|
پیام رهبر انقلاب در پی شهادت سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی و همرزمانش
رژیم خبیث مجازات خواهد شد
حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت شهادت سردار رشید اسلام سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی و جمعی از همرزمان وی به دست رژیم غاصب و منفور صهیونیست، تاکید کردند: آنها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد؛ به حول و قوه الهی. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
سردار رشید و فداکار اسلام سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی، در کنار همرزم بزرگوارش سردار محمدهادی حاجرحیمی، با جنایت رژیم غاصب و منفور صهیونیست به شهادت رسیدند. سلام و رحمت خدا و اولیایش بر آنان و دیگر شهیدان این حادثه، و لعنت و نفرین بر سردمداران رژیم ظالم و متجاوز. شهیدان ما از خداوند مهربان خود، نشان قبول مجاهدت درازمدت خود را دریافت کردند و هماکنون در جمع اولیا و صلحا، متنعم به نِعَم الهیاند.
سردار زاهدی از دهه 60 در میدانهای خطر و مجاهدت، چشمانتظار شهادت بود. آنها چیزی را از دست نداده و پاداش خود را دریافت کردهاند ولی غم فقدان آنان برای ملت ایران بویژه هر کس که آنان را میشناخت سنگین است. رژیم خبیث به دست دلاورمردان ما مجازات خواهد شد. آنها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد؛ به حول و قوه الهی.
والسلام علی عبادالله الصالحین
سیدعلی خامنهای
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
ارسال به دوستان
به بهانه هشتادوسومین سالگرد درگذشت شاعری که از شعر به مثابه رسانه سود میجست
دیوان رسانهای پروین
کیوان امجدیان: چند روز قبل در شب میلاد امام کریم، جمعی از شعرا به رسم هر سال میهمان رهبر معظم انقلاب بودند و در حضور ایشان به شعرخوانی پرداختند. رهبر انقلاب اشراف کمنظیری بر شعر دارند و این اشراف و علاقه تا آنجاست که حتی در سختترین شرایط هم این جلسات شعرخوانی را برگزار کردهاند، مگر آنکه در برگزاری آن - مثل زمان اوج همهگیری کرونا - خطری وجود داشته باشد و متخصصان مخالف برگزاری این جلسه باشند.
بخش بسیار مهم این جلسه بیانات رهبر معظم انقلاب درباره رسانه بود و شاهکلیدی که باید آن را آویزه گوش کرد: «شعر یک رسانه است».
اساسا یکی از مواردی که رهبر انقلاب در اغلب جلسات به آن اشاره داشتهاند، اهمیت رسانه و درک این نکته است که هنر و فرهنگ وقتی میتوانند مانا شوند و جایگاهی رفیع بیابند که خالق آن هنر و اثر موفق شده باشد مخلوق و مصنوعش را به مثابه یک رسانه به کار گیرد.
با همین نگاه هم هست که معظمله از میان تمام بانوان شاعر نگاه ویژهای به «پروین اعتصامی» دارند؛ شاعر بلندآوازهای که اگرچه زیبایی شعر و رعایت وزن و عروض و قافیه برایش مهم بوده و حساسیت زیادی بر شکل و فرم اشعارش داشته، در عین حال محتوای شعر را هم به اندازه فرم با اهمیت میدانسته و در کنار تمام آنها یک ویژگی را برای اشعارش، به اندازه هوا برای حیات ضروری و لازم میدانسته که اگر این ویژگی را حتی در زیباترین و بامفهومترین اشعارش نمیشد یافت، حاضر به مکتوب و مانا کردن آن نمیشد.
او شعرهایش را نه فقط به قصد ارائه ابزاری مناسب و درخور برای صیقلی کردن احساس و عواطف مخاطب یا بالابردن سطح زیباییشناسی او یا حتی نه فقط به قصد ارائه مفهوم مورد نظرش که برای سودجستن جامعه از آن به عنوان یک رسانه میسرود.
برای تایید یا رد این ادعا نگاهی به زندگی، علایق و اشعار او کافی است. رخشنده اعتصامی معروف به پروین اعتصامی 83 سال قبل در روز پانزدهم فروردین ۱۳۲۰ چشم از جهان فرو بست.
او بیشتر به دلیل به کار بردن سبک شعری مناظره در شعرهایش معروف است. مضامین و معانی شعرهای او به ظاهر توصیفکننده دلبستگی عمیقش به پدر و استعداد و شوق فراوانش به آموختن دانش بود اما در واقع بهانه او برای استفاده رسانهای از شعر در جهت ظلمستیزی و مخالفت با ستم و ستمگران، حمایت از حقوق زنان و ابراز همدلی و همدردی با محرومان و ستمدیدگان جامعه بود. اساسا همین فهم او از رسانه بود که جایگاه او را به عنوان «مشهورترین شاعر زن ایران» در تاریخ شعر و ادبیات ایران مانا کرد.
پروین اعتصامی از کودکی و با فهم ذاتی و فطری خود از رسانه، زبانهای فارسی و انگلیسی و عربی را نزد پدرش آموخت و از همان کودکی زیر نظر پدر و استادانی چون علیاکبر دهخدا و محمدتقی بهار سرودن شعر را آغاز کرد. پدرش، میرزا یوسفخان اعتصامیآشتیانی، شاعر و مترجم بود و در شکلگیری زندگی هنری پروین و کشف تواناییها و ذوق و گرایشش به شعر نقش مهمی داشت. اعتصامی در 28 سالگی ازدواج کرد اما به خاطر اختلاف فکری با همسرش، پس از چندی از او جدا شد. پس از جدایی، مدتی در کتابخانه دانشسرای عالی تهران به کتابداری مشغول شد. یگانه اثر چاپ و منتشرشده از پروین، دیوان اشعار او است که دارای ۶۰۶ شعر شامل اشعاری در قالبهای مثنوی، قطعه و قصیده است. شعرهای پروین پیش از چاپ به صورت مجموعه و کتاب، در مجله بهار و منتخبات آثار از ضیاء هشترودی و امثال و حکم از دهخدا چاپ میشد. موفقیت نخستین چاپ دیوان اشعار او سبب پیدایش زمینه برای چاپهای بعدی شعرهایش شد. اعتصامی پیش از چاپ دومین نوبت از دیوان اشعارش، بر اثر بیماری حصبه در 35 سالگی در تهران درگذشت و در حرم فاطمه معصومه، در آرامگاه خانوادگیاش، به خاک سپرده شد. بیستوپنجم اسفند مصادف با زادروزش، روز بزرگداشت پروین اعتصامی نامگذاری شده است.
اعتصامی از پیروان «جریان تلفیقی» بود. اشعار او به واسطه همان نگاه رسانهای که ذکر شد، اغلب از حوادث و اتفاقات شخصی خالی است. او تا اندازهای «کارکرد رسانهای شعر» را بر شخصیتسازی و خاطرهگویی و سایر موارد مورد علاقه شعرا ترجیح میداد که در میان اشعارش، شعری وجود ندارد که با کمک آن بتوان صراحتا شخص شاعر را شناخت. شعر اعتصامی از دیدگاه طرز بیان مفاهیم و معانی، بیشتر به صورت «مناظره» و «سؤال و جواب» است؛ قالبی که شاید بتوان از پرکاربردترین قالبهای رسانهای در زمان حال دانست. در دیوان او بیش از 70 نمونه مناظره آمده که وی را از این لحاظ در میان شاعران فارسی برجسته کرده است. این مناظرهها نه تنها میان انسانها و جانوران و گیاهان، بلکه میان انواع اشیا - مثل گفتوگوی سوزن و نخ - نیز اتفاق میافتد. اعتصامی در بیان مقاصد خود از هنرهای «شخصیتبخشی» و «تخیل» و «تمثیل»، با شیوایی کمنظیری استفاده بسیار کرده است.
ارسال به دوستان
بسیاری از کشورهای جهان حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در دمشق را محکوم کردند
رژیم ترور بیاعتبارتر شد
* در حمله به کنسولگری ایران سردار سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی و سرتیپ پاسدار محمدهادی حاجیرحیمی به همراه 5 مستشار نظامی دیگر کشورمان به شهادت رسیدند/ * شورای امنیت سازمان ملل به درخواست روسیه درباره حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران تشکیل جلسه میدهد/ * در حمله اسرائیل به کاروان کارمندان نهاد غیر دولتی بینالمللی 7 نفر کشته شدند
گروه بینالملل: حوالی ساعت 17 دوشنبه 13 فروردین 1403 رژیم اشغالگر قدس با استقاده از جنگندههای اف35 و با نقض حریم هوایی سوریه، به ساختمان کنسولگری کشورمان در شهر دمشق حمله کرد و موجب شهادت سردار سرلشکر «محمدرضا زاهدی» از فرماندهان سپاه قدس و همچنین شمار دیگری از فرماندهان و مستشاران نظامی کشورمان در سوریه شد؛ اقدامی که با سیلی از ابراز محکومیتهای بینالمللی همراه شد و چه کشورهای منطقه و چه محیط بینالملل، با قاطعیت آن را محکوم کردند. در این راستا، از همان نخستین ساعات پس از انجام این اقدام تروریستی، تحلیلها و تفسیرهای مختلفی درباره ابعاد و پیامدهای این حرکت مطرح شده و همچنان نیز میشود. برخی این مساله را مطرح میکنند که حمله به کنسولگری ایران، مطابق عرف بینالمللی، به معنای حمله مستقیم به خاک کشورمان است و ایران نیز باید پاسخ و واکنشی متناسب را از خود نشان دهد. عدهای دیگر نیز تاکید دارند پاسخ ایران به جنایت اخیر صهیونیستها تا حد زیادی بر معادلات مرتبط با بازدارندگی کشورمان علیه رژیم اشغالگر قدس اثرگذار است. در عین حال، عدهای دیگر هم این تحلیل را مطرح میکنند که پاسخ ایران باید دقیق و توأم با ارزیابیهای راهبردی باشد و از افتادن ایران به دام و تلهای که صهیونیستها برای کشورمان طراحی کردهاند، جلوگیری کند. در این رابطه، شورای عالی امنیت ملی تنها اندکی پس از حادثه تروریستی اخیر در دمشق علیه منافع ملی ایران تشکیل جلسه داد و ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور کشورمان نیز اعلام کرد ایران جنایت صهیونیستها را بیپاسخ نخواهد گذاشت. مقام معظم رهبری نیز در پیامی بر مجازات صهیونیستها از سوی دلاورمردان کشورمان تاکید کردند؛ پاسخی که رژیم اشغالگر قدس را به نقطه پشیمانی خواهد رساند. در این راستا، جنایت اخیر صهیونیستها در دمشق، بازتابهای بینالمللی قابل توجهی در نشریات و وبگاههای خبری - تحلیلی معتبر جهان نیز داشت که در ادامه به گوشهای از آنها اشاره میشود.
* فارن پالیسی: اسرائیل جنگ در سایه با ایران را تشدید کرد
وبگاه خبری - تحلیلی فارن پالیسی در مقالهای به قلم «رابی گرَمر» به این نکته اشاره میکند که حمله اخیر صهیونیستها به کنسولگری ایران در دمشق و به شهادت رساندن شماری از نظامیان ارشد کشورمان، جنگ در سایه میان ایران و اسرائیل در بحبوحه جنگ غزه را تشدید خواهد کرد. رابی گرمر در گزارش خود به ۲ دلیل، حمله اخیر به کنسولگری کشورمان در دمشق را متفاوت توصیف میکند: اولا، در جریان این اقدام تروریستی، ژنرال «محمدرضا زاهدی» به شهادت رسید که چهرهای مهم و کلیدی در راهبری محور مقاومت در سوریه و لبنان بود؛ فردی که باید او را عالیرتبهترین مقام ایرانی دانست که از زمان آغاز جنگ غزه، توسط رژیم اسرائیل ترور شده است. وی سردار زاهدی را چهرهای مهم و قابل توجه در برقراری ارتباط میان ایران و حزبالله لبنان ارزیابی کرد.
دوم اینکه اسرائیل با حمله به کنسولگری ایران، عملا به نوعی شدیدترین پالس خصومت خود را به تهران ارسال کرده که این مساله نیز قابل تامل است. اسرائیلیها پیشتر اقدام به هدف قرار دادن برخی چهرههای نظامی ایران یا چهرههای کلیدی محور مقاومت در مکانهایی غیر از مراکز سیاسی و دیپلماتیک میکردند. با این حال، حمله به یک مرکز دیپلماتیک، در نوع خود از اراده اسرائیل جهت تشدید تنش علیه تهران حکایت دارد. رابی گرامر پیشبینی میکند ایران یک واکنش سنگین به جنایت اخیر صهیونیستها در حمله به کنسولگریاش در دمشق ارائه خواهد کرد.
* سیانان: حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق منطقه را در آستانه جنگ فراگیر قرار داده است
شبکه سیانان نیز در گزارشی، حمله اخیر اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق را عبور از یک خط قرمز بزرگ توصیف کرده که میتواند منطقه را پس از حادثه هفتم اکتبر و آغاز جنگ غزه، در آستانه یک جنگ گستردهتر منطقهای قرار دهد. سیانان سردار محمدرضا زاهدی را از جمله اهداف جدی رژیم اشغالگر قدس میداند که سالها در لیست ترور این رژیم قرار داشت. این خبرگزاری تاکید میکند در ماههای اخیر، محور مقاومت به هر نحو ممکن سعی داشته از انفجار یک جنگ فراگیر منطقهای جلوگیری کند. با این حال، اقدام اخیر صهیونیستها در حمله به کنسولگری ایران در دمشق، از این ظرفیت برخوردار است که بسیاری از معادلات را تغییر دهد.
* المانیتور: حادثه دمشق تداوم راهبردهای پیشین اسرائیل در رابطه با سپاه است
وبگاه المانیتور در گزارشی به قلم «آدام لوسنت»، حمله اخیر رژیم اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق را تداوم راهبرد چند ماه اخیر اسرائیل در حمله به چهرههای کلیدی محور مقاومت در سطح منطقه ارزیابی کرده است؛ راهبردی که پس از آغاز جنگ غزه، ابعاد جدیتری را نیز به خود گرفته است. پیش از این حادثه، اسرائیل در جریان یک حمله به شهر حلب سوریه نیز موجب کشته شدن بیش از 40 نفر شد که در میان آنها 6 نیروی حزبالله لبنان هم حضور داشتند. آدام لوسنت ترور ژنرال محمدرضا زاهدی در جریان حمله اخیر اسرائیل به کنسولگری کشورمان در دمشق را در ادامه ترور سردار شهید سیدرضی موسوی ارزیابی کرده که هدف غایی آن، تضعیف محور مقاومت در سطح منطقه و حذف چهرههای کلیدی فعال در این محور است.
* آسوشیتدپرس: حمله اخیر اسرائیل به دمشق ناشی از کمصبر شدن این رژیم در برابر حملات حزبالله است
خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز در گزارشی با اشاره به حمله اخیر رژیم اشغالگر قدس به کنسولگری کشورمان در دمشق، آن را نتیجه کمصبر شدن این رژیم در برابر حملات روزانه حزبالله لبنان به بخشهای مختلف مناطق شمالی اراضی اشغالی توصیف کرده است. از این رو، این رژیم با به شهادت رساندن چهرههای کلیدی و همکار با حزبالله لبنان به نوعی سعی در متوقف کردن این روند دارد. آسوشیتدپرس با توجه به موضعگیریهای تهاجمی اخیر یوآو گالانت، وزیر جنگ صهیونیستها به این مساله اشاره میکند که تلآویو از طریق حملاتی نظیر آنچه اخیرا به کنسولگری ایران در دمشق انجام داد، سعی دارد توان بازدارندگی خود در سطح منطقه را احیا کند.
* 3 تحلیل متفاوت از کارشناسان بینالمللی در گفتوگو با خبرگزاری الجزیره
جان آلترمن، تحلیلگر مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی در گفتوگو با خبرگزاری الجزیره تاکید کرد حمله اخیر اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق، ناشی از این درک راهبردی در اسرائیل بوده که این رژیم فکر میکند با انجام اقدامات اینچنینی میتواند حد بیشتری از امنیت را برای خود بخرد و ایجاد کند. در حقیقت، اسرائیل به این جمعبندی رسیده که هدف قرار دادن مداوم اهداف ایران و حزبالله لبنان میتواند حد بیشتری از امنیت را برای این رژیم به ارمغان آورد. استیو کوک نیز در گفتوگو با الجزیره به این مساله اشاره داشته که ایران امکان دارد در پی حمله اخیر اسرائیل به کنسولگری خود در دمشق، محدودیتها برای هدف قرار دادن نیروهای آمریکایی در منطقه را برای نیروهای مقاومت کاهش دهد و در عین حال، زمینه را برای تشدید حملات حزبالله علیه اهداف اسرائیلی نیز فراهم کند.
علی واعظ از گروه بینالمللی بحران نیز در گفتوگو با الجزیره به این مساله اشاره داشته که اسرائیل در وضعیت کنونی ترور چهرههای کلیدی جریان مقاومت و البته اقدام علیه اهداف ایرانی را یک بازی برد - برد برای خود ارزیابی میکند، زیرا از یک سو میداند راهبرد ایران جلوگیری از ورود به یک جنگ منطقهای است و از سوی دیگر، اگر ایران اقدامی تلافیجویانه و گسترده انجام دهد، این میتواند زمینه را برای وقوع سناریویی فراهم کند که مطلوب اسرائیل است و آن گسترش دامنه جنگ و تنش در سطح منطقه است؛ مسالهای که اسرائیل از وجود آن در بحبوحه جنگ غزه سود میبرد.
* نشریه اسپکتیتور: احتمال به سرآمدنِ صبر راهبردی ایران وجود دارد
نشریه اسپکتیتور هم در گزارشی به قلم لیمور فیلپات به این مساله اشاره کرده که حمله اخیر اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق میتواند صبر راهبردی ایران در برابر اسرائیل را به پایان برساند و واکنشهای قابلتوجهی را از سوی ایران برانگیزد. وی در ادامه خاطرنشان میکند حفظ توازن و بازدارندگی برای ایران علیه اسرائیل، از جمله اولویتهایی است که تهران نسبت به آن بیتفاوت نیست و از اهمیت زیادی برای ایران برخوردار است. از نگاه لیمور فیلپات، اسرائیل با حمله اخیر به کنسولگری ایران در دمشق و ترور شماری از فرماندهان عالیرتبه ایرانی، دست به قمار بزرگی زده که میتواند تبعات سنگینی را برای آن به همراه داشته باشد. اکنون اهداف و منافع اسرائیل در اقصی نقاط جهان به حالت آمادهباش درآمدهاند. وی در ادامه خاطرنشان کرده که به طور خاص باید شاهد تشدید تنشها میان اسرائیل و حزبالله لبنان در مجاورت مرزهای شمالی فلسطین اشغالی باشیم. فیلپات تصریح میکند اگرچه ایران به دنبال یک جنگ فراگیر منطقهای نیست، با این حال، اسرائیل هم در وضعیتی نیست که بخواهد خود را در چنین جنگی وارد کند.
از سویی بسیاری از کشورهای جهان این حمله را محکوم کردند. وزارت خارجه عراق بامداد دیروز در بیانیهای حمله اشغالگران اسرائیلی به نمایندگی دیپلماتیک ایران در دمشق -پایتخت سوریه - را محکوم کرد. وزارت خارجه عراق در این باره گفت: «این حمله نقض واضح و آشکار حقوق بینالملل و حاکمیت سوریه است و به خطر نقض امنیت هیاتهای دیپلماتیک که برابر قوانین بینالمللی از مصونیت دیپلماتیک برخوردارند، دامن میزند». بغداد اضافه کرد: «توسعه دامنه خشونت در منطقه منجر به هرجومرج و بیثباتی بیشتر خواهد شد». عراق همچنین از جامعه بینالمللی خواست برای توقف کشتار و نابودسازی نوار غزه و حملات مداوم به خاک سوریه فورا اقدام کند. وزارت خارجه امارات عربی متحده نیز در واپسین ساعات شامگاه دوشنبه با صدور بیانیهای حمله به ساختمان کنسولی سفارت ایران در دمشق را محکوم کرد. سخنگوی سرویس سیاست خارجی اتحادیه اروپایی هم با ابراز نگرانی درباره حمله رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق، خواستار خویشتنداری برای جلوگیری از گسترش تنشها شد. رئیس سرویس اطلاعات خارجی روسیه نیز حمله رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق را «اقدامی تروریستی» توصیف کرد. همچنین وزیر خارجه کوبا با محکوم کردن حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در دمشق، آن را غیرقابل قبول توصیف و تاکید کرد این اقدام خطر تشدید تنشها و گسترش درگیری در منطقه را افزایش میدهد. وزارت خارجه چین نیز حمله هوایی رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولگری سفارت ایران در دمشق را محکوم و بر حفظ امنیت اماکن دیپلماتیک و احترام به تمامیت ارضی سوریه تاکید کرد. انصارالله یمن هم حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در دمشق را محکوم کرد و آن را نقض حاکمیت سوریه دانست. همچنین سفارت روسیه در تهران در بیانیهای ضمن محکوم کردن تجاوز رژیم صهیونیستی به بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق، آن را نقض فاحش تمام مبانی حقوق بینالملل دانست.
* نشست شورای امنیت درباره حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه
معاون نمایندگی روسیه در سازمان ملل اعلام کرد نشست اضطراری شورای امنیت سازمان ملل درباره حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه سهشنبه به وقت محلی (نیویورک) برگزار میشود. «دیمیتری پولیانسکی» معاون نمایندگی دائم روسیه در سازمان ملل دوشنبهشب به وقت محلی گفت: پس از حمله هوایی روز دوشنبه اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق، پایتخت سوریه، ایران برای محکوم کردن این اقدام به شورای امنیت سازمان ملل نامه داد.
معاون نمایندگی روسیه تصریح کرد: به دنبال نامه ایران، ما درخواست جلسه توجیهی علنی شورای امنیت سازمان ملل را کردهایم؛ این جلسه برای روز سهشنبه دوم آوریل ساعت ۱۵ به وقت نیویورک برنامهریزی شده است.
پیش از این، نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل در نامهای به شورای امنیت، در پی حمله رژیم اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه از این شورا خواست این اقدام جنایتکارانه را به شدیدترین وجه ممکن محکوم و نشستی فوری برای رسیدگی به نقض آشکار هنجارها و اصول حقوق بینالملل توسط رژیم اسرائیل برگزار کند.
***
وزارت خارجه: حمله به کنسولگری ایران در سوریه مغایر کنوانسیون وین است
وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران حمله موشکی عصر روز دوشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ رژیم جعلی اسرائیل به ساختمان بخش کنسولی سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق را با شدیدترین عبارات محکوم کرد. متأسفانه در این حمله هدفمند به یک مکان شناختهشده دیپلماتیک، تعدادی از مستشاران نظامی ضدتروریسم جمهوری اسلامی ایران - دارای مصونیت دیپلماتیک - که همزمان با حمله مزبور، در برنامه صرف افطار ماه مبارک رمضان در این ساختمان حضور داشتند، به شهادت رسیدند. بیشک این حمله زبونانه و نفرتانگیز، نقض مصونیت افراد و اماکن دیپلماتیک - ساختمان سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق - و در مغایرت آشکار با مقررات بینالمللی بویژه کنوانسیون روابط دیپلماتیک ۱۹۶۱ وین، کنوانسیون راجع به پیشگیری و مجازات جرائم علیه اشخاص مورد حمایت بینالمللی از جمله ماموران دیپلماتیک ۱۹۷۳ و منشور ملل متحد است، فلذا انتظار این است که تعرض شنیع و خلاف حقوق بینالملل یادشده، از سوی دولتها و مجامع بینالمللی تقبیح و شدیدا محکوم شود. در این راستا از سازمان ملل متحد بویژه شورای امنیت و دبیرکل آن سازمان انتظار میرود در مسیر مقابله با اعمال متخلفانه و ناقض مقررات بینالمللی رژیم صهیونیستی اسرائیل، که تهدیدکننده صلح و امنیت بینالمللی تلقی میشود، واکنش لازم و سریع را داشته و اینگونه اعمال جنایتکارانه و تروریستی را محکوم و تقبیح کنند. این حمله تروریستی گویای اوج استیصال، درماندگی و سرگردانی راهبردی رژیم صهیونیستی در نتیجه شکست نظامی، سیاسی و اخلاقی در نوار غزه پس از ۶ ماه جنگ ظالمانه، جنایتکارانه اما بدون هرگونه پیروزی علیه جریانهای مقاومت و ملت صبور و مقاوم فلسطین است.
واضح و آشکار است صهیونیستهای ناکام از توقف قدرت مقاومت در باریکه غزه، اکنون به هر تلاش مذبوحانه و زبونانهای برای خروج از انزوای سیاسی و بینالمللی خود در جهان متوسل شدهاند. رژیم اسرائیل اکنون پس از قتلعام دهها هزار زن و کودک و شهروند بیگناه فلسطینی و ناتوانی و شکست در تحقق اهداف اعلام شده خود در قبال ملت و جریانهای مقاومت فلسطین، به طور خطرناک و بیخردانهای تلاش میکند دامنههای جنگ در منطقه را توسعه داده و صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی را قربانی امیال شوم و جنگطلبانه خود نماید. جمهوری اسلامی ایران مقتدرانه و در کمال حکمت و درایت، رژیم متجاوز و مفلوک صهیونیستی را از جنایت جدید خود پشیمان خواهد کرد و این رژیم جعلی با توسل به اینگونه جنایات ددمنشانه، هرگز از شکست محتوم نجات نخواهد یافت.
ارسال به دوستان
ستاره کشتی ایران به المپیک پاریس میرسد؟
حل معمای یزدانی در مجارستان
وحید رجبی: ستاره کشتی ایران پس از ۸ ماه دوری از میادین قرار است در مسابقات رنکینگ مجارستان به میدان برود. حسن یزدانی پس از انجام عمل جراحی روی کتف خود مدتی را از تمرینات کشتی دور بود اما شاخصترین چهره کشتی ایران زودتر از پیشبینی پزشکان، در حال حاضر تمرینات کشتی خود را با کشتیگیران نوجوان در مازندران دنبال میکند تا از 2 هفته دیگر تمرینات کشتی را طبق روال سابق به مرور با کشتیگیران بزرگسال آغاز کند. برخلاف برخی شایعات مبنی بر احتمال نرسیدن یزدانی به المپیک، یزدانی این روزها با انگیزه بسیار بالا تمرینات خود را دنبال میکند و با جدیت به دنبال تجربه سومین حضور در ادوار المپیک است تا طبق اظهارات خود دومین طلای المپیک را نیز به ویترین افتخارات خود اضافه کند. بر اساس چرخه انتخابی تیم ملی، هادی وفاییپور تنها رقیب یزدانی برای کسب دوبنده وزن ۸۶ کیلوگرم تیم ملی در المپیک، در صورتی که در رقابتهای قهرمانی آسیا صاحب مدال طلا شود وارد رقابت انتخابی با حسن یزدانی خواهد شد. طبق شنیدهها در صورتی که وفاییپور در مسابقات آسیایی به مدال طلا برسد، به همراه حسن یزدانی در مسابقات رنکینگ مجارستان که قرار است ۱۷ تا ۲۰ خرداد در بوداپست برگزار شود، به میدان میرود تا در نهایت چهره نماینده وزن ۸۶ کیلوگرم ایران در المپیک پاریس مشخص شود. به این ترتیب رقابتهای رنکینگ مجارستان، تنها فرصت برای حسن یزدانی بعد از دوری چند ماهه از میادین است تا هم وضعیت دقیق او توسط کادر فنی تیم ملی ارزیابی شود و هم برای راهیابی به المپیک با وفاییپور رقابت کند. از سویی در صورتی که یزدانی آمادگی لازم را در این رویداد نداشته باشد و نتواند به سطح مورد نظر کادر فنی تیم ملی برسد، احتمال اضافه شدن گزینهای به نام کامران قاسمپور نیز به مدعیان وزن ۸۶ کیلوگرم المپیک به صورت انتخابی رودررو وجود خواهد داشت. ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از بسترهایی که باید در بازار سرمایه برای مشارکت مردم در تولید ایجاد شود
تولید به توان بورس
* طراحی مشوقهای سرمایهگذاری، ایجاد ابزارهای نوین مالی و جذاب کردن بورس برای سهامداران خرد
زهرا فریدزادگان: سال 1403 از سوی رهبر معظم انقلاب همانند سالهای گذشته مزین به شعاری با مضمون اقتصادی شد؛ با این تفاوت که در شعار امسال جهش تولید و رشد اقتصادی با مشارکت مردم گره خورده است. بیشک نامگذاری سال جدید با بهرهمندی از واژههای تولیدی و اقتصادی برای چندمین سال پیاپی، خود نشاندهنده اهمیت نقش و مشارکت مردم در دستیابی به اهداف کلان اقتصادی کشور است. در همین راستا یکی از مهمترین خاستگاههای رشد اقتصادی، بازار سرمایه است که به نظر میرسد در سال جاری ظرفیتهای قابل توجهی برای مشارکت مردم داشته باشد. با آنکه در سال 1402 شاخص کل بورس روند کاهشی داشت اما آمارها نشان میدهد طی ماههایی همچون مرداد، دی و بهمن نهتنها شاخص کل رشد داشت، بلکه سهام تعدادی از شرکتهای فلزات اساسی، شیمیایی و پتروشیمی که نقش مهمی در اقتصاد کشور دارند، افزایش داشت. از این رو نظر تعدادی از کارشناسان را درباره ظرفیت بازار سرمایه در تحقق شعار سال ۱۴۰۳ جویا شدیم.
* * *
* توان بالای بازار سرمایه برای تحقق شعار سال
رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار با اشاره به انتخاب هوشمندانه شعار سال مبنی بر «جهش تولید با مشارکت مردم» از سوی مقام معظم رهبری، بر ظرفیت، توان بالا و آمادگی بازار سرمایه کشور برای تحقق شعار سال و برخی از مهمترین ظرفیتها و فرصتهای نهفته در آن تأکید کرد.
به گفته مجید عشقی، شعار امسال همراستا با سیاستهای اصل ۴۴ قانون اساسی و شعارهای سالهای گذشته ولی با تاکید و تکیه مضاعف بر توان مردمی کشور برگزیده شده است و در همین راستا ظرفیت تامین منابع مالی و تشکیل سرمایه مورد نیاز صنایع برای پیشبرد و تکمیل طرحهای توسعهای با استفاده از ابزارهای تامین مالی موجود در بازار سرمایه از قبیل انتشار صکوک، افزایش سرمایه، تامین مالی جمعی یا تشکیل شرکت سهامی عام پروژه از جمله ظرفیتهای بازار سرمایه برای تحقق شعار سال است.
وی معتقد است عرضه اولیه شرکتهای سودآور و کمریسک با تمرکز بر شرکتهای دانشبنیان یکی دیگر از فرصتهای این بازار در سال 1403 است. همچنین افزایش میزان سهام شناور بنگاههای اقتصادی موفق پذیرفته شده در بورس و فرابورس و ظرفیت صندوقهای سرمایهگذاری غیرمستقیم در جذب منابع غیرمولد و خرد مردم با ذائقه و توان ریسکپذیری مختلف از دیگر ظرفیتهای بازار سرمایه در سال جاری خواهد بود.
* مشارکت واقعی مردم در بخشهای مختلف اقتصادی
ارائه ملزومات تحقق شعار سال در بستر بازار سرمایه که از سوی رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار مطرح شده است، نظرات بسیاری از کارشناسان این بازار را به همراه داشته است؛ فردین آقابزرگی، کارشناس بازار سرمایه معتقد است خواسته فعالان بازار سرمایه مشارکت واقعی مردم در بخشهای مختلف اقتصاد است، چرا که اصل ۴۴ قانون اساسی در 3 دهه گذشته مغفول مانده است، این در حالی است که ۱۷۰۰ میلیارد دلار سرمایه ایرانیان خارج از کشور است که قابلیت جذب دارد. لذا یکی دیگر از محورهای مهم مشارکت مردمی در اقتصاد نگاه ویژه به سرمایه ایرانیان خارج از کشور است.
به گفته وی، هدفگذاری سال 1403 اینگونه است که با شفافسازی و روانسازی و جلب اعتماد، منابع بخش خصوصی به سمت تولید و صنعت هدایت شود. در این راستا عواملی در جذب سرمایه بخش خصوصی در تولید تأثیرگذار است که از جمله آن میتوان به آزادی در امر سرمایهگذاری و شناسایی هدف سرمایهگذاری که انتفاع آن در چارچوب ضوابط و قواعد باشد (این قواعد شامل انواع تعرفهگذاریها، قواعد واردات و صادرات و... است) اشاره کرد.
وی به الزامات و پیشنیازهایی که رعایت آنها از سوی سیاستگذاران و متولیان منجر به توفیق در تحقق شعار سال چه در بخش جلب «مشارکت مردم» و چه در بخش «جهش تولید» میشود، اشاره کرد و گفت: افزایش شفافیت و قابلیت پیشبینیپذیری متغیرهای اقتصادی و عوامل موثر بر صنایع به منظور صیانت از حقوق سرمایهگذاران و سهامداران، افزایش اعتماد عمومی به نظام سرمایهگذاری در کشور و ایجاد انگیزه برای هدایت سرمایه به سمت پروژههای تولیدی از جمله الزامات تحقق شعار سال است.
* ضرورت ارائه مشوقهای سرمایهگذاری
سایر کارشناسان بازار سرمایه نیز بر این باورند برای تحقق شعار سال 1403، نه تنها موارد مطرحشده، بلکه مواردی از جمله خروج از بخشینگری توسط دستگاههای ذیربط در اقتصاد کشور و اتخاذ تصمیمات به صورت هماهنگ و فرابخشی با هدف افزایش اثربخشی و کاهش عوارض تصمیمات یک بخش بر سایر بخشها تأثیرگذار خواهد بود.
همچنین معرفی فرصتها و ارتقای مشوقهای سرمایهگذاری عمومی به خصوص در پروژههای پیشران و دانشبنیان دارای صرفه اقتصادی، ترویج فرهنگ سرمایهگذاری در جامعه و افزایش آگاهی مردم نسبت به منافع بلندمدت سرمایهگذاری در صنایع تولیدی و تأثیر مثبت آن بر توسعه و رشد اقتصادی کشور و افزایش نظارت بر کسبوکارهای غیررسمی و فرار مالیاتی در بازارهای خارج از بورس از جمله مواردی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
* بسترسازی با تنوع ابزارهای مالی
احسان عسگری، کارشناس بازار سرمایه در گفتوگو با «وطن امروز» با اشاره به شعار سال 1403 گفت: آنچه درباره نقش مشارکت مردم در رشد تولید از مسیر بازار سرمایه وجود دارد، این است که در بازار سرمایه به دلیل تنوع ابزارها و نهادهای مالی، بستر برای افزایش مشارکت مردم و کمک به رشد اقتصادی کاملا فراهم است.
به گفته وی، در چند سال گذشته در حوزه ابزارهای مالی، چه ابزارهای تأمین مالی از طریق اوراق بدهی و چه ابزارهای تأمین مالی از طریق سهام و انتشار اوراق سهام، شرایط سرمایهگذاری در بازار سرمایه وجود داشته است. همچنین انواع مختلف نهادهای مالی مانند شرکتهای تأمین سرمایه، شرکتهای مشاوره سرمایهگذاری، شرکتهای سبدگردانی و شرکتهای پردازش اطلاعات مالی از سوی سازمان بورس و اوراق بهادار تقویت شده که زمینه حضور حداکثری مردم در این بازارها را فراهم کرده است.
وی افزود: هم اکنون در بازار سرمایه طیف متنوعی از روشهای تأمین منابع مالی از طریق اوراق بدهی ایجاد شده است؛ از طرف دیگر در سالهای گذشته شاهد این بودهایم که بخش بزرگی از منابع درآمدی دولت از طریق انتشار اوراق بدهی در بازار سرمایه اتفاق افتاده است که این منابع مشخصا در راستای توسعه طرحهای زیربنایی و زیرساختی اقتصادی کشور هزینه شده است.
* سرمایهگذاری در سهام شرکتها
عسگری ادامه داد: سرمایهگذاری در سهام شرکتها که به نوعی شناختهشدهترین روش مشارکت مردم در رشد تولید اقتصادی است، بیتردید علاوه بر افزایش اشتغال، موجب توسعه و رشد اقتصادی کشور نیز میشود و منابع ارزی قابل توجهی را برای دولت فراهم میکند.
این کارشناس بازار سرمایه تأکید کرد: در سالهای 98 و 99 به دلیل مطرح شدن موضوع سهام عدالت، شاهد حضور حداکثری مردم در بازار سرمایه بودیم اما اکنون به نظر میرسد که مسیر حرکت مردم در بازار سرمایه الزاماتی دارد.
وی با اشاره به الزامات ورود مردم به بازار سرمایه در سال جاری و تحقق شعار سال گفت: یکی از مزیتهای خوب بازار سرمایه تسهیل دسترسی مردم به بحث سرمایهگذاری از طریق خرید اوراق تأمین مالی و سهام شرکتها از طریق بسترهای آنلاین یا برخط است که افراد بدون حضور در باجهها و نمایندگان رسمی میتوانند به صورت برخط با احراز هویتهای آنلاین اقدام به سرمایهگذاری و مشارکت در رشد و توسعه اقتصادی کنند.
وی با تأکید بر اینکه آنچه در سال 1403 باید از سوی دولت، مردم و تصمیمسازان اقتصادی و نمایندگان مجلس محقق شود، ایجاد جذابیت و کاهش ریسک سرمایهگذاری در بازار سرمایه است، گفت: مردم ما عموما سرمایهگذاری در بانکها را یک سرمایهگذاری بدون ریسک تلقی میکنند و سایر بازارها را بازارهای پرریسک میدانند. در سالهای گذشته شاهد این بودیم که جذابیت بازارهای غیر مولد مانند ارز، سکه، خودرو و مسکن که بازارهایی غیرشفاف برای فرار مالیاتی هستند، بیشتر بوده است اما خوشبختانه با تصمیماتی که اتخاذ شد، هزینه سرمایهگذاری در این بازارها برای مردم افزایش یافت و در نتیجه جذابیت خود را برای سرمایهگذاری از دست دادند.
* لزوم افزایش جذابیت سرمایهگذاری
به گفته عسگری، اگر جذابیت بازار سرمایه برای مردم کاهش و منافع سرمایهگذاری در بازارهای غیرشفاف و غیرمولد افزایش یابد، در نتیجه مردم تلاش میکنند در یک بازار غیرشفاف که به رشد و توسعه کمک نمیکند، سرمایهگذاری کنند.
احسان عسگری ایجاد جذابیت برای حضور مردم در بازار سرمایه را نیازمند بسترسازی دانست و گفت: در وهله نخست حذف قیمتگذاری دستوری مهمترین اقدامی است که دولت میتواند برای جذب سرمایه مردم به بازار سرمایه انجام دهد. هر چند در سالهای گذشته دولت تلاش کرد از طریق قیمتگذاری دستوری، هزینههای زندگی مردم را تعدیل کند اما تجربه نشان میدهد هزینههای زیادی را به مردم تحمیل کرد و در این میان دلالان و سفتهبازان توانستند منافع کلانی را کسب کنند.
وی افزود: نرخ بهره بالا نیز از دیگر چالشهایی است که با توجه به سیاستهایی که در راستای کنترل تورم اتخاذ میشود، به رشد سرمایهگذاری و جذابیت سرمایهگذاری آسیب میزند و جذابیت سرمایهگذاری را برای مردم کاهش میدهد. در نتیجه عموما مردم سرمایهگذاری در داراییهای فیزیکی را نسبت به سرمایهگذاری در داراییهای مالی ترجیح میدهند.
ارسال به دوستان
یادداشت
چند نکته درباره انتقام
محمدعلی صمدی: رژیم سیاسی منحصربهفردی 27 اردیبهشت 1327 شمسی در شهری تازهتاسیس به نام «تلآویو» اعلام موجودیت کرد و خود را «اسرائیل» نامید، طی 27716 روز بعد، مرزهای جدیدی در کنش سیاسی و نظامی در آسیای غربی تعریف کرد که عمده آن را به یقین باید مصادیق جنایت و تبهکاری دانست که ظرفیت پیگیری قضایی را دارد. این موجودیت سیاسی نچسب و شرور، با پشتیبانی کامل و بدون محدودیت ابرقدرتهای سیاسی - نظامی جهان، در 76 سال گذشته برای هیچکدام از خطاهای دانسته و ندانسته خود، هیچ هزینهای (به معنای واقعی کلمه «هیچ») متحمل نشده و درست مانند یک تک فرزند لوس و ننر، در جغرافیای تاریخی و بههمپیوستهای جا خوش کرده و قد کشیده است. البته گاه و بیگاه، بومیانِ به ستوه آمده از آزار و زیادهخواهیهای «اسرائیل» کشیدههای آبداری نثارش کردهاند اما باز هم با حمایت مطلق و بلاشرط ایالات متحده، نه تنها گوشمالی داده شدهاند، بلکه عملا تاوان سختی هم بابت تحمل نکردن این بچه لوس (ولو برای لحظاتی کوتاه) دادهاند.
13 فروردین 1403، اسرائیل رکورد جدیدی از جرم سیاسی - نظامی را به نام خود ثبت کرد. حمله نظامی در بالاترین سطح ممکن (شلیک 6 فروند موشک) به سفارت کشوری دیگر، در خاک کشور ثالث، در تاریخ جنگهای معاصر بدعتی جدید به شمار میرود که جسارت دولت یهود برای ارتکاب آن، ریشه در قدرت نظامیاش ندارد، چرا که سفارتخانهها، معمولا بیدفاعترین محدوده قلمرو هر کشور به شمار میروند. گذر از چنین خط قرمزی -که البته دیگر «خط قرمز» نیست- تنها با اطمینان و خیال راحت از حمایت آمریکا ممکن است که امری است بدیهی و جای تعجب ندارد. فقط جای این سوال باقی است: چرا حالا؟ چرا 2 روز مانده به آغاز هفتمین ماه جنگ؟ همه دنیا و خصوصا اسرائیل بخوبی میدانند به صورت طبیعی، پاتوق مستشاران نظامی هر کشوری جمله ایران، سفارت یا کنسولگری آن کشور است. محلی کاملا شناختهشده و تابلودار. چرا زمانی که اسرائیل مدعی است در دست و پنجه نرم کردن با چریکهای سبک اسلحه «حماس» و «جهاد اسلامی» به پیروزی رسیده و فقط همین مانده که تیر خلاص را با حمله به «رفح» بزند، باید چنین پرونده جدید و غیرقابل دفاعی برای خود (و حتی لَلـِه همیشگیاش یعنی آمریکا) باز کند؟ چرا باید در آستانه پیروزی، عالیرتبهترین مقام نظامی کشوری دیگر را با روشی کثیف و پیشپاافتاده حذف کند که هیچ افتخار و مدالی برایش به ارمغان نمیآورد؟ سوال بیاهمیتی نیست.
با توجه به وضعیت میدان جنگ تا این لحظه هیچ ادله نظامی و سیاسی از سوی اسرائیل ارائه نشده است که مفهوم پیروزی را به ناظران رسانهای و افکار عمومی حامی اسرائیل یا متخاصم با آن القا کند. پس از 6 ماه بمباران بیوقفه و انهدام و ویرانی در نوار غزه، حماس هنوز فعال است و روزانه از ارتش اشغالگر تلفات میگیرد. هیچکدام از اسرای صهیونیست در اختیار حماس و جهاد، زنده پیدا نشدهاند و از دهها نفر آنان هیچ ردی به دست اسرائیل نیفتاده است. هیچ رژیم امنیتی جدیدی در غزه حاکم نشده و در پنجمین ماه جنگ، ارتش صهیونیستی که برای حمله به منتهیالیه جنوب نوار غزه رجزخوانی میکرد، مجبور شد دوباره به شمال نوار غزه بازگردد و هفته دیگر در جایی بجنگد که چند ماه قبل مدعی شده بود آنجا را پاکسازی کرده است! خلاصهاش اینکه: شرایط در آستانه ماه هفتم با هفته اول جنگ هیچ فرقی نکرده است به غیر از اینکه سلسله جبال مرتفعی از اجساد زنان و کودکان ایجاد شده و انبوه بینظیری از فیلمهای سوشیال مدیا افکار عمومی همه جهان (جز اتباع رژیم اسرائیل و بخشی از ایالات متحده) را جریحهدار کرده و آبروی نداشته دولت یهود را در سطح جهان ریخته است. تظاهرات گسترده ضدجنگ که خواهی نخواهی سویه ضداسرائیلی پیدا میکند در گوشه گوشه جهان برای تلآویو که همواره ژست «کشور(!) ملوسک و دوستداشتنی جهان» را میگرفت، حقیقتا برای صهیونیستها فرساینده و بیسابقه است. ورود مقاومت اسلامی لبنان، یمن و عراق به میدان جنگ و ناتوانی آشکار حامیان اسرائیل در ممانعت از آنها، نمایش قدرت بیسابقهای بود از آنچه «محور مقاومت» نامیده میشود و کلافگی و فشار عصبی زیادی را بر اجتماع صهیونیستی تحمیل کرد.
آغاز تظاهرات دهها هزارنفری علیه نتانیاهو، پس از یک وقفه 6 ماهه معلوم کرد دست و پا زدنهای «بیبی» در برابر دوربینها و چهره عبوس و احمقانه «گالانت» هنگام تهدید مردم غزه، کمترین تاثیر را در تلطیف بحرانهای ناشی از شکاف عمیق سیاسی در دولت یهود داشته است و دوباره روز از نو، روزی از نو! یعنی نتانیاهو حتی همان جای قبل از جنگ هم نایستاده و حالا ننگ هزاران کشته و دهها اسیر آزادنشده هم روی دوشش سنگینی میکند.
از طرف دیگر، ایالات متحده هم از لجبازیهای آقازاده لوسش خسته شده و به شکلی نرم (در قالب وتو نکردن یک قطعنامه آتشبس دیرهنگام و بیخاصیت) در حال چپ چپ نگاه کردن به اسرائیل است که یعنی «عموجان! شما هم یه کم یواشتر قصابی کن»؛ که البته همین اندک هم خشم نتانیاهو و دارودستهاش را به دنبال داشت. با چنین اوصافی، دست زدن به یک اقدام متهورانه و دور از هر سطح عقلانیت و محاسبه قابل انتظار، تنها به معنای زدن زیر میز است، شاید به این امید که داغ شدن بیشتر موضوع، آمریکا و سایر قدرتهای غربی را وادار کند برای نقطهگذاری آبرومندانه بر این جنگ، مساعی بیشتری از خود نشان بدهند. احتمالا محاسبات تلآویو نزدیک به چنین چیزی است که ایران ناچار به پاسخگویی است و همین باعث میشود آمریکا برای دخالت بیشتر انگیزه پیدا کند؛ انگیزهای که در چند ماه گذشته با مشاهده کلهشقیهای بینتیجه نتانیاهو و درشتگوییهای عجیب و غریبش بسیار ضعیف شده است و البته اگر ایران با هر ملاحظهای از پاسخگویی به چنین تجاوز آشکاری امتناع کند، باز هم دستاورد گرانبهایی برای اسرائیل خواهد بود. در نهایت میتوان اهداف دیگری را هم برای این ماجرا فرض کرد، از جمله اینکه اسرائیل در آستانه حمله زمینی به جنوب لبنان است و میخواهد با حذف تیم مجرب و کهنهکار فرماندهی میدان سپاه در لبنان و سوریه، انسجام و تمرکز جبهه مقاومت را در شامات دچار اختلال کند که این تحلیل با توجه به شناخت تاریخی اسرائیل از شرایط جنوب لبنان، محتمل به نظر نمیرسد.
ارسال به دوستان
پاسخ ایران به حمله تروریستی رژیم صهیونیستی علیه کنسولگری کشورمان در دمشق باید گرفتاری رژیماشغالگر در مخمصه پس از 7 اکتبر را تشدید و تحقق پیروزی جبهه مقاومت را تسریع کند
تا پیروزی
اکنون در موقعیت «نزنیم، میزنند» نیستیم ما در وضعیت ضربات مستمر به رژیم تلآویو هستیم
سعید صدارت: چرا رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولی سفارت ایران در دمشق حمله کرد و تعدادی از فرماندهان و مستشاران نظامی ایران در سوریه را به شهادت رساند؟ واکنش ایران به این ترور کمسابقه که نقض همه قواعد بینالمللی است، چگونه باید باشد؟ جبهه مقاومت پس از این ترور، آرایش مقابله خود با رژیم صهیونیستی را چگونه تغییر خواهد داد؟
پس از اعلام خبر حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولی ایران در دمشق، مواضع و مطالب متنوعی درباره این موضوع منتشر شد؛ از رسانهها و تحلیلگران خارجی که مهمترین واکنش ایران به این ترور را حملات گستردهتر حوثیها به کشتیهای عازم سرزمینهای اشغالی دانستهاند تا برخی تحلیلگران داخلی که این حمله تروریستی را تلاش مضاعف رژیم صهیونیستی برای کشاندن ایران به جنگ ارزیابی کردهاند و برخی دیگر که معتقدند ایران برای جلوگیری از تکرار چنین اقداماتی باید به صورت مستقیم وارد جنگ با رژیم اشغالگر قدس شود.
این وضعیت نشان میدهد با گذشت 6 ماه از عملیات توفان الاقصی، هنوز یک تحلیل جامع و فراگیر درباره واقعیتهای نحوه مقابله جبهه مقاومت با رژیم صهیونیستی در بخشی از بدنه جبهه انقلابی در ایران شکل نگرفته است. 3 ماه قبل، اوایل دی 1402 جنگندههای رژیم صهیونیستی سردار«سیدرضی موسوی» از فرماندهان ارشد جبهه مقاومت را در دمشق به شهادت رساندند. آن زمان که موضوع انتقام ایران مطرح شده بود، بحثهایی درباره وضعیت جنگ جبهه مقاومت با رژیم صهیونیستی و نقش ایران در این جنگ گفته و منتشر شد تا ذهنیتها نسبت به جنگ واقعبینانهتر شود. با این حال اما مواضع و مطالب منتشر شده در 2 روز اخیر - پس از حمله به کنسولگری ایران در دمشق- نشان میدهد باید در کنار میدان جنگ، پیوست تحلیلی و توجیهی برای تحلیل و تفسیر واقعی آرایش و اقدامات میدان نبرد در دستور کار متولیان قرار گیرد.
* هدف حمله صهیونیستها چیست؟
یکی از موضوعاتی که در شفاف شدن صحنه جنگ مقاومت و رژیم صهیونیستی بسیار موثر است و برآوردها درباره واکنشهای مقاومت به تهاجمات این رژیم را واقعبینانه میکند، احاطه و تسلط بر وضعیت دشمن صهیونیست است. چرا رژیم صهیونیستی در اقدامی که خلاف قوانین بینالمللی و کنوانسیون 1961 است، ساختمان کنسولی سفارت ایران در دمشق را مورد حمله قرار داد و تعدادی از فرماندهان نظامی ایران را که به دعوت رسمی دولت سوریه در این کشور حضور داشتند، به شهادت رساند؟
رژیم صهیونیستی در حال تلاش برای خروج از بحران است اما برای خروج از بحران دچار بحران شده است. یعنی صهیونیستها هنوز نتوانستهاند یک ایده موفق برای خروج از بحرانی که از 7 اکتبر درگیر آن شدهاند، ارائه داده و اجرا کنند. صهیونیستها در مخمصهای بیسابقه گرفتار شدهاند. اعتبار و هیمنه نظامی و امنیتی آنها به شدت مخدوش و معیوب شده است. توفان الاقصی، تجسم و تصویری از فروپاشی رژیم صهیونیستی بود و میزان آسیبپذیری ارتش پرادعای اسرائیل را نشان داد. در واکنش به این عملیات، صهیونیستها تا کنون بیش از 32 هزار انسان بیگناه را در غزه به شهادت رساندهاند، زن و بچه کشتهاند! به بیمارستانها حمله کردهاند و آب و برق را بر مردم غزه بستهاند. این در حالی است که مهاجرت معکوس در سرزمینهای اشغالی آغاز شده است. هیچکدام از شهرکنشینان چه در مجاورت غزه و چه در شمال، حاضر نیستند به خانههای غصبی خود بازگردند. اختلافات درونی رژیم نیز به اوج رسیده است. اختلافات در کابینه جنگ هر روز به شکلی نمودار میشود. خانواده اسرای صهیونیست ماههاست در خیابان هستند. خدمت سربازی تبدیل به یک بحران اجتماعی در این رژیم شده است و مخالفان نتانیاهو تجمعات خیابانی خود را از سر گرفتهاند.
در بیرون از سرزمینهای اشغالی نیز صهیونیستها افکار عمومی دنیا را باختهاند. افکار عمومی به واسطه جنایات بیسابقه رژیم صهیونیستی در غزه، یکصدا علیه آنها شده و رژیم اشغالگر قدس تبدیل به یک رژیم منفور در دنیا شده است. بیتوجهی مکرر این رژیم به قوانین و قواعد بینالمللی باعث شده تقریبا همه مجامع بینالمللی یا علیه این رژیم بسیج یا نسبت به تداوم حمایتهای خود از این رژیم دچار تردید شوند. از سوی دیگر در میدان مبارزه نیز این رژیم هنوز نتوانسته یک دستاورد قابل اعتنای نظامی و امنیتی در غزه به دست آورد. روزبهروز درماندگی صهیونیستها در غزه بیشتر نمایان میشود. با گذشت 6 ماه از جنگ، همچنان نیروهای مقاومت حماس و جهاد اسلامی به نبرد خود علیه صهیونیستها در غزه ادامه میدهند. همچنان تانکها و زرهپوشهای رژیم صهیونیستی در غزه مورد هدف موشکهای یاسین مجاهدان فلسطینی قرار میگیرد. صهیونیستها اگرچه اقدام به پیشروی در برخی مناطق غزه کردهاند اما تاکنون نتوانستهاند پیشروی خود در این مناطق را تثبیت و نظامیان خود را در آنجا مستقر کنند. رهبران مقاومت فلسطین نیز تاکید کردهاند بخش زیادی از توان دفاعی و توان رزمی آنها همچنان حفظ شده است و آنان مطابق محاسبات و نقشههای خود از این توان بهره میبرند. صهیونیستها جز کشتار و جنایت در غزه کاری از پیش نبردهاند. رسانههای دنیا در 6 ماه گذشته آنچه از غزه مخابره کردهاند، توفیقات و پیروزی رژیم صهیونیستی نبوده، بلکه اخبار فجایع ضد بشری صهیونیستها به دنیا مخابره شده است. پس از فاجعه بزرگ بیمارستان شفا، صهیونیستها فاجعه جدیدتری خلق کردهاند. حمله به کاروان کمکرسانی سازمان مردمنهاد «آشپزخانه مرکزی جهانی» که از ملیتهای مختلف در غزه فعالیت میکردند، خشم مضاعف جهان را از وحشیگریهای ارتش رژیم صهیونیستی موجب شده است. همین وحشیگریها باعث شده است حامیان این رژیم اشغالگر برای تداوم حمایتها از این جنایات در محدودیت قرار گیرند، به گونهای که برخی کشورهای اروپایی علنا جنایات صهیونیستها را محکوم میکنند و کاخ سفید نیز ناگزیر شده در عین حال که بیشترین کمکهای تسلیحاتی را به این رژیم میکند، در ظاهر انتقاداتی از جنایات صهیونیستها مطرح کند؛ انتقاداتی که برای جلب نظر جامعه مسلمانان آمریکاست، مسلمانانی که در انتخابات درونحزبی اخیر، رویگردانی خود از سیاستهای بایدن را نشان دادند.
به هر حال وضعیت رژیم صهیونیستی بحرانی است. صهیونیستها هنوز از بحران خارج نشدهاند. آنها در تازهترین برنامه خود به دنبال تسلط بر رفح و کنترل مرز غزه با مصر هستند. ارتش صهیونیستی برای رسیدن به این هدف، دنبال کشتار مردم بیگناه غزه است. از سوی دیگر آنها دنبال تشدید التهابات در مرز با لبنان هستند و در تلاشند با ایجاد یک جنگ مقطعی با لبنان، تمرکز افکار عمومی دنیا را به جنگ با لبنان منحرف کنند تا در رفح جنایت بزرگ دیگری خلق کنند. حمله آنها به مقر کنسولی ایران در دمشق نیز در همین راستا انجام شده است. این واقعیتی غیر قابل انکار است که صهیونیستها دنبال گستردهتر کردن جنگ و کشاندن کشورهایی مانند ایران و آمریکا به جنگ مستقیم با یکدیگر هستند. بنابراین صهیونیستها در ادامه راهبرد خود برای وادار کردن ایران به جنگ مستقیم با اسرائیل، یک گام جلوتر نهادهاند و به دفتر کنسولی ایران در دمشق حمله کرده و تعدادی از فرماندهان ایرانی را به شهادت رساندند. هدف صهیونیستها این است که ایران به صورت مستقیم به رژیم صهیونیستی اعلان جنگ کند و مستقیما وارد جنگ با صهیونیستها شود. غیر از این هدف، حمله به ساختمان کنسولی ایران در دمشق چه دستاوردی برای صهیونیستها به همراه خواهد داشت؟ پیش از این و پس از ترور سردار شهید سیدرضی موسوی نیز «وطن امروز» در مطالبی با عنوان «انتقام هوشمندانه» و «معادله انتقام» به تفصیل نوشت: صهیونیستها پس از حمله 7 اکتبر در مخمصهای افتادهاند که برای خروج از آن نیز درگیر بحران هستند. آنها نمیتوانند آسیبهای توفان الاقصی را جبران کنند و زخمهای آن حماسه التیام پیدا نخواهد کرد. با این حال اما آنها معتقدند تنها کاری که میتوانند انجام دهند اشغال غزه و کشتار دهها هزار فلسطینی بیگناه است. صهیونیستها در رسیدن به این هدف هم همچنان ناکام ماندهاند، هنوز دستاورد مهم نظامی ارائه نکردهاند و هنوز نتوانستهاند کنترل غزه را به دست گیرند. در این راستا آنها یک هدف بزرگ را برای خروج از این مخمصه در نظر گرفتهاند و آن این است که جنگ خود با مقاومت غزه را تبدیل به جنگ ایران و آمریکا در منطقه کنند. آمریکا پشتیبان اصلی رژیم صهیونیستی است و مدیریت جنگ نیز توسط آمریکاییها انجام میشود. اما نتانیاهو چون میداند یکی از قربانیان عملیات توفان الاقصی و ضربه بیسابقه این عملیات به رژیم صهیونیستی است، لذا تلاش میکند با گستردهتر کردن جنگ، از این مخمصه خارج شود. این بار نیز صهیونیستها برای تسلط بر رفح و گرفتن مرز غزه با مصر و نیز کشتار مردم بیگناه، اقداماتی را برای کشاندن جنگ به بیرون از مرزهای فلسطین اشغالی امتحان کردهاند. در واقع هدف اصلی رژیم صهیونیستی از حمله به ساختمان کنسولی ایران در دمشق، همان هدفی است که آنها از ترور سردار شهید سیدرضی موسوی دنبال میکردند. آنها دنبال گستردهتر کردن جنگ، کشتار بزرگتر در غزه و به دست گرفتن کنترل این باریکه و نیز ایجاد فرصت بیشتر برای حضور نتانیاهو در قدرت هستند.
* ما یعنی مقاومت
عملیات توفان الاقصی باعث شد ظرفیتهای جبهه مقاومت در قالب آرایش مقابله با رژیم صهیونیستی عینیت بیشتری یابد. پس از 7 اکتبر منطقه غرب آسیا شاهد رونمایی یک نظم و هژمونی بدیع در حوزه تولید قدرت در دنیا بوده است. ایده مقاومت یک ایده ناب است که قبل از این در هیچ دوره و مقطعی بویژه در غرب آسیا نمونهای نداشته است. حالا این هژمون جدید که بخشی از ظرفیت آن در مقابله با فتنه داعش بروز کرده بود، پس از عملیات 7 اکتبر توانسته است در دفاع از زنان و کودکان مظلوم غزه بخش بیشتری از گستره و ظرفیت خود را به همه بازیگران منطقهای و فرامنطقهای نشان دهد.
جبهه مقاومت در ضلع عراق، صدها بار به مراکز مهم نظامی و اقتصادی رژیم اشغالگر قدس حمله و ضربات مهلکی را به صهیونیستها وارد کرده است، همچنین مقاومت عراق با همراهی بخشی از مقاومت در سوریه توانسته است همزمان حملات تعیینکننده و معناداری به مراکز نظامی اشغالگران آمریکایی در عراق و سوریه انجام دهد. در لبنان، مقاومت توانسته است از ابتدای جنگ بخش مهمی از توان و ظرفیت رژیم صهیونیستی را به خود مشغول نگه دارد، ضمن اینکه خروج شهرکنشینان صهیونیست از مناطق مرزی با لبنان یک ضربه امنیتی مهم به رژیم وارد کرده است. حملات چند ماه اخیر مقاومت لبنان به پایگاه هوایی «مرون» ابعاد مهمی داشته است. حزبالله نشان داد هم احاطه اطلاعاتی جامعی از مراکز نظامی صهیونیستها دارد، هم توان نظامی کاملی برای هدف قرار دادن این مراکز در اختیار دارد و هم اینکه محاسبات دقیقی برای ضربه زدن به این مراکز، با توجه به وضعیت و سطح جنگ دارد.
در کنار لبنان، جبهه سوریه نیز فعالتر از گذشته شده است. طی ماههای اخیر حملات پهپادی و موشکی مهمی از خاک سوریه علیه دشمن صهیونیستی انجام شده است. از سوی دیگر نقش لجستیکی ضلع سوریه برای جبهه مقاومت بسیار مهم و نقشآفرین است. صهیونیستها به شدت از لجستیک و پشتیبانی مقاومت در سوریه نگران هستند. حملات مکرر به مراکز و فرودگاههای سوریه اما نتوانسته مانع جدی در هماهنگی، انسجام و تقویت جبهه مقاومت از ایران تا لبنان و فلسطین و البته کرانه باختری ایجاد کند. اردن البته یکی از ظرفیتهایی است که به نظر میرسد در آینده از آن بیشتر خواهیم شنید. چند میلیون فلسطینی در خاک اردن زندگی میکنند که بر اساس آخرین نظرسنجیها بخش بزرگی از آنها طرفدار مقاومت هستند. اردن یکی از مسیرهای مهم تسلیح کرانه باختری است. با این حال عملکرد پادشاه اردن در 6 ماه گذشته نشان داده است موضوع مسلح کردن کرانه باختری از خاک اردن باید ابعاد جدیتری به خود بگیرد. طی روزهای اخیر برخی گروههای مقاومت عراقی امکان مسلح کردن دهها هزار فلسطینی ساکن اردن برای آزادی قدس شریف را مطرح کردهاند؛ موضوعی که باید منتظر ماند و سرانجام آن را دید.
ظرفیت بزرگ جبهه مقاومت اما این بار با درخشش ستارهای به نام یمن، برای جهانیان چشمگیرتر شد. جبهه یمن؛ جبههای که به واسطه نقش تعیینکنندهای که برای آن در نظر گرفته شده، گاهی موثرتر از سایر جبههها، آمریکا و رژیم صهیونیست را به مرز جنون رسانده است. یمنیها در مرحله اول دفاع از مردم غزه، حملاتی را به سرزمینهای اشغالی انجام دادند. مقاومت در یمن، در دومین مرحله عملیاتهای خود علیه رژیم صهیونیستی، یک بحران بیسابقه اقتصادی، امنیتی و سیاسی برای اسرائیل ایجاد کرد. حمله به کشتیهای صهیونیستی و کشتیهای مرتبط با تجارت رژیم صهیونیستی، باعث شده بندر ایلات به یک بندر متروکه تبدیل شود. تلاش آمریکا برای مقابله با عملیاتهای یمن در بابالمندب و دریای سرخ نیز به یک بیآبرویی برای واشنگتن و تلآویو تبدیل شد. اگر پیش از این ائتلاف، تنها کشتیهای اسرائیلی و کشتیهایی با مقصد سرزمینهای اشغالی مورد اصابت موشکها و پهپادهای ارتش یمن قرار میگرفتند اما اینک کشتیهای باربری و کشتیهای جنگی آمریکا و انگلیس نیز هدف موشکها و پهپادهای یمنی قرار میگیرند و آمریکاییها رسما در مقابل یمن اظهار استیصال میکنند. یمنیها به عنوان ضلع جنوبی جبهه مقاومت، مسیر حملونقل دریایی از بابالمندب به سمت بندر ایلات را بستند و سیدعبدالملک بدرالدین حوثی اخیرا در یکی از سخنرانیهای خود تاکید کرد ارتش مردمی یمن حتی کشتیهایی را که از مسیر جنوب قاره آفریقا به سمت سرزمینهای اشغالی حرکت میکنند نیز هدف قرار خواهد داد. یمنیها ستاره این جنگ شدهاند.
مواردی که اشاره شد تنها بخش کوچکی از توان و قدرت جبهه مقاومت است که پس از عملیات توفان الاقصی در مقابله با جنایات رژیم صهیونیستی علنی شده است؛ جبههای که هدف اصلی آن برچیدن رژیم اشغالگر صهیونیستی است. صهیونیستها از 7 اکتبر در مخمصهای بزرگ افتادند. عملیات 7 اکتبر هیمنه نظامی و امنیتی آنها را از بین برد و حالا پس از آن نیز بزرگترین قدرت گسترده منطقهای با عنوان جبهه مقاومت در حال تشدید حملات خود به این رژیم اشغالگر است. اسرائیل در یک معادله بسیار هزینهساز گیر افتاده است. جبههای به نام مقاومت توانست به تنهایی و با یک انسجام و بازیگری دقیق، صهیونیستها را از درون دچار یک ضربه جبرانناپذیر کند و از بیرون در شرایط ناگزیر به پذیرش این شکست قرار دهد. رژیم صهیونیستی میداند ادامه این وضعیت و جنگ در غزه، آوردهای برای آنها نخواهد داشت و این را بهتر از مورد اول میدانند که توقف جنگ نیز به معنای اعلان شکست و تسریع در روند اضمحلال است، بنابراین خوب میدانند این معادله برای آنها یک وضعیت باخت - باخت است؛ وضعیت باخت - باختی که روند اضمحلال فرسایشی آنها را تشدید کرده است. آنها در درون مرزهای فلسطین اشغالی درگیر یک جنگ مهم و سرنوشتساز با «حماس - جهاد اسلامی» به عنوان ضلعی از جبهه مقاومت هستند و از بیرون سرزمینهای اشغالی نیز با اضلاع دیگر جبهه مقاومت مواجه هستند؛ اضلاعی که تلاش میکنند از پیروزی توفان الاقصی مراقبت و صهیونیستها را ناچار کنند جنگ را پایان دهند. صهیونیستها این را هم خوب میدانند که اضلاع مقاومت دارای چه ظرفیتی هستند از همین رو میدانند هدف و آرزوی آنها برای از بین بردن حماس، امکانپذیر نیست، چرا که از یک سو آنها توانایی از بین بردن حماس و جهاد را ندارند و از سوی دیگر، اضلاع دیگر مقاومت اجازه این کار را به رژیم صهیونیستی نخواهند داد. از سوی دیگر طولانی شدن جنگ نیز یک مخمصه بزرگتر برای رژیم صهیونیستی است، چرا که غیر از افزایش تلفات، اقتصاد رژیم صهیونیستی نیز در حال متحمل شدن هزینههای بسیار زیاد است. اقتصاد رژیم صهیونیستی از ابتدای جنگ بیش از 100 میلیارد دلار آسیب دیده است و بیش از 3 هزار نظامی و شهرکنشین صهیونیست هلاک شدهاند. اسرای صهیونیست وضعیت بشدت هزینهسازی برای دولت نتانیاهو پیدا کردهاند. وضعیت مناسبات سیاسی و مراودات تجاری این رژیم با دنیا در حال نابود شدن است. سطح مقابله جبهه مقاومت با رژیم صهیونیستی نیز در حال افزایش است. در کنار این موارد این را نیز باید در نظر داشت که یک جهان مقابل اسرائیل ایستاده است و ملتها انزجار و خشم بیسابقهای علیه رژیم صهیونیستی ابراز کردهاند. در چنین وضعیتی این واقعیت را میتوان گفت که صهیونیستها درگیر خطر هزینه و آسیبی به مراتب بزرگتر و بیشتر از خطر هزینه و آسیب توفان الاقصی هستند. آنها برای کاهش آلام و هزینههای توفان الاقصی دست به جنایتهای بیسابقهای در غزه زدهاند اما حالا به وضوح میبینند تداوم این وضعیت، میتواند فرآیند فروپاشی رژیم صهیونیستی را تسریع کند.
باید به این موضوع بسیار دقت کرد: آنچه صهیونیستها درگیر آن شدهاند، مخمصهای به نام «فروپاشی تدریجی» است. جبهه مقاومت با طراحیای که انجام داده رژیم صهیونیستی را در موقعیت فروپاشی تدریجی قرار داده است. از همین رو مهمترین کارویژه و دستورکار جبهه مقاومت حفظ شرایط فعلی و جلوگیری از فرار اسرائیل از این مخمصه است. رژیم اشغالگر قدس فهمیده است در معادله فعلی، زمان و مکان بشدت به زیان آن است. درگیر شدن در جنگ فرسایشی در سرزمینهای اشغالی و تشدید حملات از بیرون سرزمینهای اشغالی، امان صهیونیستها را بریده است، ضمن اینکه هژمونی مقاومت در منطقه، همزمان با پیگیری اخراج آمریکا از منطقه، در حال کاستن از میزان حمایتها و پشتیبانی آمریکا از تلآویو در این جنگ است. بر همین اساس تلآویو تلاش میکند هر طور شده این معادله را تغییر دهد؛ تنها راهی که به ذهن مقامات تلآویو میرسد، گسترش جنگ به بیرون از مرزهای فلسطین اشغالی و درگیر کردن ایران و آمریکا و برخی کشورهای اروپایی در این جنگ است تا از یک سو یک بحران بزرگتر در منطقه با حضور طرفین دیگر ایجاد و از سوی دیگر با برداشتن تمرکزها از غزه، جنایات بزرگتری برای از بین بردن مردم غزه و مقاومت این شهر مرتکب شود. آنچه اسرائیل را آزار میدهد این است که جبهه مقاومت با پشتیبانی ایران شکل گرفت و اکنون با گفتمان ضداسرائیلی انقلاب اسلامی در حال مبارزه با صهیونیستهاست. در واقع هم نرمافزار جبهه مقاومت متعلق به ایران است و هم سختافزار توسط ایران تهیه شده و هم بخش مهمی از مدیریت میدان توسط ایران انجام میشود. با این حال اما صهیونیستها از اینکه نتوانستهاند ایران را به صورت مستقیم وارد این نبرد کنند اما خود به صورت مستقیم درگیر آن شدهاند، بشدت عصبانیاند. حمله به کنسولگری ایران در دمشق نیز از جمله مصادیق همین تلاش اسرائیل برای گسترش جنگ به بیرون از مرزهای فلسطین اشغالی و ایجاد جنگ منطقهای و درگیر کردن ایران در جنگ مستقیم است.
* هنر انتقام
حمله رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولی ایران در دمشق برخلاف قوانین و معاهدات بینالمللی و به صورت مشخص خلاف کنوانسیون 1961 است. حق ایران برای پاسخ معادل به این حمله محفوظ است.
واکنش ایران برای گرفتن انتقام خونهای پاک سرداران شهید زاهدی، حاجرحیمی و دیگر همرزمانشان چگونه باید باشد؟ آیا ایران سفارتخانههای رژیم صهیونیستی در یکی از کشورهای ثالث را هدف قرار میدهد؟ یا ترجیح میدهد از این فرصت برای تشدید حملات جبهه مقاومت به رژیم اشغالگر قدس برای نجات مردم مظلوم غزه و تسریع روند اضمحلال تدریجی رژیم اشغالگر قدس استفاده کند؟
ایران ابزارها و امکانات زیادی برای ضربه زدن به رژیم صهیونیستی در اختیار دارد. نفوذ ایران در جبهه مقاومت هم دارای ابعاد معنوی و هم دارای مختصات مادی است. انقلاب اسلامی ایران الهامبخش همه نهضتهای آزادیبخش منطقهای شد و افقهای انسانی و ایمانی بزرگی را پیش چشم مردم مسلمان منطقه گشود. جمهوری اسلامی ایران البته حمایتهای همهجانبهای از هستههای مردمی آزادیخواه نیز انجام داده است. نتیجه ایجاد و سازماندهی این هستهها حداقل در موضوع مبارزه با آدمکشهای داعش باعث شد مردم منطقه یک تجربه شیرین را از این هندسه جدید مردمی در منطقه شاهد باشند. جبهه مقاومت متشکل از همین هستههای مردم مسلمان آزادیخواه و عدالتطلب منطقه است. آمریکا و اروپا آنها را نیروهای نیابتی ایران میدانند اما واقعیت آن است که جبهه مقاومت بر اساس یک گفتمان قدرتمند شکل گرفته و هر کدام در یک جغرافیا در راستای تحقق منافع ملت خود، از این گفتمان بهره میگیرند. همه اضلاع مقاومت برای تحقق این اهداف همپیمان هستند، کما اینکه همه این اضلاع اکنون در حال مبارزه با رژیم صهیونیستی برای حمایت از مردم غزه و حراست از پیروزی مقاومت فلسطین در غزه هستند. هر کدام از این اضلاع در این مسیر خون اهدا کردهاند و در راه این آرمان همخون شدهاند. تازهترین شهدای این راه را ایران اهدا کرده است، آن هم شهدایی که فرماندهان مقاومت بودهاند.
بنابراین فهم دقیق ماهیت و قدرت جبهه مقاومت به عنوان مهمترین نیروی مردمی ایستاده در مقابل رژیم صهیونیستی و آمریکا، باعث میشود در نحوه مواجهه با رژیم اشغالگر قدس و چگونگی گرفتن انتقام شهدای مقاومت، واقعبینانهتر پیشبینی کنیم.
حق واکنش متقابل البته برای ایران محفوظ است اما اینکه در ایران، استراتژیستهای نظامی و تصمیمگیران ترجیح میدهند این حق خود را در چه سطحی و در چه راستایی و به چه شکلی از رژیم صهیونیستی بستانند، قاعدتا تصمیمی است که 2 ویژگی مهم خواهد داشت:
1- هدف رژیم اشغالگر قدس از حمله به کنسولگری ایران را محقق نکند.
2- بیشترین آسیب ممکن را به رژیم صهیونیستی وارد کند.
در مورد اول، به نظر میرسد یک اجماع عاقلانه در سطح تصمیمگیران ایران درباره فهم اهداف صهیونیستها از این حمله ایجاد شده است.
درباره موضوم دوم، یعنی چگونگی حمله بهگونهای که بیشترین آسیب به رژیم صهیونیستی وارد شود، میتوان بحث کرد. واکنش ایران به حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری کشورمان در دمشق باید چه آسیبهایی به رژیم اشغالگر وارد کند. این وظیفه کارشناسان و استراتژیستهای نظامی است که نوع انتقام ایران را انتخاب و عملیاتی کنند ولی درباره ویژگیها و اثرات آن چند نکته را میتوان در نظر گرفت.
در وهله نخست انتقام ایران باید به گونهای باشد که نه تنها راه فراری از مخمصه موجود برای رژیم صهیونیستی فراهم نکند، بلکه حلقههای این مخمصه را دور گردن صهیونیستها تنگتر کند. در واقع سطح مقابله جبهه مقاومت با رژیم صهیونیستی باید افزایش یابد. این افزایش سطح هم میتواند به معنای افزایش دامنه نبرد و هم تشدید ضربات به مراکز یا منافع رژیم صهیونیستی باشد. فرماندهی واحد جبهه مقاومت تاکنون بر اساس یک زمانبندی مشخص، سطح جنگ را تنظیم کرده است، بنابراین یکی از مهمترین ابعاد انتقام ایران باید تشدید فشار به رژیم صهیونیستی و افزایش هزینههای تداوم جنگ در غزه برای اشغالگران باشد.
یکی دیگر از آثار انتقام ایران باید در وضعیت غزه و نجات مردم مظلوم این باریکه از چنگ اشغالگران باشد. حتما واکنش ایران به انتقام شهدای کنسولگری باید دامنهای از اقداماتی باشد که مهمترین آثار آن در نجات مردم غزه، کاهش فجایع صهیونیستها در آن منطقه و تثبیت پیروزی جبهه مقاومت در عملیات توفان الاقصی باشد. پیروزی مقاومت غزه در جنگ فعلی، بزرگترین کابوس رژیم صهیونیستی است و در سالهای آینده موجب تشدید فروپاشی تدریجی رژیم صهیونیستی خواهد شد.
موضوع بازدارندگی نیز باید در گرفتن انتقام خون شهدای کنسولگری در نظر گرفته شود. اگرچه برخی معتقدند روند جنگ و وضعیت بغرنج صهیونیستها باعث میشود این رژیم برای پیدا کردن یک راه نجات دست به دیوانگیهای بزرگتری هم بزند اما به نظر میرسد ایران باید پیامهای واضح و معتبری به آمریکاییها ارسال کند و مصادیق هزینههای ادامه دیوانهبازیهای رژیم صهیونیستی را از هماکنون گوشزد کند.
عنصر موفقیت و پیروزی در انتخاب اهداف و نحوه انتقام بسیار ضروری است. اینکه «فقط بزنیم» خلاف منطق و در بسیاری موارد خلاف مصالح و منافع ملی است و قطعا به سود مردم مظلوم فلسطین نیز نخواهد بود و ممکن است آلام آنان را نیز بیشتر کند. انتقام باید به گونهای باشد که عنصر موفقیت و پیروزی و رسیدن به هدف نهایی در آن موجود باشد. بنابراین در گرفتن انتقام باید «به گونهای بزنیم که ببریم». از سوی دیگر درباره مطالبه «خودمان بزنیم» نیز باید این نکته را در نظر داشت که اولا؛ حق انتقام برای ایران کاملا محفوظ است و قوانین بینالمللی نیز این حق را به رسمیت میشناسد. تاریخ مواجهات ایران و رژیم صهیونیستی نیز نشان داده ایران هیچ حمله و ضربهای را بدون پاسخ نگذاشته است. در کنار اینها، هندسه مقاومت توسط ایران بنا شده است و کشوری که مبدأ و قلب تپنده مقاومت است، قطعا در مقابل رژیم صهیونیستی منتظر فرصت ضربه است اما در کنار حق طبیعی و قانونی انتقام، باید به این مهم نیز توجه داشت: منظور از «خودمان» کیست؟ آیا اختلاف یا تفاوتی بین ایران و جبهه مقاومت وجود دارد؟ کدام عقل سلیم بین جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت تفاوت ماهوی قائل است؟ بنابراین در تعریف انتقام باید نسبت به این قبیل مرزبندیهای کاذب بیاعتنا بود. هرچه جبهه مقاومت انجام میدهد، به سود ایران است و هر آنچه ایران انجام میدهد به سود جبهه مقاومت و منافع ملتهای آنهاست. بنابراین یکی از هنرهای جنگیدن در این نبرد این است که رژیم صهیونیستی از جوانب مختلف از سوی مقاومت آماج و هدف حملات است؛ در حالی که هیچ بهانه و فرصتی برای حمله به مرزهای ایران به عنوان پشتیبان اصلی مقاومت در اختیار ندارد. این نقطه قوت ایران و هنر رزم جدید ایران در منطقه است که به رخ دنیا میکشد.
***
ما در موقعیت «نزنیم، میزنند» نیستیم، ما در وضعیت ضربات مستمر به رژیم تلآویو هستیم
روز گذشته برخی اکانتهای دشمن در شبکه اجتماعی ایکس و برخی کانالهای تلگرامی با استناد به جلد روزنامه «وطن امروز» پس از ترور شهید فخریزاده و جلد شماره دیروز (سهشنبه 14 فروردین) روزنامه مدعی شدند «وطن امروز» استاندارد دوگانهای در قبال ترورهای رژیم صهیونیستی دارد.
درباره این ادعا چند نکته را باید توضیح داد.
1- شماره روز گذشته «وطن امروز»، نخستین شماره روزنامه در سال جدید بود و بنا بر رسم و عهد همیشگی «وطن امروز» در شماره نخست هر سال، فرمایشات رهبر معظم انقلاب در روز نخست سال و پروندههای مربوط به نکات مورد اشاره معظمله به عنوان تیتر یک انتخاب میشود. بنابراین «وطن امروز» طبق رسم و عهد همیشگی خود موضوع شعار امسال را تیتر یک و پروندهای درباره راههای حضور مردم در مسیر تحقق رونق تولید منتشر کرد.
2- خبر حمله جنگندههای رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران همزمان با اذان مغرب منتشر شد و تا چند ساعت بعد هنوز شهادت سرداران ایرانی در این حمله با قطعیت اعلام نشده بود. بیانیه سپاه و تایید شهادت این عزیزان نیز ساعت 22 منتشر شد. بنابراین فرصت مناسبی برای پرداخت دقیق به این اتفاق توسط روزنامه وجود نداشت.
3- اما درباره ماهیت تیتر «وطن امروز» پس از شهادت دکتر محسن فخریزاده با وضعیت فعلی باید بیشتر دقت کرد. پس از ترور شهید فخریزاده «وطن امروز» تیتر «نزنیم، میزنند» را انتخاب و روی جلد برد. دلیل انتخاب این تیتر این بود که در آن زمان اقدامات امنیتی و ترور توسط رژیم صهیونیستی علیه مقامات و شخصیتهای ایرانی تشدید شده بود و
«وطن امروز» ضرورت به کار بستن اصل بازدارندگی برای توقف این ترورها را گوشزد کرد. آن وضعیت و موقعیت با وضعیت و موقعیت فعلی کاملا تفاوت دارد. جبهه مقاومت اکنون 6 ماه است در جنگ مستقیم با رژیم صهیونیستی است. هر روز صدها راکت و موشک و پهپاد به سرزمینهای اشغالی اصابت میکند. در دریاها کشتیهای اسرائیل دیگر امنیت ندارند. برخی بنادر صهیونیستها از کار افتاده و تبدیل به مخروبه شده است. ضربات مهلک جبهه مقاومت به دشمن صهیونیست هر روز بیشتر و اثرگذارتر میشود. بنابراین اکنون جبهه مقاومت در وسط جنگ قرار دارد و ایران پشتیبانی و راهبری این جبهه را بر عهده دارد. لذا گوشزد کردن اصل بازدارندگی (نزنیم، میزنند) در میانه جنگ چندان موضوعیت ندارد. به تعبیری ما 6 ماه است در موقعیت و وضعیت جنگی قرار داریم.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|