|
انیو موریکونه خالق ماندگارترین موسیقیهای تاریخ سینمای جهان درگذشت
مرگ موسیقی سینمای کلاسیک
گروه فرهنگ و هنر: درگذشت «انیو موریکونه» برنده اسکار و خالق موسیقی معروف و ماندگار فیلم «خوب، بد، زشت» و دهها اثر جاودان دیگر، در ۹۱ سالگی ضایعهای بود که روز گذشته سینمای جهان با آن روبهرو شد؛ خبری تلخ که میشد آن را پایانی بر نسل طلایی موسیقی کلاسیک فیلم در جهان دانست، نسلی از موزیسینهای افسانهای که به آثار سینمای کلاسیک جهان رنگ و بوی متفاوتی بخشیده بودند؛ آثاری ماندگار در تاریخ سینما که موسیقی بخش مهمی از آنها و یکی از رموز ماندگاریشان بود.
* خالق خلاق موسیقی فیلم
انیو موریکونه یکی از نامدارترین موسیقیدانهای دوران ما بود اما آنچه بیش از هر چیز نام او را در ذهن مخاطبان ماندگار کرد، آهنگسازی او برای بیش از ۴۰۰ اثر سینمایی و تلویزیونی بود. «فاشیست» لوچانو سالچه نخستین اثر او در مقام آهنگساز فیلم است. او در سالهای بعد آثار متعددی ساخت اما تلاش ویژهاش برای ارتقای سینمای وسترن که در قالب همکاری با فیلمسازان نامدار و جریانسازی همچون «سرجیو لئونه» بود، منجر به تولید موسیقیهای ماندگاری شد که نه فقط در آن دوره، بلکه پس از چند دهه تا همین امروز نیز جذاب هستند. «یک مشت دلار»، «به خاطر چند دلار بیشتر»، «خوب، بد، زشت» و «روزی روزگاری در غرب» از جمله این آثار هستند.
انیو موریکونه نمادی از خلاقیت در حوزه موسیقی فیلم در تمام تاریخ سینماست. او برای «خوب، بد، زشت» با الهام از صدای زوزه گرگ صحرایی آمریکای شمالی، تم اصلی موسیقی فیلم را برای سرجیو لئونه نوشت که سازبندی آن ترکیب نامتعارفی برای سینمای وسترن تا آن روز بود. خلاقیتهای او به قدری چشمگیر بود که در مواردی حتی پیش از آغاز تصویربرداری، موسیقی مورد نیاز فیلم را ضبط کرده و سرجیو لئونه بر اساس ریتم و چگونگی موسیقی اقدام به تصویربرداری برای آن میکرد!
* تأثیر موسیقی بر شکلگیری هویت سینمای کلاسیک
واقعیت این است که هر چقدر قواعد کلاسیک سینما شکل میگرفتند، موسیقی نیز به عنوان یک عامل مؤثر بیانی به وجود خود تحکیم میبخشید و باعث رشد فنی و کیفی سینما میشد. موسیقی در دوران سینمای کلاسیک با همت آهنگسازان نامداری همچون انیو موریکونه، برنارد هرمن، جری گلد اسمیت و آندره پرهوین تبدیل به بخشی مهم از فیلمهای آن دوره شد و آثاری در این دوره ساخته شد که به عنوان نشانه هویتی سینمای کلاسیک در حافظه تاریخی مخاطبان سینمای جهان باقی مانده است.
موسیقیهای آثاری همچون «سینما پارادیزو»، «هملت»، «افسانه ۱۹۰۰»، «مأموریت» و «تسخیرناپذیران» شماری از ماندگارترین آثار سینمای کلاسیک جهان هستند که موسیقی آنها با خلاقیت انیو موریکونه ساخته شد. «پاپیون» و «طالع نحس» نیز از جمله آثار سینمای کلاسیک بودند که موسیقی متن بشدت جذابی دارند که حاصل تلاشهای جری گلد اسمیت بودند.
* خاطرههای خوشی که دیگر تکرار نشد
تقریبا هیچیک از نظریهپردازان سینما، این هنر را به صورت مطلق صامت به حساب نیاوردهاند و عملکرد موسیقی در کنار فیلم همیشه حاکی از یک نوع نیاز بوده است؛ نیازی که شاید در دوره جدید به دلایل متعددی کمرنگتر شده است. یکی از اصلیترین دلایل این موضوع را باید پررنگتر شدن موسیقیهای کامپیوتری در مسیر ساخت موسیقی متن آثار سینمایی دانست؛ اتفاقی که باعث شده تا خروجی نهایی، آن شور و حال آثار ساخته شده با ساز که از جان هنر و با هنرمندی فکر او تولید میشد را نداشته باشد. به نظر میرسد به همین خاطر هم باشد که کمتر اثری از سینمای امروزی را میتوان پیدا کرد که موسیقی آن بتواند در قد و قواره موسیقی آثار سینمای کلاسیک ظاهر شود. البته این به معنای آن نیست که همه موسیقیهای ساخته شده در چند سال اخیر در سینمای جهان از کیفیت پایینی برخوردار بودهاند ولی قطعا نسبت موسیقیهای ماندگار در دوران سینمای کلاسیک به دوران مدرن، به شکل محسوسی متفاوت است. به همین خاطر هم هست که درگذشت انیو موریکونه اتفاقی مهم در تاریخ سینمای جهان به شمار میآید. او علاوه بر همه افتخاراتی که در این سینما به ثبت رسانده، نماد عمیقترین پیوند میان موسیقی و سینماست؛ یادآور نسلی که موسیقیهایی ماندگار برای آثار سینمایی تولید میکردند.
* یک نمونه آشنا برای مسلمانان
سال 1976 میلادی «مصطفی عقاد» فیلم محمد رسولالله(ص) یا همان «الرساله» را ساخت و «موریس ژار» آهنگساز فرانسوی برای این اثر، شاهکاری خلق کرد که اینک پس از گذشت افزون بر 40 سال، هنوز موسیقی محبوب امت اسلام در سراسر جهان است. موریس ژار با زندگی در بیابانهای لیبی و الهام از کویر، موسیقی متن ماندگار «محمد رسولالله» را با استفاده از مقام حجاز که از مشترکات موسیقی ملل است، نوشت و موسیقی «الرساله» را به یکی از دوستداشتنیترین خاطرههای جمعی ایرانیان و مسلمان جهان تبدیل کرد. موسیقی این فیلم سال ۱۹۷۷ نامزد دریافت جایزه اسکار شد.
به تعبیر گزارشی که ایرنا درباره جایگاه مهم موسیقی متن این فیلم منتشر کرده بود، «تأثیرگذاری موسیقی این فیلم در اذهان آنچنان است که هرگاه تاریخ صدر اسلام را مرور میکنیم بیاراده و ناخودآگاه ملودی اصلی این فیلم در ذهن ما جاری میشود. تو گویی تم اصلی موسیقی این فیلم تبدیل به زبان گویای احساسات مذهبی و عمق علاقه ما به پیامبر اکرم شده است».
* مروری بر چند موسیقی ماندگار که حتماً شنیدهاید
البته که موسیقی نیز همچون هر اثر هنری دیگر با «سلیقه» قضاوت میشود و لزوما قرار نیست اثری موسیقایی که موردپسند نگارنده این مطلب است، در دایره علایق شما به عنوان مخاطب این گزارش قرار بگیرد اما با این همه برخی از این آثار به قدری در بین مخاطبان رواج یافتهاند که میتوان از آنها به عنوان تعدادی از مهمترین موسیقیهای متن تاریخ سینما یاد کرد. «راکی» که سال 1976 توسط «بیل کانتی» ساخته شد و برای آن نامزد جایزه اسکار شد، یکی از این موسیقیهاست که معمولا برای نمایش انجام بعضی حرکات ورزشی سخت و قهرمانانه از آن استفاده میشود. موسیقی متن فیلم «پیانو» در سال 1993 نیز حاصل تلاشهای «مایکل نایمن» است که علاوه بر موفقیت در جوایز سینمایی، سال 1994 در قالب آلبوم روانه بازار شد و با فروشی خیرهکننده خالقش را به شهرتی جهانی رساند.
موسیقی فیلم «پدرخوانده» نیز از آن دسته موسیقیهای معروف متن در سینمای جهان و البته ایران است. این موسیقی با همکاری «نینو روتا» و «کارمینه کاپولا» که پدر «فرانسیس فورد کاپولا» کارگردان فیلم است، ساخته شده است. مجموعه فیلمهای «دزدان دریایی کارائیب» و موسیقی متن آن که حاصل همکاری «هانس زیمر» و «کلاوس بادت» 2 آهنگساز بزرگ تاریخ سینما بود، یکی دیگر از بهیادماندنیترین موسیقیهای فیلم است که احتمالا بارها آن را روی کلیپهای تبلیغاتی دیدهاید. موسیقی «پلنگ صورتی» اثر هنری مانچینی، «داستان عشق» اثر فرانسیس له، «پاپیون» اثر جری گلداسمیت در کنار چند اثر ماندگار «انیو موریکونه» برای سینمای وسترن از جمله موسیقیهای متنی هستند که نه تنها در سینمای جهان، بلکه در حافظه جمعی مخاطبان ایرانی سینما نیز ماندگار شدهاند.
ارسال به دوستان
شبکه تلویزیونی سیانان و جان بولتون از سفرهای فراوان ترامپ به املاک شخصی و وقتگذرانیهای او مقابل تلویزیون خبر دادند
خارج از دسترس
بر اساس گزارش شبکه تلویزیونی سیانان، ترامپ از ابتدای ریاست جمهوری خود یک سال را خارج از کاخ سفید سپری کرده است
رئیسجمهور آمریکا اوقات خود را چگونه میگذراند؟ پاسخ به این سوال وقتی به ترامپ میرسیم از اهمیت دوچندانی برخوردار میشود؛ چه آنکه وی متهم به سوءمدیریت در 2 بحران بزرگ کرونا و اعتراضات مردم آمریکا علیه نژادپرستی است.
با شیوع بحران کرونا در آمریکا و افزایش انتقادات عمومی به ترامپ، مشخص شد ترامپ در زمان شیوع کرونا در کشورش بیتوجه به هشدارهای متخصصان، اکثر اوقات خود را صرف حضور در زمین گلف و بازی با دوستانش کرده است.
دیروز هم شبکه تلویزیونی سیانان گزارش داد: ترامپ روز یکشنبه در بحبوحه اوجگیری مجدد کرونا در آمریکا، برای سیصدوشصتوششمینبار به یکی از املاک خصوصی خود در آمریکا رفت تا تعطیلات آخر هفته را در زمین گلف خود در ایالت ویرجینیا سپری کند. خبرنگار شبکه خبری سیانان گزارش داد ترامپ روز یکشنبه به زمین بازی گلف خود در ایالت ویرجینیا سفر کرد. وی که در پیامی توئیتری این مطلب را عنوان میکرد، نوشت: این سیصدوشصتوششمین بار در دوران ریاست جمهوری ترامپ است که وی به یکی از املاک خصوصی خود میرود که در این بین 274 بار آن سفر به یکی از زمینهای گلف خود بوده است.
این خبرنگار در ادامه اضافه کرد: این بدان معناست که ترامپ تاکنون بیش از یک سال از دوران ریاست جمهوری خود را در یکی از املاک خصوصیاش سپری کرده است.
* روایت بولتون از بیکاری ترامپ
در میان سیاستمداران آمریکایی هیچ کس به اندازه جان بولتون به ترامپ نزدیک نبوده و امروز هیچکس به اندازه بولتون با وی دشمن نیست. بولتون برای زمین زدن ترامپ حتی به نوشتههای کتابش هم قانع نیست و تقریبا هر روز در گفتوگو با رسانهها آنچه را از ترامپ میداند برای همه میگوید. این موضوع حتی به عادات روزانه ترامپ هم برمیگردد. در همین ارتباط، مشاور سابق امنیت ملی آمریکا که بتازگی کتاب خاطرات دوران حضورش در کاخ سفید برای دونالد ترامپ جنجالساز شده، در مصاحبهای جدید از وقتگذرانی رئیسجمهور آمریکا مقابل تلویزیون گفت. وی در مصاحبه با یکی از برنامههای شبکه آمریکایی «سیبیاس» گفت: فکر میکنم ترکیبی از تماشای تلویزیون و گوش دادن به افرادی خارج از دولت که به دلایلی به آنها اعتماد دارد، اوقات ترامپ را میگذراند. فکر میکنم اگر کسی میزان زمانی را که وی واقعاً در دفتر بیضی (دفتر کار ترامپ) و زمانی را که در اتاق غذاخوری خصوصیاش (جایی که به گفته بولتون، ترامپ در آن اخبار تلویزیون را تماشا میکند) میگذراند اندازه بگیرد، آمار جالبی به دست بیاید.
* خط و نشان برای معترضان
همزمان با افزایش درگیریهای مسلحانه در شهرهای آمریکا در جریان مراسم روز استقلال، رئیسجمهور آمریکا بار دیگر با تهدید معترضان اعلام کرد: دولت فدرال آماده مداخله است. به نوشته روزنامه دیلیمیل، در جریان درگیریهای اعتراضی در این مدت دهها نفر زخمی شده و دستکم ۳۴ نفر دیگر نیز جان باختند. بر اساس آمار این روزنامه، شیکاگو شاهد بدترین خشونتها با زخمی شدن ۷۷ نفر و کشته شدن ۱۴ نفر در نتیجه تیراندازیها بود. در نیویورکسیتی نیز ۴۱ نفر زخمی و ۹ نفر کشته شدند. ممفیس، اوماها، کلیولند، کارولینای شمالی و چند شهر دیگر نیز شاهد درگیریهای مسلحانه بود. در همین ارتباط دونالد ترامپ، در توئیتی نوشت: «تیراندازیها در نیویورک افزایش یافته و مردم از شهردار و فرماندار میخواهند وارد عمل شوند. دولت فدرال آماده است و اگر درخواست شود، میتواند وارد عمل شده و کمک کند». در روزهای گذشته و پس از توهین ترامپ به معترضان که آنها را تروریست نامیده بود، مردم در ایالتهای مختلف دست به اعتراضات خشونتآمیز زدند.
* لجبازی ترامپ با معترضان و کارشناسان بهداشت
با آنکه رفتارهای تنشآفرین ترامپ در هفتههای اخیر منجر به بروز اعتراضات خشونتآمیز در شهرهای مختلف شده و از سوی دیگر روند صعودی ابتلا به کرونا در آمریکا با رکوردشکنی جدیدی مواجه شده است، رئیسجمهور این کشور قصد دارد دومین گردهمایی انتخاباتی خود را نیوهمپشایر برگزار کند. ترامپ روز شنبه 11 جولای در جمع هواداران خود سخنرانی خواهد کرد. چند هفته قبل ترامپ اولین همایش انتخاباتی خود پس از کرونا را در اوکلاهاما برگزار کرد که با انتقادات بسیاری مواجه شد. خالی بودن سالن محل سخنرانی ترامپ در اوکلاهاما موجب شد ترامپ تبلیغات منفی دموکراتها را عامل ترساندن مردم و دلیل حضور نیافتن آنها در این میتینگ انتخاباتی قلمداد کند. نیوهمپشایر دومین ایستگاه کمپین انتخاباتی ترامپ بعد از اعمال محدودیتهای اجتماعی به واسطه ویروس کروناست. در گردهمایی اول در اوکلاهاما ترامپ به دلیل عدم رعایت پروتکلهای مربوط به کرونا از جمله ماسک نزدن خود و هوادارانش و عدم رعایت فاصله لازم در میان هوادارانش شدیدا مورد انتقاد قرار گرفت.
* ترامپ برنامهای برای دوره دوم ریاست جمهوری ارائه نکرده است
تلاش ترامپ برای برپایی گردهماییهای انتخاباتی در شرایطی است که وی هنوز برنامه مشخصی برای دوره دوم ریاست جمهوریاش ارائه نکرده است. در همین رابطه شماری از نمایندههای جمهوریخواه در کنگره آمریکا از این موضوع گلایه کردهاند. یک رسانه نزدیک به کنگره آمریکا دیروز گزارش داد برنامههای ترامپ هنوز برای حزب جمهوریخواه یک معماست. قانونگذاران جمهوریخواه میگویند از نظر آنها برنامههای ترامپ برای دوره دوم ریاستجمهوری در صورت پیروزی در انتخابات مشخص نیست. پیش از این «میچ مککانل» رهبر اکثریت جمهوریخواه در مجلس سنای آمریکا گفت او میخواهد انتخابات ریاستجمهوری سال 2020 یک همهپرسی درباره «سوسیالیسم» باشد. با این وجود، این انتخابات اکنون به یک همهپرسی درباره ترامپ تبدیل شده و این سناریویی است که جمهوریخواهان خواستار اجتناب از آن بودند. جمهوریخواهان در کنگره میگویند ترامپ وقت زیادی را به مجادله با منتقدان در توئیتر صرف میکند و زمان زیادی را به مشخص کردن برنامهها و دیدگاههایش در دور دوم ریاست جمهوری اختصاص نمیدهد. این گروه میگویند ترجیح میدهند حزب آنها با دموکراتها بر سر موضوعاتی مانند مالیات و قواعد اداری بیشتر چالش کند.
شرایط به گونهای است که شخص ترامپ و حمایت از او در انتخابات آتی به عاملی برای تفرقه در حزب جمهوریخواه تبدیل شده است. چند روز پیش یک رسانه گزارش داد صدها نفر از مقامهایی که در دولت جرج دبلیو بوش، رئیسجمهور سابق آمریکا کار میکردند، قصد دارند از «جو بایدن»، نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری 2020 حمایت کنند. خبرگزاری رویترز با گزارش این خبر به نقل از منابع آگاه نوشت این گروه جدیدترین گروه از مقامهای حزب جمهوریخواه هستند که بر خلاف عرف، از نامزد حزب دموکرات در برابر رئیسجمهور مستقر آمریکا حمایت میکنند.
* سناتور آمریکایی: همه اولویتهای ترامپ اشتباه است
نحوه رفتار ترامپ در مواجهه با بحرانها و مسائل اساسی مردم ایالاتمتحده آمریکا سبب شده این مسأله که ترامپ به چیزی جز منفعت خودش فکر نمیکند، به یک پیشفرض جدی در محاسبات و تحلیل عملکرد رئیسجمهور آمریکا مبدل شود. «تامی داکورث» سناتور دموکرات ایالت ایلینوی یکی از افرادی است که به این مسأله باور دارد. وی در مصاحبه با سیانان، ضمن انتقاد از عملکرد دونالد ترامپ گفت: همه اولویتهای رئیسجمهوری آمریکا اشتباه است. داکورث در این مصاحبه گفت: همه اولویتهای ترامپ اشتباه است. او باید درباره این صحبت کند که برای شکست دادن کرونا چه کاری قرار است انجام دهد. ترامپ جمعه گذشته در یک سخنرانی تفرقهافکنانه به جای تلاش بر وحدت، بر رویکردهای نژادی تأکید داشت. وی همچنین در یک سخنرانی دیگر، معترضان ضدنژادپرستی را به نابود کردن آمریکا متهم کرد. علاوه بر این، ترامپ بدون ارائه هیچ سندی مدعی شد ۹۹ درصد موارد ابتلا به کرونا «کاملا بیخطر» است. سناتور داکورث در واکنش به این اظهارات ترامپ گفت: چیزی که من را متعجب کرد، این است که رئیسجمهور وقت زیادی را صرف افتخار کردن به شخصیتهای دوره کنفدراسیون در آمریکا کرد تا اینکه درباره مرگ ۱۳۰ هزار نفر بر اثر کرونا صحبت کند. طبق آمارهای دانشگاه جان هاپکینز شمار مبتلایان به ویروس کرونا در آمریکا به بیش از 8/2 میلیون نفر رسیده و 130 هزار نفر نیز جان باختهاند. ترامپ روز شنبه در سخنرانی روز استقلال آمریکا گفته بود: «۹۹ درصد از موارد ابتلا [به ویروس کرونا] کاملا بیخطر است».
* رد ادعای ترامپ از سوی کارشناسان بهداشت
«استفان هان» رئیس سازمان غذا و داروی آمریکا در واکنش به ادعاهای ترامپ گفت: مردم ویروس کرونا را جدی بگیرند. به نوشته پایگاه اینترنتی شبکه انبیسینیوز، هان در مصاحبهای گفت: «با مشکلی جدی روبهرو هستیم. اوضاع نسبت به چند ماه پیش متفاوت است، زیرا موارد ابتلا میان جوانان افزایش یافته است». هان در پاسخ به ادعاهای اخیر ترامپ گفت: «این یک شیوع پرشتاب است، یک همهگیری جهانی پرسرعت است و هر یک مورد مرگ، تأسفبرانگیز است».
تاکنون شمار زیادی از سیاستمداران آمریکایی بیملاحظگی و پاسخ ضعیف دولت ترامپ به شیوع ویروس کرونا در این کشور را به باد انتقاد گرفتهاند. رئیسجمهور آمریکا چندی قبل مدعی شده بود «بسیار زودتر از پایان سال جاری» از واکسن یا داروی قطعی ویروس کرونا رونمایی خواهد شد. هان با رد این ادعا گفت: «نمیتوانم پیشبینی کنم واکسن [ویروس کرونا] چه زمانی در دسترس خواهد بود».
***
[وعده کرونایی ترامپ دود شد!]
روزنامه نیویورکتایمز در گزارشی با توجه به رویکرد دولت ترامپ به مسأله کرونا از لفظ «فاجعه» برای نحوه مواجهه دولت آمریکا با کرونا یاد کرد. این روزنامه با اشاره به مقاله مایک پنس، معاون رئیسجمهور آمریکا که در آن با اشتیاق اعلام کرده بود روند ابتلا باثبات شده و میانگین روزانه ابتلا به کرونا تنها 20 هزار نفر است، نوشت: از آن موقع تاکنون موارد ابتلای جدید بسیار بالا رفته و به روزانه بیش از 50 هزار نفر رسیده است. در ادامه گزارش نیویورکتایمز آمده است: بعضی حامیان ترامپ همچنان تلاش دارند روند تشدید ابتلا به کرونا در آمریکا را یک توهم ناشی از افزایش آزمایشگیری بدانند اما اینگونه نیست. موارد ابتلا خیلی بیشتر از ظرفیت آزمایشگیری رشد یافته است. حامیان ترامپ روی آمار اشتغال ماه ژوئن مانور میدهند، در حالی که ظاهرا خبر ندارند این آمار دیگر به روز نیست و وضعیت احتمالا در هفتههای اخیر بدتر شده است. فریب آمار بالای اشتغال را که در گزارش روز پنجشنبه ارائه شد نخورید، آن هم با رقمی که همچنان به میزان تقریبا 15 میلیون شغل کمتر از ماه فوریه است. این گزارش درباره وضعیت اقتصاد در دوره مرجع یعنی هفته دوم ژوئن است. بنابراین دارد درباره آنچه قبل از مشخص شدن جهش جدید شیوع کرونا اتفاق افتاد، صحبت میکند. نیویورکتایمز در ادامه آورده است: واقعیت این است که تشدید گسترش ویروس «کووید- 19» کاملا قابل پیشبینی بوده و پیشبینی نیز شد. زمانی که دونالد ترامپ اعلام کرد ما در حال «گذار به سمت بزرگی» هستیم، یعنی با شتاب بهرغم پابرجا بودن شیوع بیماری سراغ بازگشایی اقتصادی میرویم، اپیدمیولوژیستها هشدار دادند این رویکرد موج جدید ابتلا به کرونا را رقم خواهد زد. آنها حق داشتند. همچنین اقتصاددانها نیز هشدار دادند هر چند کاهش تدابیر فاصلهگذاری اجتماعی منجر به یک دوره کوتاه رشد اشتغال میشود اما این دستاوردها کوتاهمدت است و بازگشایی زودهنگام حتی به لحاظ اقتصادی منجر به شکست خودمان میشود. آنها هم حق داشتند. ما بسادگی نمیتوانیم دکمه شروع مجدد را بزنیم. فعالیتهایی که ما میتوانستیم 2 ماه قبل، زمانی که نرخ ابتلا پایین بود با ایمنی از سر بگیریم، اکنون دیگر ادامه آنها با توجه به شیوع خیلی بالاتر «کووید- 19» ایمن نیست. این به این معنی است که اگر ترامپ و حامیانش از اول همهگیری بیماری را جدی گرفته بودند، ما در وضعیت بهتری حتی به لحاظ اقتصادی قرار داشتیم. یک جنبه واقعا وحشتناک این است که به نظر میرسد ترامپ و افرادش هیچ چیزی از معضل ویروس کرونا یاد نگرفتهاند. چهارشنبه گذشته ترامپ بار دیگر مدعی شد ویروس کرونا به نوعی خود به خود ناپدید میشود. مسأله غمانگیز و ترسآور این است که هذیانهای ترامپ در قبال موفقیتش، هزینهای سنگین را به بقیه ما تحمیل خواهد کرد.
ارسال به دوستان
رهبر انقلاب بر تلاش همهجانبه برای دفع شر رژیم جعلی صهیونیستی تأکید کردند
پاسخ به نامه هنیه
* بررسی ابعاد پاسخ رهبر انقلاب به اسماعیل هنیه در گفتوگوی «وطنامروز» با دکتر مسعود اسداللهی/
راهبری مقاومت
رهبر حکیم انقلاب در پیامی خطاب به رئیس دفتر سیاسی حماس خاطرنشان کردند جمهوری اسلامی ایران به حکم وظیفه دینی و انسانی خود هرگز از هیچ تلاشی برای حمایت از ملت مظلوم فلسطین در راستای بازپسگیری حقوق خود و دفع شر رژیم صهیونیستی فروگذار نخواهد کرد. به گزارش «وطن امروز» به نقل از شبکه خبری المیادین، متن پیام حضرت آیتالله العظمی خامنهای خطاب به اسماعیل هنیه بدین شرح است:
مرقومه جناب عالی در خصوص تحولات اخیر در عرصه فلسطین عزیز را با دقت ملاحظه کردم. از اینکه حرکت مقاومت فلسطین با مجاهدت و ایستادگی خود در برابر توطئههای آمریکا و رژیم صهیونیستی موجبات ضعف و ناکامی آنها را فراهم آورده و در مقابل، عزت و سربلندی امت اسلامی را باعث گردیده است، خداوند متعال را شکر میگزارم و از شما مجاهدان شجاع تشکر و قدردانی میکنم.
دشمن زبون که در عرصه میدانی شکستهای غیرقابل جبرانی متحمل شده است، راهبرد توسعهطلبی خود و تضییع حقوق مسلم فلسطینیها را ابتدا با فشار اقتصادی و محاصره غزه مظلوم و آنگاه با نیرنگ مذاکره و طرح صلح و سازش دنبال مینماید و لکن جریان مقاومت و ملت شجاع فلسطین با منطق عقل و تجربه، تهدید و تطمیع آنها را برنتافته و همچون گذشته با ایستادگی مثالزدنی خود مسیر عزت و شرف را رقم زده و از این پس هم در همین صراط مستقیم حرکت خواهد کرد؛ انشاءالله. قطعا حفظ هوشیاری، وحدت و یکپارچگی مردم و جریانهای فلسطینی در خنثیسازی نقشههای شوم دشمن مؤثر بوده و جلب نصرت الهی را به همراه خواهد داشت.
جمهوری اسلامی همچون گذشته به حکم وظیفه دینی و انسانی و مبتنی بر اصول ارزشی انقلاب اسلامی از هیچ کوششی برای حمایت از مردم مظلوم فلسطین و استیفای حقوق آنان و همچنین دفع شر رژیم جعلی و غاصب صهیونیستی دریغ نخواهد کرد. امیدوارم پروردگار متعال بر عزت و قدرت شما بیفزاید.
******
راهبری مقاومت
محور اصلی پیام رهبر حکیم انقلاب به اسماعیل هنیه که روز گذشته از سوی شبکه خبری المیادین منتشر شد، تاکید بر «ادامه حمایتهای جمهوری اسلامی از مردم فلسطین» است. اگرچه ایستادگی بر آرمان آزادی قدس شریف همیشه یکی از اصول بنیادین انقلاب اسلامی بوده است اما نیمنگاهی به شرایط جدید و تحولات ویژه منطقه در چند ماه اخیر، ارزش استراتژیک این نامه مقام معظم رهبری را روشن میکند. روند عادیسازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی و همچنین الحاق بخشی از کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی از جنجالیترین خبرهای چندماه اخیر در حوزه مسائل فلسطین بوده است. دی ماه سال قبل بود که وزیر خارجه رژیم صهیونیستی در گفتوگو با شبکه ۱۳ رژیم صهیونیستی اظهار داشت این رژیم قصد دارد در چارچوب روابط جدیدی با سایر کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس، به اهداف توسعه سیاسی خود و عادیسازی روابط با اعراب دست پیدا کند. بعد از این اظهارنظر پروژه عادیسازی روابط اعراب و رژیم صهیونیستی سرعت بیشتری به خود گرفت و امارات از بین کشورهای عربی، پیشتاز این عادیسازی شد. از سوی دیگر دولت جدید رژیم صهیونیستی اعلام کرده بود طرح خود را برای اجرای «برنامه صلح» دونالد ترامپ در اول ژوئیه (۱۱ تیرماه) آغاز میکند. با این حال پیش از رسیدن این موعد مقامات اسرائیلی اعلام کردند اجرای این طرح به تعویق میافتد اما در آینده نزدیک اجرایی خواهد شد. این طرح به تلآویو چراغ سبز میدهد تا بخشهای بزرگی از کرانه باختری، بویژه دره اردن را که این رژیم در سال ۱۹۶۷ اشغال کرد، ضمیمه مناطق اشغالی کند. این در حالی است که فلسطینیها کاملا مخالف چنین الحاقی هستند و سازمان ملل نیز هشدار میدهد برنامههای صهیونیستها ممکن است به بروز خشونتهای جدید منجر شود. طرح صلح ترامپ که به «معامله قرن» معرفی شده، چند ماه پیش منتشر و موجب خشم فلسطینیان و رد آن از سوی جامعه بینالمللی شد. در این طرح، رژیم صهیونیستی مجاز میشود شهرکهای کرانه باختری و منطقه راهبردی دره اردن را به سرزمینهای اشغالی الحاق کند.
دکتر مسعود اسداللهی، تحلیلگر و کارشناس مسائل منطقه در گفتوگو با «وطن امروز»، به تشریح بیشتر ابعاد پیام مقام معظم رهبری به اسماعیل هنیه پرداخت. متن این گفتوگو که به صورت یادداشت تنظیم شده است، در ادامه میآید.
***
پیام مقام معظم رهبری به اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس حاوی نکات بسیار حائز اهمیتی بود. از ابتدای این نامه چنین بر میآید که اسماعیل هنیه در پیام جداگانهای به رهبر معظم انقلاب، گزارش مفصلی از وضعیت فلسطین را به ایشان ارائه کرده است. همین موضوع در ابتدای امر نشاندهنده جایگاه مهم جمهوری اسلامی در تحولات خاورمیانه و دست برتر ایران به عنوان یک قدرت منطقهای است. مقام معظم رهبری در پاسخ به پیام اسماعیل هنیه، تاکید میفرمایند این پیام را به دقت مطالعه کردهاند که همین نشان میدهد ما با رد و بدل یکسری نامه و پیغام عادی مواجه نیستیم، بلکه مسأله فراتر از این حرفهاست.
اگر امروز در اوضاع مسأله فلسطین دقت کنیم، متوجه میشویم فلسطین در یکی از حساسترین برهههای تاریخ خود قرار دارد. بحث معامله قرن به صورت عام و مسأله الحاق کرانه باختری به رژیم صهیونیستی، ۲ تحول خطرناکی است که در منطقه از سوی آمریکا، اسرائیل و متحدانشان در حال پیگیری است. اگر چه کل کرانه باختری هم اکنون در عمل در اشغال رژیم صهیونیستی است اما اسرائیلیها قصد دارند بدون توجه به مرزهای 1967 این مناطق را رسما به سرزمینهای اشغالی الحاق کنند.
صهیونیستها بعد از روی کار آمدن ترامپ، با جسارت و گستاخی بیشتری اهداف خبیث خود را پیگیری کردند. به رسمیت شناختن بیتالمقدس به عنوان پایتخت دولت جعلی اسرائیل از سوی ترامپ، یکی از نمونههای حمایت ترامپ از صهیونیستهاست که منجر به گستاخی بیشتر آنان شد.
با این وجود باید اذعان کرد طرح الحاق کرانه باختری در خود آمریکا هم مخالفانی دارد. مسأله اینجاست که قرار بوده طرح الحاق کرانه باختری طی یک روند مذاکرات فلسطینی-اسرائیلی تحقق پیدا کند تا به این صورت یک وجهه حقوقی و قانونی به این مسأله داده شود. با این وجود دولت جعلی اسرائیل و شخص نتانیاهو چنان وقیح و توسعهطلب هستند که حتی به این موضوع هم اکتفا نکرده و اعلام کردند به صورت یکجانبه قصد عملی کردن این پروژه را دارند و حاضر به مذاکره با فلسطینیها نیستند.
طرح الحاق کرانه باختری چنان مفتضحانه است که حکومت خودگردان هم رضایتی به عملی شدن آن ندارد. اعلام یکجانبه نتانیاهو مبنی بر قصد رژیم صهیونیستی برای الحاق کرانه باختری به اراضی اشغالی تنشهای جدیدی را چه در سطح روابط آمریکا و اسرائیل و چه در سطح منطقه و سیاستهای دولتهای عربی ایجاد کرده است. هم اکنون ترامپ در صحنه سیاست داخلی تحت فشار شدید قرار دارد. ۲ موضوع برخوردهای نژادپرستانه و مدیریت کرونا، دولت ترامپ را در عرصه سیاست داخلی با بحران مواجه کرده است. با توجه به نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، ترامپ نیازمند یک پیروزی در عرصه سیاست خارجی است. با در نظر گرفتن این شرایط، تلاش رژیم صهیونیستی برای الحاق کرانه باختری سیاست خارجی آمریکا را هم دچار چالش میکند، چرا که این اقدام برای همپیمانان عرب آمریکا در منطقه تنش ایجاد میکند. آنقدر مسأله الحاق کرانه باختری از جهات گوناگون برای حیثیت جهان عرب مهم است که سعودی هم مجبور میشود در ظاهر این اقدام را محکوم کند، اگر چه در ورای پرده سیاست، همکاریهای دوجانبهای بین رژیم سعوی و رژیم صهیونیستی وجود دارد.
به این باید توجه داشت که سعودی، امارات و بحرین و برخی دیگر از کشورهای عربی در چند مدت اخیر بشدت به دنبال عادیسازی روابط خود با رژیم صهیونیستی بودهاند اما طرح الحاق کرانه باختری آنان را برای به سرانجام رساندن پروژه عادیسازی روابط با اسرائیل با چالش افکار عمومی مردم مسلمان منطقه مواجه کرده است.
با تمام این اوصاف نتانیاهو حتی حاضر به دادن کوچکترین امتیازی به دولتهای عربی منطقه نیست و همچنان طرح الحاق را با جدیت دنبال میکند و از طرف دیگر دولتهای عربی هم پروژه عادیسازی روابط خود با اسرائیل را ادامه میدهند، همین موضوع باعث خواهد شد در افکار عمومی ملل مسلمان منطقه دوگانه «سازشکاران/ جبهه مقاومت» بخوبی متمایز شود و سازشکاران حیثیت و وجهه خود را در پیشگاه تودههای مسلمان از دست بدهند.
* راهکار عملیاتی رهبر انقلاب
محور دیگری که در پیام مقام معظم رهبری مورد تاکید قرار گرفته است، «راهکار عملیاتی» در شرایط فعلی است. مقام معظم رهبری در این پیام تاکید کردند برای خنثی شدن توطئههای دشمن و دفع شر رژیم صهیونیستی، تنها گزینهای که در برابر مسلمانان است، گزینه «مقاومت» است. رهبر انقلاب در این پیام به توفیقهای جبهه مقاومت اشاره کرده و بیان میدارند خداوند را بابت کسب این توفیقات و پیروزیها شکرگزاری میکنند. باید اذعان کرد جبهه مقاومت در یک روند چندساله روزبهروز از قدرت بیشتری برخوردار شده است. این قدرت به گونهای رشد یافته که رژیم صهیونیستی دیگر در حمله به غزه با تردیدهای جدی مواجه میشود و از بروز جنگ جدید با حماس واهمه دارد. این را باید بگذارید در کنار متمایز شدن بیش از پیش مرزهای جبهه مقاومت و جبهه سازشکاران و همراهی قلوب مسلمانان منطقه با جبهه مقاومت.
نکته دیگری که در پیام مقام معظم رهبری است تاکید بر وحدت فلسطینیهاست. برای اولینبار در تاریخ، جنبش فتح [تشکیلات خودگردان] به جنبشهای مقاومت نزدیک شدهاند و این یک فرصت ویژه و استراتژیک است. آنقدر توطئه الحاق کرانه باختری خطرناک است که اگر اجرایی شود تشکیلات خودگردان از بین خواهد رفت. ابومازن، رئیس تشکیلات خودگردان تا این لحظه بهرغم همه فشارها، حاضر نشده است طرح الحاق را بپذیرد، بلکه برعکس مواضعش به حماس نزدیکتر شده است. در دهههای اخیر این اولینبار است که شاهد نزدیکی مواضع تشکیلات خودگردان و جنبش حماس هستیم؛ مسألهای که مصداق همان ضربالمثل معروف شده است که «عدو شود سبب خیر». درست است که توطئه طرح الحاق مسأله مهم و بزرگی است اما برکاتی هم داشته؛ هم منجر به وحدت بیش از پیش همه گروههای فلسطینی شده و هم رژیمهای خائن و سازشکار منطقه را رسوا کرده و هم شور و حرارت حمایت مسلمانان منطقه از فلسطین را افزایش داده است.
جایگاه منطقهای جمهوری اسلامی ایران چنان برجسته شده است که بخشی از فشارهای اقتصادی آمریکا برای درهم شکستن این جایگاه است. موفقیت ایران در حفظ وحدت و تمامیت ارضی عراق و جلوگیری از تجزیه آن و خنثی کردن اقدامات خطرناک جریانات تکفیری در منطقه تنها 2 نمونه از مواردی است که دست برتر ایران در منطقه را به وضوح نشان میدهد. ایران توطئه جریانی را در سوریه خنثی کرد که اگر این جریان قدرت را به دست میگرفت همه منطقه را تبدیل به جهنم میکرد. این جایگاه قدرتمند ایران برای آمریکا، اسرائیل و کشورهای مرتجع منطقه قابل تحمل نیست. آنها میخواهند جمهوری اسلامی را وادار به تسلیم کنند. زمانی آمریکاییها میگفتند به دنبال تغییر نظام هستند اما به مرور فهمیدند این نظام از چنان پایگاه مردمی و قدرتی برخوردار است که تغییر آن عملا نشدنی است. به همین خاطر است که از تغییر نظام به تغییر رفتار رسیدهاند و اعلام میکنند با سیاست فشار حداکثری علیه ایران، به دنبال تغییر رفتار جمهوری اسلامی هستند.
با این مقدمه باید اذعان کرد سیاستهای منطقهای ایران، گذشته از مسائل عقیدتی و انسانی با منافع ملی ما هم گره خورده است. به عنوان مثال امنیت کشور ما کاملا با امنیت عراق گره خورده است و هرگونه ناامنی در این کشور قابلیت این را دارد که به منافع امنیتی کشور ما هم ضربه بزند. به عبارت دیگر، باید بگوییم رابطه ایران و گروههای مقاومت در منطقه یک رابطه دوسویه و متقابل است. همانطور که وقتی این گروهها تحت فشار هستند، حمایتهای ایران موجب ایستادگی بهتر آنها در برابر تهدیدات میشود، زمانی هم که جمهوری اسلامی تحت فشار است، حمایتهای آنان از ایران موجب کاهش فشار بر ایران خواهد شد.
هر کدام از این گروههای مقاومت در منطقه خود صاحب نفوذ و قدرت هستند. شاید برخی رسانههای خارجی و رسانههای ضدانقلاب تبلیغ کنند که این گروهها قدرتی ندارند و حمایت از اینها هزینهبر است و فایدهای برای کشور ندارد، اما حقیقت اینگونه نیست. استراتژیستهای غربی بخوبی میدانند این گروهها از چه قدرتی برخوردارند و اتفاقا به خاطر علم به همین موضوع است که سعی دارند رابطه ایران با این گروهها را تغییر دهند. گروههای مقاومت بازیگران قدرتمندی در عرصه منطقه هستند. هر مقدار جمهوری اسلامی برای حمایت از این گروهها هزینه کرده، در برابر حجم خطراتی که از کشور دفع کرده است، عددی به حساب نمیآید. اگر رابطه ایران با این گروهها نبود، فشارهای اقتصادی و امنیتی، کشور را تا پرتگاه تجزیه پیش میبرد.
ارسال به دوستان
چرا مواضع اخیر ظریف در دعوت به وحدت ملی مورد استقبال قرار نگرفت؟
کشتی شکستهاید!
صادق فرامرزی*: سخنان محمدجواد ظریف در اولین حضورش در صحن علنی مجلس یازدهم، فارغ از همه بحثها و حواشی آن، سخنانی قابل پیشبینی بود. آیا خوشبینترین منتقدان ظریف هم انتظار کمی تواضع از وزیر امور خارجه پیرامون قبول کردن نتایج شکستخورده ایدههایش داشتند؟ آیا بدبینترین طرفداران ظریف هم در مخیله خود به این میاندیشیدند که ظریف میخواهد در برابر پیشبینیهای ثابت شده منتقدان دیروزش ادبیات خود را تغییر دهد؟ آیا این ظن در کسی شکل گرفته بود که ظریف در سال پایانی دولت و در شرایطی که برجام جوانمرگ شده است میخواهد از آغاز راهی جدید سخن بگوید؟ پاسخ همه این پرسشها را میتوان با یک «نه» داد.
همه چیز همانگونه بود که انتظارش میرفت، حتی پیش از آغاز جلسه نیز میشد پیشبینی کرد که ظریف در مواجهه با سوالات، رویه قدیمی عصبانی کردن پرسشگران را پی بگیرد تا با واکنش و عصبانیت آنها بهارستان را ترک کند و خط قدیمی «معترضان خشمگین و وزیر خندان» را برای رسانههای همسو با خود فراهم کند. ظریف باز هم برجام را یک پیروزی خواند و این بار در سایه نبود شاهد مثالی از این پیروزی، اثبات شدنش را به تاریخ حواله داد. ظریف باز هم در مواجهه با هر انتقادی لیست تمجیدهایی را که رهبر حکیم انقلاب از وی داشتهاند بازخوانی و سعی کرد به این لیست، جلسه با سردار شهید قاسم سلیمانی را اضافه کند. ظریف باز هم همان حرفهای همیشگی را زد و در جواب منتقدانی که سیاست گردش به غرب او را به باد انتقاد گرفته بودند، آنها را متهم کرد که غرب را قدر قدرت جهانی تصور میکنند! همه چیز مثل همیشه بود؛ تکراری، قابل پیشبینی و البته کمی کماهمیتتر!
با همه اینها شاید بتوان عجیبترین بخش سخنان وزیر امور خارجه را در جایی دیگر و درست در نقطهای یافت که خطاب به نمایندگان مجلس گفت: «اما بدانید همه ما در یک کشتی نشستهایم، همه ما با هم هستیم. آمریکا لیبرال، اصلاحطلب، اصولگرا، انقلابی و غیرانقلابی نمیشناسد. رژیم صهیونیستی اصلاحطلب و اصولگرا نمیشناسد، رژیم صهیونیستی با کل ایران مخالف است، با تمامیت ارضی ایران و جغرافیای ایران مخالف است».
آیا میتوان با این بند از سخنان ظریف مخالف بود؟ آیا میتوان چشم بر این فرض بست و تصور کرد در لحظه صدور حکم هر تحریم جدید، مقامات آمریکایی سرنوشت مردم ایران را تفکیکشده در نظر میگیرند؟ آیا امکان آن هست که ترور ژنرال ایرانی را یک اقدام تروریستی آمریکا و محدود به یک نهاد و قشر بپنداریم؟ اجازه بدهید که پاسخ تمام این پرسشها را هم با یک «نه» دیگر بدهیم و دفتری جدید باز کنیم.
تعریف نسبت مفاهیم با واقعیت بیرونی، از نخستین بایستههایی است که هر فرد پیش از ورود به عرصه حکم و حکمرانی باید به آن توجه کند. فطرت و سرشت آدمی شادی را بر عزا، صلح را بر جنگ، عدالت را بر ظلم و آزادی را بر سرکوب ترجیح میدهد و این ترجیحات به هر کدام از این مفاهیم ارزش و ضدارزش میبخشد، چنانکه هیچ گروه و حزبی خود را ذیل مفهوم ظلمخواهان و سرکوبطلبان تعریف نمیکند. در چنین فضایی که مفاهیم بار ارزشی نسبتا مورد اجماعی دارند، آنچه فعل سیاسی هر فرد و گروهی را جهت میدهد نسبت این مفاهیم با موقعیت مورد استفاده آنهاست. چنانکه شعار صلح از سوی یک اشغالگر یا مطالبه جنگ از سوی مردم شهری اشغال شده میتواند جایگاه مفاهیم را جابهجا کند. از همین رو است که در منظومه سیاسی امیرالمومنین(ع) که خود راوی عبارت «اُنظُر الی ما قالَ و لا تَنظُر الی مَن قالَ» بوده، شاهد آنیم که در مواجهه با خوارج از عبارت «کلمه حقٍ یراد بها باطل» استفاده میکنند. بر این مبنا توقف صرف بر مفاهیم، آن هم در جهانی که بار ارزشی مفاهیم جنبه ابزاری پیدا میکند و با نام صلح میتوان چشم بر بزرگترین جنایات بست اقدامی سادهانگارانه به شمار میرود.
«وحدت ملی» و فهم اینکه همه اعضای ملت ساکنان یک کشتی هستند و به رغم تفاوتهایشان نهایتا در مواجهه با دشمنانشان یک سرنوشت را تجربه میکنند هم یکی از همان بدیهیاتی به شمار میرود که کمتر کسی حداقل به شکلی علنی آن را نفی میکند. با این حال شاید وزیر امور خارجه و مجموعه دولت حسن روحانی کمترین صلاحیت را برای گفتن این سخنان داشته باشند. برجام با همه فراز و نشیبهای آن بخش جداییناپذیری از تجربه ملی ایرانیان است؛ تجربهای که قطعا دهها و صدها سال بعد و زمانی که تاریخنگاران به برهه کنونی رجوع کنند از آن به عنوان یک متغیر مهم یاد خواهند کرد، تجربهای که دال مرکزی عمده اختلاف نظرها را شکل میداد و فراتر از آن عینیترین نقطه اختلاف ۲ رویکرد حاضر در جامعه ایرانی برای مواجهه با بحرانهای زمانهشان شناخته میشود. اما در چنین نقطهای آیا وزیر محترم امور خارجه و تیم او تلاش کردند تا به جامعه هدف خود پیام سکونت در یک کشتی را بدهند؟ به سختی میتوان از جواب «نه» به این پرسش نیز اجتناب کرد و چشم بر این واقعیت بست که کلیدواژه «وحدت ملی» تنها یک اسم رمز برای فرار از پاسخگویی به خسارتهایی بود که آنها با این توافق به کشور وارد کردند. تقویم برجامی ایران مملو از مناسبتهایی است که روحانی و ظریف تلاش میکردند با جدا کردن ملت از یکدیگر و قرار دادن آنها مقابل همدیگر فضای سیاسی جامعه را به سمت مقصد خود هموار کنند. خلق واژههایی همانند «کاسبان تحریم» و نسبت دادن آن به منتقدانی که بارها آبروی خود را برای جلوگیری از سوراخ شدن این کشتی در میان گذاشته بودند چه نتیجهای جز قرار دادن بخشی از مردم مقابل بخش دیگر داشت؟ استفاده از دهها عبارت توهینآمیز با نیت تحقیر و بستن دهان منتقدانی که حتی شکل و شیوه سوراخ شدن این کشتی را پیشبینی میکردند چگونه با وحدت ملی قابل جمع است؟ دولتی که تمام پروژه سیاسی خود را با تعریف دیگر ساکنان کشتی به عنوان کسانی که مانع کامیابی مردم هستند جلو برده است، آیا صلاحیت استفاده از چنین مفاهیمی را در روزهای شکست پروژهاش دارد؟ اجازه بدهید جواب این پرسش را به شما واگذاریم!
با همه این اوصاف نمیتوان در گذشته متوقف ماند و چشم بر آنچه حال فعلی ما را شکل میدهد بست. طرح «تجربه تاریخی» به عنوان دستاورد اصلی مذاکره مستقیم با آمریکا از جمله نکاتی بود که رهبرانقلاب در همان نخستین روزهای آغاز مذاکرات هستهای تیم جدید در سال92 به آن اشاره کردند؛ دستاوردی پرهزینه که البته در برهه زمانی فعلی، سرشار از تهی بودن ایده توسعه برونگرا و استراتژی عقبنشینی مقابل دولت آمریکا را عیان کرده است. در این شرایط اگر انباشت بحرانهایی که حتی بازگشت به روزهای پیش از برجام را تبدیل به یک آرزوی جمعی کرده، بتواند باور به «سرنوشت مشترک» را برای تمام ساکنان کشتی خلق کند، میتوان امید داشت این تجربه پرهزینه و شرایط غیرقابل قبول در آینده تکرار نشود و متقابلا اگر مسببان این وضعیت با طرح چنین سخنانی موفق به تبرئه نتایج عملکردشان شوند، نمیتوان چشم بر این واقعیت بست که امکان تکرار مجدد این تجربه باز هم وجود دارد. احیای همبستگی ملی و تعریف سرنوشت مشترک در مقابل دیگری بیگانهای که روزگاری نه چندان دور برای بزک کردن او مسابقه برگزار میشد راه عبور از موقعیت فعلی جامعه ایران است؛ راهی که پیش از هر چیز نیاز به ترمیم این کشتی و تغییر ناخدا دارد. مگر نه؟
* روزنامهنگار
ارسال به دوستان
لیگ ایران در چه صورتی مجدداً تعطیل میشود؟
احترام به جان آدم ها
نیما علیپور: با وجود صدور ۱۸ اطلاعیه و تدوین پروتکل سلامت لیگ فوتبال اما درباره تعطیلیهای مجدد، تصمیم صریحی وجود ندارد. علاوه بر این، علت اصرار مسؤولان به برگزاری لیگ در این شرایط مشخص نیست، آن هم درحالی که 4 ماه قبل بدون حتی یک مبتلای رسمی، فوتبال و ورزش ایران به طور کلی تعطیل شد. حدود 4 ماه قبل که ستاد مقابله با گسترش کرونا در ورزش ایران تصمیم به تعطیلی ورزش کشور گرفت، به طور رسمی تعداد مبتلایان ویروس کرونا به انگشتان یک دست هم نمیرسید و در رشته فوتبال نیز مبتلایی وجود نداشت. در نهایت اما تصمیم بر این شد که ورزش کشور تعطیل شود و حال با گذشت 4 ماه، در حالی که تعداد مبتلایان به ویروس کرونا در باشگاههایی نظیر فولاد خوزستان و استقلال تهران به یکباره همه را شوکه و این تیمها را مجبور به حداقل ۲ هفته قرنطینه کرده است، پرسش اصلی این است که چرا دستورالعمل صریحی درباره تعطیلی مجدد لیگهای فوتبال وجود ندارد و چه اصراری به ادامه برگزاری لیگهای فوتبال به عنوان رشتهای پربرخورد است که احتمال ابتلا به این ویروس در آن زیاد است؟
۱۰ اسفند سال گذشته بود که تعطیلیها در ورزش ایران کلید خورد و ستاد مقابله با گسترش کرونا در ورزش اعلام کرد برای حفظ سلامت جامعه ورزش، تمام باشگاههای ورزشی (غیر از فوتبال) و سالنهای ورزشی و استخرها اعم از خصوصی و دولتی به مدت صرفا یک هفته (از روز شنبه ۱۰ اسفند) تعطیل خواهد بود؛ اتفاقی که آغاز تعطیلی در رشتههای مختلف ورزشی در کشور بود و در نهایت ۱۵ اسفند سال ۹۸ به تصمیمی مبتنی بر تعطیلی تمام اماکن و باشگاههای ورزشی و مسابقات و لیگهای مختلف و تمرینات ورزشی باشگاهها در سراسر کشور ختم شد.
در نهایت ۱۵ اردیبهشت سال جاری که با تعطیلی 2 ماهه ورزش ایران مصادف شده بود، ستاد مقابله با گسترش کرونا در ورزش اعلام کرد که حسب گزارشهای ستاد ملی مقابله با کرونا و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در حال حاضر وضعیت ۱۳۲ شهر کشورمان از نقطه نظر شیوع کرونا سفید است و بر این اساس باشگاههای ورزشی رشتههای انفرادی و غیرگروهی در این شهرها که ارتباط فردی زیادی در آن ورزشها وجود ندارد با رعایت دستورالعملهای بهداشتی مجاز هستند فعالیت خود را از روز ۱۶ اردیبهشتماه آغاز کنند.
* سلام دوباره به فوتبال از اول خرداد و آغاز چالشها
در این بین اما فوتبال ایران با تأخیر بیشتری در ازسرگیری مجدد مواجه شد و ۲۸ اردیبهشتماه بود که ستاد مقابله با گسترش کرونا در ورزش به رشته ورزشی فوتبال نیز روی خوش نشان داد و در چهاردهمین اطلاعیه خود اعلام کرد که پیرو مصوبات ستاد ملی مقابله با کرونا، تمرینات تیمهای ورزشی با تماس بدنی کم از اول خردادماه با رعایت پروتکلهای بهداشتی و با تشخیص و نظارت فدراسیون پزشکی ورزشی مجاز است، همچنین برگزاری مسابقات در رشتههای ورزشی با تماس بدنی کم، از ۲۲ خردادماه بدون حضور تماشاگر و با رعایت دستورالعملهای بهداشتی تحت نظارت دقیق فدراسیون پزشکی ورزشی مجاز شمرده شد.
* علامت سؤال بزرگ درباره تعطیلی مجدد لیگ فوتبال
با وجود صدور ۱۸ اطلاعیه از سوی ستاد مقابله با گسترش کرونا در ورزش و نیز تدوین و ابلاغ راهنمای گام دوم مبارزه با «کووید-۱۹» (ویروس کرونا)، فاصلهگذاری اجتماعی و الزامات سلامت محیط لیگ فوتبال اما یک پرسش و ابهام بزرگ بیپاسخ مانده است؛ اینکه اگر شمار مبتلایان به ویروس کرونا اعم از بازیکنان، مربیان و سایر عوامل تیمها افزایش یابد، در چه صورتی لیگهای فوتبال اعم از لیگ برتر، لیگ یک، لیگ ۲ و لیگ ۳ که با تصمیم سازمان لیگ و موافقت تلویحی ستاد مقابله با گسترش کرونا در ورزش مجددا از سرگرفته شد، تعطیل میشود؟ در ابتدای امر (۲ خردادماه ۹۹) براساس راهنمای گام دوم مبارزه با «کووید-۱۹» فاصلهگذاری اجتماعی و الزامات سلامت محیط لیگ فوتبال که از سوی کارشناسان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و با همکاری فدراسیون پزشکی ورزشی مدنظر قرار گرفته بود، اعلام شد که در صورت وجود بیش از 5 نفر در یک تیم با علائم مثبت یا مثبت شدن تستهای تشخیصی مبنی بر ابتلای فرد به «کووید-۱۹»، فعالیت تیم مربوط تا زمان بهبود مبتلایان و کسب گواهی سلامت، معلق خواهد شد، همچنین در صورت وجود علائم یا تست مثبت، فرد مذکور مجوز همراهی تیم را نخواهد داشت و ضروری است به مدت ۱۴ روز قرنطینه شود.
مسألهای که حدود یک ماه بعد (سوم تیر ۹۹) با تصمیم ستاد مقابله با گسترش کرونا در ورزش به گونه دیگری تغییر کرد و اعلام شد که در صورت مثبت بودن تست PCR در ۲۵ درصد کل تیم (بازیکنان و کادر)، تیم مربوط باید به قرنطینه برود؛ به طور حتم با افزایش شمار مبتلایان به ویروس کرونا و تعلیق تیمها، به ازای هر یک تیم، یک تیم دیگر نیز امکان برگزاری مسابقه را نخواهد داشت. به طور مثال طی هفته جاری با توجه به اینکه شمار مبتلایان تیمهای فوتبال استقلال و فولاد خوزستان به ترتیب به ۱۳ و ۱۶ نفر رسیده است مقابل حریفان خود بازی نخواهند کرد تا به طور کلی ۲ دیدار از رقابتهای این هفته تاکنون برگزار نشود و 4 تیم از گردونه رقابتهای هفته ۲۳ لیگ برتر ایران بیرون بمانند.
* تفاوت سطح سلامت لیگ فوتبال ایران با کشورهای توسعهیافته
در حالی که لیگهای مختلف بویژه در کشورهای توسعهیافته از نظر فوتبال همچون ایتالیا، اسپانیا، انگلیس، آلمان و... مجددا کلید خورده و در حال برگزاری است اما به طور مشخص و مهم روند شیوع ویروس در بین بازیکنان و عوامل فنی و غیرفنی تیمها در حداقل ممکن است و با آنکه چند هفتهای از آغاز دوباره فعالیتها این لیگها میگذرد، خبری از ابتلا به ویروس کرونا در میان تیمها وجود ندارد و به بهترین وجه ممکن لیگهای فوتبال در این کشورها از نظر بهداشتی و سلامت دنبال میشود. با این وجود اما در لیگ فوتبال ایران شرایط به گونه دیگری است و هرچه پیش میرویم شاهد افزایش شمار مبتلایان به ویروس «کووید- ۱۹» هستیم و کار به جایی رسیده است که در تیمی نظیر فولاد تعداد مبتلایان به ۱۶ نفر و در تیم استقلال به ۱۳ نفر افزایش یافته و مسأله نگرانکننده روند افزایشی عجیب ابتلا به کرونا در بین سایر تیمهای فوتبال ایران است. نکتهای که در این زمینه باید به آن توجه داشت، اختلاف فاحش زیرساختها در فوتبال ایران و حتی رفتار حرفهای بازیکنان و سایر عوامل تیمها در برخورد با این پدیده در قیاس با کشورهای توسعه یافته از نظر فوتبالی است، در نتیجه هر چه زمان میگذرد، شاهد کاهش آمار مبتلایان به ویروس «کووید-۱۹» بین تیمهای خارجی و افزایش ابتلا به این ویروس در بین تیمهای ایرانی هستیم!
* مجددا تعطیلی؟
مسأله بسیار مهم اما تصمیمگیری درباره سرنوشت لیگ برتر فوتبال ایران در صورت افزایش شمار مبتلایان به ویروس «کووید-۱۹» است؛ مبتلایانی که شامل بازیکنان، مربیان و سایر عوامل فنی و غیر فنی تیمها میشود. آنچه با بررسی ۱۸ اطلاعیه ستاد مقابله با گسترش کرونا در ورزش و نیز تدوین و ابلاغ راهنمای گام دوم مبارزه با «کووید-۱۹» (کرونا ویروس) به دست میآید این است که تصمیمی درباره سرنوشت لیگ برتر و سایر لیگهای فوتبال ایران با قرمز شدن وضعیت وجود ندارد و مشخص نیست در چه صورتی مجددا لیگهای فوتبال تعطیل خواهند شد؟ مسألهای که شاید در پشت پرده از سوی متولیان ورزش کشور صحبتهایی درباره آن مطرح شده باشد اما به صورت صریح و شفاف جای خالی آن در بین اطلاعیهها و پروتکل سلامت لیگ فوتبال ایران به چشم میخورد! در عین حال مشخص نیست اصرار مسؤولان به برگزاری لیگ فوتبال در برهه زمانی کنونی که مجددا شاهد شیوع بالای ویروس «کووید-۱۹» و افزایش شمار مبتلایان و مرگومیر ناشی از این ویروس در جامعه هستیم چیست؟ فوتبالی که در آن نه از پدیدههای اقتصادی خبری هست و نه سلامت افراد در آن مهم است!
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد؛ طرح نمایندگان برای اعطای سهام عدالت به جاماندگان تا ۲ هفته دیگر تعیین تکلیف میشود
چشم انتظاری جاماندگان سهام عدالت
* سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس: احتمال افزایش ۱۰ میلیون مشمول جدید وجود دارد
پس از ابلاغ دستور آزادسازی سهام عدالت و در جریان اجرای آن، برخی مسائل در فرآیند اجرا مطرح شد. از جمله این مسائل، اعطای سهام عدالت به جاماندگان بود. این جاماندگان شامل گروههای مختلفی هستند. مهمترین بخش این گروه، افرادی هستند که سال 85 ثبتنام کرده و قبض نهایی سهام عدالت را دریافت کردهاند اما با این حال سازمان خصوصیسازی اعلام کرده است نام این افراد در سامانه سهام عدالت این سازمان وجود ندارد و از همین رو از دریافت این سهام محروم شدهاند. جاماندگان سهام عدالت البته فقط به این افراد خلاصه نمیشود، از همین رو مجلس یازدهم طرحی برای اعطای سهام عدالت به همه جاماندگان آماده کرده که قرار است تا ۲ هفته آینده در مجلس مطرح و تعیین تکلیف شود.
محمدرضا پورابراهیمی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس یکشنبه شب در بخش خبری ۲۱ شبکه یک سیما درباره جاماندگان از سهام عدالت تصریح کرد: اولین بخش شامل ۵۲ میلیون نفری میشود که در زمان واگذاری سالهای ۸۴ و ۸۵ اطلاعات آنها ثبت شد اما گزارش نهایی توسط سازمان خصوصیسازی حدود ۴۹ میلیون نفر اعلام شد، این در حالی است که برخی افراد با اینکه دارای برگه سهام هستند، در فهرست اطلاعات سامانه سهام عدالت نام و نشانی ندارند.
او ادامه داد: در بخش اول افرادی هستند که در ابتدا فرم پر کرده و ثبتنام هم کرده بودند اما الان جزو مشمولان نیستند که حدود ۲ میلیون نفر میشوند.
پورابراهیمی تعدادی از متولدان سال ۸۵ به بعد خانوادههای تحت پوشش کمیته امداد، سازمان بهزیستی و سازمان امور ایثارگران را دومین دسته از این فهرست عنوان کرد و گفت: در این بخش طبق آمار سازمان بهزیستی و کمیته امداد حدود یک میلیون و ۴۰۰ هزار خانوار از سهام عدالت جا ماندهاند.
رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس تصریح کرد: افرادی که آن زمان جزو ۶ دهک کمدرآمد جامعه بودند، بخش سوم از جاماندگان را تشکیل میدهند.
او افزود: برآورد ما این است که در کل حدود 10 میلیون نفر جاماندگان سهام عدالت هستند.
رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس گفت: بر اساس واگذاریهایی که در سالهای ۸۴ و ۸۵ انجام شد، قرار بر واگذاری مجموعه شرکتهای مشمول سهام عدالت به صورت کامل به مردم بود.
پورابراهیمی گفت: از مجموع ۵۲ میلیون نفری که مشمول شدند، حدود ۶ میلیون نفر تحت پوشش کمیته امداد، سازمان بهزیستی و سازمان امور ایثارگران هستند.
* سهام عدالت جدید در طرح پیشنهادی مجلس به چه کسانی میرسد؟
سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس گفت: افرادی که برگه سهام عدالت دارند اما مشمول نیستند، افراد تحت پوشش سازمانهای حمایتی و دهکهای پایین درآمدی که سهام نگرفتهاند اولویتهای جدید سهام عدالت هستند. مهدی طغیانی، سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس درباره طرح ساماندهی سهام عدالت، گفت: آن چیزی که اخیرا مصوب شد کلیات طرح ساماندهی سهام عدالت بود. چند گروهی که اجمالا در طرح آمدهاند، افراد تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی هستند که هنوز سهام عدالتی دریافت نکردهاند. وی با بیان اینکه چگونگی سازوکار اجرایی باید در جزئیات طرح بررسی شود، ادامه داد: بخشی از این مشمولان جدید کسانی هستند که در این مدت 10 سال، تحت پوشش کمیته امداد قرار گرفتهاند. یک بخش هم افرادی هستند که در دهکهای مشمول طرح بودهاند اما در فهرستی که سهام عدالت بر اساس آن توزیع شد به هر دلیلی قرار نگرفته بودند و به نوعی جا ماندهاند.
* ممکن است مشمولان جدید به 10 میلیون نفر نیز برسند
سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس در پاسخ به این سوال که آیا در این طرح برای 8/1 میلیون نفری که برگه سهام عدالت دارند اما مشمول نیستند و کارگرهای غیرفصلی که سهام عدالت ندارند نیز فکری شده است یا خیر، گفت: بله! یک گروه از جاماندگان این عزیزان هستند که دعوتنامه دارند اما سهام عدالت به آنها تخصیص داده نشده است، گروه دیگر افراد تحت پوشش سازمانهای حمایتی هستند که برآورد ما از مجموع کمیته امداد و بهزیستی، تعدادی بیش از یک میلیون نفر است. طغیانی ادامه داد: بقیه افراد نیز کسانی هستند که در دهکهای مورد نظر قانون به حساب میآمدهاند ولی در تخصیص سهام عدالت در نظر گرفته نشدهاند، بنابراین مشمولان جدید چند گروه هستند. طبق برآورد ما شاید این تعداد به 10 میلیون نفر نیز برسد. آن زمان، با جمعیت ۷۵ میلیونی حدود ۵۲ میلیون نفر مشمول بودند، یعنی اگر 3 دهک بالای درآمدی را حذف کنیم و بخواهیم بقیه را اضافه کنیم با این جمعیت فعلی باید افراد جدیدی مشمول سهام عدالت شوند. سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس ادامه داد: آییننامهای نیز برای آزادسازی مطرح بود که به شکل غیررسمی بین وزارت اقتصاد، سازمان خصوصیسازی و کمیسیون ویژه اصل ۴۴ تهیه شده بود. به این آییننامه نیز ایراداتی وارد دیدیم و اصلاحات آن را در طرح ساماندهی سهام عدالت گنجاندیم. وی افزود: به عنوان نمونه در روش غیرمستقیم گفته میشود شرکتهای سرمایهگذاری استانی باید سهام عدالت را مدیریت کنند اما نحوه تشکیل مجمع عمومی آنها، نحوه اداره شرکت، نحوه انتخاب هیاتمدیره آنها و... از جمله مواردی است که در آییننامه یادشده با نهایت اجمال مطرح شده بود اما به نظر ما جا دارد دقیقسازی شود که در آینده مشکلی ایجاد نشود. بنابراین هم بحث جاماندگان و هم بحث اصلاح آییننامه، جمعا در طرح ساماندهی سهام عدالت گنجانده شده است. طغیانی در پاسخ به این سوال که سهام عدالت جدید قرار است از سهام کدام شرکتها داده شود، گفت: در ارزیابیهای اولیه که ۳۵ شرکت بورسی و ۱۳ شرکت غیربورسی به عنوان شرکتهای سهام عدالت در نظر گرفته شد، سهام این شرکتها بین گروههای هدف تقسیم شد که از این بین ۶ میلیون نفر تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی بودند و حدود ۴۷ میلیون نفر هم افراد غیرپوشش حمایتی بودند. سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس ادامه داد: به این ۶میلیون نفر، صددرصد سهام عدالت تخصیص یافت اما به آن ۴۷ میلیون نفر، نصف سهام تعلق گرفت، چون در زمانی که فراخوانی از طرف دولت داده شد که در صورت تمایل برای کامل شدن سهام عدالت، مشمولان باید نصف دیگر سهام را پرداخت کنند اکثرا آن ۵۰ درصدی را که باید خودشان میپرداختند، پرداخت نکردند. طغیانی افزود: آن نصفه سهام به دولت بازگشته است، ما معتقدیم چون هدف سهام عدالت واگذاری بوده است، این بازگشت به دولت بلاوجه است و دلیلی برای آن وجود ندارد. لذا منبع اصلی سهام عدالت جدید میتواند همین سهام بازگشته به دولت باشد، البته دولت نیز مواردی دارد که هر زمان جزئیات آن به تصویب برسد، اعلام میشود. وی درباره ارزش سهام عدالت جدید نیز گفت: باید به قیمت روز برآورد شود، این موارد در جزئیات طرح بررسی میشود. زمانی که جزئیات در کمیسیون تصویب شود، کلیات و جزئیات آن در صحن بررسی خواهد شد.
* پول فروش سهام عدالت هنوز واریز نشده
پس از آزادسازی سهام عدالت مشمولان این امکان را یافتند از طریق کارگزاری یا بانکها اقدام به فروش 30 درصد از سهام عدالتشان کنند. شرایط فروش سهام عدالت اما به قدری عجیب بود که جنجال زیادی به پا کرد. طبق قراردادی که مشمولان برای فروش سهام در بانکها باید امضا کنند، صاحبان سهام عدالت هیچ اطلاعی از زمان و نوع سهام فروش رفته توسط بانکها ندارند. در واقع مالکان سهام عدالت که برای فروش سهام خود به بانکها مراجعه کردهاند، هیچ امکانی برای اطلاع از رقم دقیق حاصل از فروش سهام خود ندارند. همچنین هیچ امکانی برای تعیین سهام مدنظر خود برای فروش ندارند.
هم اکنون شکایتهایی در همین راستا از سهامداران عدالت مبنی بر کارشکنیهای بانکها در قبال تعهدی که درباره فروش ۳۰ درصد سهام داده بودند وجود دارد به طوری که بعضی از این سهامداران ۶ خرداد برای فروش سهام عدالتشان به بانکها مراجعه کردهاند اما تاکنون مبلغی را تحت این عنوان دریافت نکردهاند.
* ارزش سبد سهام عدالت به روزرسانی نمیشود
موضوعی که هم اکنون توجه بسیاری از سهامداران را به خود جلب کرده این است که وقتی اشخاص برای فروش ۳۰درصد از سهامشان به بانکها مراجعه میکنند، از آنجایی که در سایت سهام عدالت ارزش سبدشان بروز نیست، متوجه نمیشوند ارزش روز سهامشان به چه میزان است! یا اینکه وقتی بعضی بانکها اقدام به فروش ۳۰ درصد از سهام افراد میکنند، آنها از کجا باید متوجه شوند کدام سهامشان و با چه میزان قیمتی به فروش رفته است؟!
* زمان فروش سهام عدالت توسط بانکها مشخص نیست
محمدحسن ابراهیمی، مدیرعامل شرکت کارگزاری بانک ملی ایران اظهار کرد: در حال حاضر نمیتوان زمانی برای فروش سهام سهامداران عدالت مشخص کرد. کارگزاری تلاش میکند سهام را به نفع سهامدار بفروشد، بنابراین نمیتواند این کار را به هر قیمتی انجام دهد.
مدیرعامل شرکت کارگزاری بانک ملی ایران در پاسخ به این سوال که چرا مبلغ واریزی به حساب افراد سهامدار متفاوت است، گفت: سهام عدالت، سبدی از سهمهای مختلف است، بنابراین کارگزار ممکن است در یک مرحله تعدادی از این سهام را بفروشد و تعدادی را نزد خود نگه دارد تا قیمت آن افزایش یابد، بنابراین تنها مبلغ سهام فروخته شده به حساب افراد واریز میشود.
او بیان کرد: ثبت درخواست فروش سهام عدالت به معنی فروش قطعی آن نیست. فرآیند فروش ممکن است کمی زمانبر باشد اما کارگزاری پس از فروش قطعی، مبالغ دریافتی را طی روال قانونی به حساب صاحب سهام واریز خواهد کرد. وی افزود: زمانی که سهام عدالت افراد به فروش رسید، دیگر نیازی به حضور فیزیکی در باجهها نیست و این رقم به حساب آنها واریز میشود.
* بانکها: مقصر نیستیم!
بیش از یک ماه از آغاز فرآیند ثبت درخواست فروش از طریق بانکها میگذرد اما تاخیر در واریز پول سهام موجب شده تعداد زیادی از سهامداران گلهمند باشند. نکته قابل توجه اینجاست که اساسا هدف آزادسازی سهام عدالت صرفا حمایت از اقشار آسیبپذیر در دوران کرونا اعلام شده بود و این تعلل هر دلیلی داشته باشد هدف اصلی این اقدام را تحتالشعاع قرار میدهد. اگر قرار باشد با چنین تعللی سهام عدالت برای دارندگان آن نقد شود، اساسا چه نیازی به آزادسازی آن بود. در این بین اما بانکها توپ را در زمین شرکتهای سپردهگذاری انداخته و معتقدند در اسرع وقت اقدامات لازم را در راستای فروش سهام مردم انجام دادهاند. برای مثال مژگان ارجمند، مدیر معاملات کارگزاری بانک ملی که حدود 40 درصد از کل سهامداران سهام عدالت مشتری این بانک هستند در این باره گفته است: بانک ملی مانند سایر بانکها بر اساس رویهای که در نظر گرفته شده، سفارشات را جمعآوری و برای شرکت سپردهگذاری ارسال کرد اما بعد از مدتی شرکت سپردهگذاری این فرآیند را نپذیرفت و روش را تغییر داد که موجب شد در روند فروش وقفهای ایجاد شود. سهام همه کسانی که تا ۱۰خردادماه با مراجعه به بانک درخواست فروش ۳۰ درصد از سهام خود را ثبت کردهاند، فروخته شده و مبلغ به حسابشان واریز شده است؛ در این بین به خاطر اینکه اطلاعاتی مثل شماره ملی، موبایل، شبا و حساب برای تعداد محدودی از سهامداران نواقصی داشت، واریزی انجام نشده است که پس از رفع آن پرداختیها انجام خواهد شد.
یک مقام پست بانک ایران هم گفت: اگر مبالغ کمی به حساب سهامداران عدالت واریز شده بابت علیالحساب بوده، یعنی یک مقداری از سهم فروخته شده و مابقی آن مانده است. به گفته وی، اگر بانک تا الان سهم متقاضیان را به فروش نرسانده بابت این بوده است که سهمی که برای فروش از طریق سامانه سهام عدالت ارائه شده هنوز به فروش نرفته است. فروش سهام به قیمت پایین کار راحتی است و بانک به دنبال این نیست سهم را به هر طریقی به قیمت روی تابلو به فروش برساند، بلکه قصد دارد سهم را در قیمتی که مناسب بوده و بیشترین بازدهی را برای سهامدار دارد به فروش برساند.
ارسال به دوستان
رهبر انقلاب بر تلاش همهجانبه برای دفع شر رژیم جعلی صهیونیستی تأکید کردند
پاسخ به نامه هنیه
رهبر حکیم انقلاب در پیامی خطاب به رئیس دفتر سیاسی حماس خاطرنشان کردند جمهوری اسلامی ایران به حکم وظیفه دینی و انسانی خود هرگز از هیچ تلاشی برای حمایت از ملت مظلوم فلسطین در راستای بازپسگیری حقوق خود و دفع شر رژیم صهیونیستی فروگذار نخواهد کرد. به گزارش «وطن امروز» به نقل از شبکه خبری المیادین، متن پیام حضرت آیتالله العظمی خامنهای خطاب به اسماعیل هنیه بدین شرح است:
مرقومه جناب عالی در خصوص تحولات اخیر در عرصه فلسطین عزیز را با دقت ملاحظه کردم. از اینکه حرکت مقاومت فلسطین با مجاهدت و ایستادگی خود در برابر توطئههای آمریکا و رژیم صهیونیستی موجبات ضعف و ناکامی آنها را فراهم آورده و در مقابل، عزت و سربلندی امت اسلامی را باعث گردیده است، خداوند متعال را شکر میگزارم و از شما مجاهدان شجاع تشکر و قدردانی میکنم.
دشمن زبون که در عرصه میدانی شکستهای غیرقابل جبرانی متحمل شده است، راهبرد توسعهطلبی خود و تضییع حقوق مسلم فلسطینیها را ابتدا با فشار اقتصادی و محاصره غزه مظلوم و آنگاه با نیرنگ مذاکره و طرح صلح و سازش دنبال مینماید و لکن جریان مقاومت و ملت شجاع فلسطین با منطق عقل و تجربه، تهدید و تطمیع آنها را برنتافته و همچون گذشته با ایستادگی مثالزدنی خود مسیر عزت و شرف را رقم زده و از این پس هم در همین صراط مستقیم حرکت خواهد کرد؛ انشاءالله. قطعا حفظ هوشیاری، وحدت و یکپارچگی مردم و جریانهای فلسطینی در خنثیسازی نقشههای شوم دشمن مؤثر بوده و جلب نصرت الهی را به همراه خواهد داشت.
جمهوری اسلامی همچون گذشته به حکم وظیفه دینی و انسانی و مبتنی بر اصول ارزشی انقلاب اسلامی از هیچ کوششی برای حمایت از مردم مظلوم فلسطین و استیفای حقوق آنان و همچنین دفع شر رژیم جعلی و غاصب صهیونیستی دریغ نخواهد کرد. امیدوارم پروردگار متعال بر عزت و قدرت شما بیفزاید.
ارسال به دوستان
دولت دست از سر بانک مرکزی بردارد
دکتر محمدرضا پورابراهیمی*: یک: آنچه در بازار ارز اتفاق میافتد با آنچه واقعیت اقتصادی ما است، از منظر و نگاه تراز تجاری کشور که مصارف ارزی را مطرح میکند و از لحاظ دسترسی به منابع بلوکه جمهوری اسلامی ایران و از جایگاه امکان مدیریت تقاضا در داخل کشور و ظرفیتهای افزایشی مشوقهای منابع ارزی ناشی از صادرات، همخوانی ندارد لذا نرخ بازاریای که در کشور فراهم شده، روانی است و با رویکرد غیراقتصادی بیشتر همخوانی دارد تا با واقعیتهای اقتصادی.
البته موضوعاتی که اخیرا در حوزه اقتصاد منطقه و جهان مربوط به ویروس کرونا اعم از محدودیتهای ناشی از امکان صادرات در منطقه و جهان پیش آمده، تاثیر مستقیمی بر این موضوع داشته؛ هر چند آمریکاییها هم تمام تلاششان این بوده که از همین موقعیت هم علیه نظام جمهوری اسلامی استفاده کنند.
دو: طرف دیگر موضوع نرخ ارز، اقداماتی است که دولت و بانک مرکزی باید انجام دهند. طبیعتا اقداماتی که دولت و بانک مرکزی انجام میدهند از نظر ما به عنوان نمایندگان مردم در خانه ملت، اقدامات کامل و جامعی نیست و در بخشی از آنها باید بازنگری شود و سازوکارهای متفاوتتر از گذشته برای آنها تدوین شود؛ اگر این سازوکارها و اقدامات بانک مرکزی در دستور کار قرار گیرد برآورد حکایت از این دارد که نرخ برابری واحد پول در مقابل ارزهای خارجی شرایط امروز را نخواهد داشت که به صورت روزانه ارزش پول ملی کاهش پیدا کند و آثار تورمی برای کشور ایجاد کند.
سه: بزودی آییننامه جدید رمزارزها از سوی بانک مرکزی به فعالان اقتصادی ابلاغ میشود، حجم بسیار زیادی از سرمایهگذاری در کشور متوقف شده، آن هم در شرایطی که ما به حجم عظیمی از منابع باید دسترسی پیدا کنیم که باید مورد رسیدگی قرار بگیرد. از نگاه ما اجرای این اقدام با توجه به همکاریهای مشترک کشورهای همراه با ایران در حوزه سیاستها و مسائل اجرایی امکانپذیر است. برای ما قابل قبول نیست که بخشی از حوزه پیمانهای پولی هنوز عملیاتی نشده است؛ هر چند محدودیتهای ایجادشده در بحث ارزی ناشی از این مسائل نیز هست. افزودن ظرفیت پیامرسانها در مبادلات مالی و ارزی یکی از موضوعات مهمی است که از سوی بانک مرکزی هم اعلام شده است. خروج از سوئیفت به دلیل آنکه باید تمام نقل و انتقالات مرتبط با دلار از کانال بانک مرکزی رژیم آمریکا عبور میکرد و عملا این موضوع نظارت این رژیم را بر همه مبادلات تجاری ما فراهم میکرد، کاملا بدیهی بود که خوشبختانه موضوع پیامرسانهای مالی خارج از سوئیفت با کشورهایی که با ما تبادلات تجاری و سیاسی دارند، در دستور کار قرار گرفته است.
چهار: هیچ راهی جز تقویت بخش صادرات در کشور برای رفع مشکلات اقتصادی وجود ندارد، بخشی از محدودیتهای ایجادشده در حوزه صادرات از نظر ما قابل قبول نیست، زیرا بخشی از آن مرتبط با بانک مرکزی بوده و بخش دیگر به سایر دستگاهها مرتبط است.
ما برنامههای خود را از طرف مجلس به دولت بیان کردیم. کارگروه مشترک تخصصی بین کمیسیون اقتصادی قوه مقننه و بانک مرکزی تشکیل میشود که ما مستمرا اقدامات بانک مرکزی را رصد کنیم و نظرات پیشنهادی خودمان را در این موضوع داشته باشیم.
محورهای این اقدام افزایش ظرفیت منابع ارزی ناشی از صادرات غیرنفتی و تقاضای مصارف ارزی در کشور است که هر دوی اینها نیازمند تصمیمات متفاوت از گذشته خواهد بود. اعتقاد ما این است که ظرفیت اقتصادی کشور و اقداماتی که در حوزه مسائل اقتصادی در سالهای اخیر انجام شده، امکان مدیریت نرخ ارز را در کشور فراهم کرده لذا طبیعتا بانک مرکزی باید به وظایف خود عمل کند.
پنج: بانک مرکزی نباید تحت تأثیر دولت باشد که متاسفانه فعلا برخی از تصمیمات بر اساس نگاه دولت است که مقداری به ساختار کشور ما در روابط بین دولت و بانک مرکزی برمیگردد. این نکته مهم است که در دنیا بانکهای مرکزی از دولتها مستقل هستند لذا اگر بانک مرکزی وظایف خود را به نحو کامل و با استقلال انجام دهد، پیشبینی ما این است که نرخ ارز هم میتواند تعدیل جدی پیدا کند.
*رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس
ارسال به دوستان
جهان با من نمیرقصد؟!
مسیحا رضوان*: 1- تربیت نیروی انقلابی و کارآمد جزو مهمترین تکالیف رئیس رسانه ملی است که رهبر حکیم انقلاب در حکم انتصاب، بر آن تاکید کردند. این امر از طرق متعدد قابلیت پیگیری دارد که از آن جمله: دانشگاه صداوسیما، گروههای برنامهساز در رسانه ملی، دانشگاههای با رشتههای متناظر خاصه با صبغه انقلابی و مجموعه بسیج صداوسیما است.
اکنون بعد از گذشت 4 سال از دوره مسؤولیت دکتر عبدالعلی علیعسکری، به رغم تلاش فراوان اما تنها بهکارگیری چند جوان انقلابی در رسانه ملی را شاهدیم، آن هم نه در سنگر برنامهسازی با شاخصهای ممتاز (=پرمخاطب و پر اثر در جریان انقلاب)، بلکه بیشتر در پشت میز ریاست شبکهها. لذا همچنان کمتر برنامه نمایشی (یا مجموعه) پرمخاطبی میبینیم که کار نیروهای انقلابی باشد، در واقع، از مقوله امرشده رهبر بزرگوار انقلاب که همانا جذب و تربیت نیروی انقلابی و کارآمد برای خط مقدم جبهه رسانهای کشور بود، خیلی خبری نیست. البته برنامههای گفتوگومحور نادری هم بود که توسط نیروهای انقلاب تدارک و تهیه میشد که آن هم فعلا در محاق است چرا که برخی را خوش نیامده است.
اینکه در 3-2 دهه اخیر، در دانشکده و بعدها دانشگاه صداوسیما چه میگذرد و چه نیروهایی از این دست که مدنظر رهبر انقلاب بود در آنجا تربیت شدهاند، کارنامه درخشانی که بتوان روی آن حساب کرد، پیش رو نیست. در گروههای برنامهساز هم کمتر این جنس تربیت و کادرسازی را شاهدیم. بسیج صداوسیما هم در دورهای این کار را شروع کرد لیکن عجلههای نامعقول و نگاه غلط زودبازدهی و پریدن مرغ از قفس، آن کار را هم ناقص گذارد.
نگاهی به برنامههای ممتاز تلویزیون، نشان میدهد این آثار اغلب ناشی از نگاه تکبعدی به رسانه آن هم عمدتا در مقوله سرگرمیسازی است، البته در این چند سال سعی شده در برخی از این برنامههای نشاندار[=برند]، به هر زور و اجبار و بعضا برچسب نچسبی که بوده است، چیزی از انقلاب هم در آن جاگذاری شود، که بعضا میگیرد و بعضا گلدرشت از آب درمیآید؛ اگر نه کلیت این برنامهها به جز مخاطبمحوری صرف، کمتر ـ و تقریبا هیچ ـ ارتباطی با مقوله دانشگاه عمومی بودن رسانه ملی که جزو خواستههای حضرت روحالله بوده است، ندارد.
2- چند روز پیش فیلم «جهان با من برقص» سروش صحت را دیدم. صحت یکی از کسانی است که در 2 دهه اخیر به عنوان بازیگر، مجری، نویسنده و کارگردان با رسانه ملی همکاری داشته است و از افراد صاحبفکر و البته دارای ایده به حساب میآید.
فیلم به مقوله «مرگ» میپردازد و با عینک جهانبینی آقای صحت این موضوع را روایت میکند.
یک دسته آدم در روزهای آخر زندگی یک دوست، دور او جمع میشوند. ظاهر فیلم از سبک زندگی رها و بیقید این رفقای چند ساله حکایت میکند و خوشیها و شادیهای ظاهری و جمع شدنشان را نمایش میدهد اما باطن فیلم پر از شکاف، نامردی، تنهایی و پوچی است.
مقوله «عشق» بشدت جلف نمایش داده میشود و آن را به سخره میکشد به طوری که در همین نوع جهانبینی نیز به این عشقورزی اعتراض میشود و از آن بیزاری میجویند. شاید برای همین هم دائم در طویله قرار میگذارند.
مقوله «هدف» در زندگی، برایشان بیمعناست. بیهدفی در زندگیشان موج میزند. حتی الکی خوش بودن نیز هدفشان نیست و فیلم و نمایندگان این نوع جهانبینی با آن کنار نمیآیند. انگار آمدهاند برای هیچ، ماندهاند برای پوچ و میروند عبث و بیهوده. شاید این آیه ناظر به همین تفکر است: أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثاً وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لاَ تُرْجَعُونَ: آیا گمان بردهاید ما شما را بیهوده آفریدهایم و به سوى ما بازگشت نخواهید کرد؟! (آیه 115 سوره مومنون).
«خانواده» مفهومی سست و البته مریض دارد. چیزی به نام حریم وجود ندارد. این حریم نه از بابت شرع (که حرف از آن در اینجا بیفایده است)، بلکه در همان معنای مدنی خانواده که چارچوبی دارد و متانت و استحکام آن دائرمدار آداب مشخصی است نیز دیده نمیشود. «حیا» نیز قورت داده شده و اصلا انگار چنین مفهومی خلق نشده است. با «غیرت» هم بازی میشود.
مقوله «دوستی» در این فیلم به ابتذال کامل کشیده میشود. دوستیها، پر از ناراستی و بیمرامی و ناجوانمردی است. بسیار سطحی و البته منفعتطلبانه. اصلا مبنا و معیاری ندارد. تعدی و تجاوز، مفهوم دوستی را بسیار مخدوش و ترش نمایش میدهد. جالب اینکه با گذشت این همه سال از دوستی ظاهری و سطحیشان، خودشان میدانند به آن نمیشود اطمینان کرد. لذا دوستی حقیقی برایشان یک گمشده است ولی این را در خود باور کردهاند که در این سبک زندگی، نمیتوانند به دوستی مطمئن و حقیقی دست یابند.
مقولههای منکر «دروغ، دغل و خیانت» عین نقل و نبات در فیلم فریاد زده میشود و البته فیلمساز انگار میخواهد به مخاطب بگوید غیر از این انتظاری نداشته باش، در واقع میخواهد آنها را جزو چسبیده به زندگی بداند که نمیشود از آن خلاص شد و باید با آن زندگی کرد.
مقوله «خدا و خداباوری» که اصلا فراموش شده است. انگار پشت ذهنشان پر از چیزهای عبث و لغو و بیفایده است.
در واقع مفهوم مرگ گره خورده با معاد است و معاد، برگشت است. اما در اینجا مرگی را میبینیم که خدایی در آن نیست، برگشتی نیست، یک گنگی مطلق است.
فیلم پر از گمشده است و تا آخر هم چیزی پیدا نمیشود. مفاهیم در فیلم شکلی متزلزل و سست به خود گرفتهاند و مخاطب باید با همین ابهام و ایهام سر کند. خوبی، بدی، تمیزی، کثیفی، روشنی، تاریکی و... مفاهیمی است که همه در وضعیت کما و بیمعنایی قرار دارد. در واقع، قرار است همه آشفتگیهای فیلمساز، تماشاچی را آشفته و گیج کند. جهان فیلم، جهانی پوچ، پر از خوشی حبابی و شادی سیاه و در یک کلام - العیاذ بالله- جهان بیخدا است. حال قضاوت کنید فیلم در خدمت چه اهدافی است و چه میزان متزلزلکننده باورها و سستکننده پیوندهاست.
3- حالا قصه را از این زاویه ببینید: فردی بیش از 20 سال است با تلویزیون انقلاب اسلامی در قالب بازیگر، مجری، نویسنده و کارگردان همکاری دارد و در این مدت، یاد گرفته چگونه با استانداردهای لب مرزی، برنامههای نمایشی خود را از همه ممیزیها به سلامت عبور داده و در قاب تلویزیون نمایش دهد. اندوخته این سالها به او کمک میکند با استانداردهای سبکتر وزارت فخیمه ارشاد، مواجهه کرده و یک فیلم را چگونه بسازد تا بتواند برایش پروانه نمایش بگیرد.
لذا در همه موارد ظاهری، فیلم صحت نمره پاس را اخذ کرده و توانسته همه آشفتگیهای خود را به خورد مخاطب بیچاره دهد و احدی هم اعتراض نکند.
حتما میشود ادامه ماجرا را هم حدس زد: سروش صحت مدتی بعد با طرحی تازه در سیمافیلم یا گروه فیلم و سریال و برنامههای نمایشی یکی از شبکهها با همین مدیران جوانشده، مشغول خوردن پالوده و تصویب طرح جدید است.
4- رسانه ملی در ماموریت تربیت نیروی انقلابی و کارآمد نمره پایینی میگیرد. به نظر میرسد در این مسیر هزینه زیادی هم انجام میدهد اما سالهاست ناشیانه آن را هدر میدهد یا حداقل بشدت با اتلاف منبع مواجه است. راهبرد استفاده از نیروهای جوان در راس شبکهها، درجه نونگری و خلاقیت یک شبکه را میتواند ارتقا دهد اما اگر بدون تربیت نیرو برای ارتقای آنتن در خدمت آرمانهای انقلاب اجرا شود، نتیجهاش شکست حتمی راهبرد جوانگرایی است. درست است تربیت امری طولانیمدت است ولی باید در طول این سالها نشانههایی ظاهر شود که متاسفانه حداقل در قاب تصویر چیزی از آن دیده نمیشود.
5- تلویزیون، حداکثر سرگرمیساز شده است. برای جنگ نرم امروز، قطعا این کافی نیست. لازم است سیاست چابکسازی ساختاری و نیروی انسانی به نفع تربیت نیروهای انقلابی و کارآمد به کار گرفته شود. از دانشگاه صداوسیما، شروع کنید. ببینید چرا با این همه نیروی خوب، نتیجهاش خوب نیست.
* پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع)
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
«وطن امروز» ازجدی نگرفتن موازین بهداشتی در ادارات دولتی با وجود افزایش مبتلایان به ویروس کووید ـ 19 در محیطهای اداری گزارش میدهد
بروکراسی کرونا
تعداد مبتلایان «کوویدـ ۱۹» در کشور به 243051 و آمار تلفات به 11731 نفر رسید/ ۲۶۱۳ ابتلا و ۱۶۰ فوتی کرونا در یک شبانهروز
میکائیل دیانی*: آخر شب شده، خسته از اخبار امروز به خانه آمدهام، سخنگوی وزارت بهداشت اعلام کرده بود «در 24 ساعته گذشته 163 نفر بر اثر کرونا جان باختهاند» و ما تیتر زدیم: «مرگبارترین روز کرونایی کشور». اصلا چرا وضعیت به این سمت رفت؟ آمار کروناییها داشت با شیب نزولی کم میشد، بعد از عید تعداد فوتیها کمتر از 40 نفر شده بود و تعداد مبتلایان به روزی 800 نفر هم رسید اما دوباره اوج گرفت! در همین حال و هوا هستم که گروه واتسآپی رفقایم را باز میکنم. مهدی عکسهایی را که در 2 ساعت گذشته از روی تبسنج الکترونیکیاش گرفته در گروه گذاشته؛ «39، 5/39، 40 و...»، همه عددها بالاست، تعدادشان هم زیاد است. مهدی در یک بیمارستان وابسته به یکی از سازمانهای دولتی کار میکند. به او میگویم: خبرهایی که به ما میرسد خیلی بد است، وضع در بیمارستانها چطور است؟ میگوید: «خیلی بدتر از خبرهایی که تو هر روز میزنی!» و ادامه میدهد: «این عکسها فقط برای 2 ساعت است؛ تعداد مراجعهکنندهها هر روز بیشتر از روز قبل میشود». میگویم: «تو در بیمارستان دولتی وابسته به آن سازمان دولتی هستی، عمده بیمارانتان هم برای همان سازمان هستند؟!» میگوید: «آره، انگار خیلی در ادارات محافظت از کرونا جدی نیست، دیروز از یکی از بخشهای اداره تست دستهجمعی گرفته بودند که ظاهرا 15 نفر مثبت شدهاند!» یکی دیگر از بچهها موضوع دیگری را در گروه مطرح میکند و بحث ما نیمهکاره تمام میشود و من هم که خستهام؛ گروه را میبندم و گوشی را کناری میگذارم.
گفتوگوی کوتاه شب گذشتهام با مهدی باعث شد سوژه اصلی گزارش امروز را «بررسی وضعیت ادارات دولتی در مواجهه با کرونا» انتخاب کنم. صبح اول وقت به بهانه کاری وارد یکی از ادارات دولتی در اطراف میدان فردوسی شدم. جلوی در نگهبانی نشسته است که تذکر میدهد «ماسک بزنید!» با آنکه در جیبم ماسک دارم، میگویم ماسک نیاوردهام تا ببینم مواجههاش چگونه است! کمی نگاهم میکند و میگوید: «زود برو و بیا!» اجازه و راه دادنش متعجبم میکند؛ کمی که از او فاصله میگیرم، گوشهای میایستم و ماسک را از جیبم درمیآورم. در راهروها ارباب رجوعها نشستهاند، بهندرت بر صورتشان ماسک دارند؛ داخل اتاقها هم همینطور است. کارمندان در رفتوآمدند و کسی ماسکی ندارد. سر بحث را باز میکنم؛ «به شما ماسک نمیدهند؟» کارمند همین طور که دارد کار ارباب رجوعی را انجام میدهد، میگوید: «دادند، اون روزهای اول خرداد که گفتند موضوع جدی شده است، یک بار نفری 2 ماسک به ما دادند اما همان بار بود، بعد دیگر خیلی جدی نگرفتهاند، البته انگار میخواهند دوباره یک کاری بکنند، بعد از اینکه میگویند شیب کرونا دارد بالا میرود، حالا هنوز که خبری نیست!» کارمند دیگری رو به من میکند و میگوید: «تا وقتی ما سر کار میآییم و شما هم میآیید و جلوی ما مینشینید و من به خانهام میروم و شما هم به خانهتان میروید، یعنی این کرونا دارد در کوچه و خیابان میچرخد و مردم را درگیر میکند». میگویم: «خب! فاصلهگذاری اجتماعی و ماسک که میتواند تا بخش زیادی جلوگیری کند؟» با خندهای میگوید: «شما با این مراجعات میتوانید فاصلهگذاری اجتماعی را رعایت کنید؟» با اشاره دستش پشت سرم را نشان میدهد و چند نفری که در صف نشستهاند. بلند میشوم که بروم، میگوید: «مگر کار نداشتید؟» بهانه میآورم که «فرم را در ماشین جا گذاشتهام، میروم بیاورم!» از اتاق بیرون میآیم و به سمت روزنامه حرکت میکنم.
* رشد ابتلا در پی اجرای طرح ترافیک و بازگشایی ادارات
چند روز پیش در گزارشی مبسوط به وضعیت ابتلا به کرونا در پایتخت در بازه پس از اعمال طرح ترافیک پرداختیم. با نگاهی به آمار آن گزارش افزایش تعداد مبتلایان به ویروس کرونا در روزهای نخست اجرای مجدد طرح ترافیک تا دهم تیرماه، نکتهای قابل تأمل است. در آماری که طی روزهای مختلف توسط علیرضا زالی، فرمانده ستاد مدیریت مقابله با بیماری کرونا در تهران اعلام شده، ۱۷ خردادماه تعداد افراد بستری در بخش عادی ۱۴۲ نفر و بستریهای جدید در بخش مراقبتهای ویژه ۶۷ نفر اعلام شد. این آمار حدود 20 روز بعد افزایش چشمگیری داشت به گونهای که هشتم تیرماه بستریهای بخش عادی در مدت 24 ساعت به ۳۳۹ نفر و بستری جدید در بخش مراقبتهای ویژه به ۱۲۲ نفر رسید. بر اساس جدیدترین گزارشهای منتشرشده، آمارها همچنان در حال بالا رفتن است؛ دهم تیرماه ۴۲۵ نفر در بخش عادی و ۱۰۲ نفر در بخش مراقبتهای ویژه بستری شدند. حال اما باید به دلایل افزایش آمار کروناییها در کشور بازگشایی ادارات دولتی را نیز بیفزاییم؛ اداراتی که شرح وضعیتشان را در مشاهده میدانی خود در ابتدای گزارش برای مخاطب آوردهام. در روزهای نخست کرونا بیش از همه آمار ابتلا در بانکها بالا بود که باعث شد رئیس کل بانک مرکزی از مردم تقاضا کند «در صورت نداشتن کار ضروری مستقیم به بانکها رجوع نکنند و کارها غیرحضوری انجام شود»، حتی سقف نقل و انتقال و برداشت از حسابها هم افزایش یافت تا رجوع به بانکها حداقلی شود اما حالا تمام ادارات و سازمانهای دولتی در مظان شیوع ویروس کرونا قرار دارند.
* صحبتهای رئیسجمهور را جدی بگیرید!
جمشید انصاری، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان اداری و استخدامی کشور، پیش از همه، مسؤولیت اصلی را برعهده مردم میداند و میگوید: «حفظ سلامت مردم در این شرایط قبل از اقدام هر دستگاه و سازمانی، به نوع رفتار خود مردم بستگی دارد و اگر موضوع کرونا عادیسازی و حساسیت به رعایت پروتکلهای بهداشتی و فاصلهگذاری اجتماعی کم شود، خسارات جبرانناپذیری را در پی دارد». اما این همه مسأله نیست. رئیسجمهور چند روز پیش در ستاد مقابله با کرونا گفت: «از روز اول در بازگشایی مراکز تعطیلشده به خاطر ویروس کرونا، با مردم قرار گذاشتیم گشایشها به شرط رعایت پروتکلهای بهداشتی است». حسن روحانی اظهار کرد: «بارها اعلام شد این ویروس میهمان ناخوانده است و مدت حضورش معلوم نیست. با هوای گرم هم از بین نمیرود. متخصصان ما گفتند حضورش ادامهدار است. این ویروس ناشناخته است، اول پیرها را درگیر میکرد، الان جوانها را هم درگیر میکند. علائمش هم دائما در حال تغییر است». روحانی یادآور شد: «به ستادهای مقابله با کرونا در استانها اختیار داده شده است درباره مشاغلی چون رستورانها، تالارهای پذیرایی، باشگاههای ورزشی، مساجد و... در صورت عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی محدودیت فعالیت اعمال شود. اخیرا تصویب کردیم هر کجا چنین وضعیتی داشت، حداقل برای یک هفته ممنوعیت را اعلام کنند و اگر نیاز بود مجددا برای هفته دیگر نیز ادامه دهند تا شرایط عادی شود». روحانی تأکید کرد: «از امروز (15 لیتر) استفاده از ماسک در محیطهای عمومی شلوغ باید اجباری باشد و چنانچه کسی بدون ماسک به دستگاه، نهاد یا ارگانی برای دریافت خدمت مراجعه کرد، باید از او بخواهند ماسک داشته باشد و حتی باید از حضور کارمندان و کارکنان در ادارات و دستگاهها در صورت عدم رعایت دستورالعملهای بهداشتی و استفاده نکردن از ماسک، جلوگیری شود». صحبتهای رئیسجمهور اما انگار هنوز در دستگاههای دولتی جدی گرفته نشده است؛ چنانچه نهتنها ارباب رجوعها با رعایت مسائل بهداشتی و فاصلهگذاری اجتماعی به ادارات وارد نمیشود، بلکه کارمندان نیز چندان به توصیههای بهداشتی برای مبارزه با کرونا توجهی ندارند؛ در این میان البته باید مسؤولیت مدیران ادارات برای سختگیری و تأمین امکانات بهداشتی از قبیل ماسک و تغییر فیزیکی محیطهای اداری را نیز مورد توجه قرار دهیم.
* آمار بالای مرگ و میر در میان کارکنان بانکی
درباره وضعیت ادارات دولتی با دکتر مردانی، عضو علمی ستاد ملی مقابله با کرونا گفتوگو میکنم تا آماری از ادارات دولتی داشته باشم. او میگوید: «ابتلای کارکنان و کارمندان ادارات دولتی به ویروس کرونا پس از بازگشت شیفتبندیها نسبت به اسفند و فروردینماه رشدی بالا داشته، البته این رشد برای عموم مردم هم صعودی بوده است». دکتر مسعود مردانی با بیان اینکه در بین ادارات دولتی و نیمهدولتی بیشترین آمار مبتلایان و جانباختگان ناشی از بیماری «کووید- 19»، کارمندان و کارکنان بانکها و شرکتهای بیمه بودهاند، میافزاید: ارتباط مستقیم کارمندان بانکی و بیمهای با مشتریان و کمتوجهی آنها به رعایت اصول بهداشتی باعث شده است شماری از کارکنان خدوم بانکی و بیمهای فوت و خیلیها نیز به این بیماری مبتلا شوند. عضو علمی ستاد ملی مقابله با کرونا با اشاره به جهش این بیماری در فصل تابستان و درگیر کردن شهروندان در خیلی از استانهایی که نسبت به فاصلهگذاریهای اجتماعی کمتوجه هستند، افزود: «ادارات دولتی که هر روزه با ارباب رجوع سر و کار دارند، باید در استفاده از ماسک، شستن دستها و رعایت فاصلهگذاری اجتماعی کوتاهی نکنند، چرا که آمارها نشان میدهد کارمندانی که با مردم سر و کار دارند بیشتر در معرض ابتلا به این بیماری قرار دارند».
فوقتخصص بیماریهای عفونی، تاکید ستاد ملی مبارزه با کرونا و شخص رئیسجمهور بر لحاظ کردن غیبت برای کارکنان و کارمندان ادرات دولتی در صورت عدم استفاده از ماسک را نشانگر این دانست که ادارات دولتی نباید نسبت به این مهم کمتوجه باشند.
اما محمدرضا محبوبفر که کارشناس وزارت بهداشت است هم عادی بودن مواجهه دولت با کرونا را در وضعیت ادارات دولتی نمایان میداند و میگوید: «دولت از همان ابتدای شیوع ویروس کرونا در کشور شرایط را عادی تلقی کرد و با ایجاد خوشخیالی کاذب برای خود و مردم نسبت به این بیماری، موجب شد خیلی از مردم و کارکنان دولت گرفتار این بیماری مرگبار شوند». وی در گفتوگو با ما میگوید: «متاسفانه در بدنه دولت مدیریتها برای مقابله با این بیماری به سوءمدیریت و باندبازی نهادها و دستگاهها در حوزه سلامت تبدیل شده و دولت اکنون در مدیریت این بیمار خطرناک ناتوان است. هنوز خود دولت کرونا را جدی نگرفته است، زیرا زمانی که ویروس کرونا با شدت و حدت هر چه تمام در جای جای کشور جولان میداد و خیلی از استانها در شرایط قرمز قرار گرفته بودند، رئیسجمهور وعده اجباری کردن استفاده عمومی از ماسک را برای یک هفته بعد صادر کرد». وی افزود: «خبرهایی که از استانداریها در استانهای با شرایط قرمز، زرد، نارنجی و... به گوش میرسد، نشاندهنده آن است که تعدادی از کارکنان دولت، کارمندان شهرداریها، بانکها، بیمهها و... دچار ویروس کرونا شدهاند که ابتلای خیلی از رانندگان ناوگان حملونقل عمومی، کارمندان بانکها، استاندارها و معاونان آنها موید آن است. ابتلای گسترده و مرگومیر خیلی از کارکنان و کارمندان ادارات ناشی از این است که دولت بیماری کشنده «کووید-19» را عادی میپنداشت».
* شاید لازم باشد دوباره به سمت تعطیلی پیش برویم!
شیب افزایش ابتلا به کرونا در یک ماه گذشته بسیار شدید بوده است، به طوری که روزانه چند شهر و استان به لیست وضعیت قرمز اضافه میشود. دیروز بیشترین جانباخته کرونایی کشور ثبت شد و روند همچنان روزهای ناگوارتری را خبر میدهد. برقراری طرح ترافیک و افزایش جمعیت در حملونقل عمومی یکی از دلایل رشد کرونا در پایتخت بوده، چنانچه روز گذشته معاون فنی مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت ضمن ابراز مخالفت با اجرای طرح ترافیک در تهران و کلانشهرها، نسبت به وضعیت نامطلوب رعایت پروتکلهای بهداشتی در حملونقل عمومی انتقاد کرد. اما مسأله به اینجا ختم نمیشود؛ در برخی کشورها طرح زوج و فرد شدن ادارات برای خلوتتر شدن آنها پیاده شده و میشود و تجربه ایران هم نشان میدهد در بازه کوتاهی که اعمال محدودیتها برای این موضوع بیشتر شد، شیب کرونا نزولی بود، لذا وضعیت قرمز فعلی شاید نیازمند تعطیلی موقت یکی دو هفتهای ادارات و خانهنشینی مجدد مردم برای کاهشی شدن روند کرونا باشد!
*روزنامهنگار
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|