|
چرا آمریکاییها دنبال «بیدولتی» در منطقه هستند؟
احسان تقدسی: منطقه پیرامونی ایران بیش از هر زمان دیگری گرفتار آشوب و سردرگمی سیاسی است. عراق، لبنان و افغانستان مثالهای عمده و اصلی آشفتگی سیاسی در محیط پیرامونی ایران هستند. «بیدولتی» انگار سبک جدیدی است که در منطقه در حال باب شدن است؛ در عراق، «عادل عبدالمهدی» استعفا کرده است، در لبنان «سعد حریری» بیش از یک ماه است پست نخستوزیری را ترک کرده و با وجود تلاشهای بسیار گروههای سیاسی حاضر نشده برگردد و در افغانستان که عملا 2 دولت بر سر کارند: دولت اشرف غنی و دولت عبدالله، هر کدام ساز خود را میزنند.
شباهت هر 3 کشور در 2 نقطه است: اول اینکه دولتهای هر 3 کشور در تحقق وعدههای انتخاباتی خود ناموفق بودهاند. تنها ایرادی که به جمله قبل وارد است اینکه عادل عبدالمهدی نخستوزیر عراق که خبر استعفایش دیروز در روزنامه منتشر شد فقط یک سال عنان دولت را در اختیار داشت و یک سال زمان زیادی برای تحقق وعدهها نیست. دومین شباهت اینکه 2 کشور (عراق و افغانستان) رسما توسط آمریکا اشغال شدهاند و در دیگری نیروهای حامی آمریکا قدرت قابل توجهی را در اختیار دارند. افغانستان هم همچنان تحت اشغال است و نیروهای ناتو و آمریکا تحت عنوان مبارزه با تروریسم در آنجا حضور دارند. از سویی بهعبارتی بزرگترین سفارت آمریکا در دنیا در عراق وجود دارد و کیست که نداند حجم پرسنل و نیروهای نظامی مرتبط با آمریکا در عراق، ارتباطی به فعالیتهای دیپلماتیک این کشور ندارد. البته اراده دولت عراق برای خارج کردن نظامیان آمریکایی از این کشور چشمگیر بوده است اما با این حال اثرگذاری آمریکاییها در این کشور، بویژه در راهاندازی و دامن زدن به آشوبها و اعتراضات اخیر غیر قابل کتمان است.
راهبرد آمریکا از زمان 11 سپتامبر، روی کار آوردن دولتهای وابسته و متکی به ایالاتمتحده بوده است. در لبنان و عراق این پروژه به واسطه وجود گسترده نیروهای مقاومت و مردم و هماهنگی بین آنها با شکست مواجه شد و در افغانستان هم اگرچه دولتها وابسته به آمریکا بودهاند و حیات و مماتشان به اتاق تصمیمگیری کاخ سفید مرتبط است اما دولتهای افغانستان پس از 11 سپتامبر آنقدر ضعیف عمل کردهاند که جز باری بر دوش آمریکا نبودهاند و عملا هزینههای بسیاری هم به این کشور تحمیل کردهاند؛ حامد کرزی عملا برآمده از حلقه تگزاس جرج بوش بود و اشرف غنی هم آنقدر ضعیف عمل کرده که در سخنرانی اخیر ترامپ در پایگاه بگرام، عملا با ایستادن پشت سر ترامپ تبدیل به یکی از سربازان آمریکا البته با لباسی متفاوت شد. در سالهای اخیر اما به نظر میرسد راهبرد آمریکا از سر کار آوردن دولت وابسته، در حال تبدیل شدن به ترجیح کشورهای بیدولت و آشفته است. آمریکاییها امروز بیش از هر زمان دیگری متوجه این واقعیت شدهاند که صندوقهای رای در خاورمیانه، لزوما دولتهای متمایل به آمریکا را در این کشورها بر سر کار نمیآورد و چهبسا برعکس دولتهایی بر سر کار میآیند که به واسطه حمایت مردمی، دقیقا خلاف منافع ایالات متحده عمل میکنند.
این روند با تضعیف قدرت استیلای دولت سوریه در همه مناطق این کشور بعد از شکست داعش، با کارشکنی در تشکیل دولت لبنان با واسطهگری عربستان و امارات و گاه بهصورت مستقیم، با دخالت و اخلال در اعتراضات منتهی به استعفای عادل عبدالمهدی گاه به صورت مستقیم و گاه به واسطه دلارهای عربستان و امارات در عملیات میدانی ادامه دارد. در نهایت اینکه آمریکاییها طرح بیدولتی را در افغانستان بهصورت حمایت موازی از اشرف غنی و عبدالله پیگیری میکنند. سنای آمریکا با عبدالله جلسه میگذارد و او را تقویت میکند و ترامپ اشرف غنی را در آغوش میگیرد. در سایه «بیدولتی» به واسطه حاکمیت هرجومرج و بیثباتی، آمریکاییها میتوانند بیش از هر زمان دیگری سیاستهای خود در خاورمیانه را پیش ببرند. زمینه انواع دخالتها هم در این قاعده بیش از پیش فراهم میشود.
ارسال به دوستان
امروز با آغاز ثبتنام کاندیداهای دوره یازدهم مجلسشورایاسلامی امیدها برای تغییر وضعیت موجود زنده میشود
گام اصولی نجاتاقتصاد
علی لاریجانی: در این دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی برنامهای برای حضور ندارم
گروه سیاسی: با فرارسیدن موعد ثبتنام کاندیداهای یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و به صدا درآمدن زنگ رسمی این رویداد، میتوان فضای سیاسی کشور را در آستانه تغییرات و رقابتهای جدید گروهها و افراد تصور کرد؛ فصلی که همزمانی آن با التهابات هفتههای اخیر از جهاتی میتواند تبدیل به فرصتی جدید برای متقاضیان کسب صندلیهای بهارستان در جهت نمایندگی کردن از اعتراضات عمومی شود؛ فرصتی که از سویی امکان طرح ایدههای جدید در فضای جامعه را هموار کرده و از سوی دیگر در سایه فراگیری رقابت سیاسی این امکان را به وجود میآورد تا خواست عمومی نسبت به اصلاح رویه موجود شکلی رقابتی و قانونی به خود بگیرد. با تمام این تعاریف میتوان انتخابات پیشرو را فراتر از حساسیتهای همیشگی پیرامون ترکیب نمایندگان، واجد اهمیتی دوچندان تصور کرد که قادر به آغاز تغییرات مبنایی در فضای سیاسی حاکم خواهد بود.
* مجلس خوب؛ دغدغه همیشگی
با گذشت بیش از 110 سال از پیروزی انقلاب مشروطیت و شکلگیری نهاد پارلمانی و بهرغم تمام فرازونشیبهای مقطعی در تاریخ سیاسی ایران، کماکان میتوان فاصله میان الگوی پارلمانی موجود تا الگوی ایدهآل را قابل توجه تصور کرد. از همین جهت بیراه نخواهد بود اگر تلاش برای اصلاح الگوی نمایندگی در فضای مجلس شورای اسلامی را بهعنوان دغدغه اصلی فضای سیاسی ایران مطرح کرد؛ الگویی که عمدتا به علت دچار شدن به کژراهههایی تثبیت شده، مطلوبیت نمایندگی سیاسی را در عمده مجالس پس از انقلاب با مشکلات عدیده مواجه کرده است.
غلبه یافتن «منافع جناحی» بر رویکرد قانونگذاران در مواجهه با مسائلی که جنبه ملی دارند همواره باعث شده در بزنگاههای سیاسی، تقیدات حزبی نمایندگان، آنان را در انتخابی که باید مبتنی بر منافع ملی باشد به چالش بکشد. مصادیق متعدد این امر نیز بخوبی گویای آن است که بدون فراگیری و اصالت یافتن اندیشه انقلابی متعهد به منافع ملی در فضای نمایندگان، امکان عمل سیاسی مبتنی بر آن تا حد زیادی دور از انتظار به نظر خواهد آمد.
ائتلاف و فراتر از آن همردیف تعریف کردن برخی نمایندگان مجلس در نسبت با دولت نیز در برهههای مختلف موجب شده کارویژه «نظارتی» قوهمقننه در مقابل قوهمجریه از اصل خود خارج شده و فضا را به سمت نوعی دستیاری تشریفاتی ببرد. عبارت «وکیلالدوله» که در فضای سیاسی ایران عبارت تثبیتشدهای محسوب میشود، عمدتا بر این شق از مشکلات در امر نمایندگی سیاسی مردم در مجلس اشاره دارد؛ مقولهای گریزناپذیر که به علت همسویی همیشگی طیفی از نمایندگان با دولت مستقر (که به شکل ذاتی واجد ایرادی نیز نیست) جز با تقویت جایگاه نمایندگی در مقابل دولتداری عینیت نمییابد.
از دیگر مشکلات این سنخ که تبدیل به کلیشهای نسبتا ثابت در فضای پارلمانی کشورمان شده است، شکلگیری نوعی تعارض میان منافع ملی با دستاوردسازی برای حوزه انتخابی هر نماینده است؛ کلیشهای که عمدتا در جریان مناسبات پشت پرده میان 2 قوه خود را آشکار میکند و تبدیل به وسیلهای برای امتیازگیریهای کارشناسی نشده نمایندهای برای حوزه انتخابیه خود میشود که در سطح ملی چنین امری به مصلحت کلی یا دارای حداکثر مطلوبیت مورد نیاز نیست.
در پایان روی کارآمدن نمایندگانی که صرفا به حساب فضای تبلیغاتی موفق یا داشتن شهرتی در حوزه انتخابیه خود موفق به کسب صندلی بهارستان میشوند نیز عمدتا خود را در قالب عدم آشنایی نمایندگان با قوانین و نقش حیاتی مجلس بهعنوان رکن قانونگذاری و نظارتی در فضای سیاسی کشور نمایان میکند.
مجموعه این موارد که برای هر کدام نیز میتوان به مصادیق متعددی اشاره کرد، گویای تبدیل شدن کلیشههای تثبیتشده بهعنوان موانع سیاسی رسیدن به یک مجلس مطلوب بوده است.
* مجلس دهم؛ ایستاده در آغاز
مجلس شورای اسلامی با ترکیبی متکثر از گرایشهای مختلف سیاسی تشکیل شد؛ مجلسی که عدهای در ابتدای امر «فاقد اکثریت» بودن آن را بهعنوان عاملی در جهت موفقیت احتمالی آن برمیشمردند، خیلی سریع تبدیل به یک مجلس خنثی و ساکن شد. همسویی اکثر اعضای این مجلس با دولت یازدهم و دوازدهم بیش از هر زمانی فضای انفعال در مقابل تصمیمات و انتخابهای دولت را تبدیل به یک سنت سیاسی برای بهارستاننشینان کرد. نمونه برخورد مجلس با وزرای پیشنهادی دولت که در نهایت امر فقط یک گزینه آن هم با ائتلافی جغرافیایی از گرفتن رای اعتماد ناکام ماند، استیضاح چندباره وزرایی همچون «عباس آخوندی» و رای مخالف اکثریت نمایندگان به استیضاح وی که در نهایت منجر به کنارهگیریاش با استعفایی طلبکارانه شد و مواردی همچون نظارت بر هدفمندی یارانهها، بودجه پیشنهادی دولت و... باعث شد مجلس دهم در اذهان عمومی فاقد تصویری مثبت ثبت شود. انفعال و صرفا تایید تصمیمات دولت از سوی نمایندگان تهران کار را به جایی کشاند که حتی پاسخ به این پرسش که نام بیش از 5 نماینده پایتخت در مجلس شورای اسلامی چیست، تبدیل به یک چالش سیاسی در فضای مجازی شود.
رسیدن به ماههای پایانی عمر مجلس دهم اکثریت مردم را تقریبا با هیچ خاطرهای از نقشآفرینی فعال این مجلس مواجه نمیکند و شاید از همین جهت بتوان سلفی جنجالبرانگیز تعدادی از نمایندگان اصلاحطلب مجلس با «فدریکا موگرینی» در حاشیه جلسه تحلیف رئیس دولت دوازدهم را مهمترین تصویر و تصور عمومی از فضای این مجلس دانست. مجموعه این مسائل باعث میشود در قیاسی کلی مجلس دهم را در پایان کار خود همانند مجلسی تازهکار که در ابتدای مسیر قرار دارد توصیف کنیم.
* مجلس یازدهم و آغاز اصلاحی جدید
آغاز بهکار پروسه ثبتنام کاندیداها برای شرکت در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و فراگیری فضای رقابت سیاسی در ماههای آتی میتواند بهعنوان طلیعهای برای موج جدید تغییرات سیاسی محسوب شود؛ طلیعهای که نمیتواند محدود به مجلس بماند اما سرنوشت نهایی انتخابات مجلس در اسفندماه میتواند به مثابه عاملی مهم در آن جهت تعریف شود.
آزمون دوم اسفندماه فراتر از نقشی که در تعیین ترکیب نمایندگان مجلس خواهد داشت، میتواند در سطحی فراتر امکانی برای احیای جایگاه واقعی و مطلوب مهمترین نهاد نظارتی و قانونگذاری کشور در نسبت با دیگر قوا باشد.
***
پیشبینی مشارکت 50 درصدی در انتخابات
معاون سیاسی وزیر کشور و رئیس ستاد انتخابات کشور صبح دیروز در نشست خبری با خبرنگاران با بیان اینکه فرآیند انتخابات وارد مرحله اجرایی شده است و از ۱۰ اردیبهشت سال جاری زنگ انتخابات به صدا درآمد، گفت: نزدیک به ۲ هزار نفر از فرمانداران و بخشداران مستقل را آموزش دادهایم و البته همه مراحل حقوقی آموزش داده شده است. جمال عرف با بیان اینکه ما هیچ فرد آموزش ندیده نداریم، اظهار داشت: در قدم دوم دنبال تربیت مربی در ردههای اجرایی برای استانها هستیم. ما به روز هستیم و کارها طبق برنامه پیش میرود. وزیر کشور به 5 حوزهای که همزمان انتخابات خبرگان نیز در آنها برگزار میشود کار ابلاغ را انجام دادند. رئیس ستاد انتخابات کشور گفت: امیدوارم با این سطح آمادگی به سمت انتخاباتی برویم که هم شور و هم شعور در آن موج بزند.
وی در ادامه گفت: قانون جامع انتخابات قطعا به این دوره نمیرسد. عرف با بیان اینکه فرمانداران کل کشور تا پایان آبان، اسامی حدود 7 هزار نفر از افرادی را که احتمال حضورشان در انتخابات مجلس زیاد است برای وزارت کشور ارسال کردهاند، درباره گرایش سیاسی این افراد گفت: از این تعداد 26 درصد اصلاحطلب،34 درصد اصولگرا و 40 درصد مستقل هستند. عرف با بیان اینکه در وزارت کشور و نهادهای ذیربط برآوردهایی از حضور مردم در انتخابات میشود، اظهار داشت: ما تا پایان آبان مشارکت 50 درصدی را پیشبینی میکنیم اما تا زمان برگزاری انتخابات 3 ماه زمان باقی است که امیدواریم این رقم به 60 درصد برسد.
رئیس ستاد انتخابات کشور با یادآوری فاصله 81 روزه باقیمانده تا انتخابات مجلس گفت: از 8 روز قبل از انتخابات تا روز سکوت، یعنی روز قبل از برگزاری انتخابات، تبلیغات آزاد است و تبلیغات غیر از این زمان، تبلیغات زودهنگام تلقی میشود. عرف درباره تحقیقات محلی از ثبتنامکنندگان نمایندگی مجلس گفت: نظر مراجع چهارگانه اولویت است ولی اگر موردی باشد که ضرورت داشته باشد، توسط معتمدان محلی هیأت اجرایی، سؤال میدانی هم انجام میشود. همچنین مراجع چهارگانه هم اگر لازم باشد این کار را انجام میدهند که البته خیلی کم اتفاق میافتد. وی با بیان اینکه کشور نیازمند امنیت و انسجام است، تصریح کرد: غفلت از انسجام ملی خطای استراتژیک است. نزاع و یقهگیری و انداختن بار مسؤولیت به گردن دیگری کار درستی نیست. ما به انسجام ملی، سیاسی و مدیریتی نیاز داریم و اگر همدیگر را متهم کنیم، مشکل ایجاد میشود. رئیس ستاد انتخابات کشور گفت: در این شرایط باید تلاش کنیم انسجام و امنیت خود را حفظ کنیم. مردم ما هم نسبت به این شرایط ابهامات و سوالاتی دارند اما همه از ناامنی فرار میکنند. من دیروز در 6 فرمانداری غرب و جنوبغرب تهران حضور یافتم، چیزی که همه آنجا احساس میکنند این است که اگر آنجا ناامنی ایجاد شود مردم با مشکل روبهرو میشوند. برخی در این مناطق میگفتند ما در زمان ناامنی 3 روز در خانه ماندیم. عرف در ادامه گفت: سال گذشته بیش از 300 تجمع که عمدتا اقتصادی بود برگزار شد. پس ظرفیت اعتراض در کشور وجود دارد.
وی در پایان با بیان اینکه تمام تلاش ما این است اصل بیطرفی را رعایت کنیم، گفت: در هر زمانی که احساس کنیم یک فرماندار بیطرفی را حفظ نمیکند بلافاصله او را عزل میکنیم. همانطور که آقای وزیر گفتند، اگر نیاز باشد حتی شب انتخابات هم این تغییرات را انجام میدهیم. یک مورد هم داشتیم که فردی جهتگیری کرده بود و او را تغییر دادیم. رئیس ستاد انتخابات کشور درباره برگزاری انتخابات الکترونیک گفت: احراز رأی دهندگان بهوسیله دستگاه الکترونیکی انجام میشود اما برای رأی دادن، هنوز سوالاتی مطرح است و الکترونیکی برگزار نخواهد شد. عرف با بیان اینکه هیأتهای اجرایی به تخلفات انتخاباتی رسیدگی میکنند، افزود: به هزینههای انتخاباتی که قابل استناد باشد رسیدگی خواهد شد.
******
دکتر مصباحالهدی باقریکنی*: از جمله مهمترین اقدامات امام خمینی رحمه..اللهعلیه برای تثبیت حکومت بعد از انقلاب اسلامی، برگزاری 5 انتخابات در سال اول پیروزی انقلاب اسلامی بود. امام از عنصر مردمی بودن انقلاب، نهایت بهره را بردند و با به میدان کشیدن مردم، به انتخاب آنها اعتنا کرده و اعتبار بخشیدند. امام رحمه..اللهعلیه که مجلس را «عصاره فضایل ملت» و «در رأس امور» میدانستند، بنای انقلاب را بر خواست مردم گذاشتند و از درون همان انتخاباتها، به نوع حکومت، تدوین قانون اساسی، قوه قانونگذاری و قوه اجرایی رسیدند. در بین انتخابهای مردم، انتخابات مجلس شورای اسلامی، جنسی مردمیتر و برخاسته از درون تودههای مردم برای اثرگذاری بر سطح ملی و حضور در قوه مقننه دارد؛ حتی بیش از انتخابات شوراها که اگرچه مردمی است ولی سطحی محلی دارد. اکنون بعد از گذشت 40 سال از انقلاب و پشتسر گذاشتن 10 مجلس میتوان گفت هر کدام از این «مجلس»ها از 2 حیث «از مردم بودن» و «برای مردم بودن» برای خود روایت و داستانی مجزا دارند و به همین نسبت در اذهان، تصویر و ادراک متفاوتی را ساختهاند. از آنجا که تصویر، برساختهای کاملاً فردی است، در این مقاله تصویرهای برداشتی پژوهشگر که بعضاً ناشی از یک اتفاق برجسته یا برآیندی از وقایع و اقدامات است، درباره مجلسهای اول تا دهم روایت شده است. تنوع و گوناگونی این تصاویر میتواند معیاری برای تشخیص «مجلس تراز انقلاب اسلامی» مبتنی بر 2 ویژگی مورد نظر امام رحمه..اللهعلیه یعنی «عصاره فضایل ملت» و «در رأس امور» باشد. پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع)* ***
وقتی به امام رحمه..اللهعلیه و اقدامات ایشان برای تثبیت حکومت بعد از انقلاب اسلامی نگاه میکنیم، چیزی بسیار متمایزتر از آنچه را در تمام انقلابهای جهان اتفاق افتاده و میافتد میبینیم. از جمله مهمترین این اتفاقات برگزاری 5 انتخابات در سال اول پیروزی انقلاب اسلامی است. در حقیقت نفس انتخابات خود مایه برخی اختلافات و بروز تفاوت رویکردها میشود و این موضوع بعد از وقوع یک انقلاب که خود همراه با بههمریختگی در نظامات مختلف اداره حکومت است، نوعی تنش مضاعف را موجب و بعضاً تشنجآفرین میشود اما امام از عنصر مردمیبودن انقلاب، نهایت بهره را میبرند و با به میدان کشیدن مردم، به انتخاب آنها اعتنا کرده و اعتبار میبخشند. لذا بنای انقلاب را بر خواست مردم میگذارند و از درون همان انتخاباتها، به نوع حکومت، تدوین قانون اساسی، قوه قانونگذاری و قوه اجرایی میرسند. شاید برای همه انقلابها، این موضوع بسیار تازگی داشته باشد که تمام مردم بدون هیچ تبعیض و تغییری، به انتخاب حکومت مورد نظرشان میآیند و کمتر از 50 روز بعد از پیروزی انقلاب، «جمهوری اسلامی» را بهعنوان نوع حکومت مطلوب خود انتخاب میکنند. در بین انتخابهای مردم، انتخابات مجلس شورای اسلامی، جنسی مردمیتر و برخاسته از درون تودههای مردم برای اثرگذاری بر سطح ملی و حضور در قوه مقننه دارد. شاید انتخابات شوراها هم این خصوصیت «مردمی» را داشته باشد، لیکن اثرگذاری آن محلی است ولی در انتخابات مجلس، اثرگذاری ملی و کلان است و در حقیقت نمایندگان، آحاد مردم حوزه انتخابیه خود را برای حضور در سطحی از تصمیمسازیها و تصمیمگیریهای کلان، نمایندگی میکنند. ضمناً از همین حیث است که امام مجلس را «عصاره فضایل ملت» و «در رأس امور» دانستند. یعنی هر چقدر جنبه «از مردم بودن» و «برای مردم بودن» بیشتر باشد، این مجلس دغدغههایی درست و دقیق را نشانه میگیرد و هر چقدر از این دو حیث فاصله بگیرد، بیشتر ابزاری است برای خواستهای ویژهگرایان و دوری از خواست و خواه مردم. اکنون بعد از گذشت 40 سال از انقلاب، 10 مجلس را پشتسر گذاشتهایم و در آستانه انتخابات یازدهمین دوره مجلس هستیم. هر کدام از این «مجلس»ها برای خود روایت و داستانی مجزا دارند و به همین نسبت در اذهان، تصویر و ادراک متفاوتی را ساختهاند. از آنجا که تصاویر برساختهای کاملاً فردی است، در این یادداشت تصویرهای برداشتی پژوهشگر این سطور که بعضاً ناشی از یک اتفاق برجسته یا برآیندی از وقایع و اقدامات است بیان میشود.
***
* مجلس اول شور انقلابی
بعد از برگزاری 4 انتخابات «همهپرسی نظام حکومتی، خبرگان بررسی قانون اساسی، همهپرسی تأیید قانون اساسی و دوره اول ریاست جمهوری»، 24 اسفند ماه 58 اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار میشود. شاید اگر زمینههای قانونی انتخابات مجلس فراهم بود، این انتخابات حتی زودتر از اینها برگزار میشد. به هر صورت، بعد از برگزاری مرحله دوم انتخابات، 270 نماینده مردم در روز هفتم خرداد 59 اولین مجلس بعد از انقلاب را تشکیل دادند و این روز (7خرداد) مبدأ تشکیل مجالس مختلف در جمهوری اسلامی شد. در این مجلس نمایندگان طیفهای مختلف سیاسی، رأی آوردند ولی با این همه حزب جمهوری اسلامی، اکثریت را در مجلس دارا بود، لذا هاشمیرفسنجانی، رئیس و آقایان پرورش، موسویخوئینیها، عسگراولادی، یزدی و سیدمحمد خامنهای که همگی از حزب جمهوری اسلامی بودند، نایبرئیس شدند.
مهمترین اقداماتی که در این مجلس انجام شد یا در دوره این مجلس اتفاق افتاد:
1- تشکیل کمیسیون تعیین تکلیف گروگانهای آمریکایی
2- انتخاب شهید رجایی بهعنوان نخستوزیر
3- طرح بررسی عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور
4- انتخاب میرحسین موسوی بهعنوان نخستوزیر
5- تصویب نخستین بودجه سالانه که مبنای بودجهنویسی پس از انقلاب شد (زمستان 60 برای سال 61)
6- وقوع تورم 30 درصدی در زمستان 61
از بین این حوادث، تصویر طرح بررسی عدم کفایت سیاسی بنیصدر، ضریب بالایی میگیرد. در حین بررسی طرح، معینفر بعد از انصراف سحابی- که هر دو از طیف نهضت آزادی بودند- بهعنوان مخالف طرح صحبت کرد. سپس ولایتی، خلخالی، موسویخوئینیها، خامنهای و دیالمه بهعنوان موافقان طرح به ایراد دلایل خود پرداختند که در این بین سخنان آیتالله خامنهای، رنگ و بوی دیگری داشت که با آیهای از قرآن اینگونه آغاز شد: «اگر منافقان در کنار شما بمانند و به جهاد با دشمن بیایند، جز بر سستی و ناتوانی شما نخواهند افزود و در میان صفوف شما تفرقه و تشتت خواهند افکند». سپس ادامه دادند: «در این لحظات حساس که یکی از سرنوشتسازترین صفحات تاریخ ایران رقم زده میشود، از خدا میخواهم مرا به آنچه رضای او است هدایت کند و از طغیان زبان و دل و غلبه هوا و هوس نگه دارد و اکنون که پس از یک سکوت و بردباری طولانی و دردناک، فرصت و تکلیف گفتن و افشا کردن داده است نیز مانند گذشته ما را مدد رساند و یاری کند...».
و اینگونه به پایان بردند: «بنیصدر پس از آنکه انتخاب شد، از او دفاع کردیم. اینجانب در نمازجمعه بارها و بارها از او حمایت کردم و مردم را به حمایت از او دعوت کردم و بهرغم آن همه فشار تبلیغاتی نسبت به جریان خط امام، عکسالعمل نشان ندادم اما جان کلام اینجاست که وقتی وجود او با استفاده از انواع روشهای تخریبی برای همین جمهوری بهصورت آفتی بیعلاج در میآید و او در مقام ریاستجمهوری بزرگترین مدعی جمهوری اسلامی و تحقیرکننده آن و بلندگوی مخالفان میشود، آیا باز هم حمایت از او به معنای حمایت از جمهوری اسلامی است؟» سپس شهید دیالمه به ایراد نطق پرداخت و بعد از سخنان وی، رأیگیری انجام شد و از 190 نماینده، 177 نفر به عدم کفایت سیاسی بنیصدر، 12 نفر ممتنع و یک نفر مخالف رأی دادند. این برکناری، سرآغازی بر جریان ترورهای کور منافقین نسبت به توده مردم انقلابی، حزباللهی و مستضعف بود.
***
* مجلس دوم شکاف میان نیروهای متحد انقلاب در مجلس
با خروج حزب توده و سازمان مجاهدین از عرصه سیاسی جمهوری اسلامی، انتخابات مجلس دوم محل رقابت حزب جمهوری اسلامی و نیروهای خط امام شد. مسلماً مهمترین واقعه مجلس دوم، چالش انتخاب میرحسین موسوی بهعنوان نخستوزیر در 4 ساله دوم دولت آیتالله خامنهای بود. آیتالله خامنهای در دوره تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری ضمن نقد عملکرد دولت اول موسوی در تصدیگری دولت در همه امور، اظهار داشتند: «در هر کاری که مسؤولیت آن 100 درصد دولتی بوده، ضرر کردهایم. در زمینه واردات و بازرگانی و صنایع، دخالت دولت باعث ضرر شده است، زیرا نیروی کارآمد مردم و سرمایه مردم را از دست دادهایم و پرسنل دولت زیاد شده است و سلایق و انگیزههای شخصی را که عامل افزایش ثروت است، از بین بردهایم. راه مستقیم، بینابینی است: اقتصاد مردمی با نظارت دولت». پس از برگزاری انتخابات، میرحسین موسوی به انتقادات پاسخ داد و به این ترتیب اختلافنظر بین رئیسجمهور و نخستوزیر علنی شد.
گویا آیتالله خامنهای که قبل از انتخابات تمایلی به حضور مجدد در عرصه ریاستجمهوری نداشتند، با صحبتهایی قانع میشوند و حضرت امام رحمه..اللهعلیه نیز با تغییر نخستوزیر که مدنظر ایشان بوده، موافقت ضمنی میکنند ولی بعداً بهواسطه گزارش فرماندهان جنگ و شرایط میدانی آن و مشکلات نظام، امام تغییر نخستوزیر را جایز نمیدانند، لذا آیتالله خامنهای، میرحسین موسوی را بهعنوان نخستوزیر به مجلس معرفی میکنند. صحنه نامهنگاری آیتالله خامنهای و امام جالب است: «اگر حضرتعالی تشخیص میدهید که مهندس موسوی را معرفی کنم، حکم کنید، شما رهبر هستید. شما روز قیامت جواب دارید ولی من جواب ندارم کسی را که مصلحت نمیدانم، نخستوزیر بکنم، مگر اینکه حکم ولی فقیه بالای سر او باشد...». «امام در جواب فرمودند: من حکم نمیکنم. من حرف خودم را میزنم...» و البته زعمای امر از این تعبیر امام، «حکم» فهمیدند و برای آیتالله خامنهای «اتمام حجت» شد.
با اعلام امام و البته این جمله آخر که «در حال حاضر تغییر نخستوزیر را صلاح نمیدانم ولی حق انتخاب با رئیسجمهور و مجلس شورای اسلامی است...»، جو غالب مجلس بهنفع میرحسین موسوی تغییر کرد و جای اکثریت و اقلیت عوض شد. در نهایت از مجموع 261 رأی، 162 رأی موافق موسوی و 99 رأی مخالف او بودند... این مخالفت که با تعبیرهای تندی از سوی رقیب مواجه شد، سرآغازی بر شکاف میان نیروهای متحد انقلاب در مجلس دوم بود که آثار خود را در مجلس بعدی و جریان عمومی سیاست کشور نشان داد.
*** * مجلس سوم؛ اقتضائات و مصالح
حالا با 2 خط شدن جریان انقلاب، عدهای تبدیل به راست سنتی با محوریت جامعه روحانیت مبارز و جمعیت مؤتلفه اسلامی و عدهای تبدیل به چپ سنتی با محوریت جریان انقلابی روحانیت با اسم مجمع روحانیان مبارز و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی شدند. با توجه به فضای سیاسی کشور و البته ورود 2 گزاره اسلام ناب و اسلام آمریکایی به ادبیات انقلابیگری توسط امام و متهم شدن برخی جریانات بهعنوان سمپات اسلام آمریکایی، نتیجه انتخابات مجلس سوم بهنفع جریان چپ رقم خورد. در 4 سال حیات این مجلس اتفاقهای بزرگی در حیات جمهوری اسلامی واقع شد که مهمترین آنها عبارت بود از:
1- ارتحال حضرت امام(ره)
2- پذیرش قطعنامه 598 و وقوع آتشبس در جنگ ایران و عراق
3- استعفای جنجالبرانگیز میرحسین موسوی
4- عزل پر سروصدای آیتالله منتظری از قائم مقامی رهبری
5- تصویب نخستین برنامه 5 ساله بعد از انقلاب
اما تصویری که بیشتر خود را از مجلس سوم نشان میدهد، نظر شورای نگهبان مربوط به مخدوش بودن انتخابات در تهران و در نهایت نظر حضرت امام با توجه به اقتضائات بر تأیید آن است که در نهایت منجر به استعفای آیتالله صافی از عضویت در شورای نگهبان میشود. در واقع، 2 نقش پررنگ اقتضائات معاصر و مصالح نظام، فائق بر همه متغیرهای دیگر میشود و امام با اشراف کامل به مصالح، بر تأیید انتخابات صحه میگذارند. در اینجا تصویری از انفاذ نظر و حکم ولی امر در تعارض با دیدگاه سایر مراجع و فقها رخنمایی میکند.
*** * مجلس چهارم؛ فراتر از قانون اولین انتخابات مجلس بعد از رحلت امام و همراه با اجرای قانون نظارت استصوابی شورای نگهبان برگزار شد. در مجلس، همه نامزدهای فهرست چپ و موسوم به خط امامی شامل مجمع روحانیون و خانه کارگر از جمله مهدی کروبی- که بهعنوان رئیس مجلس سوم (بعد از ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی) پا به عرصه رقابت گذارده بود- رأی نیاوردند. این مجلس مقارن با سال آخر دولت اول و 3 سال اول دولت دوم هاشمی شد. در این مجلس، سیدمحمد خاتمی از وزارت ارشاد استعفا کرد و عبدالله نوری و مصطفی معین برای دور دوم تصدی وزارت کشور و وزارت علوم توسط هاشمی رفسنجانی به مجلس معرفی نشدند. اما مهمترین تصویر از مجلس چهارم آنجا بود که مجلس در جلسه رأیگیری کابینه دوم هاشمیرفسنجانی به مرحوم محسن نوربخش بهعنوان وزیر اقتصاد و مغز متفکر دولت سازندگی رأی اعتماد نداد. این اقدام مجلس، با واکنش تند رئیس دولت روبهرو شد و در یک «اقدام فراقانونی»، معاونت اقتصادی رئیسجمهور با تصدیگری مرحوم نوربخش، از درون ماشین رئیس دولت، ساختار پیدا کرد. جالب اینکه مجلس هیچ ابزاری برای مقابله با این رفتار فراقانونی نداشت و هاج و واج و بیسلاح فقط نظاره میکرد. ***
* مجلس پنجم سیاست از پنجرهای دیگر
با شکلگیری حزب دولتساخته کارگزاران سازندگی، انشعاب جدیدی در جریان راست اتفاق افتاد که البته بعداً میل به جریان فکری لیبرال، خاصه در حوزه اقتصادی داشت و در نهایت اندیشه سیاسیشان هم، همان رنگ را گرفت. این حزب برای نخستینبار در انتخابات مجلس پنجم حضور داشت و توانست سهم قابل توجهی از کرسیهای مجلس را به دست آورد. در این مجلس اتفاقات مهم زیر رقم خورد:
1- رأی نمایندگان به همه وزیران پیشنهادی خاتمی که تا آن زمان بیسابقه بود.
2- عدم رأی مجلس به استیضاح عطاءالله مهاجرانی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
3- نامه 150نماینده به رهبری برای توقف محاکمه غلامحسین کرباسچی، شهردار تهران (و البته عدم پذیرش رهبری)
4- طرح قانون مطبوعات و وقوع حادثه 18 تیر
5- رأی به طرح استیضاح عبدالله نوری، وزیر کشور
آنچه بهعنوان مهمترین تصویر از مجلس پنجم بهجای مانده است، «جلسه استیضاح عطاءالله مهاجرانی» است. مهاجرانی پیشتر در جلسه رأی اعتماد خود در آغاز کابینه برای وزارت ارشاد، از جادوی کلمه و بیان و روایت خود بهره برده بود و با اینکه پیوستهای زیادی برای رأی نیاوردن از جمله طرح پیشنهاد مذاکره مستقیم با آمریکا در سال 69 را در رزومه داشت، توانست ناپلئونی رأی اعتماد مجلس را برای تصدی وزارت ارشاد بگیرد اما 20 ماه بعد، درباره عملکردش، مورد استیضاح نمایندگان قرار گرفت. با اینکه مجلس پنجم با اکثریت اصولگرایان شکل گرفته بود اما اینبار مهاجرانی توانست بهرغم انتقادات صریح، با تنها 9 رأی کمتر از رأی ابتدای دوره به تصدی وزارت ارشاد ادامه دهد. شگرد مهاجرانی نشان داد چگونه میتوان همه معضلات آشکار را در پناه نرمش و چربش کلام راوی بر مدار خودخواسته مهار کرد. او خیلی زود این تردستی را در کتاب «استیضاح» خود رونمایی کرد. این در حالی است که عبدالله نوری وزیر کشور که با همین وضعیت ناپلئونی وارد کابینه شده بود، در مهار استیضاح ناکام ماند و جای خود را به موسوی لاری داد.
*** * مجلس ششم؛ در فضیلت رذیلت
با قدرت گرفتن دولت اصلاحات، جبهه مشارکت ایران اسلامی بهعنوان حزب حامی دولت، برای انتخابات مجلس ششم با بهکار گرفتن همه امکانات و البته فضای روانی طبیعی حاصل از صدارت و تصدی دولت حاضر، توانست اکثریت مجلس را بهدست بگیرد. این مجلس پرحادثهترین مجلس بعد از انقلاب بود که برخی از مهمترین وقایع آن عبارت است از:
1- حکم حکومتی رهبری درباره قانون مطبوعات
2- تصویب لوایح دوقلوی رئیسجمهور وقت و البته رد آن توسط شورای نگهبان و عدم ارجاع آن به مجمع توسط رئیسجمهور
3- دستگیری لقمانیان (نماینده همدان) و قهر کروبی
4- نامه 135 نماینده به رهبری برای نوشیدن جام زهر
5- موضوع شهرام جزایری و دریافت پول از وی توسط 100 نماینده مجلس از جمله کروبی
6- رد صلاحیت و تحصن نمایندگان اصلاحطلب
7- استعفای بهزاد نبوی
شاید مهمترین تصویر از مجلس ششم، مربوط به دیماه 82 است که شورای نگهبان تعداد معتنابهی از نمایندگان مجلس ششم را برای نامزدی مجلس هفتم رد صلاحیت کرد. بنابراین آنها با تحصن در مجلس تلاش کردند آحاد جامعه را نیز با خود همراه کنند و نوعی آبستراکسیون را رقم زدند و خیلی زود از خاتمی و کروبی هم عبور کردند و توصیههای آنها را نادیده و ناشنیده گرفتند، طوری که کروبی وقتی به گوش ندادن آنها نزد خاتمی شکایت میکند، میشنود: «هرچه من (خاتمی) به آنها میگویم به حرفهای من نیز گوش نمیکنند». تلاش این جمعیت متحصن برای ایجاد تنش در جامعه، با بیتفاوتی مواجه و حتی با کنایه برخی دیگر از دوستانشان همراه میشود: «از جمعیتی که در حمایت از شما در خیابان جمع شده بهسختی عبور کردیم!»
در نهایت یک عکس در روزنامه شرق، برای گروه متحصنین، گاف و البته هزینه بزرگی به همراه میآورد. متحصنین برای تغییر ذائقه، تکنیکهای مختلفی را آزمایش کردند که یکی از آنها روزه سیاسی بود اما تصویری که از محسن میردامادی، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس ششم، در صفحه اول روزنامه شرق کار شد، در حالی بود که روی میز مقابل او، غذاها و نوشیدنیهای زیادی که هم رنگارنگ و تجملی بود و هم برای چند نفر کفایت میکرد، چیده شده بود! حضور نزدیکان جریان منتظری، نهضت آزادی، شیرین عبادی و... در تحصن و حمایت آشکار از ایشان نیز تأثیری بر ملتهب کردن فضای جامعه نداشت، لذا بعد از مدتی تحصن به هم خورد و انتخابات مجلس هفتم برگزار شد. رهبری نیز، هم در خطبههای نماز جمعه بهمن 82 و هم در پاسخ به نامههای خاتمی و کروبی، بر برگزاری انتخابات در زمان مقرر تأکید کردند و اشاره داشتند اجازه نمیدهند حتی یک روز انتخابات به تأخیر بیفتد. در نهایت مطابق برنامهریزی انجامشده، انتخابات مجلس هفتم در روز اول اسفند ماه 82 برگزار و مجلس هفتم مثل همه مجلسها در روز هفتم خرداد سال بعد افتتاح شد.
***
* مجلس هفتم اقتصاد بدون الفبا
با همه التهابات که در سال آخر مجلس ششم اتفاق افتاد، مجلس هفتم با اکثریت نیروهای اصولگرا تشکیل شد. این مجلس در سال آخر دولت خاتمی و 3 سال از دولت اول احمدینژاد تشکیل شد. برخی اتفاقات در این مجلس عبارتند از:
1- رئیس مجلس شدن یک غیر روحانی برای نخستینبار در مجالس بعد از انقلاب (حداد عادل)
2- رأی نیاوردن استیضاح خرم، وزیر راه
3- تصویب قانون تثبیت قیمت حاملهای انرژی و برخی کالاهای اساسی
4- تصویب اختصاص یک میلیارد دلار از صندوق ذخیره به گازکشی روستاها و عدم اجرای آن توسط احمدینژاد
5- تعارض با دولت بر سر اجرای قانون تغییر ساعت
6- ابلاغ قانون مصوب مجلس توسط رئیس مجلس (بهجای رئیس جمهور) برای نخستینبار
اما مهمترین تصویر این مجلس تصویب «قانون قیمت حاملهای انرژی» بود که با میانداری احمد توکلی و الیاس نادران حاصل آمد و آنها تلاش داشتند با افزایش قیمتها که در آغاز هر سال با تغییر قیمت سوخت حادث میشد، مقابله کنند. از این جهت که دستکاری در قیمتها بدون تعبیه راهکاری اقتصادی، قطعا ایجاد روزنه برای رانت میکرد. الیاس نادران 3 سال بعد از این مصوبه گفت: «زمانی که قیمت واقعی کالایی 500 تومان است اما ما آن را یکپنجم قیمت بهدست مصرفکننده میرسانیم و بعد انتظار داریم با توصیهای اخلاقی، مصرف کنترل شود، این سیاست شکست میخورد و باید از کنترلهای واقعی و سیاستهای قیمتی برای کنترل مصرف استفاده کرد». احمد توکلی هم که زمانی افزایش قیمت بنزین به 300 تومان را «فاجعهای اقتصادی و اجتماعی» میدانست در پایان سال 86، بر ضرورت استفاده از سیاستهای قیمتی برای کاهش مصرف بنزین در کشور تأکید میکند و از دولت میخواهد به فکر عرضه بنزین با قیمت واقعی باشد.
*** * مجلس هشتم؛ بیمایه فتیر است
با بروز اختلاف بین اصولگرایان در حمایت از دولت احمدینژاد، مجلس هشتم محل رقابت درونجبههای آنها شد و بدین ترتیب ریاست مجلس هم به علی لاریجانی رسید. در واقع، همدلی مجلس هفتم با بعضی کنشها و واکنشهای عجیب دولت نهم به افتراق رسید و کسانی مثل محمدرضا باهنر، علی مطهری، عماد افروغ و... که روزی حامی درجه یک دولت احمدینژاد بودند، به منتقد سرسخت آن تبدیل شدند و البته طیفی از این مخالفت در درون اصولگرایان در مجلس هشتم تشکیل شد. این افتراق بعد از انتخابات ریاستجمهوری دهم و برپا شدن فتنه، عمیقتر و پیچیدهتر شد. مهمترین وقایع این دوره مجلس عبارت است از:
1- رأی به استیضاح کردان بهعنوان وزیر کشور
2- قانون اخراج سفیر انگلیس
3- تصویب قانون هدفمندی یارانهها
4- جریان فتنه و بازتابهای آن در مجلس و مواضع نمایندگان
مهمترین تصویر مجلس هشتم، دوره 3 ماهه وزارت کشور علی کردان است. وی در دولت نهم ابتدا مسؤول سازمان فنی و حرفهای و سپس قائممقام وزیر نفت بود. احمدینژاد در اردیبهشت 87 با برکناری مصطفی پورمحمدی از وزارت کشور، علی کردان را بهعنوان وزیر پیشنهادی به مجلس معرفی کرد. مجلس نیز در مرداد 87 با 169 رأی موافق از مجموع 271 رأی، به کردان اعتماد کرد اما ادعای کردان مبنی بر اخذ مدرک دکترای افتخاری حقوق اساسی از دانشگاه آکسفورد، با تعقیب این موضوع از طرف علی مطهری و برخی نمایندگان روبهرو شد که با استعلام از اداره صدور مدرک دانشگاه آکسفورد معلوم شد وی نهتنها مدرک دکترای افتخاری ندارد، بلکه هیچ مدرکی دریافت نکرده است. این جنجال، 3 ماه طول کشید و در نهایت در 13 آبان 87، مجلس با 188 رأی، موافقت خود را با استیضاح کردان اعلام کرد. در این روز برای نخستینبار رئیس دولت در جلسه استیضاح یکی از وزرایش حضور نیافت. با اینکه کردان بهعنوان نمادی از مدیران مدرکی با مؤاخذه شدید مجلس و البته درون جامعه مواجه شد ولی همچنان طیف قابل اعتنایی از این مدیران با مدارک مشکلدار مشغول فعالیتند.
*** * مجلس نهم خواستن توانستن است در 20 دقیقه!
این مجلس مقارن با سال آخر دولت احمدینژاد و سالهای اول دولت روحانی تشکیل شد و بعد از مجلس ششم یکی از مجالس پرسروصدای جمهوری اسلامی بود. مهمترین وقایع این مجلس عبارتند از: 1- یکشنبه سیاه در جریان استیضاح شیخالاسلام، وزیر کار 2- رأی بالای بیسابقه مجلس به وزیران دولت روحانی (8 وزیر بالای 90 درصد رأی آوردند) 3- استیضاح فرجیدانا، وزیر علوم 4- ماجرای کمیسیون برجام 5- رأی 20 دقیقهای به برجام هم مورد اول و هم مورد پنجم تصویرهای ساختهشده پررنگی از مجلس نهم به نمایش میگذارند، اما به جهت اهمیت، رأی 20 دقیقهای مجلس برای تصویب برجام، یک عکس منحصر به فرد در تمام مجالس بعد از انقلاب است. معروف است که میگویند در بعضی بازیها، نتایج بازی بیرون زمین تعیین میشود و معروفتر آنکه، نتایج بازی پیش از بازی مشخص شده است! برجام از همان جنس «معروفتر»ها بود. در واقع شعبدهای بود که برای بیننده واقعی هم، همه بازی و جعبه و... آشکار بود، با این همه، شعبدهباز طوری بازی میکرد که انگار کسی چیزی نمیفهمد! بعدها تاریخ از این روز زیاد خواهد گفت. گریه «زارعی» نماینده تهران قاب روشنی از تضییع حق نماینده در روز روشن است.
*** * مجلس دهم؛ سلفی با مادمازل! انتخابات مجلس همیشه برای پیشبرد اهداف دولتها اهمیت داشته و از آنجا که همواره دولتهای ما 8 ساله بوده و انتخابات مجلس یک سال از تشکیل دولت عقبتر بوده، لذا برای دولتها مجلس دوم زمان صدارتشان از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. از آنجا که انتخابات مجلس دهم، اولین انتخابات مجلسی بود که با انتخابات خبرگان همراه شده بود، این اهمیت مضاعف شده بود، لذا هر دو جبهه سیاست ایران با تمام قوا و حامیان رو و پشت صحنهشان وارد شدند. در نهایت جمله معروف «تکرار میکنم» انتخابات را در شهرهای بزرگ بهنفع جریان دولت رقم زد. مهمترین اتفاقات این مجلس عبارت است از: 1- استیضاح 3 وزیر و رأی به آنها در یک نوبت 2- رقابت راست و چپ سیاسی برای تصدی ریاست مجلس برای نخستینبار در تاریخ مجلس. شورای اسلامی 3- سلفی نمایندگان با خانم موگرینی 4- حمله تروریستی نیروهای داعش به مجلس. مجلس دهم، مجلس ضعیفی بوده است و این البته هم ناشی از تازهکاری گردانندگان اصلی آن، خاصه در تهران است و هم فضای مملکت و برجام و... که اجازه تحرک را از آنها گرفته است. سلفی نمایندگان با خانم موگرینی، مهمترین تصویری است که همه زیر و روی مجلس دهم را افشا میکند؛ یک تصویر کاملا عریان از خوشیهای زودگذر و بیمحتوای جریانی تازهکار و البته خوشنشین و خوشخیال... این تصویر آنقدر زشت است که بازیگران آن هم دوست دارند تا طوری این سابقه از پرونده کاری آنها امحا شود... اما نمیشود. *** * جمعبندی مجلس در جمهوری اسلامی بهعنوان رکن جمهوریت و تأثیر اراده توده مردم در جریان حکومت، از خاستگاهی کاملا انقلابی، مطالبهگرانه و البته مخلصانه برآمده است. در طول 10 دوره عمر مجلس، این تجلی، کژتابیهایی یافته است، طوری که کممحتوا شدن آن در موازنه با سایر قوا کاملا مشهود است. شاید موارد زیر مهمترین و مؤثرترین عوامل در کاهش چشمگیر وزانت و متانت مجلس است که سبب میشود از سطح هماوردی با رئیسجمهور وقت در مجلس اول، به بازیهای نمایشی، سیاسی و درجه چندم در مجالس نهم و دهم ختم شود. این عوامل عبارتند از: 1- تأثیر بیاندازه زر و زور سیاسی و اقتصادی در انتخابات مجلس 2- تغییر وزن آشکار ریاست مجلس در مناسبات درونی و بیرونی آن 3- تغییر هدفهای مخلصانه نمایندگان در خدمت به مردم و نظام یا تغییر نگاه به کرسی نمایندگی به عنوان سکوی پرواز 4- ورود افراد تازهکار و با کمترین تجربه سیاستورزی 5- سهمخواهی دولتها از مجلس 6- سیاستزدگی مجلس.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» نقش بیژن زنگنه در تلاطم بنزینی اخیر را بررسی کرد
متهم اصلی
* اگر پالایشگاه ستاره خلیجفارس نبود، به بهانه «سودده نبودن پالایشگاهسازی» کشور در معرض تحریم بنزین قرار میگرفت
حمید کمار*: گرانی و سهمیهبندی بنزین اگر چه اقدامی لازم بود اما در نحوه زمانبندی اجرا و نیز رفتار دولت، با هزینه بسیار زیاد اجرایی شد. در بین مسببان اصلی گرانی یک شبه بنزین، نام یک نفر اما در هیاهوی رسانهای گم شد؛ کسی که میتوان او را اصلیترین عامل تمام اتفاقات روی داده دانست؛ شخصی که به بهانههای واهی در سال 94 کارت سوخت را بهعنوان اصلیترین ابزار کنترل مصرف بنزین حذف کرد. مقام دولتی که در تمام 4 دوره صدارتش در وزارت نفت، یک پالایشگاه هم برای تولید بنزین نساخته چون تصور میکند پالایشگاه سودده نیست. علاوه بر این وی اعتقادی هم به انرژیهای جایگزین بنزین ندارد و با تصمیمات خود توسعه زیرساختهای «سیانجی» را متوقف کرد. این شخص کسی نیست جز بیژن نامدار زنگنه، ژنرال خودخوانده صنعت نفت. روزنامهنگار* *** * زنگنه و گرانی بنزین
بیژن نامدار زنگنه، متولد اسفند سال 1331 اکنون 67 ساله است. زنگنه رکورددار بیشترین مدت وزارت در طول سالهای پس از انقلاب است به طوری که وی در دوسوم از عمر انقلاب وزیر بوده.
زنگنه از سال 62 تاکنون در تمام سالها جز دولت احمدینژاد بار صدارت را به دوش کشیده؛ وی 5 سال (62 تا 67) وزیر جهاد سازندگی، 9 سال (67 تا 76) وزیر نیرو و 14 سال (76 تا 84 و 92 تا 98) وزیر نفت بوده است. به همین جهت بود که رسانههای دولتی به وی لقب «شیخ الوزرا» دادند.
زنگنه یکی از شاخصترین حلقههای زنجیره بسته مدیریتی در ساختار قدرت کشور است؛ حلقه بستهای که تنها در دولت نهم و دهم شکسته شد.
به گزارش «وطن امروز»، طی 2 هفته اخیر اقدامات و اظهارات مسؤولان حول موضوع بنزین، مردم را رنجانده است. افزایش قیمت بنزین تنها یک بخش از این نارضایتی است. آزاردهندهتر اما عدم اطلاعرسانی دولت به مردم، اظهارات عجیب مقامات دولتی از رئیسجمهور گرفته تا سخنگوی دولت و وزیر کشور، ناهماهنگی دولتیها و بلاتکلیفی بسیاری از مردم برای دریافت یارانه جدید و البته بازگشت به اقدامات گذشته همچون سهمیهبندی و کارت سوخت است که نارضایتی مردم را در پی داشته است. در این 2 هفته مباحث زیادی در جامعه و رسانهها محور صحبتهای مردم و مسؤولان بوده است. از جمله مباحث مطرح شده در این مدت که هنوز پاسخ مستندی به آن داده نشده، عاملان اتفاقات اخیر و وضع کنونی کشور است. تحولات ناگهانی در موضوع بنزین، ناشی از چه روندی بوده و چه افرادی مسبب چنین وضعیتی هستند؟ پاسخ به این سوال نیازمند بررسی دقیق مسیر طی شده کشور به سمت وضعیت کنونی است.
***
* کارت سوخت چرا رفت که برگردد؟
رخداد اخیر سهمیهبندی و افزایش قیمت بنزین از آنجا آغاز شد که دولت روحانی و بویژه وزیر نفت، معتقد به فسادزا بودن بنزین دونرخی و لزوم تک نرخی شدن آن بودند. آنها سالها در مذمت این کارت سخنها گفتهاند. در همین راستا بیژن زنگنه 5 اردیبهشتماه سال 95 در گفتوگو با رسانه رسمی وزارت نفت (شانا) با اشاره به اینکه موافق بنزین دونرخی نیست، اعلام کرد: «دونرخی بودن قیمت بنزین فساد میآورد و وزارت نفت نهتنها با دونرخی بودن قیمت بنزین، بلکه با دونرخی بودن هیچ فرآورده نفتی موافق نیست». روحانی هم نظر نزدیکی به زنگنه داشت. رئیسجمهور 23خرداد 94 و چند روز بعد از تکنرخی شدن بنزین در نشست خبری گفته بود: «ما بنزین را تکنرخی کردیم و عمدتا هم دلیلش فساد زیاد بود. بنزین دونرخی ایجاد فساد میکرد».
این تفکر سرانجام باعث از بین رفتن کارت سوخت شد به این صورت که در سال 94 با یکسانسازی قیمت بنزین در سراسر کشور و برداشتن محدودیت برداشت از کارتهای جایگاه عملا دیگر هیچ شهروندی از کارت سوخت استفاده نکرد. تا جایی که روز اجرای سهمیهبندی، بسیاری از مردم به دلایل مختلف کارت سوخت نداشتند.
هنوز آمار دقیقی درباره رفت و برگشت کارتهای سوخت مبنی بر هزینههای مازاد تولید و چاپ کارتها اعلام نشده است اما همین موضوع هزینهای هنگفت برای مردم و دولت بهبار آورد که به دلیل ناچیز بودن در برابر هزینههای دیگر حذف کارت سوخت به آن نمیپردازیم.
حذف سهمیهبندی در سال 94 در حالی اتفاق افتاد که رئیس دولت و وزیر نفت از روز آغازین بازگشت سهمیهبندی با تغییر موضعی آشکار، از برقراری عدالت با اجرای سهمیهبندی و جلوگیری از بروز تخلفاتی مانند قاچاق و... گفتند. بیژن زنگنه که روزی از ناکارآمدی و فسادزا بودن سهمیهبندی میگفت، فردای اجرای سهمیهبندی از مزایای متعدد سهمیهبندی همچون «مهار مصرف، افزایش صادرات بنزین، جلوگیری از وابستگی و اختصاص یارانه انرژی به مردم» سخن گفت.
*** * رشد مصرف بنزین و غفلت از پالایشگاهها
حذف کارت سوخت به عنوان ابزار کنترل تقاضا موجب رشد سریع مصرف بنزین در سالهای بعد شد. این اقدام اما در حالی انجام شد که وزیر نفت تقریبا هیچ اقدامی برای عرضه بیشتر بنزین یا عرضه CNG به عنوان سوخت جایگزین نکرد. در چنین شرایطی آمار واردات بنزین به سرعت رشد کرد. آمارهای رسمی نشان میدهد تولید 2 محصول مهم پالایشگاههای کشور یعنی بنزین و گازوئیل در دوره جدید مدیریت زنگنه افت کرده است.
همچنین تا پیش از خروج آمریکا از برجام، تقریبا هیچ اقدامی از سوی زنگنه برای افزایش ظرفیت پالایشگاهی کشور صورت نگرفت. تنها اقدام او در این زمینه، اجرای یکسوم باقیمانده پالایشگاه ستاره خلیجفارس به عنوان بزرگترین تولیدکننده سوخت کشور بود؛ طرحی که آغاز عملیات اجرایی آن به سال 86 و دولت احمدینژاد بازمیگردد.
پروژه ستاره خلیجفارس در واقع طرحی برای نجات کشور از یک تهدید بزرگ در دهه 80 بود. بسیاری از مردم تهدید معروف اوایل دهه 80 مقامات آمریکایی را بخوبی به یاد دارند. در بحبوحه مذاکرات هستهای ایران در دولت اصلاحات، «تحریم خرید بنزین» یکی از گزینههای روی میز مقامات آمریکایی بود که به وفور به اجرای آن تهدید میکردند. با روی کار آمدن دولت نهم، یکی از اقدامات اساسی برای بیاثر کردن تحریم بنزین، ساخت پالایشگاه ستاره خلیجفارس بود.
پس از مطالعات کارشناسی و تعیین پیمانکاران طرح، عملیات اجرایی این پروژه در سال 86 آغاز شد. در زمان بازگشت زنگنه به کرسی وزارت نفت در سال 92، پالایشگاه ستاره خلیجفارس با پیشرفت 6/63 درصدی به وی رسید. 4 سال بعد و دقیقا چند روز پیش از انتخابات ریاستجمهوری و در حالی که عملیات اجرایی این پالایشگاه به پایان نرسیده بود، حسن روحانی و وزیر نفت وی با ارائه آمارهایی غیرواقعی، سعی در مصادره به مطلوب این پالایشگاه برای بهرهبرداری سیاسی در انتخابات کردند. حسن روحانی روز یکشنبه 10 اردیبهشت سال 92 درباره این پالایشگاه گفت: «این پالایشگاه از سال 86 شروع شده و تا سال 92، 40 درصدش تکمیل شده بود. آن هم قسمتهایی مثل لولهکشی و منابع ساخته شده و بسیاری از تجهیزات در آن نبود».
بیژن زنگنه هم با ارائه آماری متفاوت و البته غیرواقعی گفت: «در مرداد ٩٢ کارهای ساختمان، نصب تجهیزات و اقدامات فرآیندی پالایشگاه در مراحل ابتدایی ١٤، ١٣ و ١٢ درصدی در فازهای اول، دوم و سوم قرار داشت.
این میزان پیشرفت اجرایی در فازهای سهگانه این پالایشگاه با احتساب مهندسی و خرید کالا، پیشرفت کلی طرح را حدود ٤٧ درصد قرار داده بود؛ این در حالی است که پیشرفت کلی طرح شامل 3 فاز هماکنون به 3/90 درصد رسیده است».
این اظهارات در حالی مطرح شد که پایگاه خبری وزارت نفت (شانا) یک روز پس از این اظهارات و به اسم تایید سخنان مقامات دولتی با ارائه آماری، غیرواقعی بودن اظهارات این دو نفر را تایید کرد. طبق آمار پایگاه اطلاعرسانی وزارت نفت زنگنه، متوسط پیشرفت عملیات اجرایی پالایشگاه ستاره خلیجفارس در دولتهای نهم و دهم سالانه 5/10 درصد بوده در حالی که این رقم در دولت تدبیر سالانه کمتر از 8 درصد بوده است. البته 24 تیرماه امسال بود که نمایندگان مجلس با تصویب طرح «حمایت از توسعه صنایع پاییندستی نفتخام و میعانات گازی با استفاده از سرمایهگذاری مردمی»، وزارت نفت را مکلف به آمادهسازی شرایط برای ورود سرمایههای بخش خصوصی برای اجرای طرحهای پتروپالایشگاهی کردند.
پتروپالایشگاه که حاصل ادغام پالایشگاه با پتروشیمی بوده و محصولات متعددی تولید میکند، ایده جدیدی در عرصه نفتی جهان است که به اذعان کارشناسان بیش از دوبرابر پالایشگاه سوددهی دارد.
*** * غفلت از CNG سیاست تنوعبخشی به سبد سوخت سالهاست به منظور ارتقای امنیت انرژی از طریق دوری از وابستگی به یک نوع خاص از انرژی و کاهش آلودگیهای زیستمحیطی اجرا میشود. از همین رو، کشورها سیاستهای حمایتی مختلفی برای جایگزین کردن انرژیهای جدیدی مثل CNG، LPG، برق، زیست سوختها و... با سوختهای پرمصرف از جمله بنزین اجرا میکنند.
دغدغه اصلی باسابقهترین وزیر نفت ایران اما «افزایش تولید و صادرات نفتخام» است. آمارها نشان میدهد در سال 84 یعنی پایان دوره وزارت نفت زنگنه در دولت اصلاحات، سبد انرژی مصرفی بخش حمل و نقل در ایران تکمحصولی بوده و فقط با بنزین تامین میشده است. به گواه آمارها سهم CNG در سال 84 نزدیک به صفر بوده است. همچنین تعداد جایگاههای CNG از 138 جایگاه در سال 84 با رشدی 16 برابری به 2181 جایگاه در سال 92 میرسد (آمار جایگاه و مصرف CNG).
مصرف بنزین در کشور طی سالهای 1380 تا 1385 تقریبا 50 درصد افزایش پیدا کرد و واردات بنزین را به بیشترین مقدار خود در تاریخ رساند. برای مهار رشد بیرویه مصرف سوخت 2 سیاست اثرگذار اتخاذ شد. سیاست اول در سال 1385، اعمال سهمیهبندی و توزیع کارت سوخت بود و سیاست دوم که از سال 1389 اجرایی شد، طرح هدفمندی یارانهها و افزایش قیمت بنزین بود. در کنار اجرای این دو سیاست، گاز فشرده CNG و LNG وارد سبد سوخت کشور شد که تاکنون توانسته است کشور را تا حد زیادی از واردات بنزین در این سالها بینیاز کند.
ورود CNG به سبد سوخت کشور باعث کاهش ۷۵ میلیارد لیتری واردات بنزین شده که به معنای کاهش هزینههای دولت در تأمین بنزین است. مصرف CNG در کشور معادل ۲۰ میلیون مترمکعب در روز است که این عدد برای مدت ۵ سال ثابت باقی مانده است.
اضافه شدن CNG به سبد سوختی کشور توانست واردات بنزین را کاهش دهد. علاوه بر این، ورود گاز فشرده مزیت دیگری هم داشت و این امکان را بهوجود آورد که مردم با کمک CNG بتوانند افزایش قیمت بنزین را تحمل کنند. عملا CNG در نقش یک ضربهگیر برای تحمل تبعات افزایش قیمت بنزین ظاهر شد. همچنین وجود سوخت جایگزین در کنار بنزین توان انعطافپذیری به تصمیمگیران میداد تا بتوانند در شرایط مختلف، سهم هر یک در سبد سوخت را مقداری افزایش یا کاهش دهند. به عنوان مثال در فصول سرد سال، میتوان مصرف گاز فشرده را کاهش داد و از بنزین بیشتری استفاده کرد و در فصول گرم که مسافرتها هم بیشتر میشود، سهم گاز فشرده را افزایش داد. قیمتهای صادراتی نیز میتواند عامل مهم دیگری باشد که تصمیمگیران، سهم سوخت گرانتر را در سبد سوخت مصرفی کاهش داده و سوخت ارزانتر را جایگزین کنند تا درآمد ارزی کشور افزایش یابد.
اما پس از روی کار آمدن دولت یازدهم و بازگشت دوباره زنگنه به کرسی مدیریت وزارت نفت، مصرف CNG رو به افول گذاشت. دلیل عمده این کاهش مصرف سیاستهای وزارت نفت، نظیر حذف کارت سوخت و تکنرخی کردن قیمت بنزین بود که منجر به نزدیک شدن قیمت بنزین و گاز فشرده شد. در نتیجه مردم ترجیح دادند بهجای CNG از بنزین استفاده کنند. دلیل دیگری که باعث کاهش مصرف CNG شد، کاهش تعداد وسایل نقلیه دوگانهسوز است. این مسأله ریشه در تولید کم خودروهای دوگانهسوز در سالهای گذشته دارد و عمده دلیل آن کاهش تقاضای مردم برای خرید خودروی دوگانهسوز است.
یکی دیگر از عواملی که باعث شد سهم CNG در سبد سوخت کشور افزایش نیابد، مسأله تعداد و توزیع جایگاههای CNG است. در طول دوران وزارت زنگنه، روند توسعه تعداد جایگاههای CNG بشدت کاهش یافت و عملا دولت یازدهم و دوازدهم قدمی در راه توسعه این سوخت جایگزین برنداشت.
اگر دولت نهم و دهم، همانند زنگنه در حوزه ساخت پالایشگاه رفتار میکرد و احداث پالایشگاه ستاره خلیجفارس در آن زمان آغاز نمیشد، یقینا کشور در وضعیتی بحرانی قرار میگرفت. بعد از بهرهبرداری از هر 3 فاز مجتمع پالایش نفت ستاره خلیجفارس در سال ۹۷ عرضه بنزین از تقاضای آن پیشی و صادرات بنزین در دستور کار قرار گرفت، منتها باید به این موضوع نیز توجه داشت که اگر سهم ۲۰ میلیون مترمکعبی CNG (معادل ۲۰ میلیون لیتر بنزین) را از سبد سوخت حملونقل سبک حذف کنیم، کشور کماکان واردکننده بنزین خواهد بود.
*** * استیضاح در راه است این روزها اخباری مبنی بر تلاش نمایندگان برای استیضاح زنگنه به گوش میرسد که طبق آخرین آمار به 72 امضا رسیده است. حال باید دید این موضوع چقدر جدی است؟ باید منتظر ماند و دید آیا نمایندگان در استیضاح زنگنه مصمم هستند یا باز هم قرار است استخدامهای جدید وزارت نفت از میان اقوام نمایندگان باشد؟ ارسال به دوستان
فرصت مردم برای نجات اقتصاد کشور
مهرداد بذرپاش: رئیسجمهور باید استعفا کند؟ یا برکنار شود؟ نمیخواهم بگویم بحث داغ این روزها در برخی محافل با نحلههای فکری مختلف که بعضا حامی دولت نیز هستند، درباره ضرورت پایان زودهنگام ریاستجمهوری آقای روحانی قابل قبول است یا نه. قانون اساسی برای اصلاح یک دولت ضعیف و ناکارآمد و مهمتر از آن تغییر زودهنگام یک رئیسجمهور فاقد صلاحیت، دوراندیشی کرده و راهکار مطرح کرده است. اگر قرار باشد درباره اصلاح اورژانسی یک دولت یا تغییر فوری یک رئیسجمهور تصمیمگیری و چارهاندیشی شود، قاعدتا باید به ساختارها اعتماد کرد و به نظم قانون احترام گذاشت. اینکه دولت نیاز به تغییرات راهبردی دارد و خاصه دولت فعلی بهواسطه روحیات شخص رئیسجمهور، باید با چوب قانون و اهرم نهادهای نظارتی و تقنینی مقتدر و غیرسیاستزده، سر به راه شود و تصمیمسازی اجرایی کشور را به ریل درست خود بازگرداند، یک ضرورت غیر قابل مماشات است اما در این موضوع که برای اصلاح این راهبردها، نیاز به برکناری یا استعفای شخص رئیسجمهور است، باید مقداری تامل و تدقیق کرد و دچار خطای محاسباتی و راهبردی نشد. بویژه جریان پیشرو انقلابی و جوانان در رأس آنها، باید نسبت به تبعات و شذوذ ناشی از این قبیل پیشنهادات فکر کنند. دستکم آنهایی که طرفدار این ایده هستند، حداقل به این موضوع فکر کنند که اگر قرار باشد این تغییر و برکناری از طریق ساختار قانونی انجام شود، آیا مقدمات و شرایط آن محقق شده است؟ بنابراین جوانان انقلابی برای چارهاندیشی درباره وضعیت فعلی کشور، بویژه در حوزه مدیریت اجرایی و خاصه قوه مجریه، بهتر است پختگی خود را نشان دهند و نسبت به مصالح کشور و همینطور شناخت و احترام به ماهیت و مصالح قانون اهتمام داشته باشند.
بر همین اساس ما در وهله اول، برای اصلاح وضعیت فعلی و ترمیم ایرادات و اشکالات ساختاری، نیاز به بسیج اراده ملی برای تشکیل یک مجلس مقتدر، انقلابی و راهگشا داریم. اصرار دارم روی ویژگیهای اقتدار و گرهگشایی و از همه مهمتر انقلابی مجلس بیشتر تامل کنیم. این گزاره که نبود مجلس مقتدر و دلسوز، عامل اصلی در عدم اصلاح رویههای اشتباه دولت است و چه بسا نبود این فقره در جری شدن دولت در تداوم راهبردها و تصمیمات غلط خود اثر محوری داشته است، تقریبا مورد انکار و کتمان هیچکس نیست. متاسفانه اولویت پیدا کردن منفعتطلبی عدهای در مجلس، یک مجلس مسؤولیتگریز و عقیم را پدیدار کرد که به جای حسابکشی و تنظیم دولت، به ماشینی برای هموار کردن تصمیمات اشتباه داخلی و خارجی دولت تبدیل شده است. هر چه سریعتر باید جلوی این وضعیت را گرفت. خوشبختانه وضعیت افکار عمومی برای تغییر سریع این مناسبات ناپاکیزه سیاسی میان دولت و مجلس، فراهم است. از همین حالا برخی آقایان ماستها را کیسه کردهاند و فهمیدهاند مردم همراهی آنان با دولت و تقلیل مجلس به یکی از شعب دولت را یکی از عوامل اصلی ایجاد وضعیت نابسامان فعلی و فشار فزاینده معیشتی بر گرده مردم مظلوم و مستضعف میدانند. اینها فرصتهای خوبی است و در اینباره باید حرفهای بیشتری با مردم در میان گذاشت.
من عمیقا معتقدم باید رودربایستیهای سیاسی و جناحی را کنار گذاشت و با مردم صریحتر از قبل سخن گفت؛ این صراحت هم اقتضای روحیات جوانان است و هم نیاز امروز جامعه. هر نوع محافظهکاری به دور از تکالیف ما است. در رد این محافظهکاری همین بس که عملکرد مجلس در چند سال اخیر، نهتنها منجر به بیاعتباری این نهاد مهم تقنینی در کشور شده، بلکه آسیبهای این بیاعتباری دامنگیر نظام اسلامی نیز خواهد شد و سرمایه بزرگ اعتماد عمومی به نظام اسلامی را خدای ناکرده مخدوش میکند. پس امروز نیازمند یک نوع صراحت انقلابی هستیم.
جمهوری اسلامی ایران در همان روزهای نخستین پیروزی انقلاب مردم ایران بر طاغوت پهلوی، مدیریت اجرایی کشور را به دست مردم سپرد. ترکیب مجلس شورای اسلامی به عنوان نهاد تقنینی و تنظیمی کشور هم با اختیار مردم چیده میشود. تجربه دولت روحانی یک تجربه جدید در تاریخ انقلاب اسلامی مردم ایران است. انبوهی از سوءمدیریتها و بدتر از آن، نمودهای متعددی از بیتفاوتی و بیتوجهی به مردم، انباشتی از نفرت و اعتراض عمومی را نسبت به مسببان این وضعیت ایجاد کرده است. قطعا دشمنان به این حجم از اعتراض برای تبدیل آن به خشم و آنارشیسم خیابانی طمع کردهاند. جوان انقلابی اما حالا باید پرچمدار تغییر و اصلاح وضعیت فعلی باشد و با ظرافت و زیرکی خود که نشأت گرفته از تعهد و تخصص است، این اعتراضات را تبدیل به اراده و انگیزهای برای اصلاح سازوکارها و ساختارها از طریق صندوق رای کند. این مهمترین تکلیف ما است و ثمرات بزرگ این تکلیف قابل تخمین نیست.
باید مردم را متقاعد کنیم که راه اصلاح کشور و نجات اقتصاد در مرحله نخست از طریق مجلس و انتخاب آگاهانه آنها هموار میشود. حداقل در چند سال اخیر اهمیت مقوله رای و انتخاب درست، هم در مورد دولت و هم در مورد مجلس، بیشتر از قبل آشکار شده است.
باید در این باره با مردم بیشتر و صریحتر از قبل صحبت کنیم.
ارسال به دوستان
یک روز در میان شلوغیهای تهران؛ روایت خون و بنزین
روحالله خسروی: پشت میزم نشسته بودم و داشتم متن یک یادداشت را درباره گرانی بنزین و سهمیهبندی شدن آماده میکردم. تلگرام روبهرویم باز بود و یکی از کانالهای ضدانقلاب داشت موج اعتراضات مردمی را لحظه به لحظه مخابره میکرد. داشتم جمله پایانی یادداشت را مینوشتم: «آیا دولت تبعات این تصمیمات را بر کف جامعه خواهد پذیرفت؟» جمله که تمام شد ورد را بستم. در کانال دیگر تلگرامی چند فیلم از بزرگراه امام علی پست شده و در یکی از فیلمها کامیون حمل نخاله بارش را وسط راه در بزرگراه پیاده میکند. روح الله میگوید: «بریم؟» من هم انگار از خدایم باشد با کمی استرس میگویم: «بریم».
بزرگراه نسبتا شلوغ بود. ما که حالا دیگر از شلوغی ترافیک امام علی به سمت خیابان صفا آمده بودیم، میتوانستیم از بالا نگاهمان به بزرگراه را کاملتر کنیم. روی آسفالت هنوز آثار بعضی نخالهها و تیربرقها بود که ساعتی قبلتر برای مسدود کردن روی بزرگراه انداخته بودند اما ترافیک با باز شدن نسبی راه روانتر از قبل بود.
داستان اما در سمت خیابان صفا همچنان ادامه داشت. در خیابانهای نسبتاً باریک جماعت زیادی جمع شده بودند. مدل همان همیشگی بود. درست کردن آتش و دود که عموما قربانیاش سطل آشغالها و لاستیکها بودند و کف خیابان پر از سنگ و نخاله و آجر.
میشد فهمید سطل آشغال از کجا آمده اما تهیه لاستیک و این حجم از نخاله کار هرکسی نبود و نیاز داشت از قبل تهیه شود. از دور نمیشد فهمید چه کسی اعتراض دارد و چه کسی قصد آشوب!
اما داخل که میشدی اوضاع کمی فرق میکرد.
جماعتی که از سمت نیروهای امنیتی مثل یک گروه اغتشاشگر حرفهای بودند از داخل تصویر دیگری داشتند.
عدهای کنار آتش با چهرههای پوشانده شده و بقیه شعاردهنده یا ساکت با فاصله کمی نسبت به جلوییها.
مادری فریاد میزد تا پسرش را عقب بکشد و در زبان بعضی هم این صحبت بود که چرا تخریب؟ ولی با قطعیت میتوان گفت همه معترض بودند و اعتراضی که دلایل مختلفی داشت.
یکی دو نفری با چهرههای پوشانده شده در حد معلوم بودن 2 چشم فریاد میزدند و جماعت را هدایت میکردند. کوله به دوش داشتند و با لهجه صحبت میکردند. یک نفرشان به مردم میگفت: سنگ نزنید بذارید بیان جلو اینجوری فرار میکنند!
خیلی ماندن بیش از حد در این محل برایم مفید نبود؛ هم مفید هم امن. برای همین سعی کردم جایم را عوض کنم تا زاویه دید دیگری را هم داشته باشم.
از خیابان خارج شدم، دوباره برگشتم سمت پل صفا و با دید مستقیم به بزرگراه. هنوز یک لاین شلوغ بود و لاین کناری با نسبت کمتری از عبور و مرور، ولی نزدیک پل شلوغ شده بود. انگار جماعت از جای دیگری به این سمت آمده باشند. اینجا دیگر مانند خیابانهای تنگ نبود. یک چهارراهطور که حالا همان جماعت آرامآرام شلوغش میکردند.
وقتی رسیدم اثری از تابلوهای راهنمایی و رانندگی نبود. از بزرگ تا کوچکش را مثل اینکه پر کاهی باشد از جا کنده بودند و روی سطح خیابان گذاشته بودند تا راه را ببندند. راه بستن بیشتر جنبه این را داشت تا باقی افراد را به زور هم که شده در نوع اعتراض خودشان سهیم کنند.
راه اول را با دست باز کردیم. سنگها و تابلوها را کنار زدیم بدون آنکه در مواجهه اول بدانیم چه کسی راه را بسته.
با باز شدن راه چند ماشین از موقعیت گذشتند اما چند لحظه بعد همان گروه نقاب به صورت سراغ راه باز شده آمدند و دنبال این بودند تا افرادی که راه را بازکردهاند پیدا کنند.
این اوضاع کمی دست و پایمان را بست که مبادا با حرکت بعدی به دامشان بیفتیم.
کمی دست بهعصا شدیم و صرفا باقی ماجرا را از زاویه دید یک تماشاگر دیدیم. دستهایی که ورقه آهنی حفاظ ساختمان را از جا میآورد.
نقابدارهایی که با چوب و میلههای فلزی شیشههای ایستگاه اتوبوس را پایین میآورد.
پسرک جوان نقاب به صورتی که تکه بلوکی را روی شیشه ماشین ۲۰۶ بالا آورده بود و تهدید میکرد اگر رد بشود شیشه ماشینش شکسته میشود. پسر بچهای که از شدت صداها، در صندلی عقبی ماشین پدرش گریه میکرد و مادر سعی داشت آرامش کند.
نوار تماشاگر بودنم ناگهان با ورود گلوله گاز اشکآور به موقعیت پاره شد. یک دفعه جماعت به ثانیهای میدان را خالی کرد و به دو سمت چهارراه پناه برد.
گاز اشکآورها به دنبال آنها در آسمان میچرخید و به سمتشان فرود میآمد. برای چند لحظه ریه و چشمهایم پر شد از گاز که عملا نمیگذاشت کاری کنم.
وقتی چشمهایم را باز کردم دیگر صفآرایی تغییر کرده بود. از 2 طرف سنگ میآمد و نیروهای امنیتی سعی میکردند وسط را نگه دارند، راه را باز کنند و 2 طرف خیابان را خلوت کنند تا اوضاع آرام شود.
2 نفر از سرشاخهها را هم گرفتند که وقتی کولههایشان باز شد یک دست لباس که برای عوض کردن بود داخلشان پیدا شد.
درگیری با شدت و ضعف ادامه داشت. ماشینهای سرگردان وسط میدان جنگ دائم سوال میپرسیدند که راه عبور داریم؟ من با دست جماعت را نشان میدادم که پشت سطل آشغالهای آتش گرفته ایستاده بودند و میگفتم: خودت چی فکر میکنی؟
صدای زنی را شنیدم که با وحشت میگفت: میخوام برم خونه باید سوار بیآرتی بشم!
بیآرتی نزدیکترین موقعیت به نقابپوشهای سمت راست بود. یکی از بچهها پیشنهاد داد 4-3 نفری برای زن سپری درست کنیم تا به پلههای بیآرتی برسد.
زن را کاور کردیم و سنگ خوردیم تا جایی که خیالمان راحت شد که با سلامت عبور کرده.
دیگر اوضاع به شلوغی و التهاب قبل نبود. ایستاده بودیم کنار پل که نمای خوبی به بزرگراه داشت و گپ میزدیم و اطراف را نگاه میکردیم. گرم صحبت بودیم که یک دفعه با داد و بیداد بچههای بسیج گل صحبتهایمان خشک شد.
«بگیرش! بگیرش! رفترفت! بزن به چرخش بیفته!...». برگشتم صحنه را ببینم. یک موتوری در لاین خلوت بزرگراه امام علی با 2 سرنشین آمد. موتور کنار بزرگراه بغل یک تیر بلند برق ایستاد. نفر پشتسری سریع پیاده شد و با آچار برقی، 4 تا پیچ پایین تیر را باز کرد و تیر به سمت بزرگراه سقوط کرد. سریع ترک موتور پرید و به سمت انتهای بزرگراه با سرعت حرکت کرد.
حالا راه بزرگراه بسته شده بود و هر لحظه ممکن بود اتفاقی رخ دهد. بچههای روی پل سریع به سمت بزرگراه حرکت کردند اما مسافت کم نبود و نمیشد به لحظه به موقعیت رسید. در همین حین که تلاش بچهها برای رسیدن به مسیر مسدود شده بود صدای برخورد موتور دیگری با تیر وسط بزرگراه برای چند لحظه سر و صدای همه ما را خاموش کرد.
موتوری بینوا در حال حرکت به سمت مسیرش متوجه تیر وسط بزرگراه نشد. موتورش به تیر برخورد کرد و خودش چند متر آن طرفتر روی زمین خورد و صورتش روی زمین کشیده میشد تا از حرکت افتاد.
چشمهای همه ما به سمتش دوخته شده بود تا حرکتی بکند اما آرام و بیحرکت روی زمین متوقف شده بود. سکوت جمع با صدای «یا خدا... یا حسین... برسید بهش!» شکسته شد و مردم و بچههای بسیج به سمت مرد موتوری دویدند. من صحنه را هنوز از بالای پل نگاه میکردم. مرد تنها روی آسفالت بزرگراه امام علی افتاده بود و موتورش چند متر عقبتر.
خونش روی آسفالت حرکت میکرد تا با بنزین موتورش که حالا روی زمین ریخته بود، دست بدهد. بنزینی که شاید اولین سهمیهاش بود.
چند لحظه بعد مردم بالای سرش جمع شده بودند. کسی طاقت دیدن صورتش را نداشت.
موتور اولی که 2 نقابپوش سوارش بودند و پیچهای تیر برق را باز کرده بودند، فکر کنم حالا در مسیر مقصد بعدیشان چند تیر دیگر را هم باز کرده بودند و پیش میرفتند. مرد سرنگون شده اما دیگر تکان نمیخورد. راه همینجا دیگر برایش تمام شده بود.
نگاهی به 2 سمت خیابان کردم که هنوز آتش در حال سوختن بود و تعدادی پشت سطل آشغالهایش لانه کرده بودند و بعد نگاهم را به سمت مرد روی زمین افتاده برگرداندم. حالا دیگر آمبولانس رسیده بود و پوشش نقرهای رنگ خودش را روی جنازه کشیده بود. دوست داشتم دست همه نقابپوشها را بگیرم و روی پل بیاورم تا به لاین خلوت بزرگراه نگاه کنند که حالا پیکر مرد موتور سوار شلوغش کرده بود. شاید باید مردم را هم دعوت میکردم، مسؤولان را هم.
شاید این قاب هم تفسیری از همه مشکلات بود و هم توضیحی بر همه آشوبها؛ راهی که نقابپوشها بسته بودند؛ بنزین ریخته شده روی زمین که دولتیها گران کرده بودند و مردی قربانی که حالا دیگر معلوم نیست جواب خونش را چه کسی خواهد داد؟
ارسال به دوستان
همزمان با برگزاری جلسات مدیران شهری و دولتی برای حل مقطعی مشکل آلودگی هوا آسمان تهران ناگهان تمیز شد
باد تدبیر را برد
* سخنگوی سازمان اورژانس در گفتوگو با «وطن امروز»: حدود 13 هزار نفر از سوم تا هشتم آذر با اورژانس تماس گرفتند که آمار کمسابقهای محسوب میشود
اسدالله خسروی*:
گروه اجتماعی: بعد از ظهر روز گذشته در ساعاتی که مدیران شهری و دولتی داشتند درباره راهکارهای کاهش آلودگی هوا چانه میزدند، باد وزید تا میزان آلودگی هوای پایتخت در صبح و عصر تفاوت فاحشی یابد و آسمان تهران سرانجام آبی شود.
به گزارش «وطن امروز»، هوای تهران دیروز صبح آنقدر آلوده بود که استانداری اعلام کرد مدارس پایتخت و برخی مراکز آموزش عالی امروز یکشنبه هم تعطیل است. دولتیها حتی پا را فراتر گذاشته و دیدارهای حساس ورزشی را هم لغو کردند، غافل از اینکه باد بعد از ظهر خواهد وزید و هوای تهران را در وضعیت سالم قرار خواهد داد. بسیاری از شهروندان که آسمان آبی تهران را دیروز عصر دیدند با خنده خبرهای تعطیلی مدارس، آن هم در روزی که به احتمال فراوان سالم است را بازگو میکردند. «باد» باز هم به کمک تهرانیها آمد تا مدیریت شهری «بادا باد» و تصمیمات غیرمعقولانه و تعجببرانگیز مسؤولان را به تمسخر بگیرد. همه دیگر پذیرفتهاند هوای تهران فقط با «باد» سالم خواهد بود، اگرنه به سیاستهای مدیریت شهری و دولتی چندان امیدی نیست.
هوای تهران صبح دیروز در شرایطی که مدارس و مراکز دانشگاهی تعطیل و محدودیتهای ترافیکی نیز اعمال شده بود نفس کشیدن را برای شهروندان سخت کرد تا جایی که شعاع دید نیز بسیار کم شده بود. این آلودگی که بیش از یک هفته تهران را در بر گرفته است موجب شد دیروز اورژانس کشور به صورت آمادهباش کامل درآید و آمبولانسهای این سازمان در میادین شهر مستقر شدند. رئیس سازمان اورژانس کشور نیز دیروز از مراجعه 12 هزار و 838 نفر به مراکز پیشبیمارستانی و بیمارستانی در پی بالا رفتن غلظت آلایندههای هوا خبر داد.
* مدارس استان تهران امروز هم تعطیل است
معاون امور عمرانی استانداری تهران گفت: تمام مقاطع تحصیلی استان تهران جز پردیس، فیروزکوه و دماوند به دلیل افزایش آلایندگیها فردا(امروز) تعطیل است. محمد تقیزاده اظهار داشت: به دلیل افزایش غلظت آلایندهها در استان تهران، روز یکشنبه تمام مقاطع تحصیلی استان تهران جز فیروزکوه، دماوند و پردیس تعطیل است. وی ادامه داد: پلیس باید نسبت به برخورد با خودروهای دودزا و آلاینده اقدام کند و تردد کامیونها نیز در سطح شهر ممنوع است.
تقیزاده به فارس گفت: احتمالا از روز دوشنبه شاهد بارش باران و وزش باد در استان تهران و خروج آلایندهها باشیم.
* پایتخت در نهمین روز متوالی همچنان آلوده بود
سخنگوی شرکت کنترل کیفیت هوای تهران با اشاره به اینکه هوای پایتخت در هشتمین روز متوالی (9 آذر) همچنان آلوده بود، گفت: وزش باد امروز(شنبه) به صورت موقت آلودگی هوا را تا حدی کاهش داد. لیلا نظری درباره آلودگی هوا در پایتخت اظهار داشت: هوا همچنان برای گروههای حساس ناسالم است. سخنگوی شرکت کنترل کیفیت هوای تهران درباره کیفیت هوا طی 24 ساعت گذشته گفت: براساس پیشبینیهای انجام شده کیفیت هوا در بیشتر مناطق پایتخت در محدوده ناسالم برای گروههای حساس قرار دارد و احتمالا از روز دوشنبه بهبود کیفیت هوا را با تغییر شرایط جوی شاهد خواهیم بود. وی به فارس گفت: تهران طی 8 روز گذشته به صورت متوالی هوای ناسالم داشته است که پایداری جوی سبب استمرار آلودگی هوا در پایتخت شده است.
* «آلودگی هوا» بیش از 12 هزار نفر را راهی مراکز درمانی کرد
رئیس سازمان اورژانس کشور از مراجعه حدود 13 هزار نفر با توجه به بالا رفتن غلظت آلایندههای هوا به مراکز پیشبیمارستانی و بیمارستانی خبر داد. پیرحسین کولیوند درباره آخرین وضعیت مراجعان بیماران تنفسی و قلبی به دلیل آلودگی هوا به مراکز اورژانس پیشبیمارستانی اظهار داشت: در پی بالا رفتن غلظت آلایندههای هوا از 3 تا 8 آذرماه حدود 13هزار نفر به مراکز پیشبیمارستانی و بیمارستانی مراجعه کردهاند که از این تعداد 5100 نفر مبتلایان به بیماریهای تنفسی و 7730 نفر بیماران قلبی بودهاند. وی با بیان اینکه استانهای اصفهان، البرز و تهران به ترتیب بیشترین آمار مراجعهکنندگان به مراکز درمانی را به خود اختصاص دادهاند، گفت: با توجه به آلوده شدن هوا طی روزهای گذشته تمام پایگاههای اورژانس در مناطق بیستودوگانه تهران در حال آمادهباش هستند همچنین در سایر نقاط کشور نیز پایگاههای اورژانس برای خدمترسانی به هموطنان از آمادگی کامل برخوردارند. رئیس سازمان اورژانس کشور توضیح داد: با توجه به وضعیت آلودگی شدید هوا طی روزهای گذشته به شهروندان توصیه میشود از هرگونه فعالیتی که منجر به افزایش آلودگی هوا میشود خودداری کنند. همچنین تا حد امکان از خروج غیرضروری از منزل و تردد بیمورد در معابر شهری خودداری کرده و برای سفرهای درونشهری از وسایل حملونقل عمومی استفاده کنند. کولیوند تصریح کرد: به بیماران قلبی و تنفسی و مبتلایان به آسم توصیه میشود در فضاهای باز هیچگونه فعالیتی نداشته باشند و تا حد امکان از حضور در سطح شهر خودداری کرده و در منزل بمانند. وی با بیان اینکه ماندن در ترافیک و استنشاق هوای آلوده سرعت ابتلا به آسم را در کودکان افزایش میدهد، گفت: به شهروندان توصیه میشود حتیالمقدور کودکان را در منزل نگه دارند و همچنین به ورزشکاران و شهروندان نیز توصیه میشود از هرگونه فعالیت فیزیکی و ورزشی از جمله دویدن و پیادهروی در سطح شهر خودداری کنند. رئیس سازمان اورژانس کشور تأکید کرد: نوشیدن کافی آب منجر به شستوشوی دستگاه گوارش و رفع عطش و خشکی دهان ناشی از آلودگی هوا خواهد شد. کولیوند به فارس گفت: مصرف شیر، میوه و سبزیهای تازه و مصرف کمتر تنقلات از جمله چیپس و پفک و نوشابههای گازدار میتواند در شرایط آلودگی هوا از ابتلا به بیماریهای قلبی و تنفسی پیشگیری کند.
* خدمات سیار اورژانس روانه میادین شهر تهران شد
شاید باور آن سخت باشد اما فقط در مدت 5 روز آلوده در کشور حدود 13 هزار نفر با اورژانس تماس گرفتند که آمار قابل توجهی محسوب میشود. این خبر را خالدی، سخنگوی سازمان اورژانس به خبرنگار ما اعلام کرده است. سخنگوی سازمان اورژانس کشور از آمادهباش تمام پایگاههای این سازمان در روزهای آلودگی هوا خبر داد و گفت: با توجه به تشدید آلودگی هوا در پایتخت، اقدامات سازمان اورژانس کشور بر داخل شهر متمرکز شده است تا با ارائه خدمات فوریتهای پزشکی سیار در قالب اورژانس پیشبیمارستانی، در سریعترین زمان ممکن به بیماران قلبی و تنفسی رسیدگی شود.
مجتبی خالدی در گفتوگو با «وطن امروز»، درباره اقدامات این سازمان بهدنبال آلودگی هوا که این روزها نفس کشیدن را برای شهروندان سخت کرده است، گفت: از آنجایی که تشدید هوای آلوده، مشکلات زیادی را برای بیماران قلبی و تنفسی ایجاد کرده و آمار ورود شهروندان به مراکز درمانی را بیشتر میکند، بنابراین سازمان اورژانس کشور اقدامات خود را در راستای کمک به دسترسی آسان بیماران به خدمات فوریتهای پزشکی به کار گرفته است تا آنها بهراحتی و در اسرع وقت از این خدمات استفاده کنند.
وی افزود: استقرار180 دستگاه موتوسیکلت، 18 دستگاه آمبولانس و 5 دستگاه اتوبوس آمبولانس در مراکز و میادین شهر تهران، نمونه خدماتی است که از سوی سازمان اورژانس کشور در این روزهای آلوده با هدف تسهیل امور بیماران و... در قالب اورژانس پیشبیمارستانی برای دسترسی مردم به خدمات فوریتهای پزشکی در حال انجام است. وی در پاسخ به این سؤال که چه تعداد از بیمارانی که توسط سازمان اورژانس کشور به مراکز درمانی و بیمارستانی انتقال داده میشوند به علت آلودگی هوا دچار مشکل شدهاند، گفت: هرچند آلودگی هوا این روزها آمار بیماران مرجوعی به بیمارستانها و مراکز درمانی را بالا برده است اما باید گفت تشخیص آنها سخت است و در این مورد بیمارستانها باید آمارها را اعلام کنند، چرا که خیلی از بیمارانی که از اورژانس خدمات میگیرند، بیماری آنها بعضا ناشی از تاثیر آلودگی هوا نیست. البته باید گفت این روزها کار ما نسبت به روزهای عادی تا حدی سختتر و بیشتر هم شده است.
سخنگوی سازمان اورژانس کشور با بیان اینکه آلودگی هوا این روزها به قدری است که توصیه میشود شهروندان در خانه بمانند و فقط برای انجام کارهای ضروری از منزل خارج شوند، گفت: خروج از منزل برای سالمندان، کودکان، خانمهای باردار و افرادی که دارای سابقه قلبی و تنفسی هستند اشتباه است. علاوه بر این انجام فعالیتهای ورزشی و انجام سفرهای غیرضرور در این روزها که هوا آلوده است توصیه نمیشود. خالدی در پایان افزود: شهروندان در صورت نیاز به اورژانس برای مراجعه به مراکز درمانی با شماره 115 تماس بگیرند.
* آمادهباش تمام پایگاههای اورژانس تهران در پی تداوم آلودگی هوا
رئیس مرکز اورژانس تهران هم از آمادهباش تمام پایگاههای اورژانس به دلیل آلودگی هوا خبر داد. پیمان صابریان افزود: تمام پایگاههای اورژانس در نقاط بیستودوگانه تهران آمادهباش هستند و هموطنان میتوانند در صورت بروز هرگونه مشکل به دلیل آلودگی هوا به این پایگاهها مراجعه کنند. وی گفت: 2 دستگاه اتوبوس آمبولانس در میادین ونک و انقلاب استقرار یافته است. همچنین آمبولانسهای زیادی در نقاط مختلف به هموطنان خدمترسانی خواهند کرد.
* آسمان شهرهای صنعتی تا فردا غبارآلود است
مدیرکل پیشبینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی ضمن بیان اینکه تا دوشنبه هفته جاری در غالب مناطق کشور جو پایدار و در شهرهای صنعتی و پرجمعیت همراه با غبار پیشبینی میشود، گفت: بارش باران برای تهران روز دوشنبه (۱۱ آذرماه) رخ میدهد. صادق ضیاییان در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: فردا با ورود سامانه بارشی از غرب کشور بارش باران و برف و کاهش نسبی دما در استانهای واقع در غرب، جنوب غرب، سواحل شمالی و استانهای واقع در دامنههای جنوبی البرز و زاگرس مرکزی شروع میشود. وی افزود. آسمان پایتخت فردا (۱۱ آذرماه) نیمه ابری، بتدریج ابری، همراه با بارش باران خواهد بود.
* ورزش دانشآموزان در روزهای آلوده ممنوع
معاون تربیت بدنی و سلامت وزارت آموزشوپرورش با بیان اینکه طبق دستورالعملهای مربوطه ورزش در زمان آلودگی هوا ممنوع است، گفت: اگر تخلفاتی رخ داده و مدارس در فضای باز اقدام به برگزاری مسابقات ورزشی کردهاند به ما اطلاع دهید؛ قطعا برخورد میکنیم. مهرزاد حمیدی در نشست خبری وزیر آموزشوپرورش در پاسخ به سؤالی درباره گلایههای متعدد اولیا از عدم تعطیلی مسابقات ورزشی در روزهایی که گرفتار آلودگی هوا هستیم، گفت: طبق دستورالعملهای مربوطه ورزش در زمان آلودگی هوا ممنوع است. وی افزود: مدارس و ادارات کل باید دستورالعملهای مربوطه را اجرا کنند. اگر تخلفاتی رخ داده و مدارس در فضای باز اقدام به برگزاری مسابقات ورزشی کردهاند به ما اطلاع دهید، قطعا برخورد میکنیم. شوراهای اضطرار مناطق درباره تعطیلی مدارس و... تصمیمگیری میکنند. بنا به این گزارش، از ابتدای سال تا دیروز ۹ آذرماه ۹۸ در شهر تهران ۲۵ روز پاک، ۱۸۳ روز سالم، ۴۵ روز ناسالم برای گروههای حساس و ۲ روز ناسالم برای همه گروهها داشتهایم در حالی که طی مدت مشابه در سال ۹۷ شاهد ۱۴ روز پاک، ۲۰۷ روز سالم ۳۴ روز ناسالم برای گروههای حساس بودیم و روز ناسالم برای همه گروهها نداشتیم.
خبرنگار*
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از سناریوهای موجود عراق پس از استعفای عادل عبدالمهدی
بلاتکلیفی بعد از جنگ خیابانی
سرانجام پس از 2 ماه اعتراض و آشوب در عراق، نخستوزیر برآمده از پارلمان استعفا کرد. رئیس پارلمان عراق عصر دیروز استعفای عبدالمهدی را برای بررسی توسط نمایندگان تحویل گرفت. این استعفا پس از آن رخ داد که نماینده آیتالله سیستانی در پیامی که در خطبههای نماز جمعه کربلا ایراد شد، اعلام کرده: «با توجه به شرایط دشواری که کشور شاهد آن است و ناتوانی آشکاری که در تعامل گروههای ذیربط با تحولات 2 ماه اخیر و ناتوانی در تضمین حقوق و ممانعت از ریختن خونها نمود پیدا کرده است، از پارلمان که دولت از آن شکل گرفته است، خواسته میشود در گزینههای خود در این باره تجدید نظر کرده و بر اساس منافع عراق رفتار کند». عادل عبدالمهدی در پاسخ به این پیام با انتشار بیانیهای ضمن اعلام استعفا گفت: «برای پاسخ به این دعوت (تصمیم پارلمان) و تسهیل و تسریع در انجام آن در سریعترین زمان ممکن، نامهای رسمی درباره درخواست استعفایم از ریاست دولت کنونی به پارلمان محترم عراق ارائه خواهم داد تا پارلمان بتواند در گزینههای خود بازنگری کند». نخستوزیر عراق در پایان تأکید کرد: «کوچک و بزرگ میدانند که من علنا پیش از این و در یادداشتهای رسمی، خواستار اجرای این گزینه و آنچه به مصلحت مردم و کشور است، شده بودم». این اظهار نظر او عطف به این مسأله است که وی چندی قبل اعلام کرده بود در صورت توافق فراکسیون سائرون و الفتح روی گزینه جدید از سمت خود استعفا خواهد کرد. اما واقعیت این است که اختلافات بین جریانهای سیاسی عراق به حدی جدی بود که گروههای سیاسی گزینهای بهتر از عبدالمهدی نداشتند. عبدالمهدی ماحصل توافق سال گذشته فراکسیون «سائرون» (به رهبری مقتدا الصدر) و «الفتح» (به رهبری هادی العامری) است. عبدالمهدی پس از حوادث روز پنجشنبه در استانهای ذیقار و نجف استعفا کرد تا ضمن جلوگیری از خشونتها در عراق، با سرعت بیشتری در جهت انتخابات و اجرای اصلاحات مصوب اقدام کند.
اگرچه قانون اساسی بهطور مشخص در رابطه با استعفای نخستوزیر ماده قانونی را مطرح نکرده است اما برخی حقوقدانان عراقی معتقدند بر اساس تفسیری که از مفاد قانون اساسی برخواهد آمد، پس از استعفای نخستوزیر، کل کابینه مستعفی میشود که همینطور هم شد. در این شرایط دولت فعلی تا یک ماه وظیفه پیشبرد امور را خواهد داشت. در این مدت که قابل تمدید نیست در صورتی که نامزد جایگزینی برای نخستوزیری انتخاب نشود، رئیسجمهور شخصا ریاست دولت پیشبرد امور را برعهده خواهد گرفت. در این حالت، «رئیسجمهور نامزد فراکسیون بزرگتر پارلمان را مأمور تشکیل کابینه میکند و او نیز 30 روز فرصت دارد، اعضای کابینه را معرفی کند».
***
* چرا در 2 ماه گذشته اوضاع عراق ملتهبتر شد؟
پس از سقوط صدام که دولتها بر اساس انتخابات مردمی شکل گرفتند و فضای سیاسی بازتر شد، در نتیجه عراق بارها شاهد اعتراضات مردمی علیه دولت بوده است اما واقعیت این است که طی 13 سال گذشته که اعتراضات به فساد و بیکاری و مسائل معیشتی شدت گرفته است، دولتها کمتر به این مطالبات به صورت جدی پرداختهاند. بیانیههایی نیز که مرجعیت در این مدت منتشر کرده سابقهای به قدمت همه دولتهای گذشته عراق دارد اما عدم توجه دولتهای قبلی به خواست مردم سبب شد در انتخابات سال گذشته آیتالله سیستانی پیامی برای مشارکت مردم در انتخابات صادر نکند. عبدالمهدی نیز بهرغم اینکه در یک سال گذشته تلاشهایی جدی برای اجرای عدالت، مقابله با فساد و بهبود وضعیت اشتغال داشت اما نتوانست توفیق چشمگیری داشته باشد، هر چند این عدم توفیق تا حدی ناشی از تبلیغات سوء و جنگ رسانهای دولتهایی است که حضور عبدالمهدی منافع آنها را به خطر انداخته است.
***
* تکلیف پارلمان چه خواهد شد؟
نکتهای که برخی ناظران سیاسی آن را محتمل میدانند، این است که پارلمان به دلیل فقدان جایگزین مورد توافق، استعفای نخستوزیر را قبول نکند، در این صورت این احتمال وجود دارد که مطالباتی درباره انحلال پارلمان مطرح شود. انحلال پارلمان (به ریاست محمد الحلبوسی) طبق قانون اساسی باید با تأیید «اکثریت مطلق» اعضای پارلمان باشد که درخواست آن یا از جانب یکسوم اعضا یا به درخواست نخستوزیر با موافقت رئیسجمهور، ارائه شده باشد (ماده ۶۴) که با توجه به ترکیب فعلی پارلمان امکان آن دور از ذهن نیست. اما اگر پارلمان استعفا را قبول کند با توجه به پیچیدگیهای پس از آن امکان انحلال پارلمان کمتر خواهد شد. به هر ترتیب اگر پارلمان منحل شود، رئیسجمهور طبق بند دوم ماده ۶۴ باید خواستار برگزاری انتخابات طی مدت حداکثر 60 روز از تاریخ انحلال شود. در چنین حالتی نیز کابینه «مستعفی» قلمداد میشود اما کار خود را به شکل «پیشبرد امور» ادامه میدهد.
***
* موضع جریانهای سیاسی نسبت به استعفا چیست؟
«مقتدا صدر» رئیس جریان سائرون که حزبش 54 کرسی در پارلمان دارد پیشنهاد داده است نخستوزیر جدید به دور از طایفهگرایی و سهمیههای حزبی و از طریق همهپرسی بین 5 نفر انتخاب شود. ائتلاف الفتح به رهبری «هادی العامری» که 53 کرسی در پارلمان دارد و از حامیان عبدالمهدی است، استعفای او را در جهت پاسخ به بیانیه مرجعیت مثبت دانسته و از نمایندگان عراق خواسته در تدوین قوانین و کمیسیون انتخابات جدید و همه قوانین مربوط به تحقق اصلاحات مورد نظر با سرعت بیشتری عمل کنند. «حیدر العبادی» رئیس ائتلاف النصر و نخستوزیر سابق عراق نیز با اعلام حمایت از مواضع آیتالله سیستانی از مجلس خواست جلسه ویژهای برای برکناری دولت و تشکیل یک دولت جدید برگزار کند. حزب الدعوه، حزب نخستوزیر نیز از پارلمان عراق خواسته جایگزینی برای دولت تعیین کند تا به خواستههای ملی جامه عمل بپوشد.
***
نقش کشورهای بیگانه در آشوبهای عراق
بدون شک نیروهای بیگانه به تنهایی نمیتوانند استعفا یا سرنگونی یک دولت مردمی و موفق را رقم بزنند با این حال در عراق نقش کلیدی داشتند. از این رو باز هم تاکید بر این اصل ضروری است که اعتراضات در عراق ابتدا از سوی مردم و به دلیل مشکلات معیشتی و با هدف مقابله با فساد عمیق در ساختار سیاسی عراق بوده است اما در این بین کشورهای بیگانه نیز با هدایت موج اعتراضات به اقدامات خشونتآمیز و با ریسک بالا که طبیعتا نیازمند فرماندهان جنگهای خیابانی بود، شدت اعتراضات را بیشتر کردند. در رابطه با موضع عربستان طبیعی است که این کشور همواره حتی در زمان صدام هم به دنبال یک عراق ضعیف بوده است تا موقعیت سعودی را در منطقه تهدید نکند، ضمن اینکه وجود یک کشور عربی رو به رشد با یک دولت برآمده از نهاد پارلمان مشروعیت کشورهای پادشاهی حاشیه جنوبی خلیجفارس را تهدید خواهد کرد.
* آمریکا و باز هم نفت
حجم تجارت عراق با چین در دوره عبدالمهدی به 30 میلیارد دلار رسیده اما مطابق گزارشهای رسمی کل حجم تبادلات اقتصادی غیر نفتی عراق و آمریکا حدود 6 میلیارد دلار است که از این بین حدود یک و نیم میلیارد دلار سهم صادرات کالاهای عراقی به آمریکاست. بازار عراق در بخش مصرفی و روبنایی مملو از کالاهای چینی است و هر چند عراقیها علاقه دارند در زمینه کارهای زیربنایی با آمریکا و اروپا همکاری کنند اما شرکتهای اروپایی و آمریکایی به بهانه نبود امنیت در عراق از حضور در این کشور خودداری میکنند. طبیعتا تداوم حضور چین در عراق منجر به گسترش فعالیت در بخش زیربنایی نیز خواهد شد و همین امر سبب شد تا آمریکا به اصطلاح شمشیر را برای دولت عبدالمهدی از رو ببندد. آخرین نمونه این اقدام نیز سفر هفته گذشته «مایک پنس» معاون رئیسجمهور ایالات متحده به منطقه کردستان عراق بود که به جای بغداد به اربیل رفت و به جای نخستوزیر دولت قانونی عراق با «نچیروان بارزانی» رئیس اقلیم کردستان عراق دیدار کرد.
***
عراق در لبه پرتگاه
رضا صدرالحسینی*: طی 2 ماه گذشته فشار مثلث عبری- عربی- غربی برای تغییر در ساختارهای سیاسی در عراق به اوج خود رسید. پس از اینکه نخبگان سیاسی و مرجعیت عراق متوجه اعمال نفوذ و جهتدهی به تظاهرات و مطالبات بحق مردمی شدند، کشمکشهای سیاسی به نفع وحدت عراق و در جهت مقابله با تهدیدات خارجی کاهش پیدا کرد، تا حدی که در هفتههای گذشته دولت توانست کنترل نسبی روی اوضاع داشته باشد و در نتیجه اقدامات اجرایی و توافق گروههای سیاسی فرصت 45 روزه اجرای اصلاحات را به دست آورد. در این هنگام تغییر فاز اعتراضات به رهبری لیدرهای وارداتی از کشورهای بیگانه که به درگیرهای مسلحانه منجر شد و افزایش شمار کشتهشدگان و مجروحان را به همراه داشت، سبب شد روز پنجشنبه استانهای نجف و ذیقار وضعیت ناگواری را تجربه کنند تا سرانجام نخستوزیر عراق چنانکه خود نیز عنوان کرد، در پاسخ به بیانیه مرجعیت شیعه و به منظور تسریع در روند اصلاحات و اجرای انتخابات استعفا کند. نکتهای که باید در این مورد به آن توجه کرد، این است که درخواست مرجعیت برای تجدیدنظر پارلمان در گزینهها و در پی آن استعفای عبدالمهدی نشاندهنده ظرفیت بالای نظامی، سیاسی و قانون اساسی عراق است. اما موضوعی که در روند اجرای اصلاحات و انتخاب دولت جدید باید با حساسیت جدی از سوی گروههای سیاسی و مردم عراق مدنظر قرار گیرد، این است که فرآیندهای استعفا، قبول استعفا و تشکیل کابینه جدید همگی باید بر اساس مفاد قانون اساسی اجرا شود. رعایت این موارد از این جهت ضروری است که عراق در حال حاضر در وضعیت بسیار حساسی به سر میبرد. در حقیقت مثلث عبری- عربی- غربی به دنبال این است که هر طور شده نقشههای شوم خود درباره عراق را پیاده کند. موضوعاتی مثل تجزیه عراق، تفرقهافکنی بین شیعیان و اهلسنت، احیای داعش و حتی تداوم بیدولتی در عراق برنامههایی است که آنها دنبال میکنند. از این رو اگر در هر مرحله رعایت فرآیندهای قانونی و حفظ آرامش مورد توجه جریانهای سیاسی نباشد، کوچکترین اختلافی میتواند به مثابه جرقه در انبار باروت باشد. عبدالمهدی پس از استعفا حداقل تا یکماه مسؤولیت هدایت دولت را بر عهده خواهد داشت و همچنان نیازمند حمایت جریانهای سیاسی برای اجرای فرآیندهای تغییر و اصلاحات خواهد بود. همگان معتقدند مشکل عراق بقای عبدالمهدی در سمت نخستوزیری نبود که با استعفای او تمام مشکلات برطرف شود. گواه این مسأله نیز توافق گروههای سیاسی بر ادامه کار وی در روزهای اعتراض و آشوب بود و اگر حوادث نجف و ذیقار رخ نمیداد، چه بسا این استعفا انجام نمیشد. به هر حال دولت در حال حاضر مستعفی است و توافق گروههای سیاسی روی نخستوزیر جدید حداقل در روزهای آتی چندان متصور نیست، به همین دلیل آینده عراق در هالهای از ابهام خواهد بود. در این بین تنها عاملی که خواهد توانست از فتنهانگیزیها و آشوب در عراق جلوگیری کند، خویشتنداری رهبران جریانهای سیاسی، اظهارنظرهای شفاف در جهت برقراری آرامش و تمکین همه مردم به قانون است.
کارشناس مسائل عراق*
ارسال به دوستان
بازی جذاب و دراماتیک سپاهان - استقلال با تساوی 2 ـ 2 به پایان رسید
فوتبال برد
نابترین فوتبالی را که ممکن بود، روز گذشته در اصفهان شاهد بودیم. اگرچه نتیجه نهایی تساوی 2 - 2 بود اما این بازی یک برنده داشت؛ فوتبال ایران. 90 دقیقه شاهد حمله و هیجان و 4 گل زیبا بودیم. سپاهان و استقلال در حالی به مصاف هم رفتند که قبل از آن خبر شکست شهرخودرو در مشهد مقابل نفت به گوش بازیکنان 2 تیم رسیده بود. این یعنی برنده بازی براحتی در صدر جدول قرار میگرفت. از این رو هر دو مربی ترس را کنار گذاشته و تنها برای پیروزی پا به میدان گذاشتند. جریان بازی در نیمهنخست بهصورت کلی در اختیار استقلال بود. آبیپوشان در حالی توپ و میدان را در نیمه اول در اختیار داشتند که روی یک غافلگیری گل خوردند و سپاهان هم جز صحنه گل، موقعیت گل دیگری روی دروازه آبیپوشان خلق نکرد. اولین و جدیترین موقعیت این بازی در دقیقه ۹ رقم خورد. وریا غفوری، کاپیتان استقلال که پشت ضربه کاشته این تیم قرار گرفته بود، توپ را به تیرک افقی سپاهان کوبید و توپ راهی به دروازه نیافت. به ثمر رسیدن گل نخست مسابقه زمان زیادی نبرد. دقیقه ۱۴ گئورگی ولسیانی، مدافع پیشتاخته سپاهان توانست ارسال سید محمدرضا حسینی همبازی خود را با یک شوت در داخل محوطه جریمه وارد دروازه آبیپوشان کند. استقلال بعد از دریافت گل، هجومیتر ظاهر شد و در دقایق ۲۰ و ۲۱، 5 کرنر متوالی به دست آورد که نتوانست از هیچ کدام این موقعیتها استفاده کند. شوت «هرویه میلیچ» مدافع استقلال هم تا آستانه باز کردن دروازه سپاهان پیش رفت ولی سیدپیام نیازمند، دروازهبان طلاییپوشان توپ را به کرنر فرستاد. دقیقه ۳۶ محمدرضا حسینی، بازیکن سپاهان به دلیل مصدومیت از زمین خارج شد و رسول نویدکیا جای او را گرفت. بازی در نیمه دوم تحت تاثیر اعتراض بازیکنان و مربیان 2 تیم به تصمیمات داور قرار داشت. با این حال 2 تیم بازی به مراتب جذابتری را به نمایش گذاشتند. جنجالیترین صحنه این بازی در دقیقه ۵۱ رقم خورد که کرنر ارسالی تیم استقلال روی هوا به دست کیروش استنلی، مهاجم سپاهان خورد که برای کمک به خط دفاعی تیمش عقب کشیده بود. داور این صحنه را پنالتی ندانست و رای به ادامه بازی داد. همین مسأله اعتراض شدید کادر فنی و بازیکنان استقلال را در پی داشت و بازی 3 دقیقه متوقف شد. دقایقی از اعتراض استقلالیها نگذشته بود که مهدی قائدی پاس غفوری را به صورت سرضرب و محکم وارد دروازه سپاهان کرد تا بازی مساوی شود. 2 تیم برای به ثمر رساندن گل، دست از بازی هجومی نکشیدند اما این بار نوبت آبیپوشان بود که پیش بیفتند. شیخ دیاباته، مهاجم اهل مالی استقلال دقیقه ۷۹ کرنر ارسالی مهدی قائدی را با ضربه سر وارد دروازه سپاهان کرد. در این نیمه، سیاوش یزدانی، مدافع استقلال در دقیقه ۷۲ مصدوم و تعویض شد. امیر قلعهنویی هم در دقیقه ۸۰ رسول نویدکیا را که نیمه نخست به زمین فرستاده بود، تعویض کرد و علی قربانی جایش را گرفت. تلاش شاگردان قلعهنویی برای جبران نتیجه تا ثانیههای پایانی ادامه داشت و در حالی که برای نیمه دوم ۶ دقیقه وقت تلف شده اعلام شده بود، امید نورافکن که سابقه بازی در استقلال را هم دارد، دقیقه 95 توانست گل تساوی را برای سپاهان به ثمر برساند. استقلال در حالی برد را در این مسابقه از دست داد که میتوانست با کسب 3 امتیاز، علاوه بر ثبت هفتمین برد متوالی خود در لیگ، بعد از 3 سال به صدر جدول برگردد اما امید نورافکن رویای آبیها را بر باد داد. در حال حاضر سپاهان با ۲۳ امتیاز و تفاضل گل بهتر نسبت به شهرخودرو صدرنشین است.
* حق استقلال خورده شد
کارشناس داوری میگوید توپ به صورت کاملا واضح در محوطه جریمه به دست کیروش خورد و داور یک پنالتی واضح را برای استقلال نگرفت. سعید مظفریزاده درباره صحنه مشکوک به پنالتی دیدار استقلال - سپاهان اظهار داشت: در محوطه جریمه توپ به صورت واضح به دست کیروش برخورد کرد و یک پنالتی اتفاق افتاد. تعجب میکنم چطور داور این صحنه را ندید. وی درباره خطای میلیچ روی رضا میرزایی هم گفت: این صحنه پشت محوطه جریمه بود و داور بدرستی در آن صحنه قضاوت کرد و خطای پنالتی نگرفت.
* استراماچونی: چرا ۵ داور دیگر به زاهدیفر کمک نکردند؟
سرمربی استقلال از عکسالعمل تیمش بعد از آن صحنهای که داور برای این تیم ضربه پنالتی اعلام نکرد، راضی است. آندرهآ استراماچونی در نشست خبری بعد از تساوی 2 - 2 تیمش برابر سپاهان، در پاسخ به این پرسش که آیا تیمش بعد از صحنه مشکوک در محوطه جریمه انگیزه بیشتری پیدا کرد، گفت: موافقم که تیم بعد از آن صحنه عکسالعمل خوبی داشت. نیمه اول هم ما فوتبال خوبی بازی کردیم. نیمه نخست نزدیک به ۷۰ درصد مالکیت را در اختیار داشتیم. بازی را طوری شروع کردیم که برنده شویم. او ادامه داد: از دقیقه اول تا آخر با مدل فوتبال هجومی خودمان بازی کردیم. به خاطر عکسالعمل بازیکنانم بعد از آن صحنهای که پنالتی گرفته نشد، خوشحالم. سرمربی استقلال در پاسخ به این سوال که چرا تیمش با وجود بازی خوب در دقایق پایانی گل تساوی را دریافت کرد، توضیح داد: متاسفانه بهترین سرزن ما یعنی یزدانی مصدوم شد. از عملکرد تیمم راضی هستم؛ به خاطر اینکه سپاهان از اینکه در زمین خودش مساوی کرد خوشحال بود. حتی زمانی که 2 بر یک جلو بودیم، 2 موقعیت خوب دیگر داشتیم. این ذهنیتی که دیدیم، نشان میدهد تیم در حال پیشرفت است. استراماچونی درباره داوری مسابقه هم بیان کرد: اول از همه میخواهم درباره یک نکته خیلی کلی صحبت کنم. میخواهم درباره اعتراض اصلی من درباره داور مطلبی را بیان کنم. میتوانم قبول کنم که داور صحنه پنالتی را ندید، چون شاید جلویش بسته بود و نتوانست ببیند. شاید هم چون در محوطه جریمه بازیکنان درشتی بودند، نتوانست پنالتی را ببیند ولی سوال من این بود: چطور 5 داور دیگر به او کمک نکردند؟ همینطور در آخر بازی با بازیکنان سپاهان صحبت میکردیم. همه ما آدمها و بازیکنان حرفهای و سطح بالا در ایران هستیم. وقتی بازیکنان بزرگ و مربیان خارجی میآورند میخواهند سطح لیگ را بالا ببرند. به نظر من اگر میخواهیم همه با هم رشد کنیم، خیلی مشکل است که این اتفاقات رخ بدهد، بویژه وقتی که یک باشگاه به انتخاب این داور برای این بازی اعتراض کرده بود.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» به بهانه اولین سالگرد درگذشت استاد ابوالفضل زرویینصرآباد طنزپرداز معاصر
جای خالی در حلقه رندان
عباس اسماعیلگل*: 10 آذرماه نخستین سالروز درگذشت «ابوالفضل زرویینصرآباد» شاعر، پژوهشگر و طنزپرداز مطرح است. زندهیاد نصرآباد با اسمهای مستعار «ملانصرالدین»، «چغندر میرزا»، «ننه قمر»، «کلثوم ننه»، «آمیز مَمتقی»، «میرزا یحیی»، و «عَبدُل» در نشریاتی همچون نشریات مؤسسه گل آقا، همشهری، جامجم، ایرانیان، انتخاب، زن، مهر، کیهان ورزشی، بانو، جستجو، عروس و تماشاگران طنز نوشته است. در جایگاه بالای مرحوم نصرآباد در ادبیات طنز کشور همین بس که سال 71 «کیومرث صابریفومنی» مشهور به «گل آقا» در پاسخ به سؤال مصاحبهکننده روزنامه ابرار که پرسید: «چشم امیدتان در طنزنویسی امروز به کیست؟» میگوید: «قلمی که عبید و دهخدا در دست داشتند، الان بیصاحب نیست. طنز دارد جان میگیرد. یکی از مشهورترین طنزنویسان امروز ما ـ ملانصرالدین (ابوالفضل زرویینصرآباد) فقط ۲۳ سال دارد! چراغها دارند روشن میشوند. شهر چراغانی خواهد شد». یا «علی موسویگرمارودی» از چهرههای فاخر ادبیات کشور نیز در اظهارنظری قابل تامل زرویی را عبید زاکانی طنز معاصر دانست. شاید اغلب مخاطبان عام زرویینصرآباد را به واسطه نوشتن مطالب طنز در نشریات و روزنامههای مختلف میشناسند اما نصرآباد کتابهای بسیاری در حوزه طنزپردازی منتشر کرده است. از این میان میتوان به «تذکرهالمقامات»، «افسانههای امروزی»، «وقایعنامه طنز ایران»، «با معرفتهای عالم»، «رفوزهها (مجموعه شعر طنز)»، «حدیث قند (مجموعه مقالات طنزپژوهی)»، «غلاغه به خونهش نرسید (مجموعه افسانههای طنزآمیز)»، «ماه به روایت آه» روایتی از زندگانی و شخصیت عباس بنعلی (برگزیده جایزه ادبی کتاب سال عاشورا)، «خاطرات سر پروفسور حسنعلیخان مستوفی»، «اصل مطلب: مجموعه شعر طنز، «و غیره!»، «اندر حکایت شیرین بیمه»، «کتاب مستطاب خرپژوهی» و «هزار سال طنز فارسی» اشاره کرد. زندهیاد ابوالفضل زرویینصرآباد طی سالهای اخیر علاوه بر فعالیتهای شخصیاش در حوزه ادبیات فارسی، همیشه دغدغههایی برای اشاعه فرهنگ اصیل طنزنویسی و پرورش جوانان متعهد در این حوزه داشت که همین دغدغه موجب شد در سالهای اخیر با پایهگذاری برنامههای مختلف در حوزه طنزنویسی، انقلابی در این حوزه به پا کند بهطوری که هر کدام از این مراسمها و جشنوارههایی که پایهگذارش بوده، امروز از محبوبترین برنامههای علاقهمندان به حوزه ادبیات طنز محسوب میشود که از این میان میتوان به مواردی چون بنیانگذاری نخستین شب شعر طنز در ایران با عنوان «در حلقه رندان»، پایهگذاری و دبیری نخستین جشنواره طنز دانشجویان سراسر کشور، بنیانگذاری نخستین شب نثر طنز ایران «شب خلوت»، بنیانگذاری و دبیری نخستین جشنواره بینالمللی طنز ایران، طراحی و افتتاح شبهای شعر طنز در بیش از ۱۰ استان کشور، برگزاری کارگاهها و سمینارهای متعدد در دانشگاههای سراسر کشور، برگزاری نشستهای تخصصی بازخوانی متون کلاسیک طنز در کانون ادبیات ایران، طراحی و نگارش برنامههای متعدد رادیویی و تلویزیونی، برگزاری نشستهای تخصصی محفل طنز در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و برگزاری نشستهای تخصصی «رمز طنز» در فرهنگسرای نیاوران اشاره کرد. به بهانه بررسی کارنامه مرحوم زرویینصرآباد پای صحبتهای 2 نفر از نویسندگان کشورمان نشستیم و در ارتباط با شخصیت و جایگاه زرویینصرآباد در ادبیات معاصر گفتوگو کردیم.
***
* غلامرضا کافی: نصرآباد دست راست «گلآقا» بود
«غلامرضا کافی» یکی از شاعران معاصر ایرانی است که از میان قالبهای شعری کلاسیک بیشتر به غزل و مثنوی دلبستگی دارد ولی مدتی است به شیوهای در شعر که مختص خود او است و نام «ترانک» را بر آن نهاده، رو آورده است. وی ترانک را شعرکهای کوتاهی که حاوی لحظات شاعرانه شکار شدهاند و معمولا دردهای اجتماعی را بازتاب میدهند، نامیده است. کافی علاوه بر این در حوزه طنز هم آثار قابل تاملی را از خود به جا گذاشته است.
- جناب کافی! اغلب مردم مرحوم نصرآباد را از مجله «گل آقا» میشناسند، این شناخت از جایگاه بالای مجله نشأت میگیرد یا شخصیت خود نصرآباد؟
طنز جایگاه بسیار بالایی در ادبیات انقلاب اسلامی دارد و مردم هم معمولا آثار طنزپردازان را بهتر از سایر آثار حوزه ادبیات دنبال میکنند و بر همین اساس مجله «گل آقا» به یکی از محبوبترین نشریات ادبی در کشور تبدیل شد و یکی از کسانی که در اوج جوانی با طنزپردازیهای متفاوتش برای خوانندگان مجله دلربایی میکرد، زرویی نصرآباد بود و به نوعی دست راست زندهیاد صابری (گل آقا) در مجله به حساب میآمد.
- مهمترین ویژگی زندهیاد زرویی در دوران فعالیت «گل آقا» چه بود که در اوج جوانی و به تعبیر شما تبدیل به دست راست «گل آقا» شد؟
به جرأت باید گفت زرویینصرآباد در قالب شخصیت «ملانصرالدین» در مجله گل آقا با سن و سال کمش غوغا به پا کرد و با اشعار بسیار روان و طبعی جوشان و قافیهسنجی زیبا توانست سبک جدیدی از پرداختن قافیه محاورهای را در ادبیات طنز کشور پیاده کند که این مسأله جذابیت آثارش را دوچندان میکرد و داستانهای خود را در قالبی ساده و جذاب برای مخاطب روایت میکرد و کمترین تنش موسیقایی به لحن نوشتههایش میداد که این اقدامش نشان از آن دارد که نصرآباد برای جذب مخاطب از عناصر دمدستی محاورهای با لحن موسیقایی بهره نمیبرد و با تکیه بر رواننویسی مدرن، سهل ممتنع را به زیبایی هر چه بیشتر در آثارش پیاده میکرد.
- البته این سیری که شما میفرمایید انگار نصرآباد طی سالها با تکامل خاصی حفظ کرد.
این ویژگیهایی که در ابتدای کار نصرآباد در مجله «گل آقا» به آن اشاره شد، نهتنها تا سالیان سال او به این خصایص وفادار ماند، بلکه موارد خاصی را هم به آن اضافه کرد که از این میان میتوان به نکتهسنجی و غافلگیری و در عین حال امیدبخشی که نصرآباد در آثارش به مخاطب ارائه میکرد، اشاره کرد.
- علاوه بر همه این ویژگیهایی که گفتید، این نکته هم گفتنش خالی از لطف نیست که لحن شوخیهای نصرآباد هیچگاه صدای اعتراض کسانی را که مورد شوخی قرار میگرفتند، بلند نمیکرد.
معتقدم فضای آزاد طنزنویسی با موضوعات سیاسی در دوران انقلاب اسلامی نهتنها با فضای قبل از انقلاب متفاوت است، بلکه در مقایسه با وضعیت طنزنویسی سایر کشورها نیز شرایط متفاوتی دارد، بهعنوان مثال مجلهای طنز در دوران پهلوی با انتشار یک کاریکاتور که با بینی همسر شاه شوخی کرده بود، با تعطیلی مواجه شد اما طنزپردازان دوران انقلاب اسلامی ضمن آنکه با بسیاری از چهرهها و شخصیتها احوالپرسی دارند، خاصترین شوخیها را هم با آنها میکنند و آب از آب تکان نمیخورد و در واقع زرویینصرآباد بهعنوان بخشی از پازل طنزپردازان کشور، شرایطش از این قاعده مستثنا نبود.
***
* اکبر صحرایی: شاعری که به ارتقای ادبیات طنز میاندیشید
«اکبر صحرایی» نویسنده سرشناسی که 35 سال است، داستاننویسی را بهطور حرفهای آغاز کرده توانست با نگارش رمان تحسین شده «حافظ هفت» در پنجمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد عنوان برگزیده را به دست آورد.
- جناب صحرایی! مهمترین ویژگی زرویینصرآباد در حوزه طنزنویسی را شما چه میدانید؟
آثار نصرآباد معمولا 2 ویژگی خاص و ثابت داشت؛ یکی تعهد بالا به شعر و دیگری تعهد به طنز ادبی. نصرآباد کاملا هنرمندانه توانست همزمان بر هر دوی این اصول متمرکز باشد و به نظرم کار خارقالعادهای میکرد، زیرا بسیار سخت است که شاعر همزمان واضح حرفش را بزند و هم متعهد بماند.
- این ویژگیای که میگویید انگار سالها با نصرآباد در «گل آقا» همراه بود.
زندهیاد نصرآباد از وزنههای اصلی مجله «گل آقا» بود که با لایههای پنهانی که در طنزش نهفته بود، با زبانی روشن با مخاطبش سخن میگفت. نوعی روایتگویی قصهگونه در اشعار طنزش به چشم میخورد که به جذابیت آثار اضافه میکرد به طوری که مخاطب با خواندن اشعارش تصور میکرد یکی از جذابترین قصههای دنیا را میخواند و ضمن نقش بستن لبخند بر لبانش، کاملا هوشمندانه به فکر فرو میرفت و در نتیجه عامه مخاطبان با این نوع روایت شعر ارتباط خوبی برقرار میکردند، زیرا اشعار همانند یک قصه شروع میشد و پایان محکمی داشت و در خلأ مخاطبش را رها نمیکرد.
- در خصوص فعالیتهای جانبی و تاثیرگذار نصرآباد در حوزه ادبیات طنز کشور هم صحبت میکنید؟
به نظرم نصرآباد به معنای واقعی یک شاعر متعهد بود که صرفا به فکر خلق آثارش نبود، بلکه به علت دغدغههایی که داشت و با تلاشهای شخصی، به ارتقای ادبیات طنز کشور فکر میکرد و بر اساس شناخت خوبی که از جامعه داشت و روحیه مردمی که در ذاتش نهفته بود، دست به پایهگذاری فعالیتهایی چون «حلقه رندان» زد که این حلقه بعد از چند سال به بزرگترین گردهمایی علاقهمندان حوزه طنزنویسی در کشور بدل شد و همچنان نیز پابرجاست.
روزنامهنگار*
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|