|
راهپیمایی و تظاهرات مردم ۴۰ کشور دنیا در حمایت از غزه
غزه، جان جهان
گروه بینالملل: در حالی که مقامات سیاسی کشورهای اروپایی و آمریکایی نظیر فرانسه، آلمان و آمریکا در اظهارنظرهایی جداگانه از حق رژیم صهیونیستی برای بمباران غزه صحبت کردند، مردم 5 قاره جهان در روزهای اخیر در حمایت از غزه و محکوم کردن جنایات رژیم صهیونیستی در بیش از 100 شهر و 40 کشور دنیا تظاهرات برپا کردند.
به گزارش «وطنامروز»، در ادامه مخالفتهای مردمی با اقدامات جنایاتکارانه رژیم صهیونیستی، راهپیماییهای گستردهای در 5 قاره دنیا برگزار شد.
* آمریکای شمالی
در کانادا گروههای حامی فلسطین در شهرهای مختلف این کشور دست به اعتراض زدند. در تورنتو هزاران معترض برای محکوم کردن خشونت رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان در غزه در میدان نیتن فیلیپس تجمع کردند. پلیس تورنتو شمار معترضان را بین ۲۵۰۰ تا ۵۰۰۰ نفر برآورد کرد. در شهر وینیپگ واقع در غرب کانادا نیز معترضان حامی فلسطین مقابل مجلس استانی منیتوبا تجمع کردند. در اوتاوا سازمانهایی به نمایندگی از جامعه فلسطینیان این شهر مقابل یادبود حقوق بشر در محکومیت حملات اسرائیل به غزه و دیگر سرزمینهای فلسطینی دست به اعتراض زدند. در تجمع مونترال هزاران معترض شعارهایی در حمایت از فلسطین سر داده و از دولت کانادا خواستند به کمک فلسطینیان بشتابد. معترضان در مونترال همچنین خواستار بایکوت کالاهای اسرائیلی و خاتمه اشغالگری در اراضی فلسطینی شدند. در ونکوور حدود ۱۰۰۰ معترض حامی فلسطین مقابل دفتر سیبیاس تجمع کرده و بعد به سمت کنسولگری آمریکا حرکت کردند. معترضان خواستار پایان یافتن اشغالگری صهیونیستها در اراضی فلسطینی شدند و همچنین بر خاتمه خشونتها و بمباران غزه تاکید کردند. در شهر هالیفاکس کانادا هم ۲۰۰ خودرو به نشانه همبستگی با فلسطینیان مقابل دانشگاه سنتمری تجمع کردند. در شهر ادمونتون هم حامیان فلسطین به خیابانها آمده و حدود ۱۲۰۰ خودرو در این تجمع شرکت کردند. در ایالات متحده نیز در شهرهایی نظیر بروکلین، شیکاگو، بوستون، واشنگتن و میشیگان تجمعات اعتراضی برگزار شد.
در منطقه «Bay Ridge» بروکلین نیویورک مردم شعار «فلسطین را آزاد کنید» و «از رودخانه تا دریا، فلسطین آزاد خواهد شد» سر دادند. شرکتکنندگان در تظاهرات گفتند در حال درخواست از جامعه بینالمللی برای «تحریم اسرائیل» و خواهان پایان اشغال اراضی فلسطینیان توسط رژیم صهیونیستی هستند. در شیکاگو نیز تظاهراتی در حمایت از فلسطین برگزار شد و هزاران تظاهراتکننده در مقابل کنسولگری رژیم صهیونیستی در این شهر تجمع کردند و خواستار توقف جنگ و محاصره ظالمانه غزه شدند و پرچمهای فلسطین و پلاکاردهایی در حمایت از فلسطینیان حمل کردند.
* آسیا و اقیانوسیه
مردم و دولتهای کشورهای شرق آسیا و اقیانوسیه از جمله چین، ژاپن و کرهجنوبی هم به روشهای مختلف به جنایات صهیونیستها واکنش نشان داده و از مردم فلسطین حمایت کردند. در پی افزایش درگیری در سرزمینهای اشغالی و نوار غزه، چین به عنوان رئیس دورهای شورای امنیت سازمان ملل متحد در ماه مه، تمام تلاش خود را برای میانجیگری بین ۲ طرف و ترتیب دادن ۲ نشست اضطراری در شورای امنیت به کار بست اما در نهایت به دلیل ممانعت آمریکا، شورای امنیت هیچ واکنشی از خود نشان نداد. سخنگوی وزارت خارجه چین در واکنش به این کارشکنی آمریکا در شورای امنیت برای میانجیگری بین رژیم صهیونیستی و فلسطین گفت: واشنگتن به تنهایی صدای شورای امنیت در واکنش به اوضاع فلسطین و اسرائیل را خاموش کرد و بار دیگر در برابر جامعه جهانی ایستاد. وانگ یی، وزیر خارجه چین هم در تماس تلفنی با شاهمحمود قریشی، وزیر خارجه پاکستان گفت: چین همچنان به حمایت قاطعانه از خواسته عادلانه فلسطین برای رسیدن به حقوق قانونی خود ادامه خواهد داد. در ژاپن نیز با حضور مسلمانان، جمعی از ژاپنیها و نمایندگان ادیان از جمله بودیسم، راهپیمایی گستردهای در مقابل و اطراف مسجد توکیو برگزار شد. مردم بنگلادش نیز در اعتراض به یورش و بمباران غزه از سوی رژیم صهیونیستی، روز جمعه تظاهرات برپا کردند و کشتن مردم بیدفاع را نقض آشکار قوانین بینالمللی و حقوق بشر دانستند. شرکتکنندگان در این تظاهرات با حمل پلاکاردهایی علیه رژیم صهیونیستی شعار سر دادند و خواستار توقف این جنایات شدند. در شهرهای بزرگ استرالیا از جمله «سیدنی»، «ملبورن» و «پرث» هم تظاهرات گسترده در حمایت از ملت فلسطین و قدس و غزه و کرانه باختری برگزار و حمله رژیم صهیونیستی محکوم شد. در هند گروههای مردمنهاد از جمله گروه «سیپیام» هند با انتشار بیانیهای از دولت مرکزی خواستند ضمن اعلام همبستگی با مردم فلسطین، برای پایان دادن به این جنایت مداخله کند. در پاکستان، اندونزی و مالزی نیز واکنش مردم و احزاب علیه رژیم صهیونیستی چشمگیر بود.
پایگاه خبری «۲۴ کیجی» قرقیزستان هم گزارش داد در پارک گورکی بیشکک مردم در حمایت از مردم مظلوم فلسطین دست به تجمع زدند و با سر دادن شعار علیه رژیم آپارتاید صهیونیست، خواستار مداخله جامعه بینالملل برای پایان دادن به این درگیریها شدند.
* آمریکای جنوبی
مردم شیلی در سانتیاگو (پایتخت) نیز ضمن اعلام همبستگی با مردم مظلوم فلسطین، برای ابراز خشم و انزجار خود در برابر جنایات وحشیانه رژیم تروریست اسرائیل به خیابانها آمدند. بسیاری از فرهیختگان و دانشگاهیان در دانشگاههای شیلی و مراکز مطالعات آمریکای لاتین نیز پنجشنبه بیانیهای در همبستگی با ملت فلسطین صادر کردند و در آن حملات وحشیانه رژیم کودککش صهیونیستی را که به شهادت ۱۸۱ فلسطینی از جمله ۴۷ کودک و ۳۲ زن منجر شده بشدت محکوم کردند. صدها شهروند ونزوئلایی هم با برگزاری راهپیمایی در خیابانهای پایتخت، کاراکاس، با محکوم کردن حملات رژیم صهیونیستی به غزه، بر همبستگی و حمایت از مردم مظلوم فلسطین تاکید کردند. معترضان ونزوئلایی با حضور در این مراسم ضمن متهم کردن رژیم صهیونیستی به نسلکشی علیه فلسطینیان، این «کشور برادر» را قربانی دههها اشغال و آپارتاید این رژیم دانستند. در طول راهپیمایی نه تنها شرکتکنندگان پرچمهای فلسطین را به اهتزاز درآوردند، بلکه پلاکاردهایی به دست داشتند که در آنها از سازمانهای بینالمللی خواسته شده بود برای توقف این حملات مداخله کنند. معترضان ونزوئلایی همچنین پایان دادن به اقدامات خصمانه و حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به قدس شریف را خواستار شدند.
* اروپا
حمایت از مردم فلسطین در برابر تجاوزات اخیر رژیم صهیونیستی در شهرهای اروپا از پاریس، مادرید و لاهه آغاز شد و به دیگر شهرهای اروپایی از جمله برلین، وین، لندن و آتن گسترش یافت. در آلمان هزاران نفر در برلین و بعضی دیگر از شهرها از جمله هامبورگ تظاهرات کردند. با وجود مخالفتهای اولیه دولت، اجازه برپایی ۳ تظاهرات در پایتخت آلمان داده شد و چندین هزار نفر به این تظاهرات پیوستند و پلاکاردهایی را برای تحریم اسرائیل در دست گرفتند. ساکنان شهرهای مختلف انگلیس از جمله لندن نیز همچون بسیاری از ساکنان کشورهای اروپایی در حمایت از مردم فلسطین راهپیمایی کردند و آنطور که شبکه «اسکاینیوز» گزارش کرده است، شرکتکنندگان در این تظاهرات با تجمع در منطقه «هاید پارک» لندن، «اقدام فوری دولت انگلیس» برای کمک به خاتمه «خشونت بیرحمانه» صهیونیستها علیه مردم فلسطین را خواستار شدند. پس از گذشت ساعاتی، این جمعیت بزرگ به سمت سفارت رژیم صهیونیستی در لندن حرکت کرده و شعار «فلسطین را آزاد کنید» سر دادند. برپاکنندگان این تظاهرات اعلام کردند تا زمانی که دولت انگلیس حمایت نظامی، دیپلماتیک و مالی به اسرائیل ارائه میدهد، شریک این اقدامات است. در فرانسه و اتریش هم به رغم ممانعت دولتها از برپایی تظاهرات برای همبستگی با ملت فلسطین اما سازمانهای چپگرا و ضدسرمایهداری و نژادپرستی فرانسه تصمیم به ادامه تظاهرات گرفتند. رسانههای فرانسه گزارش کردند حدود ۲۲ هزار نفر روز گذشته در حمایت از مردم فلسطین در ۶۰ راهپیمایی جداگانه در سراسر فرانسه مشارکت کردند و این شامل راهپیمایی ۲ هزار و ۵۰۰ تا ۳هزار و ۵۰۰ نفری در پاریس با وجود ممنوعیتهای تحمیلی بود. در جریان راهپیمایی مردم فرانسه در پاریس، نیروهای امنیتی برای پراکنده کردن جمعیت به زور متوسل شدند و درگیریهایی میان نیروهای امنیتی و معترضان به وجود آمد و دستکم ۴۴ نفر بازداشت شدند. در اسپانیا نیز حدود ۲۵۰۰ نفر در حمایت از فلسطینیها در مرکز مادرید، پایتخت راهپیمایی برگزار کردند. آنها در مسیر خود شعارهایی همچون «این جنگ نیست، بلکه کشتار دسته جمعی است» سر دادند. در یونان، پلیس این کشور از گاز اشکآور و آب فشار قوی برای متفرق کردن معترضان حامی فلسطینیها استفاده کرد. حدود ۳ هزار نفر نیز در میدان «لابرتین» بروکسل، پایتخت بلژیک برای محکومیت جنایات اسرائیل تجمع کردند. در شهرهای بازل سوییس و لاهه هلند هم صدها نفر با حمل پرچمهای فلسطین شعارهایی را علیه قساوتهای رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان سر دادند. همچنین در استکهلم، پایتخت سوئد گروهی از شهروندان سوئدی با برگزاری تجمع به حملات اسرائیل علیه مردم فلسطین در نوار غزه و مسجدالاقصی واکنش نشان دادند. تظاهراتکنندگان در مقابل سفارت فلسطین در استکهلم تجمع کرده و با حمل پرچم فلسطین، شعارهایی با مضامین «سلام به قدس، به مقاومت ادامه دهید»، «اسرائیل قاتل از فلسطین خارج شو» و «تحریم اسرائیل» سر دادند. در شهر آرهوس دانمارک نیز تظاهراتی مشابه در حمایت از ملت فلسطین در برابر حملات رژیم صهیونیستی برگزار شد.
در «بخارست» پایتخت رومانی هم تظاهرات مشابهی در حمایت از ملت فلسطین برگزار شد که در آن مسلمانان و اعراب مقیم این کشور اروپای شرقی، همبستگی کامل خود را با ملت فلسطین علیه صهیونیستها اعلام کردند و سکوت جامعه بینالمللی در قبال جنایات صهیونیستها علیه غزه را به باد انتقاد گرفتند. تظاهراتکنندگان از دولت رومانی و جامعه جهانی خواستند در کنار ملت فلسطین قرار بگیرند و به رژیم اشغالگر برای توقف کشتار علیه فلسطینیها فشار آورند.
* آفریقا
در تونس ۳ تظاهرات در پایتخت این کشور برگزار شد که گروههای مخالف با عادیسازی و نیز احزاب چپگرا و ترقیخواه و سازمانهای ملی و سیاستمداران و حقوقدانها، فراخوان آن را داده بودند. در لیبی نیز در میدان الشهدا در طرابلس، هزاران لیبیایی حملات رژیم صهیونیستی به فلسطینیها در قدس اشغالی و نوار غزه را محکوم کردند. تظاهراتکنندگان پرچمهای فلسطین و لیبی را در دست گرفته و شعارهایی در حمایت از مردم فلسطین و در مخالفت با عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی و همبستگی با مردم غزه سر دادند. در موریتانی، سودان، الجزایر و چند کشور دیگر آفریقایی هم تظاهراتی در حمایت از ملت فلسطین برگزار شد که نیروهای امنیتی معترضان را با گاز اشکآور و باتوم متفرق کردند.
* غرب آسیا
در بغداد و استانهای مرکز و جنوب عراق نیز تظاهرات چند صدهزار نفری در حمایت از مردم فلسطین و محکوم کردن تجاوزات رژیم صهیونیستی برگزار شد. دهها هزار نفر در میدان التحریر در مرکز بغداد تجمع کرده و پرچمهای فلسطین و عراق را برافراشتند و شعارهایی در محکوم کردن تجاوزات رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین سر دادند. تظاهراتکنندگان که تعداد آنها بیش از ۲۰ هزار نفر بود، پرچمهای اسرائیل را آتش زدند و مواضع برخی کشورهای عربی در قبال تجاوزات رژیم صهیونیستی را محکوم کردند. در مراکز استانهای بابل، نجف، میسان، دیوانیه، کربلا، مثنی و بصره نیز تظاهراتهای مشابهی با مشارکت صدها هزار عراقی جهت محکوم کردن تجاوزات رژیم صهیونیستی برگزار شد. قطریها نیز در گردهمایی بزرگ در دوحه، پایتخت این کشور همبستگی کامل خود را با فلسطین علیه رژیم صهیونیستی اعلام کردند. همچنین امروز قرار است تظاهرات میلیونی در شهرهای مختلف یمن برگزار شود. طی روزهای گذشته در ایران، اردن، لبنان، ترکیه و سوریه نیز تظاهراتهای مردمی علیه جنایات رژیم صهیونیستی و در حمایت از غزه برگزار شد.
***
آخرین اخبار از تحولات فلسطین
«ابوحمزه» سخنگوی «سرایا القدس» شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی فلسطین با اعلام رونمایی از «موشک قاسم» گفت: همزمان با شلیک 150 موشک به سمت شهرکهای اشغالی، از موشک پیشرفته «قاسم» هم استفاده شد. موشک قاسم به اهداف خود تا دوردستترین نقطه سرزمینهای اشغالی با دقت اصابت کرد. این موشک به یاد و نام فرمانده بزرگ مقاومت شهید حاجقاسم سلیمانی به این نام مزین شده است.
جنگندههای رژیم صهیونیستی از نیمهشب شنبه بار دیگر بمباران نواحی مختلف غزه و اماکن مسکونی و غیرنظامی را از سرگرفتهاند و یکی از خونینترین روزهای حملات اخیر را با به خاک و خون کشیدن ۳۳ غیرنظامی فلسطینی رقم زدند، بر این اساس شمار شهدای فلسطینی تا دیروز به 181 نفر رسید. رسانههای رژیم صهیونیستی اعلام کردند ارتش این رژیم بیش از ۲۰۰ حمله هوایی از صبح یکشنبه به نواحی مختلف غزه داشته است. اشرف قدره، سخنگوی وزارت بهداشت فلسطین در غزه اعلام کرد در پی حمله به ۳ ساختمان مسکونی در الوحده بدون هشدار قبلی، تا این لحظه ۲۹ نفر از جمله ۸ کودک و ۱۰ زن شهید و ۵۰ تن زخمی و به بیمارستان شفا انتقال داده شدهاند.
«کتائب عزالدین قسام» شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی (حماس)، عصر دیروز از آغاز مجدد حملات موشکی به مناطق صهیونیستنشین در پاسخ به بمباران مناطق مسکونی در نوار غزه خبر داد. کتائب قسام اعلام کرد شهر «نتیوت» واقع در «النقب» و پایگاه هوایی «حتساریم» را هدف حملات موشکی خود قرار داده است. بیمارستان «برزیلای» در عسقلان نیز خبر داد ۳ زخمی در پی حملات موشکی از غزه، به این بیمارستان انتقال یافتهاند.
برآورد سازمان مالیات رژیم صهیونیستی از هزینه 4 روز نخست جنگ کنونی با مقاومت فلسطین این است که به اندازه نصف هزینه جنگ 51 روزه در سال 2014 رسیده؛ جنگ 2014 حدود 4 میلیارد دلار برای تلآویو هزینه داشت.
آویگدور لیبرمن، وزیر جنگ سابق و رهبر حزب «اسرائیل بیتنا» در گفتوگو با روزنامه عبریزبان معاریو حمله شدیدی به سیاستهای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر این رژیم کرد و گفت: به تمام شهروندان در اسرائیل پیشنهاد میکنم از خود این سوال را بپرسند: اگر این وضعیت ما در مقابله با حماس است، وضعیت ما در مقابله با حزبالله و ایران چیست؟
یک منبع آگاه در قاهره به خبرگزاری تاس گفت: مصر برای تحقق آتشبس موقت در چارچوب یک توافق فراگیر تلاش میکند. این آتشبس باید شامل تعهدی درباره کنترل تحرکات شهرکنشینان، توقف مصادره املاک فلسطینیها و عدم کشتار و حملات علیه غیرنظامیان همراه با تضمین پایبندی گروههای فلسطینی به حفظ آرامش باشد.
وزیر جنگ رژیم صهیونیستی و دستیار وزیر خارجه آمریکا که به عنوان بخشی از تلاشها برای کاهش تنش نظامی موجود در نوار غزه وارد تلآویو شده،طبق برخی اخبار غیر رسمی نشستی را برگزار کردند.
در بحبوحه تجاوزات اخیر رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان، سندیکای کارگران بندری در شهر ایتالیایی «لیورنو» در «توسکانی» مانع بارگیری یک کشتی حامل سلاح و مواد منفجره به مقصد بندر «اشدود» در فلسطین اشغالی شد. پایگاه خبری «العربی الجدید» گزارش کرد گروهی از کارگران یک بندر ایتالیایی پس از اطلاع یافتن از مقصد و محموله کشتی، تصمیم گرفتند به نشانه همبستگی با مردم فلسطین مانع بارگیری آن شوند. اتحادیه کارگران بندر لیورنو (USB) درباره این اقدام اعلام کرد: «بندر لیورنو در قتلعام مردم فلسطین همدستی نمیکند».
***
جنایت جنگی اسرائیل علیه رسانههای بینالمللی
حملات جنونآسای رژیم صهیونیستی به دفاتر رسانههای بینالمللی در نوار غزه، در حال بسیج کردن افکار عمومی جهانی علیه سران تلآویو است. ارتش اشغالگر طی روزهای گذشته، ساختمانهایی در غزه را بمباران کرده که مشخصا دفاتر رسمی تلویزیون القدس، شبکههای تلویزیونی بینالمللی ایرانی و قطری یعنی پرستیوی و الجزیره و همچنین خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس، خبرگزاری فرانسپرس و تارنمای میدل ایستآی در آنها قرار داشت. جنگندههای رژیم صهیونیستی ابتدا ساختمانی را که این رژیم مدعی بود متعلق به حماس است و در واقع دفتر شبکه القدس بود، هدف موشک قرار دادند و سپس روز شنبه گذشته ساختمان 11 طبقه مشهور الجلا در منطقه اداری غزه را منهدم کردند که دفاتر 5 رسانه بینالمللی مذکور در آن قرار داشت. اسرائیلیها چند ساعت پیش از حمله به این برج، خواستار تخلیه آن شده بودند. مقامات سیاسی و جنگی رژیم صهیونیستی مدعی شده بودند این برج پوششی است بر دفاتر امنیتی جنبشهای مقاومت فلسطینی در غزه و وقتی که مدیران رسانههای خارجی مستقر در الجلا و همچنین مالک آن این موضوع را تکذیب کردند، تلآویو هیچ سندی برای اثبات ادعای خود ارائه نداد. جالب اینکه واکنش دولت آمریکا در مقابل این اقدام اسرائیلیها که طبق کنوانسیونهای بینالمللی جنایت جنگی محسوب میشود، بیشتر شبیه طنز بود. جن ساکی، سخنگوی کاخ سفید در توئیتی در این باره بدون محکومیت این جنایت نوشت: «ما مستقیما با اسرائیل در این مورد گفتوگو کردیم که تضمین سلامت و امنیت خبرنگاران و رسانههای مستقل، مهمترین مسؤولیت است». تحلیلگر شبکه آرتی در همین رابطه نوشت این اقدام صهیونیستها در راستای جلوگیری از پوشش جنایتهایشان در غزه توسط رسانههای بینالمللی بوده است.
ارسال به دوستان
ناتوانی مدیریت شهری دوره پنجم در اتمام پروژههای عمرانی دوره چهارم
ارثیه نامیمون
گروه اجتماعی: با پایان مهلت قانونی ثبتنام کاندیداهای ریاستجمهوری، تب انتخابات در سطح جامعه بالا گرفته و کمکم کنشگران این عرصه، برای حصول نتیجه به سود جریان سیاسی متبوعشان، تلاش خود را آغاز کردهاند. در بین اسامی کسانی که خود را لایق تنپوش ریاستجمهوری دیدهاند ۲ اسم از شورای شهر تهران و مدیریت شهری این کلانشهر به چشم میخورد؛ محسن هاشمی، رئیس شورای پنجم شهر تهران و محمدجواد حقشناس، عضو این شورا. شورایی که در ابتدای فعالیت خود طرحهایی بالاتر از 95 درصد پیشرفت را تحویل گرفت و با وجود گذشت ۴ سال پیشرفتی در آنها رقم نزد.
این افراد از شورایی پا به کارزار انتخابات ریاستجمهوری گذاشتهاند که نتیجه فعالیت ۴ساله آن برای مردم چیزی جز هیچ نبوده است. به نوعی میتوان گفت مدیران شهری در ابتدای فعالیت خود طرحهایی بالاتر از 95 درصد پیشرفت فیزیکی را تحویل گرفتند اما با وجود گذشت ۴ سال، پیشرفتی در آنها به وجود نیاوردند. در حالی این کارنامه خالی از عملکرد شورای پنجم شهر تهران پیش روی مردم قرار دارد که برخی اعضای این شورا سودای ریاستجمهوری دارند؛ فارغ از اینکه تایید صلاحیت بشوند یا خیر.
این در حالی است که پیش از این پیروز حناچی، شهردار تهران گفته بود «برنامهای برای رفتن به پاستور ندارم و تلاش میکنم از بهشت به جهنم نروم». اما گویی همچنان برای تعدادی از اعضای مدیریت شهری در تهران، راه پاستور از خیابان بهشت میگذرد و به دنبال سکانداری در این بخش هستند.
* بیتحرکی مدیریتی در تهران
نگاهی به شهر تهران و پرونده ۴ سال گذشته این شهر حکایت از سکون و بیتحرکی و عدم توجه به خواستههای مردم در حوزههای مختلف دارد که بخش عمدهای از این سکون و بیتحرکی را میتوان به گردن رفتارهای سیاسی حاکم بر این دوره از مدیریت شهری انداخت.
کارنامه جریان اصلاحات در مدیریت شهری، در دوره اول شورای شهر تهران انحلال و در دوره پنجم ناکارآمدی بوده است. حال جای سوال است که با این کارنامه خالی از موفقیت، چگونه مدیران شهری این جریان به فکر پاستورنشینی افتادهاند در حالی که حتی در تامین نیازهای اولیه شهر به دلیل سیاسیکاری ناموفق بودهاند؟!
عدم توجه به شبکه حملونقل عمومی و کمبود 3 هزار دستگاه اتوبوس شهری، عدم گسترش و بازسازی معابر شهری، عدم تعریف پروژههای کلان برای شهر تهران، افزایش میزان شهرفروشی، غیر شفاف بودن فعالیتها در شهرداری، مشخص نبودن محل صرف بودجه شهر تهران و... بخشی از ضعفهای عملکردی در این دوره مدیریت شهری است؛ مدیریتی که بیشتر تمرکز خود را روی موضوعات سیاسی قرار داد و ماموریت ذاتی خود در ارائه خدمات در شهر را به حاشیه برد. در همین رابطه سید هومان حسینی، کارشناس مدیریت شهری با اشاره به سیاسیکاری در مدیریت شهری پنجم گفت: با نزدیک شدن به انتخابات ریاستجمهوری و شوراهای اسلامی، بازار اظهارنظرهای سیاسی هم داغتر میشود ولی این فضا برای شورای پنجم شهر تهران همواره داغ بوده و اظهارنظرهای سیاسی پیوسته یکی از شاخصههای شورای فعلی بوده است، به گونهای که روح این اظهارات سیاسی در کالبد اکثر تصمیمات و اقدامات اجرایی مدیریت شهری نیز قابل مشاهده است.
وی افزود: شوراهای شهر و روستا یکی از مهمترین نهادها در نظام جمهوری اسلامی ایران است و هدف قانونگذار اساسی این بوده که شورا به عنوان یکی از ارکان اصلی مدیریت شهری ابتدا ناظر بر عملکرد شهرداری و سپس یار و کمککننده به شهرداری برای اداره بهتر شهر باشد، در حالی که برآیند عملکرد شورای پنجم بسیار مأیوسکننده بوده و نه نظارت خوبی بر شهرداری داشته و نه کمک مؤثری در حل معضلات متنوع شهری کرده است.
کارشناس مدیریت شهری ادامه داد: البته بهتر است به جای سیاسیکاری از واژه سیاستزدگی استفاده کنیم، چرا که سیاسیکاری چارچوبی دارد و حداقلهایی را باید رعایت کرد در حالی که در دوره پنجم مدیریت شهری از برخی اعضای شورا رفتارهایی را شاهد بودیم که گویی هیچ ضابطهای در حوزه شهرداری وجود ندارد و متاسفانه این نگاه بیضابطه را به برخی قسمتهای شهرداری نیز تسری دادند که البته این بیضابطگی، آسیبهای بسیار جدی و طولانیمدتی بر پیکره مدیریت شهری وارد خواهد کرد.
* تسویهحسابهای سیاسی در شورای شهر
تسویهحسابهای سیاسی در شورای شهر پنجم پاشنه آشیل این دوره از مدیریت شهری بود تا عمران شهر به ناکارآمدی مبدل شود و سکون و بیتحرکی به تغییر مدیریت و بهبود شرایط. در همین زمینه حسینی گفت: بسیار متاسفم که اعلام کنم بهرغم قصد و نیت خوب چند نفر معدود از اعضای شورا برای بهبود برخی امور در ماههای ابتدایی شروع شورای پنجم، برخی اعضای شورا با نگاه صرفاً سیاسی نوعی انکیزاسیون یا دادگاه تفتیش عقاید در میان مدیران شهرداری برای کسب اطلاع از مدیریت شهری قبل به وجود آورده و شورا و شهرداری را به محلی برای تسویهحسابهای سیاسی و شخصی تبدیل کرده بودند.
وی بیان داشت: متاسفانه ادامه این روند، سخنچینی و ریاکاری اداری را به یک هنجار اداری برای احراز مناصب مدیریتی تبدیل کرده است؛ کاری که در درازمدت موجب شکلگیری کینه اداری و از همگسیختگی سرمایه انسانی شهرداری به عنوان مهمترین منبع آن میشود.
* مناصب موروثی
تقسیمبندی مناصب بین افراد همطیف و عدم دسترسی کارکنان به جایگاههای بالاتر، یکی دیگر از موضوعاتی بود که در دوره مدیریتی پنجم در شهر تهران رقم خورد و عملا حکایت از آن داشت که جایگاههای مدیریتی در شهر تهران در این دوره موروثی بوده و صرفا افراد همطیف و نزدیک به بدنه مدیریت شهری میتوانند امکان رشد و ترقی داشته باشند. در همین باره حسینی گفت: نکته دیگری که بیانگر سیاستزدگی لجامگسیخته در شهرداری است به وجود آمدن نوعی الیگارشی یا گروهپروری شهری است به طوری که گویی صرفا گروهی خاص استحقاق دستیابی به مناصب مدیریتی را داشتهاند؛ گروهی که به پشتوانه همین سیاسیون، بدون طی تشریفات اداری و احراز مدیریتهای میانی و حتی به محض شروع قرارداد کار به مناصب عالیه مدیریتی رسیدند. متاسفانه یکی از اصلیترین عوامل ناکارآمدی و شیوع فساد در شهرداری همین نگاه آشفته و غیرعادلانه سیاسی بوده است.
* میراث مدیریت
قابل دفاع نبودن بخش عمدهای از فعالیتهای صورتگرفته در این دوره از مدیریت شهری، این نگرانی را ایجاد کرده است که چه میراثی از این مدیریت به بهشتنشینان آینده خواهد رسید و چگونه مدیران آینده شهر باید از چالشهای پیش رویشان خارج شوند؟
بسیاری از پروژههای فرهنگی، اجتماعی، خدماتی، عمرانی و... در شهر تهران نیاز به بازنگری و تعریف مجدد دارند تا یکبار دیگر شهر و شهروندانش به سوی پویایی و رشد حرکت کنند؛ موضوعی که طی 4 سال گذشته مورد توجه قرار نگرفت و زمینهساز افزایش نارضایتی مردمی از بدنه مدیریت شهری و نوع کارکرد آن شد.
بر همین اساس شورای شهر ششم و شهردار آینده وظیفه سنگینی برعهده دارند، چرا که ضمن اجرای پروژههای فراموش شده در شهر، وظیفه احیای اعتماد عمومی از دست رفته نسبت به مدیریت شهری را نیز برعهده دارند و این موضوع کار را برای مدیریت ششم به مراتب سختتر خواهد کرد.
فارغ از اینکه چه جریان سیاسیای به شورای ششم و شهرداری تهران وارد شود، کاندیداها باید بدانند چه حجم از کار بر زمین مانده پیش رویشان است و آیا توانایی رسیدگی به آنها را خواهند داشت یا خیر! یقینا نتیجه ورود افراد فاقد توانمندی مدیریتی به این بخش، نتیجهای همانند 4 ساله گذشته خواهد داشت و شهر نمیتواند به عنوان یک موجود زنده به کالبد خود روحی دوباره بدمد.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطنامروز» با علی لطیفی درباره شکست استقلال در داربی
تضعیف استقلال در دولت روحانی
زهره فلاحزاده: تیم استقلال در نودوپنجمین داربی پایتخت شکست خورد تا شاگردان فرهاد مجیدی شانس قهرمانی در لیگ برتر را از دست رفته ببینند. آبیها حالا با ۲ بازی کمتر نسبت به آلومینیوم اراک در رده پنجم قرار دارند و تنها قهرمانی در جام حذفی میتواند هواداران را تا حدودی راضی کند. استقلال روز چهارشنبه در مرحله یکهشتم نهایی جام حذفی باید به مصاف ذوبآهن برود؛ ذوبی که با مجتبی حسینی در لیگ برتر پیش از داربی این تیم را شکست داد و این نشان میدهد مجیدی و شاگردانش بازی راحتی نخواهند داشت. درباره شرایط این روزهای استقلال، داربی و جام حذفی با علی لطیفی، پیشکسوت استقلال گفتوگو کردیم.
***
* استقلال در حالی در داربی شکست خورد که ۲ تیم نمایش ضعیفی داشتند؛ نظر شما درباره این دیدار چیست؟
این دیدار جنگ بین خط تهاجمی قوی استقلال و خط تدافعی قوی پرسپولیس بود. پرسپولیسیها بیشتر تمرکزشان روی خط دفاعیشان است که گل نخورند. به اعتقاد من آنها بخوبی توانستند بازیکنان تأثیرگذار استقلال را مهار کنند. در نتیجه آن شرایط فوقالعادهای که استقلالیها در لیگ قهرمانان آسیا در خط حمله داشتند، خیلی در این بازی نمود پیدا نکرد. البته آبیها در این دیدار بهتر ظاهر شدند اما از موقعیتهای نصفه و نیمه خود نتوانستند استفاده کنند و پرسپولیس از تکموقعیت خود بهترین استفاده را برد و برنده بازی هم شد. در کل بازی بسیار زشتی دیدیم و این نوع فوتبال را دوست نداشتم. متأسفانه همیشه پیش از داربی از هیجانهای آن و پس از بازی، درباره فوتبال بد ۲ تیم صحبت میکنیم؛ موضوعی که تکراری شده و در شأن فوتبال ما نیست.
* استقلالیها اعتقاد داشتند اگر پنالتی دقیقه ۳ اعلام میشد، بازنده داربی نبودند؛ به نظر شما پنالتی تضمینکننده برد تیم بود یا بیشتر توجیه است؟
در فوتبال نمیتوان با قطعیت نظر داد اما به اعتقاد من اگر پنالتی گرفته میشد، شانس استقلال برای برد بیشتر میشد. چون با گل استقلال، پرسپولیسیها جلو میآمدند و آبیها تخصص دارند که با باز شدن فضا، مهاجمان ترسناکشان گلهای بیشتری به ثمر برسانند. میدانم که گرایش فوتبال ما در سالهای اخیر خواسته یا ناخواسته به نفع پرسپولیس بوده و بازنده و مظلوم واقعی این اتفاق هواداران استقلال هستند.
* تعویضهای مجیدی برخلاف تعویضهای گلمحمدی جواب نداد و استقلال نتوانست از بازیکنان تعویضی بهره لازم را ببرد.
یکی از مشکلات استقلال در چند فصل اخیر این است که پلن B ندارد. یعنی تیم حریف که در لاک دفاعی فرو میرود،
برنامهای برای حل مشکل گلزنی ندارد. این اتفاق دوران محمود فکری هم بود. مثل مصافهای استقلال با پیکان چه با فکری و چه با مجیدی که حریف ۲ مساوی از ما گرفت.
* خیلیها اعتقاد دارند فراز کمالوند تأثیر زیادی در تیم داشته و با رفتن او استقلال به بنبست تاکتیکی خورده است.
به هیچوجه به این موضوع اعتقاد ندارم. شما زمانی میتوانید به این باور برسید که مربی ۶ ماه در تیم حضور داشته باشد. فراز کمالوند یک ماه در تیم حضور داشته، صرفا درباره مسائل روانی و به عنوان یک مشاور کنار مجیدی فعالیت داشته و حتی خود فرهاد هم تأثیرگذاری ۱۰۰ درصد ندارد، چون زمان زیادی در تیم نبوده است. در واقع این تیم محمود فکری است. از این به بعد است که فرهاد میتواند تفکراتش را در زمین نشان دهد. کمالوند بیشتر به عنوان مشاور بوده که البته میتوانست در تعویضها هم به فرهاد کمک کند.
* قرار است یک مربی ایتالیایی به نیمکت استقلال اضافه شود؛ به نظر شما این مربی که هنوز نامش هم فاش نشده، میتواند به مجیدی در این مدت کوتاه تا پایان لیگ کمک کند؟
اگر فرهاد مجیدی حتی مورینیو را هم به عنوان دستیار به نیمکتش اضافه کند، به اعتقاد من تأثیر چندانی نخواهد گذاشت. از این جهت که استقلال با وجود ستارهها و مهرههای خوبی که دارد، بیشتر به جای اینکه از نظر فنی مشکل داشته باشد، از نظر روحی- روانی مشکل دارد. استقلال نیاز به فردی دارد که رفاقت و اتحاد را بین بازیکنان زیاد کند. به نظر من مجیدی اگر مربی خارجی هم میآورد، یک مربی ایرانی هم اضافه کند تا بازیکنان را دور هم جمع کرده و از نظر روانی آماده کند. صدالبته مربیای باشد که کنار خط بتواند از حق استقلال دفاع کند، چون مجیدی و کمکهای او خیلی آرام هستند.
* لحظات پایانی داربی بین بازیکنان ۲ تیم درگیریای ایجاد شد که کمیته انضباطی خیلی سریع به این ماجرا ورود کرد. این در حالی است که هفته گذشته اتفاق مشابهی در دیدار سپاهان - پرسپولیس رخ داد و شاید اگر کمیته انضباطی زودتر رسیدگی میکرد، چند بازیکن پرسپولیس پیش از داربی محروم میشدند.
اگر در دیدار سپاهان - پرسپولیس چند بازیکن به قتل هم میرسیدند، کمیته انضباطی ورود نمیکرد و حکم آن پس از داربی اعلام میشد. بیتعارف عرض کنم کمیته انضباطی صرفا نمیتواند قانون را اجرا کند. بیشتر با ریشسفیدی
دنبال حل مشکلات هستند. وقتی با یک تلفن از فلان جا بازیکن را میبخشند، این اتفاق هم میافتد. کمیته انضباطی قدرت لازم را به هیچ عنوان نداشته و ندارد، بلکه از جای دیگر باید تأییدیه بگیرند تا رأی ابلاغ شود. فقط در این حد بگویم که اگر این اتفاق برای تیم ضعیفتری میافتاد، پوستشان را میکندند. من نمیگویم کدام تیم پرسپولیس یا سپاهان مقصر ماجرا بودند اما هر جای دنیا این اتفاق بیفتد، سریع کمیته انضباطی تشکیل جلسه میدهد و قبل از دیدار بعدی حکم صادر میشود. نگاه هواداران استقلال این است که در دولت آقای روحانی تیمشان بشدت تضعیف شده است. آخرین نمونه هم کری آقای جهرمی بود که بسیار کار زشتی آن هم در بدترین زمان ممکن کرد. او به جای اینکه به عنوان وزیر به مشکلات مردم بپردازد، به این حواشی فکر میکند. ۸ سال دوران ریاستجمهوری آقای روحانی از بدترین سالهای تاریخ باشگاه استقلال است؛ به جهت طرفداریهای همهجانبه از پرسپولیس. هیچ ایرادی ندارد که شما طرفدار تیمی باشید اما نباید از قدرت و جایگاهتان به نفع آن تیم استفاده کنید.
* استقلال شانس قهرمانی لیگ را از دست داد و حالا فرهاد مجیدی به دنبال قهرمانی در جام حذفی است. تیم او باید مقابل ذوبآهن در این رقابتها حاضر شود؛ ذوبآهنی که پیش از داربی، استقلال را شکست داد. به نظر شما مجیدی میتواند این بار از پس ذوبآهن بربیاید؟
به اعتقاد من استقلال میتواند ذوبآهن را این بار شکست دهد اما به شرطی که از بازی احساسی دست بردارد؛ به عبارتی منطقی فوتبال بازی کند. فرهاد در حدی که میتواند باید روی ساختار دفاعی استقلال فوکوس کند. مادامی که این مشکل حل نشود، امیدی به موفقیت نیست. مهاجمان استقلال زمانی که توپ را از دست میدهند، باید در کارهای دفاعی کمک کنند تا ساختار دفاعی، تیمی و فردی درست شکل بگیرد. البته استقلال در داربی شکست خورده و جمع کردن تیم از نظر روحی خیلی سخت است. نقش فرهاد اینجا خیلی مهم است و امیدوارم او بتواند این کار را انجام دهد و استقلال را به شرایط نرمال بازگرداند. اگر استقلال نتواند جام حذفی را برنده شود، با توجه به روحیهای که از مجیدی میشناسم، خود او توان ماندن در تیم با شرایط خیلی سخت را نخواهد داشت.
ارسال به دوستان
انتفاضه سوم چگونه آغاز شد؟
مهدی گرگانی: همزمان با تشدید فشارهای داخلی و منطقهای علیه رژیم صهیونیستی و بحرانهای پیدرپی که این رژیم مجعول با آن دست به گریبان است، تلآویو اقدامات تهاجمی خود را علیه فلسطینیان بشدت افزایش داده است. از زمان شروع ماه مبارک رمضان، نظامیان صهیونیست دسترسی مسلمانان فلسطینی را به مسجدالاقصی شدیدا محدود کرده و زمینه وقوع درگیریهای نظامی و اعتراضات شدید فلسطینیها را در اطراف مسجدالاقصی بویژه دروازه دمشق (بابالعمود) فراهم کردند. صهیونیستها همچنین در اقدام تهاجمی دیگر سراغ محله «شیخ جراح» رفته و با صدور یک حکم فرمایشی در دادگاهی در این رژیم، خواستار اخراج فلسطینیهای ساکن محله شیخ جراح و غصب این محله قدیمی در نزدیکی مسجدالاقصی شدند.
1- تشدید وحشیگریهای رژیم صهیونیستی در قدس و کرانه باختری درست پس از آن کلید زده شد که گروهها و احزاب مختلف فلسطینی در اقدامی که زمینهای برای وحدت ملی فلسطینیهاست، تصمیم به برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاستی فلسطین با مشارکت تمام گروهها و طرفها گرفتند.
آخرین انتخابات فلسطین سال 2006 برگزار شد که حماس در آن انتخابات به پیروزی رسید اما در نهایت با کارشکنی صهیونیستها و همچنین جنبش فتح، از حضور در قدرت بازماند.
ترس و واهمه صهیونیستها از پیروزی مجدد حماس و روی کار آمدن دولتی که از بنیان با اشغالگری و حتی طرح ۲ دولتی مخالف است، باعث شد رژیم صهیونیستی با بیثباتسازی قدس- که مرکز ثقل انتخابات پیش رو به شمار میرود- شرایط برگزاری انتخابات را مختل و آن را لغو کند. در نهایت محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی، انتخابات پارلمانی را به دلیل ممانعت صهیونیستها از برگزاری انتخابات در قدس شرقی به تعویق انداخت. عباس تاکید کرده انتخابات تنها در صورتی برگزار میشود که اسرائیل به فلسطینیهای ساکن در اراضی اشغالی بیتالمقدس شرقی اجازه شرکت در آن را بدهد.
2- بحرانهای پیدرپی داخلی در رژیم صهیونیستی از دلایل دیگر اقدامات تهاجمی و سیاستهای افراطی تلآویو است. رژیم اشغالگر از ۲ سال پیش در تشکیل کابینه ناکام مانده و شکاف عمیق میان بنیامین نتانیاهو و حزب لیکود با احزاب دیگر صهیونیست، تاکنون منجر به برگزاری 4 انتخابات پارلمانی شده است. با این حال همه تلاشها برای تشکیل یک کابینه نصفه و نیمه با شکست مواجه شده است. اختلافات بر سر تشکیل کابینه در سرزمینهای اشغالی به قدری عمیق و ریشهای است که حتی «رووین ریولین» را در یک جلسه به گریه انداخت که نشاندهنده وخامت اوضاع رژیم صهیونیستی است. از سوی دیگر بنیامین نتانیاهو که همواره گزینه اصلی تشکیل کابینه صهیونیستها به شمار میرود با پروندههای متعدد فساد، تبانی و دریافت رشوه و اعتراضات فزاینده خیابانی ساکنان اراضی اشغالی علیه خود مواجه است و پس از یک ماه موفق به تشکیل کابینه نشد تا «یائیر لاپید» رئیس یش عتید ـ رقیب و از چپگرایانـ مأمور تشکیل دولت بعد صهیونیستها شود.
تجربه نشان داده است نتانیاهو هر گاه با بحرانها و فشارهای داخلی مواجه است با ایجاد بحرانهای خارجی مثل حمله به نوار غزه یا تشدید حملات علیه فلسطینیان ساکن کرانه باختری یا قدس، تلاش میکند افکار و اذهان را از نقاط ضعف داخلی این رژیم منحرف کند. به زعم نتانیاهو، بحرانسازی علیه فلسطینیها که همواره مقاومت شدید آنها را نیز در پی دارد باعث نوعی وحدت میان صهیونیستها برای پاسخ به فلسطینیها خواهد شد و این بار نیز با تشدید اوضاع سعی دارد لاپید موفق به تشکیل کابینه نشود.
اما این بار جنبشهای حماس، فتح و جهاد اسلامی با اتخاذ مواضعی هماهنگ، بر ضرورت رویارویی تمامعیار با صهیونیستها و شکست طرح اشغال مسجدالاقصی و مقابله با تجاوزات علیه محله شیخ جراح تاکید کرده و عملا با هم متحد شدهاند. در سایه این تنشها، برگزاری انتخابات فلسطینیها تا مدتها دور از دسترس خواهد بود و نتانیاهو در صورت موفقیت در به شکستکشاندن لاپید در تشکیل دولت، میتواند در این شرایط زمان بیشتری برای حلوفصل بحرانهای داخلی رژیم صهیونیستی بخرد.
3- اکنون که رژیم صهیونیستی در بحرانهای متعدد غرق شده، فلسطینیان میخواهند با یک انتفاضه جدید و تغییر شرایط در کرانه باختری، اقدامات صهیونیستها را خنثی کرده و شرایط را برای آزادسازی قدس شریف، بیش از پیش فراهم کنند.
از نظر منطقهای و بینالمللی نیز شرایط برای این مهم فراهم است. دیوان کیفری بینالمللی در حال آغاز روند تحقیقات جنایت علیه بشریت صهیونیستها است، معامله قرن به محاق رفته و روند عادیسازی اسرائیل با اعراب با تغییر شرایط بینالمللی، بشدت کند شده و به حاشیه رفته است. از سوی دیگر به دستور علامه «سیدحسن نصرالله»، نیروهای حزبالله در مرزهای فلسطین اشغالی به حالت آمادهباش صددرصدی درآمدهاند که از زمان جنگ 33 روزه در سال 2006 تاکنون بیسابقه است، گردانهای عزالدین قسام در نوار غزه فعالیتهای خود را علیه رژیم صهیونیستی تشدید کرده و بارها تلآویو را موشکباران کردند و نیروهای مقاومت در سوریه، عراق و یمن نیز آماده هر گونه حمایت از مقاومت فلسطین هستند. همین شرایط باعث شده ارتش رژیم صهیونیستی بزرگترین رزمایش خود طی دهههای اخیر که در آن به شبیهسازی برای مقابله با موشکهای مقاومت در لبنان، سوریه، فلسطین، عراق و یمن پرداخته را برگزار کند، چرا که میداند جنگ بعدی نبردی تکجبههای نخواهد بود و این رژیم از جبهههای مختلف آماج حملات قرار خواهد گرفت.
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی در سخنرانی مهمشان در روز قدس بر این مهم تاکید کردند و با تاکید بر مقاومت در داخل فلسطین و حمایت مقاومت منطقه، آینده درخشانی را در قدس شریف نوید دادند. ایشان فرمودند: «۲ عامل مهم، تعیینکننده آینده است: اول- و مهمتر-تداوم مقاومت در داخل سرزمینهای فلسطین و تقویت خط «جهاد و شهادت»، و دوم، حمایت جهانی دولتها و ملتهای مسلمان در سراسر جهان از مجاهدان فلسطینی».
ارسال به دوستان
به یک نفر با روابط عمومی بالا نیازمندیم
مالک شیخی: چندی پیش یکی از دوستان دوره دکتری که از قضا اکنون مدرس رشته روابط عمومی است، خواست یادداشتی پیرامون «آسیبشناسی روابط عمومیهای ایران» بنویسم. موضوعات فراوانی برای طرح، در ذهنم شکل گرفت؛ از سیاستزدگی روابط عمومیها تا خردهفرمایشات دستوری در این حوزه. در نهایت اما موضوع انتخابیام پرداختن به این مهم بود که مقصود جامعه ایرانی از «روابط عمومی بالا» چیست؟ مطلب نگارش شده به دلیل مخالفت مدیرمسؤول آن نشریه که مدیر روابط عمومی آن دانشگاه بود، چاپ نشد. اکنون در روز روابط عمومی تصمیم گرفتم به جای تبریکهای کلیشهای، بخشهایی از آن یادداشت را منتشر کنم. امید که این سیاهه، هدیهای باشد برای دوستانم در سازمانهایی که مسؤولیت خطیر روابط عمومی بر عهده آنهاست؛ برای آنان که حق «مثقال» و حتی «میسکال» را میدانند؛ برای آنان که در سایه مدیرعامل سازمانشان حرکت نمیکنند و بوی متعفن بیسوادی را با ادکلنهای فرانسوی نمیپوشانند؛ کسانی که حقیقت را به پای مصلحت و منفعت ذبح نمیکنند؛ آنان که لباسشان برند نیست اما کتابخانهشان بِرند است؛ لپتاپ و تبلت و موبایلشان اپل نیست اما شیوه مدیریت انگیزش استیو جابز را مطالعه کردهاند؛ کسانی که ساعت روی مچشان «رولکس» و «برمونت» نیست اما تفاوت ساعت 8 را با ساعت 8:05 بخوبی میدانند؛ همانها که نان و نامشان را از ایمانشان دارند نه از آشفتهبازار سیاست در بهرهبرداری از قبیلهگرایی.
در آن مطلب گفته بودم که «روابط عمومی بالا» چه میتواند باشد و چه نباید باشد!
آدمی که قرار است روابط عمومی بالا داشته باشد، حداقل ۲ کتاب اصلی «زبان بدن» را باید خوانده باشد. باید ۲ جلد ارتباطات انسانی دکتر «علیاکبر فرهنگی» را خوانده باشد. او نباید قبل از دانستن «مبانی زیباییشناختی و امر زیبا»، دانستن فلسفه رنگها از «ایتن» یا مطالعه «تاریخ زشتی» از «امبرتو اکو» درباره طرحهای گرافیکی اظهارنظر کند، چرا که فعالیت روابط عمومی با چاپ کردن یک بنر و چند پوستر کاملا متفاوت است. آدمی که قرار است روابط عمومی بالا داشته باشد، اگر سطح زبانش در حد «ok» و «cancel» است، حق ندارد خود را متولی امور بینالملل نیز بداند. اگر هنوز نظر «حمید نطقی» به عنوان پدر روابط عمومی ایران را درباره این رشته نمیداند، بهتر است درباره تئوریهای روابط عمومی اظهار فضل نکند. موسیقی یک رشته تخصصی هنر است اگر هنوز 10 آلبوم برتر موسیقی بیکلام از«باخ»، «موتزارت»، «ژان میشل ژار»، «کیتارو»، «حسین علیزاده» و «مجید انتظامی» را نشنیده، درباره موسیقی هیچ کلیپ یا تیزری نباید اظهارنظر کند.
اما از بایستههایی نیز گفته بودم. اینکه روابط عمومی سازمان نباید غلط املایی داشته باشد. املا در فرهنگ ایرانی نشانه سواد است و غلط املایی نشانه بیسوادی! لذا دانستن حداقل نام رمانهای مطرح ایرانی مهم است، چون ادبیات مهم است؛ چون قدرت هر آدمی در دایره لغات او است نه در افزایش تن صدایش!
تنظیم روابط درونسازمانی نیز به اندازه روابط برونسازمانی در روابط عمومی مهم است. مهارت خوب شنیدن و شنونده خوب بودن «مهم» است. «جامعهشناسی سلیقه» از «گرونو»، دانستن آرای متفکران و اندیشمندان جامعه ایرانی و اطلاع از جدیدترین نظریههای انسانشناسی مهم است، چرا که عرصه عرضه روابط عمومی، جامعه و انسانهاست. به جای باج دادن به رسانههای زرد برای حذف نقدشان، بهتر است جوابیه منطقی نوشته شود، چرا که «نهاد نقد» نیز باعث رشد یک سازمان است، آنگونه که «کریم امامی» توانست با نقدهایش بخشی از فرهنگ هنری ایران را هدایت کند. مهم است روابط عمومی سازمان، آدرس بهترین کتابفروشیهای شهر را بداند. مهم است به جای نشستن پشت در اتاق فلان نماینده و وزیر، وقتش را یا بین کارکنان سازمانش یا در گالریها و پلاتوهای تئاتر شهر بگذراند. بهتر است متصدی این پست، قدرتش را نه در دالانهای تاریک و سیاه سیاست، بلکه در روشنای فرهنگ و هنر عرضه کند؛ که آنجا گستره لابیهای کثیف است و اینجا میدان شفاف انسانیت! مهم است که قدر موی سفید روزنامهنگاران و اصحاب جراید را بداند و به جای مدیریت توزیع هدایا، در پی مدیریت توزیع احترام باشد.
آن یادداشت به هر دلیل (منطقی یا غیرمنطقی) چاپ نشد اما امیدوارم وقتی که سعه صدر جامعه به اندازه کافی بود، اصل یادداشت را منتشر کنم. باشد که روابط عمومیهای ما در ایران، روابط عمومی سازمانشان باشند، نه روابط عمومی رئیس سازمان!
ارسال به دوستان
رسانههای غربی درباره نامزدهای انتخابات ایران چه میگویند؟
ثمانه اکوان: رسانههای غربی واکنشهای تقریبا یکسانی به ثبتنام نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری در ایران داشتند. این رسانهها با نام بردن از ابراهیم رئیسی و علی لاریجانی، این ۲ سیاستمدار ایرانی را به عنوان افرادی عنوان کردهاند که احتمالا بالاترین میزان آرا را در میان نامزدهای فعلی انتخابات ریاستجمهوری دارند.
شبکه خبری بیبیسی انگلیسی در گزارش خود هر ۲ نامزد مطرح انتخابات را از طیف محافظهکاران دانسته و عنوان کرده است به خاطر اینکه مسائل معیشتی و اقتصادی در شرایط فعلی در صدر خواستهها و نیازهای مردم ایران است، نامزدهای انتخاباتی سعی دارند خود را به عنوان کسی معرفی کنند که میتواند شرایط اقتصادی را برای ایرانیان بهتر کند. این رسانه در ادامه به صحبتهای حجتالاسلام و المسلمین رئیسی اشاره کرده که قبل از ثبتنام در انتخابات در بیانیهای گفته بود: «من به عنوان فردی مستقل به صحنه آمدهام تا در مدیریت اجرایی کشور تغییر به وجود آورم و با فقر، فساد، تحقیر و تبعیض مبارزه کنم».
بیبیسی اما لاریجانی را نزدیکترین شخص به روحانی دانسته و گفته است این سیاستمدار 63 ساله، گفتوگوکننده سابق هستهای ایران است که هماینک سالهاست به عنوان مشاور رهبر عالی ایران فعالیت میکند و گفته است سایر نامزدهای انتخاباتی قادر به درست کردن وضعیت اقتصادی نیستند بویژه آنهایی که سابقه نظامی یا قضایی دارند.
هفتهنامه انگلیسی «ویک» نیز با اشاره به کاندیداتوری حجتالاسلام رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری نوشته است او به عنوان یکی از منتقدان سرشناس دولت روحانی و از متحدان رهبر عالی ایران آیتالله خامنهای شناخته میشود. این هفتهنامه همچنین نوشته است که نقش رئیسی در کمپین مبارزه با فساد میتواند او را به فرد محبوب در این رقابت تبدیل کند. در عین حال پیشبینی میشود اصولگراها در ایران دست برتر را در رقابتهای انتخاباتی داشته باشند و حمایت آنها از رئیسی میتواند شانس وی را برای پیروزی بیشتر کند. با این حال آنطور که گلفتایمز گزارش داده است، لاریجانی نیز امیدوار است بتواند حمایت میانهروها و اصولگراها را به صورت همزمان به دست آورد و به پلی میان این ۲ گروه تبدیل شود.
اندیشکده شورای آتلانتیک اما در گزارشی به سرنوشت اصلاحطلبی و اصلاحطلبان بعد از انتخابات ریاستجمهوری ماه آینده پرداخته و عنوان کرده است که اصلاحطلبان در شرایط فعلی در حال ارزیابی آینده خود بعد از انتخابات ریاستجمهوری هستند. این اندیشکده در تحلیل خود آورده است: بسیاری از اصلاحطلبان و میانهروها در این انتخابات مشغول بحثی داغ در کشور هستند. این بحث به این دلیل شکل گرفته است که به دلیل نزدیک شدن عدهای از اصلاحطلبان به نامزدهای جناح محافظهکار، اصلاحطلبان حالا بیش از پیش درباره هویت و آینده سیاسی خود تردید دارند. تعداد بسیار کمی از اصلاحطلبان نیز که همچنان به دنبال حفظ هویت خود به عنوان نیروهای لیبرال ایران هستند، هنوز مشخص نکردهاند که قرار است چطور بدون هیچ طرح خاصی، به هدف خود که برگشتن به عرصه قدرت در ایران است دست پیدا کنند.
این اندیشکده در ادامه مطلب خود آورده است: اصلاحطلبان با وجود اینکه از سال 1997 میلادی و ریاستجمهوری خاتمی در ۲ دوره متوالی در ایران قدرت اجرایی را در دست داشتند اما نتوانستند ساختارهای موثری برای ایجاد تغییرات اجتماعی در ایران به وجود بیاورند وص بعد از ۲ دوره ریاستجمهوری خاتمی و بعد از آن رئیسجمهور میانهرو ایران، حسن روحانی، هماینک در حال از دست دادن هویت خود نیز هستند.
این اندیشکده در ادامه به بحثی که در کلاب هاوس بین غلامحسین کرباسچی و مصطفی تاجزاده اتفاق افتاد، پرداخته و نوشته است که در این بحث تند، کرباسچی بعد از 24 سال که از دوران قدرت گرفتن اصلاحطلبان در ایران گذشته است، از تاجزاده پرسید «چه چیزی را میخواهید اصلاح کنید و چگونه میخواهید این کار را انجام دهید؟»؛ کرباسچی در این بحث معتقد بود این مساله برای اصلاحطلبان بسیار ضروری است که خود را به دیدگاه محافظهکاران نزدیک کنند و در تمام طول این مدت تاجزاده همچنان بر واژه اصلاحطلبی تاکید میکرد و در عین حال هیچ راهی برای رسیدن به آن پیشنهاد نمیکرد.
با این حال با توجه به اینکه انتظار نمیرود در انتخابات ماه آینده ایران، اصلاحطلبان یا میانهروها شانسی برای برنده شدن داشته باشند، این ۲ گروه سعی دارند در نهایت تلاش کنند همچنان در عرصه سیاسی ایران حضور داشته و مؤثر باشند. به همین دلیل هم بر اساس پیشنهاد محمد عطریانفر، آنها میخواهند سطح خود را یک مرحله پایینتر ببرند و به کسب برخی پستهای وزارتی یا مدیریت صنایع بسنده کنند. در این جلسه رسول منتجبنیا خواستار توجه اصلاحطلبان به شرایط کشور شده و از آنها خواسته به منافع ملی احترام بگذارند، زیرا اگر خطری کشور را تهدید کند، هیچ تفاوتی بین اصلاحطلب و اصولگرا نیست و هر ۲ با هم در یک کشتی نشستهاند و باید از همدیگر مراقبت کنند.
بر همین اساس تحلیلگران شورای آتلانتیک به این نتیجه رسیدهاند که احتمالا اصلاحطلبان حتی اگر نامزدی با اسم اصلاحطلب را نیز روانه رقابتهای انتخاباتی کنند، در نهایت پشت سر یک محافظهکار جمع میشوند و از او حمایت میکنند و دقیقا همان نقشهای را دنبال میکنند که سال 92 در همراهی با روحانی ایفا کردند.
در نهایت نشریه نیوزویک با اشاره به نامزدی ابراهیم رئیسی در انتخابات، مطرح کرده است که نامزدی او و احتمال بالای رأیآوری او در این انتخابات، بر پیچیدگیهای گفتوگوهای دولت بایدن با جمهوری اسلامی بر سر برنامه هستهایاش میافزاید. نیوزویک در ادامه نوشته است: رئیسی پیش از این از روحانی انتقاد کرده بود که رویکردش در زمان گفتوگوهای هستهای، ضعیف بوده است.
ارسال به دوستان
گام مجلس برای عدالت اجتماعی و رفع تبعیض با طرح مالیات بر سوداگری
هدایت نقدینگی به سمت تولید
هانا چراغی: حمایت از تولید و سرمایهگذاری مولد، کاهش نوسانات بازارهای دارایی (از جمله خودرو، مسکن، طلا و ارز) و جلوگیری از افزایش قیمت ناگهانی در این بازارها، از اهداف طرح مالیات بر سوداگری است که در مجلس یازدهم به تصویب رسیده و اجرایی شدن آن باعث کاهش دلالی و سوداگری در بازارهای اقتصادی کشور میشود.
به گزارش «وطنامروز»، توسعه پایههای مالیاتی و تنظیمگر در عرصه اقتصادی، از اقداماتی است که نمایندگان مجلس فعلی بر آن تاکید دارند و از زمان شروع به کار این دوره از مجلس به ارائه و تصویب طرحهایی با این مضمون پرداختهاند و سعی در اجرایی کردن آنها دارند. یکی از این طرحها که با هدف حمایت از تولید و سرمایهگذاری مولد، کاهش نوسانات بازارهای دارایی (از جمله خودرو، مسکن، طلا و ارز) و جلوگیری از افزایش قیمت ناگهانی در این بازارها در مجلس یازدهم مطرح شده و به تصویب رسیده، طرح مالیات بر سوداگری (مالیات بر عایدی سرمایه) است.
ناگفته نماند هدف از توسعه پایههای مالیاتی اجرای عدالت اجتماعی، افزایش منابع عمومی بودجه، کاهش سوداگری و... است که اجرایی شدن طرح مالیات بر سوداگری در تحقق این مهم نقش بسزایی خواهد داشت و باعث کاهش دلالی و سوداگری در بازارهای اقتصادی کشور میشود.
شواهد نشان میدهد کلیت طرح مالیات بر سوداگری در مجلس دهم تصویب شده بود اما با توجه به اینکه دولت همکاری لازم را با مجلس قبلی نداشت، اقدامی در جهت اجرایی شدن آن نشده بود، از این رو با توجه به اینکه تحقق عدالت اجتماعی و رفع تبعیض و نابرابری و کاهش التهابات بازار اقتصادی کشور مورد توجه و تاکید نمایندگان مجلس است، این طرح از ابتدای شروع به کار مجلس یازدهم در دستور کار قرار گرفت و در صحن علنی اعلام وصول شد و در نهایت کلیات آن به تصویب رسید. قطعا با اجرایی شدن این طرح از سوی دولت، بازارهای اقتصادی کشور به فعالان اقتصادی واقعی خواهد رسید، چرا که این طرح سعی دارد با سوداگریهای بازارهای مختلف همچون مسکن، خودرو، ارز، طلا و... مبارزه کند.
لازم به ذکر است اصلاح زیرساختهای مالیاتی از مواردی است که با اجرای طرحهایی همچون طرح مالیات بر سوداگری تحقق پیدا میکند و قطعا اگر این اصلاحات رخ دهد، وضعیت اقتصادی کشور بهبود مییابد و بسیاری از معضلات اقتصادی که در حال حاضر با آن دست و پنجه نرم میکنیم، مرتفع میشود. از سویی، شرایط اقتصادی کنونی کشور ایجاب میکند درآمدهای مالیاتی به سمت فعالیتهای غیرمولد سوق داده شود تا رونق تولید و اشتغالزایی در بخشهای مختلف را در پی داشته باشد و بررسیها نشان میدهد این مهم با اجرایی شدن طرح مالیات بر سوداگری محقق میشود. جدا از این، اعمال مالیات بر سوداگری موجب کاهش انگیزه سوداگری در بازارهای دارایی میشود و در نهایت باعث جلوگیری از افزایش بیرویه و نامتعارف قیمت در بازارها خواهد شد که خروج سوداگران از اقتصاد را به دنبال دارد.
با توجه به اینکه نبود ساختار مناسب برای انجام معاملات و فعالیتهای اقتصادی، از دلایل بروز تلاطم در بازارهای اقتصادی کشور است و این وضعیت منجر به فعالیت دلالان در بازار و تنگ شدن عرصه برای ورود خریداران واقعی شده، لازم است با اعمال مالیات بر سوداگری و اجرایی شدن طرح مربوط، اجازه فعالیت سوداگرانه به افرادی که نگاهی سرمایهای به بازار دارند، داده نشود و دست دلالان از اقتصاد کوتاه شود، چرا که طرح مالیات بر سوداگری، ضد نگاه سرمایهای در بازارهای اقتصادی است.
طبق طرح مذکور، اموال و داراییهای غیرمنقول و اموال و داراییهای منقول (خودرو و وسایل نقلیه موتوری، جادهای، ریلی، دریایی و هوایی، سکه، ارز، سهام، سهمالشرکه، حق تقدم و سایر اوراق بهادار)، همگی جزو اموال و داراییهای مشمول مالیات بر سوداگری محسوب میشوند و بر این اساس، تمام اشخاص حقیقی و حقوقی ایرانی و غیرایرانی (اعم از مقیم و غیرمقیم) نسبت به مجموع عایدی حاصل از واگذاری اموال و داراییهای شامل مالیات بر سوداگری که در ایران واقع است، مشمول پرداخت مالیات بر عایدی سرمایه هستند.
نرخ مالیاتی عایدی سرمایه موضوع این قانون برای اموال و داراییهای غیرمنقول بر اساس مدت تملک به این نحو است: کمتر از یک سال، ۲۸ درصد و پس از یکسال، سالانه ۲ واحد درصد نرخ کاهش مییابد و 12 سال و بیشتر هم ۶ درصد مالیات اعمال میشود. مالیات عایدی سرمایه موضوع این قانون برای اموال و داراییهای منقول هم به استثنای سهام، سهمالشرکه، حق تقدم و سایر اوراق بهادار به نرخ 20 درصد اعمال میشود. اما مالیات موضوع قانون برای داراییهای سهام، سهمالشرکه، حق تقدم و سایر اوراق بهادار بر اساس مدت تملک و مطابق به این نحو اعمال میشود: سهام، سهمالشرکه، حق تقدم و سایر اوراق بهادار: برای دوره تملک کمتر از 6 ماه به نرخ 20 درصد، دوره تملک بیش از 6 ماه تا سقف ۲ سال به نرخ 10 درصد و برای دوره تملک بیشتر از ۲ سال به نرخ 5 درصد. البته در موارد خرید و فروش متعدد یک یا چند نوع سهام، سهمالشرکه و حق تقدم، محاسبه عایدی سرمایه و تعیین دوره تملک آن بر اساس ترتیب تاریخ خریدهای انجام شده از نخستین خریدهای همان سهم انجام میشود.
لازم به توضیح است با اجرای طرح مالیات بر سوداگری، اگر فردی خانهای را خریداری و سپس اقدام به فروش آن کند باید از محل سود این معامله بخشی را به عنوان مالیات پرداخت کند. یقینا انجام این پروسه موجب کوتاه شدن دست دلالان و سوداگران از اقتصاد کشور میشود و فعالان اقتصادی واقعی در آن نقش خواهند داشت، چرا که ادامه فعالیت سوداگران در این بازار برای آنان صرفه اقتصادی نخواهد داشت و آنان ناچارند از فعالیت در آن عرصه خودداری کنند.
در واقع ساختارهای اقتصادی کشور باید به گونهای باشد که سرمایههای خرد و کلان به سمت بازار تولید هدایت شوند و تحقق این امر هم نیازمند اعمال قوانین بازدارنده برای جلوگیری از سوءاستفاده از خلأهای قانونی است که اجرای طرح مالیات بر سوداگری میتواند در این بخش موثر واقع شود.
ارسال به دوستان
کاندیداهای دولتی با ایجاد دوقطبیهای کاذب به دنبال فرار از پاسخگویی درباره عملکرد 8 ساله و تغییر آرایش جبهه انقلاب از حالت مطالبهگری به حالت تدافعی هستند
زنگ خطر دوقطبی
جریان انقلابی باید در سنگر مردم مطالبهگری را گسترش داده و راهکارهای خروج کشور از موقعیت کنونی را تبیین کند
یونس مولایی: همه چیز طبق پیشبینیها پیش رفت. دولتیها و اصلاحطلبانی که در 2 سال گذشته تلاش کرده بودند با طرح گزاره تشریفاتی بودن قوه مجریه، وجود دولت پنهان، کمبود اختیارات رئیسجمهور و... از پاسخگویی به افکار عمومی فرار کنند با قدرت هر چه تمامتر برای ثبتنام در انتخابات ریاستجمهوری راهی ساختمان وزارت کشور شدند، عکس یادگاری انداختند، وعدههای بزرگ دادند و از همین ابتدای امر تمایلشان را به تکرار استراتژی تبلیغاتی سالهای 92 و 96 نشان دادند. این حضور بیش از هر چیز سندی بر آن بود که غربگرایان برخلاف آنچه در فضای عمومی مطرح میکردند بیش از هر زمان دیگری برای تمدید دولت روحانی عزم خود را جزم کردهاند. در این میان فارغ از تعدد کاندیداهای اصلاحطلب که وزرا و مقامات دولتی، کاندیداهای اصلی دولت و اصلاحطلبان با مشق مجدد انتخابات سال96 بیانیه انتخاباتیشان را شروع کردند، «اسحاق جهانگیری» و «علی لاریجانی» به عنوان گزینههای اصلی نمایندگی از دولت یازدهم و دوازدهم در سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری حاضر شدند و در نخستین گام سراغ همان ادبیات آشنا رفتند. لاریجانی با وامگیری از عبارت «من سرهنگ نیستم، حقوقدانم» روحانی در انتخابات، مدیریت اقتصاد را مقابل «پادگان» و «دادگاه» قرار داد و در نهایت ضمن ایجاد یک فاصلهگذاری با دولت روحانی از ادبیات دولت در انتخاباتهای پیشین وامگیری کرد و در نخستین توئیت انتخاباتیاش از هشتگ «نه کلید نه چکش» که یادآور کلیدواژههای روحانی برای ایجاد هراس از رقبایش بود استفاده کرد. از سوی دیگر اسحاق جهانگیری که به عنوان کاندیدای پوششی روحانی در انتخابات سال96 حاضر شده بود و در این انتخابات نیز احتمالا سعی میکند تا نقش پوششی خود را در کنار کاندیدای اصلی ایفا کند در نطق پس از ثبتنامش بدون اشاره به انبوه وعدههایی که در انتخابات پیشین داده بود بار دیگر توپخانه خود را به سمت رقبا نشانه گرفت. جهانگیری بابت وضعیت کولبران بغض کرد، مدعی عدم ورود شایستگان به انتخابات شد و در نهایت با طرح این ادعا که در 8 سال گذشته به عنوان معاون اول رئیسجمهور اختیارات کافی نداشته، از مردم خواست با انتخاب وی راه را برای توسعه هموار کنند.
با این حال آنچه در گفتار لاریجانی و جهانگیری و در رفتار رسانههای اصلاحطلب به شکل چشمگیری مشهود بود خیز غربگرایان برای جلو بردن انتخابات و مدیریت افکار عمومی در یک دوقطبی هیجانی بود، تا جایی که عمده جراید اصلاحطلب صراحتا از آغاز یک دوقطبی انتخاباتی سخن گفتند و به ترسیم مختصات احتمالی آن پرداختند. «وطنامروز» نیز پیش از این در یک ماه گذشته در چند گزارش با عناوین «دوقطبی علیه مردم» در تاریخ 7 اردیبهشت، «رسمالخط تکرار» در تاریخ 5 اردیبهشت و «بیدارباش انتخاباتی» در تاریخ 17 فروردین این مساله را پیشبینی کرده و نسبت به آن هشدار داده بود.
* پاشنه آشیل عملکرد دولت
جریان غربگرا به عنوان مسبب اصلی وضعیت موجود بخوبی نسبت به این مساله آگاه است که اگر میدان انتخابات تبدیل به فضایی برای پرسش از عملکرد دولت شود هیچ شانسی برای حتی یک شکست آبرومندانه ندارد. تنها شکلگیری یک دوقطبی کاذب و برداشته شدن تمرکز افکار عمومی از روی عملکرد 8 ساله روحانی و به دست فراموشی سپرده شدن ادعاهای روحانی و جهانگیری در انتخابات سال 96 میتواند این امکان را به آنها بدهد تا بخشی از بدنه سرخورده خود را بار دیگر برای حمایت از کاندیدای نهایی بسیج کنند. به بیان دیگر تنها در یک جامعه قطبی شده میتوان با برجسته کردن گزارههای کاذب و اصالت دادن به موضوعات فرعی خشم افکار عمومی را نسبت به آنچه ثمره حکمرانی 8 ساله دولت بوده است مدیریت کرد.
ادبیات آشکار کاندیداهای همسو با دولت در روز ثبتنام انتخابات و اقرار رسانههای اصلاحطلب البته نخستین نمود تلاش برای ایجاد دوقطبی و خارج کردن فضای افکارعمومی از سوژه عملکرد دولت نبود. انتشار مشکوک فایل صوتی ظریف که در مجموعهای زیر نظر نهاد ریاستجمهوری ضبط شده بود، ادعاهای رادیکال حامیان اصلی دولت در جلسات کلاب هاوس و... را میتوان به عنوان دیگر شاهدمثالهایی دانست که نشان از برنامهریزی غربگرایان و دولتیها برای ایجاد دوقطبیهای کاذب داشت. در چنین فضایی یقینا هرچه به زمان انتخابات ریاستجمهوری نزدیکتر شویم این جریان انرژی بیشتری برای سامان دادن به این دوقطبیها میگذارد، کما اینکه روزنامه اصلاحطلب سازندگی که ارگان مطبوعاتی حزب کارگزاران سازندگی، از مهمترین احزاب حامی لاریجانی است هم روز گذشته با تیتر «مثلث1400» به استقبال این فضا رفت.
* سناریوی تکراری غربگرایان برای تبرئه دولت
غفلت جریان انقلابی از ماهیت فضای دوقطبی و عدم تطبیق استراتژیهای انتخاباتی با مختصات این فضا میتواند ضررهای جبرانناپذیری در سرنوشت انتخابات ریاستجمهوری داشته باشد. اسحاق جهانگیری به عنوان نماد کاملی از حکمرانی 8 ساله حسن روحانی و دولتهای یازدهم و دوازدهم تنها به شرطی میتواند در این انتخابات بازیگری تعیینکننده باشد که افکارعمومی با درگیر شدن به دوقطبیهای کاذب و طرح بحثهای انحرافی از مطالبهگری نسبت به عملکرد دولت و سرانجام وعدههای روحانی و جهانگیری غافل شود.
در چنین فضایی اصلاحطلبان سعی میکنند همانگونه که در جریان فایل صوتی ظریف نشان دادند با ایجاد دوقطبیهای کاذب همانند «میدان» یا «دیپلماسی»، «پذیرش سیاست خارجی دولت» یا «تحریم» و مواردی از این دست در فضای سیاست خارجی، سیاستهای فرهنگی و آزادیهای اجتماعی توجه جامعه را به سمت مطلوب خود ببرند. در این میان اگر جریان انقلابی و کاندیداهای حاضر در صحنه نسبت به این امر آگاهی و توجه کامل نداشته باشند معادلات انتخاباتی لاجرم به سمت و سوی ایدهآل غربگرایان منحرف میشود.
مضاف بر اینها اصلاحطلبان با سرخوردگی شدید بدنه حامی خود مواجه هستند. اقشار میانی و طبقه متوسطی که در انتخاباتهای 10سال گذشته همواره با تبعیت از گزینه نهایی اصلاحطلبان مهمترین حامی دولت به حساب میآمد در سالهای گذشته شاهد سقوط آشکار موقعیت رفاهی و معیشتی خود بوده است. این سرخوردگی و کاهش آشکار اعتبار اجتماعی اصلاحات در میان این بدنه نمیتواند با حضور شخصی همانند جهانگیری التیام پیدا کند، از همین رو آنان نیازمند سر و شکل دادن به ادبیاتی رادیکالند و به دنبال احیای دوقطبیهای سال96 خواهند بود.
* پادزهر دوقطبی چیست؟
با تمام این اوصاف پرسش اصلی این است: جریان انقلابی در مواجهه با بازی انتخاباتی غربگرایان باید چه رویکردی را در پیش گیرد؟
پاسخ به این پرسش البته نمیتواند به تجویز یک نسخه صرف محدود شود اما اختصارا مهمترین وظیفه نیروهای انقلابی آگاهی از بسترهای مولد دوقطبی و دوری جستن از این بسترها و در عین حال تبیین فضای انتخابات بر مبنای تمایزات اصلی میان تفکر حکمرانی انقلابی با حکمرانی غربگرایان است. در این میان برخلاف سال 92 و حتی سال 96 که نتیجه حکمرانی غربگرایان برای آحاد مردم آشکار نبود، اکنون در سال1400 مردم بخوبی نتیجه این الگو را مشاهده و درک کردهاند و اساس فضاسازیهای غربگرایان برای کم کردن تاثیر وضعیت موجود بر تصمیمگیری نهایی رایدهندگان است. شکاف میان آنچه اکنون مردم در زندگی روزمرهشان لمس میکنند با وعدههای روحانی و جهانگیری در سال 96 و عاقبت روایتهای دولت در عرصه سیاست خارجی، اقتصاد و معضلات اجتماعی، نماد و نمود کاملی از نسخه اجرایی غربگرایان در سالهای اخیر است.
با این حال جریان انقلابی فارغ از کلیگویی باید تمایزات میان رویکرد، سابقه و برنامه خود را به شکلی قانعکننده با جامعه در میان بگذارد. تصویر افکار عمومی از نیروهای انقلابی باید توسط خودشان ساخته شود نه تصویرسازی و روایتسازیهای غربگرایان. بر همین اساس آنها باید با روایت کاملی از سوءمدیریتهای دولت در 8 سال گذشته و خسارات بعضا جبرانناپذیرش بر زندگی مردم، تمایز رویکرد خود را به خوبی تبیین کنند.
«مدیریت غیرمردمی» اجمالیترین توصیفی است که میتوان از عملکرد دولت روحانی داشت. هر قدر هم که جهانگیری با استفاده از واژگانی همانند «مافیا» برای رقبا سعی کند خود را در کنار مردم قرار دهد نمیتواند گزاره «مدیریت غیرمردمی» را تکذیب کند. سیاست هزینهبار دولت در افزایش ناگهانی نرخ سوخت و نوع اطلاعرسانی آن که در نهایت به حوادث تلخ آبانماه سال 98 منتهی شد نمونه کاملی از «مدیریت غیرمردمی» غربگرایان به حساب میآید. سیاستهای اقتصادی دولت در عرصههای مختلف همانند بازار بورس، ارز و... نیز که منتهی به یک خشم اجتماعی شده است همگی در ذیل این «مدیریت غیرمردمی» معنا میشود. سوءتدبیر دولتیها در تامین کالاهای اساسی و کنترل تورم کمرشکن اقتصادی هر چند با بهانه تحریمها همواره توجیه شده است اما نشان از رویکرد مدیریتیای دارد که اسحاق جهانگیری و کاندیداهای همسو و حامی دولت روحانی آن را بارها مدیریت علمی خوانده بودند. بر همین مبنا جریان انقلابی ضمن تبیین این معضلات و جلوگیری از فراموشیشان، باید الگوی «کارآمدی» و شیوه صحیح مدیریت هر کدام از بحرانها و راهکارهای جایگزین را به مردم توضیح دهد. یقینا در فضایی که سرخوردگی سیاسی میان بخش قابل توجهی از جامعه بالا گرفته است نمیتوان به صرف کلیگویی مردم را نسبت به یک انتخاب صحیح مجاب کرد.
همه کاندیداهای همسو با دولت به طور اعم و اسحاق جهانگیری و علی لاریجانی به طور اخص بخش اصلی توان انتخاباتی خود را معطوف به حوزه سیاست خارجی خواهند کرد. تجربه غربگرایان از دوگانههای سیاست خارجی در انتخابات پیشین، آنها را به این نتیجه رسانده که بدون مانور روی این عرصه در شرایطی که ایده اجرایی قانعکنندهای ندارند نمیتوانند امیدوار باشند نامشان از صندوق رای بیرون آید. در این میان آنها همچنین با به گوش رسیدن هر خبری از وین آن را با تمام توان پوشش داده و برجسته خواهند کرد. عمده تمرکز حامیان دولت در این زمینه بر این اصل متمرکز شده است که با طرفدار «تحریم» خواندن منتقدان خود و جریان انقلابی همانند 8 سال گذشته الگوی سیاست خارجی خود را تبلیغ کنند. اصل تمرکز نیروهای انقلابی باید بر تبیین این موضوع باشد که روی دیگر سکه سیاست خارجی تجربه شده در دولت روحانی تحریم نیست، به عبارت دیگر این دوگانه که یا دیپلماسی بر مدار روحانی بچرخد یا تحریمها مضاعف شود دوگانه کاذبی است. جریان انقلابی با تبیین صحیح الگوی «دیپلماسی مقاومت فعال» که نمونهای از آن در جریان قانون اقدام راهبردی برای رفع تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران مجلس جدید نیز نمود پیدا کرد و عملا باعث شد کشورمان در مذاکرات اخیر ابتکار عمل را دست گیرد، نشان داد میتوان فشار تحریمها را کاسته و به سمت خنثیسازی آن حرکت کرد. موضع جریان انقلابی همانند موضع صریح رهبر حکیم انقلاب باید ضدتحریمی باشد، با این حال بر این واقعیت نیز تاکید کند که سیاست انفعالی دولت و الگوی مذاکره برای مذاکره نهتنها به تضعیف تحریمها منتهی نشده که به روایت شخص رئیسجمهور باعث افزایش بیش از پیش تحریمها نیز شده است. تاکید بر اینکه قدرت و ظرفیتهای داخلی مقوم سیاست خارجی هستند و نه رقیب آن و این مساله که واقعبینی و شناسایی ابتکارعملهایی همانند تعامل با شرق چگونه میتواند قدرت فشار غرب را کاهش بدهد نباید در پوشش فضاسازیهای غربگرایان به دست فراموشی سپرده شود.
رشد فساد در دوران حکمرانی روحانی و روی کار بودن دولت یازدهم و دوازدهم از دیگر پاشنه آشیلهای غربگرایان در میدان انتخابات است که سعی میشود با دوقطبیهای دیگر از مرکز توجهات خارج شود. در این زمینه اما ۲ موضوع نباید مورد غفلت قرار گیرد؛ اول آنکه دامنه مفسدان اقتصادی به اشخاص نزدیک مقامات عالیرتبه دولتی نیز رسید به گونهای که فارغ از برادر رئیسجمهور و برادر معاون اول وی، فرزندان و خویشاوندان بسیاری از مسؤولان دولتی متهمان اصلی پروندههای فساد اقتصادی در سالهای اخیر به حساب میآمدند و دوم آنکه دولت نهتنها عزم راسخی برای مبارزه با فساد از خود نشان نداده که حتی سعی در مشروعیتبخشی به آن نیز داشته است. سرمایه نظام خواندن دریافتکنندگان حقوقهای نجومی شاید مشهورترین مصداق رفتار دولتیها در این زمینه باشد. در سوی دیگر جریان انقلابی ضمن تاکید بر اهتمام به اجرای عدالت میتواند به پیشینه خود در مبارزه قاطع با مفسدان اقتصادی و طرحهای جامع برای مبارزه با فساد، کاهش تبعیضهای اجتماعی و شکاف طبقاتی اشاره کند. عزم رئیس دستگاه قضا در مبارزه با الگوی مسموم و فاسد برخی خصوصیسازیها در عین مقاومت دولتیها در این رویه از جمله مصادیق ملموسی است که میتواند وجود این تمایز را آشکار کند.
در نهایت همانگونه که پیش از این نیز مورد اشاره قرار گرفت نمیتوان نوع مواجهه با استراتژی دوقطبی جریان غربگرا را که در روزهای اخیر صراحتا از آن رونمایی شد به این چند تجویز محدود کرد اما میتوان تاکید بر مدیریت مردمی در برابر مدیریت غیرمردمی، دیپلماسی مقاومت فعال در برابر دیپلماسی انفعالی و فسادستیزی و عدالتخواهی در برابر سیاستهای فسادزا و تبعیضآفرین دولت را به عنوان شاخصههایی از تمایزات جریان انقلابی در میدان انتخابات دانست.
***
خطر کاندیداهای شلوغکن برای مناظرات
با افزایش تعیینکنندگی مناظرات در نتیجه نهایی انتخابات ریاستجمهوری، شاهد ظهور کاندیداهایی پرسروصدا با نیت و کارویژه حضور در میدان مناظرات، ایجاد حاشیه، شلوغ کردن میز مناظره و در نهایت کنارهگیری از انتخابات هستیم. در این میان فارغ از اینکه چنین کاندیداهایی عملا با تبدیل کردن میدان مناظرات به جدلهای پرسروصدا شأن انتخابات به عنوان مهمترین ابزار مردمسالاری را پایین میآورند، باعث تخریب وجهه جریان انقلابی در افکار عمومی نیز میشوند. یقینا فردی که پیشاپیش خود نیز به عدم شایستگیاش برای قرار گرفتن در جایگاه ریاستجمهوری آگاهی دارد، نباید وارد چنین صحنهای با نیت ایجاد حاشیه و دمیدن به آتش جدلهای بیحاصل شود. مضاف بر اینها حضور کاندیداهایی با چنین کارویژهای عملا آرامش انتخابات به عنوان پیششرط انتخاب عقلانی را با مشکل مواجه کرده و فضایی مطلوب برای کاندیداهای رقیب به وجود میآورد. بر همین اساس نه تنها حضور چنین کاندیداهایی به مصلحت جریان انقلاب نیست، بلکه شورای محترم نگهبان نیز باید در تایید صلاحیت چنین کاندیداهای پوششی تحت فشار برخی جریانها و گروههای سیاسی قرار نگیرد.
ارسال به دوستان
بیانیه 240 نماینده در پی پایبندی رئیس مجلس به وحدت جریانی
تقدیر از قالیباف
قالیباف: فرصت مناسبی است تا ایران قوی را بسازیم
گروه سیاسی: نمایندگان مجلس شورای اسلامی با صدور بیانیهای ضمن تشکر از عملکرد انسجامبخش محمدباقر قالیباف، از اقدام وحدتآفرین رئیس مجلس شورای اسلامی در انتخابات ریاستجمهوری تقدیر کردند. به گزارش «وطنامروز»، این بیانیه را که به امضای 240 نفر از نمایندگان رسیده است، ظهر دیروز محسن دهنوی، عضو هیاترئیسه مجلس در جلسه علنی قرائت کرد. بر این اساس، در بیانیه نمایندگان آمده است: انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰هم از این جهت که تشکیلدهنده نخستین دولت گام دوم انقلاب است و هم از جهت سیاستورزی، میدان مهمی برای فعالان سیاسی جبهه انقلاب است بویژه که پس از 8 سال بیعملی و دوره رکود دولتهای یازدهم و دوازدهم باید دولتی روی کار بیاید که با تمرکز بر حوزه اقتصادی و نشان دادن کارآمدی، وضعیت معیشتی مردم را سروسامان دهد. این بیانیه در ادامه میافزاید: از همین رو حرکتهای سیاسی مبتنی بر مبانی انقلاب اسلامی و پا گذاشتن روی عافیتطلبی شخصی برای نیل به اهداف بلند، لازمه این عرصه پیچیده و خطیر است. در این میان اقدام دکتر محمدباقر قالیباف در پایبندی به عهد خود برای «وحدت جریانی» در جبهه انقلاب، با وجود آنکه بر اساس نظرسنجیهای معتبر، تخریبها و تهمتها، دیگر بر محبوبیت وی تاثیر منفی نداشت بلکه برعکس به مرور بر توان رایآوری وی در برابر کاندیداهای جریان مقابل افزوده میشد، بار دیگر روحیه جهادی یک رزمنده را از جنس پا گذاشتن روی منافع شخصی که در میدانهای نبرد دیده و شنیدهایم به رخ کسانی کشید که در سالهای اخیر از هیچ تهمت و برچسبی علیه او فروگذار نکردهاند. نمایندگان در پایان این بیانیه آوردهاند: عرصه انتخابات سال جاری، نیاز به رفتارهای مومنانه از نوع چنین اقداماتی دارد و همین جا از همه نامزدهای جریان انقلاب دعوت میکنیم با توجه به حساسیت شرایط، وحدت جریانی را مدنظر داشته و با تمسک به این راهبرد مهم و پیروزیساز و با اقدام انقلابی، زمینهساز پیروزی قاطع نامزد مورد اجماع جبهه انقلاب گردند، و از هرگونه چندصدایی درونگفتمانی در جریان رقابتهای انتخاباتی پرهیز کنند تا انشاءالله با تشکیل دولتی با مؤلفههای انقلابی که بارها در بیانات حکیمانه رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنهای ذکر شده است، شاهد پیشرفت همهجانبه، تحقق عدالت در عرصههای مختلف و ثبات اقتصادی در کشور و حل مشکلات معیشتی مردم عزیز باشیم.
* امیدآفرینی؛ کلید افزایش مشارکت
رئیس مجلس شورای اسلامی نیز در نطق پیش از دستور خود در نشست علنی دیروز مجلس تاکید کرد: حضور پرشمار نامزدهای شاخص طلیعه امیدوارکنندهای برای برگزاری انتخاباتی پرشور با مشارکت بالا محسوب میشود. جدی شدن فضای رقابتی و مشارکت بالای مردم به نفع کشور و خواسته تمام دلسوزان ایران سرافراز است.
محمدباقر قالیباف با اشاره به اینکه انتخابات با پایان یافتن ثبتنام نامزدها وارد مرحله جدی خود شده است، افزود: تعداد زیاد نامزدها از طیفهای سیاسی مختلف نشانگر آن است که نخبگان سیاسی کشور با سلیقههای مختلف هم فرآیند انتخاباتی در ایران را پذیرفتهاند و هم جایگاه ریاستجمهوری را مؤثر دانسته و اختیارات کافی برای ایجاد تحول و تغییر برای آن قائل هستند. رئیس مجلس اظهار داشت: تبدیل این شور انتخاباتی به مشارکت قطعی در انتخابات در صورتی اتفاق میافتد که نامزدهای انتخابات و جریانهای وابسته به آنها به این مهم اعتقاد داشته باشند که امیدآفرینی و ترسیم افق روشن پیش روی کشور و ارائه راهکارهای عملیاتی برای دستیابی به آن امری ضروری برای افزایش مشارکت در انتخابات است. وی افزود: نامزدهای محترم این دوره از انتخابات و حامیان آنها باید با اهتمامی بیشتر از دورههای گذشته در رعایت موازین شرعی و اخلاقی از تخریب یکدیگر و طرح ادعاهای غیرمنصفانه علیه رقیبان با جدیت بپرهیزند، چرا که اینگونه اقدامات در نهایت باعث سیاهنمایی از وضعیت کشور شده و مردم را به غلط نسبت به آینده پیش روی کشور ناامید میکند. قالیباف خاطرنشان کرد: ملت شریف ایران خود بهتر از هر کسی میداند که قدرت اصلی ایران سربلند ما در پشتوانه مردمی آن است، افزایش این قدرت مردمی مستقیما به تأمین منافع ملی در عرصههای مختلف بینالمللی در برابر دشمنان مردم ایران منجر خواهد شد. مردم عزیز ما به این مسأله توجه جدی دارند که رئیسجمهور به عنوان عالیترین مسؤول اجرایی کشور، مهمترین نقش را در شئون مختلف زندگی آنان ایفا میکند و بدیهی است که با توجه به اهمیت این مسأله، استفاده نکردن از ظرفیت مشارکت در انتخابات برای تأثیرگذاری در سرنوشت خود، به منافع خود مردم در تمام گروههای اجتماعی آسیب خواهد رساند. رئیس مجلس اضافه کرد: مشارکت پایین هیچ برندهای ندارد؛ مردم از حق خود برای ریلگذاری دستگاه اجرایی کشور استفاده کنند و آینده را با خواست و مشارکت خود بسازند. وی افزود: امروز فرصت مناسبی است که همه ما با هر سلیقه و جناحبندی سیاسی و با هر عقیده و نگرشی دست به دست هم دهیم تا به فرموده رهبر معظم انقلاب، ایران قوی را بسازیم.
ارسال به دوستان
در پی درگذشت والده امامجمعه تبریز صادر شد
پیام تسلیت رهبر انقلاب به حجتالاسلام آلهاشم
حضرت آیتالله العظمی خامنهای در پیامی درگذشت والده حجتالاسلام آلهاشم، نماینده ولیفقیه در استان آذربایجان شرقی و امام جمعه تبریز را تسلیت گفتند. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، متن پیام ایشان به این شرح است:
بسماللهالرحمنالرحیم
جناب حجهالاسلام آقای سیدمحمدعلی آلهاشم دامت توفیقاته
درگذشت والده مکرمه رحمتاللهعلیها را به جنابعالی و دیگر بازماندگان بالخصوص حضرت والد معظم دامت برکاته تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت را برای آن مرحومه و بقا و عافیت برای والد مکرم و جنابعالی مسألت مینمایم.
سیدعلی خامنهای -۲۶ اردیبهشت
ارسال به دوستان
حدادعادل: نیروهای انقلاب توان خود را برای پشتیبانی از آیتالله رئیسی به کار گیرند
در دام دوقطبی نیفتیم
شورای ائتلاف نیروهای انقلاب با صدور بیانیهای که با امضای غلامعلی حداعادل منتشر شد، با اشاره به کاندیداتوری آیتالله سیدابراهیم رئیسی در سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، اعلام کرد: وظیفه همه نیروهای انقلاب اسلامی این است که حداکثر توش و توان خود را برای پشتیبانی از آیتالله رئیسی در عرصه انتخابات به کار گیرند. به گزارش فارس، متن کامل این بیانیه بدین شرح است: با پایان یافتن مهلت ثبتنام نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری و حضور طیف گستردهای از انواع گرایشها و سلیقههای سیاسی، مرحله مهمی از انتخابات پایان پذیرفت. اینک هنگام برداشتن گامی دیگر در مرحلهای دیگر است. خوشبختانه آیتالله رئیسی، با توجه به واقعیات جامعه و کشور و درخواستهای مردمی فراوانی که از جمله از طریق شوراهای ائتلاف استانها و شهرستانها از ایشان برای حضور در انتخابات دعوت به عمل آمده بود ثبتنام کردند. اکنون پس از مرحله مطالبه حضور، مرحله حمایت و پشتیبانی فرا رسیده است و وظیفه همه نیروهای انقلاب اسلامی که خواهان عزت و سربلندی و رفاه ایران و ایرانی هستند این است که حداکثر توش و توان خود را برای پشتیبانی از ایشان در عرصه انتخابات به کار گیرند تا انشاءالله میدان گستردهتری برای تحقق ارزشهای انقلاب اسلامی بویژه گسترش عدالت و مبارزه با فساد و رفع مشکلات مردم گشوده شود و فرصت خدمت در اختیار خدمتگزاری شایسته قرار گیرد. در این مرحله از حضور و در چند هفتهای که تا روز رأیگیری باقی است، همه خواهران و برادران عزیز و نیروهایی که تحت عنوان شورای ائتلاف در عرصه سیاسی فعالیت میکنند مراقب خواهند بود تا وحدت صفوف نیروهای انقلاب فشردهتر و مستحکمتر شود. مسلم است که با حضور آیتالله رئیسی انواع تخریبها آغاز خواهد شد و دیگران سعی خواهند کرد با تبلیغات حسابشده خود دامهایی پیش پای نیروهای انقلاب بگسترانند. در این شرایط هشدار باید داد که مبادا نیروهای انقلاب با بدزبانی و تندی و ستیزهجویی به دام افتند و به ایجاد دوقطبیهای مورد نظر آنان کمک کنند. سیره و سنت ما دعوت به حق و حفظ روحیه انقلابی بر پایه خردمندی و ادب و اخلاق اسلامی و منطق و برهان است. نکته دیگری که باید بدان توجه داشت این است که همچنان که آیتالله رئیسی خود نیز اظهار داشتهاند حضور ایشان نهتنها به معنی نفی حضور دیگر نامزدهای جبهه انقلاب در این مرحله از انتخابات نیست، بلکه ثبتنام چهرههای موجه میتواند در عین افزایش مشارکت موجب همافزایی و تقویت جبهه انقلاب باشد. از خداوند متعال مسألت میکنیم ملت ایران را در آزمون خطیر انتخابات ۱۴۰۰ با مشارکتی پرشور و انتخابی درست موفق گرداند و ایران عزیز را به سوی آیندهای شایسته اسلام و ایران هدایت فرماید.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|