|
سخنگوی شورای نگهبان:
تعدادی از عدم تأییدها و عدم احرازها تأیید شدند
سخنگوی شورای نگهبان در پاسخ به پرسشی درباره ادعای برخی جریانات سیاسی درباره رد صلاحیت از سوی شورای نگهبان به دلیل نقد دولت یا دستگاهی دیگر تاکید کرد: نه انتقاد از دولت و نه انتقاد از دستگاهها و نه انتقاد حتی از شورای نگهبان دلیل رد صلاحیت نیست و ما در میان تایید صلاحیتشدگان افرادی را داریم که مکررا به شورای نگهبان انتقاداتی را وارد میکنند. الحمدلله تمام جریانات سیاسی در انتخابات حضور دارند و تعداد تایید صلاحیتشدگان بالاست و به این تعداد نیز اضافه خواهد شد. در بررسی صلاحیتها هنوز مرحله اظهار نظر شورای نگهبان باقی است.
هادی طحاننظیف در توصیههایی به جریانات سیاسی کشور تاکید کرد: انتخابات در درجه اول امری ملی و نه جناحی و گروهی است و دارای ابعادی بینالمللی و آثاری برای کشور است، لذا همه جریانات سیاسی باید مسائل مربوط به منافع ملی و اتحاد و انسجام را در عین وجود رقابتهای انتخاباتی مورد توجه قرار دهند. همچنین احزاب و گروهها باید کارنامه سوابق خود را به مردم ارائه دهند و برنامههای پیش روی خود را به مردم بگویند؛ اگر این اتفاقات بیفتد و در فضایی با رعایت اخلاق انتخاباتی رخ دهد، فضا برای رقابتی گرم و پرشور و انتخابی آگاهانه فراهم میشود. وی در پاسخ به پرسشی درباره بررسی شکایات در شورای نگهبان دربار وضعیت صلاحیت داوطلبان با تاکید بر اینکه صرفا چند روز است فرصت یک ماهه شورای نگهبان در این باره آغاز شده است، گفت: با اینکه چند روز از شکایات افراد در شورای نگهبان نگذشته است، تعدادی از عدم تاییدها و عدم احرازها به تایید تبدیل شدهاند که جزئیات آن بعدا اعلام میشود.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد؛ چرا طلافروشان مخالف شفاف شدن معاملات طلا هستند؟
طلا که پاکه!
* ثبت الکترونیک معاملات طلا طلافروشان را در رابطه با اصالت کالایی که میفروشند، مسؤول میکند
گروه اقتصادی: اگر گذرتان به طلافروشیها افتاده باشد، متوجه شدهاید نحوه فروش زرگرها با تمام اصناف متفاوت است. شاید قبل عزیمت به طلافروشی، در سایتها و کانالها قیمت یک گرم را بررسی کرده باشید اما آنچه در آنجا رخ میدهد، مسلما با محاسبات پیشینی شما متفاوت خواهد بود. برای مثال در شرایط کنونی که قیمت هر گرم طلا در وبسایتها 2 میلیون و 650 هزار تومان اعلام شده، به طور حتم نمیتوانید زیر 3 میلیون و 200 هزار تومان هر گرم طلای زینتی را خریداری کنید. مشکل اینجاست: این رقم اضافه شده به قیمت طلا برای خریدار قابل محاسبه و شفاف نیست، حتی اگر از خود زرگرها هم بپرسید توضیح شفافی در این باره ندارند و آن را به صورت کلی ذیل مالیات، اجرت و موارد اینچنینی تفسیر میکنند. البته این مشکل مربوط به امروز و دیروز نیست و عدم شفافیت سالهاست مفری برای کسب سود طلافروشان شده است.
به گزارش «وطن امروز»، روزهای پایانی پاییز امسال اتفاقی در بازار طلافروشان افتاد که باعث شد این صنف تیتر یک رسانهها شود. ماجرا از این قرار بود؛ کلیپی در فضای مجازی منتشر شد که قرار است مالیات 25 درصدی از فروش طلا اخذ شود و بنابراین از این پس طلافروشان هم 25 درصد قیمت طلا را افزایش خواهند داد! همین موضوع باعث شد برای چند روز بازار زرگران تهران و برخی شهرهای بزرگ تعطیل شود. این به اصطلاح اعتصاب طلافروشان در شرایطی اتفاق افتاد که اتحادیهها و انجمنهای مربوط به مصنوعات طلا هیچ توضیحی درباره اقدام خود نمیدادند و اساسا علاقهای هم به تشریح دلایل این موضوع نداشتند.
* اصل ماجرا
سازمان امور مالیاتی ابتدای دی ماه را موعد ثبت معاملات در سامانه جامع تجارت و مؤدیان مالیاتی اعلام کرده بود و اساسا هیچ مالیات جدیدی برای طلافروشان طراحی نشده بود. این یعنی دلیل اعتراض طلافروشان صرفا به شفافیتی بود که قرار بود از این پس به آن دچار شوند. این موضوع باعث میشود طلافروشان مانند هر فعال اقتصادی، مالیات دهند و از سوی دیگر مالیاتی که تحت عنوان مالیات بر ارزش افزوده از مردم اخذ میکنند، شفاف شود و خریدار متوجه شود دقیقا بابت چه چیزی مالیات میدهد.
این موضوع را باید در نظر داشت که طبق مقررات قانون مالیات بر ارزش افزوده مصوب سال ۱۴۰۰، ارزش اصل طلا، جواهر و پلاتین به کار رفته در مصنوعات ساخته شده از فلزات مزبور، معاف از مالیات و عوارض ارزش افزوده بوده و صرفاً اجرت ساخت، حقالعمل و سود فروشنده کالاهای مذکور مشمول مالیات است.
بر این مبنا نیز سازمان امور مالیاتی مکلف است فقط از اجرت و سود طلا مالیات اخذ کند و اصل طلا معاف است. بنابراین اجرای دقیق این قانون نیاز به شفافیت و اطلاعات دقیق دارد.
پیش از این نه تنها این حوزه شفافیت چندانی نداشت، بلکه طبق گزارشهایی، برخی طلافروشان متخلف از اصل طلا هم مالیات بر ارزش افزوده دریافت میکردند؛ در واقع طلافروش با اطلاع از اینکه فقط اجرت و حقالعمل مشمول مالیات است، از اصل طلا هم مالیات میگرفت.
سیدمحمدهادی سبحانیان، رئیس سازمان امور مالیاتی در این رابطه تاکید کرده: «این قانون هیچ پایه مالیاتی جدیدی نیست و به هیچ عنوان الزامی وجود ندارد که مصرفکننده نهایی بابت خرید کالا یا خدمات، کد ملی را به فروشنده ارائه کند، بلکه این قانون صرفا بستری برای محاسبه سیستمی است. بسیاری از مؤدیان از مراجعات مکرر به ادارات امور مالیاتی گلایه دارند. با اجرای این قانون بستری فراهم خواهد شد که هم محاسبه، سیستمی شود و هم به عنوان سازمان امور مالیاتی کشور به صورت حداکثری و بدون رسیدگی، مالیات ابرازی مؤدیان را بپذیریم و در این بستر اصل بر صحت اظهارات مؤدیان خواهد بود».
* جلوگیری از سوداگری بازار طلا با سامانه جامع تجارت
در این رابطه توضیحات مهدی موحدی، سخنگوی سازمان امور مالیاتی اما واقعیت مخالفت طلافروشان با این طرح را بخوبی نمایان میکند. وی در این باره گفت: واقعیت این است که مساله اصلی طلافروشان مالیات نبود، بلکه الزاماتی بود که به واسطه پیادهسازی سامانه جامع تجارت برقرار شده بود.
موحدی درباره شایعات منتشر شده در بازار طلا گفت: به نظر میرسد برای برخی افراد که در یک فضای غیرشفاف و تاریک در جهت منافع خود رفتار میکردند، ایجاد شفافیت سنگین آمده است و چه بسا بخشی از این شایعهسازیها به واسطه شفاف شدن شرایط مالیاتی باشد. بخشی از اتفاقات و شایعاتی که در چند روز گذشته رقم خورده اساساً هیچ ارتباطی به سازمان امور مالیاتی و مالیات ندارد.
وی افزود: مالیات طلافروشان همان روال قبلی است و هیچ نرخ و پایه جدیدی برای مالیات طلافروشان و سایر کسبه و مشاغل تعیین نشده است.
موحدیبکنظر ادامه داد: آنچه اتفاق میافتد این است که فاکتور کاغذی که طلافروشها به خریدار ارائه میدادند، حالا قرار شده است همان فاکتور به صورت الکترونیک در سامانه مؤدیان هم ثبت شود و اگر این اتفاق بیفتد، آن شفافیتی که به دنبال آن هستیم، رقم میخورد، یعنی مشخص شود چه میزان اصل طلاست، چه میزان سود و اجرت. همچنین مشخص میشود میزان مالیات بر ارزش افزوده که وضع میشود بر کل طلا اعمال نشده و صرفا بر اجرت و سود آن اعمال میشود.
سخنگوی سازمان امور مالیاتی در پایان تاکید کرد: واقعیت این است که مساله اصلی طلافروشان مالیات نبود، بلکه شأن الزاماتی بود که به واسطه پیادهسازی سامانه جامع تجارت برقرار شده بود. در واقع یکسری تکالیفی از آنها خواسته شده بود که مربوط به مالیات و سامانه مؤدیان و پیادهسازی قانون پایانههای فروشگاهی نبوده است. وی تاکید کرد: شایعاتی مبنی بر نرخ ۲۵ درصد مالیات بر طلا یا الزام به ثبت کد ملی مصرفکننده و الزام به ثبت همه سرمایه طلای هر طلا فروش در سامانه مؤدیان درست نیست. مثلا سازمان امور مالیاتی هیچ برنامهای برای دریافت مالیات ۲۵ درصد از افراد و خریداران ندارد. باز هم تاکید میکنم در طرح مالیات بر عایدی سرمایه هم دریافت چنین مالیاتی از افراد عادی و صنف طلافروشان مدنظر نیست، بلکه هدف سفتهبازی و دلالی و سوداگری است.
* صورتحساب دردآور
شواهد نشان میدهد طلافروشان پیش از این نیز در مقابل هرگونه اقدام شفافیتزا از جمله اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده و ثبت موجودی کالا در سامانه جامع تجارت مقاومت نشان داده و از اجرای الزامات قانونی طفره رفتهاند. بررسی آمار و ارقام مربوط به درآمدهای مالیاتی سال ۱۴۰۱ نشان میدهد سرانه مالیات دریافتی از کارمندان در آن سال ۱۰ میلیون تومان بوده، این در حالی است که هر طلافروش در این سال تنها 9.6 میلیون تومان مالیات پرداخت کرده است؛ رقمی که براحتی با سود حاصل از فروش یک سرویس طلا تأمین میشود!
* مشکل طلافروشان برای ثبت اطلاعات در سامانه جامع تجارت چیست؟
برخی طلافروشان ادعا میکنند موانع مهمی بر سر راه ثبت اطلاعات در سامانه جامع تجارت وجود دارد. موضوع «امنیت سامانه و به خطر افتادن اطلاعات موجودی طلافروشان در صورت ثبت امکان سرمایه اولیه» از جمله مطالبی است که به عنوان یکی از موانع یاد میشود. این در حالی است که در حال حاضر اطلاعات مربوط به بازرگانان و کالاهای استراتژیک کشور در سامانههای تجاری کشور تبادل میشود و با تمهیدات اندیشیده شده از سوی وزارت صمت تاکنون کمترین خللی در این رابطه به وجود نیامده است.
مقاومت عجیب طلافروشان برای شفاف شدن معاملات، این بیم را به وجود میآورد که طی تمام این سالها آنچه به عنوان بهای طلای فروختهشده از مردم دریافت کردهاند، بیش از ارزش واقعی آن (شامل بهای طلا، اجرت ساخت، مالیات ارزش افزوده و سود) بوده است. آنچه در حال اتفاق افتادن است، مقاومت در برابر مسؤولیتپذیری از سوی طلافروشان است. آنها بخوبی میدانند اگر معاملات به صورت شفاف ثبت شود، در مقابل آنچه ادعا میکنند و به مردم میفروشند، مسؤول هستند.
در سالهای گذشته نوعی سکه به نام «سکه پارسیان» در بازار مصنوعات طلا فراگیر شد که بعدها مشخص شد اساسا این سکهها به اندازه آنچه ادعا شده بود ارزش ندارند و حتی عیار بسیار پایینی داشتند به طوری که نمیتوان به آنها طلا اطلاق کرد. اگر درباره معاملات شفافیت لازم شکل گرفته بود، امکان چنین سوءاستفاده و کلاهبرداری وجود نداشت.
* تعلیق ثبت اطلاعات طلافروشان در سامانه جامع تجارت
با تمام این اوصاف، از قرار معلوم جلسات چند ساعته با طلافروشان برای برقراری آرامش در این صنف و بازگشایی بازار برگزار شده است. طبق اظهارات رئیس اتحادیه طلافروشان، همزمان با موافقت مسؤولان درباره تعویق 3 ماهه ثبت سرمایه در سامانه جامع تجارت و دریافت کد ملی خریداران طلا، ۷۰ درصد واحدهای طلافروشی بازگشایی شدند؛ در همین راستا واحدهای صنفی تا پایان سال نسبت به ثبتنام و صدور فاکتورهای الکترونیکی از طریق سامانه مؤدیان اقدام خواهند کرد و در عین حال نیز جرایم عدم ثبتنام تا پایان سال بخشوده شد.
بنابراین اعتراضاتی که نقطه شروع آن با شایعهسازی و مبتنی بر دروغ بود و در واکنش به آغاز صدور صورتحساب الکترونیک در سامانه مؤدیان شروع شده بود، با تلاش برای به تعلیق درآمدن یک الزام قانونی با سابقه بیشتر و قدیمیتر - که هیچگاه نیز از سوی طلافروشان بدرستی انجام نشده بود - ادامه یافته است.
باید به این مساله نیز اشاره کرد که اهداف سامانه جامع تجارت بسیار فراگیرتر از سامانه مؤدیان بوده و در صورت اجرای کامل آن نیاز سازمان امور مالیاتی نیز برآورده میشود، زیرا سازمان امور مالیاتی به دنبال شناسایی تراکنشهای ریالی است، در حالی که در صنف طلا بیشتر مبادلات به صورت کالا به کالا انجام میشود. بر همین اساس بهرهگیری از سامانه مودیان و سامانه جامع تجارت میتواند نقطه پایانی بر این حواشی بازار طلا باشد، چرا که با صدور فاکتور الکترونیک در رویه جدید، این چالش مرتفع و از اجحاف در حق مردم جلوگیری خواهد شد.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد حال کنسرتها خوب است اما...
فالش و گران
از سال گذشته با حمایتهای انجامشده از گروههای موسیقی و تسهیل شرایط برای برگزاری کنسرت، بازار موسیقی داغتر از همیشه شد و حتی بسیاری از خانوادهها که سالها از این فضا دور شده بودند، دوباره کنسرت را در سبد خود قرار دادند.
حالا بعد از مدتی کوتاه سیاستهای فرهنگی دولت بویژه در حوزه موسیقی جواب داده و بسیاری از خوانندهها و آهنگسازان که از رکود فضای موسیقی و مشکلات معیشتی که به دنبال آن به وجود میآید، ناراحت بودند، دوباره سرشان آنقدر شلوغ شده که برنامه 6 ماه آیندهشان پر است.
با این همه نباید فراموش کنیم این فضای مناسب میتواند بسادگی و به واسطه مواردی از جمله زیادهخواهی کنسرتگذاران یا یکنواخت و کلیشهای شدن فرم و محتوای کنسرتها و بسیاری دیگر از موارد از بین برود و دوباره رکود گریبان موسیقی را بگیرد. از جمله این موارد که میشود آن را بسان علامت هشدار در نظر گرفت و باید با نظارت متولیان فرهنگی رفع شود، وضعیت قیمت بلیتهاست که در این گزارش به آن پرداختهایم.
حتما در هفتههای اخیر شما هم جنجالهای بلیتفروشی کنسرتها با تخفیف بالای 50 درصد از سوی شرکتهای موسیقی را دیدهاید؛ موضوعی که انتشار جزئیات آن هیاهوی فراوانی در پی داشته و با واکنشهایی هم روبهرو شده است.
برخی رسانهها با انتشار نمونههایی از تبلیغات فروش گروهی کنسرتها چالش بزرگی را باعث شدند تا شرکتهای برگزاری کنسرتها بیش از پیش برای بازگرداندن آبروی رفتهشان، به تب و تاب بیفتند. ماجرا از این قرار است که کنسرتهای تهران دیگر آن هیجان و تنوع را برای مخاطبانش ندارند و حالا کار به جاهای باریک هم کشیده است.
* تکرار، تکرار و تکرار
اینکه تیم تبلیغاتی و فروش بلیتهای کنسرت در یک تعامل نامتعادل با برخی ادارات و شرکتها حاضر شدهاند با 50 درصد تخفیف بلیتهای ستارههای موسیقی ایران را به حراج بگذارند، نکته مهم و غیرقابل انکاری است. ماجرا زمانی شروع شد که چند پیامک حراج بلیت کنسرت به گوشی چند خبرنگار موسیقی رسید و آنها با انتشار این پیامها، به سمت یک افشاگری مهم پیش رفتند. کارشناسان این حوزه معتقدند فضای تکراری کنسرتها در تهران و تعدد بیش از اندازه آنها در ماههای اخیر، دلزدگی مخاطبانشان را باعث شده است و حتی متعصبترین طرفداران خوانندهها هم از این روند ناراضیاند. ماجرا فقط به فضای فرم و محتوای کنسرتها بازنمیگردد و حتی جملات خوانندهها در بین قطعات هم تکراری شده است؛ حتی نوع لباس پوشیدن و خطاب قرار دادن مخاطبانشان و حتی فرم نورپردازی و جلوههای ویژه. در تهران حدود 100 هزار مخاطب حرفهای کنسرت میروند که عمدتا بسیاری از سالنهای اجرای زنده تهران را پر میکنند. «دیتابیس» یا سامانه اشتراک آنها در سایتهای بلیتفروشی معمولا بهترین جغرافیای نظرسنجی درباره کیفیت کنسرتها در تهران است که همین یک ماه گذشته، نتیجه یک نظرسنجی خصوصی، آماری باورنکردنی از نارضایتی را نشان داد. در این نظرسنجی، تکراری بودن فضای کنسرتها مهمترین دلیل اشباع جامعه مخاطبان از حضور در کنسرتهای پاپ عنوان شده بود.
* رکوردزنی در قیمت بلیت
قیمت بلیت کنسرت در تهران حوالی 900 هزار تومان سیر میکند. برای یک خانواده 4 نفره، قیمت تمامشده یک کنسرت حدود 5 میلیون تومان با محاسبه هزینه رفت و برگشت است. وضعیت معیشتی این روزها و اوضاع نابسامان معیشتی هم در شرایطی است که بیشک تورم و عدد کنسرت در تهران میتواند این کالای فرهنگی را دوباره از سبد اقتصادی خانوادهها حذف کند. با این تفاسیر میتوان بخش بزرگی از کاهش تقاضا برای حضور در سالنهای کنسرت را نیز در ماجرای اقتصادی آن دید؛ موضوعی که بهرغم تخفیفهای بالا از سوی برنامهگذاران هم همچنان پابرجاست.
همین چند هفته پیش با اعلام رسمی یکی از سالنهای برگزاری کنسرت در تهران، هزینه اجاره برای یک شب 800 میلیون تومان عنوان شده بود که با اعتراض صنف موسیقی روبهرو شد. کنسرتگذاران با تکیه بر قیمتهای اعلام شده، دلیل افزایش بلیت کنسرتها را تعرفههای نجومی سالنها اعلام کردند و در این بین سکوت برخی مدیران موسیقی نیز مزید بر علت شد تا موج افزایش قیمت بلیت کنسرت در تهران بالا و بالاتر رود. این روند با پیشبینی کارشناسان تا پایان امسال به بالای یک میلیون تومان خواهد رسید و مشخص نیست افزایش این قیمت، چه تاثیری در روند کیفی برنامهها میتواند داشته باشد.
* فالش میخوانم؛ پس هستم
فضای مجازی پر شده از کارشناسان و صاحبنظران حوزه موسیقی و کنسرت!
اینفلوئنسرها و بلاگرهایی که با چند حمله تند و تیز به خوانندهها و هجوم طرفداران آن چهره به صفحات جناب کارشناس، به یک باره عنوان «کارشناس موسیقی» و «منتقد» را به بیوگرافی صفحاتشان اضافه میکنند!
نداشتن سواد کافی در حوزه تخصصی و تمایل به خودنمایی در بین مخاطبان، اصلیترین نقدها به این افراد است ولی حضور آنها دلیلی شده تا خوانندهها خود را جمع و جور کنند و از ترس نقدهای بیرحمانه در صفحات مذکور، سعی در اجرای درست دارند، هر چند به هر حال انتشار ویدئوهایی که جناب خواننده در بدترین و فالشترین حالت ممکن در حال پذیرایی از مخاطبانش است، یکی دیگر از دافعههای حضور مردم در کنسرت شده است؛ ویدئوهایی فاجعهبار که گهگدار بازدیدهای میلیونی هم به خود میبیند و همین باعث شده دافعه حضور در سالنهای کنسرت این روزها بیشتر و بیشتر شود.
* بحران «پلیبک»
مفهوم «پلیبک» در ادبیات رسانهای و مجازی ایران، به دشنامی بزرگ برای اهالی موسیقی تبدیل شده است. این در شرایطی است که تعاریف جهانی کنسرت بر اساس «شو» و «پرفورمنس» بنا نهاده شده و اجرای زنده در آن ملاک بزرگ و مهمی نیست. چندی پیش «جاستین بیبر» صراحتا اعلام کرد در کنسرتهای 2 سال اخیرش، در قطعاتی که پرفورمنس سنگینی دارد، توانایی اجرای زنده ندارد و صدای او پخش میشود تا او بتواند با تمرکز بالا روی صحنه، بازیگر خوبی باشد.
این موضوع به دلیل نبود 2 تعریف درست از «شو» و «پرفورمنس» در کنسرتهای داخلی، عملا منسوخ است و هرگز نمیتوان با یک تعریف جهانی با زیرساختهای متفاوت، درباره مقایسه آن در فضای داخل ایران قضاوت و تحلیل درستی داشت.
با این وجود، برخی ویدئوها در ایران از اجرای پلیبک خوانندههای داخلی منتشر شد که به مرور تعاریفی چون «کمفروشی در کنسرتهای پاپ» را متصاعد کرد و باعث شد موج بزرگی علیه این جریان راه بیفتد؛ ویدئوهایی که حتی قربانیان بزرگی هم داشت و برخی خوانندهها با انتشار این ویدئوها نابود شدند. هجمه سنگین رسانهها و مخاطبان موسیقی به حدی بود که باعث شد برخی تهیهکنندهها و شرکتها برای اثبات «پلیبک نبودن» کنسرتهایشان، هزینههای سنگین تبلیغاتی را متحمل و با رسانهها وارد تعاملاتی خارج از فضای سالم هنری شوند.
* حراجه... حراج
چرخه حراج بلیتهای کنسرت در تهران، چرخه توهینآمیزی علیه اهالی موسیقی است. بسیاری از بزرگان این حوزه، ناراحتی و گلایههای خود را از این اتفاق به تهیهکنندگانشان اعلام کردهاند. ادامه این روند میتواند حواشی و پیامدهای فراوانی را در درازمدت باعث شود. بسیاری از خوانندهها به رغم اطلاع از این موضوع، مجبور به تبعیت از شرکتهای طرف قرارداد هستند و چارهای جز تن دادن به این موضوع ندارند.
با این اوصاف دور از ذهن نیست که ماجرای کنسرت در تهران به رقابتهای تحقیرآمیزتری هم برسد و دور از ذهن نیست که برای پر شدن سالنهای کنسرت شاهد اجراهای مشترک چند خواننده پاپ به صورت همزمان در یک سالن باشیم؛ موضوعی که همین هفتههای اخیر هم اجرایی شده و به نظر میرسد آینده کنسرتها در ایران را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
ارسال به دوستان
بارش سنگین برف استانهای شمال، شمال غرب و غرب کشور را در شرایط اضطراری قرار داد
برف آمد آن هم 2 متر
به دنبال هشدار سطح قرمز سازمان هواشناسی نسبت به ادامه بارشها بویژه بارش سنگین برف در استانهای شمال، شمال غرب و غرب کشور، ساکنان این مناطق شاهد بارش سنگین برف بودند؛ بارشهایی که باعث سقوط بهمن، انسداد راههای مواصلاتی در این استانها و قطع ارتباط دهها روستا شد. بر اساس گزارشها ارتفاع برف در مناطق کوهستانی به بیش از 2 متر رسید و خیلی از مدارس نیز به دلیل بارش سنگین برف و کاهش دما در استانهای شمال غرب و غرب کشور تعطیل شدند. سازمان راهداری نیز طی چند روز گذشته به صورت شبانهروز در حال بازگشایی راههاست و سازمان هلالاحمر هم برای کمک به خودروهای در راه مانده تلاش میکند. رئیس مرکز ملی پیشبینی و مدیریت بحران مخاطرات وضع هوا با اشاره به تشدید بارندگیها در برخی استانها گفت: با توجه به مخاطرات بارش برف و باران در برخی محورهای مواصلاتی، مردم برای عبور از این مناطق باید تجهیزات کافی همچون زنجیر چرخ به همراه داشته باشند. صادق ضیاییان با تاکید بر لزوم توجه به هشدارهای صادر شده درباره قدرت فعالیت سامانه بارشی در کشور اظهار کرد: سامانههای بارشی از چند روز گذشته در پی هم به کشور نفوذ کردهاند. فعالیت این سامانهها در شمال غرب کشور همچون جنوب استان آذربایجان غربی، شمال غرب استان کردستان و ارتفاعات استان اردبیل همچنین ارتفاعات استان آذربایجان شرقی بویژه نیمه شمالی موجب بارش سنگین برف، مهگرفتگی، در مناطق کوهستانی کولاک برف و رخداد بهمن شده و شرایط تا حد صدور هشدار قرمز تشدید شده است به طوری که روز گذشته استانهای گیلان، مازندران، آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل، کردستان، کرمانشاه، شمال شرق خوزستان، ارتفاعات قزوین، البرز و تهران با بارش باران و برف، مهگرفتگی و در مناطق کوهستانی کولاک برف مواجه بودند و مخاطرات آن در روزهای آینده نیز ادامه دارد. رئیس مرکز ملی پیشبینی و مدیریت بحران مخاطرات وضع هوا تاکید کرد: این بارشها میتواند در محورهای مواصلاتی که بین استانهای اردبیل، گیلان، شمال آذربایجان شرقی و جنوب غرب استان آذربایجان غربی قرار دارند، مشکلاتی را از جمله اختلال در حرکت ناوگان حملونقل عمومی، کاهش دید، بهمن، کولاک برف و حتی انسداد بویژه در مناطق سردسیر ایجاد کند و موجب اختلال در انتقال نهادههای انرژی از جمله برق و گاز شود. در این بین مناطق جنوب غرب استان آذربایجان غربی و شمال غرب کردستان بارش برف شدیدتر و سنگینتری را تجربه خواهند کرد، بنابراین مردم برای عبور از این مناطق باید تجهیزات کافی همچون زنجیر چرخ به همراه داشته باشند. محورهای مواصلاتی واقع در البرز مرکزی نیز شاهد بارش برف و باران و مخاطرات ناشی از آن پدیده خواهند بود، هر چند وخامت اوضاع به اندازه دیگر مناطق نیست اما همچنان مردم باید نکات ایمنی را در این مناطق رعایت کنند.
* استان اردبیل در وضعیت قرمز بارش برف
مدیرکل مدیریت بحران اردبیل وضعیت این استان در پی بارش سنگین برف را قرمز اعلام کرد و از مردم خواست از تردد غیرضروری در معابر بویژه جادههای استان پرهیز کنند. مهدی خدمتی دیروز در گفتوگو با ایرنا گفت: تمام شهرهای استان اردبیل در وضعیت قرمز قرار گرفتهاند و از اهالی انتظار میرود با پرهیز از ترددهای غیرضروری اجازه دهند شهرداری و سایر دستگاههای خدماترسان نسبت به برفروبی و پاکسازی مناطق شهری اقدام کنند. وی ارتفاع برف در برخی مناطق را ۸۰ تا ۹۰ سانتیمتر اعلام کرد و افزود: با وجود شدت بارش برف، کولاک و یخبندان، کار خدماترسانی به مردم بویژه در راهماندگان و بازگشایی مسیرهای تردد مردم به صورت مستمر در همه مسیرها و جادههای اصلی استان جریان دارد. وی اظهار کرد: هم اکنون بیش از ۸۰ درصد راههای هزار و ۸۰۰ روستای استان مسدود شده و تردد در راههای اصلی نیز به سختی و تنها با زنجیر چرخ ممکن است. خدمتی همچنین با اشاره به اسکان ۲۵۰ نفر از شهروندان در راهمانده به علت مسدود شدن مسیرهای جادهای و امدادرسانی به ۲ هزار و ۱۵۰ نفر از شهروندان توسط هلالاحمر گفت: علاوه بر اعضای ستاد مدیریت بحران و دستگاههای متولی، خوشبختانه مردم و روستاییان با تجهیزات خود در حال برفروبی و بازگشایی مسیرهای تردد هستند.
* ارتفاع برف در مناطق برفگیر آذربایجانشرقی به ۲ متر رسید
رئیس گروه پیشبینی اداره کل هواشناسی آذربایجان شرقی با اشاره به بارش برف و کولاک دیروز در استان گفت: بر اثر کولاک، ارتفاع برف در مناطق کوهستانی و برفگیر استان تا ۲ متر رسید. محمد امیدفر، با بیان اینکه در بیشتر مناطق استان بویژه منطقه ارسباران برف باریده است، افزود: بر اساس اطلاعات ایستگاههای اصلی هواشناسی، بیشترین بارش به میزان ۲۶ میلیمتر (آب حاصل از ذوب برف) با بیش از ۳۰ سانتیمتر ارتفاع برف از ورزقان گزارش شده است. وی اظهار کرد: کلیبر، خداآفرین، اهر و هوراند به ترتیب با ۲۴، ۲۰، 18.3 و ۱۸ میلیمتر بیشترین بارش برف را به خود اختصاص دادند. وی ادامه داد: بارش برف، برودت هوا، یخبندان و لغزندگی معابر موجب غیرحضوری شدن مدارس برخی از شهرهای استان شد.
* محاصره 300 روستای آذربایجان شرقی توسط برف
مدیرکل راهداری و حملونقل جادهای آذربایجان شرقی از بسته شدن راه روستایی بیش از 300 روستا در استان خبر داد و گفت: اکیپهای راهداری آذربایجان شرقی ۸۸۰۰کیلومتر - باند از راههای استان را برفروبی و نمک و شنپاشی کردند. اورجعلی علیزاده دیروز اظهار کرد: در عملیات راهداری زمستانی روز گذشته (شنبه) و بامداد امروز (یکشنبه) در تمام محورهای استان ۱۹۲۵ تن مخلوط شن و نمک مورد استفاده قرار گرفته است. علیزاده گفت: با وجود بارش سنگین برف در حال حاضر تمام راههای شریانی، اصلی و فرعی استان باز است و تردد در آنها جریان دارد اما با توجه به ادامه بارش برف، وجود کولاک و لغزنده بودن جادهها بویژه در آزادراه تبریز - زنجان و محورهای اهر، کلیبر، ورزقان، هوراند، مرند، جلفا، بستانآباد، هشترود و مراغه، هم استانیهای عزیز از تردد غیرضروری در این محورها اجتناب کنند. علیزاده گفت: با توجه به بارش سنگین برف و وجود کولاک در شمال شرق و جنوب استان راه تعدادی از روستاها در این منطقه بسته شده است که با اتمام برفروبی محورهای شریانی و اصلی استان نسبت به بازگشایی این راهها اقدام خواهد شد. علیزاده ادامه داد: در این مدت کمکرسانی به ۲۳۰ خودرو نیز انجام شده است.
* ۷۷۰۰ کیلومتر جاده در کردستان برفروبی شد
مدیرکل راهداری و حملونقل جادهای کردستان دیروز گفت: طی شبانهروز گذشته 7 هزار و 787 کیلومتر جاده در سطح استان برفروبی شد. فرزاد حسنی اظهار کرد: عملیات برفرروبی در محورهای شریانی با بهرهگیری از ظرفیت ۱۱۴ دستگاه انواع ماشینآلات و ۲۰۸ نفر راهدار در شبانهروز گذشته انجام شده است. وی از رهاسازی ۴۵۷ خودروی گرفتار در برف در بازه زمانی یادشده خبر داد و گفت: بیش از 4 هزار و 849 کیلومتر باند در محورهای شریانی استان هم برفروبی شده است.
* ۴ مورد سقوط بهمن در چالوس
جانشین رئیس پلیس راه فراجا دیروز با بیان اینکه از شامگاه شنبه تاکنون در محور چالوس شاهد 4 مورد سقوط بهمن بودیم، اعلام کرد این محور همچنان مسدود است. سرهنگ سیاوش محبی درباره آخرین وضعیت ترافیکی محورهای کشور، اظهار کرد: از شب گذشته (شنبه شب) به دلیل بارش سنگین برف و کولاک شدید و مه غلیظ، ۶ محور مواصلاتی اصلی آزادراه تهران - شمال در استان تهران، محور چالوس در استانهای مازندران و البرز، محور گردنه حیران در استان اردبیل، محور میاندوآب - سرچم در آذربایجان غربی، محور پونل - خلخال در استان گیلان و محور هشتگرد - طالقان در استان البرز به دلیل ناایمن بودن همچنان مسدود هستند. وی با بیان اینکه همکاران راهداری در حال ایمنسازی محورها هستند و به محض اینکه ایمنی لازم را به دست آورند این محورها را بازگشایی و اطلاعرسانی خواهیم کرد، توصیه کرد: به هیچ وجه وسایل نقلیه در محورهایی که پلیس به واسطه بارش برف و باران و کولاک یا ناایمن بودن مسدود اعلام میکند تردد نکنند. خواهش میکنیم هموطنان اصراری برای رفتن به محورهای مسدود نداشته باشند. ۶ محور مواصلاتی اصلی؛ آزادراه تهران - شمال، محور چالوس، محور گردنه حیران در استان اردبیل، محور میاندوآب - سرچم در آذربایجان غربی، محور پونل - خلخال در استان گیلان و محور هشتگرد - طالقان در استان البرز مسدود هستند.
* امدادرسانی به بیش از 3700 نفر در 12 استان متاثر از برف و کولاک
رئیس سازمان امداد و نجات با اشاره به وقوع برف و کولاک در 12 استان کشور، از امدادرسانی به بیش از 3700 نفر در 4 روز گذشته خبر داد. بابک محمودی با اشاره به وقوع برف و کولاک در 12 استان کشور، به تشریح اقدامات انجامشده از 20 تا 24 دی و تا 7:30 روز یکشنبه پرداخت و گفت: در 4 روز گذشته و پس از وقوع برف در گردنههای برفگیر، 12 استان آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل، چهارمحالوبختیاری، زنجان، سمنان، قزوین، کردستان، کهگیلویهوبویراحمد، گیلان، لرستان و همدان، شامل 46 محور کوهستانی، نیاز به خدمات امدادی پیدا کردند که امدادگران جمعیت هلالاحمر برای امدادرسانی در این مناطق حاضر شدند.
وی بیان کرد: در این مدت زمان، امدادرسانی به 3760 نفر انجام شد، 191 نفر نیز اسکان اضطراری پیدا کردند و 11 نفر نیز به مناطق امن منتقل شدند. محمودی گفت: 87 تیم عملیاتی شامل 270 امدادگر، اقدام به رهاسازی 460 دستگاه خودرو از برف کردند و 188 تخته پتو نیز بین افراد در راه مانده توزیع شد.
ارسال به دوستان
مهمترین رخدادهای جام هجدهم تا روز گذشته
کامبک عجیب ژاپن
هجدهمین دوره مسابقات فوتبال جام ملتهای آسیا دیروز در قطر ادامه یافت که در این مطلب نگاهی به حواشی و نتایج بازیها خواهیم داشت.
* رسانههای سعودی علیه سرمربی ایتالیایی
پس از خط خوردن نواف العقیدی، رسانههای عربستانی بهشدت از تصمیم مانچینی انتقاد کردند. فهرست نهایی تیم ملی عربستان برای حضور در جام ملتهای آسیا اعلام شد که طی آن در اقدامی عجیب، روبرتو مانچینی روی نام نواف العقیدی، سنگربان اول النصر و تیم ملی عربستان خط قرمز کشید که این موضوع با واکنش گستردهای در فضای رسانهای این کشور همراه شد. با مصدومیت طولانیمدت محمد العویس و غیبت او در جام ملتهای آسیا، تمام امید سعودیها در درون دروازه به نواف العقیدی بود؛ گلری که این فصل سنگربان شماره یک النصر است و در چند بازی اخیر و رسمی تیم ملی عربستان نیز درون دروازه قرار گرفته بود. با این حال، مانچینی تصمیم گرفت در لیست نهایی عربستان، روی نام نواف العقیدی خط قرمز بکشد و به جای این سنگربان، محمد الربیعی را به اردو دعوت کند؛ گلری که طی 2 فصل اخیر حتی یک دقیقه هم در بازیهای باشگاهی برای الاهلی و الهلال به میدان نرفته است. تعدادی از خبرنگاران سعودی نیز با انتشار توئیتهایی اعلام کردند نواف العقیدی از هیچ مصدومیتی رنج نمیبرد و علت خط خوردن او تنها به مسائل فنی و تصمیم مانچینی بازمیگردد و پس از کنار گذاشته شدن این گلر، او به همراه النصر در تور چین شرکت خواهد کرد. کنار گذاشته شدن نواف العقیدی با واکنش رسمی یکی از مقامات باشگاه او نیز همراه شد. عبدالعزیز عبدالله العمران، یکی از اعضای هیاتمدیره النصر از طریق حساب رسمی خود در شبکه اجتماعی ایکس به این موضوع واکنش نشان داد و نوشت: شرمآور است! مانچینی شنبهشب و قبل از شروع تمرین تیم ملی عربستان پس از اعلام فهرست نهایی، از اظهار نظر درباره تصمیماتش بابت اعلام لیست نهایی سعودیها خودداری کرد. مانچینی خطاب به خبرنگاران گفت: در حال حاضر صحبتی نمیکنم. منتظر سوالات شما در کنفرانس مطبوعاتی قبل از بازی هستم. عربستان روز سهشنبه نخستین دیدار خود در جام ملتهای آسیا را برابر عمان برگزار خواهد کرد.
* برد سخت استرالیا
تیم فوتبال استرالیا در نخستین دیدارش در جام ملتهای آسیا برابر هند به پیروزی رسید. در نخستین دیدار گروه دوم جام ملتهای آسیا، 2 تیم فوتبال استرالیا و هند به مصاف هم رفتند که کانگوروها در یک بازی سخت موفق شدند با نتیجه 2 بر صفر حریف سختکوش خود را شکست دهند و به نخستین پیروزیشان در این مسابقات دست یابند.
* تساوی چین و تاجیکستان با آفساید جنجالی
تیمهای فوتبال چین و تاجیکستان به تساوی بدون گل و تقسیم امتیازها رضایت دادند. 2 تیم فوتبال چین و تاجیکستان به مصاف هم رفتند که تلاش 2 تیم سودی نداشت و بازی با تساوی بدون گل خاتمه یافت. البته چینیها دقیقه ۸۰ بازی توانستند به گل برسند اما با بازبینی صحنه از سوی داور، آفساید بازیکن دیگر چین اعلام و گل مردود شد. با این تساوی، در این گروه قطر با 3 امتیاز صدرنشین است و چین و تاجیکستان در ردههای دوم و سوم قرار دارند.
* توقف ازبکها در نخستین قدم
تیم ملی فوتبال ازبکستان برابر سوریه با تساوی بدون گل متوقف شد. در دومین دیدار گروه دوم جام ملتهای آسیا، ازبکستان به مصاف سوریه رفت و با تساوی بدون گل متوقف شد تا استرالیا بهتنهایی صدرنشین این گروه باشد. با این تساوی، سوریه و ازبکستان یک امتیازی شدند و در ردههای دوم و سوم قرار گرفتند. هند نیز بدون امتیاز در رده چهارم است. البته سوریه در این دیدار یک بار موفق به گلزنی شد که داور گل ابراهیم حصار را مردود اعلام کرد.
* قدرتنمایی ژاپن مقابل جنگجویان ویتنام
تیم ملی فوتبال ژاپن نخستین بازی خود در مرحله گروهی جام ملتهای آسیا را با برتری مقابل ویتنام پشت سر گذاشت. در سومین روز مرحله گروهی جام ملتهای آسیا تیم ملی فوتبال ژاپن در ورزشگاه الثمامه به مصاف ویتنام رفت. ساموراییها در این بازی مقابل شاگردان فیلیپ تروسیه قرار گرفتند؛ سرمربی فرانسوی با لقب جادوگر سفید که از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۲ در تیم ملی ژاپن فعالیت کرد و ضمن کسب قهرمانی جام ملتهای ۲۰۰۰ آنها را برای نخستینبار از مرحله گروهی جامجهانی بالا آورد. ژاپن با برتری ۴ بر ۲ مقابل حریف شرق آسیاییاش شروع مقتدرانهای در جام داشت. ابتدا تاکومی مینامینو در دقیقه ۱۱ ژاپن را پیش انداخت اما جنگجویان ویتنامی غافلگیرکننده ظاهر شدند و با گلهای باک دینه انگوین(۱۶) و توانهای فام(۳۳) از مدعی اصلی قهرمانی جام جلو افتادند، البته این پایان کار نبود و در همان نیمه اول ژاپن موفق شد عقب افتادگیاش را جبران کند و گل برتری را به ثمر برساند. مینامینو دقیقه ۴۵ گل تساوی را وارد دروازه ویتنام کرد و در نهایت کیتو ناکامورا، بازیکن رن فرانسه دقیقه ۴+۴۵ موفق به زدن دیگر گل شاگردان هاجیمه موریاسو در نیمه اول شد. گل چهارم این تیم هم با ضربه آیاسه اوئدا، همتیمی علیرضا جهانبخش در فاینورد در دقیقه ۸۶ به ثمر رسید. در شرایطی که در ۲۰ دقیقه ابتدایی بازی کمتر از ۱۰ هزار تماشاگر در ورزشگاه حضور داشتند، در ادامه به تعداد آنها افزوده و در نیمه دوم تعداد تماشاگران ۱۷۳۸۵ نفر اعلام شد، البته بخشی از این طرفداران کارگران ساکن قطر بودند.
* برد امارات مقابل هنگکنگ در جدال حریفان ایران
تیم ملی فوتبال امارات در دیداری سخت مقابل هنگکنگ به برتری رسید. در چارچوب نخستین دیدار گروه C جام ملتهای آسیا، تیم ملی فوتبال امارات به مصاف تیم ملی هنگکنگ رفت و به برتری 3 بر یک رسید. در این بازی برای امارات الامیری، زاید سلطان و القسانی و برای هنگکنگ نیز چان گلزنی کردند.
ارسال به دوستان
مرز حماقت راهبردی و اقدام تاکتیکی
حنیف غفاری: واشنگتن و لندن ماجراجویی احمقانهای را در دریای سرخ و تنگه بابالمندب آغاز کردهاند که فرجام آن قطعا چیزی جز شکست و تباهی نخواهد بود. در اثبات این گزاره همین بس که انصارالله بایستههای بازدارندگی و اقدام و نسبتسنجی میان این ۲ مولفه را بخوبی طی ۸ سال جنگ نابرابر و نامتقارن با آلسعود و امارات آموخته و اکنون در حال رصد هوشمندانه میدان و برنامهریزی دقیق برای گامهای عملیاتی بعدی است. دولتهای ریشی سوناک در لندن و جو بایدن در واشنگتن یک وجه مشترک پررنگ در حوزه سیاست خارجی خود دارند و آن عدم تشخیص حماقت راهبردی از اقدام تاکتیکی است!
سال 2014 میلادی، زمانی که بنسلمان عزم خود را برای اشغال یمن و از بین بردن انصارالله جزم کرد، ۲ مشوق اصلی وی دولتهای دموکرات و محافظهکار آمریکا و انگلیس بودند. تحقق «یمن منهای مقاومت»، هدفی بود که لندن، واشنگتن، ریاض و ابوظبی آن را بارها در اتاقهای فکر فرماندهان نظامی و استراتژیستهای سیاسی مرور کرده و ابعاد و جزئیات آن را به تصویر کشیده بودند. با این حال مقاومت یمن پس از ۸ سال استقامت و پایداری، به دشمنان آموخت گفتمان مقاومت و متعلقات آن (از جمله توان نظامی و میدانی) اساسا مقولاتی نیستند که قابل کمیسازی یا محاسبه عددی و زمانی باشد! امروز، در ابتدای سال 2024، مقامات آمریکایی و انگلیسی دچار حماقت راهبردی مطلقی شدهاند که آثار و تبعاتش نهتنها در زمان حال، بلکه در آینده نیز گریبانگیر غرب و رژیم اشغالگر قدس خواهد شد.
بهانه واشنگتن و لندن در حمله به مواضع انصارالله، تهدید امنیت دریایی و آبراههای بینالمللی بوده است اما مسجل است اقدامات یمنیها صرفا محدود به کشتیهایی است که به مقصد اراضی اشغالی حرکت میکنند. یمنیها طی 100 روز اخیر هیچ اقدامی علیه سایر کشتیها انجام ندادهاند. از این رو حمله به یمن مطابق یک تفسیر دروغین و عامدانه نسبت به تحولات جاری در دریای سرخ انجام شده و قطعا مشروعیت بینالمللی ندارد. فراتر از آن، قطعا از این پس دریانوردی کشتیهای آمریکایی و انگلیسی هم در کنار کشتیهای رژیم تروریست صهیونیست در دریای سرخ و تنگه بابالمندب به چالشی سخت کشیده خواهد شد. این چالش فرازمانی بوده و دیگر نمیتوان آن را تابعی از جنگ غزه در نظر گرفت.
به عبارت بهتر، تا قبل از حملات اخیر، اقدامات شجاعانه و غیرتمندانه مقاومت یمن در جلوگیری از حرکت کشتیهای تجاری و نظامی به سوی اراضی اشغالی، متغیری وابسته به جنگ غزه بود اما از این پس، شاهد باز شدن پروندهای تاریخی هستیم که در یک سوی آن واشنگتن –لندن - تلآویو و در سوی دیگر آن صنعا قرار دارد. گشودن یک جبهه تازه از سوی آمریکا و انگلیس، نهتنها مصداق بازدارندگی محسوب نمیشود، بلکه مترادف با خلق بحرانی تازه علیه این ۲ بازیگر مداخلهگر و حامی تروریسم صهیونیستی به شمار میآید. از این رو کنشگری وقیح اخیر واشنگتن و لندن در دریای سرخ را نه در بطن جنگ غزه، بلکه باید در قالب یک منازعه جدید از سوی غرب مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. قطعا جنگ غزه بهزودی با پیروزی رسمی حماس و جهاد اسلامی و ناکامی رژیم کودککش صهیونیست در رسیدن به اهدافی مانند نابودی حماس و اشغال غزه به پایان خواهد رسید اما این به معنای پایان مناقشه در دریای سرخ نخواهد بود. انصارالله از این پس این حق مشروع و قانونی را خواهد داشت که ناظر بر یک تهدید بالفعل، اقدامات لازم را جهت تامین امنیت دریای سرخ و بابالمندب و حفظ منافع ملی یمنیها انجام دهد. این اقدام میتواند ماهیتی نظامی - امنیتی داشته باشد و ناظر بر حرکت کشتیهای تجاری یا نظامی آمریکایی و انگلیسی طراحی شود. هرگونه اقدامی که انصارالله در برهه کنونی یا آینده انجام دهد، ناظر بر همین کنش غیرقانونی و تهاجمی لندن و واشنگتن بوده و در قالب اقدام مشروع یمنیها توجیه قانونی و منطقی خواهد داشت. قطعا آمریکا و انگلیس بخشی از هزینههای تصاعدی خبط و حماقت راهبردی خود را در همین برهه زمانی و بخش دیگری از آن را در زمان و مختصاتی غیرقابل تصور پرداخت خواهند کرد.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با محمدعلی صمدی به مناسبت یکصدمین روز توفان الاقصی
کلاس درس غزه
مهدی تقوی: «محمدعلی صمدی» از فعالان رسانه در حوزه مقاومت و پژوهنده تاریخ معاصر، از ابتدای عملیات توفان الاقصی، تحلیلهای خود درباره این جنگ را در رسانههای مختلف منتشر کرده است. به مناسبت گذشت یکصد روز از آغاز توفان الاقصی، «وطن امروز» در گفتوگو با وی، آنچه را که در این ۱۰۰ روز در فلسطین اشغالی گذشته است بررسی کرد.
***
* یادم میآید روزهای اول جنگ اعتقاد داشتید ورود زمینی ارتش صهیونیستی به غزه یک شوخی است اما امروز ۸۰ روز است جنگ زمینی در غزه جریان دارد.
بسمالله الرحمن الرحیم. من هیچ وقت و هیچ جا نگفتهام مطلقا ارتش صهیونیستی وارد جنگ زمینی در غزه نخواهد شد. اعتقاد داشتم و دارم ورود زمینی صهیونیستها به غزه یک شوخی است و نتایج این شوخی در برابر چشم همه جهانیان است. نیروی زمینی ارتش نمیدانم چندم غرب آسیا، ۱۰۰ روز است مضحکه یک مشت چریک پابرهنه با دمپایی لاانگشتی و شلوار سهخط شده و هنوز یک جای درست و درمان را نگرفته که بتواند پز بدهد بالاخره با این همه هزینه یک کاری کردم. تخمین زده میشود روزانه 300 میلیون دلار فقط هزینه بمباران هوایی غزه است و نمیدانم این ارقام شامل هزینههای نجومی گنبد آهنین هم میشود یا نه. به اینها اضافه کنید هزینه جنگ زمینی را. یک حساب سرانگشتی بکنید. طی 100 روز، قطعا بیشتر از 30 میلیارد دلار خرج این جنگ شده است. چقدر بیشترش را نمیدانم ولی اینقدرش را اطمینان دارم. این غیر از خسارتهای سرسامآور ناشی از تعطیلی توریسم، لغو قراردادهای نظامی و مهاجرت معکوس صهیونیستها و خارج کردن سرمایهها به خاطر ناامنی است. تانکهای مرکاوای نسل 4 که قرار بود در جنگ هستهای، ناجی قوم برگزیده خدا! باشند، حالا شدهاند سوژه دوربینهای واحد تبلیغات حماس و با آرپیجیهای نوک لکلکی که اسباببازی بچههای مقاومت است، شکار میشوند. این وسط چند تا تونل خالی هم به وسیله اسرائیلیها کشف شده که بروند داخلش عکس یادگاری بگیرند! طول این تونلها به 20 کیلومتر هم نمیرسد، حالا کو تا 500 کیلومتر؟! اینها را بگذار کنار هم. اگر منصف باشی و کمی هم به اصول بدیهی نظامی توجه کنی، تداوم این جنگ تا 100 روز و بیشتر، خودش یک شوخی بزرگ است، ورود زمینی که جای خود دارد.
* حرفهایتان را قبول دارم اما نمیشود 32 هزار شهید را از صورت مسأله حذف کرد. خسارت سنگینی است برای فلسطینیها.
همانوقت که میگفتند 5 هزار نفر خسارت سنگینی است، من عرض کردم و حالا هم اعتقادم همین است. در ماجرای فلسطین و تاسیس رژیم صهیونیستی، طی ۷۶ سال گذشته، فلسطینیها فقط خسارت دادهاند. با هیچ سنجه و هیچ سامانه محاسباتی نمیشود حتی چند هفته در این تاریخ نکبت پیدا کرد که فلسطینیها روی خوش دیده باشند و نعمتی از سرزمین مادریشان، به کامشان زهر نشده باشد. این نخستین باری است که فلسطینیها کشته میدهند و در کنارش به دشمنشان هم ضررهای مشخص و غیرقابل انکار میزنند. نخستین باری است که چشم همه جهان به جز ایالات متحده را به سمت خودشان معطوف کردهاند که اصل صورت مساله را ببینند، نه فقط چیزی را که تبلیغاتچیهای صهیونیست، یک قرن است دارند در گوش دنیا میخوانند. اینها برای فلسطینیها که ۷۶ سال است حتی باد هم در مشتشان ندارند، نتایج چشمگیری است.
* قبول کنید دیدن صحنههای کشت و کشتار کودکان و بیچارگیهای مردم آواره و گریه و زاریهای بازماندگان که سر تا پای فضای مجازی را پر کرده، فشارش اینقدر زیاد است که قبول تحلیلهای راهبردی خیلی راحت نیست. آدم فقط فکر این است که یکجوری این کابوس تمام شود.
این کابوس برای من و شما و چشمآبیهای اروپایی، 100 روز است شروع شده اما برای این مردم ۸۰ سال است همین بوده. چرا آنقدر که ما تماشاچیها نک و ناله میکنیم، خود فلسطینیها گلهگذاری ندارند؟! چون درک آنها از واقعیت با ما خیلی فرق دارد. حکایت ما شده است حکایت آن لطیفه قدیمی که طرف سیگاری سرسختی بود و در روزنامه یک مقاله تاثیرگذار درباره مضرات دخانیات خواند و به شدت نگران شد. اینجا بود که تصمیم بزرگی گرفت و کلا روزنامه خواندن را کنار گذاشت! ما و همه تماشاچیهای گریان و معذب، عمدتا فقط از باران سنگین اخبار و تصاویر جهنمی جنگ ناراحتیم و میخواهیم تمام شود. نه کاری به قبلش داریم، نه کاری به بعدش. در نهایت هم مرور اخبار کشتار را کنار میگذاریم. این مردم در برابر اسرائیل تنها و بیپناه هستند. گرسنه هستند. قبل از جنگ هم گرسنه بودند. آب بهداشتی ندارند؛ قبل از جنگ هم نداشتند. اصلا الان، بعد از 100 روز جنگ، شرایط عمومی مردم غزه با قبل از جنگ فرق چندانی نکرده، به غیر از اینکه همان مشکلات و کمبودها را در کنار خانههای خرابشدهشان دارند. یعنی سقف بالای سرشان تبدیل به چادر شده. البته بعضی دوستان کمتر بیانصاف، معتقدند همین هم خسارت بزرگی است. میگویند جنگ باعث شده الان فلسطینیهای گرسنه و تشنه، خانه هم نداشته باشند. این بهتر از قبل است؟ این پیروزی است؟ این دستاورد است؟ و از این حرفها. من اعتقاد دارم اینجا دیگر باید یک ارزن احترام برای این ملت قائل باشیم و حق انتخاب را به خودشان بدهیم که تحمل آن همه خفت و ذلت و تحقیر، آن هم در سرزمین خودشان میارزد به اینکه یک سقف بتنی بالای سرشان باشد؟
* خب! گفته میشود بروند مثل همه با اسرائیلیها صحبت کنند و یکجوری کنار بیایند. میگویند حتما از این خون و خونریزی بهتر است.
ما متاسفانه اسرائیل را هم بخوبی نمیشناسیم و فکر میکنیم یک رژیم متعارف سیاسی است و با زبان رایجی که برای همه دنیا قابل فهم است، میتوان با آنها وارد تعامل سیاسی شد. اگر همه دنیا هم چنین برداشتی از اسرائیل داشته باشند، شناخت فلسطینیها اینطور نیست. فلسطینیها مقابل اسرائیل هیچ گزینهای ندارند که از آن جواب گرفته باشند، به جز زور. این را خود فلسطینیها تا عمق جانشان درک کردهاند. میخواهم یک نکته مهم بگویم که شاید برایتان عجیب باشد. این برداشت فلسطینیها از اسرائیل و اسرائیلیها، دقیقا همان چیزی است که خود صهیونیستها میخواستند شکل بگیرد و برایش خیلی هم خرج کردند. از ابتدای تاسیس دولت عبری، بنای اشغالگران این بود که فلسطینیها باید به این اطمینان و دریافت قطعی برسند که اسرائیل یک دیوانه غیرقابل کنترل است و اگر انگشتت به او بخورد، دستت را از بازو قطع خواهد کرد که هیچ، ممکن است گلویت را هم پاره کند. این آرمان بنیانگذاران اسرائیل بود که فلسطینیها بدانند جواب هر سطحی از اظهار نارضایتی؛ مشت آهنین است. «ژابوتینسکی» که یکی از اسطورههای بنیانگذار اسرائیل است، این ایده را قبل از تاسیس رسمی اسرائیل تئوریزه کرد و جا انداخت. تاکید میکنم، هر سطحی از «اظهار نارضایتی»، و الا اصل «ناراضی» بودن فلسطینیها از مشکلاتشان از نظر صهیونیستها هیچ اهمیتی ندارد و اعتقادشان این است که اگر ناراضی هستند، بگذارند بروند. اینها باید بدانند اگر بمانند، وضع همین است و اگر اعتراضی بکنند، استخوانهایشان خرد خواهد شد.
* با این مطلبی که میگویید، رسیدن به نقطهای مثل توفان الاقصی عجیب نیست.
هیچ آدم مطلع یا منصفی هم که حداقلی از وضعیت یک قرن گذشته در فلسطین را بداند، ادعا نکرده عجیب است.
* ولی اسرائیلیها خیلی روی غافلگیریشان مانور میدهند.
رژیم اسرائیل چون مسیر رشد و بلوغش به صورت طبیعی طی نشده، با یک تربیت «علیمردانخانی» با دنیا مواجه میشود. فقط طلبکار و در حال چغلی کردن.
* تربیت علیمردانخانی؟
زمان کودکی ما داستانی بود به اسم علیمردانخان که فکر میکردم شما هم شنیده باشی.
* یادم آمد؛ نوار قصهاش را در بچگی گوش کردهام!
خلاصهاش میشود بچه لوس و ننر. تک فرزند یک شازده که از یک سالگی، کلی نوکر و خدمتکار جلویش دست به سینه بودهاند و هیچ برداشتی از زندگی عادی و بدون حضور نوکر و کلفت ندارد. اسرائیل وضعش دقیقا همین است. اواسط همین جنگ، یک دختربچه اسرائیلی که ناراحتی قلبی داشت، در جریان یکی از حملات موشکی مقاومت، بر اثر شنیدن صدای آژیر خطر، دچار ایست قلبی شد و جان داد. تا چند روز، رسانههای اسرائیلی چنان زنجمورهای راه انداختند که بیا و ببین! همان موقع، آمار تاییدشده نشان میداد ۵ هزار کودک در غزه شهید شدهاند که در این ۱۰۰ روز به 13 هزار نفر رسیده. این سطح از وقاحت، فقط در بین صهیونیستها دیده میشود. همین چند روز قبل، نتانیاهو دوباره آمده و خیلی روراست و شفاف، زل زده توی دوربین و گفته ما با مردم غزه نمیجنگیم. ما اخلاقیترین! ارتش دنیا هستیم و فقط با حماس جنگ داریم. از این حرفش نه خجالت کشید و نه نگران بود که همه بریزند سرش که کوه جنازه زنها و بچهها را نمیبینی؟ زنها و بچهها که چریک حماس نیستند. یک نکته جالب بگویم؛ شاید باور نکنید! خانم «گلدا مایر» که از موسسان اسرائیل است و صهیونیستها به او میگویند مادربزرگ، یک جمله تاریخی گفته: «ما فلسطینیها را نمیبخشیم که ما را مجبور میکنند بچههایشان را به قتل برسانیم». شبیه شوخی به نظر میآید ولی وقتی در منطق «علیمردانخانی» بگذاریاش، میبینی این طور طلبکار بودن، حتی در موضع کودککشی، عجیب هم نیست. این قلدری در کجای دنیا سابقه دارد که میلیونها انسان را در خانه خودشان زندانی کنی و نگذاری آب و غذا و سوخت و دارو به آنها برسد که خانه و زندگیشان را ول کنند و بروند. بعد هم که طرف میایستد و کمترین حقوقش را میخواهد، با پوتین بکوبی به دهانش؟ وقتی هم که عصبانی شد و یک مشت به صورتت زد، ادای زامبیها را دربیاوری؟
* اینها میگویند رزمندگان مقاومت پشت سر مردم قایم میشوند و چارهای برای ما نمیگذارند.
این هم از همان حرفهای وقیحانه است. یک مبارز فلسطینی در غزه، کجا باید بجنگد که از نظر اسرائیلیها قابل قبول باشد؟ طرف دارد در خانه خودش میجنگد. مگر غزه چقدر جا دارد که یک نیروی مقاومت برود آنجا خط تشکیل دهد؟ مگر غزه کوه و جنگل دارد که نیروی مقاومت برود آنجا و بجنگد؟ مگر اساسا چنین چیزی در مختصات غزه ممکن است؟ در غزه جا نیست مردم راه بروند. ضمن اینکه جنگهای پارتیزانی هم قواعد دارد. نیروی مقاومت اساسا در میان توده مردم میجوشد و مثل ماهی در آب که همان مردم هستند، شنا میکند. مردم را از نیروی مقاومت بگیری، قطعا خواهد مرد. حماس یک نیروی مقاومت صد درصد مردمی است و اسرائیل گوش عالم را کر کرده که اینها مردم نیستند و یک مشت تروریست مزدور کشورهای منطقه هستند. این حرفها البته چند سال است غیر از خاک آمریکا در جای دیگری خریدار ندارد. البته اسرائیل هم عملا قید بقیه را زده و فعلا به آمریکا اکتفا کرده است. راستش من معتقدم این انتخاب اسرائیل، یک تدبیر و یک تاکتیک نیست، بلکه از سر ناچاری است، چون بلد نیست کار دیگری کند. بلوغ فکری ندارد. با غریزه یک بچه نابالغ واکنش نشان میدهد.
* بازگردیم به جنگ اخیر؛ حالا بعد از 100 روز، اوضاع میدان چطور است؟
100 درصد به نفع مقاومت است. ارتش نمیدانم چندم دنیا، در کوچه پس کوچههای غزه و خانیونس دارد روانی میشود. 100 روز گذشته است. اسرائیل وعده داده بود ۳ هدف اصلی دارد: از بین بردن حماس (روز اولی که نتانیاهو این را به عنوان هدف اعلام کرد، من گفتم خوشا به حال حماس؛ همین حالا جنگ را برد)، بازگرداندن بدون قید و شرط اسرا، برقراری یک رژیم امنیتی جدید در غزه. بعد از 100 روز دیوانهبازی، خودشان اعتراف میکنند نابودی حماس غیرممکن است. یک نفر از اسرا هم بدون مذاکره و تبادل آزاد نشده است. با این حساب، رژیم امنیتی پیشکششان! تنها چیزی که در برابر اسرائیل است، چندده هزار جسد پاره پاره زن و بچههاست که هیچ کجا نمیتواند به آن مباهات کند و آبرویش را در تمام دنیا برده است. از آن طرف، مقاومت اعلام کرده بود هدفش تنبیه دشمن به خاطر اهانت به مسجدالاقصی و آزادسازی زندانیان فلسطینی با تبادل اسراست. فعل «تنبیه» که واقع شده، یک مرحله تبادل هم شکل گرفته و باقیاش هم شکل خواهد گرفت. خب! اینجا اگر کسی مثل زیباکلام، دکان دونبش نداشته باشد و منصفانه به میدان نگاه کند، اوضاع دستش میآید. البته در موضوع شهدا و تلفات انسانی هم به نظرم این بار فلسطینیها پیروز میدان هستند. این تعداد شهدا، حتی اگر به 100 هزار نفر هم برسد، در برابر تلفات انسانی ناشی از محاصره و خسارات ناشی از محرومیتهای عجیب و غریب از حقوق اولیه بشر در مناطق اشغال شده، بسیار ناچیز است. فلسطین تنها کشور دنیاست که در آن چند هزار نفر در پاسگاههای نظامی به دنیا آمدهاند و امروز معروفند به «نسل پستهای ایست بازرسی». اینها همان بچههایی هستند که مادرانشان در پستهای ایست بازرسی اسرائیلی متوقف شدند و به آنها اجازه ندادند به بیمارستان بروند. خیلی از این مادران، در همان پستها مردند و تولد بچههایشان را ندیدند. داریم درباره چنین جهنمی صحبت میکنیم. این مردم در بلندمدت، به صورت کاملا خاموش و بدون انعکاس خبری، هزاران هزار کشته داده و میدهند. این نخستینبار است که مردم جهان، عریان و واضح، جانهای از دست رفته را میبینند و متوجه سطح خشونت و بیرحمی اشغالگران میشوند.
* گمان نمیکنم اینطور که میگویید، فهم عمومی ایجاد شود؛ ماشین تبلیغاتی صهیونیستها از ارتشی که این همه پزش را میدهند قویتر است.
هر قدر هم قوی باشد، حریف خشونتی به این عریانی نمیشود. معلم بزرگ «پروپاگاندا» و تئوریسین آن به عنوان یک راهبرد استراتژیک کیست؟ آقای «گوبلز» معروف اما این گوبلز و اربابش بودند که در نهایت شکست خوردند، چون سطح خشونت هیتلر بسیار بالاتر از توان دستگاه تبلیغاتیاش بود. اسرائیلیها چون از همان اول، میزنند به سیم آخر، هیچ مجالی برای برقراری توازن تبلیغاتی در میدان باقی نمیگذارند. این بار هم با همین دستفرمان جلو آمدند ولی دیدند جواب نمیدهد. بشدت گرفتار شدهاند و هیچ مدل مشخصی هم برای پایان آبرومندانه ندارند.
* آمریکا نمیتواند جلوی صهیونیستها را بگیرد؟
آمریکا هم باید مدلی ارائه کند که آبرومند باشد. ببینید! اوضاع با 10 سال قبل خیلی متفاوت است. عقبنشینی آمریکا از عراق و افغانستان و عدم تاثیرگذاری در بحران سوریه، به اضافه ضرباتی که مستقیما از ایران خورد، هژمونی آمریکا در آسیای غربی را بشدت تضعیف کرده است. فکر کرد با زدن حاجقاسم کمی جبرانش کند که آن هم نشد. حالا تمام سرمایه آمریکا در غرب آسیا، اسرائیل است. آمریکا همان اشتباهی را که در جنگ 33 روزه مرتکب شد، اینجا هم مرتکب شد و اوایل اسرائیل را تشویق کرد به تابآوری و سرسختی. کار که بالا گرفت، بویژه بعد از سیلیهای یمنیها در دریای سرخ و مقاومت در عراق، بدش نمیآمد جمعش کند اما دید کار از دست خارج شده است. معتقدم چند هفته است جنگ فقط روز به روز ادامه دارد و هیچ راهبرد مشخصی را دنبال نمیکند.
* منظورتان این است الان تلآویو از واشنگتن حرفشنوی ندارد؟
معتقدم در این زمان، هیچ کسی در واشنگتن نیست که نتانیاهو از او حساب ببرد. این جناب، آقای بایدن را یک پیرمرد ناتوان و در تهدید یکدورهای شدن میبیند. بعید هم نیست از خسارتهای معنوی این جنگ به دموکراتها در انتخابات آینده استقبال کند. به نظرم نتانیاهو گوشهچشمی به بازگشت احتمالی ترامپ هم دارد. در عین حال، دولت فعلی آمریکا هم به نتانیاهو به عنوان یک سیاستمدار بدون پایگاه اجتماعی و در آستانه سقوط، اهمیت زیادی نمیدهد. بایدن و نتانیاهو فعلا فقط در کنار هم هستند برای خود اسرائیل و هیچکدام از دیگری حساب نمیبرد. یکی از دلایل طولانی شدن جنگ میتواند همین مورد باشد.
* به نظرتان بعد از 100 روز، مقاومت فلسطین، صرف نظر از پیروزیهای میدانی که ذکر کردید، به لحاظ ساختار و سازمان در چه وضعی است؟
هیچ نشانه و اطلاعات معتبر و موثقی وجود ندارد که سطح خسارات وارده به مقاومت اسلامی در جریان این جنگ را مشخص کند، حتی به شکل تخمینی. سطح پنهانکاری حماس و ابهامی که در اخبارش حفظ کرده، بشدت صهیونیستها را عصبی و مستأصل کرده است. نماد ارتش اسرائیل در این جنگ، جناب «افیخای ادرعی» است. ایشان از زمانی که من یادم هست در جنگ 33 روزه تا امروز، سخنگوی رسمی ارتش اسرائیل است. به صفحه مجازیاش مراجعه کنید. چنان سطحی از ابتذال و سخافت محتوا در آن موج میزند که حس ترحم مخاطب را تحریک میکند. هیچ چیز برای تبلیغات در دست ندارند؛ مانده دلقکبازی و فحاشی و کارهای نمایشی کودکانه. در تمام دنیا بگردید و ببینید نمونه مشابهی برای یک سخنگوی ارتش، آن هم با این همه ادعا پیدا میکنید؟ کنفرانسهای مطبوعاتی مثلث «بنگ» را ببینید («بنی گاتس»، «نتانیاهو»، «گالانت»). هفتههای اول با حرکات صورت و بدن سعی میکردند توجه مخاطبان را جلب کنند تا زیاد مجبور نباشند حرف بزنند (واقعا هم حرفی برای گفتن نداشتند!)، حالا که دیگر جواب نمیدهد و باید زبان بچرخانند، بروید ببینید چه دری وریهایی میگویند. آدم کاملا متوجه درماندگی و خشم ناشی از گرفتار شدن آنها میشود. اصلا نمیشود گفت مقاومت فلسطینی مثلا 10 درصد آسیبدیده یا 50 درصد یا ۸۰ درصد. آماری که گاهی اسرائیلیها میگویند هیچ منبعی ندارد و گندهگوییهای رایج میان خودشان است اما از شکل مقاومت در جنگ شهری و بیانیهها و شواهد دیگری که از دست خود اسرائیلیها درمیرود، میشود حدس زد سطح آسیبهای وارده به زیرساختها و نیروهای مقاومت تا این لحظه قابل توجه نیست.
* به نظرتان این آخرین جنگ غزه با تلآویو خواهد بود؟
اتفاقا به نظرم این مقاومت 100 روزه که ظاهرا حالا حالاها هم ادامه خواهد داشت، تازه به مقاومت یاد داده است چطور میزان تابآوریاش را بالا ببرد. جنگ متراکم و انبوه با تانکهای افسانهای اسرائیل، یک کلاس درس کامل برای فلسطینیها درست کرد و هیبت این تانکها را به کلی از بین برد. این هم از نتایج حماقت کوتولههای حاکم بر تلآویو است که مهمترین دستاورد جنگ زمینی خودشان را به شکلی مداوم و طولانیمدت، به میدان مشق چریکهای جوان فلسطینی آوردهاند. اگر شارون یا رابین حاکم بودند، به این سادگی آبروی خودشان را زیر دمپایی لایانگشتیهای شلوار سهخطپوش مقاومت نمیانداختند.
* مگر چاره دیگری هم دارند؟
خب! اینجا بازمیگردیم به همان سوال اول شما. من همیشه گفتم و میگویم ورود زمینی اسرائیل به غزه یک کار دیوانهوار و یک شوخی بزرگ است اما همان موقع هم اضافه میکردم اسرائیل چاره دیگری جز ارتکاب این حماقت ندارد.
* حرفی برای جمعبندی مانده است؟
اسرائیل با حماقت ناگزیر خودش، یک منبع الهام تاریخی برای محور مقاومت ایجاد کرد. هزاران کودک خانواده از دست داده برای فردای یگانهای مقاومت ایجاد کرد. مقاومت پاشنه آشیل اسرائیل را بزرگنمایی کرد و علامت گذاشت (احتمالا با همان مثلثهای سرخ) و آبرو و اعتبار خودش را در جهان اسلام بشدت بالا کشید. در مقابل، اسرائیل نشان داد با ارتش نمیدانم چندم دنیا، با خرج کردن چندده میلیارد دلار، چه تعداد زن و بچه را در کوتاهترین زمان ممکن میتوان کشت و فعلا فقط همین.
* به امید پیروزی نهایی مقاومت و آزادی قدس شریف.
انشاءالله.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از چرایی تحلیل رسانههای مهم جهان درباره شکست آمریکا از ایران در غرب آسیا
قدرت اول
گاردین: قدرت اول خاورمیانه آمریکا نیست ایران است
گروه سیاست خارجی: «آمریکا در حال باختن ترتیبات منطقهای به ایران است». این گزارهای است که رسانههای جهانی در 3-2 روز گذشته از آن صحبت میکنند.
وبگاه گاردین در گزارش جدید خود با عنوان «ایران بزرگترین قدرت منطقه است نه آمریکا» نوشت: نخستین حمله هوایی به رهبری ایالات متحده به شبهنظامیان شیعه حوثی تحت حمایت ایران در یمن، نقطه عطف دلهرهآور دیگری در مسیر طولانی شکستهای سیاستهای غرب در خاورمیانه است که مهمترین و پرپیامدترین آن برای دههها باقی است: شکست در حل مناقشه اسرائیل و فلسطین. این روزنامه انگلیسی نوشته است: این واقعیت که ایالات متحده با حمایت انگلستان موظف به استفاده از زور در پاسخ به حملات خفهکننده حوثیها به کشتیها در دریای سرخ بود، واقعیتی ناخوشایند را منعکس میکند: اهرم سیاسی واشنگتن رو به کاهش است، دیپلماسی آن ناکارآمد است، اقتدارش مورد تمسخر قرار میگیرد. یمنیها بدون هراس قول دادند حملات ادامه خواهد یافت. این تشدید شدید و بیپایان، واقعیت ناخوشایند دیگری را برجسته میکند؛ قدرت مسلط در خاورمیانه دیگر آمریکا، مصر به عنوان متحد غرب، عربستان سعودی یا حتی اسرائیل نیست بلکه متحد اصلی یمنیها، یعنی ایران است. صحبت از برندگان و بازندگان در میان کشتار وحشتناک غزه آسان نیست اما از نظر استراتژیک، روشن است چه کسی در این بحران پیشروی میکند. با هر قربانی فلسطینی، جایگاه ایران با موشکهای حزبالله، بمبارانهای عراق و سوریه و پهپادهای انصارالله یمن تقویت میشود. جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده، افکار جهانی (و بیشتر آمریکاییها) را با تعهد عجولانه خود به حمایت بیقید و شرط از اسرائیل پس از جنگ غزه و وتو کردن طرحهای آتشبس سازمان ملل متحد، بیگانه کرد.
گاردین با اذعان به اینکه سیاست آمریکا در خاورمیانه منسوخ به نظر میرسد، افزود: ایالات متحده که هرگز در جهان عرب محبوبیت نداشت، به عنوان یک شر ضروری شناخته شد. اکنون این ایران غیر عرب است که هدایت منطقه را در دست دارد. شرایط وحشتناک غزه برای همیشه نحوه نگاه به اسرائیل را به بدتر تغییر داده است که شاهد آن اتهامات بیسابقه نسلکشی در لاهه است. وبگاه این نشریه انگلیسی در ادامه نوشته است: همه اینها امتیازی برای جمهوری اسلامی ایران است. ایرانیها ۳ هدف اصلی در سیاست خارجی دارند: بیرون راندن ایالات متحده از خاورمیانه؛ حفظ برتری منطقهای و تقویت اتحادهای کلیدی با چین و روسیه. نابودی اسرائیل، واقعی یا لفاظی، چهارمین مورد است. شبکههای شبهنظامی ایران [محور مقاومت] با فاصله مشخصی از ایران عمل میکنند تا یک ائتلاف کنترل از راه دور متشکل از آنهایی که مایل به پیشی گرفتن از ایالات متحده هستند تشکیل شود. ایران با هوشیاری بیشتر نسبت به گذشته، سال گذشته گامهای عملگرایانهای برای ترمیم روابط با رقبای عرب خلیجفارس برداشت و روابط دیپلماتیک با عربستان سعودی را احیا کرد اما هیچ عشقی بین ریاض و تهران گم نشده است. مهمترین جنبه این معامله این بود که چین میانجی آن بود.
گاردین همچنین مینویسد: جنگ اوکراین و پیامدهای آن این باور را در پکن و مسکو متبلور کرد که رهبری جهانی ایالاتمتحده پس از دونالد ترامپ، در حال عقبنشینی است و نظم بینالمللی مبتنی بر قوانینی که واشنگتن بر آن نظارت دارد، برای برانداختن و جایگزینی آماده است. از زمانی که شی جین پینگ، رئیسجمهور چین قدرت را در دست گرفت، پکن حوزههای نفوذ ژئوپلیتیک و اقتصادی را برای رقابت و در صورت امکان جایگزین شدن در مناطق تحت نفوذ ایالات متحده ایجاد کرده است. ایران محور برنامههای شی است.
این رسانه انگلیسی ادامه میدهد: سال ۲۰۲۱، این ۲ کشور یک تفاهمنامه سرمایهگذاری استراتژیک و انرژی ۲۵ ساله امضا کردند. ایران تحت حمایت چین به گروه بریکس و سازمان همکاری شانگهای پیوست. ایران با همکاری با پکن برای دور زدن تحریمها، ماهانه میلیونها بشکه نفت خام به چین میفروشد که توسط ناوگانی که قابل ردیابی در اقیانوس نیست به چین منتقل میشود. پس از سالها رکود و ناآرامیهای شدید سیاسی و اجتماعی داخلی، اقتصاد ایران در حال رشد است. همچنین ایران پهپادهای مسلح را برای مسکو تامین میکند. تهران نیز به نوبه خود ممکن است بزودی جنگنده بمبافکن و بالگردهای تهاجمی پیشرفته سوخو SU-35 روسیه را که محصول یک «مشارکت دفاعی بیسابقه» است تحویل بگیرد. صادرات روسیه به ایران در حال رونق است. مسکو نسبت به توسعه میادین گاز طبیعی ایران به میزان ۴۰ میلیارد دلار متعهد شده است. علاوه بر همه اینها، برنامه غنیسازی مرتبط با برنامه هستهای ایران طبق گزارشها به سرعت در حال پیشروی است. روسیه و چین دیگر طرف توافق نیستند. بدترین کابوس اسرائیل، بمب اتم ایرانی، ممکن است از همیشه نزدیکتر باشد.
گاردین در پایان مینویسد: «همانطور که روئل مارک گرک و ری تکیه در «فارن افرز» نوشتند: «امروز، ایران از تحریمها و اعتراضات داخلی جان سالم به در برده است. این کشور با کمک متحدان قدرتمند بزرگ خود، اقتصاد خود را تثبیت کرده و شروع به تجدید قوای دفاعی خود کرده است. بمب هستهای در دسترس است». پس از 45 سال تلاش، ایران بالاخره کشور قدرتمند منطقه شد. تحریم، طرد و تهدید تهران جواب نداده است. ایالات متحده، بریتانیا و اسرائیل با یک رقیب سرسخت روبهرو هستند که بخشی از یک اتحاد مثلثی جهانی است که توسط شبهنظامیان قدرتمند و قدرت اقتصادی حمایت میشود. اگر میخواهیم از یک درگیری گستردهتر اجتناب کنیم، به یک رویکرد دیپلماتیک تازه نیاز است».
گزارش این روزنامه انگلیسی در شرایطی است که طی روزهای قبل نشریه تلگراف و خبرگزاری بلومبرگ آمریکا نیز مطالب مشابهی در این باره منتشر کرده و نوشتند حمله اخیر آمریکا به یمن بازتابی از این اتفاق است که جو بایدن در حال واگذاری منطقه به ایران و محور مقاومت است.
ماه گذشته اندیشکده دست راستی و پرنفوذ «انستیتو واشنگتن برای سیاست خاورنزدیک» مستقر در «واشنگتندیسی» که بر راهبردهای آمریکا در منطقه غرب آسیا متمرکز است، طی گزارشی که برگرفته از نتایج یک افکارسنجی در خاورمیانه بود هشدار داد: با جنگ غزه، ایالات متحده، قلب و ذهن اعراب را از دست داده، در حالی که ایران و رقبای آمریکا در افکار عمومی مردم خاورمیانه رسوخ کردهاند.
این اندیشکده آمریکایی که توسط مارتین ایندایک، سفیر سابق آمریکا در اسرائیل و از مدیران آیپک (کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل) تاسیس شده با بررسی نتایج پیمایشی که در ۶ کشور عربی سوریه، عراق، مصر، اردن، لبنان و فلسطین انجام شده، گزارش داده تنها ۷ درصد معتقدند آمریکا نقش مثبتی در جنگ غزه داشته است اما در مقابل درصد کسانی که گفتهاند ایران تأثیر مثبتی در جنگ داشته است، ۴۰ درصد است. در کشورهایی مانند مصر و سوریه، درصد افرادی که میگویند ایران نفوذ مثبتی در جنگ غزه دارد حتی بیشتر است و به ترتیب به ۵۰ و ۵۲ درصد میرسد.
در تمام سالهای پس از جنگ سرد و تفوق نظم امنیتی آمریکا در خاورمیانه، ایالات متحده با بحرانی مثل جنگ غزه در سیاست خارجی خود روبهرو نشده است؛ برای واشنگتن، شاید ۷ اکتبر ۲۰۲۳ یادآور دسامبر ۲۰۱۰ و آغاز بهار عربی یا بیداری اسلامی در خاورمیانه و شمال آفریقا باشد؛ روزهایی که ایالات متحده با امواجی از خشم و نفرت عمومی در سراسر منطقه مواجه شد.
واشنگتن در جریان سقوط دومینووار دیکتاتورهای عرب که متحدان سنتی و نزدیک کاخ سفید محسوب میشدند، تحت فشار زیادی قرار گرفت و بر سر یک دوراهی قرار داشت: حمایت از موج انقلابهای عربی یا پشتکردن به همپیمانان کلیدی خود که این اتفاق پیام مخربی به بقیه متحدان آمریکا ارسال میکرد. در نهایت دولت اوباما راه دوم یعنی عبور از متحدان کلیدی چون حسنیمبارک در مصر، زینالعابدین بن علی در تونس و علی عبدالله صالح در یمن را برگزید.
پیامدهای توفان الاقصی برای آمریکاییها حتی وخامتبارتر از انقلابهای عربی یک دهه قبل است. کشتار جنونآمیز و بیسابقه ارتش اسرائیل در غزه، هزینههای ایالات متحده را به فراتر از خاورمیانه کشانده و این کشور را با یک انزوای بیسابقه در جهان روبهرو کرده است.
تابستان سال گذشته بود که رئیسجمهور آمریکا در نخستین سفر منطقهای خود در تلآویو اظهار کرد منطقه را به ایران، روسیه و چین واگذار نخواهد کرد. جو بایدن امیدوار بود روند عادیسازی عربی با اسرائیل بتواند به یک نظم جدید منطقهای منجر شود. با گذشت یک سال اما آنچه رخ داد پیشروی دستورکار ایرانی در منطقه با شراکت مسکو و پکن و مهندسی نظم امنیتی و ترتیبات سیاسی منطقه توسط این محور بود که خود را در اتفاقاتی مثل از سرگیری روابط ایران و عربستان سعودی با میانجیگری چین و همچنین رقم خوردن فصل نوینی از روابط شورای همکاری خلیجفارس با روسیه و چین نشان داد.
آمریکا مشاهده میکند خلأ استراتژیکی که پس از عقبنشینی از افغانستان روی داد را ایران، روسیه و چین پر کردهاند. در چنین شرایطی، رژیم صهیونیستی با جنایات جنگی در غزه، قدرت نرم آمریکا را هم در منطقه از بین برده و جنگ سخت در غزه، باعث تفوق تهران در «جنگ نرم» منطقهای شده است.
***
گاردین: اهرم سیاسی واشنگتن رو به کاهش است، دیپلماسی آن ناکارآمد است، اقتدارش مورد تمسخر قرار میگیرد. یمنیها بدون هراس قول دادند حملات ادامه خواهد یافت. این تشدید شدید و بیپایان، واقعیت ناخوشایند دیگری را برجسته میکند؛ قدرت مسلط در خاورمیانه دیگر آمریکا، مصر به عنوان متحد غرب، عربستان سعودی یا حتی اسرائیل نیست بلکه متحد اصلی یمنیها، یعنی ایران است.
******
یمن چگونه هزینههای جنگ و جنایات صهیونیستها در غزه را بالا برد؟
ثمانه اکوان: جنگ رژیم صهیونیستی با حماس به اقتصاد این رژیم ضربهای اساسی وارد کرده است. غیر از هزینههای جنگ که تا به حال بارها به آن اشاره شده و در حد دهها میلیارد دلار برآورد شده است، اثرات جانبی این جنگ مانند کاهش شدید توریست در سرزمینهای اشغالی، همچنین فرار کسب و کارهای جدید از این منطقه، اثرات پنهان و درازمدت بیشتری بر اقتصاد رژیم خواهد داشت که در طول زمان بیشتر به آنها پرداخته خواهد شد. بر اساس آخرین گزارشهای اقتصادی، جنگ رژیم صهیونیستی با مردم غزه، رشد اقتصادی این رژیم را از ماههای پایانی سال 2023 کاهش داده و در سال جدید میلادی نیز آن را به سمت کسری بودجه و بحرانهای اقتصادی بعدی - از جمله بحران کمبود کارگر در سرزمینهای اشغالی - رهنمون خواهد شد.
غیر از کسری بودجه ناشی از هزینههای جنگ، بسیاری از کسبوکارها در داخل سرزمینهای اشغالی به دلیل کمبود منابع انسانی در حال تعطیلی هستند. برخی محافظهکاران به سرعت منطقه را ترک کردهاند و غیر از کارمندان و کارگران، صاحبان حرف و مشاغل و کارآفرینان نیز ترجیح دادهاند سریعتر از جنگ دور باشند. در عین حال بخش اعظم کسانی که باقی ماندهاند نیز به دلیل فراخوان حضور در جنگ، مجبور به ترک مشاغل شدهاند و بخش بزرگ دیگری نیز هر روز مجبور هستند بارها و بارها در پناهگاهها حضور یابند تا از حملات موشکی و راکتی مقاومت، همچنین حملات موشکی و پهپادی یمنیها در جنوب سرزمینهای اشغالی در امان بمانند.
با وجود اینکه مسؤولان رژیم صهیونیستی تلاش میکنند از خرابیها بویژه در شهر ایلات که مرکز اصلی حملات انصارالله یمن است، آماری منتشر نسازند اما آمارهای جامع بانک مرکزی رژیم صهیونیستی نشانمیدهد با وجود پیشبینی رشد اقتصادی 3 درصدی برای سال 2023 و 2024، این رژیم سال 2023 تنها به رشد اقتصادی 2.3 درصدی رسیده و پیشبینی میشود در صورت خاتمه جنگ در سال 2024 نیز رشد اقتصادی 2.4 درصدی را تجربه کند. «امیر یارون» رئیس بانک مرکزی رژیم صهیونیستی در همان روزهای ابتدایی جنگ گفته بود این رشد اقتصادی پیشبینیشده در شرایطی است که طول مدت زمان جنگ و میزان کمکهایی که از سوی آمریکا و سایر متحدان این رژیم در اروپا و آمریکا به این رژیم میشود، میتواند آمار بانکی را تغییر دهد. این در شرایطی است که برخی رسانهها اخبار بدتری برای اقتصاد این رژیم دارند و معتقدند برخلاف جنگهای پیشین که دولتهای صهیونیستی میتوانستند با اتکا به کمکهای متحدانشان، دوباره اقتصاد این رژیم را بعد از جنگ از نو بسازند، این بار ماجرای کمکهای مالی غرب به اوکراین – یا به قول آنها چاهی که هیچ گاه پر نمیشود – باعث میشود دست این کشورها برای بازسازی اقتصاد صهیونیستها بسیار بستهتر از دفعات قبل باشد و نوسازی اقتصادی رژیم این بار بسیار سختتر از گذشته خواهد بود. مساله مهم بعدی در این زمینه توجه بیشتر افکار عمومی در دنیا به مساله جنگ در غزه و حمایتهای مالی کشورها از رژیم است که باعث میشود پس از پایان جنگ نیز ارائه کمکهای مالی به رژیم صهیونیستی بویژه ساکنان شهرکهای غیرقانونی برای دولتها بسیار سختتر از گذشته باشد.
* افول دلار، سقوط شِکِل
مساله بعدی که میتواند اقتصاد رژیم را تا حد زیادی تحتتأثیر قرار دهد، سقوط ارزش شِکِل است. قبل از جنگ نیز به دلیل بالا بودن نرخ بهره و تورم ناشی از تبعات کرونا در سرزمینهای اشغالی و بیثباتی دولت در این منطقه، نرخ تورم بهشدت بالا رفته بود و حالا رژیم صهیونیستی باید با سقوط ارزش پول قومی خود که در 8 سال گذشته بیسابقه بوده است نیز کنار بیاید. این سقوط که با افول دلار نیز همراه بوده باعث شده است این رژیم در نهایت مجبور شود 30 میلیارد دلار از ارزهای خارجی خود را برای حمایت از پول قومیاش تبدیل کند و همچنان شکل در مسیر سقوط قرار دارد. بانک مرکزی رژیم صهیونیستی حالا 2 راه بیشتر پیش رو ندارد؛ یا باید نرخ بهره را بالا ببرد تا از واحد پول قومی خود حمایت کند، یا اینکه نرخ بهره را پایین بیاورد تا بتواند هزینههای جنگ را بپردازد و هر 2 مسیر در نهایت به بحران اقتصادی بزرگی ختم خواهد شد و ثبات بازارها را کاهش میدهد و عدم قطعیت درباره اقتصاد این رژیم را بالا خواهد برد.
اهداف تعیینشده برای جنگ نیز آنقدر مبهم و غیر قابل دسترس است که میزان بدهیهای فعلی رژیم را بسیار بالاتر خواهد برد. «از بین بردن حماس» یا «از بین بردن هرگونه تهدید از سوی کرانه باختری و غزه» چنان اهداف گنگی برای نتانیاهو است که میداند به این زودیها به آنها دست نمییابد. مشاوران آمریکایی رژیم نیز بارها به نتانیاهو هشدار دادهاند که این اهداف نمیتواند اجرایی شود و در نهایت رژیم را به یک عقبنشینی ناگهانی و بسیار پر هزینه خواهد کشاند. با این حال دولت نتانیاهو با استفاده از این اهداف سعی دارد مدت زمان بیشتری در قدرت باقی بماند و مانع از پایان عمر سیاسی نتانیاهو یا به زندان رفتنش به دلیل اتهامات فساد اقتصادیاش شود.
* از افزایش مالیات تا یارانه جنگ!
در این میان تنها چیزی که در سیاست این رژیم قربانی میشود، مسائل اقتصادی است و مهمترین تأثیر آن نیز بالا بردن میزان بدهیهای این رژیم است. این بدهیهای بینالمللی در نهایت بعد از جنگ با افزایش مالیات برای شهروندان سرزمینهای اشغالی همراه خواهد بود و بیکاری و حضور مردم در جنگ، باعث میشود بسیاری قادر به پرداخت مالیاتها نباشند و این به معنای ایجاد بحران اقتصادی جدید در سرزمینهای اشغالی بعد از پایان جنگ خواهد بود. ارائه انواع یارانهها به مردم برای حضور در نبرد غزه یا حمایت از کسبوکارها در زمان جنگ یا حتی پرداخت بدهیهای کسانی که در جنگ شرکت میکنند، یا پرداخت اجارهبهای کسانی که از شهرکها خارج شده و به مناطق دیگری برای زندگی رفتهاند، باعث میشود اقتصاد این رژیم هر روز با شیب بیشتری به سمت بحرانهای اقتصادی آینده حرکت کند. برخی رسانهها از جمله نیویورکتایمز میزان این کمکهای یارانهای را بسیار بالا دانسته و عنوان کردهاند بدهی کارتهای اعتباری نیز در بسیاری موارد بخشوده شده و اجارهبهای خانههای جدید برای شهرکنشینان به قدری بالا است که دولت باید سریعتر به فکر بازگرداندن آنها به شهرکها باشد، در غیر این صورت بحران بعدی در سیستم مسکن خود را به نمایش خواهد گذاشت.
* ضربه نهایی؛ حملات یمن به اقتصاد صهیونیستها
بسیاری از صاحبنظران سیاسی درباره نتایج سیاسی حملات یمن به جنوب سرزمینهای اشغالی گفتهاند اما درباره نتایج اقتصادی این حملات، همچنین حملات به کشتیهای حامل کالا برای رژیم صهیونیستی، کمتر تحلیلی منتشر شده است. بسیاری از کارشناسان اقتصادی پیشبینی کردهاند که در درازمدت این حملات میتواند اقتصاد جهانی را دچار مشکلات عدیدهای کند اما آنچه آنها درباره آن صحبت نمیکنند، نتیجه این حملات بر اقتصاد صهیونیستهاست. برخی رسانههای عبریزبان معتقدند به دلیل اینکه بسیاری از کالاهای مورد نیاز صهیونیستها از طریق مدیترانه وارد سرزمینهای اشغالی میشود، این حملات در کوتاهمدت نمیتواند نتیجهای بر اقتصاد سرزمینهای اشغالی داشته باشد اما همین افراد زمانی که بحث به ضرورت مقابله با حملات انصارالله به کشتیهای تجاری در بابالمندب میرسد، بارها با نگرانی بیان کردهاند که آمریکا و متحدانش باید به هر طریق ممکن جلوی این حملات را بگیرند، زیرا اقتصاد رژیم و اقتصاد جهانی در معرض خطری بسیار بزرگ قرار گرفته است. مهمترین اثر حملات یمن به کشتیهای اسرائیلی، کم شدن ترافیک رفت و آمد کشتیها از بابالمندب است. بر اساس گزارش الجزیره، رفت و آمد شرکتهای کشتیرانی بزرگ از این منطقه تا 44 درصد کاهش یافته است. بسیاری از شرکتهای کشتیرانی تغییر مسیر را در نظر گرفته و حالا با گذر از دماغه امید نیک در جنوب آفریقا، مسیری چند برابری را طی میکنند تا بتوانند کالاهای مورد نیاز صهیونیستها را به آنها برسانند. این مساله موجب افزایش قیمت این کالاها شده و در غیر این صورت نیز با افزایش 170 درصد قیمت بیمه کالاهای صادراتی به سرزمینهای اشغالی، باز هم قیمت این کالاها تا چند برابر افزایش یافته است.
تاکنون بر اساس آمارها 26 کشتی به مقصد سرزمینهای اشغالی هدف حمله حوثیها قرار گرفته و یک کشتی توقیفشده نیز همچنان در دست یمن باقی مانده است. با وجود اینکه آمارها نشان میدهد خطوط حملونقل نفت در دریای سرخ، کمتر هدف حمله قرار گرفته اما همین حملات محدود به کشتیهای حامل کالا به سرزمینهای اشغالی نیز به بسیاری از تجار ثابت کرده که تجارت با اسرائیل، اقدامی خطرناک در زمانه فعلی است. از میانه ماه دسامبر سال گذشته میلادی تاکنون بندر ایلات که تنها بندر رژیم صهیونیستی در دریای سرخ است، گزارش داده که حدود 85 درصد فعالیتهایش مختل شده و نمیتواند کار ورود کالاها به بندر را در زمان مقرر انجام دهد. این بندر حدود 70 درصد خودروهای وارداتی از چین را تحویل میگرفت و حالا به بندری متروکه تبدیل شده است. با وجود کنترل شدید اخبار اما هر از گاهی اخباری درباره نارضایتی شدید مردم در ایلات از وضعیت بهوجودآمده منتشر میشود زیرا وضعیت اقتصادی در این شهر بهدلیل موشکبارانهای مختلف، همچنین تعطیل شدن بندر، بشدت تحتتأثیر قرار گرفته است. برای بسیاری از کشورهای جهان، ریسک جدی در این زمینه هم برای کشتیهاست و هم برای خدمه آنها، بر همین اساس اکثر بارهای ارسالشده توسط چین به این بندر حالا متوقف شدهاند و شرکتهای چینی اعلام کردهاند تا زمان پایان یافتن این بحران، قادر به ارائه کالاها به این بندر نیستند. آمریکاییها در رسانهها بیان میکنند از کار افتادن بندر ایلات نمیتواند اقتصاد رژیم صهیونیستی را به زانو درآورد اما اقدامات آنها در دریای سرخ، تلاششان برای شکل دادن به یک گروه ضربت دریایی علیه یمنیها یا حمله به زیرساختهای یمن در طول هفته گذشته نشان میدهد در این زمینه بسیار نگران و مضطرب هستند.
* تأثیر حملات بر اقتصاد صهیونیستها و جهان
یمن اعلام کرده است تا برقراری آتشبس در غزه، به حملات خود به کشتیهای صهیونیستی ادامه میدهد و این کار با وجود حملات آمریکا و انگلیس متوقف نخواهد شد. اگر این حملات همچنان ادامه پیدا کند، در درازمدت باعث آسیب دیدن وجهه رژیم صهیونیستی به عنوان یکی از بازیگران فعال در عرصه تولید و صادرات گاز «الانجی» خواهد شد؛ برنامهای که سالهاست رژیم صهیونیستی برای آن هزینه کرده و حالا با حملات انصارالله به یکباره با بنبست بزرگی مواجه شده است.
مساله پراهمیت بعدی، افزایش قیمت گاز و نفت برای تمام کشورهای واردکننده حاملهای انرژی است. بر اساس گزارش الجزیره، شاخص جهانی «دروری» که حملونقل در 8 مسیر اصلی بین ایالاتمتحده، اروپا و آسیا را دنبال میکند، انتظار دارد هزینه حمل کانتینرهای 40 فوتی (12 متری) از چین به اروپا از 1148 دلار که در ماه نوامبر سال 2023 محاسبه میشد، 248 درصد افزایش یابد. بنابراین هزینه حمل حاملهای انرژی در کل دنیا میتواند بین 3 تا 21 درصد افزایش یابد. صندوق بینالمللی پول نیز خاطرنشان کرده است این حملات در صورت تداوم میتواند باعث افزایش تورم یک درصدی در کل اقتصاد دنیا شود.
این حملات در عین حال باعث شده وزارت اقتصاد رژیم صهیونیستی به صورت رسمی اعلام کند هزینه روزانه جنگ، حالا بسیار بیشتر از انتظارات قبلی است و به 270 میلیون دلار در روز رسیده است. نشریات آمریکایی بر این عقیدهاند این هزینه نهتنها برای اقتصاد سرزمینهای اشغالی، بلکه برای شهروندان آمریکایی نیز هزینه سنگینی است که باید آن را از طریق مالیاتهایشان به دولت بایدن بپردازند.
بانک جهانی پیشبینی کرده است 34.6 درصد تولید ناخالص داخلی رژیم صهیونیستی از طریق مراودات تجاری این رژیم میسر میشود اما دهها میلیارد دلار از معاملات تجاری اسرائیل با کشورهای شرق آسیا هماکنون به دلیل ناامنی در دریای سرخ متوقف مانده است.
مشکل بعدی که به نظر میرسد متحدان آمریکا در منطقه را نیز بشدت نگران کرده، بالا گرفتن درگیریها در دریای سرخ و ادامه حملات ایالاتمتحده و انگلیس به یمن است. در شرایطی که عربستان سعودی تمام امکانات دفاعی خود را برای منهدم کردن موشکهای یمنی در راه رسیدن به سرزمینهای اشغالی بسیج کرده است، از این مساله نیز هراس دارد که در صورت ادامه حملات آمریکا علیه یمن، انصارالله به این نتیجه برسد باید منابع و تأسیسات نفتی عربستان و امارات را در منطقه مورد هدف قرار دهد تا با افزایش قیمت جهانی نفت نشان دهد قدرتهای جهانی باید هر چه سریعتر به فکر ایجاد شرایط آتشبس در غزه باشند. همین مساله سرمایهگذاریهای خارجی در عربستان و امارات را نیز با تردید مواجه کرده و تمام این مسائل، منجر به افزایش فشارها به دولت بایدن برای متوقف کردن حملات در غزه خواهد شد. مصر نیز البته از فشارها در امان نیست. این کشور که تا پیش از جنگ نیز درگیر و دار مقابله با بحرانهای اقتصادی متفاوتی بود، حالا باید با افزایش فشارهای اقتصادی ناشی از کاهش هزینههای رفت و آمد از کانال سوئز نیز کنار بیاید، زیرا کشتیها از طریق کانال سوئز نیز حاضر به حضور در دریای سرخ نیستند و کاهش رفت و آمد در کانال سوئز با کاهش درآمدهای مصر نیز همراه شده است.
بر اساس دادههای «پورت واچ» - پلتفرمی که صندوق بینالمللی پول و دانشگاه آکسفورد بهطور مشترک اداره میکنند - در نخستین روزهای سال نو میلادی ترافیک کانال سوئز در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته (2023)
28 درصد کاهش داشته است. به عبارت دیگر 3.1 درصد از تجارت جهانی از دریای سرخ به مسیرهای دیگر هدایت میشود. شرکتهای کشتیرانی برای جبران عقبماندگی در ارسال کالا به سرزمینهای اشغالی یا سایر کشورها در حوزه دریای سرخ، حالا مجبورند با تعداد کارکنان بیشتر، با سرعت بیشتر و طی مسافت بیشتر کار کنند و همه اینها باعث تحمیل هزینه اضافی برای کشورهای منطقه و بویژه رژیم صهیونیستی خواهد شد. حملات آمریکا و انگلیس به یمن، باعث افزایش احتمال درگیریها در منطقه شده و باز هم بر شرایط اقتصادی در کل منطقه تأثیر میگذارد. بالا رفتن تورم، در نهایت میتواند باعث ایجاد بحرانی مانند بحران کرونا در اقتصاد کشورهای منطقه و حتی اقتصاد کشورهای منطقه شرق آسیا مانند چین شده و این تورم با رسیدن به بازارهای نفتی در زمستان سال جاری، هزینههای مالیاتی و تورمی بیشتری را بر شهروندان آمریکایی و اروپایی تحمیل میکند. دولتهای ایالاتمتحده و انگلستان به جای از بین بردن ریشه این درگیریها که همان جنایات صهیونیستها در غزه است، سعی دارند با اقدامات نظامی و ایذایی با ایجاد موازنه وحشت در منطقه، کار را به سمت ساکت کردن انصارالله و یمن ببرند. با این حال مردم یمن نشان دادهاند هراسی از ادامه درگیریها ندارند و تنها راهحل این بحران برای اقتصاد صهیونیستها و همچنین اقتصاد جهانی و برقراری هر چه سریعتر آتشبس در منطقه، پایان دادن به نسلکشی صهیونیستها در غزه است.
شاید تا پیش از این درباره اهمیت حملات یمن به بندر ایلات یا کشتیهای حامل کالا برای صهیونیستها، تحلیلهای کمی مطرح یا تلاش میشد از اهمیت آنها در افکار عمومی کاسته شود اما حالا که آمریکا و انگلستان به سمت هدف قرار دادن یمن رفتهاند، در واقع بخوبی اهمیت این حملات برای پایان دادن به جنگ را به نمایش گذاشته و از نقطه ضعف بزرگ خود و صهیونیستها در منطقه پرده برداشتهاند.
ارسال به دوستان
ضرر هنگفت ابرشرکتهای آمریکایی در غائله جنگ غزه، نشانهای تازه از سقوط نظم جهانی
مکدونالد هم چوب اسرائیل را میخورد
بایکوت مردمی علیه شرکتهای چند ملیتی همسو با رژیم صهیونیستی، در حال نشان دادن تاثیرات واقعی خود در بازارهای جهانی است. در این میان شرکتهای حامی اسرائیل مثل مکدونالد، استارباکس یا یونی لور که عمده درآمدشان مبتنی بر فروش شعبههای زنجیرهای است، ضرر قابل توجهی را متحمل شدهاند. از 100 روز پیش که رژیم اشغالگر قدس حملات ضدبشریاش به نوار غزه را آغاز کرد، روزی نبوده که خبری از ابراز انزجار مردم از خیابانهای ایالات متحده گرفته تا شهرهای خاورمیانه نسبت به برندهای استارباکس، مک دونالد، کوکاکولا، پپسی، نستله، یونی لور (سازنده شامپوهای داو) و... نبوده باشد یا شاهد انتشار تصاویر مربوط به بایکوت و تحریم شعبههای آنها حتی در کشورهای غرب نباشیم. نشریه آمریکایی فارن پالیسی در دومین ماه آغاز جنایتهای صهیونیستها علیه مردم مظلوم غزه به برآورد تاثیر انزجار عمومی از برندهای بزرگ دارای منافع مشترک با اسرائیل پرداخت. به زعم «پل ماسگریو» نویسنده این گزارش، بسیاری از ابرشرکتهای غربی مجبورند در نظم جهانی در حال فروپاشی، به آمریکا و متحدانش ابراز وفاداری کنند که این میتواند به منزله اعلان جنگ اجتماعی به جمعیت افزون و افزونتری از دنیای غیرغربی باشد. این دقیقا همان اتفاقی است که این روزها بر سر شعبههای مک دونالد و استارباکس آمده. اگر کوکاکولا، پپسی و نستله محصولات خود را از طریق میلیونها فروشگاه، سوپرمارکت و پلتفرمهای خرید آنلاین در گوشه و کنار کره زمین میفروشند که امکان تمرکز حرکات خودجوش مردمی را بر مبادی درآمدیشان بسیار کاهش میدهد اما 2 برند یاد شده مشهور در زمینه فروش و سرو فستفود، شیرینیجات و نوشیدنیهای سرد و گرم، کاملا وابسته به صندوق دهها هزار شعبه زنجیرهای خود هستند. اخیرا فراخوان گسترده بایکوت توسط حامیان جهانی فلسطین علیه کافیشاپهای زنجیرهای استارباکس، ضرری سنگین را متوجه این شرکت کرده است. گزارشهای متعدد حاکی از خالی شدن شعبههای استارباکس بویژه در خاورمیانه و کشورهای اسلامی آسیا و آفریقاست. این برند تا پایان سال 2023 میلادی، دچار 11 میلیارد دلار افت ارزش سهام در والاستریت شد که از سال 1992 بیسابقه است. عمده این نزول تنها طی 19 روز ماه دسامبر رخ داد، یعنی همان بازهای که شاهد عمومی شدن چالش پویشهای مردمی بایکوت اسرائیل در مقابل حمایت اجباری مدیران دفتر مرکزی این شرکت قهوهفروشی مستقر در سیاتل آمریکا از جنایات رژیم صهیونیستی در غزه بودیم. با آنکه «مایرون اولمن» و «هاوارد شولتس» مدیران ارشد این شرکت وقیحانه اصرار دارند سقوط تجاریشان ارتباط مستقیمی با کارزارهای حمایت از فلسطین ندارد اما همزمان مطالعه اوضاع بغرنج مک دونالد، ادعای آنها را باطل میکند. بزرگترین شرکت فستفود زنجیرهای جهان با بیش از 40 هزار شعبه در 100 کشور جهان که تا سال 2021 روزانه به ۶۹ میلیون مشتری سرویس میداده است نیز از خشم عمومی علیه اسرائیل در امان نمانده و دچار رکود فروش شده است. کریس کمپچینسکی، مدیرعامل مکدونالد اخیرا فاش کرد این شرکت در پی تحریمهای گسترده مشتریان، شاهد تأثیر تجاری معناداری است که به نگرانیها درباره فعالیتهای منطقهای و جهانی آن دامن میزند. او که سابقه مدیریت فروش پپسی، دیگر شرکت متهم به حمایت از اسرائیل را داراست، این هفته پستی را در این رابطه در شبکه اجتماعی تخصصی لینکدین منتشر کرد. کمپچینسکی در این متن بر افت فروش غول فستفود در چندین بازار در خاورمیانه و خارج از آن در نتیجه جنگ غزه صحه گذاشته و آن را از منظر مدیران دفتر مرکزی کالیفرنیا ناامیدکننده خواند. کاتالیزور این شکست تجاری را میتوان انتشار تصاویر و ویدئوهایی در شبکههای اجتماعی دانست که نشان میدهد شعبههای مکدونالد در فلسطین اشغالی، به اعضای ارتش کودککش اسرائیل وعدههای غذایی رایگان میدهد. اعتراض عمومی منجر به تحریمهای خودجوش توسط مشتریان آن در خاورمیانه و کشورهای مسلمان مانند عربستان، مالزی و پاکستان شده و موج نمادین تحریم همبرگرفروشیهای آمریکایی همهگیر شده است. در حالی که وی تلاش میکند در اظهارنظر اخیر خود تشدید بحران فروش شرکتش در کشورهای اسلامی را دلسردکننده خوانده و آن را محکوم کند اما در همان حال از ذکر جزئیات مربوط به میزان ضرر مک دونالد در این غائله خودداری میکند. با وجود 2000 رستوران مک دونالد در منطقه اما میتوان پیامدهای اقتصادی خشم ضداسرائیلی مسلمانان را برای این شرکت چندملیتی آمریکایی قابل توجه دانست. پیچیدگیهای مدیریت ادراک عمومی و منافع تجاری در مواجهه با مسائل حساس سیاسی از جمله بحران فلسطین، اینچنین بزرگترین نهادهای سرمایهداری غربی را در کلاف سردرگم تضاد منافع سیاسی و اقتصادی فرو برده که خود یکی دیگر از نشانههای سقوط نظم جهانی موجود است. ارسال به دوستان
سیدحسن نصرالله: بزودی مشخص میشود بایدن در حمله به یمن حماقت کرده است
سخنرانی دبیرکل حزبالله لبنان به مناسبت گرامیداشت شبهفت شهادت «وسام حسن الطویل» ملقب به «حاج جواد» از فرماندهان میدانی نیروهای الرضوان (نیروهای ویژه حزبالله) در شهر جنوبی «خربه سلم» در استان نبطیه انجام شد. سیدحسن نصرالله در این سخنرانی علاوه بر پرداختن به شخصیت حاج جواد، درباره تحولات منطقه در سایه ادامه حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه صحبت کرد. نصرالله در آغاز این مراسم با درود و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام و قرائت آیاتی از قرآن کریم گفت: باعث افتخار است که از دور در خدمت ساکنان این منطقه مقاوم به مناسبت شهادت حاج جواد هستم. ابتدا ورود به ماه رجب را تبریک عرض میکنم. رجب ماه دعا و عبادت و روزه و مقدمه ماه خداوند است و مناسبتهای تعدادی از ائمه در این ماه است. ما امروز به مناسبت شهادت حاج جواد کنار هم جمع شدهایم و ابتدا به بررسی شهر «خربه سلم» و سپس شخصیت ایشان میپردازم. این منطقه عالمان و مجاهدان زیادی را تحویل جامعه و مقاومت داده است که از جمله آنها علامه فضلالله است. جوانان زیادی از این منطقه به مقاومت پیوستند و از فرماندهان گرفته تا سربازان زیادی شهید شدهاند. دبیرکل حزبالله تاکید کرد: این منطقه قلعه مقاومت باقی خواهد ماند و باعث افتخار ما خواهد بود. خانواده حاج جواد یک خانواده نمونه و الگو است که افراد زیادی از آنها شهید شدهاند. خانواده وسام حسن الطویل همیشه اصرار به مقاومت دارند، همان گونه که قبل از سخنرانی من فرزند او نیز تاکید کرد. وی در ادامه سخنرانی خود تاکید کرد: خانوادههای رزمندگان مقاومت با وجود تقدیم شهدا دیگر فرزندان خود را به رفتن به خط مقدم جبهه تشویق میکنند. آنها شرف شهادت را دوست دارند و ما این را در طول همه نبردها مشاهده کردهایم. خانوادههای مقاوم و استوار و خانوادههایی که از خانههایشان آواره شدهاند، همه اینها جزو فداکاری و مقاومت و نتیجه مقاومت صادقانه است. بسیاری از خانوادهها به آوارگان پناه دادهاند و اینها همگی از مولفهها و عناصر مقاومت است. نصرالله افزود: حاججواد زمانی که جوان بود، به مقاومت ملحق شد. او همه تکالیف الهی را کامل انجام میداد و مسیر خود را به عنوان یک رزمنده در جبهه مقاومت شروع کرد. این شأن او بود و تفنگ به دوش گرفت و همراه آن تجربه و آموزشهای زیادی کسب کرد. سپس توانمندیهای خود را نشان داد و با گذشت چند سال مسؤولیتپذیری خود را نشان داد. در دهه 1990 تا سال 2000 شایستگی خود را در میدان نشان داد. در سوریه به مبارزه با داعش پرداخت و ما افتخار میکنیم که با داعش مبارزه کردهایم. داعش همه ملت سوریه را تهدید میکرد و کارهای شرمآوری در عراق و سوریه انجام داد. وی افزود: داعش دستپرورده آمریکاست و شمار زیادی را اخیرا در مراسم سالروز شهید سلیمانی به شهادت رساند. داعش بزرگترین تهدید برای جامعه متنوع لبنان بود و ما افتخار میکنیم که با این گروه تروریستی جنگیدهایم و حاججواد در راس فرماندهان مبارزه با داعش بود. دبیرکل حزبالله تاکید کرد: حاججواد با عماد مغنیه و سیدمصطفی بدرالدین و فرمانده بزرگ حاجقاسم، همکاری داشت و بسیاری از رفقای او شهید شدند و او نیز به این درجه رفیع نائل آمد. او نمونهای آگاه، بصیر، شجاع، مدیر و مدبر و همیشه حاضر در میدان و خوشخلق و خوشمعاشرت بود. سیدحسن نصرالله با اشاره به اینکه همه ما باید برای ارائه عناصر و مولفههای مقاومت در این نبرد با هم همکاری کنیم، تاکید کرد: حاج جواد شهید راه قدس و عملیات توفان الاقصی بود. حاج جواد یکی از فرماندهان میدانی اصلی در جبهه جنوب با فلسطین اشغالی از ابتدای تجاوز به غزه بود. دبیرکل حزبالله لبنان گفت: یکصد روز است ساکنان غزه مقاومت اسطورهای از خود نشان دادهاند. آنها در زیر بمباران وحشیانه، استوار و مقاوم و راسخ و قوی ایستادهاند و عقب ننشستهاند و تسلیم نشدهاند. این حقیقت این ملت است. گروههای مقاومت اعم از حماس و جهاد اسلامی و... 24 ساعته نبرد کمنظیری از خود به نمایش گذاشتهاند و شما این عملیاتهای منحصر به فرد را در فیلمهایی که منتشر میشود میبینید. این در حالی است که رژیم صهیونیستی بسیاری از اخبار را سانسور میکند. همه تحلیلگران اتفاق نظر دارند اسرائیل در این جنگ بیش از هر جنگ دیگری سانسور میکند. وی تصریح کرد: با گذشت یکصد روز از جنگ، تحلیلگران و سیاستمداران همگی تاکید دارند این رژیم در شکست دست و پا میزند و نمیداند چطور از آن بیرون آید. آنها با بمباران وحشیانه کودکان و زنان به هیچیک از اهداف اعلام شده و اعلام نشده از جمله فائق آمدن بر حماس و آزاد کردن اسرا دست نیافتهاند. آنها حتی به اهداف ضمنی خود نظیر کوچاندن ساکنان غزه و اشغال نوار غزه و تبدیل آن به یک ساحل برای شهرکنشینان نیز دست نیافتهاند. اینها اهداف غیر اعلامی است که به اعتراف خودشان به هیچیک از آنها دست نیافتهاند. نصرالله تاکید کرد: همگان اجماع دارند که آنها به اهدافشان نرسیدهاند. اکنون بعد از 100 روز، آنها وارد سومین مرحله شدهاند که عقبنشینی زیادی شده و آنها از شمال غزه عقبنشینی کردهاند. این در حالی است که رسانههای اسرائیلی تاکید کردهاند رزمندگان حماس و جهاد بازگشته و بر شمال نوار غزه کنترل یافتهاند. دبیرکل حزبالله تاکید کرد: ابتدا اعلام کردند 4 هزار نظامی اسرائیلی مجروح و معلول شدهاند تا اینکه آمار نهایی سر از 30 هزار نفر درآورد. این در حالی است که بسیاری از آنان به طور کامل دیگر نمیتوانند خدمت کنند. 30 هزار مجروح، تلفات بیسابقهای است. دبیرکل حزبالله با اشاره به اینکه رژیم صهیونیستی در ناکامی و شکست کامل فرو رفته است و به گفته تحلیلگرانش در چاله عمیقی افتاده است، تصریح کرد: اقتصاد دشمن بشدت آسیب دیده است. آنها تلاش میکنند چرخ اقتصاد را به گردش درآورند. آنچه در دریای سرخ اتفاق افتاده است، اقتصاد دشمن را زمینگیر کرده است. نصرالله گفت: شکایت و کیفرخواستی از جانب آفریقای جنوبی علیه رژیم صهیونیستی ارائه شد. آنها مدعی هستند ارتش آنها اخلاقیترین ارتش جهان است. این یک نفاق کامل است. وی با اشاره به خسارتها و ویرانیهای نوار غزه گفت: آیا اینها نسلکشی و کشتار جمعی نیست؟ من هفته گذشته عناوینی را مطرح کردم اما همگان باید فداکاریها را تشریح کنند تا خون شهدای غزه هدر نرود. این خونها دستاوردهایی استراتژیک برای آینده منطقه و فلسطین خواهد داشت. دبیرکل حزبالله افزود: دولت کنونی اسرائیل با فشارهای زیادی مواجه است و این دستاورد جنگ غزه است. از نتایج این شکست و ناامیدی این است که افکار عمومی اسرائیل هماکنون و نه بعد از جنگ، خواستار رفتن نتانیاهو و برگزاری انتخابات زودهنگام هستند. آنها خواستار تن دادن به شروط واضح مقاومت برای آزادی اسرا حتی به قیمت توقف کامل جنگ هستند. نصرالله در ادامه خاطرنشان کرد: این مسیر در فلسطین، لبنان، سوریه، یمن و عراق ادامه خواهد یافت و دشمن ناگزیر به پذیرش شروط مقاومت و حل پروندهها از طریق گفتوگو است و ما انشاءالله به پیروزی وعدهشده دست خواهیم یافت. دبیرکل حزبالله گفت: در طول یکصد روز جنگ آمریکا و دیگر کشورهای غرب با همه ابزارها تلاش کردند جبهههای پشتیبانی از غزه را مهار کنند. آنها این جبههها را دست کم گرفتند و این مطلب را القا کردند که این جبههها جز زیان و ضرر، چیزی برای مردمانشان نخواهند داشت. این در حالی است که تهدید علیه کشورهای مقاومت افزایش یافت. یمن با تهدیدهای زیادی مواجه شد. دولت و ملت عراق و گروههای مقاومت تهدید به ترور شدند و با اهرم اقتصادی و دلار فشار آوردند و حتی از نام بردن تهدید داعش هم دریغ نکردند و ناوهایشان را هم به منطقه آوردند. سیدحسن نصرالله با اشاره به اینکه آمریکاییها و بسیاری از کشورهای غربی 100 روز تلاش کردند جبهههای دیگر را ساکت کرده و تحت سلطه خود درآورند و ناکام بگذارند، حمله آمریکا و انگلیس به یمن را حماقت توصیف کرد و افزود: اگر بایدن تصور میکند یمنیها دست از حمایت فلسطینیها برخواهند داشت، سخت در اشتباه است و ملت یمن را نشناخته. همان گونه که سیدعبدالملک بدرالدین گفت، یمنیها فقط کشتیهای اسرائیلی و کشتیهایی را که مقصدشان فلسطین اشغالی است هدف قرار میدهند. آنچه آمریکاییها در یمن انجام دادند، کل دریانوردی و کشتیرانی در دریای سرخ را به خطر انداخت. دبیرکل حزبالله لبنان گفت: همه این اقدامات آمریکا و انگلیس در جهت حمایت از اسرائیل است. طبیعتا آمریکاییها دنبال ائتلاف بودند که البته ائتلافی در کار نیست. نکته جالب این بود که یک کشور عربی در این به اصطلاح ائتلاف شرکت کرد که بحرین بود اما مردم بحرین این ذلت را نپذیرفتند و در حمایت از ملت فلسطین به خیابانها آمدند. وی با تمجید از موضع یمن، عراق و ملت بحرین تصریح کرد: ما مواضع علما و مردم بحرین را که همبستگی خود را با غزه اعلام کردند و موضع تحقیرآمیز دولت بحرین را رد کردند، تحسین میکنیم. وی افزود: پاسخ یمن را یمنیها تعیین میکنند و بایدن و دولتش در ارسال پیام به ایران و تهدید آن درباره یمن سخت در اشتباهند. دبیرکل حزبالله ادامه داد: آمریکاییها به خاطر یمن برای ایران پیغام تهدیدآمیز فرستادند اما جز یک جمله نشنیدند: «این عملیاتها تصمیم یمن است». بزودی مشخص میشود بایدن در حمله به یمن حماقت کرده است. امروز وظیفه هر آزادهای است که حمایت خود را از ملت و حکومت یمن و جنبش انصارالله اعلام کند. کسی که حامی جبهه حق باشد، معیارش این است که حامی یمن و فلسطین و همه مظلومان باشد اما کسانی که سکوت کردهاند، روز قیامت مورد سؤال قرار خواهند گرفت. وی با اشاره به اینکه دشمن صهیونیست حتی به هدف قرار گرفته شدن مقر «مرون» هم اعتراف نکرد، عنوان کرد: زمانی که حزبالله از این حمله ویدئو منتشر کرد، دشمن مجبور به اعتراف شد. حزبالله در این حمله، ۶۲ موشک شلیک کرد و رسانههای دشمن روز گذشته اذعان کردند پایگاه مرون به صورت کامل تخریب شده است. نصرالله با بیان اینکه کابینه و شهروندان صهیونیست از جنگ میترسند، در پایان هشدار داد: ما از ۹۹ روز پیش، آماده جنگ بودهایم، از آن هراسی نداریم و هیچ تردیدی نمیکنیم. آمریکا هم که سعی دارد وانمود کند نگران لبنان است، بهتر است نگران پایگاه نظامی خود در اسرائیل باشد. موضعمان واضح است: ما حامی غزه هستیم و به آن ادامه خواهیم داد. حمله به غزه باید متوقف شود. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|