سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین روحالله حسینیان دادستان وقت دادسرای ویژه روحانیت درباره منتظری
جریان انحرافی و خطرناک
با توجه به مسالهای که اخیراً در شهرستان قم پیش آمد، مصلحت میبینم جریان آقای منتظری را با توجه به وظیفهای که مسؤولان و نظام و روحانیت و مبلغان در قبال این جریان خطرناک دارند مطرح کنم. ابتدا به عنوان مقدمه لازم است عرض کنم یکی از مسائلی که در اسلام مورد تأکید واقع شده و پیامبر اسلام روی این مساله تاکید کرده است، مساله نصیحت ائمه مسلمین است. درباره این مساله چنانچه به قرآن کریم و روایات ائمه(ع) مراجعه کنیم، خواهیم دید برداشت ما و جامعه اسلامی از مساله نصیحت ائمه مسلمین برداشت غلط و اشتباهی است و شاید علت آن مناسبتهای تاریخی است که در جوامع اسلامی بویژه تشیع شکل پیدا کرده است. وقتی مساله نصیحت ائمه مسلمین را میشنویم، این معنا به ذهن همه میآید که باید مسؤولان و رهبران نظام اسلامی را نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر کرد و عدهای هم با همین تفسیر و برداشت غلط، انتقادات گزندهای را مطرح میکنند. چنانچه به قرآن مراجعه کنیم خواهیم دید آیاتی که متضمن ماده نصیحت است، دارای معنایی غیر از معنای امر به معروف و نهی از منکر است. نصیحه..الله و نصیحه..للرسول؛ نصیحت خدا قطعا به معنای امر به معروف کردن خدا نیست و همینطور نصیحت رسول به معنای امر به معروف و نهی از منکر رسول نیست. من فعلا تصمیم ندارم وارد این بحث علمی شوم و شما اگر به آیات قرآن در این رابطه مراجعه کنید، خواهید دید که مراد از نصیحت در قرآن غیر از معنایی است که در اذهان ما وجود دارد. در این بخش از صحبت روایتی را به عنوان تیمن و تبرک ذکر میکنم و این قسمت از بحثم را خاتمه میدهم. قال رسولالله(ص): «الدین النصیحه. قلنا یا رسولالله لمن؟ قال: لله و لکتابه و لرسوله و للمسلمین؛ پیامبر(ص) فرمود همه دین نصیحت است. سوال کردند نصیحت یعنی چه؟ و نصیحت برای که؟ حضرت فرمود: نصیحت برای خدا و برای کتاب خدا و برای رسول خدا و ائمه مسلمین(ع)» و با مراجعه به کتب لغت معتبر از قبیل اقرب و مصباح هیچکدام نصیحت را امر به معروف و نهی از منکر، معنا نکردهاند، بلکه در این کتب نصیحت به معنای خلوص و صفای عمل تفسیر شده است و در قرآن کریم هم بیشتر به معنای خالصانه و صادقانه عمل کردن در برابر خدا و رسولش و ایمان مخلصانه داشتن به کتاب خدا و نیز به معنای خیرخواه بودن به کار رفته است و اگر هم احیاناً در بعضی جاها گفته شده که به معنای امر به معروف و نهی از منکر است، از باب ذکر مصداق است، از این جهت که آمر به معروف نسبت به رهبر مخلص و صادق است میتواند از این در خلوص و صدق امر به معروف کند یا تذکر دهد، بنابراین یکی از وظایف ما اعتقاد راسخ داشتن و مخلصانه عمل کردن و صادق بودن با رهبری است و باید به مردم تذکر داد که وظیفه ما در قبال رهبری یا رهبران یا ولی مسلمین صادقانه و مخلصانه عمل کردن و ایمان داشتن به آنهاست. متأسفانه این اشتباه تا جایی پیش رفته که معمولاً آقای منتظری هم بر همین مبنای نصیحت ائمه مسلمین همیشه چه در زمان حضرت امام(ره) و چه الان، دستاندازهایی را برای نظام و مسؤولان درست کردهاند و خوب است در اینجا جملهای را که آخرین نظر حضرت امام(ره) در رابطه با آقای منتظری است ذکر کنم. بعد از اینکه حضرت امام(ره) نامه 6/1/68 را خطاب به آقای منتظری نوشتند، مسؤولان نظام از جمله مقام معظم رهبری، ریاست محترم جمهوری، آیتالله مشکینی و عدهای دیگر خدمت امام(ره) رسیدند و اصرار کردند این نامه پخش نشود - لازم به ذکر است نامه را به رادیو و تلویزیون جهت پخش داده بودند - حضرت امام(ره) به حاج احمد آقا دستور دادند نامه را از رادیو و تلویزیون پس بگیرند که ایشان هم پس گرفتند ولی حضرت امام در آن جلسه جملهای را به آقایان فرمودند - من این را از شاهد عادلی که آنجا بود نقل میکنم - شما میتوانید از این افراد- مقاممعظمرهبری، ریاست محترم جمهوری، آیتالله مشکینی، آیتالله امینی و حاجاحمد آقا - سوال کنید. امام(ره) فرمودند: «البته اینکه من نامه را پس بگیرم، نه اینکه پشیمان شدم و نه اینکه اصرار شما مرا وادار کرد که من این نامه را پس بگیرم، فقط ترسیدم که با پخش این نامه، خون مردم به جوش آید و بریزند آقای منتظری را بکشند که آقای منتظری یک شیخ فضلالله نوری برای انقلاب بشود. من از این ترسیدم و آقای منتظری هم خودش فاسد است و هم شاگردی که تربیت کند فاسد تربیت میکند.» این عین جملات مبارک حضرت امام(ره) هست و میتوانید - البته وظیفه هم هست - مراجعه کنید و از این آقایان بخواهید که حالا مقام معظم رهبری مسالهشان جداست و نباید هم ایشان وارد این مسائل شوند ولی نسبت به بقیه آقایانی که در آن جلسه حاضر بودند بنویسید و از آنها بخواهید تا اینکه این مساله در تاریخ گم نشود و خیانتی به تاریخ نشده باشد. در مدتی که گذشته حرف حضرت امام(ره) ثابت شده است. اولاً من معتقدم هرکسی که با حضرت امام(ره) درافتاد، بالاخره یک روزی خداوند نتیجه اعمالش را در رسواییاش متبلور میکند. ما معتقدیم چیزی را که حضرت امام(ره) آغاز و شروع کرده آن را ادامه دهیم. شما بدانید که اگر ما ساکت بنشینیم، منحرفان ساکت نخواهند نشست. کسانی که با حضرت امام(ره) مسالهدار بودند آنچنان بیادبانه با امام برخورد میکردند که من یکمرتبه به یکی از آنها اعتراض کردم که آقا اگر میگویی خمینی، آقا هم بگو. حالا یک مقامی از تو گرفته شده، باید اینجور برخورد کنی! همین آقا الان یکی از سینهچاکان آقای منتظری است. اگر به خاطر داشته باشید آن 30 نفر از نمایندگان سابق مجلس که خدمت آقای منتظری رسیدند و ما هم برخورد کردیم، یکی از همان آقایان اعتراف کرد این کُشتیای بود که ما آغاز کردیم ولی پشتمان به زمین زده شد. ما دقیقاً خبر داریم و عدهای هم اعتراف کردند که کسانی که دل خوشی از وضعیت فعلی نظام و از رهبری نداشتند، جلسه گرفتند که مرجعیت آقای منتظری را مطرح کنند، چرا که به اصطلاح آنها مرجعیت آقای منتظری بادش دم و دستگاه را خواهد برد، این نتیجهای است که آنها گرفتند و شما مشاهده کردید که اینها شروع کردند آقای منتظری را مطرح کردن و در روزنامهها بردند و عکسش را پخش کردند و اطلاعیه دادند و دیدنش رفتند. بنابراین اگر ما ساکت بنشینیم و آنهایی که درد دین و درد انقلاب دارند ساکت بنشینند، قطعا منحرفان ساکت نخواهند نشست. واقعا این آقای منتظری شخصیتی است که ما نمیتوانیم بیتفاوت از کنارش بگذریم، شخصیتی است که جهانبینیاش در چهاردیواری خانهاش محدود است و همه مردم را از دید «سیدهادی» و «سعید» و در زمانی هم که «سیدمهدی» بود، از دید او بررسی میکرد. من تصمیم گرفتم به صورت جدی مسائلی که بین ما و ایشان گذشت مطرح کنم، شما ببینید شخصیت دوگانه و دوگانه برخورد کردن آقای منتظری چه خطری برای انقلاب به دنبال داشت و چرا حضرت امام(ره) چنین کاری کرد. آقای منتظری نسبت به اطرافیان، بیت و هواداران خودش آنچنان دست و دلباز برخورد میکند که نسبت به هیچکس حاضر نیست اینگونه برخورد کند. عدهای از دوستان در جریان دستگیری سیدمهدی خدمت آقای منتظری رسیدند و گفتند سیدمهدی و اطرافیان شما مرحوم «شمسآبادی» را به قتل رساندهاند، «شیخ قنبرعلی» را به قتل رساندهاند، تعداد کثیری را به قتل رساندهاند، با این حال شما چطور از اینها دفاع میکنید؟ آیا هنوز مساله برای شما حل نشده است؟ ایشان گفت: مگر آقای شمسآبادی آدم خوبی بود. من شاهد دارم بر این مطلب؛ آقای معاون وزیر اطلاعات که از طلاب بسیار متدین است، شاهد بودند. بروید از آنها سوال کنید؛ ایشان با همین صراحت این جمله را بیان کردند. البته ما تعجب کردیم که چگونه کسی که ادعای مرجعیت و رهبری آینده نظام را دارد، با این صراحت میگوید مگر آقای شمسآبادی خوب بود؟ کشتند که کشتند! حالا آقای شمسآبادی آدم انقلابی نبود؛ از طرفداران آقای «خویی» هم بود؛ مگر کسی که طرفدار مرحوم آیتالله «خویی» بوده یا درس ایشان را رفته به این راحتی میتوان او را کشت. حالا آقایی که نسبت به دیگران با این سعهصدر برخورد میکند، وقتی 2 نفر از هواداران خودش دستگیر میشوند چه المشنگهای به پا کرده است و میگوید بچههای انقلاب در زندانها هستند. چطور شد خونی مثل شمسآبادی رنگ ندارد اما با دستگیری 4 تا طرفدار تو آسمان و زمین یکی شدهاند. این شخصیت، شخصیت متناقضی هست. شخصیتی دوگانه است. شخصی است که نسبت به اطرافیان خودش با دست و دلبازی و سعه صدر برخورد میکند اما نسبت به دیگران اینگونه نیست. آقای منتظری دائما در سخنرانیهایش مطرح میکند که من مصالح انقلاب و نظام را بر مصالح شخصی خودم ترجیح میدهم ولی حقیقتا ایشان در عمل خلاف این ادعا را ثابت کردهاند؛ شما امروز ببینید وضعیت فعلی انقلاب را، مسؤولیتی که نظام جمهوری اسلامی در قبال جهان اسلام دارد. مساله «سلمان رشدی» که امروز یک دستاویزی برای دشمنان انقلاب علیه نظام شده؛ مساله حقوق بشر که امروز به عنوان یک چماق علیه انقلاب بلند کردهاند... حالا اگر مقام ریاستجمهوری یک مصاحبهای انجام داد در برابر ادعای نقض حقوقبشر در ایران و گفت ما زندانی سیاسی نداریم، ایشان بیاید با صراحت بگوید که: «این آقا در مصاحبهاش میگوید ما زندانی سیاسی نداریم، مگر مردم نمیفهمند؟! نمیفهمند که بچههای انقلاب در زندان هستند.» کدام بچههای انقلاب در زندانها هستند؟ حداقل انسان باید اینقدر عقل داشته باشد که اگر ادعا میکند من مادر انقلاب هستم و دیگران دایه انقلاب، بداند مادر انقلاب در این موقعیت چنین مطالبی را مطرح نمیکند. اینجاست که من عرض میکنم از صحبتهای این آقا پیداست که مصالح شخصیاش را بر مصالح انقلاب ترجیح میدهد. شما اگر در صحبتهای اخیر ایشان دقت کنید، میبینید ایشان درصدد تحلیل خرابیهای سابق خودش است، یک چیزی درست کرده که مواضع امام را زیر سوال ببرد؛ بدین صورت که اگر حضرت امام در برابر ایشان چنین موضعی گرفتند، بگوید موضعگیریهای حضرت امام براساس اطلاعات غلط بوده است و در نتیجه من آدم صالحی بودم! ایشان در همین سخنرانیهای اخیرشان گفتند: یکی از بزرگان که در تهران هست از قول بچههای اطلاعات به من گفت که ما خدمت حضرت امام رفتیم و این را القا کردیم که منافقین بر آقای منتظری نفوذ دارند. الان آن آقایان توبه کردهاند و نمیدانند آقای منتظری آنها را میبخشد یا نه؛ این مبنایی است که انسان بیاید درست کند و بعد بگوید که فلان کس گفته حالا معلوم نیست که چنین کسی باشد یا نباشد. برای چه هست، برای اینکه تصمیمگیریهای امام بر مبنای اطلاعات غلط بوده و اگر من عزل شدم و با من برخورد شد، براساس اطلاعات غلط بوده، بنابراین من سالم هستم و دیگران همه اشتباه میکنند. این است متناقض بودن شخصیت آقای منتظری. آقای منتظری هر وقت صحبت میکند، میگوید: «من همیشه سکوت کردم و این سکوتم هم به خاطر اسلام بوده است». وی در سکوتش هزار و یک حرف غلط و درست علیه انقلاب ردیف میکند و علیه نظام موضعگیری میکند.
آقای منتظری! شما اگر واقعا سکوت کردهاید، مسخره کردن انقلاب و مسخره کردن راهپیمایی 22 بهمن چه معنایی دارد؟ اگر شما سکوت کردهاید، این جمله که مسؤولان نظام را کلهگنده معرفی میکنید و میگویید در قیامت حقم را از آنها خواهم گرفت به چه معناست؟ چه حقی؟! آیا اگر به تعبیر شما همین کلهگندههای نظام مانع پخش نامه 6/1/68 حضرت امام نمیشدند، مردم پوست از سر تو نمیکندند؟ این چه تعبیری است که شما نسبت به مسؤولان نظام کردهاید و از آن طرف همیشه ادعا میکنید من سکوت کردهام؟ شما در هر سخنرانیای که کردید میگویید من سکوت کردم و سکوتم هم برای خدا بوده است ولی از آن طرف بزرگترین نیش را به انقلاب میزنید. این مقدمهای بود که در رابطه با آقای منتظری عرض کردم. چنانچه شما مطلع هستید، اخیرا 6-5 نفر از افرادی که به ادعای ما توطئهگر بودند دستگیر شدند. یک نفر از اینها به نام «دایی» در زمان «مهدی هاشمی» چند مرتبه دستگیر و آزاد شد و یکی هم به نام «حاج داوود کریمی» که ایشان زمانی فرمانده سپاه تهران بود و درگیری با فرماندهی سپاه به وجود آورد و اگر یادتان باشد، حضرت امام توسط شهید «محلاتی» پیامی فرستاده بودند که اینها توبه کنند به واسطه کاری که در زمان جنگ انجام دادند که تصمیم داشتند در سپاه تهران اعتصاب کنند و بعد هم ایشان مرتکب قتلی شدند و از سپاه بیرون رفت و اخیرا هم دستگیر شد. ما پس از آنکه اطلاعیههای فراوانی را در سطح دانشگاهها و مساجد دیدیم، کار روی این گروه را آغاز کردیم و حدودا یک ماه قبل 6-5 نفر از اینها دستگیر شدند که کار این گروه تهیه و توزیع اطلاعیه بود. کار دیگر اینها شایعهسازی بود. حالا شما مساله شایعهسازی را دقت کنید که اینها از کجا شروع کردند. نخستین کاری که اینها انجام دادند و طبق اعتراف خودشان با «سیدهادی» داماد آقای منتظری هم هماهنگی کردند. نخستین کار این بود که نامه 6/1/68 امام را انکار کردند و در این رابطه تمسک کردند به فرمایش حضرت امام مبنی بر اینکه هر چیزی که از من نقل شده باید کتبی باشد و بر این اساس تحلیل کردند چون این نامه پخش نشده است بنابراین چنین نامهای وجود ندارد. غافل از اینکه خود آقای منتظری در پاسخ نامه امام نوشتند عطف به مرقومه 6/1/68 !! حالا انسان اینقدر باید شعور داشته باشد که چیزی را که میخواهد انکار کند، لااقل جوانب امر را هم بررسی کند. در هر صورت این نامه را اینها انکار کردند. در همین رابطه اطلاعیههایی را در سطح وسیعی پخش کردند. بعد از این مرحله، در مرحله دوم نسبت به بیت حضرت امام شایعاتی را مطرح کردند از این قرار که احمدآقا از این کارش پشیمان شده و توبه کرده و کسی را هم منزل آقای منتظری فرستاده و از او معذرتخواهی کرده است. لازم است یادآوری کنم که منشأ این شایعه ظاهرا دفتر آقای منتظری بوده است. از همه اینها خطرناکتر اینکه اینها کارشان را بر این مبنا قرار دادند که حضرت امام(ره) را زیر سوال ببرند تا ایشان(آقای منتظری) تبرئه شوند. در این رابطه جزوهای به نام (اسلامزدایی چرا؟) منتشر کردند و تعریفهایی را که حضرت امام(ره) نسبت به آقای منتظری داشتهاند، ذکر کردند و بعد هم مطرح کردند که عزل آقای منتظری در اواخر عمر حضرت امام(ره) بوده است که در آن زمان، حضرت امام(ره) مریض بوده است و چون مریض بودند، تصمیمات ایشان عاقلانه نبوده است و خود ایشان تصمیمگیرنده نبودهاند و آقای «هاشمیرفسنجانی» و «احمدآقا» در تلاش برای گرفتن قدرت، حضرت امام(ره) را به چنین کاری وادار کردند. خدا میداند حضرت امام(ره) چقدر حساس بودند نسبت به اینکه به او بگویند دیگری به او القا میکند؛ من هیچوقت نشنیدم حضرت امام(ره) نسبت به مسالهای حساسیت نشان دهد و بگوید من راضی نیستم و نمیگذارم، ولی اگر کسی میگفت فلان مطلب را به امام (ره) القا کردند، ایشان میفرمودند: «من راضی نیستم و این را نمیبخشم». در یک جریانی که در صداوسیما پیش آمده، چند نفر گفتند این مساله را به امام(ره) القا کردند، بعد امام پیام دادند و فرمودند «بگویید که من نمیبخشم و نمیگذرم». اینها آمدند همین مساله را به امام نسبت دادند که حضرت امام در آن موقع حال خوشی نداشتند و در نتیجه تصمیمات درست و براساس اندیشه امام نبوده است. بعد از اینکه دستگیر شدند، در منزل یکی از این آقایان تعدادی قبضه اسلحه کشف شده، من نمیگویم که اینها طرح براندازی داشتند و نمیگویم اینها قصد ترور داشتند، چون چیزی هم ثابت نشده ولی مشکوک است و باید بررسی کنیم. در منزل یکی از همین آقایان، 5 قبضه اسلحه خودکار بود که کار این اسلحهها به این صورت است که در آن گلوله جاسازی میکنند و با فشار دادن یک دکمه، انسانی را از بین میبرند، بدون اینکه کسی متوجه باشد، گلولههای زهرآگین. من نمیگویم اینها برای ترور کسی بوده اما به هرحال چیز مشکوکی است که این سلاحها در خانه اینها به چه منظوری بوده است. اینها اعتراف کردند که ما با آقای منتظری ارتباط داشتیم و خیلی از مسائلمان را با ایشان مشاوره میکردیم و همینطور با سیدهادی هم تماس داشتیم و اطلاعیهای که مینوشتیم، میرفتیم پیش ایشان و ایشان هم تایید میکرد و پس از تایید، آن را تکثیر میکردیم. بنابراین اینها نسبت به ارتباط با آقای منتظری و بیت ایشان اعتراف کردند. این اطلاعیهها که هم علیه حضرت امام(ره) و هم علیه مقام معظم رهبری است و در آن آقای منتظری تبرئه شده، هم در تهران و هم در بیت آقای منتظری تهیه و توزیع میشده است. 2 نفر از همین آقایان که هنوز دستگیر نشده بودند خدمت آقای منتظری رفتند و آقای منتظری هم به آن 2 نفر میگوید من عکسالعمل نشان نخواهم داد و شما هم به کارتان ادامه دهید. به هر حال ما از عکسالعمل آقای منتظری مطلع و منتظر عکسالعمل بودیم. تا اینکه ایشان در تاریخ 21 بهمن عکسالعمل نشان داده و آن سخنرانی بسیار نازیبا را انجام دادند. حالا شما ببینید کسی که ادعای مادری انقلاب میکند و داعیه زائل شدن حقش را دارد، نسبت به انقلاب چگونه برخورد میکند. بهعنوان نمونه من به بعضی از صحبتهای ایشان اشاره میکنم؛ «فردا روز 22 بهمن است. مردم به اصل انقلاب پشت نکردهاند، بدون رودربایستی باید بگویم مردم انقلاب و امنیت انقلاب را میخواهند و اشخاص این را به حساب خودشان نگذارند که مردم از آنها طرفداری و پشتیبانی میکنند، حساب اشخاص جداست، من به خود امام هم گفتم - احمد هم آنجا بود - که آقا سازمان «سیا» به «کاگب» نفوذ کرد و «کاگب» شوروی هم در سازمان «سیا» نفوذ کرد، آیا شما احتمال نمیدهید که در ارگانهای ما هم نفوذ داشته باشند که حتما دارند، آن آقا (اشاره به ریاست محترم جمهوری) در مصاحبهاش میگوید: «ما اصلا زندانی سیاسی نداریم.» البته خب! این حرف مصرف خارجی دارد و میخواهد به آنها بگوید ولی مگر مردم ما نمیدانند بچههایشان الان در زندانها هستند؟!» به هرحال ایشان بسیار سخنرانی زشتی انجام میدهند و سخنرانی ایشان باعث عکسالعمل طلبهها در درس ایشان میشود، عدهای بلند میشوند و شعار میدهند و به آقای منتظری میگویند مگر بنا نبود شما در سیاست دخالت نکنید، پس چرا این صحبتها را میکنید و در روز جمعه هم عدهای پس از نماز جمعه در قم تظاهرات میکنند و تابلوی دفتر ایشان را پایین میکشند و بعد بچههای سپاه آمدند و جمعیت متفرق شدند، شورای تامین هم تصمیم گرفت موانعی که حضرت امام(ره) در زمان حیاتشان امر کردند، برداشته شود که بیت آقای منتظری مثل بقیه بیوت عادی باشد... تا فرماندهان ردهبالای سپاه به قم میروند در جلسه مجددا شرکت میکنند و بهدلیل اینکه به هرحال این کار موجب احیای مجدد آقای منتظری هست، مخالفت میکنند و این کار صورت نمیگیرد. روز شنبه هم وقتی درس شروع شد، یکی از طلبهها بلند شده و سخنرانی کرد و تقریبا تمام مطالب آقای منتظری را جواب داد و انتقاد کرد، آن طلبه کسی بود که 6 سال در درس آقای منتظری شرکت میکرد. وقتی آقای منتظری اوضاع را متشنج میبیند، اعلام میکند درس تعطیل است. بعد هم یکی از طلبههای نجفآباد با چاقو به طلبههایی که علیه آقای منتظری شعار میدادند حمله کرد و یکی از طلبهها هم چاقو میخورد، البته شناسایی شده و دستگیر هم شده است و الان هم در زندان است و تا حدودی هم اعتراف کرد. پس از این مراحل با من تماس گرفتند و جلسه دادسرای ویژه و وزارت اطلاعات تشکیل شد و در نهایت تصمیم گرفته شد نمایندهای از تهران جهت بررسی مساله به قم برود و هرچه تشخیص داد انجام بشود که قرعه بهنام من افتاد و ما در قم با نیروهای انتظامی، سپاه، شهرداری و اطلاعات جلسهای را تشکیل دادیم و سرانجام تصمیم گرفتیم کار ناتمام حضرت امام(ره) را تمام کنیم، حضرت امام دیوارها را برداشتند و ما هم در و پنجرهها و نردههایی که کوچهها را بسته بود. به هر حال عملیات از ساعت 10 شب شروع شد و ساعت 3 خاتمه پیدا کرد بدون اینکه کوچکترین اتفاقی رخ دهد. حفاظت عملیات هم بهعهده نیروی انتظامی بود و یک نفر سپاهی هم در عملیات شرکت نداشت. این مطلب را از این جهت عرض میکنم که اینها شایعه کردند هزار نفر از نیروهای سپاه در آن شرکت داشتند. در هر صورت بازرسی صورت گرفت. 5 خانه که متعلق به بیت آقای منتظری بود و کارهای دفتری انجام میدادند چندین وانت بار از همین اطلاعیهها در این خانهها کشف شد و به صراحت میگویم لانه فاسد در همین خانههای اطراف بیت آقای منتظری بوده است که این خانهها در دست سعید و سیدهادی بودهاند. چندین وانتبار از همین اطلاعیهها حتی چندین کارتن پاکت تمبرکرده و آماده که ظاهرا میخواستند این اطلاعیهها را داخل اینها بگذارند و پست کنند در کنار اینها بود. به هر حال وسایل تکثیر اطلاعیهها هم جمعآوری و موانع هم برداشته شد و دفتر ایشان هم پلمب شد، البته دلیل پلمب شدن دفتر این بود که مقداری پول داخل دفتر بوده و ما موقت پلمب کردیم که صبح تحویل مسؤولان دفتر دادیم. بقیه خانهها هنوز پلمب هستند، حسینیه هم بعد از 2 روز بازگردانده شد ولی نسبت به بقیه خانهها تصمیم این است که تحویل شود. البته این خانهها مربوط به سپاه بوده و سپاه خودش در این رابطه تصمیمگیری میکند. از فردای همان شب، اینها تلاش وسیعی کردند که نجفآباد را بهم بریزند و در این رابطه با بازار تماس گرفتند، با مردم تماس گرفتند و درخواست کردند تعدادی ماشین بفرستند و بازار را تعطیل و تظاهرات کنند ولی خوشبختانه حتی یک نفر هم جواب مثبت نداد و اینها میگفتند این نجفآبادیها چقدر نامرد هستند و ما احتمال نمیدادیم این قدر نامرد باشند. دومین کار اینها پس از آن جریان، شایعهسازی بود. از این قرار که 2 هزار نیرو شرکت کردند. هزار نفر سپاهی شرکت کردند. شایعه کردند که پول شهریه را بردند، البته این قسمت را راست گفتند، از این جهت که داخل اطلاعیهها یک گونی پول بود که ما احتمال دادیم این پولها را میخواهند به آقایانی که در همین رابطه هستند بفرستند، لذا آن پول را آوردیم ولی وقتی صبح متوجه شدیم پول مربوط به خود آقای منتظری است آن را برگرداندیم. در اطلاعیههایشان اعلام کردند اساتیدی مانند آیتالله «صانعی» و آیتالله «مؤمن» در درس با ما همدردی کردند که لازم است عرض کنم تمام اینها دروغ بوده است. مگر کسی جرأت میکند وقتی آقای منتظری آن گونه وقیحانه حرف زده، از او دفاع کند. روح امام(ره) بر ما حاکم است و کسی چنین جرأتی ندارد. البته 3-2 نفر به من اعتراض کردند که چرا چنین کاری را انجام دادید و آنها کسانی بودند که در زمان حضرت امام(ره) به ایشان هم اعتراض کردند. من هم گفتم وقتی کار حضرت امام(ره) برای شما توجیه نیست، چگونه کار من برایتان قابل توجیه باشد؟! در هر صورت اینها شایعات فراوانی را پخش کردند. خوشبختانه افرادی از مدرسین به ما اعلام کردند که شما نامهای به ما بنویسید تا ما این شایعات را تکذیب کنیم، چرا که دفتر آقای منتظری این کار را برای آبروریزی ما انجام داده است و ما هم انشاءالله همین کار را خواهیم کرد. از جمله انتقادات دوستانهای که به ما شده یکی این بود که چرا شما شب وارد عمل شدید و اینکه چرا بازرسی صورت گرفت؟ اما اینکه چرا شب انجام دادیم چند دلیل داشت؛ اولاً همین کار در زمان حضرت امام(ره) شب انجام شد و ما هم از حضرت امام(ره) تبعیت کردیم. ثانیاً بالاخره کسی که موافق دارد احتمال میرفت که اگر ما آن کار را در روز انجام میدادیم چند نفر از همان چاقوکشهایی که سر درس ایشان هم چاقو کشیدند میآمدند که 2 تا اتوبوس را آتش میزدند یا 4 تا سنگ پرتاب میکردند و موافق و مخالف باهم درگیر میشدند و در نتیجه خوراک تبلیغاتی برای رادیوهای بیگانه درست میشد. بنابراین بهترین زمان شب بود که حتی در آن شب یک نفر هم به صحنه نیامد، چرا که مردم خواب بودند و در آرامش کامل آن کار انجام شد. و الحمدلله هیچ اتفاق ناگواری از قبیل خونریزی و ضرب و جرح پیش نیامد. و اما اینکه چرا بازرسی کردیم؛ ما از قبل اطلاع داشتیم که لانه فساد در بیت ایشان است و اطلاعیههایی که علیه حضرت امام(ره)، علیه مقام معظم رهبری و در تبرئه آقای منتظری بوده از داخل خانه ایشان تهیه و توزیع میشد. لذا بازرسی انجام دادیم و اسنادی را برداشتیم، وسایل تکثیر را هم جمعآوری کردیم، اطلاعیهها هم که چندین وانتبار بود را توقیف کردیم. اما وظیفه ما در قبال این جریانات چیست؟ چنانچه عرض کردم وظیفه ما ادامه راه حضرت امام(ره) است. حضرت امام(ره) فرمودند طلاب عزیز، ائمه محترم جمعه و جماعات برای مردم این قضیه ساده را روشن کنند که مصلحت اسلام بر هر چیزی مقدم است. در رابطه با آقای منتظری، حضرت امام(ره) قبل از ماه مبارک رمضان اطلاعیه دادند و از طلاب و ائمه جمعه و جماعات درخواست کردند این مساله ساده را برای مردم تشریح کنند. ما وظیفه داریم جریان آقای منتظری را به عنوان یک جریان انحرافی و خطرناک برای انقلاب، برای مردم توجیه کنیم، چنانکه حضرت امام(ره) این جریان را خطرناک تشخیص دادند. طلاب وظیفه دارند تذکرات حضرت امام(ره) به آقای منتظری را برای مردم تشریح کنند، آنجا که خطاب به ایشان فرمودند: «به شما نصیحت میکنم که بیت خود را از افراد ناصالح پاک کنید و از تردد مخالفان نظام به بیتتان جلوگیری نمایید. من این تذکر را در قضیه مهدی هاشمی به شما دادم. من صلاح شما و انقلاب را در این میبینم که شما فقیهی باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند». حالا آیا واقعا آقای منتظری به تذکرات حضرت امام(ره) گوش و بیت خودش را از افراد ناصالح پاک کرد؟ چطور شده که سیدهادی که تبعیدی حضرت امام(ره) بوده، حالا یار وفادار آقای منتظری و خطدهنده او شده است؟ مگر حضرت امام(ره) سیدهادی را به سمنان تبعید نکرد؟ شخص حضرت امام(ره) حکم تبعید ایشان را امضا کردند و آقای منتظری در سخنرانیهایش میگوید «سیدهادی ما». همه ترفندها و موضعگیریهای آقای منتظری توسط همین سیدهادی است. حضرت امام(ره) فرمودند نظام و مردم از فقه شما استفاده کنند، حالا آیا واقعا نظام و مردم از درس و بحث آقای منتظری استفاده میکنند؟ یا رادیو اسرائیل استفاده میکند؟ یا «رادیو آمریکا» یا «بنیصدر»؟ بنیصدر در جریان اخیر 2 شب پشت سر هم اطلاعیه داده است. در هر صورت سخنرانی ایشان خوراک تبلیغاتی وسیعی شده برای رادیوهای بیگانه، بنابراین همانطور که حضرت امام(ره) فرمودند: «این آقا (منتظری) فاسد هست و طلبهای هم که تربیت کند، طلبه فاسد تربیت میکند». «مقام معظم رهبری»، «آیتالله مشکینی»، «آیتالله امینی» و «حاج احمدآقا» هم شاهد این فرمایشات حضرت امام(ره) نسبت به آقای منتظری بودهاند. طلاب وظیفه دارند این درس را تحریم بکنند و همانطور که امام فرمودند به این درس نروند. در هر صورت باید این مساله را برای مردم توضیح دهیم. باید شخصیت متزلزل و غیراصولی آقای منتظری را برای مردم تشریح کنیم، باید بیانات حضرت امام(ره) را برای مردم تشریح کنیم و همانطور که حضرت امام(ره) فرمودند طلبهها درس ایشان را باید تحریم کنند و درس ایشان نروند که خدای نکرده آدم فاسق موجب فسق طلبههای پاک و معصوم نشود.
* این سخنرانی در تاریخ 25 بهمن 71 درجمع طلاب حوزه علمیه قم ایراد شده است