|
بودجه شلخته و پرمشکل اصلاح میشود
احمد راستینه*: لایحه بودجه 1400 را باید سیاسیترین لایحه بودجه تاریخ انقلاب نامید، یعنی با وجود آگاهی رئیسجمهور و کابینه وی از اینکه مشکلاتی در تامین و تنظیم منابع بودجه وجود دارد اما آنها منابع را به گونهای دیدهاند که مجلس را وارد تقابل جدی با بودجه کنند، چرا که آنها بخوبی میدانستند نمایندگان زیر بار منابعی که از نظر عملیاتی امکان تحقق آن وجود ندارد، نمیروند. یا اینکه نوع قیمتگذاری نرخ ارز را به گونهای در نظر گرفتهاند که مجلس را درگیر سردرگمی برای اصلاح لایحه بودجه کنند.
برای نخستینبار است که 4 نوع قیمتگذاری نرخ ارز در لایحه بودجه رخ داده است؛ به طوری که در این لایحه ارز 4200 تومانی، ارز 11500 تومانی، ارز 17500 تومانی و ارز بازار آزاد که حدود 24 یا 25 هزار تومان است آمده و باید گفت معنای این تعداد نرخ ارز آن است که وقتی مبنای قیمتگذاری دولت شفاف نیست، رصد اعتبارات، دریافت و هزینهکرد هم شفاف نخواهد بود، لذا به وضوح روشن بود نمایندگان مجلس زیر بار چنین قیمتگذاریای در موضوع ارز نخواهند رفت.
قریب به 8 سال سیاستگذاری دولت موجب آن شده ارزش پول ملی بشدت کاهش یابد و به عبارتی سرمایه ملی ما در پی لجبازی دولت در استقراض از صندوق توسعه، خلق پول و قیمتگذاری ارز، نابوده شده است.
از نوع شکلدهی به ساختار بودجه مشخص بود دولت به دنبال یک بازی سیاسی برای تقابل با مجلس بوده است و از طرف دیگر به دنبال اینکه خود را منجی اقتصاد کشور معرفی کند و مجلس به عنوان ترمز توسعه و پیشرفت قلمداد شود.
به عنوان مثال در حالی که 6 ماه قبل همسانسازی حقوق بازنشستگان کشوری و لشکری اجرایی شده و به 90 درصد حقوق شاغلان ارتقا پیدا کرده است - البته بدون آنکه منابع واقعی برای پرداخت آن وجود داشته باشد- ولی همین همسانسازی برای بازنشستگان سازمان تأمین اجتماعی که باید اجرا شود، حتی به مرحله عملیاتی نرسیده و در نتیجه لایحه بودجه فشار زیادی برای پرداخت بدهی دولت به این سازمان وارد میشود و عملا توپ در زمین مجلس میافتد تا مجلس در نهایت مجبور شود اشکالی را که درباره همسانسازی حقوق بازنشستگان تأمین اجتماعی وجود دارد، ترمیم کند.
لایحه بودجه 1400 از اساس دارای اشکالات متعددی است که یک ماه کار شبانهروزی کمیسیون تلفیق منجر به آن شد تا لایحه بودجهای که پیش از این در سالهای قبل به آن آب بسته بودند اما در سال جاری در آب غرق بود را اصلاح کند. این اصلاحات ساختاری و شجاعت مثالزدنی کمیسیون تلفیق همچنین منجر به اصلاح قیمتگذاری ارز، صادرات نفت و هدفمندی یارانهها شد و از یک لایحه بودجه بسیار ناکارآمد هماکنون به لایحه نسبتا همتراز نزدیک شدهایم و امیدوارم انشاءالله ادامه مسیر را در صحن علنی مجلس و در دفاع از مصوبات کمیسیون تلفیق پیش ببریم.
* عضو کمیسیون تلفیق
ارسال به دوستان
بذرهای تحول در ضمیر امام
دکتر مصباحالهدی باقری*: معمولا شناخت مسیر حرکت تا اثر بزرگان تاریخ، کار آسانی نیست. اینکه از آغاز تا انجام، از چه نقاطی و چگونه مسیر تکامل و تعالی، پیموده شده، یک دغدغه اساسی است و تشنگان و جستوجوگران زیادی به دنبال فهم و کشف آن هستند. جالب توجه اینکه، اینقدر مسیر پر از گره و راز و رمز و پیچیدگی است که کشف آن با همه جزئیات تقریبا ناممکن است و به تبع آن، تقلید و کپیبرداری، معلوم نیست ما را به نتیجه درست و حتی خوبی رهنمون کند. میتوان گفت جمع اقتضائات یک نفر در یک زمان، ما را به یک راه درست و بهینه رهنمون میشود و حالا با تغییر این فرد و متغیرهای زمان و زمانه، شاید راه دیگری، راه درستتر باشد.
حال اگر متغیرهای دیگری هم در این میانه باشد، کار بسی سختتر و تجزیه و تحلیل آن نادقیقتر و شاید ناقصتر باشد. مثلا بزرگان دینی که مسیری برای سلوک شخصی دارند، تحفظات ظریف و دقیقی را برای خود معمول و متعین میدارند که هرکسی را بدان راه نیست؛ همین سبب بیش از اندازه سخت شدن مسیر کشف میشود.
اما میتوان یک سوی دیگر این ماجرا را دید. کسی که در این مسیر تتبع و تحقیق میکند، هر چه پیش میرود و هر چه کشف میکند، لذت کار برایش افزون میشود. دوست دارد بیشتر و بیشتر غور کند و به قیافهای منسجم و منظم از شخصیت مورد تحقیق دست یابد، لذا مسیر کشف، مسیر جذاب و پرهیجانی است و شاید همین است که محقق را با همه دشواریها، باز به خود جلب میکند تا از درون آن، دستمایهای برای زیست بهتر به جهان و جهانیان تقدیم کند.
حضرت امام خمینی یکی از این شخصیتها بودند. هم اخلاق فردی و هم سلوک اجتماعی ایشان، زمینهساز حرکتی عظیم در دنیای معاصر شده و خود به عنوان نقطه عطفی بزرگ، سرمنشأ بسیاری از تغییر نگاهها و تطور رویکردها در افراد و جوامع شده است. هم زمانه امام پر از رویداد و واقعه بوده است و هم شخص شخیص امام پر از ظریفکاریها، تربیت و ساخته شده بودند. هم با متربی شایستهای سروکار داریم و هم با مربی کاردان و کاربلدی. هم با مرجعی نمونه و الگو مواجهیم و هم با راهبری سیاستدان و زمانشناس. هم با حکیمی متأله رو در رو هستیم و هم با زعیمی دنیادیده و وسط میدان.
آنچه در امام به صورت ممتاز و مؤثر دیده میشود این است که امام با اشراف به مسیر عرفان و سیر الیالله، دائم در حال حرکت، تغییر، تطور و تحول بودهاند و این تحول درون در شخصیت مزکایی چون امام، تحول بیرونی را رقم زده است. حال یک سؤال کلیدی وجود دارد و آن اینکه امام چگونه این تحولخواهی را در شخصیتشان نضج داده و بعد از آن مشغول تربیتش شدهاند تا جایی که علاوه بر جهان درون، جهان بیرون را متأثر کردهاند و به مرتبه «امام تحول» رسیدهاند. در این نوشتار به برخی از این نقطههای آغاز و نقطههای عطف پرداخته میشود.
1- فهم جهادی
زندگی امام از بدو تولد، با درگیری پدر و خاندان پدری با متجاوزان به حقوق مردم، زمینخواران و غاصبان گره خورده است. در همین مسیر، ایشان خیلی زود از نعمت پدر محروم میشوند و همین زمینهای میشود تا گل اولیه شخصیتشان، بشدت ظلمستیز شکل بگیرد؛ اینکه از کودکی بفهمی تعدی و تجاوز چیست و برای از میان برداشتنش عرق و عصبیت و غیرت داشته باشی و نسبت به آن نه تنها بیتفاوت نباشی، بلکه حساس و تیزبین باشی؛ اینکه بفهمی راه محو ظلم، تنها از کشتن قاتل و مباشران آن نمیگذرد و لازم است چشمه آلوده اندیشه ظلم و تعدی به دیگران خشک شود؛ اینکه برای از بین بردن ظلم، راهی طولانی در پیش است که آغاز آن فهم معنای ظلم و ظالم و مظلوم و پیدا کردن مصادیق آن است. آزادگی خانواده امام، حدی از ملکه شجاعت را در وجود ایشان پرورش داد تا در مسیر زندگی اجازه ندهند طیف اربابان، رعیت را مورد تحقیر و استثمار خود قرار داده و براحتی و با زورگویی و ستمگری، مشق تعدی به حقوق دیگران کنند.
فردی که ظلم میبیند، یا منکوب است یا آزاده. اگر منکوب باشد، به ظلم تن میدهد و طبعا زمینه ظلم بیشتر و ظلمپذیری بیشتر را برای خود و اهلوعیال خود فراهم میآورد اما کسی که آزاده است، آرام و قرار ندارد تا ظلم را محو و ظالم را ادب کند، حتی در مواقعی حد تعدی متجاوز او را به نقطهای میرساند که با ظالم و طاغی به مبارزهای حیثیتی و مقدس اقدام کند. همین قرار نداشتن، بذر جهاد و مقاومت را برای برچیدن ظلم در دلها مینشاند، لذا امام از کودکی اینگونه تربیت شده بود و اجازه نمیداد داغ پدر شهیدش و یتیمی خاموش شود و فراموش.
این جنس شخصیت امام در دوره جوانی و با ظهور رضاخان قلدر در مسند نخستوزیری و پادشاهی، بهتر نشو و نما یافت. حالا حکومت، نه در رده یک نظمیهچی، بلکه از صدر تا ذیل آن، دچار بیماری ستمگری و تجاوز شده است. ورود امام به مدرسه و حوزه علمیه و استعداد شگرف و هوش سرشار ایشان، همراه با شاگردیکردن نزد علمای تراز اول فقه و عرفان و اخلاق و البته مواجه شدن با شخصیتهای مجاهدی چون شهید والامقام آیتالله مدرس، درک امام از شرایط مقابله با این حد از ظلم و ظلمت را به درکی مبنایی و ریشهای و هویتدار تبدیل کرد. این خواست و طلب، روحیه مبارزه و جهادگری را در امام تقویت کرد و به سایر دغدغههای امام نیز جهت داد.
2- فهم فقاهتی
در طول تاریخ شیعه، بودهاند علمایی که فهم دقیق و درستی از عرصه بلندبالای «فقه و فقاهت» پیدا کردهاند و خود را در چارچوبهای سنتی، تقلیدی و کمرمق فقهی که به نوعی زمینهساز تحجر و نگاه مرده به جریان اقتضائات و نیازهای دین برای انسان معاصر است، اسیر و تاریکنشین نگرداندهاند.
برای این بلندنظران، جولانگری در عرصه فقه منحصر در یک نگاه کاملا مصرفگرایانه برای تعیین تکلیف فرد و افراد نبوده است، بلکه فقه را نوعی جهانبینی دینبنیاد برای اداره فرد و جامعه در مسیر رسیدن به قرب و فلاح فردی و اجتماعی میدانستند. با این عینک، هیچگاه مشرب فقهی و روششناسی معتبر آن در قالب علم اصول، بیجواب و پاسخ نبوده است. به این واقعه درباره حلیت بازی شطرنج توسط حضرت امام در ۲ سال مانده به رحلت ایشان نگاه کنید: از امام استفتا شد اگر شطرنج، آلت قمار بودن خود را به طور کلی از دست داده باشد و تنها بهعنوان یک ورزش فکری از آن استفاده شود، بازی با آن چه صورتی دارد؟ امام فتوا دادند: بر فرض مذکور اگر برد و باختی در بین نباشد، اشکال ندارد. یکی از شاگردان امام در مقام اشکال به این فتوا طی نامهای اینگونه مینویسد:
«سائل محترم از کجا ادعا میکند که امروز شطرنج آلت قمار بودن خود را به کلی از دست داده و تنها ورزش فکری شده است؟ در روایت معتبره از سکونی از حضرت صادق علیهالسلام آمده است: قال علیهالسلام: قال رسول الله صلیالله: انهاکم عنی الزفن و المزمار و عنی الکربات و الکبرات و قال علیهالسلام: نهی رسول الله صلیالله عن اللعب بالشطرنج و الزور... هر ۲ دلیل اطلاق دارد. بنابراین استفاده میکنیم بازی با شطرنج حرام است چه آلت قمار را از دست بدهد یا نه و دعوای انصراف، منشأ صحیحی میخواهد که به نظر نمیرسد و آنچه ممکن است گفته شود، مثل غلبه یا آلیت، در آن زمان منشأ صحیحی ندارد و در خود فحص کرده و حجتی برخلاف اطلاق مزبور نیافتم». (نشریه پاسدار اسلام، سال هفتم، شماره83، صفحه10)
حضرت امام(ره) در پاسخ این نامه، به عدم توجه به زمان و مکان و جمود بر نصوص و لوازم آن بهطور کلی اشاره کرده و توجه میدهند که جمود بر نصوص بدون توجه به زمان و مکان، چه بسا مناسبات تمدن جدید را در هم بشکند و مردم را به دورانهای قدیم بازگرداند. ایشان پاسخ دادند: «بنا بر نوشته جنابعالی [و جمود بر نصوص] زکات، تنها برای مصارف فقرا و سایر اموری که ذکرش رفته است و اکنون که مصارف به صدها مقابل آن رسیده است، راهی نیست و رهان در سبق و رمایه مختص به تیر و کمان و اسبدوانی و امثال آن که در جنگهای سابق به کار گرفته میشده است و امروز هم تنها در همان موارد درست است، و انفال که بر شیعیان تحلیل شده است، امروز هم شیعیان میتوانند بدون هیچ مانعی با ماشینهای کذایی جنگلها را از بین ببرند و آنچه را باعث حفظ و سلامت محیطزیست است، نابود کنند و جان میلیونها انسان را به خطر بیندازند و هیچکس هم حق نداشته باشد مانع آنها باشد، منازل و مساجدی که در خیابانکشیها برای معضل ترافیک و حفظ جان هزاران نفر مورد احتیاج است، نباید تخریب گردد و امثال آن و بالجمله آنگونه که جنابعالی از اخبار و روایات برداشت دارید، تمدن جدید به کلی باید از بین برود و مردم کوخنشین بوده و یا برای همیشه در صحراها زندگی کنند...».
نگاه امام یک نگاه کاملا منضبط و به دور از افراط و تفریطهای مرسوم است. نه آنقدر در لایه تحجر میماند که هرگونه امروزنگری دچار ابهام و ایهام شود و بدون جواب بماند و نه آنقدر بیمبنا حرکت میکند که استنباطات شرعیه که موجبات حجیت فقهی را فراهم میآورد، مطرود و غایب باشد. این نگاه با اصل و ریشه، مسقطالرأسش همان فقاهت سنتی است که برای پاسخگویی مستحدثات، نه تنها عاجز نیست، بلکه موجبات صواباندیشی دینی بر پایه محکمات را فراهم آورده و منطق احکام اولیه و ثانویه را در بزنگاه بنبستها عرضه میکند.
3- فهم جهانوطنی (مدنی)
نگاه امام به مسائل و موضوعات، نگاه معاصر بود. شاید مهمترین تمایز امام با فضای غالب مدارس و حوزههای علمیه این بود که کاملا جهانوطنی زندگی میکردند. خود را در چارچوبهای بسته ندیدند و تلاش کردند عرصه نیازشناسی و پاسخگویی را منحصر در یک فرد شیعه مذهب نکنند، بلکه با احاطه بر امروز دنیا، نقشه رسیدن به کمال انسانی، اجتماعی و جهانی را از مختصات انسان امروزی شروع کرده و با اشراف بر ضرورتها و الزامات، راه درست و نجاتبخش را در قالب مفاهیم، گزارههای راهنما، اصول و سیاستهایی (به نسبت موقعیتی که در عرصه جامعه یا حکمرانی داشتند) برای جامعه انسانی تجویز کنند.
این منظر ژرف و بلند سبب شد امام همیشه چندین گام از همه معاصران خود جلوتر باشند و هیچگاه در چنبره نگاههای فرمال یا نظریات نخنما اسیر نشوند. شاید هر قدر شما انسان مجاهدی باشید اما نتوانید جهانبینی صحیح و شناخت درست را در اختیار پیروان قرار دهید، خیلی زود دچار ورشکستگی شده و نظریات شما به رکود برود. وقتی امام مفهوم کوخنشینی و کاخنشینی یا بسیج جهانی مستضعفین یا اسلام ناب و اسلام آمریکایی را طرح میکردند، هیچگاه مرزهای جغرافیایی، این اندیشه زلال را محدود نمیکرد. به این جملات خیره شوید:
«امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی است و مسلمانان، در یک تشکیلات بزرگ اسلامی، رونق و زرق و برق کاخهای سفید و سرخ را از بین خواهند برد. امروز خمینی آغوش و سینه خویش را برای تیرهای بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها و موشکهای دشمنان باز کرده است و همچون همه عاشقان شهادت برای درک شهادت، روزشماری میکند. جنگ، جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمیشناسد و ما باید در جنگ اعتقادیمان، بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم».
این جملات در عین اینکه کاملا آرمانگرایانه است ولی پر از مفاهیم ژرف است. هم توحیدی است، هم سلوکی را نشانهگذاری میکند، هم تشکیلاتی است و هم بدون مرز جغرافیایی و در واحد انسانی است. این نگاه امام را نه تنها عارفی سالک، بلکه مجاهدی خستگیناپذیر و مهمتر از آن ایدئولوگی جهانشناس و بالاتر از آن، راهبر و فرماندهی مشرف به نیازها و کمال انسانی معرفی میکند.
باز هم با شهد شیرین کلامش همراه شوید:
«این وظیفه اولیه ما و انقلاب اسلامی ماست که در سراسر جهان صدا زنیم که ای خوابرفتگان! ای غفلتزدگان! بیدار شوید و به اطراف خود نگاه کنید که در کنار لانههای گرگ منزل گرفتهاید. برخیزید که اینجا جای خواب نیست!... راستی اگر بسیج جهانی مسلمین تشکیل شده بود، کسی جرأت این همه جسارت و شرارت را با فرزندان رسولالله صلیالله علیه داشت؟»
امام، خمینی بودند و خمینی ماندند اما افق جهانیشان به خمینی بودنشان اعتباری بخشید که تا دنیا دنیاست اسم و رسم خمینی در هر قیام و انقلابی که علیه ظلم برپا میشود، دیده میشود. ایشان روحالله بودند و روح زندهای بخشیدند به حرکتها و نهضتها و قیامها و انقلابها.
4- فهم چندلایه (راهبردی)
امام، ذهنی چندلایه داشتند. هم در مسیر سلوک و عرفان نظری و عملی، درسآموخته و مربی شده بودند، هم در فلسفه به غایتالمنتهایی دست یافته بودند؛ هم فقیهی متبحر بودند و پیشرو، هم ادیبی بودند کارآزموده و هم آشنای به موضوع تشکیلات و تعاملات و ترابطات. همه اینها، امام را در تلاقی بینظیری در چند راهه حکمت و عرفان و فقه قرار میداد که با ذوق سرشار ادبی و شناخت حکمرانی جهانی معاصر همراه بود. آن مبنا و این معرفت، ایشان را به انسانی ذوابعاد و البته ذوفنون تبدیل کرده بود که در هر حادثه و واقعهای، از گنجینه خرد و درایت خویش که برگرفته از سررشتههای معرفت ناب توحیدی و فهم معادلات قدرت در دنیای معاصر بود، به تصمیم میرسیدند. این همانی بود که امام نام درست «تکلیف» بر آن نهادند و تکلیفگرایی را به معنای توجه به عمل و حرکت به سوی آن، با انگیزه انجام اوامر خدای متعال و کسب رضایت او پیگیری کردند. از این جهت تکلیفگرایی خود عمل خاصی نیست، بلکه روش خاصی در انجام عمل است.
لذا امام در اتخاذ هر تصمیمی علاوه بر لحاظ شرایط بیرونی، به اقتضائات درونی هم ملتفت بودند و همه این سیر و شناخت را معطوف به رضایت حق تعالی و انجام تکلیف میدانستند. لذا زندگی امام، پر از تلاقیها، تزاحمها و تعارضها بوده و برای رسیدن به فرمول درست، چارهای نبوده مگر اینکه با یک نگاه جامع، مسالهها شناسایی شده، اولویتبندی شده، تجزیه و تحلیل شده، سناریوهای مختلف حل و کشف شده و بدین طریق به دنبال بهترین گزینه ممکن بودهاند.
این ذهن چندلایه که قدرت حلاجی بالایی نسبت به موضوعات پیدا کرده است، ظرفیت و زمینه خوبی برای حرکت در مسیر بهبود، پیشرفت و تعالی ایجاد میکند. ضمن اینکه این مزیت ممتاز، قابلیت دارد خود را در جایگاه راهبری یک حرکت پیشرونده نشان دهد.
شاید مهمترین هنر امام این بود که در مبنا استوار میشد اما نمیماند و تا رسیدن به مسیر و سیر حرکت و نقشه راه، ادامه طریق میداد. از وحی و سیره با لحاظ حجیتهای فقه و شرع، به حکم و تصمیم و فتوا میرسید.
در قضیه شکست اعتصاب در عصر 21 بهمن 1357، در برخورد با منافقین، در ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر، در قبول قطعنامه 598، در ایده راهپیمایی برائت از مشرکین، در برکناری آیتالله منتظری از قائممقامی رهبری، در تأسیس نهادهای انقلابی و... همه و همه رشحاتی از پویایی، فکر چندلایه، اندیشه راهبردی با مبنای تکلیفگرایی شرعی و راهبری معاصر مدنی و جهانی به صورت برجسته دیده میشود. به حکم ارتداد سلمان رشدی توجه کنید:
بسمه تعالی
انا لله و انا الیه راجعون
به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان میرسانم مؤلف کتاب «آیات شیطانی» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام میباشند. از مسلمانان غیور میخواهم در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعا آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است انشاءالله. ضمنا اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد.
والسلام علیکم و رحمتالله و برکاته
امام در جایگاه ولیفقیه، امر و حکمشان برگرفته از کوثر جوشان فقه اهلبیت علیهمالسلام بوده و ذرهای در افتای شرعیشان کوتاه نمیآمدند و اقتضائات مصنوعی و تزاحمات دنیای فعلی، حکم قطعی را مخدوش نمیکرد. اما در جایی که ظرفیت و منطقهالفراغی میدیدند که امکان مصلحتسنجی را مهیا میکرد، با اشراف فوقالعاده بر تعاملات و تزاحمات، به تجویز حکم و رأی میپرداختند.
لذا هیچ وقت نگاه چندلایه به موضوعات تعطیل نمیشد، بلکه به اقتضای شرایط و وجود زمینه و ظرفیت، تلاش میشد با لحاظ جنبههای مختلف، موضوعشناسی درستی انجام و حکم صوابی انتاج شود.
نتیجه
شخصیت امام خمینی، هم از حیث ساخت و تربیت و هم از حیث نگاه و پرداخت به معرفتهای قدیم و جدید و هم از حیث تلاقی با الگوهای شاخص انسانی- الهی دارای وجه تطوری و تحولی ممتازی است. با اینکه امام از استوانههای استوار اخلاقی، فقهی و فلسفی استفاده کردند اما هیچگاه از هیچکدام به نفع هیچ کدام منصرف نشده، بلکه آنها را از زاویهای بالاتر، درگیر و در تعامل با هم میدیدند. شاید ریشه نگاه توحیدی و ولایی امام که در اندیشهپردازی نظریه ولایت فقیه خود را نشان داد، مهمترین رکن تحول در اندیشه و سیره امام خمینی بوده است؛ اندیشهای که پرواز آن منوط به عمل صحیح 2 بال به صورت توأمان و همزمان است؛ یکی بال ولایت و دیگری بال فقه سرشار و پویای اهلبیت علیهمالسلام.
*پژوهشگر هسته نوآوری مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیهالسلام
ارسال به دوستان
امامخمینی(ره) و حضرت آیتاللهخامنهای در 42 سال گذشته چگونه از سرحدات و مبانی انقلاب اسلامی در مقابل اسلام آمریکایی محافظت کردند
مقابله با تحجر و التقاط
«امام آمد»، خبری که آغاز فصل جدیدی در تاریخ جهان بود. حضرت امام خمینی جزو معدود نظریهپردازان سیاسی- دینی جهان بودند که توانستند آنچه را باور داشتند، به ثمر هم بنشانند. اندیشه امام در لابهلای کتب فقهی حوزه علمیه نجف نماند و به سرعت تبدیل به تز مبارزاتی انقلابیون شد و در نهایت 22 بهمن 57 به ظهور عینی و عملی رسید. اگر چه شعار اصلی امام و انقلابیون، «اسلام» بود و تشکیل جمهوری اسلامی و زندگی بر اساس اسلام اما نکته مهمی که باید دست روی آن گذاشت و با دقت به کنکاش در آن پرداخت این است که کدام اسلام؟ کدام جمهوری اسلامی؟ امام خمینی(ره) کدام قرائت از اسلام را تز مبارزاتی خویش قرار دادند و کدام اسلام را مبنای عمل جمهوری اسلامی میدانستند؟ این همان مسالهای است که حضرت امام(ره) چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب، بارها و بارها به آن پرداختند، طوری که از لحن و بیان امام پیداست که این موضوع را مسالهای حیاتی در تداوم جریان اصیل انقلاب اسلامی میدانستند؛ چیزی که بعدها با عنوان «اسلام ناب محمدی» و «اسلام آمریکایی» یک صورتبندی منظم در اندیشه امام(ره) پیدا کرد و بعد از رحلت ایشان در اندیشه و بیان مقام معظم رهبری امتداد پیدا کرد. امام خمینی(ره) در یکی از سخنرانیهایشان، دردمندانه فریاد زدند: «... متأسفانه هنوز برای بسیاری از ملتهای اسلامی مرز بین اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی و اسلام پابرهنگان و محرومان و اسلام مقدسنماهای متحجر و سرمایهداران خدانشناس و مرفهین بیدرد کاملا مشخص نشده است». (صحیفه امام، ج 7، ص 327)
امام خمینی(ره) در پیامی که پس از پذیرش قطعنامه 598 به هنرمندان دادند، با کلماتی رسا، مرزبندی مشخص اسلام ناب محمدی با اسلام آمریکایی را به تصویر کشیدند. امام در این پیام تاکید کردند: تنها هنرى مورد قبول قرآن است که صیقلدهنده اسلام ناب محمدى صلىالله علیه و آله و سلم، اسلام ائمه هدى علیهمالسلام، اسلام فقراى دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانهخوردگان تاریخ تلخ و شرمآور محرومیتها باشد. هنرى زیبا و پاک است که کوبنده سرمایهدارى مدرن و کمونیسم خونآشام و نابودکننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگى، اسلام مرفهین بىدرد و در یک کلمه «اسلام آمریکایى» باشد.
«اسلام التقاط»، «اسلام سازش»، «اسلام مرفهین بیدرد»، «اسلام رفاه و تجمل»، اینها همه اسلامی است که امام علیه آنها قیام و جمهوری اسلامی را چیزی غیر از این اسلام معرفی کردند. خطی که رهبر معظم انقلاب نیز در سالهای پس از رحلت امام(ره)، پای امتداد آن ایستادند و با هنرمندی، سرحدات و مبانی اعتقادی این تقابل را تشریح و تبیین کردند، به گونهای که هر نوع انحراف و التقاط در مبانی اسلام ناب را بسیار ناممکن کردند. حتی در روزهای فعلی که التقاط و تحجر در مبانی از طریق برخی بازیهای سیاسی و در قالب گزارههای مقدسی مانند عدالت، نمودار شده، هنوز بهترین منشور و دقیقترین مانیفست مربوط به نسبت جمهوری اسلامی و عدالت، بیانات و مواضع آشکار ایشان است. واکاوی نظریه اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی از ضروریترین کارهای امروز جامعه ایران است. در روزگاری که جنگ روایتها قصد دارد با تفسیر واژگونه تاریخ اسلام، برداشت واژگونه از قرآن و معرفی واژگونه اندیشه اسلامی، آنچه را که امام سالها با آن جنگیده بودند در یک قالب تقلبی به نام امام و انقلاب به خورد مردم بدهد، بیش از هر زمان دیگری باید پای صحیفه نور امام نشست و اسلامی را که امام آن را میفهمیدند و میگفتند دوباره خواند و دوباره فهمید. اگر چه این موضوع در مجال یک صفحه و چند صفحه نمیگنجد و فرصت وسیعتری را میطلبد اما آب دریا را اگر نتوان کشید/ هم به قدر تشنگی باید چشید. حجتالاسلام مجتبی نامخواه، پژوهشگر انقلاب اسلامی و مدیر کارگروه مطالعات اجتماعی پژوهشکده باقرالعلوم(ع) که بخش قابل توجهی از تحقیقاتش را صرف بازشناسی اندیشههای امام خمینی(ره) در حوزه اسلامشناسی کرده است، در گفتوگو با «وطن امروز» به بررسی کلیاتی از موضوع اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی پرداخته و سعی کرده در این فرصت کوتاه، تصویری اجمالی اما جامع از این اندیشه مهم و حیاتی انقلاب اسلامی را در اختیار خوانندگان قرار دهد.
***
* امام خمینی در مبارزاتشان، با یک جبهه بیرونی درگیر بودند که همان دنیای استکبار بود و با ۲ جبهه درونی اصطکاک داشتند که آن را جبهه متحجرین مقدسنما و جبهه معتقدین به اسلام آمریکایی مینامیدند، لطفا درباره این ۲ جبهه درونی که با تفکر امام در تقابل بودند، برای ما توضیح بفرمایید.
این سوال مهمی است. شناخت دیگریها و درگیریهای امام خمینی به شناخت ایدههای امام خمینی و انقلاب اسلامی کمک بسیاری میکند که میتوانیم آن را شناخت امور از طریق اضداد یا بازشناسی هویت از طریق بازخوانی غیریت بدانیم.
اصولا یکی از مغالطات مهم در شناخت امام خمینی همینجا روی میدهد که محتوای خط امام را میگوییم اما محتوای خطوط مقابل آن را مسکوت میگذاریم؛ میگوییم هدف و ایده اصلی امام خمینی اسلام بود؛ اینکه بدیهی است. امام خمینی به عنوان یک مرجع تقلید و رهبری دینی به دنبال ترویج تفکر غیراسلامی که نبودهاند! مساله درست از جایی شروع میشود که بدانیم ایدههای مهمترین مخالفان حرکت امام خمینی هم اسلامی بوده است! مهمترین نقد امام خمینی هم به انواعی از تفکر اسلامی بود؛ از جمله به بسیاری از اسلامشناسی یا به عبارتی اسلامنشناسیهای رایج، حتی در عالیترین سطوح حوزههای علمیه. ما میبینیم در مهمترین اسناد فکری و تاریخی نهضت امام خمینی، مانند کتاب ولایت فقیه، ایشان نسبت به عالیترین سطوح حوزههای علمیه که مراجع تقلید و رسالههای علمیه است، موضعی به کلی انتقادی دارند. همچنان که با اسلام التقاطی منورالفکران لیبرال و روشنفکران چپگرا نیز سر ناسازگار و نقد دارند. اینها اهم دیگریهای امام خمینی است.
البته باید توجه کنیم وقتی میگویم دیگری نهضت امام خمینی، این تفاوت دارد با هدف و با دشمن آن. دشمن عبارت است از استکبار جهانی و رژیم طاغوت. مساله اما آنجاست که امام خمینی در مسیر تقابل با استکبار جهانی و ایرانی، نیروهای فکری و معرفتیای را به ما نشان میدهند که باعث شده وضع موجود وقت رقم بخورد و اساسا انقلاب اسلامی را یک جایگزینی میان ۲ تفکر اسلامی تعریف میکنند و این تعریف به ما این توجه را میدهد که جایگزینی را به مثابه امری جاری ببینیم و هم امروز هم در چارچوب انقلابیگری به ایده جایگزینی و جدال اسلام علیه اسلام حساس باشیم.
باید توجه داشته باشیم دوگانه تحجر و اسلام آمریکایی دقیق نیست و حتی نادرست است. از دیدگاه امام خمینی اسلام آمریکایی شامل تحجر و التقاط با نگرشهای متجددانه میشود و تمام فریادهای که امام علیه اسلام آمریکایی دارند، علیه تحجر هم هست.
* این دو جبهه بعد از انقلاب نیز امتداد یافتند؛ لطفا آثار امتداد این ۲ نوع تفکر را در ابعاد فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی تشریح بفرمایید.
هویت انسان انقلاب اسلامی در غیریت با تحجر و تجدد شکل گرفته بود. طبیعی بود نیروی اجتماعی انقلاب هم در تقابل با این دو جریان قرار بگیرد. پس از پیروزی انقلاب این تقابل جدیتر شد. تجددگرایان راستگرا در آبان 58 و ماجرای لانه جاسوسی و تجددگرایان چپگرا در 30 خرداد 60 و پس از عدم کفایت بنیصدر، مقابل انقلاب اسلامی قرار گرفتند. البته کیفیت و سطح مقابلهشان متفاوت بود اما صراحت تقابلشان بویژه در مورد چپگرایان، مجاهدین و مانند آنها که کار به ترور عمومی و خیابانی کشیده شد، باعث شد دیگر هیچ جایگاهی در نظم و نظام پس از انقلاب برای آنها تصویر نشود. با این همه این به آن معنا نبود که تأثیرات غیرمستقیمشان را از دست بدهند. با آنکه برای قافله روشنفکری جهانی، زنگهای بازگشت از شوروی، از دهه 30 میلادی به صدا درآمده بود، فضای چپ همچنان در جهان غالب بود و در ایران غالبتر. تروریسم مارکسیسم، نمایندگان ایدههای چپ را زیرزمینی کرد و این کمک کرد تا نیروهای مسلمانی که با غیبت دیگران، خوشنشین نظام شده بودند، همان حرفها را بزنند. بعدها که چپ جهانی فروپاشید و چپهای مسلمان به در باغ سبز غرب متمایل شدند، به حرفهایی رجوع کردند که منورالفکران ایرانی پس از انقلاب و پس از کنارهگیری از دولت یا حتی پیش از انقلاب تولید کرده بودند.
تجددزدگی، چه آن زمان که روشنفکری و سوسیالیسم چپ رایج بود، چه اکنون که منورالفکری و کاپیتالیسم راست رایج است، بخشی از نیروهای انقلاب را متمایل به خود کرد. در طرف مقابل تحجر هم همین کار را با بخش دیگری از نیروهای انقلاب کرد. بخشی از نیروهای سنتی، به خاطر اختلاف نظرهایی در زمینه مالکیت و... اساسا کناره گرفتند و جایگاه آنها را بخشی از نیروهای انقلاب پر کردند.
هم تجددزدگی، نیروهای متأثر از خود را نسبت به دیگران پرخاشگر میکرد و هم تحجر. بعد هم این انشقاق را که بیشتر اخلاقی و ناشی از تجددزدگی و تحجرزدگی بود، صورت فکری میداد. البته این صورت فکری اختلافهاست و ماجرا در بخش عمدهای از اختلافها نه اصول معرفت که وصول منفعت است.
* به نظر میرسد رهبر حکیم انقلاب هم با همین ۲ جبهه از ابتدای رهبریشان تا امروز درگیر بودهاند. از منظر شما رهبری چه اقداماتی را برای جلوگیری از ترمیدور انقلاب اسلامی به این ۲ نوع تفکر انجام دادند؟
صورتبندی تحجر، تجدد و در برابر آنها یک نیروی فکری پویا که هویت خود را از انقلاب اسلامی میگیرد و در انقلاب اسلامی میجوید، صورتبندی نیروهای فکری اجتماعی دستکم نیم قرن اخیر ما است. بنابراین پس از سال 68 هم این مساله و این تقابلها ادامه دارد.
از همان نخستین روزهای پس از رهبری، آیتالله خامنهای اعلام میکنند بر اساس تفسیری که من از خط امام، از مدرسه انقلاب دارم، باید مقابل ۲ دیگری جدی مقاومت کنیم. میگویند باید در برابر «تحجر» و «انفعال» ایستادگی کنیم؛ اینها کژراهههای یک نهضت هستند. میگویند به جایگزینی مستمر تفکر اسلام ناب و اسلام تحجر و تجدد فکر کنیم.
در سخنرانیهای سال اول دوره رهبری، در سخنرانیهای بیعت، در پیام چهلم امام و به طور مشخص در پیام نخستین سالگرد رحلت امام خمینی، هشدار میدهند مساله «جایگزینی» اسلام ناب با اسلام تحجر و تجدد، جاری و جدی است. میگویند باید به این فکر کنیم که انقلاب اسلامی و خط امام این بوده که اسلام، احکام اسلامی، آیینها و مفاهیم و مضامین اسلامی، «نجاتبخش محرومین» باشد نه یکسری «تشریفات» مذهبی. هشدار میدهند مراقب باشیم تصویر ما از اسلام و دینداری نشود یکسری «مناسک میانتهی» و دیگر اسلام را آنچنان که باید، به عنوان «عقیده و جهاد» نبینیم. رهبر انقلاب استدلال میکنند «مدرسه انقلاب» و مکتب امام خمینی عبارت است از درگیری با اسلامی که میخواهد به مثابه ضلع تزویر و «در خدمت زر و زور» باشد و تلاش برای سربرکشیدن اسلامی که هم با «فرعونها» و قدرتمندان مقابله کند و هم با ثروتمندانی که در لوای انقلاب و توحید رشد میکنند و بعد در مقابل اصل حرکت میایستند که استعاره قرآنی آن «قارون» است.
اینها موارد مهمی است که همگی در پیامهای رهبر انقلاب از جمله در پیام نخستین سالگرد امام خمینی که یک حالت مانیفستگونه دارد، وجود دارد. بنابراین میبینیم درگیری با تحجر و تجدد و تفکرات اسلامیای که گرایش به تجدد و تحجر تولید میکند، پس از امام خمینی هم در صحبتهای رهبر انقلاب برجسته است.
در یک تحقیق مختصری که سالها قبل انجام دادم و گزیدهای از آن تحت عنوان «نظریه اسلام ناب- اسلام آمریکایی، از امام خمینی تا رهبر انقلاب» منتشر شده و در اینترنت موجود است، تلاش کردم این تقابل را به صورت تاریخی در گفتار امام و رهبر انقلاب دنبال کنم. در این بررسی متوجه شدم خط درگیری میان اسلام ناب و اسلام آمریکایی در تمام سالهای پیش و پس از انقلاب در ادبیات امام خمینی وجود داشته؛ در سال آخر حیاتشان صورتبندی شده و در سالهای پس از آن توسط رهبر انقلاب شرح و بسط داده شده است.
مسالهای که جای پرسش دارد این است: چرا منابر و تریبونها و پژوهشهایی که در زمینه تفکر اسلامی وجود دارد، هشدارهای اصیل انقلاب اسلامی درباره تبدیل شدن تفکر اسلامی به ابزار زر و زور و تقابل با اسلام مناسک میانتهی و مضامینی از این قبیل را بازتولید نمیکند؟ یکی از زمینههای این وضعیت این است که در پژوهش و گفتارهای مذهبی زمانه ما و به طور مشخص در فرهنگ عمومی دینی، تحجر یا دستکم بیتفاوتی نسبت به تحجر رشد کرده است. از آن طرف در سطوحی دیگر که بیشتر الیت بروکراتها و تکنوکراتها هستند، تجددزدگی و التقاط با آموزههای سرمایهداری رشد کرده است و اینها زمینههای انقلاب ارتجاعی است.
یک زمینه مهم دیگری که انقلاب ارتجاعی را موجب میشود، نابرابری اجتماعی است. در یک جامعه نابرابر و طبعا ناهمبسته یا از همگسیخته، هیچ پروژهای جلو نمیرود، مگر پروژههای ارتجاعی کسانی که مستظهر به تکاثر ثروت و قدرت هستند. اینجاست که رهبر انقلاب اسلام ناب را به عنوان «اسلام عدالتخواه» تعبیر میکنند. یا بارها و بارها میگویند ما در زمینه عدالت اجتماعی دچار «عقبماندگی» هستیم. میگویند وضعیت عدالت «مطلقا» راضیکننده نیست. میگویند ما باید به این مساله اقرار کنیم؛ اعتراف کنیم؛ نزد خدا و مردم اعتذار کنیم. نمره مطلوبی نداریم و مانند آن. اینها همه در چارچوب جلوگیری از ترمیدور یا به تعبیر بهتر در چارچوب یک انقلاب ارتجاعی قابل تحلیل است. منتهای مراتب ما باید بپرسیم چقدر با این خطوط فکری رهبر انقلاب همراهی وجود دارد؟
انقلاب ارتجاعی مانند هر دگرگونی اجتماعی دیگری عاملیتها و کارگزارانی دارد. تکلیف اینها روشن است؛ مساله جای دیگری است. خطبههای نمازجمعه، منبرها، نشریات، گفتوگوها و گفتارهایی که خود را انقلابی و بحث خود را مرتبط با انقلاب اسلامی میدانند، چقدر به این مسالهها فکر میکنند؟ اینها صورت امروزین جنگ اسلام ناب- اسلام آمریکایی است و ما در جبهههایی از این جنگ مغلوبه شدیم.
وقتی سالهاست رهبری از مجلس خبرگان رهبری و چه بسا تمام نخبگان اجتماعی یک ارزیابی اسلامی از وضعیت عدالت خواستهاند و جواب نگرفتهاند، وقتی یک دهه است از حوزه و دانشگاه رشته عدالتپژوهی خواستهاند و جوابی نیامده است، وقتی ارزیابی ایشان مبتنی بر عقبماندگی در عدالت پژواک لازم را در محیطهای نخبگانی ندارد، وقتی حتی اصل ارزیابی وضعیت عدالت یا اصل نابرابری و عدالت، مساله عمومی ما نیست؛ یعنی باید بر راهبردهای ضد ترمیدوری تمرکز بیشتری کنیم و متوجه باشیم انقلاب ارتجاعی، بر خلاف انقلاب تکاملی، خیلی آرام و تدریجی اتفاق میافتد. خیلی آرام ایدههای عدالتخواهانه، سنگرهای خود را در تفکر دینی، در توصیههای اخلاقی، در تحلیلهای تاریخی، در تفسیر کتاب و سنت و در شرح و استدلالهای حکمی از دست میدهد و به تعبیر امام خمینی «اسلام سرمایهداری» سر بر میآورد و از دل این تفکر، وضعیت عقبماندگی در عدالت ایجاد میشود. بنابراین مساله جدی است؛ هر چند ما عادت کردهایم در فضاهای فکری خودمان به مساله فکر نکنیم.
* چگونه میتوانیم به شاخصههای اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی دست پیدا کنیم؟
یک مسیر مهم برای توضیح اینشاخصها، مراجعه به متن نطقها، نامهها و پیامهایی است که ۲ رهبر انقلاب داشتهاند. به نظرم اگر خود این تعابیر همواره مقابل روی ما باشند، به ما کمک میکنند قواره این ۲ اسلام را بازشناسی کنیم. مساله اسلام ناب- اسلام آمریکایی البته یک بحث فکری است اما یک بحث ذکری هم هست. یعنی ما همواره نیازمند این هستیم این مفاهیم را به همدیگر تذکر بدهیم. تحجر بر اثر غفلت رخ میدهد. چه بسا کسانی که در سطوح بالای تفکر دینی و در سطوح بالای مسؤولیتهای انقلابی بودند اما امام خمینی به ایشان تذکر میدادند مراقب تحجر باشد.
شخصا و در همین حد کمی که در این زمینه مطالعه کردهام، به این نتیجه رسیدهام ما نیاز داریم همواره این تعابیر را مقابل چشم خود داشته باشیم. اینها شبکه مفهومیای هستند که ما با آنها خیلی کار داریم. به نظرم خیلی خوب است یکسری نموداری که در این زمینه هست را به بحث اضافه کنیم تا این تعابیر و تقابلها بهتر در ذهن بماند. چون رسانههای یک درصدی، آدمهای حزبی، مسائل جزئی و فرعی مرتب تولید غفلت میکند و این باعث میشود ما این اصول را فراموش کنیم. باعث میشود دستگاه تحلیلی ما با این مفاهیم کار نکند و ما این تعابیر را به عنوان ابزارهای مفهومی و تحلیلی به کار نبریم. به عنوان نمونه فرض کنید مفهوم «اسلام سرمایهداری» یا «مفهوم اسلام پابرهنگان»، در ادبیات دینی علاقهمندان به انقلاب کجاست؟ آیا اگر ایده «اسلام سرمایهداری» یک مفهوم جاندار بود و بسط و شرح لازم را پیدا کرده بود، امروز وضعیت ما در «عقبماندگی در عدالت» به آنجا میرسید که رهبر انقلاب به تعبیر خودشان مجبور به اعتراف و عذرخواهی شوند؟ بالاخره این همه منابر و مجامع پژوهش اسلامی که گاهی این همه با مقولاتی مثل تمدن اسلامی و مراحل تمدن اسلامی و... بازی میکنند و جملهسازی میکنند، اگر دنبال پروژهبازی نیستند و به ادبیات امام خمینی علاقهمند هستند، چرا یک بار درباره تحجر و مقدسمآبی، درباره جنگ فقر و غنا و درباره اسلام سرمایهداری حرف نمیزنند؟ اگر مسالهشان ایدههای رهبری است چرا از اسلام مناسک میانتهی و اسلام عدالتخواه و عقبماندگی در عدالت نمیگویند؟ مگر ایدههای کلیدی و پرتکرار رهبر انقلاب نیست؟ چرا تنها به انشانویسی درباره تمدن اسلامی و دولت اسلامی علاقه نشان میدهند؟
* در متن ادبیات امام خمینی و رهبر انقلاب شاخصهای اسلام ناب و اسلام آمریکایی با چه تعابیر و مفاهیمی به کار برده شده است؟
در تعابیر امام خمینی درباره اسلام ناب مفاهیمی از قبیل اسلام ناب، اسلام پابرهنگان زمین، اسلام مستضعفین، اسلام رنجدیدگان تاریخ اسلام و عارفان مبارزهجو، اسلام پاکطینتان، اسلام پابرهنگان و محرومان، اسلام ائمه هدی علیهالسلام، اسلام فقرای دردمند، اسلام تازیانهخوردگان تاریخ تلخ و شرمآور محرومیتها و اسلام انقلابی برجسته است که خود گویای جهتگیری اجتماعی اسلام ناب و همچنین نسبت معنویت و مبارزه در این تفکر است.
از طرف دیگر درباره اسلام آمریکایی امام خمینی این مفاهیم را به کار میبرند: اسلام سرمایهداری، اسلام حاکمیت سرمایهداران، اسلام سرمایهداران خدانشناس، اسلام مستکبرین، اسلام مرفهین بیدرد، اسلام راحتطلبان، اسلام اشرافیت و اسلام رفاه و تجمل. این یک شاخه مهم از اسلام آمریکایی است که شامل اسلام التقاط یافته با ایدههای سرمایهداری یا مارکسیستی یا اسلام توأمان با سبک زندگی رفاهطلبانه است. از طرف دیگر اسلام آمریکایی در تعریف امام خمینی شامل اسلام متحجر هم میشود. تعابیری مانند اسلام مقدسنماهای بیشعور حوزههای علمی و دانشگاهی و اسلام مقدسنماهای متحجر.
رهبر انقلاب هم در تفسیر مدرسه و مکتب فکری امام خمینی و انقلاب اسلامی و هم در تفسیر اصل انقلاب، این تقابل میان اسلام ناب و اسلام آمریکایی را برجسته میدانند و یک سلسله از مفاهیم راهگشا را در این زمینه میپرورانند. ایشان در تحلیل انقلاب اسلامی دقیقا همان چارچوب مفهومی امام خمینی را بسط میدهند که انقلاب اسلامی، «جایگزینی» ۲ اسلام بود. ایشان در توضیح چیستی انقلاب اسلامی مینویسند: «در انقلاب اسلامی، اسلام کتاب و سنت، جایگزین اسلام خرافه و بدعت؛ اسلام جهاد و شهادت، جایگزین اسلام قعود و اسارت و ذلت؛ اسلام تعبد و تعقل، جایگزین اسلام التقاط و جهالت؛ اسلام دنیا و آخرت، جایگزین اسلام دنیاپرستی یا رهبانیت؛ اسلام علم و معرفت، جایگزین اسلام تحجر و غفلت؛ اسلام دیانت و سیاست، جایگزین اسلام بیبندوباری و بیتفاوتی؛ اسلام قیام و عمل، جایگزین اسلام بیحالی و افسردگی؛ اسلام فرد و جامعه، جایگزین اسلام تشریفاتی و بیخاصیت؛ اسلام نجاتبخش محرومین، جایگزین اسلام بازیچه دست قدرتها؛ و خلاصه اسلام ناب محمدیصلیاللهعلیهوآله جایگزین اسلام آمریکایی گردید».
یا درباره مکتب و مدرسه فکری امام خمینی مینویسند: «در مدرسه انقلاب که امام ما بنیان گذارد، بساط اسلام سفیانی و مروانی، اسلام مراسم و مناسک میانتهی، اسلام در خدمت زر و زور و خلاصه اسلام آلت دست قدرتها و آفت جان ملتها برچیده شده و اسلام قرآنی و محمدی(صلیالله علیهوآلهوسلم)، اسلام عقیده و جهاد، اسلام خصم ظالم و عون مظلوم، اسلام ستیزنده با فرعونها و قارونها و خلاصه اسلام کوبنده جباران و برپاکننده حکومت مستضعفان، سربرکشیده است».
خود رهبر انقلاب هم تعابیر متعددی در تشریح این تقابل دارند که در نمودارهایی آمده است.
ارسال به دوستان
عیدانهفجر
حسن جلیلی، مدیرگروه تحقیقات تولید واکسن ستاد اجرایی فرمان حضرت امام:
واکسن ایرانی کرونا توانسته با موفقیت ویروس جهشیافته انگلیسی را به طورکامل خنثی کند
گروه اجتماعی: بررسیها نشان داده واکسن ایرانی افراد را در مقابل ویروس جهشیافته انگلیسی هم ایمن میکند.
به گزارش «وطن امروز» واکسن «کووایران برکت» که 40 روز است وارد فاز تست انسانی شده، مراحل ابتدایی را با موفقیت پشت سر گذاشته است. در این میان موضوع کرونای انگلیسی موجب شده بود این سوال به وجود آید که کارایی این واکسن روی این ویروس جهشیافته چگونه خواهد بود. حسن جلیلی، مدیر گروه تحقیقات تولید واکسن ستاد اجرایی فرمان امام دیروز در جمع خبرنگاران به این سوال پاسخ مسرتبخشی داد و گفت: پس از شیوع ویروس جهش یافته کرونا موسوم به کرونای انگلیسی، از طریق وزارت بهداشت نمونهای از این ویروس جهشیافته را که قدرت سرایت آن ۷۰ درصد بالاتر از کرونای معمولی است، دریافت کردیم و در اختیار محققان دارویی ستاد اجرایی قرار دادیم.
وی افزود: از آنجا که یکی از قابلیتهای هر واکسن باید این باشد که بتواند در برابر جهشهای انجامگرفته روی ویروس، بدن افراد را ایمن کند، پلاسمای خون ۳ داوطلب اولی را که واکسن «کوو ایران برکت» دریافت کرده بودند با این ویروس مورد امتحان و آزمایش قرار دادیم. مسؤول تیم تولید واکسن افزود: این ۳ داوطلب در ۲ مقطع واکسن را دریافت کردهاند، لذا انتظار میرود پلاسمای خون آنها ایمنی کافی را برای مقابله با ویروس پیدا کرده باشد. آزمایشهای انجامگرفته نشان داد واکسن ایرانی با موفقیت کامل، توانسته ویروس جهشیافته را به طور کامل خنثی کند.
مینو محرز، عضو ستاد ملی مبارزه با کرونا و مسؤول تیم نظارت بر فاز مطالعات بالینی واکسن کووایران برکت نیز درباره موفقیت جدید واکسن ایرانی گفت: امروز شنیدن این خبر همه ما را خوشحال کرد.
محرز افزود: ویروس انگلیسی برای همه ما تبدیل به یک دغدغه جدی شده بود که آیا واکسن تولیدشده فقط قدرت خنثی کردن کرونای معمولی را دارد یا قادر خواهد بود این ویروس خطرناک راهم از پا درآورد که خدا را شکر امروز این خبر خوب اعلام شد و خستگی را از تن ما و همه تیم اجرایی واکسن و تیم درمان و سلامت کشور درآورد.
* هجمه علیه واکسن روسی سازماندهی شده است
سخنگوی سازمان غذا و دارو با بیان اینکه برخی به دنبال این هستند که با ایجاد فضایی نامطلوب افکار عمومی را نسبت به واردات واکسن کرونای روسی به کشور مخدوش و مشوش کنند، به «وطن امروز» گفت: ایجاد کمپین و اظهارنظرهای غیرکارشناسانه درباره واکسن روسی جز خصومت چیزی دیگر در بر ندارد، این در حالی است که این واکسن روی یک میلیون روس آزمایش شده و خیلی از کشورهای دنیا از آن استفاده کردهاند و تاکنون برای آنها مشکلی ایجاد نکرده است. دکتر کیانوش جهانپور با بیان اینکه این واکسن شرایط قابل قبول برای شروع واکسیناسیون را داراست، گفت: بیش از ۱۴ کشور دنیا این واکسن را تایید کردهاند و بیش از ۵۰ کشور نیز درخواست آن را دارند. وی اضافه کرد: واکسن روسی هماکنون جزو ۱۰ واکسنی است که مورد تایید برای ورود به سبد کوواکس قرار گرفته است. کشورهایی نظیر عراق، بحرین و ترکیه عملیات واکسیناسیون از طریق واکسن وارداتی کرونای روسیه را شروع کردهاند. وی در ادامه افزود: تاکنون هیچکدام از واکسنهای موجود برای کرونا، فاز چهارم بالینی را طی نکردهاند اما با توجه به هزینه اثربخشی برآورد شده، فاز چهارم عملا نادیده گرفته شده تا واکسنها سریعتر به تولید انبوه برسند و به این ترتیب این بحران اپیدمی و مرگومیر ناشی از آن در دنیا کاهش یابد. در روسیه نیز تاکنون بیش از ۳ میلیون دوز تولید شده و افزون بر یک میلیون دوز از این واکسن تزریق شده است. واکسیناسیون انجامشده در برخی کشورها و همچنین روسیه با واکسن «اسپوتنیک V» اثربخشی مناسب همراه با بیخطری را نشان داده است.
سخنگوی سازمان غذا و دارو در ادامه از تفاهم شکلگرفته برای انتقال دانش فنی «اسپوتنیک V» و تولید مشترک آن در کشورمان خبر داد و گفت: مجوز مصرف اضطراری «اسپوتنیک V» در کشورمان در ادامه طبق تفاهمات فعلی با انتقال فناوری و تولید مشترک آن نیز همراه خواهد بود و به این ترتیب همکاری مشترک بیوتکنولوژی و صنعت واکسنسازی بین ایران و فدراسیون روسیه در دستور کار است و با توجه به زیرساختهای عظیم روسیه در این حوزه و توانمندی بالای ایران، قطعا این همکاریها جایگاه هر ۲ کشور را در دنیا در ساخت واکسن بالا میبرد.
جهانپور همچنین گفت: امیدواریم با ورود نخستین محمولههای واکسن «کووید-۱۹» به کشور، آغاز کمپین واکسیناسیون علیه این بیماری را در کشور شاهد باشیم. بعد از آن نیز از طریق واکسنهای مورد تایید و انتخاب سازمان غذا و دارو در سبد کوواکس با محوریت سازمان جهانی بهداشت، روند واکسیناسیون ادامه خواهد داشت. در بهار ۱۴۰۰ نیز امیدواریم روند واکسیناسیون علیه این بیماری با واکسنهای تولید داخل ادامه یابد و به این ترتیب در صورتی که اتفاق غیرمنتظرهای در ساختار ویروس و واریانتهای جدید آن رخ ندهد، تا پایان سال ۱۴۰۰ کمپین واکسیناسیون علیه «کووید-۱۹» را در کشور به پایان میرسانیم.
وی در ادامه با اعلام خبر خوش موفقیت واکسن کرونای ساخت داخل بنیاد برکت که توانسته در آزمایشهای انجامشده بر ویروس کرونای انگلیسی نیز غالب شود، افزود: به جرات میتوان گفت واکسن کرونای ساخت داخل از اثربخشی بسیار بالایی برای مقابله با ویروس کرونا برخوردار است.
سخنگوی سازمان غذا و دارو اضافه کرد: واکسن ایرانی کرونا دنیا را شگفتزده کرده است، چرا که در بهترین شرایط و کیفیت بسیار بالا در حال ساخت و طی مراحل پایانی است و امیدواریم در اواسط فاز سوم مجوز تولید انبوه آن صادر شود و در اواخر بهار سال آینده در دسترس قرار گیرد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: یکی از مزیتهای واکسن کرونای ایرانی به نسبت سایر واکسنهای جهانی توان منحصربهفرد تاثیرگذاری این نوع واکسن بر ویروس جهشیافته انگلیسی است که با انجام آزمایشها توانسته است به این بیماری غلبه کند.
* واکنش سازمان غذا و دارو به اظهارنظرها درباره واکسن روسی
کیانوش جهانپور در واکنش به برخی اظهارنظرها درباره واکسن کرونای روسی اظهار داشت: برخی افراد شأنی برای ارزیابی واکسنهای دیگر ندارند، چنانکه ورودی در این موضوع هم نداشتهاند؛ متاسفانه این گونه رفتار و مواجهه، حرفهای نیست.
وی با بیان اینکه مرجع تایید واکسن از جمله واکسن داخلی، سازمان غذا و دارو است، تصریح کرد: افراد اگر مطالعهای در این زمینه دارند مثل کارآزمایی بالینی واکسن ایرانی که انجام میدهند، میتوانند به سازمان غذا و دارو جهت بررسی ارائه دهند، در غیر این صورت، اظهارنظر سلیقهای، وجهه علمی و فنی نخواهد داشت.
جهانپور در پایان تاکید کرد: انتظار میرود رفتار همه ما در مواجهه با این موارد بر اساس قواعد حرفهای باشد و امیدواریم به گونهای حرکت نکنیم که حتی شائبه تعارض علایق و منافع در رفتار و اظهارنظرها ایجاد شود.
* جزئیات اثرگذاری واکسن ایرانی روی کرونای انگلیسی
همایون سامهیح، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «وطن امروز» درباره قابلیتهای واکسن کرونای ایرانی گفت: بحمدالله آنتیژنهایی که باعث ایجاد مقاومت در بدن میشود در ویروس قدیمی و جهشیافته جدید کرونا طوری است که واکسن ایرانی میتواند روی هر دوی آنها اثرگذار شود. این توانایی دانشمندان ایرانی سازنده واکسن کرونا قابل تقدیر است که توانستهاند همپای دیگر کشورهای دنیا در تولید واکسن به درجات عالیه برسند. امیدواریم با گذراندن تستهای بالینی، این واکسن با موفقیت تولید شود.
وی افزود: طبق پیشبینیها در بهار سال آینده مراحل بالاینی و آزمایشی واکسن کرونای ایرانی به اتمام میرسد و مورد استفاده قرار خواهد گرفت، بنابراین در این 4 ماه باید واکسن خارجی تاییده شده نیز از خارج به کشور وارد شود.
***
[آغاز مذاکرات وزارت بهداشت سوییس با ایران برای خرید واکسن ایرانی کرونا]
وزارت بهداشت سوییس اعلام کرد در حال گفتوگو با سازندگان واکسن غیر از کشورهای غربی از جمله ایران است. روزنامه سوییسی تجارت در گزارشی اعلام کرد وزارت بهداشت سوییس در حال گفتوگو با سازندگان واکسن غیر از کشورهای غربی از جمله ایران است. این روزنامه با اشاره به اینکه واکسن «کووید-19» به اندازه کافی در اروپا و سوییس وجود ندارد، نوشت وزارت بهداشت سوییس اکنون با 20 کشور سازنده واکسن از جمله ایران ارتباط برقرار کرده است. «نورا کرونیگ» از وزارت بهداشت سوییس در گفتوگو با روزنامه تجارت سوییس گفت: تماسهای ویژهای با ایران در این زمینه برقرار شده است. این مقام وزارت بهداشت سوییس در ادامه تاکید کرد: ما روابط خوبی با بخش بهداشت ایران داریم. نهادهای بهداشتی در ایران به طور متمرکز و سازمانیافتهاند و بنابراین برای آزمایشات بالینی و مجموعه دادهها کاملا مجهز هستند. 5 موسسه در ایران در لیست کاندیداهای جدی واکسن سازمان بهداشت جهانی قرار دارند. کرونیگ افزود: وزارت بهداشت سوییس در حال حاضر با 20 نامزد سازنده واکسن گفتوگو میکند که 10 کشور در لیست نهایی قرار دارند. همچنین روسیه و چین نیز از دیگر طرفین گفتوگوهای وزارت بهداشت سوییس برای خرید واکسن از این کشورها هستند.
ارسال به دوستان
گزارش «وطنامروز» از اصلیترین مصوبات کمیسیون تلفیق برای اصلاح لایحه بودجه
نجات بودجه توسط مجلس
* حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی، کاهش حجم صادرات نفت، طراحی بستههای حمایتی جدید و شفاف کردن احکام بودجه
گروه اقتصادی: 2 ماه از تقدیم لایحه بودجه سال 1400 به مجلس شورای اسلامی میگذرد؛ لایحهای که مدافعی جز خود دولتیها نداشت! اغلب کارشناسان و مراکز پژوهشی بلافاصله پس از انتشار لایحه بودجه نقدهای جدی به آن وارد کردند. لایحه دولت از هر لحاظ نقاط ضعف بسیاری داشت. نمایندگان با درک این موضوع که در صورت رد کلیات بودجه عملا دولت هیچ تغییری در آن ایجاد نمیکند و صرفا یک ماه زمان برای بررسی بودجه را از دست میدهند، طبق توافقی با دولت، کلیات لایحه در کمیسیون تلفیق پذیرفته شد تا راساً خود اقدام به اصلاح بودجه کنند. حالا اصلاحات نمایندگان در کمیسیون تلفیق تمام شده و منتظر بررسی در صحن علنی مجلس شورای اسلامی است. اینطور که پیداست در هفته جاری موضوع کلیات بودجه با اصلاحات انجام شده در صحن علنی بررسی خواهد شد. جو کلی صحن هماکنون موافق با اصلاحات و تایید لایحه است اما باید دید در نهایت این موضوع به کجا میرسد.
به گزارش «وطن امروز»، اصلیترین تغییری که در لایحه بودجه 1400 انجام شده است بحث حذف ارز 4200 تومانی و تغییر یارانه غیرمستقیم به یارانه مستقیم است. در ادامه به بررسی اصلیترین اصلاحات صورت گرفته در حوزه منابع و مصارف میپردازیم.
* کاهش میزان فروش نفت و تعیین نرخ تسعیر
دولت در لایحه پیشنهادی فروش۳/۲ میلیون بشکه نفت را برای سال آتی پیشبینی کرده بود، در حالی که حجم فروش نفت کشور در سال جاری رقمی حدود ۷۰۰ تا ۹۰۰ هزار بشکه تخمین زده میشود. فروش ۳/۲ میلیون بشکه غیرطبیعی بود و خبر از امیدواری دولت برای مذاکره با دولت جدید ایالات متحده و تلاش برای رفع تحریمها میداد. مجلسیها از ابتدا این حجم فروش نفت را غیرواقعی میدانستند و معتقد بودند این عدد بار سیاسی دارد و موضع کشور را در سیاست بینالملل تضعیف خواهد کرد.
کمیسیون تلفیق مصوب کرد تا سقف فروش یک میلیون بشکه نفت، سهم دولت 5/65 درصد، سهم صندوق توسعه ملی ۲۰ درصد و سهم وزارت نفت برای سرمایهگذاری 5/14 درصد باشد، برای درآمدهای ناشی از فروش بیشتر از یک میلیون بشکه نفت نیز سهم دولت 5/47 درصد، سهم صندوق توسعه ملی ۳۸ درصد و سهم شرکت ملی نفت 5/14 درصد باشد و منابع مرتبط با دولت باید صرف بازپرداخت بدهی به صندوق توسعه (حدود ۳هزار میلیارد تومان) شود. نکته قابل توجه اینکه اگر دولت بتواند بیشتر از ۲۳۱ هزار میلیارد تومان درآمد نفتی کسب کند باید درآمد حاصل را برای پروژههای عمرانی و توسعهای که در قانون بودجه آمده است، صرف کند. پس از تعیین حجم فروش نفت از آنجا که این درآمد ارزی است، نوبت به تعیین نرخ تسعیر (نرخ تبدیل دلار به ریال) میرسد. نرخ واقعی تسعیر نفت در لایحه تقدیمی دولت کاملاً مبهم بود و عملاً دولت تصمیم نداشت نرخ تسعیر نفت را شفافسازی کند اما طبق تحلیلها به نظر میرسد دولت قصد داشت ۸ میلیارد دلار از درآمدهای نفتی را به صورت ارز ۴۲۰۰ تومانی در اختیار واردکنندگان قرار دهد و مابقی را با نرخ حدود ۱۷ هزار و ۵۰۰ تومان وارد منابع بودجه کند. کمیسیون تلفیق در اینباره مصوب کرد ارز ۴۲۰۰ تومانی (البته فعلاً تنها در حوزه کالاهای اساسی) به جهت رانت و فسادهای گستردهای که ایجاد کرده حذف شود.
کمیسیون تلفیق بودجه همچنین در مصوبهای نرخ تسعیر برای ارز در کل بودجه را ۱۷ هزار و ۵۰۰ تومان در نظر گرفت؛ با این نرخ جدید تسعیر، درآمد دولت از محل فروش نفت به حدود ۲۳۱ هزار میلیارد تومان خواهد رسید. ناگفته نماند که بانک مرکزی هر اندازه درآمد نفتی کسب کند را به نرخ حدود نیما تبدیل به ریال میکند و به دولت تحویل میدهد اما نرخ ۱۷ هزار و ۵۰۰ تومانی تنها یک نرخ محاسباتی برای تخمین درآمدهای آتی دولت است.
* حذف ارز 4200 تومانی کالاهای اساسی
مهمترین و جنجالیترین مصوبه کمیسیون تلفیق مجلس، حذف ارز ترجیحی یا 4200 تومانی بابت واردات کالاهای اساسی بود؛ سیاستی که با هدف کنترل قیمت کالاهای اساسی از اوایل سال 97 اجرایی شده ولی تا حدود زیادی محقق نشده بود و شاهد افزایش چشمگیر قیمت آنها بودیم. همچنین تخصیص ارز 4200 موجب شده بود رانت بزرگی در میان برخی واردکنندگان کالاهای اساسی توزیع شود و تولیدکنندگان داخلی این کالاها هم بشدت تضعیف شوند. در واقع، کمیسیون تلفیق مجلس تصمیم گرفت ارزی را که به اسم مردم داده میشد ولی به کام برخی واردکنندگان کالاهای اساسی بود، حذف کند.
* تغییرات گسترده در حوزه مالیات
در راستای حذف معافیتهای مالیاتی غیرضرور و حتی پرضرر، کمیسیون تلفیق مجلس تصمیم گرفت معافیت مالیاتی انتشارات کمکدرسی در صورتی که بالای 500 میلیون تومان در سال درآمد داشته باشند و همچنین معافیت مالیاتی موسسات کنکوری را حذف کند. این مصوبه کمیسیون تلفیق گام مهمی در راستای حذف رانت بزرگ مافیای کنکور در کشور بود. به علاوه کمیسیون تلفیق مجلس تصمیم گرفت معافیت مالیاتی هنرمندان را حذف کند. این مصوبه این کمیسیون گام بزرگی در راستای حذف رانت بزرگ برخی هنرمندان بود که دولت به خاطر مباحث سیاسی و انتخاباتی علاقهای به حذف آن نداشت. همچنین کمیسیون تلفیق مجلس در راستای افزایش عدالت مالیاتی و جلوگیری از تشدید فاصله بین حقوقبگیران، 2 پله مالیاتی به مالیات حقوق اضافه کرد و آخرین پله را که در لایحه 25 درصد بود، به 35 درصد افزایش داد تا عملا افرادی که حقوقهای بالا میگیرند، مجبور باشند مالیات بیشتری بدهند. گفتنی است در بسیاری از کشورهای دنیا، بالاترین پله مالیات بر حقوق، 40 درصد است.
* اصلاح ارز مبنای حقوق ورودی گمرک
حقوق ورودی گمرک شامل حاصلضرب ارزش دلاری کالای وارداتی، نرخ تعرفه گمرکی و نرخ ارز مبنای حقوق ورودی است. با وجود آنکه بسیاری از کالاها در حال حاضر با ارز نیمایی وارد میشود اما نرخ ارز مبنا همچنان ۴۲۰۰ تومان است. کمیسیون تلفیق تصویب کرده این نرخ برای تمام کالاها نرخ نیمایی باشد و در عین حال، برای جلوگیری از گران شدن کالاها، نرخ تعرفه گمرکی نصف شود که به اذعان کارشناسان، تصمیم درستی است و میتواند منجر به افزایش درآمدهای سالم دولت شود. بنا بر آخرین مصوبات کمیسیون تلفیق، حقوق ورودی واردات گوشیهای موبایل ساخته شده خارجی با قیمت بیش از ۶۰۰ دلار، ۲ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان، حقوق ورودی خودروهای ورودی از مناطق آزاد ۱۷ هزار میلیارد تومان، حقوق ورودی خودرو ۲ هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان و حقوق ورودی سایر کالاها ۲۱ هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان در نظر گرفته شد.
* افزایش بودجه عمرانی
در شرایطی که طرحهای عمرانی لکوموتیو اقتصادی کشور هستند، در لایحه بودجه ۱۴۰۰ حدود ۱۰۴ هزار میلیارد تومان برای این مهم در نظر گرفته شده بود اما کمیسیون تلفیق ۵۰ هزار میلیارد تومان به این رقم افزود.
* تبصره 14
در تبصره ۱۴ منابع و مصارف اجرای طرح هدفمندی یارانهها درج میشود و در جدولی جدا از جداول اصلی بودجه، برخی منابع و مصارفی که مطابق قانون باید در طرح هدفمندی مطرح شود مشخص میشود. در مصوبه کمیسیون تلفیق، منابع و مصارف این تبصره از ۲۶۷ هزار میلیارد تومان به ۴۲۹ هزار میلیارد تومان افزایش یافت. از جمله مصارفی که کمیسیون تلفیق تغییر داد، میتوان به افزایش یارانهها اشاره کرد: در سال آتی یارانه نقدی و طرح حمایت معیشتی خانوار ادغام شده و به مجموع این منابع نیز ۷۲ هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان اضافه میشود.
الزام دستگاههای اجرایی و شرکتهای دولتی به شفافسازی میزان حقوق و مزایای پرداختی به کارکنان کمیسیون تلفیق مجلس همچنین با هدف زمینهسازی برای مدیریت عادلانه شیوه افزایش حقوق و مزایای کارمندان دولت و همچنین جلوگیری از فرار مالیاتی (مالیات بر حقوق) دستگاههای اجرایی و شرکتهای دولتی، آنها را موظف به شفافسازی این اطلاعات کرد و ضمانت اجرایی مناسبی هم برای تحقق این موضوع مشخص کرد. شرط اصلی فروش و مولدسازی اموال و داراییهای مازاد دولت، شناسایی آنهاست. کمیسیون تلفیق مجلس با درنظر گرفتن ضمانت اجرایی مناسب، دستگاههای اجرایی و شرکتهای دولتی را موظف به تکمیل اطلاعات مذکور در سامانه اموال و داراییهای دولت (ساداد) کرد.
ارسال به دوستان
انتشار یک فیلم از اعتراض شدید مردم بندر امامخمینی(ره) به اسحاق جهانگیری
فریاد ملت بر سر دولت
گروه سیاسی: فیلم سفر روز گذشته معاون اول رئیسجمهور به بندر امام خمینی(ره) که توأم با اعتراض گسترده مردم بومی آنجا بود، در شبکههای اجتماعی بازتاب گستردهای یافت. اسحاق جهانگیری که روز گذشته برای شرکت در مراسم آغاز بازسازی واحدهای مسکونی آسیبدیده از آبگرفتگی راهی بندر امام خمینی(ره) در استان خوزستان شده بود برخلاف آنچه انتظارش را داشت با صفوف پیوسته مردم معترضی مواجه شد که نسبت به اجرایی نشدن وعده تبدیل این بندر به شهرستان معترض بودند. در حالی صحنه اعتراضات مردمی پس از مواجهه با مسؤولان دولتی در مناطق مختلف کشور در سالهای اخیر تبدیل به یک عرف شده است که چنین مسالهای، حداقل با این شدت و فراوانی تا سالهای پیش چندان مرسوم نبود.
یقینا مهمترین نکتهای که نباید از آن غافل بود، انباشت خشمی است که بویژه در مناطق محروم و دورافتاده در میان مردم به وجود آمده است؛ خشمی که عمدتا پس از روبهرو شدن با هر مسؤولی که منسوب به دولت باشد خود را نمایان میکند. نمونه اعتراض مردم بندر امام به معاون اول رئیسجمهور آن هم در شرایطی که وی برای شرکت در مراسم بازسازی واحدهای مسکونی به این منطقه سفر کرده و موارد متعددی که در ماههای گذشته نیز خود را نشان دادهاند بیش از هر چیز به مثابه یک هشدار باید جدی گرفته شود.
خشم عمومی مردم از مسؤولان دولتی نتیجه ناکارآمدیهای تثبیت شده و شرایط اقتصادی غیرقابل دفاعی است که بیش از همه بر گرده طبقات محروم سنگینی میکند. حاشیهنشینانی که در کشاکش سیاستهای اقتصادی دولت بیشترین هزینه را پرداخته و کمترین آوردهای نداشتهاند به مرحلهای از خشم رسیدهاند که بروز و ظهور آن تنها میتواند با حضور یک مسؤول دولتی در میان مردم مشهود شود. در چنین فضایی مضاف بر شرایط اقتصادی و عملکرد مقامات دولتی، نوع مواجهه آنها با اعتراضات مردمی نیز باعث تشدید این خشم شده، تا جایی که تصویر مشهور وزیر سابق بهداشت در مقابل پیرمردی که نسبت به گران بودن نرخ فیزیوتراپی گلایه کرده و از وزیر جواب «خودت بمال» را شنیده بود را میتوان خلاصهای از تصویر ثبت شده مواجهه دولت با مردم در اذهان عمومی دانست. به عبارت دیگر فارغ از نتایج الگوی مدیریتی و سیاستهای اقتصادی دولت که باعث ایجاد چنین خشمی شده است، رفتار متکبرانه مقامات دولتی و فاصلهای که همواره میان خود و مردم انداختهاند (و حتی ارتباط با مردم را به بهانههای مختلف تمسخر کردهاند) به تشدید چنین خشمی انجامیده است. مردمی که در سختترین روزهای ممکن و در شرایطی که سنگینترین فشار اقتصادی را تحمل میکنند، به ناگاه میشنوند که رئیسجمهور مدعی نظرسنجی از روی چهره آنها شده و رضایت را در چهرهشان دیده است(!) در واکنشی طبیعی هرگاه با مسؤولی دولتی روبهرو میشوند به شکلی این خشم را به رخ آن مسؤول میکشند. نهایتا آنکه فارغ از موضوع اعتراض روز گذشته ساکنان بندر امام خمینی(ره) در برابر معاون اول رئیسجمهور، باید این خشم را به رسمیت شناخت و اگر توانایی و همتی برای مهار آن در مقامات دولتی نیست حداقل از رفتارهایی که به تشدید آن منتهی شود دوری کنند.
ارسال به دوستان
جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی بایدن: میخواهیم برخی عوامل و محدودیتها را دوباره بر برنامه هستهای ایران اعمال کنیم
بازی با اهرم تحریم
گروه سیاسی: مشاور جدید امنیت ملی آمریکا طی یک مراسم آنلاین در مؤسسه صلح ایالات متحده گفت: «ایران دارد هر چه بیشتر به داشتن مواد کافی برای شکافت هستهای نزدیک میشود».
به گزارش «وطن امروز»، نکته مهم اظهارات جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی رئیسجمهور آمریکا آنجاست که میگوید: «ما میخواهیم برخی عوامل و محدودیتها را که در چند سال گذشته نادیده گرفته شدهاند، دوباره بر برنامه هستهای [ایران] اعمال کنیم». سالیوان در این نشست که با حضور استفن هادلی و رابرت اوبراین، مشاوران امنیت ملی در دولتهای جورج بوش و ترامپ، همچنین کاندولیزا رایس شصتوششمین وزیر خارجه آمریکا برگزار شد، اظهار کرد: «اگر ما بتوانیم به دیپلماسیای برگردیم که برنامه هستهای ایران را مهار میکند، این میتواند مبنایی برای تلاشهای جهانی با مشارکت شریکان و متحدان منطقهای و اروپایی برای پرداختن به سایر تهدیدهای مهم ایجاد کند». سالیوان با اشاره با اهداف و رویکرد منطقهای دولت بایدن در قبال ایران گفت: برنامه هستهای ایران طی ۲ سال گذشته به طرز چشمگیری پیشرفت کرده است، آنها به طور قابل توجهی به سلاح هستهای نزدیکتر از زمان خروج دولت قبلی از برجام هستند. توانایی موشکهای بالستیک آنها نیز به طرز چشمگیری پیشرفت کرده است. مشاور امنیت ملی آمریکا در ادامه با متهم کردن ایران به «حمایت از تروریسم در منطقه» افزود: حمایت مالی ایران از تروریسم در منطقه فروکش نکرده و در برخی مناطق نیز بیشتر شده است. حملات مستقیم آنها به شرکای منطقهای آمریکا، حمایت از نیروهای نیابتی که هم در حمله به نیروهای آمریکایی و هم شرکای ما در منطقه جسورتر میشوند، ادامه دارد و این میراثی است که نصیب ما شده است. سالیوان ادامه داد: «نظر ما این است با بازگشت به دیپلماسی برنامه هستهای ایران را در محفظهای قرار دهیم که بستری را برای ایجاد یک تلاش جهانی از جمله شرکا و متحدان در منطقه، اروپا و جاهای دیگر، برای برطرف کردن تهدیدهای مهم دیگر ایران ایجاد میکند. من قبلا به طور علنی گفتهام و تکرار خواهم کرد که ما مجبور خواهیم شد مساله موشک بالستیک، این تهدید مهم ایران را برطرف کنیم. مشاور بایدن افزود: ما باید رفتارهای بدخیم ایران در منطقه را نیز حل کنیم. از طرف دیگر سخنگوی کاخ سفید روز جمعه در نشست خبری خود گفت: واضح است برای پیشبرد دیپلماسی، ایران باید از مفاد توافق هستهای سال ۱۳۹۴ کاملا پیروی کند. جنیفر ساکی، درباره برنامه جو بایدن، رئیسجمهوری جدید آمریکا، برای بازگشت به برجام گفت: «رئیسجمهوری معتقد است ایالاتمتحده باید از طریق دیپلماسی این محدودیتهای هستهای (مندرج در برجام) را بلندمدتتر و مستحکمتر کند و به دیگر مسائل مورد نگرانی، از جمله برنامه موشکی ایران و فعالیتهای منطقهای آن نیز رسیدگی شود».
اظهارات متعدد دولتمردان جدید دولت دموکرات آمریکا در شرایطی است که اگر این اظهارات بدون نام گوینده منتشر شود، کوچکترین تفاوتی با ادعاهای ضد ایرانی ترامپ و پمپئو ندارد و اساسا قرار است سیاست خارجی دولت بایدن در مواجهه با ایران با اندکی تفاوت در تاکتیکها و اتخاذ دیپلماسی هوشمند همان سیاست فشار ترامپ باشد.
این اتفاق در مغایرت کامل با برخی ارزیابیهای داخل کشور است که از شروع جریان انتخابات در آمریکا، تلاش میشد چهرهای متفاوت از سیاستهای احتمالی بایدن ارائه دهد و هزینههای ایجادشده برای کشور را به ترامپیسم آمریکایی به عنوان رئیسجمهوری دیوانه و تاجرمسلک که از روابط بینالملل هیچ نمیداند تخفیف و تنزل دهد. بر این مبنا بود که رئیسجمهور حسن روحانی، مشکلات و بیتدبیری دولتش را به جنگ اقتصادی ترامپ پس از خروج از برجام گره زد و خواستار لعن و نفرین واشنگتندیسی از سوی ملت ایران شد. رئیسجمهور در نهایت پس از انتخابات سوم نوامبر با خوشبینی نسبت به دولت آتی آمریکا، اظهار کرد: «چگونه برجام یک پایش شکسته شد؟ آن آدم کمسواد تاجرمسلک کاغذی را خطخطی کرد و گفت من از برجام خارج شدم، حالا نفر بعد یک کاغذ خوب بگذارد. اینکه چیزی نیست، این اصلا وقت نمیخواهد و به مذاکره نیازی ندارد و چیزی نمیخواهد».
حالا تیم سیاست خارجی و امنیت ملی بایدن بخشی از کاغذ خوب مورد انتظار روحانی را در روزهای اخیر رونمایی کردهاند و خواستار همان چیزی هستند که ترامپ و پمپئو در پی آن بودند؛ یک توافق گستردهتر و جامع که علاوه بر ضمیمه کردن مسائل موشکی و منطقهای ایران، بند غروب برنامه جامع مشترک اقدام را هم بردارد.
حسن روحانی و محمدجواد ظریف که پس از بازگشت دموکراتها به کاخ سفید بر این تصور بودند مسائل فیمابین ایران و آمریکا ریست شده و به تنظیمات کارخانه بازگشته است، پس از نخستین نشست خبری تونی بلینکن و رونمایی از بازگشت مشروط دولت جدید، با چهره متفاوتی از دولت بایدن روبهرو شدند. وزیر خارجه آمریکا در این رابطه تصریح کرد: «بایدن بسیار شفاف بوده؛ اگر ایران به پایبندی کامل به تعهدات خود ذیل برجام بازگردد، آمریکا نیز همان کار را میکند». بلینکن ادامه داد: «سپس، از آن به عنوان بستری برای ایجاد توافقی قویتر و طولانیتر که دیگر مسائل مشکلزا در روابط با ایران را برطرف کند، با کمک متحدان خود استفاده میکنیم اما هنوز فاصله زیادی با آن نقطه داریم».
وزیر خارجه دولت جدید آمریکا اضافه کرد: «ایران در چندین حوزه در تناقض با برجام است و مدتی طول میکشد اگر تصمیم بگیرند به تبعیت بازگردند و ما باید ابتدا راستیآزمایی کنیم که در حال تبعیت هستند». بلینکن تصریح کرد: «اگر ایران تصمیم بگیرد به پایبندی به برجام بازگردد، ما نیز تیم قدرتمندی از کارشناسان تشکیل خواهیم داد تا ابعاد مختلف این موضوع را بررسی کنیم».
با توجه به شروط اعلامی واشنگتن درباره بازگشت مشروط دولت آمریکا به برجام -که تازه آن را هم اول منوط به بازگشت ایران به محدودیتهای هستهای و سپس فرآیند راستیآزمایی تبعیت تهران از برجام کرده- طرف آمریکایی -که اعضای آن از معماران وضع تحریمهای هوشمند علیه کشورمان هستند- هیچ صحبتی از انجام تعهدات دولت آمریکا به میان نمیآورد و میخواهد با اهرم تحریمها که در زمان ترامپ مضاعفتر هم شد، ایران را در تنگنای بیشتری در امتیاز دادن و عقبنشینی بگذارد، این در حالی است که تهران صریحا اعلام کرده است شرط هرگونه بازگشتی به محدودیتهای هستهای در ازای رفع تحریمها خواهد بود. از جمله اینکه رهبر انقلاب مطالبه اصلی ایران را رفع تحریمها عنوان و اظهار کردند ایران عجله و اصراری برای بازگشت آمریکا به توافق ندارد.
***
نسخهپیچی به ابوطالبی
مشاور سابق رئیسجمهوری طی اظهاراتی عجیب گفت: زمان تغییرات اساسی و حرکت از ۱+۵ به دوجانبه فرارسیده است. این میتواند به مذاکره دوجانبه، گام برداشتن مرحلهای ۲ کشور و حل جامع و دوجانبه مشکلات تبدیل شود. حمید ابوطالبی در حساب کاربری خود در توئیتر نوشت: «برجام حاصل شرایطی اضطراری بود و نه تنها ایران، بلکه آمریکا هم آمادگی رسیدن به توافقی قطعی و جامع و تصویب آن در کنگره را نداشت، لذا طرفین به برنامه جامع اقدام مشترک رسیدند؛ برنامهای وابسته به شرایط داخلی ۲ کشور و حاصل تمایل ایران و آمریکا در برابر کارشکنی برخی کشورهای ۱+۵ در مذاکره». وی تصریح کرد: «اینک نیز همان، برخی دنبال خودمختاری استراتژیک خود هستند و آمریکا هم باز نشان داده تمایل رسیدن به تفاهمی جامع با ایران را دارد، لذا زمان تغییرات اساسی و حرکت از ۱+۵ به دوجانبه فرارسیده است، این میتواند به مذاکره دوجانبه، گام برداشتن مرحلهای ۲ کشور و حل جامع و دوجانبه مشکلات تبدیل شود». این ادعاها در حالی است که پس از شکست تمام ارزیابیها و وعدههای مشعشع برجامی ابوطالبی و همراهانش در دولت به جای آنکه این عده از تحمیل هزینهای سنگین به کشور عذرخواهی کنند، همچنان در قامت یک نظریهپرداز با اعتماد به نفس فراوان برای سیاست خارجی کشور نسخه میپیچند. مشاور پیشین رئیسجمهور البته هیچ کدام از این تغییرات اساسی را در زمان انعقاد برجام مطرح نمیکرد و ابوطالبی آن موقع نه از اضطرار، بلکه از فتحالفتوح برجام صحبت میکرد، حالا این دیپلمات و سیاستمدار ایرانی بدون آنکه به روی خودش بیاورد، میگوید از برجام عبور کنیم و به سوی توافق دوجانبه با آمریکا حرکت کنیم. گفتنی است ابوطالبی چندی قبل طی مطلبی آورده بود: آیا بازگشت طرفین به برجام، با توجه به اسنپبک و ساختار انتقال تحریمهای دوجانبه و بینالمللی کردن آن و ناتوانی آمریکا در لغو تمام تحریمها و صرفا تعلیق برخی از آنها، به نفع ایران است، یا به نفع آمریکا؟ آیا فشاری است بر ایران یا بر آمریکا؟ آیا ابهام در وضعیت ایران است یا آمریکا؟ حمید ابوطالبی که حالا یادش افتاده در برجام چیزی به اسم مکانیزم ماشه یا اسنپبک وجود دارد باید توضیح دهد چگونه میتوان با آمریکایی که به زعم او از لغو تمام تحریمها ناتوان است، به یک توافق جامع و دوجانبه رسید؟
ارسال به دوستان
تشریح آخرین تمهیدات لازم برای برگزاری جشنواره 39 فیلم فجر
30 استان میزبان سیمرغ
گروه فرهنگ و هنر: دبیر سیونهمین جشنواره فیلم فجر در نشستی رسانهای، آخرین جزئیات از کیفیت برگزاری این دوره جشنواره را تشریح کرد.
این نشست به دلیل رعایت پروتکلهای بهداشتی بهصورت زنده از بسترهای ارتباطی جشنواره در فضای مجازی پخش شد.
سیدمحمدمهدی طباطبایینژاد در آغاز این نشست گفت: با کاهش آمار درگیرشدگان به کرونا و مبتلایان، شرایط کشور رو به بهبودی رفت و سینماها باز شدند و امروز این امکان را داریم که در سطح صاحبان آثار و منتقدان و مردم جشنواره فجر را برگزار کنیم. در تهران 70 سالن، 30 استان و همچنین در ۵ منطقه آزاد، جشنواره به طور کامل برگزار میشود.
وی افزود: سالهای گذشته ما فیلمهای جشنواره را به تفکیک برای استانها میفرستادیم و به هر استان 10 فیلم ارسال میشد اما امسال در یک شرایط عادلانه علاقهمندان میتوانند همه آثار را در تمام استانها ببینند و در آرای مردمی شرکت کنند.
دبیر جشنواره فیلم فجر ادامه داد: ما ۱۶ اثر را برای نمایش انتخاب کردیم و از ابتدا گفته بودیم فیلمها برای سیمرغ مورد داوری قرار میگیرند؛ مثل هر سال نیست، طبق زمانبندیای که داشتیم باید ۲ روز را کمتر میکردیم. جمعبندی ما این بود که این میتواند حسن داشته باشد و ۲ روز آخر را به بهترین فیلم اول و بهترین فیلم جشنواره اختصاص بدهیم و این فیلمها مرور شود. تعداد آثار به گونهای نبود که 10 روز پر شود.
طباطبایینژاد درباره فروش بلیت هم گفت: همه تمهیدات در سمفا در نظر گرفته شده است؛ فروش برای کارتهای مهمان شروع شده و شرایط لازم و هر آنچه را که باید به لحاظ بهداشتی مهیا میکردیم انجام شده است. دوستان ما در سمفا و سامانههای فروش فعالیت اجرایی را پیش میبرند.
* فرآیند اخذ آرای مردمی
دبیر سیونهمین جشنواره فیلم فجر درباره آرای مردمی این دوره هم گفت: آرای مردمی انجام میشود. تمام کسانی که وارد سامانه میشوند کدی دریافت میکنند و بعد از سانس هم برای آنها کدی ارسال میشود که با رجوع به سمفا میتوانند به فیلم موردنظر خود رای بدهند.
وی درباره فرصت دادن به فیلمهای خارج از مسابقه برای اکران در ایام جشنواره هم گفت: اگر میخواستیم آثاری را خارج از مسابقه به نمایش بگذاریم باید کار را از صبح شروع میکردیم، چون زمان ناهار و اقامه نماز دوستان دچار مشکل میشد. از این رو باید صبح سانسی را مقرر میکردیم که این امر هم از نظر پروتکلها مشکل داشت، ضمن اینکه انتخاب آثار جامانده از بخش مسابقه کار دشواری بود؛ هر راهی انتخاب میکردیم باز عدهای معترض میشدند، بنابراین بهتر است از این کار صرفنظر کنیم.
* جشنواره نباید به «اکران» تبدیل شود
دبیر جشنواره فیلم فجر درباره شرایط اقتصادی نامطلوب سینماداران هم گفت: سالنهای زیادی در فضای جشنواره حضور دارند، در استانها هم چنین است. در تهران حدود 90 اکران در سینماها رخ میدهد، البته برخی نسبت به همین تعداد هم انتقاد میکنند. اینکه جشنواره را به اکران بدل کنیم موضوع درستی نیست.
* شرایط اکران «قاتل و وحشی» فراهم شود استقبال میکنیم
طباطبایینژاد درباره مشکل شرعی «قاتل و وحشی» و امکان صدور مجوز نمایش آن تنها برای بانوان هم گفت: این در حوزه تصمیم جشنواره فجر نیست، اگر اداره کل نظارت و سازمان سینمایی امکان نمایش فیلم را در جشنواره فراهم کنند به هر شکلی که ممکن باشد استقبال میکنیم ولی شرط این است که مجوز را به ما بدهند. این موضوع در اختیار من نیست.
وی درباره بودجه این دوره جشنواره نیز بیان کرد: حامی مالی جشنواره با نیمی از حضور، شهرداری تهران است و غیر از شهرداری، حامی دیگری نداریم. هزینهها در یک سال اخیر افزایش یافته ولی تلاش میکنیم با کمترین هزینه جشنواره را برگزار کنیم. برای اکران فیلم در شهرستانها برای ۱۶ فیلم بالغ بر یک میلیارد باید به تهیهکنندگان بپردازیم، نزدیک به یک میلیارد هم هزینه جوایز است. بعد از جشنواره مجموع هزینههای جشنواره را اعلام میکنیم.
طباطبایینژاد درباره تضمین رعایت پروتکلهای بهداشتی هم اظهار کرد: از پروتکلها همه دوستان مطلع هستند و ما هم به سینماها درباره این موضوع اطلاع دادهایم؛ تبسنجی، الزام استفاده از ماسک، ضدعفونی سالنها، تغییر هوا در بین سانسها از جمله این موارد است. در برج میلاد هم صندلیهای یک در میان را خارج کردهایم و مبلمانها با فاصله با هم قرار دارند.
وی درباره فیلمهای مستند و کوتاه هم گفت: تلاش ما این بود که بتوانیم آنها را به نمایش بگذاریم، اگر میخواستیم این کار را کنیم باید روز بیستودوم را هم پر میکردیم. از طرفی تمام فیلمهای مستند یکی دو ماه پیش در پلتفرمها به نمایش درآمدهاند و برخی فیلمها 40 هزار بار دیده شدهاند. فیلمی با این آمار چرا باید برای 400 نفر نمایش داده شود، فیلمهای کوتاه هم یک هفته پیش نمایش داده شدند. ضمن اینکه نگران سانسبندی و استقبال هم بودیم چون قبلا به نمایش درآمده بودند و برای ما درست نبود تماشاگران کمی داشته باشد.
طباطبایینژاد درباره پیشنهاد به تهیهکنندگان برای برگزاری آنلاین جشنواره هم گفت: ما پیشنهاد دادیم، البته میدانستیم نمیپذیرند. من دبیرکل ستاد صیانت بودم و میدانستم احتمال سرقت هست، خودم هم قبول نمیکردم یک سرمایه در فضای مجازی به سرقت برود؛ به هر حال سیستم نظارتی چندانی در کشور ما نیست. البته پلتفرمهای بزرگ دنیا هم دچار همین مسأله هستند. ریسک بالایی بود که نه ما و نه هیچ تهیهکنندهای حاضر به این ریسک نبودیم. در حوزه فیلمهای سینمایی، اکران آنلاین معنا ندارد. در حوزه مستند و فیلم کوتاه تمایل به سرقت کمتر است ولی در فیلم داستانی بلافاصله سرقت اتفاق میافتد و طبیعی بود از این کار اجتناب کنیم.
* امکان اکران همه فیلمهای بخش سودای سیمرغ وجود ندارد
وی در ادامه درباره امکان به نمایش گذاشتن همه فیلمهای راهیافته به بخش سودای سیمرغ برای منتقدان و صاحبنظران گفت: اینکه ۵۷ اثر را اکران کنیم، طبیعتا امکانش وجود ندارد. آیا امکان سانسبندی هست؟ اما اینکه خود علاقهمندان و منتقدان با تهیهکنندگان ارتباط بگیرند و آثار موردنظر خود را ببینند در دستور کار ما نیست و به خود تهیهکنندگان برمیگردد. ما از ابتدا اعلام کردیم صرفا فیلمهای نامزد شده را اکران میکنیم. آن زمان حتی این گزینه نیز مطرح بود که همین ۱۶ فیلم هم امکان اکران نداشته باشند. همه 57 اثر مورد داوری قرار گرفتند و کاندیداهای نهایی دوستان داور بیش از این ۱۶ فیلم نبود و نمیتوانستیم تعداد را بالا ببریم. برای اضافه کردن فیلمها بحثهایی هم در میان داوران مطرح شد اما بیشتر کردن این آثار تبدیل به چالش برای سانسبندی میشد. اگر میشد جشنواره را در طول یک ماه برگزار کرد شاید میشد همه 57 فیلم راهیافته به بخش سودای سیمرغ را اکران کرد.
مسعود نجفی، مدیر روابط عمومی جشنواره در این نشست با اشاره به آغاز فروش بلیتهای مردمی جشنواره اعلام کرد: زدن ماسک برای همه افراد اجباری است و در گیشه سینماها حتی یک بلیت هم فروخته نخواهد شد.
طباطبایینژاد در پاسخ به سوال دیگری درباره امکان اکران فیلمهایی غیر از ۱۶ فیلم اعلام شده بار دیگر تأکید کرد: در سینماهای مردمی ۳ سانس نمایش داریم و زمانبندی به دلیل کرونا به گونهای نیست که فیلم دیگری اضافه کنیم. اجمالا این موضوع از نظر جشنواره منتفی است و تنها همین ۱۶ اثر به نمایش درمیآیند.
وی درباره جدیتر شدن مشکل اکران بهواسطه برگزاری جشنواره هم گفت: جشنواره مشکل اکران را بیشتر نمیکند اتفاقا یکی از معضلات اصلی ما این است که فیلمی برای اکران داده نمیشود. امیدواریم جشنواره رونقی ایجاد کند که صاحبان آثار فیلمها را در نوبت اکران قرار دهند. گمان نمیکنم جشنواره به فضای اکران لطمه زده است، بلکه فکر میکنم جشنواره میتواند فضای اکران پررونقی را ایجاد کند.طباطبایینژاد درباره اختلال به وجود آمده در فرآیند خرید بلیتهای مردمی هم گفت: ما ۳ سینما را در آخرین لحظات به ناوگان اکران اضافه کردیم که همین مساله موجب اختلال سایت شد ولی الان مرتفع شده است.
* امکان راستیآزمایی تکتک آرای مردمی وجود دارد
وی درباره آرای مردمی و نقش خانه سینما بیان کرد: بلیتها بر اساس شماره تماس خریداری میشود. خانه سینما در داوری مداخله دارد ولی به شیوه سالهای قبل نیست، بلکه سامانه به صورت الکترونیکی کار داوری را انجام میدهد. همه کدها در سامانه ثبت میشود و تمام رایها را میشود ردیابی کرد، پس نیازی به شیوه سالهای قبل نیست. در شیوه جدید امکان راستیآزمایی هم وجود دارد ولی خانه سینما هم میتواند نظارت کند.
طباطبایینژاد درباره دلیل حذف هیات انتخاب در این دوره از جشنواره هم گفت: ما ابتدا که جشنواره را شروع کردیم گمان میکردیم تعداد فیلمها کم باشد. برای اینکه همه فیلمها مورد داوری قرار بگیرند امسال استثنا قایل شدیم ولی رفتهرفته دیدیم تعداد فیلمها افزایش یافت و شرایط نمایش هم فراهم شد اما زمان از دست رفته بود و دیگر نمیشد هیات انتخاب قرار بدهیم. از این جهت تنها فیلمهای نامزد دریافت جایزه برای نمایش انتخاب شدند، البته این کار دشوار بود. من خودم به عنوان یک همراه از کار هیات داوران راضی هستم ولی از فیلمهای خوبی که جا ماندند اظهار تأسف کردم، چرا که آنها هم میتوانستند باشند ولی گاهی بحث سلیقه است.وی در پایان درباره مخالفت یکی از اعضای شورای شهر با حمایت مالی شهرداری تهران از جشنواره امسال هم گفت: شهرداری حامی ما است و نکتهای پیش نیامده است.
ارسال به دوستان
چرا دولت جدید آمریکا ناگزیر به تمدید فوری توافق پیمان استارت با روسیه است؟
فسیلی بازمانده از جنگ سرد
گروه بینالملل: جو بایدن در نخستین هفته روی کار آمدن در کاخ سفید با ۲ حرکت کاملا آشکار، شطرنج هژمونی جدید آمریکایی را گشود: تمدید پیمان کاهش سلاحهای تهاجمی با روسیه موسوم به «استارت ۳» یا استارت نو و همزمان بازگرداندن نمادین بمبافکنهای هستهای پنتاگون به اقیانوس آرام به عنوان خط و نشانی جنگی برای اژدهای زرد.
بهترین تعبیری که میتوان از بازی قدرت اخیر کاخ سفید توسط رئیسجمهور 78 ساله داشت این است که بایدن سیاست انتقالی و عملگرایانه جدیدی را برای عزیمت از قرن آمریکا (از دهه دوم قرن بیستم میلادی تا دهه دوم قرن بیستویکم) به سمت قرن بدون آمریکا - طبق تعبیر فرید زکریا، مشاور اوباما- کلید میزند که بر مبنای آن عمو سام دیگر نه توان سرشاخ شدن با کانونهای قدرت متعدد و جدید منطقهای در قارههای مختلف را دارد و نه برخلاف توهم ترامپ، جذبه رهبری بر آنها را. به همین دلیل بهترین و چه بسا آخرین راه نجات هژمونی جهانی آمریکایی این است که بر مبنای توصیه اومانیستی نیچه، مستقیما به جنگ خصم اصلی برود.
بایدن به معنای واقعی کلمه فسیلی زنده است در داخل هسته حاکمیت آمریکا به جا مانده از دهه 1970 و جنگ سرد. او به عنوان با سابقهترین مقام اجرایی و منتخب دستگاه سیاسی ایالات متحده، طی نیمقرن شاهد همه مراحل اوج و حضیض آمریکا تا به امروز بوده است؛ از دورانی که آمریکا نقش ابرقدرت غربی را در مقابل اتحاد شوروی به عنوان ابرقدرت شرقی بازی میکرد تا زمانی که تلاش کرد قدرت تکقطبی جهان باشد و سپس تا امروز که او وارث آمریکای درگیر جنگ تمدنی داخلی شده که برای باقی ماندن در معادلات بینالمللی باید اولویتهای مستعمرات سابقش چون رژیم صهیونیستی و شیخنشینهای عربی را نیز لحاظ کند.
«بایدن و سوروس» نماد نسلی در حال انقراض از سیاستمداران استخواندار آمریکایی هستند که ناچارند در جهت هضم شدن امپراتوری ایالات خواه متحده یا متفرقه در امپراتوری ابرشرکتها گام بردارند و بدین ترتیب حاکمیت نمادین امثال بیل گیتس، جف بزوس، مارک زاکربرگ و ایلان ماسک را بپذیرند؛ رجالههای غیرمنتخب و غیردموکراتیک سرمایهداری نوین در راس غولهای دیجیتالی و فناوری مایکروسافت، آمازون، فیسبوک و تسلا اما فاقد پشتوانه مردمی و طبعا بهترین آلت دستهای صهیونیسم جهانی.
در عرصه جهانی نیز بایدن میداند همان طور که قبلا هیلاری کلینتون، وزیر خارجه اوباما در کتاب گزینههای سخت شرح داده بود، عملگرایانهترین راه برای آمریکا پذیرفتن محدودیتهای جدیدش است.
یکی از این محدودیتها که طی بیش از 4 دهه پس از انقلاب اسلامی 1979 در ایران به آمریکاییها تحمیل شد، این است که آنها باید طرح خاورمیانه بزرگ را که اساسا یک ایده صهیونیستی بود به فراموشی بسپارند و واقعیات مسلم و روی زمین امروز را در کانون احیا شده جهان اسلام بپذیرند.
آمریکا همچنین باید شکلگیری محور اوراسیا را به عنوان وسیعترین، پرجمعیتترین و مقتدرترین قطب کره زمین از اقیانوس آرام تا اروپای شمالی و شرقی و دریای مدیترانه به رسمیت بشناسد؛ اوراسیایی که در عین حال به عنوان مستقلترین منطقه جهان از کانون قدرت غرب شناخته میشود که آمریکاییها و شرکای آنگلوساکسون و اروپاییشان کمترین نفوذ استعماری یا نظامی را در کشورهای بزرگ پیشرو آن بویژه چین، روسیه، هند و ایران دارند.
بایدن اگر چه پس از سقوط فاجعهبار سلفش، دونالد ترامپ از ایوان کاخ سفید به کف خیابانهای شورشزده واشنگتن، دیگر نمیتواند الگوی یک رئیسجمهوری مقتدر را برای آمریکا زنده کند اما دستکم با تجربه گران سیاسیاش قصد دارد الگوی موازنه قدرت دوران جنگ سرد با برخی رقبای هژمونیک روزافزون را احیا کند تا بلکه بتواند انرژی خود را برای ورود به فاز آخر برخورد با قدرترین آنها یعنی چین حفظ کند.
حتی در مواجهه هژمونیک با چین در شرق و جنوب شرق آسیا نیز آمریکا به ضعفهای خود واقف است و سعی میکند در بلندمدت آن را با توسعه ناتو به شرق جبران کند. با این حال قدرت سخت دیگر مزیت آمریکا و ناتو محسوب نمیشود و غرب همه امیدش را به قدرت نرم و رخنه به اقتصاد و جامعه کشورهای رقیب معطوف کرده است.
* استارت بایدن با پوتین
نخستین گام سیاست خارجی دولت بایدن آشکارا حرکتی به سبک دوران جنگ سرد بود. تمدید پیمان استارت جدید با روسیه در حالی که این پیمان طی ۲ دوره ریاستجمهوری قبلی آمریکا – دوره دوم اوباما و تکدوره ترامپ – روی میز اتاق بیضی کاخ سفید خاک میخورد، نشان میدهد توازن قوا با رقبا که ماهیتی قرن بیستمی دارد، چقدر برای بایدن اهمیت دارد. حتی دونالد ترامپ که از نظر بسیاری از آمریکاییها مترسک کرملین در کاخ سفید برشمرده میشد نیز با وجود اذعان به آغاز جنگ سرد جدید و علاقه به تقلید ژستهای جنگ سردی الگوی محبوبش یعنی رونالد ریگان، زیر بار امضای پیمان استارت 3 با ولادیمیر پوتین نرفت. اما برای مستاجر پیر جدید کاخ سفید تنها 6 روز ریاست بر قوه مجریه و مکالمهای 35 دقیقهای با پوتین کافی بود تا تن به توافقی جدید برای عدم رقابت هستهای با رقیب قدیمی شرقی بدهد. او در حالی قول امضای استارت 3 را به رئیسجمهور روسیه داد که بر اثر فتنه جدید جورج سوروس، دوست قدیمی بایدن، کرملین با فراخوان گسترده اخیر آلکسی ناوالنی، رهبر مخالفان دولت در موضع ضعف قرار گرفته بود. ابتدا این دیمیتری پسکوف، سخنگوی کاخ کرملین بود که از گفتوگوی تلفنی روز سهشنبه گذشته طرفین برای امضای پیمان جدید کاهش سلاحهای تهاجمی نامتعارف بین مسکو و واشنگتن خبر داد. پسکوف حتی یادآوری کرد بایدن و پوتین مبنای توافقاتشان را به همان مذاکره سال ۲۰۱۱ در مسکو منوط کردهاند و تزار با خیال راحت لایحه مربوط را قبلا به دومای روسیه ارسال کرده است. بدین ترتیب تمام اختلافات روسیه و آمریکا درباره جنبش ناوالنی و اوضاع شرق اوکراین فعلا در سایه توافق بر سر یک استارت جدید قرار گرفته است. سرانجام روز جمعه 27 ژانویه ۲۰۲۱ (۷ بهمن) امضای پوتین پای توافقنامه تمدید پیمان استارت 2 تحت عنوان استارت 3 که دو طرف را متعهد به کاهش توسعه سلاحهای تهاجمی راهبردی میکند، خیلی زودتر از آنچه تصور میشد نشست. این توافق قبلا با عنوان «توافقنامه برای تمدید پیمان بین روسیه و آمریکا برای کاهش و محدودسازی تسلیحات تهاجمی راهبردی» در دومای روسیه به رای گذاشته شده بود و نمایندگان با تمدید ۵ ساله آن موافقت کرده بودند. سپس در شورای فدراسیون این کشور نیز تصویب و برای اجرایی شدن نیاز به امضای رئیسجمهوری این کشور داشت. این پیمان که بین فدراسیون روسیه و ایالات متحده درباره اقدامها برای کاهش بیشتر و محدود کردن سلاحهای تهاجمی استراتژیک در پراگ ۸ آوریل ۲۰۱۰ ( ۱۹ فروردین ۸۹) امضا و برای مدت ۱۰ سال لازمالاجرا شده بود، ۵ فوریه ۲۰۱۱ ( ۱۶ بهمن ۸۹) آغاز شده و تا ۵ فوریه ۲۰۲۱ (۱۷ بهمن ۹۹) اعتبار دارد. استارت 3 برای 5 سال تا ۵ فوریه ۲۰۲۶ اعتبار دارد. طبق گزارش واحد مطبوعاتی کرملین، این پیمان حفظ ثبات استراتژیک در جهان و همچنین تأثیر مثبت بر وضعیت بینالمللی و کمک به روند خلع سلاح هستهای را فراهم میکند. این پیمان درباره انواع موجود بمبافکنهای سنگین (TB)، موشکهای بالستیک قارهپیما (ICBM) و موشکهای بالستیک زیردریایی (SLBM)، از جمله ICBM و SLBMهای غیر هستهای کاربرد دارد.
* آیا آمریکا مجبور به کوچ از اوراسیا است؟
نباید از نظر دور داشت تصمیم عاجل بایدن که البته ارتباطات ویژه تونی بلینکن، وزیر خارجهاش در مسکو نیز به آن کمک کرده، به منزله نجات اتحادیه اروپایی از دست روسهاست در حالی که حالا چینیها و ترکها نیز به نفوذگران شرقی در قاره سبز اضافه شدهاند. بلینکن نخستین رابط ویژه کاخ سفید و کرملین در دوران ریاستجمهوری پوتین بود که امکان دیدار نزدیک یک رئیسجمهور آمریکا از خلوت تزار جدید روسیه را فراهم کرد. وزیر خارجه بایدن پیشتر در کتاب خود درباره دوران شوروی با عنوان «متحد مقابل متحد» استدلال کرده بود سیاست آمریکا نسبت به شوروی از سیاست آمریکا نسبت به متحدان اروپایی خود مهمتر بود. از نظر او هدف اصلی تغییر رویه دولت جمهوریخواه ریگان برای دراز کردن دست دوستی به آن سوی دیوارهای آهنین کمونیسم شوروی این بود که در وهله اول سایه آنها را از اروپای غربی دور بدارد.
او نوشته است: «راهبرد آمریکا در مهار نفوذ شوروی در وهله اول به دوام اتحاد ایالات متحده و اروپا وابسته بود و بدون این اتحاد، شوروی آزادانه میتوانست نفوذ خود در اروپا را افزایش دهد».
اگر امروز زوج بایدن- بلینکن نیز برای توافق با مسکو تعجیل میکنند بر اساس واقعیات هشدارآمیز موجود است. مثلا طی هفته گذشته «رند» مهمترین مؤسسه آیندهپژوهی آمریکا زیرنظر نیروی دریایی این کشور، برآوردهای خود مربوط به سال 2017 یعنی نخستین سال ریاستجمهوری ترامپ را درباره توان قطعی روسیه برای تسخیر منطقه بالتیک (3 جمهوری استقلال یافته شوروی سابق و خلیج فنلاند) منتشر کرده است؛ برآوردی که نشان میدهد چرا ناتو در سالهای اخیر اغلب مانورهای مهمش در جبهه شرقی را در منطقه بالتیک برگزار کرده بود.
همزمان با گزارش رند، پژوهشگر ارشد مؤسسه هادسون، یکی از اندیشکدههای مهم پنتاگون خواهان آمادگی آمریکاییها برای بدترین سناریو در صورت وقوع جنگ با روسیه شده است. برایان کلارک در مقالهای در مجله فوربس با گوشزد کردن خطر شروع دومین جنگ سرد آمریکا با روسیه نسبت به عدم آمادگی کشورش در بعضی جنبهها بویژه نبرد نامتقارن ابراز نگرانی کرده است. به گفته این کارشناس نظامی پنتاگون، اگر آمریکاییها زمانی با روسیه و چه بسا متحدش چین وارد جنگ شوند حتی باید خود را برای محاصره سرزمینی آماده کنند.
این واقعیات بایدن را واداشته تا اگر قرار است با یکی از رقبای شرقی مواجه شود، آن طرفی باشد که هم رقیب هژمونیک است و هم رقیب اقتصادی. در نتیجه هفته پیش به دستور بایدن و بعد از 3 سال وقفه، برای مهار چین ۴ فروند بمب افکن راهبردی هستهای بی۵۲ به پایگاه «اندرسن» در جزیره گوآم در منطقه راهبردی ایندوپاسیفیک اعزام شد.
پیشتر نخستین سخنرانی رسمی ژنرال لوید آستین، وزیر دفاع بایدن در این باره که آمریکا باید جدا چین را به چشم دشمن راهبردی نگاه کند، صدای مقامات پکن را درآورده بود. همچنین تغییرات مشهودی از سوی آمریکا و انگلیس در رژیم کنترل آبراهههای بزرگ آسیا بویژه تنگه مالاکا میان مالزی و اندونزی اعمال شده که برای صادرات چین حیاتی است. با این اوصاف باید دید آیا بایدن سرانجام ثقل هژمونیک آمریکا را از خاورمیانه و شرق اروپا به شرق دور منتقل خواهد کرد یا نه؟
***
[«بی۵۲»های آمریکایی به شرق آسیا رفتند]
همزمان با تشدید تنشها بین واشنگتن و پکن و بعد از ۳ سال غیبت بمبافکنهای بی۵۲ آمریکا در پایگاه نظامی این کشور در گوآم، مقامهای آمریکایی از بازگشت این هواپیماها به منطقه خبر دادند. پایگاه «نیروی هوایی اندرسن» آمریکا مستقر در جزیره گوآم خبر داد ۴ فروند بمبافکن استراتژیک «بی۵۲ استراتوفورترس» آمریکا به پایگاه نظامی این جزیره مستقر در اقیانوس آرام بازگشتند. به گزارش اسپوتنیک، طبق اعلام این پایگاه هوایی آمریکا، بازگشت این بمبافکنها به گوآم بعد از ۳ سال غیبت صورت گرفته و قرار است این ۴ فروند برای انجام ماموریتها در ایندوپاسیفیک (مناطق حدفاصل ۲ اقیانوس هند و آرام) شرکت کنند. بنا بر اعلام مقامهای نظامی آمریکا، این بمبافکنها در «ماموریتهای استراتژیک بازدارندگی» با دیگر متحدان و شرکای واشنگتن در این مناطق مشارکت خواهند کرد. آخرین بار که مقامهای آمریکا در جزیره گوآم بمبافکنهای بی۵۲ مستقر کرده بودند، به دسامبر سال ۲۰۱۸ برمیگردد.
واشنگتن در توضیح درباره علت استقرار این بمبافکنها اعلام کرد آمریکا به همکاری با متحدان و شرکای خود در ایندوپاسیفیک برای مقابله با تهدیدات چین ادامه میدهد. به دنبال روی کار آمدن جو بایدن و به رغم برخی خوشبینیها درباره احتمال کاهش تنشهای واشنگتن و پکن، لفاظیها شدت گرفته و مقامهای آمریکا بارها با اتهامزنی پکن را تهدید کردهاند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|