|
کدام اقدامات و سیاستهای دولت روحانی بحران جمعیت را در ایران تشدید کرده است؟
مردم دارند پیر میشوند!
میکائیل دیانی: بر اساس آمار سازمان ثبت احوال، روند ثبت طلاق در کشور هر سال افزایش پیدا کرده است، تا آنجا که سال 97 از هر هزار ازدواج 318 مورد طلاق ثبت شده است که این به معنای ناکام ماندن یکسوم ازدواجها بوده است. بر همان مبنا در ۶ سال گذشته، آمار ازدواج کشور حدود ۴۰ درصد کاهش یافته است، به گونهای که دیگر مسأله ما کاهش رشد ازدواج نیست، بلکه نزولی شدن تعداد ازدواج است؛ اتفاقی که برخی آن را به «عدم تمایل جوانان برای ازدواج» نسبت میدهند اما تحلیلها نشان میدهد مهمتر از عدم تمایل، «عدم امکان ازدواج» است که ناشی از تصمیمهای غلط دولت در حوزه خانواده است. بر اساس آمارهای موجود، سال 98 یک میلیون و 196 هزار تولد و 400 هزار فوت در کشور اتفاق افتاده است و هماکنون در کنار پایین آمدن آمار ازدواج، نرخ باروری در کشور نیز به کمتر از 2 فرزند در هر خانوار رسیده و سیاستها به گونهای است که پیشبینی میشود بین سالهای 1410 تا 1415 نرخ رشد جمعیت کشور به صفر برسد. بنا به گفته وزارت بهداشت و درمان، نرخ فرزندآوری در میان زوجین ایرانی بسیار پایین آمده به طوری که این نرخ به عدد 8/1 رسیده که جمعیتشناسان آن را اصطلاحا «زیر نرخ جانشینی» مینامند؛ حد جایگزینی جمعیت بر اساس نرخ باروری کلی 1/2 درصد است، بدین معنا که متوسط فرزندان هر خانوار باید حداقل 1/2 فرزند باشد. ***
محدود کردن وام ازدواج
فاصلهگذاری بین تمایل به ازدواج و عدم امکان ازدواج را میتوان در همین تصمیم اخیر و عجیب دولت روحانی دید. در شرایطی که ازدواج به لحاظ اقتصادی بسیار سخت شده است، هفته گذشته رئیسجمهوری با ادلهای که نتوانست بسیاری از کارشناسان را قانع کند، دستور عدم پرداخت وام ازدواج به افراد زیر ۱۸ سال و بالای ۴۰ سال را داد. دلیل تصمیم روحانی افزایش ازدواجهای زیر ۱۸ سال عنوان شده است؛ در حالی که بر اساس آمارها، ازدواجهای زیر ۱۸ سال روند کاهشی پیدا کرده و افزایش متقاضیان برای دریافت وام نیز به دلیل افزایش ازدواجها نبوده، بلکه ناشی از واقعیتر شدن مبلغ وام نسبت به شرایط اقتصادی است. طبق مصوبه مجلس شورای اسلامی در بودجه 99، وام ازدواج به 50 میلیون تومان افزایش یافت که برای یک زن و شوهر عدد 100 میلیون میشود، این عدد با توجه به شرایط اقتصادی چند سال اخیر قدری واقعبینانهتر بود اما دولت در عوض این افزایش، تعداد متقاضیان را با یک دستورالعمل غیرمنطقی کاهش داد. تا اواسط خردادماه امسال 104 هزار و 123 نفر این تسهیلات را دریافت کرده بودند که مبلغ پرداختی به این افراد 53 هزار و 888 هزار میلیارد ریال بوده است و 296 هزار نفر نیز در صف بودند که در مراحل مختلف دریافت وام قرار داشتند.
***
عدم انجام تعهدات برای درمان ناباروری
آنقدر که بر فرزندآوری دوم و سوم تاکید شده است، به نرخ ناباروری کشور توجه نشده است. در حال حاضر بیش از 5/3 میلیون زوج (معادل 25 درصد زوجها) نابارور هستند که بنا به گفته وزارت بهداشت به طور سالانه 88 هزار زوج دیگر هم به تعداد ناباروران اضافه میشود. هزینههای انجام درمان ناباروری، در هر سیکل در مراکز درمانی دولتی 7 تا 8 میلیون تومان و دوره کامل آن (3 سیکل در سال) بین 21 تا 24 میلیون تومان برآورد میشود. البته در مراکز خصوصی هزینه هر سیکل 18 میلیون تومان و هزینه دوره کامل درمانی 49 تا 54 میلیون تومان برآورد میشود. این نکته را هم باید در نظر داشت که این مبلغ بدون احتساب هزینه داروهای جانبی، هزینه رفتوآمد از شهری به شهر دیگر، هزینه اقامت و خوراک و دیگر هزینههاست. وزارت بهداشت سالانه 200 میلیارد تومان برای کمک به هزینه درمان ناباروران بودجه دریافت میکند اما در فرآیند اجرایی تخصیص بودجه، این اعتبارات به دست مصرفکننده نهایی که همان زوجهای نابارور متقاضی درمان هستند، نمیرسد. برخی بیمهها همچون بیمه سلامت میگویند برای آنکه حامی ناباروران باشند 5 هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز دارند، در حالی که این عدد برای درمان همه 5/3 میلیون نابارور حاضر در کشور در یک سال است، حال آنکه مراکز درمان ناباروری حاضر در کشور، تنها توانایی ارائه خدمات به 10 هزار زوج را دارند و اگر همین 200 میلیارد تومان به درستی هزینه شود، مشکلی پیش نخواهد آمد.
***
فراموشی مرخصی زایمان
کشور سوئد چند سال است بحران جمعیت را جدی گرفته و امکانات و خدمات زیادی برای فرزندآوری قرار داده است که یکی از این امکانات مرخصی زایمان است. در این کشور پس از تولد فرزند، پدر و مادر واجد شرایط مرخصی ۴۸۰ روزه هستند. این مرخصی به همراه حقوق خواهد بود و هر 2 با وجود مرخصی میتوانند حقوقشان را دریافت کنند؛ مقدار حقوق دوره مرخصی زایمان ۸۰ درصد حقوق دریافتی شخص است. حال بیایید وضعیت کشورمان را در این مسأله بررسی کنیم. در مجلس نهم تصویب شد زنان شاغل میتوانند به جای 6 ماه از این به بعد به مدت 9 ماه مرخصی زایمان دریافت کنند اما مراکز دولتی زیر بار این افزایش مرخصی نرفتند و دولت نیز هیچگاه فکری برای این قانون بر زمین مانده نکرد. هماکنون به این خاطر که در قانون 9 ماه مرخصی زایمان تصویب شده است، مادران باید برای دریافت حق قانونی خود بعد از پایان مدت 6 ماهه، به «دیوان عدالت اداری» شکایت کرده و با حکم «وحدت رویه» 3 ماه مرخصی بیشتر را دریافت میکنند، این در شرایطی است که پدر تنها 2 هفته مرخصی میگیرد!
***
عدم پرداخت یارانه به موالید جدید
دولتمردان کمتر به این فکر میکنند که اعلام یک تصمیم فارغ از بار مالی، چه تاثیرات روانی و اجتماعیای بر مردم خواهد گذاشت. آنان که در ابتدای سال 99 تصمیم به فرزندآوری گرفته بودند با شنیدن «حذف یارانه موالید جدید» چگونه رفتار خواهند کرد؟ کسانی که دولت شرایط عادی زندگی را هم برایشان دشوار کرده است. یک تصمیم به بهانه تحریم منجر به خودکشی اجتماعی و پایان تلاش برای ادامه نسل ایرانیان میشود. تنها توجه به آمار و ارقام نشان میدهد این تصمیم تا چه اندازه در بودجهریزی موثر بوده است. آمار ثبت احوال نشان میدهد تعداد موالید سال ۱۳۹۷، ۱۳۳۴۹۶۲ نفر بوده و در کنار آن فوتهای ثبت شده سال ۱۳۹۷، ۳۷۷۱۹۳ نفر بوده است که خالص افزایش جمعیت سال ۱۳۹۷، ۹۵۷۷۶۹ نفر است. این به معنای آن است که کل بار مالی یارانه موالید جدید حدود ۵۲۳ میلیارد تومان است. حذف یا پرداخت مشروط این رقم صرفا در قالب یک سیاست ضدجمعیتی قابل تفسیر است. نگرانکنندهتر اینکه طبق گفته میرزایی سخنگوی ستاد شناسایی تبصره ۱۴ قانون بودجه درباره شناسایی موالید جدید «در بحث قانون تنها به موالید اشاره شده است و اشاره به فرزند چندم نشده است».
***
سخت کردن شرایط اقتصادی و مسأله مسکن
برخلاف سیاستهای کلی افزایش جمعیت و مبارزه با بحران پیری در آینده ایران، نه تنها شرایط برای فرزندآوری و ازدیاد موالید فراهم نمیشود، بلکه هر روز شرایط برای اصل ازدواج سختتر نیز میشود. شرایط اقتصادی در چند سال گذشته که شامل نرخ تورم سرسامآور، عدم ثبات اقتصادی و ناپایداری قیمتها، بیکاری افسارگسیخته و... بوده است، هر جوانی را برای برداشتن قدم بزرگ ازدواج میترساند و آنچه هم به عنوان مهمترین مسأله شکلگیری یک خانواده باید به عنوان حداقلیترین شرط فراهم باشد قابل دستیابی نیست. «خانه» اساس کنار هم قرار گرفتن خانواده است اما آمارها نشان میدهد قیمت خانه در 7 سال گذشته 350 درصد رشد داشته است. «قانون تسهیل ازدواج» ناظر به اجرای بخشی از ابلاغیه رهبری درباره سیاستهای کلی جمعیت که در سال 1394 به تصویب مجلس رسید، از واگذاری «مسکن موقت» به جوانان تازه ازدواج کرده و «در اختیار قرار دادن سالنها و تالارهای دولتی برای مراسم عروسی» تا «در اولویت قرار گرفتن متاهلان برای فرصتهای شغلی» را وعده داده بود اما تاکنون هیچ کدام از این موارد از سوی دولت رنگ اجرا به خود ندیده است.
***
رشد ساختارهای کج کارکرد به جای خانواده اما نتیجه این همه کارشکنی علیه شکلگیری خانواده چیست؟ آیا نیازهای افراد به جنس مخالف کم میشود؟ نیاز جنسی، نیاز عاطفی، نیاز به داشتن یک همدم و همراه در شرایطی که تشکیل خانواده سخت شده است، چگونه مرتفع میشود؟ پاسخ به این سوالات را در چند سال اخیر میتوان در رشد فزاینده ساختارهای ناهنجار و کج کارکرد به جای خانواده دید. رشد همباشی و عدم مسؤولیتپذیری افراد نسبت به یکدیگر، ارتباطاتی که صرفا به رفع نیازهای جنسی و عاطفی به صورت موقت و مسکن میپردازد و افزایش آسیبهای اجتماعی ناشی از این ارتباطات بخشی از محصولات مسیر غلطی است که دولت با رفتارهای خود در برابر شکلگیری و تقویت خانواده ایجاد کرده است. ارسال به دوستان
با رشد افسارگسیخته قیمت، خرید مسکن برای مردم تبدیل به رؤیا شده است فکری به حال مستأجران کنید
مسکن اورژانس میخواهد
گروه اقتصادی: این روزها که دوران اوج معاملات مسکن بویژه در بحث اجارهخانه است، با موج افزایش قیمت در این بازار هم مصادف شده است. تورم سنگین در حالی به پیشواز فصل داغ اجارهخانه آمده که کشور امسال بیش از پیش در تولید مسکن گرفتار رکود شده است؛ رکودی که میراث تفکر غلط مدیریتی دولت حاضر بویژه در 5 سال نخست است. عباس آخوندی پرچمدار این تفکر اما حالا در دولت نیست تا پاسخگوی تبعات مدیریت خود در این حوزه به مردم باشد. سایر مقامات دولت هم البته در مواجهه با مطالبههای مردم پاسخی ندارند جز اینکه «اگر این دولت نبود، وضع صد برابر بدتر میشد(!)». کند شدن پیشرفت پروژه مسکن مهر، اجرا نشدن مالیات بر خانههای خالی و مالیات بر عایدی سرمایه و نداشتن هیچگونه برنامه جایگزین مسکن مهر برای تامین مسکن مردم از جمله عوامل تشدید بحران مسکن در چند سال اخیر است. این موارد باعث شد به طور مثال متوسط قیمت یک متر مربع واحد مسکونی در شهر تهران از سال 92 تا اردیبهشت سال جاری بیش از 5/4 برابر شود. همچنین متوسط اجارهبهای یک متر مربع واحد مسکونی در شهر تهران از سال 92 تا پایان سال 98 بیش از 5/2 برابر شد. البته در 3 ماه ابتدایی سال جاری طبق آمارهای غیررسمی، روند افزایش اجارهبها بشدت تشدید شده به طوری که در برخی موارد، نرخ اجارهبها در مواردی که قصد تمدید قرارداد اجاره وجود دارد، 2 برابر شده است. حالا در چنین شرایطی دولت به تقلا افتاده تا شاید با اجرای برخی اقدامات، مانع تعمیق بیشتر بحران مسکن شود. طرح اقدام ملی مسکن برای تامین 400 هزار واحد مسکونی تا پایان عمر دولت و اعطای تسهیلات به مستاجران از جمله این طرحهاست. امروز البته نتیجه نهایی جلسه دولت برای ساماندهی بازار مسکن هم منتشر میشود.
به گزارش «وطن امروز»، امروز قرار است جلسه ویژهای درباره افزایش قیمت مسکن در هیأتدولت برگزار شود. اینطور که پیداست وزارت راه و شهرسازی با پیشنهادهای ویژهای راهی این جلسه خواهد شد. تسهیلات برای اجاره، اجرای مالیات، مشخص کردن بازه قیمتی برای اجارهبها و ایجاد سامانهای برای درج قیمت از پیشنهادهای این وزارتخانه است که مدیران امیدوارند با اجرایی کردن آنها بتوانند شرایط را تا حدودی اصلاح کنند. در ادامه به این میپردازیم که چرا در حوزه مسکن به جایی رسیدیم که احتیاج به تسهیلات اجاره مسکن است.
* انجماد تولید مسکن در دوران آخوندی
محمد اسلامی در برابر نقدهای فراوان درباره قیمت مسکن توپ را به زمین وزیر سابق انداخته و او را مقصر شرایط کنونی میداند. وی گفت: نکتهای که همه باید بدانند و باور کنند این است که شرایطی که ناشی از برخی عوامل در حوزه اقتصادی و در بازارهای موازی ایجاد میشود و عامل اصلی التهابزایی در جامعه است، در بخش مسکن نیز مؤثر است به طوری که قریب به اتفاق آن عوامل خارج از اختیار ما در وزارت راه و شهرسازی است و ما هم به عنوان یک تابع متأثر از این متغیرهای حوزه اقتصادی هستیم. همواره این التهابات در حوزه مسکن در کشور و در حوزههای اقتصادی تجربه شده است و ما در شرایطی اینچنین شاهد هجوم منابعی برای سرمایهگذاری در بخش مسکن و ساختمان هستیم که سرمایهگذاران میخواهند با ورود به این بخش سرمایههای خود را حفظ کنند. این عوامل مسکن را دچار بحران میکند، چنانکه اکنون ما در یکی از بحرانیترین شرایط در این دوره قرار داریم.
نکته مهم این است که در این شرایط به هیچ عنوان از جریانسازی برای تولید مسکن غفلت نکنیم و هیجانزده نشویم و تصمیمات هیجانی نگیریم و ساخت را تسهیل کنیم تا همواره ساختوساز ادامه یابد و جریان پایدار باشد. در ۵-۴ سال گذشته کف پروانههای صادره حدود ۳۰۰ هزار واحد در سال بوده و نیاز جامعه را بر اساس محاسبات آماری که در قانون برنامه ششم توسعه برای ما تکلیف میشود اعلام میکنند که ۹۰۰ هزار واحد در سال است.
* جزئیات تازه از وام ودیعه مسکن
وزیر راه و شهرسازی همچنین با اشاره به جزئیات اعطای وام ودیعه مسکن به مستاجران گفت: تا نیمه تیر مصوبه این وام را دریافت میکنیم و بخشی از اعتبارات کرونایی کسبوکارها به این امر اختصاص خواهد یافت. محمد اسلامی با حضور در برنامه «نگاه یک» شبکه یک سیما گفت: در طول دهههای گذشته هم کشورمان این موضوع را تجربه کرده است که روند کاملاً هماهنگ و یکنواختی میان نرخ تورم و تغییرات قیمت ارز و طلا با قیمت مسکن و اجاره وجود دارد و در بسیاری موارد، نرخ اجاره از میزان رشد قیمت مسکن بیشتر افزایش یافته است. وی با تاکید بر اینکه این التهابات، حالت روانی دارد و برای حفظ ارزش پول است، ادامه داد: التهابات کنونی قیمت مسکن در دوران رکورد معاملات و کرونا ناشی از تجدید ارزیابی است اما ملاک عمل ما معاملات واقعی مسکن است. اسلامی افزود: باید برنامه اقدام و عملی در کشور وجود داشته باشد تا افرادی که مسکن ندارند بتوانند با اطمینان خاطر و بر اساس برنامه صاحب مسکن شوند. وی اضافه کرد: متأسفانه در بخش قیمتگذاری مسکن و اجاره، قانون و مقررات مدونی نداریم تا دولت مداخله کند، چون حوزه خصوصی مردم است و قیمت بر اساس شرایط عمومی بازار و در میان خود مردم تعیین شده است.
اسلامی گفت: باید برای نرخ رشد و اجارهبها، ضوابطی تعیین کرد و برای اقشار آسیبدیده از نظر درآمدی در شرایط کرونا، بتوان منابعی را در نظر گرفت تا آنها بتوانند از صندوق حمایتی برخوردار شوند.
* مبنایی برای میزان افزایش اجارهبها تعیین خواهد شد
اسلامی اضافه کرد: در دوره بحث کارشناسی هستیم تا مبنایی را برای میزان افزایش اجارهبها معین کنیم. وی گفت: در کشورمان مؤسسات اجارهداری حرفهای نداریم، به نحوی که آنها طبق قانون بتوانند اراضی را در اختیار بگیرند و واحدهای استیجاری بسازند و در اختیار مردم بگذارند و سپس دولت از لحاظ تنظیمگری، با کمک سازندگان، تنظیمات مبنایی برای قیمت اجاره و تنظیماتی برای تغییر نرخ اجاره سالانه داشته باشد. وزیر راه و شهرسازی ادامه داد: اینکه اجارهها یک ساله است هم به منابع لطمه میزند و هم برای مردم زحمت ایجاد میکند. اسلامی اضافه کرد: دستگاههای مربوط متولی باید این سرمایهگذاری را انجام دهند، اعم از اینکه بخش خصوصی باشد یا نهاد عمومی غیردولتی یا شهرداریها تا بر اساس ماده قانون ساماندهی زمین و مسکن، زمین دولتی در اختیار آنها به صورت ۹۹ ساله قرار بگیرد و تسهیلات بانکی هم در اختیار آنها بگذاریم و آنها هم نرخ اجاره را بر اساس مقررات و ضوابط تعیین کنند و این روش در کشورهای پیشرفته هم حاکم است.
وی با بیان اینکه گام میانمدت ما این است که این ظرفیتهای جدید به وجود بیاید و اجارهداری حرفهای شکل بگیرد، گفت: پیشبینی میکنیم مصوبات اولیه این موضوع را حداکثر تا نیمه تیر امسال دریافت کنیم. وی گفت: سعی کردیم از ظرفیت قانونی ماده ۲ قانون ساماندهی زمین و مسکن استفاده کنیم و فراخوان دهیم تا زمینها را در اختیار متقاضیان بگذاریم تا آنها واحدهای مسکونی بسازند و اجاره دهند و این طرح در هر شهری که زمین مناسب برای واحدهای مسکونی استیجاری داشته باشد، اجرا میشود.
* دهک هفتم هم محتاج حمایت دولت شد
وزیر راه و شهرسازی با اشاره به اینکه استطاعت خرید خانوارها به مرور زمان کاهش یافته است، گفت: با توجه به مطالعات طرح جامع مسکن، اگر تا ۷ یا ۱۰ سال پیش، دولت باید برای تا دهک 5 زمینه فراهم میکرد تا صاحبخانه شوند، اکنون به دهک 7 رسیدهایم و حتی نزدیک است تا دهک ۸ هم برای خانهدار شدن نیازمند حمایت دولت باشند. اسلامی افزود: برنامه اقدام ملی مسکن ما فعلا دهک 8 را هم در برنامه لحاظ کرده است، زیرا دهک ۷ میتوانست در مدت حداکثر 5 سال صاحب خانه شود اما اکنون این رقم از ۱۸ تا ۲۰ سال هم عبور کرده است، بنابراین باید برنامه جامعی داشته باشیم تا این دهکها را پوشش دهد. وی با بیان اینکه استطاعت مالی اکثر قریب به اتفاق نیازمندان به مسکن با قیمت خانههایی که وجود دارد منطبق نیست، اضافه کرد: سامانه جامع املاک و اسکان را طراحی کردیم تا واحدهای مسکونی خالی شناسایی شوند و سازمان امور مالیاتی بتواند از آنها مالیات بگیرد. وی گفت: هدفگذاری ما در برنامه جامع مسکن در سال ۲۰۰ هزار واحد روستایی و ۷۰۰ هزار واحد شهری بوده است که به طور میانگین در این سالها حداقل ۳۰۰ هزار واحد توسط مردم در شهرها تولید شده و دولت ساخت سالی ۴۰۰ هزار کمبود را هدفگذاری کرده است تا تولید مسکن را در کشور پایدار کنیم.
* مالیات از خانههای خالی
اسلامی در ادامه گفت: امیدواریم در فصل تابستان، برگههای مالیاتی برای صاحبان واحدهای مسکونی خالی صادر و به گونهای شود که این خانهها برای فروش یا اجاره به بازار عرضه شود؛ این طرح تاکنون مورد استقبال واقع شده است. وی اضافه کرد: برای بازدارندگی بیشتر، طرح گرفتن مالیات از واحدهای مسکونی خالی نیاز به قانون دارد و برای این منظور لایحهای را تهیه کردیم. وزیر راه و شهرسازی با اشاره به اینکه در دولتهای یازدهم و دوازدهم حدود یک میلیون و ۳۰۰ هزار واحد مسکن مهر، ساخته و به مردم تحویل شده است، گفت: زمانی که وارد وزارتخانه شدم ۴۸۰ هزار واحد مسکن مهر نیمهتمام داشتیم و متعهد شدیم ساخت ۴۰۰ هزار واحد مسکونی را در قالب طرح اقدام ملی آغاز کنیم و 2 ساله ۹۰۰ هزار واحد را برای مردم در نظر بگیریم. اسلامی ادامه داد: در این مدت از ۴۸۰ هزار واحد مسکن مهر بیش از ۲۰۰ هزار واحد تحویل مردم شد و ۱۲۰ هزار واحد را منتظر انشعابات آن هستیم و حدود ۷۰ هزار واحد هم در دست ساخت است و بقیه در نقاطی قرار دارد که نیازمند تعیین تکلیف است یا پرونده قضایی دارد. وی با بیان اینکه حداکثر تا آبان امسال، مراسم پایانی ساخت واحدهای مسکن مهر را برگزار میکنیم، گفت: ۴۰۰ هزار واحد طرح اقدام ملی مسکن را هم جانمایی و تعیین زمین کردهایم.
***
دکتر حجتالله عبدالملکی، کارشناس اقتصاد در گفتوگو با «وطن امروز» مطرح کرد
دولت روحانی شکاف بین عرضه و تقاضای مسکن را افزایش داد
در روزهای اخیر راهکارهای فراوانی برای کاهش قیمت مسکن مطرح میشود؛ گروهی از کارشناسان تولید انبوه مسکن را راهحل میدانند و گروهی دیگر معتقدند بخش خصوصی کشور باید وارد اجارهداری حرفهای شود. در این بین برخی نیز اجرای سیاستهای انقباضی مانند مالیات را راهحل کاهش قیمت مسکن میدانند. آنچه مشخص است تمام این راهکارها احتیاج به زمان زیادی برای اجرایی شدن دارد و نمیتواند در تابستان سال جاری دردی از مردم دوا کند. در گفتوگو با حجتالله عبدالملکی، دکترای اقتصاد و عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق راهکارهای کاهش سریع قیمت مسکن را جویا شدیم.
* * *
* در روزهای اخیر بین کارشناسان حوزه مسکن اختلافنظری درباره لزوم اخذ مالیات از خانههای خالی به وجود آمده است و برخی کارشناسان معتقدند این مالیات نمیتواند تأثیری روی قیمت خانه داشته یا اینکه تبعات مهمی در پی داشته باشد؛ نظر شما در این رابطه چیست؟
در حال حاضر نزدیک به 6/2 میلیون خانه خالی در کشور وجود دارد، لذا وارد نشدن این خانهها به بازار مسکن بشدت موجب افزایش قیمت ملک و اجارهبها شده است. کسانی که میگویند توزیع این واحدها باعث کاهش قیمت نمیشود، از پراکندگی این واحدها بیخبر هستند و احساس میکنند تمام این واحدهای خالی در مناطق گرانقیمت تهران قرار دارد، در صورتی که از تمام خانههای خالی ایران تنها 2500 واحد آنها در شهر تهران قرار دارند که شاید آنها هم در مناطق لوکسنشین نباشد.
* میانگین نیاز به تولید مسکن نسبت به تعداد خانوارها در کشور چه میزان است؟
بیش از 25 میلیون خانوار در کشور وجود دارد و تقریبا همین مقدار مسکن نیز در کشور تولید شده است اما چند مشکل در بخش تأمین مسکن جامعه مطرح است؛ تقریبا 6/2 میلیون خانه از خانههای ساخته شده خالی مانده است، چرا که افزایش قیمت مسکن به دلیل سیاستهای غلط در این حوزه موجب شده مالکان به این خانهها به عنوان کالای سرمایهای برای بهرهمندی از افزایش قیمت نگاه کنند، بنابراین نسبت تراکم خانواده به مسکن بیش از عدد 1 قرار دارد، یعنی چیزی حول و حوش 1/1 درصد است، به این معنا که در هر مسکنی 1/1 خانوار ساکن هستند، لذا تعداد زیادی خانوار داریم که به صورت مشترک در یک مسکن یا خانه زندگی میکنند. مسأله مهم دیگر بافتهای فرسوده و خانههای قدیمیساز است که بر اساس استانداردها باید تخریب و از ابتدا ساخته شوند. آمارهای مختلفی درباره بافتهای فرسوده در دست است که تا 8 میلیون نیز اعلام شده است. مسأله سوم موضوع ازدواج جوانانی است که در سن ازدواج قرار دارند اما هنوز زندگی زناشویی خود را تشکیل ندادهاند. بر اساس آمارها تا 6میلیون زوج در سن ازدواج قرار دارند یا از سن ازدواج گذشتهاند، بنابراین اگر این جوانان قصد ازدواج داشته باشند این 12 میلیون نفر یا 6 میلیون زوج نیازمند 6میلیون واحد مسکونی هستند. با این حساب 6 میلیون به علاوه 8 میلیون و 5/2 میلیون یعنی نیازمند 5/16 میلیون واحد مسکونی در کشور هستیم.
* بعد از روی کار آمدن آقای روحانی پروژه مسکن مهر مورد بیتوجهی دولت قرار گرفت و کنار گذاشته شد؛ آیا سیاستهای دولـت آقای روحانی در 7 سال گذشته عامل مؤثری در افزایش قیمت مسکن بوده است؟
بله! این خلأ و کمبود در دوره آقای روحانی به مراتب بیشتر از گذشته احساس شد. دولت آقای روحانی شکاف بزرگی بین عرضه و تقاضای مسکن ایجاد کرد؛ شکافی که راه را برای دلالبازی و سرمایهای کردن هر چه بیشتر مسکن هموار کرد. با نگاهی به آمارها میتوان دریافت واحدهای مسکونی ساخته شده در دوران آقای روحانی به نسبت دوره قبلی کاهش چشمگیری داشته است. کمبود عرضه به نسبت تقاضا باعث افزایش رشد قیمت مسکن و به تبع آن افزایش رشد اجارهبها شد، چرا که در دولت آقای روحانی سیاست مهمی که در بلندمدت باید منجر به تولید مسکن ارزانقیمت مورد نیاز جامعه شود، پیاده نشد. بیشک عمده خانوارهایی که توانایی خرید یا پرداخت اجارهبها با تعرفههای نجومی و سرسامآور مسکن کنونی را ندارند باید با سیاستگذاریهای دولت از طریق فروش خانههای ارزانقیمت صاحبخانه میشدند، لذا سیاست اصلی دولت در راستای تولید خانه ارزانقیمت ابتر ماند و هیچگاه در این دولت محقق نشد. مسکن مهر به لحاظ تئوری جوابگوی این خلأ بود. در تئوری مسکن مهر قیمت زمین حذف شد و با حذف شدن قیمت زمین 50 درصد قیمت تمامشده مسکن کاهش یافت. با این تمهیدات مردم امکان خرید خانه ارزانقیمت را یافتند، لذا این موضوع به میزان قابل ملاحظهای توانست علاوه بر خانهدار کردن مردم به کاهش قیمت مسکن منجر شود، لذا مسکن مهر خلأ این مسأله را به لحاظ تئوریک جبران کرد و تا حدی هم در عمل موفق بود اما این طرح اشکالاتی داشت که متاسفانه دولت آقای روحانی به جای رفع اشکال، به طور کامل این مدل را کنار گذاشت و مدل دیگری هم جایگزین نکرد.
راهکار کوتاهمدت کنترل قیمت مسکن و اجارهبها در شرایط کنونی چیست؟ مسلما زمان برای ساخت عمده مسکن گذشته است.
طبیعتا مسأله تولید انبوه مسکن ارزانقیمت سیاستی است که باید دنبال شود اما در کوتاهمدت مساله عرضه 6/2 میلیون خانه خالی به بازار میتواند مورد توجه قرار بگیرد و اثر قابل توجهی روی کاهش اجاره مسکن بر جای بگذارد، به همین جهت سیاست مالیات بر خانههای خالی مطرح شده اما هنوز به مرحله اجرا نرسیده است.
* طرح مالیات بر خانههای خالی تا چه اندازه میتواند در شکستن قیمت مسکن تاثیرگذار باشد؟
در این سیاست قرار بر این است کسانی خانههای خود را خالی نگاه داشتهاند، ملزم به پرداخت مالیات قابل ملاحظهای شوند؛ مثلا بین 4 تا 10 درصد ارزش ملک را به صورت سالانه پرداخت کنند. قطعا با تصویب این طرح خالی نگاه داشتن خانه برای مالکان به صرفه نخواهد بود، لذا ناچار به اجاره دادن خانههای خود میشوند. با توجه به اینکه حدود 8 میلیون خانوار مستاجر در کشور وجود دارد، اگر از 6/2 میلیون واحد خالی 5/1 میلیون آن وارد بازار اجاره شود، موجب شکستن اجاره و کاهش رشد قیمت مسکن میشود؛ حتی با اجرای این طرح در سال اول ممکن است شاهد کاهش قیمت مسکن نسبت به قبل باشیم. در صورت اجرای این سیاست، مالکان به دنبال مستاجر خواهند بود که منجر به عرضه بیشتر و افزایش توازن بین عرضه و تقاضا میشود. به تبع این موضوع مسکن از یک کالای سرمایهای به جایگاه واقعی خود که کالای مصرفی است تنزل مییابد یا به جایگاه واقعی خود میرسد و به طور خودکار بازار مسکن سامان مییابد و نقدینگی سنگینی که به سمت بازار مسکن هجوم میآورد تا با خرید و نگهداری مسکن، گران شدن آن را رقم بزند، این بار با سیاستگذاریهای درست به سمت تولید مسکن سوق داده میشود تا شاهد کاهش کمبود مسکن در سطح کشور نباشیم.
ارسال به دوستان
فرمانده نیروی دریایی سپاه از برنامه این نیرو برای ایجاد پایگاه دائمی در اقیانوس هند خبر داد
امنیت تا اقیانوس هند
گروه سیاسی: فرمانده نیروی دریایی سپاه از ایجاد پایگاه دائم دریایی ایران در اقیانوس هند تا پایان سال جاری خبر داد.
به گزارش «وطن امروز»، دریادار علیرضا تنگسیری در گفتوگویی از ابلاغ ماموریت به نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جهت حضور دائم در آبهای دوردست خبر داد. وی همچنین افزود: به دنبال ایجاد پایگاه دائم در اقیانوس هند هستیم و این مهم را تا پایان امسال عملیاتی خواهیم کرد. فرمانده نیروی دریایی سپاه تاکید کرد: این اقدام حسب تدبیر فرماندهی معظم کل قوا صورت میگیرد.
وی در همین زمینه با اشاره به تکرار چندین نوبت مزاحمت از سوی دزدان دریایی و بعضی شناورهای بیگانه برای ماهیگیران و لنجداران ایرانی در آبهای دریای عمان و دهانه اقیانوس هند، تصریح کرد: سپاه دیگر اجازه چنین تعدیهایی را با حضور قدرتمندانه خود در اقیانوس هند و دریای عمان نخواهد داد.
فرمانده نیروی دریایی سپاه گفت: این حضور در مسیر تحقق فرامین رهبر معظم انقلاب اسلامی در راستای تحقق ظرفیتهای نیروی دریایی راهبردی است و ما با تأمین امنیت و ایجاد پایگاه دائم در اقیانوس هند، بستر بهتری را برای حضور ویژهتر صیادان و واحدهای صید صنعتی کشورمان در اقیانوسها فراهم خواهیم کرد.
سردار تنگسیری درباره اسباب و لوازم مورد نیاز برای ایجاد این پایگاه دائمی نیروی دریایی سپاه در اقیانوس هند نیز گفت: تمام نیازها در این بخش احصا و برای آن برنامهریزی دقیق و مناسب صورت گرفته است و این حضور، حضوری مقتدرانه و باصلابت خواهد بود که به ارتقای امنیت دهانه اقیانوس هند به منظور حضور هر چه بیشتر جوانان ایرانی برای صید و توسعه صیادی در این منطقه نیز کمک بزرگی خواهد کرد.
هر چند دریادار تنگسیری بر ایجاد پایگاه نظامی در دهانه اقیانوس هند اشاره کرد اما به مکانی که قرار است این پایگاه نظامی در آن تاسیس شود اشاره نکرد. با این حال به نظر میرسد سپاه پاسداران قرار است در تنها نقطهای از جغرافیای ایران که در آستانه یا دهانه اقیانوس هند قرار دارد پایگاه نظامی خود را دایر کند.
در جغرافیای ایران تنها یک نقطه است که در آستانه اقیانوس هند قرار دارد و آن خلیج گوادر در منتهیالیه جنوب شرقی ایران است. خلیج گوادر در سواحل استان سیستانوبلوچستان در عرض جغرافیایی ° ۲۵ و ۴۷ قرار گرفته است. در واقع این خلیج در منطقه مکران قرار دارد. مکران از نظر تاریخی سرزمینی ساحلی در جنوب شرقی ایران است که در مجاورت دریای عمان واقع شده است. این منطقه از خلیج گوادر در مرز ایران و پاکستان تا حوالی بندر جاسک به طول حدود ۷۰۰ کیلومتر گسترده است و در مجاورت آبهای آزاد قرار دارد. خلیج گوادر به عنوان یکی از بزرگترین خلیجهای نعل اسبی سواحل دریای عمان مطرح است که در مرز 2 کشور ایران و پاکستان قرار دارد. این خلیج با مساحتی در حدود ۴۳۵ کیلومتر مربع، در جنوب شرقیترین منطقه ایران واقع شده است. تقریبا ۱۶۵ کیلومتر مربع آن در محدوده ایران و بقیه آن متعلق به کشور پاکستان است. این خلیج به دلیل نزدیکی به مدار رأسالسرطان و قرار گرفتن در مسیر بادهای موسمی دارای آب و هوای گرمسیری است. روستاهای گوادر و پسابندر در نیمه ایرانی این خلیج قرار دارند.
حضور نظامی ایران در اقیانوس هند در حالی است که بنا بر تقسیمبندیهای صورت گرفته در سطح ستاد کل نیروهای مسلح، سپاه پاسداران در منطقه خلیج فارس و ارتش جمهوری اسلامی در دریای عمان مستقر شده و وظیفه حفاظت از آبهای سرزمینی ایران را بر عهده گرفتند. علاوه بر این دو منطقه دریایی حضور نظامی سپاه پاسداران در منطقه دریایی اقیانوس هند عملا یک جبهه جدید دریایی را برای ایران گشوده است.
* علت اهمیت ژئوپلیتیک اقیانوس هند
اظهارات فرمانده نیروی دریایی سپاه و ارتش مبنی بر تاکید فرماندهی معظم کل قوا بر حضور در آبهای اقیانوسی نشان از اراده جمهوری اسلامی برای گسترش دایره قدرت دریایی خود دارد. در این بین حضور در آبهای اقیانوس هند از اهمیت ویژهای برخوردار است. نباید از یاد برد که چندی پیش نیز نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در آبهای اقیانوس هند موشک کروز خود را با موفقیت آزمایش کرد که همین موضوع نشان از قدمهای تدریجی جمهوری اسلامی برای مستحکم کردن موقعیت خود در این منطقه است.
در تشریح علت اهمیت اقیانوس هند باید گفت بنا بر نظر برخی کارشناسان این اقیانوس طی سالهای اخیر به دلیل اهمیت اقتصادی و راهبردی آن، به سبب برخورداری از منابع سرشار، موقعیت ژئواستراتژیک و نقش مواصلاتی آن همچنین واقع شدن تعداد زیادی از کشورها در حاشیه آن، مورد توجه جدی قرار گرفته است و به عنوان صحنهای جدید برای رقابت قدرتهای بزرگ و به طور عمده بین ایالاتمتحده، چین و هند دیده میشود. از همین رو با عنایت به تمرکز کنونی کشورهای بزرگ و گمانهزنیها در اینباره که تاریخ قرن بیستویکم در حال متمرکز شدن در شرق و جنوب آسیاست، بیش از پیش بر دامنه اهمیت آن و لزوم حضور و ایفای نقش بسیاری از کشورها در این قلمرو دریایی افزوده شده است. در این چارچوب به نظر میرسد حجم گسترده تجارت دریایی و موازنه راهبردی جهانی در آینده نزدیک در این منطقه رقم خواهد خورد.
کاپلان، نظریهپرداز علوم سیاسی در یکی از آخرین تحلیلهای ژئوپلیتیکیاش، طی مقالهای با نام «صحنه کانونی برای قرن 21: رقابت در اقیانوس هند» که در شماره مارس/ آوریل 2009 در مجله امور خارجی منتشر شد، به اقیانوس هند همان شأن و جایگاهی را بخشید که سر هالفورد مکیندر، یک قرن قبل از او نسبت به آسیای مرکزی قائل بود. بازگشت آسیا به مرکز توجهات جهانی بویژه اقیانوس هند، خلیج فارس و شبهجزیره عرب، ملهم از افزایش سهم آسیا از تجارت جهانی، رشد جمعیت و رونق جریانات اسلامی، پدیداری قدرت چین و تمرکز میادین انرژی در این قاره، کاپلان را بر آن داشت تا این ابرمنطقه را هارتلند قرن 21 بنامد.
* اهمیت حضور نظامی ایران در اقیانوس هند
تاسیس پایگاه نظامی در اقیانوس هند، علاوه بر تامین امنیت برای کشتیهای ایرانی در آبهای فراسرزمینی و ارتقای ضریب امنیت سواحل جنوبی که تاثیر مستقیم بر توسعه اقتصادی این مناطق دارد، به مثابه ایجاد یک جبهه جدید علیه نیروهای نظامی متخاصم فرامنطقهای به حساب میآید. حضور نظامی آمریکا در خلیجفارس که عقبه آن در دریای عمان و در سطح بعدی به اقیانوس هند و جزیره دیگوگارسیا میرسد، با حضور منسجم نظامی ایران در دریای عمان و اقیانوس هند مورد خدشه قرار میگیرد و در صورت برخورد نظامی احتمالی، سطح درگیریها به عقبه نیروی دریایی آمریکا در اقیانوس هند نیز میرسد.
امیر نامی، رئیس سابق سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح در گفتوگویی در سال 90 درباره اهمیت حضور نظامی ایران در آبهای اقیانوس هند گفته است:
«امروز پیوستگی خلیج فارس و دریای عمان به ما اینگونه دیکته میکند که برای دفاع از این دریاها باید حضوری فراتر از این منطقه داشته باشیم. در حقیقت همان «دست بلند» که حضرت آقا فرمودند و حضور امروز تا دهانه ورودی دریای احمر و حتی زیر مدار 10 درجه را شامل میشود».
وی در ادامه افزوده است: «امنیت اقیانوس هند به 3 نکته مهم بستگی دارد. اقیانوس هند 3 شاخک دارد که امنیت اقیانوس هند به این شاخکها بستگی دارد. امنیت این 3 شاخک به حضور فعال در اقیانوس هند نیاز دارد. مهمترین این 3 شاخک، خلیج فارس و دریای عمان هستند. شاخکهای بعدی، دریای احمر و تنگه یا آبراه مالاکاست. دشمن برای اینکه بتواند حضور فعالی در خلیج فارس داشته باشد، اول از اقیانوس هند شروع کرده است. جزیره دیگوگارسیا مهمترین پایگاه استراتژیک آمریکاست که تسلیحات استراتژیک آن هم در این پایگاه قرار دارد، مثل هواپیماهای بی1، بی52 و بی2. حضور جمهوری اسلامی ایران در منطقه مدار 10 درجه اقیانوس هند، در حقیقت ما را از یک قدرت منطقهای به یک قدرت فرامنطقهای تبدیل کرده است».
* موشکهایی برای عقبه نیروهای متخاصم
استقرار پایگاه دریایی سپاه پاسداران در دهانه اقیانوس هند علاوه بر اینکه منجر به حضور مستقیم نظامی ایران در آبهای فرامنطقهای میشود شعاع عملیاتی موشکهای ایرانی را نیز افزایش میدهد. به بیان دیگر، استقرار پایگاه دریایی در دهانه اقیانوس هند به معنای استقرار یک پایگاه موشکی در این منطقه است. این در حالی است که ایران موشکهای متعدد ساحل به دریای خود را در این منطقه میتواند مستقر کند. برخی از موشکهای ایرانی که قابلیت استقرار در این منطقه را دارند شامل موارد زیر میشود:
موشک «خلیج فارس» به عنوان اولین موشک شبهبالستیک (بالستیک مایل پرتاب) ضدکشتی ایرانی، برای نخستینبار 18 بهمنماه در دهه فجر سال 89 پس از اتمام کارهای تحقیقاتی در وزارت دفاع، به عنوان گونه ضدکشتی فاتح-110 توسط فرمانده کل سپاه معرفی شد. این موشک با برخورداری از یک جستوجوگر اپتیکی، در مراحل نهایی پرواز به طور هوشمند هدف را یافته و روی آن قفل میکند اما در طول مدت پرواز نیز از سامانههای هدایتی معمول برخوردار بوده و در مجموع با استفاده از یک هدایت ترکیبی، راه گریزی برای شناورهای دشمن باقی نمیگذارد. مجهز بودن خلیج فارس به یک کلاهک 650 کیلوگرمی که تنها 65 کیلوگرم کمتر از کل جرم یک موشک کروز ضدکشتی نور است، قدرت تخریبی بالایی برای این سلاح ضدکشتی ایجاد میکند و شاید تنها اصابت یک فروند از این موشک، برای آسیب مهلک به یک ناوشکن یا خارج کردن یک ناوهواپیمابر از رده عملیاتی کافی باشد. اما 2 گونه دیگر از موشک فاتح-110 نیز به تولید رسیده که شامل موشکهای هرمز-1 و 2 است. موشک هرمز-1 هم ضدکشتی و هم ضدسپر موشکی است. آخرین محصول از رده موشکهای بالستیک راهکنشی با نام فاتح مبین با حضور وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح رونمایی شد. این موشک که در واقع جدیدترین نمونه از خانواده موشکهای فاتح-110 به شمار میرود به یک جستوجوگر اپتیکی جدید مجهز شده است. شکل طراحی دماغه این موشک متفاوت از موشک خلیج فارس، دیگر عضو مجهز به جستوجوگر اپتیکی در خانواده فاتح است. فاتح مبین با جستوجوگر جدید خود، قابلیت انهدام اهداف زمینی و دریایی را در تمام ساعات شبانهروز و تمام شرایط آب و هوایی دارد. در هفته دفاعمقدس سال 1395 اما جهش دیگری در عرصه موشکهای سوخت جامد برد کوتاه تا متوسط و راهکنشی (تاکتیکی) به نام موشک ذوالفقار معرفی شد که بعدها معلوم شد با وجود اینکه این موشک در سطح راهکنشی طراحی شده اما دارای آثار راهبردی است. این موشک با برد 700 کیلومتر و مجهز به کلاهک 579 کیلوگرمی معرفی شد. نمایش تصاویر نمونههای تولیدی این موشک در 4 مهر سال 1395 نشان داد ذوالفقار مراحل آزمایش را بیسروصدا به پایان رسانده و آماده تحویل به نیروی هوافضای سپاه است. آبان 94 سردار سلامی در سخنانی در دانشگاه تهران اعلام کرد: «امروز موشکهای ما میتوانند 2 هزار کیلومتر در آن سوی سواحل ناوهای هواپیمابر را به قعر آبها بفرستند و پهپادهای ما میتوانند 3 هزار کیلومتر آن طرفتر به سمت دشمن شلیک کنند و رادارهای ما میتوانند ماهوارههای دشمن را در فضا رصد کنند». این جملات نشاندهنده ایجاد قابلیت عملیات ضدکشتی در موشکهای دوربرد ایرانی است که استفاده از جستوجوگر هوشمند اپتیکی یکی از راهکارهای تأمین سامانه هدفگیری مورد نیاز در فاز نهایی برای قفل کردن روی هدف دریایی است. با این دستاورد، حتی شناورهای رژیم صهیونیستی تا میانههای دریای مدیترانه و نیز هر دشمن دیگری در کانال سوئز، دریای سرخ، تنگه بابالمندب و اقیانوس هند، پیش از آنکه موشکهای کروز یا هواپیماهای خود را به اهداف مدنظر در ایران برسانند، با توجه به زمان پرواز کمتر از 15 دقیقهای موشکهای سجیل و قدر تا برد 2000 کیلومتر، مورد اصابت قرار خواهند گرفت. انواع موشکهای دوربرد ایرانی با برد 2000 کیلومتر شامل قدر، سجیل و خرمشهر گزینههای مطرح به عنوان موشکهای ضدکشتی دوربرد بالستیک هستند.
ارسال به دوستان
توافق پشتپرده کفاشیان برای حضور مجدد در فدراسیون فوتبال
رمزگشایی از یک بازگشت
علی کفاشیان با بازگشت یکبارهاش به فدراسیون فوتبال همه را شوکه کرد ولی پشتپرده این بازگشت به جلسات مخفیانه او به این بازمیگردد که راه را برای رئیس شدن گزینه وزارت ورزش باز میکند. علی کفاشیان، نایبرئیس پیشین فدراسیون فوتبال و رئیس کمیته فوتسال به دلیل قانون منع به کارگیری بازنشستگان از سمتهایش در این فدراسیون استعفا کرد اما 2 سال از استعفایش نگذشته بود که بار دیگر و همزمان با بحث اصلاح اساسنامه فدراسیون و برگزاری انتخابات، به فوتبال بازگشت. کفاشیان بعد از استعفا از فدراسیون، حدود یک سال درگیر پرونده محرومیت ۵ سالهاش از سوی کمیته اخلاق بود. این پرونده به حق پخش دیدارهای تیم ملی فوتبال ایران در مرحله مقدماتی جامجهانی برزیل اختصاص داشت و باعث شد رئیس پیشین فدراسیون فوتبال برای دادخواهی به کمیته استیناف شکایت کند. کمیته استیناف هم در روزهایی که بحث بازگشت کفاشیان به فدراسیون فوتبال قوت گرفت، اقدام به کاهش ۴ ساله محرومیت کرد تا بزرگترین مشکل رئیس و نایبرئیس پیشین فدراسیون برای بازگشت برطرف شود اما همزمان موج جدیدی از انتقادات نسبت به بازگشت کفاشیان شکل گرفت؛ از استعفای محمد دادکان نماینده ایران در کمیته جوانان کنفدراسیون فوتبال آسیا گرفته تا ورود نمایندگان مجلس به این ماجرا و درخواست برای کنار گذاشتن کفاشیان. بازگشت رئیس اسبق به فدراسیون روز شنبه به صورت رسمی استارت خورد. کفاشیان اعلام کرد فعلا به عنوان نایبرئیس فعالیتش را پیش میبرد و احتمالا بخش عمدهای از این فعالیتها مربوط به انتخابات خواهد بود. گفته میشود کفاشیان جلساتی را با بعضی مسؤولان در وزارت ورزش برگزار کرده و توافقاتی بین طرفین برای رقم خوردن اتفاقات جدید شکل گرفته است. پیگیریها نشان میدهد یکی از این توافقات، تلاش کفاشیان برای فراهم کردن حضور نماینده وزارت ورزش در انتخابات و حمایت از او برای رسیدن به صندلی ریاست است. قبل از شیوع کرونا، از محمدحسین قریب به عنوان گزینه وزارت ورزش برای انتخابات فدراسیون فوتبال نام برده میشد اما با ایراداتی که فیفا به اساسنامه گرفت و تعویق انتخابات، وزارت ورزش سراغ گزینه جدیدی رفته است. کفاشیان همچنان در میان اعضای مجمع و بویژه روسای هیأتهای استانی مقبولیت دارد و قرار است زمینه انتخابات فدراسیون به همین شکل به نفع گزینه وزارت ورزش فراهم شود. انتخابات فدراسیون فوتبال قرار است مهرماه برگزار شود و مسؤولان این فدراسیون همچنان درگیر اصلاح اساسنامه هستند؛ اساسنامهای که گفته میشود با موافقت وزیر ورزش در بخشهایی از آن اصلاحات اساسی صورت گرفته و شاید یکی از دلایل کوتاه آمدن وزارت در بعضی بندهای پیشنویس اصلاحی، همین توافقات باشد. البته با دودستگی و اختلافنظر ایجاد شده بین اعضای هیأترئیسه مشخص نیست دقیقا چه سرنوشتی در انتظار انتخابات باشد.
* درودگر: اصفهانیان موافق بازگشت کفاشیان است اما 4 نفر استعفا میکنند
رئیس سازمان اقتصادی فدراسیون فوتبال نسبت به بازگشت علی کفاشیان به فدراسیون فوتبال واکنش تندی نشان داد. صادق درودگر درباره بازگشت علی کفاشیان به فدراسیون فوتبال اظهار داشت: او بازنگشته است، یک جلسه با طالقانی گذاشته، باید درخواستی را به هیأتمدیره بدهد و آنها تأیید کنند و غیر از این هم نیست. درودگر درباره اینکه فریدون اصفهانیان اعلام کرده موافق بازگشت کفاشیان هستند، گفت: او موافق است، 4 نفر دیگر گفتهاند استعفا میکنیم. رئیس سازمان اقتصادی فدراسیون فوتبال درباره اینکه آیا کفاشیان نمیتواند طبق اساسنامه برگردد، عنوان کرد: برمیگردد اما سرپرست نمیشود، اگر به عنوان نایب رئیس برگردد مشکلی ندارد اما سرپرست نمیشود. اگر سرپرست شود صددرصد استعفا میکنم و با قدرت و با افتخار این کار را میکنم اما اگر نایبرئیس شود، خیر، نایبرئیس یک عضو است و کاری ندارم. درودگر درباره اینکه 6 ماه سرپرستی بهاروند به پایان رسیده و چه کسی باید جای او را بگیرد، اظهار داشت: 3 ماه دیگر انتخابات است و مگر مسخرهبازی و مدرسه موشهاست که هر دقیقه این برود و آن بیاید. 3 ماه دیگر انتخابات تمام میشود و یک نفر برای 4 سال رئیس فدراسیون میشود. وی در گفتوگو با رادیو ایران درباره اینکه با این حساب بهاروند 3 ماه دیگر سرپرست فدراسیون فوتبال باقی میماند، گفت: چه کار باید کنیم؟ فیفا چه کسی را تأیید کرده است؟ فیفا بهاروند را تأیید کرده آیا با این کار، آنها بعد از 3 ماه به ما نمیخندند؟ باید بگوییم هر 3 ماه یک نفر را عوض میکنیم؟ ضمن اینکه او (کفاشیان) میخواهد بیاید چهکار کند؟
* چه کسانی از بازگشت کفاشیان وحشت کردند؟
بازگشت علی کفاشیان به فدراسیون فوتبال گذشته از اینکه با طی مراحل قانونی صورت گرفته یا نه، موجب وحشت گروه حاکم در این مجموعه شده بویژه کسانی که پیش از این برای حذف کفاشیان تلاش کردند و حالا از انتقام او در صورت رسیدن به جایگاه سرپرستی میترسند. ماجرای محرومیت ۵ ساله کفاشیان تحت تاثیر معادلات قدرت در فدراسیون فوتبال اعمال شد، همانطور که در ماجرای محرومیت بهاروند و سعید فتاحی از جانب کمیته اخلاق اعمال نشد. در این بین نکته قابل توجه سکوت سخنگوی فدراسیون در این ماجرا و معرفی یک سخنگوی جدید است. مدیر فعلی روابط عمومی فدراسیون با توجه به احتمال سرپرستی کفاشیان ترجیح میدهد علنا علیه او موضعگیری نکند و در چنین موقعیتی گزینه شجاعتری برای حمله به کفاشیان انتخاب شده است. صادق درودگر، عضو هیأترئیسه سازمان لیگ و رئیس سازمان اقتصادی، فردی که باید پاسخگوی عملکرد خودش در حوزه اقتصادی لیگ و فدراسیون فوتبال بویژه شرایط بحرانی این فدراسیون در ماههای اخیر باشد در جایگاه و مسؤولیت تازه به صورت مستمر و مداوم علیه کفاشیان مصاحبه میکند. درودگر همچنین با اطمینان از استعفای برخی اعضای هیأترئیسه در صورت ادامه حضور کفاشیان سخن میگوید، چرا که در این باره هماهنگیهای لازم انجام شده و حدس زدن نام این اشخاص هم چندان دشوار نیست.
***
[تاج: پس از صدور حکم نهایی پرونده ویلموتس، ناگفتهها را مطرح میکنم]
رئیس پیشین فدراسیون فوتبال وعده داد پس از صدور حکم نهایی پرونده مارک ویلموتس، ناگفتههایی را مطرح خواهد کرد. مهدی تاج درباره پرسش داریوش مصطفوی در یک برنامه تلویزیونی از وی راجع به مارک ویلموتس تصریح کرد: هنگام افتتاح حساب بانکی ویلموتس در ترکیه، از طرف فدراسیون فوتبال تنها خزانهدار و یک مترجم حضور داشتند. در آن زمان فرد دیگری که مدیر برنامه بازیکنان و مربیان دیگر بوده و من هیچ شناختی از او ندارم و ارتباطی هم با فدراسیون فوتبال در آن زمان نداشته است، حضور یافته بود که در همان مقطع، علت را از خزانهدار جویا شدم. این موضوع در گزارش وی جهت اطلاع مقامات رسمی و پیگیریکننده نیز اعلام شده است. رئیس پیشین فدراسیون فوتبال با اشاره به رویه قراردادهای فعلی در جهان خاطرنشان کرد: بر اساس رویه جاری در پروندههای مطروحه نزد فیفا، چنانچه شخصی موفق به دریافت اقساط دستمزد خود نشود، میتواند با ارسال اخطاریه و اعطای یک فرصت، اقدام به فسخ و مطالبه مبلغ قرارداد و خسارات مربوط کند و این رویه درباره بسیاری از مربیان و بازیکنان خارجی رخ داده است. خوشبختانه در قرارداد ویلموتس بندهایی وجود دارد که از اجرایی شدن این رویه جلوگیری خواهد کرد. البته نظر نهایی با فیفاست. تاج درباره انتقادات مطرح شده علیه او و مدیران فدراسیون فوتبال در عقد قرارداد با سرمربی پیشین تیم ملی فوتبال ایران گفت: درباره قرارداد ویلموتس از جمله مبلغ و مدت قرارداد، انتخاب این مربی و وجه پرداخت شده، هجمههای نادرستی شکل گرفته که با توجه به اینکه پرونده در حال رسیدگی است، پس از صدور حکم نهایی ناگفتههایی مطرح است که جهت استحضار مردم عزیزمان اعلام خواهد شد.
ارسال به دوستان
با دستور رهبر انقلاب پیکر شهید نسیم افغانی در حرم مطهر امام رضا(ع)تدفین میشود
نسیم برادری
* بازگشت پیکر 192 شهید دفاع مقدس از مرز شلمچه به خاک میهن
گروه سیاسی: سردار سیدمحمد باقرزاده، فرمانده کمیته جستوجوی مفقودین، روز گذشته خبر از دستور رهبر حکیم انقلاب برای دفن شهید نسیم افغانی در حرم مطهر امام رضا(ع) داد.
به گزارش «وطن امروز»، پیکرهای مطهر 192 شهید دوران دفاع مقدس صبح دیروز از طریق مرز بینالمللی شلمچه وارد وطن شد. این 192 شهید متعلق به عملیات والفجر مقدماتی، والفجر یک، رمضان، خیبر، بدر، کربلای4، کربلای5، تک دشمن و بیتالمقدس 7 هستند. مراسم استقبال از این شهدای والامقام به دلیل شرایط کرونا بدون استقبال مردمی و با حضور خادمان شهدا برگزار شد.
اما در میان شهیدان تازه تفحص شده دوران دفاع مقدس، پیکر شهید «نسیم افغانی» در هفتههای گذشته بیش از سایرین خبرساز بوده است؛ خبری که مربوط به پیدا شدن یکی از شهدای افغانستانی ایام دفاع مقدس بود و کمیته جستوجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح با انتشار نام و عکس این شهید درخواست کرده بود اگر فردی اطلاعاتی از خانواده وی دارد آن را در اختیار این ستاد قرار دهد. لازم به ذکر است پیکر شهید نسیم افغانی اعزامی از لشکر 5 نصر خراسان در منطقه عملیاتی والفجر یک (فکه) تفحص و شناسایی شده بود. این شهید 31 ساله در زمان شهادت جمعی دسـته 3 گروهان 3 گردان سیفالله، از تیپ امام جواد(ع) لشکر 5 نصر خراسان بود که فرمانده گردانش شهید جواد آخوندی بود. پیکر شهید آخوندی همچنان مفقود است.
خبرگزاری تسنیم در همین زمینه در گفتوگویی با هاشم عطاری از رزمندگان دفاع مقدس که با این شهید افغانستانی در یک دسته در عملیات والفجر یک حضور داشته، اطلاعات جدیدی از این شهید و خانواده او منتشر کرد. این رزمنده ایام دفاع مقدس گفت: سال 61 من یک رزمنده 15 ساله بودم که با شهید نسیم افغانی 31 ساله همرزم بودم. ما در یک مقطع 3 ماهه در 2 عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یک همرزم بودیم. هر دوی این عملیاتها در فکه انجام شد و در همان مقطع هم نسیم افغانی به شهادت رسید. من کم سنوسالترین رزمنده گردان بودم اما با نسیم افغانی در یک دسته در عملیات میجنگیدیم. شهید افغانی آرپیجیزن دسته بود و من تکتیرانداز. وی در ادامه با اشاره به پیدا شدن پیکر این شهید افغانستانی ادامه داد: در زمان 8 سال دفاع مقدس افغانستانیهایی همچون نسیم افغانی به دلیل جنگ با شوروی به ایران مهاجرت کرده بودند و ساکن ایران بودند. ما در این روزهایی که سخن از پیدا کردن خانواده شهید نسیم افغانی مطرح شده است، با همرزمان صحبت کرده و مستنداتی را که در این زمینه وجود دارد، بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که خانواده شهید نسیم افغانی در ماجرای بمباران افغانستان توسط شوروی سابق همگی به شهادت رسیدهاند و کسی از خانواده او باقی نمانده است. این شهید در طول حیاتش ازدواج نکرد و همسر و فرزندی هم نداشت.
همچنین روز گذشته سردار باقرزاده، فرمانده کمیته جستوجوی مفقودین در ارتباط مستقیم با شبکه خبر اعلام کرد خانواده شهید نسیم افغانی در حمله نیروهای اشغالگر شوروی سابق به شهادت رسیدهاند و به این ترتیب جستوجوی چندهفتهای برای یافتن خانواده این شهید افغانستانی ۸ سال دفاع مقدس به پایان رسید. وی در بخش دیگری از این گفتوگو گفت: بنا به دستور رهبر معظم انقلاب اسلامی، پیکر پاک شهید نسیم افغانی در حرم مطهر امام رضا(ع) دفن خواهد شد.
ارسال به دوستان
چرا سریالهای تلویزیونی از ژانرهای پرطرفدار سالهای نه چندان دور خود فاصله گرفتهاند؟
دلتنگ ژانرهای سابق
محمدرضا کردلو: با یک مطالعه طولی با توجه به تعداد بالای ملودرامهای تولیدشده در سالهای اخیر، میتوان یک گزاره را به شکل جدی مطرح کرد و آن اینکه طرحها و فیلمنامههایی که در سالهای اخیر در بخشهای نمایشی سیما به تایید میرسند و بعد در فرآیند تولید قرار میگیرند، ذیل یکی، دو ژانر محدود تعریف میشوند. تکرار در ژانر، تکرار سوژهها و تکراری بودن قصهها را به دنبال دارد. به همین دلیل است که بهرغم پخش بیش از 600 قسمت سریال پخش اول در 3 شبکه اصلی تلویزیون، شاهد تنوع فرمی و مضمونی نیستیم. طبیعت ملودرام هم توأم با تلخی است. سال گذشته همین تلخی بیش از اندازه یکی از سریالهای تلویزیونی موجب مجادلهای جدی در فضای فرهنگی- رسانهای کشور نیز شد. قابل تامل آنکه بخش زیادی از کارهای تاریخی نیز ملودرام است و این مسأله محدودیت ژانر را جدیتر میکند. نتایج محدودیت ژانر بیش از آنچه در این نوشته مطرح میشود، به تولید سریال در تلویزیون لطمه میزند و عملا باعث میشود تلویزیون از آثار متنوع خالی شود. به همین دلیل درصد مخاطب بسیاری از ملودرامهای سالهای اخیر از سریالهایی که در سالهای گذشته از تلویزیون پخش شدهاند، کمتر است. به عنوان مثال، سال گذشته با پخش «گاندو» که سریالی در ژانر جاسوسی- امنیتی بود، توجه بخشی از مخاطبان جوانتر به این سریال جلب شد و نوجوانان و جوانان نیز به مخاطبان ثابت سریالهای تلویزیونی اضافه شدند.
شرایط فعلی ژانر البته با وضعیتی که ما در گذشته در تلویزیون شاهدش بودیم قابل مقایسه نیست. تعداد ژانرها در گذشته بسیار بیشتر از امروز بوده و کارهای نمایشی در ژانرهای متعدد تولید میشده است. طی سالهای اخیر، محافظهکاری و البته خوف از حاشیهها باعث شده متن تولید آثار نمایشی به مخاطره بیفتد، چرا که هر مدیری زیر بار هزینههای ژانرهایی که ممکن است حساسیتبرانگیز باشد، نمیرود.
در همین ژانر معمایی و پلیسی، آثار مهمی در صداوسیما پس از انقلاب تولید شده است که از جهات مختلف قابل توجه است. آنچنان که بارها بازپخش شده و در نوبت بازپخش نیز از آن استقبال شده است. اگر بخواهیم از این کارها نام ببریم، مزد ترس1و2، کارآگاه علوی 1و2، مجموعه سرنخ، شلیک نهایی، کلانتر، پلیس جوان، خواب و بیدار و... سریالهایی هستند که از دوره تولید و نمایششان بیش از 15 سال میگذرد. طی این 15 سال تولید آثار پلیسی- معمایی بشدت محدود شده و جای این ژانر بشدت در تلویزیون خالی است. در ژانرهای دیگر هم وضعیت مشابهی حکمفرماست. تأسفبار اینکه تلویزیون بشدت از مسأله «نقد اجتماعی» فاصله گرفته و در این بین مانند گذشته سریالی در این حوزه ساخته نمیشود. به عنوان مثال آثاری مانند «درشهر»، «دوران سرکشی»، «بچههای خیابان» و... از جمله کارهاییاند که به نظر میرسد حتی تصور تولیدشان در دوره جدید ناممکن به نظر میرسد. در حالی که این آثار کارهایی بودند که با رعایت خطوط قرمز بخوبی میتوانستند مسأله آسیبهای اجتماعی را پررنگ کنند.
در حوزههای تاریخی بویژه تاریخ معاصر و دفاع مقدس هم تولیدات قابل توجهی در سالهای اخیر به چشم نمیخورد. در حوزه دفاع مقدس هم از نظر خود ژانر و هم از جنبه مضمونی و محتوایی بشدت ضعف وجود دارد. در 15 سال اخیر به غیر از «شوق پرواز» (که البته کار متوسطی بود)، کار قابل توجهی تولید نشده است و آثار مطرح دفاع مقدس به همان 15 سال قبل بازمیگردد. در چشم باد، خاک سرخ، بازگشت پرستوها، رقص پرواز، سفر به چزابه و سیمرغ از این جملهاند. در ژانرهای مربوط به تاریخ معاصر نیز انرژی عجیب و غیرمنطقیای در تولید سریالهایی متوسط به کارگردانی محمدرضا ورزی گذاشته شد که عمدتا کاریکاتوری، ضعیف و غیرماندگار بودند. یکی از هزینهبرترین آنها معمای شاه بود که کم مورد انتقاد رسانهها و اصحاب فرهنگ و هنر قرار نگرفت. این در حالی است که در گذشته بیشتر کارهای بازپخشی و ماندگار تلویزیون، آنهایی هستند که تاریخی بودند؛ تولیداتی که از سالهای آغازین دهه 70 تا اواخر دهه 80 تولید و نمایششان ادامه پیدا کرد. روزی روزگاری، تفنگ سرپر، شب دهم، روزگار قریب، کیف انگلیسی، مدار صفردرجه، شهریار و... از این جملهاند. ضمن اینکه 2 اثر موفق یوسف پیامبر و مختارنامه نیز که کارهای تاریخی به حساب میآیند و به بازپخشهای مکرر رسیدهاند، محصول همان سالها هستند. جالب آنکه در همه این سالها به واسطه ضعف در مدیریت ستارهها چهرههای موفق در تولید سریالهای طنز و کمدی به شکلهای مختلفی از تلویزیون فاصله گرفته و تولیدات سریالی در این حوزه توسط گروههای ضعیفتر پیگیری میشود و استثنائاتی مانند پایتخت نیز- که در فصل ششم مؤلفههای مثبت فصلهای قبلی را نداشت- نمیتواند به عنوان روند کمدیسازی در تلویزیون مورد توجه قرارگیرد.
در واقع تلویزیون، دستکم در یک دهه گذشته با هزینههای فراوانی که برای تولید سریال در ژانر ملودرام کرده، نتوانسته اثر ماندگاری حتی در همین ژانر تولید کند. این محدودیت ژانر هزینههای زیادی برای تلویزیون ایجاد میکند که تنها یکی از آنان کاهش مخاطب است. البته ژانرهایی که در این نوشته به آنها اشاره شد، تنها چند ژانری هستند که تلویزیون سابقه تولیدات موفق را با زمینه آنها دارد. به این ژانرها میتوان مثلا ژانرهای فانتزی، تخیلی، وحشت، ابرقهرمانی، ورزشی و... را نیز اضافه کرد.
ارسال به دوستان
فداها ابوها
حجتالاسلام سیدرضا فاطمینیا*: علما و بزرگان ما در مقام و عظمت حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها سخنها گفتهاند و کتابهای فراوان نگاشتهاند. در فضیلت ایشان همین بس که 4 امام [حضرت صادق، حضرت کاظم، حضرت رضا و حضرت جواد علیهمالسلام]، حضرت معصومه سلاماللهعلیها را مورد تایید خویش قرار دادهاند و با تعابیر مختلف فرمودهاند بهشت جزای کسی است که با معرفت، فاطمه را در قم زیارت کند.
امام صادق علیهالسلام در زمانی که امام کاظم علیهالسلام کودک بودند و طبق برخی نقلها هنوز به دنیا نیامده بودند، از حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها سخن گفتند. ایشان فرمودند: آگاه باشید! برای خدا حرمی است و آن مکه است، برای رسول خدا حرمی است و آن مدینه است، برای امیرالمؤمنین علی علیهالسلام حرمی است و آن کوفه است و قم کوفه کوچک است و بدانید که بهشت دارای 8 در است که 3 در آن از قم گشوده میشود. آنگاه فرمودند:
«تُقبَضُ فیها امرأهٌ مِن وُلدی اسمُها فاطمه بنتُ موسی وتَدْخُلُ بشفاعتها شیعتی الجنّه بأجمعهم؛ در قم دختری از فرزندان من که اسم او فاطمه دختر موسی است دفن خواهد شد که همه شیعیان من به شفاعت این دختر وارد بهشت خواهند شد». امام کاظم علیهالسلام به مسافرت رفته بودند که جمعی از شیعیان حضرت برای پرسش چند سؤال به خانه ایشان در مدینه آمدند ولی آن حضرت را نیافتند. سوالها را در کاغذی نوشتند و به اهل خانه دادند، فردا برای خداحافظی آمدند و مشاهده کردند حضرت معصومه سلاماللهعلیها که حدود 6 سال داشت جواب همه آن سوالات را نوشته است. شیعیان در مسیر برگشت بودند که به امام کاظم برخورد کردند و جوابها را به امام نشان دادند. امام کاظم علیهالسلام وقتی جوابها را مشاهده فرمودند 3 بار فرمودند: فداها ابوها. همان تعبیری که رسول اکرم در فضیلت دختر گرامیشان حضرت زهرا سلاماللهعلیها فرمودند.
کرامات فراوانی از حضرت ثبت شده است که نشان از مقام و بزرگی این بانو دارد. چه بسیار بیماریها و مشکلات که با دست با کرامت ایشان حل شده است، لذا به ایشان صفت کریمه اهلبیت علیهمالسلام نیز خطاب شده است.
علمای شیعه افتخارشان این بود که محضر ایشان کسب علوم دینی میکنند و خود را ریزهخوار سفره با کرامت دخت موسی بنجعفر میدانستند و هماکنون بزرگترین مکان انتشار علوم اهلبیت علیهمالسلام و حوزههای علمیه در جوار حرم حضرت معصومه سلاماللهعلیها است و مدرسه علمیهای که در نزدیک حرم ساخته شده است به خاطر بهرهگیری از ساحت و فیض کریمه اهل بیت به نام مدرسه مبارکه فیضیه نامگذاری شده است، چرا که از فیض نعمت حضرت معصومه سلاماللهعلیها متنعم است.
مرحوم علامه طباطبایی در زمان سکونت در قم، در ماههای رمضان، پیش از افطار به حرم ملکوتی کریمه اهلبیت، فاطمه معصومه سلاماللهعلیها مشرف میشدند و با بوسه زدن بر ضریح مطهر آن بانوی بزرگوار، روزه خود را افطار میکردند.
از علامه شهید مطهری منقول است هرگاه نام علامه طباطبایی را به زبان میآورد، میگفت: روحم به فدای او باد. یکی از دانشمندان از استاد مطهری پرسید: دلیل این همه تجلیل و احترام شما از علامه طباطبایی چیست؟ استاد مطهری در پاسخ گفت: من فیلسوف و عارف بسیار دیدهام و احترام من به علامه طباطبایی به خاطر فیلسوف بودن ایشان نیست، بلکه از این جهت است که او عاشق و دلباخته اهلبیت علیهمالسلام است، چرا که علامه طباطبایی در ماه رمضان روزه خود را با بوسه بر ضریح مقدس حضرت معصومه سلاماللهعلیها افطار میکند. ابتدا پیاده از منزل تا حرم مطهر(با توجه به آن سنین پیری و دوری راه) مشرف میشود. ضریح مقدس را میبوسد، سپس به خانه میرود و غذا میخورد. حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها از معدود امامزادگانی است که زیارتنامه مخصوص دارد و این زیارتنامه توسط امام معصوم علیهالسلام انشا شده است و این مقام ایشان را دوچندان کرده است. زیارتنامه حضرت معصومه را برادر گرامیشان حضرت رضا علیهالسلام انشا فرمودهاند. بین امامزادگان، حضرت علیاکبر و حضرت ابوالفضلالعباس علیهماالسلام زیارتنامه مخصوص دارند.
امیدواریم خدای متعال به برکت بانوی کرامت حضرت معصومه سلاماللهعلیها مردم شریف ایران مخصوصا دختران عزیز را مورد عنایت و لطف خویش قرار دهد.
* استاد سطوح عالی حوزه علمیه
ارسال به دوستان
3 بحران شتابدهنده افول قدرت نرم آمریکا
فاطمه طهماسبی*: ایالات متحده آمریکا طی ماههای اخیر با 3 بحران داخلی همزمان در حوزههای بهداشت و درمان، اقتصادی و اجتماعی روبهرو است. این 3 بحران یعنی گسترش ویروس کرونا، بحران اقتصادی حاصل از گسترش ویروس و از همه مهمتر اعتراضات گسترده ضدنژادپرستی در آمریکا آن هم در ماههای نهایی پیش از انتخابات ریاستجمهوری ماه نوامبر [آبان]، نگاه جهانیان را بر این کشور متمرکز کرده و واکنش کشورهای مختلف را به همراه داشته است.
اتحادیه اروپایی با ادبیاتی که برای کشورهای به زعم خود غیردموکراتیک به کار میبرد، از قتل «جرج فلوید» سیاهپوست توسط پلیس سفیدپوست شهر مینیاپولیس و واکنش پلیس آمریکا اظهار نگرانی کرده و ابراز امیدواری کرد «مسائل مربوط به اعتراضات در آمریکا سریعا و با احترام کامل به حاکمیت قانون و حقوق بشر حل و فصل شود». همچنین در کشورهای بسیاری مانند انگلیس، آلمان، فرانسه، استرالیا، ژاپن و... تظاهرات ضدنژادپرستی در حمایت از سیاهپوستان ایالاتمتحده برگزار شد.
با توجه به همه این رخدادهای اخیر، سؤال مهمی که به ذهن متبادر میشود مسأله آینده قدرت نرم آمریکاست که طی دهههای گذشته مسیر این کشور برای توسعه فعالیتهای خود در کشورهای همسو و غیرهمسو را هموار کرده است.
یک: ایالاتمتحده پس از جنگ دوم جهانی مداخله در کشورهای دیگر را آغاز کرد و بهانه این کار کمک به کشورهای اروپایی برای بازسازیشان که دچار ویرانیهای بسیاری شده بودند و همچنین برخی کشورهای دیگر از جمله ایران و ترکیه بود که ذیل دکترین «ترومن» و از طریق طرح «مارشال» انجام میشد. با این اقدامات، روند مداخله آمریکا در مناطق مختلف جهان بسط مییافت و ایالاتمتحده با استفاده از واژگان آزادی، دموکراسی و حقوق بشر به توسعه نفوذ خود در این مناطق میپرداخت. از این رو میتوان گفت قدرت نرم آمریکا با مداخلهگرای این کشور گره خورده است و اساسا تضعیف قدرت نرم آمریکا از قدرت سخت و نظامی این کشور نیز خواهد کاست.
در دوران جنگ سرد نیز اقدامات نرم آمریکا و شوروی علیه یکدیگر ادامه داشت که در نهایت با وجود برتری نظامی و تسلیحاتی شوروی بر آمریکا، ایالاتمتحده توانست در عرصه جنگ نرم این کشور را از پا درآورد.
پس از فروپاشی بلوک شرق هم مداخلات آمریکا در کشورهای بهاصطلاح غیردموکراتیک و غیرلیبرال به بهانه ایجاد آزادی، دموکراسی و بسط حقوق بشر ادامه یافت و پس از حملات 11 سپتامبر 2001، برای منطقه غرب آسیا که اکنون باید مسیر دموکراتیزه شدن را طی میکرد، طرح خاورمیانه بزرگ طراحی و با 2 جنگ گسترده و طولانیمدت در افغانستان و عراق از سوی جرج بوش [پسر] آغاز شد. در واقع آنچه زمینههای بهرهگیری ایالاتمتحده از قدرت نرم را در سیاست خارجی و امنیتی آمریکا فراهم کرد، جایگاه برتر این کشور در حوزه اقتصاد و رهبری تجارت آزاد بود.
باراک اوباما که به دلیل رنگ پوست خود توانسته بود مورد اقبال جامعه سیاهان آمریکا واقع شود با وجود آنکه در عرصه سیاست خارجی توانسته بود مورد تأیید کشورهای غربی و همسو با کشورش قرار گیرد ولی بحران اقتصادی سال 2008 و تبعات سنگین آن، کارنامه ناموفقی از او برجا گذاشت. از این مهمتر فقر و نابرابری بویژه برای آمریکاییان آفریقاییتبار بهمراتب بیشتر شد و سیاهپوستهای زیادی به دست پلیس نژادپرست این کشور به قتل رسیدند که در یکی از آن موارد یعنی قتل «مایکل براون» 18 ساله در شهر فرگوسن ایالت میسوری در سال 2014، به چند ماه اعتراض بینتیجه سیاهپوستهای این کشور انجامید.
دو: با این حال اساسیترین ضربه به قدرت نرم آمریکا در عرصه جهانی با انتخاب دونالد ترامپ به ریاستجمهوری و اقدامات او طی 4 ساله اخیر وارد شد. دونالد ترامپ سال 2016 با شعار «اول آمریکا» و ملیگرایی آمریکایی بر سر کار آمد و در همان دوره تبلیغات انتخاباتی خود توانست از نگرانی موجود میان سفیدپوستها، بویژه جمهوریخواهان درباره یک اکثریت غیرسفیدپوست در آینده نهچندان دور بهره برده و رأی آنها را به دست آورد.
پس از روی کار آمدن ترامپ نیز جهان با تحولات عجیبی از سوی کشوری که خود را رهبر جهان میدانست روبهرو شد. طی سالهای گذشته رئیسجمهور آمریکا در حوزه سیاست خارجی به اعمال زور و خروج از نهادهای مبتنی بر قوانین لیبرال بینالمللی پرداخت، از همکاریهای چندجانبه کناره گرفت و رویکرد قهری و معاملهگرانه را نسبت به سیاست خارجی این کشور اتخاذ کرد که این سیاستها موجب شد تصویر بینالمللی آمریکا به عنوان رهبر جهانی مخدوش شود.
سه: اما این بار ایالاتمتحده با بحرانهای داخلی مواجه است که میتواند قدرت نرم این کشور را در عرصه بینالملل با چالشی جدی مواجه سازد؛ شدت یافتن خشونت با اسلحه، دوقطبی حزبی، مراقبتهای بهداشتی ناکافی، نابرابری درآمدی و از هم مهمتر نژادپرستی ساختاری و عدم تحقق حقوق اقلیتهای نژادی در آمریکا، بحرانهایی هستند که هر از گاهی اعتراضاتی را به همراه دارند. سرکوب این اعتراضات، موجب انباشت احساسات منفی مردم این کشور خواهد شد و آمریکا را مستعد اعتراضات و مخالفتهای گسترده میسازد.
طی ماههای اخیر آمریکا با مدیریت ناموفق اپیدمی ویروس کرونا مواجه بوده و تاکنون بیش از 125 هزار نفر از مردم این کشور به دلیل ابتلا به این ویروس جان باختهاند. در حوزه اقتصاد نیز کاهش اشتغال و تولید و تاثیر گسترده آن بر کل اقتصاد این کشور، ایالاتمتحده را وارد رکود شدید اقتصادی کرده است. با این حال قابل توجهترین بحران اخیر برای دنیا اعتراضات گسترده در آمریکا و مهمتر از آن واکنشهای قهرآمیز دونالد ترامپ به آنها بود.
چهار: «ژوزف نای» اندیشمند آمریکایی و مبدع نظریه «قدرت نرم» در مقاله خود با عنوان «آیا ما میتوانیم دوباره قدرت نرم خود را به دست آوریم؟» معتقد است ارزشهای جامعه دموکراتیک آمریکا و حق اعتراض مسالمتآمیز از بزرگترین منابع قدرت نرم آمریکاست. این در حالی است که در وقایع اخیر آمریکا، ترامپ دستور استفاده از نیروی نظامی را داد و با سخنان هدفمند خود دوقطبی میان سفیدپوستها و سیاهپوستها را تشدید کرد. در موارد زیادی به اعتراضات مسالمتآمیز رنگینپوستان این کشور حمله شد و چند نفر طی همین روزهای اعتراضات از سوی پلیس و سفیدپوستان افراطی به قتل رسیدند و کماکان ترامپ از برخورد سخت با این اعتراضات کنارهگیری نکرده است.
تمام این رویدادها از چشم رسانهها- به عنوان یکی از بازوهای مهم قدرت نرم هر کشور- پنهان نمانده و آنها که روزی ترامپ را فردی معرفی میکردند که تلاش دارد هویت آمریکایی، از جمله موضوع تفاوت نژادها و برتری سفیدها را بازسازی کند، امروز اخبار حاصل از آن اندیشه را از کف خیابانهای آمریکا به دنیا مخابره میکنند.
«نای» در مقاله مذکور، ضمن اینکه فرهنگ یک کشور، ارزشهای سیاسی مانند دموکراسی و حقوق بشر و سیاستهای آن را به عنوان منابع قدرت نرم یک کشور معرفی کرده، نوشته بود: چگونگی رفتارهای یک دولت در داخل کشور (مانند محافظت از مطبوعات آزاد و حق اعتراض)، در نهادهای بینالمللی (مشاوره با دیگران و چندجانبهگرایی) و در سیاست خارجی (ترویج سیاست و حقوق بشر) میتواند کشورهای دیگر را تحت تأثیر قرار دهد. با این تعریف از قدرت نرم، نای معتقد است ترامپ حتی قبل از بحرانهای ماههای اخیر، در همه موارد بالا سیاستهای جذاب آمریکا برای سایر کشورها را به شکلی معکوس نمایان کرد. آنچه این روزها مشاهده میشود این است که ایالاتمتحده در داخل و در سطح بینالملل به سمت اعمال زور و قدرت سخت پیش میرود و از راهبردهای قبلی خود که مبتنی بر قدرت نرم و رهبری بینالمللی است فاصله میگیرد. اگر تا چند سال گذشته قدرت نرم آمریکا در سطح بینالمللی، با جنگها و مداخلههای نامطلوب این کشور علیه کشورهای دیگر تضعیف میشد، اکنون به دلیل بحرانهای داخلی و اجتماعی این کشور، در حال نزول است و 3 بحران اخیر حتی روند این افول را سرعت خواهد بخشید.
«مارتین لوترکینگ» رهبر مبارزات ضدنژادپرستی دهه 1960 در آمریکا، در ماجرای حمله شوروی به مجارستان و کشته شدن تعدادی زیادی از مردم این کشور که با محکومیت «دوایت آیزنهاور» رئیسجمهور وقت ایالاتمتحده همراه بود، گفته بود: «عجیب است که دولت آمریکا میتواند تا این حد نگران مجارها باشد و کوچکترین دغدغهای درباره نگروها در میسیسیپی، آلاباما، جورجیا و کارولینای جنوبی نداشته باشد. تا زمانی که ما در این کشور از خواب بیدار نشویم و تصمیم به انجام اقدامی درباره شرایط آمریکا نگیریم، هرگز قادر به شکست کمونیسم نیستیم».
پنج: در پایان باید تأکید کرد قدرت نرم ایالاتمتحده را میتوان به نوعی پاشنه آشیل این کشور دانست که در صورت تضعیف آن، آسیبپذیری این کشور افزایش خواهد یافت. در شرایطی که دلیل کاهش این نوع قدرت آمریکا از سوی جناح رقیب ترامپ در انتخابات سال جاری، قصور رئیسجمهور ساکن در کاخ سفید معرفی میشود ولی باید تأکید کرد که تضعیف آن چه از سوی رئیسجمهوری مانند دونالد ترامپ باشد، چه از سوی یک رئیسجمهور دموکرات، تبعاتش تنها متوجه حزب سیاسی حاکم نیست و بتدریج به کلیت حاکمیت ایالاتمتحده و رهبری جهانی این کشور آسیب وارد خواهد کرد؛ این سقوط البته سرنوشت محتوم تمام ظالمان تاریخ است.
* کارشناس و پژوهشگر
ارسال به دوستان
صندوق بینالمللی پول؛ چالشها و فرصتهای آن برای ایران ـ قسمت سوم
میلاد کیایی: صندوق بینالمللی پول به منظور تحمیل سیاستهای لیبرالی بر کشورهای در حال توسعه، به صورت غیررسمی اعطای وام را منوط به الزاماتی از قبیل آزادسازی تجاری و سرمایهگذاری، خصوصیسازی، کاهش مداخله دولت، توازن بودجه و... میکند. بر این اساس بسیاری از کشورهای در حال توسعه اقدام به اجرای برنامههای اصلاحات ساختاری (SAP) تحمیلشده توسط صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی کردند. این کشورها در واقع بدل به آزمایشگاهی برای الگوی توسعه لیبرال شدند. طبق تقسیم وظایف در معاهدات «برتون وودز»، صندوق بینالمللی پول در این فرآیند، نقش رهبری را به عهده گرفت و بانک جهانی نیز وظیفه پرداخت وامهای بلندمدت برای تعدیل ساختاری و کمک به خصوصیسازی نهادهای دولتی و... را ایفا کرد. متخصصان از این سیاستهای صندوق بینالمللی پول با عنوان «اجماع واشنگتن» یاد کردهاند.
منظور از اجماع واشنگتن، اجماع میان 2 نهاد اصلی «برتون وودز» یعنی صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی و همچنین 2 نهاد دیگر مستقر در واشنگتن یعنی دولت آمریکا و فدرال رزرو در دهه ۸۰ میلادی بود. این نهادها همکاری نزدیک و جهتداری با یکدیگر جهت لیبرالیزاسیون کشورهای در حال توسعه داشتند. با سلطه طرفداران مکتب شیکاگو بر نهادهای اقتصادی بینالمللی، صندوق بینالمللی پول از هدفهای اولیه خود دور افتاد و نخستین برنامه کامل تعدیل ساختاری را در سال ۱۹۸۳ انجام داد. در طول 3 دهه بعد هر کشوری که درخواست وامی عمده از صندوق میکرد لازم بود اقتصادش را سراسر جرح و تعدیل کند. «دیویسون بودهو» از اقتصاددانان ارشد صندوق که طراح برنامه تعدیلات آمریکای لاتین بود، بعدها اذعان کرد: «از سال ۱۹۸۳ به بعد هر آنچه کردیم مبتنی بر درک جدیدمان از این مأموریت بود که «کشورهای در حال توسعه باید خصوصیسازی شوند یا بمیرند» و برای نیل به این هدف، طی دوره ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۸، ما به طرز شرمآوری در آمریکای لاتین و آفریقا هرجومرج اقتصادی ایجاد کردیم».
منتقدان شیوه حکمرانی در نهادهای برتون وودز بر این باورند که به طور کلی ساختار تصمیمگیری در این نهادها، در اختیار و تحت سلطه کشورهای صنعتی است. به سخن دیگر، تصمیمات و سیاستهای اتخاذشده توسط کشورهای صنعتی یعنی گروه 8 [در حال حاضر گروه 7] انجام میشود و این امر ریشه در میزان سهام هر یک از این کشورها در نهادهای مذکور دارد. مجموع سهم رأی این کشورهای صنعتی یعنی ایالاتمتحده، بریتانیا، آلمان، ایتالیا، ژاپن، فرانسه و کانادا، در صندوق بینالمللی پول بیش از 45 درصد است و قدر مسلم، ایالاتمتحده با بهرهمندی از سهم حدود 16 درصدی، از امکان بیشتری برای اعمال کنترل بر این 2 نهاد برخوردار است و کشورهای کوچک، با اتکا به ساختار رأیگیری موجود نمیتوانند در مقابل خواست آن مقاومت کنند. «جوزف استیگلیتز» که خود زمانی از اقتصاددانان صندوق بوده است، در این رابطه میگوید: صندوق بینالمللی پول میلیاردها دلار برای حمایت از بانکهای غربی در بحران خرج کرد اما هنگامی که فقرا در اندونزی چند میلیون دلار برای مواد غذایی درخواست کردند، صندوق ادعا کرد هیچ بودجهای برای این کار ندارد.
مضاف بر موارد فوق، پژوهشهای انجام شده نشان میدهد وامهای صندوق بینالمللی پول به عنوان رشوه یا پاداش به کشورهایی تعلق گرفته که رأیشان در مجمع عمومی ملل متحد همراستا با سایر اعضای قدرتمند صندوق همچون آمریکا، ژاپن، آلمان، فرانسه و بریتانیا بوده است.
اما قسمت تراژیک داستان اینجاست: بهرغم اصرار صندوق بینالمللی پول بر سیاستهای توصیهای خود، این سیاستها نهتنها به رشد اقتصادی در کشورهای هدف منجر نشده، بلکه موجب عقبگرد اقتصادی آنها نیز شده است. علل مختلفی برای اینکه چرا برنامههای لیبرال اصلاحات ساختاری منجر به رشد اقتصادی نمیشوند بیان شده است. یک دسته از علل بر رابطه میان رشد اقتصادی و برابری تأکید دارند. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد نئولیبرالیسم نمیتواند منجر به رشد پایدار شود، زیرا رشد نئولیبرالی منجر به افزایش نابرابری میشود که این نابرابری مستمر مخل رشد پایدار است؛ بویژه در مواردی که این سیاستها منجر به بحران مالی شدهاند، نابرابری تشدید شده است.
یکی دیگر از دلایل عدم تحقق رشد اقتصادی، سیاستهای مالیاتی است که صندوق بینالمللی پول بر کشورهای در حال توسعه وضع میکند. در این راستا، کشورهای هدف به منظور جبران کسریهای درآمدی ناچار به افزایش مالیات بر شهروندان خود میشوند. این سیاست از نگاه منتقدان صندوق بینالمللی پول، تولید و روند صادرات کالا در کشورهای در حال توسعه را متوقف میکند و این کشورها را به افزایش کالاهای وارداتی و دور ماندن از رشد اقتصادی وا میدارد. برنامههای ترویج شده توسط صندوق در کنار آزادسازی تجارت خارجی، باعث میشود صنایع نوپای داخلی و کسبوکارهای کوچک نابود شده و صرفا فضا برای بهرهکشی بیشتر شرکتهای چندملیتی گسترش یابد. به عنوان مثال، صندوق بینالمللی پول، هائیتی را مجبور به واردات برنج از آمریکا کرد و در همان حال این کشور را از پرداخت یارانه به کشاورزان داخلی منع کرد. منتقدان صندوق معتقدند درباره توصیههای اصلاح ساختاری صندوق، فقیرترین اقشار جامعه، بیشترین بار این اصلاحات را به دوش میکشند و در عین حال کمترین منفعت را از این برنامهها میبرند. بر اثر کاهش یارانههای خدمات اجتماعی از قبیل یارانههای بهداشت و آموزش، تأکید بر صادرات به جای تأمین مایحتاج داخلی و قطع یارانههای تولید، فقیرترین افراد بیشترین صدمه را میبینند.
استیگلیتز اشاره میکند هنگامی که یک کشور در حال توسعه با بحران تراز پرداخت مواجه میشود، صندوق بینالمللی پول اعطای ارز خارجی به آن کشور را افزایش میدهد تا ارزش ارز بهسرعت کاهش نیابد. این اقدام، زمان لازم را در اختیار سرمایهگذاران خارجی و نخبگان داخلی قرار میدهد تا ارز در حال سقوط را با ارز باثبات معاوضه کنند. این گروه از کنشگران میتوانند پول خود را با اتکا به بازارهای آزاد شدهای که صندوق بینالمللی پول بر آن کشور تحمیل کرده، از کشور خارج کنند. از این پس، ارز روند نزولی خود را طی میکند و در نهایت، بیارزش میشود. حاصل این سیاست صندوق، فشار وارد شده بر طبقه کارگر و فقیر است که با بازپرداخت وام صندوق بینالمللی پول و ارز فاقد ارزش، روبهرو هستند. نتیجه آنکه؛ کارکنان و مقامات نهادهای مالی و پولی بینالمللی در ارائه برنامههای اقتصادی برای کشورهای بحرانزده، به جای تمرکز بر نیازهای طبقه کارگر و فقیر در این کشورها، همواره خود را پاسخگو به خواست سرمایهگذاران خارجی و اقلیت ثروتمند داخلی میدانند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|