|
نمایش جدید فرقه شکستخورده نفاق
مهدی گرگانی: گروهک تروریست مجاهدین خلق که هر سال با اجیر کردن شماری از هواداران اجارهای همایشهایی را در فرانسه برگزار میکرد، امسال نیز با صرف هزینههایی که از سوی همپیمانان این گروهک ضدخلق در خاورمیانه و اروپا و آمریکا تامین شده است، اقدام به برگزاری همایشی ۳ روزه کرد که مطابق سالهای قبل هیچ دستاوردی جز مشتی سخنرانیهای پوچ که هیچ خریداری در میان مردم ایران و حتی ایرانیان خارج از کشور ندارد، نداشت.
1- یک نکته نشست اخیر منافقین برگزاری آن به صورت مجازی و تجمعات هواداران اجارهای این فرقه در آلمان به جای فرانسه بود. همایش منافقین هر سال تحت حمایت دولت فرانسه در پاریس برگزار میشد اما رسوایی ناشی از نحوه برگزاری این همایشها در پاریس طی سالهای قبل باعث تغییرات ساختاری و ماهوی در برگزاری این نشست شده است.
سال 1397، روزنامه «گاردین» همایش این فرقه تبهکار را به سخره گرفت و گزارش داد بخش زیادی از حاضران در نشست مجاهدین خلق اتباع اروپای شرقی و پناهجویان سوری بودند که با وعده سفر توریستی رایگان به پاریس، به محل برگزاری این تجمع منتقل شده بودند. حتی گزارش شده بود برخی کارتنخوابهای فرانسه با یک وعده غذا و ساندویچ در این همایش شرکت کرده بودند.
بهرغم مجازی بودن این همایش، منافقین موفق شده بودند در آلبانی - که مقر کنونی این گروهک است- و برلین تجمعاتی در حمایت از خود و علیه جمهوری اسلامی ایران برپا کنند. اینکه چرا دروازه براندنبرگ برلین محل تجمع حامیان این فرقه انتخاب شده بود را باید در مخالفت دولت فرانسه در صدور مجوز برپایی این رویداد در پاریس، نقش لابیهای صهیونیستی در آلمان و روابط خاص رژیم صهیونیستی و گروهک تروریست منافقین جستوجو کرد. بر کسی پوشیده نیست منافقین خلق یکی از بازوهای اجرایی عملیاتهای ضدجمهوری اسلامی در مناطق مختلف جهان و همچنین ترور دانشمندان هستهای ایران بودهاند.
روزنامه «هاآرتص» در این زمینه به نقل از یک رئیس پیشین سازمان موساد نوشته: اسرائیل میتواند برخی برنامههای ضدایرانی خود را از طریق سازمان مجاهدین خلق به اجرا بگذارد. اسرائیل باید تمام احتمالات از جمله درگیری نظامی با ایران را در نظر بگیرد اما نباید ظرفیت واسطههایی مانند سازمان مجاهدین را که در ترور دانشمندان هستهای ایران توسط اسرائیل همکاری داشتند، استثنا کرد. اسرائیل این گروه را آموزش میدهد و تأمین میکند.
2- برگزاری همایش اخیر منافقین که با حمایت اروپا و آمریکا و دلارهای حامیان منطقهای آنها برپا شده است، نشان داد در همچنان بر همان پاشنه میچرخد و امید بستن غربزدگان داخلی به کشورهای غربی مدعی حقوق بشر سرابی بیش نیست.
از آمریکا 30 نفر از نمایندگان هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات در کنگره آمریکا جزو شرکتکنندگان و سخنرانان مجازی یا حامیان این همایش بودند. «کوین مککارتی»، رهبر حزب جمهوریخواه در مجلس نمایندگان و «باب منندز»، رئیس دموکرات کمیته روابط خارجی مجلس سنا، «کوری بروکر» و «جین شاهین»، 2 عضو دموکرات مجلس سنا به همراه «ریک اسکات» و «جان کورنین»، اعضای جمهوریخواه این مجلس، از سخنرانان حاضر در این نشست بودند. مایک پمپئو، وزیر سابق خارجه آمریکا که نیمنگاهی به انتخابات ریاستجمهوری 2024 دارد و نیازمند کمکهای مالی برای کمپین انتخاباتی خود است نیز از جمله سخنرانان این همایش بود که سخنرانی تماما ضدایرانی وی نشان داد پول خوبی در قبال آن از این گروهک تروریست دریافت کرده است.
3- در شرایطی که مذاکرات وین در زمینه احیای برجام در حساسترین شرایط خود قرار دارد، حضور نخستوزیر اسلوونی - که از قضا اکنون ریاست دورهای اتحادیه اروپایی را در اختیار دارد- نشان داد اروپاییها نیز مانند همتایان آمریکایی خود نه شناختی از مردم ایران دارند، نه به ادعاهای حقوق بشری خود پایبند هستند و نه ارادهای برای مبارزه با تروریسم دارند. در حالی که در بیشتر حملات تروریستی علیه ملت ایران ردی از منافقین به وضوح اثبات شده است، «یازن یانشا» نخستوزیر اسلوونی در پیام خود برای این همایش گفت: باید ایران را درباره نقض حقوق بشر پاسخگو کرد و جامعه جهانی نیز باید در این زمینه به شیوهای قاطعتر عمل کند. حضور چنین مقامی از اتحادیه اروپایی در همایش قاتلانی که با صدام در کشتار مردم ایران مشارکت داشتهاند و خونهای پاک ۱۷ هزار ایرانی بیگناه را با قساوت تمام، ریختهاند، چیزی جز دهنکجی به مذاکرات هستهای نیست و دولت حسن روحانی باید علاوه بر احضار سفیر اسلوونی در تهران اقدامات قاطعانه دیگری نیز در این زمینه انجام دهد.
4- اما یک موضوع مهم دیگر که جان کلام سخنرانان مقامات کنونی و سابق آمریکایی و اروپایی حاضر در این نشست را تشکیل میداد، «حجتالاسلام والمسلمین سیدابراهیم رئیسی» بود. تقریبا تمام سخنرانان این همایش در اظهارات خود تلاش کردند با ادعاهای حقوق بشری به رئیسجمهور برگزیده ملت ایران حمله کنند. «استفان هارپر» نخستوزیر سابق کانادا که کشورش اخیرا با رسوایی نسلکشی بومیان کانادایی مواجه است و دولت اُتاوا تاکنون هیچ پاسخی به این کشتارها نداده است، در همایش تروریستهای منافق از جامعه جهانی خواست از هر نوع همکاری با دولت جدید ایران به ریاست ابراهیم رئیسی خودداری کنند. مایک پمپئو نیز در بخشی از اظهارات خود به سخنپراکنی علیه آقای رئیسی پرداخت و به دولت کنونی آمریکا درباره هرگونه همکاری و مذاکره با دولت بعدی ایران هشدار داد. تخریب حجتالاسلام رئیسی در همایش این فرقه آنقدر پررنگ بود که گویی این همایش تنها برای خراب کردن وجهه حجتالاسلام رئیسی ترتیب داده شده بود؛ هر چند نشان داد منافقین و حامیان اجارهای آنها از انتخابات پرشور ریاست جمهوری ایران و انتخاب آقای رئیسی به عنوان فرد اصلح دچار هراس، تشویش و سردرگمی شده و به نظر میرسد معادلات و محاسبات آنها درباره آینده ایران کاملا به هم ریخته است.
ارسال به دوستان
کارشناسان و صاحبنظران اقتصاد در گفتوگو با «وطنامروز» به بیان اولویتهای دولت سیزدهم برای تحول اقتصادی پرداختند
دوربرگردان اقتصاد
گروه اقتصادی: در حالی روزهای پایانی دولت روحانی را سپری میکنیم که معیشت مردم متاثر از سیاستهای اشتباه اقتصادی در وضعیت نامناسبی قرار دارد. هر میزان این دوره برای مردم تلخ بود، یک درس آموزنده برای سیاستگذاران و دولتمردان آینده داشت؛ اینکه هیچگاه اقتصاد را شرطی و منوط به مسائل دیگر نکنند و در کنار آن تمام ظرفیتهای داخلی را نادیده نگیرند.
بررسی شاخصهای اقتصادی نشان میدهد دولتهای یازدهم و دوازدهم بدترین کارنامه اقتصادی پس از انقلاب را در زمینههای مختلف داشتهاند. بالاترین رشد قیمت مسکن، ارز و خودرو از یک سو، شکستن رکورد تورم اقلام خوراکی و پایینترین سطح سرمایهگذاری خارجی از سوی دیگر و... بخشی از کارنامه اقتصادی حسن روحانی است. مسیری که طی شد نشان از سیاستگذاری غلط در حوزه اقتصاد است که معیشت مردم را طی سالهای اخیر به گروگان گرفت. نقطه قوتی که باعث رایآوری حسن روحانی در سالهای 92 و 96 شد و خود او هم همواره سعی داشت بر آن تاکید کند، بلد بودن زبان دنیا و نوید ارتباطات اقتصادی-سیاسی با جهان بود اما فارغ از کارنامه سیاسی، دولت در این زمینه در حوزه اقتصاد رفوزه شد. شاهد این مدعا هم میزان سرمایهگذاری خارجی به روایت بانک مرکزی است. با آنکه میزان سرمایهگذاری خارجی در سالهای 90 و 91 در اوج تحریمهای نفتی و هستهای بیش از 4 میلیارد دلار در سال بود اما پس از برجام روندی نزولی به خود گرفت به طوری که سال 95 به 3 میلیارد و 223 میلیون دلار و سال 96 به 2 میلیارد و 430 میلیون دلار رسید. این عدد سال 98 به رقم ناامیدکننده یک میلیارد دلار هم رسید. شاخص سرانه درآمد ملی یکی از مهمترین مؤلفههایی است که برای نشان دادن وضعیت اقتصادی یک کشور به کار میرود و بهبود این شاخص بیانگر وضعیت مناسب خانوارها، بنگاههای اقتصادی و بخشهای مختلف است.
درآمد سرانه در یک دهه اخیر از 2/9 میلیون تومان در سال 90 به ازای هر نفر در سال 98 به 4/8 میلیون تومان (به قیمت ثابت سال 90) کاهش یافته است. این یعنی درآمد مردم در یک دهه اخیر نه تنها افزایش پیدا نکرده که کاهش هم یافته است. مرکز آمار در حالی این ارقام را اعلام کرده که اصلیترین دلیل این بحران تورم فزاینده سالهای اخیر بوده است. اقتصاد ایران در چند دهه گذشته در نرخ رشد اقتصادی نوسانات زیادی را تجربه کرده است. بسیاری این نوسانات در رشد را متأثر از اثرپذیری بالای اقتصاد ایران از مسائل بینالمللی و خارجی میدانند که این امر را میتوان به سبب نقش پررنگ نفت در اقتصاد ایران دانست. اینکه چرا نفت به این اندازه اقتصاد ایران را تحت تأثیر خود قرار میدهد، بسیار حائز اهمیت است. حجم حقیقی اقتصاد ایران پس از یک دهه فراز و نشیب در نهایت به گونهای شد که میتوان گفت دوباره به سطح حجم اقتصاد در سال 90 رسیده است، این یعنی یک دهه از دست رفت. دولت روحانی در دوره اول با بهرهگیری از ابزارهای مقطعی همچون افزایش نرخ بهره بانکی، موفق شد نرخ تورم را موقتا تکرقمی کند؛ با این حال بیتوجهی دولت به اصلاح اساسی ساختارهای اقتصاد باعث شد کاهش تصنعی تورم با جرقه بازگشت تحریمهای آمریکا از بین رفته و دولت روحانی را رکورددار بزرگترین تورم ۲ دهه اخیر کند به طوری که طبق آمارهای مرکز آمار نرخ تورم سالانه سال 99 به 4/36 درصد و نرخ تورم نقطه به نقطه اقلام خوراکی به بیش از 60 درصد در اسفندماه سال گذشته رسید. این شاخصها همگی بیانگر فرمان غلط اقتصاد کشور در این سالهاست که اگر ریلگذاری اقتصاد کشور با همین دست فرمان ادامه پیدا کند، اثرات ویرانکنندهای بر اقتصاد ایران خواهد داشت و لازم است مسیر اقتصاد کشور تغییر کند. بسیاری از کارشناسان اقتصادی معتقدند دولت رئیسی ویرانه و خرابهای از اقتصاد را از دولت قبلی تحویل میگیرد، لذا دولت سیزدهم در این مسیر پر سنگلاخ، باید تدابیر جدی و عملی برای برونرفت از مشکلات را بدون اتلاف وقت در دستور کار تیم اقتصادی خود قرار دهد. این تدابیر چیست و چه سیاستها و تصمیمگیریهایی باید از اقتصاد ایران برای همیشه خط خورده و کنار گذاشته شود و چه سیاستهایی باید جایگزین شود تا به مرز رشد و توسعه اقتصادی برسیم؟ در گفتوگو با کارشناسان اقتصادی این موضوعات مورد بحث و بررسی قرار گرفته که ماحصل آن در ادامه آمده است.
***
عبدالمجید شیخی، اقتصاددان و تحلیلگر اقتصادی:
اولین گام اصلاح، عبور از اقتصاد سرمایهداری است
عبدالمجید شیخی، اقتصاددان و تحلیلگر اقتصادی در گفتوگو با «وطن امروز»، درباره چرایی رسیدن اقتصادی ایران به بنبست و بحرانهای کنونی اینچنین توضیح داد: متاسفانه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در حوزه اقتصاد، شاهد تحولات قابل قبولی نبودیم. مسؤولانی که برای مسائل اقتصاد کشور تصمیمگیری میکردند و در مسند مدیریت بودند، الگویی برای پیادهسازی اقتصاد اسلامی و مبتنی بر ارزشهای اسلامی و بومی کشور نداشتند. ضمن اینکه مسؤولان کشور برای مدیریت و سیاستگذاریهای اقتصاد، افرادی را طرف مشورت خود قرار دادند، به آنها اعتماد و اتکا کردند که بیش از حد ممکن متمایل به اجرای اقتصاد سرمایهداری در بخشهای مختلف اقتصاد کشور بودند، بنابراین این موضوع یک عامل مهم در عدم رشد و توسعه اقتصاد ایران در 40 سال گذشته بوده است. عبدالمجید شیخی در ادامه تفکر سرمایهداری و اجرای آن را در اقتصاد ایران عامل بحرانافزایی اقتصاد خواند و در این باره گفت: این افراد با اتکا به الگوهای منسوخ اقتصاد سرمایهداری، بخشهای مختلف اقتصاد و به تبع آن تولید و معیشت مردم را با چالشهای متعدد و بنبستهای زیادی روبهرو کردند. در واقع بحران کنونی اقتصاد ایران ناشی از وجود چنین مدیرانی در عرصه مدیریت و سیاستگذاری اقتصاد است.
شیخی در ادامه با ارائه یک راهکار به دولت سیزدهم برای خروج از بنبست و بحرانهای اقتصادی کنونی گفت: دولت سیزدهم اگر به اقتصاد اسلامی که یکی از مؤلفههای مهم آن اقتصاد مقاومتی است اعتماد کند، قطعا میتواند بخش مهمی از مشکلات کشور را حلوفصل کند.
وی در این باره توضیح داد: انتظار میرود دولت حجتالاسلام رئیسی با دعوت به کار و همکاری اقتصاددانان اسلامی و اقتصاددانان و مدیران جهادی که اهل حضور در میدان عمل و دلسوز مردم هستند، بسیاری از مشکلات را در کوتاهمدت حل کند. آن زمان میتوان با بسترسازی و تامین زیرساختهای مناسب، اقتصاد را در ریل توسعهای قرار داد. رئیسجمهور آینده باید تیمی را برای اداره اقتصاد به کار گیرد که منافع جامعه و منافع عمومی را بر منافع فردی و گروهی ترجیح دهد و مانند دولت آقای روحانی در 8 سال گذشته منافع فردی و جناحی را بر منافع عمومی ترجیح ندهد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: برای اینکه دولت سیزدهم از ملغمهای به نام الگوی اقتصاد سرمایهداری عبور کند، الگویی که به هیچ وجه با معیارهای اقتصاد اسلامی سنخیتی ندارد، باید از تولید داخلی حمایت کند و نسخههایی را که دولتهای غربی و به تبع آن اقتصاددانان غربگرا برای اقتصاد ایران با عناوین فریبندهای چون آزادسازی قیمتها و رقابتی شدن میپیچند در حالی که این نسخهها را در اقتصادشان پیاده نکردهاند! از دستور کار دولت خارج کند چرا که به تجربه ثابت شده امورات معیشتی مردم با چنین نسخههایی اداره نمیشود، حتی سیاستگذاریهای اینچنینی اقتصاد ایران را به مرز بحران رسانده است، لذا توصیه میشود دولت آینده با عمل به بندهای سیاست اقتصاد مقاومتی که جزئی از بدنه اقتصاد اسلامی است گام بلندی در جهت حل معضلات بردارد و انفجار تحولی را در عرصه اقتصاد ایران رقم بزند.
***
حسین درودیان، اقتصاددان و مدرس دانشگاه تهران عنوان کرد
پذیرش واقعیت تحریم و حرکت به سمت درونزایی اقتصاد
حسین درودیان، اقتصاددان و مدرس دانشگاه تهران در گفتوگو با «وطن امروز» به مسائلی اشاره کرد که اقتصاد کشور را با بحرانهای مختلف مواجه کرده است. وی در این باره گفت: عامل مهمی که اقتصاد ایران را به مرز بحران رسانده و ما را با چالشهای متعددی دست به گریبان کرده، تجارت و صادرات مبتنی بر انرژی است. به عبارت بهتر قاطبه صادرات و تجارت کشور بر پایه صادرات و تجارت انرژی از جمله نفت خام است.
وی در این باره خاطرنشان کرد: اقتصاد ایران در شرایطی که به صادرات نفت و انرژی اتکا دارد، برای بهرهوری بیشتر چارهای جز استفاده از مزیت اصلی خود یعنی خامفروشی و ادغام در اقتصاد جهانی نداشته؛ موضوعی که اسباب و بهانه لازم را برای تحریم ایران نیز فراهم کرده است.
کارشناس اقتصاد در این باره توضیح داد: از سوی دیگر به دلایل مختلف کشورهای قدرتمند دنیا مثل آمریکا و اروپا با جمهوری اسلامی ایران تقابل و تضادهای شدیدی دارند، لذا واقعیت اقتصاد ما که اقتصادی مبتنی بر انرژی یا درآمدزایی اقتصادی مبتنی بر صادرات نفت خام و انرژی است، موجب شده حساسیت روی مساله درآمدهای ارزی و صادرات ایران افزایش یابد و کشورهایی که به صورت اساسی در عرصه سیاست خارجی با ایران در حال تقابل هستند، پاشنه آشیل ما را مورد اصابت قرار دهند.
درودیان خاطرنشان کرد: عدم تطابق واقعیت اقتصادی با وضعیت سیاست خارجی منجر به افزایش بحرانهای اقتصاد ایران شده است. اگر همه چالشهای موجود را ذیل این موضوع تعریف کنیم، به جواب این سوال میرسیم که چرا به وضعیت بحرانی کنونی اقتصادی رسیدهایم؟ متاسفانه مسؤولان کشور طی دهههای گذشته و 8 سال اخیر تلاش درخوری در راستای بر هم زدن واقعیت تلخ اقتصاد ما انجام ندادند، یعنی برای عدم وابستگی به نفت و درآمدهای انرژی که پاشنه آشیل اقتصاد ما است، کار درخور تاملی انجام ندادند تا وابستگی اقتصاد ایران و درآمدهای دولت را به صادرات انرژی کاهش دهند. این اقتصاددان با بیان اینکه برای درونزایی اقتصاد نیز کاری نشده، درباره مطالبه اقتصادی خود از دولت سیزدهم گفت: با اینکه دولتهای گذشته حرکت قابل قبولی برای درونزایی اقتصاد انجام ندادند اما امیدواریم دولت آقای رئیسی سیاستگذاریها و برنامههای قابل قبولی را در راستای درونزایی اقتصاد در دستور کار خود قرار دهد. قرار نگرفتن در این مسیر بوده که شکافهای زیادی بین آنچه از توسعه اقتصادی میخواستهایم و آنچه حاصل شده را بر ما تحمیل کرده است.
درودیان تصریح کرد: دولت سیزدهم باید ساحت اقتصادی را به ساحت سیاست خارجی کشور با اتخاذ تدابیری در راستای درونزایی اقتصاد نزدیک کند. تیم اقتصادی دولت آینده باید فرصت بیشتری به بخشهای اقتصادی بدهد که درجه درونزایی بیشتری دارند یا بخشهایی که ارزآوری - غیر از صادرات نفت خام- میتوانند داشته باشند. به عبارت بهتر زنجیره تجارت خارجی ما باید به گونه دیگری یا به شکل بهتری بازطراحی شود.
درودیان توضیح داد: با توجه به اینکه تجارت ایران قبل از انقلاب مبتنی بر تجارت و بیشتر واردات از آمریکا بوده، بعد از انقلاب تمرکز ما روی تجارت با اروپا قرار گرفت؛ اروپایی که در تحریمها و تبعیت از فشارهای اقتصادی دست کمی از آمریکا ندارد، بنابراین باید تلاش کنیم نوع نگاه ما به مقولههای تجارت و تعاملات تجاری و اقتصادی بازتعریف شود تا از مقوله تحریم آسیب کمتری ببینیم، ضمن اینکه دولت باید از مجموعههایی که به نوعی بخشهای پیشران اقتصاد به شمار میروند، بیش از پیش حمایت کند.
***
مهدی صادقیشاهدانی، رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع):
راهکار مهم اصلاح سیاستهای صنعتی و استفاده از تمام ظرفیت تولید کشور است
مهدی صادقیشاهدانی، اقتصاددان و رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) در گفتوگو با «وطنامروز» علل مشکلات اقتصادی ایران را برشمرد و در این باره به بخش صنعت کشور اشاره کرد و گفت: یکی از موضوعاتی که اقتصاد و تولید ایران را با رکودهای جدی مواجه کرده یا تفکری که منجر به ایجاد و تعمیق رکود در اقتصاد کشور شده است، سیاستگذاریهای غلط در بخش صنعت و تولید صنعتی کشور است؛ سیاستگذاریهای غلطی که موجب شده بنگاههای صنعتی کشور امروز با ۵۰ درصد ظرفیت خود یا حتی زیر نیمی از ظرفیت خود در حال فعالیت باشند. وی تبعات عدم استفاده از تمام ظرفیت تولید کشور را برشمرد و گفت: بیتردید عدم توجه به استفاده صددرصدی از ظرفیت صنعت کشور تبعات و پیامدهایی چون افزایش تورم و بیکاری و در نهایت کاهش درآمدها و رفاه خانوارها را به دنبال دارد، همچنین موجب افزایش هزینه تمامشده تولید میشود.
مهدی صادقیشاهدانی با بیان اینکه دولت سیزدهم باید به یک راهکار برای عبور از بحرانهای فعلی کشور اتکا کند، گفت: آنچه میتواند اقتصاد ایران را از وضعیت بحرانی کنونی خارج کند فعالسازی ظرفیت تولید کشور در همه زمینهها و بخش صنعت است. افزایش تولید و ارتقای کیفیت تولید ایرانی به معنای افزایش آوردههای ارزی حتی بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار ارز از کشورهای همسایه است. توسعه صادرات به کشورهای همسایه در گرو توسعه تولیدات کشور است. وی در این باره افزود: یکی از پیشنیازهای رسیدن به تحول اقتصادی، ایجاد تغییرات عمده و اساسی در دیپلماسی اقتصادی است یعنی تعامل تجاری با همسایگان باید در دستور کار دولت سیزدهم قرار بگیرد، آنگاه که تقاضای خوبی برای تولیدات ملی ایجاد شد، دولت باید پیشنیازهای این تقاضا مثل تامین مواد مورد نیاز تولید را فراهم کند. بنابراین نکته کلیدی برای بحرانزدایی از اقتصاد ایران توسعه صنعت و تولیدات کشور و تعامل روزافزون با کشورهای همسایه است. بیتردید دولت حجتالاسلام رئیسی به اشکال مختلف باید از ظرفیت اقتصادی منطقه استفاده بهینه را به عمل بیاورد و اقتصاد را به سمت خروج از رکود هدایت کند.
***
مسعود دانشمند، عضو اتاق بازرگانی مطرح کرد
جهش تولید و ۲ برابر کردن صادرات
مسعود دانشمند، عضو اتاق بازرگانی و فعال اقتصادی در گفتوگو با «وطنامروز» با اشاره به مهمترین راهبردهایی که میتواند دولت آینده را در تحقق مطالبات اقتصادی مردم و وعدههای خود کمک کند، گفت: مهمتر از مساله تجارت خارجی یا ۲ برابر کردن صادرات کشور، فعالسازی تولید و رونق و جهش دادن به تولید است، چرا که رونق و جهش تولید میتواند رمز تحقق ۲ برابر شدن صادرات و توفیق بیشتر در عرصه تجارت خارجی باشد.
وی در این باره خطاب به دولت بعدی گفت: بنده به عنوان یک فعال اقتصادی معتقدم اگر دولت تمرکز خود را بر افزایش تولید و ارتقای کیفیت تولید با حمایت و مانعزدایی از تولید بگذارد، قطعا میتواند وعدههای اشتغالزایی و ایجاد رفاه اقتصادی برای مردم را محقق کند، چرا که تولید با خود اشتغال و درآمد میآورد.
دانشمند در ادامه خاطرنشان کرد: با رونق و جهش دادن به تولید میتوان بازار داخلی را فعال کرد و با شور و نشاط و امید و انگیزهای که در مردم ایجاد میشود، میتوان زمینههای لازم بعدی برای توانمندسازی اقتصاد را در مراحل بعدی ایجاد کرد و به جریان انداخت. عضو اتاق بازرگانی و فعال اقتصادی در پایان خاطرنشان کرد: در این موضوع شکی وجود ندارد که دولت سیزدهم در همان آغازین روز کاری خود باید تمام تلاش خود را بر حمایتهای جدی از واحدهای تولیدی و صنعتی قرار دهد، چرا که راه افتادن چرخهای تولید و استفاده از تمام ظرفیت واحدهای تولیدی به معنای جذب نیروی انسانی و حل مشکل بیکاری است، ضمن اینکه دولت آقای رئیسی از محل چرخش تولید میتواند با تحصیل درآمد از معضلی به نام چاپ اسکناس و افزایش تورم در اقتصاد بشدت جلوگیری کند.
ارسال به دوستان
«وطنامروز» گزارش میدهد بازگشایی مدارس و نگرانیهای کرونایی
مدارس آماده بازگشایی؟
معاون وزارت بهداشت: معلمان و رانندگان سرویس مدارس مردادماه واکسینه میشوند
بعد از گذشت 17 ماه از ورود کرونا به کشور و سپری شدن یک سال تحصیلی بدون حضور دانشآموزان در مراکز آموزشی، حالا از ستاد ملی مقابله با کرونا خبرهایی مبنی بر بازگشایی مدارس و کلاسهای آموزشی از مهرماه به گوش میرسد اما رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس معتقد است تا 70 درصد جمعیت کشور واکسینه نشوند نباید کلاسها با ظرفیت کامل برگزار شود؛ کلاسهایی که با فراگیر شدن کرونا در کشور جای خود را به آموزش غیرحضوری در بستر شبکه شاد دادند. با وجود آنکه در این مدت آموزشها در بستر فضای مجازی ادامه پیدا کرد اما بسیاری از کارشناسان بر این نکته تاکید دارند که دانشآموزان با افت تحصیلی در مقاطع مختلف روبهرو شدهاند. این شرایط برای دانشآموزان مقطع ابتدایی به واسطه قرارگیری در موقعیت یادگیری دادههای اولیه علمی و شکلگیری ذهنیت علمآموز حادتر گزارش شده است، چرا که در این دوره آموزش حضوری تاثیر بسزایی در کیفیت آموزشی دارد.
در همین رابطه معاون بهداشت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با اشاره به اینکه کمتر از ۵ درصد مبتلایان کرونا در دنیا مربوط به سنین زیر ۱۸ سال است، گفت: معلمان و رانندگان سرویس مدارس مردادماه واکسینه میشوند و مدارس نیز با رعایت پروتکلهای بهداشتی، برای سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بازگشایی خواهند شد. دکتر علیرضا رئیسی روز گذشته در ارتباط مجازی با نشست قطبی کمیسیون ورزش و سلامت (قطب یک) مجلس دانشآموزی، درباره موضوع «سلامت دانشآموزان» اظهار کرد: هیچ آموزشی جای معلم را نمیگیرد. آموزشوپرورش فقط آموزش نیست، پرورش باید حضوری باشد و نیاز است به سمت بازگشایی مدارس برویم. سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا با اشاره به اینکه کمتر از ۵درصد مبتلایان کرونا در دنیا مربوط به سنین زیر ۱۸سال است، گفت: افراد زیر ۱۸سال اگر به کرونا مبتلا شوند به سرعت بهبود مییابند. بر اساس مطالعات نیز احتمال انتقال کرونا از دانشآموز به دانشآموز بسیار کم است. وی اظهار کرد: یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر در کنکور پارسال و امسال شرکت کردند و مشکلی از نظر کرونا نداشتند. رئیسی با اشاره به اینکه پیشبینی یونسکو این است که با وجود کرونا و تعطیلی مدارس، تعداد بازماندگان از تحصیل و کودکان کار بیشتر میشود و تعطیلی مدارس دانشآموزان را از نظر سلامت روحی- روانی دچار آسیب میکند، ادامه داد: مجموعهای از اقدامات برای بازگشایی مدارس وجود دارد. با توجه به عدم وجود واکسن برای دانشآموزان زیر ۱۸سال، معلمان و رانندگان سرویس مدارس در مرداد واکسینه خواهند شد. وی در پایان بر مناسبسازی و رعایت پروتکلهای بهداشتی فضاهای آموزشی تأکید کرد.
* تا 70 درصد جمعیت کشور واکسینه نشوند مدارس نباید با ظرفیت کامل باز شود
با وجودی که معاون وزیر بهداشت از احتمال بازگشایی مدارس در اول مهر خبر میدهد، رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس معتقد است تا 70 درصد جمعیت جامعه واکسینه نشوند بازگاشیی مدارس مخاطرهآمیز است. علیرضا منادیسفیدان در گفتوگو با روزنامه «وطنامروز» گفت: بازگشایی کامل مدارس تا واکسینه شدن 70 درصد جمعیت کل کشور اشتباه است اما با توجه به وعده واکسیناسیون 70 درصدی افراد جامعه تا آذرماه به نظر میرسد مدارس در مهرماه به صورت محدود و با شرایط خاص باز شود. وی در گفتوگو با روزنامه «وطنامروز» در واکنش به اظهارات رئیسی، معاون وزیر بهداشت درباره بازگشایی مدارس در مهرماه گفت: هر چند آموزش حضوری برای دانشآموزان ضروری است اما تا زمانی که همه معلمان، رانندگان سرویس دانشآموزان، کارکنان آموزشوپرورش و مدارس واکسینه نشوند نباید ریسک کرد و در مدارس را به روی دانشآموزان گشود. منادیسفیدان به تراکم بالای دانشآموزان در کلاسهای درس در بیشتر مناطق کشور و احتمال سرایت سریع بیماری کرونا اشاره کرد و افزود: برای حفظ سلامت جامعه به نظر میرسد ابتدا باید واکسیناسیون عمومی در سطح وسیعی از جمعیت انجام و در صورت بازگشایی مدارس محدودیت ایجاد شود. وی خاطرنشان کرد: چنانچه ستاد ملی مقابله با کرونا دستور بازگشایی مدارس در مهرماه را صادر کند، علاوه بر واکسیناسیون معلمان و افراد مرتبط در بدنه آموزشوپرورش و... در مدارس باید نکات بهداشتی و فاصلهگذاری اجتماعی رعایت شود، البته حضور همگانی محصلان در کلاسهای درس اقدامی نادرست است، بلکه باید 40 درصد دانشآموزان تا قبل از آذرماه و پس از واکسیناسیون 70 درصدی جمعیت کشور در مدارس حضور یابند. همچنین مدارس نباید در شهرهای با وضعیت قرمز باز باشد.
* افزایش بیماران سرپایی و بستری کرونا در هفته گذشته
هر چند اظهاراتی ازسوی مسؤولان درباره بازگشایی مدارس مطرح است اما این روزها ویروس جهش یافته هندی در کشور جولان میدهد.
سخنگوی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گفت: در هفته گذشته تعداد مراجعههای سرپایی کرونا مثبت در کشور حدود ۴۰ درصد افزایش داشته و همچنین شاهد افزایش ۱۷ درصدی در موارد مثبت بستری به علت کرونا و افزایش ۱۰ درصدی در تعداد بیماران فوت شده نسبت به هفته قبلتر بودیم. سیماسادات لاری درباره آخرین وضعیت بیماری «کووید-۱۹» در کشور گفت: میانگین بروز موارد بستری کرونا مثبت در کشور 13-12 نفر به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت گزارش شده است و استانهای ایلام، یزد، کرمان، مازندران و بوشهر به ترتیب دارای بیشترین میزان بروز موارد بستری کرونا مثبت در کشور بودند. وی ادامه داد: همچنین میانگین بروز موارد مرگومیر ناشی از بیماری حدود 13-12 نفر به ازای هر یک میلیون نفر است و استانهای سیستانوبلوچستان، یزد و بوشهر دارای بیشترین میزان موارد مرگومیر ناشی از کرونا هستند. معاون وزیر بهداشت گفت: رعایت دستورالعملهای بهداشتی در کشور با حد مطلوب فاصله بسیار زیادی دارد و استانهای یزد و هرمزگان دارای پایینترین میزان رعایت پروتکلهای بهداشتی در کشور هستند. بنا بر اعلام روابط عمومی وزارت بهداشت، لاری اظهار کرد: ویروس جهشیافته نوع دلتا سرعت تکثیر و شیوع بالاتری نسبت به جهشهای قبلی ویروس کرونا دارد و با توجه به شیوع گسترده آن در بسیاری از نقاط کشور، لزوم پایبندی به رعایت پروتکلهای بهداشتی بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد و در صورت تداوم روند کاهشی عمل به دستورالعملهای بهداشتی، شرایط بیماری در کشور به مراتب سختتر خواهد شد. سخنگوی وزارت بهداشت بیان کرد: از همه مردم عزیز کشورمان میخواهیم که حتی در صورت تزریق واکسن کرونا نیز موارد بهداشتی مانند استفاده از ماسک و عدم حضور در محلهای سربسته و پرتجمع را رعایت کنند. وی همچنین گفت: امیدواریم در روزهای آتی با رسیدن محمولههای جدید واکسن کرونا، فرآیند واکسیناسیون «کووید-۱۹» سرعت بیشتری بگیرد.
***
طی 24 ساعت 20829 بیمار جدید کرونایی شناسایی شدند و ۱۸۲ نفر جان باختند
عبور تعداد جان باختگان کرونا از مرز 86 هزار نفر
آمار مبتلایان و جانباختگان به بیماری «کووید-19» در کشور دیروز نسبت به روزهای قبل روند افزایشی به خود گرفت. وزارت بهداشت دیروز اعلام کرد طی یک شبانهروز (ظهر یکشنبه تا ظهر دوشنبه) ۲۰ هزار و ۸۲۹ بیمار جدید «کووید-19» در کشور شناسایی شدند و متاسفانه ۱۸۲ تن نیز در همین بازه زمانی جان خود را از دست دادند.
بر این اساس از ظهر روز یکشنبه تا ظهر دیروز ۲۱ تیرماه بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۲۰ هزار و ۸۲۹ بیمار جدید مبتلا به «کووید-19» در کشور شناسایی شدند که ۲ هزار و ۲۸۷ نفر از آنها بستری شدند. متاسفانه در این مدت، ۱۸۲ بیمار «کووید-19» نیز جان خود را از دست دادند و به این ترتیب مجموع جانباختگان این بیماری در کشور به ۸۶ هزار و ۴۱ نفر رسید. خوشبختانه تاکنون ۳ میلیون و ۴۱ هزار و ۵۴۱ نفر از بیماران کرونایی نیز بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. ۳ هزار و ۷۹۰ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-19» هم در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانها تحت مراقبت قرار دارند. در حال حاضر ۱۴۳ شهر کشور در وضعیت قرمز، ۱۸۶ شهر در وضعیت نارنجی و ۱۱۹ شهر در وضعیت زرد بیماری قرار دارند. بنا بر اعلام مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت بهداشت، تاکنون ۴ میلیون و ۹۰۷ هزار و ۵۴۵ نفر دوز اول واکسن کرونا و ۲ میلیون و ۱۴۹ هزار و ۷۱۲ نفر نیز دوز دوم را تزریق کردهاند و مجموع واکسنهای تزریقشده در کشور به ۷ میلیون و ۵۷ هزار و ۲۵۷ دوز رسیده است.
***
رئیس ستاد مقابله با کرونا در کلانشهر تهران خبر داد
آغاز واکسیناسیون سنین 68 سال به بالا
افراد بالای 65 سال میتوانند در سامانه نوبتدهی واکسن کرونا ثبتنام کنند. فرمانده عملیات مقابله با کرونا در تهران با اشاره به ثبتنام واکسیناسیون سنین ۶۵ سال به بالا گفت: سامانه به گونهای طراحی شده که افراد بالای ۶۵ سال میتوانند ثبتنام کنند اما به دانشگاهها ابلاغ شده که تلقیح واکسن فعلا برای ۶۸ تا ۷۰ سال انجام شود. بنابراین از مردم میخواهیم بدون دریافت پیامک و نوبتدهی مراجعه نکنند. دکتر علیرضا زالی دیروز در جمع خبرنگاران، درباره واکسیناسیون افرا ۶۸ سال به بالا گفت: امروز روز اعلام واکسیناسیون گروه سنی ۶۸ تا ۷۰ سال بود که با اعلام معاونت بهداشت وزارتخانه آغاز شد. همانگونه که اعلام شد گروه سنی که اکنون فراخوان شدند از ۶۸ تا ۷۰ سال هستند که در مجموع نحوه حضور مردم بر اساس ثبتنام در سامانه salamat.gov.ir و نوبتدهی و دریافت پیامک است. زالی ادامه داد: البته جای عذرخواهی از مردم به دلیل ازدحامهای اخیر است و بخش زیادی از این مشکل به دلیل کاستی واکسن بود و درخواست ما از وزارت بهداشت این است که با تامین مکفی واکسن، شرایط برای دانشگاهها به گونهای باشد که بخوبی به وظایف خود عمل کنند. وی درباره شرایط فعلی کرونا در تهران نیز بیان کرد: آخرین آمار نشان میدهد با فرآیند رو به رشد در شاخصها مواجه هستیم. روز یکشنبه بالغ بر ۱۴ هزار و ۸۰۰ مراجعه در حوزه سرپایی داشتیم و ۱۱۵۰ مورد جدید بستری کردیم و ۹۰۰ ترخیصی داشتیم و با این حساب مجموع بیماران بستری تهران به ۶۶۱۰ بیمار رسیده است که نسبت به روزهای قبل افزایش داشته است.
ارسال به دوستان
وزارت خارجه در آخرین گزارش از روند اجرای برجام تلاش کرد با مصادره دستاوردهای قانون هستهای مجلس آن را موفقیت برجام جلوه دهد
نعل وارونه
روحانی/ 24 آذر 99:
قانون اقدام راهبردی را مفید نمیدانیم*
ظریف / آذر 99:
از قانون مجلس خوشمان نیامد و صراحتا گفتیم!
گروه سیاسی: وزارت امور خارجه محمدجواد ظریف در آستانه ششمین سالگرد حصول برجام در آخرین گزارش برجامی با اشاره به اقدامات انجام شده در این مدت، به برخی جزئیات مذاکرات وین و نشست کمیسیون مشترک برجام برای احیای توافق ناکام سال 2015 که از فروردینماه سال جاری در جریان بوده، پرداخت. اما قسمت مهم بیستودومین گزارش ۳ ماهه رئیس دستگاه سیاست خارجی از روند اجرای برجام، تلاشهای ظریف برای مصادره دستاوردهای هستهای اخیر به نام وزارتخانه خود است.
به گزارش «وطنامروز»، این بخش از گزارش وزارت امور خارجه، جدولی مبنی بر مقایسه وضعیت هستهای کنونی با قبل از برجام ارائه داده و به افزایش تعداد و نوع سانتریفیوژها در تاسیسات نطنز و فردو، ظرفیت غنیسازی، میزان حداکثر غنای اورانیوم، همچنین تحقیق و توسعه طی این مدت اشاره کرده است. همین مساله باعث شده روز گذشته حامیان دولت و ظریف با مانور رسانهای روی این بخش از گزارش ظریف، افزایش توان و قدرت هستهای را حاصل دیپلماسی ظریف و وزارت امور خارجه بدانند(!)
اما عمده موارد اشاره شده درباره افزایش ظرفیتهای هستهای در گزارش برجامی وزارت امورخارجه، نتایج مصوب هستهای مجلس (قانون اقدام راهبردی برای رفع تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران) است که وزارت امور خارجه و حامیان ظریف تلاش میکنند از کنار آن عبور کرده و این دستاورد را به نام دستگاه سیاست خارجی فاکتور کنند؛ همان قانونی که محمد جواد ظریف، حسن روحانی و رئیس سازمان انرژی اتمی در حین تصویب آن در آذرماه 99 بشدت نسبت به آن اعتراض کردند و تصمیم مجلس برای جبران انفعال دولت روحانی و معکوس کردن فعل و انفعلاتی را که به ضرر کشور در حال حرکت بود، مخل دیپلماسی دانستند!
حسن روحانی 24 آذر در جریان نشست خبری خود با خبرنگاران اینگونه با قانون هستهای مصوب مجلس مخالفت کرد: «دولت این قانون را مفید نمیداند و قبل از اینکه به تصویب نهایی برسد، من نظرم را صریحا اعلام کردم، البته این نظر شخص من نیست و در دولت اتفاق آرا وجود دارد و دولت به اتفاق آرا این قانون را برای کشور مفید نمیداند». رئیس دولت دوازدهم حتی پا را فراتر گذاشت و اعلام کرد این قانون را با تفسیر دولت اجرا خواهد کرد: «تفسیری که ما از این قانون برای اجرا داریم این است که این قانونی است که میخواهد تحریم را بردارد، نه قانونی که بخواهد تحریم را به تأخیر بیندازد. من بعید میدانم نمایندگان مجلس هم دنبال چنین چیزی باشند».
محمدجواد ظریف هم در نشست مجازی «مدیترانه رم» تاکید کرد به رغم مخالفت با طرح راهبردی مجلس برای لغو تحریمها، دولت ناگزیر است مصوبه مجلس را اجرا کند. ظریف در این راستا گفت: از قانون مجلس خوشمان نیامد و صراحتا گفتیم!
علیاکبر صالحی هم که ابتدا در دیماه 99 در مخالفت با قانون هستهای مجلس حتی از تایید کردن این مصوبه از سوی شورای نگهبان اظهار تعجب کرده وگفته بود «معتقدیم مجلس زمانی قانونگذاری میکند که قطعا زمینههای لازم را برای آن قانون مورد نظر فراهم کرده باشد و الا در خلأ که قانونگذاری نمیکنند»، فروردینماه سال جاری پس از شروع غنیسازی 60 درصد پس از عملیات خرابکارانه در نطنز گفت: دشمنان ابهاماتی را ایجاد کردند مبنی بر اینکه ما یا بلوف میزنیم یا نمیدانیم چه میکنیم اما باید بگویم غنیسازی ۶۰ درصد یک بحث علمی است و کاربردهای متنوعی دارد که یکی از کاربردهای آن در رادیودارو است. صالحی تصریح کرد: البته ما ۲۰ درصد هم میتوانیم این کار را انجام دهیم اما زمانی که غنا بالا میرود، راندمان هم افزایش پیدا میکند، زمان تولید کاهش مییابد و فرآیند آسانتر میشود و به هر صورت این اقدام فرصتی بود که قانون مجلس شورای اسلامی مبنی بر اقدام راهبردی برای لغو تحریمها برای سازمان انرژی اتمی پیش آورد.
مخالفتهای علنی با یک مصوبه و حالا تمجید از دستاوردهای هستهای که نتیجه همان قانون است و مصادره فرصتهای ایجاد شده ناشی از قانون اقدام راهبردی معنایی جز رفتار نفاقآلود را به اذهان متبادر نمیکند. وزارت امور خارجه و حامیانش البته با وارونهنمایی و نعل وارونه زدن نمیتوانند با دستاویز قرار دادن قانونی که حاصل فعالیتهای منتقدان مسیر غلط دولت روحانی است، علیه همانها هجمه کنند!
جالب اینجاست که جدول ظرفیتهای هستهای در گزارش وزارت امور خارجه که با پروپاگاندای رسانهای حامیان ظریف روبهرو شده، ذیل بند 9 که مربوط به قانون اقدام راهبردی است، آمده. در همین بند وزارت امور خارجه حتی اذعان میکند این قانون بوده است که توانسته مانع صدور قطعنامه شورای حکام آژانس علیه ایران شود.
مسیر مشخص تیم «روحانی - ظریف» در اقدام متقابل علیه خروج آمریکا از برجام فرصتسوزی یک سالهای بود که از سوی آنها صبر راهبردی و فرصت به دیپلماسی نامیده شد. حتی 5 گام کاهش تعهد دولت دوازدهم هم نتوانست منجر به تغییر رفتار طرفهای بدعهد برجام شود تا جایی که برخی مقامات وقت آمریکا و اروپا اقدامات جبرانی ایران را «نمادین» خواندند. به عنوان نمونه «برایان هوک» مسؤول سابق گروه اقدام علیه ایران در وزارت خارجه آمریکا اسفند 98 در یک مصاحبه تلویزیونی اذعان کرد گامهای برجامی ایران خارج از این توافق نبوده و قابل بازگشت است. هوک در گفتوگو با تلویزیون فرانس24 گفت: گامهای هستهای ایران در کاهش تعهدات برجامی قابل بازگشت است.
اما پس از تصویب قانون مجلس همین 3 کشور اروپایی به سرعت تغییر لحن داده و از این اقدام بشدت ابراز نگرانی کردند. همین امر گویای تاثیر مصوبه هستهای مجلس است به طوری که تا همین امروز دیپلماتهای غربی به صراحت اعتراف میکنند زمان به ضرر آنها در حال سپری شدن است.
3 کشور اروپایی در آن مقطع در واکنش به قانون مجلس طی بیانیهای اظهار کردند: «اطلاعیه اخیر ایران به آژانس اتمی درباره تصمیم نصب ۳ آبشار سانتریفیوژهای پیشرفته در تاسیسات غنیسازی نطنز، مخالف برجام و بسیار نگرانکننده است». در ادامه این بیانیه آمده بود: «با نگرانی شدید به قانون اخیر که توسط پارلمان ایران تصویب شده، توجه میکنیم. [قانونی که] اگر اجرا شود، به طور اساسی برنامه هستهای ایران را توسعه داده و دسترسیهای نظارتی آژانس اتمی را محدود میکند».
پس از برگزاری نشست کمیسیون مشترک برجام در دیماه 99 از طریق ویدئوکنفرانس هم وزرای کشورهای اروپایی بار دیگر ایران را متهم کردند تعهدات هستهای خود را نادیده گرفته است. «دومینیک راب» وزیر خارجه انگلیس پس از نشست مجازی وزرای خارجه کشورهای عضو توافق هستهای در صفحه توئیترش نوشت: امروز با اعضای برجام دیدار کرده و کاملا به وضوح گفتم ایران نباید توسعههای اخیر اعلام شده در برنامه هستهایاش را انجام دهد. انجام دادن این کار فرصتهای پیشرفتی را که امیدواریم سال ۲۰۲۱ شاهدش باشیم، تضعیف میکند. اشاره راب به قانون اقدام راهبردی مقابله با تحریمهاست.
وزیر خارجه آلمان هم در این باره از ایران درخواست کرد آخرین فرصت برای نجات برجام را از دست ندهد. وزیر خارجه آلمان سپس از ایران خواست از هر گونه گامهای تاکتیکی که شرایط را برای جو بایدن به منظور لغو تصمیم دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا برای خروج از برجام سخت میکند، بپرهیزد. هایکو ماس با تأکید بر لزوم همکاری ایران برای حفظ برجام ادامه داد: به منظور امکانپذیر شدن روابط حسنه با آمریکا در دوران ریاستجمهوری بایدن، نباید دیگر شاهد نمایشهای تاکتیکی اینچنینی باشیم که اخیرا بارها شاهد آن بودهایم. این فرصت که آخرین شانس است، نباید از دست برود.
***
اعتراف در دقیقه90
بخشی از گزارش وزیر امور خارجه در هفتههای پایانی دولت را میتوان اعترافی تلخ از سوی دولت مبنی بر خوشخیالی پیرامون سرمایهگذاری غربیها در روزگار برجامی دانست؛ اعترافی دیرهنگام که البته در زمان خود، گوش شنوایی در دولت برای شنیدن نصایح منتقدان وجود نداشت. ظریف در بخش پایانی بیستودومین گزارش ۳ ماهه به مجلس با اشاره به لزوم توازن ارتباط با شرق و غرب نوشت: «اگر درباره ضرورت کار متوازن با شرق و غرب به یک اجماع ملی رسیده بودیم و از یک سو با خوشخیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکتهای غربی از خود نرنجانده بودیم و از سوی دیگر از همه امکانات برجام برای ایجاد منافع اساسی اقتصادی برای همه کنشگران - به شمول شعبات خارجی شرکتهای آمریکایی- بهره برده بودیم، هم دوستانمان سرخورده نمیشدند و در دوران سختی رهایمان نمیکردند و هم ترامپ برای فشار حداکثری با مانع جدی سرمایهداران جهانی - از جمله در داخل آمریکا- مواجه میشد».
این ادعاها در حالی مطرح میشود که با بازخوانی پیشامدهای 6 سال گذشته (از زمان انعقاد برجام در سال 94)، بیشترین تقصیر در کوتاهیهای ذکرشده متوجه دولت و سیاستهای اعمالی آن است. دولت در رویههای سیاست خارجهاش- چه حین برجام و چه بعد از آن- بیشترین ضربه را به توازن در ارتباطات جمهوری اسلامی ایران با غرب و شرق وارد کرد. از نمودهای این سیاست اشتباه میتوان به روابط با چین اشاره کرد؛ بهرغم همکاریهای پکن در دوران تحریم با ایران، برخی قراردادهای نفتی از جمله پروژههایی که چینیها در میادین نفتی ایران در دست داشتند ملغی شد و تلاش ویژهای برای پر کردن خلأ چین با کشورهای اروپایی انجام گرفت. اتفاق مهم این مقطع ماجرای سفر شیجین پینگ به تهران در سال ۹۴ است که به رغم امضای ۱۷ سند همکاری دوجانبه، نقطه تغییر مهمی در روابط تهران- پکن بود و دوران جدیدی را آغاز کرد که میتوان به آن عنوان دوران رکود یا سردی نسبت به دوره قبل اطلاق کرد. بر اساس برخی اظهارنظرها، در همان زمان هم چین پیشنهادات چشمگیری برای سرمایهگذاری روی میز گذاشته بود که توسط دولت جدی گرفته نشد. دلیل این امر هم چشمانتظاری دولت برای ورود شرکتهای غربی به ایران بود. تجربه نشان داد شرکتهای آمریکایی اصلا ورودی نکردند و شرکتهای اروپایی نیز پس از خروج آمریکا از برجام بر سر تعهدات خود نمانده و ایران را ترک کردند. از مهمترین شرکتهای اروپایی که این کار را انجام داد، میتوان به شرکت نفتی توتال اشاره کرد. درباره روسیه نیز اتفاقات مشابهی رخ داد و برخی پیشنهادات این کشور برای افزایش تعاملات ۲ کشور با بیاعتنایی دولت روبهرو شد. به طور مثال بعد از خروج آمریکا از برجام، پیشنهاد سوئیفت روسی توسط دولت جدی گرفته نشد؛ چون دولتیها منتظر گشایش از سمت تروئیکای اروپا بودند که آن هم نتیجهای به همراه نداشت.
سیاست دولت در کنار گذاشتن همکاری با شرق و حتی برخی دوستان منطقهای در حالی پی گرفته شد که در همان زمان رهبر معظم انقلاب استراتژی نگاه به شرق را مطرح کردند. در قالب این سیاست علاوه بر ارتباطات راهبردی که با شرق شکل میگرفت، میشد ابزاری برای گرفتن امتیازات بیشتر از غرب ایجاد کرد که دولت از آن غافل شد و در نتیجه اجرای این سیاستهای اشتباه، هم ارتباط با متحدان سابقمان دچار چالش شد و هم سایه فشار حداکثری روی کشور بیشتر شد تا منافع ملی ایران بیش از پیش در معرض تهدید قرار گیرد.
ارسال به دوستان
10 دستور مهم حجتالاسلام محسنیاژهای برای انجام اصلاحات ساختاری در قوه قضائیه
آغاز تحول از عدلیه
گروه سیاسی: رئیس جدید دستگاه قضا روز گذشته و در نخستین جلسه شورای عالی قوه قضائیه پس از انتصابش به ریاست این قوه، با تقدیر از زحمات و تلاشهای حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی در قوه قضائیه طی همه سالهای بعد از انقلاب بویژه در ۲ سال اخیر، گفت: ایشان حقیقتا همه توان خود را در جهت خدمت به انقلاب و مردم و دستگاه قضایی به کار بردند و توفیقات خوبی داشتند که امیدواریم در مسؤولیت جدید اداره قوه مجریه نیز موفق باشند.
حجتالاسلام محسنیاژهای با اشاره به اینکه دستگاه قضایی باید در دوره تحول و تعالی توفیقات گذشته را با جدیت بیشتری ادامه دهد به ارائه 10 دستور خطاب به معاونان و مسؤولان عالی قضایی جهت بهبود عملکرد قوه قضائیه در خدمترسانی به مردم پرداخت.
احصای مشکلات کارکنان دستگاه قضا نخستین دستور محسنیاژهای به معاونت منابع انسانی این قوه بود. وی در این باره اظهار داشت: کار همکاران دستگاه قضایی دشوار است و در کنار سختی کار، مشکلات اداری نیز وجود دارد که باید همه تلاش خود را به کار گیریم تا این مشکلات چه از لحاظ استخدامی و اداری و چه از لحاظ رفاهی و معیشتی برطرف شده یا به حداقل برسد.
رئیس قوه قضائیه به بازرسی ویژه ماموریت داد ظرف حداکثر ۳ هفته با همکاری دادستان انتظامی قضات و دیگر بخشها از جمله سازمان زندانها، سازمان ثبت و بازرسی کل کشور، مشکلات مراجعان به دستگاه قضا را احصا و همراه با راهحل و زمانبندی مشخص برای اقدام لازم ارائه کند. حجتالاسلام محسنیاژهای در این زمینه به ذکر ۲ نمونه از مشکلات مردم پرداخت و گفت: یکی از مشکلات این است که برخی مردم نمیدانند وقتی مشکل قضایی دارند باید به کجا مراجعه کنند و وقتی مراجعه میکنند نیز با مشکلات دیگری مواجه میشوند. وی همچنین یکی دیگر از مشکلات را دستگیری یک فرد بدون اطلاع به خانواده وی عنوان کرد و گفت شاید چند ساعت بازداشت یک فرد برای ما عادی باشد اما حتما بیاطلاعی خانواده او، برای اطرافیانش نگرانی ایجاد میکند که این مساله باید برطرف شود.
دستور بعدی رئیس قوه قضائیه به بررسی عملکرد 7 هزار نمایندگی این قوه در دستگاههای مختلف کشور مربوط میشد. محسنیاژهای بر همین اساس به معاونت راهبردی ماموریت داد با همکاری بخشهای ذیربط همچون معاونتهای مالی و پشتیبانی و همچنین معاون امور استانهای معاون اول، وضعیت و عملکرد نمایندگیهای قوه قضائیه در دستگاهها و میزان اثرگذاری آنها را بررسی کند و در این باره گزارش دهد.
رئیس قوه قضائیه در ادامه به رئیس حوزه ریاست دستگاه قضا ماموریت داد با همکاری معاونت راهبردی و دیگر بخشهای مرتبط، ظرف یک هفته تمام مصوبات سفرهای استانی رئیس قوه قضائیه در دوران مدیریت آیتالله آملیلاریجانی و حجتالاسلام رئیسی را بررسی و موارد بر زمین مانده را همراه با علت اجرا نشدن آنها و پیشنهادات عملیاتی برای تحقق این مصوبات، احصا و اعلام کند.
ماموریت بعدی محسنیاژهای به شناسایی نیروهای مستعد ولایتمدار برای استفاده در سطوح مختلف قوه قضائیه مربوط میشد. بر همین اساس رئیس دستگاه قضا به دادستان انتظامی قضات دستور داد با همکاری معاونت منابع انسانی و مرکز حفاظت اطلاعات قوه قضائیه و بازرسی دادستانی کل کشور و بازرسی و نظارت دیوان عالی کشور ظرف ۲ ماه، نیروهای مستعد ولایتمدار، انقلابی و با روحیه جهادی در درون قوه قضائیه را برای استفاده در سطوح مختلف مدیریتی شناسایی و معرفی کند.
رئیس قوه قضائیه در بخش دیگری از این نشست، به دادستان کل کشور ماموریت داد ظرف ۳ هفته با همکاری بخشهای مرتبط، نحوه تعامل ضابطان و قضات و همچنین همکاری نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و انتظامی با قوه قضائیه در کشف توطئهها، پیشگیری و جلوگیری از نفوذ دشمنان و کشف، تعقیب و پیگیری جریانات باندی و مرتکبان جرائم سازمانیافته و پیچیده را بررسی و پیشنهادات خود برای بهبود و تقویت این همکاری را ارائه دهد.
حجتالاسلام محسنیاژهای همچنین با اشاره به نقش اجرای امر به معروف و نهی از منکر در کاهش ورود پروندهها به قوه قضائیه، به رئیس حوزه ریاست دستگاه قضا ماموریت داد با همکاری نماینده دستگاه قضا در ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر، سازوکارهای حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر را که از مطالبات رهبری و مردم است پیشنهاد دهد.
رئیس قوه قضائیه در ادامه با بیان اینکه ظرف چند روز آینده معاون اول قوه قضائیه را معرفی خواهد کرد، به معاون اول ماموریت داد با همکاری سازمان بازرسی کل کشور، دیوان عدالت اداری، دادستانی کل، معاونت حقوقی و مرکز آمار و فناوری اطلاعات، سازوکار عملی و برنامه عملیاتی برای همکاری و همافزایی قوه قضائیه با سایر قوا بویژه کمک به دولت را طراحی و ارائه کند.
بررسی دلیل عدم استفاده همهجانبه از ظرفیتهای فناوریهای نوین نهمین دستور حجتالاسلام محسنیاژهای بود. بر همین اساس وی به رئیس مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضائیه ماموریت داد با همکاری معاونتهای راهبردی و پشتیبانی و حقوقی، بررسی کند که دلیل عدم استفاده همهجانبه از ظرفیتهای موجود در حوزه فناوریهای نوین چیست و چگونه میتوان این ظرفیتها را بالفعل کرد.
در پایان حجتالاسلام محسنیاژهای با اشاره به اهمیت تداوم حرکت قوه قضائیه در چارچوب سند تحول، به معاونت راهبردی ماموریت داد بر فرآیند اجرای سند تحول در زمانبندی مشخص خود نظارت داشته باشد و با همکاری بخشهای مربوط، مشکلات اجرای سند را احصا و پیشنهادات خود را برای رفع نواقض و ارتقای سند ارائه دهد. رئیس قوه قضائیه با بیان اینکه برخی محورها و بندهای سند تحول عقبتر از زمانبندی اجرایی است، متذکر شد: اجرای برخی مواد سند در گرو همکاری دیگر قوا و دستگاههاست و هر جا لازم است من با مسؤولان امر مذاکره و مکاتبه خواهم کرد تا در روند اجرای سند خللی ایجاد نشود.
ارسال به دوستان
سخنگوی طالبان: ترکیه هم به عنوان عضوی از ناتو باید نیروهایش را از افغانستان خارج کند
هشدار طالبان به آنکارا
گروه بینالملل: افغانستان طی 3 ماه گذشته شاهد تحولات گسترده و سریعی در عرصه نظامی است و شهرستانهای مختلف آن در این مدت بارها بین ارتش و نیروهای دفاع مردمی از یک سو و طالبان از سوی دیگر دست به دست شده است. این تحولات در شرایطی رقم خورده که آمریکا و متحدان آن در ناتو پس از 2 دهه اشغال نظامی افغانستان، آخرین گروههای نیروهایشان را از افغانستان خارج میکنند. در این بین انتشار اخبار مربوط به برنامه ترکیه برای تداوم حضور در افغانستان در قالب نیروهای حافظ فرودگاه کابل مسالهای است که با واکنشهای متفاوت بازیگران سیاسی در افغانستان و برخی قدرتهای فرامنطقهای مواجه شده است. اگرچه تئوریسینهای حامی ترکیه معتقدند حضور نظامیان این کشور در افغانستان در وهله اول از جنبههای اخلاقی و تامین امنیت فرودگاه قابل تحلیل است و در مراحل بعدی ترکیه از کنار حضور نظامی در افغانستان به دنبال نایل آمدن به اهدافی از جمله افزایش نفوذ امنیتی و اطلاعاتی در هند و پاکستان و تسهیل صادرات کالاهای چین از کریدور مدنظر خود است اما با توجه به محیط محدود مدنظر برای عملیات ترکیه در افغانستان که معطوف به کابل در نظر گرفته شده است، به نظر میرسد تحلیلها پیرامون اینکه ترکیه به دنبال جلب رضایت آمریکا و متحدان اروپایی آن برای کاهش تحریمهاست، قرابت بیشتری به واقعیت فعلی وضعیت موجود در افغانستان دارد. با این حال اینکه طالبان در شرایط فعلی وضعیت مسلطی بر افغانستان دارد و مخالف حضور ترکیه در این کشور است، یک چالش جدی برای اردوغان خواهد بود.
* تأکید طالبان بر لزوم خروج ترکیه از افغانستان
به گزارش «وطنامروز» به نقل از طلوعنیوز، سخنگوی طالبان دیروز درباره اخبار مربوط به حضور ترکیه در افغانستان و توافق آن با آمریکا برای حفاظت از فرودگاه کابل گفت: به عنوان عضوی در ائتلاف پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، ترکیه هم باید نیروهایش را به موجب توافق امضا شده با آمریکا در ۲۹ فوریه ۲۰۲۰ از افغانستان خارج کند. سهیل شاهین اضافه کرد: ترکیه کشور مسلمان بزرگی است و افغانستان روابط تاریخی با آن دارد و امیدواریم بعد از تشکیل حکومت اسلامی جدید در کشورمان در آینده همچنان با آن روابط مستحکم و مثبتی داشته باشیم. بر این اساس طالبان با این موضعگیری در واقع پیشنهاد اخیر ترکیه را برای تامین امنیت فرودگاه کابل توسط نیروهایش رد کرد. طبق گزارش رویترز، آنکارا به واشنگتن در نشست وزیران دفاع ناتو در ماه مه امسال پیشنهاد داد تامین امنیت فرودگاه کابل را نیروهای ترکیه بر عهده بگیرند و در افغانستان بمانند. این در حالی است که آمریکا و همپیماناش طرح خروج نیروهای خود از این کشور را بررسی کردهاند. قرار است رایزنیها درباره پیشنهاد ترکیه در نشست سران ناتو ظرف روزهای آینده مجددا انجام شود. «ینس استولتنبرگ» دبیرکل ناتو در بروکسل از نقش جدید ترکیه در افغانستان استقبال کرده و بر اهمیت ترکیه و «نقشی اساسی»ای که این کشور میتواند در افغانستان داشته باشد، تأکید کرده است. استولتنبرگ گفت مذاکرات بین آنکارا و واشنگتن ادامه دارد و هنوز تصمیم رسمی در این باره گرفته نشده است. در حال حاضر تقریبا تمام سربازان ناتو از افغانستان خارج شدهاند اما نیروهای ترکیه در کابل ماندهاند و قصد دارند به کنترل فرودگاه این شهر ادامه دهند.
* ترکیه در افغانستان به دنبال چیست؟
با توجه به موقعیت ژئواستراتژیک افغانستان که به زعم کارشناسان ژئوپلیتیک در چهارراه جهانی واقع شده است، حضور حداکثری ترکیه در این کشور به شرط همکاری نهادهای اجرایی و امنیتی افغانستان با آن، میتواند از منظر امنیتی و اقتصادی برای آن قابل توجیه باشد. به این ترتیب که روابط استراتژیک ترکیه با پاکستان در صورت حضور این کشور در افغانستان میتواند موقعیت بهتری را برای ترکیه به منظور نفوذ در هندوستان از جنبههای اقتصاد گرفته تا سیاست و امنیت پدید آورد. علاوه بر این مرز مشترک افغانستان و چین در «بدخشان» برای تجار ترک بسیار حائز اهمیت است. از سوی دیگر مرزهای شمالی افغانستان نیز به دلیل وجود کشورهای تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان که ترکیه در این سالها سعی در نفوذ سیاسی و فرهنگی در آنها داشته، برای این کشور اهمیت دارد. با این حال همه این موارد و دیگر محورهای مهم برای نفوذ اثربخش ترکیه در افغانستان منوط به این است که این حضور گسترده باشد. این در شرایطی است که در حال حاضر ترکیه تنها 500 نیروی نظامی در افغانستان دارد که بر اساس توافق شکل گرفته با آمریکا دایره حضور آنها نیز محدود به کابل و فرودگاه حامد کرزی است. بر این اساس میتوان گفت در مقطع زمانی کنونی حضور ترکیه در افغانستان در جهت رضایتمندی آمریکا و جلب نظر متحدان آن برای کاهش تحریمهای این کشور است. به عبارت دیگر ترکیه قصد دارد در قبال تامین امنیت تردد دیپلماتهای آمریکایی و اروپایی در کابل، نظر بایدن را برای تعامل با ترکیه جلب کند.
* خطرات عملیات ارتش ترکیه در کابل
با توجه به مخالفت طالبان با حضور نظامی ترکیه در افغانستان به نظر میرسد ترکها با چالشهایی جدی در این عرصه مواجه باشند. روشنترین دلیل این مدعا نیز این است که طی 2 دهه حضور نظامی آمریکا در افغانستان، طالبان به حیات خود ادامه داده و به اذعان اکثر رؤسایجمهور و مقامات کشورهای منطقه و فرامنطقه، این گروه حتی به شکل محدود حتما در فرآیند آتی قدرت حضور خواهد داشت و حذفنشدنی است بر این اساس ترکیه باید بیش از جلب نظر آمریکا به فکر جلب نظر دولت افغانستان و طالبان باشد.
بر اساس عرف و حقوق بینالملل، حضور نظامی یک کشور در کشور دیگر نیازمند حداقل 3 پارامتر مقبولیت عام، مجوز شورای امنیت سازمان ملل و اجازه رسمی کشور پذیرنده است که سومین مورد آن الزامی و حیاتی است. به عبارت دیگر بدون اجازه رسمی دولت حاکم بر افغانستان این حضور جنبه تجاوز و اشغالگری خواهد داشت. بر این اساس به نظر میرسد در صورتی که ترکیه قصد نهایی برای حضور نظامی در افغانستان داشته باشد، با توجه به شرایط موجود باید منتظر چالشهای جدی امنیتی و نظامی علیه نیروهای خود باشد.
***
آخرین تحولات میدانی افغانستان
نبرد بین نیروهای دولتی افغانستان و گروه طالبان در مناطق مختلف این کشور همچنان ادامه دارد. دولت افغانستان مدعی شده است ۴ شهرستان را از طالبان پس گرفته و طالبان نیز گفته ۳ شهرستان در استان غور را تصرف کرده است. در ادامه نبرد بین نیروهای دولتی افغانستان و گروه طالبان، سخنگوی وزارت دفاع افغانستان اعلام کرد شهرستان علیآباد در قندوز، یفتل پایین در بدخشان، ادرسکن در هرات و ارغنداب در قندهار از طالبان پس گرفته شده است. اجمل عمر شینواری همچنین مدعی شده است در حملات هوایی و زمینی ارتش یکهزار و ۱۷۷ تن از افراد طالبان کشته و ۶۵۱ تن دیگر زخمی شدند. در جناح مقابل، گروه طالبان از تصرف ۳ شهرستان استان غور خبر داده است. جنگ همچنین در استانهای غزنی، قندهار، تخار، بدخشان، هرات، فاریاب، بغلان، قندوز، بادغیس، جوزجان، میدان وردک و هلمند ادامه دارد. در استان فراه گروه طالبان به مرکز استان حمله کرد اما دولت افغانستان گفته است این حمله را دفع و ۵ عضو گروه طالبان را کشته و ۹ تن دیگر را هم زخمی کردهاند. اما این وضعیت کشورهای آسیای میانه را بیش از پیش نگران کرده است. پس از استقرار ۲۰ هزار نیروی نظامی تاجیکستان در مرز با افغانستان، این بار ترکمنستان پس از تصرف مرز تورغندی به دست طالبان، آمادگی نظامی خود را در مرز با افغانستان تشدید کرد. رسانههای افغانستان اعلام کردند ترکمنستان روند جابهجا کردن سلاحهای سنگین و هواپیماهای جنگی و بالگردهای نظامی خود را در نزدیکی مرز با افغانستان آغاز کرده است. یک مقام امنیتی ترکمنستان گفته است نیروهای بیشتری را از یک پایگاه ارتش در نزدیکی شهر ماری به مرز با افغانستان انتقال میدهد.
ارسال به دوستان
پس از ۱۸ روز شمار اجساد پیداشده ریزش ساختمان به 94 رسید
فاجعه فلوریدا فضاحت شد
در حالی که ۱۸ روز از ریزش برج مسکونی ۱۳ طبقه در شهر میامی ایالت فلوریدا میگذرد، مقامهای این شهر از افزایش شمار اجساد پیداشده به 94 جسد خبر دادند. دانیلا لوین کاوا، شهردار میامی گفت: 71 نفر از قربانیان شناسایی شده و به نزدیکان آنها نیز اطلاع داده شده است. بر اساس گزارشها، بخشهایی از این ساختمان ۲۴ ژوئن (سوم تیر) دچار ریزش شد و یکشنبه هفته گذشته همزمان با نزدیک شدن توفان گرمسیری «السا» به جنوب فلوریدا، این برج مسکونی ۱۳ طبقه با مواد منفجره کاملا تخریب شد. پیشتر نیز دانیلا لوین کاوا در کنفرانس خبری اعلام کرده بود هنوز تعدادی مفقود هستند. مقامهای آمریکایی هنوز درباره علت اصلی ریزش این برج مسکونی شهر میامی در ایالت فلوریدا اظهارنظری نکرده و از ادامه تحقیقات خبر دادهاند. در روزهای اخیر مقامهای محلی در فلوریدا اعلام کردند امیدی برای یافتن زنده افرادی که همچنان جزو مفقودان هستند، ندارند. به گزارش خبرگزاری رویترز، احتمال تغییر تعداد افراد مفقود وجود دارد، چرا که امکان دارد همه ساکنان هنگام ریزش ساختمان در آنجا نبوده باشند. بنا بر گزارش رسانههای غربی، این برج مسکونی دارای ۵۵ واحد آپارتمانی بود و طی سال جاری قرار بود مورد تعمیر و نوسازی قرار گیرد. پیشتر رسانهها خبر دادند یک مهندس ساختمان در سال ۲۰۱۸ درباره وجود ایراد اساسی در طراحی اولیه ساختمان و ترکهای ایجاد شده در آن هشدار داده بود. ارسال به دوستان
درباره یک ادعا پیرامون دعوت نتفلیکس از برخی سینماگران ایرانی
لاف کاری!
گروه فرهنگ و هنر: سریال «زخمکاری» به کارگردانی محمدحسین مهدویان با شکایت وزارت ارشاد در آستانه توقیف قرار دارد. این خبر پس از انتشار چهارمین قسمت از این سریال در حالی رسانهای شد که علی سعد، معاون ساترا در واکنش به شکایت ارشاد در توئیتی نوشت:«همانطور که در موضوع شکایت وزارت ارشاد از انتشار سریال «زخمکاری» به رغم صدور پروانه ساخت، مدیران ساترا هزینه دادگاهی شدن را با هدف حمایت از پلتفرمهای داخلی میپردازند، انجام برخی اصلاحات که در فرآیند کارگزاری محتوایی و بازبینی آن تایید شده، بخشی از رویکرد حرفهای و فرهنگی ساتراست».
این ماجرا پس از انتشار قسمت ششم سریال، رنگ و بوی دیگری به خود گرفت؛ مهدویان کارگردان «زخمکاری» در انتقادی تند به ممیزیهای صورتگرفته در این سریال واکنش نشان داد. وی این سانسورها را «غیرمنطقی و غیرعرفی» خواند و در متنی گلایهآمیز نوشت: «شنیدهاید که چند پلتفرم بزرگ بینالمللی از جمله نتفلیکس برای سرمایهگذاری روی طرحها و ایدههای فیلمسازان ایرانی ابراز تمایل کردهاند؟ تردید نکنید بزودی زود پلتفرمهای خارجی، مقصد هنرمندان خلاق ایرانی خواهد شد و نخبههای فرهنگی ما هم مثل نخبههای علمی و اقتصادی عرصه را خالی خواهند کرد».
در پی این ادعا خبرگزاری مهر متنی از امیر ابیلی، روزنامهنگار سینمایی در واکنش به ادعای مهدویان منتشر کرد که در بخشی از این یادداشت با اشاره به باج گرفتن و سهمخواهی فیلمسازان ایرانی از مدیران فرهنگی آمده است: «تهدید» مهمترین ابزار فیلمساز ایرانی برای باج گرفتن از مدیر و فرار از پاسخگویی در مقابل سرمایهگذار است. تهدید مدیران تلویزیون به رفتن به ویاودیها، تهدید مدیران فرهنگی دولت به رفتن به شبکههای ماهوارهای و حالا ظاهرا تهدید به رفتن به نتفلیکس! تهدیدهایی که عموما هم جواب گرفته و باعث عقبنشینی مدیران فرهنگی میشود و حالا تبدیل به راهی مطمئن برای باجخواهی شده است».
سازوکار تولید در خارج از ایران آنچنان که کارگردانان ایرانی تصور میکنند، کارگردانمحور نیست. به همین جهت موجب شده بسیاری از کسانی که با تهدید مدیران داخلی به خارج رفتن، فضای تبلیغاتی برای خود میسازند، حتی با خودشان دچار سوءتفاهم شوند. حال آنکه تجربههای گذشته نشان میدهد عمده موفقیت برای کارگردانان در داخل ایران اتفاق میافتد نه خارج از ایران.
در ادامه گزارشی که در مهر منتشر شده پیرامون این گزاره، اینطور آمده است: «به این دقت کنیم که حتی اصغر فرهادی به عنوان حرفهایترین فیلمساز ایرانی در فضای بینالملل و نزدیکترین سینماگر ایرانی به فرم قصهگویی آمریکایی نیز پس از چندین تجربه خارج از ایران همچنان مشغول همکاری با کمپانیهای درجه دوی اروپایی است و نتوانسته است تن به همکاری با یک کمپانی بزرگ آمریکایی دهد و همچنان موفقترین فیلمهایش همانهایی است که در ایران ساخته است. البته فیلمسازان دیگری از جمله بهمن قبادی، امیر نادری، عبدالرضا کاهانی و... . هم بودند که همگی در ایران از اعتبار بالایی برخوردار بودند و خارج از ایران هیچ دستاوردی نداشتند.
شاید برخی از فیلمهای سینمایی ما در بعضی جشنوارههای معتبر جهانی دیده شده و جایزه گرفتهاند که آن هم معمولا قائم به فرد بوده نه سیستمی که محصول نهایی آن این اعتبار باشد اما بدون شک ما در سریالسازی هنوز در ابتدای راهیم و نتوانستهایم حتی مخاطبان داخلی خود را راضی نگه داریم چه برسد به اینکه نگاه پلتفرمهای خارجی را به سمت خود جذب کرده باشیم.
در بخش دیگری از متن امیر ابیلی، گزاره مطرحشده توسط مهدویان اینطور نقد شده است: «محمدحسین مهدویان اساسا تربیتشده بودجههای حاکمیتی است و اگر سالها با سرمایه نهادهای حاکمیتی مشق و تجربه نمیکرد هرگز در سینمای ایران چنین جایگاهی نمییافت.
او میتواند خیالش راحت باشد که بدون پول بیحساب ایران - که نیازی به بازگشت توسط مخاطب عمومی ندارد- جای دیگری نمیتواند فیلمسازی را ادامه دهد. کارگردانی که اکثر دقایق اثرش را با موسیقی پرحجم پر میکند تا تعلیق ایجاد کند و کارگردانی که برای دیده شدن اثرش روی عبور از خط قرمزهای اخلاقی حساب کرده تا داستان اثرش، به نظر میرسد صحبت از نتفلیکس کمی برایش زود باشد».
این ادعا که بسیاری از سینماگران ما هر ساله در جشنوارههای معتبر بینالمللی در حال درخشیدن و کسب جوایز مهم جشنوارههای خارجیاند و با آثار کوتاه و بلند خود در حال اعتباربخشی به سینمای ما هستند، معمولا در نگاه منتقدان حرفهایتر با علامت سوال بزرگی مواجه شده است. البته در این بزرگنمایی بسیاری از رسانههای کشور نیز بیتقصیر نیستند، چرا که هر روزه اخباری مبنی بر کسب جوایز فلان فیلم بلند و کوتاه فیلمساز ایرانی از جشنوارههای مختلف آمریکایی و اروپایی را در فضای خبری منتشر میکنند؛ جشنوارههایی که اغلب خوانندگان از اعتبار آنها بیخبر هستند.
محمد اطبایی، کارشناس سینما در گزارشی که سال گذشته در ایسنا منتشر شد به ارزیابی جشنوارههای معتبر جهانی و سینمای ایران در سال ۲۰۱۹ پرداخته است. او در بخشی از این مطلب صراحتا اعلام کرده است که در بررسی حضورها و جایزههای بینالمللی حداقل 5 سال اخیر سینمای ایران به نتایج تاسفباری رسیده؛ نزدیک به ۸۰ درصد این اتفاقات در جشنوارههای دروغین و بسیار کمارزش و شبهجشنواره رخ داده است.
وی در بخش دیگری از گزارش خود به فراوانی جشنوارههای غیرمعتبر بینالمللی اشاره کرده که حتی فیلمسازان ایرانی با بیاطلاعی از کیفیت این رویدادها در آنها حضور یافته و بر اساس همان جوایز، در بین مدیران ناآشنای فرهنگی اعتباری هنری کسب میکنند.
«هماکنون بیش از 10 هزار جشنواره فیلم در سراسر جهان وجود داشته که واقعیت تلخ آن است که اکثر آن غیرواقعی و کمارزشاند. بخش بزرگی از این جشنوارهها هم تنها یک رویداد محلی با مخاطبان محدود و بدون هیچ تاثیرگذاری بوده و برگزاری آن بسیار هم برای مردم آن شهر و منطقه لازم و ضروری است اما حضور در چنین رویدادهایی و موفقیت در آنها، اعتباری برای فیلمها و سینماگران نیست. فناوریهای جدید شرایط جدیدی را برای عرضه و ارائه فیلم به جشنوارههای فیلم به وجود آورده که متاسفانه این امکان بیشتر به گسترش جشنوارههای دروغین و غیرواقعی کمک کرده است. در واقع بسیاری از دوستان سینماگر، رسانهها و مسؤولان قدرت تشخیص واقعی و غیرواقعی بودن این رویدادها را هم نداشته و در نتیجه تحت تاثیر اخبار رسانهای این موفقیتهای کاذب و اغراق شده، به تحلیلهای غیرعلمی و بیپایه دست زده و چهبسا از پی آن به سیاستگذاریهایی از همان دست! که نمونههای این اظهارنظرهای مسؤولان درباره موفقیتهای غیرواقعی فیلمهای ایرانی در عرصههای بینالمللی در این چندساله کم نبوده است!»
حتی برخی اوقات این خبرسازیها پیرامون مواجهه نتفلیکس با کارگردانهای ایرانی مطرح شد که بعدتر مشخص شد از اساس دروغ بوده است؛ مانند خبری که درباره انتشار آثار کیارستمی در نتفلیکس مطرح شد؛ خبری که معلوم شد دروغی بیش نبوده است. کاربران فارسیزبان شبکههای اجتماعی این خبر را دست به دست کردند و خوشحال بودند که میلیونها مشترک نتفلیکس در سرتاسر جهان میتوانند فیلمهای این کارگردان بزرگ ایرانی را ببینند اما خبری از این ماجرا در سایتها و رسانههای معتبر غیرفارسی زبان نبود و در اطلاعیهای که نتفلیکس از قراردادش با MK2 منتشر کرد اسمی از عباس کیارستمی نبرده بود.
ارسال به دوستان
ایتالیا قهرمان یورو 2020 انگلیسیها هم فوتبال را باختند، هم اخلاق را
هاری انگلیسی
60 سال بیجامی
یکشنبهشب هواداران ایتالیا با دست و پای شکسته و صورت خونین با جام از لندن به رم بازگشتند و فوتبال بار دیگر چهره حقیقی هواداران فوتبال انگلیس را به تماشا نشست؛ آنهایی که هم در مستطیل سبز، بازی فینال یورو را به ایتالیا واگذار کردند و هم پس از آن نوع جدیدی از توحش را به منصه ظهور گذاشتند.
همه چیز پس از آخرین ضربه پنالتی ساکا رخ داد؛ گلر ایتالیا توپ را گرفت، ایتالیا جام را ربود و پس از آن، پرده نمایش خشونت بالا رفت. هزاران انگلیسی بار دیگر چهره حقیقی خود را نشان دادند و با حمله به هواداران ایتالیا، ماهیت اصلیشان را هویدا کردند.
فیلمهای متعددی از این خشونت لجامگسیخته از روز گذشته در توئیتر و دیگر رسانههای مجازی منتشر شد؛ تصاویری سرشار از الفاظ توهینآمیز و زدوخوردهای جنونآمیز. حتی پلیس هم در این بین نتوانست کار چندان موثری را انجام دهد و هواداران میهمان، به جرم قهرمانی، مورد خشونت میزبان قرار گرفتند. البته این تنها بعد خشونت هولیگانهای انگلیسی نبود. آنها پس از وحشیگریای که در سطح خیابان علیه ایتالیاییها به راه انداختند، ماموریت اصلیشان را در کف توئیتر پیش بردند؛ با هزاران هزار توئیت علیه ۳ بازیکن سیاهپوست تیمملی کشورشان که ۳ پنالتی را از دست داده بودند. دیروز جهان فوتبال بار دیگر موج خشونت فیزیکی و کلامی آنگلوساکسونهای به ظاهر متمدن را با چشم و بعضا پوست و استخوان دید و چشید. چهره بیروتوش آنها همین است؛ بازندگان ابدی که 100 سال بیجامی (دستکم در مسابقات یورو از ابتدا تا امروز) را تجربه کردهاند، یکشنبه شب نشان دادند فرهنگ انگلیسی آمیخته با خشونت است؛ چه تماشاگر حریف باشد و چه بازیکن خودی که تنها جرمش پوست سیاهش است.
***
باز هم یک ناکامی دیگر برای تیم ملی فوتبال انگلیس این بار البته در فینال یورو. انگلیسیها در حالی برای نخستینبار پا به فینال یورو در همه تاریخ فوتبالشان گذاشتند که امید بسیاری به فتح این جام در دلشان زنده شده بود؛ هم میزبان بودند و هم کمک داور ویدئویی به شکل محسوسی هوای آنان را داشت- دستکم تا پای فینال که اینچنین بود- اما بر خلاف دانمارک، این بار ایتالیا در فینال حریفشان بود و با وجود اینکه شاگردان گرت ساوتگیت با گل زودهنگام پیش افتادند اما در نهایت با دریافت گل تساوی، به ضیافت پنالتیها رفتند و در این ضیافت، ایتالیاییها بودند که جشن گرفتند و «در ومبلی جام را بالای سر بردند» تا انگلیس بازنده ابدی باقی بماند. تیم ملی انگلیس با وجود سروصداهای فراوان در لیگ برتر فوتبال این کشور تنها و تنها یک افتخار بزرگ ملی در کارنامهاش میبیند و آن قهرمانی جامجهانی 1966 است؛ آن هم با گلی مشکوک مقابل آلمان. آنها که برای نخستینبار در تاریخشان پا به فینال یورو گذاشته بودند، امید داشتند بعد از 55 سال یک عنوان دیگر را از آن خود کنند اما گویا هیچ پایانی بر این ناکامی تاریخی نیست. در پایان بازی، هواداران انگلیس به مثابه همیشه، رفتار زنندهای با پلیس و همچنین هواداران تیم ملی فوتبال ایتالیا داشتند که فیلمها و عکسهای فراوانی روز گذشته از این اتفاق در صفحات مجازی بازنشر شد.
اما دلیل شکست انگلیس چه بود؟ بسیاری از کارشناسان ایتالیا را مستحق پیروزی در همان 90 دقیقه میدانستند، چرا که آمار بازی به صورت عجیبی به سود لاجوردیپوشان بود اما با این وجود کار به ضربات پنالتی کشید و آنجا بود که بدترین انتخابهای ممکن از سوی سرمربی تیم ملی انگلیس موجب شد آنها ضربات پنالتی را یک به یک از دست بدهند. 3 بازیکن تعویضی ساوتگیت همگی جوان بودند و همین موجب شد تسلط لازم و کافی را بر اعصاب و روان خود برای زدن ضربه نداشته باشند.
* انتقاد تند از ساوتگیت
روی کین، بازیکن پیشین تیم ملی ایرلند و باشگاه منچستریونایتد از بازیکنان باسابقهتر تیم ملی انگلیس انتقاد کرد که برای زدن ضربات پنالتی حساس و سرنوشتساز در دیدار فینال یورو 2020 برابر ایتالیا پیشقدم نشدند. بوکایو ساکا، ستاره 19 ساله انگلیس، آخرین ضربه پنالتی انگلیس را از دست داد تا سهشیرها با نتیجه 2-3 در ضربات پنالتی شکست بخورند و دستشان باز هم از جام کوتاه بماند. مارکوس رشفورد و جیدون سانچو دیگر بازیکنان انگلیس بودند که پنالتیهای خود را از دست دادند. در صورتی که بوکایو ساکا موفق میشد ضربه خود را تبدیل به گل کند، امیدهای انگلیس همچنان زنده میماند اما جیجی دوناروما، دروازهبان ایتالیا، توانست پنالتی ساکا را دفع کند. روی کین اما با این وینگر جوان انگلیسی ابراز همدردی کرد و معتقد است بازیکنان باسابقه انگلیس باید برای زدن آن پنالتی سرنوشتساز پیشقدم میشدند. کین گفت: «اگر تو جک گریلیش یا رحیم استرلینگ هستی، نمیتوانی اجازه دهی یک بازیکن جوان به جای تو پیشقدم شود. نمیتوانی بنشینی و بگویی من شاهد خواهم بود که یک بچه 19 ساله جلوی من برای پنالتی زدن میرود، وقتی من بازیهای بسیار بیشتری در کارنامه و تجربه بسیار بیشتری دارم... و تازه استرلینگ که تجربه بردن جامهای قهرمانی را هم دارد. من نمیگویم او آماده نبود، شاید برای زدن پنالتی ششم یا هفتم آماده بود اما بقیه نباید آنجا مینشستند و نگاه میکردند. پنالتی سختی بود. در این موقعیت باید بروی و به این بچه بگویی ببین من به جای تو پیشقدم میشوم». هواداران فوتبال انگلیس نیز بشدت از انتخابهای گرت ساوتگیت، سرمربی این تیم برای ضربات پنالتی انتقاد کردند، بویژه از اینکه آخرین پنالتی انگلیس به ساکای 19 ساله داده شده بود.
* طعنه بونوچی به هواداران انگلیس
مدافع تیم ملی فوتبال ایتالیا پس از قهرمانیشان در یورو ۲۰۲۰ به هواداران انگلیس طعنه زد. لئوناردو بونوچی که در دقیقه 67 بازی گل تساوی آتزوری را به ثمر رساند و شاگردان روبرتو مانچینی را به ادامه بازی امیدوار کرد، پس از قهرمانی آتزوری به هواداران انگلیسی حاضر در ورزشگاه طعنه زد و در حالی که در ورزشگاه ومبلی دور افتخار میزد، خطاب به هواداران انگلیس فریاد زد: «پاستا بخورید! ما باید پاستای بیشتری بخوریم!» مدافع تیم ملی ایتالیا همچنین شعار معروف انگلیسیها «It’s Coming Home» به معنای «(جام) به خانه میآید» را به تمسخر گرفت و صورتش را به سمت یکی از دوربینهای تلویزیونی گرفت و گفت «(جام) به رم میآید».
***
درگیری شدید هواداران انگلیسی با پلیس فینال یورو ۲۰۲۰ با جنجال و اغتشاش هواداران تیمملی انگلیس بیرون از ورزشگاه محل برگزاری این بازی همراه بود. تصاویری منتشرشده که نشان میدهد گروه پرشماری از هواداران اغتشاشگر تیم ملی انگلیس در فضای بیرون ورزشگاه با طرفداران تیمملی ایتالیا درگیر شدند که منجر به یک زدوخورد گروهی میان آنها شد. برخی از آنها حتی با پلیس که سعی در متفرق کردن آنها داشت نیز درگیر شدند.
* غوغای نژادپرستانه انگلیسیها در کف توئیتر
اما یکی از مهمترین اتفاقات تلخ بعد از بازی توهینهای عجیب و غیرقابل باور انگلیسیها در توئیتر به ۳ بازیکن سیاهپوست این کشور بود که در ضربات پنالتی موفق نشدند دروازه ایتالیا را باز کنند. حجم این توهینهای نژادپرستانه به قدری زیاد بود که سرانجام روز گذشته توئیتر اعلام کرد بیش از هزار حساب کاربری را به علت این توهینها به صورت کامل و دائم تعلیق کرده است. هواداران تیم ملی انگلیس در پی ادامهدار بودن ناکامیهای تیم ملی فوتبال این کشور که دیگر به صورت یک فرهنگ برای آنان درآمده است، با هواداران ایتالیا درگیر شدند و صحنههای زنندهای را همانند درگیریهای جامجهانی 2018 در روسیه خلق کردند. اما توهین نژادپرستانه به ۳ بازیکن رنگینپوست این کشور باعث حیرت اهالی فوتبال شد. کشوری که مرتب از برابر بودن فرصتهای نژادی صحبت میکند حالا با یک واقعیت بسیار زشت مواجه شده است؛ آن بازیکنان چون سیاهپوست هستند و پنالتی خراب کردند، مورد اهانت طیف وسیعی از هموطنان خود قرار میگیرند!
ارسال به دوستان
گزارشی تحلیلی از ریشههای بیاعتمادی به نحوه واگذاری معادن
مهندسی فروش معادن
مالک شیخی: «اعتماد یعنی اینکه من میدانم شما عمداً یا سهواً با قصد و بدون قصد منافع مرا ضایع نخواهی کرد». این تعریف اولیهای از اعتماد است که «داگلاس مکگریگور» دانشمند و نظریهپرداز مدیریت در سال 1960 آن را مطرح کرد و شاید همین تعریف کوتاه، صریحترین پاسخ به ادعای چندی پیش وزیر صنعت، معدن و تجارت باشد. «علیرضا رزمحسینی» چندی پیش در پاسخ به واگذاری ابهامبرانگیز 6000 محدوده معدنی از طریق مزایده الکترونیک، منتقدان را تلویحاً وابسته به مافیای معادن خوانده بود، غافل از اینکه انتقاد واردشده به این نحوه واگذاری از سر نقض یک اصل بدیهی اجتماعی به نام «اعتماد» است؛ بیاعتمادی نسبت به واگذاری معادنی به ارزش 6 هزار میلیارد تومان که طبق نقشههای کاداستر وزارت صمت، ۳۰ درصد محدودههای معدنی ایران محسوب میشود و بر اساس اصل 45 قانون اساسی، جزو «انفال» و مربوط به عموم مردم است؛ انفالی که قرار است منفعت مردم از آن تامین شود و هر خطای سهوی یا عمدی میتواند اعتماد عمومی را به عنوان بزرگترین سرمایه اجتماعی هر حکومتی، خدشهدار کند. آنگونه که «اینگلهارت» جامعهشناس معروف آمریکایی درباره اهمیت اعتماد عمومی میگوید: «هیچ چیز به اندازه بیاعتمادی نمیتواند ریشههای یک دولت را سست کند». از نظر او، اعتماد باعث تداوم کنش اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی میشود و بدون آن هیچ کنش متقابل مطمئنی صورت نمیگیرد. این نوشتار سعی دارد با نگاهی از دریچه جامعهشناسی به ریشهها و پیامدهای این بیاعتمادی که ناشی از تصمیمهای ناصحیح است به عنوان یک پدیده اجتماعی بپردازد؛ اجرای طرحهایی که حالا نهتنها گرهی از کار دولت باز نمیکند چه بسا پیامدهایی خواهد داشت که عواقب آن دامن دولت آتی را نیز خواهد گرفت. قطعا معادن، پاشنه آشیل وزارت صمت در دولت آینده است و چنانچه بیاعتمادی در این عرصه ریشه کند، دست رئیسجمهور منتخب را در این حوزه زیر تیغ قرار خواهد داد. معضلی که دولت منتخب از اکنون باید علاج آن را پیگیری کند تا با تئوری «زمین سوخته» مواجه نشود.
* بیاعتمادی در نحوه اطلاعرسانی
از آنجا که این مزایده به عنوان بزرگترین مزایده کشور به صورت الکترونیک انجام شده است، نخستین مرجعی که هر مخاطبی را برای دریافت اطلاعات نحوه واگذاری رهنمون میکند، سایت وزارت صمت است اما با مراجعه به بخش «واگذاری معادن» متوجه خواهیم شد این سایت از سال 1388 توسط روابط عمومی وزارت صمت بهروز نشده است. موضوعی که میتواند مبنای این پرسش باشد، این است: آیا واگذاری براساس قوانین سال 1388 خواهد بود؟ اظهارات کامران وکیلی، دبیر اتحادیه تولیدکنندگان و واردکنندگان مواد معدنی میتواند مؤید شائبه در نحوه اطلاعرسانی باشد. وکیلی در مصاحبهای با تجارتنیوز میگوید: «این واگذاری عجیب در سکوت کامل انجام شده و تشکلهای صنفی بخش معدن از طریق گزارش رسانهها از این اقدام مطلع شدهاند!» در پرتو همین بیاطلاعی، سوابق نشان میدهد واگذاری معادن، اکثرا به فرار مالیاتی میانجامد به طوری که طبق آمار، از ۲۰۰ هزار میلیارد تومان بهره مالکانه دولت از معادن، تنها یکهزار میلیارد آن وصول میشود! اسفناک آنکه 83 درصد معادن در مناطق محروم واقع شده و طبق قانون، باید ۱۵ درصد از مالیات معادن در همان منطقهای که در آن واقع شده است، مصرف شود.
* بیاعتمادی به شرایط واگذاری
اما معضل دوم در مصاحبههای خبری اسدالله کشاورز، سرپرست معاونت امور معادن و صنایع معدنی وزارتصمت، هویدا میشود؛ مصاحبهای که در آن نحوه واگذاری اینچنین بیان میشود: «فرآیند واگذاری کاملا الکترونیک و بدون حضور مراجعان و متقاضیان در سطح کشور انجام میشود. محدودهها و معادنی که واگذار میشوند، فاقد معارض دولتی و مردمی و بدون هیچگونه تعارض هستند». از آنجا که اصفهان نیز جزو 31 استانی است که شامل این 6000 محدوده معدنی میشود، حساسیت دادستانی اصفهان را برمیانگیزد و بهرغم ادعای کشاورز مبنی بر فاقد معارض بودن این معادن، علی اصفهانی دادستان خبره، مزایده این محدوده معادن را در اصفهان متوقف میکند.
کشاورز در ادامه همان مصاحبه تصریح میکند: «این معادن به افراد دارای «صلاحیت و اهلیت» و در قالب «بستههای سرمایهگذاری» واگذار خواهد شد». اینکه فرآیند احراز صلاحیت و اهلیت چگونه انجام میشود فعلا محل بحث نیست اما با یک حساب سرانگشتی اگر بازه لازم بررسی صلاحیت و اهلیت افراد برای واگذاری هر معدن را فقط ۲ ساعت (بدون بررسی یا صحتسنجی مدارک) در نظر بگیریم، حداقل زمان لازم برای بررسی این تعداد واگذاری، 12000 ساعت و معادل 500 روز کاری به صورت شبانهروزی خواهد بود! موضوعی که رزمحسینی در تاریخ 17 تیر در مصاحبهای تعداد معدن واگذار شده را 2500 معدن عنوان میکند که طبق همین فرض 208 روز به صورت شبانهروزی، زمان برای بررسی صلاحیت و اهلیت افراد مشارکتکننده نیاز دارد.
* بیاعتمادی به متولیان واگذاری
استدلال سومی که میتواند محکمتر از ۲ استدلال گذشته به شبههانگیز بودن این واگذاری دامن بزند ارجاع به روز اخذ رای اعتماد رزمحسینی در مجلس است؛ روزی که اردشیر مطهری، نماینده گرمسار در نطق خود میگوید: «پاسخ رزمحسینی و برادران او به تشکیل شرکتهای تودرتوی معدنی و معاملات سنگین با صنایع مادر فولاد که به دلیل شرکتهای پوششی از نظر مخفی مانده است، چیست؟» وی ادامه داد: «آنها آنقدر حرفهای هستند که جز با بررسی لایهلایه نمیتوان به آن رسید. رزمحسینی مرداد ۸۴ به همراه خبازی و پوریانی، عضو هیاتمدیره شرکت خصوصیای بودند که اسناد روزنامه آن در ۲۲ مرداد ۸۴ وجود دارد. در این شرکت رزمحسینی رئیس هیاتمدیره، پوریانی نایبرئیس و خبازی مدیرعامل شرکت خدمات بازرگانی یارانه مس بودند و شرکت بخشی از سهام خود را که ارزش چندانی نداشت به شرکت مس فروخته است».
معادن اگر چه از جوانب مختلف اعم از خامفروشی و اختلال در زنجیرههای پاییندستی همواره دستمایه حواشی بودهاند اما در این مورد خاص، هر کدام از ۳ استدلال فوق به طور مستقل کافی است تا اعتراضهای عمومی به نحوه واگذاری معادن را منجر به بیاعتمادی عمومی کند. شاید این آغاز ماجرا باشد اما سوالی که همچنان بیجواب مانده است، واگذاری عجولانه معادن به عنوان «انفال عمومی» است. موضوعی که اگر ردپای یک باند مافیایی در آن مشاهده شود میتواند حساسیت حجتالاسلام و المسلمین محسنیاژهای را برای یک کشف بزرگ و هشداری برای دولت حجتالاسلام و المسلمین رئیسی را در ابتدای راه به دنبال داشته باشد. جنجالی که در حال حاضر سعید عمرانی، معاون دادستان کل کشور با بخشنامهای مبنی بر ممنوعیت این واگذاریها، آبی بر آتش بیاعتمادی حاصل از آن ریخته است اما همچنان تکلیف آن 2500 معدن واگذارشده تا شفافیت فاصله دارد؛ موضوعی که پرونده باند «کاف» را همچنان برای رسانهها باز نگه خواهد داشت تا در گزارشات بعدی به جزئیات آن پرداخته شود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|