|
تحلیل حقوقی سوختگیری جنگندههای روسیه در پایگاه نوژه
مغالطه مدعیان علیه مقاومت
محمد مهاجری*: در هفتههای اخیر مساله همکاری نظامی ایران و روسیه در صدر اخبار خبرگزاریهای رسمی و رسانههای داخلی و خارجی بود اما این بار این همکاری، جلوه خاصی از همدستی و کمک برای مبارزه با گروه تروریستی داعش بود. تیتر خبری که در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی منتشر میشد، این بود: «استفاده روسیه از پایگاه هوایی شهید نوژه برای بمباران گروههای تکفیری» و تیترهای مشابه آن که بازتاب گستردهای در رسانهها داشت. در جلسه علنی روز 27 مردادماه مجلس نیز حشمتالله فلاحتپیشه با عنوان اخطار قانون اساسی در این باره سخن گفت و به اصل 146 قانون اساسی نیز استناد کرد. آقای علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی نیز در پاسخ به این اخطار گفت: «اینکه ما با روسیه بهعنوان متحد در مسائل منطقه بخصوص در سوریه همکاری داریم، به معنای این نیست که پایگاهی به روسیه از نظر نظامی دادیم لذا اگر کسی این موضوع را در رسانهها مطرح کرده تکذیب میشود.» فارغ از اظهارنظرهای سیاسی- رسانهای، بنابر رسالت علمی و ضرورت آگاهیبخشی به هموطنان درباره مسائل و موضوعات حقوقی، در این مطلب به تحلیل حقوقی این مساله و انطباق یا عدم انطباق آن با قانون اساسی میپردازیم. ارسال به دوستان
نگاهی سریع به اقتصاد مسکن در ایران
جواد اقدسطینت*: مسکن کالایی بسیار مهم در چرخه مصرف و تولید است که مطلوبیتهایی اساسی برای مصرفکننده ایجاد میکند و زنجیره بههمپیوسته تولید و اشتغال را نیز در پی دارد. نکات زیر میتواند تصویر خلاصه و مفیدی از برخی جنبههای وضعیت مسکن در اقتصاد ایران به دست داده و لزوم دخالت غیرمستقیم و مستقیم حاکمیت و دولت در اینباره را یادآور شود. ارسال به دوستان
تربیت دینی؛ مرحله سیادت
فاطمه حمزهلوی: در یادداشت قبلی گفته شد تربیت دینی صرف آموزش و القای مفاهیم دینی نیست. تربیت دینی اصول و مراحلی دارد که بدون توجه به این اصول، امری بیهوده، بلکه زیانآور است و چهبسا منجر به دینگریزی فرزندانمان شود. توجه به «پلکانی» بودن مراحل رشد از مهمترین مسائل مورد نظر در امر تربیت است. این مساله از آنجایی حائز اهمیت است که رفتارها و نیازهای انسان در هر مرحله متفاوت است و در نتیجه شیوهها و برخوردهای خاص خود را میطلبد. در یادداشت پیشین، اصول تربیت را به طور خلاصه بیان کردیم و حال به مراحل رشد کودک میپردازیم. رسول اکرم(ص) میفرمایند: «فرزند 7 سال «سید»، 7 سال «بنده» و 7 سال «وزیر» است». بدین ترتیب نخستین مرحله از رشد، مرحله «سیادت» است که از بدو تولد تا 7 سالگی را دربرمیگیرد. سیادت در مقابل حقارت قرار میگیرد. بسیاری از والدین با مقایسههای نابجا کودک را تحقیر میکنند. جملاتی مثل «تو هیچی نمیشوی»، «این اخلاق بدت به فلانی رفته»، «از فلانی یاد بگیر» و... روز به روز کودک را حقیرتر و کوچکتر میکند. سیادت یعنی احترام گذاشتن به کودک؛ یعنی او را انسان بزرگی فرض کنیم که اکنون در قالب یک کودک قرار دارد. این پنداشت باعث میشود شخصیت کودک را زیر سوال نبریم و همانطور که یک «امامزاده» یا «شاهزاده» را مورد احترام قرار میدهیم، او را نیز عزیز و محترم بشماریم. در این دیدگاه، کودک «امانت خدا»ست و از اینرو بسیار عزیز و گرامی است. یک شخص عزیز را نمیتوان با الفاظ زشت صدا زد و تحقیرش کرد. نمیتوان نسبت به تغذیه، لباس، محیط، خواب و آرامش او بیاهمیت بود. نقل شده است وقتی امام صادق علیهالسلام به منزل کسی میرفتند بچه را دور تا دور میچرخاندند، امام علیهالسلام مخالفت میکردند و میفرمودند: اینطور بچه تحقیر میشود. کودک احترام دارد. با یک شاهزاده این کارها را نمیکنند! پس سیادت یا حقارت بچهها به نحوه برخورد و نگاه پدر و مادرشان نسبت به آنها بستگی دارد. هنگامی که والدین در منزل و محیط بیرون، با کودکانشان مانند یک شخصیت محترم رفتار کنند؛ مثلا با الفاظ زیبا او را صدا بزنند، محیطی آرام برای خوابش فراهم کنند، در وسایل نقلیه عمومی او را روی صندلی بنشانند، نزد کودک از مشکلات مالی صحبت نکنند و... این کودک خود را عزیز میشمارد اما کودکی که احساس کند ناخواسته است، پدر و مادر آمادگی پذیرش او را ندارند و مورد احترام نیست، دچار حقارت نفس میشود. شخصی که حقارت نفس پیدا کند، ممکن است دست به هر کاری بزند. عین این عبارت را از حضرت زهرا(س) داریم که: «با فرزندانتان همسطح شوید. بنشینید، بعد حرف بزنید. بویژه وقتی میخواهید بچهها را تنبیه کنید، ایستاده حرف نزنید». ارسال به دوستان
انقلاب فرانسه، از پادشاه مشروطه خوشقلب تا امپراتور مطلق و مقتدر
«روبسپیر»، یک حقوقدان وابسته به طبقه اشراف که خود را وقف آرمانهای توده مردم کرده بود، به همهکاره «ژاکوبنها» تبدیل شد. به روبسپیر لقب «فسادناپذیر» داده بودند، چرا که در پیگیری آرمانهای انقلاب بشدت خشک و متعصب و غیرقابل مصالحه بود. روبسپیر در رأس کمیته امنیت عمومی قرار داشت که 2 بازوی اجرایی داشت: دادگاه انقلابی و کمیته مراقبت انقلاب (نوعی سازمان اطلاعاتی). کمیته امنیت عمومی با راهبرد «ایجاد وحشت برای کنترل اوضاع» هر کسی را که مخل تحقق آرمانهای انقلاب تشخیص میداد، با کوچکترین بهانه اعدام میکرد. سربازان فرار کرده از جنگ، طرفداران ژیروندنها و احتکارکنندگان بخشی از قربانیان این کمیته بودند. در این دوره، «گیوتین»، دستگاهی که به یک اشاره سر محکومان را قطع میکرد، به نماد انقلاب تبدیل شد و تصویر آن بر همهجا نقش بست (حتی بر زیورآلات خانمهای پاریسی!) یکی از نخستین و معروفترین قربانیان این دوره، «ماری آنتوانت»، ملکه سابق فرانسه بود که اکنون به بانویی سالخورده، سپیدمو و درهم شکسته تبدیل شده بود و او را در 16 اکتبر 1793 اعدام کردند. پس از آن، هر روز صبح شمار زیادی از افراد برای محاکمه به 4 شعبه دادگاه انقلابی فرستاده میشدند و بعدازظهر با گاریهای چوبی ترسناک پای گیوتین میرفتند. اعدامها از کشیشان، اشراف و مرتجعان ضدانقلاب شروع شد و به محتکران مواد غذایی و حتی اعضای خانواده محکومان که در عزای عزیز خود اشک ریخته بودند، رسید. روبسپیر اعتقاد داشت «فضیلت انقلابی» یعنی سرسپردگی به ملت و در این راه هر اندازه خون ریخته میشد، زیاد نبود. «لوئی دوسنژوست»، جوان انقلابی که دستیار روبسپیر بود یکبار 3 گناه اصلی ضد جمهوری فرانسه را این چنین برشمرد: «تاسف برای زندانیان سیاسی»، «مخالف بودن با اصل فضیلت» و «مخالفت با وحشتآفرینی». در این هنگام، «ژرژ دانتون» که خود از رهبران ژاکوبنها بود، از میزان کشتارها به انزجار رسیده بود و خواهان توقف وحشت شد. او توانست در ماه دسامبر 1793 «کمیتههای عفو» تشکیل دهد تا در پرونده زندانیان تجدیدنظر صورت گیرد. اینجا بود که روبسپیر و جناح افراطی ژاکوبنها که دانتون را رقیبی برای خود میدیدند، شروع به اتهامزنی علیه او کردند و توانستند خیلی زود کمیتههای عفو را تعطیل کنند. منتها روبسپیر از این فرصت برای حذف توأمان دانتون و افراطیهای ژاکوبن (ابرتیستها) استفاده کرد. او ابتدا با محکوم کردن ابرتیستها به توطئه با کمک خارجیها، آنها را به گیوتین سپرد. سپس دوست دیرین خود دانتون و دستیار او کامی دمولن را محاکمه کرد و کشت. نکته جالب و عبرتانگیز اینکه، دانتون در پای گیوتین گفت: «مردم دشمن مرا (روبسپیر) در عرض 3 ماه تکهتکه خواهند کرد». سال دوم انقلاب، وقتی روبسپیر میخواست از تریبون مجمع ملی فهرست جدید توطئهگران را برای اعدام اعلام کند، او را کنار زدند و خواستار اعدامش شدند. چند روز بعد، روبسپیر و یاران نزدیکش از جمله «سنژوست» به همان گیوتینی سپرده شدند که با آن دوره وحشت را به راه انداخته بودند. اینجا بود که مثل «انقلاب فرزندان خود را میخورد» بر سر زبانها افتاد. چون پایان کار روبسپیر در ماه ترمیدور از سال دوم انقلاب انجام گرفت، دوره پساوحشت در ادبیات انقلاب به دوره «ترمیدور» معروف شد. بعد از حذف ژیروندنها و ژاکوبنها، مجمع در اختیار نمایندگان میانهرو قرار گرفت و آنها یک قانون اساسی جدید تصویب کردند. حق برابری کامل شهروندان پس گرفته شد و در بسیاری از امتیازات داده شده به توده مردم تجدیدنظر صورت گرفت. قوه مجریه فرانسه در اختیار یک هیات 5 نفره موسوم به «دیرکتوار»(هیاتمدیره) قرار گرفت. در این دوره، به دلیل ضعف ایجاد شده در حکومت انقلابی، سلطنتطلبان شروع به تحریک شورشهایی در پاریس کردند. دیرکتوار برای اعاده امنیت، افسر جوانی به نام «ناپلئون بناپارت» را به کار گرفت. شورش اکتبر 1795 توسط ناپلئون با کمک توپخانه سرکوب شد و برای 30 سال آینده دیگر شورشی در فرانسه در نگرفت. مردم از سیاست خسته شده و به تنگ آمده بودند و به زندگی عادی و خوشگذرانی روی آوردند. ستاره ناپلئون بناپارت درخشیدن گرفت و ضعف دیرکتوار در مقابله با مشکلات، راه را برای حضور او در عرصه سیاست باز کرد. فتوحات نظامی ناپلئون اگرچه در مصر دچار مشکل شده بود اما او وقتی تصمیم به بازگشت به میهن گرفت و وارد پاریس شد، مردم بسان یک قهرمان از او استقبال کردند. خیلی زود در 1799 هیاتمدیره جای خود را به یک هیات 3 نفره از کنسولها داد که ناپلئون یکی از آنها بود. ناپلئون در اندک زمانی همهکاره هیات 3 نفره شد و به عنوان کنسول اول در جایگاه حاکم فرانسه قرار گرفت. این مسیر تا رسمی شدن اقتدار مطلق ناپلئون در 1804 ادامه داشت. در این سال، ناپلئون به عنوان امپراتور مقتدر فرانسه تاجگذاری کرد! اینچنین بود که حدود یک دهه انقلاب پرماجرا و پر از خونریزی فرانسه، به دیکتاتوری نظامی ختم شد و یک پادشاه مشروطه خوشقلب جای خود را به یک امپراتور مطلق و مقتدر داد. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|