گروه سیاسی: حسن روحانی می‌گوید وعده‌هایی که به مردم داده است محقق شده و از این رو شرمنده مردم نیست. به گزارش «وطن امروز»، او دیروز در جمع مجریان انتخابات گفت دولت او در تولید خودکفایی به موفقیت رسیده است. او همچنین یک بار دیگر از برجام دفاع کرد و گفت برجام حداقل توانسته است قطعنامه‌های ذیل فصل 7 منشور سازمان ملل را بردارد. روحانی همچنین به بحران خوزستان نیز اشاره کرد و با تکرار ادبیات خود در اهواز گفت که این بحران نتیجه ظلم به طبیعت است. روحانی این را هم گفت که دولت او نمی‌تواند این مشکلات را در یک یا 2 سال آینده برطرف کند. روحانی گفت این مشکلات از 40 یا 50 سال گذشته ایجاد شده و نمی‌توان در یک یا 2 سال آنها را برطرف کرد. او در ادامه گفت، به خاطر این وضعیت و ظلمی که به طبیعت شده باید توبه کرد. روحانی درباره انتخابات ریاست جمهوری سال آینده نیز تصریح کرد که باید مانع ایجاد دوقطبی در انتخابات شد زیرا قطبی شدن انتخابات باعث بروز مشکلاتی خواهد شد. او یک بار دیگر از خرید هواپیماهای ایرباس نیز دفاع کرد و گفت منتقدان این خرید دولت او از «نو» شدن بدشان می‌آید!
به گزارش خبرگزاری‌ها، حسن روحانی صبح دیروز[شنبه] در همایش سراسری مجریان برگزاری انتخابات ۹۶ اظهار داشت: من خوشحالم خدمت ملت ایران اعلام کنم دولت نسبت به قول‌هایی که به مردم داده شرمنده نبوده است. وی تصریح کرد: ما برای امسال برای رشد 5 درصد برنامه‌ریزی کردیم، برخی از ما انتقاد کردند که چرا این قول را دادید. محاسبات ما برای رشد 5 درصد بود و بحمدالله امروز که در پایان سال هستیم، آن برنامه برای رشد 5 درصد در مجموع سال بالای ۶ درصد خواهد بود. روحانی یک بار دیگر آمار و ارقام خود درباره وضعیت رشد اقتصادی و تورم را تکرار و عنوان کرد: سال ۹۴، رشد اقتصادی بسیار پایین و حدود 8/1 درصد بود اما امسال رشد اقتصادی بالای ۶ درصد را داریم. به مردم قول دادیم که تورم را در سال ۹۵ تک‌رقمی کنیم. برنامه ما این بود که در نیمه دوم این اتفاق رخ دهد و باز هم شرمنده مردم نشدیم و از خرداد، تورم را بعد از سالیان دراز تک‌رقمی کردیم. باید تمام تلاش خود را بکنیم تا این تورم تک‌رقمی بماند و دورقمی نشود. او با بیان اینکه ما سال گذشته به مردم وعده دادیم که در سال ۹۵ نیازی به خرید گندم از خارج نداشته باشیم، اظهار داشت: خداوند کمک کرد و این وعده را برای ما محقق ساخت و امروز نه‌تنها نیازی به خرید گندم نداریم بلکه صادر می‌کنیم و می‌فروشیم. وی ادامه داد: در زمینه رشد صادرات غیرنفتی اقداماتی در حال انجام است و در زمینه حمل و نقل و نوسازی ناوگان هوایی، کار سختی انجام شد که بعد از ۳۸ سال توانستیم با شرکت‌های اصلی سازنده هواپیما به قرارداد برسیم و در عین حال، منابع مالی آن را نیز تهیه کردیم. رئیس‌جمهور خاطرنشان کرد: به محض اینکه اولین هواپیمای نو وارد کشور می‌شود، نوشته‌هایی می‌نویسند که من نمی‌دانم چه ذهنیتی دارند، البته فکر می‌کنم اینها از نو شدن بدشان می‌آید. روحانی با بیان اینکه عده‌ای قدرت را در محدوده خاصی تعریف می‌کنند، گفت: یکی از ابزارهای قدرت، قدرت ناوگان هوایی است. همه کشورها و شرکت‌های بزرگ دنیا هواپیماهای نو دارند و هواپیمایی 40-30 ساله هم با آرمی که مربوط به ایران می‌شود، آنجا حضور دارد. آیا این قدرت ماست و واقعا خوب است؟
روحانی، منقل، برجام!
حسن روحانی در ادامه اظهاراتش در جمع مجریان انتخابات 1396 یک بار دیگر از نتیجه مذاکرات هسته‌ای و برجام دفاع و یک بار دیگر منطق خود درباره این توافق را بیان کرد. در حالی که به واسطه برجام بخش عمده‌ای از برنامه هسته‌ای ایران تعطیل یا متوقف شده است، روحانی بر خلاف این واقعیت‌ها با بیان اینکه افتخار ما این است که بعد از برجام توانستیم از سانتریفیوژ IR-8 که ۲۰ برابر سانتریفیوژهای فعلی فعالیت می‌کند، استفاده کنیم، گفت: در حال حاضر گاز به آن تزریق شده و کار می‌کند، ما در امور هسته‌ای به تجارت جهانی رسیده‌ایم و با دنیا معامله می‌کنیم.
روحانی افزود: چیزی که از دید سازمان‌های بین‌المللی برای ما جرم بود، امروز انجام می‌دهیم؛ آب سنگین تولید می‌کنیم، محموله اول آب سنگین را به آمریکا و محموله دوم را به روسیه فروختیم. رئیس قوه مجریه ادامه داد: اصلاً فرض کنیم برجام کاری نکرده و تحریم‌ها را از بین نبرده است اما قطعنامه‌های فصل هفتم شورای امنیت را بدون اینکه حتی یک ساعت آن را اجرا کنیم، برای اولین بار در تاریخ سیاسی ایران لغو کرده است؛ هیچ کشوری نبوده که او را به فصل ۷ منشور سازمان ملل بکشانند و قطعنامه علیه او تصویب کنند، مگر اینکه یا نظام آن کشور را سرنگون کرده یا جنگ بر او تحمیل کرده‌اند. وی با اشاره به اینکه قطعنامه باید توسط همان نهادی که تصویب شده و به دست خود او لغو شود، افزود: برخی فکر می‌کنند منقلی وجود دارد و می‌توان برجام را در آن انداخت و سوزاند اما آقا رهبری کردند و ملت به صحنه آمد تا همه دست به دست هم این افتخار را به وجود بیاورند. وی در ادامه اظهاراتش یک اظهارنظر جنجالی دیگر نیز مطرح کرد و گفت: برخلاف ادعای برخی مخالفان خارجی برجام، ایران در برجام سر طرف مقابل کلاه نگذاشته است و این توافق، یک توافق برد- برد بوده است! روحانی در این باره گفت: کسانی که با برجام بد هستند مثل اسرائیل و آمریکایی‌ها، می‌گویند سر طرف مقابل کلاه رفته است البته این غلط است چون از اول گفته بودیم که این قرارداد برد- برد است. روحانی خاطرنشان کرد: سیاست خارجی ما تلاشش بر این شد و اقدامش به ثمر نشست، قطعنامه شورای امنیت را توسط خود آن شورای امنیت لغو کرد و تیتر ما این بود که کشور تهدیدکننده صلح و امنیت بین‌الملل که امروز به این تیتر تبدیل شده که باید با این کشور همکاری کرد، از برجام نترسید و حرف بزنید و بگویید.
 نباید قطبی شود
روحانی می‌گوید از قطبی شدن رقابت‌های انتخاباتی در سال آینده استقبال نمی‌کند. او در همایش دیروز در جمع مجریان انتخابات 1396 با اشاره به اینکه نباید اجازه داد انتخابات قطبی شود، گفت: ما تجربه داریم، دیدیم انتخابات قطبی شد و برای ما گرفتاری درست کرد. وقتی انتخابات قطبی شود، احساسات و شعاری خواهد شد. نباید انتخابات رقابت جناح‌ها یا احزاب باشد، بلکه به معنی واقعی کلمه، باید رقابت بین برنامه‌ها باشد. روحانی تصریح کرد: به هر حال در انتخابات یک نفر برنده و یک نفر بازنده است، اینگونه نباشد که بازنده تا پایان 4 سال با چشم کینه به برنده نگاه کند یا برنده تمام 4 سال با تمام کینه به بازنده نگاه کند، مردم به هر کس رأی دهند، روی چشم ماست.
 باید توبه کنیم!
اظهـارنظرهای روحانی دربـاره وضعیت
محیط زیست و بحران خوزستان و استدلال‌ها در این‌باره نیز قابل تامل بود. وی گفت: برخی حوادث هم ما داشتیم در برخی استان‌ها و مشکلاتی وجود داشت، به عنوان نمونه مساله محیط زیست و ریزگردها که به تبع آن مشکلاتی به همراه دارد که هم مردم ما مردم فهیم و صبور و قدردان هستند و هم مسؤولان ما خستگی‌ناپذیر، پرتلاش و مشکلات را یکی پس از دیگری حل کرده‌اند و حل خواهند کرد. البته بنده 2 روز قبل در اهواز هم تأکید کردم مشکلاتی که در طول 40 یا 50 سال گذشته بتدریج به وجود آمده ظرف یکی، دو سال حل و فصل نخواهد شد. روحانی افزود: متأسفانه برخی از ما با طبیعت جنگیده‌ایم و خوش‌رفتاری نکرده‌ایم اما طبیعت صبور است ولی صبر طبیعت هم دوران و زمانی دارد لذا هنگامی که ما به طبیعت ظلم می‌کنیم، زمین را آلوده می‌کنیم، حقابه دریاچه‌ها و تالاب‌ها را نمی‌دهیم و هنگامی که همسایگان ما با ما در مسیر همکاری نیستند همه اینها نتیجه‌اش همین می‌شود که می‌بینید. قهر طبیعت نتیجه ظلم ما است، ظلم ما باعث قهر طبیعت می‌شود. روحانی اضافه کرد: این ظلم، ظلم یک‌روزه نیست بلکه سالیان دراز ظلم شده، امروز باید تصمیم بگیریم و اساسش توبه است، توبه یعنی بازگشت به طبع صحیح. توبه یعنی بازگشت به طبیعت سالم و درست، توبه یعنی بازگشت به قانون یا بازگشت به نظم.

مجتبی  اصغری: افشاگری مدیران سابق یک کانال تلگرامی ضدنظام علیه مدیریت فعلی این مجموعه و ارتباط استخدامی وی با سازمان امنیت ترکیه – ام‌آی‌تی- که «میت» خوانده می‌شود، ارزیابی رفتار سیاسی دولت اردوغان و ساختار سیاسی- امنیتی این کشور را از همیشه دشوار‌تر کرد. بالاخره ترکیه دوست و برادری است که در کودتا چشم به یاری ایرانیان دارد یا قابیلی است که با شیطان پیمان اتحاد بسته است؟ آیا نشانه‌هایی در تاریخ سیاسی اردوغانیسم می‌توان یافت که چنین خیانت‌هایی در قبال ایران، با سابقه حمایت از استقلال و حاکمیت و کیان ترکیه در روزهای سخت کودتا را توجیه کند؟
  شریک دزد!
تنها چند روز پس از وقوع کودتا در ترکیه علیه دولت، اردوغان در میان بهت و نگرانی از وقوع کودتای مجدد اعلام کرد به مفاد توافق آشتی که با رژیم صهیونیستی پیش از کودتای نافرجام امضا کرده، پایبند است و کماکان تمایل دارد از خون فعالان مدنی که در حمله صهیونیست‌ها به کاروان کشتی مرمره اعزامی به غزه، در سال ۲۰۱۰ به شهادت رسیدند، بگذرد. بلافاصله هم توافقات امنیتی و نظامی و تجاری منعقد شده به پارلمان ترکیه ارسال شد و به تصویب نهایی رسید. جالب اینجاست که کمی پیش از حماقت دیپلماتیک اردوغان، هیات بررسی حوادث کودتا اعلام کرده بود ژنرال «آکین اوزترک» فرمانده سابق نیروی هوایی ترکیه از جمله فرماندهان کودتا در این کشور است! ژنرال اوزترک یکی از دوستان رژیم صهیونیستی در ترکیه است و بین سال‌های ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۸ منصب وابسته نظامی در سفارت ترکیه در تل‌آویو را بر عهده داشت.
دولت اردوغان برابر تعجب هواداران اسلامگرای خود که انتظار چنین کرنشی برابر اسرائیل در پساکودتا را نداشتند، «برهان کوزو» معاون حزبش را به سی‌ان‌ان فرستاد تا روند مذکور را چنین توجیه کند: «اسرائیل نمی‌تواند با ترکیه دشمنی داشته باشد، زیرا در منطقه‌ای قرار دارد که پر از کشورهای عرب و اسلامی است. به علاوه در دریای مدیترانه منابع گاز طبیعی وجود دارد که اسرائیل به دنبال بهره‌برداری از آن است و ما می‌خواهیم بخشی از این طرح باشیم. کوتاه‌ترین و امن‌ترین مسیر انتقال گاز به اروپا از طریق ترکیه است».
  متحد خیانتکار
به این ترتیب اردوغان رسما اعلام کرد برای جلوگیری از کودتاهای جدید آمریکایی- صهیونیستی علیه دولت و ملت و کشورش سیاست ایجاد جذابیت اقتصادی و اتحاد نظامی را در دستور کار قرار داده است. البته ترکیه و رژیم صهیونیستی در گذشته از دهه 1960 متحدان نزدیکی در زمینه‌های صنایع نظامی، همکاری‌های امنیتی، اشتراک‌گذاری اطلاعات محرمانه و تمرینات نظامی بوده‌اند و در پی 2 توافقی که در سال‌های 1994 و 1996 امضا کردند به نزدیک‌ترین شرکای نظامی در منطقه تبدیل شدند. به علاوه ترکیه یکی از اصلی‌ترین خریداران تسلیحات اسرائیلی است به ‌گونه‌ای که تاکنون 650 میلیون دلار تجهیزات پیشرفته برای تانک‌هایM-60 ، یک‌میلیارد دلار جنگنده‌های   F-4E، 200  میلیون دلار پهپادهای پیشرفته هِرون، 200 میلیون دلار سیستم‌های نظارتی و شناسایی و همچنین 150 میلیون دلار سامانه‌های موشکی پیشرفته و مهمات هوشمند خریداری کرده است. همکاری‌ها و توافقات گسترده میت و موساد در حالی ادامه می‌یابد که کودتای قبلی علیه حزب عدالت و توسعه در ترکیه مشهور به «ارگنکن» که سال 2007 رخ داد نیز حاصل همکاری مشترک ناتو و اسرائیل به بهانه زیر سوال رفتن اصول «لائیسیته» آتاتورک بود!
  بمب‌گذاری افتخاری!
آش این اتحاد نسبتا یواشکی به حدی شور شد که اردیبهشت امسال «رومن پتکف» معاون حزب حاکم بلغارستان به نقل از یک منبع آگاه در سازمان اطلاعاتی «میت» ترکیه، در حساب توئیتر شخصی خود نوشت: بعد از ملاقات اخیر رئیس موساد «یوسی کوهن» و معاون وزیر خارجه ترکیه «سینیر لی اوغلو» که در سکوت خبری، در کشور سوئد برگزار شد، ترافیک کارشناسان موساد در فرودگاه‌های ترکیه بیش از گذشته افزایش یافته است. افسران زبده اسرائیلی بشدت مشغول بازسازی امنیتی ترکیه هستند و افزایش 7 درصدی بودجه «میت» در سال ۲۰۱۶ و توسعه ساختاری و نیروی انسانی سازمان، از جمله اقداماتی است که با مشورت موساد انجام شده است.
پتکف در انتها پیش‌بینی کرد «قطعا نتایج این اقدامات، ترکیه را به کانون وقایع امنیتی و انفجارها و خونریزی‌های بیشتر تبدیل می‌کند». البته که چنین شد و زیرساخت اقتصادی ترکیه اردوغان پس از کودتا به واسطه بروز ناامنی‌ها و انفجارات پیاپی به‌رغم توافقات آنچنانی با صهیونیست‌ها به فنا رفت!
تا اینجای کار عمق روابط استراتژیک دولت به‌اصطلاح «اسلامگرا»ی اردوغان و صهیونیست‌ها مشخص شد، سوال این است که چرا در این میانه ترکیه به ایران خیانت می‌کند؟ انگیزه «میت» از ضربه زدن به حاکمیت ایران با پرداخت حقوق ماهانه 8 هزار یورویی به مدیر کانال تلگرامی ضدنظام چیست؟ چرا ترک‌ها در تهیه محتوا علیه ایران همکاری می‌کنند؟
  خیانت استراتژیک
همه چیز از طرح «خاورمیانه جدید» 4 زن شروع شد. مطابق طراحی «آلبرایت-رایس- لیونی- کلینتون»، پس از ارائه نسخه اسلام زامبی‌های داعشی، دقیقا زمانی که مردم منطقه از «اسلام حاکمیت‌طلب» و «خلافتی» خسته شدند، وقت ظهور اسلام جدید با نمایه نرم و بی‌خطر
فرا می‌رسد. اسلامی که نه برنامه‌ای برای حاکمیت و اداره جامعه و استقلال اقتصادی دارد و نه در بحبوحه نزدیک شدن به «خط پایان» پیش‌بینی «جنگ تمدن‌ها»ی فلاسفه غربی همچون برنارد لوئیس و فوکویاما، از توان لازم برای شکست لیبرالیسم برخوردار است.
انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها در مراکز تمدنی خود بر شق جدید اسلام بی‌خطر، سال‌ها کار کردند و دست آخر بنا شد با توجه به سابقه تاریخی ترکیه در معرفی اسلام با مولفه‌های «مولویستی- درویشی» و همخوانی این فرقه با «دین ستیزی اجتماعی» آشکار شده در فرمان لائیسیته آتاتورک، ترکیه پایگاه ظهور اسلام آمریکایی در خاورمیانه جدید باشد. البته ترکیه «اردوغان اسلامگرا» بستر مناسبی برای ظهور اسلام جدید و من‌درآوردی مورد نیاز طرح دوام صهیونیست‌ها نیست اما ترکیه گولن ایده‌آل است! با این احتساب می‌توان پیش‌بینی کرد به‌رغم تلاش‌های اردوغان برای باج‌دهی به صهیونیست‌ها، ناامنی کماکان بر ترکیه حکمفرما می‌ماند تا زمانی که بستر لازم برای ظهور گولنیست‌ها در حوزه حاکمیتی فراهم شود. البته که مهم‌ترین مانع این نقشه شوم، جمهوری اسلامی ایران به عنوان نظامی مقتدر، مستقل، صاحب نسخه اسلام حاکمیتی و موفق در شکست دادن و برچیدن خلافت زامبی‌های داعشی است که شعارش «آزادی قدس» و بیرون راندن صهیونیست‌ها از منطقه با کمک به مسلمانان مظلوم منطقه است.
  توطئه و بحران ناکارآمدی
کمتر از یک هفته پیش بود که «جروزالم‌پست» نوشت: «آنکارا به عنوان متحد نزدیک تل‌آویو، اطلاعات محرمانه‌ای را که از ایران جاسوسی کرده بود، در اختیار اسرائیل قرار می‌داد». بلافاصله پس از آن نیز «چاووش اوغلو» وزیر خارجه ترکیه در کنفرانس امنیتی مونیخ، ایران را مانع ثبات در منطقه معرفی و ثابت کرد نقش آفرینی در پازل آمریکایی- صهیونیستی برای نجات ترکیه از کودتاهای جدید موساد و ناتو علیه دولت اردوغان را با وجود همه نشانه‌های منفی، تنها راهبرد می‌داند و البته که «غریق به هر شاخه خشکیده‌ای چنگ می‌زند!» کما اینکه دقیقا یک‌سال قبل از وقوع کودتا در ترکیه، منابع اطلاعاتی فاش کرده بودند طبق قرارداد همکاری میان میت و موساد، مقرر شد ترکیه بنا بر برنامه مشترک صهیونیست‌ها در طرح «ترور بشار اسد» و مقامات سوری نقش‌آفرین شود. به این ترتیب که سازمان اطلاعاتی ترکیه (میت) افراد لازم برای ترور بشار اسد را از میان شهروندان سوری انتخاب کرده و رژیم صهیونیستی مسؤولیت آموزش‌های تروریستی و تجهیزات فنی و... را برعهده بگیرد اما ترک‌ها به‌رغم همه خوش‌خدمتی‌ها باز هم گرفتار طرح توطئه موساد شدند و بشار اسد ماند تا خاری باشد در چشم اعراب و ترکیه و همه آنها که در خدمت به صهیونیست‌های زامبی‌پرور، از یکدیگر سبقت می‌گیرند و در پایان نقشی در تئاتر خاورمیانه جدید- به شرط پیروزی در مرحله اجرا- برای آنها در نظر گرفته نشده است!
طرح توطئه و به اصطلاح افشاگری علیه مقامات و ساختار سیاسی ایران برای اثبات «ناکارآمدی نظام» در بحبوحه بروز کم‌کاری و سکون مدیریتی عجیب و غریب دولت دکتر روحانی، نسخه پیچیده‌شده توسط موساد برای شکست جمهوری اسلامی از درون است. به نظر می‌رسد برای شکست توطئه خارجی نیازمند پایان دادن به بحران بی‌حمیتی در حل و فصل مشکلات مردم و تصمیمی جدی در عرصه سیاست داخلی هستیم.

درست زمانی که 6 تن از پرسنل ارشد ستاد انتخاباتی ترامپ اعلام کرده بودند در حال به کار بستن ترفندهایی برای دور نگاه داشتن او از اسباب‌بازی جنجال‌برانگیز اما مورد علاقه‌اش یعنی توئیتر هستند، صاحبخانه جدید کاخ سفید خود را هر طور بود به حساب کاربری‌اش در این شبکه اجتماعی رساند و آتشی دیگر برافروخت. او به نخستین رئیس‌جمهور آمریکا بدل شد که در دوره زمامداری خودش مردم را به ریختن به خیابان‌ها علیه رقبای سیاسی فرا می‌خواند. قرار بود طبق نظر روانشناسان و مشاوران پیرامون کاخ سفید، اطرافیان ترامپ دوز تعریف و تمجید از ارباب یک‌دنده‌‌شان را بالا ببرند یا از نشان دادن روزنامه‌ها و تارنماهای با عناوین منفی به او خودداری کنند تا مانع از غلیان خشم او شوند اما گویا او خشمگین‌تر از این حرف‌هاست. دیروز ترامپ صحبتش را با یک توئیت توفانی آغاز کرد که نشان می‌دهد سیاست‌ورزی در ینگه دنیا به آخر خط رسیده است: «شاید لازم باشد میلیون‌ها تن از مردمانی که به بزرگ ساختن دوباره آمریکا رای داده‌اند تظاهرات خودشان را راه بیندازند. این قاعدتا باید بزرگ‌ترین تظاهرات باشد!»این به معنی تعبیر پیش‌بینی کسانی است که می‌گفتند ترامپ چه در انتخابات برنده شود یا نه، برای ارضای حس خودستایی‌اش هم که شده طرفدارانش را دیوانه‌وار به کف خیابان‌ها می‌کشاند، آن هم طرفدارانی از جنس کوکلوکس‌کلان‌های مسلح و گاوچران‌های یاغی ایالات مرکزی آمریکا. ترامپ در 2 توئیت دیگر پس از این یکی ظاهرا خواسته پیام  جنون‌آسای اول را با اشاراتی منطقی‌تر تحت‌الشعاع قرار دهد. او به خوش‌بینی اقتصادی با اجرای برنامه جدیدش برای کاهش مالیات‌ها اشاره کرده و سپس در آخرین توئیت رسانه‌ها را ملامت کرده که چرا کاهش 12 میلیارد دلاری بدهی‌های آمریکا در ماه آغازین صدارتش در کاخ سفید را در مقایسه با افزایش 200 میلیاردی مدت زمان مشابه از آغاز کار اوباما ندیده‌اند. اما با فراخوانی که او برای شورش داده واقعا هم کسی به اقدامات دیگرش توجه نمی‌کند.
«د هیل» ارگان کنگره آمریکا در تحلیل فرمان شورش ترامپ به طرفدارانش، آن را نه فقط نشانه طاق شدن طاقت او به خاطر 45 روز تظاهرات بی‌وقفه علیه ریاست جمهوری‌اش - از روز قبل از تحلیف- می‌داند بلکه یک دلیل مهم دیگر هم برای آن برمی‌شمارد. به نوشته این تارنما، توئیت عصیانگر اخیر در حقیقت در واکنش به رویدادی سینمایی است که ترامپ به‌خاطر شخصیت رسانه‌ای‌اش به آن حساسیت بسیار بیشتری نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی و بین‌المللی دارد.
روز جمعه گذشته چندین ستاره هالیوودی به واسطه اعلام اعتصاب در علیه رئیس‌جمهور آمریکا در آستانه مراسم روز یکشنبه اسکار تیتر یک روزنامه‌ها شدند.
آنها دیروز در پیاده‌رو مشاهیر هالیوود در بورلی‌هیلز لس‌آنجلس اجتماع کردند و علیه ترامپ شعار دادند. این پیاده‌رو که توریستی‌ترین نقطه کالیفرنیاست همان جایی است که ستاره اقبال هالیوودی حدود 3000 ستاره آسمان صنعت سینما و پاپ یانکی‌ها در سنگفرش‌هایش لانه کرده‌ و اتفاقا یکی از این ستاره‌ها متعلق به دونالد ترامپ جونیور است که پای سینما را به سیاست کشانده و  با اظهارات و رفتار و حاشیه‌های جنجالی‌اش هالیوودی‌ها را به حسادت واداشته است.
پس از تجمع ضد ترامپی ستاره‌های هالیوودی این احتمال می‌رود که خود سازمان هالیوود هم امشب همزمان با مراسم اهدای جوایز اسکار موضعی رسمی علیه رئیس‌جمهور بگیرد یا دست‌کم فرش قرمز و صحن اسکار که مخاطب چند صد میلیونی دارد به محلی برای اعتراض‌های الهه‌های پاپ علیه ترامپ تبدیل شود. جالب اینکه فرهنگ پاپ همان عرصه‌ای است که ترامپ از آن خود را در جامعه یانکی‌ها مشهور ساخته و این شومن سیاستمدار انصافا تحمل شورشی از جانب هالیوودی‌ها را ندارد. به همین دلیل به نظر می‌رسد توئیت فراخوان هوادارانش به تظاهرات در حقیقت حربه‌ای سیاستمدارانه البته با تعریف خاص او از سیاست باشد تا هالیوود را از عواقب شوی سیاسی‌شان و واکنش بخشی از افکار عمومی نسبت به آن بترساند.

گروه اجتماعی: عضو کمیسیون انرژی مجلس نهم، عذاب الهی دانستن ریزگردهای خوزستان را توهین به مردم این استان دانست و گفت: «عذاب الهی» مسؤولان بی‌کفایتی هستند که باید به جای اشرافی‌گری در فکر حل مشکلاتی همچون آلودگی محیط زیست و گردوغبار باشند.
به گزارش تسنیم، حجت‌الاسلام سیدمهدی موسوی‌نژاد درباره حضور حسن روحانی در استان گردوغبار گرفته خوزستان و اظهارات وی مبنی بر اینکه «مشکلات پیش آمده برای این استان، عذاب الهی است» اظهار کرد: حضور رئیس‌جمهور در اهواز بیشتر  از آنکه برای حل مشکلات مردم و ریزگردها باشد، یک مانور تبلیغاتی و انتخاباتی بود. وی ادامه داد: آقای روحانی اگر بنای حل مشکلات  ریزگردهای خوزستان را داشت باید زودتر از روزهای گذشته به اهواز و استان خوزستان عزیمت می‌کرد. عضو کمیسیون انرژی مجلس نهم با انتقاد از عملکرد سازمان محیط زیست و دولت در زمینه رسیدگی به حل معضل ریزگردها خاطرنشان کرد:‌ سازمان محیط زیست در بودجه سال 93 بخش عمده‌ای را برای سازمان‌های مردم‌نهاد و ان‌جی‌اوها در نظر گرفته بود که با این برنامه مخالفت کردیم، چرا که این رویکرد سازمان محیط‌ زیست بیشتر برای فعالیت‌های سیاسی در نظر گرفته شده بود.
هوچی‌گری محیط زیست
به گفته حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمهدی موسوی‌نژاد، سازمان محیط‌ زیست بعد از مخالفت نمایندگان با بودجه سازمان‌های مردم‌نهاد به هوچی‌گری روی آورد و ادعا کرد با عدم تصویب این بودجه نتوانسته‌اند مشکلات ریزگردها را حل کنند، در صورتی این سخنان بیشتر نوعی فرار از واقعیت‌ها بود. وی افزود: بعد از ادعاهای سازمان محیط زیست در سال 93 و عدم توجه آنها به موضوعات زیست‌محیطی، به دولت و معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست تذکر دادیم و تاکید کردیم به جای سیاسی‌کاری و کنش‌های مرتبط با آن به حل مشکلات محیط زیستی بپردازند.
نبود اراده لازم در دولت
نماینده سابق مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: متاسفانه طی سال‌های اخیر اراده لازم برای حل معضل ریزگردها و گردوغبار را از سوی دولت و سازمان حفاظت محیط زیست ندیده‌ایم. حجت‌الاسلام موسوی‌نژاد با بیان اینکه مجلس نهم نیز برخی طرح‌ها را در رابطه با حل معضل گردوغبار مدنظر داشت، یادآور شد: طرحی را برای حل مشکلات ریزگردها داشتیم اما به خاطر دارا بودن بار مالی مورد توجه قرار نگرفت و حتی دولت نیز توجه لازم را به آن نشان نداد.
حل معضل در دستان دولت
وی تصریح کرد: ما بیشتر از آنکه حل معضل گردوغبار را شاهد باشیم، الفاظ سرگرم‌کننده را شاهد هستیم، حل معضل گردوغبار در دستان دولت است و باید به راه‌های کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلند‌مدت توجه ویژه‌ای شود. وی با انتقاد از این سخنان روحانی که «اگر معروف را زیر پا گذاشتید و منکر ترویج شد، عذاب الهی نازل می‌شود و برخی از عذاب‌ها همین‌هایی (گردوغبار خوزستان) هست که ما می‌بینیم» یادآور شد: اینکه موضوع ریزگردها را  عذاب الهی بدانیم، منطقی نیست؛ اگر بخواهیم همه اتفاقات را مبتنی بر عذاب بدانیم پس همه باید دست روی دست بگذارند و فعالیتی برای بهبود وضعیت انجام ندهند!
بلای ریزگردها
حجت‌الاسلام موسوی‌نژاد تصریح کرد: به‌طور حتم وضعیت موجود ریزگردها عذاب الهی برای سازمان حفاظت محیط زیست و دولت است، چرا که آنان چنین بلایی را بر سر مردم آورده‌اند.
مسؤولان بی‌کفایت و عذاب الهی
وی افزود: عذاب الهی، مسؤولان بی‌کفایتی هستند که باید به جای اشرافی‌گری و تجمل‌گرایی در فکر حل مشکلاتی همچون محیط زیست و گردوغبار باشند. نماینده سابق مجلس اظهار کرد: این عذاب الهی که عنوان شده به خاطر عملکرد نامناسب مسؤولان است؛ مگر مردم کجا امر به معروف یا نهی از منکر نکرده‌اند! اگر سهل‌انگاری هم در مباحث دینی صورت می‌گیرد باز هم به رویکرد ناصحیح فرهنگی برخی متولیان امر بازخواهد گشت.  حجت‌الاسلام موسوی‌نژاد توضیح داد: اکثریت مردم ما دین‌مدار هستند در حالی که برخی مسؤولان به دنبال سیاسی‌کاری یا اشرافی‌گری هستند. وی خاطرنشان کرد: متاسفانه استان‌های جنوبی و غربی کشور در برخی مواقع سال دچار بحران ریزگردها می‌شوند و رها کردن این مساله کمکی به مردم نمی‌کند؛ مسؤولان ذی‌ربط اگر می‌خواهند مشکلاتی همچون ریزگردها را رها کنند بهتر است کار و مسؤولیت را به اهلش بسپارند و افراد شایسته وظایف را انجام دهند. عضو کمیسیون انرژی مجلس نهم با انتقاد از گزارش‌های ناصحیح ارائه شده و ادعای احیای تالاب‌های جنوب کشور گفت: متاسفانه گزارش‌های دروغ درباره تالاب‌های جنوب کشور ارائه می‌شود و بهتر است خانم ابتکار بیشتر از مسائل سیاسی در فکر حل مشکلات زیست‌محیطی باشد.
سیاسی‌کاری، اولویت نخست محیط زیست!
به گفته حجت‌الاسلام والمسلمین موسوی‌نژاد، اولویت نخست رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، کارهای سیاسی است و بعد از آن به برنامه‌های زیست‌محیطی توجه می‌کند؛ متاسفانه برنامه‌ای برای حل مشکلات محیط زیست و ریزگردها وجود ندارد. وی افزود: متاسفانه گردوغبار به سلامت مردم آسیب جدی وارد می‌کند و عمر مردم را کاهش می‌دهد؛ نباید در رابطه با حل مشکل ریزگردها و محیط زیست، فرار مدیریتی صورت گیرد. نماینده سابق مجلس شورای اسلامی «عذاب الهی دانستن ریزگردهای خوزستان» را توهین به مردم این منطقه دانست و گفت: مردم جنوب کشورمان افراد بسیار درست و خوبی هستند که باید مسؤولان به فکر حل مشکلات زیست‌محیطی آنها باشند. وی با قدردانی از بیانات اخیر امام خامنه‌ای نسبت به کمک برای حل مشکلات ریزگردهای خوزستان اظهار کرد: قطعاً رهبر معظم انقلاب  تذکرات بجایی را به مسؤولان ارائه کردند و آنها نیز باید به جای پاس دادن معضلات به دولت‌های قبل در فکر حل و فصل این مشکلات بویژه ریزگردها باشند. گفتنی است، حسن روحانی، رئیس‌جمهور روز پنجشنبه در نشست مشترک کارگروه ملی مقابله با ریزگردها در شورای اداری خوزستان، مشکلات خوزستان را به عذاب الهی نسبت داد و گفت‌: در برخی روایات آمده اگر معروف را زیر پا گذاشتید و منکر ترویج شد، عذاب الهی نازل می‌شود. اظهارات روحانی درباره مرتبط دانستن مشکلات و بحران موجود در خوزستان به عذاب الهی در حالی است که رئیس‌جمهور از تهران به خوزستان رفته بود تا به بحران رسیدگی کرده و از نزدیک در جریان امور قرار گیرد.
انتقاد از عملکرد محیط زیست
همچنین  نماینده مردم اهواز گفته است: اگر سازمان حفاظت محیط زیست به وظیفه اصلی خود عمل می‌کرد و مثلا حقابه تالاب‌ها را تامین و از خشک شدن تالاب‌ها جلوگیری می‌کرد با چنین وضعیتی در خوزستان روبه‌رو نبودیم. جواد کاظم‌نسب الباجی درباره مشکلات حاد مردم خوزستان در پی گرد و غبار غلیظ هوا و قطعی‌های پیاپی آب و برق این استان اظهار کرد: انتظار داریم سازمان حفاظت محیط زیست به وظیفه قانونی خود عمل کند و تحت تاثیر ارگان، شخص یا گروهی نباشد. وی افزود: اگر سازمان حفاظت محیط زیست به وظیفه اصلی خود عمل می‌کرد و مثلا حقابه تالاب‌ها را تامین و از خشک شدن تالاب‌ها جلوگیری می‌کرد با چنین وضعیتی در خوزستان روبه‌رو نبودیم. نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی درباره بسیج کردن تمام مقره‌شورها از سراسر کشور برای خوزستان تاکید کرد: حتی دستگاه‌های اولیه مقره‌شور در خوزستان  هم وجود ندارد و این به دلیل عدم وجود مدیریت قوی در این استان است؛ این سوال را از وزیر نیرو دارم که چرا مقره‌شورهای استان خوزستان کافی نیست و از استان‌های دیگر مقره‌شور می‌آورید؛ از وزیر نیرو درخواست دارم مدیرانی که کم‌کاری کرده‌اند را عزل کند. کاظم‌نسب الباجی با بیان اینکه چرا مسؤولان به استانی که درآمد بالایی از کشور را تامین می‌کند بی‌توجه هستند، تصریح کرد: حداقل به خاطر منافع مالی هم شده به مشکلات خوزستان سریعا رسیدگی کنید چون با این مشکلات، در استخراج نفت هم دچار مشکل می‌شویم.
 

درست زمانی که 6 تن از پرسنل ارشد ستاد انتخاباتی ترامپ اعلام کرده بودند در حال به کار بستن ترفندهایی برای دور نگاه داشتن او از اسباب‌بازی جنجال‌برانگیز اما مورد علاقه‌اش یعنی توئیتر هستند، صاحبخانه جدید کاخ سفید خود را هر طور بود به حساب کاربری‌اش در این شبکه اجتماعی رساند و آتشی دیگر برافروخت. او به نخستین رئیس‌جمهور آمریکا بدل شد که در دوره زمامداری خودش مردم را به ریختن به خیابان‌ها علیه رقبای سیاسی فرا می‌خواند. قرار بود طبق نظر روانشناسان و مشاوران پیرامون کاخ سفید، اطرافیان ترامپ دوز تعریف و تمجید از ارباب یک‌دنده‌‌شان را بالا ببرند یا از نشان دادن روزنامه‌ها و تارنماهای با عناوین منفی به او خودداری کنند تا مانع از غلیان خشم او شوند اما گویا او خشمگین‌تر از این حرف‌هاست. دیروز ترامپ صحبتش را با یک توئیت توفانی آغاز کرد که نشان می‌دهد سیاست‌ورزی در ینگه دنیا به آخر خط رسیده است: «شاید لازم باشد میلیون‌ها تن از مردمانی که به بزرگ ساختن دوباره آمریکا رای داده‌اند تظاهرات خودشان را راه بیندازند. این قاعدتا باید بزرگ‌ترین تظاهرات باشد!»این به معنی تعبیر پیش‌بینی کسانی است که می‌گفتند ترامپ چه در انتخابات برنده شود یا نه، برای ارضای حس خودستایی‌اش هم که شده طرفدارانش را دیوانه‌وار به کف خیابان‌ها می‌کشاند، آن هم طرفدارانی از جنس کوکلوکس‌کلان‌های مسلح و گاوچران‌های یاغی ایالات مرکزی آمریکا. ترامپ در 2 توئیت دیگر پس از این یکی ظاهرا خواسته پیام  جنون‌آسای اول را با اشاراتی منطقی‌تر تحت‌الشعاع قرار دهد. او به خوش‌بینی اقتصادی با اجرای برنامه جدیدش برای کاهش مالیات‌ها اشاره کرده و سپس در آخرین توئیت رسانه‌ها را ملامت کرده که چرا کاهش 12 میلیارد دلاری بدهی‌های آمریکا در ماه آغازین صدارتش در کاخ سفید را در مقایسه با افزایش 200 میلیاردی مدت زمان مشابه از آغاز کار اوباما ندیده‌اند. اما با فراخوانی که او برای شورش داده واقعا هم کسی به اقدامات دیگرش توجه نمی‌کند.
«د هیل» ارگان کنگره آمریکا در تحلیل فرمان شورش ترامپ به طرفدارانش، آن را نه فقط نشانه طاق شدن طاقت او به خاطر 45 روز تظاهرات بی‌وقفه علیه ریاست جمهوری‌اش - از روز قبل از تحلیف- می‌داند بلکه یک دلیل مهم دیگر هم برای آن برمی‌شمارد. به نوشته این تارنما، توئیت عصیانگر اخیر در حقیقت در واکنش به رویدادی سینمایی است که ترامپ به‌خاطر شخصیت رسانه‌ای‌اش به آن حساسیت بسیار بیشتری نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی و بین‌المللی دارد.
روز جمعه گذشته چندین ستاره هالیوودی به واسطه اعلام اعتصاب در علیه رئیس‌جمهور آمریکا در آستانه مراسم روز یکشنبه اسکار تیتر یک روزنامه‌ها شدند.
آنها دیروز در پیاده‌رو مشاهیر هالیوود در بورلی‌هیلز لس‌آنجلس اجتماع کردند و علیه ترامپ شعار دادند. این پیاده‌رو که توریستی‌ترین نقطه کالیفرنیاست همان جایی است که ستاره اقبال هالیوودی حدود 3000 ستاره آسمان صنعت سینما و پاپ یانکی‌ها در سنگفرش‌هایش لانه کرده‌ و اتفاقا یکی از این ستاره‌ها متعلق به دونالد ترامپ جونیور است که پای سینما را به سیاست کشانده و  با اظهارات و رفتار و حاشیه‌های جنجالی‌اش هالیوودی‌ها را به حسادت واداشته است.
پس از تجمع ضد ترامپی ستاره‌های هالیوودی این احتمال می‌رود که خود سازمان هالیوود هم امشب همزمان با مراسم اهدای جوایز اسکار موضعی رسمی علیه رئیس‌جمهور بگیرد یا دست‌کم فرش قرمز و صحن اسکار که مخاطب چند صد میلیونی دارد به محلی برای اعتراض‌های الهه‌های پاپ علیه ترامپ تبدیل شود. جالب اینکه فرهنگ پاپ همان عرصه‌ای است که ترامپ از آن خود را در جامعه یانکی‌ها مشهور ساخته و این شومن سیاستمدار انصافا تحمل شورشی از جانب هالیوودی‌ها را ندارد. به همین دلیل به نظر می‌رسد توئیت فراخوان هوادارانش به تظاهرات در حقیقت حربه‌ای سیاستمدارانه البته با تعریف خاص او از سیاست باشد تا هالیوود را از عواقب شوی سیاسی‌شان و واکنش بخشی از افکار عمومی نسبت به آن بترساند.

گروه اقتصادی: سپرده‌گذاران کاسپین روز گذشته مقابل شعبه مرکزی این موسسه اعتباری برای چندمین بار تجمع کردند. به گزارش «وطن‌امروز»، تجمع روز گذشته کاسپینی‌ها نشان داد موضوع مشکل یک موسسه اعتباری مجاز که مجوز خود را اسفند سال گذشته از بانک مرکزی گرفته بود، جدی است. برخی سپرده‌گذاران  کاسپین روز گذشته خواهان استعفای سیف شدند چرا که بی‌تدبیری رئیس کل بانک مرکزی را عامل ایجاد این بحران می‌دانند. موسسه اعتباری کاسپین 3 ماه است پولی به سپرده‌گذاران پرداخت نمی‌کند و از قرار معلوم چند تعاونی‌ زیرمجموعه این موسسه که قرار بوده در کاسپین ادغام شوند دارای مشکل قضایی هستند. موسسه اعتباری کاسپین سود بالایی پرداخت می‌کرد و سپرده‌گذاران بسیاری را جذب کرده است. این موسسه قرار بود از ادغام 8 تعاونی اعتباری تشکیل شود اما یک سال بعد از صدور مجوز برای این موسسه هنوز این ادغام‌ها صورت نگرفته است. یکی از تعاونی‌های زیرمجموعه کاسپین به نام بدرتوس از 2 سال پیش تاکنون حساب‌های مردم را بلوکه کرده و این ادغام طول کشیده است. اخیرا نیز بزرگ‌ترین تعاونی این موسسه به نام فرشتگان دارای مشکل شد و مدیران آن در بازداشت به سر می‌برند. بلوکه شدن پول مردم، بسیاری از سپرده‌گذاران را سرگردان کرده و کسی نمی‌داند سرنوشت آنها چه خواهد شد. بسیاری از سپرده‌گذاران همه زندگی خود را فروخته و در این موسسه سپرده‌گذاری کرده بودند تا با سود آن زندگی خود را بگذرانند اما الان دست‌شان هم از اصل پول و هم از سود کوتاه شده است.
سپرده‌گذاران در تماس با «وطن‌امروز» درباره مشکلات خود بیشتر توضیح داده‌اند.
مریم یکی از سپرده‌گذاران به خبرنگار «وطن‌امروز» می‌گوید: تو را به خدا به فکر ما باشید. من خانه‌ام را فروختم و گذاشتم تعاونی فرشتگان تا خرج 2 دختر دانشجوی دانشگاه آزاد را تهیه کنم. الان پول نان نداریم و صاحبخانه جواب‌مان کرده است. نمی‌دانم دم عید کجا آواره شویم. ما که چیزی نمی‌خواهیم، پول خودمان را بدهید. وی افزود: تمام دار و ندار من ۲۰۰ میلیون تومان بود که با آن خرج 2 دخترم را می‌دادم. به آقای سیف بگویید شما سرت را راحت می‌گذاری و شب می‌خوابی ولی من ۲ ماه است اشک می‌ریزم.  این سپرده‌گذار ادامه داد: آقای سیف گفته سپرده‌گذاران صبر کنند. الان ایشان کجاست که به صاحبخانه من بگوید صبر کن. کجاست که به شکم گرسنه ما بگوید تحمل کن؟
مسعود اسماعیلی یکی دیگر از سپرده‌گذاران به خبرنگار ما گفت: نام موسسه اعتباری کاسپین در سایت بانک مرکزی به عنوان یک موسسه اعتباری مجاز درج شده است. من در سال ۹۵ و با دیدن مجوز موسسه کاسپین و استعلام تلفنی از بانک مرکزی در موسسه یادشده سرمایه‌گذاری کردم. واقعا اگر هر نهادی به وظیفه خود عمل کرده و فقط به دنبال سود نباشد خیلی خوب است. متاسفم که به امضای جناب آقای سیف در زیر مجوز اعتماد کردم تا استرس و نگرانی خودم و خانواده‌ام را نابود کند.
مجید یکی دیگر از سپرده‌گذاران گفت: من هم با ایجاد مشکل در موسسه پول ودیعه مستاجر را نتوانستم بدهم. حالا مستاجر تخلیه نمی‌کند و اجاره‌ای هم ندارم که زندگی خود را بگذرانم. باید روزی 200 هزار تومان خسارت بدهم، لطفا کمک کنید. حامد نیز می‌گوید: تو را به خدا با این کارها سرمایه اجتماعی  اعتماد مردم به مسؤولان را از بین نبرید. بانک مرکزی مجوز رسمی به «موسسه مالی کاسپین» داده و باید جوابگو باشد، چرا با زندگی مردم بازی
می‌کنید؛ با ادامه این وضعیت مردم دیگر به همه بانک‌ها و موسسات مجاز بی‌اعتماد می‌شوند. بازی خطرناکی است، اسفند سال گذشته مجوز می‌دهد، مردم اعتماد می‌کنند حالا خودش را کشیده کنار...‌. بزرگواران با روح و روان و زندگی مردم این کار را نکنید، به خدا مردم این سرزمین مقدس شایسته بهترین رفتارها از سوی مقامات هستند. ریاست بانک مرکزی آقای سیف بزرگوار! آب، برق، تلفن، گاز و مخارج زندگی را با حرف نمی‌شود پرداخت کرد، هزینه‌های بیمارستانی که بدتر. به خدا این مردم مسلمان و شیعه علی و سینه‌زن امام حسین(ع) هستند نه جانی و نه قاتل. یک مقدار خودت را جای نان‌آوران خسته و پردردی بگذار که زندگی‌شان در آستانه متلاشی شدن است. حداقل کاری نکنید که در رسانه‌های خارجی بگویند پول مردم را کاسپین با مجوز بانک مرکزی دزدید و بانک مرکزی هم در این قضیه مقصر است، آبروی کشور را نبرید، این سپرده‌گذاران به خاطر مجوز شما در مورخ 27/12/1394 سپرده‌گذاری کردند ولی حالا در بحران به سر می‌برند و شما لبخند می‌زنید و می‌گویید صبر کنید!
در پاسخ به این اظهارنظر سیف که گفته بود ما مجوز مشروط دادیم که 8 تعاونی ادغام شوند، حسینی یکی از سپرده‌گذاران به «وطن‌امروز» گفت: از آقای سیف یک سوال دارم: آیا شما اول نماز می‌خوانید بعد وضو می‌گیرید. مجوز صادر کردید حالا می‌گویید صبر کنید ادغام شود؟ آیا این بی‌تدبیری نیست؟ بعد توپ را توی زمین سپرده‌گذار می‌اندازید؟ به نظر شما اسم این کار چیست؟ لطفا استعفا دهید.
پاسخ مردم به «صبرکن» سیف
سیف حدود یک ماه پیش به سپرده‌گذاران کاسپین توصیه کرده بود صبر کنند اما هیچ توضیحی در این باره نداده بود و همین امر موجب شده بود سپرده‌گذاران به این جمله رئیس‌کل بانک مرکزی واکنش نشان دهند.
حسن در این باره به خبرنگار «وطن‌امروز» می‌گوید: می‌گویند صبر کنید؛ آیا پول دانشگاه، بدهی به بانک‌ها، خورد و خوراک و... هم صبر می‌کنند که مشکل ما برطرف شود؟ چرا این همه مردم را اذیت می‌کنید؟
عباس نیز گفت: جناب آقای وزیر اقتصاد! حتی اگر پولم را هم بگیرم از شما نمی‌گذرم. آن دنیا باید پاسخگوی آبروی رفته من باشید. فقط همین را بگویم که آبرویم را نزد همسر و خانواده ایشان، اقوام و دوست و غریبه و... برای همیشه بردید تا جایی که هر روز آرزوی مرگ می‌کنم. کار بسیار زشتی انجام دادید. با دادن مجوز الکی به این موسسه مردم را بیچاره کردید.
من در اوج شلوغی بی‌خبر از همه جا تمام اموال مردم را که به امانت نزد من بود به این موسسه انتقال دادم (در حساب کوتاه‌مدت)، حالا می‌گویید باید انتقال انجام شود. مگر من در فرشتگان سپرده‌گذاری کردم که حالا باید منتظر انتقال شوم. والله من به موسسه کاسپین مراجعه کردم نه فرشتگان. از جناب دکتر روحانی هم
می‌خواهم به وزیر اقتصاد ماموریت دهند تا به این بی‌تدبیری رسیدگی کند و مردم را از مرگ تدریجی نجات دهد. این اتفاق دقیقا همانند حالتی است که پیچ کپسول اکسیژن را مرتبا ببندند و بیمار را تا مرز مرگ پیش ببرند. والله این بیمار از خدا می‌خواهد زودتر بمیرد تا مرتبا در عذاب باشد. من حتی یک ریال هم از این موسسه سود نگرفتم و قصدم گرفتن سود بیشتر نبود. البته می‌دانم تاوان کدام گناهم را می‌دهم. تاوان نفرین مردم را می‌دهم چون من چندین سال است که خون مردم را در شیشه می‌کردم البته نه برای خودم بلکه مجبور به این کار بودم. ‌ای مسؤولان! شما هم از این روز بترسید و مطمئن باشید به درد من گرفتار خواهید شد. پس هر چه زودتر توبه کنید یا مثل من از سمت خود کنار بکشید یا سریع‌تر مشکلات مردم را حل کنید تا شاید کمتر گرفتار شوید. خدا می‌داند قبل از این اتفاق توبه کردم و شغل خود را رها کردم ولی نفرین مردم گریبانم را گرفت و همان بلایی که سر مردم بیچاره می‌آوردم بر سرم آمد.
یکی دیگر از سپرده‌گذاران می‌گوید: جناب آقای سیف! ما دیگر چقدر صبر کنیم الان 3 ماه است با هزار بدبختی و شرمندگی و قرض گرفتن از زمین و زمان زندگی‌مان را می‌گذرانیم دیگر کسی نمانده قرض بگیریم طلبکار‌ها امان‌مان را بریده‌اند و حق هم دارند. ما الان خودمان هم از نظر روحی و جسمی به خاطر این مشکل پیش آمده بشدت مریض شده‌ایم دیگر برای ما امکان صبر نیست.  آقای سیف! یک لحظه خودتان را 3 ماه کاملا بی‌پول با هزاران مشکل تصور کنید بعد بفرمایید صبر کنید. ما دادخواهی‌مان را به خدا واگذار می‌کنیم. امکان صبر نیست لطفا هر چه سریع‌تر جواب دهید.
یکی از سپرده‌گذاران تعاونی الزهرا که قرار بوده با کاسپین ادغام شود نیز مدعی است 2 سال صبر کرده اما هنوز موفق نشده است سپرده خود را بگیرد: آقای سیف! ما سپرده‌گذاران الزهرا در این 2 سالی که صبرکردیم روانی شدیم. فرشتگان فقط 2 ماه است که پول نداده اما الزهرا 2 سال است که خون مردم را کرده در شیشه. انصاف هم چیز خوبی است شما خودت بگو، بعد از 2 سال بی‌پولی باز هم باید صبرکرد. ما مردم مشهد در این 2 سال غریب افتادیم و صدای‌مان به جایی نرسیده آیا سزاوار است شهروندان مشهد۲۰۱۷ پایتخت معنوی جهان اسلام در این فلاکت و بی‌پولی زندگی کنند. از شما خواهشمندم بعد از 2 سال خون جگر خوردن به مشکل مردم ساده مشهد رسیدگی کنید.
شهروز عنایت می‌گوید:  اینکه در نظام بانکی کشور یک موسسه مجوزدار اعلام می‌شود در صورتی که این مجوز از بدو صدورش از نظر متولی خودش یعنی بانک مرکزی بدون اعتبار بوده و فقط به‌خاطر لابی‌گری و ارتباط صادر شده هیچ معنی دیگری جز همکاری بانک مرکزی به منظور سوءاستفاده مالی از دارایی‌های صد‌ها شهروند بیچاره نمی‌تواند داشته باشد که این اتفاق برای نخستین بار در دولت تدبیر و امید رخ داده و بی‌سابقه است.
مودتی هم می‌گوید: من از سپرده‌گذاران نگونبخت کاسپین هستم که به اعتماد مجوز بانک مرکزی همه سرمایه زندگی خودم و خانواده‌ام را در کاسپین گذاشتم حالا رئیس بانک مرکزی می‌آید در رسانه و می‌گوید سوءتفاهم بوده! بی‌مسؤولیتی یک مسؤول و نهاد تا چه حد؟ تاکجا؟ به چه قیمتی؟ از رسانه‌ها خواهش می‌کنم صدای ما سپرده‌گذاران مظلوم را به گوش‌های کر برسانید تا کسی کاری بکند!
هچنین رضا می‌گوید: همانطور که گفته شد، ظاهرا این صندوق فقط روی کاغذ سپرده‌های ما را ضمانت کرده است و جالب اینکه بعد از 3 ماه از شروع این بحران و بلوکه شدن سپرده‌های مردم هیچ نهادی اعم از این صندوق، بانک مرکزی و موسسه کاسپین هیچگونه مسؤولیتی را قبول نمی‌کنند و ظاهراً تنها مقصر این داستان سپرده‌گذاران بوده‌اند که به این موسسه به اصطلاح مجوزدار اعتماد کرده و ماحصل یک عمر زحمت خود را در این موسسه گذاشته‌اند و حالا باید حق طبیعی خود را از این مسؤولان گدایی کنند.
مریم هم می‌گوید: کاسپین ورشکسته نیست. صندوق ضمانت تنها می‌تواند مشکل مقطعی کاسپین را حل کند. ضمنا مگر خود بانک مرکزی یا مجلس این فکر به سرشان نزده؟ دارند هیات‌مدیره تشکیل می‌دهند و بانک مرکزی هم تمام امور را زیر نظر گرفته. بحث 8 موسسه مالی اعتباری است که دارند ادغام می‌شوند.
فرید می‌گوید: چرا هیچکس به دادمان نمی‌رسد؟ مردم از سر اعتماد به دولت و بانک مرکزی که مجوز داده آمدند سپرده‌گذاری کردند. چرا مجوز می‌دهید و مردم را بدبخت می‌کنید؟ چرا بعد از اینکه اینجوری شد هیچ حمایتی از سپرده‌گذاران نمی‌کنید؟ موسسه نور هم ادغام شد یک روز نشد پول به مردم ندهد.
تقی می‌گوید: «روحانی مچکریم»! دولتی که با وعده بهتر کردن معیشت مردم سر کار آمده، امروز حتی نمی‌تواند مردم خودش را به سرمایه‌گذاری در بانک‌ها، موسسات و در زیرساخت‌های کشور قانع کند. رای من «نه» به این دولت بی‌تدبیر است.
یک کلاف سردرگم
سرگردانی سپرده‌گذاران کاسپین درحالی ادامه دارد که مسؤولان نظام بانکی تاکنون اقدامی برای بازگرداندن پول این گروه از مردم انجام نداده‌اند.
به گزارش تسنیم، مشکلی که شب عید امسال را برای گروهی از هموطنان تلخ کرده، سپرده‌گذاری در یک موسسه اعتباری مجازدار به نام کاسپین است که چند ماهی است به مشکل خورده و پول سپرده‌گذارانش را برنمی‌گرداند.
رئیس کل بانک مرکزی پیش‌تر به سپرده‌گذاران کاسپین توصیه کرده بود صبور باشند تا مراحل قانونی و اداری طی شود اما بعد از چند هفته سیف در برنامه تلویزیونی اظهاراتی کرد که اندوه و نگرانی این گروه از سپرده‌گذاران بانکی را بیشتر کرد. سیف از دوربین سیما به مردم گفت درباره مجوز کاسپین سوءتفاهم ایجاد شده است اما این عذر بدتر از گناه نه تنها دردی را دوا نکرد بلکه موجب عصبانیت سپرده‌گذاران کاسپین از بانک مرکزی دولت یازدهم نیز شد، چرا که این گروه به اعتماد مجوز بانک مرکزی سرمایه‌های خود را در کاسپین قرار داده بودند.
نکته‌ای که مؤسسه کاسپین را از داستان سایر مؤسسات غیرمجاز جدا می‌کند، مجوزی است که بانک مرکزی اسفندماه سال گذشته برای این مؤسسه صادر کرده و در پلاکاردهای تجمع اخیر سپرده‌گذاران کاسپین نیز به چشم می‌خورد: «من به مجوز بانک مرکزی اعتماد کرده‌ام».
اگرچه سرمایه‌گذاری در مؤسسه‌های غیرمجاز همواره با ریسک بالایی همراه بوده و بانک مرکزی بارها نسبت به این امر هشدار داده اما شاید کمتر کسی تصور می‌کرد مؤسسه‌ای که مجوز بانک مرکزی را دریافت کرده نیز سرانجام به سرنوشت مؤسسات غیرمجاز دچار شود. با گذشت 3 ماه ماجرای مؤسسه اعتباری مجاز کاسپین به یک کلاف سردرگم تبدیل شده است و به نظر می‌رسد سیاست‌های بانک مرکزی در رابطه با این مؤسسه مجاز جای تردید و سوال ایجاد می‌کند.
گفتنی است نادر قاضی‌پور، نماینده مجلس شورای اسلامی طی روزهای اخیر در نامه‌‌ای به ولی‌الله سیف، رئیس کل بانک مرکزی خواستار پرداخت اصل و سود سپرده سپرده‌گذاران کاسپین و رسیدگی به آخرین وضعیت کارمندان ثامن‌الحجج شد.
در نامه قاضی‌پور که به‌عنوان نماینده علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی برای رسیدگی به امور مؤسسات اعتباری انتخاب شده، آمده که مؤسسه اعتباری کاسپین مجوزهای لازم را دارد و باید سپرده سپرده‌گذاران و سود آنها پرداخت شود.
همچنین نماینده ویژه مجلس برای رسیدگی به پرونده کاسپین در نامه خود به رئیس کل بانک مرکزی تأکید کرده است: با توجه به مجوزدار بودن مؤسسه باید بانک مرکزی در این زمینه پاسخگو باشد و اقدامات عاجل را انجام دهد.
 

تجمع دوباره سپرده‌گذاران در سعادت‌آباد
دیروز تعداد زیادی از سپرده‌گذاران مؤسسه اعتباری کاسپین مقابل ساختمان مرکزی این موسسه مالی واقع در خیابان سعادت‌آباد تجمع کردند. به گزارش فانوس، سپرده‌گذاران در اعتراض به عدم بازپرداخت پول و سود آن از سوی این موسسه اعتباری که از سوی بانک مرکزی جمهوری اسلامی مجوز فعالیت دارد، تجمع کردند. آنها اعلام کردند تا وصول نشدن پول‌های‌شان به تجمعات خود ادامه می‌دهند. هفته قبل نیز این افراد مقابل مجلس تجمع کرده بودند. هرچند یکی از نمایندگان مجلس قول پیگیری درخواست تجمع‌کنندگان را داده بود، با این حال هنوز خبری از بازپرداخت پول و سود سپرده‌گذاران نیست.

پاسخ حجت‌الاسلام محمدجعفر منتظری، دادستان کل کشور به اظهارات وزیر اطلاعات درباره اعلام مصادیق مدیران دوتابعیتی و احتمال عدم حضور مدیر دوتابعیتی در دولت، ماجرای دوتابعیتی‌های دولتی را بار دیگر در کانون توجهات قرار داد. به گزارش «وطن‌امروز» دادستان کل کشور چهارشنبه شب گفت فهرستی از افراد دوتابعیتی را در قالب یک نامه طبقه‌بندی شده به وزارت اطلاعات ارسال کرده است. او تاکید کرد در این فهرست که از سوی یک منبع معتبر در اختیار دادستان کل کشور قرار گرفته است، اسامی بیش از 10 مدیر دوتابعیتی به همراه موسسات و مراکزی که این افراد در آن ها شاغل هستند مشخص شده است. حجت‌الاسلام منتظری بر همین اساس نیز از وزارت اطلاعات خواست این موضوع را بررسی کند. او تاکید کرد: اشتغال دوتابعیتی‌ها طبق قانون در مراکز اجرایی و دولتی ممنوع است و امیدواریم وزارت اطلاعات این موارد را بخوبی بررسی کند، چون اینگونه افراد معمولا موضوع را کتمان می‌کنند و دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی هستند که باید آن را بررسی کنند. سخنان دادستان کل کشور درباره ارسال لیست مدیران دو‌تابعیتی به وزارت اطلاعات پس از آن بود که وزیر اطلاعات در حاشیه جلسه هیات دولت در واکنش به اظهارات معاون اول قوه قضائیه پیرامون مدیران دوتابعیتی و بی‌اطلاعی وزارت اطلاعات از این موضوع، گفته بود: اگر اطلاع نداشته باشیم که جرم نیست؛ ما احتمال می‌دهیم که نباشد و به همین دلیل عنوان می‌کنیم اگر کسی مصداقی در این زمینه دارد اعلام کند. به گزارش ایرنا، وی ادامه داده بود: اگر عنوان می‌کنند مدیر دوتابعیتی در کشور است بگویند، ما رسیدگی می‌کنیم. اعلام کردیم تا روز چهارشنبه اعلام کنند که تا این لحظه کسی را به ما اعلام نکرده‌اند. وزیر اطلاعات گفته بود: اعلام عمومی این مساله در حالی که مصادیق آنچنانی ندارد و به فرض که یک، 2، 3، 4 و 5 مورد وجود داشته باشد، آیا در حدی است که به عنوان یک موضوع مبتلابه کشور به صورت علنی به آن پرداخته شود و ذهنیت جامعه به خاطر وجود 5 مسؤول دوتابعیتی مشوش شود؟ در حالی که من تاکنون بر این باور هستم که ما یک نفر هم نداریم، اگر هست بگویند.  پس از آنکه دادستان کل کشور از ارسال فهرست مدیران دوتابعیتی در قالب یک نامه طبقه‌بندی شده 2 روز پیش از  تاکید وزیر اطلاعات بر عدم حضور حتی یک مدیر دو‌تابعیتی در دولت، خبر داد، وزارت اطلاعات تا امروز هیچ واکنشی به این موضوع نشان نداده است.
دوتابعیتی‌ها در رأس کارند
اما در شرایطی که وزارت اطلاعات به عنوان اصلی‌ترین نهاد اطلاعاتی کشور از وجود مدیران دوتابعیتی اظهار بی‌اطلاعی می‌کند و از احتمالات درباره این موضوع سخن می‌گوید، مجلس شورای اسلامی پس از افزایش نگرانی‌ها درباره حضور مدیران دوتابعیتی در هیات مذاکره‌کننده هسته‌ای و جاسوسی آنان، طرح تحقیق و تفحص از مدیران دوتابعیتی را به تصویب رساند و در این مدت توانست فهرست قابل تاملی از حضور مدیران و معاونان دوتابعیتی در وزارتخانه‌های دولتی به دست آورد. خبر شناسایی مدیران دو‌تابعیتی را حجت‌الاسلام والمسلمین مجید ناصری‌نژاد، نماینده شادگان در مجلس شورای اسلامی و عضو هیات تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی از مدیران دو‌تابعیتی داده است. او در گفت‌وگو با افکارنیوز با بیان اینکه اظهارات حجت‌الاسلام والمسلمین منتظری، دادستان کل کشور مبنی بر اینکه «برخی مسؤولان دو‌تابعیتی هنوز در راس امور هستند»، درست است، گفت: براساس اطلاعاتی که ما هم داریم برخی از مدیران دوتابعیتی هستند و همچنان در راس کار قرار دارند. وی با اشاره به اظهارات برخی مسؤولان دولتی مبنی بر اینکه هیچ مدیر دوتابعیتی نداریم، افزود: اینکه برخی می‌گویند در دولت دوتابعیتی وجود ندارد، خلاف واقع است.عضو هیات تحقیق و تفحص مجلس با اشاره به وضعیت افراد دوتابعیتی و دارای گرین‌کارت در حوزه مسؤولان و مدیران ارشد و شناسایی خلأهای قانونی تصریح کرد: برخی مسؤولان دوتابعیتی هستند. برخی مدیران و معاونان آنها در وزارتخانه‌ها و ادارات مختلف دولتی دوتابعیتی هستند. ناصری‌نژاد گفت: هیات تحقیق و تفحص مجلس از مدت‌ها قبل کار خود را آغاز کرده و این کار ادامه دارد. ما در تلاشیم طبق قانون عمل کنیم. رئیس مجمع نمایندگان استان خوزستان گفت: هیات تحقیق و تفحص مجلس بزودی گزارش خود را آماده و نهایی می‌کند اما ما از دولت می‌خواهیم قبل از اینکه مجلس اسامی افراد دوتابعیتی را مشخص و برملا کند، خود آنها این افراد را مشخص و با آنها برخورد و عزل شان  کنند. ناصری نژاد گفت: ما مدارک و مستندات درباره افراد دوتابعیتی را به قوه‌قضائیه تحویل خواهیم داد تا برخوردهای لازم صورت گیرد. وی با بیان اینکه مناسب نیست مسؤولان دولتی مواضع دوپهلو بگیرند و حقایق را شفاف بیان نکنند، افزود: باید همیشه سعی شود اعتماد مردم جلب شود و از کتمان واقعیت‌ها بپرهیزیم. عضو هیات تحقیق و تفحص مجلس از وضعیت افراد دوتابعیتی و دارای گرین‌کارت در حوزه مسؤولان و مدیران ارشد و شناسایی خلأهای قانونی اظهار امیدواری کرد این هیات در مدت زمانی قانونی گزارش خود را آماده کند و برای قرائت در صحن مجلس به هیات رئیسه مجلس تحویل دهد. بر اساس این گزارش، حضور مدیران دوتابعیتی در وزارتخانه‌های دولتی در شرایطی است که چند ماه پیش محمود علوی در جلسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس از برکناری 35 مدیر دوتابعیتی از میان 79 فردی که مشکوک به تابعیت مضاعف بودند خبر داده بود. او اواخر بهمن ماه نیز گفته بود تنها یک مدیر دو‌تابعیتی در کشور وجود دارد که از او نیز خواسته شده استعفا دهد. با توجه به اظهارات دادستان کل کشور و عضو هیات تحقیق و تفحص از مدیران دو‌تابعیتی به نظر می‌رسد نهادهای اطلاعاتی باید برای شناسایی مدیران دو‌تابعیتی برنامه ویژه‌ای را در دستور کار خود قرار دهند.

روزنامه دولت در دادگاه مطبوعات به‌خاطر نشر اکاذیب علیه «وطن‌امروز» درباره ساختمان استیجاری اوقاف محکوم شد. روزنامه ایران در گزارشی مدعی شده بود «وطن‌امروز» مبلغ اجاره‌بهای ساختمان استیجاری اوقاف را پرداخت نکرده است؛ ادعایی که کذب بودن آن با ارائه اسناد پرداخت اجاره‌بها به اوقاف توسط «وطن‌امروز» ثابت شد. در نهایت با شکایت «وطن‌امروز» و رأی دادگاه مطبوعات، روزنامه ایران به‌خاطر نشر اکاذیب مجرم شناخته شد و مدیر مسؤول آن محکوم به پرداخت مبلغ 30 میلیون ریال جزای نقدی بدل از 6 ماه حبس تعزیری شد.
 

در گفتار پیشین نگاهی اجمالی به نقش اشعث در فتنه‌های زمان امیرالمومنین(ع) داشتیم و بیان شد او و همدستانش کار را تا بدانجا بر نظام سخت کردند که امیرالمومنین(ع) مجبور شد از او که به‌واسطه فسادش عزل شده بود دلجویی کند و وی را به فرماندهی نیمی از لشکر بگمارد. و پس از آن نیز حکمیت را بر امام تحمیل کرد و معاویه را نجات داد و جنگ را مغلوبه کرد و در شهادت حضرت توطئه کرد و دخترش را به عقد امام حسن(ع) درآورد. به‌عبارت دیگر شخصیتی که امیرالمومنین(ع) او را در مسجد، «منافق بن کافر» خطاب و از ولایت عزل کرد، چنان نفوذی در میان عرب داشت که ایشان در مواجهه با او به‌واسطه مصلحت ناتوان بود و یک‌تنه کار نظام را فشل کرده بود. دوران حکومت امیرالمومنین(ع) را به واسطه خواص متنفذ منافق می‌توان براحتی «دوران تحمیل‌ها» نام گذاشت.  پرداخت به برخی شخصیت‌ها در این دوران نیز دستاویزی برای مقایسه با امروز است که برخی از خواص تا کجا می‌توانند حتی تیغ امیرالمومنین(ع) را کند کنند و رای ایشان را برگردانند و موجب شوند مردم نیز امامی را که با وی بیعت کرده بودند رها کنند. بویژه وقتی برای یک عده، عمامه مانع فریب باشد در حالتی که ابوموسی اشعری عمامه‌دار حافظ قرآن راوی حدیث، فریب پسر نابغه بدکاره را بخورد. ابوموسی اشعری که در جریان حکمیت مورد قبول معاویه و اشعث بن‌ قیس و در عمل، پذیرفته کوفیان و شامیان بود از جمله افرادی است که پا پس کشیدن او اهل جمل را جرأت داد و ورود او کار صفین را یکسره کرد. «ابوموسی عبدالله بن ‌قیس اشعری» در زبید یمن و در قبیله اشعر به دنیا آمد که از قحطانیان یمن و از قدیمی‌ترین اعراب بودند و در غارات ثقفی نقل است که مادرش ظبیه به دزدی معروف بود و در تاریخ مسلمان شدنش اختلاف است اما قول غالب این است که پس از سقوط خیبر مسلمان شد و دیگرانی گفتند که او در مکه و به همراه سعید بن عاص که از بنی‌امیه بود اسلام آورده بود و نقل دیگری نیز هست که او همزمان با جعفر بن ابی‌طالب به مدینه وارد شد و اسلام آورد. گفته‌اند در فتح مکه در زمره سپاه اسلام بود و در حنین و تبوک نیز با پیامبر شمشیر زده بود و شخصی بود در تیراندازی ماهر و صدایی خوش در قرائت قرآن داشت و پیامبر در سال دهم پس از هجرت و پیش از حج آخر او را به فرمانداری زبید و ولایت عدن گمارد و در یمن عنوان قضاوت یافت. چون پیامبر رحلت کرد خلیفه اول او را در یمن باقی گذاشت و این تا 2 سال ادامه یافت تا پسر ابی‌قحافه درگذشت و در مدینه با خلیفه دوم بیعت کرد. پس خلیفه دوم مغیره بن ‌شعبه را از حکومت بصره عزل کرد و ابوموسی را بر بصره ولایت داد. نقل است او در فتح اهواز و حران و نصیبین فرمانده سپاه مسلمین بود و یک سال شوشتر را محاصره کرد و آن را به سال بیستم پس از هجرت گشود و 12 سال والی بصره و به تبع آن خوزستان و عراقین بود. یعقوبی نقل می‌کند ابوموسی با پسر خطاب رابطه‌ای نزدیک داشت و اولین کسی بود که به خلیفه دوم لقب امیرالمومنین(ع) داد و او را در نامه‌ها چنین خطاب کرد و چنین معمول شد و پس از آن بود که بر وی این لقب ماندگار شد. چون در مدینه حکم شد که نقل حدیث از پیامبر(ص) ممنوع است؛ ابوموسی امر کرد تا احادیثی که از پیامبر(ص) نقل کرده بود را گرد آوردند و آتش زدند. پس از آن خلیفه دوم او را جایگزین عمار یاسر در کوفه کرد لکن مردم کوفه بر او متفق نشدند و اعتراض کردند، پس او مجددا به بصره بازگشت ولی همچنان قاضی کوفه بود. چون کار بر عثمان قرار گرفت بنا بر وصیت خلیفه پیشین، ابوموسی تا 4 سال بر بصره حاکم بود. و عثمان 2 سال دیگر بر آن افزود لکن به سال بیست و نهم مردم بصره از او شکایت کردند و عثمان او را از حکومت عزل و پسردایی خود عبدالله بن‌ عامر را به بصره فرستاد و ابوموسی از جمله نخستین والیان بود که با یکی از بنی امیه جایگزین شد. با این حال عثمان برای او هدایا فرستاد تا از او دلجویی کند لکن ابوموسی نپذیرفت و در کوفه ساکن شد تا سال سی‌وچهارم که مردم کوفه بر سعید بن‌ عاص شوریدند و خواستند عثمان را از خلافت عزل کنند و ابوموسی را بر کوفه امارت دهند لکن شرط کرد که پذیرش حکومت کوفه را می‌پذیرد در حالتی که با عثمان بیعت کنند و نیز کار را بر مخالفان عثمان سخت گرفت و تا قتل او در کوفه حاکم بود. چون عثمان کشته شد و کار بر امیرالمومنین(ع) قرار گرفت، عبدالله بن قیس از بیعت با امام امتناع کرد و کوفیان را نیز بازداشت و در جواب سوال ایشان که چرا با امام بیعت نمی‌کند، گفت: «در این معنى توقف می‌کنم و می‌نگرم تا بعد از این چه شود» و در این هنگام امام(ع) در مدینه بود و تا جمل مرکز خلافت در حجاز بود. پس هاشم بن ‌عتبه بن أبى‌وقاص به او گفت: «... مهاجر و انصار و خاص و عام با امیرالمؤمنین على(ع) بیعت کرده‌اند. می‌ترسى اگر با على(ع) بیعت کنى، عثمان از آن جهان باز آید؟» پس چون هاشم بن ‌عتبه با امام بیعت کرد، ابوموسی نیز پذیرفت. با این حال امام عماره بن شهاب را به ولایت کوفه فرستاد لکن او را در راه طلیحه بن‌ خویلد به مرگ تهدید کرد و از میانه راه بازگشت. پس مالک اشتر نخعی امام را به ابقای ابوموسی بر امارت کوفه توصیه کرد که غالب مردم کوفه از یمنند و عبدالله قیس نیز از اهل یمن است و کار در کوفه بر وی قرار دارد. پس امام پذیرفت لکن چون فتنه شتر سرخ‌مو را طلحه و برادرش و جناب عایشه علم کردند و بر بصره قرار گرفتند و والی امام را بیرون کردند، جناب عایشه نامه‌ای به بزرگان کوفه و ابوموسی نوشت و ایشان را از پیروزی خود مطلع کرد و به مقابله با امام خواند. ابوموسی نیز بر منبر رفت و کوفیان را بر آن داشت تا کناره گیرند و در جنگی که از آن به‌عنوان نزاع میان قریش یاد کرده بود شرکت نکنند و گفت: «شمشیرها را غلاف کنید و سرنیزه‌ها را جدا سازید و زه‌ها را ببرید و ستمدیده و بی‌چاره را پناه دهید تا اینکه این کار هموار شود و این فتنه از میان برخیزد». پس از آن امام، هاشم بن‌ عتبه را به کوفه فرستاد و به ابوموسی فرمود: «مردم را به حال خود رها کن، زیرا من تو را ولایت ندادم جز آنکه بحق مرا یاوری کنی» و از نامه‌های آن حضرت است به ابوموسی که: «از بنده خدا علی امیر مومنان به عبدالله بن قیس. پس از ستایش پروردگار و درود! سخنی از تو به من رسید که هم به سود، و هم به زیان تو است، چون فرستاده من پیش تو آید، دامن همت کمر زن، کمرت را برای جنگ محکم ببند، و از سوراخ بیرون آی، و مردم را برای جنگ بسیج کن، اگر حق را در من دیدی بپذیر، و اگر دودل ماندی کناره‌ گیر، به خدا سوگند هرجا که باشی تو را بیاورند و به ‌حال خویش رها نکنند، تا گوشت و استخوان و ‌تر و خشکت در هم ریزد، و در کنار زدنت از حکومت شتاب کنند، چنانکه از پیش روی خود همانگونه بترسی که از پشت سرت هراسناکی. حوادث جاری کشور آنچنان آسان نیست که تو فکر می‌کنی، بلکه حادثه بسیار بزرگی است که باید بر مرکبش سوار شد، و سختی‌های آن را هموار کرد، و پیمودن راه‌های سخت و کوهستانی آن را آسان کرد، پس فکرت را به‌کار گیر، و مالک کار خویش باش، و سهم و بهره‌ات را بردار، اگر همراهی با ما را خوش نداری کناره‌ گیر، بی‌آنکه مورد ستایش قرارگیری یا رستگار شوی، که سزاوار است تو در خواب باشی و دیگران مسؤولیت‌های تو را برآورند، و از تو نپرسند که کجا هستی؟ و به کجا رفته‌ای؟ به خدا سوگند! این راه حق است و به دست مرد حق انجام می‌گیرد، و باکی ندارم که خداشناسان چه می‌کنند! والسلام». لکن ابوموسی نپذیرفت و هاشم را نیز به زندان و قتل تهدید کرد. پس هاشم به امام(ع) نوشت: «بر مردی وارد شدم، خودخواه و ستیزه‌جو که دشمنی‌اش علنی و آشکار است». پس امام محمد بن ابی‌بکر و محمد بن ‌جعفر را به کوفه فرستاد تا ابوموسی را به راه آورند. لکن در جواب ایشان گفت: «به خدا قسم که بیعت عثمان در گردن من و گردن صاحب شما دو تن است. و اگر چاره‌ای جز مبارزه نباشد، ما با کسی جنگ نمی‌کنیم مگر پس از انجام پیکار با قاتلان عثمان در هر کجا که باشند». نقل است عبد خیر حیوانی از ابوموسی پرسید: آیا این دو نفر (طلحه و زبیر) از جمله بیعت‌کنندگان با علی بودند؟ گفت: آری. پس پرسید: آیا از علی عملی سر زده است تا موجب نقض بیعت او شود؟ جواب داد: نمی‌دانم. عبد خیر به او گفت: اکنون که تو ندانستی، پس تو را به حال خود می‌گذارم تا بدانی...».
چون خبر سرکشی ابوموسی به امیرالمومنین(ع) رسید این‌بار امام سبط اکبر را به همراه عمار یاسر و قرظه بن‌کعب به‌عنوان فرماندار کوفه فرستاد و نامه‌ای به او داد که «همانا من حسن(ع) و عمار را فرستادم تا از مردم کمک بخواهند و قرظه بن‌کعب را نیز به عنوان والی کوفه فرستادم، اعمال تو نکوهیده و مطرود است، از کار ما کناره بگیر! و اگر نرفتی به او دستور داده‌ام تا با تو آشکارا مبارزه کند و اگر با تو مبارزه کند و بر تو چیره شود بند از بندت جدا کند». پس ابوموسی کنار رفت و اهل کوفه به یاری امام بسیج شدند. و در روایت دیگر است که ابوموسی سر باز زد و کناره نگرفت تا اینکه مالک اشتر به خواست خویش به امام حسن(ع) و عمار پیوست در حالی که خود را مسؤول باقی ماندن ابوموسی بر ولایت کوفه می‌دید. پس به امام عرض کرد: «... اگر صلاح می‌دانی- خدا تو را گرامی دارد ‌ای امیرمؤمنان- مرا به دنبال آن دو بفرست، زیرا مردم آن شهر، بیش از هرکس از من فرمان می‌برند، اگر بروم امیدوارم کسی از ایشان با من مخالفت نورزد. پس امام او را نیز اجازه داد و چون اشتر وارد کوفه شد، به هیچ قبیله گذر نمی‌کرد که میان آن قبیله عده‌ای را در انجمنی یا مسجدی ببیند مگر اینکه ایشان را با خود همراه می‌کرد».
پس با گروهی از مردم به کاخ رسید و در حالی وارد شد که ابوموسی در مسجد مشغول سخنرانی برای مردم بود و آنان را به نقل روایتی سرگرم کرده بود که می‌گفت از پیامبر(ص) درباره فتنه شنیده است، و شخص بی‌طرف بهتر است از کسی که وارد در آن فتنه شود. عمار یاسر در جواب او گفت: براستی که پیامبر(ص) تنها به تو گفته است؛ قعود تو بهتر است از قیام تو، و بعد گفت: خداوند بر کسی که بخواهد بر او چیره شود و او را انکار کند غالب و پیروز است.
غلامان ابوموسی وارد مسجد شدند در حالی که می‌گفتند:‌ ای ابوموسی! این اشتر است که داخل قصر شد و ما را کتک زد و از آنجا بیرون کرد. پس از منبر فرود آمد و وارد کاخ شد، لکن اشتر به او پرخاش کرد که «ای بی‌مادر از کاخ ما بیرون شو! خدا تو را بکشد! به خدا سوگند تو از اول جزو منافقان بودی». ابوموسی گفت: یک امشب را مهلت بده. اشتر گفت: مهلت داری اما نباید امشب را در کاخ بمانی. مردم شروع به غارت اموال ابوموسی کردند ولی اشتر جلوی آنان را گرفت و از کاخ بیرونشان کرد، و گفت: من او را پناه داده‌ام، و نگذاشت دست مردم به او برسد. با این حال عیان است که ابوموسی هم‌رای با اهل جمل بود و به‌رغم ادعایش از بی‌طرفان نبود چرا که جنایات‌شان در بصره و بغی ایشان بر امیرالمومنین(ع) به شهادت ابوموسی واضح بود. با این حال از کوفه تنها 12 هزار تن به امام پیوستند و این در حالی است که باقی کوفیان به رای ابوموسی از شرکت در جنگ امتناع کردند و جمعیت کوفه را در آن دوران تا 180 هزار تن نوشته‌اند.
پس از آن ابوموسی به عرض رفت که بین تدمر و رصافه بود در شام و تا صفین در آنجا ماند و در صفین نیز مردم را به بی‌طرفی دعوت کرد و خود نیز در جنگ دخالت نکرد تا آنکه کار در کارزار به خیانت اشعث بن ‌قیس رسید و پسر نابغه خدعه کرد و اشعث حکمیت را به امیرالمومنین(ع) تحمیل کرد. و در خطبه امام است به اهل کوفه درباره حکمیت که «شامیان درشت‌خویانى پست و بردگانى فرومایه‏‌اند که از هر گوشه‏‌اى گرد آمده، و از گروه‏هاى مختلفى ترکیب یافته‏‌اند، مردمى که سزاوار بودند احکام دین را بیاموزند، و تربیت شوند، و دانش فراگیرند، و کارآزموده شوند، و سرپرست داشته باشند، و دستگیرشان کنند، و آنها را به کار مفید وادارند. آنان نه از مهاجرانند و نه از انصار، و نه آنان که خانه و زندگى خود را براى مهاجران آماده کرده، و از جان و دل ایمان آوردند.
آگاه باشید که شامیان در انتخاب حکم، نزدیک‏ترین فردى را که دوست داشتند برگزیدند، و شما فردى را که از همه به ناخشنودى نزدیک‏تر بود انتخاب کردید،  همانا سر و کار شما با عبدالله پسر قیس است که مى‏‌گفت: «جنگ فتنه است! بند کمان‏ها را ببرید و شمشیرها را در نیام کنید» اگر راست مى‏گفت پس چرا بدون اجبار در جنگ شرکت کرده و اگر دروغ مى‏‌گفت پس متهم است براى داورى. عبدالله بن عباس را رو در روى عمروعاص قرار دهید، و از فرصت مناسب استفاده کنید، و مرزهاى دوردست کشور اسلامى را در دست خود نگه دارید، آیا نمى‏بینید که شهرهاى شما میدان نبرد شده و خانه‏‌هاى شما هدف تیرهاى دشمنان قرار گرفته است».
با این حال نقل است که چون کار حکمیت با حکومت معاویه پایان یافت، ابوموسی عمروعاص را لعنت کرد و از بیم نکوهش مردم به مکه گریخت. با این حال پس از آن از او نقل مهم دیگری در تاریخ نیست جز اینکه با معاویه بیعت کرد به خلافت و مرگ او را بین سال‌های 42 تا 53 هجری قمری نوشته‌اند.
ابوموسی تنها یکی از خواصی است که در دوران حکومت امیرالمومنین(ع) نقاب نفاق بر چهره داشت و در جمل مردم را از یاری امام بازداشت و در صفین رای به خلافت عبدالله بن عمر داشت و وجهه‌اش نزد مردم باعث شد تا معاویه در وی طمع کرد و فعل او کار امام را با شکست پایان داد. داستان او و امثال اشعث به‌روشنی نشانگر آن است که اگر حاکم یک نظام اسلامی شخصی مانند امام علی(ع) نیز باشد؛ همچنان کار به کارگزاران و خواص قرار می‌گیرد و رای ایشان و خیانت و وفاداری‌شان تا چه اندازه می‌تواند وزنه حق و باطل را جابه‌جا کند.

محمد  زعیم‌زاده: در روایات آمده است تکبر عقل را زایل می‌کند و منطق نگاه از بالا به پایین باعث می‌شود حرف‌هایی از دهان بیرون‌ آید که اگر گوینده یک بار به آن حرف در آن موقعیت نگاه کند قطعا از بیان آن خودداری می‌کند؛ اساسا این کبر بدیهیات را نیز از ذهن گوینده خارج می‌کند. مبتنی بر همین منطق به نظر می‌رسد برای تصمیم‌سازان و مشاوران دولت یازدهم و البته بیش و پیش از آنها برای شخص رئیس‌جمهور، از یک جایی به بعد دیگر خیلی مهم نیست در افکار عمومی چه می‌گذرد و اصلا مردم چه برداشتی از سخنان آنان دارند. از مدت‌ها قبل تصمیم گرفته‌اند تصویری از خود در آرا و افکار عمومی بسازند و حال فارغ از اینکه آن تصویر مورد نظر ساخته شده یا نه، احتمالا برای آنکه از آن تصویر پیش‌فرض عقب‌نشینی نکنند به مثابه آن مثال معروف «تا مقصد همان طور سینه‌خیز برود!» با همین دست‌فرمان است که حداقل در ارزیابی‌های اعلامی دولت هم هیچ تلاشی برای پرهیز از مطلق‌انگاری در دستاوردها دیده نمی‌شود و سعی می‌شود همه چیز گل و بلبل ترسیم شود.
صبح دیروز [شنبه] جناب حسن روحانی در همایش سراسری مجریان برگزاری انتخابات ۹۶ که انتظار می‌رفت در آن توصیه‌هایی کلی از باب رعایت انصاف در برگزاری انتخابات طرح شود هم به ارزیابی عملکرد دولت و به تبع آن تمجید از عملکرد دولت پرداخت. جناب روحانی در همین سخنرانی در 3 فراز اشاره می‌کند که با عنایت به عملکرد اقتصادی دولت شرمنده مردم نشده است؛ نخست فارغ از خیمه سنگین و طاقت‌فرسای رکود که منجر به پدید آمدن بالاترین نرخ بیکاری در کشور شده است، درباره رشد اقتصادی می‌گوید: «این کار بسیار مهمی است. سال گذشته رشد اقتصادی ما بسیار پایین بود؛ رشد اقتصادی ما در سال گذشته حدود 8/1 بود و سال 94 سال بسیار سختی بود اما امسال رشد بالای 6 درصد داریم و در پیشگاه خداوند و مردم شرمنده نیستیم».
 سپس درباره نرخ تورم و در حالی که بیشتر رسانه‌های حامی دولت هم از رشد افسارگسیخته قیمت کالاهای اساسی و ضروری مردم در آستانه سال نو می‌نویسند، می‌گوید: «ما به مردم قول دادیم در سال 95 تورم را تک‌رقمی خواهیم کرد البته برنامه ما این بود و فکر می‌کردیم در نیمه دوم سال تورم تک‌رقمی شود اما الحمدلله ما شرمنده نشدیم».
در جمع‌بندی عملکرد دولت در یک سال اخیر هم فارغ از نگاهی به آمار بیکاری و حس عمومی مردم در حوزه اقتصاد می‌گوید: «امسال از فروردین تا امروز، بنده خوشحالم که خدمت ملت بزرگوار و عزیز ایران اعلام کنم دولت به قول‌هایی که به مردم از اول سال یا پایان سال گذشته داده، عمل کرده و خدا را شکرگزاریم که خداوند به ما توفیق داد برابر مردم شرمنده نشویم».
حقیقت این است که در ادامه یادداشت اصلا قصد ندارم به نقد فنی اظهارات رئیس‌جمهور بپردازم، پیش‌تر در همین جریده این کار در حد وسع و بضاعت انجام گرفته؛ هم از خیل لشکر بیکاران نوشته شده است و هم از لبه تند و تیز و اعتمادسوز تبعیض نوشته شده و هم از الیگارشی حاکم بر مدیریت خسته و فرتوت و پیرمردسالار دولت؛ هم از رکود سنگین در بازار گفته شده است و هم از تعطیلی کارخانه‌های اسمی و هم از فرش قرمز پهن کردن برای اقتصاد چشم‌بادامی‌ها و عثمانی‌ها و اروپایی‌ها و... بسیاری از اهالی فن خیلی جدی‌تر و تخصصی‌تر در این باره دلسوزانه گفته‌اند و نوشته‌اند، روی سخن از اینجا به بعد با مشاوران جناب روحانی است که به ادامه این مسیر و این دست‌فرمان علاقه دارند. کسانی که کاش به ایشان بگویند برای مردم بدتر از ناکارآمدی‌ها، توجیه مبتذل آنهاست، کاش بگویند برای مردم سخت‌تر از نارسایی‌ها در سیستم اجرایی این است که صریح بگوییم حتی شرمنده هم نیستیم، کاش بگویند اگر هیچ نگویید هم، مردم آن قدر شریف هستند که فراموش کنند در وعده‌های انتخاباتی گفته شد «آنچنان رونق اقتصادی ایجاد بکنیم که دیگر کسی نیاز به یارانه هم نداشته باشد»، مردم آنقدر بزرگوار هستند که بگذرند از اینکه قرار بود پس از برجام هر روز یک گشایش در کار باشد اما عایدی 3 سال رفت و آمد و قدم زدن و لبخند ژکوند تحویل دادن به تعبیر رئیس بانک مرکزی تقریبا هیچ است، مردم شریف ما همه اینها را شاید ببخشند، شاید اگر سرت را جلوی‌شان خم کنی و عذرخواهی کنی که وعده دادی و عمل نکردی بگذرند اما به شرطی که حداقل دیگر کسی نگوید الحمدلله همه چیز گل‌وبلبل است و شرمنده هم نیستیم که در منطق حکومترانی اسلامی برای کارهای پرکرده هم کارگزار باید شرمنده مردم باشد چه رسد برای این همه وعده نکرده!