|
به بهانه بیستمین سالگرد درگذشت کیومرث صابریفومنی
آقای حرف حساب
گروه فرهنگ و هنر: 20 سال پیش در چنین روزی خبر درگذشت کیومرث صابریفومنی پس از یک دوره بیماری، جامعه فرهنگی - رسانهای کشور را در بهت فرو برود؛ ادیب و طنزپردازی که طی 5 دهه فعالیت حرفهای به تراز و معیاری در حوزه طنز نقادانه بدل شده بود و امروز با گذشت 2 دهه از درگذشتش بیش از پیش نبودش حس میشود.
صابریفومنی نویسندهای فرمگرا و در نظیرهسازی از منابع غنی ادبیات فارسی، فوقالعاده توانا بود. شیوه نگارش صابری، سهل، ممتنع و غیرقابل تقلید بود.
صابریفومنی نخستین شعرش را در ۱۴ سالگی هنگامی که کلاس هشتم دبیرستان بود، برای درج در روزنامه دیواری مدرسهشان سرود که یک غزل 8 بیتی با عنوان «یتیم» بود. علت این نامگذاری مشخص بود. او میگفت: «از 14 سالگی تا 16 سالگی جمعاً 9 شعر سرودم که تمام آنها یا عنوان یتیم داشت یا درباره یتیم بود!»
شاید نخستین فعالیت ادبی و سیاسی صابری در نخستین سال تحصیل در دانشکده در سال 1340 زمانی که در تظاهرات دانشجویی شرکت کرد و مضروب و دستگیر شد با سرودن شعری با امضای «گردن شکسته فومنی» بود که برای «توفیق» ارسال و همین شعر و چاپش باعث شد پای صابریفومنی در کنار سرودههای طنز به مباحث و مسائل سیاسی باز شود. او تا سال 1345 خورشیدی گاهی اشعاری طنز با محتوای سیاسی برای توفیق میفرستاد و پس از تعطیلی توفیق به تدریس ادامه داد و در این میان اشعار جدی هم میسرود اما بندرت چاپ میکرد.
صابریفومنی پس از انقلاب در زمان نخستوزیری شهید رجایی به مقام مشاورت فرهنگی و مطبوعاتی نخستوزیر منصوب شد. در زمان ریاستجمهوری شهید رجایی به مشاورت فرهنگی رئیسجمهور رسید و تا زمان شهادت شهید رجایی در این مسؤولیت باقی بود و هنگام ریاستجمهوری آیتالله خامنهای در همان منصب ابقا شد.
مشاغلی که صابریفومنی بعد از انقلاب برعهده داشت، عبارت است از: عضو هیأت مؤسس انجمن موسیقی، مشاور وزیر مسکن و شهرسازی، مدیرکل دفتر آموزش بازرگانی و حرفهای وزارت آموزشوپرورش (۱۳۵۸ تا ۱۳۵۹)، تدریس در کلاسهای حضوری دانشکده مکاتبهای، تدریس در دانشکده روابط بینالملل، تدریس در مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی، همکاری با معاونت امور بینالملل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان مشاور افتخاری (۱۳۶۳ تا ۱۳۶۹)، عضو منتخب شورای عالی انقلاب فرهنگی در کمیته نامگذاری و عضو هیأت ایرانی در کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد (دهلی نو ۱۳۶۱).
مشاغل سیاسی نمیتوانست صابریفومنی را راضی کند، به همین علت به تدریج از مشاغل سیاسی کناره گرفت و بُعد فرهنگی کار خود را وسعت بخشید. او که مسوولیت مجله «رشد آموزش زبان و ادب فارسی» را برعهده داشت، گهگاه مطالبی برای روزنامه اطلاعات مینوشت. سفرنامه شوروی او که بعداً با عنوان «دیدار از شوروی» به صورت کتاب منتشر شد، از این دست مطالب بود.
کیومرث صابریفومنی مدتها طرح ایجاد یک ستون طنز سیاسی را در خاطر داشت. نخستین «دو کلمه حرف حساب» گلآقا، ۲۳ دی ۱۳۶۳ خورشیدی در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید. طنز سیاسی که از ۱۳۵۹ خورشیدی به این سو تعطیل شده بود، با شکلگیری این ستون طنز، دوباره به بار نشست و جان تازهای گرفت. با گذشت مدت زمانی کوتاه از آغاز انتشار «دو کلمه حرف حساب»، صابری به عنوان مهمترین منتقد حکومت در داخل کشور مطرح شد. قدرت قلم و جسارت صابری در بیان واقعیتهای سیاسی و اجتماعی موجب شده بود او را سوپاپ دولت قلمداد کنند اما صابریفومنی بدون توجه به نظرات دلسردکنندهای که برخی عنوان میکردند، به کار خود ادامه داد و ظرف مدت کوتاهی توانست توجه بسیاری از مردم، مقامات، ادبا، نویسندگان و رسانههای داخلی و خارجی را به خود جلب کند.
مرحوم «سید محمدعلی جمالزاده» نخستین افرادی بود که با ارسال چندین نامه، صابریفومنی را به ادامه راه تشویق کرد و طنز صابریفومنی را ستود. صابریفومنی با اینکه مقام بالایی در نظام سیاسی احراز کرده بود، کار طنز سیاسی را بیشتر جدی گرفت و بدون اعتنا به سختیهای کار به راه خود ادامه داد. پس از گذشت نزدیک به ۶ سال از انتشار نخستین «دو کلمه حرف حساب»، صابریفومنی که پیش از آن تقاضای انتشار یک هفتهنامه جدی به نام «فصل جدید» را کرده و امتیازش را نیز گرفته بود، به دلایلی از انتشار آن منصرف شد و تقاضای امتیاز هفتهنامه طنز با نام «گلآقا» را کرد و توانست آبان ۶۹ خورشیدی نخستین شماره هفتهنامه «گلآقا» را منتشر کند. استقبال مردم از این مجله غیرقابل تصور بود. تمام نسخههای نخستین شماره هفتهنامه «گلآقا» در سراسر تهران ظرف کمتر از نیمساعت به فروش میرفت (شمارههای سال اول «گلآقا» بعدتر در تیراژ وسیع تجدید چاپ شد).
صابریفومنی بعد از آن، امتیاز انتشار ۲ نشریه دیگر را هم گرفت. انتشار نخستین شماره ماهنامه «گلآقا» در مرداد ۱۳۷۰ خورشیدی، همچنین انتشار نخستین سالنامه «گلآقا» در اواخر همان سال، نشان داد صابریفومنی با چنتهای پُر، پا به عرصه طنز کشور گذاشته است و مردم ایران نیز با استقبال کمنظیر خود، مشوق او در این راه شدند.
کیومرث صابریفومنی پس از دورهای تحمل بیماری سرطان خون، صبح ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۳ خورشیدی در بیمارستان مهر تهران درگذشت، در حالی که به اصرار خودش جز چند فرد معدود، شخصی از بیماریاش خبر نداشت؛ گفته میشود به این دلیل که «دلی آزرده نشود و خاطری اندوهگین نگردد».
ارسال به دوستان
چرا سفر بلینکن به ریاض نمیتواند آرزوهای آمریکا برای نجات رژیم صهیونیستی را برآورده کند؟
قفل عادیسازی!
وزیر خارجه آمریکا که در یک سفر منطقهای برای رایزنی درباره آتشبس در غزه و شرکت در نشست مشترک با وزرای خارجه کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس وارد ریاض شده، پس از دیدار با وزیر خارجه عربستان از پیشرفت روند عادیسازی روابط عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی و رسیدن آن به مراحل پایانی خبر داد. آنتونی بلینکن گفت: «ابتدا باید به جنگ در غزه پایان دهیم و روند تشکیل کشور مستقل فلسطینی را آغاز کنیم تا پس از آن روند عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل به پیش رود». وزیر خارجه آمریکا در ادامه گفت: «یک پیشنهاد سخاوتمندانه مقابل حماس گذاشته شده است و امیدواریم که تصمیم درستی بگیرد». اظهارات وزیر خارجه دولت بایدن در شرایطی مطرح میشود که ریاض و تلآویو در نزدیکی توافق عادیسازی قرار داشتند. محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی اواخر شهریور سال گذشته در مصاحبه با شبکه فاکسنیوز آمریکا گفت ریاض به عادیسازی روابط با تلآویو به شرط تحقق اهداف فلسطینیان نزدیک میشود. محمد بنسلمان افزود: مساله فلسطین برای عادیسازی روابط با [رژیم] اسرائیل مهم است. ولیعهد عربستان سعودی افزود: ریاض هر روز بیشتر به عادیسازی روابط با تلآویو نزدیک میشود اما به شرط تحقق اهداف فلسطینیها. وی همچنین گفت: واشنگتن پیشنهادی برای برقراری روابط با [رژیم] اسرائیل ارائه کرد و مذاکرات ادامه دارد و خوب است. با این وجود تمام این فعل و انفعالات مربوط به قبل از ۷ اکتبر سال گذشته است. پس از توفان الاقصی اما معادلات کاملا دگرگون شده است؛ از یک طرف در وضعیتی که ترکیه هم حاضر شده تغییر تاکتیک بدهد و در سیاست اعلامی خود ادعا کرده روابط اقتصادیاش با رژیم صهیونیستی را قطع کرده، عربستان سعودی حاضر نیست در چنین شرایطی زیر بار هزینه بدنامی عادیسازی با اسرائیل برود. از طرف دیگر به گفته ناظران، حتی راهحل ۲ دولتی نیز در 6 ماه گذشته مطلوبیت خود را تا حد زیادی از دست داده است و طرف اشغالگر اسرائیلی را در نفی حقوق کامل فلسطینیها مصممتر کرده است. پایگاه آمریکایی «نشنالاینترست» اواخر بهمن سال گذشته در گزارشی نوشت: «حتی اگر بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل همین فردا دفتر خود را ترک کند باز هم منجر به برقراری صلح در خاورمیانه نخواهد شد، چرا که بسیاری از اسرائیلیها به راهحل ۲ دولتی معتقد نیستند». به نوشته این پایگاه تحلیلی «اما هیچ نشانهای دال بر این وجود ندارد که آسیب ۷ اکتبر نگرش عمومی اسرائیل را به سمت پذیرش ایده یک کشور مستقل فلسطینی تغییر داده باشد». طبق این گزارش، بنیگانتس و همچنین اسحاق هرتزوگ (رئیس رژیم صهیونیستی) و حتی یائیر لاپید، رئیس اپوزیسیون، ناراحتی خود را از لفاظیهای احیا شده دولت بایدن درباره نیاز به راهحل ۲ دولتی از زمان آغاز جنگ علیه غزه ابراز و بهطور خصوصی تأکید کردهاند که دولت بایدن از صحبت علنی درباره راهحل ۲ دولتی در پیامدهای حمله حماس در ۷ اکتبر خودداری کند.
ارسال به دوستان
900 دانشجوی معترض آمریکایی در ۱۰ روز اخیر توسط پلیس و گارد ملی بازداشت شدهاند
کدخدای استبداد
* نظرسنجی دانشگاه هاروارد: ۵۱ درصد جوانان آمریکایی از آتشبس دائم در غزه حمایت میکنند
روزنامه واشنگتنپست در گزارشی از «بزرگترین واکنش پلیس به فعالیت در محوطه دانشگاهها در سالهای اخیر» در مقابل اعتراض دانشجویان به جنایات رژیم صهیونیستی در غزه، تعداد دستگیرشدگان را بیش از ۹۰۰ نفر طی ۱۰ روز اخیر اعلام کرد.
در حالی که هیچ نشانهای از کاهش شدت اعتراضات در دانشگاههای سراسر آمریکا نسبت به جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم بیگناه غزه دیده نمیشود، روزنامه واشنگتن پست در گزارشی اعلام کرد بر اساس آمارهای این روزنامه آمریکایی، حداقل 900 نفر طی 10 روز گذشته در اعتراضات دانشگاههای آمریکا توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدهاند. همچنین بنا بر گزارشها، حامیان فلسطین با طرفداران [رژیم] اسرائیل در دانشگاه یوسیالای درگیر شدند. بر اساس این گزارش، این دانشگاه از هفته گذشته تاکنون شاهد برپایی چادرهای معترضان در محوطه بیرونی خود بوده است. از آن زمان اعتراضات صلحآمیز بوده است اما در نهایت درگیری بین دو طرف شکل گرفت. معاون دانشگاه یوسیالای در این باره گفت: اعتراضات مسالمتآمیز هنگامی تغییر کرد که برخی معترضان اقدام به شکستن موانعی کردند که دانشگاه برای جدا کردن 2 گروه برپا کرده بود. بر این اساس، طرفداران 2 گروه با یکدیگر درگیر شدند و شعارهایی را علیه یکدیگر سر دادند، حتی در برخی موارد به زد و خورد پرداختند، در نهایت پلیس دانشگاه با استفاده از باتوم اقدام به جدا کردن معترضان کرد. وی ابراز کرد این دانشگاه سابقهای طولانی در برگزاری تظاهراتهای مسالمتآمیز دارد و درباره بروز این خشونت بسیار متأثر است. نماینده پلیس دانشگاه در بیانیهای اعلام کرد نیروهای پلیس لسآنجلس در پراکنده کردن معترضان دخیل نشدند و هیچکس در این رابطه دستگیر نشد. این در حالی است که مقامات دانشگاه در بیانیه اولیه خود اعلام کردند درگیری بین معترضان در محوطه دانشگاه از سوی افرادی خارج از دانشگاه آغاز شد، در حالی که مسؤولان دانشگاه به طرفداران 2 طرف اجازه داده بودند دیدگاههای خود را بیان کنند. در همین حال رسانههای آمریکایی گزارش دادند بیش از 900 نفر در جریان اعتراضهای حمایت از فلسطین در دستکم 15 دانشگاه سراسر آمریکا دستگیر شدند. اتحادیه «آزادیهای مدنی آمریکا» در ایالت جورجیا در بیانیهای در پاسخ به سرکوب دانشجویان معترض گفت: «آتلانتا همواره مکانی برای آزادی اعتراضات بود اما اکنون شاهد سرکوب خلاف قانون اساسی هستیم». در همین حال آورات ریتان، عضو کنست از حزب کار رژیم صهیونیستی در یادداشتی که در واکنش به تظاهرات گسترده دانشجویان دانشگاههای آمریکا علیه سیاستهای رژیم صهیونیستی منتشر شد، اعتراف کرد: اسرائیل حمایت نهتنها دانشجویان بلکه جوانان آمریکایی را از دست داده است. در ادامه این یادداشت نویسنده اعتراف میکند: آنچه با یک کمپ حمایت از فلسطینیان در داخل دانشگاه کلمبیا آغاز شد و پلیس نیویورک دهها نفر از آنها را دستگیر کرد، بهسرعت و بدون هیچ کنترلی به بسیاری از دانشگاههای دیگر ایالات متحده و حتی خارج از آن سرایت کرده است؛ موجی مبهم با شعارهایی همچون «تلآویو و اسرائیل را منفجر کنید»، یا «گردانهای قسام، ما به شما افتخار میکنیم» سرتاسر این دانشگاهها را فرا گرفته است و حباب اسرائیل برای دانشجویان آمریکایی را منفجر کرد.
نویسنده سپس اعتراف میکند: اسرائیل دانشگاهها را از دست داده است. این روند در چارچوب یک عملیات بلندمدت از مبارزات اجتماعی و سیاسی در جامعه آمریکا به وقوع پیوست. در حالی که مفاهیم حمایت از اسرائیل تا حدود زیادی در فرهنگ جوانان ایالات متحده ریشه دوانده بود، امروز به نقطه تغییر رسیده است و تا انکار حق اسرائیل در ادامه بقا و ارتباط یهودیان با سرزمین اسرائیل هم رسیده است. در همین حال نشریه آمریکایی فارن پالیسی در یادداشتی بهقلم «هوارد دبلیو فرنچ» استاد دانشگاه کلمبیا اعلام کرد: تظاهرات در دانشگاههای آمریکا مجموعهای از خواستهها را ارائه میکند که با توقف نسلکشی در غزه آغاز میشود اما هدف فقط همین نیست، بلکه معترضان خواستار خروج سرمایهگذاریها از اسرائیل و قطع ارتباط میان موسسات آمریکایی و اسرائیلی هستند. نویسنده این مقاله تأکید کرد: آنچه امروز در دانشگاههای ایالات متحده رخ میدهد، برخلاف ادعاهای مقامات، یک بحران فرهنگی - دانشگاهی نیست، بلکه یک بحران سیاسی در نتیجه سیاست خارجی آمریکا و روابط عمیق و نزدیک این کشور با اسرائیل است، همچنین جنبش بزرگ دانشجویی در آمریکا که از دانشگاه کلمبیا آغاز شد هیچ ربطی به یهودستیزی ندارد، بلکه این جنبش ناشی از خشونت وحشتناک و بیرویه اسرائیل علیه مردم فلسطین از 7 اکتبر 2023 تاکنون است. در ادامه این یادداشت آمده است: دانشجویان در دانشگاه کلمبیا و دیگر دانشگاهها با اعتراضات مسالمتآمیز خود به جامعه آمریکا و کل جهان درس دموکراسی و شهروندی میدهند. آنها میگویند ظلم کافی است و ایستادن در برابر جنایت، به تلاشی بیشتر از نامهنگاری برای اعضای کنگره یا منتظر ماندن تا انتخابات بعدی نیاز دارد. حتی اگر این دانشجویان نتوانند دولت آمریکا را وادار به توقف جنگ علیه مردم غزه و کرانه باختری کنند، حداقل میتوانند مانع حمایت دانشگاهها از این جنگ شوند؛ همانطور که معترضان خواستار قطع ارتباط موسسات علمی - آموزشی آمریکا با نهادهای اسرائیلی شدهاند. آنچه مشخص است اینکه موضع ضداسرائیلی در حال رخنه به سیاستهای ایالات متحده هم هست بویژه در سال انتخابات، نامزدها نمیتوانند آرای این رایدهندگان احتمالی را نادیده بگیرند. با وجود برخوردهای خشن پلیس با دانشجویان و معترضان، کاخ سفید مدعی است جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا به حق تظاهراتکنندگان برای شنیدن صدایشان - به صورت مسالمتآمیز - احترام میگذارد. ما نمیخواهیم شاهد صدمه دیدن کسی در این روند باشیم». ژنرال جان کربی، مشاور ارتباطات امنیت ملی کاخ سفید به ایبیسی نیوز گفت: برخی اعتراضات با سرکوب پلیس مواجه میشود. رئیسجمهور میداند که احساسات بسیار شدیدی درباره جنگ در غزه وجود دارد. او این را درک میکند، به آن احترام میگذارد و همانطور که بارها گفته است، ما مطمئنا به حق اعتراض مسالمتآمیز احترام میگذاریم. مردم باید این توانایی را داشته باشند که نظرات خود را بیان کنند و برای به اشتراک گذاشتن دیدگاههای خود به صورت عمومی مجاز باشند اما همه اینها باید صلحآمیز باشد.
از سوی دیگر بر اساس نظرسنجی جدید دانشگاه هاروارد، بیش از 51 درصد آمریکاییهای 18 تا 29 سال از آتشبس دائم در فلسطین حمایت میکنند. دموکراتها و افراد با تحصیلات عالی بیشترین حمایت از آتشبس را دارند. از طرف دیگر «برنی سندرز» سناتور مستقل آمریکایی طی مصاحبهای با تلویزیون سیانان با اشاره به آمار بالای تلفات و آوارگان در غزه، مجددا درخواست خود را مبنی بر پاسخگو کردن «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی به دلیل جنایاتش در غزه عنوان کرد. او در پاسخ به سوالی پیرامون وضعیت خیزش دانشجویان حامی فلسطین در سرتاسر دانشگاههای ایالات متحده، همچنین اظهارات اخیر «ایلهان عمر» نماینده فلسطینیتبار حزب دموکرات در مجلس نمایندگان آمریکا در جریان بازدیدش از دانشگاه کلمبیا گفت: «فکر میکنم نکته اساسی ایلهان این است که ما نمیخواهیم یهودستیزی در این کشور ببینیم و من فکر میکنم واژه «نسلکشی» چیزی است که توسط دیوان بینالمللی دادگستری تعیین میشود». سناتور سندرز در ادامه این گفتوگو تاکید کرد: «من شک ندارم که نتانیاهو با آواره کردن ۸۰ درصد جمعیت غزه در حال انجام پاکسازی قومی در غزه است». «تیم کین» عضو مجلس سنای آمریکا نیز با یادآوری اشتباهات دولت آمریکا در سرکوب اعتراضات دانشجویی در زمان جنگ ویتنام، با اعزام گارد ملی ایالاتمتحده به دانشگاهها مخالفت کرد. «مایک جانسون» رئیس مجلس نمایندگان آمریکا و برخی جمهوریخواهان کنگره این کشور خواستار آن شدهاند که در صورت متوقف نشدن اعتراضات دانشجویی علیه همدستی آمریکا با جنایات رژیم صهیونیستی در غزه، گارد ملی ایالات متحده وارد عمل شود.
تیم کین در واکنش به این پیشنهاد گفت: «بسیاری از مردم وقایعی را که در زمان جنگ ویتنام اتفاق افتاد به خاطر دارند؛ وقایعی که پایان خوبی نداشت. ورود گارد ملی به دانشگاه «کنت» نتیجه خوبی نداشت. فکر میکنم این ایده (اعزام گارد ملی برای سرکوب اعتراضات دانشجویی) بسیار بد است». او در اظهارات خود به کشته و زخمی شدن ۱۳ دانشجوی غیرمسلح آمریکایی توسط گارد ملی ایالت اوهایو اشاره کرد؛ دانشجویانی که در اعتراض به جنگ ویتنام، قوانین سربازگیری، همچنین حضور گارد ملی در محیط دانشگاه تجمع کرده بودند.
ارسال به دوستان
رئیسجمهور بر تقویت نرمافزاری و سختافزاری نهاد مدرسه تأکید کرد
ایران قوی مدرسه قوی
گروه اجتماعی: مراسم بزرگداشت مقام معلم و تجلیل از معلمان نمونه کشوری، دیروز در آستانه روز معلم با حضور رئیسجمهور و جمعی از فرهنگیان، معلمان و مسؤولان آموزشوپرورش برگزار شد. در این مراسم حجتالاسلام والمسلمین سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ضمن تبریک این روز بزرگ به فرهنگیان، از معلمان نمونه تقدیر کرد. توجه به اجرای سند تحول آموزشوپرورش، تمرکز بر مهارتافزایی در کنار علمافزایی در مدارس، تلاش برای باز کردن گرههای ذهنی جوانان و نوجوانان توسط معلمان و مشاوران، اجرای رتبهبندی، در راستای افزایش شأن و منزلت معلم برخی موارد مهم بود که رئیسجمهور در مراسم روز معلم بر آن تاکید کرد. رئیسجمهور در این مراسم، ضمن ابراز خرسندی از حضورش در جمع فرهنگیان، معلمان و آیندهسازان کشور، صمیمانه از تلاش همه مربیان و معلمان قدردانی کرد و با تاکید بر اهمیت تقویت نرمافزاری و سختافزاری نهاد مدرسه برای اجرای سند تحول بنیادین آموزشوپرورش، افزود: همه ما باید ضرورت نیاز به تحول را درک کنیم و بر هر اقدامی که ما را به این فرآیند نزدیکتر میسازد، تأکید و توجه ویژه داشته باشیم. وی از معلمان خواست برای باز شدن گره ذهنی دانشآموزان تلاش کنند. رئیسجمهور با اشاره به اهمیت موضوع اجرای عدالت و اقامه قسط در جامعه، تصریح کرد: انسان عدالتطلب، متعهد، مسؤولیتپذیر، حقخواه و دغدغهمند در نهاد مدرسه تربیت میشود و اساساً مدرسه حلّال بسیاری از مسائل و مشکلات جامعه ما است. رئیسی در ادامه با اشاره به اهمیت ارتباط میان معلم و دانشآموز، باز کردن گرههای ذهنی دانشآموزان را وظیفه همه معلمان و مربیان عنوان کرد و اظهار داشت: اگر امروز گرههای ذهنی دانشآموزان باز نشود تبدیل به مساله و انزوای روحی نوجوانان و جوانان ما خواهد شد، لذا همه شما معلمان و مربیان وظیفه دارید با بهرهگیری از ارتباط بسیار خوب میان معلم و متعلم نسبت به گرهگشایی از شبهات آنان اقدام کنید. وی با بیان اینکه لازمه شکلگیری ایران قوی، مدرسه قوی است و لازمه شکلگیری مدرسه قوی وجود معلمان قوی است بر ضرورت تقویت معلمان اشاره کرد و گفت: بنا بر تأکیدات رهبر فرزانه و حکیم انقلاب اسلامی، دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی مراکز تربیت نیروهای کارآمد در امر آموزشوپرورش است، لذا بنای دولت نیز تقویت این 2 دانشگاه در همه زمینهها بویژه جذب اساتید برجسته است، البته در توسعه این دانشگاهها نیز قطعاً حسابشده عمل خواهیم کرد. رئیسی همچنین با تاکید بر اهمیت مساله مهارتافزایی در کنار علمافزایی در مدارس ضمن تقدیر از اقدامات انجام شده از سوی وزیر آموزشوپرورش در جهت تقویت هنرستانها گفت: اینکه تلاش شده هنرستانها به مرکز مهارتافزایی تبدیل شوند اقدام بسیار خوب و مثبتی است و بنای دولت نیز مساعدت در زمینه تقویت هنرستانهاست. وی با اشاره به رتبهبندی معلمان یادآور شد: در تبلیغاتی که درباره رتبهبندی معلمان انجام شد، بیشتر موضوع معیشتی معلمان مورد توجه قرار گرفت، درصورتی که هدف رتبهبندی معلمان، افزایش شأن و منزلت معلم، علمافزایی و کارایی بیشتر معلمان است. رئیسی ادامه داد: موضوع معیشتی در رتبهبندی معلمان جایگاه حداقلی دارد و هدف رتبهبندی این است فکر معلم از موضوع معیشت راحت شده و جایگاه و شأن معلم برای تعلیم و تربیت حفظ شود. رئیسجمهور با تاکید بر اینکه تلاش خواهد شد هیچ مدرسهای خالی از مشاور و مربی نشود، گفت: نگاه رهبر فرزانه انقلاب به مساله تربیت بسیار محوری است که در آموزشوپرورش به آن توجه میشود و باید این موضوع به دست توانای معلمان پیگیری شود. در ابتدای این مراسم با حضور رئیسجمهور از 15 نفر از معلمان برگزیده مقاطع ابتدایی و متوسطه اول و دوم و نیز 5 نفر از برگزیدگان کادر مدیریتی و کیفیتبخشی آموزشی با اهدای لوح تقدیر شد.
* جذب ۲۰ درصد معلمان کشور در دولت سیزدهم
توجه به مهارتآموزی، حرفه و فن در مدارس به گونهای است که به گفته وزیر آموزشوپرورش، ۴۰ درصد دانشآموزان در هنرستانها هستند یعنی پیام رفع بیکاری از مدرسه و کنشگری فعال برای ساخت آینده کشور داده شده است. همچنین المپیادیها در یک سال ۲۸ مدال افتخار کسب کردند. رضامراد صحرایی، وزیر آموزشوپرورش در مراسم دیدار معلمان با رئیسجمهور گفت: سال گذشته ۵۰ هزار معلم و امسال ۷۲ هزار معلم از آزمونهای استخدامی جذب خواهند شد و بر این اساس، معادل ۲۰ درصد کل معلمان کشور در دوره دولت سیزدهم مشغول به فعالیت میشوند. وی اظهار داشت: نقطه تمرکز آموزشوپرورش، اجرای حقیقی سند تحول بنیادین است و پس از ۱۲ سال، نقشه این سند با ۵ ویژگی یعنی مشخص و دقیق آماده تصویب در شورای عالی انقلاب فرهنگی شده است. وی ادامه داد: شواهد نشان میدهد با توجه به اقناع کمیسیونهای شورای عالی انقلاب فرهنگی، فردا سهشنبه ۱۱ اردیبهشت (امروز) این گام مهم برداشته خواهد شد و از آن پس با چشمانداز وسیع پیش خواهیم رفت. صحرایی افزود: پیام سند تحول در نقشه راهش این است که همه با هم آموزشوپرورش را حرکت دهیم. روح سند ائتلاف برای اعتلای تعلیم و تربیت است. وزیر آموزشوپرورش با بیان اینکه دستورالعمل اجرای سند تحول در مدارس تهیه و اجرای آزمایشی آن آغاز شده است، ادامه داد: ۷ برنامه ملی پیشران در این سند انتخاب شده و آماده اجراست. وی اضافه کرد: یک طرح از این ۷ برنامه، چهارشنبه 5 فروردین تصویب شد و این طرح نخستین آییننامه اجرایی در چارچوب اصل ۱۳۸ قانون اساسی برای اجرای سند تحول بود. نام آن مهارتآموزی یکپارچه و سراسری دانشآموزان کشور است. صحرایی افزود: دولت سیزدهم مصوبه کنکور را اجرا کرد و هدف این است که از حفظیات به یادگیری عمیق حرکت کنیم و مرجعیت برنامه درسی ملی به مدرسه و معلم بازگردد نه آنکه در یک موسسه کنکوری بیرونی که همه دغدغه هزینه است. وی اضافه کرد: امسال ۵۰ درصد و سال آینده ۶۰ درصد امتحانات نهایی در پذیرش دانشآموزان در دانشگاهها تاثیر دارد، همچنین ۷ استان سهم از دست رفته خود در ۳ هزار صندلی پذیرش دانشگاهها را باز پس گرفتند و سیستانوبلوچستان از ۱۶ صدم درصد به ۴۸ صدم درصد ارتقا یافته است. وزیر آموزشوپرورش تصریح کرد: دولت سیزدهم تربیت معلم را اصیل میداند و جذب استعدادهای دانشگاههای برتر بهتر از جذب از طریق ماده ۲۸ است و امسال کنکور اختصاصی دانشگاه فرهنگیان برگزار خواهد شد تا بهترین دانشآموزان، معلمان کشور شوند. وزیر آموزشوپرورش ادامه داد: ۷ هزار مدرسه تکمیل، تجهیز و ساخته شده است و در این دولت، ایران کارگاه مدرسهسازی شد. همچنین 5 هزار میلیارد سال گذشته برای تجهیز هنرستانها اختصاص دادیم و ۱۹ هزار مربی پرورشی و ورزشی برای مدارس جذب میکنیم. وی درباره هدایت تحصیلی دانشآموزان نیز گفت: ۴۰ درصد دانشآموزان در هنرستانها هستند، یعنی پیام رفع بیکاری از مدرسه و کنشگری فعال برای ساخت آینده کشور داده شده است، همچنین المپیادیها در یک سال ۲۸ مدال افتخار کسب کردند. صحرایی افزود: بازآرایی دوره متوسطه و حرکت از برنامه درسی داناییمحور به برنامه درسی مهارتمحور در دستور کار است.
ارسال به دوستان
وزارت صنعت و شورای رقابت مسؤولیت قیمتگذاری و مدیریت بازار خودرو را قبول نمیکنند
چالشهای رقابت و صمت
* دلالان و چینیها 2 برنده نابسامانی بازار خودرو
گروه اقتصادی: با فرارسیدن زمان اعلام قیمت جدید محصولات ایرانخودرو و سایپا در سال جدید، کشمکش وزارت صمت و شورای رقابت در اعلام قیمتهای جدید آغاز شد. دیماه سال 1402 شورای رقابت تمام اختیارات خود در این زمینه را به وزارت صمت تنفیذ کرده اما این وزارتخانه از انجام چنین کاری امتناع میکند. به نظر میرسد میزان افزایش قیمت خودروها در سال 1403 به حدی بالاست که عباس علیآبادی نمیخواهد با بیان آن کارنامه یک ساله خود در ساختمان سمیه را زیر سوال ببرد.
نخستین روزهای سال 1403 با اخبار مربوط به تعیین قیمت جدید خودروها آغاز شد؛ مسالهای که در طول چند سال گذشته به یک چالش جدی برای صنعت خودروی کشور تبدیل شده است. اوایل سال خبری منتشر شد که بر اساس آن قرار بود وزیر صمت برای تعیین تکلیف قیمت جدید خودروها به شورای رقابت برود.
سرانجام این جلسه در تاریخ 28 فروردینماه برگزار شد. «سپهر دادجوی توکلی» سخنگوی مرکز ملی رقابت، خروجی آن جلسه را در کمک این مرکز به وزارت صمت در اجرای دستورالعمل تنظیم بازار خودروی شورای رقابت عنوان کرد.
تنها پس از گذشت یک روز از این جلسه، ایرانخودرو قیمت جدید خودروی جنجالی پژو پارس را اعلام کرد. جنجالی بودن این اتومبیل از آن جهت است که در طول چند سال گذشته اخبار متعددی درباره توقف تولید آن به دلیل عدم پاسخگویی به بعضی از استانداردهای 85گانه مطرح شده بود اما هر دفعه خبر جدید میآمد که نشان از ادامه تولید این خودرو داشت.
بسیاری از کارشناسان صنعت خودرو بر این باورند که افزایش قیمت خودروی پژو پارس مقدمهای برای تغییر قیمت محصولات ایران خودرو و سایپا خواهد بود. چند روز بعد از این تصمیم، علیآبادی در حاشیه نشستی با اعضای کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سوالی درباره تغییر قیمت خودروی پژو پارس اعلام کرد در این باره شورای رقابت مسؤول است و قانونا ما سیاستگذار نیستیم. وزارت صمت فقط مجری سیاستهای ابلاغی است.
اظهار نظر وزیر صمت در حالی مطرح شده که در دیماه سال 1402 مرکز ملی رقابت، مسؤولیت تعیین قیمت خودروها را برعهده این وزارتخانه قرار داده بود. در همین راستا سازمان حمایت مصرفکنندگان و تولیدکنندگان هم به عنوان دستگاه زیرمجموعه این وزارتخانه موظف شد قیمتهای جدید را محاسبه و سپس آن را به تایید وزارت صمت برساند. در این فرآیند مرکز ملی رقابت صرفا از جایگاه نظارتی برخوردار خواهدبود.
ساعاتی پس از این موضعگیری وزیر صمت، سخنگوی مرکز ملی رقابت اعلام کرد این شورا هیچ وقت قیمتگذار خودرو نبوده و صرفا دستورالعمل مربوط به این موضوع را طراحی و سپس آن را ابلاغ میکند. اختلاف نظر مسؤولان این نهاد بر سر تعیین قیمت امر تازهای نیست، بلکه یک نمایش قدیمی برای بازار خودرو است که سال 1403 بازیگرانی جدید در آن به ایفای نقش میپردازند.
* بازخوانی یک دعوای قدیمی
اختلاف نظر بر سر اعلام قیمت جدید خودروها اتفاق جدیدی نیست و این موضوع اوایل سال 1402 هم تکرار شده بود. در آن برهه این بگومگوها توسط «امید قالیباف» و «اسماعیل شجاعی» سخنگویان سابق وزارت صمت و شورای رقابت انجام شده بود اما اکنون به نظر میرسد وزیر صمت و سخنگوی جدید این شورا بازیگران تازه این جدال محسوب میشوند.در آن برهه ابتدا اسماعیل شجاعی در یک گفتوگوی تلویزیونی از اعلام قریبالوقوع قیمتهای جدید خبر داده بود اما روز بعد از آن مصاحبه تلویزیونی، امید قالیباف طی گفتوگویی با یکی از رسانهها بیان کرد اعلام این خبر و ابلاغ آن صرفا توسط شورای رقابت انجام خواهد شد. او حتی ساعاتی بعد با انتشار یک متن کوتاه در حساب کاربری خود در توئیتر مسؤولیت زمان و نحوه اطلاعرسانی این موضوع را با نهاد تصمیمگیر یعنی شورای رقابت دانست و حتی تاکید کرد تاکنون مصوبهای در این باره به وزارت صمت نرسیده است. در نهایت پس از کش و قوسهای فراوان این «محمدعلی تیموری» مدیرعامل سابق سایپا بود که در یک گفتوگوی تلویزیونی جزئیات افزایش قیمت محصولات ایرانخودرو و سایپا را اعلام کرد. با توجه به سابقه تاریخی این کشمکش، تکرار مجدد آن در سال 1403 چندان هم دور از انتظار نیست. البته باید این نکته مهم را هم یادآور شد که اختلاف بر سر اعلام قیمت جدید خودروها در نهایت در روزهای پایانی فروردین آن سال خاتمه یافت اما اکنون تقریبا نیمی از اردیبهشت 1403 گذشته ولی هنوز تکلیف قیمت جدید خودروها چه از طرف شورای رقابت و چه از طرف وزارت صمت روشن نشده است.
* خودداری وزارت صمت از اعلام قیمتهای جدید
دبیر انجمن خودروسازان ایران در گفتوگو با «وطن امروز» درباره علت تعلل در اعلام قیمت جدید خودروها اظهار کرد: مرکز ملی رقابت وظایف خود در این زمینه را بر عهده وزارت صمت گذاشته است، در نتیجه اکنون این وزارت صمت است که موظف شده قیمتهای جدید محصولات ایرانخودرو و سایپا را اعلام کند.
احمد نعمتبخش خاطرنشان کرد: اخیراً پیرامون این موضوع گلایههای خود را به مسؤولان وزارت صمت اعلام کردیم. در حال حاضر سازمان حمایت مصرفکنندگان و تولیدکنندگان قیمتهای جدید را محاسبه کرده و اکنون فقط در انتظار ابلاغ آن هستیم اما با این حال وزیر صمت از انجام این کار امتناع میکند. وی همچنین در پاسخ به این سوال که علت تعلل وزیر صمت در اعلام قیمتهای جدید چیست، گفت: به نظر میرسد این امر علت یا ملاحظات سیاسی داشته باشد. اگر وزارت صمت نمیخواهد قیمتهای جدید محصولات خودروسازان را را اعلام کند، حداقل به ازای هر روز تاخیر به استناد ماده 90 اصل 44 قانون اساسی مبلغی را به عنوان کمک زیان به خودروسازان پرداخت کند.
* تعارف سیاسی وزیر صمت در اعلام عمومی قیمت جدید خودروها
امیرحسن کاکایی، استاد دانشگاه و کارشناس صنعت خودرو هم در گفتوگو با «وطن امروز» پیرامون علت عدم اعلام قیمت جدید خودروها اظهار کرد: در حال حاضر قیمت فعلی محصولات ایرانخودرو و سایپا بر اساس صورتهای مالی شهریور سال 1401 است که در بهمن آن سال بررسی و در نهایت پس از کشوقوسهای فراوان در فروردین سال 1402 اعلام شد.
این کارشناس صنعت خودرو تصریح کرد: شهریورماه سال 1401 نرخ ارز در بازار غیررسمی در محدوده 28 هزار تومان قرار داشت اما با گذشت تقریباً یک سال و نیم از آن زمان، اکنون قیمت دلار در این بازار در محدوده 60 هزار تومان قرار دارد. مضاف بر این نکته انتظار میرود در سال 1403 حداقل نرخ تورم هم بین 20 تا 40 درصد باشد. با در نظر گرفتن این موارد پیشبینی میشود میزان افزایش قیمت خودروها در سال جدید حداقل 50 درصد خواهد بود.
وی خاطرنشان کرد: این مقدار افزایش قیمت متناسب با وعدههای خودرویی وزارت صمت نیست و نشان از شکست این وزارتخانه در پیشبرد سیاستهای مذکور دارد، لذا به واسطه اهمیت این موضوع وزارت صمت از اعلام افزایش قیمت خودروها خودداری میکند. قیمت جدید محصولات ایرانخودرو و سایپا باید به گونهای باشد که زیان این 2 خودروساز را متوقف کند.
کاکایی همچنین در پاسخ به این سوال که علت کشمکش وزارت صمت و شورای رقابت در اعلام قیمتهای جدید خودروها چیست، گفت: این نهادها از بیان چنین مطلبی میترسند؛ البته وزارت صمت و شورای رقابت تنها مقصران این موضوع نیستند، بلکه این عوامل سیاسی است که مانع از اعلام قیمتهای جدید میشود.
استاد دانشگاه تاکید کرد: متاسفانه یکی از بزرگترین معضلات صنعت خودروی کشور سیاسی بودن آن است. نتیجه این موضوع منجر به تعلل در اعلام قیمتهای جدید محصولات ایرانخودرو و سایپا و همچنین تداوم زیاندهی این 2 خودروساز شده است.
* دلالان و چینیها 2 برنده نابسامانی بازار خودرو
کاکایی در ادامه با انتقاد از سیاستهای خودرویی وزارت صمت در طول یک سال گذشته اظهار کرد: متاسفانه در طول این مدت تمام طرحها یا برنامههای خودرویی این وزارتخانه برندهای جز دلالان و شرکتهای مونتاژکار چینی نداشته است. بررسی میزان ارز تخصیص داده شده، تعداد خودروهای ساخته شده و همچنین میزان ارزش ریالی آنها در بازار، نشان از ضعف ایرانخودرو و سایپا و افزایش نفوذ شرکتهای چینی در بازار خودروی ایران در سال 1402 دارد.
کارشناس صنعت خودرو تصریح کرد: در حال حاضر شرایط برای پیروزی کامل شرکتهای چینی در بازار خودروی ایران مهیا شده و حتی آنها در یک قدمی این امر قرار دارند؛ اکنون فروش ریالی شرکتی مانند مدیران خودرو از ایرانخودرو سبقت گرفته است. در طول سالهای اخیر میزان زیان ایرانخودرو رشد قابل توجهی داشته ولی آن شرکت 17 درصد سود داشته است.
وی در پایان تاکید کرد: در چنین شرایطی سیاستگذاران صنعتی کشور به جای اعلام سریع قیمت خودروها، این موضوع را به دلایل سیاسی به عقب میاندازند. وزارت صمت در نظر دارد موضوع افزایش قیمت خودروها را آهسته آهسته به بدنه جامعه منتقل کند.
ارسال به دوستان
یادداشت
مرغ آمریکاییها غاز است!
محمدحسین مهدویزادگان: دستگیری 900 دانشجو در دانشگاههای کالیفرنیا و تگزاس، ورود پلیس ضدشورش به حریم دانشگاهها با اجازه رسمی از نهادهای قانونی قدرت در آمریکا، ضرب و جرح شدید دانشجویان توسط پلیس فدرال و وعدههای انتخاباتی نامزدهای ۲ حزب دموکرات و جمهوریخواه (بایدن و ترامپ) مبنی بر اخراج دانشجویان معترض به رژیم صهیونیستی از دانشگاهها و حتی در صورت امکان خاک آمریکا، جملگی تبدیل به تیتر رسانههای غربی شدهاند. از سوی دیگر، تعمیم اعتراضات دانشجویی ضدصهیونیستی در آمریکا به کشورهای اروپایی، منجر به آن شده تا پلیس و نهادهای امنیتی کشورهای انگلیس، آلمان، فرانسه، ایتالیا، سوئد، فنلاند و دانمارک نیز مواضع مشابهی علیه دانشجویان منتقد نسلکشی صهیونیستها در غزه مطرح کرده و با وعده سختترین مجازاتها به خیال خود از وقوع این اعتراضات پیشگیری کنند!
۱- اگر چه تونل وحشت نهادهای سیاسی و امنیتی غرب برای دانشجویان نتوانسته آنها را از مسیر انسانیت و غیرت منحرف کند اما سکوت برخی جریانات سیاسی در داخل کشورمان در قبال آنچه در آمریکا و اروپا میگذرد، جای بسی تأمل و البته شرم دارد!
در جریان اغتشاشات سالهای ۷۸ و ۸۸ و حتی در بحبوحه زمانی فتنهای که سال 1401 با محوریت و مدیریت پشت پرده فمینیستهای دوآتشه جریانات ضدانقلاب و برانداز داخلی و خارجنشین شکل گرفت، برخی احزاب اصلاحطلب و در راس آنها حزب اتحاد ملت به رهبری آذر منصوری (رئیس خودخوانده جبهه اصلاحات) بدترین و سختترین مواضع ممکن را در اتهامزنی به نظام جمهوری اسلامی و ساختار حقوقی و امنیتی جاری در آن اتخاذ کرده و از همافزایی با جریانهای ضدانقلاب مانند سلطنتطلبان و منافقین تروریست ابایی نداشتند. آنها مدعی بودند به قداست حریم دانشگاه اعتقاد عمیق دارند و دانشجو آزاد است هر گونه میخواهد رفتار کرده و شعار دهد و کسی نیز نباید جلودار آن باشد. در این مجال قصد نقد این رویکرد و تفکر را نداریم اما سوال اساسی این است: اگر دانشگاه دارای چنین قداست ذاتی و حریم محکمی است، چرا هماکنون از اردوگاههای رسانهای روشنفکر و غربزده داخلی صدایی در حمایت از دانشجویان آمریکایی و اروپایی مخالف نسلکشی کودکان فلسطینی مشاهده نمیشود؟!
2- صورتمساله مشخص است: از دید این غربزدگان، دستگیری و ضرب و جرح دانشجویان، چون در خاک آمریکا و اروپا انجام میشود مصداق امنیتسازی و ایجاد ثبات و یکدستی مواضع است و باید به آن احترام گذاشت(!)
به نظر میرسد خط قرمز اصلاحطلبان نه آزادی است، نه دانشگاه، نه آزادی بیان، بلکه این قداست(!) آمریکاست که خط قرمز آنها در تحلیلها و گفتارهای رسانهای و حزبی محسوب میشود! سکوت بسیاری از احزاب اصلاحطلب در قبال اعتراضات غیرتمندانه دانشجویان آمریکایی و اروپایی، جلوهای از بدیهیات حاکم بر تفکر و مانیفست حزبی و دستورالعمل سیاسی این گروههاست. در اینجا ما با نوعی پارادوکس مدیریت شده مواجه هستیم که در آن رفتارها و ارزشها اصالت نداشته و این ساختارها هستند که حسن یا قبح یک رفتار یا گفتار را تعیین میکنند. گویا نظریه «ساختار - بازیگر» که توسط کنت والتز بر مبنای نگاه نئورئالیستی وضع شده، تبدیل به یک الگوی ثابت ذهنی و تحلیلی در میان اصلاحطلبان و حامیان فتنه شده است! جایی که ساختار نسبت به بازیگران اصالت داشته و بازیگرانی که نخواهند در قالب آن بگنجند، جایی در آن ندارند. آنگونه که اصلاحطلبان تندرو و روشنفکران غربزده نسبت به ساختار جاری قدرت در غرب ارزش و احترام قائل هستند، خود شهروندان و حتی برخی سیاستمداران غربی نیستند! پلیس فدرال و دیوان عالی آمریکا، در این نگاه مسموم دارای ارزش هستند زیرا متعلق به ساختار قدرت در غرب هستند؛ آنها میتوانند هزاران دانشجو را سرکوب کرده و آنها را تا آنجا که میتوانند ضرب و جرح کنند و بعد هم با تحسین مدعیان آزادی بیان و حقوق بشر روبهرو شوند. این همان سیکل معیوبی است که ورودی و خروجی آن هر ۲ بر اساس «غربپرستی» به جای «بها دادن به اصالتها و ارزشها» در آمریکا و اروپا شکل گرفته و البته، از سوی جریانات واداده داخلی نیز مورد کرنش و احترام واقع میشود.
ارسال به دوستان
چرا اضافه کردن نام مالک جدید به استقلال تصمیم غلطی است؟
استقلال،؛ استقلال بماند
مهدی طاهرخانی: خبری که شامگاه روز یکشنبه نهم اردیبهشتماه توسط خبرنگاران نزدیک به باشگاه استقلال ابتدا به عنوان «شایعه تاییدنشده» پخش شده بود، متاسفانه دیروز دوشنبه به صورت رسمی از سوی مدیرعامل مالک باشگاه آبیها به صورت رسمی اعلام شد. همه ماجرا به حذف نام «ایران» از پسوند باشگاه فرهنگی - ورزشی استقلال مربوط میشود؛ شرطی که به صورت پیشفرض برای واگذاری سهام دولتی به بخش خصوصی از سوی سازمان خصوصیسازی به صورت اجبار قید شده بود.
اما پرسش اصلی و مهم این است: آیا واقعا سهام سرخابیها از بخش دولتی به بخش کاملا خصوصی واگذار شده که باید اینچنین محکم و اجباری روی حذف پسوند ملی ایران تاکید و اصرار شود؟ حقیقتا هلدینگ خلیجفارس یک شرکت تمام خصوصی و شخصی است که بعد از واگذاری 85 درصد سهام استقلال به این بخش، باید اینچنین محکم و قاطعانه روی حذف نام ایران از استقلال پافشاری میشد؟ ملاحظات قانونی سازمان خصوصیسازی قابل درک است اما بخش مهم ماجرا به واقعیتهای موجود مربوط میشود. شاید اگر حقیقتا یک شرکت کاملا خصوصی قرار بود سهام استقلال ایران را بخرد، آن وقت باید روی حذف نام ایران، تاکید میشد اما همانطور که همه میدانند هلدینگ خلیجفارس یک شرکت خصولتی است زیر نظر دولت. از این رو جای ملاحظات بسیار زیادی وجود داشت.
اما بخش مهم و قابل اعتنای این اتفاق، عوض کردن پسوند نام یکی از تیمهایی است که به گواه تعداد هوادار در سطح کشور (همانند پرسپولیس) میتوان آن را یک سرمایه ملی قلمداد کرد. استقلال که به همراه پرسپولیس امروز از پرطرفدارترین تیمهای ایران و آسیا به شمار میرود همواره با همین نام استقلال بین اهالی فوتبال شناخته شده و خواهد شد اما هلدینگ خلیجفارس که در بهترین حالت یک شرکت خصولتی به شمار میرود ترجیح داد نام برند خودش را روی این باشگاه پرهوادار بگذارد.
نگرانی امروز ما این است که متاسفانه یک شرکت اقتصادی نام خودش را به یک برند ملی وصله میزند. کدام تیم بزرگ و پرهوادار در فوتبال جهان را میشناسید که بعد از سالها فعالیت و به دست آوردن میلیونها هوادار، پسوند و پیشوند خود را تغییر دهد؟ در بهترین حالت، تیمهایی همانند آرسنال و بارسلونا نام ورزشگاه خانگی خود را به مدت معلومی به اسپانسرشان اختصاص میدهند. در جدیدترین اتفاقی که از سال 2022 در شهر بارسلون رخ داد باشگاه بارسا امتیاز حق نامگذاری ورزشگاه نوکمپ را به «اسپاتیفای» که یکی از بزرگترین سرویسهای پخش موسیقی در جهان است، واگذار کرد. این کمپانی سوئدی به مدت ۳ سال این امتیاز را در اختیار گرفت و نام ورزشگاه خانگی بارسلونا به «ورزشگاه اسپاتیفای کمپ نو» تغییر کرد یا مثلا در همین ایران، باشگاه باسابقه تراکتورسازی به بخش خصوصی واگذار شد. مالک جدید اما با فهمیدن اهمیت این سرمایه در شمال غرب کشور، صرفا با برداشتن کلمه «سازی» که مالکیت قبلی این باشگاه را نمایندگی میکرد؛ نام تراکتور را برای تیم حفظ کرد، تصمیمی که به مرور و با سرازیر شدن دهها هزار هوادار به بازیهای تراکتور، درست بودنش مشخص شد اما متاسفانه بعد از واگذاری 85 درصد سهام استقلال به عنوان یک شرکت دولتی به بخش خصوصی (یا بهتر است بگوییم خصولتی) هلدینگ خلیجفارس در اقدامی عجیب نام برند خود را جانشین کلمه ایران کرد. قطعا نام خلیجفارس برای ما یک واژه با ارزش و ملی است اما همین خلیجفارس جزئی از ایران است.
* تغییر نام را باب نکنید
موضوع مهم دیگر که باید از همین امروز نگرانش بود به آینده نهچندان دور سهامداران استقلال و پرسپولیس مربوط میشود. در این میان این سوال مطرح است: مالک خصوصی چه زمانی قادر به واگذاری باشگاه مورد تملکش است؟ پاسخ این سوال نیازمند رعایت یک پیشنیاز است. از آنجا که ۲ باشگاه به صورت اقساطی خریداری شدهاند، طبق توافق صورتگرفته، سرخابیها تا ۶ سال زیر نظر سازمان خصوصیسازی خواهند بود و مالکان بخش خصوصی آنها باید تا تاریخ معینشده، اقساط خود را به دولت بپردازند. اگر بخش خصوصی سریعتر از زمان موعود (پیش از ۶ سال)، اقساط خود را تسویه کند، میتواند فردای همان روز سهام باشگاه موردنظر را در فرابورس عرضه کند. تصور کنید هلدینگ خلیجفارس بعد از 6 سال تصمیم به فروش سهام استقلال به یک بخش صددرصد خصوصی بگیرد. آن وقت در نخستین اقدام شاهد حذف پسوند خلیجفارس خواهیم بود و بعد از آن شرکت جدید هر نامی که علاقه داشته باشد پسوند استقلال میگذارد. یا اینکه نام تیم را به کلی عوض میکند. چنین سرنوشتی را عینا برای پرسپولیس هم میتوان متصور بود. از این رو بهتر است همین امروز که به صورت حقیقی و واقعی همه چیز در دست دولت است، مقابل این فتح باب ایستادگی کند. استقلال ایران همیشه استقلال بوده و تصور اینکه هر روز یک شرکت اقتصادی بخواهد نامش را به این برند ملی اضافه کند، آزاردهنده است. شاید امروز به واسطه زیبا و مهم بودن نام خلیجفارس عدهای مقابل چنین رفتاری واکنش جدی نشان ندهند اما فراموش نکنید اگر این روش عادی شود آن وقت هر مالکی میخواهد نام خودش را به این اسم بزرگ وصله بزند. از سوی دیگر همانقدر که مردم ما روی فارس بودن خلیجفارس تاکید و اصرار دارند باید خیلی از مسائل دیپلماتیک را به صورت ظریف و دوراندیشانه رعایت کرد. این پسوند که جانشین نام ایران شده در بازیهای آسیایی ممکن است چالشهای سیاسی غیرضروری برای ما پدید بیاورد. اینکه ما باید از نام تغییرناپذیر خلیج فارس دفاع کنیم، کرده و خواهیم کرد در این مورد هیچ سیاست مخفی و پنهانی وجود ندارد اما باید حواسمان باشد که بیدلیل و با دست خود، چالشهای بیجهت خلق نکنیم. این هم از دیگر مواردی است که باید حتما مورد ملاحظه قرار بگیرد.
* دلخوری هواداران را هم لحاظ کنیم
چند دهه قبل درست بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، بحث تغییر نام و مالکیت ۲ تیم بزرگ ایران مطرح شد. با توجه به تغییر حاکمیت و نامی که پیشتر باشگاه استقلال یدک میکشید حتی کار تا انحلال این باشگاه پیش رفت اما خوشبختانه با ورود مردان ورزشی دلسوز همانند مرحوم منصور پورحیدری، همچنین عنایت آتشی (پیشکسوت بسکتبال) تنها قرار شد نام قبلی را به اسم پرمعنای استقلال تغییر دهند. اتفاق مهمی که باعث حفظ یک گنجینه ملی با میلیونها هوادار شد. به دلیل وجود حساسیتهای بیمورد متاسفانه عدهای بیآنکه توجه کنند نام پرسپولیس هیچ منافاتی (برخلاف نام پیشین استقلال) با وضعیت فعلی کشور ندارد، اصرار کردند نام پرسپولیس به آزادی و سپس پیروزی تغییر یابد. برخلاف نام استقلال که طی 5-4 دهه بخوبی روی این باشگاه نشست و امروز همه فقط یک نام استقلال را میشناسند و بس، هرگز آزادی و پیروزی که هر دو از آرمانهای انقلاب نوپای کشور بود و حتی از لحاظ لغوی هم معنای زیباتری نسبت به پرسپولیس داشت، نگرفتند و مردم در ورزشگاهها هرگز این تغییرنام بیمورد را نپذیرفتند. سرانجام با این مقاومت به واسطه تلاش محمد رویانیان از لحاظ حقوقی نام باشگاه فرهنگی- ورزشی پرسپولیس تثبیت و ماندگار شد. همین تجربه نشان میدهد نباید به دلایل واهی و غیراصولی سراغ تغییر نام و کم و اضافه کردن پسوند و پیشوند آنها برویم. استقلال ایران چیزی نیست جز یک نماد ملی و میهنی که میلیونها هوادار را دلخوش به اسم و آوازه خود کرده است. شاید بیش از 80 درصد طرفداران امروز استقلال، از همان بدو تولد همین نام را شنیدهاند و در ورزشگاهها فریاد زدند. استقلال که برای ایران است نه یک کلمه بیشتر و نه کمتر. وصله کردن هر برند اقتصادی با هر نامی به استقلال، چیزی نیست جز سوءاستفاده از نامی که دیگر تغییرناپذیر است. فارغ از خوشنامی و بدنامی مالکان وقت سهام استقلال و پرسپولیس که ممکن است وضعیت مالکیت و اقتصادی آنها هر زمانی تغییر کند، باید ملاحظات بسیاری را روی این تغییر نام داشت. اگر امروز از سوی دولت که کماکان ریش و قیچی را در پیدا و نهان در اختیار دارد، مقابل این تغییر پسوند ایستادگی نشود، قطعا در آینده هر اتفاقی را میشود برای این ۲ باشگاه متصور بود.
* صداوسیما دقت کن!
همانطور که در سطور پیشین شرحش رفت، بحث تغییرنام پسوند استقلال ایران شامگاه یکشنبه مطرح شد و امید آن میرفت با تکذیب هلدینگ خلیجفارس، همه چیز ختم به خیر شود اما بعدازظهر دیروز دوشنبه به محض اعلام رسمی این تغییر پسوند از سوی عبدالعلی علیعسکری (مدیرعامل فعلی این هلدینگ و رئیس سابق صداوسیما) با آب و تاب فراوان در بخشهای خبری سیما اعلام شد. متاسفانه رسانه ملی بیتوجه به عواقب و اشتباهات این تغییر نام به استقبالش رفت؛ در حالی که انتظار میرفت صداوسیما با درک ملاحظات فنی و ملی و با توجه به اهمیت فرهنگی و اجتماعی این برند ملی، نسبت به این تصمیم هلدینگ خلیجفارس انتقاد میکرد.
ارسال به دوستان
عکس «وطن امروز» از نفتکش آمریکایی «Niovi» و کشتی «MSC Aries» متعلق به رژیم صهیونیستی که توسط سپاه توقیف شده و در سواحل خلیجفارس پهلو گرفتهاند
در لنگرگاه
گروه سیاسی: «یکصد و هفت سال» قبل در نخستین روزهای فصل بهار، وثوقالدوله که رابطه خوبی نیز با انگلیسیها برقرار کرده بود، اعلام کرد آماده است «پلیس جنوب» را به رسمیت بشناسد. آن روزها پلیس جنوب با نام «اسپیآر» و تحت فرماندهی ژنرال سایکس سالها بود در ایران حضور داشت و به طور غیررسمی در مناطق ایران در حال فعالیت بود. آن روزها هر چند فعالیت انگلیسیها در ایران غیررسمی تلقی میشد اما حکومتهای وقت نسبت به حضور انگلیسیها در دریای جنوب ایران مخالفت نداشتند و جنوب ایران به منظور بهرهبرداری و ارتباط انگلیس با هند، کاملا تحت اختیار انگلیسیها قرار داشت. زیاد نبودند کشورهایی که بر دریاها تسلط داشتند و از این طریق میتوانستند آزادانه در جهان حرکت کنند و منافع خود را تثبیت کنند. در آن سالها برای ما آزادی سرزمینها و رهایی بنادر یک هدف محسوب و تبدیل شدن به قدرت دریایی رویا تلقی میشد. تسلط بر دریا رویایی بود که همه حکومتهای پیشین در دستیابی به آن ناکام مانده بودند. پادشاهان ایرانی جز مقاطع کوتاه، نه توانسته بودند نیروی نظامی دریایی تشکیل دهند و نه فعالیتهای تجاری دریاییشان فراتر از ماهیگیری و صید میرفت! مثلا در ماجرای اخراج پرتغالیها از خلیج فارس گزارشها میگوید ایران با نیروی دریایی کشور دیگری وارد درگیری شد! البته دهم اردیبهشت ماه که «روز ملی خلیج فارس» نام گرفته، در حقیقت یک روز تاریخی برای مردم ایران است، چرا که توانستند به اشغالگری پایان دهند.
حتی زمانی که ناوهای جنگی توسط پهلوی خریداری شد، ما در چنان وضعیت شکنندهای قرار داشتیم که درباره شرایط آن در اسناد تاریخی نوشته شده: « شهریور 1320 به رغم بیطرفی ایران در جنگ دوم جهانی، نیروی دریایی در شمال و جنوب مورد حمله روسیه و انگلستان قرار گرفت و نیروی دریایی ایران از بین رفت و دریابان بایندر و 600 نفر از افسران و درجهداران نیروی دریایی در پی مقاومت جسورانه خود شهید شدند».
با گذر از مقدمه و توصیف شکستهای تحمیل شده بر ایران در ادوار گذشته، باید افتخار کرد که ماجرا به همین منوال پیش نرفت. میتوان در این مجال رشادتهای شهید «نادر مهدوی» را ردیف کرد و بار دیگر انهدام نفتکش اساسبریجتون را بازخوانی کرد اما امروز، «وطن امروز» قصد دارد برای مخاطبان خود لحظه ویژهای را به ثبت برساند؛ لحظهای تاریخی که نه تنها روایتکننده تسلط ایرانیها بر دریاست، بلکه نشاندهنده پایان جولان سلطهگران در خلیج فارس است. تصویری را که مقابل شما قرار دارد و توسط عکاس «وطن امروز» شکار شده است، میتوان روایت سالها مقاومت و ایستادگی دانست و بدان افتخار کرد. این تصویر که نخستین بار منتشر میشود، لحظه توقیف نفتکش «Niovi» آمریکایی و کشتی کانتینربر با نام «MSC Aries» رژیم صهیونیستی را در کنار یکدیگر نشان میدهد. تا پیش از این تصویر منتشر شده از کشتی MSC همان تصویر منتشر شده بود که توسط خدمه آن ضبط شده بود.
با نفتکش «Niovi» آشنایی مختصری داریم؛ این نفتکش 13 اردیبهشت سال گذشته در پی شکایت شاکی و دستور مقام قضایی توسط نیروی دریایی سپاه توقیف شد. در آن زمان این نفتکش، دومین نفتکشی بود که ایران در کمتر از یک هفته توقیف کرده بود. پیش از آن نیروی دریایی ارتش یک نفتکش خارجی متخلف با پرچم جزایر مارشال را در دریای عمان توقیف کرده بود.
در همان زمان دریادار علیرضا تنگسیری، فرمانده نیروی دریایی سپاه گفته بود: وقتی رزمندگان ما در حال توقیف یک فروند نفتکش متخلف که ۹۰۰ تن گازوئیل ما را داشت غیرقانونی قاچاق میکرد، بودند، آمریکاییها به حمایت کشتی متخلف، 2 جنگنده A10 را که ویژه جنگهای نزدیک است به پرواز در میآورند و اقدامات خطرآفرین و کاملاً غیرحرفهای انجام میدهند. وی ادامه داد: دوباره یک بالگرد، یک هواپیمای بدون سرنشین و یک هواپیمای با سرنشین میفرستند به نقطهای که ما در حال بازرسی شناور بودیم. در نهایت رزمندگان ما با اقتدار میایستند و اخطار میدهند. آنها لشکرکشی کردند اما رزمندگان اسلام این کشتی را گرفتند و آوردند.
سردار تنگسیری با اشاره به عملیات ۱۷ ربیع در سال ۱۴۰۰ و سرافکندگی استکبار گفت: آمریکاییها با ۵ ناو جنگی آمدند تا کشتی متخلف را فراری دهند اما سربازان این ملت محکم ایستادند و آنها تو دهنی خوردند.
فرمانده نیروی دریایی سپاه تأکید کرد: در زمان طاغوت اگر کشتیای از تنگه هرمز عبور میکرد؛ چه شناور تجاری و چه شناور نظامی، ما ایرانیها حق نداشتیم از آن سوال کنیم اما اکنون این اقتدار را شهدا ایجاد کردند که مجبورند جواب دهند.
25 فروردین 1403 نیز کشتی اسرائیلی در تنگه هرمز توقیف شد. درباره این کشتی عنوان شده مالک آن «ایال عوفر» است که سال ۱۹۵۰ در حیفا متولد و بنیانگذار و رئیس شرکت کشتیرانی زودیاک، از بزرگترین شرکتهای کشتیرانی جهان است. عوفر یکی از ثروتمندترین افراد اسرائیل به شمار میآید و ثروتی نزدیک ۱۰ میلیارد دلار دارد و در فهرست ثروتمندترین افراد جهان که توسط مجله فوربس منتشر میشود نیز قرار دارد.
همان زمان رسانههای عبری در تحلیلی پیرامون اقدام جسورانه سپاه، توقیف کشتی مرتبط با رژیم صهیونیستی را ضربه به شاهرگ اقتصادی این رژیم که از عمق کشورهای عربی خلیج فارس تا اراضی اشغالی امتداد مییابد، عنوان کردند. شبکه تلویزیونی «کان» به نقل از «دانی زاکین» مدیر رادیو ارتش اسرائیل نوشت: عملیات دریایی ایران «بسیار مهم» است، «زیرا ایرانیها با این اقدام، درصدد وارد کردن ضربه اقتصادی مشابه با حملات دریایی یمنیها به کشتیهای عازم اسرائیل در کانال سوئز بودند» و با این اقدام جسورانه قدرت خود را به رخ کشیدند.
* اعتماد به نفس ایران در تسلط بر دریا
حالا رویای دیرینه ایرانی محقق شده است و ایرانیها در دریا دارای یک شبکه کشتیرانی مستحکم هستند. همچنین در تجهیزات و راهبردهای نظامی نیز حرف برای گفتن دارند. ناوهای ایرانی امروز با حضور در دریای سرخ امنیت شبکه کشتیرانی را تامین میکنند و در صورت نیاز با دزدان دریایی درگیر میشوند.
خلیج فارس نیز منطقه امن دریایی دنیا شناخته میشود که نیروی دریایی سپاه و ارتش نظم و امنیت دریایی را به شکل مثالزدنی برقرار کردهاند. ایران اسلامی امروز نه تنها دارای نیروی دریایی مستحکم و مقتدر است، بلکه این اعتماد به نفس را پیدا کرده است که برای تامین امنیت و تثبیت موقعیت هر زمان که نیاز بداند اقدام به عملیات کند. میدانیم اگر کشوری دارای پشتوانه محکم مردمی و توان راهبردی نباشد، هر چند از تجهیزات به روز هم برخوردار باشد، این اعتماد به نفس را نخواهد داشت که از منافع خود دفاع کند.
فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی روز گذشته در مراسم گرامیداشت روز ملی خلیج فارس، با اشاره به اینکه اینجا خلیج فارس، پرشین گالف است، اظهار کرد: کسی نمیتواند این اسم را عوض کند. روز ملی خلیج فارس ۱۴ سال پیش نامگذاری شد و از آن روز تاکنون دهم اردیبهشت روز ملی خلیج فارس است.
دریادار علیرضا تنگسیری با بیان اینکه جوانان باید بدانند دهم اردیبهشت افتخاری برای همه ایرانیان است، افزود: سال ۱۶۲۲ میلادی وطن را آزاد کردند و افتخارش برای این مردم هست. مقابله با پرتغالیها نشان داد ایران و ایرانی در مقابل ظلم به هرگونه؛ چه امپریالیسم چه استکبار، ایستادگی خواهد کرد.
سردار دریادار تنگسیری با اشاره به 8 سال دفاع مقدس خاطرنشان کرد: مردم هرمزگان هم با استکبار جهانی مبارزه کردند و شهید دادند و هم در برابر نوکر استکبار که به تمامیت ارضی کشور ما حمله کرده بود، ایستادگی کردند. افتخار خلیج فارس متعلق به همه ایرانیان است. اینجا محل و مرقد بزرگان ما است؛ ما اینجا هستیم و اینجا میمیریم.
وی با بیان اینکه خلیج فارس متعلق به همه ایرانیهاست، تاکید کرد: کشورهای خارجی در منطقه هیچ جایگاهی ندارند، آنها بدانند حتی نام خلیج فارس را هم نمیتوانیم با کسی تقسیم کنیم، زیرا ایران طولانیترین ساحل را در خلیج فارس دارد؛ هزار و ۷۵۵ کیلومتر بدون احساب سواحل جزایر و چنانچه بخواهیم سواحل جزایر را نیز حساب کنیم، چیزی حدود 5 هزار و ۸۰۰ کیلومتر ساحل با خلیج فارس داریم. همچنین عمیقترین مسیر دریانوردی در آبهای ایران است؛ آبراهی بینالمللی از بین جزایر ما عبور میکند.
فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به اهمیت خلیج فارس در طول تاریخ اشاره کرد و گفت: اهمیت خلیج فارس فقط به ۶۲ درصد صادرات نفت یا ۴۰ درصد صادرات گاز نیست، زیرا زمانی که به تاریخ بازمیگردیم، میببینم پرتغالیها با چه مشقتی با شناورهای بادبانی سالها پیش به اینجا آمدند و تا بیرونشان نکردیم، از این منطقه خارج نشدند.
وی تاکید کرد: خلیج فارس در امر راهبرد کشور بسیار مهم است و کشورهای معاند هر کاری انجام دهند و هر قدر بخواهند از اهمیت این منطقه کم کنند، نخواهند توانست.
دریادار تنگسیری با اشاره به شهدای جزیره هرمز گفت: جزیره هرمز ۳۸ شهید تقدیم انقلاب کرد. زمان دفاع مقدس این جزیره تنها 3 هزار نفر ساکن داشت و ۳۵ شهید داد. از یک خانواده ۹ شهید، افتخاری برای هرمزگان است که نشان میدهد مردم چقدر پای کار هستند. وی با بیان اینکه ما از کمیت مرزهایمان دفاع میکنیم، افزود: محکم پای مرزهای کشورمان ایستادهایم، نه مانند آن زمانی که نفت ملی شد. آن زمان 3 نفتکش از ایتالیاییها اجاره کردند اما نفتکشها را در اقیانوس هند گرفتند و به شاه خبر دادند این 3 نفتکش را گرفتند، شاه گفت بگویید یکی را بگیرند و دوتای دیگر را بدهند اما الان استکبار جهانی که ادعایش هم میشود، اگر نفتکش ما را بگیرد، ما نیز نفتکشهای آنها را خواهیم گرفت و تاکنون نیز چنین کردهایم، این به معنی اقتدار ایران و ایرانی است.
ارسال به دوستان
واکاوی سخنرانی جدید رئیسجمهور فرانسه؛ یک لفاظی ایدئولوژیک، متناقض و مملو از توهم و حس ناامنی
موسیو بناپارت، قاتل اروپای مردنی کیست؟
راشل مارسدن*: امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، در سخنرانی هفته گذشتهاش گفت: «ما باید درباره این واقعیت که اروپای امروزیمان فانی است، صریح باشیم. او میتواند بمیرد و این فقط به انتخابهای ما بستگی دارد. این انتخابها همین حالا باید انجام شود».
توجهی که مکرون به نیاز فوری به احیای اتحادیه اروپایی نشان میدهد، پس از آن رخ میدهد که او خود 7 سال را در قدرت سپری کرده و حتی رئیس شورای اتحادیه اروپایی [بهمثابه قوه مجریه این اتحادیه] در سال 2022 بوده است. او همچنین از اعتبار خود برای نامزدی و تایید رئیس فعلی کمیسیون اروپا، اورسولا فون درلاین هزینه کرده است؛ کسی که پارسال توسط مجله فوربس به عنوان قدرتمندترین زن جهان معرفی شد یا همانطور که برخی ممکن است بگویند، یک بروکرات غیرمنتخب و همهکاره که اقتدارگرایی فراملی نهادینه شده در وجودش، جایگزین فرآیند دموکراتیک کشورهای عضو اتحادیه شده است. ممکن است دیگرانی هم پس از سخنرانی اخیر مکرون بگویند [فون درلاین] پرستاری است که مشغول سلاخی اتحادیه اروپایی در بستر احتضار است. سخنرانی پایانناپذیر مکرون قاعدتا یک گناه نابخشودنی به نیابت از طبقه حاکم بر اتحادیه اروپایی است. امانوئل بگو چطور خراب کردی! در این صورت حداقل میدانستیم که امیدی برای یک دوره اصلاح واقعی وجود دارد و نه بیشتر از آن.
در عوض مکرون آسمان و ریسمان میبافد که اتحادیه اروپایی هرگز دستنشانده واشنگتن نبوده است. گفتن اینکه شما دستنشانده نیستید، دقیقاً مثل این است که مجبور باشید به مردم توضیح دهید فاحشه نیستید! اینطور نیست که یک نفر مجبور باشد همه را توجیه کند که چرا سیمایش چندان واضح نیست. ملکه اورسولا، اساساً در این مقطع نایبالسلطنه آمریکا در اروپا است و به نظر میرسد خود مکرون هم نمیتواند جایگاهش را مستقل از آمریکا نشان دهد به طوری که در معرض پسگردنی تنبیهی عمو سام از آن سوی اقیانوس اطلس نباشد. سخنرانی مکرون ترکیبی جذاب از توهم و ناامنی بود. او دانشگاه سوربن پاریس را به عنوان محل برگزاری سخنرانی خود انتخاب کرده بود. موضوع؟ «سهامداری اقدام اروپایی». جدی میفرمایید؟ به ما هم بگویید که واقعاً چه اتفاقی دارد میافتد! انگار سرنخی دارید و یک راهبرد و چشمانداز واقعی که در معرض هوسها و روندهای دائما لحظهای یا هیچ چرخه انتخاباتی خاصی قرار نگرفته است.
فراموش نکردهایم که مکرون سپتامبر 2017 نیز سخنرانی مشابهی در دانشگاه سوربن داشت. چرا آنجا؟ چون همانطور که آن دفعه گفته بود: «زندگی جمعی، ایدهآل رابرت دو سوربن بود»، همان استاد الهیاتی که این دانشگاه را تأسیس کرد. اتفاقاً به لطف برند خاصی که از مشت آهنین بیکفایتی مسؤولان سراغ داریم، در حال حاضر اتحادیه اروپایی به طور جمعی به دور سوراخ فاضلاب میچرخد. انتخابات پارلمان اروپا در راه است و پوپولیستها در نظرسنجیهای کنونی پیشی گرفتهاند.
میگویند نخستین گام برای بهبود، پذیرش اصل مشکل است. با این حال، مکرون ظاهراً خود را مجبور میبیند که عکس این کار را بکند و درباره همه شکستهای اتحادیه اروپایی به گونهای داد سخن میدهد که انگار در زمره توفیقات هستند، مثلا در مبارزه با تروریسم. فرانسه چنان پیشرفت بزرگی در این جبهه داشته که این کشور حالا فقط چند روز قبل از میزبانی المپیک پاریس، شامل مراسم رژه افتتاحیه در فضای باز در امتداد رود سن، به بالاترین سطح آمادهباش [همان وضعیت حکومت نظامی] بازگشته است. به ندرت به نظر میرسد وضعیت هشدار سطح بالا فروکش کرده باشد. علائم خیابانی هشدار درباره ترور که ابتدا سفید بود بر اثر سالها قرار گرفتن در معرض نور انعکاس یافته از قاب پنجرههای ساختمانهایی که آینه دق شدهاند به زردی گراییده است. در عوض مکرون نقش یک نهاد بروکراتیک جدید به نام شورای اکوفین1 (ECOFIN) را برجسته کرد. شاید به این خاطر که تصور میکند هیچ چیز بیشتر از این دورهمیها، تروریستها را منصرف نمیکند. مکرون در خطابهاش درباره آفریقا بر اهمیت نشست دیگری تاکید کرد: «اجلاس اتحادیه اروپایی – آفریقا» که 2 سال پیش برگزار شد. درباره محتوای پراکنده بخش آفریقایی صحبتهای مکرون میتوان به جزئیاتی مانند نیروهای بیرون انداخته شده فرانسوی توسط کشورهای آفریقایی به موازات دریای مدیترانه اشاره کرد که به زعم او پس از انجام ماموریتهای ثباتساز فرانسه، کارشان به کودتا رسیده که به نوعی مخالف ثبات [از منظر استعمارگران] است. مکرون که آشکارا از هیچگونه اختلاف ناخوشایند بین واقعیت و فانتزی قابل پیشبینی اکراه نداشت، همچنین به چالش مهاجرت پرداخت که اتحادیه اروپایی اساساً برای برونسپاری آن به کشورهایی مانند ترکیه، تونس، موریتانی و مصر باج میدهد. تا آنجا که میدانم واقعا هیچ یک از این کشورها در اروپا نبودند اما اتحادیه اروپایی تقریباً همه چیزهای دیگر را تا این مرحله برونسپاری کرده پس این هم ممکن است. مکرون درباره انتقال محیط زیستی و محیطی روزافزون در اتحادیه اروپایی هم صحبت کرد. دقیقا انتقال به چه؟ احتمالا فقر! فقط کافی است از کشاورزانی که بر اثر دستورات بروکسل درباره تغییرات اقلیمی، زمینهای کشاورزیشان توسط ماهوارهها جاسوسی میشود تا از رعایت قوانین دیکته شده اطمینان حاصل شود، بپرسید وضعشان چقدر عالی است. موسیو همچنین حاکمیت انرژی و صنعتی شدن مجدد اتحادیه اروپایی را مطرح کرد. نه آنچنان شتابان! بویژه که آلمان هنوز مشغول حرکت در جهت مخالف و صنعتزدایی است. پس شاید مدتی طول بکشد تا موتور اقتصادی اتحادیه اروپایی به سمت دیگری حرکت کند.
اتحادیه اروپایی هر چه بیشتر به گاز طبیعی مایع گرانتر آمریکا وابسته شده؛ گازی که به نظر میرسد حق حاکمیت آنها را نقض میکند. واردات الانجی خود فرانسه از کشوری که اتحادیه اروپایی خود را مستلزم حفظ حاکمیتش در برابر آن میداند - یعنی روسیه - در چند ماه اول سال جاری[2024] 75 درصد نسبت به یک سال گذشته افزایش یافته است.
به گزارش[تارنمای آمریکایی] پولیتیکو، فرانسه بزرگترین مشتری روسیه در زمینه الانجی در اروپا طی ماه فوریه
(بهمن / اسفند) گذشته بود. اتحادیه اروپایی با تمام سروصدایی که به راه انداخته، اینطور هم نیست که واردات گاز از روسیه را متوقف کرده باشد. آنها تازه واردات گاز خود از خط لوله روسیه را با الانجی روسیه جایگزین کردهاند. به طور دقیق، هر ماه یک میلیارد دلار گاز طبیعی مایع روسیه از مبدا قطب شمال به اتحادیه اروپایی وارد میشود. به گزارش رویترز، سال 2023 این بلوک در واقع هنوز 15 درصد گاز خط لوله خود را از روسیه وارد میکرد، در حالی که این میزان نسبت به قبل از جنگ اوکراین 45 درصد کاهش یافته اما همین که آنها اصلا گاز را از خط لوله وارد میکنند، ممکن است برای افرادی که گوششان واقعا به دهان بروکسل بود شوکهکننده باشد؛ بروکسلی که لاف میزد با محروم کردن پوتین از درآمدهای انرژی، او را نواخته است. سمن(سازمان غیردولتی) گلوبال ویتنس (Global Witness) سال گذشته گزارش داد اتحادیه اروپایی در حقیقت به جای گاز خط لوله، به واردات گاز طبیعی مایع روسیه رو آورده است. در همین حال واردات الانجی روسیه توسط اتحادیه اروپایی از زمان شروع جنگ، 40 درصد جهش داشته است. دست آخر مکرون درباره اوکراین گفت: «شرط اساسی برای امنیت ما این است که روسیه در جنگ تجاوزکارانهای که علیه اوکراین به راه انداخته پیروز نشود. این ضروری است».
آنچه ضروریتر است اما این است که مکرون باید معنای واقعی «برنده شدن» اوکراین را مشخص کند. به نظر میرسد با توجه به شانس غیر صفر تغییر بازی در میدان نبرد که خطر برپا ساختن جنگ سوم جهانی را در پی دارد، عدم تداوم روند بیمعنای له کردن جمعیت اوکراین، قاعدتا [از نگاه ناتو] به عنوان یک پیروزی تلقی میشود. با این حال، مکرون به وضوح ایدههای دیگری نیز دارد، چه؛ با تمام بازیگریهایش در نقش ناپلئون بناپارت و خیالپردازی درباره سوزاندن روسها، آشکارا درباره اعزام نیروهای فرانسوی به اوکراین صحبت میکند.
نه اینکه اوکراین واقعاً در اتحادیه اروپایی باشد اما مکرون اکنون توضیح میدهد که اتحادیه «شروع به تجدیدنظر در جغرافیای ما و در مرزهای همسایگی ما کرده است». حالا واکنش اتحادیه اروپایی به روسیه را تصور کنید وقتی بخواهد همین کلمات را بر زبان آورد.
با همه اینها، در نهایت این فقط یک سخنرانی دیگر است که برای تأثیرگذاری حداکثری در آستانه انتخابات پارلمانی آتی ژوئن (خرداد / تیر) اتحادیه اروپایی تنظیم شده است. مانند بسیاری از دستفروشیهای رهبران اتحادیه اروپایی به روش مکرون که بهمثابه آتش زدن واقعیت و رقیق کردن آن با لفاظیهای ایدئولوژیک است، این ممکن است دل چند نفری را هم به دست آورد اما هیچ مغزی را که مثل یک قطعه پنیر فرانسوی کومته سوراخ سوراخ نباشد، مجاب نخواهد کرد.
فعال سیاسی محافظهکار و گزارشگر و مقالهنویس بینالمللی کانادایی *
پینوشت:
1- شورای امور اقتصادی و مالی، یکی از زیرمجموعههای شورای اتحادیه اروپایی متشکل از وزرای اقتصاد و دارایی 27 کشور عضو اتحادیه است.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|