|
چرا منطقه در وضعیت بغرنج کنونی گرفتار آمده است؟
تنگنای امنیت خاورمیانه!
محسن غریبی*: تنگنای امنیتی وضعیتی است که در آن، تلاشهای دولتی برای افزایش امنیت خود به شکل تناقضآمیزی موجب کاهش امنیت دولتهای دیگر میشود. جان هرتس، پایهگذار این ایده میگوید: «این مفهوم باوری ساختاری است که در آن، تلاش کشورها برای تقویت امنیتشان، اقدامی دفاعی و در مقابل، اقدامات مشابه دیگر کشورها بالقوه تهدیدآمیز تلقی میشود». از این رو این سوال که آیا این آمادگی نظامی و افزایش قدرت صرفا راهکاری دفاعی است یا تهاجمی، همواره مشغله ذهنی بازیگران خواهد بود و کشورها را همواره در شک و تردید نسبت به یکدیگر نگاه خواهد داشت. در نگاه به مقوله علل وقوع ناامنی، راههای مقابله با آن و حل مشکل تنگنای امنیت دیدگاههای متفاوتی از سوی اندیشمندان روابط بینالملل مطرح شده است. رئالیستهای کلاسیک (واقعگرایان) طبیعت شرور بشر (انسان گرگ انسان است) را عامل ناامنی و کشورها را به طور بالقوه خطرناک میپندارند. نئورئالیستها نیز آنارشی و هرج و مرج گونه بودن ساختار نظام بینالملل یعنی فقدان اقتدار برتر را با جنگ و ناامنی یکسان میدانند. از این رو است که به طور کلی رئالیستها با طرح مفهوم «خودیاری» هر کشور را آسیبپذیر و تنها، و کشورهای مقابل را غیرقابل اعتماد میبینند. از این دیدگاه کشورها برای حفظ بقا و امنیت خود به افزایش قدرت خود بویژه از طریق نظامی اقدام میکنند و موازنه قوا را ساختاری برای کاهش وقوع جنگ معرفی میکنند. از سوی دیگر، لیبرالها (ایدهآلیستها) قرار دارند. آنها با طرح پاسخهای متفاوتی علل جنگ و صلحسازی را در عواملی چون امپریالیسم، موازنه قوا و رژیمهای غیردموکراتیک و راهحل صلحسازی را در ایجاد امنیت جمعی، گسترش روابط متقابل تجاری و تشکیل حکومت جهانی معرفی میکنند. در اینجا نکته قابل توجه، تناقض نهفته و آشکار در نظریه و عمل اندیشمندان و حکومتهای مدعی لیبرالیسم در نوع نگاه آنها به دولتهای غیرلیبرال است. تجویز گزینههای تحمل، تغییر یا سلطه بر این کشورها این تناقض را نمایان میکند و بهگونهای جنگ میان لیبرال - دموکراسیها با کشورهای غیرلیبرال - دموکراسی توجیه میشود. از این رو، میشل دویل راهکارهای برخورد با دولتهای غیرلیبرال را اینگونه پیشنهاد میکند: «1- ایجاد ائتلافی قوی میان دولتهای همفکر و مقابله با رژیمهای غیرلیبرال در چارچوب منطقه موازنه قوا. 2- توسعه منطقه لیبرالی و به بیان دیگر، لیبرالیزه کردن کشورهای غیرلیبرال با استفاده از مجموعهای از ابزار دیپلماتیک و اقتصادی، بویژه آنهایی که در مرز جهان لیبرالی و غیرلیبرالی قرار دارند. 3- تشویق، تنبیه و نوعی اجبار و راهکار اصلی آن مفهوم مشروطهسازی است. 4- آخرین و تقریبا تندترین مسیر تحت عنوان مفهوم «مداخله» تعریف شده است.» بررسی مجمل 2 جریان اصلی روابط بینالملل (رئالیستی و لیبرالیستی) نشان میدهد که ناامنی، جنگ و حتی تصرف کشورها از نگاه رئالیستها در ذات نظام بینالملل و از نگاه لیبرالها در بیلیاقتی کشورهای غیرلیبرال نهفته است. از نگاه رئالیستها به شرایط معمای امنیتی خاورمیانه میتوان گفت، منطق تعادل قوا اغلب موجب میشود کشورها علیه دشمنان مشترک، اتحادیهای (موقت) را تشکیل دهند و با یکدیگر همکاری کنند (مانند همکاری پیدا و پنهان عربستان، اسرائیل و آمریکا علیه محور مقاومت) و برخی از آنها نیز از جمله متحدان و حتی رقبا ممکن است برای حمله به کشوری دیگر با یکدیگر همکاری کنند (مانند همکاریهای قطر، عربستان و ترکیه علیه دولت بشار اسد در سوریه). اما از نگاه لیبرالی، از آنجا که ایجاد شکل غالب امنیت جمعی در خاورمیانه وجود ندارد، روابط تجاری میان این کشورها منجر به وابستگی متقابل آنها و پرهیز از درگیری نشده است و تشکیل حکومت جهانی ناممکن است، پس تنبیه و مداخله در کشورهای خاورمیانه توسط کشورهای قدرتمند غربی موجه است. توجیه این موضوع با بروز ناامنیهای ایجاد شده توسط داعش در کشورهای اروپایی قوت میگیرد. اما در نگاه جمهوری اسلامی ایران به موضوع تنگنای امنیتی خاورمیانه 2 بعد قابل توجه است. بعد اول، حضور و مداخله کشورهای استعماری و استکباری در منطقه است. حضوری که دامنه اختلافات مذاهب اسلامی را از بعد نرمافزاری از طریق رسانههای عمومی و از بعد سختافزاری با تجهیز سلاح و تجهیزات نظامی، گسترده و عمیق کرده است. اقداماتی که موضوع فلسطین را به حاشیه رانده و استراتژی مطلوب اسرائیل در تجزیه و تبدیل کشورهای بزرگ خاورمیانه به کشورهای کوچک و ضعیف را پیش میبرد. در این باره است که مقام معظم رهبری با تاکید بر اینکه آمریکاییها با اصل اسلام مخالفند و نباید فریب اظهارات آنها را در حمایت از برخی فرقهها خورد، میفرمایند: «اظهارات رئیسجمهور قبلی آمریکا بعد از ماجرای 11 سپتامبر که سخن از جنگ صلیبی بر زبان آورد، در واقع نشاندهنده جنگ دنیای استکبار با اسلام است». اما در بعد دوم، بیکفایتی و خیانت بویژه سران کشورهای بهظاهر مسلمان خاورمیانه مورد توجه است. اذعان آموس یادلین، رئیس پیشین اطلاعات ارتش اسرائیل به همکاری بین عربستان و اسرائیل علیه تهدیدات ایران، نامه صمیمانه محمد مرسی به شیمون پرز در اوج شروع بیداری اسلامی در مصر، سرکوب مردم بحرین توسط رژیم آلخلیفه و موارد متعدد دیگر، در این بعد از تحلیل قرار میگیرد. دراین باره مقام معظم رهبری با تاکید بر اینکه اکنون نوبت دنیای اسلام است تا در جهت پایهریزی شالوده تمدن نوین اسلامی گام بردارد، میفرمایند: «برای رسیدن به این هدف، امیدی به سیاستمداران دنیای اسلام نیست و باید علمای دین و روشنفکران راستین که قبله آنها غرب نیست، اقدام به روشنگری در میان امت اسلامی کنند و بدانند که برپایی این تمدن، امکانپذیر است». در جایگاه راهحل این دو بعد از مشکل تنگنای امنیتی خاورمیانه، جمهوری اسلامی ایران باید ترکیبی از عوامل مادی و ذهنی را مدنظر قرار داد. از یک سو در بعد مادی، توجه جدی به لزوم قوی شدن در زمینههای اقتصادی از طریق معیارهای اقتصاد مقاومتی و استحکام سایر ابعاد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است. معیارهایی از قدرتمند شدن که وابستگیهای اساسی به خارج را کاهش میدهد و در بعد ذهنی نیز تلاش نخبگان در تغییر ذهنیت غلط برخی از مردم منطقه از جنگ شیعه و سنی در دنیای اسلام است. تصوری که از سوی رسانههای مورد حمایت عربستان با عنوان تلاش ایران شیعی برای بازیابی قلمرو دوران صفوی و بالاتر از آن بازیابی قلمرو امپراتوری پارس مطرح شده است. نتیجه آنکه راهحل تنگنای امنیتی در خاورمیانه دارای 2 بعد مادی و ذهنی است. از یک سو نیمی از امنیت و ناامنی، در نحوه تفکر بازیگران (دولتها و مردم) و درک مشترک آنها از یکدیگر است و تا زمانی که نگاه تقابل شدید بویژه از لحاظ ایدئولوژیکی وجود داشته باشد هرگونه تقویت امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی ایران با برداشتهای ناصحیح القا میشود و در اینجا نقش نخبگان فکری جمهوری اسلامی ایران برجسته میشود و در سوی دیگر، بروز و ظهور پیشرفتهای اقتصادی و استحکام اجتماعی و سیاسی کشور قرار دارد که در کنار پیشرفتهای تجهیزات، مانورها و آزمایشهای تسلیحاتی نمودی از قدرتمندی چندبعدی جمهوری اسلامی ایران را نمایش میدهد. ارسال به دوستان
موازی کاری، آفت راهبری فضای مجازی
ابراهیم مفیدیاننایینی: فضای مجازی، کارکردها و پیامدهای گسترش دامنه آن به عرصه واقعی جامعه، همواره یکی از محورهای توجه سیاستگذاران کلان جوامع بوده است. در ایران نیز طی دهه اخیر با افزایش شمار کاربران شبکه جهانی ارتباطات و نیز محتواها، نرمافزارها، تارنماهای اطلاعرسانی، فنی- علمی و سرگرمی و شبکههای اجتماعی که در آن ارائه میشود، پدیده فضای مجازی و مسائل مربوط به آن اهمیتی روزافزون مییابد. ارسال به دوستان
اندر حکایت ایدهآلیست شدن سیاستمدار رئالیست
سعید ملکی: اگرچه بیش از 2 دهه از جنگ سرد و چیرگی نظریه واقعگرایی به عنوان پارادایم(1) حاکم بر روابط بینالملل میگذرد اما هنوز هیچیک از نظریات روابط بینالملل نتوانستهاند به عنوان پارادایم مسلط، جانشین نظریههای واقعگرایی شوند و این نظریه همچنان به عنوان یکی از تئوریهای غالب بر عرصه نظری این علم حاکم است. از منظر این تئوری عرصه بینالملل وضعیتی «آنارشیک» و «آشوبزده» دارد که هر یک از کشورها، برای دستیابی به منافع ملی خود باید به افزایش قدرت خود اقدام کنند. «هانس مورگنتا»(2) به عنوان یکی از شاخصترین چهرههای نظریه واقعگرایی، 8 عامل مهم را به عنوان زیربنای قدرت یک کشور نام میبرد که مهمترین آنها «آمادگی» و «توان نظامی» است.(3) با اینکه عرصه بینالملل ذاتاً آشوبزده است اما زمانی که به مطالعه موردی منطقه خاورمیانه اهتمام میورزیم، این فضای آنارشیک چهرهای آشکارتر به خود میگیرد. حضور دولتهایی متخاصم روبهروی هم که عمدتا از حمایت قدرتهای بینالمللی نیز برخوردارند، در کنار حضور نیروها و قدرتهای غیردولتی که از قضا توان نظامی بالایی را در اختیار دارند در منطقهای که از نظر قومیتی و دینی چهرههای متنوع دارد و به دلیل تنوع و اهمیت منابع نفتی، نظر همه قدرتهای جهانی را به خود جلب کرده، به مفهوم امنیت برای هر یک از دولتها چهرهای عریانتر میبخشد. از این رو در این بخش از جهان امنیت به مفهوم کلاسیک آن، چهرهای مبرهن مییابد.(4) آنچه عنوان شد بار سنگینتری بر دوش دولتهای خاورمیانه به عنوان بازیگران رسمی منطقه مینهد. این واقعیت نهتنها درباره کشور ما نیز صادق است، بلکه حتی درباره ایران وجه پررنگتر به خود میگیرد و باعث میشود مقوله امنیت درباره جمهوری اسلامی ماهیتی درونزا یابد، زیرا انقلاب اسلامی از بدو تولد خود با تاکید بر سیاست خارجی مبتنی بر شعار «نه شرقی- نه غربی»، حضور زیر سایه هیچ قدرتی را نمیپذیرد و از این رو به دلیل جو تخاصمی که در مقابل کشور ما وجود دارد، چارهای ندارد جز آنکه با تکیه بر توان داخلی خود به گسترش کمی و کیفی توان نظامی و قدرت دفاعی خود بیندیشد. مقدمهای که عنوان شد نشان میدهد تاکید ایران بر آزمایشهای موشکی نهتنها اقدامی عبث نیست، بلکه رویکردی حسابشده است که به نوعی باعث بازدارندگی و مقابله با حمله احتمالی دشمنان جمهوری اسلامی میشود. این مساله در شرایط پسابرجام از اهمیتی دوچندان برخوردار است، چرا که دولتهای متخاصم به روشنی به این مساله پی میبرند که ایران در کنار استفاده از دیپلماسی از توان نظامی هم برخوردار است. 8 سال جنگ تحمیلی که طولانیترین جنگ کلاسیک قرن بیستم بود، به ما نشان داد در زمان جنگ نمیتوان به هیچ یک از قطبهای جهانی تکیه کرد، آنچنان که در زمانه جنگ ایران و عراق شرق و غرب در مقابل جمهوری اسلامی قد علم کردند. بنابراین آنچه در این میان جای تعجب دارد، سخنان خلاف عادت برخی سیاستمداران کارآزمودهای است که هم انقلاب را دیدهاند و هم طعم جنگ را چشیدهاند اما با این همه امروز و در شرایط خطیری که در آن حضور داریم، به بیان این نکته میپردازند که «دنیای فردا دنیای گفتمانهاست، نه دنیای موشکها». سخنانی که در صفحه توئیتر منسوب به آقای رفسنجانی در روزهای آغازین سال منتشر شد، آنچنان شگفتآور بود که تعجب موافقان و مخالفان سیاسی وی را برانگیخت. نکتهای که لازم است هاشمی به آن پاسخ دهد این است که آیا دنیا از زمانه جنگ صدام علیه ایران اینگونه دچار تحول شده است که هاشمی، سیاستمدار برجسته ایرانی اینچنین سخنانی را به زبان میآورد؟ آیا غیر از این است که گفتمانها به پشتوانه موشکها، سفیران صلح و جایگزین آنها میشوند؟ به نظر میرسد هاشمیرفسنجانی به نقطهای رسیده است که برای مقابله با مخالفان داخلی خود از هر ابزاری سود جوید. اگر اینگونه نبود، نمیشد تصور کرد که نماینده امام خمینی(ره) در شورایعالی دفاع به ابراز عباراتی بپردازد که نهتنها واقعگرایانه نیست، بلکه بشدت ایدهآلیستی است. حال آنکه همگان بر این امر واقفند که در رویکرد رفسنجانی در عرصه سیاسی «ایدهآلیسم»(5) هیچ جایگاهی ندارد. رویهای که رفسنجانی درباره مسائل دفاعی در پیش گرفته، میتواند تحریک دولتهای متخاصم نیز باشد.(6) آنچه از سخنان هاشمیرفسنجانی در عرصه بینالمللی متبلور میشود، پراکندگی میان نخبگان سیاسی ایران در لزوم افزایش و تقویت توان نظامی کشور است؛ همانطور که هم اوباما و هم کری نیز صراحتا بدان اشاره کردند. هزینه ارائه تصویری پراکنده و غیرمتحد از بینش نخبگان سیاسی ایران در این زمینه در عرصه بینالمللی، افزایش فشارها بر ایران است. ارسال به دوستان
نامه تاریخی سیداحمد خمینی به آیتالله منتظری
جنابعالی از یک طرف در امور ریز و درشت مسائل دخالت میفرمودید و از طرف دیگر در نامهای به دانشجویان خارج از کشور نوشتید: «من درکاری دخالت نمیکنم.» و در نامه مورخه 19/10/65 به حضرت امام نوشته اید: ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|