|
رهبر انقلاب در پیام به حجاج بیتاللهالحرام تأکید کردند
با برائت از صهیونیستها عرصه بر جلادان تنگ میشود
گروه سیاسی: حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، رهبر حکیم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت کنگره عظیم و پرشکوه حج، «گستره انسانی» و «قوت عامل معنوی اسلام» را 2 جانب فریضه حج خواندند و با اشاره به فجایع غزه که در تاریخ معاصر بینظیر است، تأکید کردند: برائت از رژیم صهیونیست و حامیانش به خصوص آمریکا، امسال باید فراتر از موسم و میقات حج، در کشورها و شهرهای مسلماننشین، در همه جای جهان ادامه یابد و به آحاد مردم تسری یابد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، ایشان در این پیام با اشاره به ابعاد مناسک پیچیده حج، آن را برای مسلمانان قوت قلب و برای بدخواهان هراسانگیز و پرهیبت دانستند و خاطرنشان کردند: قرآن ضمن بیان راز و رمزهای ترکیب پیچیده حج، آن را مظهر آرامش اخلاقی و سازش مسلمانان و مظهر بیزاری و جبههگیری مقتدرانه در برابر دشمنان معرفی میکند و حجگزاران باید اندیشه و عمل خود را به این معارف پرفروغ نزدیکتر کنند و هویت بازیافته و آمیخته با این مفاهیم متعالی را به عنوان سوغات ارزشمند سفر حج به خانه برگردانند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به جنایات رژیم بیرحم و البته رو به زوال صهیونی در غزه افزودند: مساله برائت، امسال برجستهتر از گذشته است، زیرا فجایع غزه جای هیچگونه ملاحظه و مماشات برای هر فرد و حزب و دولت و فرقه مسلمان باقی نگذاشته است و این برائت باید در قول و عمل ملتها و دولتها خود را نشان دهد و عرصه را بر جلادان و حامیانشان تنگ کند.
رهبر انقلاب اسلامی در فراز پایانی پیامشان با تجلیل از مقاومت پولادین فلسطین و مردم صبور و مظلوم غزه، تأکید کردند: باید از این مقاومت پشتیبانی همهجانبه شود.
متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به حجاج بیتاللهالحرام به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
و الحمد للّه ربّ العالمین و الصّلاه و السّلام علی خیر البریّه سیّدنا محمّدٍ المصطفی و آله الطّیّبین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.
آهنگ دلنواز ابراهیمی که به فرمان خدا، همه انسانها را در همه دورانها، در موسم حج به کعبه فرا میخوانَد، امسال نیز دلهای جمعی از مسلمانان را از سراسر جهان، مجذوب این پایگاه توحید و وحدت کرده، و این انبوه پرشکوه و متنوع مردمی را پدید آورده، و گستره انسانی و قوّت عامل معنوی اسلام را به رخ خویش و بیگانه کشیده است.
اجتماع عظیم و مناسک پیچیده حج، هر گاه با چشم تدبر دیده شود، برای مسلمان، قوت قلب و سرچشمه اطمینان است، و برای دشمن و بدخواه، هراسانگیز و پرهیبت.
جای تعجب نیست اگر دشمنان و بدخواهان امت اسلامی، این هر دو جانب فریضه حج را آماج تخریب و تردید سازند؛ چه با برجستهسازی مغایرتهای مذهبی و سیاسی، و چه با فرو کاستن از جنبههای قدسی و معنوی.
قرآن، حج را مظهر عبودیت و ذکر و خشوع، مظهر کرامت یکسان انسانها، مظهر سامانیابی زندگی مادی و معنوی بشر، مظهر برکت و هدایت، مظهر آرامش اخلاقی و سازش عملی میان برادران، و مظهر بیزاری و جبههگیری مقتدرانه در برابر دشمنان معرفی میکند.
تدبر در آیات مربوط به حج و تأمل در اعمال و مناسک این فریضه بیمثال، اینها و راز و رمزهایی از قبیل اینها را در ترکیب پیچیده حج به ما نشان میدهد.
شما برادر و خواهر حجگزار، اکنون در عرصه تمرین این حقایق و معارف پرفروغ قرار دارید. اندیشه و عمل خود را به آن نزدیک و نزدیکتر کنید، و هویت بازیافته و آمیخته با این مفاهیم متعالی را به خانه برگردانید. این همان سوغات ارزشمند و حقیقی سفر حج شما است.
امسال مسأله برائت برجستهتر از گذشته است. فجایع غزه که در تاریخ معاصر ما بینظیر است، و گستاخی رژیم بیرحم و مظهر قساوت و شقاوت و البتّه رو به زوال صهیونی، جای هیچگونه ملاحظه و مماشات برای هر فرد و حزب و دولت و فرقه مسلمان باقی نگذاشته است. برائت امسال باید فراتر از موسم و میقات حج، در کشورها و شهرهای مسلماننشین در همه جای جهان ادامه یابد، و فراتر از حجگزاران، به آحاد مردم تسری یابد.
این برائت از رژیم صهیونیست و حامیانش به خصوص دولت ایالاتمتحده آمریکا باید در قول و عمل ملتها و دولتها خود را نشان دهد و عرصه را بر جلادان تنگ کند.
مقاومت پولادین فلسطین، و مردم صبور و مظلوم غزه که شُکوه صبر و مقاومتشان، جهان را به تحسین و تکریم واداشته است، باید از همه جهت پشتیبانی شوند.
از خداوند برای آنان پیروزی کامل و سریع خواستارم، و برای شما حجّاج محترم، حج مقبول مسالت میکنم. دعای مستجاب حضرت بقیهالله روحی فداه پشتیبان شما باد.
والسلام علیکم و رحمهالله
سیدعلی خامنهای
۴ ذیالحجه ۱۴۴۵/ ۲۲ خرداد ۱۴۰۳
ارسال به دوستان
شوک بزرگ به منافقین و ضدانقلاب؛ «حمید نوری» پس از ۱۶۸۰ روز اسارت به میهن بازگشت
من تهرانم
گروه سیاسی: «حمید نوری» شهروند ایرانی که ۱۸ آبان سال ۱۳۹۸ پس از سفر به سوئد از سوی پلیس این کشور در فرودگاه بازداشت شد، با پیگیریهای انجامشده روز گذشته وارد ایران شد. نوری فردی بود که از لحظه دستگیری تا ۷ خرداد ۱۳۹۹ ارتباطش با خانواده قطع شد و معدود خبرهای مربوط به وضعیت وی و پروندهاش از طریق واسطهها به خانواده میرسید. این شهروند ایرانی پس از برگزاری ۹۲ جلسه فاقد مولفههای حق محاکمه عادلانه، در دادگاه بدوی به حبس ابد محکوم شد. روند دادگاه تجدید نظر حمید نوری از ۱۱ ژانویه ۲۰۲۳ (۲۱ دی ۱۴۰۱) آغاز و در چند مرحله برگزار شد؛ آخرین دور دادگاه تجدیدنظر حمید نوری آبان گذشته برگزار شد و در نهایت این روند ۱۷ آبان ۱۴۰۲ به پایان رسید. اسفند گذشته دادگاه عالی سوئد با انتشار بیانیهای اعلام کرد درخواست تجدیدنظر حمید نوری را رد کرده است؛ دادگاه عالی سوئد درخواست تجدیدنظر حمید نوری را رد و حکم حبس ابد وی را تایید کرد.
* حمید نوری آزاد شد
دبیر ستاد حقوق بشر در پیامی از آزادی حمید نوری، شهروند ایرانی که در سوئد به طور غیرقانونی بازداشت شده بود، خبر داد. کاظم غریبآبادی در این پیام نوشت: خرسندم به اطلاع ملت عزیز ایران برسانم آقای حمید نوری که از سال ۹۸ در سوئد در بازداشت غیر قانونی به سر میبرد، آزاد و تا ساعاتی دیگر به کشور بازخواهد گشت. این موفقیت مرهون تلاش همکارانم در قوه قضائیه، وزارت اطلاعات، وزارت امور خارجه، بویژه برادرم، شهید امیرعبداللهیان است. در همین رابطه خبرگزاری عمان اعلام کرد ایران و سوئد درباره آزادی متقابل اتباع بازداشتشده در 2 کشور با میانجیگری سلطنت عمان به توافق رسیدند. براساس این بیانیه، اتباع ایرانی و سوئدی روز گذشته از استکهلم و تهران به مسقط منتقل شدند تا برای بازگشت به کشورهایشان آماده شوند.
* فرزند حمید نوری: شهید رئیسی و شهید امیرعبداللهیان جایتان خالی است
مجید نوری، فرزند حمید نوری، شهروند ایرانی که در سوئد بهطور غیرقانونی بازداشت شده بود، طی پیامی از آزادی پدرش خبر داده بود. نوری در این پیام نوشته بود: در آستانه اعیاد قربان و غدیر، پس از هزار و ۶۸۰ روز اسارت، مجاهدتهای مسؤولان مقتدر و غیورمان نتیجه داد و پدرم، حمید نوری در آستانه ورود به ایران است. فرزند حمید نوری همچنین نوشت: شهید رئیسی و شهید امیرعبداللهیان عزیز، جایتان خالی است. قرار ما فرودگاه مهرآباد ساعت ۱۷.
* واکنش دختر حمید نوری به آزادی پدرش
عطیه نوری، فرزند حمید نوری با انتشار پستی در فضای مجازی خبر آزادی پدرش را اعلام کرد. وی نوشت: الحمدلله پدرم بعد از ۱۶۸۰ روز اسارت در حال برگشت به میهن است؛ امروز جای شهدای عزیز امیرعبداللهیان و آیتالله رئیسی خالی است تا نتیجه دیپلماسی قدرتمندشان را ببینند.
* پایان یک گروگانگیری
تیرماه سال 1401 دادگاه سوئد با صدور حکمی، حمید نوری، شهروند ایرانی را که با اتهامات بیاساس گروهک تروریست منافقین در بازداشت به سر میبرد، به حبس ابد محکوم کرد. حمید نوری که آبان سال ۹۸ در پی تلاشهای گروهک تروریست نفاق، به صورت غیرقانونی توسط پلیس سوئد دستگیر شده بود، اتهامات وارده از سوی منافقین را رد کرد اما در یک محاکمه نمایشی، پس از 92 جلسه دادگاه در طول 9 ماه، به حبس ابد محکوم شد. حمید نوری جزو کسانی بود که روزهای سخت او در سلول انفرادی حتی مورد توجه رسانههای سوئدی نیز قرار گرفته بود. در همین رابطه یک روزنامه سوئدی در گزارشی به وضعیت بازداشت و محاکمه این شهروند ایرانی پرداخت و مدت زمان بازداشت وی در سلول انفرادی را یک رکورد توصیف کرد. «افتون بلادت» به نقل از «توماس بودستروم» وکیل حمید نوری در جلسات دادگاه تجدیدنظر نوشت: حمید نوری، زندانی ایرانی محکوم به حبس ابد اکنون فردی است که بیشترین میزان حبس در سلول انفرادی را در تاریخ سوئد دارد. او اکنون هزار و ۲۹۵ روز را (تا پایان ماه مه) در یک سلول ۷ مترمربعی گذرانده و از دیگر زندانیان جدا شده است. بنا بر گزارش روزنامه سوئدی افتون بلادت، سازمان زندان سوئد نیز تایید کرده است که حمید نوری با هزار و ۲۹۵ روز بازداشت در سلول انفرادی، فردی است که در حال حاضر بیشترین مدت بازداشت در انفرادی را در تاریخ سوئد تجربه کرده است.
* دعاهای مردم بود
حمید نوری در نخستین اظهارات خود در پی ورود به ایران، گفت: پیامی برای خانواده و همه مردم کشور و دستاندرکاران دارم، من صمیمانه تشکر میکنم. پرونده بسیار پیچیده، مهم و حساس و پراسترس بود. زحماتی فراوانی کشیده شد و دعاهای مردم بود. یقین دارم دعاها موثر بوده و خدا کمک کرده است.
وی افزود: پیام کوتاهی برای منافقین و تروریستها دارم؛ من حمید نوری هستم و من در تهرانم و عید قربان و روز عرفه پیش خانوادهام هستم؛ منافقین دل خوش کرده بودید، شما بدبختها الان کجا هستید؟ میگفتید خدا هم نمیتواند حمید نوری را آزاد کند؛ دیدید که توانست. من ایران هستم، من تهران هستم، من حمید نوری هستم.
آزادی حمید نوری اما اردوگاه ضدانقلاب بویژه منافقین را به هم ریخته است. علیرضا آخوندی از حامیان منافقین و عضو پارلمان سوئد در واکنش به آزادی حمید نوری در صفحه شخصی خود نوشت: «بسیار عصبانی و خشمگین هستم. گزارشهای تأیید شده مبنی بر اینکه سوئد در آستانه انجام مبادله زندانیان با جمهوری اسلامی ایران است، در مطبوعات سوئد پخش شده است».
ایرج مصداقی، یکی از منافقینی که برای حمید نوری پروندهسازی کرد و قبل از آزادی حمید نوری مدعی بود «هیچ قدرتی نمیتواند حمید نوری را آزاد کند، هیچ قدرتی!» در واکنش به آزادی نوری گفت: نمیدانیم چه اتفاقی افتاده که دولت سوئد سراسیمه چنین تصمیمی گرفته است؛ این نشاندهنده دستبستگی سوئد است.
سایت بالاترین نیز واکنش عصبانی به آزادی حمید نوری نشان داده است. همچنین دختر ناهید تقوی (از فعالان ضدامنیتی که اکنون در زندان است) خبر آزادی حمید نوری را «فراتر از تکاندهنده» توصیف کرد.
شیرین عبادی نیز گفت: «امیدوارم هموطنان متوجه این نکته باشند که اروپا به فکر منافع خودش است و به هیچ وجه مسأله حقوق بشر در ایران مورد نظر دنیای غرب نیست».
دویچهوله نیز برای این موضوع تیتر «آزادی حمید نوری، نه شکست دادخواهی که لکه ننگی برای سوئد است» را انتخاب کرده است. گفته شده شماری از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران تظاهراتی را در استکهلم در اعتراض به آزادی حمید نوری برگزار کردند. منافقین نیز که در حال حاضر در شوک هستند، این آزادی را «معامله ننگین» نامیدند، واکنشی که موجب تحقیر بیشتر این گروه شده است. محمود امیریمقدم، فعال با عنوان جعلی «مدیر سازمان حقوق بشر ایران»، مسیح علینژاد فعال ضدانقلاب و ضد زن، حامد اسماعیلیون کاسب پروژههای براندازی و برخی دیگر از چهرههای برانداز و حامی تروریستها از دیگر کسانی بودند که به این موضوع واکنش از روی خشم و عصبانیت نشان دادهاند.
* سیرک حقوق بشر
لازم به یادآوری است دوازدهمین جلسه دادگاه تجدیدنظر حمید نوری در اعتراض به حکم حبس ابد بود که دادستان سوئد به صورت بسیار کوتاه و در چند دقیقه به برخی سوالاتی که از سوی وکلای حمید نوری ارائه شده بود، پاسخ داد. وضعیت بازداشت حمید نوری در انفرادی، خودداری از ارائه خدمات چشمپزشکی و تعویض عینک، قطع ملاقات و تماس با خانواده همچنین وکیل ایرانی به مدت طولانی و ضبط و از بین بردن یادداشتهای حمید نوری در بازداشتگاه از جمله سوالات مطرحشده بود. پس از آن نیز دادستان در اظهارات خود ادعایی عجیب را مطرح کرد و مدعی شد «درخواست برای تعویض عینک به عنوان خدمات پزشکی زندان در نظر گرفته نمیشود!» این موضوعی بود که فرزند حمید نوری همان زمان با انتشار ویدئویی ضمن تأیید آن اظهار کرد: دادستان سوئد در پاسخ وکلا گفت قانون کشور ما این است. موضوع فریب حمید نوری و کشاندن او به سوئد از دیگر موضوعاتی است که همان نخست ماهیت محاکمه وی را به چالش میکشد و با این وجود دادستان در این خصوص از عباراتی مبهم مانند «اینگونه نبوده» استفاده کرد. دادستان سوئدی ادعا کرد: درباره اینکه حمید نوری را فریب دادهاند، به نظر ما نوری داوطلبانه به سوئد آمده و هیچ شخصی از دولت و سیستم سوئد نخواسته وی را به اینجا بکشاند.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» دیدگاههای قالیباف، جلیلی و زاکانی درباره موضوع مسکن را بررسی کرد
مسکن انتخابات
گروه اقتصادی: با شروع تبلیغات انتخاباتی و ارائه برنامهها از سوی کاندیداهای ریاستجمهوری چهاردهم، یکی از مهمترین موضوعات اقتصادی برای انتخاب رئیسجمهور بعدی که مورد توجه ویژه بسیاری از مردم قرار گرفته، سیاستهای حوزه مسکن است. بر اثر ترک فعل دولت تدبیر و امید، امروز کشور با انباشت نیاز بیش از ۸ میلیون واحدی مسکن مواجه است و این در حالی است که نیاز سالانه کشور به یک میلیون واحد مسکونی نیز همه ساله بر این انباشت نیاز افزوده میشود.
در همین راستا دولت سیزدهم طرح ساخت 4 میلیون مسکن طی 4 سال را در دستور کار خود قرار داد که طبق اعلام وزارت راه و شهرسازی تاکنون 2.6 میلیون واحد به مرحله ساخت رسیده است.
حال با نزدیک شدن به چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری که قرار است هشتم تیر ۱۴۰۳ برگزار شود، برنامههای کاندیداها را در بخش مسکن بررسی کردهایم، زیرا حوزه مسکن به عنوان حوزه پیشران که سهم ۶ درصدی در تولید ناخالص داخلی دارد و ۱۲ درصد اشتغال مستقیم و ۲ برابر این مقدار را به صورت غیرمستقیم به خود اختصاص میدهد، با معیشت و اقتصاد خانوارها ارتباط مستقیم دارد.
در همه دورههای ریاستجمهوری قبلی نیز این موضوع مورد توجه دولتها و به تبع آن کاندیداهای ریاستجمهوری بوده و در این دوره نیز یکی از موضوعات محوری در شعارها و وعدههای کاندیداها همین وعده ساخت مسکن یا تخصیص زمین به افراد فاقد مسکن است.
برخی گزارشها که سال گذشته ارائه شد، حکایت از آن داشت میانگین مدت زمان خانهدار شدن در تهران به بالاترین حد خود در چند دهه اخیر رسیده است. حال که چند روز از شروع تبلیغات کاندیداهای ریاستجمهوری دوره چهاردهم میگذرد، شاهد این موضوع هستیم که سیاستها و راهکارهای 6 نامزد شامل پزشکیان، قاضیزاده، زاکانی، پورمحمدی، قالیباف و جلیلی درباره بخش مسکن تا حد زیادی ارائه شده است. البته با توجه به سوابق اجرایی و تجارب کاندیداها در مسؤولیتهای مختلف، عمده این افراد قبل از این برنامههای خود را برای بخش مسکن ارائه کردهاند و برخی نیز کارنامههایی را در پیگیری این موضوع دارند.
* زاکانی: ساخت ۳۰۰ هزار مسکن حمایتی را علاوه بر تکلیف قانونی دنبال میکنم
علیرضا زاکانی با توجه به نزدیکی مسؤولیتهایش در شهرداری تهران با مأموریتهای وزارت راه و شهرسازی، با حوزه مسکن آشناست و طی ۲ سال و ۹ ماه گذشته برنامههایی را برای این حوزه ارائه کرد که به نوعی مهمترین آن تشکیل قرارگاه مسکن بود که در تبلیغات خود نیز از این فعالیت در راستای تولید مسکن نام برده است.
وی در ابتدای کاندیداتوری خود اعلام کرد نمیتواند نسبت به مسکن مردم بیتفاوت باشد. تلاش برای تأمین مسکن افراد بیبضاعت، کماستطاعت و نوسازی بافتهای فرسوده و ناکارآمد از جمله اهداف وی در دوران تصدی شهرداری تهران بوده که در تبلیغات ریاستجمهوری هم بر این اهداف تاکید کرده است.
زاکانی بر ساخت ۳۰۰ هزار واحد مسکن حمایتی غیر از ایجاد یک میلیون مسکن تأکید مؤکد کرد و گفت: برنامه ساخت مسکن با همکاری شرکتهای چینی از مهمترین تلاشهای او بوده است. سال ۱۴۰۲ سازمان نوسازی شهر تهران اعلام کرد برنامه ساخت ۲۰۰ هزار خانه از طریق یوزانس با کشور چین در دستور کار قرار دارد و تفاهماتی انجام شده است. حتی عنوان شد یک شرکت چینی سازنده مسکن در ایران مستقر شده اما در عمل این موضوع بخوبی پیش نرفت ولی تأکید این کاندیدا بر این موضوع است که این راهکار را با جدیت با هر کشوری یا شرکتی که بتواند آن را عملی کند، دنبال خواهد کرد.
* قالیباف: با توجه به برنامه هفتم توسعه قرار است به احتکار زمین پایان دهیم
محمدباقر قالیباف که ریاست مجلس در دوره گذشته و دوره اخیر را بر عهده داشته و دارد با موضوع معیشت مردم در حوزه مسکن و وعده «پایان احتکار زمین»، ورود به صحنه رقابت را آغاز و در روزهای گذشته نیز نخستین بیانیه خود را در این زمینه منتشر کرد. او در زمان ریاست مجلس و کاندیداتوری دورههای قبل ریاستجمهوری نیز راهحلهای خود را برای ساماندهی بازار مسکن ارائه کرده بود. در زمان ریاست قالیباف بر مجلس، قانون جهش تولید و تأمین مسکن با هدف ساخت سالانه یک میلیون واحد مسکونی به تصویب نمایندگان مجلس رسید و این قانون از طریق وظایف نظارتی مجلس دنبال شد.
قالیباف در متنی در صفحه مجازی خود در شبکه اجتماعی ایکس، ضمن تأکید بر اینکه هزینه بالای مسکن زندگی مردم را سخت کرده است، ریشه این موضوع را در قیمت بالای زمین دانست و این اطمینان را به مردم داد در صورتی که به ریاستجمهوری دولت چهاردهم برسد، با برنامهریزی دقیق و سرعت بالا به این موضوع خواهد پرداخت و ۳۳۰ هزار هکتار زمینی را که در قانون برنامه هفتم به ظرفیت سکونتگاهی اضافه شده است، اجرا خواهد کرد.
* جلیلی: مردم را خانهدار میکنیم
سعید جلیلی، کاندیدای ریاستجمهوری نیز در مشهد با اعلام آغاز کاندیداتوری خود در برنامههای پیشبینی شده خود شعارهای اقتصادی زیادی از جمله حل مشکل تورم، روشن کردن موتور تولید و اشتغال، جلوگیری از نوسانات در بازار ارز و رفع مشکل مسکن را مطرح کرد.
وی با شعار «مردم را خانهدار میکنیم» و «حداقل یک میلیون مسکن در سال میسازیم»، از وعدههای قبلی خود دفاع کرد و سخنانی در رابطه با اعطای تسهیلات و اختصاص زمین برای توسعه ساختوساز مسکن، برطرف کردن نقایص طرح مسکن مهر و اجرای آن، تهیه برنامه جامع برای تولید مسکن، خانهدار کردن مردم با واگذاری زمینهای دولتی به تعاونیهای مسکن و ساخت حداقل یک میلیون مسکن در سال گفت.
با توجه به اظهارات کاندیداها به نظر میرسد تمام نامزدهای انتخاباتی بخوبی از اهمیت و حساسیت موضوع مسکن اطلاع دارند. البته در این میان، برخی کارشناسان مسکن، مخالف نگرش نامزدها به موضوع مسکن هستند و میگویند مهمترین کار، تقویت سمت تقاضا در بازار است.
* بدون کنترل تورم، تلاش برای ساخت مسکن بیفایده است
کامران ندری، استاد دانشگاه امام صادق و کارشناس اقتصاد در زمینه افزایش تولید مسکن توسط دولتها اظهار کرد: تورم عمومی در وهله اول باید کنترل شود تا افراد با دریافت تسهیلات بتوانند قدرت خرید خود را افزایش داده و توان بازپرداخت تسهیلات را پیدا کنند. وی تأکید کرد که تنها راه کاهش نرخ بهره بانکها این است که تورم را کنترل کنیم. دومین اتفاقی که باید رخ دهد، تأمین مالی مناسب برای خرید مسکن از سوی بانکهاست. به این ترتیب متقاضیان مسکن میتوانند واحدهایی ارزانقیمت خریداری کنند و توان بازپرداخت اقساط تسهیلات خود را نیز داشته باشند. این کارشناس اقتصادی تصریح کرد که با چنین شرایطی است که رشد سرمایهگذاری و تولید را در بلندمدت شاهد خواهیم بود.
وی در ادامه اعلام کرد: اگر دولت قادر به کنترل تورم نباشد، مردم هیچوقت نمیتوانند با تورم مسکن پیش رفته و قدرت خرید خود را بالا ببرند. بیشتر تقاضایی که در حال حاضر در بازار مسکن مشاهده میشود، به دلیل عدم داشتن سرپناه نیست. واقعیت اینجاست که مسکن به یک کالای سرمایهای تبدیل شده و مردم در پی حفظ اموال و داراییهای خود از گزند تورم هستند. به این ترتیب، متقاضیان واقعی مسکن و جوانان خانه اولی از مسیر بازار جا میمانند و هیچوقت قادر نیستند خانهای خریداری کنند.
در تمام دنیا مرسوم است بخش زیادی از قیمت مسکن توسط وامهای رهنی بانکها پرداخت میشود. در واقع دولت و بانکهای کشور دست به دست هم میدهند تا متقاضیان مسکن را صاحبخانه کنند. در واقع بهترین راه افزایش توان مالی متقاضیان مسکن همین است. اگرچه در کشور ما نیز تلاشهایی برای پرداخت وام مسکن موثر انجام شده اما تا زمانی که وضعیت تورم به این صورت است، نمیتوان نرخ بهرههای بانکی را پایین آورد و از متقاضیان، توقع بازپرداخت داشت.
***
راهکارهای کارشناسی حل معضل مسکن
میثم مهرپور، کارشناس مسکن در این باره گفت: به عقیده من نخستین اتفاقی که در حوزه مسکن میتواند به اصلاح وضع موجود کمک کند منفعل نبودن دولت آینده نسبت به موضوع مسکن است و اینکه باید طرحها و ایدههایی را روی میز داشته باشد. در دولتهای یازدهم و دوازدهم در این حوزه منفعل بودیم. وزیر راه در آن مقطع معتقد بود که هیچ کاری نباید صورت بگیرد و طرحهای موجود را ضعیف دانسته و جایگزینی هم برای آن ارائه نمیداد. مهرپور در ادامه اظهار کرد: این به معنای انفعال است. گام اول این است که دولت آینده در حوزه مسکن منفعل نباشد، چه در بعد سیاستگذاری، چه در بعد ساخت مسکن. اگر وارد گام بعدی شویم که دولت چطور باید عمل کند، واقعیت این است که مسکن تافته جدا بافته از اقتصاد ایران نیست و عموما حرکت و جهش قیمتی آن متناسب و مبتنی با وضعیت کلان اقتصاد کشور است. مسکن یک نوع کالای سرمایهای است و عموما ویژگی کالاهای سرمایهای اینگونه است که افزایش قیمت در آن به صورت جهشی صورت میگیرد که در باقی کالاهای سرمایهای مانند دلار، طلا، سکه و کالاهای مشابه قابل مشاهده است.
کارشناس مسکن گفت: اگر امروز در وضعیت مسکن شرایط مناسبی نداریم به این دلیل است که در بحث اقتصاد کلان و شرایط کلی اقتصاد هم شرایط مناسبی نداریم اما راهحل آن ضمن اینکه دولت نباید منفعل باشد قطعا افزایش عرضه و افزایش ساخت مسکن است. افزایش عرضه مسکن صرفا به این معنا نیست که دولت مستقیما به ساخت خانه ورود کند، بلکه میتواند با سیاستهای پولی مانند تسهیل دریافت تسهیلات مسکن، اصلاح سیاستهای بروکراسی مانند تسهیل صدور مجوزهای ساخت باعث بهبود وضع مسکن و افزایش ساخت و عرضه آن شود که یکی از راههایی است که باید موازی با راه اصلی اتفاق بیفتد.
مهرپور ادامه داد: به عقیده من راه اصلی برای حوزه مسکن اصلاح سیاستهای کلان اقتصادی است، به نحوی که مسکن را از یک کالای سرمایهای به یک کالای مصرفی تبدیل کند. با نگاهی به بازار خودرو، امروز وضعیت خودرو نسبت به 15 سال گذشته تفاوتی دارد و خودرو تبدیل به یک کالای سرمایهای برای حفظ پول، افزایش ارزش پول و نیازهای غیرمصرفی شده است. وقتی یک کالا تبدیل به کالای سرمایهای شد و نیازهای غیرمصرفی به آن ورود کرد پای دلالان به آن باز میشود.
مهرپور گفت: با سیاستگذاریهای دولت میتوان مسکن را از کالای سرمایهای خارج کرد، یکی از این سیاست گذاریها ابزارهای مالیاتی است. اگر هدف از دریافت مالیات صرفا افزایش درآمد دولت باشد به بنبست میخورد و نتیجهای نمیدهد. هدف اصلی مالیات باید هدایت اقتصاد باشد، ممکن است این افزایش نرخها، ایجاد وضع جدید پایههای مالیاتی، درآمد دولت را نیز افزایش دهد اما هدف اصلی نباید افزایش درآمدهای دولت باشد. هدف اصلی باید هدایتگری در اقتصاد و منابع پولی باشد که به سمت احتکار مسکن نرویم. به نظرم بزرگترین اقدامی که در حوزه مسکن میتواند اتفاق بیفتد اصلاح سیاستهایی است که منجر به تبدیل مسکن به کالای مصرفی شود که طبیعتا زمانبر خواهد بود و در زمانی که به سمت این سیاستها میرویم باید اقدامات جانبی، اقدامات حمایتی مانند ودیعه مسکن، افزایش سهم تسهیلات در قیمت تمامشده مسکن، افزایش ساخت مسکن و مواردی از این قبیل در کنار این موضوع دنبال شود.
ارسال به دوستان
حزبالله لبنان طبق برآورد رسانههای غربی ۱۵۰ هزار موشک و راکت دارد
مقاومت آتشین
* رویترز: حزبالله سامانه ۱۵ خرداد دارد
حزبالله لبنان در نبرد علیه رژیم اشغالگر قدس، از طیف متنوعی از تسلیحات و امکانات جنگی بهره میبرد که البته سطح محرمانگی درباره آنها کم نیست. بر اساس آمارهای منابع غربی و اسرائیلی، حزبالله چیزی قریب به 150 هزار موشک و راکت در اختیار دارد. چالش اصلی اسرائیل این است که هیچ درک و تصور روشنی از زرادخانه تسلیحاتی حزبالله لبنان ندارد.
با این حال، منابع غربی به طور خاص به این مساله اشاره دارند که حزبالله، موشکهای رعد، فجر و زلزال، همچنین موشکهای برکان با محموله انفجاری تا 500 کیلوگرم را در اختیار دارد. در عین حال، حزبالله در حوزه تسلیحات ضدهوایی، محرمانگی زیادی را در رابطه با تسلیحات مورد استفاده خود نشان میدهد. این گروه توانسته پهپادهای پیشرفته هرمس 450 و هرمس 900 ارتش اسرائیل را در روزهای اخیر در چند نوبت سرنگون کند. جالب اینکه برخی منابع خبری غربی از تجهیز حزبالله لبنان به سامانه پدافندی 15 خرداد ایران خبر میدهند؛ ادعایی که حزبالله لبنان درباره آن سکوت کرده است، البته برخی گمانهزنیها نیز از تسلیح حزبالله لبنان به موشکهای ضدهوایی صیاد 1 و 2 ایران خبر میدهند.
در حوزه پهپادی نیز بر اساس گزارشهای منابع آگاه، حزبالله لبنان تاکنون در چند نوبت از پهپادهای ایوب و مرصاد علیه اهداف رژیم اشغالگر قدس استفاده کرده و توانسته خسارات سنگینی را به دشمن اسرائیلی وارد کند.
رویترز در گزارشی مینویسد: حزبالله لبنان روز به روز در قالب درگیریهای خود با اسرائیل، شگفتانههای جدید و جدیدتری رو میکند. در روزها و ماههای اخیر، تنش و درگیریها میان حزبالله لبنان و [رژیم] اسرائیل در مناطق مرزی میان لبنان و اراضی اشغالی، اوجگیری قابل توجهی داشته است.
حزبالله لبنان بر حمایت همهجانبه از ملت و مقاومت فلسطین در بحبوحه جنگ غزه تاکید داشته است. در این راستا، نگرانیهای جدی درباره احتمال آغاز یک جنگ تمامعیار و گسترده میان حزبالله و اسرائیل مطرح میشود. در این چارچوب، مقامهای حزبالله لبنان و اسرائیل نیز بر شدت موضعگیریهای تهاجمی علیه یکدیگر افزودهاند.
حزبالله لبنان از چند طریق اقدام به تشدید حملات خود به اراضی اشغالی کرده است. از جمله این راهها میتوان به ارسال پهپادهای مملو از مواد منفجره به اراضی اشغالی، استفاده از موشک و راکتهای پیشرفته و جدید و هدف قرار دادن جنگندههای اسرائیلی با استفاده از سامانههای پدافندی (برای نخستینبار) اشاره کرد؛ رویدادی که به زعم بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران، یک نقطه عطف بزرگ و قابل توجه برای حزبالله لبنان محسوب میشود.
حزبالله به تلافی اقدام اسرائیل در ترور یکی از فرماندهان مهم خود (ابوطالب)، اقدام به شلیک بیش از 250 موشک و راکت به سمت اراضی اشغالی در فاصله زمانی محدود کرد و البته به طور خاص 9 پایگاه نظامی اسرائیلی را با حملات مستقیم موشکی و پهپادی هدف قرار داد. جالب است که مقامهای اسرائیلی هیچ واکنشی نسبت به هدف قرار گرفتن جنگندههای اسرائیلی توسط حزبالله لبنان نیز از خود نشان ندادهاند.
منابع آگاه و نزدیک به حزبالله لبنان گفتهاند این جنبش به نحوی در حال مدیریت میدانهای جنگ با اسرائیل است که مانع انفجار یک جنگ بزرگ و همهجانبه شود.
حزبالله لبنان در پی حملات اسرائیل به شهر رفح و تشدید کشتار مردم فلسطین، بر شدت حملات خود به عمق اراضی اشغالی افزوده است. در این بحبوحه، حزبالله در اقدامی معنادار، از تسلیحات تازهای نیز رونمایی کرده تا پیامهای معناداری را به رژیم اسرائیل برساند. نمود عینی این مساله همانطور که پیشتر نیز گفته شد، شلیک تسلیحات ضدهوایی حزبالله لبنان در ششم ژوئن به سمت یک جنگنده اسرائیلی بوده است.
حزبالله لبنان از این طریق سعی داشت برتری هوایی اسرائیل بر لبنان را به چالش بکشد و البته هیچ اطلاعاتی نیز در دسترس نیست که حزبالله دقیقا با چه تسلیحاتی اقدام مذکور را انجام داده است. حزبالله لبنان هفته گذشته نیز ۴ حمله به جنگندههای اسرائیلی که بر فراز لبنان پرواز میکردند، انجام داد؛ اقدامی که این جنگندهها را مجبور به فرار از حریم هوایی لبنان کرد.
«ست جونز»، عضو ارشد اندیشکده مطالعات راهبردی و بینالمللی در واشنگتن بر این باور است حزبالله قویا خواستار ایجاد یک موازنه جدید علیه اسرائیل است؛ موازنهای که بنیانهای قدرت حزبالله لبنان را بیش از پیش در ملاحظات رژیم اسرائیل برجستهسازی خواهد کرد. تا همین جا نیز توانمندیهای نظامی و دفاعی حزبالله لبنان، ضرباتی مهلک را به اسرائیل وارد کرده است. حزبالله بارها و بارها تاکید کرده صرفا در صورتی به آتشبس با اسرائیل تن میدهد که این رژیم به جنگ غزه خاتمه دهد.
حملات حزبالله لبنان به مناطق شمال فلسطین اشغالی در نوع خود به یک چالش و مساله مهم سیاسی در این اراضی تبدیل شده است. حملات حزبالله موجب فرار دهها هزار اسرائیلی شده است؛ مسالهای که سطح فشارها بر دولت نتانیاهو را به نحو قابل توجهی جهت برقراری امنیت در شمال فلسطین اشغالی افزایش داده است. حزبالله لبنان از سال 2006 میلادی تاکنون، زرادخانه تسلیحاتی و نظامی خود را بهتدریج توسعه بخشیده است. حزبالله در بحبوحه تنشهای جاری خود با اسرائیل چندین پهپاد پیشرفته اسرائیلی را سرنگون و در عین حال، اقدام به بهپرواز درآوردن پهپادهای تهاجمی برای حمله به عمق اراضی اشغالی کرده است. این گروه همچنین موشکهای پیشرفتهای را نیز که مجهز به دوربین هستند، به سمت اهداف مختلف در اراضی اشغالی شلیک و تصاویر آنها را از طریق رسانه خود شبکه المنار پخش میکند. حزبالله لبنان گلولههای توپ فلق 2 را برای نخستین بار در هشتم ژوئن به سمت اراضی اشغالی شلیک کرد؛ گلولههای توپی که میتوانند کلاهک جنگی به مراتب سنگینتری را در قیاس با گلولههای فلق 1 حمل کنند. راکتهای حزبالله لبنان نیز در نوع خود موجب ایجاد آتشسوزیهای گسترده در شمال فلسطین اشغالی
شده است.
ارسال به دوستان
رسانههای آمریکایی از نقش جو در فعالیتهای اقتصادی هانتر پرده برداشتند
فساد بایدنها
گروه بینالملل: رسانه آمریکایی گزارش داد بر خلاف تلاشهای رئیسجمهور آمریکا برای پنهانکردن نقش خود در فعالیتهای اقتصادی خانوادهاش، افراد نزدیک به بایدن در کسبوکارهای اقوام او حضور پررنگی دارند. از سوی دیگر نیویورکتایمز با توجه به در پیش بودن انتخابات ریاستجمهوری آمریکا اعلام کرد بایدن باید از مبارزات انتخاباتی کنار بکشد.
جو بایدن مدتهاست سعی دارد خود را با فعالیتهای تجاری خانوادهاش بیارتباط جلوه دهد اما یک گزارش جدید نشان میدهد حلقه نزدیک به او در مناسبات اقتصادی خانواده بایدن نقش پررنگی دارند. به گزارش روزنامه پلیتیکو، بایدن و پسرش (هانتر) از یک حسابدار استفاده میکنند و با برادرش (جیم) یک وکیل شخصی دارند.
همچنین گزارش شده در دولت «باراک اوباما» که بایدن معاونت وی را بر عهده داشت، یک مقام ارشد وقت در سرویس امنیتی آمریکا به جیم بایدن کمک کرد درباره یک شریک تجاری چینی اطلاعاتی به دست آورد. اعضای خانواده بایدن همواره مدعی این بودهاند در مسائل تجاری با یکدیگر محدودیتهای سختگیرانهای دارند اما گزارش پلیتیکو نشان میدهد افرادی که در حلقه نزدیک رئیسجمهور آمریکا حضور دارند، مراودات چشمگیری با هانتر و جیم بایدن داشتهاند.
جیم بایدن ماه فوریه در کنگره آمریکا شهادت داد شخصا این مقام امنیتی آمریکا را استخدام کرده تا درباره یک شهروند چینی تحقیق کند؛ شرکتی که شخص بایدن قصد همکاری با او را داشته و نمیخواسته بدون داشتن اطلاعات کافی با وی وارد مذاکره شود.
گفتنی است این چهره بعدها به اتهام فساد در سطح فدرال بازداشت و محکوم شد. گزارش پلیتیکو نشان میدهد جیم بایدن از همان ابتدای ورود برادرش به دنیای سیاست، از روابط او برای کسب منافع شخصی استفاده کرده است. برادر رئیسجمهور آمریکا در یک مورد در سال ۱۹۷۵ زمانی که بایدن به عضویت مجلس سنا درآمده بود، از یک موسسه حقوقی متعلق به بایدن وام دریافت کرد تا یک کلوب شبانه راه بیندازد.
یکی از سهامداران اصلی این موسسه حقوقی به نام «مِل مانزاک» همچنین به عنوان وکیل شخصی جیم بایدن فعالیت داشته و در مذاکرات توزیع سهام بیمارستان زنجیرهای «آمریکور» سعی داشته برای جیم سهم ۳۵ درصدی به دست آورد. اگرچه این معامله در نهایت به نتیجه نرسید اما دخالت مانزاک در آن و ارتباطش با برادر رئیسجمهور آمریکا سوالاتی را برانگیخت. با این حال، جیم بایدن مدعی شد از ارتباط وکیلش با برادر خود اطلاعی نداشته است.
ایمیلهای هانتر بایدن نیز نشان میدهد یکی دیگر از نزدیکان جو بایدن به نام «فران پرسن» که بعد از ترک دولت در سال ۲۰۱۴ همچنان با هانتر در ارتباط بود، سال ۲۰۱۵ طرحی را برای توسعه پارکهای آبی SeaWorld در چین به هانتر پیشنهاد داده بود. پیامهایی که میان هانتر و پرسن ردوبدل شده، نشان میدهد او به هانتر اعلام کرده شریک تجاری چینی وی قصد دارد در حلوفصل مشکلات مالی هانتر بایدن، به وی کمک کند.
ارتباط بین حلقه نزدیکان بایدن و خانوادهاش حتی به پزشک شخصی او هم رسیده است، یعنی «کوین اوکانر» که دکتر ارتش بوده است. در دوره معاونت بایدن در دولت اوباما، اوکانر به عنوان پزشک شخصی او فعالیت میکرد و حالا هم پزشک کاخ سفید شده است.
پلیتیکو همچنین گزارش داد برادر بایدن در پرونده بیمارستان آمریکور از اوکانر کمک خواسته است. جیم بایدن همچنین سعی داشته با وزارت امور کهنهسربازان آمریکا همکاری کند تا از فضای خالی در بیمارستانهای روستایی برای درمان کهنهسربازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه استفاده کند. اواخر خرداد بود که پسر بایدن مجرم شناخته شد. هیات منصفه هانتر بایدن را در رابطه با «ارائه اطلاعات نادرست در ارتباط با خرید سلاح گرم»، «ارائه اطلاعات نادرست در ارتباط با مطالبی که باید در سوابق نگهداری شود» و «داشتن سلاح گرم توسط شخصی که به طور غیرقانونی مصرفکننده یا معتاد به مواد کنترلشده است» مجرم شناخت. هانتر با حداکثر ۲۵ سال زندان و ۷۵۰ هزار دلار جریمه مواجه است، اگرچه مجرمان اولین بار اغلب مجازاتی کمتر از حداکثر تعیینشده دریافت میکنند.
رئیسجمهور آمریکا روز سهشنبه در بیانیهای در این رابطه گفت: همانطور که هفته گذشته گفتم، من رئیسجمهور هستم اما همچنین یک پدر نیز هستم. جیل و من پسرمان را دوست داریم و به مردی که او امروز شده، بسیار افتخار میکنیم. بایدن افزود: همچنین همانطور که هفته گذشته گفتم، نتیجه این پرونده را میپذیرم و با اینکه هانتر به دنبال تقاضای تجدیدنظر است، همچنان به فرآیند قضایی احترام میگذارم.
***
نیویور تایمز: بایدن باید کنار بکشد
نیویورکتایمز در مطلبی تحت عنوان «شجاعانهترین کاری که جو بایدن میتواند انجام دهد» نوشت: «سال ۱۹۷۷ رونالد ریگان افکار خود را درباره جنگ سرد با دستیار خود «ریچارد آلن» در میان گذاشت. ریگان گفت ایده من از سیاست آمریکا در قبال اتحاد جماهیر شوروی ساده است و برخی میگویند سادهانگارانه. اینکه ما برنده میشویم و آنها میبازند». برت استفنر در این مطلب مینویسد: «امسال، جو بایدن هدف از ریاستجمهوری خود را مبارزه با اقتدارگرایی در داخل و خارج از کشور دانست. نظریه پیروزی او چیست؟ به نظر میرسد او نظریهای ندارد. سبک حکومت او مدیریت تهدیدهاست، نه شکست دادن آنها. او تلاش کرده است تسلیحات کافی را برای اوکراین فراهم کند تا از ولادیمیر پوتین شکست نخورد اما حتی قبل از اینکه جمهوریخواهان کنگره مجبور به توقف هزینهها شوند، او تمایلی به دادن انواع یا تعداد سلاحهای مورد نیاز اوکراین برای بیرون راندن نیروهای روس از قلمرو آن نداشت. او درباره برنامههای هستهای ایران تلاش کرد انتقاد دیپلماتیک را کاهش دهد. او قول داده است در صورت تهاجم به تایوان دفاع کند اما هزینههای نظامی پیشبینیشده ایالات متحده، زمانی که با تورم تنظیم میشود، اساسا ثابت است و قدرت دریایی ایالات متحده همگام با رشد چین نیست. در مورد تهدید در داخل چطور؟ بایدن با چشم بسته راه میرود تا در برابر دشمن جنایتکاری که ۳ سال پیش برای براندازی انتخابات به خشونت دامن زد، شکست بخورد. بر اساس میانگین نظرسنجیها، او کمترین میزان محبوبیت را در دوران ریاست خود دارد: 37.6 درصد. جیمی کارتر و جورج بوش پدر در مقاطع مشابهی در دوره ریاستجمهوری یک دورهای خود در موقعیت مشابهی بودند. جو بایدن شدیدا به پیروزیهایی نیاز دارد؛ پیروزیهای واقعی، نه تصنعی».
***
گافهای عجیب بایدن در اجلاس «جی ۷»
رئیسجمهور آمریکا پنجشنبه گذشته جهت شرکت در نشست گروه 7 به ایتالیا سفر کرد و در آنجا با سیاستمدارانی از جمله «جورجیا ملونی» نخستوزیر ایتالیا و «ریشی سوناک» نخستوزیر انگلیس دیدار کرد؛ نشستی که طبق معمول با گافها و رفتارهای عجیب جو بایدن همراه بوده است. روزنامه نیویورک پست به برخی رفتارها و گافهای عجیب بایدن طی این نشست اشاره کرده است. ابتدا اینکه جو بایدن آخرین رهبری بود که در محل برگزاری نشست حضور یافت و ظاهرا همین تاخیر موجب شد نخستوزیر ایتالیا مدت زمانی را منتظر او بماند. هنگامی که بایدن سرانجام رسید، در رفتاری کاملا عجیب دست راست خود را مقابل چشمانش قرار داد و سپس با نخستوزیر ایتالیا دست داد. خانم ملونی هم در واکنش به انتظارش برای رئیسجمهور آمریکا گفت: «شما نباید زنی را اینگونه منتظر بگذارید!» علاوه بر این اتفاقات، در آغوش کشیدن ملونی توسط بایدن زیر ذرهبین رسانهها قرار گرفت و بسیاری این نوع رفتار بایدن را «نامناسب» توصیف کردهاند. همچنین طی مراسم چتربازی در جریان نشست گروه ۷، جو بایدن در چنین لحظهای که تمام سران توجه خود را به سمت این مراسم معطوف کرده بودند، پشتش را به تمام رهبران کرد و در اوج بیاعتنایی به سوی دیگری رفت. این لحظه عجیب توسط حساب کاربری کمیته ملی جمهوریخواه موسوم به «آرانسی ریسرچ» برجسته شد و نوشت: «بایدن چه میکند؟!» مجله سان پیشتر در گزارشی نوشته بود: «از هر ۱۰ آمریکایی، ۴ نفر (۴۰ درصد) فکر میکنند جو بایدن در صورت پیروزی، نمیتواند دوره دوم ریاستش را به اتمام برساند و احتمالا در دفتر کارش خواهد مرد».
ارسال به دوستان
نگاه
هجمه سیاسی به یک حق قانونی
محمد سلحشور: بدعتهای سیاسی در یک مقطع سیاسی رخ میدهد اما عمدتا اثرات آن تا سالهای متمادی در فضای سیاسی کشور باقی میماند. اردیبهشت96 همزمان با دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری بود که اصلاحطلبان صراحتا از استراتژی کاندیدای پوششی برای حمایت از حسن روحانی خبر دادند؛ استراتژیای که در نهایت با حضور اسحاق جهانگیری در میان کاندیداها همراه شد. جهانگیری بیآنکه حتی در ظاهر ادعای ریاستجمهوری داشته باشد تنها برای نجات رئیس خود در برنامههای تبلیغاتی صداوسیما صاحب کرسی شد و عمده بار دفاع از عملکرد دولت را در مناظرات انتخاباتی به دوش کشید. او با پایان ماموریتش از صحنه انتخابات انصراف داد اما به بدعتی با عنوان کاندیدای پوششی که وهن انتخابات بود رسمیت بخشید.
حالا 7 سال از انتخابات سال 96 میگذرد و هیچکس مایل نیست از این بدعت دفاع کند اما آخرین گروهی که صلاحیت انتقاد به آن را دارند اصلاحطلبانی هستند که خود مبدع چنین رسم نامیمونی شدند. با این حال از عجایب سیاسی ایران این است که چه در انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 و چه در انتخابات 1403 چهرههای نزدیک به اردوگاه اصلاحات در تلاش هستند تا از واژه پوششی برای حمله به رقبای خود استفاده کنند. در جدیدترین مورد روز جمعه در جریان گفتوگوی یکی از کاندیداهای ریاستجمهوری با کارشناسان فرهنگی یکی از این کارشناسان که از نظر سیاسی به اصلاحطلبان نزدیک است با لحنی تخریبی خطاب به کاندیدای ریاستجمهوری میگوید اگر قصد انصراف دارد اعلام کند تا از او سوالی پرسیده نشود.
این رفتار غیرحرفهای در حالی در یکی از برنامههای رسمی تبلیغات ریاستجمهوری در رسانه ملی شکل گرفت که از 2 وجه لحن مخرب کارشناس مدعو محل ایراد جدی است؛ نخست از آن رو که سابقه سیاسی کارشناس به گونهای بود که کمترین صلاحیتی را برای خرده گرفتن به یک کاندیدا از جهت تمایل به انصراف ندارد. دوم هم اینکه همانگونه که اسحاق جهانگیری در سال96 به علت تایید صلاحیتش این امکان را پیدا کرد که در وقت مقرر شده از دولت مستقر دفاع کند، تمام کاندیداهای تایید صلاحیت شده فعلی نیز این حق را دارند که از تمام وقت در نظر گرفته شده برایشان نهایت بهره را ببرند. هرگونه تخریب یک کاندیدا به علت استفاده از حق قانونی در نظر گرفته شده برای وی را میتوان یک تخریب دانست که قطعا نباید جایگاهی در برنامههای رسانه ملی داشته باشد.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد؛ مشارکت در منطق تئوریک جمهوری اسلامی
تضمین جمهوریت
یکی از بحثهای معطوف به موضوع انتخابات، موضوع مشارکت مردم است که در همه نظامها مورد توجه بوده و به انحای مختلف تلاش شده حضور مردم پای صندوقهای رای افزایش پیدا کند. البته در شرایط کنونی در اغلب کشورهای جهان مشارکتی در حدود ۴۰ الی ۵۰ درصد را شاهد هستیم و به ندرت پیش میآید انتخاباتی با مشارکتهای بالا شکل گیرد، مگر در نظامهایی که انتخابات در آن حالت اجباری دارد و شهروندان برای بهرهمندی از یکسری حقوق ملزم به شرکت در انتخابات هستند. دلایل حضور حدود متوسط 50 درصدی مردم پای صندوقهای رای در ادبیات جامعهشناسی سیاسی مورد بررسی قرار گرفته و در همه جا به نوعی شمولیت دارد که از جمله آن میتوان به مساله غیرسیاسی شدن و عرفی شدن مردم اشاره کرد. اما نکتهای که موضوع بخش نخست این گزارش را به خود اختصاص داده این است که مراد از انتخابات در کشورهای دیگر و کارکرد مشارکت برای سایر نظامها صرفا در این حد بوده که به گردش نخبگان و کارگزاران سیاسی منتهی شود یا تغییر برخی سیاستها را به همراه داشته باشد. البته کم بودن میزان مشارکت شاخص خوبی برای یک نظام سیاسی نیست اما به صورت کلی در نظامهای دیگر به سادگی این مساله را با مشروعیت نظام سیاسی پیوند نمیزنند اما در جمهوری اسلامی مساله متفاوت است. از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون همواره میزان مشارکت مردم در انتخابات با امر مشروعیت نظام سیاسی گره خورده است و رسانههای حاضر در گفتمان جمهوری اسلامی حضور و مشارکت مردم پای صندوقهای رای را به نوعی نشاندهنده مشروعیت نظام تلقی کردهاند.
سوال نخستی که این گزارش در پی پاسخ به آن است، این است: آیا گره زدن مشارکت مردم در انتخابات با مساله مشروعیت نظام امر درستی بوده یا از همان ابتدا پیوند زدن میان این دو، خلاف رویههای جهانی و خلاف انتظار از صندوق رای و انتخابات بوده است؟
***
کارکرد مشارکت
نظام جمهوری اسلامی به شکل ناخودآگاه مشارکت مردم را مشروعیتبخش میداند. انقلاب سال 57 یک انقلاب اصیل و مردمی بود، لذا شکلگیری جمهوری اسلامی بر پایه مردم بنا شده است، بنابراین این ایده که نظام جمهوری اسلامی مشارکت مردم را مشروعیتساز میداند، ایده بیربطی نیست، چرا که از ابتدا بر این باور استوار بوده و این وجه ممیز جمهوری اسلامی با نظامهای دیگر است.
سیدسجاد ایزدهی، عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفتوگو با «وطن امروز» گفت: «برای بازتعریف مشارکت سیاسی در هر نظامی باید بگوییم مشارکت سیاسی تابع یک مولفه پیشین است. مشارکت سیاسی در نظامهای دموکراسی بر این فرض است که در مقام اداره، چارهای جز تزاحم بین افراد نداریم، بنابراین کارگزار حکومت به واسطه شرکت حداکثر نسبی یا حداکثر موجودین، متعین شده و مشغول کار خود میشود اما در انقلاب اسلامی مسأله ما افزون بر این معناست بلکه بنمایههای نظام بر اساس مردمسالی دینی شکل میگیرد. مردمسالاری دینی فقط بحث تعین یافتن یک کارگزار برای یک امر سیاسی نیست بلکه اینجا از جهاتی بحث حق و تکلیف و از جهتی امانت بودن حاکمیت از جانب خداوند و مردم و نسبت و تناسب مردم و کارگزار، شایستگی کارگزار، ضرورت بیتفاوت نبودن مردم در اداره جامعه، نظارت بر کارگزار و... در مولفههای ما وجود دارد، لذا برخلاف نظامهای غربی که رای یک حق تلقی میشود، در اینجا رای هم حق و هم تکلیف تلقی میشود. قرآن میفرماید «إِنَّالله لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّى یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم» یا در جای دیگر داریم «مَنْ أَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِأُمورِ الْمُسْلمینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ». اصل مشارکت مردم در فرآیندهای اداره جامعه مقولهای است که مبتنی بر مبانی نظام اسلامی است و نمیشود این ۲ را از هم جدا بدانیم. از قضا تمایز تمدنی نظام اسلامی با تمدن غربی در همین است که در تمدن غربی مردم ضرورتی برای مشارکت حداکثری ندارند اما در نظم مردمسالاری دینی فرض بر این است که مردم باید پایه کار و اداره کشور باشند.
نکته کاربردی و کارکردی این است که تاثیر حضور حداکثری افراد در هر نظامی برای اقتدار یک حاکم مفروض است. اگر نماینده شهری یک درصد آرای شهر را بگیرد با زمانی که 80 درصد آرای شهر را بگیرد، طبیعتا متفاوت است. یعنی اقتدار و کارکرد او متفاوت است و طبیعتا اثرگذاری او میتواند متفاوت باشد.
نکته مهم دیگر این است که انقلاب اسلامی دائما مورد تهدید نظام سلطه قرار دارد. چه بسا آنها از لحاظ سختافزار، رسانه و تجربه حکمرانی وضعیت بهتری دارند و همه به از بین رفتن این منطق و نظام تاکید دارند. شاید اپوزیسیون نظام بخواهد تلاش کند جایگزین جمهوری اسلامی بشود اما منطق پایایی نظام اسلامی اقتضا میکند که هرگاه مردم پای یک منطق و نظام باشند آن نظام، خواه ناخواه پایا و مستمر خواهد بود. آنچه نظام را از خطر از بین رفتن نجات میدهد، حضور حداکثری مردم است و اینکه مردم نظام را از خود بدانند و پای آن نظام بایستند. در انقلاب اسلامی عملا این اتفاق افتاد. اگر مردم پای کار باشند، با وجود همه تهدیداتی که از بیرون اتفاق میافتد، نظام پایایی خود را حفظ میکند. رمز پایایی نظام حضور حداکثری مردم است؛ فارغ از اینکه کدام کارگزار را انتخاب کنند.
نکته بعد این است که حضور حداکثر مردم است که میتواند پویایی به ارمغان بیاورد. جدا از بحث پایایی، حضور حداکثری مردم –نه حضور حداقلی جهتدار توسط رسانهها - میتواند منجر به پویایی نظام شود. رسانهها میتوانند خلق رای کنند و کسی را از برج عاج پایین بیاورند و تخریب کنند اما فارغ از آن در نظم مردمسالار، توده مردم انتخاب مبتنی بر آگاهی دارند. یعنی فرق اساسی نظم مردمسالاری دینی با نظامهای دیگر این است که انتخاب مردم مبتنی بر معرفت و آگاهی و ابتنای بر مبانی و حفظ نظام است، لذا در نظام اسلامی بیش از آن مقداری که بر شرکت مردم در انتخابات تاکید شود بر معرفت و آگاهی آنها تصریح میشود. باید همگان نسبت به ماهیت کارگزاران و مقاصد و برنامهها آگاه شوند و خود تصمیم بگیرند. این، مبانی قرآنی دارد و بحث شورا بحث جدی قرآنی است که میتوان حضور حداکثری مردم را بر آن مبتنی کرد».
با توجه به این مباحث میتوان چنین نتیجه گرفت: در سپهر سیاسی انقلاب اسلامی، سیاست دینی هنگامی تحقق میپذیرد که ریشههای این سیاست بر حضور کمی و کیفی مردم استوار باشد. این حضور قطعا باید از نظر کمی دارای درصد قابل قبولی بوده و از طرف دیگر به لحاظ کیفی نیز انتخاب مردم باید مبتنی بر عقلانیت و خرد سیاسی انجام شود، لذا انقلاب اسلامی به دنبال تبدیل کردن مردم از تودههای بیشکل و خمیری مانند که تحت تأثیر جریانهای رسانهای شکل میپذیرند به کنشگران فعال سیاسی و هستههای سخت سیاستورز است. بر همین اساس میتوان گفت دستور کار سیاستزدایی از مردم همواره مورد نقد بزرگان جریان انقلاب از جمله رهبر معظم انقلاب واقع شده است.
***
در جستوجوی تحقق نظام حزبی
مشارکت حداکثری باطلالسحر بسیاری از تهدیدات و مشکلات است؛ در این بحثی نیست اما آیا حضور حداکثری مردم ضرورتا به حل مشکل منتهی میشود؟ قطعا خیر. یک بخشی از مشکل را حل میکند که در بخش قبلی در بحث پایایی و پویایی به آن اشاره شد اما مساله این است که مشارکت تمام مساله و همه کار نیست. مشارکت از یک جهت، شرکت حداکثری و از یک جهت انتخاب مطلوب است. اگر مشارکت حداکثری مبتنی بر فهم و معرفت نباشد و در نهایت به یک انتخاب در فضای غوغاسالاری و مناظرات منجر شود، طبیعتا چون این انتخاب مبتنی بر یک منطق پیشینی و مبانی درستی نبوده، به سرانجام نمیرسد. نتیجه تابع اخص مقدمات است. اگر تمام جهات را لحاظ نکنید خروجی کار هم تابع همان جهت اقلی میشود، لذا اینکه منتخب هم به مانند انتخاب حداکثری، دارای معیارهای حداکثری باشد، طبیعتا مهم و در نتیجه تاثیرگذار است اما این انتخاب در چه بستری قابل تحقق است و چه سازوکاری در نظامهای دنیا برای این امر در نظر گرفته شده است؟
ایزدهی در این باره به «وطن امروز» گفت: «مردم در فضای انتخابات عملا آگاهی خاصی نسبت به شرایط کارگزار ندارند و طبعا به نخبگان و خواص اعتماد میکنند، اگر خواص هم نتوانند وظیفه خود را در جامعه ایفا کنند، باز هم آن اتفاقی که باید، رقم نمیخورد. در نظامهای غربی بحث خواص و نخبگان را تبدیل به فرآیندی به عنوان حزب کردهاند. این حزب ۲ کار اساسی میکند. یکی اینکه نیرو تربیت میکند و نیرو را به جامعه سیاسی عرضه میکند. ما در نظام اسلامی و در فضای موجود از چنین نهادی برخوردار نیستیم و احزاب یا وجود واقعی ندارند یا از کارکردهای واقعیشان برخوردار نیستند. لذا عملا کارگزار تربیت شده و دارای تجربه از این بستر شکل نمیگیرد و ما به ظرفیتهای فردی اکتفا میکنیم تا به ظرفیتهای فرآیندی و ساختاری. نکته دیگر در بحث حزب این است که احزاب بر اساس یک نظامنامه و بر اساس یک منطقی برنامه خود را معلوم میکنند، نه فقط در زمان انتخابات، بلکه از قبل برنامه و مرامنامه و کارگزار آنها معلوم و مشخص است. احزاب بعد از اینکه رای مردم را گرفتند، بعد از آن هم با فرد انتخاب شده تعامل حداکثری میکنند و خودشان او را مهار میکنند و نسبت به عملکرد او پاسخگو هستند. اگر قرار باشد دفعات بعد کسی رای بدهد باز حزبی تصمیم میگیرد و به حزب نگاه میکند.
اما در وضعیت موجود ما با احزاب خلقالساعهای مواجهیم که شعارهای مقطعی و موردی میدهند و متناسب با مذاق افراد و متناسب با شرایط و امتیازاتی که میتوانند بدهند، رای مردم را جلب میکنند و فردای انتخابات دیگر آن احزاب وجود ندارند و پاسخگو هم نیستند. لذا الان احزاب آن کارکرد تربیتی و معرفتی و نظارتی را ندارند و پاسخگو نیستند. ما با یک فردی سروکار داریم که به واسطه جبههای معرفی شده و یکسری افراد ذیل او قرار گرفتهاند و بعدها همانها کار را اداره میکنند، بدون اینکه چشماندازی از کار آنها وجود داشته باشد. بنابراین ساختار و فرآیند و نهادها به گونهای تعبیه نشدهاند که بتوانند کارکرد حداکثری حوزه مشارکت سیاسی را داشته باشند. طبیعتا باید عیوب و ضوابط و الزامات انتخابات را به یک فرآیند ساختاری و نهادی تبدیل کنیم.
شاید در نظام اسلامی حزب به معنای مصطلح نتوانسته خود را جلوه دهد به خاطر اینکه غرض از احزاب، گرفتن قدرت است و اصل گرفتن قدرت در نظام اسلامی مطلوبیت بالذات ندارد؛ مساله خدمت است نه قدرت. کارکرد احزاب اما این است که برای گرفتن قدرت تلاش میکنند. در ایران امروز هیچگاه حزب نتوانسته موفق شود و نتوانسته فراگیر شود. جز حزب جمهوری اسلامی که آن هم تعطیل شد، عملا احزاب نتوانستند برای خود جا باز کنند و مستمر و نهادینه شوند. پس ما با این مشکل مواجه هستیم که مشارکت سیاسی باید بر بستر یک نظم بومی از حزب شکل بگیرد که کارکردهای حزب را داشته باشد و عملا بتواند هم تربیت نیرو کند، هم نظارت و هدایت کند و در نهایت خروجی مشارکت سیاسی را به صورت کمی و کیفی حداکثری کند».
خلاصه سخنان بالا چنین است: سیاست در جمهوری اسلامی باید به سمت خلق احزاب بومی پیش برود؛ احزابی که در سپهر سیاسی این نظام بالیدن گرفته و مبتنی بر مبانی سیاسی آن کنشگری کنند. ما از طرفی به دلیل نیاز به حفظ چرخه گردش نخبگان، تولید نیروی نخبه سیاسی، نمایندگی گروههای متکثر اجتماعی و ... به حزب نیاز داریم اما از طرف دیگر به دلیل تعریف خاصی که از سیاست وجود دارد، نمیتوانیم به احزاب موجود اکتفا کنیم، بنابراین نخبگان سیاسی باید به سمت تصرف در معنای حزب و خلق حزب مبتنی بر فلسفه سیاسی جمهوری اسلامی پیش بروند.
***
دموکراسی و انتظار بهبود شرایط
نکته دیگری که میخواهیم در این گزارش بر آن تاکید کنیم این است که به نظر میرسد دموکراسی در کشور ما به بهتر شدن وضعیت حکمرانی منجر نشده است و شاید یکی از دلایلی که ما شاهد کاهش میزان مشارکت در دورههای اخیر هستیم، این بوده که انتظار حل مشکلات از طریق صندوق رای و مشارکت در انتخابات از بین رفته است. این سوال مطرح است: چرا ما نتوانستهایم از بستر دموکراسی، حکمرانی را بهبود ببخشیم؟ آیا این به ذات دموکراسی بازمیگردد یا دلایل این امر را باید در جای دیگری جستوجو کرد؟
ایزدهی در پاسخ به این سوال در گفتوگو با «وطن امروز» میگوید: «شاید در غرب هم با همین مشکل مواجهند. یعنی در غرب هم به واسطه دموکراسی نیست که فرآیند حکمرانی شکل میگیرد، لذا اگر دموکراسی کارکرد مناسبی داشت دیگر بحث حکمرانی خوب و شاخصهایی که بانک جهانی برای حکمرانی قرار داده موضوعیتی نداشت. مساله دموکراسی بیشتر تغییر کارگزاران و فضای سیاسی و گردش قدرت است و این امری همگانی است. اینکه شما بخواهید حکمرانی را به واسطه دموکراسی تغییر دهید یا مطلوب کنید، شدنی نیست. کارکرد دموکراسی گزینش کارگزار و تغییر قدرت است اما در کنار آن باید مولفههای دیگری برای حکمرانی داشته باشیم.
مشارکت سیاسی یکی از شاخصههای حکمرانی خوب یا دولت خوب است اما مولفههای دیگری را هم آنجا مطرح کردهاند که بحث مساوات، شفافیت، قانون، پاسخگویی و مواردی از این دست است تا در نهایت آن فرآیند حکمرانی شکل بگیرد. انتظار بهبود حکمرانی از مسیر مشارکت سیاسی -که یکی از شاخصههای حکمرانی است- امر موجهی نیست و خود غربیها و همه کشورهای دیگر با این مواجهند. کارکرد دموکراسی و مشارکت سیاسی کارکردی محدود و متناسب با شرایط خاص خودش است. اگر قرار باشد ما حکمرانی را تغییر دهیم، لوازم خاص خود را میطلبد. اولا که با این شاخصههای حکمرانی موجود بانک جهانی، نمیتوانیم نظام حکمرانی خودمان در نظام اسلامی را تغییر دهیم، بلکه نیاز به یک حکمرانی بومی متناسب با خودمان داریم که مبتنی بر شاخصهای مادی و لیبرالی نباشد.
مراد ما از مشارکت حداکثری، هم مشارکت نخبگانی و هم تودهوار است. مشارکت مبتنی بر معرفت و بصیرت است اما ناظر به عرصههای دیگر، طبیعتا باید سازوکارهای خاص خودمان را هم بازتعریف کنیم و هم اینکه آنها را تبدیل به یک ساختار و نهاد و قانون کنیم تا در نهایت برآیند حکمرانی مطلوب بشود. الان با یکی از شاخصها طبیعتا نمیتوان وضعیت را تغییر داد. مضافا اینکه این قضیه عمومی است و شاید بتوان آن را به همه نظامها تعمیم داد. در فرانسه مردم رای میدهند اما همین مردم شنبههای متعددی هر هفته به خیابان میآیند و اعتراض میکنند. در خیلی از کشورها نیز همینطور است. مساله انتخاب، تعین یافتن بین یکی از چند نفر است اما اگر این خروجی جدا از تعین، مبتنی بر ویژگیهای دیگری بود آن موقع انتظار بهبود حکمرانی به واسطه مشارکت سیاسی هست، اگرنه کارکرد مشارکت سیاسی به عنوان تعینبخش تکثرها به همین مقدار محدود میشود.
صرف انتخاب نمیتواند تحولی ایجاد کند و انتظار و توقعی هم از آن نمیرود. نهایت این است که مقتضی را ایجاد کند اما اینکه توفیق حداکثری بیابد، باید مولفههای دیگر را در کنار آن دید».
***
چاره مسأله مشارکت
در اینجا این سوال مطرح میشود: با بیانی که پیشتر گذشت، راهحل مساله مشارکت چیست؟ چگونه میتوان این مشارکت را توسعه داد؟ به طور کلی نظام چقدر باید خود را درگیر مشارکت کند و چقدر مساله را باید به احزاب و نامزدها بسپارد؟ در مقاطع مختلف دوقطبیهایی شکل گرفته یا شعارهایی مثل مبارزه با فساد و عدالت برجسته شده که توانسته تغییری در وضعیت مشارکت ایجاد کند، آیا اینها به عنوان مُسکن و مقطعی است و باید به دنبال طرح دیگری باشیم؟
ایزدهی در این باره به «وطن امروز» میگوید: «ما در مرحله شدن هستیم. انتظار و توقع اینکه یک انتخابی مبتنی بر یکسری تغییرات داشته باشیم که بتواند نگاه حداکثری داشته باشد و مشکلات را یکروزه حل کند، اصلا نیست. در غرب هم این اتفاق نیفتاده. آنها سالیان زیادی تجربه و آزمون و خطا کردهاند و افراد مختلفی بر مسند نشستهاند. حتی از دموکراسیهای غربی کسانی مثل هیتلر و بوش جنگطلب و کسی مثل ترامپ بیرون آمده است. فرآیند دموکراسی همین است و ممکن است در مواقعی به واسطه شدت رقابتها، به چنین نتیجهای منتهی شود.
اما مردم در درازمدت میتوانند انتخاب درستی داشته باشند. در کوتاهمدت ممکن است کسی شعاری دهد و جلب رای کند اما در درازمدت مردم دیگر به اینگونه شعارها و روندها اعتماد نمیکنند. ما در مرحله شدن باید بتوانیم به مردم اعتماد کنیم و به آنها آگاهی و بصیرت دهیم. در اوایل انقلاب با منتخبانی سروکار داشتیم که مبانی انقلاب ما را قبول نداشتند اما کمکم اینها برای مردم آشکار شد و خودبهخود طرد و حذف شدند و مردم به این باور رسیدند که اینها به کار کشور نمیآیند.
مهم این است که ما فرآیند مردمسالاری دینی و اعتماد به رای مردم و آگاهیبخشی به آنها را باور داشته باشیم. نخبگان همواره باید ایجاد مساله کنند، آن هم ایجاد مسالهای که در نهایت به منتخب مطلوب منجر شود. اگر نخبگان با تودهها صحبت و آنها را آگاه کردند و مسائل جامعه را تحلیل کردند و اگر در نهایت انتخابهای خوب پیش روی مردم گذاشتند و به جهت نفع شخصی کار نکردند و اخلاص داشتند، طبیعتا مردم هم همراه هستند. تجربه چند تشییع پرشکوه جمهوری اسلامی از سردار سلیمانی تا شهید رئیسی و... نشان میدهد مردم در نهایت کارگزار خوب را میپسندند و در درازمدت فریب نمیخورند. باید اجازه داد این فرآیند راه خود را برود. رهبری از هر گروهی که رای مردم را گرفتهاند حمایت کردهاند. فرآیند مردمسالاری دینی و اعتماد به رای مردم به رسمیت شناخته شده است. به نظر میرسد این کارکرد مثبت و حداکثری داشته باشد و از نتیجه آن نباید هراسید.
نکتهای که وجود دارد این است که طبیعتا ممیزی جزو لوازم هر حکومت است. مردم از جزئیات امور مطلع نیستند. طبیعتا ممیزی باید بتواند کارکرد خود را داشته باشد و بتواند آن حداقل ویژگیها را که نظام را با خطر مواجه نمیکند و منافع مردم را تهدید نمیکند، تضمین کند».
ارسال به دوستان
یادداشت روز
دیپلماسی فشار مضاعف به منافقین
مهدی بختیاری: سیاست جدید دولت فرانسه در قبال گروهک تروریست منافقین و برخورد پلیس این کشور با این گروهک و حمله به یکی از مراکز آنها در شهر پاریس که به بازداشت چند نفر از اعضای آنها و کشف مقادیری سلاح انجامید، اقدامی بیسابقه در چند دهه اخیر بود، چراکه فرانسه از زمان خروج منافقین از ایران در سال 60، نخستین و اصلیترین کشوری بود که به سران گروهک نفاق پناه داد و نقشی موثر در تقویت آنها و بعدها روابطشان با رژیم بعث عراق ایفا کرد. گروهک منافقین البته در سالهای اخیر در پی چالشهای بزرگی که در راس دچار آن شد و نیز از دست دادن کنترل کامل بر روی بدنه خود، مشکلات عدیده داشته که منجر به آوارگی تعداد زیادی از آنها بین فرانسه، آلمان، آلبانی و کانادا شده است. با این حال، این گروهک همچنان سعی دارد در مقاطعی نظیر حوادث سال 1401 از تمام توان خود برای ایجاد آشوب و ناامنی (هرچند دیگر این توان به اندازه دهههای قبل نیست) بیشترین استفاده را بکند. برای همین نیاز بود جمهوری اسلامی ایران سیاست دقیق و فعالتری در قبال این گروهک و جلوگیری از اقدامات آنها در داخل کشور پی بگیرد. با روی کار آمدن دولت شهید رئیسی و انتخاب شهید حسین امیرعبداللهیان به عنوان وزیر امورخارجه، در یک هماهنگی کامل با بخشهای امنیتی و نظامی، اقدامات مهمی در عرصه سیاست خارجی ایران صورت گرفت که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
- عملیات بیسابقه و بینظیر «وعده صادق» علیه رژیم صهیونیستی که نشان داد دولت انقلابی، هر متجاوزی را پشیمان میکند.
- پاکسازی مرزهای غرب کشور از لوث تروریستهای تجزیهطلب (تخلیه و خلع سلاح مقرهای گروهکهای تروریست مدعی قوم کرد در اقلیم کردستان عراق)
- آزادی اسدالله اسدی دیپلمات انقلابی کشورمان که به ناحق توسط مدعیان حقوق بشر 5 سال در اسارت بود و رهایی حمید نوری شهروند ایرانی که ۵ سال بدون هیچ گناهی در زندان سوئد به سر میبرد (این اتفاق دیروز رخ داد).
اما در کنار این موارد، یکی دیگر از مهمترین سرفصلها در این برنامه، فعال کردن حوزه دیپلماسی در زمینه برخورد با گروهک نفاق و فشار بیشتر بر باقیماندههای آنها در کشورهای مختلف بویژه در اروپا بود. منافقین در سالهای گذشته و پس از اخراج از عراق، با فشار و حمایت آمریکاییها، کشور آلبانی را به عنوان محل استقرار خود در نظر گرفته بودند و کمپ اشرف 3 را در این کشور راهاندازی کردند. این دیپلماسی فعال دولت شهید رئیسی بود که در هماهنگی کامل و دقیق، موجب تغییرات مهمی در سیاست دولت آلبانی در قبال این تروریستها شد، به طوری که «ادی راما» نخستوزیر آلبانی گفت: «مجاهدین خلق نباید از آلبانی به عنوان بستری برای عملیات سیاسی خود استفاده کنند و میهمانان ما بارها این توافق را نقض کردهاند». او در بخش دیگری از این سخنان اظهار داشت: «آلبانی قصد جنگ با ایران را ندارد و کسی را که از میهماننوازی ما سوءاستفاده کرده باشد، نمیپذیرد». در پی این اظهارات، پلیس آلبانی خرداد سال گذشته در چند نوبت، به کمپ اشرف 3 حمله و مقادیر زیادی از تجهیزات اطلاعاتی آنها را مصادره کرد و در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار داد که یک نمونه از اطلاعات آن، شامل مشخصات رابطهای این گروهک در داخل کشور بود. در پی این اقدام، دولت آلبانی مریم رجوی را که به فرانسه رفته بود، به آلبانی ممنوعالورود کرد و این درگیریها و چالشها، گروهک و سران آن را در کنترل بدنه آن که حالا بیش از پیش معترض شدهاند سردرگم کرد. در ادامه این دیپلماسی که جمهوری اسلامی ایران با نقشآفرینی وزیر شهید پیش گرفت، دولت فرانسه که یکی از قدیمیترین و اصلیترین حامیان مناففین است، به پلیس پاریس دستور داد برای تفتیش یکی از مراکز اصلی منافقین در این شهر اقدام کند. پیرو این عملیات، ۳ تن از اعضای منافقین دستگیر شدند و مقادیر زیادی سلاح نیز از این مقر کشف شد. این عملیات به گونهای شکل گرفت که به گفته کاظم غریبآبادی، معاون امور بینالملل قوه قضائیه و دبیر ستاد حقوق بشر، عملیات پلیس فرانسه به صورت زنده از سوی ایران تحت رصد قرار داشت. برخورد با گروهک منافقین (که حالا با مبهم بودن وضعیت مریم رجوی سرکرده خود که پس از حمله عصبی و انتقال به بیمارستان دچار بحران در راس سازمان نیز شده) یک نمونه عالی و موفق از برنامهریزی درست دیپلماتیک بر اساس مولفههای عزت و حکمت است که شاید بتوان آن را از مهمترین دستاوردهای دولت سیزدهم بویژه در زمینه سیاست خارجی دانست. یادمان نرود این اتفاقات با کمترین هزینه برای کشور، آن هم در کشورهای اروپایی که طبیعتاً روابط دوستانهای با جمهوری اسلامی ایران ندارند، صورت گرفته و میتوان از آن به عنوان الگویی قابل استفاده در دولت آینده نیز نام برد.
ارسال به دوستان
رهبر انقلاب در دیدار جوانان مدالآور در المپیادهای داخلی و جهانی با اشاره به انتخابات ریاست جمهوری: برای انتخاب خوب، ببینید چه کسی به ملاکهای انقلاب نزدیکتر است و توانایی کار در جهت این ملاکها را دارد
یکی مرد کاری
گروه سیاسی: رهبر حکیم انقلاب اسلامی ظهر دیروز در دیدار صمیمانه جمعی از جوانان مدالآور در المپیادهای دانشآموزی و دانشجویی داخلی و جهانی، جوانان نخبه را مایه «امیدواری فراوان، عمیق و حقیقی» خواندند و گفتند: کشور به یک خیزش علمی نیاز دارد و نخبگان جوان عامل اصلی تأمین این نیاز ملی هستند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، دیدار با جوانان برجسته و آماده به کار را شادیآور و خرسندکننده دانستند و افزودند: برخلاف برخی مسؤولان دهههای اخیر، به جوانان و انگیزه جوانی اعتقاد کامل دارم و شما را ثروت عظیمی میدانم که ارزش آن بسیار بیشتر از مدالهای افتخارآفرین شماست. ایشان، توانایی تغییر در کشور و حتی در تاریخ و ایجاد فضایی صد درصد مطلوب را ظرفیت بسیار مهم نخبگان جوان برشمردند و افزودند: عامل انسانی نه به معنای سیاسیون و حکام، بلکه به معنای عوامل فکری - اخلاقی و معنوی در برهههایی از تاریخ، ایران را به شکوه و عظمت مثالزدنی رسانده است.
رهبر انقلاب با اشاره به دوران حدود ۲۰۰ ساله تسلط سیاست انگلیسی و بعد آمریکایی بر کشورمان گفتند: در آن دوران فرهنگ و رشد علمی ما نابود شد و از لحاظ سیاسی، ایران را در مراحل پست نگه داشتند اما انقلاب با تکیه بر نیروی انسانی عمدتا جوان، آن بساط را بر هم زد و در زمینههای مختلف سیاسی، علمی، فناوری، اخلاق اجتماعی و عرصههای دیگر جهش ایجاد کرد.
ایشان نخبگان جوان را به همفکری و همکاری برای پیدا کردن راهحل مسائل و مشکلات مختلف فراخواندند و افزودند: مدالآوری یا رتبه بالای کنکور فقط آغاز جریان نخبگی است و باید با خلاقیت فکری و عملی در زمینههای علمی و فناوری و گسترش اخلاقیات، مسیر نخبگی را ادامه داد و به پیش رفت که البته دستگاههای ذیربط هم در این زمینه وظایفی برعهده دارند و باید در این زمینه نهادسازی و جریانسازی شود.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به شکلگیری یک حرکت پربار علمی در دهه ۸۰ و سرعتگیری پیشرفت علمی کشور، گفتند: در سالهای آخر دهه ۹۰ این حرکت قدری افت کرد، البته این افت در 3-2 سال اخیر قدری جبران شده اما ناکافی است و در شرایط کنونی ما احتیاج به یک خیزش علمی داریم تا به خط مقدم علم جهانی برسیم که با تلاش نخبگان جوان و آمادهسازی محیط عمومی، این مساله امکانپذیر خواهد شد. رهبر انقلاب، استقلال سیاسی کشور را واقعیتی محسوس خواندند و گفتند: جمهوری اسلامی درباره مسائل مهم جهان، جایگاه، منطق و حرفهای شنیدنی دارد که حتی مخالفان ما روی آن حساب میکنند.
ایشان تاکید کردند: این استقلال سیاسی نباید خدشهدار شود و هر دولتی سر کار میآید باید آن را حفظ کند.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین در پاسخ به سوال یکی از نخبگان جوان درباره انتخابات گفتند: در انتخابات بسیار مهمِ پیشرو، در درجه اول افزایش مشارکت مهم است، بنابراین لازم است در محیطهای کاری دانشجویی و خانوادگی، در این زمینه هر چه ممکن است تلاش کرد.
رهبر انقلاب در تبیین معیارهای انتخاب نیز گفتند: برای انتخاب خوب، ببینید چه کسی به ملاکهای انقلاب نزدیکتر است و توانایی کار در جهت این ملاکها را دارد.
در پایان این دیدار، مدالآوران المپیادها، مدالهای خود را به رهبر انقلاب اهدا کردند. حضرت آیتالله خامنهای با تشکر از این اقدام گفتند: مدالها را از شما فرزندانم قبول میکنم اما معتقدم باید نزد خودتان باشد، بنابراین مدالها را که مایه سرافرازی است به شما بازمیگردانم.
ایشان همچنین از وزیر علوم و معاون علمی ریاستجمهوری بابت زحمات در عرصه نخبگان جوان تشکر کردند.
در این دیدار ۸ نفر از مدالآوران المپیادهای مختلف دانشآموزی و دانشجویی دیدگاههای خود را درباره مسائل مختلف عرصه نخبگانی بیان کردند که رهبر انقلاب مسؤولان ذیربط را به بررسی این مطالب خوب توصیه موکد کردند.
قبل از این دیدار، نخبگان جوان نماز ظهر را به امامت رهبر معظم انقلاب اقامه کردند.
ارسال به دوستان
ددگاه
غزه، حج و فرصت تاریخی برای اسلام تمدنی و جهانی
دکتر محسن سلگی: رهبر معظم انقلاب در پیام به حجاج بیتاللهالحرام فرمودند: «آهنگ دلنواز ابراهیمی که به فرمان خدا، همه انسانها را در همه دورانها، در موسم حج به کعبه فرامیخوانَد... و این انبوه پرشکوه و متنوع مردمی را پدید آورده و گستره انسانی و قوت عامل معنوی اسلام را به رخ خویش و بیگانه کشیده است... قرآن، حج را مظهر عبودیت و ذکر و خشوع، مظهر کرامت یکسان انسانها، مظهر سامانیابی زندگی مادی و معنوی بشر، مظهر برکت و هدایت، مظهر آرامش اخلاقی و سازش عملی میان برادران و مظهر بیزاری و جبههگیری مقتدرانه در برابر دشمنان معرفی میکند... شما برادر و خواهر حجگزار، اکنون در عرصه تمرین این حقایق و معارف پرفروغ قرار دارید. اندیشه و عمل خود را به آن نزدیک و نزدیکتر کنید و هویت بازیافته و آمیخته با این مفاهیم متعالی را به خانه برگردانید. این همان سوغات ارزشمند و حقیقی سفر حج شماست. امسال مساله برائت برجستهتر از گذشته است. فجایع غزه که در تاریخ معاصر ما بینظیر است، و گستاخی رژیم بیرحم و مظهر قساوت و شقاوت و البته رو به زوال صهیونی، جای هیچگونه ملاحظه و مماشات برای هر فرد و حزب و دولت و فرقه مسلمان باقی نگذاشته است. برائت امسال باید فراتر از موسم و میقات حج، در کشورها و شهرهای مسلماننشین در همه جای جهان ادامه یابد و فراتر از حجگزاران، به آحاد مردم تسری یابد. این برائت از رژیم صهیونیست و حامیانش بویژه دولت ایالات متحده آمریکا باید در قول و عمل ملتها و دولتها خود را نشان دهد و عرصه را بر جلادان تنگ کند. مقاومت پولادین فلسطین و مردم صبور و مظلوم غزه که شکوه صبر و مقاومتشان، جهان را به تحسین و تکریم واداشته است، باید از همه جهت پشتیبانی شود». چنانکه میبینیم، رهبر حکیم انقلاب در ابتدای بیاناتشان، کعبه را متعلق به همه انسانها خواندهاند و از این حیث، تأکیدی متمایز بر وجه جهانی کعبه و اسلام کردهاند. در ادامه موسم حج را مظهر کرامت یکسان انسانها خواندهاند. در نهایت، با تمرکز بر مساله غزه، برائت امسال را برائتی جهانی، مردمی و متشکل از دولتها و ملتها طلب کردهاند. واقعیت آن است که رهبر انقلاب اسلامی همچون بنیانگذار آن؛ همواره بر نگاه تمدنی و جهانی (انسانی) تأکید کردهاند. در عین حال با توجه به مساله غزه و افول بیسابقه رژیم صهیونیستی، تأکید مذکور پررنگتر شده است.
* جهانگرایی انقلاب اسلامی در برابر جهانیسازی
ایران که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رویکردی فرامرزی، تمدنی و جهانی در پیش گرفته بود و اسلام سیاسی و تمدنی را به عنوان الگو پیش روی جهانیان قرار داده بود، ثابت کرد میتوان جهانگرا و جهان روا بود اما از امپریالیسم و ذات یکسانساز و خودخواهانه و خودمدار لیبرالیسم (جهانیسازی) دور بود. حتی ثابت کرد میتوان جهان روا بود اما در عین حال تفاوتهای فرهنگی و بومی را پذیرفت. از این رو در عین فاتحانه و ایجابی بودن (برونگرایی و جهان وطنی بودن)، یک الگوی مقاومت و بومگرایی نیز هست.
جمهوری اسلامی از آغاز بر اشتراکات تکوینی و تشریعی بشر تأکید کرد و بر این اساس، در برابر حاکمیت سود و سرمایه ایستاد؛ حاکمیتی که منافی ذات مشترک بشر در طول تاریخ بویژه منافی و مخالف ذات اجتماعی انسان است. گفتنی است قویترین خوانش از اجتماعی بودن انسان توسط اسلام بویژه اسلام مردمی و اجتماعی - سیاسی حضرت امام خمینی(ره) و سایر رهبران نظری انقلاب اسلامی مطرح شده است. در این گفتمان، حتی مردم نیز مفهوم و دالی است که محصور و محدود به یک مرز و جغرافیای خاص نیست. با نگاهی فلسفیتر، باید گفت اسلام امام راحل و نیز اسلام مورد نظر رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیتالله العظمی خامنهای، از هرگونه ظاهرگرایی و مادیگرایی مبرا است. یک مصداق ظاهرگرایی و مادیگرایی، تأکید بر رنگ پوست یا نژاد است. مصداق دیگر آن تکیه مفرط بر جغرافیا و مرز است اما مبتنی بر اسلام انقلابی، باطن بر ظاهر ترجیح دارد. از این رو دینامیسم و پویایی استثنایی انقلاب اسلامی منوط به نژاد و حتی مذهب افراد نبوده و هرگز محدود به مرزها هم نشد. حتی وقتی غرب برای مهار این دینامیسم، جنگ 8 ساله را بر ایران تحمیل کرد تا ایران از رویکرد تمدنی و فرامرزی، به درون خزیده و متوجه مرزها و رفتار ناسیونالیسم شود نیز نتوانست جهانگرایی و تمدنسازی انقلاب اسلامی را مهار کند، بلکه برعکس انقلاب اسلامی به برکت 8 سال دفاع مقدس، توانست منشأ الهام و ارزشسازی و انسانسازی بینظیری در تاریخ سیاسی معاصر شود. در جنگ 8 ساله ایران الگویی بینظیر از دفاع از وطن مبتنی بر عقیده (مرز معنوی) به جای مرز جغرافیایی و مادی را پیش کشید. به زبان ساده، هیچ ملیگرا و باستانگرایی همچون شهدای ارزشی و مؤمن نتوانستند از ایران و وطن دفاع کنند و برای آن جان دهند. جمهوری اسلامی ایران پس از تأسیس و پیروزی انقلاب اسلامی با توطئه تحمیل ناسیونالیسم توسط غرب مواجه شد تا از سیاست فرامرزی و جهانی به سیاست درونگرا و دفاع از مرزها متمرکز شده و رویکرد جهانی خود را وابنهد اما در عمل، جنگ 8 ساله سبب توسعه گفتمانی و ترویج هرچه بیشتر انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی شد. قابل ذکر است غرب در تجربه تاریخی جنگهای داخلی خود سعی کرد از ایده ناسیونالیسم به سمت منطقهگرایی و حتی فرامنطقهگرایی نیل کند. شکلگیری اتحادیه اروپایی محصول روندی تاریخی است که دغدغه نخستین آن از جنگهای مذهبی اروپا و دغدغه متعاقب آن از جنگهای اول و دوم بینالملل شکل گرفته است. امروز هم غرب میداند که تمدنگرایی رهبر انقلاب اسلامی به معنای اتحاد یافتن کشورهای مسلمان و فراتر از این تشخص و تشکل هر چه بیشتر جبهه آزادیبخش و عدالتخواه و مردمی در سراسر جهان در برابر مدل جهانی شدن (سرمایهسالاری غربی) است.
با توجه به آنچه گذشت، واضح است که تحکیم ارتباطات اسلامی بویژه در منطقه غرب آسیا در عین داشتن نگاهی جهانی (نگاه جهانی به مقاومت اسلامی)، مبتنی بر این مبانی نه یک امر شاذ و نامنتظره؛ که امری ریشهدار و منتظره و نظریهمند است که باید در آیین برائت امسال مورد تأکید و تکیه قرار گیرد.
مناسک حج امسال اهمیتی بینظیر در سالهای اخیر دارد که این اهمیت محصول مدیریت و رهبری ایران در سرکوب داعش و کوتاه کردن هرچه بیشتر دست آمریکا در منطقه و فروانداختن رژیم صهیونیستی به نحوی بینظیر از 7 اکتبر است.
به نظر میرسد هیچگاه ایده اسلام تمدنی - به عنوان تکمیل و تکامل اسلام اجتماعی - که اسلامی هم مدنی، هم مردمی و هم جهانی و فرامرزی است، به اندازه امروز در جغرافیا و روی زمین بخت تجلی نیافته است. این اوج، محصول اتفاقات وسیعی است که باریکه غزه را بدل به یک جهانجا، گستردهترین و جهانتاریخیترین لحظه امروز کرده است. بیتردید حج امسال با عنایت به چنین بستری، ممتاز و متمایز شده و نماد و قلهای از اسلام تمدنی و اسلام جهانی مورد ترویج انقلاب اسلامی میتواند باشد.
ارسال به دوستان
نگاه
وحدت حقیقی چه زمانی حاصل میشود؟
علی عسگری: در بازه انتخابات همواره پرسش از وحدت و تفرقه به عنوان یکی از پایههای جدی مباحث رسانهای و سیاستورزی ما طرح میشود. به تبع همین نیاز نیز سازوکارهایی در عرصههای سیاسی فعال شده تا در قالب ائتلافها و البته گاه ریش سفیدیهایی بتوان نوعی از وحدت را بر صحنه انتخابات حکمفرما کرد. اکنون قصدی بر آن ندارم که له یا علیه این شیوه از اتحاد و وحدتآفرینی سخنی سیاسی یا طرحی داشته باشم، بلکه تنها درصدد آن هستم که به برخی از لوازم و بایستههای وحدت از منظر دینی، همچنین حکمت اسلامی بپردازم.
پرسش جدی در این مجال این است: اختلاف و تفرقه از چه وضعی برمیخیزد؟ از منظر حکمت، اختلاف و تفرقه اصطلاحا خاص صاحبان نفوس ضعیف است که به جای عقل، وهم بر آنها حاکم است. صاحبان نفوس جزئیه اهل حسد و تنگ نظریاند و مقامشان مقام کینتوزی است ولی مقام عقل، مقام کلی است که به وحدت فرامیخواند. از این جهت وحدت و یگانگی خاص مومنان است و نشانهای از عقل.خداوند در سوره حشر، پراکندگی قلوب کفار را نشانه بیعقلی دانسته: «تحسبهم جمیعاً و قلوبهم شتى ذلک بانهم قوم لایعقلون». در نقطه مقابل اما هیچ نزاع و تفرقهای حکمفرما نبوده و به تعبیر قرآن کریم در آیه ۱۳۶ سوره بقره که پیرامون انبیا میفرماید: «لا نفرق بین احد منهم» این یعنی آنچه در میان جامعه ایمانی وجود دارد، هرچه هست امن و دوستی بوده و تفرقه در این جمع راه ندارد. چه آنکه در بهشت که بسط یافته هر آنچه از وجود در عالم است نیز همین معنا حکمفرماست.اما اگر از سطح مقام توصیف و پدیدارشناسی تفرقه و وحدت بگذریم چگونه میشود به وحدت رسید؟ از اساس وحدت چه زمانی برای ما ممکن میشود؟ پاسخ این سوال بسیار ساده اما عمیق است؛ تهذیب نفس و وارستگی اخلاقی. این معنا البته محقق نمیشود مگر آنکه انسان از جلد خود بیرون بیاید و خودسازی را در جامعه و در میان امر جمعی جستوجو کند. به تعبیر برخی اساتید «خودسازی فردی در تعریف دین بیمعناست، چون اساس خودسازی در بیرون رفتن از خود و توسعه نفس در مقیاس جامعه ایمانی و جانشین شدن خود جمعی به جای فردیت است». سعادت انسان و جامعه در گرو تقرب به خدای متعال بوده و این تقرب حاصل نمیشود مگر به ایجاد وحدت در جمع مومنان. به تعبیر حکما لازمه تقرب به چیزی وجود سنخیت یا همجنسی با آن است. از همین رو همچنان که ذات باری تعالی در اوج وحدت و یگانگی است، لازمه تقرب یک جامعه و امت به خداوند نیز وحدت و یکپارچگی آن است. اما این جمع شدن در چه راستایی، چه انگیزههایی و بر چه مبنایی ممکن میشود؟ اگر محور این اتحاد دنیا و مطامع خرد آن باشد، همه ساحات انسانی از جمله سیاست و قدرت به تعبیر امیرالمومنین در نهجالبلاغه تبدیل به طعمه شده و این طعمهشدگی قدرت در نهایت خود را در قالب بداخلاقیها، پرخاشگریها و دشمنیها نمایان خواهد کرد اما در نقطه مقابل اگر محور این وحدت و اجتماع الهی باشد، در نهایت سیاست به عرصه تعالی یک ملت تبدیل میشود. این جمله از امام خمینی(ره) با این مقام سنخیت بسیار دارد و این موضوع را خوب توضیح میدهد: «اگر تمام انبیا جمع بشوند در یک محلی، هیچ وقت با هم نزاع نمیکنند. اگر اولیا و انبیا را، شما فرض کنید الان بیایند در دنیا، هیچ وقت با هم نزاع ندارند. برای اینکه نزاع مال خودخواهی است. از نقطه نفس انسان پیدا میشود که آنها نفس را کشتهاند. جهاد کردهاند و همه خدا را میخواهند. کسی که خدا را میخواهد نزاع ندارد. همه نزاعها برای این است که این برای خودش یک چیزی میخواهد، آن هم برای خودش یک چیزی میخواهد. این دو خودها تزاحم میکنند. این قدرت را میخواهد مال خودش باشد، آن هم قدرت را میخواهد مال خودش باشد. تزاحم میکنند. جنگ درمیآید. اگر مردم تربیت بشوند به تربیت انبیا که همه کتب آسمانی برای این تربیت آمده است، همه این نزاعها از بین میرود. همه این گرفتاریهایی که برای بشر است از بین میرود. برادر میشوند همه. همانطوری که قرآن کریم همه را برادر خوانده است».1 پس شایسته است بزرگان دینی و دلسوزان کشور در کنار طراحی ساختارهای سیاسی برای اتحاد و وحدت، به فکر کیفیت اخلاقی و نفسانی انسانهای حاضر در جبهه انقلاب نیز باشند؛ موضوعی که البته قصه امروز و دیروز نبوده و به عنوان امری مستمر و دائمی باید محل توجه قرار گیرد، هرچند گاه بهانههایی سخن گفتن از آن را راحتتر میکند.
--------------------------------------
پینوشت
1- صحیفه امام خمینی، جلد ۱۱، صفحه ۳۸۱
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|