|
پیکرحاجحسن شایانفر امروز تشییع میشود
وداع با نیمه گمنام کیهان
مراسم تشییع پیکر مرحوم «حسن شایانفر» از اساتید روزنامهنگاری انقلابی امروز دوشنبه از مقابل منزل آن مرحوم واقع در خیابان ایران، خیابان مهدویپور، کوچه عربسرخی برگزار میشود. همچنین مراسم یادبود مرحوم «حسن شایانفر» عصر روز پنجشنبه 4 آذر از ساعت 13:30 الی 15 در مسجد فخرالدوله واقع در دروازه شمیران برگزار میشود. به گزارش تسنیم، حاج حسن شایانفر گنجینه اسرار انقلاب و مشاور فرهنگی روزنامه کیهان پس از چند دوره طولانی و سخت بیماری در آستانه اربعین حسینی جان به جانآفرین تسلیم کرد. به گزارش تسنیم، مرحوم حاج حسن شایانفر مدیر دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان و مشاور فرهنگی حسین شریعتمداری که از هفته پیش بهدلیل خونریزی داخلی در بیمارستان بازرگانان واقع در خیابان ری تهران بستری شده بود، ساعت 24 جمعه شب به رحمت حق پیوست. مرحوم شایانفر از عناصر انقلابی ای بود که نقش شگرفی در افشای عناصر ضدانقلاب و وابسته به استکبار جهانی داشت. ستون خواندنی نیمه پنهان در روزنامه کیهان حاصل زحمات وی و همکارانش بوده است.
مرحوم شایانفر همواره بهدلیل افشای ماهیت واقعی پردهنشینان و دستان پنهان و پیدای افراد پشتپرده جریانهای معاند با انقلاب اسلامی از جمله ماسونها مورد غضب فتنهگران داخلی و خارجنشین بود و تا آنجا که توانستند وی را آماج ناسزاها و فحاشیهای خود قرار دادند. شایانفر اگرچه از سال 72 به جمع نویسندگان روزنامه کیهان پیوست و بهعنوان مدیر دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان تاکنون مسؤولیتهای مختلفی از جمله انتشار پاورقی و کتابهای نیمه پنهان را بهعهده داشت اما سابقه فرهنگی و مطالعاتی وی درباره محافل ضدانقلاب و فرهنگی وابسته به خارجنشینان بسیار طولانی بود. مجموعه کتابهای «نیمه پنهان» از تولیدات دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان است که از سال 76 تاکنون بیش از 35 جلد از آن منتشر شده است. این آثار تا 5 سال آینده و جلد 60 ادامه پیدا خواهد کرد؛ کتابهایی مانند «شوالیههای ناتوی فرهنگی»، «حزب خلق مسلمان»، «نیمه پنهان مصدق»، «سایه روشن بهائیت» و «سایه شوم» از جمله آنهاست.
ارسال به دوستان
مرضیه دباغ، بانوی مؤمن و فداکار انقلاب درگذشت
خواهر طاهره در جوار امام
مرضیه حدیدچی، مشهور به طاهره دباغ، شیرزن انقلاب اسلامی پس از سپری کردن یک دوره بیماری ناشی از عارضه قلبی، درگذشت.
به گزارش «وطنامروز»، خانم حدیدچی صبح روز پنجشنبه در بیمارستان خاتمالانبیا(ص) دار فانی را وداع گفت. این بانوی مومن و انقلابی از پیشگامان انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) بود و پس از انقلاب مسؤولیتهای مهم و حساسی را بر عهده داشت. خانم حدیدچی از سال 1346 مبارزات انقلابی خود را آغاز کرد. او در دوران قبل از انقلاب از مبارزان معروفی بود که نامش به واسطه شکنجههای صورت گرفته از سوی ساواک بر روی وی و دختر 14 سالهاش بر سر زبانها افتاد به گونهای که روایت این شکنجهها و دنائت رژیم پهلوی در میان مردم مطرح شد. او مدتی در لبنان و سوریه دورههای آموزش نظامی را گذراند تا پس از آن به عنوان محافظ امام خمینی(ره) در پاریس خدمت کند. از آن پس و بهواسطه آنکه حضرت امام(ره) در پاریس او را «خواهر طاهره» خطاب میکند، خانم حدیدچی در میان انقلابیون به همین نام شناخته میشد.
این شیرزن انقلابی پس از انقلاب نیز مسؤولیتهای مهمی را بر دوش گرفت.
3 دوره نمایندگی مردم همدان و تهران در مجلس شورای اسلامی و فرماندهی سپاه همدان از جمله فعالیتهای خانم حدیدچی بود اما یکی از مهمترین فرازهای فعالیتهای انقلابی خانم حدیدچی، عضویت او در تیم اعزامی حضرت امام(ره) به شوروی برای ابلاغ پیام امام به گورباچف بود. در پی درگذشت این بانوی مومن و شجاع مقامات کشوری و لشکری با صدور پیامهایی، درگذشت این بانوی انقلابی را تسلیت گفتند. در پیام تسلیت حسن روحانی به مناسبت درگذشت خانم حدیدچی آمده است: «درگذشت بانوی مومنه خانم مرضیه حدیدچیدباغ موجب تأثر و اندوه فراوان شد. آن مرحومه با مبارزات کمنظیر در دوران نهضت اسلامی و مقاومت حماسی خود در برابر شکنجههای حکومت ستمشاهی و همچنین مجاهدت و خدمت در عرصههای خطیر پس از انقلاب، الگویی درخشان در احیای هویت اجتماعی زنان مسلمان و آزاده بر جای نهاد. اینجانب با عرض تسلیت این مصیبت به خانواده محترم آن مرحومه، از درگاه خداوند سبحان برای وی رحمت و رضوان و برای عموم بازماندگان صبر و اجر مسالت دارم».
علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی نیز در پیامی درگذشت خانم حدیدچی را تسلیت گفت. در پیام لاریجانی آمده است: «درگذشت بانوی مبارز و خستگیناپذیر، یار و همراه انقلاب و نظام سرکار خانم مرضیه حدیدچی (دباغ) موجب تأسف و تاثر گردید. ایشان از ارادتمندان حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری و از پیشگامان نهضت اسلامی و دوران مبارزه علیه رژیم ستمشاهی بود که بارها در این راه دستگیر شد و مورد شکنجههای طاقتفرسا قرار گرفت اما پر صلابت و استوار در راه حفظ آرمانهای انقلاب ایستادگی کرد و تا پایان عمر خویش در سنگرهای متعدد از جمله فرماندهی سپاه غرب و نمایندگی مجلس شورای اسلامی تلاش بیوقفه داشت. اینجانب ضمن عرض تسلیت فوت آن فقیده مکرمه به دوستداران انقلاب و خانواده محترم ایشان برای آن مرحومه علو درجات و برای بازماندگان صبر و اجر از درگاه خداوند متعال مسألت میکنم».
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز با صدور پیامی، درگذشت این بانوی شجاع و ولایتمدار را تسلیت گفت. شخصیتهای مختلف سیاسی با گرایش ها و سلیقههای مختلف نیز با صدور پیامهایی درگذشت این بانوی انقلابی را تسلیت گفتند .
پیکر مرحومه مرضیه حدیدچی روز جمعه 28 آبان با حضور گسترده مردم در حرم مطهر بنیانگذار انقلاب اسلامی و صحن «حاج آقا مصطفی» تشییع شد. حجتالاسلام حجازی به نمایندگی از دفتر مقام معظم رهبری در مراسم تشییع خانم حدیدچی حضور داشت. حسن خمینی بر پیکر مرحومه حدیدچی نماز اقامه کرد.
گریه بانوی ولایتمدار به خاطر فتنه 88
خانم مرضیه حدیدچیدباغ از انقلابیون بصیری بود که در بزنگاههای حساس همواره پاسدار حریم ولایت بود. در فتنه 88 که برخی خواص به واسطه سکوت یا عملکرد اشتباه خود، ضعف فهم سیاسی خود را آشکار کردند، این بانوی انقلابی با مواضع دقیق و ولایتمدارانه خود نشان داد بهرغم برخی انتظارات نزدیکان فتنه 88، پاسدار حریم ولایت است. گفتوگوی «وطنامروز» با خانم مرضیه حدیدچیدباغ از جمله گفتوگوهایی است که او درباره فتنه 88 اظهارنظر کرده است. خانم حدیدچی در آن گپ از این گفت در جریان فتنه 88 با مشاهده خیابانیها چگونه اشک او جاری شده است.
او در این گفتوگو تصریح کرد: «مسائلی که پیش آمد در فتنه 88 همه را آزار داد. روزی که تظاهرات بود من از بیمارستان مرخص شده و بهسمت منزل حرکت میکردم و واقعا وقتی زنهایی را میدیدم که با آن ظاهر نامناسب تکهای نوار سبز به دستشان بسته بودند و داد میزدند: «موسوی، حمایتت میکنیم» گریه کردم. گریه کردم که خدایا آقای موسوی که نمیداند اینها چه کسانی هستند. گریه کردم که چرا زنی که باید حجابش را رعایت کند تا دل آقای موسوی گرم شود، با آن اوضاع و احوال آمده و میگوید: «موسوی حمایتت میکنیم»... بسیار هم آزار دیدیم».
تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت خانم مرضیه حدیدچیدباغ
حضرت آیتالله العظمی خامنهای، رهبر حکیم انقلاب اسلامی با صدور پیامی، درگذشت بانوی مبارز و انقلابی خستگیناپذیر خانم مرضیه حدیدچیدباغ را تسلیت گفتند.
متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
درگذشت بانوی مبارز و انقلابی خستگیناپذیر خانم مرضیه حدیدچیدباغ را به بازماندگان محترم و دوستان و همرزمان ایشان تسلیت میگویم. این بانوی شجاع و فداکار در دوران طاغوت در شمار مبارزان مؤمنی بود که زندان و شکنجههای شدید نتوانست او را از این راه دشوار منصرف کند و در دوران جمهوری اسلامی نیز در مسؤولیتهایی مانند فرماندهی سپاه پاسداران در همدان و نمایندگی مجلس شورای اسلامی و تدریس در دانشگاه و حضور در سازمانهای خدماتی انجام وظیفه کرد و مفتخر به عضویت در هیات اعزامی امام راحل برای رسانیدن نامه معروف ایشان به سران شوروی سابق شد. غفران و رضوان الهی شامل حال این بانوی با اخلاص و فداکار باد.
سیدعلی خامنهای
۲۷ آبان ۹۵
ارسال به دوستان
اهمال دولت در عدم تأمین زیرساخت مناسب برای زائران اربعین
مهران پشت مرز بیتدبیری
گروه اجتماعی: در شرایطی که همگان انتظار داشتند با توجه به پیشبینیهای انجام شده برای استقبال از موج میلیونی زائران برای خروج از مرزهای کشور، آمادگی لازم نزد سازمانهای مربوط وجود داشته باشد اما در روزهای گذشته با بسته شدن مرز مهران، مشکلات گوناگونی برای زائران ایجاد شد؛ مشکلاتی که سرگردانی و بلاتکلیفی چند ده ساعته در هوای سرد غرب کشور را در پی داشت!
به گزارش «وطنامروز»، از مدتها قبل پیشبینیها از افزایش محسوس مشتاقان پیادهروی اربعین حکایت داشت و مدیران و مسؤولان در اظهارات خود از استقبال چشمگیر مردم خبر میدادند. با توجه به این پیشبینیها انتظار میرفت در تدابیر انجام شده برای استقبال از زائران اربعین در مرزها برنامهریزی مناسبی انجام شود اما شواهد موجود و تصاویر و خبرهایی که در روزهای گذشته از شرایط مردم در مرزها بویژه مرز مهران منتشر شده است، گویای نبود برنامهریزی درست است! سرگردانی و بلاتکلیفی چند ساعته پشت مرز مهران از جمله مهمترین مشکلاتی بود که زائران در روزهای گذشته با آن مواجه شدند.
نتیجه بیتدبیری در گشایش راه اصلی کربلا
بیتدبیریها باعث شد در این روزها که مرز مهران دچار ازدحام بیسابقه جمعیت است، از پتانسیل مرز خسروی برای زوار اربعین استفاده نشود. در حالی که خیل مشتاقان و زائران اربعین در جادههای منتهی به مرز مهران در گرههای ترافیکی متوقف شدند که جادههای مهیا و زیرساختهای آماده مرز خسروی در استان کرمانشاه خاک میخورد. نبود اراده ملموس برای رایزنی در راستای بازگشایی مرز خسروی در حالی است که
زیرساختهای پایانهای و همچنین هتلهای متعدد در مناطق مرزی کرمانشاه آماده استقبال از زائران است.
هتلهایی که با اصرار سازمان میراث فرهنگی و دولت طی سالیان قبل از انسداد مرز خسروی با ارائه تسهیلات بانکی به بومیان منطقه ساخته شدند اما در حال حاضر نبود تردد مسافر و زائر، اقساط بانکی و سودهایش از مردم منطقه بدهکارانی بیگناه ساخته است. جالب اینجاست که به جای پیگیری بازگشایی مرز خسروی، مدیران وعده بازگشایی مرز سومار در گیلان غرب را برای تردد مسافران اربعین دادند که مشخص شد هیچ رایزنیای با طرف عراقی انجام نشده و تنها گمانهزنیها به عنوان وعدههای قطعی مطرح میشود. «تمیم» استاندار دیالی عراق در سفری که به کرمانشاه داشت از بازگشایی مرز سومار اظهار بیاطلاعی کرد!
بیتدبیری برای خدماترسانی میلیونی!
در همین باره سایت پارس نوشته است: بیتدبیری مسؤولان در حداقل 3 سال گذشته بویژه سالجاری باعث شده بسیاری از مردم با کمترین امکان اسکان مواجه شوند. وضعیت اسفبار و بدون پیشبینی در مرز مهران باعث شد جلوه دیگری از ناکارآمدی و بیتدبیری صاحبان مسؤولیت در معرض قضاوت افکار عمومی قرار گیرد. به دلیل اینکه مرز مهران نزدیکترین مرز به شهر نجف است بیشتر زائران و مشتاقان پیادهروی اربعین از این مرز استفاده میکنند اما بیتدبیری مدیران در حداقل 3 سال گذشته بویژه سالجاری باعث شده بسیاری از مردم با کمترین امکان اسکان مواجه شوند.
وضعیت در مرز مهران بحرانی شده بود و هزاران نفر با ویزا و بیویزا آنجا سرگردان بودند، امکانات به نسبت جمعیت بشدت کم بود و اگر کمکهای مردم مهران نبود مشخص نیست وضعیت چگونه شده بود. حال مردم از خود میپرسند مگر این وضعیت قابل پیشبینی نبوده تا از قبل برای آن تدبیری شود؟ مگر از اربعین سال قبل تا امسال فرصت کمی بود تا برای امروز تدبیر شود؟ پاسخ ساده است! این روند به طور قطع برای مدیران مربوط قابل پیشبینی بوده اما در میان انبوه اولویتهای دولت فعلی «اولویت» نداشته و کاری جهادی برای حل آن انجام نشده است.
با توجه به بسته شدن مرز مهران در چند روز گذشته، تردد زائران از طریق مرزهای شلمچه و چزابه در استان خوزستان انجام شد و این در حالی است که ترافیک شدید باعث شده عبور و مرور خودروها به کندی انجام و پارکینگهای این مناطق نیز تکمیل شود. با توجه به اینکه طی هفتههای گذشته حرکت زائران به سمت عتبات عالیات عراق آغاز شده بود، تعداد زیادی از این افراد از مسیر همین مرزها در حال ورود به کشور هستند که این باعث ازدحام بیش از حد جمعیت شده و از این رو ترافیک خودرویی در این مناطق به اوج خود رسیده است.
ارسال به دوستان
باران به داد پایتخت رسید
پس از بارش باران هوای تهران سالم شد. بر اساس اعلام شرکت کنترل کیفیت هوای شهر تهران، هوای پایتخت در شرایط سالم قرار دارد. به گزارش فارس، براساس اعلام شرکت کنترل کیفیت هوا، هوای پایتخت در شرایط سالم قرار دارد، بر این اساس شاخص ذرات کمتر از 5/2 میکرون که جزو آلایندههای شهر به حساب میآید روز گذشته روی عدد 67 قرار گرفت که حد استاندارد آن 100 است، بنابراین کیفیت هوا قابل قبول و غلظت آلایندهها کمتر از حد مجاز است.
دمای پایتخت زیر صفر میشود
همچنین مدیر کل پیشبینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی با اشاره به ادامه روند کاهش دما در بیشتر مناطق کشور از سرد شدن هوای پایتخت خبر داد. احد وظیفه، مدیر کل پیشبینی و هشدار سریع هواشناسی با بیان این مطلب گفته است: «با استقرار توده هوای سرد روی کشور روند کاهش دما در اغلب مناطق کشور تا روزهای پایانی هفته ادامه دارد». وی ادامه داد: این کاهش دما در شمال شرق و نوار شمالی کشور بیشتر خواهد بود، همچنین بارش باران و برف طی 3 روز آینده در استانهای حاشیه دریای خزر و به صورت خفیفتر در شمال شرق کشور ادامه مییابد و بر وسعت نواحی با بارش برف در این مناطق افزوده خواهد شد. وظیفه با بیان اینکه در روز یکشنبه و دوشنبه انتظار بارش پراکنده وجود دارد، گفت: روز سهشنبه بارش پراکنده در مرکز کشور پیشبینی شده و دریای خزر از روز یکشنبه تا سهشنبه و خلیجفارس در روز یکشنبه مواج است. مدیرکل پیشبینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی در پایان درباره وضعیت آسمان تهران طی 2 روز آینده نیز گفت: آسمان تهران در اولین روز آذر با بارش پراکنده و در روز سهشنبه نیمه ابری تا ابری پیشبینی میشود. همچنین حداقل دما در روز دوشنبه 2- درجه و روز سهشنبه 3- درجه سانتیگراد خواهد بود و حداکثر دما در روز دوشنبه و سهشنبه 5 درجه سانتیگراد است. وظیفه درباره وضعیت آب و هوای شهرهای مرزی کشور نیز گفت: استان اهواز روز دوشنبه و سهشنبه قسمتی ابری همراه با غبار محلی خواهد بود و حداقل دما در روزهای دوشنبه و سهشنبه 12 و 11 درجه و حداکثر دما در این دو روز 25 درجه سانتیگراد پیشبینی میشود و استان ایلام روز دوشنبه کمی ابری تا نیمه ابری گاهی وزش باد با احتمال بارش پراکنده با حداقل دمای 3 و حداکثر دمای 14 درجه سانتیگراد و روز سهشنبه صاف با حداقل دمای 4 و حداکثر دمای 14 درجه سانتیگراد پیشبینی میشود.
ارسال به دوستان
مراسم اربعین سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) با حضور میلیونی مردم در تهران و 800 شهر کشور برگزار شد
سلام از ایران
گروه سیاسی: در سوگ اربعین سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، قافله عزاداران حسینی در تهران و 800 شهر کشور با برپایی آیین عزاداری حسینی به سمت امامزادگان یا گلزار شهدای شهر به راه افتادند.
به گزارش «وطن امروز»، اگرچه همه نگاهها به کربلای معلا و حرم مطهر امام حسین(ع) است و شیعیان دنیا مشتاق زیارت سالار شهیدان در مراسم اربعین هستند اما در ایران، دهها میلیون عزادار حسینی با برپایی مراسمات عزاداری مختلف چه در قالب برپایی راهپیماییهای نمادین و چه در قالب برگزاری مراسمات روضه و عزاداری، همنوا با میلیونها زائر اباعبداللهالحسین در مسیر پیادهروی اربعین، در سوگ سالار شهیدان حضرت اباعبدالله اشک ماتم ریختند. اوج این عزاداریها در تهران پایتخت جهان تشیع بود. در تهران آنها که از حضور در مراسم پیادهروی اربعین در عراق جا ماندند، با برپایی یک پیادهروی نمادین به سوگواری برای سرور و سالار شهیدان پرداختند.
عزاداران حسینی در تهران از مسیرهای تعیین شده
به سمت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی راهپیمایی کردند. علاوه بر تهران در مشهد مقدس دستههای سینهزنی و زنجیرزنی به رسم هر ساله با حضور در جوار حرم مطهر امام هشتم به اقامه عزای سالار شهیدان پرداختند. در شهر مقدس قم نیز طبق سنتی دیرینه، مراجع عظام تقلید در بیوت و دفاتر خود میزبان عزاداران و سوگواران اباعبدالله الحسین(ع) بودند.
اما حرم حضرت عبدالعظیم حسنی دیروز میزبان حضور میلیونی عزادارانی بود که با پای پیاده، رهسپار شهر ری شده بودند. جاماندگان از سفر عشق، در تهران راهپیمایی روز اربعین را از مسیرهای سهگانه میدان امام حسین، میدان جمهوری اسلامی و امامزاده حسن(ع) به سمت آستان مقدس حرم حضرت عبدالعظیم حسنی آغاز کردند. در میدان امام حسین، راهپیمایان حسینی ساعاتی پیش از آغاز مراسم، در میدان امام حسین تجمع کردند. آنان پس از سردادن شعارهای لبیک یا حسین، لبیک یا زینب و... راهپیمایی مسیر
15 کیلومتری میدان امام حسین تا حرم عبدالعظیم حسنی را آغاز کردند. پیادهروی اربعین در 3 مسیر اصلی از مبدأ میدان امام حسین علیهالسلام، خیابان هفده شهریور، میدان شهدا، میدان خراسان، میدان شوش، خیابان فدائیان اسلام، سهراه ورامین، میدان شهرری، حرم مطهر؛ از مبدأ میدان جمهوری اسلامی، بزرگراه نواب، آذربایجان، میدان 9دی، میدان بهمن، تقاطع بعثت- رجایی به جنوب، پل شهید صارمی، میدان نماز به جنوب، میدان غیبی به جنوب، میدان فرمانداری به جنوب، میدان ساعی به شرق، بلوار مدرس، حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) و از مبدأ امامزاده حسن(ع)، خیابان امینالملک، خیابان قزوین، میدان 9 دی، میدان بهمن، تقاطع بعثت- رجایی به سمت جنوب، پل شهید صارمی، میدان نماز به سمت جنوب، میدان غیبی به سمت جنوب، میدان فرمانداری به سمت جنوب، میدان ساعی به سمت شرق، بلوار مدرس، حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) برگزار شد. در طول مسیرهای سهگانه راهپیمایی، هیات ها و دستهجات مذهبی با برپایی موکبها از راهپیمایان اربعین حسینی پذیرایی کردند. بهرغم بارش باران پاییزی و برودت هوا، از همان ساعات اولیه آغاز راهپیمایی تمام صحنهای آستان مقدس عبدالعظیم حسنی مملو از جمعیت عزاداران حسینی شد و خیل راهپیمایان در چند صد متری حرمهای مطهر متوقف شد. راهپیمایان اربعین حسینی پس از حضور در حرم عبدالعظیم حسنی در جوار حرم سیدالکریم، زیارت اربعین سیدالشهدا را قرائت و نماز ظهر اربعین را به امامت آیتالله ریشهری تولیت حرم حضرت عبدالعظیم حسنی اقامه کردند و به سوگواری برای سید و سالار شهیدان و اصحاب باوفای ایشان پرداختند. علاوه بر تهران در سایر شهرستانهای استان تهران و شهرهای سایر استانها، خیل مشتاقان اباعبدالله با حضور در مساجد و تکایا و راهپیمایی به سمت امامزادگان یا گلزار شهدا، در سوگ اربعین حسینی نشستند. در مشهد دستههای سینهزنی و زنجیرزنی از شهرهای مختلف ایران با حضور در جوار حرم مطهر امام هشتم در چهلمین روز شهادت اسوه ایثار و شهامت حضرت امام حسین(ع) عزاداری کردند. هیاتهای مذهبی مساجد، تکایا و حسینیههای شهر مشهد با حمل پرچمهای سیاه برای عرض تسلیت به آستان آسمانی امام هشتم(ع) راهی حرم مطهر رضوی شدند. اجتماع عزاداران در صحن جامع رضوی از ساعت 9 صبح آغاز شد و عاشقان اباعبدالله(ع) با مرثیهسرایی، قرائت زیارت اربعین، سخنرانی آیتالله علم الهدی و مداحی ذاکران اهل بیت(ع)، دل را راهی کربلای حسین(ع) کردند. برنامههای اربعین امسال در مشهد مقدس عطرآگین به حضور شهدای مدافع حرم
اهل بیت(ع) شد و پیکر مطهر شهید هریری همزمان با اربعین حسینی از میدان شهدای مشهد به سمت حرم مطهر رضوی تشییع شد. در دفتر مقام معظم رهبری در قم نیز مراسم سوگواری اربعین حسینی با حضور شخصیتهای مختلف، علما، فضلا و اقشار مختلف مردم برگزار شد. در این مراسم سخنرانان به بیان ابعاد مختلف قیام امام حسین(ع) پرداختند و مداحان و ذاکران اهلبیت نیز نوحهخوانی و روضهخوانی کردند.
مردم قم علاوه بر این با راه انداختن دستهجات زنجیرزنی و سینهزنی در رثای سیدوسالار شهیدان در هوای بارانی بر سر و سینه زدند. حرم کریمه اهل بیت(س) مانند همیشه کانون عزاداریهای عشاق بود و دستههای عزاداری برای عرض تسلیت به ساحت حضرت فاطمه معصومه(س) از مسیر میدان آستانه وارد صحن امام رضا(ع) شده و در این صحن عزاداری کردند. پس از عزاداری نیز نماز جماعت ظهر، در صحن امام رضا(ع)، شبستان امام خمینی(ره) و صحن صاحبالزمان(عج) اقامه شد. علاوه بر حرم کریمه اهل بیت، مسجد مقدس جمکران و بقاع متبرکه امامزادگان پذیرای زائران و مشتاقان اهل بیت(ع) برای قرائت زیارت اربعین بود.
براساس این گزارش، مردم عزادار ایران درحالی به رسم چند سال اخیر، امسال باشکوهتر به عزاداری اربعین سید و سالار شهیدان پرداختند که در کربلای معلا نیز حضور ایرانیان چشمگیرتر از سال گذشته بود. براساس اعلام منابع رسمی امسال بیش از 2 میلیون زائر ایرانی از مرزهای مهران، شلمچه و چزابه برای زیارت حرم حضرت اباعبدالله به کربلا سفر کردند. راهپیمایی نجف تا کربلای اربعین امسال با حضور بیش از 20 میلیون زائر از سراسر دنیا در شرایطی برگزار شد که گروهکهای تکفیری با حمایت دولتهای استکباری در تلاش برای کمرنگ کردن این اجتماع بینظیر جهانی بودند اما این تهدیدات نه تنها از حجم راهپیمایان اربعین حسینی نکاست بلکه این مراسم را بدل به پرشکوهترین و استکبارستیزترین مراسم اربعین در سالهای گذشته کرد. امسال شعارهای اللهاکبر و مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل در مسیر کربلا تا نجف، طنینانداز شده بود تا بار دیگر پیام ظلمستیزی شیعه در عالم گسترده شود.
برگزاری مراسم عزاداری اربعین حسینی با حضور رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی(ره)
در اربعین شهادت سید و سالار شهیدان و اصحاب با وفای ایشان، حسینیه امام خمینی(ره) میزبان هیاتهای دانشجویی از سراسر کشور بود و دانشجویان دلداده حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام در حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی به عزاداری پرداختند. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، در این مراسم، حجتالاسلام والمسلمین پناهیان در سخنانی، اساسیترین نیاز جامعه را ایجاد تشکلهای ولایی و تقویت ارتباطات دینی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مؤمنان و همافزایی آنان دانست و افزود: هیاتهای دانشجویی نمونه موفقی از تشکیلات ولایی و تمرین جمعی ولایتمداری هستند. وی بزرگترین درس حماسه پر شکوه اربعین و حضور میلیونی عاشقان حسینی را اجتماع سازمانیافته و ایثارگرانه مؤمنان حول محور ولایت و امامت خواند و گفت: جاری شدن این روحیه در تمام شؤون زندگی و ایجاد همبستگی در بستر ایثار و همکاری مؤمنانه، راه حل مشکلات جامعه اسلامی است. در این مراسم، آقای میثم مطیعی نیز به ذکر مصیبت و نوحهخوانی پرداخت. در پایان مراسم، دانشجویان نماز ظهر و عصر را به امامت رهبر انقلاب اسلامی اقامه کردند.
ارسال به دوستان
نگاه جناحی ظلم به عدالت است
امیر استکی: جناب حسن روحانی ریاست محترم جمهور چندی پیش فرمودند عدهای به دنبال آن هستند بدهی معوق را اختلاس جا بزنند و با این کار ذهن و فکر مردم را مغشوش کنند و نسبت به دولت ایشان بدبین. این تاکید بر بدهی معوق بودن آن 8 هزار میلیارد کذایی یعنی فسادی رخ نداده است و در تحلیل نهایی، داستان یک سوءمدیریت است. البته رئیس محترم جمهور در جریان فیشهای حقوقی نجومی هم همین عقیده را داشتند و تا روزها اعتقاد به وقوع عملی مفسدانه نداشتند و خیلی طول کشید تا بپذیرند مساله اصلا چیز سادهای نیست و همانطور که همان روزها در همین جریده گفتیم و نوشتیم در نهایت معتقد به همان سوءمدیریت بودند که آن را هم اگر رسانههای لجوج و بیسوادی مثل ما میگذاشتند، میشد در میان جمع خودمانی مدیران ارشد دولت حلوفصل کرد و دامنه تنش را به میان مردم نکشاند و تصویر گل و بلبلی را که باید ملت از ماحصل مدیریت مشعشع جناب روحانی داشته باشند، خدشهدار نکرد!
انصاف را اهل کسبوکار به حالتی میگویند که وقتی پای منافع خود شخص در میان باشد و خود نیز تصمیمگیر اصلی باشد بتواند چشم بر روی آن ببندد و به عدالت رفتار کند. انصاف یعنی محترم شمردن واقعیت در همه شرایط. یعنی اینکه اگر بدهی معوق را فساد اقتصادی نمیدانیم این اعتقاد فقط برای جایی که خودمان مسؤولیم نباشد و آن فسادهایی را هم که در دولتهای قبلی روی داده است با همین چشم ببینیم و آنها را هم که هر کدامشان یا از نوع همین بدهیهای معوق بودهاند یا چیزی شبیه آن، فساد اقتصادی نبینیم و بگوییم آنها را هم رسانهها بزرگ کردند و در اصل و در تحلیل نهایی همان سوءمدیریتهای کوچک بودهاند! اما جناب روحانی اسفندماه 92 معتقد بود نام مفسدان اقتصادی باید بر سر زبانها باشد، مفسدانی که پرواضح است در آن زمان همه به دولتهای پیشین وصل میشدند و در جهت منکوب کردن رقیب از هیچ کاری نباید فروگذار کرد! اما امروز جناب روحانی در چرخشی عیان معتقدند این فسادها را نباید بزرگ کرد و نباید رسانهها بدهیهای معوق نجومی را فساد اقتصادی جا بزنند و پر واضح است که امروز مسؤولیتهای ناشی از این مفسدههای اقتصادی به دوش دولت ایشان است و پرواضحتر است که این نوع استاندارد دوگانه هر چه باشد انصاف نیست؛ انصافی که خود یکی از شعب تدبیر و اعتدال است.
البته نه آن داستانهای پیشین سوءمدیریتند و نه این داستان 8 هزار میلیاردی صندوق ذخیره فرهنگیان، همه اینها در یک کلام و به روشنی فساد هستند و ناشی از سوءمدیریتهای نهتنها بزرگ بلکه در اصل خائنانه و غیر قابل بخشش؛ چرا که نهتنها سرمایههای جمعشده از ذخایر اندک مردم را به بازی گرفتهاند، بلکه از همه اینها بدتر امید و اعتماد ملت را نابود میکنند و بذر ناامیدی و بیاعتمادی و بیاعتنایی را در دل آنها میکارند.
بیمدیریتی، هرجومرج، بیبندوباری مالی، روی کار آمدن مدیران نالایق؛ اینها نظر ما نیست، بلکه نظر یک شهروند ایرانی چهل و اندی ساله است که تحصیلات دیپلم دارد و اکنون پس از 24 سال خدمت در یک سازمان نظامی و دارا بودن 4 سر عائله ماهانه چیزی نزدیک به یک میلیون و 600 هزار تومان عایدی دارد. نامبرده البته مورد پرسش از واکنشش به یک اختلاس نیست، بلکه از او خواسته شده است نظرش را درباره 8 هزار میلیارد وامهایی که یک صندوق وابسته به فرهنگیان فقط به چیزی نزدیک به 30 نفر پرداخت کرده است و اکنون معوق شدهاند، بگوید. پاسخش همان 4 جملهای است که در ابتدای این بند آمد و ادامهاش هزار داستان از وثیقههایی که بانکها برای وامهای 5 و 10 میلیونی از او خواستهاند.
بله دوستان! قطعا اگر رئیس محترم جمهور هم یک بار در عمرش بعد از انقلاب برای گرفتن 5 میلیون تومان وام به بانک رفته بود و با موانع مرتفع و صعبالعبور بانکها مواجه شده بود، امروز به همین سادگی مدعی نمیشد عدهای مساله را بزرگ میکنند. یک بار دیگر هم در همین جریده داستان معروف فرانسوی اعتراض زنان پاریسی به وضع بد زندگیشان و حواله داده شدنشان به خوردن شیرینی را وقتی که نان نیست نقل کردهایم و امروز باید شوربختانه بیان کنیم بسیاری از دولتمردان ما در چنین وضعیتی به سر میبرند. فهمی از جامعه که ناشی از برداشتشان از محیط اطرافشان است و از آن رو که سالهاست در محیطی زندگی میکنند که استانداردهای زندگی در آن و سطح درآمدی در آن بسیار بالاست و به عبارتی سادهتر اشرافی است، لذا حساسیتهای یک کارگر حداقلبگیر یا یک فرهنگی یا یک نظامی یا یک پیشهور را درک نخواهند کرد و همینجاست که در کمال تعجب امثال ماها برخوردهایی مثلا با مساله فیشهای حقوقی نجومی از آنها میبینیم که هیچ نشانی از تعجب و شوکه شدنشان در برابر این ارقام ندارد و اگر چه برای ما نجومی است ولی برای آنها یک حداقل درآمد معقول عادلانه است.
به نظر نگارنده بدترین مواجهه با عدالت و فساد مواجهه جناحی است و ابزار کردن فساد برای مدیریت سیاسی ـ جناحی خود که بیشترین ضربه را به اعتماد عمومی، این کار میزند. نخبگان اشرافی که با همه فراز و فرودهایی که در دولتهای نهم و دهم با آن مواجه شدند باز موفق به بازگشت به اریکه قدرت سیاسی در ایران شدهاند، ناگزیر چنان نگاه یک طرفه و غیرمنصفانهای به مسائل و مشکلات کشور خواهند داشت. اینان کبرورزانه و عافیتجویانه همه ناکارآمدیهای امروز را گردن دولتهای قبل میاندازند و بدین منظور هر کاهی را در دولتهای قبل به کوه تبدیل میکنند و هر وقت هم مساله و مشکلی منحصر به دولت آنهاست به سادهسازی و پاک کردن صورت مساله میپردازند. این اخلاقیات سیاسی ناخودآگاه انسان را به یاد دوران یکهتازی قبلههای عالم میاندازد، آنجا که هر چه ناشی از اراده ملوکانه بود خیر محض و صحیح بیچون و چرا بود و همه ناکارآمدیها و ناراستیها توطئه بدخواهان و عنودان و رعیت پا برهنه!
ارسال به دوستان
انتظار کوچکی که از آن هم دریغ شد!
علیاکبر عباسی: 1- سخنرانی حسن روحانی در اردیبهشتماه سال 92 و دقیقا یک ماه قبل از انتخابات در دانشگاه صنعتی شریف، از مهمترین و اصلیترین سخنرانیهای وی بود که طی آن آقای روحانی علنیتر از هر زمانی از تئوری دولت مدنظر خود رونمایی کرد: «هنر این است که ما تهدید را به آسیب و آسیب را به فرصت تبدیل کنیم، از این رو مذاکره با آمریکا امکانپذیر و شدنی اما سخت است؛ هرچند بنده معتقدم مذاکره با آمریکا راحتتر از مذاکره با اروپاست، چرا که اروپاییها به دنبال «آقا اجازه» از آمریکا هستند. از این رو دولت آینده باید بتواند رابطه ایران و آمریکا را از حالت تخاصم به مرحله تنش که یک مرحله پایینتر است برساند. آمریکاییها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحتتر است». همین دیدگاه روحانی در رابطه با آمریکا و اینکه مذاکره با این کشور راحتتر از مذاکره با اروپاییهاست، موجب شد در طول مذاکرات هستهای ایران با گروه 1+5، طرف حساب اصلی تیم مذاکرهکننده هستهای ایران، آمریکاییها باشند و جناب ظریف و همکارانش انرژی اصلی خود را در مذاکره با آنها بگذارند. همین دیدگاه بود که موجب شد جناب روحانی که یک بار در سالهای ابتدایی دهه 80، طعم بدعهدی غربیها را چشیده بود، این بار به امید اینکه مذاکره با آمریکاییها متفاوت از اروپاییهاست، به سمت آنها سوق پیدا کند.
2- با این وجود اما مواضع چندی قبل رئیس کل بانک مرکزی در رابطه با اینکه به دنبال این است تا از نفوذ اروپاییها جهت اقناع آمریکاییها برای پایبندی به تعهداتشان در برجام و همکاری با بانکهای ایرانی استفاده کند، خط بطلانی بود بر تئوری جناب روحانی مبنی بر اینکه مذاکره با آمریکاییها راحتتر از مذاکره با اروپاییهاست. ولیالله سیف گفته بود: «ما انتظار داریم بانکها و شرکتهای اروپایی به ما کمک کنند مقامات آمریکایی را متوجه کنیم که باید به تعهداتشان در راستای توافق هستهای عمل کنند». این سخنان سیف در حالی است که علی طیبنیا، وزیر اقتصاد دولت روحانی نیز چندی قبل و در جریان سفر به واشنگتن جهت شرکت در اجلاس سالانه بانک جهانی، از مذاکرات خود با اروپاییها جهت واسطه کردن آنها برای اقناع آمریکاییها در انجام تعهداتشان در برجام و همکاری با بانکهای ایرانی سخن گفته بود. البته خود آقای روحانی نیز در سخنانی که چندی قبل در جریان سفر به یاسوج ایراد کرده بود با ابراز اینکه «به آمریکا بدبین هستم و به برجام خوشبین» زیرآب تئوری کدخدایی آمریکا را زد و منطق عمومی دولت در 3 سال گذشته را زیر سوال برد.
3- رئیسجمهور که تا چندی قبل توافق با غربیها را راهحل برونرفت از همه مشکلات کشور میدانست و به کرات از لغو یکباره تحریمها در صورت نهایی شدن توافق سخن گفته بود، به مرور از گفتههای خود عقبنشینی کرد. وی چندی قبل فروش نفت را به عنوان نتیجه برجام معرفی و در یک سالگی برجام نیز حاصل آن را «برداشتن سایه جنگ از سر کشور» عنوان کرده بود: «یکی از موفقیتهای برجام برداشتن سایه تهدید از سر مردم بود... حتی در این زمینه به تفاهم هم رسیده بودند اما مذاکرات توانست بهانه برای تهدیدات را برطرف و قدرت سیاسی، حقوقی و فنی ما را برای جهانیان آشکار کند!» سخنانی که البته توسط عباس عراقچی - که مسؤولیت اصلی توجیه عهدشکنیهای آمریکاییها در قبال برجام را بر عهده دارد- نقض شد و نشان داد حتی امثال عراقچی هم نمیتوانند بین برجام و دستاوردهایی چون برداشتن سایه جنگ از کشور نسبتی منطقی پیدا کنند.
عراقچی چند روز قبل گفته بود: «دشمن اگر میدانست قادر است تاسیسات هستهای ایران را بمباران کند حتما این کار را میکرد ولی با شناختی که از توان نظامی ایران داشت پای میز مذاکره حاضر شد. دشمن میداند حمله نظامی به ایران برایش هزینههای سنگینی در پی خواهد داشت، قدرت نظامی ایران فکر حمله را از دشمن گرفته است».
4- مواضع و رویکرد آقای روحانی در آخرین سفر خود به نیویورک به عنوان رئیس دولت یازدهم و همچنین مواضع اخیر محمدجواد ظریف در رابطه با برجام، نشان داد واقعیت آمریکا و مذاکره با کدخدا غیر از آن چیزی است که آنها قبلا از آن سخن میگفتند. محمدجواد ظریف ابراز داشته بود: «8 ماه پس از برجام به خاطر تهدیدهای آمریکا هیچ بانک بزرگ اروپایی با ایران کار نمیکند». وی همچنین گفته بود: «برجام نه ماه است و نه خورشید و حتی نتوانسته زمینه مبادلات پولی ایران را با اروپا برقرار کند».
5- با توجه به آنچه گفته شد و با وجود اذعان وزیر امور خارجه و حتی خود رئیسجمهور بر برخی واقعیتهای برجام، انتظار از آقای روحانی این بود در جریان سفر مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی به ایران، نسبت به بدعهدیهای آمریکا در اجرای برجام و عدم لغو تحریمها حداقل در این دیدار موضع درخوری اتخاذ و به طور جدی از نوع برخورد آمریکا با برجام انتقاد کند؛ لکن آنچه اتفاق افتاد این بود که روحانی فقط گفت برای پایداری برجام ایران انتظار دارد طرف غربی به تعهدات خود به طور کامل عمل کند. این سخنان هم در حالی بیان شد که موگرینی بدون اینکه از عدم همکاری بانکها و شرکتهای بزرگ اروپایی با ایران بهرغم گذشت 9 ماه از اجرای برجام حرفی بزند، مدعی شد: «اتحادیه اروپایی متعهد به اجرای تعهدات برجام است».
در حالی که اصلیترین مانعتراشیها برای عمل به مفاد برجام از سوی ایالات متحده صورت میگیرد و در شرایطی که جمهوری اسلامی تاکنون به همه تعهدات خود در برجام پایبند بوده است اما در دیدار خانم موگرینی با آقای روحانی نه مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی در قبال بدعهدیهای آمریکاییها کمترین حرفی زد و نه متاسفانه آقای روحانی از این روند انتقاد کرد. این در حالی است که بدون شک اگر کوچکترین کوتاهی از سوی ایران در انجام تعهداتش وجود داشت، همین خانم موگرینی سختترین مواضع را علیه جمهوریاسلامی اتخاذ میکرد. در چنین شرایطی حداقل انتظار این بود که جناب روحانی که رئیسجمهور ایران محسوب میشود، در قبال این سطح از بدعهدیها توسط طرف مقابل سکوت نکند و اجازه ندهد جاده دوطرفه تعامل برجام، عملا به جادهای یک طرفه تبدیل شود اما آنچه مشخص است بیان انتقاد و بدعهدی آمریکاییها از سوی روحانی به معنای بیثمر بودن مسیری است که روحانی در همان جلسه اردیبهشتماه سال 92 در دانشگاه شریف گفته است و این به معنای بنبست عمل برای او خواهد بود.
ارسال به دوستان
قصه«حاجحسن»ها و ماجرای«شیخحسن»ها
حسین قدیانی: دشمن، او را بیشتر میشناخت تا دوست! همیشه دوست میداشت کارش بیشتر از اسمش کار کند! خودش اینگونه خواسته بود که «گمنام» بماند! «دیدهبان» را میگویم! همان که در «سایه» مینشست و مراقبت میکرد بلکه ذرات ظلم و ظلمت، گزندی به اشعههای آفتاب نزنند! نه! اشتباه نشود! «حاجحسن شایانفر» نگاه امنیتی به مقوله فرهنگ نداشت، بلکه به هر دو مقوله «امنیت» و «فرهنگ»، «نگاه انقلابی» داشت! نگاه امنیتی به مقوله فرهنگ لیکن اگر مذموم باشد، مصادیقش این دو مورد است که هر دو را هم یک نفر انجام داده؛ اولا معرفی یک عنصر امنیتی و اطلاعاتی به عنوان وزیر برای وزارتی با اسم «فرهنگ و ارشاد اسلامی» و ثانیا تمنا برای توقیف رسانههای انقلابی در دیدار با جناب قاضیالقضات و حتی تمنا برای بستن دهان روزنامه انقلابی در دیدار با رهبر انقلاب، آن هم در شرایطی که چون به جلوت میروند، آن «حرفهای نمایشگاهی» را میزنند که چرا با رسانه برخورد میشود؟! مگر «حاج حسن» و سایر برادران و شاگردانش در رسانه، پای نوشتههای خود ننشستهاند و فراری از حکومت قانون هستند که در دیدار با مقام ارشد دستگاه قضا، به جای معرفی مدیران نجومی و شرکای کاسب دکان دونبش تحریم و توافق، از آن نگاه سوپرامنیتی خود به مقوله فرهنگ، رونمایی میکنید؟! «حاجحسن شایانفر» حتم دارم که در یومالعیار حسابکشی هم پای «نیمه پنهان» خواهد ایستاد اما امان از آن روز که نیمه پنهان آدمی را تمنای مخفیانه برای بگیر و ببند رسانههای منتقد رو کند!
آری! ما پای «تحریر» خود ایستادهایم! کو اما «تدبیر» شما، بر فرض که بخواهید پایش را امضا کنید؟! ما صدالبته پای همین متن هم خواهیم ایستاد! دفاع از «دیدهبان انقلاب در جبهه فرهنگ» همان اندازه زیباست که دفاع از «دزدان سرگردنه در جبهه صدارت» زشت و نکوهیده است! «حاجحسن شایانفر» از جمله افراد مظلوم و بیگناهی بود که تهمت «کاسب تحریم» را دشت کرد اما تحریم، کاسبی جز همان افراد ندارد که از یکسو توافق را ناظر بر لغو تحریمها، بسیار ضعیف تنظیم کردند و از سوی دیگر، به دروغ وعده دادند که همه تحریمها در همان روز اجرای برجام لغو میشود، آن هم بالمره! زندگی حاجحسن هست! و زندگی شما هم! و زندگی ما هم! مایلید در هر دادگاهی که شما بگویید، هر دو طرف، اموالمان را رو کنیم تا بیش از پیش «کاسب تحریم» مشخص شود؟! ترس از این پیشنهاد که باری پیش از این هم مطرح شد، یعنی علاوه بر کافر، کاسب هم همه را به کیش خود پندارد! «حاج حسن» اما ترس از خدا داشت! و خط از سخنان روح خدا میگرفت! او «اصولگرا» بود لیکن قبل از هر چیز، به این معنی که سر کلمه به کلمه صحیفه نور خمینی، با احدی تعارف نداشت! برای «حاج حسن»، قضاوت روح خدا، بسی مهمتر از آن بود که دیگران بخواهند دربارهاش چه بگویند! حقا که در این هوای آلوده، از پس وظیفه دیدهبانی و رصد، بخوبی برآمد! تا آخرین لحظه عمر! کار اگر بخواهی بکنی و از انقلاب اگر بخواهی دفاع بکنی، روی تخت و با حال بیمار هم ممکن است! آخرین بار، اواسط تابستان دیدمش! در همان دفتر قدیمی! عصری بود! صبح نزدیک به ظهر زنگ زده بودم! مثل همیشه، همان روز وقت داد! با خنده، همین را به رخش کشیدم! همین را که با آن همه کار انبوه، معمولا همان روز تماس، وقت قرار را تنظیم میکند! «از اینکه بچهها را معطل نگه دارم، بدم میآید! با اونوریها هم همینطور هستم البته»! و همینطور بود! با همه! بعد از «چشم»، گوشی داشت عجیب آماده برای شنیدن!
ابتدا، خوب خوب خوب به حرفهایت گوش میداد و بعد خیلی مختصر و مفید، حرفهای لازم را میزد! تا بخواهد 10 گرم حرف بزند، 100 کیلو گوش میداد! و در این دوره و زمانه وراج، لابد ملتفت هستید که دارم از چه نعمتی حرف میزنم! از نعمت سرداری که «دیدهبانی» را و صدالبته «شنیدهبانی» را دونشأن خود نمیپنداشت! کلاسش در این بود که برای خودش «کلاس» قائل نبود! بویژه آنجا که پای اصول مسلم انقلاب در میان بود! خیلی از ما، زیاد شده که از نقد عنصر واجبالنقدی طفره برویم، منباب همین رعایت کلاس، لیکن آنجا که پای غیرت انقلابی در میان بود، «حاجحسن شایانفر» اصلا اهل این ملاحظهها نبود! برای انقلاب، نه از کوچک کردن خودش ترسی داشت و نه از گمنامی! برای انقلاب، حتی از کار سخت خودش هم ابایی نداشت! در کاری از جنس کار ایشان، احتمال اشتباه یا خطا به نسبت کارهای دیگر بیشتر بود و هنوز هم بیشتر است اما از قضا هنر آن است که انقلاب را در چنین کارهایی تنها نگذاری! و رسم عافیت پیشه نکنی! و نگیری تخت بخوابی، بلکه حتی در تخت بیماری هم، مصداق روشن «بیداری» باشی! و همچنان خوب بشنوی! و خوب ببینی! آن عصر تابستانی، من اصلا برای چه کاری رفته بودم پیش حاجحسن؟! دقیق یادم نیست ولی این را خوب یادم هست که بخصوص روزگار کیهاننشینی، گاهی از او وقت میگرفتیم که فقط ببینیمش! همین!
دیدهبان اما زرنگتر از این حرفها بود! حتی در آن جلسات هم، این او بود که بیشتر ما را میدید و بیشتر ما را میشنید! این خاطره را برای جماعتی بگویم که از «حاج حسن» اصلا تصور درستی ندارند! اواسط دولت اصلاحات، ناظر بر متنی که میخواستم در «صفحه دانشگاه» بنویسم، رفتم پیشش! و سوالی از فلانی! و گذشتهاش! و اینکه آیا این چیزی که دربارهاش میگویند، درست است؟! گفت: «این چیزی که دربارهاش میگویند، چه دخلی دارد به نوشته تو؟!» و بعد اندازه 2 دقیقه، حرفهای دیگری که لازم بود از طرف بدانم، به من تحویل داد و وقتی اصرار بیشترم را برای دانستن دید، دوباره گفت: «برای آنچه میخواهی بنویسی، همین اندازه کافی است و هر چه بیش از این، یعنی غیبت پشت سر طرف!»
***
الان که نگاه میکنم میبینم باید هم در موسم اربعین عروج میکرد، آن دیدهبان انقلابی که حتی روی تخت بیماری هم، چشم مراقبت از تحرکات دلباختگان جبهه یزید، ابن زیاد و عمرسعد برنمیداشت! اگر فکر میکنی عمرسعد مرده است، پس چیست این همه که فریب وعدههای کدخدا را میخورد؟! پس چیست این همه که وعده میدهد؟! آهای حاج حسن! حالا از آسمان، حتی راحتتر هم میتوانی دیدهبانی کنی! با دوربین تو، ما هراسی از نقشههای بطالین نداریم! تو هستی! در خاطر سنگر به سنگر این انقلاب! و بالای هر خاکریزی! تو هستی! در قلب موسسه کیهان! و اشکهایت هنگام «زیارت عاشورا» از گونه در و دیوار نمازخانه پاک نمیشود! تو هستی! آنسان که 40 روز بعد از عاشورا، «زیارت حسین» را به «زیارت اربعین» ترجیح دادی! وه که چه دریافتی! همه فکر میکردیم حالا که مرخص شدهای، خوب شدهای! خودت اما اشاره کردی به روز رفتنت! به اربعین! السلام علیک یا اباعبدالله...
ارسال به دوستان
یادهایی از «حاجحسن»
مهدی محمدی: 1-پیرمرد باغیرتی بود، اگرچه هرگز به معنای متعارف پیر نشد. همین 2 هفته پیش عصازنان وارد جلسه ثابت هفتگیمان شد. به سختی راه میرفت اما رنج تن، از صراحت زبان و تیزی ذهنش نکاسته بود. سخت مصر بود- مثل همیشه- که ریشه نابسامانیها و دشواریهای حتی سیاسی، در حوزه فرهنگ خفته است. فیالمجلس چند مصداق نقد ارائه کرد که نفوذ خطرناکی در فلان نهاد ظاهرالصلاح فرهنگی رخ داده و نمیتوان بیتفاوت بود. حاضران در جلسه میدانستند از کسی استمداد نمیکند و پایش را که از جلسه بیرون بگذارد به «وظیفه» عمل خواهد کرد. تعارف نداشت.
2-حاجحسن شایانفر بسیار حاضرالذهن بود. دوست و دشمن میدانستند. این آخری به فلان پدرخوانده ژورنالیسم غربگرا در لندن درسی فراموشنشدنی داد؛ چیزی را به یادش آورد که خودش درباره خویش از یاد برده بود! اتاقش در موسسه کیهان انباشته بود از کتابها، مجلات و اسناد بیبدیل. اتاق کوچک بود. تختی هم در آن گذاشته بود تا «حین استراحت کار کند». اتاق تنگتر شده بود و ظاهرا به نظر میرسید همه چیز روی هم تلنبار شده. خودش اما میدانست که بر آن بینظمی ظاهری، نظمی پولادین حاکم است. وقتی چیزی را میخواست، لابهلای آن همه کاغذ و کتاب، در کسری از ثانیه پیدا میکرد. یک بار در یک جلسه شروع کرد به بیان سوابق یکی از همین مدعیان روشنفکری؛ اسم، نام پدر، تاریخ تولد، مجلاتی که در آن کار کرده، کتابهایی که نوشته، نام همه دوستان و آثارشان، تاریخ سفرش به خارج، اینکه آنجا چه میکند... همین طور یک نفس میگفت تا اینکه یکی از رفقا به زبان آمد: «حاجی نمره کفشش چی بود؟!» اگر میدانست تعجب نمیکردیم.
یک بار با حاجحسین رفته بودند دادگاه. همان سالهای 81-80 گمانم. شاکی-یکی از شاکیان البته- مدیرمسؤول نام و نشاندار یکی از روزنامههای دوم خردادی بود. من آنجا نبودم. رفیقی میگفت طرف زیاد سروصدا میکرد. حاجحسن کنارش کشید و دقایقی گوشه راهرو گفتوگو کردند. میگفت شاکی محترم دیگر به صحن دادگاه برنگشت. همینطور که راهش را کشیده بود و میرفت، گفته بود: «میروم از خودم شکایت کنم»!
اواخر، یک بار یکی از دوستان سوالی کرد درباره یکی دیگر از رفقا. فکر میکنم سوالش این بود که آخرین کتابی که فلانی نوشته چیست. گفت: «نمیدانم»! همه حیرت کردند. همینطور که هاج و واج نگاهش میکردیم با خنده گفت: «اطلاعات دوستان را به حافظه نمیسپارم. ضدانقلاب که بشوید فوری همه اطلاعاتتان میرود «اینجا» و دیگر پاک نمیشود»! با انگشت به سرش اشاره کرد.
3- بسیار خوشخلق بود. در تمام این سالها عصبانیتش را ندیدم. کسی از دوستان هم گمان نمیکنم دیده باشد. همه دوستان-و در راس آنها تقی دژاکام- اجازه داشتند به هر میزان با او مطایبه کنند. گاه نیمچه متلکی هم میگفت. بسیاری از دوستان جمعه صبحهای اول وقت فراوانی را به یاد میآورند که ناگهان زنگ منزلشان به صدا درآمده بود و وقتی خوابآلود، آیفون را برداشته بودند، حاجحسن پایین پشت در بوده: «برایتان حلیم آوردهام»!
از کارهای ثابتش شغل جور کردن برای آنها که شغلشان را از دست داده بودند و رفع گرفتاری خانوادگی از دوستانی بود که به مشکل برمیخوردند. برای این کارها وقت میگذاشت. کلامش بین دوستان نافذ بود و حرفش زمین نمیماند.
یک بار به او گفتم حاج آقا! فلانی دوباره در خانه خورده به مشکل. گفت: «حل شد». گفتم خودش همین یک ساعت قبل به من گفت مشکل دارم. گفت: «خبر نداره، حل شده»! گفتم حاجی حل نشده ها! خندید. تلفن آن برادر را گرفتم. گفتم: «حاجحسن میگه فلانی مشکلی نداره». حیرت کرده بود. چند دقیقه بعد دوباره زنگ زد. صدایش میلرزید. گفت: «راست میگه، حل شد. زودتر از من به فکر من بوده»!
در نمایشگاه مطبوعات دوران اصلاحات، که بیشباهت به جنگهای گلادیاتوری نبود، میآمد و آرام گوشهای مینشست. گویی چون معلمی دلسوز مشق کردن ما را نظاره میکرد. چند باری برخی منتقدان بسیار تیز و تند کیهان پیرمرد را سر میز به حرف گرفتند. از دور میدیدم که چطور رفته رفته از حرارتشان کاسته میشود و سرشان را به علامت تایید تندتند تکان میدهند. یک بار یکیشان پرسید: «این آقا کیهانیاند»؟! آرام گفتم: «بله! ایشان «برادر حسن» است»! بنده خدا جا خورده بود. فردا دیدم با جمعی از دوستانش آمده. گوشه سالن ایستاده بود و حاجحسن را به دوستانش نشان میداد. بعد هم همگی آمدند جلو، با لبخند سلامی کردند و رفتند. سالها بعد دیدم جلوی غرفه کیهان ایستاده و با منتقدان بحث میکند!
کاملا صریح بود. مشکلی اگر داشت، شبههای پیش آمده بود، نقد و گلهای داشت، رو در رو و بیپرده میگفت. خطاپوش بود. یک عمر با خطاهای دیگران زندگی کرده بود اما بد کسی را نمیگفت. کتوم بود. رازهای فراوانی را میدانست اما آنها را خرج نمیکرد. همه میدانستند بسیار بیش از آنچه بر زبان میآورد در دل دارد.
4- قلبی رقیق داشت. با عبادت مانوس بود. آن اوایل که به کیهان رفته بودم یک بار در ماه مبارک رمضان افطار منزل یکی از دوستان بودیم. شاید هم منزل خودشان بود. درست یادم نیست. وارد که شدم دیدم کسی با صدای خوش در حال خواندن دعای افتتاح است. لابهلای دوستان دقت کردم. حاجحسن بود. با لحنی خوش دعا را تا انتها خواند. میدانستیم همه فن حریف است اما مداحی و روضهخوانیاش را دیگر ندیده بودیم.
حین جماعت، دوستان جوان را جلو میانداخت. میگفت: «بگذارید بایستند جلو تا این بشود عاملی که گناه نکردن را تمرین کنند».
5- بغضی عمیق از ضدانقلاب در دل داشت و به امام و انقلاب اسلامی بسیار غیرت میورزید. کمتر کسی را از این حیث شبیه او دیدهام.
بسیاری از چهرههای شاخص ضدانقلاب، که برای خودشان بروبیایی دارند و صبح تا شام علیه انقلاب ژست میگیرند، نزد او حرفهایی زدهاند که جای دیگر نمونهاش را نمیتوان یافت. نمیتوانستند جلوی حاجحسن پرت و پلا سرهم کنند. میدانستند کلاه سرش نمیرود و حالا احتمالا یکی از بزرگترین نگرانیهایشان همان چیزهایی است که در آن اتاق باصفا، حین چای خوردن و سیگار کشیدن به حاجی گفتهاند. بعد البته رفتند گفتند «فلانی از ما بازجویی کرد»!
یک بار گفتم حاج آقا این چیزهایی که در نیمه پنهان درباره فلان آقای ظاهرا شاعر نوشته شده خیلی عجیب است. از لابهلای انبوه کاغذهای روی میزش پوشهای درآورد و گفت: «وقت داری بشین اینو بخون». معمولا مطالب تاریخی نمیخواندم. آن روز اما پاگیر آن یک پوشه شدم. همه، بریده مجلات، مقالات و مصاحبههای همان فرد بود. حتی یک صدم آنچه آن فرد خود در مقالات، اشعار و مصاحبههایش گفته بود، در نیمه پنهانش نبود. به شوخی گفتم: «حاج آقا اینها که همش آشکاره، پنهانشو بده بخونیم». گفت: «والله همینها را هم نوشتیم چون دیدم دارند از او بت میسازند. هر چه گفتهایم از کتابها، مصاحبهها و مقالات خودشان و دوستانشان است». روشنگریهای حاجحسن و تیمش درباره ضدانقلاب هنوز هم جزو دردناکترین خاطرات این جماعت است. ناسزا فراوان گفتند اما یک خطش را ندیدم جواب داده باشند.
از مشغلههای مداومش مشاوره دادن به آن دسته از گریختگان از کشور بود که با او تماس میگرفتند و میگفتند میخواهیم به کشور بازگردیم. همیشه به «مسؤولان» ارجاعشان میداد اما مشفقانه میگفت اگر واقعا پشیمانید برای جوانهای این کشور بگویید این مسیر چرا غلط است. حرفش را نشنیدند اما آن سخن در گوش تاریخ خواهد پیچید و خواهد ماند.
در همه جلسات گله ثابتش این بود که چرا ضدانقلاب بر سر کار است و بچههای انقلاب غریب. هر جا توانست انقلابیون را بال و پر داد ولی باز هم غصه میخورد. میگفت انقلابیون داخل جمهوری اسلامی غریبند. بغض میکرد وقتی خبر میرسید در یک نهاد متعلق به نظام خدمتی کردهاند یا سرویسی دادهاند به ضدانقلاب. در این موارد ملاحظهکار نبود و حرفش را میزد. خیلیها از او رنجیدند اما همیشه حساب قیامت را میکرد و میگفت «خدا راضی باشد»!
6- سخت کار میکرد. ماههای آخر شکایتش این بود: «زود خسته میشوم». از چشمهایش گله داشت. عادتشان داده بود به زیاد خواندن. میگفت: «یاری نمیکنند». به حاج حسین عشق میورزید. طوری رفتار میکرد که زیر سایه حاج حسین هرگز دیده نشود ولی عامی و عارف میدانستند نقشش تا چه اندازه حیاتی است. همه غصهاش این بود که «حاجی تنها میماند». کار خوب و شاخص که انجام میشد همهجا میگفت زحمت حاج آقاست و بچهها. مشکل که پیش میآمد نخستین نفری بود که داوطلب میشد برای بحث و پاسخ. انتقاد و خطا را میپذیرفت و بیقرار بود تا جبران شود. مصداق بارز «اشداء علی الکفار رحماء بینهم» بود. اگر ضدانقلاب مساله جدیدی روی میز میگذاشت، آرام نمیگرفت تا جوابش را پیدا کند. همیشه مهیا بود تا به دوستان کمک کند، اطلاعات بدهد، برایشان ارتباطات ایجاد کند یا حتی خود آنها را راهنمایی کند، تا شبههای را جواب بدهند یا باری از روی دوش انقلاب بردارند. مرد پروژههای بزرگ بود. بسیاری کارهایش ناتمام است. آنها که بخواهند راهش را ادامه بدهند خواهند دید که یک تنه چه بار عظیمی را بر دوش میکشید.
7- روزها و شبهای نیکویی به شاگردی حاجحسن بر ما گذشته است. یقین دارم اکنون میهمان سفره اباعبدالله(ع) است. با حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه محشور شود؛ انشاءالله.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|