|
سعید راد، بازیگر شاخص سینما و تلویزیون ایران پس از یک دوره بیماری در 80 سالگی درگذشت
قهرمانترین ضدقهرمان
گروه فرهنگ و هنر: سعید راد را باید یکی از سرشناسترین و شاخصترین هنرمندان سینمای ایران دانست؛ بازیگری که بهرغم شروع فعالیت حرفهایاش از سال 1350 اما به جرأت میتوان اذعان کرد تاثیرگذارترین و مهمترین فعالیتهای هنریاش به پس از پیروزی انقلاب اسلامی با آثاری چون «عقابها»، «چ»، «دوئل»، «در چشم باد»، «سرزمین مادری» و «گیلدخت» بازمیگردد.
صدالبته معدود آثاری از این هنرمند قبل از انقلاب اسلامی وجود دارد که میتوان از آنها به عنوان فیلمفارسی نام برد اما آنچه مشخص است به گواه بسیاری از منتقدان و کارشناسان متخصص سینما، راد مهمترین آثار حرفهایاش را پس از پیروزی انقلاب اسلامی بازی کرده است؛ آثاری که با توجه به گذشت چندین سال از ساخت و اکرانشان اما همچنان دیالوگها و شخصیتهایش در ذهن علاقهمندان و مخاطبان پروپاقرص سینما میچرخد. راد همواره در سینما ایفاگر شخصیت ضدقهرمان بود و آنقدر این شخصیت و کاراکتر را ایفا کرد که خودش بدل به قهرمان شد و بیراه نیست اگر او را قهرمانترین ضدقهرمان سینمای ایران بنامیم.
اما از نکات قابل توجه اینکه سعید راد بهرغم اینکه بازی در پرمخاطبترین و پرفروشترین فیلم سینمای ایران و دفاعمقدس را با فیلم عقابها در کارنامه کاری خود دارد ولی نباید فراموش کرد این بازیگر در نخستین فیلم دفاعمقدس با فیلم مرز نیز به عنوان یکی از نقشهای اصلی حضور داشته و عملا در کنار پرمخاطبترین، حضور در نخستین فیلم دفاعمقدس را نیز در کارنامه کاری خود به ثبت رسانده است.
«دادشاه»، «عبور از میدان مین»، «فرمان» و «پایان خدمت» را باید از دیگر کارهای برجسته و ماندگار این هنرمند پیشکسوت دانست.
با نگاهی به سوابق کاری و حرفهای سعید راد میتوان گفت حضور این بازیگر در سینمای پس از انقلاب به ۲ دوره تقسیم میشود. او از سال ۱۳۵۸ تا قبل از مهاجرتش (سال ۱۳۶۳) در ۷ فیلم ظاهر شد: مرز، فرمان، برزخیها، عبور از میدان مین، دادشاه و عقابها. در این میان برزخیها (ایرج قادری) در سال ۱۳۶۱ و با آنکه از نیمههای اکران به دلیل حضور بازیگران قبل از انقلاب از پرده پایین کشیده شد، با ۸ میلیون تومان پرفروشترین فیلم سال شد.
همینطور عقابها به کارگردانی ساموئل خاچیکیان، آخرین فیلم سعید راد قبل از مهاجرت هم با فاصله زیاد نسبت به دومین فیلم، پرفروشترین اثر سال ۱۳۶۴ شناخته شد و نسبت به میزان تعداد بیننده هم همچنان پربینندهترین فیلم تاریخ سینمای ایران است. راد در دومین دوره حضورش در ایران، سال ۱۳۷۹ ابتدا قرار بود در فیلم رومی و زنگی ساخته ناصر تقوایی بازی کند. حتی 20 دقیقه از این فیلم هم فیلمبرداری شد اما به علت اختلاف بین تهیهکننده و کارگردان بر سر تامین بودجه در ادامه راه متوقف شد و دیگر نیز ساخته نشد. پس از این ناکامی، سال ۱۳۷۹ سعید راد از طرف احمدرضا درویش برای بازی در فیلم تحسین شده دوئل دعوت شد. فیلم دوئل ساخته احمدرضا درویش ضمن اینکه برنده 7 سیمرغ بلورین از بیستودومین جشنواره فیلم فجر و 5 تندیس زرین از جشن خانه سینما شد، عنوان سومین فیلم پرفروش اکران سال ۱۳۸۳ را از آن خود کرد.
در کنار پرونده درخشان اما فیلمهایی نیز در کارنامه کاری راد وجود دارد که خود نیز از حضور در آنها اظهار پشیمانی کرده بود. به عنوان مثال سریال دل که راد در گفتوگویی با رادیو تهران از حضورش در این مجموعه از مخاطبان فهیم سینما عذرخواهی کرد. راد در این گفتوگو از تجربه بازی در سریال «دل» چنین میگوید: میخواستم بازی در سریالهای خانگی را تجربه کنم. نمیخواهم بگویم کاش نمیکردم چون بالاخره دیر یا زود این اتفاق میافتاد اما این کار برای من راضیکننده و جالب نبود. متاسفانه سناریو را کامل در اختیارم قرار ندادند. من برای این نقشها ساخته نشدهام و سینمایی کار میکنم.
او از بازی در این سریال ابراز پشیمانی کرد: این اشتباهی بود که من کردم و پای آن ایستادهام. من عادت ندارم کاری را قبول و آن را رها کنم. امیدوارم هیچوقت دیگر این تجربه تکرار نشود. من زمان پخش هم این کار را دنبال نکردم، چون میدانستم چه خبر است، بنابراین اگر این سریال را تماشا میکردم اذیت میشدم. من همیشه این را گفتهام، آدمهایی که فکر میکنند کار بزرگی انجام میدهند خودشان هم باید بزرگ فکر کنند و بزرگ شوند و اگر نمیتوانند، فکر نکنند که کارهای بزرگ دارند انجام میدهند. او در پایان تصریح کرد: من این شجاعت را دارم که بگویم اشتباه کردم و سعی میکنم دیگر این کار را نکنم. چون من که 70 فیلم پشتم است، انگار دارم به مخاطب توهین میکنم و این قشنگ نیست. بچههای ما باید سعی کنند خودشان را نبازند و آنهایی که فکر میکنند لیاقت دارند صبر کنند تا نقشهای خوب به آنها پیشنهاد شود.
این بازیگر پیشکسوت شهریور سال گذشته در منزل خود دچار آسیبدیدگی از ناحیه لنگ شد و با توجه به چندین عمل ناموفق از سال گذشته در خانه سالمندان تحت مراقبت بود؛ بازیگری که بامداد روز یکشنبه یکم مرداد در حالیکه تنها ۳ ماه تا فوت کردن شمع ۸۰ سالگیاش مانده بود، درگذشت.
* مراسم تشییع زندهیاد سعید راد چهارشنبه برگزار میشود
سعید راد، بازیگر سینما و تلویزیون صبح روز گذشته بر اثر بیماری درگذشت و روز چهارشنبه پیکر او تشییع میشود.
مراسم بدرقه پیکر سعید راد، بازیگر پیشکسوت سینمای ایران چهارشنبه ۳ مردادماه ساعت ۹:۳۰ صبح از ساختمان شماره ۲ خانه سینما (خیابان وصال جنوبی، نبش کوچه شفیعی) به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) برگزار میشود.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» کریدورهای ترانزیت جهانی شرق - غرب را بررسی کرد
داستان جنگ کریدورها
گروه اقتصادی: کریدور بینالمللی حملونقل شمال – جنوب (INSTC) مسیری است که اروپا و آسیا را از طریق مسیرهای دریایی و زمینی به هم متصل میکند. این مسیر از سمت شمال ایران بهسمت جنوب ایران و سپس به کشورهایی مانند هند و روسیه امتداد مییابد و از طریق دریای عمان و خلیجفارس نیز به کشورهای حاشیه خلیج فارس دسترسی دارد که در سالهای اخیر بویژه پس از جنگ روسیه و اوکراین در کشور ما با نام «ایران راه» از سوی وزارت راه و شهرسازی دنبال و تا حد زیادی عملیاتی شد.
در برابر این پروژه عظیم چند ملیتی، پروژه دیگری هم وجود دارد که نام آن دالان اقتصادی هند - خاورمیانه - اروپا یا کریدور آیمک (IMEC) است، این کریدور یک دالان اقتصادی آیندهنگر است که هدف آن تقویت توسعه اقتصادی از طریق تقویت اتصال و یکپارچهسازی اقتصادی بین جنوب آسیا، خلیج فارس و اروپا است. مسیر پیشنهادی این کریدور ترانزیتی مسیری از میان هند و اروپا است که از کشورهای امارات، عربستان سعودی، اردن، اسرائیل و یونان میگذرد.
کریدور اقتصادی هند - خاورمیانه - اروپا (آیمک) سعی دارد با ایجاد بسترهای اقتصادی، امنیتی و لجستیکی، موجب تمایل بیشتر کشورهای عربی به پروژه عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی شود و از این جهت مورد حمایت ویژه هند و ایالات متحده قرار دارد.
در برابر سیاست پیگیری کریدور آیمک، کشورهایی نظیر روسیه و چین و در بعضی محورها کشور هند مایلند با توجه به همپیمان بودن در شانگهای و بریکس به واسطه امنیت و سایر خصوصیات جغرافیایی ایران از کریدور شمال - جنوب ایران برای ترانزیت بار و مسافر خود استفاده کنند و وزارت راه و شهرسازی ایران هم در سالهای اخیر با بهکارگیری توان و ظرفیت داخلی سعی کرد در این پروژه کشورهای دیگر را نیز شریک کند.
***
شریک کردن سایر کشورها برای تشویق به استفاده از مسیر ترانزیتی شمال - جنوب
روسیه در احداث و بهرهبرداری از مسیر ریلی رشت به آستارا، هند را در گسترش بندرهای جنوبی در منطقه مکران شریک کرد تا انگیزه این کشورها برای استفاده از کریدور شمال - جنوب بیشتر شود و در نهایت اقتصاد کشور از منافع این طرح اقتصادی بهره ببرد.
این در حالی است که کریدور حملونقلی شمال - جنوب چه از منظر شرایط تحریمی ایران و چه از نظر مختل شدن دسترسی به اروپا بعد از جنگ اوکراین، جذابیت کمتری برای هندیها داشته و نگاه هند به این کریدور، بیشتر معطوف به دسترسی به افغانستان و آسیای مرکزی است.
***
عملیات 7 اکتبر (توفان الاقصی) و تأثیر آن بر کریدور آیمک
با وقوع عملیات 7 اکتبر، امنیت مرزها و بنادر سرزمینهای اشغالی و در سطح کلانتر موجودیت رژیم صهیونیستی با چالش جدی مواجه و اتصال آیمک به اروپا نیز دست کم تا زمان مشخصشدن اوضاع منطقه مختل شد.
براساس این تحولات، به نظر میرسد هند در وضعیت عدم قطعیت نسبت به 2 گزینه آیمک و کریدور شمال- جنوب برای ایجاد اتصال چندشیوهای به اروپا قرار گرفته و در این شرایط، تصمیم به بازی همزمان در 2 زمین ایران و رژیم صهیونیستی گرفته است.
انجام عملیات «وعده صادق» اگر چه توانست در نگاه هندیها، کفه آیمک را پایینتر و کفه کریدور شمال- جنوب را نسبت به قبل بالاتر بیاورد اما اینکه انتظار برود به صرف این اقدام، هند تصمیم به استفاده از کریدور ایران بگیرد هم سادهاندیشی است.
از دیدگاه کارشناسان اقتصادی، توصیههایی برای تقویت کریدور شمال - جنوب در مقابل آیمک مطرح شده است؛ از جمله این پیشنهادات اصلاح موافقتنامه «کریدور حمل و نقل شمال- جنوب» و ارتقای آن به «کمربند اقتصادی شمال- جنوب» است که شامل ابتکارعملهایی برای ایجاد یکپارچگی اقتصادی بین کشورهای منطقه نیز میشود.
با آغاز عملیات توفان الاقصی در 7 اکتبر 2023 میلادی و ضربه اساسی به هیمنه پوشالی رژیم صهیونیستی، رژیم اشغالگر در پاسخ به این عملیات، دست به کشتار بیرحمانه و نسلکشی زنان و کودکان در نوار غزه زده است.
در پاسخ به جنایات وحشیانه این رژیم، کشورهای مختلف و در صدر آنها ایران، یمن، لبنان، عراق و سوریه اقدامات متقابلی را در پیش گرفتند. یکی از این اقدامات جلوگیری از عبور کشتیها به مقصد فلسطین اشغالی تحت پرچم هر کشوری از مسیر دریای سرخ توسط گروه مقاومت انصارالله یمن است. با توجه به وضعیت جدید، هزینه بیمه کشتیهایی که از دریای سرخ و کانال سوئز عبور میکنند، افزایش یافته و کشتیهای مرتبط با رژیم صهیونیستی که عمدتاً حامل نفت هستند نیز مجبور به تغییر مسیر و دور زدن قاره آفریقا شدهاند.
***
ناامن و گران شدن مسیر دریای سرخ در کریدور آیمک
با ناامن و گران شدن مسیر دریای سرخ توجه به کریدور اقتصادی چندشیوهای هند - خاورمیانه - اروپا (به طور رایج، آیمک یا هند - عرب - مد) که سال 2023 در نشست سران گروه 20 در دهلی نو مطرح شده بود، بیشتر مورد توجه قرار گرفت.
این کریدور به رغم چالشهای مختلف همچون عبور از مرزهای چندین کشور، سرمایهگذاریهای زیرساختی مورد نیاز، موقعیت بیابانی بخشهایی از مسیر عبوری، تنشها و تحولات موجود در منطقه و حساسیت در روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی میتواند یک اتصال و پیوند اقتصادی از حاشیه جنوبی اوراسیا در ساحل غربی هند تا سواحل مدیترانه شرقی در یونان تشکیل دهد. بر این اساس آیمک این ظرفیت را دارد که ضمن کاهش 40درصدی زمان حمل کالاهای هندی به اروپا نسبت به مسیر کانال سوئز، معماری اتصال اوراسیا و نقش هند در نظم اقتصادی جهانی را دوباره پیکربندی کند. گزینه قدیمیتر حملونقل چند شیوهای هند به اروپا، کریدور شمال - جنوب عبوری از ایران است که یک شبکه از مسیرهای جادهای ریلی و دریایی، مقرون به صرفه از نظر زمان سفر و هزینه برای اتصال هند تا اروپای شمالی و غربی است.
ایده ایجاد این کریدور حملونقلی نخستین بار توسط هند، روسیه و جمهوری اسلامی ایران با امضای توافقنامه بیندولتی در 12 سپتامبر 2000 میلادی به منظور تقویت تجارت و ارتباطات حملونقل بین کشورهای در مسیر خود اتخاذ شد.
***
کریدور شمال - جنوب از چه زمانی مطرح شد؟
سال 2002 میلادی 3 کشور قراردادهای مقدماتی را برای توسعه کریدور حملونقل بینالمللی شمال - جنوب به طول 7200 کیلومتر امضا کردند که طی سالیان اخیر این قرارداد به تصویب 13 کشور رسیده است.
مسیر اصلی این کریدور از هلسینکی فنلاند شروع شده و از روسیه تا دریای خزر ادامه مییابد و در آنجا به 3 شاخه تقسیم میشود؛ شاخه غربی از طریق آذربایجان یا ارمنستان به غرب ایران، شاخه مرکزی از طریق دریای خزر به مرکز ایران و شاخه شرقی از طریق قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان به شرق ایران میرسد. بر این اساس مسیرها در تهران به هم میرسد و تا بندر عباس ادامه مییابد و سپس از طریق دریا به بنادر غربی هند خواهد رسید.
با در نظر گرفتن اهمیت ژئواستراتژیک و اقتصادی همه کشورهای درگیر در کریدور شمال - جنوب، این کریدور ظرفیت ارتقای ارتباط هند با آسیای مرکزی و منطقه اوراسیا را دارد اما کریدور بالقوه دیگری که امکان ایجاد اتصال و یکپارچگی اقتصادی بین خلیج فارس و دریای مدیترانه را دارد کریدور ایران - عراق - سوریه است که از ساحل بندر امام خمینی آغاز شده و با عبور از بصره، گذرگاه البوکمال در مرز سوریه و عراق، در نهایت به بندر لاذقیه سوریه در ساحل مدیترانه متصل میشود.
ایران به دلیل مشارکت راهبردی که در عراق و سوریه تعریف کرده، از حامیان اصلی این کریدور است. بر اساس گزارش بنیاد دفاع از دموکراسی، یکی از توجیههای باقی ماندن نیروهای آمریکا در سوریه در منطقه التنف، جلوگیری از شکلگیری «پل سوزان» - عنوان گزارش مذکور برای این کریدور به منظور خطرناک نشان دادن آن و کاهش همبستگی اقتصادی بین عراق و ایران - است.
با عملیات «وعده صادق» توان آمریکا در تضعیف روابط ایران و کشورهای محور مقاومت و ارتباط گروههای مقاومت با یکدیگر از طریق نیروهای نیابتی صهیونیستی کاهش یافته و راهاندازی کریدور ایران - عراق - سوریه امکانپذیرتر شده است.
البته این به معنای پایان ریسکهای این مسیر نیست و بازیگران عراقی و سوری هنوز قادر به بهرهبرداری از این معادله جدید نیستند. در عین حال با توجه به جذابیت روابط تجاری و اقتصادی با روسیه برای هندیها از یک سو و راهبرد آمریکا برای مقابله جدی با کریدور ایران - عراق - سوریه از سوی دیگر، انتظار میرود اولویت هند برای همکاری اقتصادی با ایران روی کریدور شمال - جنوب متمرکز باشد و کریدور ایران - عراق - سوریه برای هند جذابیتی نداشته باشد.
***
بسترهای اقتصادی و امنیتی شکلگیری آیمک
توان هند برای ادغام شدن در یک کریدور از هند به اروپا که از کشورهای عربی و مدیترانه عبور میکند (مانند آیمک)، اساسا به این بستگی دارد که این کشور چگونه مجموعه شرکای خارجی خود را برای مشارکت در زنجیرههای ارزش صنایع تولیدی مدیریت میکند.
به طور کلی این مشارکتهای اقتصادی ذیل 3 بستر شامل کریدور غذایی هند که معماری تجاری عرب - مد را ارتقا میدهد، کریدور نوآوری زنجیرههای ارزش صنایع تولیدی انرژی سبز و فناوری نوآورانه و صنایع تولیدی پتروشیمی یکپارچهکننده زنجیره ارزش هیدروکربن هند شکل میگیرد. به عنوان مثال در حوزه کشاورزی و امنیت غذایی به دلیل همزیستی بین نیاز استراتژیک کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس به تضمین امنیت غذایی و نیاز استراتژیک هند برای افزایش ارزش تولیدات غذایی، فرآوری مواد غذایی به عنوان محور مرکزی یکپارچهسازی زنجیره ارزش هند در آیمک مطرح شده است.
در این راستا، امارات قصد دارد دانههای غذایی میوهها و سبزیجات را مستقیما از کشاورزان هندی خریداری کرده و به 8 کارخانه فرآوری که با تأمین مالی خود در هند میسازد، تحویل دهد. همچنین مرکز مبادلات چندکالایی دوبی یک پلتفرم تجارت کشاورزی به نام «آگر یوتا» ایجاد کرده تا کشاورزان هندی را با شرکتهای مواد غذایی در امارات مرتبط کند و واسطهها را دور بزند.
از طرف دیگر شرکت بنادر جهانی دوبی (DP World) به منظور عملیاتی شدن کریدور غذایی، تلاشهایی را که در زمینه ایجاد راهحلهای زنجیره تأمین یکپارچه برای حملونقل و ذخیرهسازی مواد غذایی صورت میپذیرد، راهبری میکند.
در عربستان سعودی نیز برای تقویت و کارآمدتر کردن زنجیره تأمین برنج در این کشور، شرکت سرمایهگذاری کشاورزی و دام عربستان سعودی که تحت مالکیت کامل صندوق سرمایهگذاری عمومی پادشاهی سعودی است با خرید بخشی از سهام شرکت مواد غذایی داوت از صندوق تجارت کشاورزی هند در بخش کشاورزی این کشور سرمایهگذاری کرده است.
رژیم صهیونیستی نیز بین سالهای 2012 تا 2015 میلادی با تأسیس 30 مرکز عالی کشاورزی در سراسر هند، بستری برای انتقال سریع فناوری و بهترین شیوهها به کشاورزان هندی ایجاد کرده است که تنها در سال 2019 میلادی حدود 150 هزار کشاورز در این مراکز آموزش دیدهاند.
در زمینه بهرهوری آب نیز سرمایهگذاریهای مشترکی بین رژیم صهیونیستی و هند برای تولید اجزای سیستم آبیاری قطرهای انجام شده است.
***
عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عرب به کمک آیمک
مهمترین پایه و بستر امنیتی آیمک به تلاشهای ایالات متحده و رژیم اشغالگر صهیونیستی در پروژه عادیسازی روابط با کشورهای عرب منطقه بازمیگردد. در حقیقت آیمک با ایجاد یک شبکه راهآهن از امارات و از طریق عربستان سعودی و اردن به بندر حیفا در دریای مدیترانه، موجب تمایل بیشتر کشورهای عربی به پروژه عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی (برای انتفاع از مزایای اقتصادی و سیاسی قرارگیری در این کریدور) میشود.
با توجه به آنچه بیان شد، هر ۲ گزینه آیمک و کریدور شمال - جنوب مسیری برای اتصال هند به اروپا محسوب میشوند و از این جهت این ۲ گزینه را میتوان جایگزین و حتی رقیب یکدیگر در نظر گرفت.
با این حال، مشاهده میشود بهرغم عضویت هند در کریدور شمال - جنوب تاکنون اقدامی جدی از سوی این کشور برای راهاندازی این کریدور انجام نشده است.
به نظر میرسد یکی از مشکلات بزرگ این کریدور از منظر هندیها وجود تحریمهای ایالات متحده آمریکا علیه ایران است. با وقوع جنگ اوکراین و روسیه در سال 2022 میلادی و در پی آن مختل شدن امکان دسترسی هند به اروپا از طریق کریدور شمال – جنوب، جذابیت این کریدور برای هند بیش از پیش کاهش یافت و نگاه هند به کریدور شمال - جنوب معطوف به دسترسی به روسیه و کشورهای آسیای مرکزی، افغانستان و قفقاز شد.
در مقابل آیمک به دلیل ایجاد بسترهای اقتصادی و امنیتی یادشده و همچنین توسعه لجستیکی در سالهای گذشته پیشرفت قابل توجهی داشته و مطلوبیت نسبی آن برای هند به مراتب بیشتر از کریدور شمال - جنوب شد. در این شرایط با وقوع عملیات 7 اکتبر و پس از آن انجام عملیات «وعده صادق» توسط ایران، امنیت مرزها و بنادر سرزمینهای اشغالی و در سطحی کلانتر موجودیت رژیم صهیونیستی با چالش جدی مواجه و اتصال آیمک به اروپا نیز دست کم تا زمان تعیین اوضاع منطقه مختل شد.
با توجه به نامشخص بودن سرنوشت رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی و همچنین جنگ روسیه و اوکراین، به نظر میرسد هند در وضعیت عدم قطعیت نسبت به ۲ گزینه آیمک و کریدور شمال - جنوب به منظور ایجاد اتصال چند شیوهای به اروپا قرار گرفته و در این شرایط تصمیم به فعال نشان دادن خود در هر ۲ کریدور و بازی در ۲ زمین ایران و رژیم صهیونیستی به صورت موازی گرفته است. با این حال ایجاد تعادل بین این ۲ گزینه ممکن است برای هند چالشبرانگیز باشد.
***
مشارکت هند در توسعه بندر چابهار نشاندهنده اهمیت کریدور شمال - جنوب است
چابهار اگر چه در حال حاضر جزئی از موافقتنامه کریدور شمال - جنوب محسوب نمیشود اما به نظر میرسد مشارکت هند در توسعه بندر چابهار میتواند معیاری جهت بررسی میزان جدیت این کشور نسبت به فعالیت در کریدور شمال - جنوب باشد.
امضای قرارداد بلندمدت دوجانبه بین شرکت پورت گلوبال لیمیتد هندوستان و سازمان بنادر و دریانوردی جمهوری اسلامی ایران در 13 مه 2024 میلادی و تعهد هند برای توسعه و راهاندازی پایانه بندر شهید بهشتی چابهار میتواند نخستین بستر لجستیکی این مشارکت را فراهم آورد.
اما برای تحقق ظرفیتهای تجاری و راهبردی قرارداد جدید لازم است این مشارکت لجستیکی با یک پروژه کریدوری بزرگتر یعنی موافقتنامه کریدور شمال - جنوب با محوریت بندرعباس و با هدف حمل کالا از هند به روسیه و سایر نقاط اروپا ادغام شود. در غیر این صورت منافع این قرارداد دستکم از لحاظ اقتصادی برای ایران بسیار محدود خواهد بود و چه بسا ممکن است این قرارداد در میانمدت و بلندمدت منافع کلان اقتصادی ایران را تأمین نکند؛ توضیح اینکه پهنه مکران، نقطه تلاقی و تقاطع سیاست بینالمللی کنشگران متعددی در جهان است که به صورت متناقض ذینفع توسعه یا عدم توسعه آن هستند.
مسیر اتصال و پیوند تجاری و اقتصادی بین هند و اروپا را میتوان یکی از مؤلفههای مهم نظم اقتصادی آینده در منطقه غرب آسیا در نظر گرفت و این موضوع وابسته به تصمیم هند در انتخاب بین آیمک و کریدور شمال - جنوب است.
شکی نیست عملیات 7 اکتبر و پس از آن «وعده صادق» توانسته در نگاه هندیها کفه آیمک را پایینتر و کفه کریدور حملونقل شمال - جنوب را نسبت به قبل بالاتر بیاورد اما اینکه انتظار برود به صرف این اقدام، وزن کریدور شمال - جنوب از آیمک بیشتر شده باشد، دور از ذهن است.
***
چه سیاستهایی میتواند موازنه جدید کریدور شمال - جنوب را تقویت کند؟
1- ممانعت از عبور کشتیها به مقصد فلسطین اشغالی از مسیر دریای سرخ اگر چه تا حدودی هزینه لجستیک رژیم صهیونیستی را افزایش میدهد اما باید توجه داشت در صورتی که با اقدامات مکمل و توصیههای سیاستی همراه نباشد، موجب توجیهپذیری بیشتر و تقویت آیمک میشود.
2- اصلاح سند کریدور حملونقل شمال - جنوب و ارتقای آن به «کمربند اقتصادی شمال - جنوب» شامل ابتکارعملهای متنوع برای ایجاد یکپارچگی اقتصادی بین کشورهای منطقه از جمله هند عراق، امارات، عربستان و حتی کشورهای آفریقایی به سمت نظم اقتصادی جدید منطقه بر مدار کمربند اقتصادی شمال - جنوب در قالب تهیه سند برنامه ملی گذر موضوع بند «الف» ماده «57» قانون برنامه هفتم پیشرفت مکمل تلاشهایی است که در جهت تغییر نظم امنیتی منطقه انجام میشود.
۳- تا زمانی که هندیها نسبت به آینده رژیم صهیونیستی در منطقه امیدوار باشند، سرمایهگذاری و فعالیت جدی آنها روی کریدور شمال - جنوب دور از ذهن به نظر میرسد.
در این راستا با توجه به امضای قرارداد توسعه و واگذاری 10 ساله خدمات اپراتوری بندر شهید بهشتی چابهار به هندیها، عملکرد هند در توسعه زیرساختها و اتصالات حملونقل بندر شهید بهشتی و رشد تناژ بارگیری (ترانزیتی) و همچنین میزان همکاری و علاقه هندیها در ادغام این قرارداد با یک موافقتنامه جامعتر یعنی کمربند اقتصادی شمال - جنوب مورد پیگیری و راستیآزمایی مجدانه قرار گیرد.
با توجه به اهمیت و سرعت تحولات پیش رو در منطقه، در صورت مثبت ارزیابی نشدن عملکرد طرف هندی در کوتاهمدت، لازم است هر چه سریعتر ابتکارعملهای جایگزین برای فعالسازی مزیتهای راهبردی چابهار در دستور کار قرار گیرد.
4- در کنار پیگیری ابتکار کمربند اقتصادی شمال - جنوب با محوریت هند و روسیه با استفاده از فرصتهای پیشآمده بعد از عملیات 7 اکتبر، پیشبرد کریدور ایران – عراق - سوریه با بیرون راندن نیروهای آمریکایی از عراق و سوریه، مجدانه دنبال شود.
ارسال به دوستان
فشار کمپین حذف رژیم غاصب از المپیک در حالی که IOC خودش را به خواب زده
حلقههای خون
فاطمه برزویی: اگر اهل فضای مجازی باشید به احتمال زیاد در یکی دو هفته اخیر، پستها و استوریهایی با مضمون «تحریم اسرائیل در المپیک» را در صفحات مختلف اینستاگرامی دیدهاید. این تحریم که ابتدا توسط مقامات فلسطینی مطرح شد، اکنون به یک درخواست عمومی تبدیل شده است؛ از کاربران عادی گرفته تا افراد مشهور و فعالان حقوق بشر، افراد بسیاری در این کمپین شرکت کردهاند و خواستار محرومیت اسرائیل از شرکت در المپیک پاریس ۲۰۲۴ هستند. داستانهای تلخی از این جنگ به گوش میرسد؛ جنگی که به هیچ غیرنظامیای رحم نمیکند. «ماجد ابومرهیل»، نخستین دونده المپیکی فلسطین که در بازیهای المپیک 1996 آتلانتا شرکت کرده بود، چند هفته پیش به دلیل کمبود کمکهای پزشکی در غزه شهید شد. ژانویه گذشته مصادف با دیماه ۱۴۰۲ هم «هانی المصدار»، مربی تیم فوتبال المپیک فلسطین در حمله هوایی اسرائیل به غزه شهید شد. کمیته المپیک فلسطین تخمین میزند بیش از ۴۰۰ ورزشکار، مربی و افراد مرتبط با ورزش فلسطین در جریان حملات اخیر رژیم صهیونیستی جان خود را از دست داده باشند.
* آی او سی در آیسییو
بسیاری انتظار داشتند کمیته بینالمللی المپیک (IOC) واکنشی نسبت به این کشتار نشان دهد؛ کشتاری که ورزشکاران را نیز در تیررس خود قرار داده بود. این انتظار به دلیل آن بود که «کمیته المپیک فلسطین» سالهاست توسط IOC به رسمیت شناخته شده است. جالب است بدانید آی او سی ۲ تعهد اصلی دارد، اول، «ترویج جامعهای صلحآمیز که به حفظ کرامت انسانی اهمیت میدهد» و دوم، «احترام به اصول اخلاقی بنیادی جهانی» اما نه تعهدات و شعارها و نه به رسمیت شناختن کمیته المپیک فلسطین توسط آی او سی، باعث نشد این مرجع بینالمللی به نفع مظلومان غزه موضع بگیرد؛ نه هیچ همدردیای با فلسطین، نه هیچ مقابلهای با اسرائیل و نه هیچگونه واکنش دیگری! این موضوع نشاندهنده تناقض آشکار بین شعارها و اصول اعلام شده و عملکرد واقعی کمیته بینالمللی المپیک است. این تناقض آنجا پررنگتر و عیانتر میشود که به ۲ سال پیش بازمیگردیم؛ زمانی که روسیه به اوکراین حمله کرد! آن روزها برخلاف آنچه امروز از آی او سی میبینیم این نهاد بهسرعت واکنش نشان داد و روسیه را به بهانه جنگطلبی محکوم کرد. یکی از معاونان رئیس IOC گفت: «جنگ، ضد ایدهآل المپیک است» و همچنین تکرار کرد: «ما اقدامات فدراسیون روسیه را محکوم میکنیم. آنها حق عضویت در جامعه بینالمللی المپیک را از دست دادهاند».
* خون اسرائیل رنگینتر از روسیه است؟
به دلیل همین موضعگیری کمیته بینالمللی المپیک، ورزشکاران روس در المپیک تابستانی ۲۰۲۴ پاریس به عنوان «ورزشکاران بیطرف فردی» شرکت خواهند کرد و باید شرایط سختگیرانهای را رعایت کنند؛ برای مثال آنها بدون پرچم یا سرود روسیه رقابت میکنند اما در همین حین وقتی از «توماس باخ» رئیس کمیته بینالمللی المپیک پرسیدند آیا اسرائیل اجازه شرکت در المپیک پیش روی پاریس را خواهد داشت یا خیر، او به روشنی گفت: «در این مورد هیچ سوالی وجود ندارد». بعد از آن اعلام شد ۸۷ ورزشکار المپیکی اسرائیل، زیر پرچم این رژیم اشغالگر در مسابقات شرکت خواهند کرد. بنابراین در حالی که روسیه به اتهام جنگطلبی با محدودیتهای شدیدی مواجه شده، اسرائیل با وجود اتهامات مشابه و نقض حقوق بشر، همچنان اجازه شرکت در المپیک را دارد. همه اینها در حالی است که به وضوح جنگ میان روسیه و اوکراین قابل مقایسه با نابودی غزه توسط اسرائیل نیست. هرچند تاریخ به ما دوقلوهای ژئوپلیتیک نمیدهد و نمیشود انتظار داشت ۲ واقعه یکسان باشند اما اختلاف میان درگیری اوکراین و روسیه و اشغالگری 100 ساله اسرائیل در فلسطین از زمین تا آسمان است و روی ۲ کفه هیچ ترازویی به هم نزدیک نمیشود. با این حال، IOC به عنوان یک نهاد «صلحطلب» این قدرت را دارد که اسرائیل را ناقض صلح نشناسد و در آن سوی ماجرا ورزشکاران روس را مجبور میکند از زیر پرچم کشور خود بیرون بیایند و به عنوان «ورزشکاران بیطرف فردی» در رقابتها شرکت کنند؛ استانداردی که دستکم مشابه آن میتواند برای اسرائیل نیز اعمال شود تا پرچم آن در رقابتهایی که با شعار صلح شناخته میشود بالا نرود اما متأسفانه تاکنون خبری از این ماجرا نیست.
همه اینها در حالی است که فقط از 7 اکتبر تاکنون نزدیک به ۴۰ هزار فلسطینی شهید شدهاند. مجله پزشکی بریتانیایی «The Lancet» محاسبه کرده که اگر مرگهای غیرمستقیم و هزاران نفری که زیر آوار دفن شدهاند را در نظر بگیریم، تعداد واقعی مرگومیر به ۱۸۶ هزار نفر میرسد. «آریه نییر»، یکی از بنیانگذاران دیدهبان حقوق بشر، این واقعه را «نسلکشی» نامیده است و ماههاست این جنایت، توسط مردم کشورهای مختلف دنیا تحت عنوان «نسلکشی» محکوم میشود.
* ورزش برای ارزش
در المپیک پاریس، 8 ورزشکار فلسطینی با شور و اشتیاق برای نمایندگی کشورشان حاضر خواهند بود. این تیم در رشتههای بوکس، جودو، تکواندو، تیراندازی، شنا و دوومیدانی به رقابت خواهد پرداخت. در همین حال، زمینهای ورزشی زیادی در غزه یا تخریب شده یا آسیب دیدهاند. «کریم زیدان» روزنامهنگار اشاره کرده که رژیم اسرائیل، استادیوم تاریخی «یرموک» غزه را به یک اردوگاه بازداشت تبدیل کرده است، جایی که فلسطینیها در آنجا بازداشت و بازجویی میشوند. همچنین تصاویری وجود دارد که نشان میدهد مردان فلسطینی توسط ارتش اسرائیل عریان شده و در یک استادیوم ورزشی بازداشت شدهاند. با تمام اینها، حضور ورزشکاران فلسطینی در المپیک پاریس نمادی از استقامت و پایداری ملت فلسطین خواهد بود. این ورزشکاران با وجود تمام سختیها و چالشها به پاریس آمدهاند تا نهتنها مهارتهای ورزشی خود را به نمایش بگذارند، بلکه نشان دهند هویت و غرور ملی آنها حتی در سختترین شرایط نیز زنده است.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» تأثیر اقدامات بانک مرکزی بر افزایش 5 برابری دارایی خارجی را بررسی کرد
تضمین معاملات ایرانی
گروه اقتصادی: بر اساس گزارش اخیر بانک مرکزی در سال ۱۴۰۲، داراییهای خارجی کشور به دلیل افزایش نرخ تسعیر رشد چشمگیری داشته است به طوری که خالص داراییهای خارجی از ۳۴۵ هزار میلیارد تومان به ۱۸۳۶ هزار میلیارد تومان افزایش یافته که رشدی ۵ برابری است. به گزارش «وطن امروز»، افزایش داراییهای خارجی بانک مرکزی در تولید، سرمایهگذاری و اشتغال ایران موثر بوده است. همچنین در افزایش توان بانک مرکزی در حفظ ارزش پول ملی، تضمین مالی برای واردات، ایجاد ثبات اقتصادی و رشد اقتصادی کشور موثر بوده است.
سیاستهای پولی با هدف حفظ موازنه پرداختها، تسهیل بازرگانی خارجی، ایجـاد نقـدینگی ارزی، کنتـرل بـازار داخلـی ارزهای خارجی، حفظ و ارتقای درجه اعتبار کشور و مهمتر از همه حفظ ارزش پول ملی و کمک به رشد اقتصادی اجرا میشوند. بانکهای مرکزی برای دستیابی به این اهداف ذخایر خارجی را نگهداری میکنند. ذخایر خارجی بانکهای مرکزی معمولا به شکل ارزهای خارجی و طلا است. به همین دلیل بانک مرکزی در ایران دارایی خارجی را افزایش داده است.
داراییهای خارجی ایران در زمان وقوع بحرانهای مالی یا آشفتگیهای اقتصادی نقش ضربهگیر را برای اقتصاد دارند. دارایی خارجی از شوک خارجی به اقتصاد کشور جلوگیری میکنند. در سالهای اخیر شاهد این بودیم که بعد از شیوع کرونا در جهان برخی کشورها با تورم بسیار بالا مواجه شدند و در مقابل برخی دیگر از کشورها تورم منطقیتری را تجربه کردند. این موضوع ناشی از میزان دارایی خارجی آنها، همچنین چگونگی اجرای سیاستهای پولی است. در شرایطی بحرانی ذخایر خارجی سیستم مالی را تثبیت میکنند. از طرف دیگر رتبه اعتباری کشور را بالا برده و از بروز آشفتگی در بازار ارز جلوگیری میکنند، بنابراین یکی دیگر از دستاوردهای افزایش دارایی خارجی در سالهای اخیر ثبات نرخ ارز بوده است.
* ذخایر خارجی چرا مهم است؟
دارایی خارجی از این جهت مهم است که وقتی ایران بخواهد کالا یا خدمات وارد کشور کند، باید معادل قیمت و هزینه آن ارزهای خارجی بپردازد. داشتن ذخایر خارجی بالا کمک میکند تعهدات پرداختی را بدون اعمال فشار بیش از حد بر پول ملی تامین کرد. این ذخایر باعث میشود در زمان واردات، نقدینگی کافی برای انجام معاملات ارزی یا مقابله با کسری تراز پرداختها در کشور وجود داشته باشد.
بدهی خارجی در بسیاری از کشورها به دلیل اخذ وام بر پایه ارزهای خارجی حاصل شده است. در دولت دوازدهم میزان وام از بانک جهانی و صندول بینالمللی پول به قدری بالا رفته بود که ایران جزو کشورهای با بدهی خارجی بالا به نسبت تولید ناخالص داخلی شده بود.
افزایش ذخایر خارجی کمک میکند پرداخت سود و بازپرداخت اصل وامهای ارزی راحتتر انجام شود، همچنین ذخایر خارجی بالای بانک مرکزی این اطمینان را به نهادهای مالی بینالمللی وامدهنده میدهد که کشور وامگیرنده قادر به عمل به تعهدات پولی و مالی خود خواهد بود.
بانکهای مرکزی اغلب کشورها ذخایر ارزی خود را در داراییهای امن و نقدشونده به ارزهای خارجی سرمایهگذاری میکنند. این سرمایهگذاریها میتواند برای کشور درآمد ایجاد کند، همچنین بانکهای مرکزی با رصد روزانه بازارهای مالی جهان، مدام برای تبدیل ارزهای رو به تنزل به ارزهای در حال تقویت اقدام میکنند، ضمن اینکه ذخایر طلای خود را نیز بر اساس قدرت نقدشوندگی و چشمانداز قیمت جهانی آن مدیریت میکنند.
طلا افزون بر نقدشوندگی بالا، به دلیل همبستگی معکوس قیمت آن با نرخ دلار آمریکا برای بانکهای مرکزی جذاب است، زیرا وقتی ارزش دلار با کاهش مواجه میشود، ارزش طلا افزایش مییابد. این رابطه به بانکهای مرکزی امکان میدهد از ذخایر خود در دورههای نوسان بازار محافظت کنند و موجب حفظ اعتماد بینالمللی به ثبات اقتصاد ملی خود شوند. رشد قیمت طلا همچنین در دورههای بحران اقتصادی و ژئوپلیتیکی میتواند به بانکهای مرکزی در مقابله با تورم و افت ارزش پول ملی کمک کند.
* مکانیسم افزایش داراییهای خارجی ایران
افزایش داراییهای خارجی ایران در نتیجه تغییر نرخ تسعیر از ۴ هزار و ۲۰۰ به نرخ بازار آزاد رخ داده است. در واقع 3 بخش خالص داراییهای خارجی، خالص مطالبات از بخش دولتی و خالص سایر اقلام، تغییرات زیادی در پایه پولی ایجاد کرده است، بهگونهای که خالص داراییهای خارجی سال ۱۴۰۰ از ۵۶۸ هزار میلیارد تومان به ۳۴۲ هزار میلیارد تومان کاهش یافته بود اما خالص سایر اقلام از منفی ۲۲ هزار میلیارد تومان به ۲۱۴ هزار میلیارد تومان رشد کرده بود. این تغییرات بیشتر به تغییرات ساختار اجزای پایه پولی بر اساس دستورالعمل صندوق بینالمللی پول رخ داد.
همچنین داراییهای مقیم و غیرمقیم تغییر کرده است به طوری که به جای اینکه بدهیهای خارجی دولت به بانک مرکزی در خالص داراییهای خارجی ثبت شود، در خالص مطالبات دولت از بانک مرکزی آورده شده است. به عبارتی میتوان گفت ارقام موجود در این 3 بخش به دلیل تغییر در طبقهبندی ارقام در اجزای پایه پولی تغییر یافته است.
داراییهای باکیفیت و بیکیفیت خارجی به تسهیل در دسترسی و انتقال به داخل مربوط میشود. دولتهای یازدهم و دوازدهم به دلیل تحریم در دوران خود نتوانستند ارز حاصل از فروش نفت را براحتی به کشور وارد کنند. این پولها در کشورهای دیگر بلوکه شده بود و امکان دسترسی به آنها وجود نداشت و به دلیل نداشتن دسترسی به این داراییها جزو دارایی بیکیفیت محسوب میشدند اما دولت سیزدهم توانست با آزادسازی این داراییها، تغییرات اساسی در کیفیت داراییها به وجود بیاورد.
بر اساس همین اقدامات در سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ رقم نهایی پایه پولی کاهش داشت. به عبارت دیگر تغییر یک سری از داراییهای بیکیفیت که امکان تحقق آنها وجود ندارد باعث شد پایه پولی در این 2 سال کاهش یابد.
پایه پولی سال ۱۴۰۰ از رقم ۶۰۴ هزار میلیارد تومان به 598.1 هزار میلیارد تومان رسید، همچنین پایه پولی در سال ۱۴۰۱ از ۸۶۰ هزار میلیارد تومان به 854.8 هزار میلیارد تومان کاهش یافت. در نتیجه تغییر در پایه پولی، تغییراتی نیز در رشد این متغیر ایجاد شده است، به طوری که رشد پایه پولی در آمار قدیم در فروردین سال ۱۴۰۲ معادل ۴۵ درصد بود اما بعد از تغییرات به 45.5 درصد در آمار جدید افزایش یافت. طبق آخرین آمار اعلامشده در اسفند ۱۴۰۲ رشد پایه پولی از ۲۸ درصد در آمار قدیمی به 27.6 درصد در آمار جدید تغییر یافته است.
***
روند نزولی پایه پولی در سال 1400
رشد پایه پولی با کاهش 15.3 درصدی، از 42.9 درصد در پایان سال 1401 به 27.6 درصد در پایان سال 1402 رسید. بخشی از رشد پایه پولی در سال 1401 به واسطه افزایش نسبت سپرده قانونی رخ داد که فاقد اثر پولی بود.
رشد پایه پولی در سال 1402 روند نزولی قابل توجهی را تجربه کرد. همچنین رشد نقدینگی از 31.1 درصد در پایان سال 1401 به 24.3 در پایان سال 1402 رسید که حاکی از کاهش 6.8 درصدی رشد نقدینگی در سال 1402 است.
با انجام تسعیر داراییهای ارزی، صورت وضعیت داراییها و بدهیهای بانک مرکزی در پایان سال 1402، مورد بازنگری و تعدیل قرار گرفت. همچنین بر اساس دستورالعمل صندوق بینالمللی پول با هدف افزایش دقت و کیفیت آمارهای پولی، طبقهبندی اجزای پایه پولی بازنگری شد.
خالص داراییهای خارجی بانک مرکزی در سال 1402 به واسطه تسعیر رشد 430.9 درصدی داشت. در واقع سال 1402 سهمی 174.3 واحد درصدی در رشد پایه پولی داشت. مطالبات بانک مرکزی از بانکها 44.5 واحد درصد در رشد پایه پولی نقش داشت. دلیل افزایش مطالبات بانک مرکزی از بانکها رشد اضافه برداشت بانکها از منابع بانک مرکزی است. درباره تحولات بدهی بانکها به بانک مرکزی که در یک سال گذشته سهم مهمی در رشد پایه پولی داشته است، بخش عمدهای از اضافهبرداشت بانکها و موسسات اعتباری متاثر از مشکلات ترازنامهای و ضعف حاکمیت شرکتی و افزایش نسبت سپرده قانونی است. مشکلات ترازنامهای و ضعف حاکمیت شرکتی بانکها در کوتاهمدت و ظرف سالهای اخیر ایجاد نشده است، بلکه این انباشت ناترازیها در ترازنامه از خیلی سال پیش بروز کرده است. به همین دلیل بانک مرکزی بر اصلاح ناترازی بانکها تاکید کرده است. حتی رئیس کل بانک مرکزی چند بار سخن از لغو مجوز بانکهای ناتراز به میان آورده است.
عامل دیگر رشد 7.9 واحد درصدی پایه پولی در پایان سال 1402، خالص بدهی بخش دولتی به بانک مرکزی بوده است. افزایش بدهی دولت به بانک مرکزی ناشی از افزایش رقم پرداختن به تعهد دولت و سهمیه و سهام دولت در صندوق بینالمللی پول بود.
همچنین افزایش کمتر سپردههای بخش دولتی نزد بانک مرکزی نسبت به افزایش بدهیهای بخش دولتی باعث شد نقش خالص بدهی بخش دولتی به بانک مرکزی در رشد پایه پولی بیشتر شود. در واقع پرداختهای دولت در سال 1402 عمدتا با اتکای به منابع سپردهای بود. این عدد سهمی 199.1 واحد درصد در رشد پایه پولی کاهش داشته است. دلیل اصلی کاهش خالص سایر اقلام بانک مرکزی نسبت به پایان سال 1401، موضوع ذخیره تسعیر داراییها و بدهیهای ارزی بانک مرکزی و افزایش سایر بدهیهای بانک مرکزی به دلیل افزایش، جزء اسناد پرداختنی به صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی است.
در نتیجه عملیات سیاست پولی بانک مرکزی در پایان سال 1402 مانده اوراق بهادار عملیات بازار باز با 106.4 درصد افزایش از 988.4 هزار میلیارد ریال در پایان سال 1401 به 2040.0 هزار میلیارد ریال در پایان سال 1402 افزایش یافت. این امر بیانگر سیاست فعالانه بانک مرکزی در مدیریت بازار پول و ذخایر بانکها بوده است.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از افزایش صادرات محصولات نظامی ایران گزارش میدهد
ارتفاع ارزی
* «وعده صادق» و زورآزمایی تکنولوژیها/ * علاقه فزاینده جهان به جنگافزارهای ایرانی
گروه سیاسی: چند روز پیش وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح از افزایش 3 برابری صادرات محصولات نظامی کشورمان در کمتر از 3 سال خبر داد. محمدرضا قرایی آشتیانی که گزارشی از فعالیتهای وزارت دفاع را در جلسه هیات دولت ارائه میداد، گفت: در اکثر شاخصهای عملکردی در ۳۳ ماه اخیر رشد جهشی داشتهایم. ما در میزان تولید تسلیحات، تجهیزات و سامانههای دفاعی و ارائه خدمات به نیروهای مسلح رشد 2.5 برابری و در میزان صادرات محصولات و خدمات نظامی رشد ۳ برابری داشتهایم.
پیشتر اخباری از صادرات و همکاریهای نظامی ایران با بیش از 40 کشور جهان مخابره شد. این امر در حالی صورت میگیرد که از سالها پیش تحریمها و محدودیتهایی درباره بخشهای مختلف صنایع نظامی کشورمان از سوی آمریکا و محور غرب اعمال شده است. حتی در مهر سال گذشته (1402) که طبق جدول زمانی برجام، دبیرخانه شورای امنیت سازمان ملل با ارسال یادداشتی به کشورهای عضو سازمان ملل متحد، پایان رسمی مقررات بندهای ۳، ۴ و ۶ ضمیمه ب قطعنامه ۲۲۳۱، شامل آزمایشهای موشکی، محدودیت صادرات و واردات اقلام موشکی به ایران و همچنین تحریمهای مربوط به توقیف اموال و ارائه خدمات مالی به افراد و نهادهای ایرانی تحت تحریم شورای امنیت را به اطلاع کشورها رساند، همچنان اروپاییها اصرار داشتند تحریمهای ایران لغو نشده است!
اما به رغم کارشکنی غربیها، مشتریان صنایع نظامی ایران به همان چیزی اهمیت میدهند که هر خریدار عاقلی در جهان در پی کسب آن است؛ به دست آوردن سلاحی مبتنی بر تکنولوژی روز، با کیفیت، امتحان پسداده و البته مقرونبهصرفه!
تسلیحات نظامی ایران سالهاست در عرصه جهانی و در میدان عمل امتحان خود را پس داده است. حتی قبل از عملیات «وعده صادق»، حمل ماهوارههای ایرانی به فضا توسط موشکهای بومی، حملات دقیق موشکی ایران به تروریستها در شمال عراق، حمله به پایگاه آمریکایی عینالاسد و حکمفرمایی پهپادهای شاهد 136 ایرانی در آسمان اروپا، پس از جنگ روسیه و اوکراین، دیگر جای شکی باقی نگذاشت که وقتی کشوری چون روسیه به عنوان دومین ارتش قدرتمند جهان نیاز به پهپادهای ایرانی پیدا میکند، عیار این پهپادها را باید در سطح اول جهانی ارزیابی کرد. خصوصا آنکه پدافند پرمدعای ناتو نیز نتوانست دفاع موثری در برابر پرواز دسته جمعی شاهدها از خود نشان دهد.
* صادرات نظامی ایران از دیدگاه اندیشکدههای جهانی
عملیات «وعده صادق» در بامداد ۲۶ فروردین امسال، پس از جنگ اوکراین، دومین عملیات میدانی در مقیاس جهانی برای آزمایش کارایی تسلیحات نظامی کشورمان بود اما قبل از آنکه حماقت صهیونیستها در حمله به کنسولگری ایران در دمشق، به نیروهای مسلح کشورمان یک فرصت تاریخی برای بروز و ظهور قدرت خود را بدهد، رشد صادرات صنایع نظامی کشورمان باعث بهت و تعجب موسسات تحقیقاتی بینالمللی شده بود. اسفند 1402 موسسه تحقیقات صلح استکهلم، از افزایش شدید صادرات سلاح از سوی ایران خبر داد. این مؤسسه در گزارش سالانه خود آورده بود: «ایران در 5 سال گذشته، نسبت به مدت مشابه قبل از آن، ۲۷۶ درصد افزایش صادرات تسلیحات داشته است. عمده خریداران سلاحهای ایرانی، به ترتیب روسیه، ونزوئلا و شبهنظامیان حوثی یمن بودهاند».
یک ماه قبل از گزارش این موسسه، «دنی سیترونوویچ» از مقامهای کهنهکار اطلاعاتی اسرائیل نیز در بهمن 1402 طی مقالهای هشدار داده بود که «ایران در آستانه تبدیل شدن به یکی از بزرگترین صادرکنندگان سلاح جهان است». سیترونوویچ در مقاله خود نوشته بود: «در سالهای اخیر بویژه در یک سال گذشته، ایران سرعت انتقال و فروش پهپادهای خود را به اقصی نقاط جهان افزایش داده است، از جمله به اتیوپی، بولیوی، ونزوئلا و جبهه پولیساریو در صحرای غربی. ایران در حال تبدیل شدن به یکی از اصلیترین صادرکنندگان سلاح در سطح جهان است، بویژه از زمانی که کشورهای بیشتری علاقهمند به خرید این قابلیتها هستند».
کارشناس صهیونیست در ادامه از سود اقتصادی ایران از فروش صنایع نظامی ابراز نگرانی کرده و آورده بود: «ایران، سود اقتصادی روشنی در این زمینه کسب میکند. برآورد میشود هزینه ساخت هر پهپاد مشهور شاهد 136 حدود 20,000 تا 40,000 دلار باشد. این نکته همراه با گزارشهایی که ایران تنها به روسیه بیش از 2 هزار پهپاد فروخته، نشان میدهد تهران از این معاملات میلیونها دلار به دست میآورد. با این حال، ایران از این پویش، چیزی بیشتر از سود مالی به دست میآورد زیرا این کار همچنین سلطه سیاسی جمهوری اسلامی را در این کشورها تقویت میکند و موجب وابستگی به تولیدات آن میشود».
* ارزآوری صنایع نظامی ایران
آخرین آمار رسمی که از سوی مقامات کشورمان درباره میزان درآمد ایران از فروش تسلیحاتش منتشر شده، مربوط به سال 1401 میشود. این آمار را سردار فرحی، جانشین وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح آبان 1402 اعلام کرد. فرحی در آن مقطع گفته بود ایران سال گذشته (1401) یک میلیارد دلار صادرات نظامی داشته است.
اکنون که در سال 1403 قرار داریم، با توجه به رشد صادرات محصولات نظامی کشورمان که چند روز پیش توسط امیر آشتیانی، وزیر دفاع بیان شد، میتوانیم حدس بزنیم که درآمد کنونی کشورمان از صدور تسلیحات و محصولات نظامی تا چه میزان رشد داشته است.
اما از دیگر نکات مهمی که در مقاله دنی سیترونوویچ و همین طور گزارش موسسه صلح استکهلم نسبت به آن اذعان شده، اشاره به این مساله است که ایران در کنار افزایش شدید صادرات تسلیحاتی، «واردکننده عمده تسلیحات نبوده است». این امر در حالی است که کشورمان در دوران پهلوی دوم و خصوصا در طول دهه 50 شمسی تا زمان پیروزی انقلاب، یکی از عمدهترین واردکنندگان تسلیحات در جهان به شمار میرفت.
از ابتدای دهه 1350 که درآمدهای نفتی ایران افزایش قابل توجهی یافت، محمدرضا شاه پهلوی طی 7 سال (از سال 50 تا 57) 19 میلیارد دلار سلاح فقط از آمریکا خرید و این مورد در کنار خریدهای شاه از دیگر کشورها نظیر انگلستان، فرانسه و حتی شوروی، ایران را به یک واردکننده محض تسلیحات و رونقدهنده به کمپانیهای تسلیحاتی غرب تبدیل کرده بود. موسسه صلح استکهلم که پیشتر گزارش آن را درباره افزایش صادرات تسلیحاتی ایران خواندیم، در گزارش دیگری آورده است که ایران طی سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۹ حدود ۲۴ میلیارد و ۹۴۳ میلیون دلار سلاح و تجهیزات نظامی از آمریکا وارد کرده است اما در تحولی شگرف و کمتر از نیم قرن، کشورمان از یک واردکننده محض سلاح، تبدیل به صادرکننده تسلیحات به بیش از 40 کشور جهان شد.
* «وعده صادق» و زورآزمایی تکنولوژیها
چنانکه پیشتر اشاره شد، عملیات «وعده صادق» دومین میدان عملیاتی در سطح جهانی بود که قابلیتهای بالای تسلیحات نظامی کشورمان را پیش چشم جهانیان قرار داد. آنچه در «وعده صادق» رخ داد، در واقع رویارویی تکنولوژی سلاحهای ایرانی در برابر توان نظامی ناتو بود. در آن شب تاریخی دهها فروند از پیشرفتهترین جنگندههای آمریکایی، انگلستانی، فرانسوی، اردنی و خود رژیم صهیونیستی مستقیما با پهپادهای ایرانی درگیر شدند، همچنین چند کشور منطقهای و فرامنطقهای نیز کمک اطلاعاتی و پشتیبانی به اسرائیل ارائه دادند اما در نهایت چندین موشک بالستیک از نوع عماد و احتمالا خیبرشکن ایرانی از تمام لایههای دفاعی چند ملیتی حاضر در معرکه عبور کردند و پایگاههای نواتیم و رامون را درهم کوبیدند.
اسرائیل که یک رژیم جعلی کوچک در خاورمیانه است، به دلیل سالها درگیری با گروههای مقاومت مانند حماس، جهاد اسلامی و حزبالله لبنان، مدتهاست پیشرفتهترین پدافند هوایی را در اختیار دارد. جمع و جور بودن حریم هوایی این رژیم در کنار توجهی که آمریکا و غرب به تامین امنیت آن دارند، باعث شده بود لقب کاملترین و حفاظتشدهترین آسمان منطقه به اسرائیل داده شود.
رژیم صهیونیستی از ۳ پدافند هوایی به نامهای گنبد آهنین که مخصوص پرتابههای ارتفاع پایین نظیر راکتهای سبک و حتی گلولههای خمپاره است، فلاخن داوود که با پرتابههایی در سطح متوسط مقابله میکند و بالاخره پیکان یا به زبان عبری «ختص» که با موشکهای بالستیک و کروز در ارتفاع بالا میجنگد، بهره میبرد اما در شب تاریخی عملیات «وعده صادق»، پدافند چندلایه اسرائیل در کنار پاتریوتهای آمریکایی و کمک تمامقد جنگندههای انگلستانی، فرانسوی، اردنی، آمریکایی، اسرائیلی و... نیز نتوانست از اصابت چندین موشک ایرانی به پایگاههای نظامی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی جلوگیری کند.
در کنار شکستی که پدافند هوایی ناتو از ایران در عملیات «وعده صادق» خورد، هزینههای مالی تحمیل شده به دوطرف در آن چند ساعت درگیری به هیچ عنوان قابل مقایسه نبود. برآوردها نشان میدهد هزینه تجهیزات مصرفی ایران برای عملیات «وعده صادق» به ۲۰ یا ۳۰ میلیون دلار هم نمیرسد، در حالی که به اذعان رسانههای غربی 1.3 میلیارد دلار بلکه بیشتر قیمت موشکهایی بوده که برای دفع پهپادها و موشکهای ایران استفاده شده است. در همین راستا خبرنگار نظامی سایت صهیونیستی «ماکور ریشون» اذعان کرد پاسخ نظامی ایران به تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی برای تلآویو هزینههای سرسامآوری به دنبال داشت.
* علاقه فزاینده جهان به جنگافزارهای ایرانی
پس از عملیات «وعده صادق»، برتری تکنولوژی بهکار رفته در تسلیحات راهبردی ایران نظیر پهپادها و موشکهای ایرانی بر همگان ثابت شد. از همین رو، پایگاه تحلیلی نظامی «Breaking Defense» در مقالهای با اشاره به عملیات تنبیهی «وعده صادق» سپاه علیه رژیم اشغالگر اسرائیل به مساله علاقه فزاینده جهان به جنگافزارهای ایرانی پرداخت.
طبق گزارش این پایگاه تحلیلی، با وجود همکاری گسترده چند کشور با تلآویو در مقابله با موشکها و پهپادهای ایرانی، علاقه جهانی به این جنگافزارها رو به کاهش نیست و بنا به اذعان تحلیلگران، بازار پررونقی در سراسر جهان برای دسترسی و خرید پهپادهای به نسبت ارزان و کارآمد ایران به وجود آمده است.
در بخشی از گزارش بریکینگ دیفنس آمده است: «شاید اسرائیل و متحدانش توانسته باشند با تعداد زیادی از ۳۰۰ پهپاد و موشکی که ایران در حمله بیسابقه خود به اسرائیل پرتاب کرد، مقابله کنند اما به نظر کارشناسان این امر مشتریان پرندههای بدون سرنشین تهران را منصرف نکرده است».
از سوی دیگر، پس از انهدام موفق سامانههای تجسسی رژیم صهیونیستی و تانکهای مرکاوا در سراسر مرز اراضی اشغالی با لبنان توسط رزمندگان حزبالله، تقاضا برای موشکهای هدایتشونده الماس و دهلاویه از سوی کشورهای منطقه و فرامنطقه به میزان قابل توجهی افزایش یافته است.
به نظر میرسد اکنون صنایع نظامی ایران به آن سطح از قابلیت و مقبولیت جهانی دست یافته که میتواند علاوه بر ایجاد بازدارندگی برای کشورمان، از لحاظ اقتصادی نیز ارز قابل توجهی به ارمغان آورد. فراموش نکنیم که یکی از کارشناسان اسرائیلی گفته بود: «ایران از صادرات سلاح، چیزی بیشتر از سود مالی به دست میآورد، زیرا این کار همچنین سلطه سیاسی جمهوری اسلامی را در این کشورها تقویت میکند و موجب وابستگی به تولیدات آن میشود».
***
ابرفراصوتهای ایرانی
«شهاب» را باید نخستین موشک ایرانی بدانیم که در سطح بینالمللی سروصدا کرد و پرده از قدرت نوظهور موشکی ایران برداشت، چرا که این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشت و کلاهک آن میتوانست چندصد کیلو مهمات انفجاری را حمل کند. سپس به سرعت خانواده موشکهای شهاب، عماد، قدر، خرمشهر و... با بردها و قدرت تخریب بالاتر و البته دقت بیشتر طراحی و رونمایی شدند. ساخت موشکهای دوربرد و نقطهزن در ایران تحریمشده نشان داد کشورمان در حال قدم گذاشتن در مسیری است که میتواند معادلات منطقهای و حتی فرامنطقهای را به شکل خارقالعادهای تغییر دهد.
برای نمونه اکنون ایران دارای موشکی نظیر خرمشهر 4 با نام دیگر «خیبر» است که خردادماه 1402 رونمایی شد. خیبر جزو موشکهای بالستیک برد بلند و نقطهزن است که ۲ هزار کیلومتر برد دارد. سرجنگی این موشک با وزن یک تن و ۵۰۰ کیلوگرم و طول ۴ متر از انواع سرجنگیهای شدیدالانفجار است. تامین دقت نقطهزنی در فاز میانی (پرواز بالای جو) این موشک در سرعت بالای ۱۶ ماخ انجام شده و سرجنگی با سرعت حدود ۸ ماخ به هدف اصابت میکند. یکی دیگر از ویژگیهای این موشک راهبردی، تاکتیکی بودن است که به کاربر کمک میکند به سرعت «خرمشهر۴» را جابهجا و آن را در کمترین زمان ممکن عملیاتی کند.
همچنین ایران موشکهای فتاح 1و2 را ساخته که از حیث سرعت در زمره موشکهای هایپرسونیک (ابرفراصوت) جای میگیرند. هایپرسونیکها موشکهایی هستند که باید به سرعت بیش از 5 ماخ دست یابند تا «برین صوت» یا همان هایپرسونیک نام بگیرند. موشک فتاح 1 یک موشک بالستیک با سرعت 13 تا 15 ماخ است که میتواند تا 1400 کیلومتر برد داشته باشد و به چشم برهمزدنی خود را به اسرائیل برساند؛ موشکی که خردادماه 1402 رونمایی شد. اما فتاح 2 که قابلیتهای بیشتری نیز نسبت به فتاح 1 دارد، چند ماه بعد از فتاح 1 و در آبان 1402، در جریان بازدید رهبر انقلاب اسلامی از نمایشگاه آخرین دستاوردهای نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رونمایی شد. فتاح 2 توانایی گلاید (سر خوردن) روی هوا را دارد و با مانورپذیری و سرعت فوقالعاده بالا (10 تا 20 ماخ) میتواند به راحتی از کمند پدافند هوایی ختص یا همان کمان اسرائیل بگریزد و اهداف خود را نابود کند.
***
پهپادهایی در تراز جهانی
زمانی که نگاه کارشناسان و صاحبنظران بینالمللی به صنایع موشکی کشورمان بود تا هر بار با رونمایی از موشکهای جدید ایرانی لیست بلندبالای خود را به روزرسانی کنند! اتفاقی در قلب اروپا رخ داد که منجر شد جهان نسبت به یک سلاح دیگر ایرانی نیز حساس شود؛ «پهپادهای خانواده شاهد» با صدای خاص خود در آسمان اوکراین رویت شدند و این سوال را پدید آوردند که چطور میتوان با این پهپادهای ارزانقیمت اما خطرناک مقابله کرد؟
هرچند ایران و روسیه انتقال پهپادهای شاهد بعد از جنگ روسیه با اوکراین را تکذیب کردند اما به هر روی مقابله سخت با پهپادهای شاهد در آسمان اروپا و در صحنه عمل، نشان داد آمریکا و غرب از این پس، غیر از موشکهای ایرانی که امتحان خود را در حمله به مقر تروریستها در شمال عراق و سوریه پس داده بودند، باید نگران پهپادهای ایرانی نیز باشند.
پهپاد شاهد 136 که در اوکراین لرزه بر اندام کشورهای غربی انداخت، تنها یک نمونه از پهپادهای ایرانی است که یکی از دلایل مقبولیت آن نزد دیگر کشورها، سادگی استفاده از آن در کنار قیمت پایینش است، در حالی که صنایع نظامی ایران از پهپادهای دیگری با عناوینی چون: ابابیل، کرار، شاهین، کمان، غزه و... نیز بهره میبرد.
صرفا در خانواده شاهد، ایران پهپادهای غولپیکر شاهد 149 و شاهد 147 را نیز ساخته است. شاهد 149 حد فاصل ۲ سوی بال آن 22 متر است که تا آبان 1402 بزرگترین پهپاد ایرانی بود اما در همان ماه و همزمان با بازدید رهبر انقلاب از دستاوردهای جدید نیروی هوافضای سپاه، از پهپاد بزرگتری رونمایی شد که شاهد 147 نام داشت. این پهپاد با طول بال 26 متر میتواند تا ارتفاع 60 هزار پایی اوج بگیرد و اشراف اطلاعاتی خوبی ایجاد کند که معادل ارتفاع پروازی پهپاد آمریکایی نورثروپ گرومن آرکیو-۴ گلوبال هاوک Northrop Grumman RQ - 4 Global Hawk) ) است. یا پهپاد «کرار» یک پهپاد چندمنظوره ایرانی با موتور توربوجت است که در خدمت بسیاری از یگانها و ردههای نظامی ارتش و سپاه قرار گرفته است، بهگونهای که نخستین تجربه ایران در ساخت پهپاد با پیشرانه جت و نیز نخستین پهپاد رزمی ایران با قابلیت حمل طیف وسیعی از انواع تسلیحات است. اخیرا که پهپاد «یافا»ی یمنیها قلب تلآویو را درید، صهیونیستها و منابع غربی این پهپاد را نسخه بهبودیافته پهپاد صماد 3 میدانند که به گفته آنها تکنولوژی آن ایرانی است. یمن میگوید یافا یک پهپاد ساخت این کشور است. ایران نیز اظهارنظری در این باره نکرده است اما همگان میدانند چه یافا ایرانی باشد یا نه، به حتم کشورمان پهپادهایی بسیار بهتر از آن دارد!
ارسال به دوستان
نگاه
تمرین امنیت در دریای خزر
مهدی بختیاری: رزمایش مرکب امداد، نجات و امنیت دریایی 2024 با برگزاری رژه دریایی یگانهای شرکتکننده از مقابل ناو موشکانداز جمهوری اسلامی ایران «سپر» در منطقه دریای خزر به کار خود پایان داد.
در این تمرین، یگانهای شناور و پروازی نیروهای دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران شامل ناوهای موشکانداز «سپر»، «پیکان»، «جوشن»، ۲ فروند بالگرد 212 AB و شناور نیروی دریایی سپاه پاسداران با نام «شهید بصیر»، شناورهایی از دریابانی فرماندهی انتظامی کل کشور، همچنین شناور 45 SB روسیه حضور داشتند و نمایندگانی از کشورهای حاشیه دریای خزر به عنوان ناظر بر مراحل مختلف این رزمایش نظارت کردند. جمهوری اسلامی ایران بویژه در سالهای اخیر رویکردی راهبردی و اساسی نسبت به مساله دریا و اقتصاد دریامحور داشته است.
کشورمان بهرغم دارا بودن مرزهای طولانی دریایی در شمال و جنوب هنوز نتوانسته آنطور که باید و شاید از مواهب این سواحل طولانی استفاده موثری کند و تاکیدات رهبر معظم انقلاب در این باره به دولت و نیروهای مسلح نیز گواه همین است که این ظرفیت و پتانسیل نهفته در این مناطق آنطور که توقع میرود، تاکنون بالفعل نشده است.
جمهوری اسلامی ایران مانند بسیاری از کشورها که حجم زیادی از مراودات تجاریشان از مسیر دریا میگذرد، نیاز دارد علاوه بر فراهم کردن ساز و کارها و بسترهای مناسب برای گسترش و بهرهبرداری از این موقعیت، امنیت خطوط مواصلاتی دریایی خود در آبهای آزاد و بینالمللی را نیز برقرار نگه دارد.
برای همین منظور از 13 سال قبل ناوگروههای نیروی دریایی ارتش و سپاه به صورت مداوم، اقدام به انجام ماموریت در این آبراهها کردند که نتیجه آن مصون ماندن شناورهای تجاری ایران و نیز برخی کشورهای دیگر در مناطق خطرناکی نظیر تنگه بابالمندب، خلیج عدن و دریای سرخ از انواع خطرات بویژه دزدیهای دریایی بوده است.
در کنار این، رزمایشهای مشترک با کشورهای قدرتمندی نظیر روسیه و چین در اقیانوس هند یا با برخی کشورهای همسایه در خلیجفارس و دریای عمان انجام شده که به افزایش همکاریها میان آنها و کشورمان انجامیده است. آخرین مورد این همکاریهای مشترک، رزمایش مرکب امداد، نجات و امنیت دریایی 2024 میان ۲ کشور ایران و روسیه با نظارت برخی کشورهای حاشیه دریای خزر در آبهای شمال کشور بود.
جمهوری اسلامی در کنار 4 کشور دیگر، دارای منافع مهم و راهبردی در دریای خزر است و برای حراست از این منافع، برنامهای بزرگ و مفصل برای افزایش توان خود در دریای خزر داشته است.
این برنامهها در کنار ارتقای توان مهندسی و تجهیزاتی، در حوزه نظامی و امنیتی نیز سرفصلهای مهمی داشته است که از جمله آنها، طراحی و ساخت شناورهای مختلف رزمی نظیر ناوشکن دماوند 2 (دیلمان) بود که طی ماههای اخیر به آب انداخته شد.
دریای خزر به عنوان دریای صلح و دوستی، نقش مهمی در تجارت و حملونقل دریایی در سطح منطقه بویژه برای کشورهای حاشیه آن دارد و در همین راستا، ارتقای ایمنی کشتیرانی در این دریا نیز مهم جلوه میکند.
رزمایش اخیر نیز با همین رویکرد انجام شد، چرا که بسیاری معتقدند برقراری ایمنی شناورها و تامین امنیت خطوط کشتیرانی در این منطقه، ضامن حفظ منافع اقتصادی در صحنه جهانی است و این در گرو همکاری و همگرایی نیروهای دریایی کشورهای حاشیه دریای خزر است.
تمرین تبادل اطلاعات و گسترش شبکه فرماندهی و کنترل مشترک در دریا، همچنین تمرین نجات کشتی سانحهدیده از مهمترین برنامههای این تمرین مشترک بود که با محوریت ناوگان شمال نیروی دریایی ارتش با هدف همافزایی با کشورهای همسایه در دریای خزر، در منطقه چهارم دریایی امام رضا(ع) در انزلی انجام شد.
برگزاری رزمایشها و تمریناتی از این دست، بدون شک به ارتقای بیشتر سطح همکاری بین نیروهای دریایی کشورهای حاشیه دریای خزر میانجامد و این مهم میتواند بستری مناسب برای توسعه تعامل در زمینههای دیگر از جمله موضوعات اقتصادی، تجاری و انرژی شود.
این در حالی است که در روابط میان کشورها، آنچه بیش از همه موثر واقع میشود و نشانهای از عمق روابط دوستانه طرفین است، برگزاری رزمایشهای نظامی و امنیتی مشترک میان آنهاست و این یکی از اهداف و برنامههای جمهوری اسلامی ایران برای ارتقای سطح همکاریاش با دیگر کشورهاست.
ارسال به دوستان
نگاهی به شهر، هویت و خانواده در سریال «در انتهای شب»
تبعیدیها در انتهای شهر
صادق فرامرزی: 1- پرونده مینیسریال 9 قسمتی «در انتهای شب» روز جمعه با موفقیت کمنظیری در کسب رضایت مخاطبان بسته شد؛ سریالی که در قیاس با سطح نرمال فیلمسازی ایران واجد بالاترین کیفیت در روایت و تصویر خود بود، به گونهای که به سختی میتوان در آن عنصری زائد یافت. این سریال جزئیات ظریفی را در روابط یک زوج جداشده به تصویر کشید و در نهایت دهها کارتپستال دیدنی را در قابهای حسابشده خود خلق کرد. با این حال راز موفقیت «در انتهای شب» را نمیتوان به این موارد محدود کرد و چشم بر عنصر اجتماعی و طبقاتی آن بست. آیدا پناهنده، کارگردان اثر پیش از این نیز در آثار خود بویژه «تیتی» کوشیده بود با آشنازدایی از سوژههای انسانی، روایتی بدیع را از چالشها و سرگردانیهای انسان معاصر خلق کند. با این حال او با یک جهش ملموس در فیلمسازی خود این بار دوربیناش را به نقطهای آشنا و در عین حال دور برد. «در انتهای شب» داستان زیستن در انتهای شهر است. گویی در انتهای شهر جنبه مکانی شهر به عنوان کانون زیست آدمی از دست میرود و به یک نامکان تهی از زیست تبدیل میشود. زیست خوابگاهی و پذیرش داوطلبانه تبعید به نقطهای دور که انسان شهری را از شهر جدا کرده و زندگی او را به سرگردانی میان مکان و نامکان تبدیل میکند. شهر، مکان است، چون تمام عناصر زیست خود یعنی جامعه را در دل خویش دارد و انتهای شهر یا حاشیه، نامکان است، چون به جغرافیایی محروم از جامعه تبدیل شده است. اگر دوگانه مکان و نامکان را که نخستین بار از سمت «مارک اوژه» استاد فرانسوی انسانشناسی استعمال شد، به عنوان معیاری برای تقسیمهای جغرافیایی به کار گیریم، مکان جغرافیایی میتواند در قالب هویت اجتماعی به نامکانی بیارزش که فاقد هویتبخشی است تعریف شود. همانطور که خود وی نیز اشاره میدارد، «اگر یک مکان را بتوان به مثابه «جایگاهی» هویتبخش، رابطهساز و تاریخی تعریف کرد؛ فضایی که نتواند در هیچیک از این موارد هویتی، رابطهای یا تاریخی تعریف شود، یک نامکان است». در این تعریف، «در انتهای شهر» جغرافیایی ضدهویتی و ضدتاریخی را برای تبعیدشدگان خود میسازد که آنها نسبت به محل سکونت خود احساس بیگانگی پیدا میکنند. «در انتهای شب» هرچند بر بستر یک جدایی و چالشهای خانوادگی یک زوج در آستانه میانسالی میگذرد اما قوت روایی خود را از این بیگانگی میگیرد. شب، نقطه جدایی از شهر است. خانههایی که در انتهای شهر ساخته شدهاند و تبدیل به خوابگاه انسانهای شهری شدهاند، مستعد به خطر انداختن حیات شهروندان هستند. تیتراژ آغازین فیلم نیز با نمایی ظلمانی از ساختمانهای تاریک شروع میشود که صورتشان پس از بر آمدن آفتاب به چشم میآید. گویی شب که به پایان میرسد و خانههای بیرون از شهر خالی از ساکنان خود میشود، تازه شهر را میتوان پیدا کرد.
2- واژه آشنای طبقه متوسط شهری که در ادبیات سیاسی - اجتماعی کشور به کرات استفاده میشود، برآمده از ۳ تحول بزرگ اجتماعی است؛ تحولاتی که از در آنها طبقهای جدید و فاقد موقعیت مشابه در تاریخ تولید شد. صنعتیسازی اقتصاد و کمرنگ شدن الگوی اقتصاد کوچک معیشتی باعث شد شهرها در زمان کوتاهی بیش از تمام تاریخ موضوعیت یابند و نسلهای متمادی از روستا به شهر راهی شوند تا الگویی جدید از کار را تجربه کنند. از دل این انقلاب شهرنشینی الگوی خانوادگی جدید برآمد که به آن «خانواده هستهای» گفته میشد؛ خانوادهای کوچک متشکل از پدر، مادر و فرزند. حالا دیگر خبری از الگوی گسترده و چندنسلی خانواده که سلسلهمراتب و حریم بزرگی را در اختیار خود داشت، نبود. در کنار 2 عنصر گسترش شهرنشینی و هستهای شدن خانواده، عنصر سومی نیز ظهور کرد که عبارت بود از تخصصی شدن علمآموزی در سایه آکادمی. دانشگاه این فرصت را ایجاد کرد تا انسان شهری پرورشیافته در خانواده هستهای، برای خود تخصصی انتخاب کرده و فردیت خود را در قالب این تخصص به معرض نمایش بگذارد. حالا افراد به جای یافتن هویت خود در طایفه و عشیره، این هویت را در تخصص خود میجستند. «در انتهای شب» با یک ظرافت ملموس داستان رنج انسانهای خود را در نسبت با این 3 عنصر محوری طبقه متوسط جلو میبرد. آنها انسانهای شهر هستند که به انتهای آن تبعید شدهاند، شخصیت بهنام فردیت و هویت خود را در تخصص نقاشی تعریف کرده اما فشار معیشتی مانع از آن شده که این فردیت ظهور یابد و او سرانجام به الگوی ضدفردی کارمندی تن داده و در نهایت خانواده هستهای آنها نیز در سایه این جدایی، سامان خود را از دست داده است. مهمترین چالش آنها در نسبت با تنها فرزندشان تعریف میشود؛ فرزندی که در نهایت نگهداری از او باعث انعقاد یک توافق (در سطح کلان قرارداد اجتماعی) میشود و این توافق مانع از فروپاشی میشود. مهمترین برگ برنده «در انتهای شب» در همین نقطه خود را نشان میدهد؛ جایی که سازنده در مرکز ثقل مثلث شهر، تخصص و خانواده و خطر انهدامی که آن را تهدید میکند، مسیر اشتباه جدایی از سنت را برنمیگزیند. خانه پدر ماهرخ در برابر خانه دور از شهری که خریده، مادر بهنام در برابر نوهاش دارا و تعهد شغلی بهنام به حفظ بافت سنتی در برابر ناکامی در موفقیت فردی خود در نقاشی، یک مثلث دیگر میسازد تا شخصیتها پیوند خود را با ریشه هویتی خود از دست ندهند. هرچند 3 مظهر سنت، یکی پدرسالار است، یکی فراموشی گرفته و دیگری (بنکدار) در برابر تغییر مقاومت میکند اما در انتهای کار نقطه امن (پدر ماهرخ)، نقطه وصل (مادر بهنام) و نقطه خلق (تابلوی بنکداری روی بوم نقاشی) از دل همین سنت بیرون آمده و مانع از فروپاشی میشود.
3- «در انتهای شب» در یک رفت و برگشت دائم میان تضادهای اجتماعی خود، فردیت شخصیتهایش را جلوهگر میکند و در این مسیر تا جایی پیش میرود که بیگانگی از محیط، یک هویت جدید برای «بهنام» و «ماهرخ» میسازد. تبعیدشدگان در انتهای شهر از سویی جایگاه از دست رفته مادی خود را در فاصله از شهر میبینند و از سوی دیگر به دنبال انتقام از محل اسکان خویش برای بازگشت به نظام مطلوب ارزشی خویش هستند. شاید به ندرت بتوان در آثار فیلمسازهای ایرانی اثری را پیدا کرد که در چنین سطحی به شهر و مکانی و نامکانی آن نظر انداخته باشد؛ شهری که ساخته میشود اما خود سازنده نیست و به بیگانگی ساکنانش از اکنونیت خویش منتهی میشود. سقوط اقتصادی طبقه متوسط در یک دهه گذشته باعث شده الگوی اقتصادی این طبقه تعادل اولیه خود را از دست داده و وارد چالش بقا شود. مسکن به عنوان اولیهترین نیاز اجتماعی انسان میتواند استعاره سقوط این طبقه به حساب آید. آنها محیط خود را از دست میدهند اما فردیتشان را نه و این آغاز یک بیگانگی جدید است؛ بیگانگی تبعیدشدههایی در انتهای شهر.
ارسال به دوستان
گزارش روز
از بستنی بایدن تا عروسک هریس
تنها ساعاتی بعد از انتشار بیانیه کنارهگیری جو بایدن، رئیسجمهور بیهوش و حواس آمریکا از انتخابات پیش روی این کشور، هم او و هم معاونش کاملا هریس که به احتمال زیاد نامزد اصلی حزب دموکرات خواهد شد، مورد تحقیر شخصیتهای مشهور مجازی قرار گرفتند.
ایلان ماسک، میلیاردر مشهور و مالک شبکه اجتماعی ایکس، تسلا و اسپیس ایکس، پیشرو این موج بود. او که حالا عملا به عنوان مدیر کارزار سایبری ستاد دونالد ترامپ، نامزد جمهوریخواهان برای انتخابات 2024 شناخته میشود، احتمالا جزو نخستین کسانی بوده که از انصراف بایدن از رقابتهای انتخاباتی آگاه شده است. در نخستین ساعات اداری روز یکشنبه گذشته، در حالی که کمتر کسی حتی در سطح رهبری حزب دموکرات از تصمیم بایدن برای کنارهگیری از شرکت در دومین انتخابات ریاستجمهوری متوالی در فاصله کمتر از یک ماه از آغاز کنوانسیون ملی دموکراتها در شیکاگو آگاه بود، تصویر انصرافنامه او بدون هیچ خبر و پیشزمینه قبلی، برای نخستینبار در حساب رسمی رئیسجمهور ایالات متحده در شبکه ایکس منتشر شد. این به این معناست که مالک و مدیرعامل این شبکه که همزمان کارزار تبلیغاتی ترامپ را نیز پیش میبرد، این امکان را داشته که با رصد دائم حساب رقیب، حتی ثانیههایی قبل از انتشار این پست در صفحه تایملاین – جایی که در معرض دید دنبالکنندگان حساب قرار میگیرد - از آنچه در کاخ سفید میگذرد، با خبر شود.
این شخصیت مشهور فناوری هم فرصت را از دست نداد و با توجه به اینکه با 190 میلیون دنبالکننده در ایکس یکی از اینفلوئنسرهای اصلی این شبکه اجتماعی محسوب میشود، بلافاصله دست روی زمانبندی خاص اعلام انصراف رئیسجمهور گذاشت تا او را تبدیل به سوژه تمسخری گسترده در فضای مجازی کند.
ماسک به فاصله کمی از انتشار پست رئیسجمهور آمریکا توئیت زد: «آیا واقعا روز ملی بستنی است؟»
به این ترتیب او توجهها را به این موضوع جلب کرد که بایدن، سیاستمدار سالخوردهای که سالها به خاطر علاقه بیش از حدش به بستنی در جامعه آمریکا معروف بوده، درست روز 21 ژوئیه، روز ملی بستنی در ایالات متحده مشهور به «یکشنبه ساندای» کنارهگیری خود از ادامه ماجراجویی برای ماندن در قدرت را اعلام کرده است. این سرآغاز جوکها و میمهای تمسخرآمیز بسیاری با این مضمون بود که این تاریخ مصادف با «آب شدن پیرمرد کاخ سفید» برنامهریزی شده بوده است.
مثلا یک کاربر ایکس نوشت: «جو بایدن منتظر بود تا روز ملی بستنی از رقابتهای ریاستجمهوری خارج شود».
بایدن و بستنیهایش برای نخستینبار در طول کارزار انتخاباتی باراک اوباما در سال 2008 وارد فرهنگ عامه یانکیها شدند. سال 2016 نیز زمانی که معاون رئیسجمهور بود، هنگام بازدید از یک بستنیفروشی پرزرق و برق در اوهایو اعتراف کرد:«اسم من جو بایدن است و عاشق بستنی هستم. همه شما فکر میکنید که دارم شوخی میکنم ولی نه. من بیشتر از 3 نفر دیگر که دوست دارید با آنها باشید، بستنی میخورم».
بایدن در طول مبارزات انتخاباتی ریاستجمهوری خود نیز در سال 2020 مدام در بستنیفروشیها و فروشگاهها در حال لیسیدن این دسر یخ دیده شد.
در حالی که پیرمرد ۸۲ ساله بعد از انصراف از کاملا هریس، معاونش حمایت کرده، این نیز دستاویز تحقیر بیشتر دموکراتها توسط ماسک شد.
از سوی دیگر، پس از اعلام بایدن، الکس سوروس، وارث جورج سوروس، میلیاردر صهیونیست و مشهور به امپراتور براندازی و انقلابهای رنگی فورا از هریس حمایت کرد و او را بهترین گزینه دموکراتها برای شکست دونالد ترامپ توصیف کرد.
تشکیلات خاندان سوروس یکی از برجستهترین حامیان کارزار انتخاباتی حزب دموکرات بوده و در انتخابات میاندورهای کنگره 2 سال پیش به تنهایی 128 میلیون دلار کمک مالی کرد.
الکس سوروس با انتشار تصویری از خود در کنار هریس در ایکس نوشت: «زمان آن رسیده همه ما حول کاملا هریس متحد شویم و دونالد ترامپ را شکست دهیم ... زندهباد رویای آمریکایی!»
ایلان ماسک نیز بلافاصله فرصت را برای نواختن رقیب جدید مغتنم شمرد و در پاسخ نوشت: «من فقط میخواهم از الکساندر سوروس تشکر کنم که هیچکس را درباره اینکه عروسک خیمهشببازی بعدی چه کسی خواهد بود، معطل نگه نمیدارد».
ماسک قبلا نیز این میلیاردر یهودی را به دلیل تلاش مؤثر برای متلاشی کردن جامعه از طریق تضمین عدم اجرای قوانین مورد انتقاد قرار داده بود. وی سال گذشته به جو روگان، خبرنگار نزدیک به جمهوریخواهان گفت: «او جلوی تعقیب جرم را میگیرد و کارهایی انجام میدهد که ساختار تمدن را میفرساید». جامعهشناسان معتقدند اظهار نظرهای تحقیرآمیز شخصیتی کارآفرین و غیرسیاسی مثل ماسک علیه رئیسجمهور وقت و معاونش، معنایی جز بیاعتباری روزافزون شاخصترین سیاستمداران حاکم بر آمریکا و سقوط امر سیاسی در این کشور ندارد.
ارسال به دوستان
دموکراتها از گزینه «باخت حتمی با بایدن» خارج شدند؛ آیا انصراف بایدن میتواند شانس کمپین دموکراتها را برای پیروزی بر ترامپ افزایش دهد؟
بختشان برمیگردد؟
سیانان: هریس 4 درصد از بایدن در نظرسنجیها مقابل ترامپ جلوتر است
گروه بینالملل: بالاخره روز موعود دموکراتها فرا رسید! جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا روز یکشنبه در یک اقدام قابلتامل، از ادامه حضور در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری 2024 آمریکا انصراف داد و این مساله را به صورت رسمی اعلام کرد؛ موضوعی که از سوی سخنگوی کاخ سفید نیز مورد اشاره قرار گرفته و بازتابهای گستردهای چه در آمریکا و چه در عرصه بینالملل داشته است. در این راستا، ناظران و تحلیلگران مختلف اقدام به ارائه تحلیل و تفسیرها و همچنین گزارشهای متنوع با محوریت واکاوی دلایل و محرکهای اصلی کنارهگیری بایدن از رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری 2024 آمریکا کردهاند. برخی در وهله نخست به این موضوع اشاره داشتهاند که وضعیت نامساعد سلامتی بایدن که جلوههای عینی خود را در قالب مناظره اخیرش با ترامپ به نمایش گذاشت، در حقیقت تیر خلاص به کارزار انتخاباتی بایدن و بخت و شانس او برای تداوم حضورش در کاخ سفید بود.
عملکرد ضعیف بایدن در جریان مناظره مذکور (که در ادامه رفتارهای عجیب و غریب رئیسجمهور آمریکا در ماههای اخیر بود)، انتقادات جدی را از وی بویژه از ناحیه اعضای حزب دموکرات برانگیخت و اینطور به نظر میرسد که نه بایدن و نه تیم انتخاباتی او نتوانستهاند در برابر این فشارها مقاومت کنند. بر اساس گزارشهای مختلف، چهرههای محوری و شاخص حزب دموکرات نظیر باراک اوباما، چاک شومر و نانسی پلوسی، در دیدارهای خصوصی و همچنین رایزنیهایشان با بایدن، از وی خواسته بودند رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری 2024 آمریکا را هر چه سریعتر ترک کند.
جدا از اینها، یافتههای نظرسنجیهای مختلف در آمریکا حاکی از این بود که شمار قابل ملاحظهای از رایدهندگان و همچنین اعضای حزب دموکرات، با ایده کنارهگیری بایدن از روند رقابتهای انتخاباتی موافق بودند. مثلا بر اساس نظرسنجی خبرگزاری آسوشیتدپرس، 60 درصد رایدهندگان حزب دموکرات از ایده کنارهگیری بایدن حمایت کرده بودند. شبکه ایبیسینیوز آمریکا نیز در گزارشی تاکید کرده بود از هر 10 دموکرات آمریکایی، 6 نفر قویا بر این باور هستند که کاملا هریس، معاون رئیسجمهور آمریکا باید جایگزین او در رقابتهای انتخاباتی آمریکا شود؛ فردی که خود بایدن هم پس از کنارهگیری، از نامزدی او حمایت رسمی کرده است. در واقع روند کلی نظرسنجیهای انتخاباتی که در مدت اخیر و به طور خاص پس از مناظره بایدن و ترامپ انجام شده بود، همه و همه این گزاره را که اقبال افکار عمومی و البته خواص آمریکایی به تداوم حضور بایدن در رقابتهای انتخاباتی تا حد زیادی کمرنگ شده، تایید میکرد. در این رابطه، باید این نکته را در ذهن داشت که ماه آگوست در پیش است و در این ماه قرار است کنگره حزب دموکرات با محوریت معرفی نامزد نهایی این حزب در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در شیکاگو برگزار شود. در این چارچوب، هیچ بعید نیست افراد و جریانهای مطرح و سرشناس در حزب دموکرات، پالسهای معناداری را به بایدن فرستاده باشند و از او درخواست کرده باشند بهتر است هر چه سریعتر از رقابتهای انتخاباتی کنار بکشد و الا با فرارسیدن نشست شیکاگوی حزب دموکرات، امکان وقوع سناریوهایی وجود دارد که شاید چندان برای بایدن مطلوب نباشد و کارنامه سیاسی وی را تا حد زیادی با چالش روبهرو کند. در حقیقت، ملاحظات حزبی نیز در کنارهگیری بایدن از رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نقشی مهم و قابل توجه بازی کرده است؛ ملاحظاتی که نه بایدن و نه هیچ سیاستمدار دیگری در آمریکا نمیتواند نسبت به آنها بیتفاوت باشد.
* سیانان: سرنوشت جانشینی بایدن چه خواهد شد؟
در پی کنارهگیری جو بایدن از رقابتهای انتخاباتی، یک سوال مهم و بزرگ ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده: سرنوشت معادله جانشینی بایدن چگونه خواهد بود. شبکه سیانان در گزارشی به این مساله اشاره میکند که دموکراتها از 19 تا 22 آگوست در شیکاگو تشکیل جلسه خواهند داد تا به طور رسمی نامزد ریاستجمهوری خود را انتخاب کنند. پیش از این بایدن به عنوان نامزد این مرحله در نظر گرفته میشد. کمیته ملی دموکراتها برنامههایی برای معرفی بایدن از طریق نامزدی الکترونیکی قبل از برگزاری کنوانسیون داشت. هنوز طرحهای جدیدی منتشر نشده است. نانسی پلوسی، رئیس پیشین مجلس نمایندگان آمریکا، خواستار یک پروسه نامزدی آزاد شده بود که به چند نامزد اجازه میدهد در صورت انصراف بایدن برای نامزدی رقابت کنند. در نخستین رایگیری، یک نامزد برنده باید آرای اکثریت تقریبا 4000 نماینده دموکرات را به دست آورد. اگر هیچ نامزدی در رایگیری اول اکثریت را به دست نیاورد، دموکراتها به رایگیری دوم میروند، که در آن به اصطلاح «superdelegates» فرصت رای دادن خواهند داشت. با این همه، باید توجه داشت بایدن در سالهای اخیر در آمریکا به عنوان رئیسجمهور این کشور، در قامت سمبل افول هژمونی جهانی آمریکا نیز ظاهر شده بود؛ موضوعی که انتقادات جدی و قابل توجهی را به سمت وی معطوف کرده و البته چالشهای عدیدهای را نیز پیش روی حکمرانی آمریکایی قرار داده است.
از این رو، به نظر میرسد جریان حکمرانی در آمریکا با اعمال فشار بر بایدن و کنار گذاشتن او از روند رقابتهای انتخاباتی آمریکا به نوعی سعی داشته چالش مخدوش شدن وجهه بینالمللی آمریکا را نیز به نحو جدی مورد توجه قرار دهد. با این همه، در بحبوحه کنارهگیری بایدن از رقابتهای انتخاباتی نباید این نکته را از یاد ببرد که این کنارهگیری در یکی از بدترین زمانهای ممکن انجام شده است. زمان کمی تا برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا باقی مانده و البته پنهانکاریهای قابل توجه کاخ سفید و به طور خاص تیم مطبوعاتی آن درباره وضعیت سلامتی بایدن نیز انتقادات جدیای را از آنها به دنبال داشته است. ناظران و تحلیلگران این مساله را مطرح میکنند که تیم مطبوعاتی کاخ سفید به صورت عامدانه در ماههای اخیر فضایی را ایجاد کرده بودند تا مشکلات مرتبط با وخامت وضعیت سلامتی بایدن افشا نشود و پنهان بماند؛ موضوعی که به عقیده «جیل ابرامسون» سردبیر سابق نیویورکتایمز، یک ننگ و شرم بزرگ برای تیم مطبوعاتی بایدن است. افرادی که باید حافظان حقیقت و راویان آن باشند، با پنهان کردن واقعیتهای مرتبط با وضعیت نامساعد سلامتی رئیسجمهور آمریکا، عملا سعی داشتهاند شانس او در کوران رقابتهای انتخاباتی آمریکا را همچنان حفظ کرده و بالا نگه دارند. مسائل و معادلاتی از این دست، یک برونداد مهم و قابل توجه را مخابره میکند و آن اینکه در روزها و ماههای منتهی به انتخابات ریاستجمهوری 2024 آمریکا، باید انتظار شرایط پرآشوب و البته توأم با تنش بالا را در انتخابات آمریکا داشته باشیم.
در این رابطه، هیچ عجیب نیست که حتی برخی تحلیلگران نسبت به این گزاره که امکان دارد وضعیت معادلات سیاسی و اجتماعی در آمریکا از کنترل خارج شود نیز هشدار میدهند. با این همه، باید منتظر ماند و دید آیا در این فضای تازه، دموکراتها میتوانند بر طیف قابل توجهی از مشکلاتی که با آنها روبهرو هستند فایق آیند و مانع حضور مجدد ترامپ در کاخ سفید شوند یا خیر.
از سویی این کنارهگیری چند جنبه قابل ملاحظه هم برای دموکراتها و هم برای آمریکا داشته است.
1- بایدن با اینکه در مقام ریاستجمهوری است و 8 سال معاون اوباما بود و همچنین دههها سناتور این کشور محسوب میشد، تصمیم گرفت در اقدامی حزبی به سود حزب دموکرات کنار برود.
2- نکته بعدی آن است که اوباما و پلوسی (رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا) پشتپرده این کنارهگیری بودند. بایدن تا روز آخر نمیخواست کنار برود و بعد از اینکه 2 مشاور ارشد او نتایج نظرسنجیها را به وی نشان دادند که حکایت از آن داشت بخت هریس نسبت به بایدن بسیار بیشتر است، کنار رفت.
3- این موضوع برای دموکراتها مسجل شده بود که اگر بایدن در هر صورت در عرصه باقی بماند، شکست خواهد خورد و به همین دلیل تمام عزم خود را جزم کردند تا وی کنار برود که این نشان میدهد دموکراتها خود را احیا کردند.
4- در راستای بند قبلی باید این نکته را اضافه کرد که بعد از ترور ترامپ و استفاده تبلیغاتی شدید وی از این موضوع، دموکراتها نیاز به یک شوک بزرگ داشتند و به نظر بهترین مورد، کنارهگیری بایدن بود که موضوع ترور ترامپ را تحت پوشش قرار داده است.
***
نظرسنجیها نشان میدهد شانس هریس بیش از بایدن است
پایگاه خبری ووکس هم با اشاره به کنارهگیری جو بایدن از رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، بر این مساله تاکید کرده که تقلای دموکراتها برای معرفی نامزدی که بیشترین شانس را برای شکست ترامپ داشته باشد به نحو قابل توجهی افزایش یافته است. البته نامزد اصلی و محوری در این رابطه نیز کاملا هریس است. نظرسنجیهای اخیر در آمریکا نشان میدهد هریس کمی از بایدن بهتر عمل میکند اما هنوز درباره محبوبیت او اختلافنظر وجود دارد. در یک نظرسنجی سیانان، هریس ۲ درصد از دونالد ترامپ تا الان عقب است اما این میزان برای بایدن ۶ درصد بوده است. در نظرسنجی نیویورک تایمز در ایالت پنسیلوانیا، هریس یک درصد از ترامپ عقب بود ولی بایدن ۳ درصد. این نتایج نشان میدهد هریس ممکن است کمی بهتر از بایدن در برابر ترامپ عمل کند. نظرسنجی نیویورکتایمز/ کالج سیهنا نشان داد در پنسیلوانیا، کاملا هریس یک درصد از دونالد ترامپ عقب است، در حالی که جو بایدن ۳ درصد عقب بود. این نشان میدهد هریس در آن ایالت کمی شانس برد بهتری از بایدن دارد. نظرسنجی ملی رویترز / ایپسوس هم نشان میدهد بایدن و هریس در یک رقابت نزدیک با ترامپ هستند و تقریباً مساوی پیش میروند. به گزارش ووکس، یکی از مزایای هریس این است که ۶۹ درصد آمریکاییها فکر میکنند بایدن بیش از حد پیر است، نگرانیای که درباره هریس وجود ندارد. همچنین طبق گزارش FiveThirtyEight در ۱۸ جولای، نارضایتی در آمریکا نسبت به بایدن 17.7 درصد ولی برای هریس، این عدم تأیید 11.8 درصد است.
***
سیانبیسی نیوز: حمایتهای مالی از کاملا هریس بعد از کنارهگیری انتخاباتی بایدن افزایش یافت
پایگاه خبری سیانبیسی نیوز در گزارشی به این مساله اشاره کرده که تنها اندکی پس از کنارهگیری جو بایدن از رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و تایید کاملا هریس از سوی او به عنوان فرد مورد حمایتش در انتخابات مذکور، دموکراتها توانستهاند 50 میلیون دلار کمک مالی جذب کنند. باید توجه داشت که پس از مناظره اخیر بایدن و ترامپ و عملکرد ضعیف بایدن در این مناظره، شمار قابل ملاحظهای از حامیان مالی حزب دموکرات، از حمایت از رئیسجمهور کنونی آمریکا عقبنشینی کرده بودند. دلیل این مساله نیز این بود که آنها شانس وی برای حضور مجدد در کاخ سفید را چندان زیاد ارزیابی نمیکردند. با این حال، در وضعیت کنونی و با کنار کشیدن بایدن، این وضعیت تا حد زیادی تغییر کرده است. بر اساس قوانین حاکم بر آمریکا و البته ساختارهای داخلی حزب دموکرات، کاملا هریس به عنوان معاون بایدن میتواند در صورت قطعی شدن معرفیاش به عنوان نامزد اصلی دموکراتها در انتخابات 2024 آمریکا، از تمام کمکهای مالی جمعشده در کارزار انتخاباتی دموکراتها که تاکنون معطوف بایدن بوده، استفاده کند.
***
نشریه پولیتیکو: چه شد بایدن از انتخابات کنار کشید؟
در 23 روز اخیر، بایدن در مقابل سیلی از فشارها علیه خود که خواستار کنارهگیریاش از رقابتهای انتخابات 2024 آمریکا شدند، مقاومت کرد. با این حال فشارهای سیاستمداران و در عین حال حامیان مالی حزب دموکرات به او سبب شد در نهایت راهی جز رها کردن عرصه رقابتهای انتخاباتی نداشته باشد. بایدن در روزهای گذشته بارها اعلام کرده بود قصد ندارد از رقابتهای انتخاباتی کنار بکشد اما به یکباره نظر و رای خود را تغییر داد و از ادامه رقابت با ترامپ منصرف شد. پولیتیکو بر این باور است که حزب دموکرات از ناحیه ادامه یافتن حضور بایدن در عرصه رقابتهای انتخاباتی به شدت احساس خطر کرد و درست به همین دلیل مسیری را پیش روی بایدن قرار داد که گزینهای جز کنارهگیری برایش نبود. در این بحبوحه، بایدن این شانس را داشت که با اعلام کنارهگیریاش از روند رقابتهای انتخاباتی از وقوع سناریوهای ناامیدکننده علیه خود جلوگیری و اعتبار سیاسیاش را تا حدی حفظ کند. بسیاری بر این باورند که در این تصمیم، جیل بایدن همسر جو بایدن نقشی مهم بازی کرده است. بر اساس گزارشهای مختلف، پیشتر او قویا خواستار حفظ شخصیت و عزت همسرش شده بود.
***
اسپوتنیک به نقل از نماینده جمهوریخواه: بایدن به اندازه حزب دموکرات مایل به کنارهگیری از انتخابات نبود
کاتلین وین، نماینده جمهوریخواه عضو مجلس نمایندگان آمریکا در گفتوگو با اسپوتنیک به این مساله اشاره کرده که جو بایدن به اندازه کلیت حزب دموکرات مایل به کنارهگیری از رقابتهای انتخاباتی نبوده است. وی کنارهگیری بایدن از روند رقابتهای انتخاباتی را نتیجه فشار چهرههای برجسته حزب دموکرات به او توصیف کرده است؛ افرادی نظیر چاک شومر، آدام شف و نانسی پلوسی. این نماینده آمریکایی معتقد است اکنون پرسشهای جدی درباره ادامه ریاستجمهوری بایدن در ماههای پیش رو مطرح است. درباره جانشینی بایدن نیز اگرچه خود او از کاملا هریس برای رقابت در انتخابات 2024 آمریکا حمایت کرده با این حال، مجمع حزب دموکرات باید تصمیم اساسی بگیرد و فرد مذکور را معرفی کند. در این راستا، به طور خاص 9 گزینه مهم و محوری برای جایگزینی بایدن مطرح هستند: کاملا هریس (معاون ریاستجمهوری آمریکا)، گاوین نیوسام (فرماندار کالیفرنیا)، گرچن ویتمر (فرماندار میشیگان)، جاش شاپیرو (فرماندار پنسیلوانیا)، جی بیپریتزکر (فرماندار ایلینوی)، وس مور (فرماندار مریلند)، اندی بشیر (فرماندار کنتاکی)، امی کلوبوچار (سناتور دموکرات) و پیت بوتیجیگ (وزیر حملونقل آمریکا).
***
هافینگتونپست، ترامپ از کنارهگیری بایدن بشدت عصبانی است
تنها اندکی پس از کنارهگیری بایدن از رقابتهای انتخاباتی، دونالد ترامپ نامزد اصلی حزب جمهوریخواه در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری 2024 آمریکا، با عصبانیت به این رویداد واکنش نشان داد و به بایدن حمله کرد. ترامپ در شبکه اجتماعی خود موسوم به «تروث» نوشت: جو بایدن متقلب فردا که از خواب بیدار شود فراموش میکند امروز از رقابتهای انتخاباتی کنارهگیری کرده است. ترامپ همچنین ابتلای اخیر بایدن به ویروس کرونا را نیز رد کرد و آن را یک فریبکاری مسخره خواند. برخی جمهوریخواهان نیز تنها اندکی پس از کنارهگیری بایدن آن را چیزی شبیه به کودتا توصیف کردند. کارزار انتخاباتی ترامپ انتخاب هریس به عنوان جانشین بایدن برای رقابت با ترامپ را به یک شوخی بزرگ تشبیه و کاملا هریس را مسخره کرد. ترامپ در مدت اخیر بارها و بارها تواناییهایشناختی رئیسجمهور آمریکا را زیر سوال برده بود و با لحنی تمسخرآمیز از آن یاد کرده بود. وی حتی پس از کنارهگیری بایدن اعلام کرد اکنون باید پرسید که آیا این فرد باید در ماههای آتی کشورمان را اداره کند؟ وقتی او صلاحیت نامزدی برای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را ندارد چگونه اکنون بر مسند ریاستجمهوری آمریکا تکیه زده است؟
***
اکونومیست: کاملا هریس زمان و کاریزمای لازم را ندارد
نشریه اکونومیست نیز در گزارشی با اشاره به کنارهگیری جو بایدن از رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری 2024 آمریکا، به طور خاص اصلیترین جانشین وی را کاملا هریس، معاون رئیسجمهور کنونی آمریکا دانسته و به این مساله اشاره داشته که برای تبدیل شدن به نامزد اصلی انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، 2 راه وجود دارد. اول اینکه یک فرد باید در قالب یکی از 2 حزب اصلی آمریکا سیلی از منازعات و رقابتهای سیاسی را پشت سر بگذارد و تبدیل به نامزد نهایی آن حزب شود یا با تکیه بر کاریزما و ویژگیهای شخصیتی خود (نظیر اوباما و ترامپ)، تبدیل به نامزد نهایی احزاب اصلی آمریکا شود. کاملا هریس در دسته اول قرار دارد و باید در قالب رقابتهای درونحزبی موقعیتش را برای حضور در انتخابات2024 آمریکا تحکیم کند. با این حال چالش اصلی کاملا هریس این است که او از حدی از کاریزما، همچنین زمان لازم برای پیشبرد دستورکارهای مطلوبش تا حد زیادی بیبهره است؛ مسالهای که راه و مسیر او را در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری 2024 آمریکا به شدت ناهموار و پردستانداز میکند. البته برخی بر این باورند که شانس وی برای شکست دادن ترامپ به هیچ عنوان کم نیست.
***
رویترز: سیاست خارجی کاملا هریس چگونه خواهد بود؟
خبرگزاری رویترز در گزارشی با اشاره به برجسته شدن نام کاملا هریس به عنوان جانشین بایدن در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری 2024 آمریکا، به طور خاص سعی کرده به این مساله بپردازد که سیاست خارجی وی در صورت پیروزی در انتخابات آمریکا چگونه خواهد بود. رویترز بر این باور است که کاملا هریس در مواجهه با چین و روسیه قاطعتر عمل خواهد کرد و تقابل بیشتر با آنها را در پیش میگیرد، با این حال در مساله جنگ غزه، اعمال فشارهای جدی به نتانیاهو و اسرائیل برای پایان دادن به جنگ مذکور را در دستورکار خواهد داشت. اما در رقابت با دونالد ترامپ، نامزد جمهوریخواه، آسیبپذیری بزرگی نیز برای هریس وجود دارد و آن وضعیت آشفته در مرز آمریکا و مکزیک است که بایدن را متحیر کرده بود و به یکی از موضوعات اصلی مبارزات انتخاباتی تبدیل شده است. هریس در ابتدای دوره ریاستجمهوری خود وظیفه رسیدگی به علل ریشهای مهاجرت غیرقانونی را بر عهده داشت و جمهوریخواهان به دنبال این بودند که او را به چهره اصلی مشکلزا در این حوزه تبدیل کنند. این رسانه همچنین اعلام کرده که احتمالا هریس در مقابل برنامه پیشرفته هستهای ایران، مواضع قاطعتری را اتخاذ کند.
ارسال به دوستان
کارآمدی دولت در مدار مجلس
درنگی بر بیانات رهبر انقلاب در دیدار اخیر نمایندگان مجلس با ایشان
محسن جبارنژاد*: هر نظام سیاسی و بالطبع هر دولتی، هر اندازه در ذهن مردم خود از مشروعیت و حقانیت برخوردار باشد، بینیاز از کارآمدی نخواهد بود؛ چه اینکه با فرض تحقق کارآمدی نظام سیاسی، پایههای مشروعیت نظام سیاسی و دولت نیز مستحکمتر خواهد شد و بدون تحقق آن، با بحران مشروعیت مواجه خواهیم شد. امروز صرفنظر از حقانیت یک نظام سیاسی، آنچه منشأ اصلی قضاوت یک جامعه درباره دولت و نظام سیاسی حاکم بر آن جامعه محسوب میشود، کارنامه عملی و عملکرد آن است. از این رو کارآمدی، یک عنصر بسیار مهم و راهبردی در ساحت حکمرانی محسوب میشود.
یکی از ابعاد عموما مغفول کارآمدی دولت، نقشی است که نهاد پارلمان در این زمینه میتواند داشته باشد. مجلس با ریلگذاری، میتواند بسترساز کارآمدی دولت باشد؛ امری که در دیدار اخیر نمایندگان با رهبر انقلاب مورد اشاره ایشان نیز قرار گرفت. مجلس شورای اسلامی 2 شأن اصلی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران طبق اصول 71 تا 90 دارد: اول قانونگذاری و دوم نظارت. اینکه قانونگذاری و نظارت مجلس، چگونه میتواند در ارتقای کارآمدی دولت نقش داشته باشد، دلالتهایش را میتوان در توصیههای اخیر رهبر معظم انقلاب به مجلس نشان داد. ابتدا در رابطه با نقش قانونگذاری مجلس در ارتقای کارآمدی دولت اشاراتی خواهیم داشت.
* قانون و کارآمدی
اولا باید به این نکته توجه داشت که رهبری یک تصویر کلان از قانون ارائه میدهند که میتواند مبنایی برای فهم جزئیات نقش مجلس در کارآمدی دولت محسوب شود. ایشان قانونگذاری توسط مجلس را با استعاره ریلگذاری بیان میکنند. حضرت آیتالله خامنهای نقش مجلس را در این زمینه، ایجاد نقشه راه برای حرکت اجرایی کشور میدانند که البته هدف این قانونگذاری، پیشرفت کشور و خدمت به مردم است. با این وصف، فهم این نکته راحتتر است که چرا ایشان، قانون خوب را بنیاد و بستری برای ارتقای کارآمدی دولت میدانند.
آیتالله خامنهای ویژگیهایی برای قانون خوب بهمثابه بنیاد کارآمدی دولت قائلند که در دیدار اخیر به آنها اشاره داشتند. نخستین ویژگی قانون خوب از منظر ایشان، ابتنای آن بر کار کارشناسی است. کار قانونگذاری اساسا از جنس سیاستگذاری (policy) است. امروز بسیاری از مراکز سیاستگذاری نظیر اندیشکدهها، مراکز پژوهشی و... به عنوان بازوی کارشناسی پارلمانها محسوب میشوند که این کار در ایران بر عهده مرکز پژوهشهای مجلس است. یکی از کارهای مرکز پژوهشها، تدوین متون سیاستی است که میتواند پشتیبان مناسبی برای طرحها و لوایح محسوب شود. به بیان دیگر، خروجی مرکز پژوهشها، ورودی تصمیمات نمایندگان محسوب میشود. واضح است تصمیمی که مجلس با ابتنا بر یک کار سیاستی اندیشیده شده اتخاذ کند، مصداق ریلگذاری درست محسوب میشود و میتواند دولت را در ارتقای کارآمدیاش یاری رساند.
ویژگی دوم قانونگذاری کارآمد در بیان رهبر انقلاب، تاویلناپذیری قانون است. این به این معناست که قانون باید در اوج صراحت باشد و نباید خلل و فرج و راه دررویی از حیث تفسیر باقی بگذارد. به همان میزان که قانون غیرقابل تاویل میتواند باعث کارآمدی دولت شود، قانون قابل تاویل و نامصرح نیز میتواند آسیبزا باشد. رهبر انقلاب در این باره چنین بیان میدارند: «قانونی که صریح نباشد و قابل تأویل باشد، کسانی که اهل سوءاستفاده هستند، که بنده تعبیر کردم از آنها به «قانوندانان قانونشکن»، میتوانند سوءاستفاده کنند. نگذارید؛ قانون را تأویلناپذیر و صریح [وضع کنید]. دیگر اینکه با توجه به ظرفیت کشور، قابل اجرا باشد. گاهی مجلس قانونی را تصویب میکند که دولت قادر [به اجرا] نیست؛ یعنی امکانات کشور و استعدادهای کشور، یا به خاطر بودجه یا به خاطر مسائل گوناگون دیگر، توان کشیدن این بار را ندارد. این هم باید رعایت بشود». (بیانات اخیر)
ویژگی سوم قانون خوب که میتواند بستری برای کارآمدی دولت شود، دوری از تورم و تراکم قوانین است. این به این معناست که تورم و تراکم قانون، خود نوعی ناکارآمدی محسوب میشود. رهبر انقلاب در توصیف این آسیب و نقش آن در ایجاد ناکارآمدی چنین توصیفاتی دارند: «یک مساله دیگر درباره قانون، [این است که] تراکم ایجاد نکند، که حالا من مساله تراکم را بعداً باز عرض میکنم، تکرار میکنم. تراکم قانونی یکی از مشکلات ما است. گاهی در یک موضوع واحد، قوانین متعددی تصویب شده با مشترکاتی و موارد افتراقی که از آن موارد افتراق، افراد سوءاستفادهچی خیلی میتوانند استفاده کنند. تراکم قانونی واقعاً یک چیز مشکلی است برای کشور. حالا گاهی پیشنهاد میشود که ما به مجلس بگوییم بنشینید تراکم قانونی را برطرف کنید؛ بنده میترسم نصف عمر مجلس را این کار بگیرد، اگر بخواهند بنشینند تراکم را کم کنند! لکن به هر حال در قانونگذاری مراقب این معنا هم باشید». تراکم قانون، علاوه بر اینکه مجلس را از کارکرد لازم ساقط میکند، دولت را نیز در عرصه اجرا سردرگم و منفعل و در نتیجه با ناکارآمدی مواجه خواهد کرد. شرایطی را تصور کنیم که دولت از طرفی وظیفه دارد قانون مصوب مجلس را عملی کند و از طرف دیگر، در عرصه اجرا با قوانین متعدد و متراکم و بعضا متناقض مواجه شود. تشخیص اینکه در چنین شرایطی کدام قانون اجرا شود و اولویت با کدامیک از قوانین متعددی است که درباره یک موضوع واحد وضع شدهاند، اساسا کار دولت نیست.
* نظارت و کارآمدی
دومین کارویژه اساسی نهاد مجلس که میتواند برای دولت بستر کارآمدی را تامین کند، وظیفه نظارتی این نهاد است. مجلس اساسا ابزارهای متعددی جهت اعمال نظارت و پاسخگو کردن دولت در اختیار دارد که یکی از مهمترین ابزارهای آن، ابزارهای نظارتی نظیر سوال، استیضاح، تحقیق و تفحص و... است. البته طبق اصل 156 قانون اساسی، نظارت بر حسن اجرای قوانین بر عهده قوه قضائیه است اما در اصل این وظیفه بر عهده مجلس است. نکته مهمی که رهبر انقلاب درباره بعد نظارتی مجلس در دیدار اخیر یادآور شدند، این بود که هدف از نظارت، ارتقای کارآمدی دولت است. اساسا نظارت مجلس وقتی اولا به قصد یاری رساندن به دولت باشد و ثانیا در جهت پاسخگو کردن دولت در برابر مردم باشد (چنانکه تکلیف وکلای ملت نیز همین است) و ثالثا در جهت تامین خیر عمومی و نه در خدمت اغراض و غایات شخصی و باندی و جناحی باشد، موجب همگرایی، همدلی و تسهیل در باز کردن گرههای مردم خواهد شد. نکته مهم اما در این میان چنانکه رهبر انقلاب هم در دیدار اخیر تصریح داشتند، پرهیز از اهداف شخصی در مقوله نظارت است. ایشان در جهت ضرورت پرهیز از افراط و تفریط یا اعمال ملاحظات شخصی درباره وظیفه نظارتی مجلس تصریحات مهم و کارگشایی داشتند: «هدف از نظارت، «ارتقای کارآمدی دولت» است. برای این است که چنانچه اشکالی در کار دولت وجود دارد، این را شما به عنوان مجلس بشناسید، تشخیص بدهید، تذکر بدهید، کارآیی [دولت] ارتقا پیدا کند و کار پیش برود؛ هدف از نظارت این است. مبادا خدای نکرده نظارت ناشی بشود به هدفی غیر از این؛ یعنی فرض کنید که انسان با یک وزیری یک مشکل پیدا کند، تذکر [بدهد]، سؤال پشت سر سؤال یا حتی استیضاح و امثال اینها؛ مسائل جناحی، مسائل شخصی، مسائل سیاسی مطلقاً نباید دخالت کند. نظارت فقط ناشی از همین است: احساس یک کمبود در قوه اجرایی، و تذکر و توجه به آن و سعی برای برطرف کردن آن؛ این یک مطلب در باب نظارت. مطلب دیگر اینکه در باب نظارت نه افراط کنیم، نه تفریط. گاهی به ملاحظات، آنجایی که باید نظارت انجام بگیرد انجام نمیگیرد؛ این هم غلط است. گاهی هم نظارت زیادی انجام میگیرد؛ سؤالهای متعدد [میشود]. من به شما عرض بکنم، در این سالها ـ در این چند سالی که ما مسؤولیت داریم ـ الان که فکر میکنم، تقریباً در همه دولتها وزرا به بنده مراجعه میکردند و شکایت میکردند از کثرت سؤال در مجلس؛ میگفتند چه در صحن مجلس، چه در کمیسیونها میبرند ما را، چند ساعت از وقت ما را صرف میکنند، سؤال میکنند، سؤالپیچ میکنند، و کارهایی از این قبیل. افراط نباید بشود. البته تفریط هم نباید بشود؛ یعنی آنجا که باید سؤال کنید، آنجایی که باید نظارت را اعمال کنید، باید اعمال کنید لکن منصفانه باشد؛ نظارتها منصفانه انجام بگیرد؛ ملاحظات شخصی و سیاسی و مانند اینها وسط نیاید». (بیانات در دیدار اخیر)
البته رهبر انقلاب، پیشتر نیز در پیامی به منتخبان مجلس یازدهم برای اثربخشی و کارآمدی بیشتر راهبرد نظارت، به رعایت تقوا و انصاف و اجتناب از حب و بغضهای شخصی و جناحی در نظارت بر دولت اشاره کردند تا نه حقی از مدیر و مجری خدوم و زحمتکش ضایع شود و نه اغماض و اهمال بیمورد صورت گیرد.
از نکات گفته شده چنین به دست میآید که هم عدم اعمال نظارت و هم افراط و تفریط در اعمال نظارت، هر دو میتواند به ناکارآمدی دولت منتهی شود. امید است هم مجلس کنونی با کنشگری منطقی و خردمندانه در اعمال وظایف تقنینی و نظارتی خود، موجبات کارآمدی دولت را فراهم کند و هم دولت منتخب (که این روزها همه وظیفه داریم به کمک آن بشتابیم)، راهبرد نظارت و تقنین را در جهت ارتقای کارآمدی دولت بداند و با آن همراهی کند. برآمد سخن آنکه مجلس با ایفای کارویژههای خود میتواند زمینهساز کارآمدی دولت باشد و اعتماد به نفس لازم را به دولت جهت اتخاذ تصمیمات بزرگ ملی بدهد.
پژوهشگر حوزه سیاست *
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|