|
گفتوگوی «وطنامروز» با مجید عراقی کارگردان و بازیگر نمایش «دشمن خدا»
دروغ روی صحنه
گروه فرهنگ و هنر: نمایش «دشمن خدا» به نویسندگی عمادالدین رجبلو و کارگردانی مجید عراقی که سال 1402 طی 2 نوبت در عمارت نوفللوشاتو و سالن قشقایی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفت، اکنون در تئاتر هامون با استقبال مخاطبان دوباره روی صحنه است.
این نمایش در چهلودومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر موفق به دریافت تقدیر و دیپلم افتخار بهترین بازیگری مرد، تقدیر و دیپلم افتخار نویسندگی، تقدیر و دیپلم افتخار بازیگری کودک، بهترین اثر کمدی جشنواره همچنین نامزد دریافت بهترین کارگردانی و نامزد دریافت بهترین طراحی صحنه شد.
«دشمن خدا» همچنین در دومین جشن تئاتر و موسیقی حافظ (علی معلم) در بخش استعداد تازه تئاتر ایران نیز نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر، (ضحا رجاییفر)، نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر (نفس جافری) و نامزد دریافت جایزه بهترین نویسندگی (عمادالدین رجبلو) شد. این نمایش در 2 اپیزود دبستان دخترانه و پادگان نظامی با سوژهای اجتماعی و انسانی هر شب روی صحنه است.
مجید عراقی، کارگردان و بازیگر نمایش «دشمن خدا» در گفتوگو با «وطن امروز» پیرامون فرآیند تولید این نمایش گفت: عمادالدین رجبلو نویسنده نمایشنامه «دشمن خدا» ابتدا این اثر را در سالهای ۱۳۹۴-۱۳۹۳ در قالب 2 اپیزود مجزا نوشت و در ادامه، این اپیزودها را با یکدیگر تلفیق کرد. او این اثر را بر مبنای یکی از دغدغههای شخصیاش؛ دروغگویی که یکی از گرفتاریهای جمعی ما در جامعهمان نیز هست نوشت.
این هنرمند جوان ادامه داد: رجبلو «دشمن خدا» را در بازه زمانی 1395 تا ۱۳۹۶ به کارگردانی خود در تالار فخرالدین اسعد گرگانی گرگان و در جشنوارههای تئاتری روی صحنه برد. ما فعالیتمان را در حوزه تئاتر از گرگان با یکدیگر آغاز کرده بودیم و در سال ۱۳۹۸ تصمیم به مهاجرت به تهران گرفتیم و با توجه به اینکه تولید تئاتر همواره یکی از دغدغههای اصلیمان بود، تصمیم گرفتیم سراغ متنی برویم که هم از عهده هزینههای تولید آن برآییم و هم اثر آبرومندی را روی صحنه ببریم و اینطور شد که مجددا سراغ «دشمن خدا» رفتیم.
این کارگردان که در «دشمن خدا» در کنار کارگردانی به ایفای نقش هم پرداخته است با اشاره به اپیزودیک بودن این اثر با اشاره به طرح داستانی نمایش افزود: اپیزود اول این نمایش در دفتر مدیر یک دبستان میگذرد و طی آن 2 دانشآموز بر سر یک برگه انشا کشمکش و درگیریای دارند و هر 2 خود را مالک آن میدانند. اپیزود دوم نمایش در دفتر فرماندهی پادگان نظامی میگذرد که 2 سرباز آموزشی با یکدیگر درگیر شدهاند و یکی از سربازها مدعی است ارشد گروهان، کتف او را در آن درگیری شکسته و حال فرمانده از آنها بازجویی میکند تا حقیقت را بیابد.
عراقی درباره شیوه اجرا، همچنین طراحی صحنه «دشمن خدا» که از چیدمان سیبهایی روی زمین و نورپردازی مینیمال شکل گرفته است، توضیح داد: بازی بازیگران ما در فضایی کاملاً رئالیستی شکل گرفته است، به گونهای که تلاش کردیم حتی بازی 2 دختر 8 ساله «دشمن خدا»؛ نفس جافری و ضحا رجاییفر نیز در همین فضا باشد و برای همین 15 جلسه صرف اتود زدن موقعیتهایی شبیه موقعیتهای متن شد و بعد از آن متن را در اختیارشان گذاشتیم و چند جلسه هم روی نمایشنامه کار کردیم تا به نقطهای رسیدند که اکنون روی صحنه میبینید. درباره طراحی صحنه نیز، صحنه عاری از هر المانی است و جز سیبهایی که روی صحنه وجود دارند، از المان دیگری استفاده نکردهایم.
او ادامه داد: این 2 بازیگر از حاشیه تهران یعنی بومهن و شهریار برای اجرا به تهران میآیند و برای این نمایش در کنار زحمات خودشان، 2 مادر فداکار و مهربان حضور داشتند. این فداکاریای که مادرها انجام دادند، بسیار ارزشمند است. در مدت تمرین و حتی اجرا بدون خستگی و با انرژی مضاعف حضور داشتند و حتی به ما روحیه میدادند. همت آنها باعث میشد ما متوجه نباشیم آنها از شهر دیگری حضور مییابند.
کارگردان نمایش «دشمن خدا» همچنین درباره زیست مشترک 2 بازیگر و 2 نابازیگر روی صحنه نیز گفت: درباره 2 دختر نوجوان در دشمن خدا سعی کردم آنها را به زیست مشترک نزدیک کنم که 2 همکلاسی هستند که از یکدیگر خوششان نمیآید. وقتی متن را به آنها دادم و تمرین کردیم بسیار راحت به فضای رئالیستی رسیدند. اما درباره حضور غریب نیز باید اشاره کنم من و غریب از رفقای قدیمی هستیم. ما پول پیش خانهمان را از صاحبخانه گرفتیم و رقم اجاره را بالا بردیم تا هزینههای ساخت این نمایش را تأمین کنیم. البته نمایش ما کاری کمخرج است ولی باز هم هزینه دارد و حتی پرداخت اجاره سالن خصوصی برای یک گروه جوان و مستقل که تهیهکننده خاصی هم ندارند، خیلی سخت است. قرار شد علی بهعنوان تهیهکننده در کنار پروژه باشد و من هم کارگردانی کنم. با وجود هزینههایی که متحمل شدیم، پشیمان نیستیم و خوشحالیم که این کار را برای دور سوم به اجرا رساندیم.
عراقی که اغلب آثارش به نوعی در حوزه تئاتر رئالیستی اجرا شده است درباره سبک کاری خود نیز گفت: خود من قبلا بازیهای فانتزی یا اکسپرسیونیستی هم داشتهام ولی دوست دارم سبک رئالیستی را در آثارم ادامه بدهم.
این کارگردان جوان همچنین درباره حضور همزمانش به عنوان بازیگر و کارگردان از دشواریهایی که این همزمانی به همراه دارد نیز گفت: واقعا کار سختی است و با این اجرا دریچه دیگری برایم باز شد. پیش از این همیشه بازیگر بودم و فقط مسؤولیت کار خودم را داشتم ولی حالا در تازهای به رویم گشوده شد که قبلا از آن بیخبر بودم. به همین دلیل از عماد که قبلا خودش نمایش را کارگردانی کرده بود، درخواست کردم به عنوان مشاور کنارم باشد و او با حضور و همراهیاش کمک قابل توجهی کرد.
کارگردان «دشمن خدا» که این روزها با استقبال خوب مخاطبان و هنرمندان نیز مواجه شده است، در توضیحی درباره این حمایتها گفت: برای ما استقبال مخاطبان بویژه هنرمندان و بزرگان که ما از آنها یاد میگیریم ارزشمند است. نقطهنظر مشترک این هنرمندان که به ما لطف داشتند، بازی یکدست بازیگران و بازیگردانی کار بود و اینکه اشاره داشتند «دشمن خدا» کار ساده و بیادعایی است اما در عین سادگی حرف عمیقی میزند. در کنار حرف عمیق که مخاطب را به فکر میبرد، لحظات کمیکی دارد که نمایش را به سمت کمدی دارک میبرد. مخاطب در عین اینکه میخندد، به فکر هم فرو میرود که این آدمها با قسم به مقدساتشان به یکدیگر دروغ میگویند.
ارسال به دوستان
رئیسجمهور در جشنواره ملی تقدیر از کارگران نخبه تأکید کرد
دولت پیگیر لایحه امنیت شغلی کارگران
گروه سیاسی: رئیسجمهور با اشاره به پیگیری مجدانه دولت برای به سرانجام رسیدن لایحه امنیت شغلی کارگران، اظهار داشت: به هیچ وجه اجازه ندهید کارگاه و کارخانهای بنا به هر دلیلی تعطیل شود.
حجتالاسلاموالمسلمین سیدابراهیم رئیسی در سیوپنجمین جشنواره ملی تقدیر از کارگران نخبه، گروههای کارگری و واحدهای نمونه حضور یافت. رئیسجمهور با تاکید بر اینکه دشمن همانطور که در همه عرصهها ناکام مانده حتما در عرصه اقتصادی نیز ناکام خواهد ماند، اظهار داشت: محور تولید کارآفرینی و کارگر است. نقش کارگران بیبدیل است لذا باید همه حمایتهای حقوقی، مالی و اجتماعی از کار و کارگر صورت گیرد که روزبهروز تولید ما در کیفیت و کمیت رشد یابد. تولیدات ما باید استانداردها و شاخصها را داشته باشد و باید تولید برتری داشته باشیم که در دنیا بهترین باشد و این از ملت ما برمیآید و حتی بالاتر از استانداردهای ضروری میتوانند کالاها را تولید و عرضه کنند. رئیسی تاکید کرد: این امیدآفرین است که عزیزان ما بهرغم همه تهدیدها، تحریمها و برخی کاستیها، تولیدات امیدآفرین برای کشور دارند و این همان است که رهبر انقلاب تاکید کردند باید تلاشها و اقدامات امیدآفرین توسعه یابد. رئیسجمهور محور همه تلاشها را فعالیت و تولید دانست و گفت: محور در تولید، کارآفرینی و کارگر است که کارگران نقش بیبدیلی دارند، بنابراین باید همه حمایتها اعم از حقوقی، مالی و اجتماعی از کار و کارگر شکل بگیرد. رئیسی بر کیفی و کمّی بودن تولیدات تاکید کرد و افزود: باید تولیدات با کیفیتی داشته باشیم. ملت ما نشان داده میتواند حتی بالاتر از استانداردهای ضروری کالایی را تولید و عرضه و حتی کالایی برتر را در دنیا ارائه کند.
رئیسجمهور در جشنواره ملی امتنان از کارگران و گروههای کار و واحدهای نمونه ادامه داد: آقای وزیر توضیح داد لایحه امنیت شغلی کارگران در دولت تصویب شده است و انشاءالله از طریق مجلس دنبال خواهد شد که سریعتر به نتیجه برسد. ثبات شغلی برای کارگران مساله بسیار مهمی است. تزلزل شغلی نه تنها فرد، بلکه خانواده را متزلزل میکند. وی با تاکید بر اینکه خداوند متعال تفضل کرد و به دست شما کارگران و کارآفرینان عزیز امروز شاهد افزایش میزان اشتغال و کاهش بیکاری در کشور هستیم، اظهار داشت: آمار اشتغال نشان میدهد زمینه ایجاد اشتغال برای تحصیلکردهها بسیار بهتر از قبل فراهم شده است. رئیسی بیان کرد: رهبر انقلاب بسیار حکیمانه فرمودند ما در بین جامعه کارگری نخبگانی داریم که بعضا مورد بیتوجهی قرار میگیرند. این نخبگان مبتکر، خلاق، صاحبنظر و صاحب ایده هستند لذا هم خودشان و هم ایدههایشان باید محور توجه قرار بگیرد.
* بیمه کارگران ساختمانی مورد تاکید دولت است
رئیسجمهور در ادامه اظهار داشت: مساله بیمه کارگران ساختمانی بسیار مهم است. آنها بسیار زحمتکش هستند و در شرایط سخت در تولید ساختمان و مسکن که پیشران اقتصاد است، نقش دارند. بیمه کارگران ساختمانی مورد تاکید دولت است، موانعی وجود داشت و در تلاشیم با کمک نمایندگان مجلس هر چه سریعتر موانع را رفع کنیم. سازوکار سه جانبه کارگری -کارفرمایی که در قانون تعریف شده است، سازوکار خوبی است و باید دنبال شود. وی ادامه داد: بانکها با اشتغال، مسکن و ازدواج همراهی کنند. بر پرداخت وام برای هر سه موضوع همواره تاکید کردهام و از این سخنگاه نیز تاکید میکنم. این وامها میتواند به رفع دغدغه جوانان عزیز کمک به سزایی کند. مسؤول بانک رفاه کارگران اعلام آمادگی کرد که برای پرداخت تسهیلات به مسکن کارگران همراهی و کمک کند. انشاءالله بانک رفاه کارگران بتواند دغدغههای مسکن و دغدغه تسهیلات آنان را حل کند.
تعطیلی هیچ کارگاه و کارخانهای قابل پذیرش نیست
رئیسجمهور در پایان تصریح کرد: به هیچ وجه اجازه ندهید کارگاه و کارخانهای بنا به هر دلیلی تعطیل شود. رئیسی گفت: همگان تلاش کنیم هیچ کارخانهای تعطیل نشود و بتوانیم در جامعه کارگری سرافراز باشیم تا آنها هم برابر ملت و ملت ایران هم برابر ملل جهان سرافراز باشند.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
رکوردی که نتانیاهو ثبت کرد
مهدی بختیاری: با گذشت 208 روز از آغاز جنگ غزه، موج ضدصهیونیستی بیش از پیش در کشورهای مختلف جهان گسترده شده است. اتفاقات اخیر در دانشگاههای مهم و بزرگ آمریکا و تظاهرات بیسابقه دانشجویان و اساتید این دانشگاهها در حمایت از مردم غزه و مخالفت با جنایتهای اسرائیل در جنگ اخیر - که با سرکوب شدید پلیس آمریکا همراه شده است - را نباید دستکم گرفت.
آمریکا مهمترین و بزرگترین حامی رژیم صهیونیستی است که در طول چند دهه گذشته هیچگاه چتر حمایتهای بیدریغش چه در عرصه سیاسی و بینالمللی، چه اقتصادی و چه تکنولوژیک و نظامی، یک روز هم از سر این رژیم جمع نشده است.
آمریکا با باز گذاشتن دست اسرائیل در انجام هرگونه جنایت و حمایت از آن در مجامع بینالمللی شریک جرم اصلی آنهاست و دستش به همان اندازه به خون مسلمانان و مردم بیگناه و بیدفاع فلسطین آغشته است اما همین دولت جنایتکار آمریکا هم توان جلوگیری از افزایش موج ضدصهیونیستی در کشور خودش را ندارد. جنگ غزه و کشتار بیرحمانه مردم بیدفاع این منطقه که تعدادشان از 40 هزار نفر فراتر رفته (باز هم باید یادآوری کرد بیش از 70 درصد این شهدا را زنان و کودکان فلسطینی تشکیل میدهند) اسرائیل را در افکار عمومی به منفورترین واحد سیاسی جهان تبدیل کرده است.
دولت نتانیاهو پیش از شروع این جنگ و از ابتدای روی کار آمدنش در سال 2022 به یکی از مهمترین چالشهای سیاسی و اجتماعی در داخل سرزمینهای اشغالی تبدیل شد، به طوری که تظاهراتهای بیسابقه علیه دولتش در شهرهای بزرگ نظیر تلآویو و اورشلیم (قدس) شکل گرفت که خواهان سرنگونی دولت مستقر و انتخابات زودهنگام بودند؛ اتفاقی که اسرائیل پیش از آن، 5 سال مداوم با آن درگیر بود.
شروع جنگ غزه و ناتوانی دولت نتانیاهو در تحقق اهدافی که اعلام کرده بود (بویژه آزادی اسرای در دست حماس) بر شدت این مخالفتها افزود و ساکنان سرزمینهای اشغالی (چه خانوادههای اسرا و چه سردمداران سیاسی و اپوزیسیون) همگی فقط یک شعار میدهند: سقوط دولت نتانیاهو و برگزاری انتخابات زودهنگام. بر این موضوع باید آغاز روند استعفا و برکناری مقصران شکست اسرائیل از حماس در 7 اکتبر را هم افزود که با استعفای «آهارون هالیوا» رئیس آمان (اطلاعات ارتش اسرائیل) آغاز شد و به نظر میرسد در روزهای آینده شاهد گسترش آن و درگیر شدن شخصیتهای مهمتری نظیر رئیس ستاد ارتش و دیگران هم باشیم.
موج نفرت از رژیم صهیونیستی امروز نه فقط در سرزمینهای اشغالی و نفرت از صهیونیسم نه فقط در کشورهای جهان اسلام، بلکه در دیگر نقاط عالم و کشورهای غیراسلامی نیز شکل گرفته است و این موج گسترده نهتنها اسرائیل را در جهان منزویتر کرده، بلکه گریبانگیر بزرگترین حامی آن نیز شده است.
جو بایدن، رئیس دولت فعلی آمریکا رابطه چندان مطلوبی با نتانیاهو ندارد و به نظر میرسد فشار افکار عمومی نیز وی را در حمایتهای همهجانبه از این رژیم و جنایاتش (برای مثال در موضوع حمله به رفح) با تردید زیاد مواجه کرده است.
البته همینجا باید یادآور شد دولت آمریکا هیچگاه نه حاضر است و نه میتواند دست از حمایت اسرائیل بردارد. اسرائیل مهمترین حربه و امتیاز آنها در دل جهان اسلام و غرب آسیاست و اگر آمریکا روزی دست از حمایت رژیم اشغالگر بردارد (که اینچنین نخواهد شد) آن وقت دیگر هیچ کشور متحدی در منطقه روی آمریکا حساب باز نخواهد کرد (این کشورها چگونگی حمایت دولت آمریکا از صربستان، مصر، عراق، لیبی و دیگران را به چشم دیدهاند).
با این حال به نظر میرسد در مقطع فعلی، دولت آمریکا هم حاضر نیست در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، همه داشتههایش را خرج نتانیاهو کند. رای ممتنع آمریکا به قطعنامه آخر شورای امنیت سازمان ملل در موضوع آتشبس هم از همین جهت قابل تحلیل است.
موجی که امروز در آمریکا برپا شده، ثمره همین حمایتهای بیدریغی است که آمریکا از پول و آبروی مردم کشورش پای خونریزترین رژیم یک قرن اخیر هزینه کرده است؛ موجی که نه آمریکا و نه پلیس قدرتمندش توان جلوگیری از آن و گسترشش به دیگر نقاط این کشور و حتی جهان را نخواهد داشت. گسترش این موج ضدصهیونیستی و همهگیر شدن آن در همه جای جهان فقط و فقط از توان یک نفر برمیآمد: بنیامین نتانیاهو!
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» درباره اقدام اخیر رسانه سلطنتی انگلیس در انتشار اسناد جعلی و ادعاهای دروغ
فضاحت با هزینه بیبیسی
گروه سیاسی: جملهای منسوب به مارک تواین، نویسنده معروف آمریکایی است که میگوید: «اگر همیشه راست بگویید، نیازی نیست چیزی را به ذهن بسپارید». شاید این جمله معروف اشارهای جالب باشد به ادعایی که بتازگی بیبیسی جهانی درباره یکی از موضوعات مربوط به حوادث پاییز 1401 مطرح کرده است.
به گزارش «وطن امروز»، رسانه انگلیسی دیروز با انتشار یک گزارش مدعی شد به یکسری اسناد دست یافته که نشان میدهد نیکا شاکرمی توسط ماموران امنیتی کشته شده است. نام نیکا شاکرمی در حوادث پاییز 1401 مطرح شد؛ دختر نوجوانی که در روزهای پایانی شهریور 1401 جسد بیجانش در یک ساختمان در نزدیکی خانه خالهاش کشف شد و مانند دیگر سوژههای فیک ضد انقلاب (مثل سارینا ابراهیمزاده، اسرا پناهی، آیلار حقی و ...) تا مدتها برای برانگیختن احساسات عمومی در ایران، از سوی رسانههای آمریکایی مورد توجه قرار گرفت. کیس نیکا شاکرمی به صورت ویژه به شبکه سیانان سپرده شد و این شبکه آمریکایی تا مدتها به داستانسرایی درباره این دختر نوجوان پرداخت. با این حال اما شواهد مربوط به صحنه پیدا شدن جسد نیکا شاکرمی و نیز توضیحاتی که مراجع پزشکی و قضایی درباره دلایل مرگ وی منتشر کردند بسیاری را به این باور رساند که این دختر نوجوان که از اختلافات خانوادگی رنج میبرد، خواسته یا ناخواسته از پشت بام ساختمانی (چهارراه امیراکرم) در نزدیکی خانه خاله خود به پایین سقوط کرده است. همان زمان نیز تصاویری از صفحه موبایل نیکا شاکرمی و پیامهای او به نزدیکانش منتشر شد که تا حد زیادی وضعیت زندگی این دختر نوجوان و اختلافات خانوادگی او را نشان میداد.
با انتشار گزارش دادسرای جنایی استان تهران، مشخص شد با گزارش ساکنان ساختمانهای همجوار محل سقوط، جنازه این دختر نوجوان کشف شده است. بر اساس این گزارش، در آزمایشهای کالبدشکافی و معاینه جسد، آثار شکستگیهای متعدد در ناحیه سر، لگن، اندامهای فوقانی و تحتانی، دست و پاها و دررفتگی لگن مشاهده شد که نشان میداد فرد از بلندی به پایین پرتاپ شده است و هیچگونه آثار گلوله در بدن مرحومه کشف نشد. در جریان بررسیها در دادسرای جرائم جنایی تهران، جهت بررسی علت فوت نیکا شاکرمی، فیلمی از ۷ ساعت قبل از پیدا شدن جسد نیکا منتشر میشود که نشان میدهد او در حال گفتوگو با موبایل به خانه نیمهکارهای در مجاورت کوچه پشتی خانه خالهاش رفته تا اینکه صبح روز بعد جنازهاش در حیاط خانه مشرف به بالکن خانه نیمهکاره پیدا شده است. به گفته بازپرس پرونده، در پشتبام ساختمانی که جسد نیکا شاکرمی کشف شد، فیلترهای سیگار و کیف او پیدا شد که داخل کیف حوله، عینک شنا و سیگار وجود داشت. همچنین گوشی همراه او نیز در محل پیدا شد که در حالت هواپیما قرار داشت و در حال پخش موسیقی بود.
نکته قابل تامل اینکه تا روزها پس از پیدا شدن جسد این دختر نوجوان، گزارشی مبنی بر مفقودی وی به پلیس داده نشده بود. یعنی خانواده وی درباره مفقود شدن وی، به پلیس مراجعه نکرده بودند. 9 روز پس از کشف جسد، نخستین گزارش درباره مفقودی نیکا از سوی خانواده او ثبت و کمتر از 24 ساعت کشف جسد نیکا به خانوادهاش اعلام شد.
گزارشات خانواده نیکا شاکرمی که تلاش کردند جان باختن او را به اعتراضات آن زمان نسبت بدهند نیز بر ابهامات افزود و واقعیتهای قابل تاملی را درباره وضعیت زندگی این دختر نوجوان آشکار کرد. به گونهای که دلایل تاخیر در اعلام مفقودی دختر نوجوان، تا حد زیادی مشخص شد. طبق گفته بازپرس دادسرای امور جنایی تهران، مادر نیکا شاکرمی در جریان بازپرسی اعلام کرده بود با دخترش زندگی میکرده، اما با انجام تحقیقات، مشخص شد نیکا چندین ماه بود با خاله خود و جدا از مادرش زندگی میکرده است. یکی از دوستان نیکا نیز درباره صحبتهای خاله نیکا با رسانههای خارجی، مطالب قابل تأملی را مطرح کرد. طبق اظهارات یکی از دوستان نیکا، آتش شاکرمی از ادعای کشته شدن نیکا در بیبیسی خوشحال بود و میگفت: خوب شد که این خبر به گوش همه رسید اگرنه مردم خرمآباد میگفتند نیکا دختری خیابانی بوده و در نهایت خودکشی کرده است!
در ادامه گزارش مراجع قضایی و پلیس، موارد تکاندهندهای درباره وضعیت زندگی این دختر فاش شد.
بر اساس این گزارش، مادر نیکا ساعت ۱۹:۰۹ دقیقه سیویکم شهریور یعنی یک روز پس از حادثه به دخترش پیام میدهد و از او میخواهد به خانه برگردد. مادر با بیان این جمله که زندگیات را تباه نکن، به نیکا پیشنهاد میدهد یک ماه در بیمارستان بستری شود تا مساله حل شود و میگوید: «تا یک ماه آینده خانه را به تهران میآورم».
خاله نیکا نیز ۳۱ شهریور طی پیامی که نشان از نگرانی احتمالی او درباره خودکشی نیکا دارد، به او میگوید: «نیکا عزیزم، نذار اشتباهات بقیه باعث بشن تو به خودت آسیب بزنی».
این پیامها، حاکی از وجود اختلافات نیکا با خانوادهاش و وضعیت ناپایدار سلامت روحی و روانی او بود.
در پروژه کشتهسازی از اتفاقات پاییز 1401، کیس نیکا شاکرمی به عهده سیانان گذاشته شد. این شبکه آمریکایی در گزارشات متعدد و غیرمستند و بدون ذکر سند متقن، مدعی کشته شدن نیکا شاکرمی توسط پلیس شد. ماشین دروغ رسانههای ضدانقلاب که بعدها مشخص شد توسط وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی مدیریت میشد، همواره ماجرای این دختر نوجوان را به عنوان یک ابزار فشار علیه جمهوری اسلامی مورد استفاده قرار داد. هرچند انتشار ادله محکم، بویژه محل کشف جسد که در همسایگی خانه خاله نیکا بود، همچنین فیلم منتشرشده از نیکا چند ساعت قبل از مرگ و انتشار واقعیاتی درباره وضعیت زندگی دختر نوجوان، باعث شد بخش مهمی از افکار عمومی نسبت به واقعیت ماجرا، برآورد واقعبینانهای پیدا کنند.
* قرعه رسوایی به نام بیبیسی
ضربالمثل معروفی هست که میگوید «دروغها یک بار پذیرفته میشوند نه 2 بار» اما برای آنها که این روزها به خاطر جنایات صورت گرفته در غزه و اعتراضات جهانی به این جنایات به شدت زیر فشار هستند، این جملات مهم و معنادار چندان اثربخش نیست. آنها تیری در تاریکی میاندازند تا شاید بتوانند زیر فشار افکار عمومی مردم دنیا نفسی تازه کنند.
ماجرای نیکا شاکرمی و سایر دروغهایی که در پروژه کشتهسازی مطرح شد تا حد زیادی از اعتبار افتادهاند. به مرور افکار عمومی ایران درک واقعبینانهتری از اتفاقات پاییز 1401 و پشت پرده آن پیدا کردهاند. بر همین اساس کارشناسان معتقدند ادعاها و دروغهای آن زمان ظرفیت چندانی برای ایجاد یک جلب توجه عمومی در ایران ندارد. شاید به همین دلیل باشد که شبکه سیانان که مهر 1401 پروژه نیکا شاکرمی را بر عهده او گذاشته بودند، این بار از داستانسرایی جدید درباره آن امتناع کرد. قرعه به نام بیبیسی جهانی یا اصطلاحا بیبیسیآی افتاد. این رسانه انگلیسی در داستانی که منتشر کرده، مدعی شده چند نفر از نیروهای تامین امنیت، نیکا شاکرمی را بازداشت کرده، در ماشین ون یخچالدار (قرینهسازی با ادعاهای ضدانقلاب مبنی بر همکاری یکی از برندهای لبنیات با نیروهای امنیتی) مورد شکنجه، تجاوز و قتل قرار دادهاند.
گزارشی که روز گذشته بیبیسی درباره نیکا شاکرمی منتشر کرد، یک افتضاح به تمام معناست. اسنادی که منتشر کردهاند آنقدر دارای ایرادات نگارشی، فونت نامهنگاری، عناوین و نشانههای رایج در نامههای فراجا و... است که نویسنده گزارش را مجبور کرده است در خود گزارش اذعان کند این اسناد دارای ایرادات جدی است و بر همین اساس غیر قابل استناد است. بیبیسی در اینباره نوشته است: سندی که تحقیقات ما روی آن تمرکز دارد، حاوی چند تناقض است. برای مثال، نیروی انتظامی، با عنوان «ناجا» ذکر شده، در حالی که در آن زمان «فراجا» نام داشت!
بیبیسی البته نمیگوید وقتی اسناد ادعایی به واسطه ایرادات شکلی و گافهای مربوط به سلسلهمراتب نامهنگاریهای اداری، دارای اشکال است، چرا مورد اعتنا قرار گرفته و بر اساس آن ادعا مطرح شده است. اگر اسنادی غیرقابل تایید است قاعدتا نمیتوان برای طرح یک ادعا، این اسناد را محل استناد قرار داد. بیبیسی انگلیسی اما برای فرار از این اعتراف، مدعی شده سند دارای اشکالات فراوان را به یک منبع امنیتی در ایران داده و منبع امنیتی نیز صحت آن را تایید کرده است! و به همین دلیل بیبیسی تصمیم گرفته این گزارش را منتشر کند! موضوع بسیار جالب و مضحک است. بیبیسی تصویر چند نامه جعلی را منتشر کرده است و بر اساس این نامهها مدعی شده نیکا شاکرمی مورد شکنجه و تجاوز و قتل واقع شده است. در ادامه با توجه به ایرادات واضح که نشاندهنده جعلی بودن این نامهها است، اذعان کرده این نامهها غیر قابل استناد است اما در ادامه گفته این نامهها مورد تایید یک منبع در تهران - بدون قید نام! - قرار گرفته و بیبیسی بر همین اساس آن را منتشر کرده و ادعای خود را بر این نامه جعلی بنا نهاده است!
یا یکی دیگر از ادعاهای بیبیسی که روز گذشته در رسانهها مورد طعن و استهزا قرار گرفت، آن بخش از این گزارش است که مدعی شده جسد نیکا شاکرمی در بزرگراه یادگار امام رها شد. این در حالی است که بر اساس تصاویر و گزارشات منتشرشده، جسد نیکا شاکرمی در کوچه مجاور خانه خاله او در حوالی چهارراه امیراکرم پیدا شده است. بیبی سی اما توضیح نداده که اگر جسد بیجان در بزرگراه یادگار امام رها شده است، چگونه این جسد به چهارراه امیراکرم رسیده است! اگر جسد نیکا در بزرگراه یادگار امام بود، چرا مردم عادی و عابران گزارش وجود این جسد را به پلیس اطلاع ندادهاند. ظاهرا شهر تهران و خیابانهای آن برای نویسنده بیبیسی کاملا ناشناخته است. فونت نامه، نداشتن مهر و امضا و استفاده از الفاظ غیرمعمول و نامرسوم در این نامههای ادعایی نیز از دیگر گافهای اسناد ادعایی بیبیسی است؛ موضوعی که البته دیروز مورد توجه رسانهها و فعالان مجازی در ایران قرار گرفت.
این حجم از گاف و تقلب در سند ادعایی بیبیسی و واکنش هجوآمیز رسانهها و افکار عمومی در داخل ایران باعث شد بعداز ظهر دیروز حساب بیبیسی فارسی برای فرار از فشار این تقلب ادعای جدیدی مطرح کند. بیبیسی فارسی مدعی شد: «بیبیسی برای حفظ امنیت افرادی که اسناد را به دستش رساندهاند، آنها را بازسازی کرده است(!)».
موارد نقض و خلاف گزارش ادعایی بیبیسی به اندازهای زیاد بود که روز گذشته رسانهها در ایران مجموعهای از این گافها را در کنار هم قرار داده و اعتبار این شبکه انگلیسی را زیر سوال بردند؛ شبکهای که پس از بیاعتبار شدن نیویورکتایمز و سیانان و افشای اکاذیب بزرگ آنها در جریان آشوبهای پاییز 1401، حالا ظاهرا قرعه بدنامی به نامش افتاده است.
* جنازههای موساد
لابد این جمله را شنیدهاید: «تقلب و دروغ، تلاش و مبارزه نیست، بلکه دلایل شکست است». این جمله جالب و کاملی درباره ماهیت گزارش دروغ بیبیسی جهانی درباره نیکا شاکرمی است. چرا بیبیسی این گزارش سراسر دروغ و جعلی را اکنون منتشر کرده است؟
بیایید گزینههای واقعی را کنار هم بگذاریم:
1- پس از اعلام صدور حکم توماج صالحی، از متهمان امنیتی حوادث 1401، کلونیهای ضدانقلاب که در جریان آشوبهای زن، زندگی، آزادی فعال شدند؛ تلاش کردند تجمعاتی را در خارج از کشور به بهانه این مجرم امنیتی به راه بیندازند، البته این تلاش راه به جایی نبرد و نتیجهبخش نبود. یک تجمع با حضور 43 نفر(!) در کانادا و تجمعی با حضور 26 نفر(!) در پاریس شکل گرفت که وزن واقعی این جماعت را نشان داد. به نظر میرسد گزارش جعلی بیبیسی تلاشی جدید است تا تجمعات بیرونی علیه ایران را در سطحی ولو حداقلی بازسازی کند. آنها بهتر از همه میدانند این دروغها دیگر در ایران ظرفیتی برای ایجاد آشوب و اعتراض ندارد، لذا تمرکز خود را بر خارج از مرزهای ایران و در درون کشورهای غربی قرار دادهاند تا در صورت توان، تجمعاتی را علیه جمهوری اسلامی ایران ایجاد کنند و اهرم فشار جدیدی علیه ایران در اختیار مقامات سیاسی و رسانههای غرب قرار دهند.
2- تجمعات جهانی علیه جنایات رژیم صهیونیستی تبدیل به یک موج آگاهیبخش در جهان شده است. پس از راهپیماییهای میلیونی در اروپا و بخصوص انگلیس و برگزاری تجمعات بسیار بزرگ در سراسر دنیا، حالا تجمعات و اعتراضات مهم دانشجویان در آمریکا و همینطور کشیده شدن این اعتراضات به برخی دانشگاهها در کشورهای اروپایی، باعث شده مظلومیت مردم فلسطین به عنوان سندی برای اثبات جنایات آمریکا و انگلیس و برخی دیگر از کشورهای غربی به زبان مشترک مردم دنیا تبدیل شود. شاید بتوان گفت تجمعات بزرگ 7 ماه گذشته در سراسر دنیا علیه رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی حامی این رژیم، بزرگترین رفراندوم جهانی در نفی نظام سلطه و بیزاری مردم دنیا از این کشورها و سیاستهای آنان است. در این میان پیوستگی و پایانناپذیر بودن این تجمعات و راهپیماییها، به یک کابوس برای رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی تبدیل شده است. موضوعی که همراه کردن افکار عمومی دنیا و تقویت دیپلماسی ضدصهیونیستی، محکومیت اسرائیل و سران جنایتکار آن در مجامع بینالمللی در دستور کار قرار بگیرد. بر همین اساس این گمانه مطرح است که سرویسهای اطلاعاتی - امنیتی غرب تلاش میکنند سوژهها و موضوعات جنجالیای را طراحی و اجرا کنند تا موج آگاهی شکلگرفته بین جوانان در غرب دنیا را زیر فشار قرار دهند. موضوع داستانسرایی درباره نیکا شاکرمی نیز در همین راستا قابل ارزیابی است. در واقع پروژه این است: «طرح یک دروغ در یک رسانه مهم و سپس تلاش برای ایجاد تحرکات و تجمعات خیابانی و تمرکز رسانههای غربی روی این تجمعات».
این همه تلاش سرویسهای غربی برای ایجاد یک موج اعتراضی فیک، تمرکز رسانهای روی این موج فیک و در نهایت فروکش کردن اعتراضات ضدصهیونیستی است تا رژیم صهیونیستی و کشورهای حامی آن نفسی تازه کنند و برای مرحله بعد جنایات در غزه، آماده شوند.
3- تحلیلگران از لابهلای تجمعات و اعتراضات ضدصهیونیستی در دنیا بخصوص در آمریکا، این واقعیت را بیرون کشیدهاند که این موج آگاهی عمومی در غرب، در واقع منجر به تقویت مبانی و دیدگاههای ضدغربی در بین کشورهای اسلامی بویژه تقویت دیدگاههای جمهوری اسلامی ایران در قبال غرب شده است. ایران اصلیترین حامی فلسطین و تنها کشوری است که طی 45 سال گذشته مانع فراموش شدن مساله فلسطین در دنیا شده است. این ایران بود که مقاومت در برابر تثبیت ظلم بزرگ در فلسطین را بنا نهاد و نگذاشت روند سازش یا عادیسازی به فراموش شدن ظلم بزرگ غرب در قبال ملت مظلوم فلسطین منجر شود. وقوع اعتراضات بزرگ در اروپا و راهپیمایی و تحصن دانشجویان در دانشگاههای آمریکا در دفاع از فلسطین و علیه ظلم رژیم صهیونیستی قطعا یک پیروزی راهبردی برای مقاومت است. در این میان طی روزهای گذشته تصاویری از اعتراضات دانشجویی در آمریکا منتشر شد که نشان میدهد برخی دانشجویان پرچم ایران و عکس رهبر انقلاب اسلامی را در دست گرفتهاند. اگرچه موج اعتراضی در دانشگاههای آمریکا ناشی از آگاهی آنان از سیاستهای ظالمانه واشنگتن در حمایت از جنایات رژیم صهیونیستی است اما بروز زبان مشترک این دانشجویان با مقاومت و ادبیات رسمی ایران علیه رژیم صهیونیستی، یک اتفاق غیرقابل تحمل برای آمریکا و غرب است. بویژه که طی ماههای اخیر در تجمعاتی در لندن نیز پرچم ایران و تصاویر فرماندهان مقاومت در دست مردم معترض قرار داشت. به نظر میرسد یکی دیگر از دلایل طرح گزارش دروغ بیبیسی جهانی درباره نیکا شاکرمی ایجاد یک موج خبری منفی علیه ایران است. آنها در حالی تلاش میکنند با اسناد جعلی و مضحک، ایران را به عنوان یک حکومت جانی معرفی کنند که تصاویر واقعی از جنایات رژیم صهیونیستی در غزه، اسنادی واقعی هستند که جنایتکاران واقعی دنیا را نشان میدهند. یادمان نرود که رئیس اتاق آشوبهای پاییز 1401، سرویس جاسوسی موساد بوده است. بعدها این موضوع با سفر ربع پهلوی به سرزمینهای اشغالی و انتشار رسمی تصاویر پرزنت رسانههای فارسیزبان ضد ایرانی توسط وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی، به طور واضح ثابت شد. اکنون که با عملیات وعده صادق، ایران ضرب شستی فراموشنشدنی به رژیم صهیونیستی نشان داد و مقامات این رژیم را سرخورده کرد، به نظر میرسد آنان که از هماوردی با جمهوری اسلامی در میدان عاجزند باز هم تلاش میکنند به پروژه پاییز 1401 خودشان علیه ایران بازگردند؛ پروژهای که کاملا مشخص است راه به جایی نخواهد برد.
ارسال به دوستان
پروژه عادیسازی روابط عربستان سعودی با رژیم صهیونیستی با موانع جدی روبهروست
سلمان سادات میشود؟
گروه بینالملل: آمریکا در تلاش است بعد از پایان جنگ غزه با انجام یکسری کارهای دیپلماتیک و فشار روی برخی کشورهای عربی بویژه عربستان سعودی روند عادیسازی روابط اسرائیل با این کشورها را سرعت بخشد و در قبال آن امتیازات محدودی بدهد. وزیر خارجه آمریکا که در یک سفر منطقهای برای رایزنی درباره آتشبس در غزه و شرکت در نشست مشترک با وزرای خارجه کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس وارد ریاض شده بود، پس از دیدار با وزیر خارجه عربستان از پیشرفت روند عادیسازی روابط عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی و رسیدن آن به مراحل پایانی خبر داد. آنتونی بلینکن گفت: «ابتدا باید به جنگ در غزه پایان دهیم و روند تشکیل کشور مستقل فلسطینی را آغاز کنیم تا پس از آن روند عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل پیش رود». وزیر خارجه آمریکا در ادامه افزود: «یک پیشنهاد سخاوتمندانه مقابل حماس گذاشته شده است و امیدواریم تصمیم درستی بگیرد». اظهارات وزیر خارجه دولت بایدن در شرایطی مطرح میشود که ریاض و تلآویو در نزدیکی توافق عادیسازی قرار داشتند. محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی اواخر شهریور سال گذشته در مصاحبه با شبکه فاکسنیوز آمریکا گفت ریاض به عادیسازی روابط با تلآویو به شرط تحقق اهداف فلسطینیان نزدیک میشود. محمد بنسلمان افزود: مساله فلسطین برای عادیسازی روابط با اسرائیل مهم است. ولیعهد عربستان سعودی اظهار کرد: ریاض هر روز بیشتر به عادیسازی روابط با تلآویو نزدیک میشود اما به شرط تحقق اهداف فلسطینیها. وی همچنین گفت: واشنگتن پیشنهادی برای برقراری روابط با اسرائیل ارائه کرد و مذاکرات ادامه دارد و خوب است.
با این وجود تمام این فعل و انفعالات مربوط به قبل از ۷ اکتبر سال گذشته است. پس از توفانالاقصی اما معادلات کاملا دگرگون شده است؛ از یک طرف در وضعیتی که ترکیه هم حاضر شده تغییر تاکتیک بدهد و در سیاست اعلامی خود ادعا کرده روابط اقتصادیاش با رژیم صهیونیستی را قطع کرده، عربستان سعودی حاضر نیست در چنین شرایطی زیر بار هزینه بدنامی عادیسازی با اسرائیل برود. از طرف دیگر به گفته ناظران، حتی راهحل ۲ دولتی نیز در 6 ماه گذشته مطلوبیت خود را تا حد زیادی از دست داده است و طرف اشغالگر اسرائیلی را در نفی حقوق کامل فلسطینیها مصممتر کرده است. پایگاه آمریکایی «نشنالاینترست» اواخر بهمن سال گذشته در گزارشی نوشت: «حتی اگر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل همین فردا دفتر خود را ترک کند باز هم منجر به برقراری صلح در خاورمیانه نخواهد شد، چرا که بسیاری از اسرائیلیها به راهحل ۲ دولتی معتقد نیستند». به نوشته این پایگاه تحلیلی «اما هیچ نشانهای دال بر این وجود ندارد که آسیب ۷ اکتبر نگرش عمومی اسرائیل را به سمت پذیرش ایده یک کشور مستقل فلسطینی تغییر داده باشد». طبق این گزارش، بنیگانتس و همچنین اسحاق هرتزوگ (رئیس رژیم صهیونیستی) و حتی یائیر لاپید، رئیس اپوزیسیون، ناراحتی خود را از لفاظیهای احیا شده دولت بایدن درباره نیاز به راهحل ۲ دولتی از زمان آغاز جنگ علیه غزه ابراز و بهطور خصوصی تأکید کردهاند دولت بایدن از صحبت علنی درباره راهحل ۲ دولتی در پیامدهای حمله حماس در ۷ اکتبر خودداری کند.
آمریکا در چند ماه گذشته تلاشهای زیادی انجام داد که کشورهای عربی را متقاعد کند با دادن امتیازاتی به این کشورها آنها را در ورطه عادیسازی قرار دهد اما عربستان سعودی چند شرط پیش پای واشنگتن قرار داده است. ابتدا اینکه بعد از عملیات توفان الاقصی و جنایتهای اسرائیل در غزه، عربستان نمیخواهد بهراحتی و با نگرفتن امتیازات اساسی اسرائیل را به رسمیت بشناسد. دلیل اصلی این موضوع هم به آن برمیگردد که ریاض هراس دارد باقیمانده وجههاش خود در کشورهای اسلامی و عربی خدشهدار شود، موضوعی که برای مصر و اردن در ماههای اخیر رخ داد. مصر بعد از عدم بازگشایی مرز رفح مورد انتقاد مردم عرب قرار گرفت که همدست با اسرائیل است. اردن هم در جریان عملیات «وعده صادق» و حمله موشکی ایران به اسرائیل با همدستی در رهگیری برخی پهپادهای ایران بشدت مورد انتقاد جامعه اسلامی و عربی قرار گرفت و بعد از آن بود که توجیهاتی برای این کار بازگو کرد.
از سوی دیگر عربستان سعودی به رهبری بنسلمان از آمریکا میخواهد فروش سلاح را به این کشور بیشتر کرده و به ریاض تضمین امنیتی کامل اعطا کند، از طرف دیگر مسیر برنامه هستهای عربستان را تسهیل کند تا این کشور هم در زمره کشورهای هستهای قرار گیرد.
مهمترین دلیل دیگر هم این است که عربستان از زمان طرح ملک فهد و بعد از آن ملک عبدالله یک موضع مشخص را برای عادیسازی و به رسمیت شناختن اسرائیل داشته است و آن هم «ایجاد کشور فلسطین» در مرزهای 1967 است. ملک عبدالله سال 2002 و بعد 2006 این طرح را به اتحادیه عرب داد که با حمایت برخی کشورهای عربی همراه شد. به همین دلیل بعید به نظر میرسد ریاض از این موضع آن هم بعد از عملیات توفان الاقصی عقبنشینی کند. عربستان میداند به رسمیت شناختن اسرائیل آن هم بدون گرفتن امتیازاتی مثل بازگشت آوارگان و ایجاد کشور فلسطینی عاقبتی مانند مصر در زمان سادات خواهد داشت که از اتحادیه عرب سالها تعلیق شد و بسیاری از کشورهای اسلامی هم مصر را که قبل از سادات یکی از پرچمداران مبارزه با اسرائیل بود بایکوت کردند.
به همین دلایل عربستان سعودی بر سر دوراهی مهمی قرار گرفته است. محمد بنسلمان هم میخواهد کاری کند که بدون امتیازات موثر و قوی تن به این موضوع ندهد. فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان سعودی در نشست وزیران خارجه کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی درباره غزه در شهر جده اعلام کرد زمان به رسمیت شناختن کشور فلسطین به پایتختی قدس شرقی از سوی کشورهای جهان فرا رسیده است.
بن فرحان گفت: جامعه بینالملل باید به مسؤولیت خود در دفاع از غیرنظامیان در غزه و ممانعت از کوچاندن اجباری آنان عمل کند. جامعه بینالملل همچنان در توقف کشتار در نوار غزه ناکام است.
همچنین علاوه بر افکار عمومی عربستان، افکار عمومی در فلسطین نیز شدیداً مخالف این تحول است. لغو بازدید سفیر عربستان (در فلسطین)، نایف بن بندر، از مسجدالاقصی در سفر اخیر نامبرده به سرزمینهای اشغالی موید این ادعاست. این تصمیم احتمالاً به دلیل نگرانی از واکنش منفی و خشمآلود نمازگزاران فلسطینی انجام شده است. چنین واکنشی چندی پیش دامن محمد السعود، بلاگر عربستانی حامی عادیسازی را هم گرفت. زمانی که او از مسجدالاقصی بازدید میکرد مردم علیه وی شعار دادند و او را از مسجد بیرون کردند. مخالفت با عادیسازی به عربستان و فلسطین محدود نمیشود، بلکه همه کشورهای اسلامی را در بر میگیرد. بر اساس نظرسنجی موسسه معتبر الموشر العربی، اکثریت مردم در همه کشورهای عربی مخالف عادیسازی هستند. این مخالفت شامل کشورهایی که با اسرائیل رابطه برقرار کردهاند مانند مصر، اردن و مراکش نیز میشود. در واقع همه عادیسازیهایی که تاکنون در جهان اسلام انجام شده غیردموکراتیک و مغایر نظر مردم بوده است و از این حیث نوعی دیکتاتوری و فاقد اعتبار مردمی است.
از طرفی عادیسازی روابط با اسرائیل مغایر طرح صلح عربی است که سال ۲۰۰۲ در اجلاس اتحادیه عرب در بیروت به تصویب همه دولتهای عربی رسید. براساس این طرح کشورهای عربی زمانی اسرائیل را به رسمیت خواهند شناخت که این رژیم از اراضی اشغالی سال ۱۹۶۷ (کرانه باختری، غزه و بلندیهای جولان) عقبنشینی کند و اجازه دهد کشور مستقل فلسطینی به پایتختی قدس در این اراضی تشکیل شود. البته پیشتر کشورهایی مانند امارات و بحرین این مصوبه را زیر پا گذاشتند اما عربستان خود طراح و پیشنهاددهنده این طرح است. عربستان در زمان پادشاهی ملک عبدالله، پادشاه سابق این کشور، طرح مزبور را مطرح کرد که مورد تایید کشورهای عربی و اسلامی قرار گرفت.
جان کلام استدلالهای عربستان را بنفرحان گفته است. وزیر خارجه عربستان اعلام کرد: عربستان سعودی تنها در صورتی با اسرائیل روابط دیپلماتیک برقرار میکند که یک کشور فلسطینی در مرزهای 1967 خود به پایتختی قدس شرقی به رسمیت شناخته شود و تجاوز به نوار غزه پایان یابد. وزارت خارجه سعودی تاکید کرده ضروری است «مردم فلسطین به حقوق مشروع خود دست یابند».
ارسال به دوستان
چگونه اعتراض به نسلکشی در غزه، شعارهای دانشجویان غربی را به محور مقاومت نزدیک کرد؟
زبان جهانی فلسطین
علیرضا محمدی: آنچه این روزها در دانشگاههای آمریکا و به تبع آن در مراکز آموزش عالی کشورهای غربی و حتی سراسر جهان در حمایت از فلسطین رخ میدهد، گذشته از جنبههای درونی آن و رفتار خشن پلیس این کشورها، نشاندهنده تغییر نگرش جوانان کشورهای غربی به جهان پیرامونی است. این روزها شعارهایی که در دانشگاههای آمریکا علیه رژیم صهیونیستی و در دفاع از فلسطین سر داده میشود، بسیار نزدیک به همان شعارهایی است که جوانانی در اردن، الجزایر، مراکش یا حتی کشورهای محور مقاومت چون عراق، یمن و لبنان سر میدهند.
غرب از قرون وسطی که دیواری بین خود و جهان اطراف کشید، همواره نگاهی برتریجویانه نسبت به دیگر کشورها و جوامع انسانی داشت. خصوصا که از حدود 3 قرن پیش و با پیشی گرفتن اروپا نسبت به دیگر مناطق جهان، این نگاه خودبرترانگارانه در جامعه غربی تقویت شده بود.
مقولهای چون «استکبار و صهیونیسم جهانی» هرچند از سوی سیاستمداران و دولتمردان غربی اعمال و تعقیب میشد اما به هر روی بازتابدهنده جامعهای بود که این سیاستمردان در آن پرورش یافته بودند. انسان غربی از دوران استعمار قدیم که در کشورهای مستعمره حضور مییافت و کلونی یا شهرکهایی برای خود میساخت، به استعمار و استثمار دیگر کشورها عادت کرد.
اصلا حلول رژیم صهیونیستی در نیمه قرن بیستم، برگرفته از همین خوی استعمارگری جوامع غربی بود. کما اینکه اندیشه صهیونیسم توسط یهودیهایی چون هرتسل شکل گرفت که در اروپای غربی پرورش یافته بودند. از همین رو تفکراتی چون نازیسم، فاشیسم، صهیونیسم و... همگی در جوامع غربی ظهور و بروز مییابند.
این همه، حکایت از نوع نگاه انسان غربی دارد که در نیل به اهدافش، دیگران را وسیلهای بیش نمیداند. در چنین نگاهی است که جور ظلم به یهودیها در خلال جنگهای اول و دوم جهانی را باید مردمی خارج از جغرافیای اروپا میکشیدند و در این رهگذر آنکه حق حیات داشت و باید برایش دلسوزی میشد، یهودی (بخوانیم صهیونیست) ساکن اسرائیل بود و صاحبان اصلی سرزمین فلسطین، تروریستهایی بودند که برای چند دهه در فیلمهای هالیوودی توسط قهرمانان غربی سلاخی میشدند!
اما آنچه این روزها در جامعه نخبگان (دانشگاههای) کشورهای غربی و خصوصا آمریکا شاهد هستیم، سوای آن چیزی است که معمولا از چنین جوامعی انتظار میرفت. اگر جنبشهای دانشجویی دهه 70 میلادی به خاطر طولانی شدن جنگ در ویتنام شعلهور شدند، یک پای قضیه حضور سربازان آمریکایی در جنگ بود. به این معنا که مردم آمریکا و به تبع آن نخبگان آن روز جامعه آمریکا، به دنبال بیرون کشیدن پای خودشان از افتضاح پیشآمده در سرزمین سوخته ویتنام بودند.
این روزها اما جنبشهای اعتراضی شکلگرفته در دانشگاههای آمریکا هم از حیث خواسته و هم سطح شعارهای طرحشده نکاتی دربردارد که پیشتر در جنبشهای اعتراضی در غرب دیده نمیشد. این بار دانشجویان علیه مسالهای قد علم کردهاند که در نگاه نخست ربطی به کشورهای خودشان ندارد. «فلسطین» کیلومترها دورتر از این کشورها است و «اسرائیل» عزیزدردانه غرب است که سالهای طولانی تمام دستگاههای تبلیغاتی برای تطهیر آن تلاش میکردند.
برای دههها، هولوکاست نماد ظلم به شمار میرفت و یهودی انسان مظلوم جلوه داده میشد.
اما این روزها جوان غربی علیه تابویی قد علم کرده است که رسانهها دهها سال با انواع ترفندها برایش ساخته بودند. این تابو در حال شکستن است و عجیبتر آنکه گاه شعارهای طرحشده در اعتراضات دانشجویان، نظیر همان شعارهایی است که در محور مقاومت سر داده میشود!
در همین باره یکی از کارشناسان شبکه فاکسنیوز میگوید: «شعار آزادی فلسطین از نهر تا بحر همان شعاری است که حزبالله لبنان آن را سر میدهد» یا کارشناس ضد ایرانی شبکه سلطنتی بیبیسی اعتراف میکند: «نوعی از تفکر محور مقاومت را در شعارهای طرحشده در دانشگاههای آمریکا شاهد هستیم».
چندی پیش زمانی که دانشجویان حامی فلسطین وارد ساختمان همیلتون دانشگاه کلمبیا شده بودند، ضمن تسخیر این مکان، نام آن را به «هند رجب» کودک 6 ساله غزهای که در جریان حملات اسرائیل شهید شد، تغییر دادند. این دانشجویان عملیات اعتراضی خود را با شعار «انتفاضه» انجام دادند. انتفاضه یا انقلاب سنگ برای نخستین بار سال 1987 در سرزمینهای اشغالی رژیم صهیونیستی رخ داد و فلسطینیها از آن رو نام انقلابشان را انتفاضه گذاشته بودند که چیزی جز سنگ برای مبارزه با صهیونیستها در اختیار نداشتند. حالا جوانان آمریکایی با تأسی از انقلاب ملت مظلوم فلسطین، نام حرکت اعتراضیشان را انتفاضه میگذارند.
به نظر میرسد جوان غربی از پس قرنها ترس موهوم از «دیگری» یا دههها تبلیغ برای خودانگاری صهیونیسم جهانی، دچار بیداری بنیادینی شده است که در گام نخست باعث شده با دیگر کشورها و خصوصا ملتهای مسلمان به زبان مشترک دست یابد. شاهبیت این زبان مشترک، ظلمهایی است که بر ملت فلسطین رفته است.
در واقع امروز فلسطین نماد بیداری جهانی شده است و گویی هر قطره خونی که از شهدای غزه بر زمین جاری میشود، وجدان خفته تاریخ را تکان میدهد. این بیداری امروز در شعارها تحقق یافته و فردا شاید به گونه دیگری رخ نشان دهد.
چند سال پیش مقام معظم رهبری در نامهای به جوانان اروپای غربی و آمریکای شمالی، به همین نکته اشاره فرمودند: «شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینه مشترک تمام آن سودجوییهای ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید چرا سیاست قدیمی هراسافکنی و نفرتپراکنی، اینبار با شدتی بیسابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامه قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایه تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میشود؟... من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهرهپردازیهای موهن و سخیف، بین شما و واقعیت، سد عاطفی و احساسی ایجاد و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند».
به نظر میرسد آنچه این روزها شاهد آن هستیم، خیزش جوانان کشورهای غرب و سراسر جهان حول مسالهای مشترک به نام «فلسطین» است که باعث شده از پس قرنها خفتگی، بیدار شوند و دیگر اجازه ندهند دستگاههای تبلیغاتی غرب، آنها را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند.
ارسال به دوستان
برخی طلافروشان در تهران و دیگر شهرهای بزرگ در مخالفت با قانون ثبت معاملات و سرمایه در سامانه جامع تجارت اعتصاب کردند
شورش علیه شفافیت
ثبت اطلاعات در سامانه جامع تجارت باعث شفاف شدن تراکنشها و مانع تقلب میشود
گروه اقتصادی: طلافروشان در حالی مقابل پرداخت مالیات و شفافیت معاملاتشان مقاومت میکنند که سالهای سال است در یک فضای غیرشفاف ضمن کسب سودهای غیرمتعارف، تنها به اندازه نصف یک کارمند بخش دولتی و خصوصی مالیات پرداخت کردهاند و حالا میخواهند با اقدامات ضدامنیتی این شرایط را حفظ کنند.
به گزارش «وطن امروز»، موضوع اجرای سامانه جامع تجارت در روزهای اخیر همانند سال گذشته اعتراض و تعطیلی واحدهای صنفی در بازارهای بزرگ دادوستد طلا در شهرهایی نظیر تهران و تبریز را به همراه داشته است. نادر بذرافشان، رئیس اتحادیه طلا و جواهر تهران نیمهتعطیل شدن بازار طلا در پایتخت و برخی شهرها را در گفتوگو با رسانهها تایید کرد. بر این اساس الزام به اجرای سامانه جامع تجارت از ابتدای سال گذشته، اعتراضهای جسته و گریخته این صنف را در سراسر کشور در برهههای زمانی مختلف به همراه داشته است؛ در جریان راهاندازی و اجرای این سامانه در مقطعی از سال ۱۴۰۲ حسابهای بانکی برخی فعالان صنف طلا بسته شد.
بعد از کشمکشهای فراوان، فعالان این صنف ملزم به اجرای سامانه تجارت از هفتم فروردین امسال شدند که در روزهای اخیر بار دیگر اعتراضات و تعطیلی واحدهای صنفی در بازارهای طلا در شهرهای بزرگ را به دنبال داشته است. رئیس اتحادیه طلا و جواهر تهران با اشاره به اینکه به طور رسمی اعلام شده اجرای سامانه جامع تجارت بیکموکاست لازمالاجراست، اظهار کرد: «طلافروشها نیز نسبت به بیتوجهی به اعتراضاتشان و اصلاح نشدن مواردی از این سامانه واکنش نشان دادهاند».
بذرافشان تاکید کرد: «درباره شرایط صنف طلا و چرخه تولید و توزیع، جلسات متعددی برگزار شده است، زیرا در بسیاری از مسائل این سامانه برای صنف طلا قابل اجرا نیست».
وی موضوع ثبت سرمایه در سامانه جامع تجارت را غیرقابل اجرا دانست و افزود: «صنعت و صنف طلا و جواهر فرآیند خاصی در چرخه تولید و توزیع دارد. علاوه بر این، بسیاری از فعالان صنفی بابت دریافت احتمالی مالیات بر عایدی در آینده نگرانند و این موضوع باعث شده به اجرایی شدن مجدد این سامانه واکنش نشان دهند».
رئیس اتحادیه طلا خاطرنشان کرد: «طی جلساتی که برگزار شد، قرار بود یکسری اصلاحات انجام شود اما هیچگونه تغییری در این سامانه رخ نداده و از هفتم فروردین استفاده از این سامانه را لازمالاجرا کردهاند و اعتراضات کسبه این صنف به همین دلیل است».
* یک صنف همیشه ناراضی
روزهای پایانی پاییز سال گذشته اتفاقی در بازار طلافروشان افتاد که باعث شد این صنف تیتر یک رسانهها شود. ماجرا از این قرار بود که کلیپی در فضای مجازی منتشر شد که قرار است مالیات 25 درصدی از فروش طلا اخذ شود بنابراین از این پس طلافروشان هم 25 درصد قیمت طلا را افزایش خواهند داد! همین موضوع باعث شد برای چند روز بازار زرگران تهران و برخی شهرهای بزرگ تعطیل شود. این به اصطلاح اعتصاب طلافروشان در شرایطی اتفاق افتاد که اتحادیهها و انجمنهای مربوط به مصنوعات طلا هیچ توضیحی درباره اقدام خود نمیدادند و اساسا علاقهای هم به تشریح دلایل این موضوع نداشتند.
* اصل ماجرا
سازمان امور مالیاتی ابتدای دی ماه سال گذشته را موعد ثبت معاملات در سامانه جامع تجارت و مؤدیان مالیاتی اعلام کرده بود و اساسا هیچ مالیات جدیدی برای طلافروشان طراحی نشده بود. این یعنی دلیل اعتراض طلافروشان صرفا به شفافیتی بود که قرار بود از این پس به آن دچار شوند. این موضوع باعث میشود طلافروشان مانند هر فعال اقتصادی، مالیات دهند و از سوی دیگر مالیاتی که تحت عنوان مالیات ارزش افزوده از مردم اخذ میکنند، شفاف شود و خریدار متوجه شود دقیقا بابت چه چیزی مالیات میدهد.
این موضوع را باید در نظر داشت که طبق مقررات قانون مالیات ارزش افزوده مصوب سال ۱۴۰۰، ارزش اصل طلا، جواهر و پلاتین به کار رفته در مصنوعات ساخته شده از فلزات مزبور، معاف از مالیات و عوارض ارزش افزوده بوده و صرفاً اجرت ساخت، حقالعمل و سود فروشنده کالاهای مذکور مشمول مالیات است.
بر این مبنا نیز سازمان امور مالیاتی مکلف است فقط از اجرت و سود طلا مالیات اخذ کند و اصل طلا معاف است. بنابراین اجرای دقیق این قانون نیاز به شفافیت و اطلاعات دقیق دارد.
پیش از این نه تنها این حوزه شفافیت چندانی نداشت، بلکه طبق گزارشهایی، برخی طلافروشان متخلف از اصل طلا هم مالیات بر ارزش افزوده دریافت میکردند؛ در واقع طلافروش با اطلاع از اینکه فقط اجرت و حقالعمل مشمول مالیات است، از اصل طلا هم مالیات میگرفت.
سیدمحمدهادی سبحانیان، رئیس سازمان امور مالیاتی در این رابطه تاکید کرده: «این قانون هیچ پایه مالیاتی جدیدی نیست و به هیچ عنوان الزامی وجود ندارد که مصرفکننده نهایی بابت خرید کالا یا خدمات، کد ملی را به فروشنده ارائه کند، بلکه این قانون صرفا بستری برای محاسبه سیستمی است. بسیاری از مؤدیان از مراجعات مکرر به ادارات امور مالیاتی گلایه دارند. با اجرای این قانون بستری فراهم خواهد شد که هم محاسبه، سیستمی شود و هم به عنوان سازمان امور مالیاتی کشور به صورت حداکثری و بدون رسیدگی، مالیات ابرازی مؤدیان را بپذیریم و در این بستر اصل بر صحت اظهارات مؤدیان خواهد بود».
* جلوگیری از سوداگری در بازار طلا با سامانه جامع تجارت
در این رابطه توضیحات مهدی موحدی، سخنگوی سازمان امور مالیاتی اما واقعیت مخالفت طلافروشان با این طرح را بخوبی نمایان کرد. وی در این باره گفت: واقعیت این است که مساله اصلی طلافروشان مالیات نبود، بلکه الزاماتی بود که به واسطه پیادهسازی سامانه جامع تجارت برقرار شده بود.
موحدی درباره شایعات منتشر شده در بازار طلا گفت: به نظر میرسد برای برخی افراد که در یک فضای غیرشفاف و تاریک در جهت منافع خود رفتار میکردند، ایجاد شفافیت سنگین آمده است و چه بسا بخشی از این شایعهسازیها به واسطه شفاف شدن شرایط مالیاتی باشد. بخشی از اتفاقات و شایعاتی که در چند روز گذشته رقم خورده اساساً هیچ ارتباطی به سازمان امور مالیاتی و مالیات ندارد.
وی افزود: مالیات طلافروشان با همان روال قبل است و هیچ نرخ و پایه جدیدی برای مالیات طلافروشان و سایر کسبه و مشاغل تعیین نشده است.
موحدی ادامه داد: آنچه اتفاق میافتد این است که فاکتور کاغذی که طلافروشها به خریدار ارائه میدادند، حالا قرار شده است همان فاکتور به صورت الکترونیک در سامانه مؤدیان هم ثبت شود و اگر این اتفاق بیفتد، آن شفافیتی که به دنبال آن هستیم، رقم میخورد، یعنی مشخص شود چه میزان اصل طلاست، چه میزان سود و اجرت. همچنین مشخص میشود میزان مالیات بر ارزش افزوده که وضع میشود بر کل طلا اعمال نشده و صرفا بر اجرت و سود آن اعمال میشود.
سخنگوی سازمان امور مالیاتی در پایان تاکید کرد: واقعیت این است که مساله اصلی طلافروشان مالیات نبود، بلکه شأن الزاماتی بود که به واسطه پیادهسازی سامانه جامع تجارت برقرار شده بود. در واقع یکسری تکالیفی از آنها خواسته شده بود که مربوط به مالیات و سامانه مؤدیان و پیادهسازی قانون پایانههای فروشگاهی نبوده است. وی تاکید کرد: شایعاتی مبنی بر نرخ ۲۵ درصد مالیات بر طلا یا الزام به ثبت کد ملی مصرفکننده و الزام به ثبت همه سرمایه طلای هر طلا فروش در سامانه مؤدیان درست نیست. مثلا سازمان امور مالیاتی هیچ برنامهای برای دریافت مالیات ۲۵ درصد از افراد و خریداران ندارد. باز هم تاکید میکنم در طرح مالیات بر عایدی سرمایه هم دریافت چنین مالیاتی از افراد عادی و صنف طلافروشان مدنظر نیست، بلکه هدف مقابله با سفتهبازی و دلالی و سوداگری است.
* صورتحساب دردآور
شواهد نشان میدهد طلافروشان پیش از این نیز در مقابل هرگونه اقدام شفافیتزا از جمله اجرای قانون مالیات ارزش افزوده و ثبت موجودی کالا در سامانه جامع تجارت مقاومت نشان داده و از اجرای الزامات قانونی طفره رفتهاند. بررسی آمار و ارقام مربوط به درآمدهای مالیاتی سال ۱۴۰۱ نشان میدهد سرانه مالیات دریافتی از کارمندان در آن سال ۱۰ میلیون تومان بوده، این در حالی است که هر طلافروش در آن سال تنها 9.6 میلیون تومان مالیات پرداخت کرده است؛ رقمی که براحتی با سود حاصل از فروش یک سرویس طلا تأمین میشود!
* مشکل طلافروشان برای ثبت اطلاعات در سامانه جامع تجارت چیست؟
برخی طلافروشان ادعا میکنند موانع مهمی بر سر راه ثبت اطلاعات در سامانه جامع تجارت وجود دارد. موضوع «امنیت سامانه و به خطر افتادن اطلاعات موجودی طلافروشان در صورت ثبت امکان سرمایه اولیه» از جمله مطالبی است که به عنوان یکی از موانع یاد میشود. این در حالی است که در حال حاضر اطلاعات مربوط به بازرگانان و کالاهای استراتژیک کشور در سامانههای تجاری کشور تبادل میشود و با تمهیدات اندیشیده شده از سوی وزارت صمت تاکنون کمترین خللی در این رابطه به وجود نیامده است.
مقاومت عجیب طلافروشان برای شفاف شدن معاملات، این بیم را به وجود میآورد که طی تمام این سالها آنچه به عنوان بهای طلای فروختهشده از مردم دریافت کردهاند، بیش از ارزش واقعی آن (شامل بهای طلا، اجرت ساخت، مالیات ارزش افزوده و سود) بوده است. آنچه در حال اتفاق افتادن است، مقاومت در برابر مسؤولیتپذیری از سوی طلافروشان است. آنها بخوبی میدانند اگر معاملات به صورت شفاف ثبت شود، در مقابل آنچه ادعا میکنند و به مردم میفروشند، مسؤول هستند.
در سالهای گذشته نوعی سکه به نام «سکه پارسیان» در بازار مصنوعات طلا فراگیر شد که بعدها مشخص شد اساسا این سکهها به اندازه آنچه ادعا شده بود ارزش ندارند و حتی عیار بسیار پایینی داشتند به طوری که نمیتوان به آنها طلا اطلاق کرد. اگر درباره معاملات شفافیت لازم شکل گرفته بود، امکان چنین سوءاستفاده و کلاهبرداریای وجود نداشت.
ارسال به دوستان
اعتراف آسترازنکا: واکسن عوارض جانبی نادر از جمله لخته و کاهش پلاکت خون دارد
آسترازنکا به کام کووید
آسترازنکا، غول صنعت داروسازی تایید کرده است واکسن کووید این شرکت با نام تجاری کوویشیلد (Covishield) که در سطح گستردهای استفاده شده، ممکن است عوارض جانبی نادر از جمله لخته خون و کاهش پلاکت خون ایجاد کند. شرکت داروسازی آسترازنکا اعتراف کرد واکسن «کووید -19» که با نام «کوویشیلد» عرضه شده بود، ممکن است به عوارض جانبی نادری از جمله لخته شدن خون و تعداد پلاکتهای کم منجر شود. به گزارش مهر به نقل از ایندیپندنت، واکسن کوویشیلد توسط شرکت انگلیسی-سوئدی آسترازنکا با همکاری دانشگاه آکسفورد توسعه یافته و توسط انستیتو سرم هند تولید شد. این واکسن به طور گسترده در ۱۵۰ کشور جهان از جمله انگلیس و هند توزیع شد. برخی مطالعات طی دوران همهگیری کرونا نشان داد این واکسن ۶۰ تا ۸۰ درصد در حفاظت از افراد در برابر ویروس کرونا تاثیرگذار است اما از آن زمان تاکنون تحقیقات بیشتر حاکی از آن بوده که کوویشیلد ممکن است به ایجاد لخته خون در بدن برخی افراد منجر شود که ممکن است مرگبار باشد. در همین راستا یک شکایت دسته جمعی از سوی حدود ۵۰ قربانی در انگلیس ثبت و در آن ادعا شده واکسن به مرگ و جراحت شدید افراد منجر شده و شاکیان خواستار ۱۰۰ میلیون پوند غرامت شدهاند. ارسال به دوستان
نگاه
آتش در خرمن صهیونیستهای اروپا
حنیف غفاری: کشورهای عضو اتحادیه اروپایی نسبت به گسترش دامنه اعتراضات دانشجویی آمریکا به قاره سبز بسیار نگران هستند. این نگرانی در برخی کشورها مانند آلمان، سوئد، فرانسه و ایتالیا احساس شده و در برخی کشورهای دیگر نیز زمزمههای ظهور و بروز آن شنیده میشود. بهراستی چه اتفاقی در خاک کشورهای اروپایی افتاده است؟ قبل از جنگ اخیر غزه، اعتراضات علیه جنایات رژیم اشغالگر قدس، از جمله جنایاتی که در جریان جنگ ۵۰ روزه سال 2014 رخ داد، بیشتر توسط دانشجویان طرفدار جریان چپ یا سوسیالیستها انجام میشد. این اعتراضات محدود بود و اساسا دردسری برای نهادهای امنیتی و قضایی قدرت در غرب ایجاد نمیکرد. دانشجویان معترض، جملگی از سوی ساختار آموزشی غرب محدود شده و حتی برخی از آنها ناچار به انصراف از تحصیل (به دلیل فشارهای امنیتی) میشدند. اکنون پس از ۱۰ سال الگوی اعتراضات اخیر دانشجویی در غرب نسبت به گذشته تفاوتی ماهوی پیدا کرده است. این اعتراضات دیگر نه از سوی یک طیف خاص یا جریان اجتماعی دارای مانیفست سیاسی - حزبی، بلکه از سوی اقشار گوناگون دانشجویی و مردمی رخ میدهد. از این رو علاوه با گسترش کمی دامنه اعتراضات (چه از لحاظ تعداد شرکتکنندگان و چه دانشگاههای محل اعتراض)، ما باید تفاوت جنبه کیفی آن را نیز با گذشته درک کنیم. واقعیت امر این است که وقوع جنگ غزه و جنایات بیحد و حصر رژیم متوحش و نامشروع صهیونیست در نسلکشی هزاران کودک فلسطینی، تلنگری به وجدان خفته بسیاری از شهروندان غربی (از جمله دانشجویان) بود. دانشجویانی که الگوهای اومانیستی القایی غرب، آنها را وادار به تقدمبخشی ذهنیت بر واقعیت میساخت، نتوانستند در مقابل واقعیات هولناکی که در نوار غزه میگذرد، چشمان خود را بسته و به روایتگری مخدوش و دروغین رسانهها و لابیهای پنهان و آشکار قدرت در اروپا و آمریکا گوش فرا دهند!
محصول این درک عمیق در سراسر اروپا، خیزش در برابر دولتمردانی مانند امانوئل مکرون، اولاف شولتس و فون در لاین بود؛ کسانی که وقیحانه طی ۷ ماه اخیر نسلکشی آشکار کودکان فلسطینی را مصداق دفاع مشروع و حق طبیعی رژیم اشغالگر قدس قلمداد کرده و متعاقبا، به شهروندان کشورهایشان هشدار داده بودند هرگونه تحرکی در مخالفت با توحش صهیونیستها، مصداق یهودستیزی محسوب شده و افرادی که مرتکب آن شدهاند، تحت سخت ترین نظارتها و مجازاتها قرار خواهند گرفت.
ترسیم این سیکل قضایی - امنیتی از سوی نهادهای رسمی قدرت در غرب، برای نخستین بار طی دهههای اخیر سبب شد دانشجویان انتقادات خود را به جای سیاستمداران، متوجه ساختار کریه قدرت در کشورهایشان کنند.
در این میان، لابیهای صهیونیست در اروپا که از احزاب سوسیال ـ دموکرات، ملیگرایان افراطی و محافظهکاران گرفته تا احزاب جدیدالتاسیس را تحت سیطره خود قرار دادهاند، برای نخستین بار با پدیدهای مواجه شدهاند که حتی قدرت توصیف آن را نیز از دست دادهاند: جوانان و دانشگاهیان در اروپا دیگر حتی به صورت غیرمستقیم، تبعیت از جریانهای قدرت غربی - صهیونیستی را نپذیرفته و خشم خود را به صورت همزمان معطوف به بازیگران سیاسی و ساختار قدرت در این کشورها کردهاند. این تمرکز تحسینبرانگیز، سبب شده است برای نخستین بار از زمان اشغال فلسطین، ماهیت و عملکرد صهیونیسم در معرض دید و قضاوت بخش اعظمی از افکار عمومی غرب قرار گیرد. قبلا تمرکززدایی هدفمند از این موضوع سبب میشد اساسا ذهن شهروندان و بسیاری از دانشجویان غربی متوجه هویت دهشتناک و منفور رژیم اشغالگر قدس نشود. هر لحظه که سپری میشود، این بیداری مقدس نمود بیشتری در اروپا پیدا کرده و در آینده نزدیک، جایی برای تنفس مشترک لابیهای صهیونیستی و سیاستمداران حلقه به گوش آنها باقی نخواهد گذاشت.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|