به خاطر بخشی از اتهامات- و نه صرفا همه اتهامات- این پسر و دختر هاشمیرفسنجانی را محاکمه کند. با این حال اما چتر حمایتی رفسنجانی بر سر این 2 عضو خانواده بوده است و درباره مهدی هاشمی، اگرچه فساد او علنی شده است اما هاشمی همچنان از فرزند مفسد خود حمایت میکند وحتی برای گذراندن دوران حبس، فیلمی از رفسنجانی منتشر شد که فرزندش را بدرقه میکند. به گزارش «وطن امروز»، به غیر از فساد اقتصادی، جرائم امنیتی نیز بخشی از پرونده این خانواده جنجالی را تشکیل میدهد. حضور مکرر مهدی هاشمی در انگلیس و همچنین اقامت درازمدت او در این کشور پس از فتنه 88 باعث شد ابهامات فراوانی درباره ارتباط پسر هاشمیرفسنجانی با انگلیسیها مطرح شود. نقش پررنگ انگلیسیها در فتنه 88 باعث شد موضوع ارتباط مهدی رفسنجانی با انگلیسیها به صورت ویژه مورد توجه قرار گیرد. از سوی دیگر رفتارهای نامتعادل فائزه هاشمی در فتنه 88، اظهارات ساختارشکنانه و بعضا بیادبانه او درباره مسائل سیاسی و نیز سفرهای او به خارج از کشور بویژه به آمریکا، باعث شده حرف و حدیثها درباره این عضو خانواده رفسنجانی نیز بسیار باشد. با این حال اما اکنون و بویژه پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی، دور جدیدی از اقدامات ساختارشکنانه درباره این خانواده مطرح شده است. اگرچه تا پیش از این مهدی هاشمی به فساد اقتصادی و حرف و حدیثهای امنیتی شهره داشت و فائزه هاشمی نیز توانسته بود خود را به عنوان یک عنصر ساختارشکن خانواده در حوزه سیاسی مطرح کند اما اکنون در دور جدید جنجالآفرینیها، فائزه هاشمیرفسنجانی مرزهای عقیدتی تشیع و اسلام را نیز زیر پا گذاشته و رسما انحراف عقیدتی خود را نشان داده است. فائزه که پیش از این به صورت مستقیم یا غیرمستقیم حمایتهایی از تروریستهای منافقین و بهاییها داشت، این بار فرصت را فراهم دید تا ساختارشکنی خود را در حوزه اعتقادات و احکام دینی دنبال کند. به گزارش «وطن امروز»، فائزه هاشمیرفسنجانی هفته گذشته در اقدامی عجیب به دیدار یکی از رهبران فرقه بهائیت رفت و در جمع بهاییان حضور یافت. براساس این گزارش دختر هاشمیرفسنجانی هفته گذشته به دیدار فریبا کمالآبادی، از رهبران بهائیت رفت. فریبا کمالآبادی یکی از 7 عضو شورای رهبری بهاییان در ایران است. اعضای این شورا که نام خود را یاران ایران نامیدهاند و امورات بهاییان در ایران را در دست گرفتهاند عبارتند از: فریبا کمالآبادی، جمالالدین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضایی، بهروز توکلی، وحید تیزفهم و مهوش ثابت. بهروز توکلی 15 اسفند 1386 در مشهد دستگیر شد. 2 ماه پس از دستگیری توکلی و مشخص شدن ماهیت اصلی شورای رهبری بهائیت در ایران (یاران ایران) 6 عضو دیگر این شورا نیز در تهران دستگیر و محاکمه شدند. براساس اطلاعات منتشر شده، ارتباط این رهبران بهایی با سرویسهای امنیتی خارج از ایران برای محاکم قضایی کشور کاملا ثابت شده است. بهگونهای که ارتباطات گسترده این 7 نفر با رژیم صهیونیستی به عنوان یکی از اتهامات این افراد بوده است. اتهامات این افراد عبارت بوده است از: «جاسوسی»، «فعالیت تبلیغی علیه نظام»، «راهاندازی و گسترش تشکیلات غیرقانونی»، «همکاری با رژیم غاصب و اشغالگر قدس»، «مشارکت در جمعآوری اسناد طبقهبندی شده و ارائه آن به بیگانگان با هدف بر هم زدن امنیت کشور»، «تبانی و اجماع با هدف بر هم زدن امنیت کشور»، «تبانی و اجماع با هدف اقدام علیه امنیت داخلی و خارجی ایران»، «مخدوش کردن چهره جمهوری اسلامی ایران» و «افساد فیالارض» که البته اتهام جاسوسی برای آنها اثبات شد و در نهایت دادگاه، این افراد را به حبس محکوم کرد. براساس حکم دادگاه، فریبا کمالآبادی به 20 سال زندان محکوم شد. البته موضوع جاسوسی بهاییان برای اسرائیل موضوع جدیدی نیست. حضور «بیتالعدل» یعنی تشکیلات راهبری بهاییان دنیا در حیفا در واقع ماهیت واقعی فرقه بهائیت را نشان داده است. در نهایت نهتنها در ایران بلکه تشکیلات بهائیت در سراسر دنیا به عنوان تشکیلاتی در اختیار رژیم صهیونیستی شناخته میشود. در ایران نیز بارها جداشدگان از فرقه بهائیت درباره جاسوسی بهاییان برای رژیم صهیونیستی اظهارنظر کردهاند. جمعآوری اطلاعات در حوزههای مختلف و انتقال این اطلاعات به بیتالعدل در حیفا یک تکلیف برای رهبران بهاییان در ایران است و از آن سو انتقال این اطلاعات به رژیم صهیونیستی از طریق بیتالعدل نیز رویه ثابت در تعامل بهاییان با رژیم صهیونیستی است. براساس گزارشات بهدست آمده، دستگیری 7 عضو شورای رهبری بهاییان در ایران نیز در همین راستا بوده است و نهادهای امنیتی اطلاعات مهمی درباره ارتباط 7 عضو شورای رهبری بهاییان در ایران با رژیم صهیونیستی در اختیار دارند. البته پس از دستگیری توکلی در مشهد، روند دستگیری و محاکمه 6 عضو دیگر این تشکیلات تسهیل شد.
دیدار فائزه هاشمیرفسنجانی با فریبا کمالآبادی در شرایطی که جرم این بهاییها ثابت شده و این افراد در حال گذراندن دوران محکومیت خود هستند؛ نشاندهنده تداوم ساختارشکنیهای عضو خانواده رفسنجانی است. در این میان بیتوجهی دختر آقای هاشمیرفسنجانی به احکام دینی درباره فرقه بهائیت نیز قابل تامل است. او در حالی به دیدار یکی از رهبران بهاییان در ایران رفت - البته پیش از این نیز اظهارنظرهای فائزه رفسنجانی درباره بهاییان انتقادات فراوانی به همراه داشت- که براساس فتوای همه علمای شیعه، اعضای فرقه بهائیت کافر و نجس هستند. بهائیت که توسط انگلیسیها و با هدف تخریب نبوت پیامبر اکرم اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) ایجاد شده، تنها فرقهای است که اصل مسلم میان همه مذاهب ابراهیمی درباره «ختمیت نبوت» با رسالت حضرت محمد(ص) را نقض کرده! بهاییان معتقدند میرزاحسینعلی نوری ملقب به بهاءالله آخرین فرستاده خداوند روی زمین است! نخستین کشوری هم که بلافاصله این ادعای انحرافی و این کفر را پذیرفت انگلستان بود و انگلیسیها از آن زمان به عنوان اصلیترین حامیان بهاییان شناخته شدند. انحرافات فکری و اخلاقی بهاییان به گونهای است که همه مراجع شیعه طی 100 سال اخیر با صدور فتاوایی بهاییان را کافر و نجس دانستهاند و عموم مسلمانان را از معاشرت با این افراد بر حذر داشتهاند. البته انحراف فرقه بهاییان به گونهای بوده است که طی سالها مردم مسلمان ایران به نوعی با طرد آنها، انزجار خود را از تفکرات انحرافی و شرکآلود این فرقه اعلام داشتهاند و شرایط برای آنها به گونهای شد که عمدتا یا ایران را ترک کردند یا اعتقادات خود را پنهان کردهاند.
دیدار دختر هاشمیرفسنجانی با رهبران بهایی آن هم زیر قاب عکسی از رهبر این فرقه شرکآلود نشان داد اکنون در کنار فساد اقتصادی و سیاسی، انحراف عقیدتی نیز به سیاهه اعمال فرزندان آقای هاشمیرفسنجانی افزوده شده است. سوال اساسی مردم ایران اکنون این است: هاشمیرفسنجانی چگونه میتواند خود را سهیم در انقلاب و نظام اسلامی بداند؛ درحالی که درباره خانواده او هم فساد اقتصادی ثابت شده است، هم انحراف سیاسی مشاهده شده است و هم، اکنون انحراف عقیدتی نمود یافته است؟!
فائزه هاشمی پس از دیدار با یکی از رهبران بهائیت در ایران، در اظهاراتی عجیب که نشاندهنده بیسوادی فرزند هاشمی از اصول اسلامی است، بهائیت را یک «دین» دانست و گفت: «رفتن من به زندان باعث شد با یکسری افراد در آنجا همبند شوم و آنها را از نزدیک بشناسم. ارتباط من با فریبا یا دیگران ارتباط دوستانهای است که در زندان به وجود آمده و خود جمهوری اسلامی باعث بهوجود آمدن این ارتباط شده و نگاه من به این موضوع نگاه حقوق بشری است که آنها هم باید مثل شهروندان دیگر، از حقوق اولیه شهروندی برخوردار باشند که متاسفانه از کمترین حقوق برخوردار نیستند. نگاه من به موضوع بهاییها موضوع حقوقبشر است و اینکه حالا من مسلمانم و آنها بهایی هستند یا اینکه اصلا کدام دین خوب است و کدام دین بد است، این بحثها نیست. موضوع حقوق بشر است و اینکه به هرحال یکسری اقشار در جامعه ما متاسفانه از حقوق اولیهشان برخوردار نیستند، از جمله بهاییها و این خوب نیست. اسلام هم با این تبعیض موافق نیست. ما احادیث و آیات فراوانی در اینباره داریم. توصیه حضرت علی(ع) به مالک اشتر را داریم که میگوید حقوق آنهایی که در دین با تو مشترک نیستند هم باید رعایت شود. این رفتار، رفتار اسلامی نیست که متاسفانه ما در جمهوری اسلامی شاهد آن هستیم.
ارسال به دوستان
قرائت گزارش تحقیق و تفحص از صنعت بیمه در هفته جاری
تخلفات مدیران فراتر از حقوقهای نجومی است!
گروه اقتصادی: رسوایی دستمزدهای نجومی مدیران دولتی موجب شد بعد از مدتها پولهای بیتالمال که به عنوان حقوق مدیران پرداخت میشود زیر ذرهبین قرار بگیرد. استعفای روز چهارشنبه امین، رئیسکل بیمه مرکزی و قبول استعفای وی و تشکیل کمیته ویژه برای رسیدگی به این مساله نشان از وجود هرج و مرج در راس مدیریت بیمهای کشور دارد. در نخستین واکنش، علی طیبنیا، وزیر امور اقتصادی و دارایی در پی اطلاع از فیشهای حقوقی چند ده میلیون تومانی مدیران ارشد بیمه مرکزی، دستور رسیدگی به این موضوع و ارائه یک گزارش جامع را صادر کرد و پس از آن در بیانیهای اظهار داشت آنچه در رسانهها بهعنوان حقوقهای «چند دهمیلیون تومانی» از آن یاد شده است، برداشتی نادرست بوده و در تمام سالهای 1392 تاکنون متوسط پرداخت مدیران بیمه مرکزی رقمی معادل یکپنجم تا یکدهم مبلغی بوده که در فیش اسفندماه 1394 منظور شده است، لذا اطلاق عناوینی چون «حقوق 80میلیون تومانی» و «چند دهمیلیونی» برداشتهایی نادرست و شتابزده بوده است. همچنین دیوان محاسبات به عنوان یک نهاد نظارتی طی اعلامیهای اظهار داشت متاسفانه برخلاف رویه موجود در اسفندماه سال 1394 مابهالتفاوت اضافهکار برای 6 ماه از سال 1394 اعضای هیات عامل و رئیس کل بیمه مرکزی به همراه حقوق و مزایای اسفند آنان در یک لیست حقوقی پرداخت شده که با تذکر دیوان محاسبات مبلغ 2.106.710.000 ریال از وجوه غیرقانونی به حسابهای مربوطه عودت داده شده که تخلف یادشده نیز در دست رسیدگی دیوان محاسبات است. در نهایت رئیس کل بیمه مرکزی در پی گسترده شدن دامنه انتقادات از پرداختیهای چند ده میلیون تومانی به مدیران ارشد این بیمه، از سمت خود استعفا کرد اما غلامرضا تاجگردون، رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی در نامهای به وزیر اقتصاد اظهار کرد با استعفای مدبرانه رئیس محترم بیمه مرکزی جناب آقای امین و پذیرش آن توسط جنابعالی، پرونده این موضوع یعنی تفاوت جدی در دریافتیهای مدیران بسته نمیشود. نمیخواهم بگویم حضرتعالی مقصرید ولی سهم شما در این موضوع کم نیست.
حقوقهای چند دهمیلیونی عودت داده شود
غلامرضا مصباحیمقدم درباره دریافت حقوق چند ده میلیون تومانی توسط برخی مدیران ارشد بیمه مرکزی گفت: پرداخت چنین حقوقهایی در هر شرکت دولتی خلاف قانون است و این مبالغ باید از مدیران متخلف گرفته و به حساب خزانه برگردانده شود. نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با اشاره به نقش نظارتی دیوان محاسبات، افزود: دیوان محاسبات باید این موضوع را بررسی کرده و در صورت احراز تخلف با آن برخورد کند.
مصباحیمقدم ادامه داد: دیوان محاسبات درباره پرداخت حقوق به مدیران ارشد تذکراتی به دولت و مدیران آن داده که ظاهرا به این تذکرات ترتیب اثر داده نشده است. عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه قانون خدمات کشوری سقف حقوقی را برای کارمندان و مدیران کشور مشخص میکند، تصریح کرد: حقوقهای نجومی برخی مدیران موجب شکلگیری شکاف طبقاتی در جامعه شده و مردم نسبت به آن حساسیت پیدا کردهاند، لذا دولت باید نسبت به میزان دریافتی و حقوق مدیران و کارمندان خود شفافسازی کند. همچنین محمدرضا پورابراهیمی داورانی درباره دریافت حقوق چند ده میلیون تومانی توسط برخی مدیران ارشد بیمه گفت: گزارش کمیته تحقیق و تفحص از عملکرد صنعت بیمه آماده شده است که موضوع رسیدگی به حقوق مدیران بیمه نیز از محورهای این گزارش است. نماینده مردم کرمان و راور در مجلس شورای اسلامی ادامه دارد: با توجه به اینکه مجلس نهم در روزهای پایانی فعالیت خود قرار دارد بحث رسیدگی به گزارش کمیته تحقیق و تفحص از عملکرد صنعت بیمه با کندی در کمیسیون اقتصادی مجلس بررسی میشود. پورابراهیمی افزود: تلاش میشود گزارش هیات تحقیق و تفحص از عملکرد صنعت بیمه در همین مدت باقیمانده، نهایی و در صحن علنی مجلس قرائت شود البته در غیر این صورت موضوع یادشده در مجلس دهم پیگیری و بررسی خواهد شد. رئیس هیات تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی از عملکرد صنعت بیمه افزود: در گزارش این تفحص به موضوع حقوق چند ده میلیون تومانی توسط برخی مدیران ارشد بیمه توجه شده است، البته نباید فراموش کرد تخلفات مطرح در گزارش فراتر از بحث پرداخت حقوق چند ده میلیون تومانی مدیران بیمه است. عضوکمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی یادآور شد: در هر صورت بزودی جزئیات گزارش هیات تحقیق و تفحص مجلس از عملکرد صنعت بیمه به اطلاع مردم خواهد رسید.
قادری: دیوان محاسبات رسیدگی کند
جعفر قادری در گفتوگو با خانه ملت، در واکنش به انتشار خبری مبنی بر دریافت حقوق چند ده میلیون تومانی توسط برخی مدیران ارشد بیمه مرکزی گفت: شرکت بیمه مرکزی یک تشکیلات دولتی است و وظیفه رسیدگی به نهادهای دولتی برعهده دیوان محاسبات است، لذا دیوان محاسبات باید این موضوع را بررسی کرده و در صورت احراز تخلف با آن برخورد کند. نماینده مردم شیراز در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه حقوق چند ده میلیونی برخی مدیران ارشد بیمه مرکزی به هیچوجه قابل توجیه نیست، افزود: در کشور ما متأسفانه اتفاقاتی رخ میدهد که منجر به شکلگیری ذهنیتهایی در جامعه شده و آثار ناپسندی به دنبال دارد. قادری با تاکید بر اینکه شکاف طبقاتی ایجاد شده توسط برخی افراد در جامعه موجب شکلگیری ذهنیت تبعیض و آسیبهای اجتماعی میشود، ادامه داد: شفافیت درباره وضعیت مالی همه اعضای دولت باید اجرایی و تبدیل به یک قانون شود و در واقع شفافیت بهترین راهکار برای رفع این مشکل است. عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی با تاکید براینکه دیوان محاسبات باید به طور جدی به این مساله ورود پیدا کند، تصریح کرد: البته مجلس شورای اسلامی با استفاده از بازوی نظارتی خود به موضوع حقوق نجومی برخی مدیران دولتی ورود و در صورت مشاهده هرگونه تخلف با آن برخورد میکند.
ارسال به دوستان
اظهارات دولتیها علیه دولت متزل
میکائیل دیانی: پس از آنکه سیف در مصاحبه با بلومبرگ گفت «عایدی ایران از برجام، تقریبا هیچ بوده است» برخی صاحبنظران دولت را به 2 مقطع «پیشاسیف» و «پساسیف» تقسیم کردند و گفته شد دولت مانند زمینی است که گسلهایش فعال شده و از این به بعد باید هر روز شاهد تکانهای جدید باشد که بهواسطه واقعگوییهای دروندولتی، روحانی و همراهانش را به چالش میکشد و اساسا دولت از این پس به «دولت متزلزل» تبدیل خواهد شد.
حالا اما لرزههای دیگری برای دولت بهوقوع پیوسته که هر آنچه را دولت با برساختهای رسانهای از خود به نمایش گذاشته بود به چالش میکشد و واقعیت دولت را عیان میکند. اگرچه روحانی از سال 93 اعلام کرده بود از رکود خارج شدیم و نامه 4 وزیر روحانی، این ادعای وی را نقض کرد و فضای واقعی را به تصویر کشید، مصاحبه اخیر وزیر محترم اقتصاد آب سردی بر هر آنچه به عنوان تلاش دولت در جهت رفع مشکلات اقتصادی و اشتغال در رسانههای حامی دولت ساخته شده بود، ریخت. طیبنیا گفته است: «در حال حاضر سطح تولید کشور از بالاترین دوران یعنی سال 90 پایینتر است که دلیل آن رکود است؛ تلاش ما این است به تولید سال 90 و 91 برسیم و بعد از آن در یک مسیر با افزایش تولید حرکت کنیم».
این واقعیت در حالی بیان میشود که بسیاری از ظرفیتهای اقتصادی موجود ما در حال تعطیل شدن است و بهجای آن محصولات وارداتی جایگزین میشود، محصولاتی که در داخل نیز ظرفیت تولید آنها به راحتی وجود دارد، از جمله واگنهای ریلی که اخیرا رسانهای شد. گمرک چین، روایت کرده صادرات خودرو و واگن این کشور به ایران در سال گذشته رشدی ۱۱۵ درصدی را به ثبت رسانده است. به بیان سادهتر جمهوری خلق چین سال ۲۰۱۳ میلادی بالغ بر ۴۷۳ میلیون دلار وسایل نقلیه موتوری، خودرو و واگن به ایران صادر کرده که این رقم سال ۲۰۱۴ با رشدی ۱۱۵ درصدی به یک میلیارد و ۱۹ میلیون دلار رسیده است و این در حالی است که 4 شرکت اصلی واگنسازی کشور تعطیل شده است.
البته این آمار را در حالت ماکروسکوپیک هم میتوان مشاهده کرد؛ طبق آن واردات دولت یازدهم تنها از کشور چین 2 برابر شده است و باز این را میتوان در کنار 20 میلیارد دلار کالایی گذاشت که به صورت قاچاق وارد ایران میشود که اگر همین میزان صرف ایجاد شغل و حمایت از تولید در کشور شود، میتوان شاهد بهبود شرایط اقتصادی و خارج شدن از رکود بود.
این اظهارنظر طیبنیا با کنفرانس خبری اخیر جابریانصاری، سخنگوی وزارت امور خارجه دولت یازدهم، تزلزل دولت را تکمیل کرد. سخنگوی وزارت امور خارجه اذعان کرد برجام ضمانت اجرایی ندارد(!) و این یعنی هر آنچه طی 2 سال از برجام در اذهان ساخته شده سرابی بیش نبوده است.
جامعهشناسان پیشبینی کرده بودند دولت که همه چیز را موکول به برجام کرده، در پسابرجام که دیگر هیچ بهانهای برای رفع مشکلات ندارد، کمکم ناکارآمدیهای خود را به نمایش خواهد گذاشت و این گزارههایی که امروز از سیف، طیبنیا و دیگران بیان میشود همان خود واقعی دولتی است که ایده مدیریتیاش کارآمدی لازم را برای اداره کشور ندارد.
دولت متزلزل روحانی اما هر روز شکافهایش بیشتر هم میشود و روحانی خود نیز به این تعمیق شکافها کمک میکند. ایده دولت برای اداره کشور با خود 3 شکاف «استقلال-توسعه»،
«عدالت-توسعه» و «توده- نخبه» را به همراه داشت که دولت باید برای ادامه کار آنها را مدیریت میکرد اما رفتن با تویوتای چندصد میلیونی ژاپنی وسط کارخانه «مپنا» و در میان کارگران خسته و ناراضی از وضعیت اقتصادی شکاف «عدالت ـ توسعه» و «توده- نخبه» را بیشتر کرد. در جایی خواندم که نوشته بود «تبعیض از تحریم دردناکتر است» و برای مردمی که در تحریم اقتصادی به سر میبرند، قطعا دردناکتر است که بفهمند مدیران دولت که مادام از نداشتن پول و اقدام و عمل برای اقتصاد مقاومتی دم میزنند برای خود حقوق 80 میلیونی رد میکنند و این فاصله هر روز عمیقتر میشود و برای جامعهای که «اعتراض» جزئی از ساخت اجتماعی آن است این واقعیتها جرقههای پرقدرتی برای بروز و ظهور است. مسیر طی شده توسط دولت که باعث شد حتی حضرت آیتاللهالعظمی جوادیآملی لب به شکایت بگشاید و بگوید: «در غیرت باید 3 عنصر جمع شود تا آن را بسازند؛ عنصر اول «غیرزدایی» است به این معنا که اجازه ندهیم بیگانه نفوذ کند و خودمان هم در کار دیگران تجسس نکنیم و کسی که بیگانه را راه میدهد «دیوث سیاسی» است. بیگانه را در حریم خود راه دادن و وارد حریم غیر شدن با غیرت سازگار نیست...» شکاف «استقلال-توسعه» را در بالاترین سطح خود به نمایش گذاشت.
و همه اینها در حالی است که طرف دیگر برجام خوشحال است که هم جلوی پیشرفت هستهای را گرفته و هم اشتباهات محاسباتی دولتمردان باعث شده سال گذشته ذخایر ارزی ایران ۱۵ میلیارد دلار آب رود، واردات 5/18 میلیارد دلار افزایش و صادرات 5/7 میلیارد دلار کاهش یابد.
دولت از امروز تا خرداد 96 روند نزولی خود را شروع میکند و هر روز واقعیتهایش مشخصتر و ناکارآمدیهایش ملموستر میشود و این ظرفیت منفی تا حدی بالا میرود که دولت در دوگانه «روحانی» و «نه به روحانی» قرار میگیرد. جامعه امروز یک مقایسه بین دو جنس دولت صورت میدهد؛ واقعیتی که رسانه از دولت ساخته و واقعیتی که بهصورت ملموس از دولت درک میشود و این مسیری که دولت متزلزل روحانی طی میکند هر روز غلبه واقعیتهای ملموس روحانی را بیشتر میکند، چرا که وقتی امر دایر شد بین «حفظ وضع موجود» و «تغییر وضع موجود» یا دستکم «اعتراض به وضع موجود»، جامعه با ویژگیهای دولت یازدهم به اعتراض واکنش مثبتتری نشان میدهد.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با سیدمحمود رضوی و سیدجلال اشکذری، تهیهکننده و کارگردان فیلم «دلبری»
نسل دلدادگان هنوز باقی است
مرتضی اسماعیلدوست: «دلبری»؛ قابی برای تماشای گفتوگوهای تابناکی است که تنها میتوان با ردیابی زبان نگاه آن را درک کرد. فیلمی که چند روزی است وارد چرخه اکران سینماها شده و از این رو گفتوگویی با سیدمحمود رضوی، تهیهکننده باسابقه و سیدجلال اشکذری، کارگردان جوان این فیلم انجام دادم که در ادامه تقدیم میشود.
***
آقای رضوی! کارنامه کاری شما نشان میدهد که بیشتر به کشف و توجه به فیلمسازان جوان تمایل دارید.
رضوی: به نظرم من با توجه به جایگاه تهیهکنندگی که دارم، مناسبتر است تا دنبال فیلمسازان جوان و نیز آن افرادی بروم که به لحاظ فکری با همدیگر نزدیکی داریم. در مقطعی فاصلهای میان نسل تهیهکنندگان سینمای ایران پیش آمد و فکر میکنم من نخستین کسی بودم که با یک تفاوت سنی وارد این حیطه شدم، وقتی تنها 26 سال داشتم و در آن دوران میدیدم که چنین شرایط دشواری برای فعالیت فیلمسازان جوان هم وجود دارد و باید به سختی دنبال سرمایه و اسپانسر برای ساخت فیلم خود باشند. من در تلهفیلمها با فیلمسازان جوان همکاری خوبی داشتم و آثاری بودند که به لحاظ کیفیت در جایگاه بالایی قرار داشتند و در جشنوارههای تلویزیونی جوایز زیادی گرفتند. سپس فیلم «دهلیز» را تهیه کردم که اتفاقی ویژه در سینمای ایران بود که بهروز شعیبی توانست در شرایطی مناسب فیلم اول خود را بسازد و مورد توجه هم قرار گرفت و این مسیر برای فیلمسازان جوان دیگر هم ادامه یافت.
از همینرو نخستین فیلم حمیدرضا قربانی با نام «خانهای در خیابان چهلویکم» را تهیه کردید؟
رضوی: حمیدرضا قربانی را 10 سالی است که میشناسم و سالها برایم تدوین کرده است و به دلیل همین نزدیکیها فیلم اولش را تهیه کردم. به نظرم فیلم «خانهای در خیابان چهلویکم» به لحاظ محتوایی ادامه فیلم «دهلیز» بود و از این نظر جالب است. چون سینمای ایران داشت به سمت نفی قصاص میرفت و فیلم «دهلیز» به دنبال عکس این نگاه بود که قصاص را تایید کرده و در ضمن مساله گذشت را هم پیشنهاد میکرد. فیلم «خانهای در خیابان چهلویکم» هم روایتی ملتهب درباره مساله قصاص دارد و موضوع حفظ خانواده هم در این فیلم مهم است که میتواند در راستای سبک زندگی باشد و البته جنس مخاطبش با فیلمی مانند «دلبری» متفاوت است.
هنگامی که فیلمنامه «دلبری» به دستتان رسید با توجه به فرم متفاوت بیانش، واهمهای برای ساخت آن نداشتید؟
رضوی: روز اول که فیلمنامه «دلبری» را خواندم، آنقدر برایم جذاب بود که هراسی برای ساخت آن نداشتم، چرا که نقاط اوج و فرود داستانی در آن کم نبود و التهابی که در قصه بود و موقعیت ویژه خانواده میثم و دلدادگیهای طوبی باعث شد که خیلی دلگرم ساخت فیلم شوم. از طرفی دنبال شیوههای خاص و عجیبی هم نبودیم و براساس آنچه در فیلمنامه بود خیلی ساده خواستیم حرف دل خانوادهای ایثارگر را نشان دهیم. به نظرم کلیات آنچه را که میخواستیم در فیلم رعایت شده و با تغییرات جزئی نسبت به فیلمنامه اولیه فیلم «دلبری» ساخته شد.
آقای اشکذری! با وجود اینکه از جمله فیلمسازان بیحاشیه سینمای ایران هستید، چرا گسترهای از حواشی مختلف در جشنواره فیلم فجر با شما و فیلم «دلبری» همراه بود!
اشکذری: واقعیتش من خیلی با این سازوکاری که برخیها میگویند و دنبالش هستند، آشنایی ندارم. البته فضای فیلمسازی به طور کلی همراه با حاشیه است و برخی رسانهها هم به دنبال دامن زدن به این حاشیهها هستند!
البته امورات برخی سینماگران هم با حاشیه میگذرد و علاقه به هیاهو دارند!
اشکذری: بله! اما من اصلا دنبال حاشیه نیستم و حالا هم با وجودی که چند روز بیشتر از اکران فیلم «دلبری» نگذشته است، کمکم دارد مخاطب خود را پیدا میکند و به نظرم به دور از حواشی میتواند دیده شود. اتفاقا آنهایی که با فیلم همراه بودند خیلی خوب همذاتپنداری کردند.
رضوی: ما آمدهایم در سینما کار کنیم و برخلاف برخی به دنبال حاشیهسازی نیستیم. فیلم «دلبری» با وجود اینکه در جشنواره فجر اتفاقات خوبی برایش رخ نداد اما باز در این شرایط سخت اکران، وضعیت اکران آن بد نیست. شما میدانید که مثلا فیلم «مرگ ماهی» با آن همه بازیگران مطرحی که دارد از بهمنماه سال 1393 منتظر اکران بود! و این وضعیت دشوار برای همه فیلمها وجود دارد.
آقای رضوی! چه موضوعی در فیلم «دلبری»، ارزش ساخت آن را برایتان بیشتر کرد؟
رضوی: زمانی که فیلمنامه «دلبری» را خواندم به یاد فیلم «هیوا»ی مرحوم ملاقلیپور و پخش این فیلم در شبکه دوم آن سالها افتادم که در آن بخشی از گفتوگوی همسر شهید باکری پخش شد. در واقع آن ارتباط خاص همسر شهید باکری که سالها همراه و عاشق همسر شهیدش بود برایم جالب آمد و فیلم «دلبری» هم سعی بر ارائه این جنس خاص از دلدادگی دارد.
آقای اشکذری! ایده فیلم «دلبری» از کجا به ذهنتان خطور کرد؟
اشکذری: این سوژه از روی دغدغه من پیدا شد. در واقع چند سال پیش از شهید سیدابراهیم اصغرزاده یک مستند دیده بودم با نام «نفسهای ماندگار» که براساس آن فیلم کوتاه «نفسهای سرخ» را ساختم.
فرم و فضای فیلم «نفسهای ماندگار» شبیه «دلبری» بود؟
اشکذری: نه مانند این کار بلکه نزدیک به حال و هوای آن بود. درباره جانبازی بود که توان گفتوگو نداشت همچنین درباره یک پدر و دختر بود اما چهره مرد نشان داده میشد. در آن فیلم چند نما از زاویه دید جانباز از طریق ماسک دیده میشد. نمای «POV» آن فیلم برایم جالب بود و در ذهن من ماند و فکر کردم این شکل بیان در «دلبری» جواب میدهد.
فیلم فرانسوی «اتاقک غواصی و پروانه» را تماشا کردهاید؟
اشکذری: خیر، فضای فیلم و داستانش درباره چه بود؟
از کتاب خاطرات ژان دومینیک بوبی اقتباس شده که مردی دچار فلج جسمی بود و تنها از طریق پلک زدن با دیگران ارتباط داشت. فیلم «دریای درون» ساخته فیلمساز شیلیایی، آلخاندرو آمنابار را هم ندیدهاید؟
اشکذری: خیر، تا به حال ندیدهام و شاید اگر میدیدم ذهنم را بازتر میکرد. پیگیر نبودهام و شاید اگر فرصتی شد، آن را ببینم.
پس مانند برخی از سینماگران زیاد اهل فیلم دیدن نیستید؟!
اشکذری: چرا، اما چندان زیاد نیست. به هر حال چون کارم فیلمسازی است باید فیلم ببینم.
علاقه به تجربهگرایی چقدر شما را مشتاق این نوع فیلمسازی در فضایی محدود و تکلوکیشنی با میزانسن و دکوپاژی متفاوت کرده بود؟
اشکذری: به هر حال برای هر فیلمسازی تجربه کردن در سینما خیلی مهم است اما نمیتوانم بگویم همانند برخیها که تنها به دنبال فرم و تجربه در سینما هستند، فیلم «دلبری» را ساختم و اصلا این مساله دغدغه من نبود و نمیخواهم به سمت سینمای خاص هنری بروم. در «دلبری» هم میخواهم تنها قصه تعریف کنم و هر داستانی هم فرم خاص خود را میطلبد و برای این فیلم هم چنین فرمی جواب میداد.
شخصیت اصلی فیلمتان را طوبی انتخاب کردید یا میثم؟
اشکذری: حس درونیام این بود که بیشتر با همسر جانباز یعنی طوبی باشم و رابطه عاشقانه میان طوبی و میثم را نشان دهم. از این نظر هر دو در این فیلم نقش تاثیرگذاری دارند. البته هویت طوبی بر مبنای شخصیت میثم شکل میگیرد و حس و حال و غم و شادیهایش همه بر مبنای میثم نشان داده میشود. در واقع منطق روایی فیلم از طریق باورپذیری میثم شکل گرفته و بیننده هم آن را میپذیرد. اگر ما میثم را نشان میدادیم خیلی فضای قصه فرق میکرد. این را هم بگویم که نسبت به جشنواره در حدود 6 دقیقه از فیلم در تدوین کوتاه شد.
پس از شهادت میثم هم به دنبال نمایش جنس خاصی از ارتباطات عاشقانه رفتید.
اشکذری: میثم و طوبی آن ابزارهای معمول ارتباطی میان همسران دیگر را که از طریق زبان گفتوگو ایجاد میشود، ندارند و پلک زدن میثم برای طوبی تنها راه ارتباطی بوده و برایش مهم است و ما به آن تاکید داشتیم. از این نظر شاید برخی به این فکر کنند که چرا رمزگشایی 4 بار پلک زدن میثم در فیلم «دلبری» آنقدر مهم است؟ دلیلش این است که تنها مسیر دریافت درونیات میثم برای طوبی از طریق همین پلک زدنهاست. در واقع وقتی 4 بار پلک زدن را نشان میدهیم، لحظهای است که دیگر میثم میداند که میخواهد شهید شود و اعلام میکند که از همه تعلقات دنیوی دور شده است. وفاداری طوبی به زندگی و خانوادهاش در این شرایط بسیار خاص برایم خیلی مهم بود. در شرایطی که چیزی برای بیان عشق وجود ندارد و تنها خط ارتباطیاش از طریق نگاه است.
همانند شعر «سایه» که نوشت: «گوش کن با لب خاموش سخن میگویم/ پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست»
اشکذری: ما چنین خانوادههای عاشقی را میان جانبازان زیاد داریم و من به چنین مواردی برخوردهام. در یزد خودمان شخصی به نام دایی قاسم زندگی میکند که داستانی مشابه میثم دارد. متاسفانه چند سالی است در فضای سینمای ما شکلی از خیانت رواج پیدا کرده که فیلم «دلبری» در تضاد با تم خیانت است و میخواهد نهایت وفا و عشق همسری ایثارگر را نشان دهد.
شما با انتخاب زوایای مختلف دوربین و تقطیع بیشتر نماها سعی کردهاید ریتم و انقباض درونی فیلم را متعادل کنید. به نظرتان مخاطب باید چگونه با فیلم «دلبری» مواجه شود؟
اشکذری: به هر حال برای فیلمهایی با این محدودیت فضا و لوکیشن و بازیگر، تا حدی ریتم فیلم کند میشود اما با توجه به اینکه اتفاقات در درون یک آدم شکل میگیرد، تمپوی درونی فیلم بالا میرود و بینندهای که با شخصیت طوبی همراهی کند، در پایان همذاتپنداری خوبی با کاراکتر طوبی خواهد کرد. به نظرم اگر تماشاگر کمی حوصله کند و بتواند با 20 دقیقه ابتدایی فیلم «دلبری» همراه شود، تحت تاثیر فیلم قرار خواهد گرفت.
انتخاب لوکیشن و معماری خانه هم نقش مهمی در بیان سینمایی اثر دارد. در اینباره چه تمهیداتی به خرج دادید؟
اشکذری: ما کل خانه را از نو بازسازی کردیم و نوع چیدمان و آکسسوار طراحی شده است. من به دوستان گفتم که فضای خانه به 2 قسمت تقسیم شود که بخشی از آن مانند بیمارستانی است که از میثم قطع نخاع پرستاری میشود و قسمت دیگر خانه همانند سردخانهای است که فردی بیحرکت در آن جای گرفته است. در همین خانه و با این شرایط یک زندگی عاشقانهای وجود دارد که پر از نشاط و معنا و دلبری است، به نحوی که حتی وقتی میثم در اواسط فیلم به شهادت میرسد، همچنان حضورش در خانه احساس میشود.
آقای رضوی! شما آثار متعدد و قابل توجهی را در سینما و تلویزیون تهیه کردهاید. حرف اصلی این آثار و در واقع شما چیست؟
رضوی: ترویج سبکی از زندگی اسلامی و ایرانی که شاید کمی از آن غفلت شده است. الان در سینمای ایران از این بابت یک خلأ وجود دارد که همه تنها به دنبال ایجاد سرگرمی هستند، البته تا حدودی سرگرمی برای سینما لازم است، اما ما یادمان نرود که برای چه به سینما ورود یافتهایم! ما به دنبال این هستیم که از طریق صنعت سینما حرف خود را بزنیم. از این رو سبک زندگی و زیست مومنانه مهمترین مسالهای است که به دنبالش هستم و به نظرم فیلمساز یا تهیهکننده اگر صادقانه با مخاطب برخورد کند، نباید اثرش با خودش فاصله داشته باشد و من هم در تهیه آثار به سمتی میروم که خیلی با خودم فاصله نداشته باشد. یعنی همانطوری که دوست دارم بچههایم به سینما بروند و فیلمی را ببینند که از لحاظ اصول اخلاقی و دینی و تربیتی مناسب باشد، به دنبال این هستم که فیلم بدی نسازم که بچههای مردم ببینند! و تنها به دنبال دستیابی به پول تهیهکنندگی نیستم و حرفی که فیلم میزند برایم مهم است.
نوع مواجههتان با مخاطبان سینمایی و تلویزیونی چه تفاوتی با هم دارد؟
رضوی: نگاه و هدفم در سینما و تلویزیون یکی است. البته با توجه به اینکه مخاطب هر کدام کمی متفاوت است قدری هم زبان تصویری هر یک تفاوت پیدا میکند و شکل و اندازهاش در سینما و تلویزیون فرق دارد. در واقع در تلویزیون با توجه به اینکه از همه طبقات اجتماعی مخاطب وجود دارد و عامتر است، باید به شکلی جامعتر برخورد کرد و در سینما مخاطبان محدودتر و از طبقهای خاص هستند که باید برای آنها شیوه متناسبی را در بیان سینمایی به کار برد. در واقع حرفی که در سینما زده میشود به همان شکل قابل بیان در تلویزیون نیست و بالعکس آنچه در تلویزیون گفته میشود را نمیتوان به همان نحو در سینما بیان کرد.
در میان آثار تلویزیونیتان، توجه به موضوعات دینی و معرفتی بویژه در سریال «پردهنشین» بیشتر مورد توجه مخاطبان قرار گرفت.
رضوی: بله! به هر حال در نحوه همکاری با فیلمسازان، بیشتر آن حرفی که میخواهیم بزنیم مهم است و ما را به هم نزدیک میکند. درباره سریال «پردهنشین» با توجه به اینکه من با روحانیان بزرگ شدهام و خانواده مادریام همه روحانی و روحانیزاده هستند، بیشتر ابعاد مختلف رفتاری و خانوادگی آنها را میشناسم و فکر میکنم میتوانم بهتر آنها را نشان دهم و این شخصیتها کمک میکنند در آثارمان بتوانیم به کمک آنها شیوه زیست اسلامی را بهتر نشان دهیم. در واقع ما روحانیان را در سریالهایی مانند «پردهنشین» در جای خود و بهدرستی نشان دادیم.
بخشی از تماشاگران فیلم «دلبری» میتوانند مخاطبان خاموشی باشند که سینمای معمول ما را دنبال نمیکنند. شما برای حضور این افراد در سینما چه برنامههایی را در نظر گرفتید؟
رضوی: بله! این اتفاق برای فیلمی مانند «بادیگارد» هم پیش آمد و ما هم امیدوار به حضور تماشاگرانی هستیم که چندان اهل سینما رفتن نیستند. اما متاسفانه تا الان با وجود اینکه به اکثر نهادهای دولتی مراجعه کردهام، شرایط خاصی برای فیلم «دلبری» پیش نیامده و تنها کمکهایی از سوی شهرداری تهران و قرارگاه خاتمالاوصیا برای این مساله ایجاد شده است.
آقای اشکذری! یکی از موارد قابل توجه فیلم «دلبری»، همزمانی عروسی امیرحسین با زمان شهادت میثم بوده که معنای رسیدن به وصالی نیکو دارد.
اشکذری: مبنای ما این بود که قرار است 2 زندگی جدید در آن شب شروع شود که یکی آغاز زندگی مشترک و مراسم ازدواج امیرحسین است و دیگری زندگی جدیدی است که میثم با شهادتش آغاز میکند و نگاه ما به شهادت از دریچه یک شروع دوباره و همراه با سرور بوده است.
رضوی: امیرحسین ادامهدهنده راه میثم است و اگر میثمها شهید میشوند باز هم امیرحسینها و دلدادگانی وجود دارند و ما نسلهای جوان دیگری داریم که در راه میهن جان خود را هم فدا میکنند و کاراکتر امیرحسین در فیلم «دلبری» نماینده این نسل است.
در واقع مدافعان حرم، شناسنامه جدیدی از شهادت را هویدا کردند.
رضوی: شهدای مدافع حرم مانند میثمها از همه چیز خود گذشتند. متاسفانه برخیها که شناختی ندارند درباره این عزیزان اتهاماتی میزنند که آنها به خاطر مسائل مالی یا کاری به سوریه میروند، در حالی که من چند تا از همین بچههایی را که شهید شدند، میشناسم که هنوز وضع مالی چندان خوبی ندارند. اصلا چه کسی حاضر است حتی به بهانه درآمد مالی همانند یک پاسدار بجنگد؟! اگر آن اعتقاد و ارادت و نگاه خدایی وجود نداشته باشد، چنین دفاعی شکل نمیگیرد. برای خوانندگان روزنامه شما نمونهای میآورم که یکی از رفقایم که مدافع حرم بود، شهید شده است و روزی که میخواست برود، بچه اولش حدود 3 سال و نیم داشت و بچه دومش 2 ماهه بود که برای اینکه پایبند نشود از آنها خداحافظی نکرد! در واقع مدافعان حرم از همه دنیا بریدند و رفتند.
اشکذری: یکسری چیزها را نمیشود بهراحتی درک کرد و برخی باورهای عمیق بهسادگی قابل دریافت نیست.
ارسال به دوستان
رسوایی پسابرجام!
حسین قدیانی: اعتراف وندی شرمن مبنی بر اینکه «حتی در صورت شکست مذاکرات، گزینه نظامی در دستور کار نبود» یک دلیل واضح بیشتر ندارد که آن را هم خود این «روباه نقرهای» در نهایت اختصار توضیح میدهد؛ «استفاده از گزینه نظامی، مشکلات آمریکا را بیشتر میکرد». لذا هر چند از قبل معلوم بود ادعای اوباما درباره روی میز بودن گزینه نظامی، لافی بیش نیست لیکن این «اعتراف تاریخی» بیش از پیش لاف بودن آن ادعا را مشخص کرد. ایضا لاف بودن ادعای دیگری را که نه دشمن، بلکه دشمندوستان علیالدوام در تنور آن میدمند؛ «اگر برجام نبود، حمله آمریکا به ایران حتمی بود»! بندگان کدخدا برای «برجام بیدستاورد» این دروغ بزرگ را نگویند، دیگر چه بگویند؟! واقعیت اما آن است که برجام هرگز مانعی برای حمله فرضی شیطان بزرگ به ما نبوده. نوشتم «فرضی» برای آنکه اساسا قرار بر حملهای نبوده! صدالبته استفاده از گزینه نظامی علیه ایران، خواب هر روزه یانکیهاست اما با خواب و رویا که قرار و مدار حاصل نمیشود! آمریکا اگر توانش را میداشت و اگر مقرون به صرفه میدید، یک ثانیه در حمله نظامی به ایران تردید نمیکرد. اینکه شرمن میگوید، یک ترجمه دیگرش هم میشود این؛ «اگر استفاده از گزینه نظامی، کاهنده مشکلات آمریکا بود و نفعی در پی میداشت، حتما به ایران حمله میکردیم»! این همه نشان میدهد برجام اگرچه در افزایش طول عمر، قد، قطر بازو، میزان بینایی و کاهش خطر ابتلای ایرانیان به آرتروز ناحیه گردن، ایضا بهتر شدن سیستم ABS پراید بسیار مؤثر است(!) لیکن هرگز نمیتواند اندک منتی بر سر امنیت این مرز و بوم بگذارد. به این مهم، هم میتوان از زاویه یک عقل سلیم پی برد، هم از دریچه اعتراف وندی شرمنی که طرف مذاکره آقایان بوده و ابواب جمعی همان پرزیدنت مبادی ادب و هوش! براستی چیست برجام؟! هیچ الا آنکه قرون ماضی، شیخ اجل در نهایت زیبایی شرحش داد؛ «دشمن چو از همه حیلتی فروماند، سلسله دوستی بجنباند. پس آنگاه به دوستی کارها کند که هیچ دشمن نتواند». برجام یعنی همین! و دقیقا یعنی همین! حقا که باید دید یانکیها در ورای جنگ فرضی با ایران دنبال چه امتیازاتی بودند که مثلا از ما بگیرند؟! آیا جز این است که برجام، همه آن امتیازات را به دشمن ارزانی داشته، آنهم بدون آنکه خصم قدارهبند را به زحمت استفاده از گزینه نظامی بیندازد؟! قطع به یقین و با توجه به مشکلات روزافزون کاخ سفید که خیلی نمیتوانست دنبال حمله نظامی حداکثری به ایران- نیز اهداف حداکثری از این حمله- باشد، استفاده از گزینه نظامی، تنها میتوانست مثلا منجر به ویرانی فلان تأسیسات هستهای ما بشود با این هدف که فلان بخش هستهای تعطیل و بهمان بخش هستهای تعلیق شود و در عین حال، تحریمها هم کماکان ادامه داشته باشد! آیا برجام، همین را به دشمن ارزانی نداشته؟! که دولت محترم برود با دست خودش در صنعت هستهای را گل بگیرد، سیمان بگیرد؛ در عوض، تحریمها هم به قوت خود باقی مانده باشد هیچ، هر چند روز در میان، شاهد تحریمی جدید باشیم، به بهانهای جدید! این هم هیچ! حضرت کدخدا، همان کدخدایی که مدعی بودند باید به جای اروپاییها برویم با خود آمریکا مذاکره کنیم تا هم تحریم برداشته شود، هم بسیاری مشکلات حل شود، چنان وقیح و پررو شده که یک روز علیه DNA خون ایرانیها حرف خارج از قاعده میزند، یک روز علیه خلیجفارس و حضور جگرگوشههای وطن در خلیج خودمان و سرزمین خودمان، یک روز علیه توان موشکیمان و هر روز علیه امری و نکتهای، گو اینکه برجام، این توهم را و شاید این تصور را در ذهن دشمن پدید آورده که با دولت زمان قاجار طرف است! لیکن این هم هیچ! چه کنیم با این یکی که برمیدارد و در روشنترین روز ممکن،
2 میلیارد دلار از اموال ایران و ایرانیان را مصادره میکند، آنهم در دوره برجام و پسابرجام! در دورهای که قرار بود دشمن، خیر سرش برخورد محترمانهای با ما داشته باشد! و چقدر هم محترمانه! آنقدر که حتی صدای آقایان روحانی و ظریف را هم بلند کند لااقل درباره همین مصادره! که یکیشان از این کار یانکیها با عنوان «راهزنی بینالمللی» یاد کند و آن دیگری «دزدی خیابانی»! دوره برجام و دزدی خیابانی؟! دوره پسابرجام و راهزنی بینالمللی؟! یعنی فقط یک لاف گزاف بود آن همه ادعا که اگر ما با خود آمریکاییها وارد مذاکره شویم، ال میشود و بل میشود؟! این هم اخبار دوره آن مذاکره! و اخبار دوره آن پسامذاکره! برجام! و پسابرجام! و آنوقت شگفتا از آقای رفسنجانی که اخیرا مدعی شدند؛ «اگر دولت دستاوردهای برجام را بگوید، منتقدان پیش خانوادههای خود شرمنده میشوند»! من البته کاری با ایشان ندارم، چرا که مدتهاست بنای خود را بر فرار از منطق گذاشته! سوالم از شما مخاطبان آشناست! دستاورد برجام مبنی بر همین «راهزنی بینالمللی» یا «دزدی خیابانی» چه واکنشی را باید در حضرات برانگیزد؟! این وسط، یک جو اگر غیرت و عرق ملی در کار بود، حکم به چه واکنشی میداد؟! فقط و فقط شکایت به فلان دادگاه که در اغلب موارد، معلوم شده ریزهخوار و جیرهخوار همین یانکیهاست یا اقدامی در مقام عمل؟! و لااقل در حداقل تناسب با آنچه خود آقایان از آن با عنوان «دزدی خیابانی و راهزنی بینالمللی» یاد کردهاند؟! اقدامی عاجل و قاطع که متوقف کند دستبرد دشمن را. آن واکنش میتواند به از سرگیری فعالیت فلان سایت هستهای باشد یا حتی کلید زدن ساخت یک نیروگاه جدید یا چه میدانم! خیلی واکنشهای دیگر. باورم هست دشمن را اگر عنداللزوم تنبیه نکنی، سیلی دیگری از او خواهی خورد! مصادره صورت گرفته، آنهم در دوره برجام و پسابرجام، آنهم با آنهمه وعده و وعید، فراتر از آنکه «نقض برجام» باشد، «رسوایی برجام» است! رسوایی برای آمریکا و البته رسوایی برای بعضیها در داخل، اگر که در فقدان یک جو غیرت، فقط بسنده کنند به مشتی حرف!
***
راستش عجیب ذهنم درگیر این رزمندگان مدافع حرم است! این دوستان، این شهدا، این جگرگوشهها، واقعیت آن است که هم مایه امنیت ما هستند، هم مایه افتخار و آبروی ما! گاهی نگاه میکنم به سن و سال این شهدای مدافع حرم، از زنده بودن خودم خجالت میکشم! چه بود واقعا سهم ایشان از زندگی؟! جز مشتی طعنه و کنایه؟! هیهات! این دردانههای نازنین، از بسیجی بودن فقط ریش گذاشتنش را بلد نبودند! این را هم بلد بودند که چگونه پستترین اشقیای تمام تاریخ را در همان بیرون مرزها نگه دارند، بلکه خاک مقدس وطن، آلوده به وجود حرامیان نشود! این را هم بلد بودند که چگونه با دختری خردسال و شیرینزبان وداع کنند، وقتی پای جهاد با دشمن یعنی هدفی والاتر در میان است! این را هم بلد بودند که تهمتباران شوند اما هیچ نگویند و نه با زبان، بلکه با خون سرخ و مطهر خود، از خویشتن دفاع کنند! اینک سالها بعد از جنگ، دنیا دید و فهمید که نسل بسیجی هرگز منقرض نشده است! و راه و رسم شهادت هرگز کورشدنی نیست! سابقه جنگ بسیجیان نسل من، هرگز محدود به خاکی شدن چفیه در سرزمین راهیان نور نمیشود! دوره زخم زبان گذشت بچهها! برای شما دیگر این دوره تمام شد! و ثبت شد بر جریده تاریخ این مملکت، شهادت شما عزیزان در جبهه خانطومان! جنگ در جایی که وطن نیست، برای آنکه جنگ در جایی که وطن هست، رخ ندهد! ملیگراها باید ملیگرایی را در مکتب همین شهدا بیاموزند! تا در این مملکت، بسیجی هست، باید هم دشمن اعتراف کند به عجز خود! گذشت دورهای که مثل این روزها، مثل این روزهای سرشار از عطر «الی بیتالمقدس» بسیجی مشغول جنگ در جادههای منتهی به خرمشهر باشد! اگر بسیجی در مسجد جامع خرمشهر نماز خواند، در قدس شریف هم میخواند! بابت تربیت چنین بسیجیانی، درود خداوند بر تو ای فرمانده کل قوا! الحق که امام عاشوراییانی...
ارسال به دوستان
سیدمصطفی بدرالدین فرمانده شاخه نظامی مقاومت اسلامی لبنان بر اثر انفجاری در حومه دمشق به شهادت رسید
ترور ذوالفقارحزبالله
گروه بینالملل: بامداد جمعه، سیدمصطفی بدرالدین، از فرماندهان حزبالله به همراه گروهی از همراهانش به شهادت رسید. شبکه تلویزیونی المیادین در خبر فوری خود ابتدا اعلام کرد بدرالدین در حمله موشکی بامداد جمعه جنگندههای رژیم صهیونیستی به مقرش در نزدیکی فرودگاه نظامی دمشق، به همراه گروهی از همراهانش به شهادت رسید. حزبالله لبنان اما دقایقی بعد با صدور بیانیهای خبر شهادت فرمانده کل شاخه نظامی خود و جانشین شهید عماد مغنیه در سوریه را در پی «وقوع انفجاری» در مقر این حزب در فرودگاه نظامی دمشق اعلام کرد و این ضایعه را تسلیت گفت. حزبالله در بیانیهای اعلام کرده است بدرالدین چند ماه قبل گفته بود: از سوریه باز نخواهم گشت مگر آنکه شهید شده باشم یا پرچم پیروزی را در دست داشته باشم. حزبالله اعلام کرد: او فرمانده جهادی بزرگ مصطفی بدرالدین (ذوالفقار) بود. او امروز شهید بازگشت و پرچم پیروزی را به تن دارد که با جهادش در رویارویی با گروههای تکفیری برای این پیروزی جنگید، همان گروههای تکفیری که نوک پیکان در طرح آمریکایی- صهیونیستی در منطقه هستند. پس از زندگیای که مملو از جهاد، اسارت، جراحت و دستاوردهای بزرگ و چشمگیر بود، ذوالفقار زندگی خود را با شهادت به پایان رساند و به کاروان فرماندهان شهید پیوست که از جمله آنها رفیق راه و جهاد او، شهید عماد مغنیه است. حزبالله تاکید کرد: مقاومت با فرماندهانش در حالی که زنده باشند، بزرگ میشود و در حالی که فرماندهانش به شهادت برسند، اعتلا مییابد. حزبالله همچنین اعلام کرد: اطلاعات به دست آمده از تحقیقات اولیه نشان میدهد انفجار شدیدی یکی از مراکز ما را در نزدیکی فرودگاه بینالمللی دمشق هدف قرار داد که به شهادت این فرمانده حزبالله و زخمی شدن 2 تن دیگر انجامید. حزبالله اعلام کرد تحقیقاتی را برای شناسایی ماهیت این انفجار و دلایل آن و اینکه آیا این انفجار ناشی از بمباران هوایی یا حملات موشکی یا توپخانهای بوده است، انجام خواهد داد و بزودی نتایج بیشتری از تحقیقات را ارائه خواهد داد. طبق این گزارش، پیکر شهید مجاهد حاج مصطفی بدرالدین عصر دیروز، از مقابل تالار حضرت زینب(س) در منطقه غبیری در جنوب پایتخت لبنان با حضور اقشار مختلف مردم و علما تشییع شد.
واکنش صهیونیستها به شهادت سیدبدرالدین
درحالی که گزارشات ضد و نقیض حول دست داشتن رژیم صهیونیستی در شهادت مصطفی بدرالدین، فرمانده حزبالله در سوریه منتشر شده، یک مقام اسرائیلی از اظهارنظر در این باره خودداری کرد. زئیو الکین، وزیر امور مهاجران رژیم صهیونیستی از پاسخ به سوال شبکه رادیویی اسرائیل درباره دست داشتن این رژیم در ترور بدرالدین امتناع کرد. یاکوف آمیدرور، مشاور سابق امنیت داخلی نخست وزیر رژیم صهیونیستی گفته است کشته شدن او خبر خوبی برای اسرائیل بوده اما از صحبت درباره مسؤول بودن اسرائیل در این باره خودداری کرد. روزنامه صهیونیستی هاآرتص با بیان اینکه گزارشات اولیه حکایت از این داشت که رژیم صهیونیستی یک عملیات مخفی برای ترور وی انجام داده، نوشته است اما نشانههای جدید حاکی از آن است که اسرائیل مسؤول این کار نبوده است. روزنامه معاریو نیز در واکنش به ترور شهید مصطفی بدرالدین به تجربه ترور و شهادت حاجعماد مغنیه، فرمانده بزرگ مقاومت اشاره و تاکید کرد این ترور هم تاثیری بر عملکرد حزبالله نخواهد داشت.
سیدبدرالدین که بود؟
شهید سیدمصطفی بدرالدین، برادر همسر و جانشین سردار شهید حاج عماد مغنیه، فرمانده سابق شاخه نظامی حزبالله بود. نام او همواره بهعنوان یکی از مبارزان علیه رژیم صهیونیستی معروف بود. وی از سال 1982 هنگامیکه از زندان کویت آزاد شد و فعالیت جهادی و مبارزاتی خود را در دوایر حساس امنیتی و نظامی مقاومت آغاز کرد، همواره از سوی سازمانهای جاسوسی رژیم صهیونیستی، آمریکا و انگلیس تحت تعقیب قرار داشته و بارها از عملیات ترور جان سالم به در برده بود. سازمانهای جاسوسی رژیم صهیونیستی، آمریکا و انگلیس بر این باور بودند که شهید بدرالدین در پس بزرگترین عملیات مقاومت در شناسایی و انهدام شبکههای جاسوسی آنها در لبنان و سوریه و بازداشت عوامل آنها در این شبکهها قرار داشته است. شهید بدرالدین به سبب زندگی سراسر مبارزه و جهادش علیه صهیونیستها الگوی مبارزاتی بسیاری از جوانان لبنانیها بوده و به همین مناسبت نیز دشمنان او در رسانههای وابسته به صهیونیسم بینالملل برای انحراف افکار عمومی هیچگاه از اتهامزنی به او دست برنداشتند تا شاید از این طریق شخصیت او را نزد هوادارانش تخریب و از الگوگیری زندگی مبارزاتی وی جلوگیری کنند. پس از آن وی به دست داشتن در ترور رفیق حریری، نخستوزیر اسبق لبنان متهم و تلاش شد با معرفی کردن وی بهعنوان تروریست، امکان پیگرد او را در هر نقطه از جهان فراهم کنند. پس از ترور شهید عماد مغنیه، مسؤولیت هدایت و راهبری شاخه نظامی حزبالله را برعهده گرفت. با آغاز بحران سوریه و ورود آن به مرحله نظامی، شهید بدرالدین حضور در این عرصه و مبارزه با گروههای تکفیری را وظیفه خود شمرد. وی سال گذشته در دیداری خصوصی به یکی از فعالان رسانهای لبنان گفته بود: «وظیفه من مبارزه با توطئههای این کشورهاست و مبارزه در لبنان یا سوریه یا هر جای دیگر را جز با در دست گرفتن پرچم پیروزی و با رسیدن به شهادت رها نخواهم کرد».
ارسال به دوستان
اخلاق پادشاهی هم از قبلیها به جامانده؟!
چند روزی میشود که از آن ماجرا میگذرد. از روزی که «رئیسجمهور» با شاسیبلند سیاه ژاپنی، در مپنا فقط از کنار کارگران گذشت و عکس گرفت و رسانهها دیدند. نام این «سلک» و «منش» را چه میشود گذاشت، نمیدانم اما همین قدر میدانم که خیلیها حتی کسانی که او را پیشتر پسندیده بودند، گفتند: «اشتباه کردهایم». من این را فراوان میشنوم این روزها. شاید میگویند ما فکر میکردیم او میتواند رئیسجمهور خوبی باشد. اما چرا این روزها با اینکه به حساب خود برجامیها و علیالقاعده به تصور خود ایشان «فتحالفتوح آفتاب تابان» که باید مردم را به صحنه بیاورد، اینقدر لامروت است. البته به ادبیاتی میشود گفت سوزان بودن این آفتاب تابان است که نمیگذارد مردم در صحنه باشند. آنقدر سوزان که در پسابرجام نه تنها عایدی «تقریبا هیچ» است، بلکه کدخدای مودب و باهوش، 2میلیارد دلار ملت را هم بالا کشیده و این هم انگار از مکاشفات پسابرجامی است که رئیسجمهور گفتهاند: «هر وقت مقامات کشورهای خارجی به ایران میآیند بخشی از صحبتهای خود را به مذاکرات اختصاص میدهند و من به ابعاد جدیدی توجهم جلب میشود».
و آن ابعاد جدید کدامند که ملت از آن بیبهره و حتی بیخبر است. باید از مسؤولان بخواهیم ابعاد جدید را با ذکر مثال توضیح دهند تا معلوممان شود متولیان برجام از چه سخن میگویند!
این روزها اما استقبال از روحانی کم است. حتی با رقبای توهمی که خود روزنامههای اصلاحطلب صبح به صبح برای روحانی میتراشند، پای جماعت برجامی سست میشود، اینقدر که بنای کابینه از پایه ضعیف بوده. آن از مدیر 80میلیونی که حالا از جیب بیتالمال اخلاقمداری میکند و مستعفی میشود. آن از وزیر واردات که رکورد زده است. آن از وزیری که «مسکن مهر» را مزخرف میداند. آن از دیگری که آمارهای کذایی میدهد بیخبر از جیب مردم و همه اینها یعنی نه 100 روز که 1000روز گذشت و آبی از این جماعت «توافق توافق، تعامل تعامل» گرم نشد.
همه اینها به کنار، روی حرف جای دیگری است. مشکل اقتصادی که حل نشده و مدام قبلیها مقصرند. باشد، فرض کنیم ملت هم باور میکند پس از 3 سال با این همه دبدبه و کبکبه و برجام برجام و ژنرال نفتی و قهرمان دیپلماسی و سردار اقتصادی، دولت مستاصل از حل موضوع معیشت، قصورها را گردن پیشینیان بیندازد، لکن درباره سلوک و منش پادشاهانه حضرات نیز قبلیها مقصرند؟
اینکه رئیسجمهور به تعبیر یکی با «ماشین آخرین مدل ژاپنی سیاه و کمی ترسناک» به دیدار جماعت سختکوش و متعهد کارگری میرود و از خودرو پیاده نمیشود و تصاویر خستگی و خواب کارگرانی که مجبور شده بودند «قبای مدافع برجام» به تن کنند، منتشر میشود و همه متفقالقول انگشت حیرت بر دهان میبرند از این موضع پادشاهانه هم تقصیر پیشینیان است؟
اینکه حالا مکرر از زبان هنرمندان به رئیس دولت اعتدال انتقاد میشود که بر مسیر پادشاهان نباشید، به گردن دولت قبل است؟
اینکه یکی به کنایه مینویسد «مراقب تشکیل سلسله روحانیه باشید» به خاطر گذشته است؟ برجامیان درباره هشدار و تذکر امروز مراجع به رعایت شؤون اسلامی هم با همین منطق استدلال میکنند؟
مردم را که به خیر برجام امید نیست اما شر این سلوک سلطنتمآبانه دامن اهلش را میگیرد. این را از این جهت میگویم که امام عزیز در یک سخنرانی به صراحت گفتند آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم. آن روزی که رئیسجمهور ما خدای نخواسته، از آن خوی کوخنشینی بیرون برود و به کاخنشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا میشود.
ارسال به دوستان
امضای جان کری، انبان شکر دولت
سعید حاجی پور: مرحومه پروین اعتصامی حکایتی را به نظم در دیوان خود نقل میکند با عنوان طوطی و بازرگان که بدین شرح است: بازرگانی در سفری به هند یک طوطی برای خود میخرد که در گذر زمان علاقه بسیار به او پیدا میکند. علاقه مفرط بازرگان به طوطی بهگونهای بود که همنشین روز و شب او بود و شکر غذای همیشگی این طوطی بود. شبی که بازرگان از خستگی پس از بزم شبانه قصد استراحت داشت، طوطی را مأمور میکند بیدار بماند و از اموال و داراییهای بازرگان مراقبت و در صورت لزوم او را بیدار کند. غافل از اینکه دزدی نابکار شبانگاه به خانه بازرگان داخل میشود و هست و نیست بازرگان را با خود میبرد و طوطی هیچ واکنشی نشان نمیدهد. بازرگان صبح برمیخیزد و متوجه دزدی شب گذشته میشود و چند بیت آخر این حکایت شنیدنی است:
«فرشها کو، کیسههای زر کجاست؟/ گفت خامُش کیسه شکر بجاست
گفت دیشب در سرای ما که بود؟/ گفت شخصی آمد اما رفت زود
گفت دستار مرا بر سر نداشت؟/ گفت من دیدم که شکر برنداشت
گفت مهر و بدره از جیبم که برد؟/ گفت کس یک ذره زین شکر نخورد
زآنچه گفتی، نکتهها آموختم/ چشم روشنبین به هر سو دوختم
هرکجا کردم نگاه از پیش و پس/ کاله، این انبان شکر بود و بس
پیش ما، ای خواجه، شکر پربهاست/ تا چه چیز ارزنده، در نزد شماست»
این حکایت، حکایت امروز دولتمردان است. از چه جهت؟ از آن جهت که در فضای پرهیاهوی رسانهای پسابرجام که قرار بود فتحالفتوحی باشد برای نظام و قرار بود چرخهای اقتصاد را بچرخاند و قرار بود با کلید تدبیر، قفل مشکلات اقتصادی را بگشاید و مخلص کلام، دمار از روزگار رکود، تورم، بیکاری، نرخ سود و چه و چه دربیاورد، مثل اینکه از پس اینکار برنیامده است و هماکنون آقایان به تناقضگویی افتادهاند و هرچه فریاد «دزد را بگیرید» سر میدهند، آنها انبان شکر را نشان میدهند. بخشی از این تناقضها را بخوانید. علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی: طرف غربی در عمل به تعهدات خود تأخیر دارد. حسن روحانی، رئیسجمهور: ایشان [صالحی] وزیر اقتصاد و رئیسکل بانک مرکزی نیست، وزیر خارجه هم الان نیست، ایشان مسؤول سازمان انرژی اتمی است.
هانس فیشر، رئیسجمهور اتریش: سوئیفت هنوز برای ایران باز نشده است.
سیدعباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه: خبرنگار صداوسیما نظر خود را درباره سوئیفت به رئیسجمهور اتریش القا کرد.
ولیالله سیف، رئیس کل بانک مرکزی در مصاحبه با تلویزیون بلومبرگ: برجام تاکنون «تقریباً هیچ» دستاورد اقتصادی برای ایران نداشته است. با آنکه قرار است سپردههای ایران در بانکهای خارج از کشور قابل دسترس باشد، بانکهای اروپایی کماکان نگران نقض قوانین آمریکا و مواجه شدن با جریمههای سنگین این کشور هستند.
ولیالله سیف، رئیس کل بانک مرکزی، در شورای روابط خارجی آمریکا: به طور کلی ما توان استفاده از داراییهای مسدودشده خود در خارج از کشور را نداریم و شرکای ایران به تعهدات خود پایبند نبودهاند.
جاش ارنست، سخنگوی کاخ سفید: آمریکا و جامعه بینالملل به اجرای تعهدات خود طبق توافق صورتگرفته با ایران پایبندند.
این اظهارات تنها بخشی از سخنانی است که این روزها پیرامون فرجام فتحالفتوح دولت در رسانهها منتشر میشود؛ اظهاراتی که نشان شکافی عمیق در میان طرفین توافق هستهای بر سر وظایف طرف غربی است. آن روزها که جناب رئیسجمهور وقوع توافق را حتمی قلمداد میکردند، اولین پالس مثبت برای فشار بیشتر را برای طرف غربی ارسال کردند و امروز «جک لو»، وزیر خزانهداری آمریکا در سخنانی صریح، از این موضوع سخن به میان میآورد: «سیستم مالی آمریکا به روی ایران باز نیست و تا زمانی که ایران رفتار خود را در حوزههای غیرهستهای تغییر نداده، تحریمهای غیرهستهای باقی میماند».
این یعنی برجام بدجور به دل آمریکاییها چسبیده است، همانطور که به دل رئیسجمهور محترم تا چندی پیش چسبیده بود و سخن از برجامهای 2 و 3 به زبان میآوردند.
اساساً انبان شکر مورد علاقه دولت انگار صرفا همان توافق بوده و بس! در هر صورت- حتی با نقض توافق از سوی طرف غربی- دولت قائل به شکست برجام نیست و این بدعهدی را گاه در تضاد با روح برجام میداند و صرفاً به گلهگذاریهای دوستانه(!) اکتفا میکند. حال آنکه وظیفه دولت پاسخ صریح و مقتدرانه و واکنش متقابل است. طبق حکایت، دزد آمده است و صنعت هستهای را با خود برده و طوطی شکردوست دولت همچنان نگاهش به چند امضای روی کاغذ است و دلش به ایمیلهای رد و بدل شده با «جان کری» خوش است.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|