|
محمدامین حزباوی بعد از رد پیشنهاد تابعیت قطر از باشگاه السد این کشور جدا شد
این خوزستانی وطندوست
در روزهایی که خبر مهاجرت نخبگان ایرانی تبدیل به یکی از دغدغههای اصلی مدیران بالادستی کشورمان شده است، در فوتبال شاهد یک نمونه کاملا وارونه و متفاوت هستیم. محمدامین حزباوی، مدافع جوان فولاد خوزستان از سالهای قبل مورد توجه استعدادیابهای قطر قرار گرفت. از آنجا که او در تیم ملی فوتبال ایران هیچ بازی رسمیای انجام نداده بود، قطریها سفره رنگین و بزرگی برایش پهن کردند تا او را مجاب کنند عوض تیم ملی فوتبال ایران، برای قطریها بازی کند. مدیران فوتبالی این کشور کوچک حوزه جنوبی خلیجفارس در ابتدا طی یک قرارداد گرانقیمت بلندمدت، حزباوی را به عضویت السد که مهمترین تیم باشگاهی قطر به شمار میرود، در آوردند. پس از این عضویت بود که رسانههای داخلی زنگ خطر را به صدا درآورده و از سرمربی تیم ملی خواستند با دعوت و بازی دادن به این مدافع خوشآتیه، سنگ بزرگی برابرخواسته قطریها بگذارد. سرانجام این اتفاق مهم در بازیهای مقدماتی جامجهانی 2026 رخ داد و حالا با بازی امین حزباوی برای تیم ملی فوتبال ایران، قطریها میخواهند مقابله به مثل کنند. آنها که از تغییر تابعیت این جوان رعنای ایرانی ناامید شدند، ناگهان اعلام کردند تیم السد دیگر نیازی به این بازیکن ندارد.
* دامی که پهن شد و نگرفت
سال پیش امین حزباوی با قراردادی گرانقیمت فولاد را به مقصد السد قطر ترک کرد تا یکی از مهمترین انتقالهای چند سال اخیر فوتبال ایران در حاشیه خلیجفارس را رقم بزند و حالا باشگاه السد در خبری رسمی، جدایی او را اعلام کرده است. حالا مشخص شده همه چیز پیرامون مساله پیشنهاد تابعیت قطری بوده که رد این درخواست از سوی مدافع جوان السد به بهای کنار گذاشتن او از بزرگترین تیم قطری تمام شده است. البته سال گذشته هم زمزمههای زیادی پیرامون این مساله وجود داشت اما در نهایت بعد از حضور حزباوی در تیم ملی ایران، همه چیز حالت عیان به خود گرفت و حالا به جدایی این بازیکن منجر شده است. السد در بیانیه رسمی خود اعلام کرده برای فسخ توافقی قرارداد با حزباوی به نقطه مشترک رسیده و همچنین از خدمات این بازیکن در فصل گذشته تشکر میکند. جالب اینکه پیشنهاد تیم ملی قطر عواید مالی بسیار خوبی هم برای حزباوی داشت اما او ترجیح داد در تیم ملی کشورش به فوتبال ادامه دهد و احتمالا با ادامه این روند، جایگاه خود را نیز در ترکیب اصلی تیم ملی به دست خواهد آورد. سال گذشته السد با قراردادی 5 ساله حزباوی را به خدمت گرفت و رقم مطلوبی را هم به او پرداخت کرد اما حالا در پایان نخستین فصل قرارداد به این نتیجه رسیده که او بازیکن مورد نظر برای پروژه تغییر تابعیت نبوده است. حزباوی در روزهای آینده تیم بعدی خود را انتخاب خواهد کرد و در این بین احتمال دارد او به یک تیم ایرانی هم منتقل شود. ستاره 21 ساله خط دفاع السد سابقه ۲ فصل عضویت در تیم بزرگسالان فولاد را دارد و پیش از آن هم در قامت بازیکنی جوان برای تیم فولاد نوین بازی کرده بود.
***
تصمیم بزرگ ستاره جوان به عشق پرچم ایران
بازیکن جوان فوتبال ایران به پیشنهاد مالی هنگفت برای تغییر تابعیت پاسخ منفی داد. امین حزباوی که در خارج از کشور توپ میزند، از یک سال قبل پیشنهادی مبنی بر تغییر تابعیت و پیوستن به تیم ملی قطر را دریافت کرد. بعد از اینکه تلاش اولیه مسؤولان فوتبال کشور مورد بحث برای جلب رضایت بازیکن ایرانی به نتیجه نرسید، مدیران ارشد ورزش قطر در جلسهای که ۴ ماه قبل با این بازیکن داشتند، رسما پیشنهاد تغییر تابعیت را به ملیپوش ایرانی ارائه کردند که البته زمزمه آن در فضای خبری فوتبال ایران هم منتشر شد. پذیرش این پیشنهاد ضمن اینکه سود مالی کلانی را نصیب حزباوی میکرد، باعث میشد جایگاه ویژهای در تیم باشگاهیاش هم پیدا کند اما این بازیکن تصمیم گرفت فوتبال ملی خود را در ایران دنبال کند و برای تیم ملی ایران به میدان برود. این تصمیم بزرگ، همانگونه که انتظار میرفت پیامدهایی را برای حزباوی به دنبال داشت و او بهرغم اینکه فصل درخشانی در تیم باشگاهیاش سپری کرد و رابطه بسیار خوبی هم با مدیران باشگاهش السد داشت، سرانجام راهی جز جدایی و فسخ قرارداد پیش روی خود ندید. در همین باره، چند باشگاه ایرانی و خارجی درخواست رسمی برای جذب این بازیکن ارائه کردند تا او در مسیر یک تصمیم بزرگ نقل و انتقالاتی قرار بگیرد. تصمیم مهم این بازیکن اگرچه ضرر سنگین مالی را متوجه وی کرده اما تیم ملی ایران را برای سالهای آینده صاحب یک مدافع بااستعداد و خوشآتیه میکند، بازیکنی که ارزش خاصی برای پیراهن تیم ملی قائل بوده و این تصمیم را با قلب و جان گرفته است.
ارسال به دوستان
سیاستهای دولت شهید رئیسی تورم مسکن را تکرقمی کرد
فروکش التهاب مسکن
* گزارش اختصاصی «وطن امروز» از جزئیات معاملات بازار مسکن شهر تهران
گروه اقتصادی: بر اساس گزارش بانک مرکزی، تورم مسکن نسبت به سال گذشته تکرقمی شده است، در حالی که تورم عمومی هنوز بالاتر از ۳۵ درصد است. این اتفاق تحت تأثیر کاهش جریان نقدینگی، انتظارات تورمی، بهرهبرداری از ۵۰۰ هزار واحد پروژه نهضت مسکن ملی و مسکن مهر در دولت سیزدهم و... است. این گزارش به سیاستهای مهار تورم مسکن پرداخته است.
تورم نقطه به نقطه قیمت مسکن در تهران خردادماه ۱۴۰۰ همزمان با استقرار دولت سیزدهم ۵۷ درصد بود. روند نزولی تورم مسکن در پایتخت در ماههای بعد از آن آغاز شد، بهطوری که در پایان نخستین سال استقرار دولت مردمی به یکی از کمترین مقادیر سالهای قبل آن رسید. در واقع قیمت مسکن بعد از اینکه رشد بالایی را تجربه کرد، دولت سیزدهم برای مهار تورم مسکن سیاستهای تثبیتکننده بازار مسکن را در سال ۱۴۰۲ اجرا کرد، به طوری که تورم نقطه به نقطه در بازار مسکن طی خردادماه امسال روند کاهشی به خود گرفت. اعلام تورم نقطهبهنقطه مسکن در پایان بهار در سطح ۹,۷ درصدی نشان از آن دارد که طی خردادماه امسال بهای مسکن در کشور تعدیل شده است که از این موضوع میتوان به عنوان دستاوردی در کنترل قیمت خرید خانه در کشور یاد کرد.
***
سیاستهای کنترلکننده تورم مسکن
افزایش نسبی نرخ سود بانکی منجر به کنترل نقدینگی بازار شد، به طوری که سرمایه عموم به جای اینکه وارد بازار مسکن شود به صورت سپرده در بانکها فریز شد. همین مساله تقاضای سوداگری در بازار مسکن را نیز کاهش داد. به عبارت دیگر وقتی دلالهای املاک متوجه شدند تقاضا در بازار افت کرده است میزان عرضه مسکن را بیشتر کردند. از طرف دیگر همین مساله باعث شد خریداران واقعی مسکن نیز بیشتر پای کار بیایند، چرا که با تکنرخی شدن تورم در خرداد ۱۴۰۳ میزان حباب مسکن نیز کاهش یافت.
از سوی دیگر با جذب بخشی از نقدینگی به بانکها، نسبت پول به شبهپول کاهش یافت. این موضوع انتظارات تورمی در بازار مسکن را تعدیل کرد. با تحقق برنامههای بانک مرکزی در زمینه مهار نقدینگی نوسان نرخ ارز در کشور فروکش کرد. هرچند دلالان ارز همواره به دنبال ایجاد نوسان در بازار ارز بودند اما در چند ماه اخیر دولت توانست افسار نرخ ارز را در دست بگیرد و آن را کنترل کند. اثر این موضوع بر جریان پول سرمایهای نیز تأثیرگذار شد، به طوری که بسیاری از افرادی که دنبال سرمایهگذاری در بازار مسکن بودند وارد این بازار نشدند، زیرا از یک سو نگران رکود بازار بودند که مبادا سرمایههای آنها در این بازار گیر کند و از سوی دیگر کُند شدن سرعت رشد قیمت مسکن را به وضوح دیدند. به همین دلیل تقاضا در بازار مسکن به سمت مصرفکننده واقعی رفت. در ماههای اخیر طبیعتا انتظارات تورمی فروکش کرد. فاکتورهایی نظیر مهار رشد نقدینگی و افزایش نرخ سود بانکی کاملا بر مبنای تصمیمات اقتصادی دولت اتخاذ شد و تأثیرگذار نیز بود. به عبارت دیگر رویههای کارشناسی بر بازار مسکن کشور اثرگذار شده است. کاهش قدرت خریداران سرمایهای در شرایط کنونی به کاهش تورم مسکن منجر شده است. قوانین بازدارنده مانند مالیات بر عایدی در بازار املاک میتواند در کاهش ورود سرمایه به این بخش موثر باشد. در این شرایط اصلاح ساختار اقتصادی و بهبود متوالی سطح رفاه از طریق رشد اقتصادی پایدار طی چند سال میتواند قدرت خرید را به متقاضیان خرید خانه بازگرداند. تقویت واقعی بخش عرضه مسکن و مهار نقدینگی با راهکارهایی نظیر افزایش نسبی نرخ سود بانکی چالش خرید خانه اول را تا حدی کاهش میدهد، همچنین تثبیت هزینه ساخت مسکن تا حدی چالش انتظارات تورمی بازار مسکن را تعدیل کرد به طوری که متوسط قیمت هر متر مربع مسکن پایتخت در خردادماه امسال در85 میلیون تومان قرار گرفته که نسبت به اردیبهشت امسال 4.1 درصد رشد کرد، همچنین در مقایسه با خرداد پارسال 7.9 درصد افزایش داشته است.
***
جزئیات معاملات بازار مسکن شهر تهران
معاملات بازار مسکن شهر تهران در خردادماه امسال نشان داد قرارداد 9.3 هزار واحد مسکونی ثبت شده است که نسبت به ماه قبل 6.20 درصد کاهش داشته است. همچنین نسبت به ماه مشابه سال قبل 1.14 درصد افزایش داشته است. واحدهای تا ۵ سال ساخت با سهم 6.27 درصد بیشترین سهم معاملات را به خود اختصاص دادهاند. این نوع آپارتمانها در مقایسه با خردادماه سال قبل حدود 1.1 واحد درصد کاهش تقاضا داشتهاند، همچنین در ۲۲ منطقه شهر تهران، منطقه ۵ بیشترین تعداد قراردادهای مبایعهنامه را داشته است که تقریبا شامل ۱۳ درصد از مجموع قراردادها است.
متوسط قیمت بیشترین نرخ یک مترمربع زیربنای مسکونی 9.160 میلیون تومان بوده که برای معامله منطقه یک تهران ثبت شده است. همچنین کمترین قیمت یک مترمربع آپارتمان 5.44 میلیون تومان در قرارداد منطقه ۱۹ ثبت شده است.
با ظهور پدیده شومی مثل تورم، طبیعی است که مردم به دنبال صیانت از داراییهای نقدی خود باشند. در نتیجه بخش زیادی از سرمایههای مردم به بخش مسکن وارد شد اما از نیمه دوم سال گذشته با توجه به شعار کاهش تورم، اقدامات جدیتری در جهت کاهش نقدینگی انجام شد و دولت توانست رشد تورم را تا سطح متعارف بکشاند.
بازدهی بازار مسکن کاهش یافته است به طوری که در حال حاضر وضعیت بازارها برای دلالان شبیه به برزخ شده است. برای سرمایهگذاران مشخص نیست که شرایط چگونه پیش میرود، بنابراین ترجیح میدهند در بازارهای راکدی مثل مسکن سرمایهگذاری نکنند. هرچند از ابتدای سال ۱۴۰۱ شاهد روند صعودی افزایش سالانه قیمت مسکن در تهران بودیم و خردادماه سال گذشته به بیشترین میزان خود رسید اما پس از آن، روند نزولی رشد قیمتها آغاز شد و خردادماه امسال همزمان با آخرین روزهای استقرار دولت سیزدهم، ضمن شکسته شدن رکورد کاهش تورم در این حوزه، تک رقمی شد و به ۹,۷ درصد رسید. ثبت این رقم پس از ۶ سال در حالی است که پیش از آن شاهد رشد شدید قیمتها در این بخش و ثبت تورمهای ۲ و ۳ رقمی بودیم.
از ابتدای شروع به کار دولت سیزدهم بر اساس تأکید آیتالله رئیسی، به موازات شروع طرح ساخت سالانه یک میلیون واحد مسکونی، مقابله با سفتهبازی و سوداگری در بازار مسکن به عنوان یکی از اصلیترین راهکارهای مهار تورم و کنترل رشد قیمت واحدهای مسکونی در دستور کار قرار گرفت.
***
۲۹۰ هزار واحد مسکونی در دولت سیزدهم نوسازی شد
نوسازی و بهسازی بافتهای فرسوده در دولت سیزدهم نسبت به گذشته رشد قابل توجهی داشت به طوری که میانگین صدور پروانه بافتهای فرسوده در 3 سال فعالیت دولت سیزدهم در مقایسه با 8 سال دولت قبل ۱۰۰ درصد رشد داشت.
فرآیند نوسازی بافتهای فرسوده شهری به ۲۹۰ هزار و ۲۳۷ واحد رسیده که از این تعداد بیش از ۱۰۴ هزار واحد به بهرهبرداری رسیده است. یکی از اقداماتی که به رشد نوسازی بافتهای ناکارآمد شهری منجر شد، ابلاغ بسته تشویقی ۱۹بندی است. تسهیل در تأمین پارکینگ، تسهیل شرایط توده و نما، اعطای یک یا 2 طبقه تشویقی و ایجاد کاربری انتفاعی در طبقه همکف به منظور حمایت از کسب و کارهای خانگی از جمله این مشوقهاست که طبق آمار، جذابیت سرمایهگذاری در بافتهای فرسوده را افزایش داد.
طبق برآوردی که 2 سال قبل انجام شد، در حالی که از کل مساحت تهران 6 درصد آن پهنه پرمخاطره و فرسوده ارزیابی شده اما ۳۷ درصد جمعیت پایتخت در این محدودهها زندگی میکنند که اغلب مناطق ۹ تا ۱۶ را شامل میشود.
استانهای برتر در نوسازی بافتهای فرسوده، استان تهران با ۶۳ هزار و ۹۴۸ واحد، خراسان رضوی با ۳۵ هزار و ۱۹۶ واحد، خوزستان با ۲۰ هزار و ۳۵۹ واحد، آذربایجان شرقی با ۱۸ هزار و ۲۸۸ واحد، آذربایجان غربی با ۱۴ هزار و ۸۷۵ واحد، مازندران با ۱۱ هزار و ۶۱۵ واحد، همدان با ۸ هزار و ۴۹۲ واحد، البرز با ۸ هزار و ۳۳۲ واحد، کرمانشاه با ۷ هزار و ۶۴۹ واحد، شمال فارس با ۷ هزار و ۵۵۶ واحد، قم با ۶ هزار و ۵۷۸ واحد، گلستان با ۶ هزار و ۳۶۰ واحد و کرمان با ۶ هزار و ۱۵۰ واحد هستند.
در تهران طبق طرح جامع مسکن سالی ۱۵۰ هزار واحد مسکونی باید ساخته میشد که در سالهای گذشته تنها ۴۰ تا ۵۰ هزار واحد تولید شد؛ لذا شاهد یک عقبماندگی در ساخت مسکن بودهایم.
سال گذشته در شهر تهران و در راستای اجرای برنامه چهارم به عنوان یک تکلیف اجرایی، مقرر شد هر ساله 3 درصد از بافت فرسوده نوسازی شود. بر همین اساس ۵۹۰۰ پلاک نوسازی شد و به این ترتیب 3 درصد برنامه محقق شد. امسال نیز این برنامه در دستور کار سازمان نوسازی شهر تهران قرار دارد.
از سوی دیگر، شرکت بازآفرینی شهری ایران و سازمان مدیریت بحران کشور به منظور همکاری متقابل در زمینه ارتقای کیفیت زندگی و ارتقای تابآوری اجتماعات محلی از طریق توانمندسازی اجتماعی - اقتصادی جوامع آسیبپذیر تفاهمنامه امضا کردند.
مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و امدادی و خدمات بشردوستانه برای ساکنان محدودهها و محلات هدف بازآفرینی با استفاده از ظرفیتهای طرفین و همافزایی در فرآیند برنامهریزی و تخصیص منابع از دیگر موضوعات این تفاهمنامه به شمار میرود.
***
پولهای سوداگری دوباره وارد بازار ملک نشود!
با توجه به قیمت فعلی مسکن در شهرهای بزرگ و کوچک باید گفت اعطای تسهیلات میتواند محرک خرید مسکن توسط مصرفکننده واقعی باشد. آینده بازار مسکن کاملا بستگی به سیاستهای اقتصادی دولت جدید دارد. اگر دولت چهاردهم سیاست کنترل ترازنامه بانکها را به طریق دولت سیزدهم اجرا کند تورم جدید به اقتصاد تزریق نمیشود و همین مساله میتواند بر تثبیت قیمتها موثر باشد. بانک مرکزی ظرف یک سال اخیر برای کنترل رشد نقدینگی در کشور، بانکها را ملزم به کنترل نرخ بهره بانکی کرد. در گذشته این ذهنیت وجود داشت که برای کسب سود هر کسی بخشی از سرمایه خود را به خرید ملک اختصاص دهد. وقتی بازدهی بازار ملک کاهش یابد این ذهنیت تغییر میکند اما دولت باید مسکن اجتماعی را دنبال کند تا ضمن اینکه تورم را مهار میکند به اندازه تقاضای واقعی آپارتمان عرضه کند. کاهش تقاضا در بازار مسکن تمایل به سرمایهگذاری در بخش مسکن را میکاهد، بنابراین سیاستهای اقتصادی دولت جدید بر بازار مسکن کشور اثرگذار است. اگر سیاستهای اقتصادی دولت به ثبات بازار ارز منجر نشود، طبیعتا بخشی از مردم برای حفظ ارزش دارایی خود وارد بازار مسکن میشوند. این موضوع به تورم این بازار دامن میزند. حتی احتمال این وجود دارد که برخی سپردهها و سهام بورس را تبدیل به مسکن کنند. این موضوع قیمت مسکن در بازار را افزایش میدهد.
ارسال به دوستان
وزارت بهداشت: رجوع 200 نفر با علائم تب دنگی به مراکز درمانی؛ آزمایش 63 نفر مثبت اعلام شد
شیوع تبدنگی در کشور
* کودکان خردسال و سالمندان در معرض خطر جدی قرار دارند
گروه اجتماعی: زنگ خطر شیوع بیماری «تب دنگی» با علائم استخوان درد و تب بالای 40 درجه در حالی در کشور به صدا درآمده است که کارشناسان حوزه بهداشت در پی مثبت شدن آزمایش ابتلای 63 نفر از هموطنانمان به این بیماری، نسبت به احتمال اپیدمی آن در کشور هشدار دادهاند. در این بیماری ویروسی که بر اثر گزش پشهای به نام آئدس، فرد به آن دچار میشود، خطر مرگ یک تا 2 درصد است. بیماری تب دنگی با تغییرات آب و هوایی ظاهر میشود و مسافرت به کشورهای همسایه نیز میتواند به گسترش آن دامن بزند. از این رو همه افراد جامعه بویژه ساکنان مناطق شمالی و جنوبی کشور در معرض چنین بیماریای قرار دارند، زیرا پشه ناقل این بیماری معمولا در محل آبهای راکد تخمگذاری کرده و فعالیت بیشتری دارد.
یکی از مهمترین علائم این بیماری تب شدید است، به همین علت به این بیماری تب استخوانشکن هم میگویند. این بیماری بیشتر در مناطق گرمسیر و استوایی دیده میشود اما انتقال پشه آئدس به کشورهای دیگر باعث گسترش این بیماری به بیش از ۱۱۰ کشور دنیا از جمله در اروپا شده است. تب، سردرد، کمردرد، درد در پشت چشم، جوش و حساسیتهای پوستی و در مواردی خونریزی به خصوص از لثه از جمله علائم اصلی این بیماری است. به گفته پزشکان، بیماری تب دنگی درمان اختصاصی ندارد ولی علائم آن تا حدود ۲ هفته بعد از گزش پشه آئدس در صورتی که ناقل ویروس این بیماری باشد، در فرد بروز میکند، البته در بیش از ۸۰ درصد موارد علائم بسیار خفیف و در مواردی بدون علامت است. میزان مرگومیر این بیماری نیز حدود 2 تا 2.5 درصد است، با این وجود گسترش این بیماری از طریق تخمگذاری پشه آئدس میتواند سلامت مردم را به خطر بیندازد و در مواردی مرگآور باشد. بنابراین مهمترین راه برای کنترل این بیماری جلوگیری از تخمگذاری پشه آئدس است؛ پشهای که در آبهای کوچک راکد مثل ظرف گلدانها یا در داخل تایر کهنه خودروها نیز تخمگذاری میکند و در شرایط سخت نیز تخم این پشه زنده میماند. در این باره معاون درمان وزیر بهداشت با اشاره به وضعیت بیماری تب دنگی در کشور گفت: از ۲۰۰ نفری که با علائم شدید استخوان درد و تب بالای ۴۰ درجه به مراکز درمانی مراجعه کردند، آزمایش ۶۳ نفر مثبت شده و هنوز جواب آزمایش برخی نیامده است.
سعید کریمی با بیان اینکه ۳۰ درصد افرادی که با علائم تب استخوانشکن به مراکز درمانی مراجعه کردند، دارای بیماری تب دنگی بودند، گفت: عمده این افراد مسافرنی بودند که از کشورهای حاشیه خلیجفارس آمدند؛ اگر افرادی مسافرتی به دوبی یا سایر شهرهای امارات داشتهاند، حتما مراقبت کنند. اغلب افراد مبتلا کسانی هستند که به کشورهای حاشیه خلیجفارس بویژه امارات متحده عربی سفر کردهاند. وی با اعلام اینکه یک درصد موارد ابتلا به تب دنگی منجر به فوت میشود، افزود: تب بالای ۴۰ درجه و استخواندرد شدید، از علائم این بیماری است و ۳۰ درصد افرادی که با علائم استخوان درد شدید و تب بالا به مراکز درمانی مراجعه کردند، دارای بیماری تب دنگی بودند.
معاون درمان وزارت بهداشت ادامه داد: حداکثر ۵ روز پس از اینکه پشه آلوده افراد را مورد گزش قرار دهد، علائمی چون افت فشار خون، ضعف و بیحالی بروز میکند و در صورت حاد بودن منجر به خونریزی و حتی بستری میشود.
کریمی با توصیه به مردم درباره جمعآوری آبهای راکد اطراف محل سکونت گفت: درمان این بیماری عمدتا علامتی است، یعنی با کاهش تب و دادن مایعات سعی میشود بیماری کنترل شود. کارشناس اداره کنترل بیماریهای منتقله توسط ناقلان وزارت بهداشت نیز با اشاره به اهمیت کنترل پشه آئدس به منظور مقابله با بیماری تب دنگی گفته است: یکی از مهمترین علائم این بیماری تب شدید و مهمترین راه برای کنترل این بیماری، جلوگیری از تخمگذاری پشه آئدس است.
اولیایی با اشاره به گونههای پشه آئدس اظهار کرد: برخی گونههای پشه آئدس «مهاجم» و برخی «غیرمهاجم» هستند. پشه آئدس مهاجم، بومی ایران نیست و از سایر مناطق به کشور وارد شده، همچنین برخی گونههای غیرمهاجم و بیخطر نیز در تمام نقاط کشور وجود دارند. وی با بیان اینکه پشه آئدس میتواند بیماریهای مختلفی را منتقل کند، خاطرنشان کرد: «تب دنگی»، «بیماری چیکونگونیا»، «زیکا» و «تب زرد» بیماریهایی هستند که پشه آئدس به انسان منتقل میکند.
کارشناس اداره کنترل بیماریهای منتقله توسط ناقلان وزارت بهداشت اضافه کرد: علائم شدید شامل علائم سرماخوردگی، تب ناگهانی، بدن درد و استخوان درد شدید جزو علائم بیماری تب دنگی است. همچنین علائمی مانند گلودرد و درد پشت حدقه چشم هم وجود دارد که یک علامت مهم به حساب میآید و کادر درمان را در مسیر تشخیص تب دنگی قرار میدهد.
اولیایی با بیان اینکه گروههای حساس در معرض خطر بیشتری قرار دارند گفت: احتمال بیماری تب دنگی در افرادی که به مناطق آلوده سفر کردهاند، بیشتر است. علائمی چون تب و خونریزی از لثه و استخوان درد در این افراد اهمیت دارد.
همچنین رئیس مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت گفت: هر فرد ممکن است بر اثر نیش پشه آلوده، به این بیماری دچار شود اما افرادی که در گروههای حساس هستند، از جمله بیماران زمینهای و دارای ضعف سیستم ایمنی و بیماران قلبی حساستر هستند و باید بیشتر از آنها مراقبت شود. شهنام عرشی تصریح کرد: نوبت اول ابتلا به این بیماری خفیفتر است اما در موارد ابتلای مجدد، بیماری مهلکتری ایجاد میکند که خطر جانی دارد. وی به افرادی که به مناطق آلوده به تب دنگی مسافرت میکنند، توصیه کرد از داروهای دورکننده پشه و اسپریهای دارویی استفاده کنند و در طلوع و غروب آفتاب که گزش پشه زیاد است، در مکانهای آلوده قرار نگیرند و خود را در معرض هوای آزاد قرار ندهند.
عرشی ادامه داد: این پشه در مکانهای مرطوب بویژه ظرف آب تخمریزی میکند و باید از نظر بهداشتی نیز افراد تلاش کنند محیط خود را از مکانهای مورد نظر تکثیر پشه آئدس پاکسازی کنند. فوق تخصص نقص ایمنی در پیوند و استاد تمام دانشگاه شهید بهشتی گفت: بیماری تب دنگ بیماریای است که میتواند در صورت شیوع خطرآفرین شود و سلامت جامعه را تهدید کند، حال از آنجا که عامل انتقال این بیماری، پشه آئدس است، بنابراین مبارزه با چنین حشرهای با اشکال مختلف از سوی وزارت بهداشت ضروری است.
* خطر تب دنگی برای کودکان و سالمندان
دکتر پیام طبرسی در گفتوگو با «وطن امروز»، با بیان اینکه این نوع پشه معمولا در چاههای مرطوب و آبهای راکد تکثیر شده و فعالیت میکند، افزود: توصیه میشود کسانی که میخواهند به مناطق شمالی و جنوبی کشور سفر کنند، نسبت به خودمراقبتی برای جلوگیری از گزش این نوع پشه کوشا باشند و در صورت امکان سفر نکنند. وی اضافه کرد: پوشیدن لباسهای آستیندار، جوراب و دستکش در مکانهای رشد و فعالیت این نوع پشه ضروری است، مثلا افرادی که به پارکها و جنگلها میروند حتما باید به این موضوع توجه کنند و برای ممانعت از گزش آن حتما از توری پشهبند یا مواد دافع این نوع پشه استفاده کنند. طبرسی تصریح کرد: افراد مبتلا به بیماری تب دنگی تا 95 درصد خود به خود و پس از چند روز بهبود مییابند اما برای 5 درصد مبتلایان میتواند خطر مرگ در پی داشته باشد با این وجود باید گفت همه افراد جامعه در معرض این بیماری خطرناک قرار دارند. وی تاکید کرد: بیماری تب دنگی برای بچههای کوچک و افراد مسن خطر بیشتری دارد، بنابراین کودکان خردسال و افراد مسن بویژه کسانی که سطح ایمنی پایینی دارند، در معرض خطر بیشتری قرار دارند.
ارسال به دوستان
نگاهی به تاریخ انتخابات ایران و رفتار اخلاقمدارانه جریان انقلاب در مواجهه با رقبای پیروز
آداب رقابت ادب انقلابی
گروه سیاسی: بعد از اینکه نام مسعود پزشکیان به عنوان رئیسجمهور منتخب از صندوقهای رای خارج شد، رفتار جریان انقلاب در مواجهه با انتخاب وی حائز اهمیت بود، آن هم پس از یک ماراتن 25 روزه که در کوران رقابتهای انتخاباتی سپری شد و طی این مدت حرف و حدیثهای بسیاری بین طرفین رد و بدل شد که گاه به سمت جدل پیش رفت. اوج این کشمکشها در ۲ مناظره کاندیداهای باقیمانده در مرحله دوم پدیدار شد و بحثهایی پیش آمد که بخشی از آن به جامعه و بین هواداران ۲ طرف نیز کشیده شد.
مسعود پزشکیان از ابتدای ورود به رقابتهای انتخاباتی نامزد طیف اصلاحطلب بود و این را خودش هم قبول داشت. سپس بحث حضور اعضای دولت روحانی در ستاد انتخاباتی وی پیش آمد که جدلها از همین جا ضریب خورد و رفتهرفته شدت گرفت. در نهایت پس از فراز و فرودهایی به روز انتخابات رسیدیم و پزشکیان به عنوان منتخب مردم، نهمین رئیسجمهور ایران شد.
اما پس از پایان رقابتها، همانطور که از جبهه انقلاب انتظار میرفت و مسبوق به سابقه بود، اکثر چهرههای اصولگرا به پزشکیان تبریک گفتند و اعلام آمادگی کردند او را در مسیری که پیش رو دارد یاری دهند. حتی رقیب پزشکیان «سعید جلیلی» نیز به دیدار وی رفت و گفت در صورت احساس نیاز میتواند تجربیاتش را در اختیار دولت جدید قرار دهد.
رفتار اخلاقمدارانه جبهه انقلاب در برابر نوع برخورد طیف مقابل در شرایط مشابه، قابل مقایسه نیست. با مروری بر گذشته بهتر میتوان این معنا را درک کرد. نخستین بار که اصلاحطلبها در یک انتخابات مهم و تاثیرگذار به پیروزی رسیدند، خردادماه 1376 بود. از آن زمان تا چند سال بعد، این جمله که «پیام دوم خرداد را شنیدید یا نه؟» در بوق و کرنا شده بود و مرتبا از اردوگاه اصلاحطلبان شنیده میشد! حتی عنوان شد کسانی که به خاتمی رای ندادهاند باید بروند توبه کنند!
* انتقال قدرت با کمترین تنش
کنشهای تحریکآمیز جبهه اصلاحات در حالی بود که پس از پیروزی خاتمی در انتخابات، انتقال قدرت به این طیف با کمترین تنش انجام گرفت تا حدی که حتی تحسین اصلاحطلبان را نیز برانگیخت. چنانکه فرشاد مومنی (دستیار سابق و مشاور ارشد اقتصادی نخستوزیر در دولت میرحسین موسوی) گفته بود: «حاکمیت نیز با آنکه از همه ابزارهای قهرآمیز برخوردار بود و حتی در معرض تحریکهایی هم برای استفاده از این ابزارها قرار داشت اما این نهاد نیز به نوبه خود بلوغی درخور و کمسابقه از خود نشان داد».
ناطق نوری در سال 76 رقیب اصلی خاتمی در انتخابات بود. او پس از پیروزی رقیبش به او تبریک گفت. سال 1380 هم که خاتمی برای بار دوم به پیروزی رسید، احمد توکلی به عنوان رقیب او، طی پیامی پیروزی رئیس دولت اصلاحات را تبریک گفت و از آنجا که در 4 سال اول ریاستجمهوری خاتمی تندرویهایی از سوی جناح اصلاحطلب صورت گرفته و فضای جامعه را به سوی انشقاق پیش برد، توکلی در پیامش آورده بود: «پایان رقابتهای انتخاباتی را آغاز فصل جدیدی از تلاش برای حاکم کردن آرمانهای ملت نجیب ایران میدانم و به حـول و قـوه الهی به نمایندگی از میلیونها رایدهـنده، موفقیت اجـزای مختلف حاکمیت از جمله دولت جدید را پاس خواهم داشت و به کاستیها اعتراض خواهم کرد. در همین جا، مسؤولیت جنابعالی را در دفاع از حقوق شهروندانی که برای پیروزی سایر نامزدها تلاش کرده و به آنان رای دادهاند، یادآوری میکنم. امیدوارم با همت شما، آنان از تسـویهحسابهای متعصـبانه سیاسی مصـون بمانند».
به هر روی دولت اصلاحات در ۲ دوره 4 ساله تداوم یافت و سپس محمود احمدینژاد در انتخابات سال 1384 به پیروزی رسید. قبل از انتخابات، طیف اصلاحطلب اگرچه ۸ سال کرسی ریاستجمهوری و حداقل یک دوره ۴ ساله اکثریت مجلس شورای اسلامی (مجلس ششم) را در اختیار داشتند و از مجرای قانونی انتخابات نیز به این کرسیها دست یافته بودند، اما زمانی که احساس کردند نمیتوانند در انتخابات سال 84 موفق باشند، این اتهام را به نظام وارد کردند که طرف پیروز انتخابات از پیش تعیین شده است!
در همین باره مصطفی معین (از وزرای دولت خاتمی) گفته بود: «آنها بر اساس تحلیل نادرست و نابجا انتخابات را تحریم کردند. حالا یا به خاطر ایدهآلگرایی یا به خاطر نداشتن واقعگرایی و شناخت جامعه. این تحلیل را داشتند که ما چه بیاییم و چه نیاییم، فلان شخص که منظورشان آقای رفسنجانی بود رئیسجمهور میشود پس چرا ما بیاییم و وسیله آن شویم؟! از یک طرف میگفتند ما دیدهبان دموکراسی و حقوق بشر هستیم اما در موعد انتخابات که سرنوشتساز بود و باید از حقوق مردم دفاع میکردند آن را تحریم کردند! تحریم هیچوقت جواب خوبی نیست. تحریم برای اپوزیسیونی است که اساس این نظام را قبول ندارد».
پس از پیروزی محمود احمدینژاد در سال 84، مرحوم هاشمی انتخاب او را تبریک نگفت. در حالی که پیشتر عنوان شد در زمان پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ریاستجمهوری هفتم، ناطقنوری به وی تبریک گفته و جانب اخلاق را رعایت کرده بود اما عدم تبریک هاشمی به احمدینژاد بنای غلطی را بنیان نهاد که ۴ سال بعد تبدیل به یک اغتشاش چند ماهه شد.
* رفتار غیراخلاقی اصلاحطلبان در سال 88
اوج رفتارهای غیراخلاقی طیف اصلاحطلب به سال 1388 و انتخاب مجدد احمدینژاد بازمیگردد. در شب انتخابات (22 خردادماه) و در حالی که هنوز فرآیند رأیگیری ادامه داشت، میرحسین موسوی در یک کنفرانس خبری اعلام پیروزی کرد و از صبح روز بعد نه تنها از تبریک به رئیسجمهور منتخب خبری نبود، بلکه ۲ نامزد شکستخورده (موسوی و کروبی) و بخشی از هوادارانشان به خیابانها آمدند و ۸ ماه تمام، کشور را درگیر آشوبهایی کردند که تا آن زمان در تاریخ نظام اسلامی بیسابقه بود.
حتی پس از حماسه نهم دیماه که مردم ایران با حضور میلیونی در خیابانها از آشوبگران اعلام برائت کردند و اغتشاشات پس از آن فروکش کرد، همچنان بیاخلاقیها از سوی طیف اصلاحطلب در مواجهه با رئیسجمهور منتخب ادامه یافت. از خرداد 88 تا مدتها پس از آن، رسانههای اصلاحطلب سعی میکردند تا حد امکان از به کار بردن لفظ رئیسجمهور برای کاندیدای منتخب اجتناب کنند! این موضوع درحالی بود که حتی سعید حجاریان به عنوان یکی از شناختهشدهترین چهرههای اصلاحطلب در نقد آشوبهای انجامشده طی مصاحبهای که با ایرنا انجام داد، گفت: «دفاع کورکورانه احزاب سیاسی از خطمشی مهندس موسوی و اعلام حمایت از وی و دامن زدن به شایعات تقلب» یکی از دلایل آشوبهای رخداده بود.
سال 1392 حسن روحانی که از سوی طیف اصلاحطلب در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کرده بود، به پیروزی رسید. پس از ۸ سال که فضای سیاسی کشور از پیام تبریک طرف بازنده انتخابات به نامزد پیروز محروم شده بود، بار دیگر با انتخاب روحانی به ریاستجمهوری، جبهه انقلاب جانب اخلاق را رعایت کرد و پیامهای تبریک از این سو و آن سو به سمت روحانی روانه شد.
در همان سال 92، محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی و محسن رضایی که نامزدهای جبهه انقلاب به شمار میرفتند، پیروزی روحانی را تبریک گفتند. کما اینکه این پیروزی پس از مناظرات داغی رقم خورد که همگان اذعان داشتند روحانی توانست با موفقیت در آنها سبد رای خود را تا حد زیادی افزایش بدهد. او در مناظرات از فن بیان خود برای حمله به رقبای انتخاباتی به خوبی بهره برد و گاه اتهاماتی را وارد کرد که احساس میشد باعث شود پس از پیروزی روحانی، حداقل در صدور پیام تبریک از سوی رقبا مانع ایجاد کند که در عمل چنین نشد.
***
الگوی اخلاقمداری شهید رئیسی
در انتخابات سال 96 که باز هم نام حسن روحانی به عنوان رئیسجمهور منتخب از صندوق آرا خارج شد، رقیب جدی او شهید سید ابراهیم رئیسی بود. سیاستمدار با اخلاقی که در طول رقابتهای انتخاباتی چه از سوی خود حسن روحانی و چه از سوی نامزد پوششی آن دوره از رقابتها (اسحاق جهانگیری) با انواع و اقسام تهمتها روبهرو شد اما پس از انتخاب حسن روحانی، شهید رئیسی نخستین کسی بود که به او تبریک گفت؛ اگرچه رئیسی در پیامش به بیاخلاقیهای صورت گرفته در رقابتهای انتخاباتی اشاره کرده بود: «اگرچه حضور بانشاط و حداکثری مردم پای صندوقهای رای کام هر ایرانی را شیرین کرد، لکن برخی بداخلاقیهای انتخاباتی و تخلفات آشکار در قبل و حین برگزاری انتخابات از لحظات تلخ این انتخابات بود که آن را از مسیر قانون پیگیری خواهم نمود، اما هم اکنون همگان باید عزم خود را جزم کنیم تا با ساختن ایرانی آباد بر استقلال و آزادی و کرامت برای این ملت پافشاری کنیم».
به هر روی پس از شهادت سیدابراهیم رئیسی و برگزاری انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری که قرار شد چهره نهمین رئیسجمهور را مشخص کند، بهرغم مجادلاتی که در این دوره از انتخابات رخ داد، مسعود پزشکیان با کسب اکثریت آرا نهمین رئیسجمهور ایران شد. پس از پیروزی او نخستین کسانی که به او تبریک گفتند، رقبای انتخاباتیاش و همینطور چهرهها و شخصیتهایی بودند که در جبهه انقلاب قرار دارند. رسانههای موسوم به طیف اصولگرا نیز همراهی شایستهای با منتخب مردم داشتند و جانب اخلاق را رعایت کردند.
تقی دژاکام، روزنامهنگار اصولگرا در همین خصوص نوشته است: «ما هیچگاه رئیسجمهور جدیدمان را به خاطر آنکه مانند احمدینژاد کاپشن میپوشد پوپولیست و عوام نمیخوانیم، اگر سیدابراهیم رئیسی را به خاطر 3-2 تپق و سهو لسان در کل مدت ریاستجمهوریاش مسخره و مضحکه کردند، ما اگر مسعود پزشکیان در ۲ هفته چند برابر آن مرد تپق و سهو لسان داشته باشد و حتی در روخوانی از متنهای آماده هم اشتباه کند، استهزا نمیکنیم و اینکار را خلاف ادب و مروت میدانیم. ما اگر پزشکیان پس از ۳ سال از دوره قبل و افزایش جمعیت و با افزایش مشارکت در دور دوم باز هم نتوانسته باشد به اندازه رئیسی شهید رای و اعتماد مردم را داشته باشد، هیچگاه آرای کسانی را که به او رای ندادهاند با تعداد کسانی که در انتخابات شرکت نکردند با هم جمع نخواهیم بست و به او نخواهیم گفت تو رئیسجمهور ۱۷ درصد مردم ایرانی!».
15 تیرماه حماسه دیگری از سوی مردم ایران خلق شد و بهرغم تهمتها و افتراهایی که همواره از سوی برخی جریانها درباره مهندسی انتخابات زده میشود، نام نامزد طیف اصلاحطلب از صندوق آرا خارج شد. به دنبال حماسهای که مردم خلق کردند و حضور 10 درصدی بیش از دور اول داشتند، جبهه انقلاب اعلام آمادگی کرد که با تمام توان حاضر است مسعود پزشکیان را در مسیر خدمت به کشور و ملت کمک کند. مادامی که او در مسیر و خط رهبری و نظام اسلامی حرکت کند، جبهه انقلاب نیز یاریاش خواهد داد.
این رفتار جبهه انقلاب برگرفته از توصیههایی است که حضرت امام و مقام معظم رهبری همواره همگان را به رعایت آنها امر کردهاند. چنانکه مقام معظم رهبری در پیام تبریکشان به مسعود پزشکیان نوشتند: «اکنون ملت ایران رئیسجمهور خود را انتخاب کرده است. اینجانب با تبریک به ملت و به رئیسجمهور منتخب و به همه فعالان این صحنه حساس بویژه جوانان پرشور ستادهای انتخاباتی نامزدها، همگان را به همکاری و نیکاندیشی برای پیشرفت و عزت روزافزون کشور توصیه میکنم. شایسته است رفتارهای رقابتی دوران انتخابات به هنجارهای رفاقتی تبدیل شود و هرکس در حد توان خود برای آبادانی مادی و معنوی کشور تلاش کند».
ایران امروز در پس تحریمها، کینهورزیها و دشمنان قسمخوردهای که دارد، بیش از هر زمان دیگری به اتحاد، یکدلی و رعایت اخلاق در رقابتهای انتخاباتی، بویژه پس از اتمام این رقابتها نیاز دارد. جبهه انقلاب نشان داده همواره آماده است اخلاقمداری را سرلوحه خود قرار دهد و بارها و بارها این مهم را در صحنه عمل به اثبات رسانده است.
ارسال به دوستان
نگاه
روزهای سیاه قاره سبز
حنیف غفاری: طی هفتههای اخیر ۳ رخداد قابل توجه در اتحادیه اروپایی رخ داد که ساختار قدرت در بروکسل را به چالش کشیده و آیندهنگاری تحولات جاری و آتی در آن را دشوار کرده است. یکی از این تحولات مهم، ریاست دورهای مجارستان بر اتحادیه اروپایی است. حضور ویکتور اوربان، نخستوزیر مجارستان در راس معادلات اجرایی اتحادیه طی ۶ ماه پیش رو، بدترین خبر ممکن برای قاره سبز محسوب میشود. اوربان، از منتقدان ساختار اروپای واحد است که کشورش هماکنون ریاست این مجموعه را برعهده گرفته است. مجارستان به طور رسمی از اول ژوئیه به مدت ۶ ماه ریاست اتحادیه اروپایی را برعهده میگیرد، این در حالی است که برخی مقامهای اروپایی نگرانند این کشور به عنوان رئیس دورهای، مشکلاتی را در برابر موضعگیریهای اتحادیه ایجاد کند. این نگرانی با توجه به مواضع قبلی و کنونی اوربان در قبال کلیت و موجودیت اتحادیه اروپایی و منطقه یورو کاملا قابل درک است! بدون شک مجادله بوداپست و بروکسل در دوران ریاست مجارستان بر اتحادیه اروپایی تشدید خواهد شد و اوربان از موقعیت جدید خود جهت تعلیق بسیاری از مباحث و مذاکرات جنجالی (به سود منافع بوداپست) استفاده میکند. دومین تحول مهم در اروپا، مربوط به برگزاری انتخابات زودهنگام در فرانسه و موقعیت رو به رشد جبهه ملی (جریان ملیگرای افراطی) و البته چپ افراطی در این کشور است. موقعیت و جایگاه امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه شدیدا تنزل یافته و شاهد تبلور نوعی آنارشیسم مزمن در پاریس و حتی اروپا هستیم. محصول این روند، تضعیف جایگاه فرانسه به عنوان یکی از ستونهای اصلی اتحادیه اروپایی و منطقه یورو خواهد بود. نباید فراموش کرد پس از خروج رسمی انگلیس از اتحادیه اروپایی، برلین و پاریس ۲ ستون اصلی اروپای واحد محسوب میشوند. گرایش فرانسویها به سوی ملیگرایان، میتواند پیشدرآمدی جهت تکرار پدیده خروج از اتحادیه در این کشور باشد. در این صورت مسلما ژرمنها به تنهایی قدرت حفظ ساختار و بنیانهای سنتی اتحادیه اروپایی را ندارند. رشد آرای جریانات ضدساختار اتحادیه در فرانسه، به معنای تغییر برخی مناسبات و گذار از برخی ثوابت و بنیانهای سنتی قدرت در این مجموعه است. سومین تحولی که اروپاییان را آشفته کرده، معطوف به ضعف انتخاباتی جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا در برابر رقیب جنجالی سرسختش دونالد ترامپ است. برگزاری مناظره انتخاباتی اول میان طرفین، این مساله را به اثبات رساند که ضریب آسیبپذیری دموکراتها در انتخابات ۵ نوامبر/ ۱۵ آبان به مراتب نسبت به جمهوریخواهان بیشتر است.
هر چند موضوع وادارسازی بایدن به کنارهگیری از صحنه انتخابات بیش از پیش از سوی برخی چهرههای مطرح حزب دموکرات مطرح شده است اما فعلا وی مقاومت سرسختانهای در این باره نشان میدهد. در چنین شرایطی بازگشت ترامپ به کاخ سفید بدترین خبر ممکن برای اروپاییان خواهد بود. ترامپ حامی احزاب ملیگرای افراطی و ضدساختار اتحادیه اروپایی است و فراتر از آن، در صدد دفرمهسازی ساختار امنیتی جاری در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) است.
نباید فراموش کرد در انتخابات پارلمانی اخیر اروپا احزاب سنتی (سوسیال - دموکراتها و محافظهکاران میانهرو) نه تنها قادر به مهار ملیگرایان افراطی نشدند، بلکه شاهد تقویت جایگاه این گروه در پارلمان اروپا هستیم. صورتمساله مشخص است: سیگنالها و علائم خوبی به اتحادیه اروپایی و منطقه اقتصادی یورو مخابره نمیشود. طی سالهای اخیر، برخی استراتژیستها و تحلیلگران حوزه اروپا درباره فروپاشی اتحادیه اروپایی هشدار دادهاند. به نظر میرسد مقدمات تعبیر این هشدارها در حال رخ دادن است. ساختار قدرت در اروپای واحد دیگر از انسجام اولیه (در زمان انعقاد پیمان «ماستریخت» در اواخر قرن بیستم) برخوردار نیست و همین مساله، نمادهای مشترک قدرت و اتحاد در قاره سبز را تا حدود زیادی از بین برده است. آیا احزاب سنتی طرفدار اتحادیه قادر به بازتعریف وضعیت بحرانی موجود خواهند بود یا ملیگرایان افراطی در نهایت، بازگشت اروپا به مناسبات و معادلات قبل از تشکیل «اتحادیه اروپایی» را رقم خواهند زد؟ اگر چه هنوز پاسخدهی به این سوال زود است اما حضور سیاستمدارانی مانند مکرون، شولتس و فون درلاین قطعا نمیتواند نشانهای از بازگشت به دوران اقتدار اتحادیه اروپایی باشد! اساسا یکی از اصلیترین دلایل رواج لمپنیسم و پوپولیسم در اروپا، حضور سیاستمداران ناکارآمد و فاقد قدرت تحلیل است. بیدلیل نیست که برخی تحلیلگران میگویند نسل جدید رهبران اروپا، مهمترین عامل سقوط این مجموعه در آینده نهچندان دور خواهد شد.
ارسال به دوستان
رضا ایرانمنش، بازیگر سینمای دفاعمقدس این روزها بر اثر عوارض شیمیایی بستری شده است
از دکل تا سجاده آتش
گروه فرهنگ و هنر: رضا ایرانمنش، بازیگر 57 ساله سینما و تلویزیون کشورمان متولد جیرفت است. او یکی از شمایلهای سینمای جنگ و دفاعمقدس است و هر وقت صحبت از جبهه و خاکریز و سنگر در سینما میشود، بلافاصله ایرانمنش را هم به یاد میآوریم. جوان اول سینمای جنگ در دهه 70 میتوانست در فیلمها و سریالهای بیشتری بدرخشد و حضورهای سینماییاش تنها به ۷ فیلم خلاصه نشود و در تلویزیون هم در کارها و نقشهای موثرتر و ماندگارتری ظاهر شود، چون هم هنر و استعداد و تواناییاش را به گواه همین نقشهای خوب داشت و هم از چهره جذابی برای ستاره شدن بویژه در سینمای جبهه و جنگ برخوردار بود و مخاطب نسبت به او سمپات و همدلی داشت و هم اینکه پشتوانه تحصیلی و آکادمیک در زمینه بازیگری و کارگردانی را یدک میکشید. ایرانمنش فارغالتحصیل بازیگری از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و فوقلیسانس کارگردانی از دانشگاه تربیت مدرس است اما وضعیت جسمانی او و اثرات شیمیایی شدنش در جنگ، بارها این بازیگر را راهی بیمارستان کرده و حتی ۲ بار هم به کما رفت و امیدی به برگشت او نبود. همین رفت و برگشتها به بیمارستان طی این چند سال، امکان و موقعیت حضورهای سینمایی، تلویزیونی و بازیگری را از او سلب کرد تا ایرانمنش نتواند آثاری به آن نقشهای اندک خوبش اضافه کند.
سینماگرانی که در نخستین حضور و فعالیت به چشم میآیند و میدرخشند، کار خود را در ادامه سخت میکنند و توقع مخاطبان را بسیار بالا میبرند؛ طوری که هر فعالیت و هر اثری، همیشه در سایه همان کار درخشان اول قرار دارد که بیرون آمدن از آن بسیار سخت است. رضا ایرانمنش در نخستین گام بازیگری و در نخستین حضور سینمایی، به قدری خوب و موفق ظاهر شد که در ادامه با وجود برخی تلاشها و نقشآفرینیهای خوب دیگر، نتوانست دوباره به این اوج دست یابد.
سجاده آتش در سال 72، رضا ایرانمنش را به سینمای ایران معرفی کرد؛ فیلمی به نویسندگی علی شاهحاتمی و احمد مرادپور. سجاده آتش یکی از بهترین و بهیادماندنیترین آثار سینمای دفاعمقدس است.
سجاده آتش بعد از شهادت شهید سیدمرتضی آوینی و در همان سال 72 ساخته شد و این فیلم به او تقدیم شده است. تیتراژ با این نوشته شروع میشود: «تقدیم به شهدای جنگ و آنانکه در دفاعمقدس برای خدا و عزت و سعادت مردمشان جنگیدند و راوی بزرگ فتح، شهید سیدمرتضی آوینی». بعد عنوان فیلم و اسم بازیگر نقش اول فیلم روی زمینه سیاه تصویر نقش میبندد: محمدرضا ایرانمنش. تماشاگران آن موقع شناختی از این بازیگر جوان 26 ساله و گمنام نداشتند اما محبوبیت فیلمهای جنگی و دفاع مقدسی در دهههای 60 و 70 و پوستر شلوغ و اکشن و مهیج فیلم بر سردر سینماها نقش زیادی در کنجکاوی مخاطبان و رفتن آنها به سینما برای تماشای این فیلم داشت. چهره ایرانمنش که البته اسمش را در پوستر همان رضا ایرانمنش نوشتهاند، در ابعاد بزرگتری نسبت به حبیب حداد (بازیگر نقش منفی فرمانده عراقی) در گوشه بالایی سمت راست پوستر کار شده بود که یک اسلحه کلاشینکف به دست دارد. همین تصویر کمی بزرگتر از دیگر شخصیتها، نشانهای از وجوه قهرمانانه شخصیتی او در قصه دارد.
ایرانمنش در فیلم، نقش فرماندهی به نام مهدی را دارد که در عملیات کربلای 5 درگیر نبردی سنگین با نیروهای بعثی عراق میشوند. شرایط نبرد نابرابر است و مهدی همراه عباس (سیدجواد هاشمی) یکی دیگر از فرماندهان، سعی دارد کنترل اوضاع را به دست بگیرد و کار دشمن را یکسره کند. متانت، آرامش و اقتدار در فرماندهی، شخصیت دلنشین و همدلیبرانگیزی از مهدی میسازد و باعث میشود مخاطب تا پایان او و هدفش را دنبال کند. در این زمینه باید به صداپیشگی سعید مظفری به جای ایرانمنش هم اشاره کرد که در تقویت شخصیتپردازی موثر است.
سجاده آتش به جز بازی خوب ایرانمنش، کارگردانی و طراحی صحنه و جلوههای ویژه و فیلمبرداری و موسیقی درست، استاندارد و جذابی دارد و حاصل تلاش جمعی و خلاقیت گروهی سینماگرانی است که هم درک و دریافت درستی از جبهه و جنگ داشتند و هم به بهترین و جذابترین و تاثیرگذارترین شکل ممکن آن را به تصویر کشیدند.
به عنوان مثال اگر میبینید رضا ایرانمنش اینقدر خوب و ملموس و باورپذیر نقش یک فرمانده جنگ را در عملیات کربلای 5 بازی میکند، نتیجه حضورهای خودش در جبهههای جنگ تحمیلی است. عملیات کربلای 5 از دی 65 تا فروردین 66 انجام شد اما ایرانمنش که در چند عملیات جنگ حضور داشت، مدتی قبل از آن در عملیات والفجر 8 (نبرد اول فاو که در بازه زمانی بهمن 64 تا فروردین 65 انجام شد) به دلیل استشمام گاز خردل، شیمیایی شد که او را در سالهای اخیر بارها راهی بیمارستان کرده است.
بازی ایرانمنش در این فیلم به جز تحسین و نظرهای مثبتی که همراه داشت، در داوری دوازدهمین دوره جشنواره فیلم فجر هم دیده شد و این بازیگر در گام اول بازیگری نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. افتخاری بود که نامش کنار بازیگرانی چون عزتالله انتظامی (روز فرشته)، مهدی هاشمی (همسر)، علیرضا خمسه (چشم شیطان) و مجید مظفری (جنگ نفتکشها) قرار گیرد که انصافا همگی در این فیلمها یکی از بهترین بازیهایشان را ارائه دادند. زندهیاد شاهرخ غیاثی هم یکی دیگر از رقبای ایرانمنش در این رشته بود که برای فیلم «بلندیهای صفر» نامزد دریافت جایزه بود. هرچند ایرانمنش سیمرغ بلورین را به رقیب بزرگی چون انتظامی واگذار کرد اما همین نامزدی دریافت جایزه افتخار و شروع درخشانی برای این بازیگر بود و همین هماوردی با برخی بزرگان بازیگری، از نقاط عطف کارنامه هر بازیگر جوان و تازهواردی است.
ضمن آرزوی سلامتی برای این بازیگر خوب و خاطرهانگیز کشورمان، امیدواریم از ظرفیت و تواناییهای ایرانمنش باز هم در سینمای ایران استفاده شود.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
آتش جنگ شعلهور میشود؟
مهدی بختیاری: در طول 9 ماه اخیر پس از شروع عملیات توفان الاقصی، هیچگاه جنگ در شمال فلسطین اشغالی و جنوب لبنان تا این اندازه محتمل نبوده است.
در حقیقت هر چه نتانیاهو و ارتشش بیشتر در باتلاق غزه فرو میروند، شروع جنگ دیگری در شمال فلسطین محتملتر میشود. اگر چه همه میدانند یک جنگ جدید آن هم با نیرویی که به هیچ وجه با حماس قابل مقایسه نیست و در جغرافیایی که زمین تا آسمان با غزه فرق میکند، به نفع صهیونیستها نخواهد بود اما نتانیاهو مانند غریقی که برای نجات خودش به هر چیزی چنگ میزند، چارهای جز ادامه جنگ و درگیر شدن با حزبالله در جنوب لبنان ندارد.
مقامات عالیرتبه اسرائیل نبرد زمینی در غزه را 20 روز پس از عملیات توفان الاقصی در 7 اکتبر با چند هدف اصلی و اعلامی آغاز کردند که مهمترین آنها آزادی اسرا بدون مذاکره و از بین بردن کامل حماس و تغییر اساسی در ساختار حکمرانی غزه بود اما هیچ کدام از این اهداف (به رغم گستردگی حملات، کشتار وسیع مردم بیدفاع غزه و از بین بردن بسیاری از زیرساختها، اماکن، منازل، مدارس، بیمارستانها و... در غزه) محقق نشد و از طرف دیگر، هزینههای هنگفت جنگ 9 ماهه برای اسرائیل که امنیت این رژیم را از بین برده، اقتصادش را با چالشهای سنگین مواجه کرده و چند صد کشته روی دست صهیونیستها گذاشته، دولت نتانیاهو را در لبه پرتگاه سقوط قرار داده و این سقوط برای شخص نتانیاهو به منزله پایان عمر سیاسیاش خواهد بود.
در واقع نتانیاهو بین این 2 انتخاب که همین الان با اتمام جنگ، سقوط کند یا جنگ و درگیری را ادامه دهد تا یک یا 2 سال بعد سقوط کند، دومی را انتخاب کرده است و این یعنی قمار بیبی بر سر امنیت تمام اسرائیل آن هم به خاطر منافع شخصی خود. حتی ائتلاف موقت با برخی اعضای اپوزیسیون نظیر گانتس هم نتوانست نجاتبخش دولت نتانیاهو باشد و با خروج گانتس از کابینه جنگ، نتانیاهو بیش از گذشته مجبور است با خواست تندروهای در ائتلاف با دولتش که خواهان جنگ هستند، همراهی کند تا شاید چند ماه بیشتر زمان بخرد. البته نتانیاهو برای شروع جنگ با حزبالله موانع زیادی هم دارد و شاید همین موانع، تصمیمگیری برای او را سخت کرده باشد.
مخالفت آمریکا به عنوان مهمترین پشتیبان اسرائیل یکی از این دلایل است.
دولت آمریکا همچنان با شروع این جنگ موافق نیست و اسرائیل هم بشدت به لحاظ تجهیزاتی و لجستیک (و البته سیاسی) به آمریکا وابسته است. نبرد سنگین غزه بارها همه انبار مهمات این رژیم را تمام کرد و اگر حمایت بیدریغ و همهجانبه آمریکاییها نبود معلوم نبود صهیونیستها تا اینجا هم تاب ادامه جنگ در غزه را داشتند یا نه. البته مخالفت آمریکا به هیچ وجه به معنای این نیست که آنها دست از حمایت از فرزند نامشروع خود بردارند. در واقع رفتار آمریکا با اسرائیل شبیه پدری است که میداند تصمیم فرزندش غلط است اما اگر همان فرزند دست به اشتباه بزند، پدرش پشت او را خالی نخواهد کرد. حمایت از اسرائیل یک اصل اساسی و هویتی در سیاست خارجی آمریکاست که به هیچ وجه کنار گذاشته نخواهد شد اما مخالفت آمریکا در مواردی نظیر شروع یک جنگ جدید میتواند تیغ اسرائیل را در دست زدن به این قمار بزرگ تا حدی (تاکید میشود تا حدی و نه کاملا) کُند کند. مانع دیگر، عدم توانایی ارتش اسرائیل برای جنگیدن همزمان در ۲ جبهه است. ارتش این رژیم بیش از 9 ماه است در غزه درگیر شده و این درگیری توان زیادی از آنها را از بین برده است بویژه اینکه ارتش صهیونیستی علاوه بر نیاز به تجهیزات لجستیکی با کمبود شدید نیروی انسانی هم مواجه است.
این کمبود نیروی انسانی موجب افزایش مدت خدمت نیروهای احتیاط شده و همین مساله اعتراض آنها را هم برانگیخته است.
درگیریهای صهیونیستها با جامعه مذهبی در درون این رژیم که به هیچ وجه حاضر به حضور در ارتش نیستند، برای همین است. در واقع عدم حضور دهها هزار جوان حریدی در سن خدمت در ارتش، این بار سنگین را بر روی دیگر نیروها انداخته و این مساله اعتراضهای زیادی را در پی داشته است. از طرف دیگر، اگر چه تاکنون وزیر امنیت قومی، رئیس ستاد ارتش و فرمانده نیروی هوایی با جنگ در جنوب لبنان موافقت دارند اما این جنگ طبیعتا به روی زمین کشیده خواهد شد و ارتش اسرائیل مجبور است مجددا نیروهای پیاده خود را وارد جنگ، این بار در جبهه نبرد با حزبالله کند و اینجاست که اسرائیل با مشکلات عدیده مواجه خواهد شد. حزبالله لبنان امروز در آمادگی کامل برای نبرد قرار دارد و پیش از جنگ بسیاری از پایگاههای اصلی و موثر اسرائیل در مرز با لبنان را هدف قرار داده و خود را برای یک درگیری زمینی هم آماده کرده است. با همه تفاسیر، نتانیاهو مجبور است این جنگ را بهرغم همه چالشهایش شروع کند و اصرار هم دارد پیش از انتخابات آمریکا این اتفاق بیفتد.
ارسال به دوستان
انتشار تصاویر پهپاد «هدهد» حزبالله از مواضع نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی در عمق جولان اشغالی نشان از گستردگی و دقت بانک اهداف مقاومت دارد
آمدیم بالای سرتان
گروه بینالملل: حزبالله لبنان قسمت دوم کلیپ تصویری تهیه شده توسط پهپاد «هدهد» را منتشر کرد که شامل تصاویری از مواضع حساس صهیونیستها در جولان اشغالی سوریه است. به فاصله چند هفته از اعلام عملیات شناسایی پهپاد هدهد حزبالله و تصویربرداری از مواضع حساس و حیاتی صهیونیستها در حیفا در شمال فلسطین اشغالی، مقاومت اسلامی لبنان دیروز (سهشنبه) تصاویری را از مواضع نظامی و امنیتی دشمن صهیونیست در جولان اشغالی سوریه در قسمت شماره 2 هدهد منتشر کرد. این تصاویر شامل پایگاههای اطلاعاتی، ستاد فرماندهی و اردوگاههای ارتش صهیونیستی در جولان اشغالی است. رسانههای صهیونیستی در واکنش به انتشار قسمت دوم تصاویر مواضع حساس این رژیم که توسط پهپاد هدهد حزبالله جمعآوری شده است، اعلام کردند: حزبالله علاوه بر جنگ در شمال، جنگ روانی علیه اسرائیل را هم مدیریت میکند.
شبکه 12 رژیم صهیونیستی در این زمینه گزارش داد: قسمت دوم سریال هدهد شامل تصویربرداری هوایی باکیفیت از مواضع مختلف اسرائیل در شمال است.رسانههای لبنانی نیز گزارش دادند بخش دوم از کلیپ تصویری تهیهشده توسط پهپاد هدهد حزبالله، تحت عنوان «ادامه دارد...» منتشر شد. خبرنگار رادیو جنوب رژیم اسرائیل هم گزارش داد این ویدئو که 9 دقیقه و 52 ثانیه است، شامل تصاویر دقیقی از مکانهای حساس در شمال (جولان اشغالی) است و این همان چیزی است که سخنگوی ارتش، آن را آژیر اشتباه میداند (اشاره به ناتوانی رهگیری این پرنده).
* روزنامه عبری: حزبالله چشمان ما را هدف قرار میدهد
یدیعوت آحارانوت نیز نوشت: حزبالله فیلم جدیدی از شمال منتشر کرده که ما (صهیونیستها) آنها را «چشمان دولت» مینامیم. روزنامه معاریو نیز نوشت که حزبالله یک ماه بعد از فیلم اول، فیلم جدیدی منتشر کرد که نسبت به قبلی، زمانش بیشتر است و میتوانی از آنجا حیفا را به طور کامل ببینی از جمله مناطق راهبردی. خبرنگار نظامی رادیو ارتش رژیم اسرائیل نیز در این باره گفت: بسیاری از پایگاههای نظامی اسرائیل در جولان که در فیلم منتشرشده توسط حزبالله دیده میشود، در 9 ماه گذشته هدف حمله این حزب قرار گرفتهاند. او همچنین گفت از صحنهها و تصاویر منتشرشده توسط حزبالله میتوان به بارش برف کم در کوههای جولان اشاره کرد و به همین دلیل این تصاویر پس از پایان فصل زمستان ضبط شده است.
حزبالله لبنان که از زمان پیوستن به نبرد توفان الاقصی در 8 اکتبر 2023 تاکنون غافلگیریهای زیادی برای دشمن صهیونیست، چه در سطح عملیاتها و چه در سطح رونمایی از سلاحهای مختلف داشته است، حدود 3 هفته قبل هم تصاویری از همه مناطق حساس و مخازن شیمیایی، نفت و بندر حیفا واقع در شمال اراضی اشغالی منتشر کرد که جزو بانک اهداف مقاومت لبنان در شمال فلسطین اشغالی محسوب میشوند.
در کلیپ ویدئویی که حزبالله به این منظور منتشر کرده، روشن شد پهپاد هدهد مقاومت لبنان بدون اینکه پدافند ارتش صهیونیستی بتواند آن را هدف قرار دهد، در آسمان حیفا در شمال فلسطین اشغالی گشتزنی کرده و ماموریت خود را در تصویربرداری از مواضع مورد نظر به شکل دقیق انجام داده است. بعد از آن سیدحسن نصرالله پیامهای تهدیدآمیز قاطعانهای برای رژیم صهیونیستی و حامیانش فرستاد و تاکید کرد: صهیونیستها میدانند هیچ مکانی در فلسطین اشغالی از موشکها و پهپادهای مقاومت لبنان در امان نیست و مقاومت یک بانک اهداف واقعی و بزرگ در عمق اراضی اشغالی در اختیار دارد که میتواند به همه آنها برسد. به فاصله کوتاهی از این تهدیدها، حزبالله یک کلیپ ویدئویی جدید با عنوان «برای کسانی که ممکن است نگران باشند» منتشر کرد. در این کلیپ که چند روز بعد از سخنرانی قاطع سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله و پیامهای تهدیدآمیز وی برای اسرائیل و حامیانش منتشر شد، مواضع حساس و حیاتی رژیم اشغالگر نشان داده میشد که هدف قرار دادن آنها، اسرائیل را به عصر حجر بازمیگرداند. این ویدئو همچنین شامل بخشهایی از آخرین سخنرانی سیدحسن نصرالله بود که در آن به اشغالگران هشدار داده بود در صورت تحمیل جنگ به لبنان، مقاومت این کشور بدون توجه به قواعد درگیری و بدون هیچ سقفی وارد نبرد خواهد شد و هرکس که به فکر جنگ با مقاومت باشد پشیمان میشود.
در این ویدئو سخنان سیدحسن نصرالله به زبانهای انگلیسی و عبری ترجمه شد و مختصات طول و عرض مواضع صهیونیستها که جزو بانک اهداف مقاومت است، بدون ذکر نام به تصویر کشیده شد.
ارسال به دوستان
غلبه جغرافیای سیاسی جهان بر جغرافیای مالی آنگلوساکسونها
چرا آمریکا باید به لاک خود فرو رود؟
حدود 2 ماه پیش هفتهنامه اکونومیست یکی از آن جلدهای تاریخیاش را با عنوان درشت سرخرنگ «نظم جدید اقتصادی» روی طرحی درهمریخته و وصلهخورده از نقشه جهان منتشر کرد.
در حقیقت اکونومیست که مهمترین ارگان رسانهای نولیبرالگرایان جهانیساز محسوب میشود، پرونده اصلی آن شماره خود را در پشت سر این تیتر به ظاهر اقتصادی به فروپاشی ناگهانی نظم بینالمللی غربمحور لیبرال اختصاص داد. به نظر میرسد آن شماره هفتهنامه انگلیسی که در بردارنده اعتراف بزرگترین خاندان بانکدار کره خاکی بود، در اخبار داغ جهان از اواخر اردیبهشت تا میانه تیر گم شد و آنقدر که باید مورد مداقه قرار نگرفت.
حال که اکونومیست در جدیدترین شمارهاش، با همه اعتباری که به عنوان مفسر اعظم در دنیای غرب دارد، با روی جلد بردن واکر (عصای چرخدار) منقش به آرم ریاستجمهوری ایالات متحده، عملا به پیشواز کنار گذاشتن جو بایدن، رئیسجمهور فرتوت آمریکا از نامزدی دموکراتها برای انتخابات ریاستجمهوری 2024 رفته است، بار دیگر اهمیت پیامهایی که روی جلد این نشریه میرود، بر سر زبانها افتاده است.
آلفردو خلیفه رحمه، تحلیلگر برجسته سیاست بینالملل و استاد علوم اجتماعی و سیاسی در دانشگاه ملی «اونام» مکزیک به رمزگشایی آن پیام کماهمیت انگاشتهشده اکونومیست در ماه مه گذشته پرداخته و معتقد است کارتل انگلیسی این پیام را بویژه خطاب به کارتل اقتصادی آمریکا مخابره کرده که نظم اقتصادی جهان در حال فروپاشی است.
***
او در این باره مینویسد: اکونومیست، نشریه نولیبرال، جهانیگرا و سلطنتطلب مستقر در لندن - که در آن بانکداران خزری روتشیلد1 26.7 درصد سهام را در اختیار دارند – اقدام به انتشار «گزارش ویژه» 7 قسمتی درباره سامانه مالی جهانی در معرض تکهتکه شدن کرده است.۲
در فصل دوم، اکونومیست بیآنکه خود را در موضعی مستقل فرض کند، به «نظم جدید اقتصادی»، همزمان با فروپاشی «نظم بینالمللی لیبرال» میپردازد و اینکه این«فروپاشی فوقالعاده بزرگ» میتواند ناگهانی و برگشتناپذیر
باشد.
این گزارش فراتر از پدیدههای مهم پیشین - از انعطافپذیری اقتصاد جهانی گرفته تا افزایش قدرت ایالات متحده به رغم تشدید جنگ تجاری با چین و از جمله فقدان شوک نفتی در بحبوحه جنگ غزه در خاورمیانه - با نگاه دقیقتر شکنندگی خاص[ اقتصاد جهانی] را نشان میدهد.
به گفته اکونومیست، «نظم فوقالعاده بزرگ - با تعبیر مگاسیک! - که از زمان جنگ دوم جهانی بر اقتصاد جهان حکفرما بوده، فرسایش یافته و امروز در آستانه یک فروپاشی مگاسیک قرار گرفته است. این بدیهیات مدتهاست توسط منتقدان جهانیسازی غیرقانونی، پوچگرا و انسانپرستانه در بوق و کرنا شده اما مطرح شدن در چنین بیانیهای توسط نشریه مدعی اصلی جهانیسازی - که اکنون در سقوط آزاد قرار دارد - به معنای تسلیم است.
محرکهای شومی در حال ظهورند که منجر به نزول به هرج و مرج مگاسیک میشوند؛ وضعیتی که ابرقدرتها در آن به جنگ متوسل میشوند. اکونومیست فراموش میکند که جهانیسازی به دلیل جنگهای متعددی که «مجتمع نظامی- مالی» آنگلوساکسونها به راه انداخته پابرجا بوده و رشد کرده است.
خلیفه نوشت: اکونومیست در این مقاله نقل میکند: «نظم اقتصادی جهان در حال فروپاشی است. وقتی جهانی شدن از بین برود منتقدان دلشان برای آن تنگ خواهد شد».
امروز فروپاشی نظم قدیمی در همه جا قابل مشاهده است و اگرچه دلار همچنان مسلط است و اقتصادهای نوظهور انعطافپذیرتر هستند، جریانهای سرمایه جهانی شروع به تکهتکه شدن کردهاند. چیزی که من 17 سال پیش در کتابم «به سوی جهانی شدن» و اخیرا نیز در کتاب «دستور جدید جغرافیای مالی3 چندقطبی؛ دلارزدایی و ارز بریکس-2023» بررسی کردم.
این نشریه بینالمللی به طور غیرمعمول نسبت به مدیریت ژئوفایننشال/ ژئواکونومیک آمریکا خوشبین است، وقتی میآورد: «زمانی که سیستم تأسیس شده پس از جنگ دوم جهانی موفق شده بود اصول بینالمللی را به منافع راهبردی ایالات متحده پیوند بزند» در نتیجه قاعدتا «با رشد قوی اقتصادی در ایالات متحده، به نظر میرسد اقتصاد جهانی میتواند جلوی هر چیزی که پیش آید دوام بیاورد اما اینطور نیست!»
دستگاه تبلیغات انگلیسی - آمریکایی همچنان کم نمیآورد و در خود لندن، آمبروز ایوانز پریشارد، سخنگوی سلطنت در حال غرق شدن بریتانیا، در 3 مقاله منتشرشده در تلگراف به وضوح توهم میزند و تاکید دارد:
1- خاویر مایلی، خزری رمزنگاری شده [رئیسجمهور جدید عشق ترامپ] آرژانتین را به لطف ذخایر تازه کشفشده گاز شیل «واکا موئرتا» تبدیل به تگزاس آمریکای لاتین خواهد کرد.
2- جنگ سرد میلی با جویندگان لیتیوم در مثلث لیتیوم آرژانتین در رشته کوههای آند، سلطه چین بر مواد معدنی حیاتی را تهدید میکند.
3- میلی ناکارآمد با به چالش کشیدن چین، پایههای یک انقلاب بازار آزاد را پایهریزی میکند.
امروز توهمات جغرافیای مالی جهانیگرایان نسبت به واقعیت جغرافیای سیاسی مقاومت نشان میدهد. اکونومیست شاید به دلیل تمرکزی که بر اقتصاد دارد، 3 تاریخ به هم گره خورده را که نشانه سقوط و نه فروپاشی نظم مالی جهانی در حال جایگزین شدن است، نادیده میگیرد:
1- پیشبینیهای آینده که توسط پوتین، رئیسجمهور روسیه در کنفرانس امنیتی مونیخ در سال 2007 ارائه شد.4
2- ورشکستگی بانک لیمان برادرز که فضای آنگلوساکسون سعی کرد آن را به چین بچسباند.
3- شکست تحقیرآمیز ناتو در اوکراین.
به نظر من، انتخابات 5 نوامبر [ریاستجمهوری آمریکا 2024] مشخص خواهد کرد که آیا نومحافظهکاران دموکرات به جنگ بیثمر و خونبار خود علیه روسیه ادامه میدهند یا اینکه ترامپ انزوای خودخواسته منطقهای و بازسازی جامع ایالات متحده را برمیگزیند.
***
البته فرضی که تحلیلگر مکزیکی در نظر گرفته، پس از وقایع هفتههای اخیر و سقوط کامل شخصیتی، سیاسی، تبلیغاتی و انتخاباتی جو بایدن، حالا خیلی سرراستتر به نظر میرسد. آمریکا با فروپاشی نظم اقتصادی جهان مطلوبش، بزودی از سر ناچاری به لاک خود فرو خواهد رفت.
----------------------------------
پینوشت
1- منسوب به امپراتوری ترکان یهودی خزر در حدود 2 هزار سال پیش
2- عنوان کامل گزارش مزبور این است: «سامانه مالی جهانی در خطر تکه تکه شدن است/ نظم مالی تحت رهبری آمریکا جای خود را به نظمی تقسیمبندیشدهتر میدهد».
3- ژئوفایننشال
4- پوتین درباره جغرافیای سیاسی جهان 5 قطبی صحبت کرده بود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|