|
بررسی نقش مصاحبهها و قهرهای یحیی گلمحمدی در ناکامیهای اخیر پرسپولیس
آقای گل به خودی
اگر چه پرسپولیس موفق به شکست تیم هوادار شد و به 6 دیدار متوالی نبردن خود پایان داد اما واقعیت این است که قرمزها خودخواسته وارد بحران عجیبی شدند؛ بحرانی که با مصاحبهها و اظهارنظرهای گاه و بیگاه کادر فنی استارت خورد و بعضا فضا با قهرهای بیموقع گلمحمدی ملتهبتر هم شد. مصاحبههای او قبل و بعد از بازیهای پرسپولیس بار روانی بیموردی را علیه مجموعه درست کرد و شاید در این فصل قرمزها بهای سنگینتری را برای این روند اشتباه بپردازند. پرسپولیسیها که در چند وقت اخیر از نظر به وجود آوردن حواشی، عملکرد پرباری داشتند موفق نشدند در زمینه فنی نتایج خوبی بگیرند تا حالا نوک پیکان انتقادات را به سمت و سوی خود ببینند. بعد از اینکه به دلیل شکست مقابل سپاهان، بازیکنان پرسپولیس 10 درصد از قرارداد خود را جریمه شدند در اعتراض به این اتفاق تمرین را تعطیل کرده و حتی در بیانیهای تند و عجیب به مدیرعامل باشگاه خود حمله کردند و خواستار استعفای او شدند اما حالا سرخپوشان بهتر از همه میدانند با نامهنگاری و بیانیهنویسی نهتنها مشکلی حل نمیشود بلکه ایرادات سربزنگاه یقه آنها را میگیرد و باعث میشود مقابل یک تیم بدون شانس، آن هم در خانه و مقابل چشم بیش از 60 هزار تماشاگر شکست سختی بخورند تا وداع تلخی با لیگ قهرمانان آسیا داشته باشند. مشکل پرسپولیس ربطی به بازی مقابل الدحیل نداشت بلکه این تیم هفتهها است دچار مشکلات فنی عدیده شده اما کادر فنی سرخپوشان راهکاری برای برونرفت از آن ندارد. آن زمان که یحیی گلمحمدی در اعتراض به عدم دریافت آپشنهایش تمرینات پرسپولیس را تعطیل کرد و در اقدامی عجیب راهی دوبی شد، میشد حدس زد که روزهای تلخی پیش روی قهرمان بلامنازع سالهای اخیر فوتبال ایران قرار دارد. اما شاید همه این مشکلات را دیدند جز سرمربی تیم که به جای حل مشکلات، با پنهان شدن پشت سپری به نام حمایتهای هواداری، آنها را ندید یا کتمان کرد. البته گلمحمدی بهتر از هر کسی میداند حتی اگر پرسپولیس به مرحله بعد لیگ قهرمانان آسیا هم صعود میکرد با مشکلات فنی عدیدهای که تیمش دارد شانسی برای موفقیت نداشت و حالا شاید بهترین فرصت برای سرمربی پرسپولیس باشد تا با یک بازنگری به شرایط این تیم، به دنبال رفع مشکلات باشد اگرنه پرسپولیس خیلی راحتتر از چیزی که بتوان تصورش کرد لیگ برتر را هم از دست خواهد داد. ایراد دیگر به هیاتمدیره منفعل پرسپولیس بازمیگردد؛ زمانی که گلمحمدی بدون هماهنگی، تمرینات پرسپولیس را تعطیل کرد و راهی دوبی شد، مدیران باشگاه به جای بازخواست سرمربیشان، مصاحبه حمایتی از او انجام دادند و در صفحات شخصی خود به تمجید از گلمحمدی پرداختند تا نشان دهند به جای منافع پرسپولیس بیشتر به منافع شخصی میاندیشند. هیأت مدیره فعلی پرسپولیس که شاید نیاز به تغییرات در آن بیشتر از هر زمان دیگری احساس میشود حتی نتوانست مقابل مدیرعامل این باشگاه در برخی موارد بایستد آن هم در حالی که درویش دیگر عضو هیأت مدیره نیست اما گفته میشود بدون هماهنگی با همه اعضای مدیره و با چند تماس تلفنی با 2 عضو هیأت مدیره، بازیکنان را به دلیل یک باخت 10 درصد جریمه کرد تا با دستان خودش هیزم به داخل آتش اختلافات سرخپوشان بیندازد. ارسال به دوستان
فرامتن ۲ تصویر نمادین از دیپلماسی آمریکا از دستهاییکه به نشانه اعتراض در کنگره بالا رفت تا دستیکه در سازمان ملل مانع آتشبس شد
یک دست علیه دیپلماسی
* گوترش: جنگ غزه اعتبار و اقتدار شورای امنیت را تضعیف کرده است
علیرضا حجتی: توفان الاقصی تمام بنیانهای سیاسی و دیپلماتیک آمریکا را لرزانده است و تبعات عملیات مقاومت فلسطینی، هزاران کیلومتر دورتر از غزه در پایتخت سیاسی آمریکا قابل مشاهده است.
کشتار جنونوار ارتش صهیونیستی در نوار غزه در مقابل دیدگان جهان آن هم با سلاحهای آمریکایی، در جبهه دیپلماتیک با وتوی قطعنامه آتشبس توسط واشنگتن در سازمان ملل متحد ترکیب شده است. حالا سلاحهای آمریکایی در میدان جنگی نابرابر، مشغول کشتار مردم فلسطین در نوار محصور غزه هستند و در صحنه دیپلماتیک هم واشنگتن به «دیپلماسی صلح» مجال تنفس نمیدهد. مجوز آشکار برای سلاخی سیستماتیک و منظم صدها هزار غیرنظامی بیگناه و بیپناه، موضوعی نیست که در قرن بیستویکم مردم آمریکا آن را مدال افتخاری برای کاخ سفید بدانند؛ برعکس در جامعه بشدت دوپاره و قطبی شده، این موضوع دستاویزی برای تکانههای شدید در ساختار سیاسی ایالات کمتر متحده امروز شده است، در واقع 7 اکتبر 2023 برای آمریکا تاثیرات پایداری درست مانند 6 ژانویه 2021 داشته است.
دولت جو بایدن جمعه شب ضد انسانیترین وتوی تاریخ را به نام خود ثبت کرد. شلیک به آتشبس از سوی واشنگتن، بار دیگر تلاشهای جهانی برای توقف کشتار بیامان مردم غزه را ناکام گذاشت. تصویر نمادین جلسه جمعه شب شورای امنیت در نیویورک، بالا آوردن دست نماینده ایالات متحده بود که به عنوان تنها دستی که برای ادامه جنگ بالا رفت، در تاریخ ثبت شد؛ دستی که شاید برای نخستینبار یک فرامتن در دل خود داشت و پیرنگ نظم آمریکایی را بیش از گذشته به نمایش میگذاشت: آمریکا دستها را به نشانه انزوای خود بالا برده است؛ جمعه شب واشنگتن حتی در نیویورک هم غریب بود.
پیش از تصویر نمادین نماینده دولت آمریکا در سازمان ملل که دستهای خود را به نشانه منزجرکنندهترین مخالفت تاریخ با پایان یک نسلکشی بالا برد، تصویر نمادین دیگری از ایالات متحده در قاب دوربینها ثبت شده بود: دستهای متحد و خونین کارکنان وزارت خارجه در جلسه استماع کنگره به نشانه اعتراض به حمایت همهجانبه آمریکا از جنایتهای اسرائیل در غزه، در حضور وزیر خارجه دولت بایدن بالا رفت. این حضور سرخ در پس چهره فلو و محو آنتونی بلینکن، به عنوان چشمنوازترین قاب خبری جهان، چشمها را به خود خیره کرد.
این اتفاق در روزهایی افتاد که جسته و گریخته اخباری از تنش در دپارتمان حکومتی آمریکا موسوم به وزارت خارجه درباره حمایت کامل دولت بایدن از جنایات جنگی اسرائیل به بیرون درز کرده بود. امواج توفان الاقصی به هزاران کیلومتر دورتر از فلسطین به خیابان بیستویکم واشنگتندیسی رسیده بود، ساختمان وزارت خارجه ایالاتمتحدهآمریکا به کانون تنشهای فزاینده درباره سیاست خارجی دولت بایدن در جنگ خونبار غزه بدل شده بود.
در همان روزها که آمریکا میزبان رئیسجمهور چین بود، تصاویری از آنتونی بلینکن منتشر شد که برای کسانی که عمق اختلافات در دستگاه سیاست خارجی را درنیافته بودند، بسیار عجیب به نظر میرسید. این تصویر وایرال شده، وزیر خارجه ابرقدرت جهان را هنگام صحبتهای مثل همیشه مبهم رئیسجمهور آمریکا در حال بغض نشان میداد و این بغض وزیر خارجه نشاندهنده روزهای سختی بود که بلینکن در دفترش سپری میکرد و او را تا آستانه فروپاشی پیش برده بود. دیپلمات امروز و گیتاریست دیروز، از هدایت «ساز مخالف و ناکوک» همقطارانش در وزارت خارجه ناتوان شده است. برخی مقامات فعلی و سابق آمریکا تاکید کردند در واشنگتن، افزایش مخالفتهای داخلی یکی از بزرگترین چالشها را برای تصدی بلینکن در وزارت خارجه تاکنون ایجاد کرده است.
رسانههای آمریکایی بعد از این اتفاق درباره آنچه در دپارتمان وزارت خارجه گذشته، عمق بحران دیپلماتیک دولت بایدن در خانه را به نمایش گذاشتند. فارن پالیسی در گزارشی از شکاف گسترده در دستگاه دیپلماسی آمریکا درباره جنگ غزه پردهبرداری کرد؛ گزارشی که نشان میداد دولت با موج فزایندهای از انتقادات و استعفای کارکنان وزارت خارجه روبهرو است. آنتونی بلینکن ۲۰ اکتبر در پیامی خطاب به اعضای هیات دیپلماتیک نوشت: «ما باید همچنان فضای بحث و مخالفت را که سیاستها و نهادهای ما را بهتر میکند، حفظ کرده و گسترش دهیم».
به نوشته فارن پالیسی، هنگامی که بلینکن بین پایتختهای خاورمیانه رفت و آمد میکرد، توفان فزایندهای از نارضایتی در بدنه دیپلماتیک در خانه در حال شکلگیری بود؛ جایی که بسیاری از دیپلماتهای آمریکایی از آنچه آنها چک سفیدامضای واشنگتن به اسرائیل در انجام عملیات نظامی گسترده در غزه با هزینه انسانی هنگفت برای غیرنظامیان فلسطینی محاصرهشده میدانند، خشمگین، شوکه و مأیوس شده بودند.
بعد از گزارش فارن پالیسی، نوبت به نشنال ریویو رسید که گزارش داد دهها دیپلمات آمریکایی در یادداشتی به بلینکن، مخالفت خود را با سیاست آمریکا در قبال غزه اعلام کرده و خواستار آتشبس شدهاند. بیش از ۵۰۰ کارمند از 40 سازمان دولتی آمریکا هم طی نامهای به بایدن به حمایت دولت وی از اسرائیل اعتراض کرده و خواهان آتشبس شدند.
اما دولت تصمیم گرفته است پاسخ همه این انتقادات را با حمایت کامل خود از اسرائیل به بهای انزوای دیپلماتیک و ضربه خوردن به اعتبار جهانیاش دهد. این انتحار بزرگ از دولتی که سکاندارش فاقد سلامت عقل است، آخرین اقدام واشنگتن در اثبات نقش مستقیم خود در نسلکشی مردم غزه و به مخاطره انداختن صلح و ثبات بینالمللی است.
دولت بایدن که با وعده «بازگشت آمریکا» و احیای «نقش رهبری» ایالات متحده در اتاق بیضی کاخ سفید مستقر شد، در جلسه شورای امنیت شاهد تنها ماندن کشورش بود. وتوی آمریکا نه تنها شلیک به صلح، که نابودکردن همه ارزشها و هنجارهای بههمپیوسته آمریکایی که با آن نظم جهانی را تعریف کرده بود، قلمداد میشود.
بن رودز یکی از مردان امنیت ملی کاخ سفید در دوران باراک اوباما شاید بدرستی این اتفاق را توصیف میکند؛ جایی که در وصف میراث «هنری کیسینجر» در نیویورکتایمز مینویسد: «در طول دههها، داستان ما درباره دموکراسی برای تعداد فزایندهای از مردم که میتوانند به مکانهایی ( اشاره نویسنده به جنایات آمریکا در ویتنام، کامبوج، شیلی و...) اشاره کنند که اقدامات ما معنای کلمات را خالی کرده و «دموکراسی» فقط به عنوان بسط منافع آمریکا به نظر میرسد، پوچ شده است. به همین ترتیب، اصرار ما بر نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین، توسط نیروهای قدرتمندی که برای توجیه گناهان خود به گناهان آمریکا اشاره میکنند، نادیده گرفته شده است».
دولت فرسوده بایدن انتخاب کرده است در چند جبهه دشوار مبارزه کند؛ در خارج از خانه، باید بهای جنایات رژیم صهیونیستی را بپردازد و بار دیگر آماده شود پایش را در یک باتلاق غیرقابل بازگشت قرار دهد. در داخل خانه هم، بایدن و تیم امنیت ملی و سیاست خارجیاش باید محدودیتهای هنجاری و موانع قدرتمند داخلی را برای اعطای مجوز رسمی به اسرائیل برای پیشروی کشتار هدفمند زنان و کودکان فلسطینی کنار بزنند. این جدا از سایه سنگین ترامپ بر انتخابات پیش رو و تشدید شکافهای اجتماعی در آمریکاست.
کاخ سفید در دشوارترین وضعیت تاریخ سیاسی خود گرفتار شده است. ایالات متحده در حال پرداخت بهای سنگینی برای تداوم حمایت از جنایات رژیم صهیونیستی در غزه است. انگار این مقاومت قهرمانانه فلسطینیهاست که آمریکا را خلع سلاح کرده و این مردم غزه هستند که با سلاح مظلومیت و استقامت، ابتکار عمل را در دست دارند و دولت بایدن را در گرداب بدنامی غرق کردهاند.
دولت بایدن شاید همچنان منتظر است صهیونیستها در زمین غزه دستاوردی عینی کسب کنند تا مفتضحانه از این باتلاق جنگی خارج نشوند اما اگر زلنسکی در زمین اوکراین توفیقی برای آمریکاییها کسب کرد، نتانیاهو هم حتما در زمین غزه موفق به انجام آن خواهد شد!
***
گوترش: جنگ غزه اعتبار و اقتدار شورای امنیت را تضعیف کرده است
به دنبال ناکامی شورای امنیت در تصویب قطعنامه آتشبس در غزه با وتوی آمریکا، دبیرکل سازمان ملل علیه این نهاد زیر نظر سازمان ملل موضعگیری کرد. بعد از اقدام کمسابقه آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل در فعال کردن ماده 99 منشور ملل متحد برای برقراری آتشبس فوری در غزه که با وتوی ایالات متحده ناکام ماند، گوترش دیروز تاکید کرد از اصرار به آتشبس انسانی در غزه دست نخواهد کشید.
این ماده که در تاریخ سازمان ملل متحد تنها ۹ بار توسط دبیران کل وقت این سازمان مورد استفاده قرار گرفته، به دبیرکل این اجازه را میدهد در مواردی که احساس میکند «امنیت و صلح جهان» در خطر است، اعضای شورای امنیت را به جلسهای فوری دعوت کند و از آنها بخواهد اقدامی اضطراری در این زمینه انجام دهند.
گوترش که در کنفرانسی در دوحه، پایتخت قطر سخنرانی میکرد، اذعان کرد: «جنگ غزه اعتبار و مشروعیت شورای امنیت سازمان ملل را تضعیف کرده است». گوترش در ادامه سخنرانی خود افزود: «من از شورای امنیت خواستم برای جلوگیری از یک فاجعه انسانی فشار بیاورد و درخواست خود را برای اعلام آتشبس بشردوستانه تکرار کردم». وی گفت: «متأسفانه شورای امنیت نتوانست این کار را انجام دهد اما این باعث نمیشود این کار کمتر شود». گوترش همچنین تاکید کرد: «تسلیم نمیشوم».
ارسال به دوستان
پیشی گرفتن درآمدهای پایدار در بودجه ۱۴۰۳ از درآمد حاصل از فروش نفت و گاز
تحقق رؤیای ۵۰ ساله
گروه اقتصادی: بیتردید یکی از مهمترین موضوعات در تاریخ بودجهنویسی کشور، ورود درآمدهای نفتی به بودجه است؛ این موضوع به قدری حائز اهمیت است که بسیاری از کارشناسان آن را بلای جان اقتصاد کشور میدانند و معتقدند وابستگی اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی، مانع توسعهیافتگی کشور میشود. در همین راستا یکی از موضوعات بسیار مهمی که در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی مورد توجه قرار گرفت، رهایی اقتصاد کشور از وابستگی به درآمدهای نفتی بود اما به رغم طرح چنین موضوع مهمی در کشور، تحقق این امر در حد شعار باقی ماند. در واقع به خاطر مشکلات فرابخشی نفت از یک سو و متوقف شدن بودجههای عمرانی از طرف دیگر، در طول این سالها، هر چند رهایی از این وابستگی در قوانین بودجه کشور به تصویب میرسید اما در عمل اتفاق مهمی در این حوزه رخ نمیداد و عملکرد دولتها در دهههای گذشته نشان میدهد وابستگی بودجه عمومی دولت به منابع نفتی همواره ادامه داشته است.
* نگاهی گذرا به درآمدهای نفتی ایران
با ورود به دهه ۵۰ شمسی و افزایش درآمدهای نفتی، بودجه جاری کشور بر مدار نفت چرخید و این در شرایطی بود که این روند تا سالهای پیروزی انقلاب اسلامی نیز ادامه داشت. بر اساس آمار موجود، طی سالهای ۴۷ تا 57 ظرفیت تولید به ترتیب به 2.13، 2.6، 2.84، 3.37، 3.82،4.53، 5.02، 5.8، ۶، 5.35 و 5.88 میلیون بشکه در روز رسید و در کنار افزایش تولید، قیمت نفت نیز رشدی ۴ برابری را تجربه کرد. تداوم این سیاست در طول ۲۰ سال پیش از انقلاب، چنان رنگ و بوی نفت به بودجه داده بود که پس از انقلاب دولتهای مختلف اگر چه هر کدام به نحوی تلاش کردند تا نفت را از بودجه جدا کنند اما در عمل چندان موفق نبودند. البته در دهه70 تلاش شد تا با ایجاد صندوق ذخیره ارزی، بخشی از درآمد نفتی در این صندوق پسانداز شود تا کشور در برابر نوسانات قیمت نفت خود را بیمه کند.با این حال آمارها نشان میدهد وابستگی به نفت در بودجه دولتهای نهم و دهم روند افزایشی داشته است. وابستگی دولت به نفت سال ۸۵ (اولین سالی که بودجه توسط دولت وقت تدوین شد) ۳۲ درصد بود. این رقم تا سال ۹۰ به ۴۸ درصد افزایش پیدا کرد. این در حالی بود که در سالهای ۹۰ و ۹۱ قیمت نفت جهش ناگهانی را تجربه کرد. اگر چه سال ۹۲ این رقم کاهش پیدا کرد اما همچنان بالای ۴۰ درصد از بودجه توسط درآمدهای نفتی تامین میشد. وابستگی بودجه در سال ۹۲ به ۴۱ درصد رسید. دهه ۹۰ با تحریمها علیه صنعت نفت ایران و کاهش شدید قیمت نفت تا زیر ۳۰ دلار در هر بشکه همراه بود و دولت باید دخل و خرج خود را براساس درآمدهای پایین نفت تدوین میکرد. از همین رو نقش نفت در بودجه سال ۹۳ به ۳۵ درصد کاهش پیدا کرد. در سال بعد از آن ایران موفق شد وارداتی کمتر از صادرات به ثبت برساند و تراز تجاری را مثبت کند. این روند حتی در شرایط برجام نیز ادامه داشت تا آنجا که وابستگی بودجه به نفت حتی در شرایط گشایش اقتصادی و افزایش صادرات نیز با کاهش همراه شد. سال ۹۵، سهم نفت در بودجه به 25 درصد رسید. پس از خروج آمریکا از برجام و فشارهای اقتصادی نیز، باز هم سهم نفت از بودجه کمتر شد. بر این اساس در لایحه بودجه سال ۹۹ نیز درآمدهای نفتی دولت ۴۸ هزار میلیارد تومان بود که کمتر از ۱۰ درصد کل بودجه عمومی (۴۸۴ هزار میلیارد تومان) را شامل میشود.
تولید نفت در سال ۹۹ به زیر ۲ میلیون بشکه در روز رسید. در نتیجه دولت سیزدهم سکان کشور را با کمترین میزان تولید و صادرات نفت از دولت دوازدهم تحویل گرفت. رئیسجمهور آمریکا آبان ۱۴۰۰ در سخنانی که در عمل خلاف وعدههای کاخ سفید برای لغو تحریمهای ظالمانه علیه ایران و بازگشت واشنگتن به برجام بود، خواستار کاهش خرید نفت ایران از سوی کشورهای واردکننده شد. این در حالی بود که پس از یک سال از روی کار آمدن دولت سیزدهم درآمدهای نفتی ایران افزایش یافت و صادرات نفت به بیش از 2.5 میلیون بشکه در روز رسید. افزایش صادرات نفت خام و میعانات گازی از طریق انعقاد قراردادهای جدید فروش، تمرکز بر بازارهای جدید صادراتی و بهرهگیری از روشهای متنوع فروش از جمله تهاتر، یکی از سیاستهای دولت سیزدهم در حوزه نفت و کسب درآمدهای نفتی بود.
* کاهش سهم دولت از درآمدهای نفتی
براساس قانون، منابع ارزی حاصل از صادرات نفت (نفتخام و میعانات گازی) و گاز پس از کسر سهم ماده ۱۲ قانون رفع موانع تولید، بین شرکت ملی نفت ایران (14.5 درصد)، صندوق توسعه ملی و دولت تقسیم میشود. به طور متوسط و مطابق با قانون برنامه پنجم و ششم توسعه، دولت روحانی از ابتدای فعالیت خود تا پایان تیرماه سال 99 میبایست 31.7 درصد از درآمدهای ارزی ناشی از نفت و گاز را به صندوق توسعه ملی واریز میکرد و این در حالی است که به طور متوسط و مطابق قوانین بودجه سنواتی، این سهم به درخواست دولت و موافقت مجلس، به 23.6 درصد کاهش پیدا کرد اما دولت عملا فقط 18.9 درصد از این درآمدهای ارزی را به صندوق توسعه واریز کرد. اگر چه برای بررسی دقیقتر، نیاز است متوسط سهم صندوق توسعه ملی در دولت تدبیر و امید از سال 93 تا 1400 مبنا قرار گیرد اما به دلیل آنکه عملکرد دقیقی از بخش اعظم سال پایانی دولت روحانی وجود ندارد، لذا مبنا از سال 92 تا 99 درنظر گرفته میشود.
بر اساس قانون برنامه پنجم توسعه کشور، مقرر شده بود در سال اول برنامه، ۲۰ درصد از درآمدهای ارزی کشور به صندوق توسعه ملی اختصاص یابد و سالانه ۳ درصد به این سهم افزوده شود؛ یعنی در سال آخر برنامه پنجم (۱۳۹۵) باید سهم صندوق توسعه ملی از درآمدهای ارزی کشور ۳۵ درصد باشد. در قانون بودجه سال ۱۳۹۰، مقرر شد ۲۰ درصد از درآمدهای ارزی مطابق با برنامه پنجم توسعه کشور به صندوق توسعه ملی اختصاص یابد ولی در عمل 17.3 درصد از آن محقق شد. در قانون بودجه ۱۳۹۱ که سال دوم اجرای قانون برنامه پنجم توسعه بود، مطابق برنامه باید ۲۳ درصد از درآمدهای ارزی ناشی از صادرات نفت و گاز به صندوق توسعه ملی اختصاص مییافت ولی در عمل 21.6 درصد از درآمدهای ارزی به حساب صندوق واریز شد که با کسر ۲ درصد برداشت دولت از صندوق و درآمدهای ارزی کشور در آن سال، در حقیقت 19.6 درصد از درآمدهای ارزی در حساب صندوق باقی ماند. در قانون بودجه ۱۳۹۲ که سال سوم اجرای قانون برنامه پنجم توسعه بود، باید طبق قانون برنامه بالغ بر ۲۸ درصد (۲۶ درصد تعیین شده در برنامه به علاوه ۲ درصد بدهی سال قبل دولت به صندوق) از درآمدهای ارزی به حساب صندوق واریز شود که در عمل 17.7 درصد واریز شد.
در قانون بودجه سال ۹۳ که سال چهارم اجرای قانون برنامه پنجم توسعه بود نیز قرار بود ۳۱ درصد از درآمدهای ارزی ناشی از صادرات نفت و گاز به صندوق (۲۹ درصد تعیین شده در برنامه به علاوه ۲ درصد بدهی دولت به صندوق منتقل شده از 2 سال قبل) واریز شود ولی در عمل ۲۳.۲ درصد واریز شد.
در قوانین بودجه سالهای ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵ نیز که سالهای پنجم و ششم برنامه پنجم توسعه بود، مقرر شده بود ۲۰ درصد از درآمدهای ارزی دولت به صندوق واریز شود که به مراتب کمتر از اهداف کمی تعیین شده درباره این موضوع در قانون برنامه بود و در عمل به ترتیب 21.9 و 13.6 درصد از درآمدهای ارزی کشور به صندوق واریز شد. همچنین مطابق قانون برنامه ششم مقرر شد در سال ۱۳۹۶، ۳۰ درصد از درآمدهای ارزی کشور به صندوق توسعه ملی اختصاص یابد و سالانه ۲ درصد به این سهم افزوده شود؛ یعنی در سال آخر برنامه ششم ۱۴۰۰ باید سهم صندوق توسعه ملی از درآمدهای ارزی کشور ۳۸ درصد باشد.
بر اساس قانون بودجه سال 1396 نیز قرار بود ۳۰ درصد از درآمدهای ارزی مطابق با برنامه ششم توسعه کشور به صندوق توسعه ملی اختصاص یابد ولی در عمل سهم صندوق از درآمدهای ارزی کشور، 22.2 درصد شد. در قوانین بودجه سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ نیز مقرر شد سالانه ۲۰ درصد از درآمدهای ارزی به حساب صندوق توسعه ملی واریز شود و مابهالتفاوت سهم (درصد) تعیین شد. در سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ به ترتیب سهم صندوق از درآمدهای ارزی دولت، 15.1 و 18.3 درصد بود. در 4 ماهه سال ۱۳۹۹ نیز تنها 19.8 درصد از درآمدهای ارزی دولت به صندوق واریز شد.
بر اساس لایحه بودجه ۱۴۰۰ نیز، سهم صندوق توسعه ملی از درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفتی کشور ۲۰ درصد عنوان شد و مابهالتفاوت آن با هدف برنامه ششم توسعه کشور یعنی ۱۸ درصد به عنوان بدهی دولت به صندوق، مبنا قرار گرفت.
پس از روی کار آمدن دولت سیزدهم، یکی از سیاستهای دولت کاهش سهم نفت در بودجهبندی و افزایش سهم مالیات بود. در واقع دولت سیزدهم تصمیم گرفت با افزایش درآمدهای مالیاتی از طریق شناسایی مودیان جدید و مقابله با فرارهای مالیاتی از اتکای بودجه به نفت بکاهد. در همین راستا نیز با افزایش پایههای مالیاتی و رشد درآمدهای مالیاتی، سهم درآمدهای نفتی در بودجه را کاهش داد. به عبارت بهتر، دولت سیزدهم بهشدت روی افزایش درآمدهای مالیاتی متمرکز شد تا جایی که برای مثال در بودجه سال ۱۴۰۱، مقرر شده از مجموع ۶۶۴ هزار میلیارد تومان درآمدهای دولت سیزدهم، مبلغ ۵۲۶ هزار میلیارد تومان از محل درآمدهای مالیاتی تامین شود و گفته شد این میزان حداقل 2 برابر رکورد مالیات اخذ شده در تمام ۴۲ سال اخیر خواهد بود.
به گفته کارشناسان و صاحبنظران اقتصادی، ایجاد تحول در نظام مالیاتی با رویکرد تبدیل مالیات به منبع اصلی تامین بودجه جاری دولت، ایجاد پایههای مالیاتی جدید، جلوگیری از فرار مالیاتی و تقویت نقش هدایت و تنظیمگری مالیات در اقتصاد با تاکید بر رونق تولید و عدالت مالیاتی یکی از شاخصهای توسعه درآمدهای مالیاتی است. کاهش هزینههای دولت، شناسایی افراد بیشتر مشمول مالیات، حذف معافیتهای مالیاتی افراد و سازمانهای حقیقی و حقوقی، ممانعت از فرارهای مالیاتی و حذف رانتها از جمله راهکارهایی است که دولت تلاش کرده با اتکا به آن افزایش درآمدهای مالیاتی را محقق کند.
* مالیات و نفت در بودجه سال 1403
یکم آذر سال جاری متن لایحه بودجه ۱۴۰۳ کل کشور منتشر شد؛ لایحهای که یکی از متفاوتترین لوایح بودجههای سالهای اخیر بوده و قرار است در ۲ مرحله (مرحله اول کلیات و جداول ابتدایی و مرحله دوم جزئیات آن) به مجلس ارائه شود. آنگونه که سید احسان خاندوزی، وزیر اقتصاد در آخرین نشست خبری بیانیه دولت اعلام کرد، بودجه سال آتی ۲۴۶۲ هزار میلیارد تومان با رشد ۱۸۲ درصدی نسبت به سال جاری تنظیم شده است. یکی از نکات قابل توجه در لایحه بودجه سال 1403 کل کشور این است که این لایحه بر اساس درآمدهای پایدار بویژه درآمدهای مالیاتی تدوین شده است.
جهتگیری کلی لایحه بودجه سال آینده، کاهش ناترازیهاست و دولت تلاش کرده است در بودجه سال 1403، ناترازیها را کاهش داده و ارقام واقعی با هدف ایجاد انضباط مالی و پرهیز از درآمدهای غیرواقعی درج شود. رویکردهای کلان لایحه بودجه 1403 شامل واقعیسازی ارقام بودجه، پیشبینی بودجه سال 1403 بر مبنای عملکرد سال 1402، ادامه اصلاحات ساختاری بودجه و اجرای نظام جامع مدیریت مالی دولت، توجه به عدالت در تخصیص منابع، استمرار رشد سالهای 1401 و 1402 با ارتقا به سطح رشد اقتصادی 7 درصدی در سال نخست برنامه هفتم برای نیل به هدف 8 درصدی برنامه هفتم، ایجاد سازوکار تشویقی موثر و خودتنظیم برای مولدسازی داراییها در سطح ملی و استانی، کاهش سایر هزینهها در جهت سیاست ضدتورمی بودجه، هدایت منابع مولدسازی به سوی تکمیل طرحهای نیمهتمام و تقویت رشد اقتصادی و ارتقای عدالت در پرداخت حقوق و دستمزد میان سطوح ملی و استانی است.
* بودجه 1403 بر مبنای برنامه هفتم
دولت با طراحی لایحه برنامه هفتم توسعه، هدف خود را دستیابی به اهدافی قرار داده است که توسط رهبر معظم انقلاب در طول این برنامه ابلاغ شده است. دولت با طراحی پیشرانهای اقتصادی و با نگاه جدی به ظرفیت ورود مردم به اقتصاد، برنامههای خود را برای تحقق رشد اقتصادی عدالتمحور ادامه خواهد داد.
مهمترین برنامههای دولت در بخشهای مختلف اقتصادی که در بودجه 1403 محقق میشود عبارتند از:
1- ارتقای عدالت، شفافیت و اثربخشی بودجه از طریق ایجاد نظام یکپارچه مدیریت مالی دولت در راستای مدیریت جریان نقدینگی و پرداخت اعتبارات به ذینفع نهایی، الزام دستگاههای اجرایی به انجام تمام دریافتها و پرداختهای خود صرفا از طریق حسابهای افتتاح شده نزد بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، عادلانه کردن پرداختهای پرسنلی شاغلان و بازنشستگان با رویکرد اعمال تفاوت در ضرایب افزایش حقوق (شاغلان 18 درصد و بازنشستگان 20 درصد) و همچنین محدود کردن رشد حقوق طبقات بالا با سازوکار مالیاتی، تعیین سقف پرداخت حقوق و مزایای کارمندان و الزام دستگاههای اجرایی به پرداختهای مستمر، غیرمستمر نقدی و غیرنقدی از هر یک از منابع و حسابهای دولتی و متعلق به دولت نزد خود به تفکیک شماره ملی و با اختصاص شناسه یکتای پرداخت کارکنان دولت و ثبت تمام پرداختهای قانونی به کارکنان فقط در یک سند به صورت ماهانه.
2- حمایت از تولید و اشتغال از طریق تعیین حقوق ورودی و مالیات بر ارزش افزوده کالاهای اساسی، دارو و ملزومات مصرفی پزشکی، شیر خشک، ماشینآلات و تجهیزات به میزان یک درصد و حقوق ورودی تمام ماشینآلات و تجهیزات، قطعات و مواد اولیه و واسطهای تولیدی به میزان 2 درصد، پیشبینی منابع و سازوکارهای لازم به منظور حمایت از تولید و اشتغال پایدار و رشد تولید ملی از طرق مختلف از جمله افزایش سرمایهگذاری، ارتقای بهرهوری، بازسازی و نوسازی واحدهای تولیدی موجود از طریق حساب ملی و حسابهای استانی پیشرفت و عدالت.
3- تداوم پرداختهای حمایتی شامل تداوم پرداخت یارانههای نقدی، معیشتی و مستمری مددجویان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) و سازمان بهزیستی کشور و کالابرگ الکترونیک به گروههای مشمول، پیشبینی یارانه مورد نیاز خرید تضمینی گندم و تداوم پرداخت یارانه دارو و پرداختهای بیمههای اجتماعی.
* ارقام کلان لایحه بودجه
کل منابع عمومی دولت در لایحه بودجه سال 1403 نسبت به قانون بودجه سال جاری 18 و ۳ دهم درصد رشد داشته و به 2462 هزار میلیارد تومان رسیده است. درآمدهای عمومی در لایحه سال 1403 نسبت به قانون بودجه سال جاری، 42 درصد افزایش داشته و به 1496 هزار میلیارد تومان رسیده است. به این ترتیب سهم درآمدهای عمومی از کل منابع، 61.5 درصد شده که نسبت به قانون بودجه سال جاری 8 واحد درصد افزایش یافته است.
درآمدهای مالیاتی و گمرکی 1262 هزار میلیارد تومان منظور شده و سهم درآمدهای مالیاتی از کل منابع بودجه 51.2 دهم درصد بوده و نسبت به قانون بودجه سال 1402به میزان 9 واحد درصد افزایش یافته است. منابع حاصل از واگذاری داراییهای سرمایهای در لایحه سال 1403 به 647 هزار میلیارد تومان میرسد که 26.3 دهم درصد از منابع بودجه عمومی کشور را تامین میکند و در راستای کاهش وابستگی به منابع نفت این نسبت، ۸ واحد درصد نسبت به سال جاری کاهش یافته است. البته از کل منابع بودجه عمومی کشور 13 درصد معادل 319 هزار میلیارد تومان از محل واگذاری داراییهای مالی تامین شده است.
اعتبارات هزینهای در سال 1403 به مقدار 1804 هزار میلیارد تومان پیشبینی شده که حدود 19.5 درصد نسبت به قانون سال 1402 افزایش دارد. در این میان ضریب حقوق شاغلان 18 درصد و بازنشستگان 20 درصد افزایش یافته است.
اعتبارات تملک داراییهای سرمایهای در سال 1403 معادل سال جاری و به میزان 375 هزار میلیارد تومان و اعتبارات تملک داراییهای مالی، 283 هزار میلیارد تومان پیشبینی شده است که حدود 43 درصد نسبت به قانون سال 1402 کاهش یافته و به این ترتیب کسری تراز عملیاتی از 455 هزار میلیارد تومان سال جاری به 308 هزار میلیارد تومان کاهش یافته است.
* مالیات و معافیتهای مالیاتی
مالیات، اساس درآمدهای بودجه 1403 است. درآمد مالیاتی در سال آینده، 1,122 هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده که این رقم نسبت به بودجه سال 1402، 49.8 دهم درصد رشد دارد. در عین حال سقف معافیت مالیاتی حقوق 20 درصد افزایش یافته است. بخش اعظم افزایش مالیاتها مربوط به بسط پایههای مالیاتی و کاهش فرار مالیاتی است و افزایش کوشش مالیاتی برای جلوگیری از مالیات گریزی اشخاص حقوقی است.
همچنین مالیات ورودی گمرک 140 همت، سود سهام شرکتهای دولتی 60 همت، درآمد دولت از بخش ارتباطات 20 همت، بهره مالکانه و حقوق دولتی از معادن 55 همت و درآمد حاصل از فروش کالا و خدمات 46 همت در نظر گرفته شده است.
البته در راستای حمایت از توسعه اقتصاد رقومی (دیجیتال) در کشور و تشویق کسبوکارهای اینترنتی به استفاده از سکو(پلتفرم)های داخلی، تا پایان سال 1402 درآمد کسبوکارهای اشخاص حقیقی در سکو(پلتفرم)های داخلی مورد تایید وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات که تا پایان سال 1401 فاقد پرونده مالیاتی بودهاند مشمول نرخ صفر مالیاتی میشود. ضمن اینکه بر اساس تبصره ۶ لایحه بودجه 1403، آن بخش از کالاها و خدمات شرکتهای ایرانی طرف قرارداد با شرکتهای خارجی که کالا و خدمات مورد نیاز شرکتهای پیمانکاری خارجی را در طرحهای مورد تعهد طرف خارجی تامین میکنند، با تصویب شورای اقتصاد مشمول تبصره 3 ماده 10 قانون مالیات بر ارزش افزوده و معافیت مالیاتی هستند. همچنین بر اساس تبصره یک لایحه بودجه، به منظور توسعه صادرات خدمات فنی و مهندسی تمهیدات لازم بابت رفع مشکلات ضمانتنامه بانکی شرکتهای صادرکننده خدمات فنی و مهندسی پیشبینی شده است.
ارسال به دوستان
پس از 2 ماه ثبات، قیمت مرغ دوباره صعودی شد
مرغ 100
گروه اقتصادی: قیمت مرغ در خردهفروشیهای پایتخت به 100 هزار تومان رسیده است و بنا بر اظهارات فعالان صنفی، این افزایش قیمت از ناحیه مغازه داران یا آخرین زنجیره عرضه کالای مورد نظر نیست، بلکه ناظر به بالا رفتن قیمت مرغ در کشتارگاههاست. به گزارش «وطن امروز»، قیمت مصوب هر کیلو مرغ غیریخی 75 هزار تومان است اما حداقل در پایتخت به غیر از میادین میوه و تربار شهرداری در جای دیگری نمیتوانید مرغ را با این رقم پیدا کنید. خردهفروشیها به نسبت جایگاه مکانی هر کیلو مرغ را بین 90 تا 100 هزار تومان به فروش میرسانند. البته در 2 ماه گذشته قیمت این کالا به یک ثبات حداقلی رسیده بود. اواسط تابستان هم قیمت مرغ تا 100 هزار تومان پیشروی کرد که با عرضه انبوهی که در کنار واردات مرغ منجمد انجام شد قیمت آن کاهشی شد.
* نهاده، مرغ را گران کرد
در حال حاضر اغلب کارشناسان و فعالان بازار بر این باورند افزایش قیمت نهاده و گران شدن زنجیره ارزش مرغ باعث افزایش قیمت آن شده است. در همین باره حبیب اسداللهنژاد، کارشناس صنعت طیور، «مشکلات توزیع و گرانی نهاده» را دلایل افزایش قیمت مرغ در چند روز گذشته عنوان کرد. وی در این زمینه گفت: قیمت مصوب هر کیلو سویا از ۱۶ هزار و ۳۰۰ تومان فصل تابستان به ۲۰ هزار و ۹۰۰ تومان در روزهای اخیر رسیده، با این حال با همین قیمت هم به درستی عرضه نمیشود و مرغداران مجبورند از بازار آزاد با قیمت هر کیلو ۳۵ هزار تومان آن را خریداری کنند. به گفته وی، با وجود آنکه قیمت مصوب جوجه یک روزه ۱۵ هزار و ۹۰۰ تومان است، مرغدار مجبور است به قیمتهای ۲۷ هزار تومان بخرد. نوسان قیمت مرغ در ماهها و سالهای گذشته وجود داشته و معمولا قیمتها رفت و برگشت دارد. آخرین بار قیمت مرغ در فصل بهار نزدیک به 100 هزار تومان شد و پس از مدتی با واردات به موقع نهاده به نرخ مصوب 75 هزار تومان برگشت. بنا بر این گزارش، سالانه حدود 15 میلیون تن خوراک دام که 75 درصد نیاز دام و طیور کشور است از واردات تامین میشود، 70 درصد هزینه تولید مرغ هم قیمت نهاده است.
* بالا رفتن قیمت مرغ در کشتارگاهها
افزایش عجیب قیمت مرغ اما منجر به اعتراض فعالان صنفی نیز شده است به طوری که معاون بازرسی و نظارت اتاق اصناف ایران در واکنش به این اتفاق، نامهای به وزیر جهاد کشاورزی نوشته و ضمن تشریح شرایط، پیشنهاداتی برای مدیریت بازار داده است. بهنام نیکمنش در گفتوگو با یکی از رسانهها گفت: میانگین قیمت مرغ در تهران به ۹۵ هزار تومان و در کشور به ۸۸ هزار تومان افزایش یافته است. وی اظهار داشت: قیمت مرغ خیلی بالا رفته، بر همین اساس نامه به وزیر جهاد کشاورزی ارسال شده است که اقدامات لازم برای تامین و فروش با نرخ مصوب در مرغداریها رعایت شود. وی افزود: بر اساس بررسیهای انجامشده قیمت هر کیلوگرم مرغ در سطح خردهفروشیهای تهران ۹۵ تا ۱۰۰ هزار تومان و قیمت متوسط در کشور بین ۸۸ تا ۹۲ هزار تومان است. معاون بازرسی و نظارت اتاق اصناف ایران ادامه داد: دلیل این افزایش قیمت در خردهفروشی کمبود عرضه مرغ در بازار و بالا رفتن قیمت مرغ در کشتارگاهها و مرغ زنده در مرغداری است. وی با بیان اینکه سود فروش مرغ در خردهفروشیها پایینتر از نرخ مجاز ۱۰ درصدی است، تصریح کرد: خردهفروشان در تهران هر کیلوگرم مرغ را به قیمت ۹۰ تا ۹۲ هزار تومان دریافت میکنند و در محدوده ۹۵ تا ۱۰۰ هزار تومان به فروش میرسانند. بنا بر اظهارات این مقام صنفی، سود خردهفروشیها هم در شرایط کنونی کاهش قابل ملاحظهای داشته است و اساسا سناریوی دلالبازی یا هرگونه شیطنتی در آخرین مرحله زنجیره فروش کالا منتفی است و قیمت مرغ اساسا در کشتارگاه افزایش یافته است. بنابراین وزارت جهاد کشاورزی باید از حلقه اول تامین مواد اولیه مرغ و دیگر نهادهای دامی اقدامات لازم را انجام دهد.
* تخممرغ دنبال مرغ
در روزهای اخیر اما قیمت تخممرغ نیز افزایش یافته است. در این رابطه نیز افزایش هزینههای تولید به عنوان عامل اصلی مطرح میشود. در عین حال رئیس هیات مدیره اتحادیه مرغ تخمگذار استان تهران ضمن اشاره به اینکه کمبودی در تولید تخممرغ نداریم و حتی با مازاد نیز مواجه هستیم، درباره علت رشد قیمتها در روزهای گذشته توضیح داد: افزایش هزینههای تولید و اصلاح نشدن قیمت تخممرغ موجب نوساناتی در قیمتها شده است. ناصر نبیپور درباره وضعیت بازار تخممرغ و عوامل تاثیرگذار بر این بازار توضیح داد: قیمت مصوب هر کیلو تخممرغ در سال جاری ۴۷ هزار و ۳۰۰ تومان اعلام و بنا شد طبق توافق اتحادیه مربوطه و وزارت جهاد کشاورزی، اگر قیمت نهادههای تولید ۷ درصد بالا رفت در قیمت تخممرغ تجدید نظر شود. وی افزود: از آن زمان تاکنون قیمت مولفههای تولید از جمله ریزمغذیها، سویا و کرایه حملونقل افزایش یافته و قیمت تمامشده تولید به ۵۷ هزار تومان رسیده اما هنوز قیمت تخممرغ اصلاح نشده است.
رئیس هیات مدیره اتحادیه مرغ تخمگذار استان تهران تصریح کرد: میانگین فروش تخممرغ به حدود ۴۱ هزار تومان رسیده و حتی کمتر از نرخ مصوب بوده و این موضوع تولیدکنندگان را دچار ضرر و زیان کرده است. نبیپور با بیان اینکه کمبودی در تولید تخممرغ نداریم و حتی با مازاد مواجه هستیم، اظهار کرد: تمایل خرید مردم نیز به دلیل مناسب بودن قیمت تخممرغ در مقایسه با سایر پروتئینهای دیگر افزایش یافته است. بر اساس مشاهدات میدانی از مغازههای سطح شهر تهران، قیمت هر شانه تخممرغ در این روزها با نوساناتی همراه بوده و حتی در میادین میوه و تربار نیز این نوسان به چشم میخورد.
ارسال به دوستان
حریق و انفجار در ۱۸ مخزن سوخت مینیپالایشگاه خراسان شمالی
آتش در بیرجند
در پی آتشسوزی مهیب در مینی پالایشگاه هیدروکربن منطقه ویژه اقتصادی بیرجند، فرماندار این شهرستان از گسترده شدن حریق و سرایت آتش به همه مخازن خبر داد. صبح دیروز ساعت ۸ و ۴۵ دقیقه آتشسوزی در یکی از مخازن واحد پتروپالایش منطقه ویژه اقتصادی بیرجند اعلام و بلافاصله عوامل امدادی وارد عمل شدند که تا حدودی اطفای حریق پیشرفت داشت اما از ساعت ۱۰ و ۴۰ دقیقه آتش به مخازن دیگر هم سرایت کرد. فرماندار بیرجند گفت: با شعلهور شدن آتش در حالی که تا ساعت 10 صبح فقط 3 مخزن منفجر شده بود اما بعدازظهر آتش به تمام مخازن مینیپالایشگاه منطقه ویژه اقتصادی بیرجند به تعداد ۱۷ مخزن سرایت کرد و حجم آتش بیشتر شد. علی فاضلیفرد عصر دیروز در گفتوگو با ایرنا افزود: به دلیل حجم بالای آتش و اینکه خودروهای آتشنشانی امکان نزدیک شدن به مخازن را نداشتند، اقدامات کنترلی را انجام دادیم و تاکنون ۳ مخزن منفجر شده است. وی با اشاره به وجود ۱۷ مخزن در این مینی پالایشگاه گفت: در حال حاضر همه این مخازن در آتش شعلهور هستند و به دلیل انفجاری که هر لحظه امکان آن وجود داشت، نیروهای امدادی از صحنه خطر عقب رفتند. فرماندار بیرجند تصریح کرد: با توجه به حجم آتش عملا مخازن و ذخایر مواد نفتی آنها باید در آتش بسوزد و با پیگیریهای استاندار درخواست امداد هوایی داشتیم اما با این نوع مواد سوختی که در مخازن است، ریختن آب کاربرد ندارد. با توجه به مدیریت شرایط، این حادثه تاکنون خسارت جانی نداشته و فقط یک نفر به صورت سرپایی توسط اورژانس مداوا شده است. مدیرکل مدیریت بحران استانداری خراسان جنوبی نیز گفت: دستور تخلیه داخل و اطراف مینی پالایشگاه منطقه ویژه اقتصادی بیرجند به منظور حفظ جان افراد صادر شده است. محمدعلی آخوندی افزود: شرایط آتشسوزی در منطقه وارد مرحلهای شده که باید اجازه دهیم خودسوزی انجام شود و به فکر حفظ جان امدادگران و افرادی باشیم که در منطقه حضور دارند. وی گفت: با توجه به گستردگی حجم آتش، تمامی نیروهای امدادی از اورژانس، هلالاحمر و آتشنشانی، فرودگاه، شرکت نفت و سپاه در منطقه مستقر هستند و نهایت تلاش بر این است که از گسترش آتش جلوگیری کنیم. همچنین نشست مدیریت بحران برای بررسی وضعیت حادثه آتشسوزی و اتخاذ راهکارهای لازم به منظور اطفای حریق، به ریاست معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار خراسان جنوبی و بعد از بازدیدهای میدانی در این منطقه برگزار شد. وزیر کشور هم در تماس تلفنی با استاندار خراسان جنوبی جویای وضعیت آتشسوزی در منطقه ویژه اقتصادی بیرجند شد. این در حالی است که در آخرین ساعت دیشب استاندار خراسانجنوبی از مهار آتش خبر داد. ارسال به دوستان
پهپادهای کرار مسلح به موشک مجید به یگانهای نیروی پدافند هوایی ارتش ملحق شد
آسمان امن پهپادی
گروه سیاسی: روزگذشته طی مراسمی به میزبانی دانشگاه خاتمالانبیا(ص) پدافند هوایی ارتش، با دستور فرمانده کل ارتش گروههای پروازی پهپاد کرار رهگیر مسلح به موشک هوا به هوای مجید به مناطق پدافند هوایی ملحق شدند.
به گزارش «وطن امروز»، اواخر مهرماه بود که فرمانده نیروی پدافند هوایی ارتش از «طرح پهپادی هوا به هوای رسول» خبر داد؛ طرحی که بر اساس آن از پهپادهای ارتقایافته به موشک هوا به هوای کاملا بومی، توانایی ردگیری و درگیری علیه هرگونه پرنده و اهداف متخاصم در برد عملیاتی محقق میشد. امیرعلیرضا صباحیفرد در این باره گفته بود: ظهور و بروز اینگونه طرحها و ایدهها و محصولات اثربخش در عرصههای دفاعی، معادلات و شیوههای رزم و دکترین دفاعی در عرصه جهانی را دستخوش تغییرات بنیادین خواهد کرد که به تبع آن، ایجاد فضای ابهام و افزایش قدرت بازدارندگی در برابر دیگران را هم به دنبال خواهد داشت.
روز گذشته آنچه فرمانده نیروی پدافند هوایی ارتش خبرش را داده بود رونمایی شد. بر این اساس پهپاد کرار رهگیر مسلح به موشک مجید تحت عنوان طرح رسول حاصل همکاری و همافزایی وزارت دفاع و پشتیبانی نیرویهای مسلح و نیروی پدافند هوایی ارتش است که میتواند با هزینه بسیار کمتر از هواپیماهای با سرنشین شکاری، عملیات رهگیری و انهدام هواگردهای متخاصم را به انجام رساند.
موشک پدافندی مجید که برای هدف قرار دادن اهداف در طرح رسول استفاده شده است به ۲ صورت حرارتی و تصویری هدف را ردگیری و دنبال میکند و یک دستاورد کاملا بومی است. پهپاد کرار مسلح به موشک مجید در رزمایش پهپادی ارتش مهرماه سال جاری با موفقیت هدف واگذاری را مورد اصابت قرار داد. با الحاق پهپادهای طرح رسول به یگانهای پدافندی در سطح کشور، بخش عمدهای از عملیات پدافند هواپایه بهصورت تاکتیکی و در هر موقعیت جغرافیایی و با هزینه بسیار پایینتر نسبت به استفاده از هواپیماهای با سرنشین و با درصد خطر کمتر انجام میشود.
فرمانده نیروی پدافند هوایی ارتش در این مراسم با بیان اینکه قدرت پهپادی یکی از ارکان تأثیرگذار در نبردهای هوایی است، تصریح کرد: این اثرگذاری در سطوح مختلف تاکتیکی، عملیاتی و راهبردی قابلتعریف است. پهپاد بهعنوان یکی از ابزارهای قطعی و موثر در نبردهای آتی بهمنظور کوتاه کردن زمان نبرد، سرعت عمل در غافلگیری و ایجاد فضای ابهام برای دشمن مطرح است. امیر علیرضا صباحیفرد افزود: در این راستا نیروی پدافند هوایی ارتش با هدفگذاری در افزایش و توسعه کاربردهای پهپاد در حوزههای مختلف مانند کشف و مراقبت، جمعآوری اطلاعات، شناسایی و تعقیب، رهگیری هواپایه و رزم هوایی نسبت به حفظ آمادگی دفاعی خود در حراست مقتدرانه از آسمان مقدس جمهوری اسلامی ایران اقدام میکند.
فرمانده نیروی پدافند هوایی ارتش با اشاره به طرح رسول و ویژگیهای آن عنوان کرد: دستاورد عملیاتی رسول مبتنی بر پهپاد کرار و موشک مجید در یک اقدام مشترک بین نیروی پدافند هوایی ارتش و وزارت دفاع تعریف شد. متخصصان و دانشمندان هر ۲ بخش، عزم و ایمان را در هم آمیختند و در رزمایش بزرگ پهپادی ارتش جمهوری اسلامی ایران، این طرح را با موفقیت مورد ارزیابی و بهرهبرداری قرار دادند.
وی درباره مزایای بهرهگیری از پهپادها در پدافند هوایی کشور خاطرنشان کرد: هواپیماها و پهپادهای بدون سرنشین به لحاظ قیمت قابل قیاس با هواپیماهای با سرنشین نیستند، بنابراین میتوانیم با قیمتی بسیار پایینتر، کاری که باید یک هواپیمای با سرنشین انجام دهد با پهپادهای بومی و کاملا ایرانی، میتوانیم کارها را انجام دهیم و از امکاناتی که دارند استفاده کنیم.
* حیات یک ملت وابسته به تقویت مؤلفههایهای قدرت است
سرلشکر سیدعبدالرحیم موسوی، فرمانده کل ارتش نیز در مراسم الحاق پهپادهای کرار مجهز به موشک مجید گفت: حیات یک ملت وابسته به تقویت مؤلفههایهای قدرت است. دشمنان با اقتدار ایران اسلامی مخالف هستند، اگر ذرهای از اقتدار ما کاسته شود و اگر قوی نباشیم دشمن بر سرنوشت و آینده ما مسلط خواهد شد. فرمانده کل ارتش با تاکید بر اینکه اقتدار ما در حوزههای مختلف یأس و ناامیدی دشمن را به دنبال داشته است، تصریح کرد: قوی شدن مولفههای مختلفی دارد اما آنچه به ما به عنوان رکن دفاعی کشور مربوط میشود قوی شدن از لحاظ نظامی و آمادگی روزافزون برای مقابله با انواع تهدیدات علیه ایران عزیز است. وی افزود: لازمه حفظ و ارتقای آمادگی بهرهمندی از علم و فناوری و استفاده از ظرفیتهای عظیم علمی در کشور و نیرویهای مسلح و اراده و اقدام انقلابی برای در هم شکستن موانع و امید به موفقیت در سایه برنامهریزی دقیق و متناسب با نیاز است. سرلشکر موسوی خاطرنشان کرد: ما برابر تدبیر و فرمان فرماندهی معظم کل قوا، آمادگی برای مقابله با انواع ترفندها و توطئههای دشمنان و مقابله با تهدیدات سخت و نرم را برای ارتقای ایران عزیز سرلوحه برنامههای خود قرار دادیم. آنچه امروز در این میدان ارائه شده گوشهای از توان نیروی پدافند ارتش و بخشی از افتخارات و محصولات ارزشمند دفاعی در مسیر تقویت توان رزمی است.
ارسال به دوستان
بزرگترین تهدید صلح جهان
محمدکاظم انبارلویی: اقدام اخیر دبیرکل سازمان ملل برای صیانت از «صلح» در جهان در طول تاریخ سازمان ملل متحد کمسابقه است. «آنتونیو گوترش» بر اساس ماده 99 منشور ملل متحد در نامهای به شورای امنیت تصریح کرد اوضاع غزه صلح و امنیت بینالمللی را تهدید میکند. تهدید صلح و امنیت باید از سوی اعضای شورا یا خود شورا مورد مداقه قرار گیرد اما در ماده 99 منشور ملل متحد به دبیرکل سازمان این اختیار داده شده است که در این باره اقدام و عواقب غفلت اعضای شورا را گوشزد کند. با این حال حتی در این زمینه نیز شاهد وتوی قطعنامه آتشبس فوری در غزه توسط آمریکا بودیم. اکنون شراکت مستقیم و مطلق آمریکا در نسلکشی فلسطینیان بیش از پیش برای جهانیان محرز شده است. فراتر از آنچه در نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد گذشت، سوال اصلی این است: چه مولفهها و زمینههایی منجر به تصمیم دبیرکل سازمان ملل متحد جهت برگزاری جلسه فوقالعاده در شورای امنیت شد؟ اینکه در 5 قاره جهان مردم به خیابانها ریختهاند و جنایات و اقدامات سفاکانه و جنونآمیز رژیم تروریست صهیونیست را در بمبارانهای وحشیانه مردم مظلوم و بیدفاع غزه محکوم میکنند، شاهدی بزرگ برای گوترش در استفاده از ماده 99 منشور ملل متحد است.
یک رژیم جعلی با رویکردی فرعونمآبانه ۱۸ هزار کودک و زن را سلاخی کرده است. ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر را در زندان روباز غزه و بقیه را در زندانهای مخوف، با شکنجه روحی و جسمی به بند کشیده؛ در حالی که شورای امنیت سازمان ملل کاری برای جلوگیری از نسلکشی و جنایت علیه بشریت نمیکند که این فلسفه وجودی این نهاد بینالمللی را زیر سوال برده است. رژیم صهیونیستی بیش از 500 قطعنامه سازمان ملل را زیرپا گذاشته و زیر سایه وتوهای آمریکا و انگلیس به جنایات خود ادامه میدهد، این یعنی برافراشتن پرچم رسوایی نقض حقوق بشر بر سقف و سرای تاریخ یکصد سال اخیر! این چرخه باطل، سالهاست تکرار شده و اکنون نیز ادامه دارد. بیش از 400 فیلسوف از سراسر جهان جنایات بیشرمانه صهیونیستها را محکوم کردهاند. حتی در فرانسه 300 وکیل وعده دادهاند در حمایت از حقوق ملت مظلوم فلسطین ایستادگی خواهند کرد. اینها سند درستی اقدام گوترش در اعلام خطر به شورای امنیت سازمان ملل است. امروز رژیم اشغالگر قدس در سکوی اول تهدید صلح جهانی با قلدری ایستاده است. 200 کلاهک هستهای در سرزمینهای اشغالی به او این وقاحت را داده است با پررویی و لجاجت، همسایگان و کشورهای مخالفش را تهدید هستهای کند.
در مقابل، آژانس بینالمللی انرژی اتمی در برابر تهدیدات آشکار هستهای رژیم اشغالگر قدس علیه فلسطینیان سکوت کرده و رافائل گروسی، مدیرکل مزدور آن همچنان ایران را که اعلام کرده هرگز به سمت تولید بمب اتم نمیرود و تمام تاسیسات خود را برای راستیآزمایی در اختیار آژانس قرار داده است، تهدید هستهای در جهان تلقی میکند. به راستی این همه تناقض و چندگانگی در نهادهای ظاهرا بینالمللی مانند آژانس چگونه قابل توجیه است؟
هر چند اقدام قابل تقدیر گوترش در متوقف کردن ماشین جنگی رژیم صهیونیستی در شورای امنیت سازمان ملل جواب نداد و آمریکا، قطعنامه آتشبس فوری را وتو کرد اما امیدی که در جهان برای متوقف کردن کشتار جمعی در غرب آسیا وجود دارد، جبهه مقاومت است. کشورهای آزاده جهان باید به جبهه مقاومت این ماموریت را بدهند که به قصابی اشغالگران خاتمه دهد. راه دیگری جز مقاومت در برابر دشمن صهیونیست و آمریکا وجود ندارد؛ این قاعدهای است که در جریان بررسی قطعنامه آتشبس در غزه (در شورای امنیت سازمان ملل متحد) به اثبات رسید.
اگر چنین ماموریتی از سوی جهانیان تصویب شود، حزبالله در شمال، یمن در جنوب و گروههای جهادی در سوریه و عراق برای متوقف کردن ماشین جنگی رژیم صهیونیستی کفایت میکنند. جبهه مقاومت تضمین میکند برای همیشه تهدید صلح جهانی از سوی رژیم اشغالگر قدس را از تاریخ بشریت محو کند.
ارسال به دوستان
به بهانه پخش سریال کمال تبریزی از شبکه 3 و استقبال مخاطبان از این سریال
هویت در سرزمین مادری
معصومه معقولی: این روزها مجموعه «سرزمین مادری» توانسته مخاطبان زیادی جذب کند و خیلیها مشتری پر و پا قرص این مجموعه داستانی شدهاند؛ مجموعهای که کمال تبریزی آن را سالها پیش ساخت و حتی چند قسمت از آن نیز در همان سالها پخش شد اما به دلیل بروز بعضی انتقادات قومیتی به مجموعه، پخش این سریال متوقف شد. حالا اما بعد از گذشت چند سال و انجام اصلاحات لازم «سرزمین مادری» خوش درخشیده است. به بهانه پخش این مجموعه با یکی از کارشناسان برجسته حوزه فیلم و سریال به گفتوگو نشستیم؛ نظرات جبار آذین درباره این مجموعه خواندنی است.
مدرس و منتقد سینما و تلویزیون با بیان اینکه «سرزمین مادری» سریالی هویتمحور و موضوع آن ایران است که رویدادهای تاریخ معاصر کشور را بخوبی به تصویر میکشد، گفت: به واقع یکی از امتیازهای ویژه این سریال نگاه پژوهشگرانه آن به تاریخ معاصر است.
جبار آذین در گفتوگو با «وطن امروز» درباره سریال سرزمین مادری که با وقفه 10 ساله روی آنتن تلویزیون رفته، گفت: در واقع این نخستین بار نیست که یک مجموعه تلویزیونی به دلایل مختلف از جمله نگاههای متفاوت به مضامین و محتوای سریالها و... در مرحله پخش متوقف میشود؛ پیشتر هم موارد اینگونه داشتهایم.
وی با بیان اینکه گاه در عدم پخش این سریالها نظرهای اعتراضی مردم هم دخیل بوده است، گفت: گاه به دلیل پرداخت ناقص یا ضعیف یک سریال به مسائل قومی و بومی و حتی آداب و سنتها و لهجه آن قوم، مردم آن شهر و دیار با پخش سریال دچار مشکل شدهاند که در نتیجه باعث شده است جلوی پخش سریال گرفته شود. این اتفاق بهنحوی دیگر در پخش سریال سرزمین مادری افتاد که 10 سال در پخش آن وقفه حاصل شد ولی اکنون به طور مستمر از شبکه 3 سیما پخش میشود.
مدرس و منتقد سینما و تلویزیون افزود: واقعیت این است آنچه در سریال سرزمین مادری به آن توجه شده، برگرفته از مضامین تاریخ معاصر ایران است و ساختار هنری سرزمین مادری به گونهای است که حتی گذر زمان هم نتوانسته به آن لطمه وارد کند. برای همین با استقبال عمده مخاطبان روبهرو شده است.
آذین با بیان اینکه این وقفه چند ساله نتوانسته به محتوا، مضمون و ساختار سرزمین مادری آسیب وارد کند، اظهار کرد: موضوعی که این سریال به آن میپردازد، یک سوژه تاریخی است که هیچگاه به لحاظ تاریخی جایگاه و موضوع آن تغییر نمیکند و در کنار جذابیتهای هنری اثر، توانسته علاقهمندان را با خود همراه کند.
وی ضرورت توجه به سلیقه و رویکرد مردم در سریالسازیها را مهم برشمرد و گفت: در تلویزیون شوراهایی وجود دارد که قبل از ساخت و پخش، باید فیلمنامه از فیلتر آنها عبور کند تا یک اثر هنری به مرحله پخش برسد. وجود یک روال بسیار قانونمند، شایسته و تخصصی پیش از تولید و حین تولید کمک میکند یک سریال و فیلم بعد از صرف وقت و هزینه و تلاش عوامل آن، در مرحله پخش متوقف نشود.
آذین در پاسخ به اینکه سیاست تلویزیون را در احیای سریالهای متوقف مانده چون سرزمین مادری چگونه ارزیابی میکنید، گفت: با توجه به اینکه ریاست تلویزیون در این 2 سال تغییر کرده و با آمدن آقای جبلی مسائلی مطرح شده که امیدوارکننده است؛ به این شکل که هویتمحوری و عدالتگستری در تلویزیون را که در اصل توصیه رهبر معظم انقلاب به اهالی هنر است، در دستورکار قرار داده و دنبال میکند، پخش این سریال نیز اقدامی مثبت ارزیابی میشود.
مدرس و منتقد سینما و تلویزیون افزود: سریالی مانند سرزمین مادری یک سریال هویتمحور و موضوع آن ایران است و رویدادهای تاریخ معاصر کشور را بخوبی به تصویر میکشد. این حرکت نشاندهنده این است که امروز توجه به معنا و محتوا و ساختار هنری نسبت به سابق در تلویزیون دگرگون شده است و به سمت تکامل پیش میرود و در همین چارچوب و با همین نگاه است که برخی از این سریالها مانند سرزمین مادری مجدد پخش میشود.
وی سیاست تلویزیون را در احیای سریالهای متوقف مانده، احترام به هنر و هنرمند عنوان کرد و گفت: این کار بسیار کار درست و ارزشمندی است، چرا که هزینه بیتالمال صرف ساخت آن شده و البته خود این آثار هم آثار ضعیف و بدی نیستند اما متأسفانه در برههای به گونهای مظلوم واقع شدهاند.
آذین درباره ستارگان زیادی که در این سریال بازی کردهاند و اکنون پس از گذشت 10 سال اغلب آنها در تلویزیون و رسانه ملی فعالیتی ندارند، گفت: در سالهای اخیر به علت یکسری مسائل اجتماعی و سیاسی، همکاری تلویزیون با تعدادی از این هنرمندان ادامه نیافت یا برخی از آنان خود تمایلی به ادامه کار با تلویزیون نداشتند.
پخش سریال «سرزمین مادری» که دهها هنرمند چهره در آن ایفای نقش داشتهاند و نیز بازپخش سریالهایی را که در آنها ستارگانی حضور داشتهاند که در حال حاضر به هر نحو در آثار تلویزیونی حضور ندارند، میتوان به معنای این دانست که تلویزیون به عنوان یک رسانه ملی و نه صرفا یک دستگاه و جریان گروهی و سیاسی، درهای خود را به روی تمام هنرمندان باز کرده است.
وی اضافه کرد: این حرکت نشاندهنده این است که تلویزیون با نگاه بسته به هنر و هنرمند نگاه نمیکند و از این کار میتوان به عنوان حرکت مثبت و گسترده شدن افق رسانه ملی نسبت به مدیریتهای پیشین یاد کرد.
آذین در رابطه با به تصویر کشیدن گروهها و قشرهای مختلف مردم در بستر تاریخ معاصر در سریال سرزمین مادری گفت: یکی از امتیازهای ویژه این سریال، نگاه پژوهشگرانه آن به تاریخ معاصر است. شرایط سیاسی و اجتماعی آن دوران بخوبی در سرزمین مادری قابل مشاهده است. ما سریالهایی زیادی با موضوع تاریخ معاصر داشتهایم اما این سریال بسیار قوی به این مسائل توجه داشته است که ما تا قبل از این سریال به این شفافی شاهد گویشها و فرهنگها و مناسبات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و همینطور برخوردهای افراد مختلف و جریانهای فعالی که در داخل حکومت و در میان مردم وجود داشتهاند، نبودهایم.
مدرس و منتقد سینما و تلویزیون افزود: قبلتر به دلایلی چون سلیقه و دیدگاه تودهایهراسی یا چپهراسی ، سعی میشد به جریانهای دگراندیش و تفکر غیراسلامی پرداخته نشود یا اگر پرداخته میشد، سعی شده بود که آن را با نگاه منفی، بسیار منفور، تاریک و البته بسیار ضعیف مورد شماتت قرار دهند و میتوان گفت نگاه شفاف تاریخی و عالمانه به تاریخ نبود اما در این سریال ما شاهد فعالیتهای اجتماعی و سیاسی تودهایها در کنار ملیگراها و مذهبیون هستیم که نشاندهنده واقعیت آن دوران است که به نظر بسیار دقیق پرداخت شده و نشاندهنده این است که مخاطبان جوان امروز میتوانند درسهایی آموزنده از تاریخ معاصر را بدون تحمیل هیچگونه نظر و یکجانبهنگری دریافت کنند.
آذین آسیبی را که یک اثر ممکن است پس از سالها پخش نشدن برایش اتفاق بیفتد، به روز نبودن موضوع آن اثر برای مخاطب عنوان کرد و ادامه داد: به طور کلی ممکن است در مدتی که سریال دچار وقفه در تولید و پخش میشود، تحولاتی در جامعه شکل بگیرد که نیاز جامعه را به یکسری آثار جدیدتر نشان دهد، حتی ممکن است با تغییرات مدیریتی روبهرو بشویم که نگاه سلیقهای به آثار تولیدی را محتمل کند یا نیاز جامعه به سمتی برود که باید برای تولید سریال و فیلم به آن موضوعات روز پرداخته شود و مردم دیگر نتوانند با آن سریال که برای سالها پیش است و موضوعیتی با مسائل روز جامعه ندارد، ارتباط برقرار کنند.
وی در پایان به «وطن امروز» گفت: بازیگران و تمام عوامل تولید که زحمات زیادی برای ساخت اثر کشیدهاند و وقت، عمر و انرژی خودشان را برای آن کار گذاشتهاند، با توقف آن دچار دلسردی میشوند. پس نیاز است هنگام تولید و حتی پیش از آن، همکاری و تعامل شایستهای بین هنرمندان و مسؤولان شکل بگیرد تا پخش هیچ سریالی به دلایل مختلف متوقف نشود.
ارسال به دوستان
صهیونیسم در قامت مککارتیسم
شروین طاهری: آمریکا این روزها درست در کوران سیطره جریان چپ افراطی، موج نفی گذشته و جنبش زامبیهای دگرباش بر فرهنگ و جامعه و سیاستش، به محض آنکه اصل صهیونیسم با تهدید مواجه میشود، همه ارزشهای فوق لیبرالی و چه بسا آنارشیستیاش را به کناری مینهد و به مرتجعانهترین ایدئولوژی دستراستی متوسل میشود تا بار دیگر ثابت شود در ینگه دنیا بدون اجازه طبقه یهودی حاکم، برگ از روی درخت نمیافتد.
آنچه در هفته اخیر در جلسات استماع - یا به بیان بهتر محاکمه سیاسی - روسای 3 دانشگاه بزرگ و مهم ایالات متحده در کنگره به اتهام حمایت از آنتیسمیتیسم (ضد سامیگری) شاهد بودهایم، نشانگر عمق ارتجاع حاکم بر نهاد قدرت در آمریکاست. سهشنبه هفته گذشته بود که تصاویر نشست استماع روسای دانشگاههای هاروارد، مؤسسه فناوری ماساچوست (امآیتی) و دانشگاه پنسیلوانیا مقابل کمیته آموزش و نیروی کار خانه نمایندگان کنگره به رهبری حزب جمهوریخواه درباره افزایش ضدسامیگری - معادل یهودستیزی - در این دانشگاهها، به سراسر جهان مخابره شد. ضد سامیگری، برچسبی سیاسی و حتی گاه امنیتی معادل یهودستیزی است که توسط صهیونیسم جهانی با مدیریت خاندانهای سرمایهدار اشکنازی بریتانیا، اروپا و آمریکای شمالی اختراع شده و بویژه بعد از جنگ دوم جهانی، توسط سگهای هار اسرائیلی آنها به عنوان بدترین گناهی که میتوان مرتکب شد، تبلیغ میشود. جالب است که آمریکا، اقمار اروپاییاش و رژیم صهیونیستی حتی به رغم اسلامهراسی گستردهای که به راه انداختهاند، در پس پرده یا حتی جلوی دوربینها حداکثر تسامح و تساهل را با تروریستهای تکفیری داعش و القاعده به کار بردهاند اما با شفاهیترین و صلحآمیزترین شکل انتقاد از غیرانسانیترین جنایتهای صهیونیسم و اسرائیل، برخوردی به مراتب سختتر از تکفیریها دارند.
محافل دانشگاهی و روشنفکری غرب بارها سعی کردهاند در این مورد شفافسازی کنند که ضد سامیگری، بهانهای بیش برای سرکوب همه مخالفان صهیونیسم با یک چماق نیست چرا که طبق تقسیمبندیهای علمی انسانشناسانه و باستانشناسانه، تعریف اقوام سامی شامل چند صد میلیون نفر از بومیان آسیا، آفریقا، اروپا و میلیونها مهاجر در سراسر جهان میشود که خود را از نسل سام، یکی از پسران حضرت نوح(ع) میدانند. بزرگترین دسته آنها اعراب عمدتا مسلمان هستند. تقریبا همه این چند صدمیلیون انسان سامیتبار در کنار اکثریت 20 و چند میلیون یهودی شناساییشده در دنیا، مخالف استعمار صهیونیستی و جنایتهای اسرائیل هستند. حال چگونه میشود که درصد ناچیزی از سامیها، بقیه را به ضدسامیگری متهم کنند؟
اگر از مفهوم تحتاللفظی انگ ضدسامیگری به مخالفان یا حتی معترضان صهیونیسم بگذریم، باید گفت نفس محاکمه سیاسی مسؤولان 3 دانشگاه برتر ایالات متحده توسط دستگاه سیاسی این کشور، نمایانگر ارتجاعی 70 ساله از دوران مککارتیسم توسط یک نظام مدعی صدور لیبرال - دموکراسی حتی به زور تانک، موشک و بمباران اتمی است. نفرتانگیزترین و در عین حال سینماییترین لحظه نشست استنطاق نسبتا طولانی خانمها کلودین گی، رئیس آفریقاییتبار دانشگاه هاروارد، سالی کورنبلوت، رئیس مؤسسه فناوری ماساچوست (امآیتی) و الیزابت مگیل، رئیس دانشگاه پنسیلوانیا توسط جمهوریخواهان کمیته آموزش و نیروی کار خانه نمایندگان کنگره زمانی بود که ویرجینیا فاکس، رئیس کمیته مزبور و الیز استفانیک دیگر عضو کمیته به زنندهترین شکل ممکن به بازجویی از خانم مگیل پرداخت. این زن جمهوریخواه حتی با توهینآمیزترین لحن ممکن تلاش کرد از رئیس دانشگاه پنسلیوانیا درباره اینکه مرتکب ضدسامیگری شده اعتراف بگیرد. استفانیک با اشاره به موج اعتراضات دانشجویان طرفدار فلسطین در دانشگاههای آمریکایی از زمان آغاز جنگ اخیر غزه در 7 اکتبر گذشته، رؤسای 3 دانشگاه بزرگ را به قصور درباره تهدیدات امنیتی ناشی از ناآرامی دانشگاهها متهم ساخت. او همچنین مگیل و 2 همتای دانشگاهی دیگرش را متهم به ایجاد رفتار خشونتآمیز و مملو از نفرت و یهودستیزی در پردیسهای دانشگاهی نامبرده بر اثر لفاظیهای وحشتناک کرد و در قامت یک مک کارتی مونث یا یک کاردینال قرون وسطایی از آنها خواست استغفار کنند. این رفتار مشمئزکننده، رفتار سناتور جان مککارتی را در اواسط قرن بیستم به یاد همگان آورد؛ سناتور جمهوریخواهی که در میانه دهه 1950 میلادی یک کارزار وحشتآفرین سیاسی و قضایی را علیه چپگرایان در همه سطوح جامعه آمریکایی از کارگر تا هنرمند و از کارمند تا سیاستمدار به راه انداخت.
به تدریج معلوم شد موج نفرت و وحشتی که او به اسم مبارزه با نفوذ شوروی برپا کرد دامن چندصد بیگناه را حتی بر اساس قرائت فاشیستی و انتزاعی مککارتی و همدست اصلیاش ایرل وارن، رئیس دادگاه ایالات متحده از جرائم کمونیستی گرفته است.
مک کارتیسم در تاریخ به عنوان سیاهترین ارتجاع آمریکای مدعی دموکراسی و کل جهان غرب به دوران تاریک تفتیش عقاید در اروپای قرون وسطای تحت سیطره کلیسا به ثبت رسیده است.
با این حال حتی رسوایی افشای رابطه خانوادگی و سیاسی نزدیک سناتور مککارتی با شخص جان اف کندی، رئیسجمهور دموکرات، کاتولیک و ضد کمونیستی که بعد از این دوران تفتیش عقاید آمریکایی به کاخ سفید راه یافت، به اندازه رسوایی امروز دموکراتها نیست.
اگر مککارتی 7 دهه پیش کارزار وحشت سرخ را به نمایندگی از سرمایهداری آمریکایی و تحت حمایت یک دولت جمهوریخواه مستقر؛ به جان نخبگان و مردم عادی انداخت، حالا در سومین دهه قرن بیستویکم در حالی شاهد این دادگاه سیاسی تفتیش عقاید پستمدرن هستیم که دولت بایدن و حزب دموکرات با ادعای حمایت همهجانبه از آزادی بیحد و حصر و هر نوع بیبند و باری، خود را مخالف اصلی ترامپیسم به عنوان نماد سرکوب آزادیهای رنگینکمانی معرفی میکند.
در جلسه استماع، هر 3 رئیس دانشگاه نامبرده تا سرحد امکان از عملکرد خود در مخالفت با یهودستیزی مورد ادعای سیاسیون از هر 2 حزب جمهوریخواه و دموکرات دفاع کردند. با این حال تنها چند کلمه توضیحی خانم مگیل در این مورد که از نظر او ممکن است سایر اشکال تعصب از ضدسامیگری خطرناکتر باشند، باعث شد او به عنوان متهم اصلی این دادگاه سیاسی هدف قرار بگیرد، به طوری که مگیل زیر فشارهای سیاسی، رسانهای و حتی اقتصادیای که توسط دموکراتهای کنگره و حتی حامیان والاستریتی این حزب به او وارد آمد، مجبور به استعفا شد. مهمترین جرم مگیل این بود که در پارلمان آمریکای مدعی آزادی بیان، از دانشجویانش دفاع کرد و ضمن رد تنبیه آنها به خاطر حمایت از فلسطین گفت دانشگاهها هم به ایمنی و هم به بیان آزاد نیاز دارند.
پس از آن بیش از ۷۰ تن از نمایندگان هر ۲ حزب خواستار استعفای لیز مگیل از ریاست دانشگاه پنسیلوانیا شدند.
این فشارها تا بدان جا ادامه یافت که ۲ حامی مالی مهم دانشگاه پنسیلوانیا مشهور به یوپن، کمکهای خود را به چهارمین مرکز علمی پرقدمت ایالات متحده است به حالت تعلیق درآوردند. یکی از آنها صندوق مدیریت مالی راس استیونز در والاستریت بود که اعلام کرد کمک 100 میلیون دلاری خود به این دانشگاه مستقر در فیلادلفیا را منوط به تغییر مدیریت آن میکند.
در نهایت مگیل روز شنبه استعفا کرد. حالا جمهوریخواهان و دموکراتها به دنبال استعفای ۲ همتای دیگر او در راس هاروارد و امآیتی هستند.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد؛ جزئیات جدید از پرونده فساد چای دبش؛ چگونه یک کارشناس سازمان بازرسی جلوی یک فساد بزرگ را گرفت
تقلب سیاه
چای بیکیفیت «سنواتی» را صادر و همان چای را با بستهبندی جدید به اسم چای اعلای هندی وارد کشور میکردند و به چندین برابر ارزش آن میفروختند
گروه اقتصادی: ماجرای فساد چای دبش ابعاد مختلفی دارد. مقامات دولتی و قضایی تاکنون به برخی ابعاد این فساد اشاره کردهاند. رئیس قوه قضائیه نیز پنجشنبه هفته گذشته توضیحات جدیدی درباره این فساد و ارتباط آن با پرونده فساد نهادههای دامی ارائه کرد. مقامات دولتی هم درباره فرآیند کشف این فساد توسط نهادهای اطلاعاتی و نظارتی دولت و ورود معاون اول رئیسجمهور به محض احراز فساد، توضیح دادهاند. متهم «الف. ر» مدیرعامل چای دبش دستگیر و تمام اموال وی توقیف شده است و همه منتظرند اطلاعات جدیدی از این پروند فساد و روند قضایی محاکمه و مجازات افراد دخیل در آن منتشر شود. در این شرایط به نظر میرسد شفاف شدن این فساد و همه ابعاد آن در ایجاد ذهنیت درست در افکار عمومی نسبت به این فساد، همچنین فراهم شدن زمینه برای مجازات قانونی آنها بسیار ضروری است.
در همین راستا، «وطن امروز» جزئیات جدیدی از این فساد را منتشر میکند؛ جزئیاتی که میتواند فهم دقیقتری نسبت به ابعاد این فساد ایجاد کند.
* سرنخ کشف فساد
در کشف، پیگیری و جلوگیری از تداوم این فساد بزرگ، دستگاههای نظارتی و اطلاعاتی در قوه قضائیه و دولت نقش ویژهای داشتند.
به گزارش «وطن امروز»، یک کارشناس سازمان بازرسی کل کشور اردیبهشت ۱۴۰۱ در حالی که مشغول بررسی یکی از سامانههای برخط واردات بوده است به واردات حجم بزرگی از «نهادههای دامی» توسط یک شرکت جدید حساس میشود. این کارشناس سازمان بازرسی متوجه میشود یک نام جدید، حجم بسیار زیادی نهادههای دامی وارد کرده است. پیگیریها و سماجت این کارشناس سازمان بازرسی، در حوزه اعتبارسنجی واردات ثبتشده منجر به کشف تخلف این شرکت در واردات نهادههای دامی میشود.
در ادامه ردزنی پرونده، این کارشناس سازمان بازرسی با چک کردن حسابهای شرکت مذکور در ماجرای نهادههای دامی، در اواخر تابستان به ردی از یکی از شرکتهای گروه دبش در ارتباط ارزی با این شرکت میرسد که در ادامه در پاییز ۱۴۰۱ به کشف فساد ارزی در واردات گروه چای دبش منتهی میشود. پس از تکمیل گزارش و قطعی شدن مساله و جمعبندی آن، دی ۱۴۰۱ رئیس سازمان بازرسی کل کشور گزارش این پرونده را به سران قوا ارائه میکند.
با کشف این تخلفات، با ورود مستقیم رئیسجمهور، وزیر جهاد کشاورزی به دلیل سوءمدیریت برکنار میشود.
* کشف مهم وزارت اطلاعات
همزمان با پیگیریهای سازمان بازرسی در ردزنی تخلفات پرونده نهادههای دامی و تخلفات شرکت چای دبش، وزارت اطلاعات نیز همزمان به یک کشف بزرگ دست مییابد. ماموران وزارت اطلاعات زمستان ۱۴۰۱ نسبت به یک محموله وارداتی گروه چای دبش ذیل موضوع قاچاق و کیفیت محسوس حساس شده و گزارش میدهند ۳۰ هزار تن چای بیکیفیت به گمرک وارد شده است. از این ۳۰ هزار تن چای کشفشده، ۲۷ هزار تن چای بیکیفیت و غیراستاندارد و ۳ هزار تن چای کنیا بوده است.
به گزارش «وطن امروز»، اما وزارت اطلاعات چگونه به این محموله رسیده است؟ کارشناسان وزارت اطلاعات در ثبت سفارش محموله چای، به ادعای واردات ۳۰ هزار تن چای اعلای «دارجیلینگ» حساس شدند. ماموران وزارت اطلاعات با توجه به اینکه بیش از ۹۰ درصد تولید دارجیلینگ به اروپا صادر میشود و آمار تولید چای این منطقه امکان چنین حجمی از واردات را به صورت یکجا نمیدهد، برای بررسی دقیق محموله ورود میکنند که بازرسی از این محموله باعث کشف یک تقلب بسیار بزرگ این گروه واردکننده دبش شد. بر اساس بازرسی وزارت اطلاعات، مشخص میشود برخلاف ادعای واردکننده که 30 هزار تن چای وارداتی را به اسم چای اعلای «دارجیلینگ» ثبت کرده بود؛ محموله حدود 27 هزارتن چای بیکیفیت و غیراستاندارد و ۳ هزار تن چای کنیا بوده است. این کشف وزارت اطلاعات، یکی از تخلفات و تقلبهای بزرگ گروه دبش را فاش ساخت.
* سیریناپذیری در فساد
کشف تخلف گروه دبش در واردات چای بیکیفیت به جای چای باکیفیت، ابعاد جدیدتری از فساد و تقلب این شرکت را برملا کرد. به گزارش «وطن امروز»، بررسیهای انجامشده نشان میدهد این شرکت «چای سنواتی» منقضیشده داخلی را به ارزشی معادل کیلویی ۷۰ سنت به یک کشور دیگر صادر کرده، سپس در آن کشور مجددا همان چای را بستهبندی و تحت عنوان چای دارجیلینگ هندی با ارزش کیلویی ۱۴ دلار وارد میکرده است. بر این اساس، این شرکت از یک سو در حجم بسیار بالا، محصول خوراکی بیکیفیت و غیراستاندارد را به اسم محصول باکیفیت وارد کشور میکرد و این محصول بیکیفیت را در بازار به قیمت محصول باکیفیت به فروش میرساند و از سوی دیگر با بزرگنمایی ارزش محموله، برای اخذ ارز نیمایی بیشتر اقدام میکرد.
* رانت 500 میلیون دلاری
ماجرای تقلب در واردات چای بیکیفیت و سود هنگفت از این تقلب، البته یکی از موارد تخلف گروه دبش است. در کنار این تخلفات، باید درباره امتیاز ویژهای که این شرکت از محل تخصیص ارز نیمایی در اختیار گرفته است نیز برآوردهای لازم انجام شود. این شرکت سالهای 1398 تا 1401 تقریبا 3 میلیارد و 370 میلیارد دلار ارز نیمایی دریافت کرده است. به عبارتی گروه دبش ما به ازای مجوزهایی که برای واردات دریافت کرده، ارز نیمایی از بانک مرکزی خریداری کرده است. تفاوت نرخ ارز نیمایی با نرخ ارز آزاد نیز قابل محاسبه است. بر اساس برنامهریزیها و سیاستهای بانک مرکزی برای کنترل بازار ارز، تقریبا هر سال یک تفاوت نرخ حدود 20 درصدی میان ارز نیمایی و ارز آزاد در نظر گرفته میشد.
با این حساب، یک رانت تقریبی 500 تا 600 میلیون دلاری در طول 4 سال در اختیار این گروه قرار گرفته است. یعنی در صورت فروش همه ارزهای دریافتی (چه به صورت حواله و چه به صورت اسکناس) یک سود حداقل 500 میلیون دلاری در اختیار این گروه قرار گرفته است.
البته این تخصیص ارز برای واردات چای و امتیاز بزرگی که در اختیار این شرکت متخلف قرار میگرفت با حضور محمدرضا فرزین در بانک مرکزی متوقف میشود. کمتر از 10 روز پس از انتصاب فرزین به ریاست کل بانک مرکزی، به دستور او تخصیص ارز به این شرکت برای واردات چای متوقف شده است.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|